.
📚 قفسه ادبیات روسیه
داستایفسکی/ گوگول/ چخوف/ تولستوی
ناباکوف/ ماگدا سابو/ دانیل خارمس
پوشکین
و...
#ادبیات_روسیه #ادبیات_کلاسیک_جهان
@skybook
#تازه_ها
📚بیابان
#آنتون_چخوف
ترجمه: #سروش_حبیبی
۱۶۵ صفحه
قیمت: ۵۵,۰۰۰ تومان
#نشر_ماهی #ادبیات_جهان #ادبیات_روسیه
@skybook
.
پیدا بود که میخواهد داستانی تعریف کند. آدم هایی که در انزوا زندگی میکنند همیشه چیزی در قلب شان هست که میخواهند دربارهاش حرف بزنند و معمولا هم به حمامهای عمومی و رستورانهای شهر میروند تا دل شان را خالی کنند و چیزهای جالبی نیز برای آدم هایی که در حمام میبینند یا برای پیشخدمتها تعریف میکنند و به اصطلاح سفره دلشان را میگشایند. آسمان خاکستری و درختان باران خورده از پنجره دیده می شد، در چنین هوایی نمیتوانستند جایی بروند و کاری نداشتند انجام بدهند جز اینکه داستان بگویند و به آن گوش بدهند.
📚 بهترین داستانهای کوتاه #آنتون_چخوف
گزیده، ترجمه و با مقدمه #احمد_گلشیری
#نشر_نگاه
#ادبیات_کلاسیک_جهان #ادبیات_روسیه
#چاپ_قبل
قیمت۹۵.۰۰۰ تومان
@skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. در عالم مناظری هست که همه دیده ایم... کوه، رود، دریا و درخت و جنگل و... همه اینها طبیعی هستند و
.
چند سالی میشود که رمان های داستایفسکی را می خوانم و پیشنهاد می کنم به دوستان و آشنایان که بخوانند در هر شرایطی و حال و احوال و فکری که هستند... و همیشه با این مسئله مواجه میشوم که به من میگویند: چرا بخوانیم؟ موضوعش چیست؟ چه چیزی در آن هست که پیشنهاد میکنی؟ و من همیشه در برابر این سوال شوکه میشوم و هول برم میدارد؛ که چه بگویم؟
خودم هم باورم نمیشود که من تا قبل از این سوال هزار جواب و حرف و توضیح و تفسیر و رحجان برای آن داشتهام و در دلم آماده بودم تا کسی از من بپرسد، در دم شروع کنم آنچه که با داستایفسکی از سرگذرانده بودم را بازگو کنم.
ولی آخر بگویم چه؟ چرا این رمان و این نویسنده را پیشنهاد دادهام و با اضطراب جواب هایی میدهم که تقریبا در تمام موارد با خود میگویم: نه، نشد. این هم دلیلش نبود. این هم حرفی نبود که بتواند کمکی به مخاطب بکند. هیچ دفاعی ندارم یعنی هیچ دفاعی نمیتوانم بکنم. فکر میکنم به کسی که این پیشنهاد را میکنم او هم از لابلای حرفهایم چیزی دستگیرش نمیشود.
به نظرم حال و روزم و حرارتی که از پی تلاشی که میکنم تا حرفی بزنم در درونم ایجاد میشود، مخاطب را به تصمیم میرساند و این همان چیزی است که در همه آثار داستایفسکی پیدا و پنهان است.
در عالم مناظری هست که همه دیده ایم... کوه، رود، دریا و درخت و جنگل و... همه اینها طبیعی هستند و جزء این عالم. ولی چه چیزی در آنها هست که هر بار ما را به تماشای آنها میکشاند؟ جز احساس رهایی و آزادی که انسان میتواند در انس با طبیعت تجربه کند؟
پرواز و رهایی و آزادی را باید تجربه کرد و در آن قرار گرفت تا بتوان طعم آن را چشید. شاید بتوانم بگویم عالم داستایفسکی عالم آزادی و رهایی است؛ در دنیایی که حتی تجربه و خیال انسانها نیز دست خوش وَهم شده است.
🔹 ادبیات، تجربه، آزادی
#درباره_نویسنده
#فئودور_داستایفسکی
#ادبیات_کلاسیک_جهان #ادبیات_روسیه
#گاهی_به_آسمان_نگاه_کن
@skybook
.
آنچه میبینیم مردی است که از گوشهی چشمش نگاهمان میکند، همچنان که سخن میگوید از حضورمان بسیار آگاه است و بسیار دلواپس تأثیری است که سخنانش بر جای میگذارد. در حقیقت و به واقع ما او را نمیبینیم، فقط صدایش را میشنویم، آن هم نه از میان چیزی به محترمی پنجره، بلکه از لای شکافی در تختههای کف زمین. از میان همین شکاف جهان را خطاب میکند؛ خودش نیز عمری را صرف گوش دادن به آن کرده است. هر آنچه را که بتوان دربارهاش و به ویژه بر ضدش گفت خودش از پیش میداند؛ به قول ضدونقیض نماییهای مرسومش، همهی اینها را یا از دور شنیده یا پیش بینی کرده و یا از خودش در آورده.
📚 یادداشتهای زیر زمینی #فئودور_داستایفسکی
ترجمه علی مصفا #نشر_چشمه
#ادبیات_کلاسیک_جهان #ادبیات_روسیه
@skybook
.
نه، نه فقط بدجنس، که هرگز نتوانستم چیز دیگری نیز باشم؛ نه بدجنس و نه خوب، نه موجودی رذل و نه انسانی شریف، نه قهرمان و نه حشره.
و حالا این گوشه افتادهام، سرگرم گذراندن باقی عمر، به ریش خودم میخندم با این دل داری یکسر بیهوده و بدخواهانه که، آدم باهوش امکان ندارد به شکلی جدی تبدیل به چیزی شود و فقط احمقها چیزی خواهند شد. بله آقا، انسان باهوش قرن نوزدهم، به ضرورت اخلاقی، باید از بُن موجودی بیشخصیت باشد و انسانی که شخصیتی دارد و چهرهای فعال است، باید از اساس موجودی محدود باشد. این باور چهل سالهی من است. حالا چهل سالهام و چهل سال عمری است تمام؛
▪️بریده کتاب
📚 یادداشتهای زیر زمینی #فئودور_داستایفسکی
ترجمه علی مصفا #نشر_چشمه
#ادبیات_کلاسیک_جهان #ادبیات_روسیه
@skybook
.
حالا دوست دارم برایتان بگویم، آقایان محترم، چه مشتاق شنیدن باشید چه نباشید، که چرا هرگز نتوانستم حتی حشرهای باشم. با صداقت خواهم گفت که به دفعات میخواستم حشرهای بشوم. ولی حتی سزاوار آن هم شناخته نشدم.
قسم میخورم آقایان، که آگاهی بیش از حد نوعی بیماری است؛ بیماریای واقعی و تمام عیار. برای احتیاجات روزمره، آگاهی معمولی انسانی هم بیش از حد کفایت است؛ یعنی نصف با یک چهارم سهمی که نصیب آدم تکامل یافتهی قرن نگون بخت نوزدهم ما میشود که تازه از بخت بد ساکن پترزبورگ هم باشد؛ انتزاعی ترین و دستوری ترین شهر سراسر دنیا (شهرها ممکن است دستوری یا غیردستوری باشند.) برای نمونه، میزانی از آگاهیای که مردمان به اصطلاح نابغه و چهرههای فعال با آن زندگی میکنند کافی است.
شرط میبندم فکر میکنید اینها را از روی تکبر مینویسم تا، به قیمت قربانی کردن چهره های فعال، باهوش به نظر برسم.
▪️بریده کتاب (۲)
📚 یادداشتهای زیر زمینی #فئودور_داستایفسکی
ترجمه علی مصفا #نشر_چشمه
#ادبیات_کلاسیک_جهان #ادبیات_روسیه
@skybook
.
کارم به جایی رسید که وقتی شبهای نکبت پترزبورگ به کنج خلوت خودم بر میگشتم نوعی لذت پنهان، پست و غیر طبیعی احساس میکردم، با آگاهی تمام از این که همان روز یک بار دیگر رذالتی از من سر زده است که به هیچ روی پس گرفتنی نیست. در خفا و از درون، دندانهایی را به جانم فرو میکردم و آنقدر فشار میدادم و فشار میدادم و شیرهاش را میمکیدم تا بالاخره تلخی آن تبدیل به شیرینی شرم آور و نفرین شدهای میشد و دست آخر لذتی قطعی و حقیقی. بله، لذت، لذت پای این حرفم میایستم.
دلیل به حرف آمدنم این است که مدام میخواستهام بفهمم و مطمئن شوم که آیا دیگران هم چنین لذتهایی را تجربه میکنند؟ برایتان توضیح خواهم داد: سرچشمهی این لذت وقوفی است بیش از حد آشکار به حقارت خویشتن، احساس آن که به ته خط رسیدهای و اوضاعت، هر چند بد، طور دیگری نمیتواند باشد، که هیچ مفری برایت مهیا نیست، که هرگز به انسانی دیگر تغییر نخواهی یافت، که حتی اگر وقت و ایمان کافی برایت باقی بود تا خودت را به چیز متفاوتی بدل کنی، باز هم به احتمالی میل به تغییر نمیداشتی، و حتی اگر چنین میلی میداشتی، باز هم کاری نمیکردی زیرا در واقع شاید چیزی وجود نداشته باشد که بخواهی به آن بدل شوی. بالاخره و مهمتر از همه، وقوع تمام اینها مطابق است با قوانین عادی و اساسی آگاهی حاد و لختیای که یک راست از این قوانین بر آمده است و به تبع آن نه تنها هیچ کاری نداری که برای تغییر خود بتوانی انجام دهی، بلکه اصلا هیچ کاری نداری که انجام دهی. پس در نتیجهی همین آگاهی حاد است که مثلا معلوم میشود: خیلی خوب، تو رذلی انگار شخص رذل را دلگرم میکنیم تا احساس کند به واقع رذل است. اما دیگر کافی است... آه، همه را گفتم، و چه چیز را توضیح دادم؟... چه طور می توان این لذت را توضیح داد؟ اما خودم توضیحش میدهم! تا آخرش خواهم رفت. برای همین قلم به دست گرفتم...
▪️بریده کتاب (۳)
📚 یادداشتهای زیر زمینی #فئودور_داستایفسکی
ترجمه علی مصفا #نشر_چشمه
#ادبیات_کلاسیک_جهان #ادبیات_روسیه
@skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. 💎 تعدادی از عناوین #رمان #چاپ_قبل 📚 داستان ملان انگیز/ #آنتوان_چخوف ۲۷.۰۰۰ تومان 📚 رویای آدم
.
قبلا از این مضحک به نظر برسم آنقدر ناراحت میشدم که وحشتناک بود. ناراحتیام از این نبود که مضحک به نظر برسم ناراحتیام از این بود که مبادا واقعاً مضحک باشم. من همیشه ظاهر مضحکی داشتم. به نظرم از اول زندگیام این طور بودم لااقل مطمئنم که از هفت سالگی به بعد این را میدانستم. بعد رفتم مدرسه، بعدش هم دانشگاه و... چــه فایده؟... هرچه بیشتر یاد میگرفتم بیشتر میفهمیدم که مضحکم. سالها جان کندنم در دانشگاه در نهایت خلاصه میشد به اینکه همهاش غرق درس و مشقم بشوم تا فقط و فقط بفهمم و به من اثبات بشود که واقعاً آدم مضحکیام. همین طور بقیهی عمرم، عین دورهی تحصیل. سـال بـه سال، آگاهیام به اینکه واقعاً مضحکم تقویت میشد و بیشتر در ذهنم مینشست. همیشه همه به من میخندیدند ولی هیچکدامشان نمیدانست یا به فکرش نمیرسید که اگر فقط یک نفر توی دنیا باشد که بهتر از هر کس دیگری بداند آدم مضحکی است، آن یک نفر خود منم. و این مسئله... منظورم ندانستن آنهاست... برای من عین زهر هلاهل بود...
📚 رویای آدم مضحک
#فئودور_داستایفسکی
#نشر_ماهی
#ادبیات_کلاسیک_جهان #ادبیات_روسیه
@skybook
.
#چاپ_قبل
📚 آنا کارینینا
#لف_تالستوی
ترجمه: #حمیدرضا_آتش_برآب
#نشر_علمی_فرهنگی
قیمت جدید: ۹۷۹.۰۰۰ تومان
قیمت چاپ قبل: ۷۰۰.۰۰۰ تومان
#ادبیات_روسیه #ادبیات_کلاسیک_جهان
@skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. #چاپ_قبل 📚 آنا کارینینا #لف_تالستوی ترجمه: #حمیدرضا_آتش_برآب #نشر_علمی_فرهنگی قیمت جدید: ۹۷۹.۰
.
خواننده مهربانم، اگر این کلام مترجم را اغراق آمیز یافتی، راهی پیدا کن و مرا ببخش، اما با تو صمیمانه بگویم: پس از مدتها تأمل و تحقیق بر رمان آنا کارینینا به گمانم که هر تفسیر و تحلیل و مقدمه و یادداشتی تنها از ارزش این آفریده خواهد کاست. چراکه به باور قلبی من شما اکنون نه تنها کهکشان بی بدیل ادبیات روسی که بزرگترین رمان جهان را پیش رو دارید. درست خواندید!
▫️#حمیدرضا_آتش_برآب
▪️تهران آبان ۱۳۹۸ شمسی - نوامبر ۲۰۱۹ میلادی
#ادبیات_روسیه #ادبیات_کلاسیک_جهان
@skybook