eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
159 دنبال‌کننده
484 عکس
288 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 ملغمه ایرانی (بخش دوم): 👈(بخش قبلی)👉 حرف‌های ؛ نماد گیج‌فرهنگی ایرانیان در بخش قبلی، به دو نمونه از نگاه‌های صاحب‌نظرانه اشاره کردم که به مجموعه شترگاوپلنگی و بلکه 👈شترگاو نهنگی!👉 جنب (که خودش، زرافه‌ای بیش نیست!)، یکی آن‌را «سازه نازیبای غصه‌آور» می‌بیند و دیگری آنرا «مسجدی افقی از خاک برآمده تا افلاک رفته»!! 👌اما بنده هم هر گاه گذرم به این محله می‌افتد، احساسات خاصی پیدا می‌کنم: را که می‌بینم، یاد جلساتی می‌افتم که طی‌آنها در دوره به ارائه تحلیل‌های سیاسی/دینی می‌پرداختم و مورد استقبال جمعی از بود. و تئاتر شهر را که می‌بینم خاطره سال ۱۳۵۸ یادم می‌آید که در آن بلیط‌فروشی می‌کردم! زیرا (اعم از و کارگردانان و..)، فرار کرده و هر کدام در گوشه‌ای خزیده بودند و چراغ این ساختمان، تقریباً به خاموشی گرائیده و مدیریت ساختمان، در پرداخت حقوق کارکنان و کارگران کم آورده بود و لذا بنده و آقای ع.ع. (هر دو ۱۷ ساله!) در سالن اصلی آن، اقدام به پخش فیلم‌های سینمایی انقلابی مثل ()! نمودیم که درآمد حاصله از فروش بلیط بین ما تقسیم می‌شد! باورتان می‌شود؟! سالن اصلی تئاتر، تبدیل شده بود به سالن نمایش فیلم! فقط برای اینکه امورات روزمره آن مجموعه بگذرد و چراغ این روشن بماند! ما هم دنبال تشکیل نخستین بودیم تحت عنوان «مرکز سینمایی فجر»! ولیکن خوردیم به آغاز و بنده بسوی شتافتم! ⁉️اما چرا از خدمت به آن رسیدم به اینکه عرض می‌کنم باید هرچه زودتر تبدیل بشود به تهران؟! ⁉️چرا ساختمانی که همگان تصور می‌کردند، و شاهکار است، تبدیل شده است به غصه ایران؟! ⁉️چرا چیزی که عده‌ای از بدان افتخار می‌کردند، امروز شده است مایه ؟! ریشه قضیه برمی‌گردد به همین مبحث ما ایرانیان! 👌 بنده بعنوان یک نمونه که روزی آن‌را زیبا و خوشایند می‌دیدم و حتی دوست داشتم به دور آن، طوافی بکنم! ولیکن حالا که آن‌را می‌بینم دچار حالت تهوع می‌شوم؟! زیرا احساس می‌کنم، همانند همه اساتید معماری و بلکه همه اهالی تهران و ایران، عمری فریب خورده بودم! زیرا که طراحی آن، اساساً توسط صورت نگرفته است و بلکه طرحی از بیژن انصاری بوده که ، مهندسی ساخت آنرا به امیرعلی سردارافخمی (دکترای معماری‌ از پاریس) می‌سپارد تا بتواند خلایق را بفریبد! که علاقه به معماری خود را وقف تعمیق «فرهنگ ستم‌شاهی» کرده بود، ساختمانی شبیه در آمریکا را کپی‌برداری کرده و با سپردن اجرای آن به !؟! (که هم از طراحی‌های ۱۳۵۵ اوست و و..!)، موفق می‌شود که آن‌را به‌عنوان یک ، جا بیاندازد! ولیکن خود درباری‌ها می‌دانستند که این ساختمان، چیزی بجز یک نیست که البته به جواهراتی هم مرصع است! «افخمی»، چندماهی قبل از ، ایران را ترک کرد. او به روزنامه‌ شرق (۹۱/۱۱/۲۵) گفت که این ساختمان را به تقاضای ساخت و سخت مخالف استفاده از تراورتن و شیشه در کار روی این ساختمان بود. ایده‌ای که بعدها به نزاعی سخت و تاریخی بین او و هوشنگ سیحون و به کناره‌گیری‌اش از انجامید. افخمی در همان گفت وگو می‌گوید سفارش ساخت آجر و کاشی‌ها را به آجرپزی در داد و ایده کار را هم از برخی از آثار معماری دوره‌های مختلف تاریخی ایران () گرفت[!!] نکته‌ای که به ذهن او نرسید[!!]، اما بعدها وزیر وقت فرهنگ و هنر به او گفت این بود که اثرش که به صورت مدور ساخته شده است، شبیه است: "یادم می‌آید آن زمان مهرداد پهلبد (وزیر فرهنگ) گفت که خوب چیزی به فکرت رسیده. ساختمانی اجرا کرده‌ای که مثل یک تاج است! من گفتم اصلا به تاج فکر نکردم. الان هم که فکر می‌کنم، می‌بینم این تصور از قبل در ذهنم نبود که طرح نهایی شبیه خیمه یا فرم به خصوص دیگری باشد. این ساختمان شبیه هیچ چیزی نیست. فرم نهایی سازه، در واقع با الهام از خاطراتی که از کودکی از معماری ایرانی داشتم به ذهنم رسید." 👌 ظاهراً این ، خودش هم خبر نداشته که داشته با هدایت پشت‌پرده فرح، یک بزرگ را در ، می‌کاشته! که آن‌هم اقتباسی از یک بوده که دربار بر او بار کرده است! نه تنها او که قریب باتفاق اساتید معماری از لایه زیرین قضیه بی‌خبر بودند تا اینکه بعد از مرگ افخمی، 👈علی کیافر👉 دروغ‌های ماجرا را لو داد و سرافکندگی بُهت‌آوری را برای ایرانیان رقم زد! ..ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۵ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 ملغمه ایرانی (بخش سوم): 👈(بخش قبلی)👉 حرف‌های۲پهلوی ؛ نماد گیج‌فرهنگی ایرانیان!! با لو رفتن «کپی بودن»+«شبیه تاج بودن» طرح سازه ، اساتید جاهلی که آنرا به حُقنه می‌کردند، از شدت حُقّه و غُصّه، عده‌ای هاج شدند و عده‌ای واج!! حال؛ نیز حیران مانده‌اند که آنرا نمونه جالبی از از یک ، بشناسند یا سازه‌ای از سایه شوم ؟! فلذا ناچارند سبک جدیدی به رشته‌های معماری بیافزایند بنام ! بدتر از اوضاع روانی معمارها، حکایت سیل‌بریدی‌هایی و بود که برای ممانعت از بازسازی جنبی آن، چه قشقرق‌ها و عربده‌کشی‌ها که بپا نکردند! که ای داد و ای فریاد که به تجاوز شده است!! و باعث شدند که سازه مسجد تبدیل گردد به ! و دلخوشی رئیس وقت «امور مساجد» هم، این شد که «ما بجای گلدسته، میله‌ای روی سقف مسجد کاشتیم تا ارتفاع آن، حدود ۱۲۰ سانتیمتر از تئاتر شهر بالاتر برود»!!!👏👏😳🙄 پ.ن: 👌تئاترشهر می‌شود ترکیبی از «مرکزی بجای سابق شهرداری در قالب تاج سلطنتی با طرح وارداتی از آمریکا و اجرای معماری ایرانی» و این یعنی؛ شترگاوپلنگ! 👌مجموعه مدرن مذکور نیازمند پارکینگ و مکملی بنام است که لازم می‌شود مسجد جنبی آن، مصادره شود! ولیکن با ، نهایتاً تقلیل داده می‌شود به مجموعه شترگاونهنگ! ...ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۵ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
علت ارادت پزشکیان به ظریف، لو رفت ... ظریف: ... اجازه ورود به آمریکا را ندارم😁 ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 🤥 کذّب یکذّب کذّابا!! 🤥 ⁉️ براستی، علت اصلی علاقه شدید پزشکیان به چیه؟! السّنخيّة علّة الانضمام (سنخيّت موجب تمايل و جذب و ضميمه شدن است) و النّاس إلى أشباههم أميل (مردم به كسانى كه شبيه خودشان هستند مايل‌ترند). آن حکیمی گفت دیدم هم تکی در بیابان زاغ را با لک‌لکی در عجب ماندم، بجستم حالشان تا چه قدر مشترک یابم نشان چون شدم نزدیک و من حیران و دنگ خود بدیدم هر دوان بودند لنگ علت اساسي جذب و دفع را بايد در سنخيت و تضاد جستجو كرد ،همچنانكه از نظر بحثهاي فلسفي مسلم است كه: السنخية علة الانضمام. گاهي دو نفر انسان يكديگر را جذب مي‌كنند و دلشان مي‌خواهد با يكديگر دوست و رفيق باشند. اين رمزي دارد و رمزش جز سنخيت نيست. اين دو نفر تا در بينشان مشابهتي نباشد همديگر را جذب نمي‌كنند و متمايل به دوستي با يكديگر نخواهند شد و به طور كلي نزديكي هر دو موجود دليل بر يك نحو مشابهت و سنخيتي است در بين آنها. (جاذبه و دافعه علی علیه‌السلام / شهید مرتضی مطهری) رئیس شورای راهبردی/راهبری ، کذابی‌ست که را می‌پندارد! و شاید هم گله‌ای وجود دارد! تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها ... قرآن: «أُفّ لکم و لما تعبدون» ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۵ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 ملغمه ایرانی (بخش چهارم): 👈(بخش قبلی)👉 حرف‌های سیاسی+دینی ؛ نمادی از گیج‌فرهنگی کهن ایرانیان!! ⁉️شاید برای بعضی از دنبال‌کنندگان پیام‌های بنده، این سؤال پیش آید که و پزشکیان، چه نسبتی با همدیگر دارند؟! (حتی یکی از ترک‌های بی‌دقت پرسیده؛ مگر این ساختمان‌ها را پزشکیان طراحی کرده یا ساخته که به گردن وی می‌اندازی؟!!😳😂 و اشکال گرفته که چرا زمین و زمان را به هم می‌دوزی تا پوزیده را بکوبی؟! مگر چه خصومت شخصی با او داری؟!! و نهایتاً توصیه کرده که از این تعصبات داعش‌گونه، دست بکش و اجازه بده که دولت وی کارهای خود را بدون حاشیه پیش ببرد! [خیانت‌های خود را به فرجام برساند!] و یکی دیگر از شیوخ حامی پوزیده، 👈گیف مارمولکی تهدید به جهنم!👉 را فرستاده است!) البته از ده‌ها مخاطبی هم که استقبال مشوقانه‌ای داشته‌اند، سپاسگزارم🙏💐 ج: نسبت دو ساختمان مسئله‌دار با پزشکیان، 👈شترگاوپلنگی بودن تعریف مشترک👉 آن‌هاست! قابل ملاحظه است که (در 👈بخش آغازین این سلسله👉 هم اشاره شد)، مجموعه‌های ساختمانی تئاتر شهر و مسجد جنوبی آن صرفاً قرار گرفت تا طرح این مسئله تکمیل گردد که ، فرهنگ زرافه‌ای (شترگاوپلنگی) است و بالتبع «از کوزه همان برون تراود که در اوست»! یعنی اگر ملاحظه می‌کنیم که حرف‌های سیاسی/دینی پزشکیان، شترگاوپلنگی است، علتش در است! حرف‌های اخیر پزشکیان در آمریکا، نماد بارزی از شترگاوپلنگی بودن تفکرات اوست که پیامد آن‌ها برداشت یکسانی نیست که موجب گردد. لطفاً به دو نمونه از برداشت متضاد دو صاحب‌نظر 👇👇 👈نکوهش استاد قاسمیان👉 و 👈ستایش استاد چناریان👉 توجه بفرمایید. اولی اظهارات پزشکیان را بسیار هول‌ناک، ارزیابی می‌کند و دومی آن‌را مورد امیدواری، جلوه می‌دهد!! ⁉️ خب! اشکال کار کجاست؟! 👌 واقعیت این است که حرف‌های پزشکیان، سکه‌ای است دارای دو رویه که هر کسی اگر یک روی آن‌را ببیند برداشت متفاوت و بلکه متضادی پیدا می‌کند با برداشت کسی که سویه دیگر آنرا مورد توجه قرار می‌دهد! زیرا که حرف‌های پزشکیان، مصداق بارز شترگاوپلنگی است! وی حتی به خود جرأت می‌دهد که دو نوع جلسه برگزار نماید! جلسه‌ای عمومی که فیلمبرداری می‌شود و پخش سراسری پیدا می‌کند و جلسه‌ای آمریکایی که اجازه فیلمبرداری داده نمی‌شود و بعداً گند صوتی آن لو می‌رود! یعنی حرف‌هایی کاملاً زرافه‌ای!! خب! چرا باید وی به خود، اجازه و جرأت بدهد که در قامت ، تا این حد شترگاوپلنگی حرف بزند؟! آیا چنین مسئله‌ای (که در باره را بدنبال دارد) احتیاج به علت‌یابی ندارد؟! بنده با طرح مسئله زرافه‌ای بودن در سلسله مقالات اخیر خود (که سابقه تحریری با عنوان «ملتی آتشین در گذرگاه ایران» در سال‌های دور هم دارد) در صدد حلاجی این مطلب هستم. یعنی عمق راهبردی را به شترگاوپلنگی ایرانیان، توسعه می‌دهم! تا این نتیجه را بگیریم که مشکل اصلی ما شخص پوزیده نیست (که با عزل وی دیگر مشکلی نخواهیم داشت!) و بلکه فرهنگ ملی خود را باید اصلاح بکنیم ان‌شاءالله. (لطفاً از این‌طرف، این برداشت هم نشود که در صدد و توجیه حرف‌های شترگاوپلنگی پوزیده برآمده‌ام!)🙏🌹 مضافاً که ضرورت این ریشه‌یابی به این مسئله هم معطوف است که چرا اکثر رؤسای جمهور ما، به مسیری می‌افتند که توقف و از رده خارج شدن آن‌ها تبدیل می‌شود به آرزوی ملت؟! حتی آن‌ها که به آن‌ها رأی داده‌اند؟!! 👌خب! بنده از روزی که در تهران، کلمه را (در توصیف رزمندگان اسلام!) به کار برد، شمشیر انتقاد از نیام کشیدم و این شمشیر هرگز به غلاف خود باز نگشت! و بالتبع برای همه مخاطبین بنده این سؤال، خیلی جدی مطرح می‌شود که؛ ⁉️چرا باید در همه دوره‌ها به نقادی همه رؤسای جمهور بپردازی؟! ⁉️و اساساً مگر چنین حق و تکلیفی داری که بلااستثناء علیه هر رئیس جمهوری، شمشیر نقادی بکشی؟! و موجبات رنج خود و تشویش اذهان دیگران برآئی؟! ⁉️و اصلاً چه کسی به شما اجازه داده است که علیه ، قلم‌فرسایی بکنی؟! مگر شما قیّم مردم هستی؟! و مگر مردم ما خودشان، عقل و فهم و شعور ندارند که راه خود را تشخیص بدهند؟! وو..! خب! واقعیت اینست که؛ همزمان با معلول‌ها باید با علت‌ها هم بجنگیم وگرنه ما هرگز به سرمنزل مقصود نخواهد رسید. پاسخ این ایرادات را به بخش‌های بعدی موکول می‌کنم و در پایان این‌را می‌افزایم: در نسبت 👈خائنانه تلقی کردن کارنابلدی توسط پزشکیان👉 (بعید می‌دانم نمره کاربلدی وی به -۱۰- برسد!) متأسفانه سخت در خوش‌بینی بودم! زیرا کاربلدی وی؛ منفی -۱۰_- است! ..ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۵ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 ملغمه ایرانی (بخش پنجم): 👈(بخش قبلی)👉 حرف‌های سیاسی+دینی ؛ نمادی از گیج‌فرهنگی کهن ایرانیان!! پرداختن بنده در یادداشت مورخه ۱۴۰/۵/۲۹ تحت عنوان «نفوذ یهود در ناف تهران!» به قضیه تلخینه مسجد حضرت ولیعصر تهران، در آستانه (سالگرد آتش زدن توسط اسراعیل)، بدین‌منظور بود که نقش نفوذی‌های یهود در استحاله مسجد چهارراه ولیعصر را مطرح سازم که به بهانه بزرگداشت چه بلایی بر سر آن آوردند! یعنی اینطور نیست که ، منحصر به سرزمین‌های اشغالی غرب آسیا باشد بلکه مساجد ما در و ناف امّ‌القرای اسلام هم از تعرضات یهود و تفاله‌های آن، در امان نیست. اما در پرداختن به این مسجد، لازم شد به تئاتر شهر هم بپردازیم. قدر مشترک این دو پدیده زشت (علاوه بر مسئله جولان خائنین)، متأسفانه مسئله شترگاونهنگی بودن فرهنگ ملی ما هم است! حال شاید گفته شود که احداث این دو مجتمع تمام شده است و باید با آن‌ها کنار آمد ولیکن با آخرین پدیده شوم مسئله شترگاوپلنگی فرهنگ () چگونه کنار بیاییم؟! (ربط منطقی تئاتر و مسجد به پزشکیان، شترگاوپلنگی بودن ریشه آن‌هاست که باید دقیقاً و عمیقاً کالبدشکافی شود) حرف‌های پزشکیان (چه در ایام تبلیغات رقابتی، چه در مجلس شورا، چه در دوره وفاقتی و چه در نیویورک رفاقتی)، بطور کلی به دو بخش نسبتاً مساوی، قابل تقسیم است: ۱) حرف‌هایی وفق نهضت+نظام اسلامی ۲) حرف‌هایی ضد نهضت+نظام اسلامی اصلاً یعنی همین. تزویر شاخ و دم ندارد. حرف‌های ضدونقیض، مصداق بارز تزویر است. به همین علت، به جرأت می‌توان ادعا کرد که حرف‌های وی، دقیقاً و حداقل، مصداق بارز حرف‌های شترگاوپلنگی هم است! و در بخش قبلی هم اشاره کردم که سکه‌ای است دارای دو رویه و البته خود وی هم می‌داند که حرف‌هایش زرافه‌ای است فلذا بصورت تحمیق‌آمیزی ادعا می‌کند که «حرف زدن بلد نیست/سیاست نمی‌داند»!! بنده سعی کرده‌ام، هر دو نوع حرف‌های شترگاوپلنگی وی را در کانال سیاسی خود، پوشش بدهم ولیکن بنده کسی نیستم که تسلیم حرف‌های یکی به میخ و یکی به نعل گیج‌کننده و مزورانه وی بشوم و اراجیفش را تعبیر به صرفاً نابلدی در حرّافی پیرامون فرهنگ و سیاست و دیانت و امنیت بنمایم. بلکه معتقدم که وی همچون ، زهرهای هلاهل خود را با عسل می‌آمیزد که تنها خروجی آن، اضمحلال «نهضت+نظام اسلامی» است و بس! بگذار نفوذی‌هایی امثال ، حرف‌های گستاخانه وی را هم اصولی و انقلابی و تداوم راه امام‌ره و رهبری جلوه بدهند!!! شما اگر ۱ لیتر زهر مهلک را با ۱۰ لیتر شهد عسل هم بیامیزید، باز هم قتّاله و کشنده است. فلذا () به علت ایراد نیمی از حرف‌های خود، مستحق بازداشت و محاکمه و اعدام و حداقل تبعید از بلاد تمدنی است (البته اگر غیرتی در مسئولین ذی‌ربط نظام باقی مانده باشد!) زیرا که بجز هماهنگی با دشمنان و یاوه‌گویی‌های ابلهانه و بلکه خائنانه و در یک کلام؛ (سست‌سازی باورهای و به تعبیر قرآن)، قابل ارزیابی دیگری نیست و ادعای «بلد نبودن حرف و سیاست»، (حتی اگر واقعیت داشته باشد)، نمی‌تواند بهانه قابل قبولی برای فرار از زیر بار مسئولیت و مجازات وی بابت مزخرفات تخریبی مداوم وی باشد که نهایتاً ایران را در لبه سقوط قرار می‌دهد. زیرا تا ایران تضعیف و تجزیه نشود، تحت سلطه ، تشکیل نخواهد شد. همین‌جا داخل پرانتز تذکر دو نکته لازمست: ۱) امام زمان(عج) بعد از اعلام رسمی خود در «نجف پیوسته به کوفه»، برای ، راهی می‌شوند و در همین نبردهای فی‌مابین و است که نابود می‌شود. ۲) ، علاوه بر لبه (عج) نیازمند لبه دومی است که آن‌را در +ترکی دیده‌اند! فلذا تشکیل «کردستان آزاد» (و ترکستان حامی آن)، از اولویت‌های اصلی است. ولیکن این تحقق نخواهد یافت الا به نفوذ کردان و ترکان هماهنگ در درون نهضت+نظام اسلامی! با همه این احوال، معتقدم که پزشکیان پوزیده، مستحق تخفیف در مجازات هم است! زیرا وی و هزاران مثل وی، قربانی نیز است! یعنی مواضع، حرف‌ها و عملکرد شترگاوپلنگی وی ریشه در فرهنگ شترگاوپلنگی ایرانیان هم دارد و لازمست ضمن قلع و قمع چنین معلولانی، علت‌های نهفته در فرهنگ ملی خود را هم دریابیم و مورد اصلاح قرار بدهیم وگرنه چنین مزرعه‌ای کماکان مستعد علف هرزهای مختلفی خواهد بود. ما مکلف به هستیم. و اما مسئله «گیج‌فرهنگی کهن ایرانیان»! تبیین این مقوله عمیق، نیازمند... ..ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۶ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 ملغمه ایرانی (بخش ششم): 👈(بخش قبلی)👉 حرف‌های سیاسی+دینی ؛ نمادی از گیج‌فرهنگی کهن ایرانیان!! تبیین این مقوله عمیق، نیازمند تألیف کتاب‌های قطوری است که در جای خود باید انجام بگیرد و بنده در اینجا این مطلب را از دو زاویه ( و ) به اجمال مورد توجه قرار می‌دهم و قبل از بیان آن‌ها بد نیست که به خاطره مرتبطی (تحت عنوان ) اشاره بکنم که ایضاً نشانگر عمق فاجعه شترگاوپلنگی است و به ضرورت طرح مبحث جاری ( مولّد ) هم کمک می‌کند. سال‌ها پیش (بعد از سال‌ها در موضوع در انواع کشورهای شرق و غرب دنیا با عنوان ناوگان دریایی ) در گفتگویی که با یکی از دست‌اندرکاران هفته‌نامه در مسئله اوضاع از کشور داشتم، او پیشنهاد کرد که نظرات و تجارب خود را برای درج در آن جریده، بنویسم. بنده هم که به ایشان توصیه می‌کردم بیش از مقوله دفاع از جمهوری اسلامی و تأکید بر ضدیت با قاذورات (سلطنت‌طلب) بهتر است روی ، تأکید کنید و حتی صریحاً گفتم که شما از ایرانیان خارج از کشور، بیش و پیش از وفاداری به و ، وفاداری به نجابت ایرانی را مطالبه کنید! در نتیجه آن گفتگوها قرار شد ستونی در آن نشریه به بنده بدهند تا تحت عنوان «نجابت ایرانی»، قلم بزنم. بنده هم عجولانه آنرا پذیرفتم (ولیکن در عمل، خود غلط بود آنچه می‌پنداشتم!) زیرا در آن سال‌ها علاوه بر آنچه که در مقاله «ملتی آتشین در گذرگاه ایران» مورد اشاره قرار دادم و گمان می‌کردم با شاخ و برگ دادن به آن کلی‌گویی‌ها لابد سلسله مقالات مفصلی را تولید محتوا خواهم کرد، مطلب دیگری هم خلجان ذهنی بنده بود و آن تولید جلدهای سوم و بیشتر برای دو جلد کتابی بود که استاد قبل از انقلاب اسلامی، با عنوان «خدمات متقابل اسلام و ایران» به جامعه عرضه کرده بود و حال آنکه بعد از پیروزی این خدمات بصورت مضاعف و چشمگیری قابل تبویب و تقدیم بود و جای آن خالی‌ست. بنظرم می‌رسید که؛ کافیست مصادیق «خدمات متقابل اسلام و ایران بعد از انقلاب و دوران جمهوری اسلامی ایران» را چاشنی مطالبی قرار بدهم که ایرانیان مقیم خارج با ملاحظه آن‌ها، حفظ نجابت ایرانی خود را، مورد اهتمام جدی خود قرار بدهند. آن دوستم که پیگیر قضیه بود، اطلاع داد که هیئت تحریریه، محدودیتی برای این مطلب ارزشمند، قائل نیست و شما می‌توانید هر هفته به اندازه یک صفحه مطلب ارائه بدهید و ترجیحاً مصور و مستند! ولیکن در تهیه مطالب مورد گفتگو و توافق، دچار تسویف شدم و بعد از تعویق‌های مکرر، انصراف خود را اعلام کردم که برای آن‌ها و خود بنده، شگفت‌انگیز بود! علتش این بود که مایل بودم ساختار گفتمانی خود را با ذکر جلوه‌هایی از ایثار و ، مبحث خود را به امور جاری در کشور بکشانم اما نمی‌دانم چرا پیوسته با وقایعی در جاری کشور مواجه شدم که نمی‌توانست در امتداد نجابت‌ها و ایثارگری‌های دوران دفاع مقدس باشد و گویا انفصالی صورت گرفته و بلکه در ارزیابی خود، آن‌ها را نانجیبانه تلقی می‌کردم! و حداقل اینکه نانجیبی‌ها چشمگیرتر از نجابت‌های قابل ذکر بود! چه در قوه مجریه و چه در قوه قضائیه و چه در قوه مقننه و چه در متن مردم! حتی در محفلی شنیدم (شاید بعنوان بهترین شاهد مثالم باشد) که؛ «بنیاد مستضعفان و جانبازان» دارای ساختار دوقلویی است که عبارتند از: ۱) قسمت جانبازان (مملو از ذلت و درد و فقر و درماندگی و...!) ۲) قسمت مستکبران (مملو از لذت و ثروت و نخوت و وادادگی و...!) این بنیاد که پس از «شرکت ملی نفت ایران»، دومین مؤسسه اقتصادی بزرگ در ایران و بزرگترین هولدینگ اقتصادی در غرب آسیا محسوب می‌شود، در ابتدای تأسیس عنوان «بنیاد مستضعفان» را یدک می‌کشید و بعداً به عنوان «بنیاد جانبازان» تغییر نام یافت و نهایتاً با ارجاع به ، عملاً تبدیل شد به «بنیاد مستکبران» ولیکن در مقطعی که عنوان اولی در حال تغییر به دومی بود، گفته می‌شد که بین قسمت مستکبران و جانبازان، دیوار قطور بلندی وجود دارد که هیچ صدایی از طرفین آن دیوار به سمت دیگر نمی‌رسد! فلذا بنده هم در آن مقطع که می‌خواستم مطالب و شاهد مثال‌های خود را از نجابت‌های شهداء و ایثارگران و رزمندگان بسوی نجابت‌های مدیران و مسئولان و مقامات پیوند بزنم، با دیوار بلند و قطوری مواجه می‌شدم که قادر به عبور از آن نبودم! زیرا واقعاً نمی‌توانستم نجابت را به بی‌نجابتی و نجیبان را به نانجیب‌ها گره بزنم تا به تألیف مطلب تأثیرگذاری نائل بگردم! تازه این ماجرا بود تا چه رسد به الباقی ادارات!! ...ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۶ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏