🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
ملتی آتشین در گذرگاه ایران
👌 این مقاله در سال ۱۳۷۹ تحریر شد:
(بخش ۰۴):
👈(بخش قبلی)👉
چنانكه ميبينيم؛ انواع توانائيهاي #سادات و #ذريه_رسول گرامي #اسلام(ص) دو برابر غير ايشان است. در #مطالب_علمي و #كشفيات_ذوقي، در #جسارت و #شجاعت، در مسائل اخلاقي و رفتاري و بلكه در همهچيز! حتي #نسوان_سادات ديرتر از #زنان_عوام، #يائسه ميشوند. زيرا #تكوين اينان با ديگران قدري متفاوت است و البته اين تبعيض در #تشريع هم جاري و ساريست! زيرا سادات همچنانكه اگر امور خير و نيكويي انجام دهند پاداششان دو برابر ديگران خواهد بود و چنانچه كارهاي شرّ و ناشايستي مرتكب گردند #عذاب و عقابشان هم دو برابر ديگران است!
و #قرآن_كريم هم ميفرمايد: «لايكلف الله نفسا الا وسعها» و وسع و توانايي انسانها از لحاظ كيفي و كمي، مختلف و متفاوت و گوناگون است.
فلذا «بنياد و بنيان شاكله انسانها #وراثت است». وراثتي كه در طول قرون متمادي و نسلهاي پياپي، تكوين يافته و در مواجهه با اوضاع #زيست_محيطي، #شرايط_اجتماعي، #اقتصادي، #فرهنگي و #عوامل_تقويمي، رنگ و لعابهاي مختلفي به خود ميگيرد. خصوصيات ژنتيكي انسانها بسيار فراگيرتر و عميقتر از خصلتهاي اكتسابي از محيط مكاني و زماني آنها ميباشد.
ايرانيان:
با عنايت به دو مقدمه مذكور ميتوان نتيجه گرفت كه #ايرانيان، چگونه مردماني هستند؟! #ايرانيان_معاصر، مظهر و تجلي تمامي صفات و خصائل نياكانشان هستند كه به #وراثت در وجود آنها رخنه كرده و در #شخصيت ايشان، نهادينه شده است و از ايشان چيزي ساخته است كه ميتوان آنرا به صورت يك #آتش تجسم نمود. زندگي در ميان اين #ملت، زندگي در ميان آتش است با همه خوبيها و با همه بديهايش. #حكومت كردن بر اين مردم، حكومت كردن بر آتش است با همه خطرات و جلواتش. چه بسا آنچنان به خاموشي و خمودي گرايد كه از فوت كردن پياپي آن براي افروختنش چيزي جز سرسام عايدت نگردد و چه بسا به ناگهان چنان شعله كشد كه دامنت را و بلكه تمام هيكلت را هم جزغاله سازد! اگر بر روي آن آب بريزي جلزّ و ولزّش گوش جهان را كر ميكند و دودش آنرا كور و اگر نفت و بنزين بر آن بپاشي بازهم گويي ميخواهد تمام جهانرا بر افروزد. واي بر آن روزي كه ناشيانه بجاي #آب بر آن #بنزين بريزي و واي بر آن روزي كه بجاي #نفت بر آن #خاك بپاشي! بايد كه #شمّ_سياسي بسيار فراوان و فوقالعادهاي داشته باشي تا بتواني مدت ديريني بر ايشان #حاكم يا #همسايه و یا #رفيق باشي وگرنه مصاحبت با ايشان زود سر خواهد آمد!
حكومت بر جهان!
كسي كه بتواند بر اين ملت، حكومت نمايد قادر است بر تمام جهان حكم براند وليكن معلوم نيست كه اگر كسي بتواند بر تمام دنيا #سلطنت نمايد توانايي حكومت بر اين ملت را هم دارا باشد. زيرا حكومت كردن بر اين مردم، بازي كردن با آتش است. آتشي دوست داشتني و آتشي نفرتانگيز! اگر از اين آتش، دور گردي سرماي جانكاهي در انتظار توست و اگر با اين آتش همآغوش گردي ترا خواهد سوزانيد و حفظ اندازه و فاصله و مراوده و مرابطه با اين #قوم، مهارت فوقالعادهاي را ميطلبد. بناگاه بلندت ميكند و بناگاه بر زمين ميكوبدت! عجايب صنعتي ديدم در اين دشت!
زين ...!
بارزترين وجه مطلب آنست كه اين قوم در طول قرون آموختهاند كه با هر از راه رسيدهاي رفتاري #مسالمت_آميز داشته باشند ولو اينكه در پشت سر آنها صفحه بگذارند و لب به هجو و تمسخر گشايند. چهبسا كه بر روي #دشمن شمشيرهاي آخته بكشند و بناگاه وي را در #آغوش_محبت خويش بفشارند! و چهبسا در آغوش استقبالشان از #دوست، دشنهاي نهفته باشد كه قلب نازنينش را بدرد! حتي ممكن است در يك روز؛ صبحش فرياد كشند #جاويد_شاه و عصرش زمزمه #مرگ بر شاهشان بلند گردد و بالعكس! دقيقاً مصداقي از ضربالمثلي ديگر در اين قوم؛ گهي زين به پشت و گهي پشت به زين! روزي #خميني را محبوبترين كلمه قرن بنامند و روزي ديگر دم از حذف #ولايت_فقيه بزنند. روزي براي خميني، زيارتگاهي بنا كنند كه #چشم_جهانيان را خيره سازد و روزي ديگر بخواهند كه حتي ياد او را به #موزه_تاريخ بسپارند. شگفتا و يا للعجب!
والسلام
سید محمد حسینی
مدیرمسئول خانه آموزش هنر و ادبیات سوره
حوزه اندیشه و هنر سازمان تبلیغات اسلامی
زمستان ۱۳۷۹/تهران
💠
این مقاله☝️را ۲۸ سال قبل (۱۳۷۵) بر اساس تجربهای شخصی از سال ۱۳۶۴ که در لشگر ۷ ولیعصر(عج) داشتم، نوشته بودم و در سال ۱۳۷۹ آنرا بازنویسی کردم و چنانچه امروز هم بخواهم آنرا بازنویسی بکنم، قاعدتاً در نحوه ارائه مطلب و عبارات و کلمات آن، تغییراتی خواهم داد. ولیکن اصل و اساس آن، چندان تغییری نخواهد یافت و شاکله کلی آن به قوت خود باقی خواهد ماند.
مدعای این مقاله، غیرقابل پیشبینی بودن #شخصیت_ایرانیان است! فلذا میتوان این #ملت را ملتی #شگفت_انگیز نامید!
#ملغمه_ایرانی
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۷/۴
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎@SMHM212
ملغمه ایرانی
(بخش اول):
حرفهای سیاسی+دینی پزشکیان؛
نمادی از گیجفرهنگی کهن ایرانیان
بعضی از #مقامات_غربی متأثر از توصیه پیشینیان خود، از #مذاکره با #ایرانیان، وحشت دارند! زیرا معتقدند که ایرانیان، مردمانی #گیج_کننده هستند و حریف خود را میبرند چشمه و برمیگردانند تشنه!
ایبسا آنها #مسعود_پزشکیان را نماد آشکار ایرانیانی بدانند که حرفهای جدی و شوخی آنها براحتی قابل تشخیص نیستند! چهبسا که شوخیترین حرفهای خود را جدی میگویند و جدیترین حرفهای خود را شوخی!
بنده به عنوان کسی که در جای جای ایران، تردد و بعضاً مدتی زیست و لذا بیشترین مراوده متنوع را با انواع ایرانیان داشته و همچنین در انواع کشورهای دنیا از شرق دور تا غرب دور، سیاحت داشته، نه تنها تصور غربیها را در مسئله گیجکننده بودن ایرانیان، تأیید میکنم بلکه در ریشهیابی علت تشکیل چنین شاکلهای در شخصیت ایرانیان، به مطالعه و تعمق پرداخته و معتقدم که اساساً #فرهنگ_ایرانیان، گیجکننده است! یعنی این #فرهنگ_ملی ماست که حتی خود ما را گیج کرده است! و براستی میتوان گفت؛ چون فرهنگ ما شترگاوپلنگی است، باعث گشته که همهچیز ما #زرافه شود!
«زرافه» را سایر مردمان دنیا، زرافه میبینند و مینامند ولیکن ایرانیها آنرا ترکیبی از «شترگاوپلنگ» میبینند و مینامند و لذا #زرافه_ایرانی متفاوت از #زرافه_جهانی است!
در فرهنگ لغت هم آمده است: «زرافه؛ کنایه از هر چیز نامعلوم و غیرمشخصی است که از آن نتوان سردرآورد»! همچنانکه اصطلاح «شتر گاو پلنگ»؛ کنایه از هر چیز نامربوط و نامعلومی است که اجزایش تناسب ندارند و نمیتوان از آن سر در آورد؛ چه حیوان باشد چه شیء و چه اخلاق و رفتار نامشخص یک فرد! مثل رزافه که معلوم نیست شتر است؟!، پلنگ است؟! یا گاو است؟!
از یک طرفی مجلس ما شیک و قشنگ
وز یک طرفی عرصه به ملّیون تنگ
قانون و حکومت نظامی و فشار
این است حکومت شترگاوپلنگ
(فرخی یزدی)
این مسئله غمانگیز و اندیشناک، سالها و بلکه دهههاست که از خلجانهای ذهنی نگارنده بوده، موجب کنکاشی گردید که به تحریر مقالهای تحت عنوان 👈«ملتی آتشین در گذرگاه ایران»👉 در سال ۱۳۷۹ انجامید و با آنکه مقاله نسبتاً کوچکی بود ولیکن وقتی که با هماهنگی یکی از نهادهای فرهنگی، توسط یکی از اساتید مسکو به زبان روسی ترجمه شد، تبدیل به کتابی قطور گردید! و آن دانشمند روس (که بهتر از بنده به زبان فارسی، مسلط و تقریباً همهجای ایران را درنوردیده بود!!)، اذعان کرد که بعد از ترجمه مقاله بنده، دچار حیرتی عجیب در باره فرهنگ و شخصیت ایرانیان شده است! و ظاهراً #ولادیمر_پوتین هم متحیر شده بود!
خب! قبل از اینکه دریابیم؛ این فرهنگ از کجا آغاز شده؟ و چه فرجامی خواهد یافت؟ لازمست در #طرح_مسئله درنگی بکنیم:
شاید بهترین شاهد مثال ما دو مجموعه ساختمانی احداثی در #ناف_تهران باشد که طی یادداشتهایی با عناوین؛
👈تاج شاه؛ نماد امّالقرای اسلام!👉
و
👈دو وصله ناجور در ناف تهران!!👉
بدانها اشاره کردم. فلذا تکمیل همان مبحث، میتواند به طرح مسئله ما کمک کند:
آقای #ضرغامی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«چند سالی است که وقتی از کنار #پارک_دانشجو رد میشوم، با سازه نازیبایی به نام "مسجد و مجتمع فرهنگی مذهبی حضرت ولیعصر" روبرو میشوم که به لحاظ معماری، اصلاً با معماری #تئاتر_شهر روبه روی آن قابل مقایسه نیست. اخیراً موقع نماز ظهر وارد این مجموعه شدم و غصهام صدچندان شد. هزینه هنگفتی صورت گرفته ولی هیچ کاربری مشخصی که در شأن این مکان و مردم مشتاق باشد به چشم نمیخورد. محل نماز، وضعیت سرویسهای بهداشتی، فضاهای سربسته بدون استفاده و محیط پیرامونی با بدسلیقگی فراوان به شما خوشآمد میگویند. چقدر خوب بود حالا که جلوی یک سازه معروف قبل انقلاب، مجموعه عظیم و گرانقیمتی را علم میکنیم به فکر جوانانی که این دو اثر را در یک لحظه با هم مقایسه میکنند، هم باشیم. نمیدانم مسئول رسیدگی به این امور کیست؟»
و حال آنکه متقابلاً؛
پس از طی مرحله طراحی، از #مهدی_حجت، #استاد_دانشگاه تهران و بهشتی به عنوان صاحبنظر در عرصه #معماری_اسلامی دعوت به همکاری میشود و حجت نیز در همکاری شش ماهه خود با پروژه، آن را میستاید و در دفاع از اثر با توجیهی شاعرانه میگوید: "این یک مسجد افقیست که از خاک بلند میشود و به افلاک میرود!"
⁉️ این احساسهای متضاد، ناشی از چیست؟! همان گیجکنندگی همیشگی که حتی در معماری ما هم تجلی یافته است!
این #مسجد_افقی یا 👈مجموعه نهنگی👉 اصلاً قرار نبوده که مسجد باشد تا چه رسد به اینکه چرا گنبد و گلدسته ندارد؟! بلکه قرار بوده یک #تکیه_شهر سنتی باشد تا با همسایه مدرن خود؛ #تئاتر_شهر هارمونی داشته باشد.
ولیکن چرا هر دو مجموعه، شترگاوپلنگی و نماد #ملغمه_ایرانی شدند؟!
...ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۷/۵
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎@SMHM212
ملغمه ایرانی
(بخش ششم):
👈(بخش قبلی)👉
حرفهای سیاسی+دینی #پزشکیان؛
نمادی از گیجفرهنگی کهن ایرانیان!!
تبیین این مقوله عمیق، نیازمند تألیف کتابهای قطوری است که در جای خود باید انجام بگیرد و بنده در اینجا این مطلب را از دو زاویه (#شرک_خفی و #ضرب_المثل) به اجمال مورد توجه قرار میدهم و قبل از بیان آنها بد نیست که به خاطره مرتبطی (تحت عنوان #نجابت_ایرانی) اشاره بکنم که ایضاً نشانگر عمق فاجعه شترگاوپلنگی #فرهنگ_ایرانیان است و به ضرورت طرح مبحث جاری (#ملغمه_ایرانی مولّد #فتنه_پوزیده) هم کمک میکند.
سالها پیش (بعد از سالها #مأموریت_فرهنگی در موضوع #ارشاد_اسلامی در انواع کشورهای شرق و غرب دنیا با عنوان #افسر_کشتیرانی ناوگان دریایی #جمهوری_اسلامی_ایران) در گفتگویی که با یکی از دستاندرکاران هفتهنامه #کیهان_هوایی در مسئله اوضاع #ایرانیان_خارج از کشور داشتم، او پیشنهاد کرد که نظرات و تجارب خود را برای درج در آن جریده، بنویسم. بنده هم که به ایشان توصیه میکردم بیش از مقوله دفاع از جمهوری اسلامی و تأکید بر ضدیت با قاذورات #کیهان_لندن (سلطنتطلب) بهتر است روی #نجابت_ایرانی، تأکید کنید و حتی صریحاً گفتم که شما از ایرانیان خارج از کشور، بیش و پیش از وفاداری به #اسلامیت و #جمهوری_اسلامی، وفاداری به نجابت ایرانی را مطالبه کنید!
در نتیجه آن گفتگوها قرار شد ستونی در آن نشریه به بنده بدهند تا تحت عنوان «نجابت ایرانی»، قلم بزنم.
بنده هم عجولانه آنرا پذیرفتم (ولیکن در عمل، خود غلط بود آنچه میپنداشتم!)
زیرا در آن سالها علاوه بر آنچه که در مقاله «ملتی آتشین در گذرگاه ایران» مورد اشاره قرار دادم و گمان میکردم با شاخ و برگ دادن به آن کلیگوییها لابد سلسله مقالات مفصلی را تولید محتوا خواهم کرد، مطلب دیگری هم خلجان ذهنی بنده بود و آن تولید جلدهای سوم و بیشتر برای دو جلد کتابی بود که استاد #شهید_مطهری قبل از انقلاب اسلامی، با عنوان «خدمات متقابل اسلام و ایران» به جامعه عرضه کرده بود و حال آنکه بعد از پیروزی #انقلاب_اسلامی این خدمات بصورت مضاعف و چشمگیری قابل تبویب و تقدیم بود و جای آن خالیست.
بنظرم میرسید که؛ کافیست مصادیق «خدمات متقابل اسلام و ایران بعد از انقلاب و دوران جمهوری اسلامی ایران» را چاشنی مطالبی قرار بدهم که ایرانیان مقیم خارج با ملاحظه آنها، حفظ نجابت ایرانی خود را، مورد اهتمام جدی خود قرار بدهند.
آن دوستم که پیگیر قضیه بود، اطلاع داد که هیئت تحریریه، محدودیتی برای این مطلب ارزشمند، قائل نیست و شما میتوانید هر هفته به اندازه یک صفحه مطلب ارائه بدهید و ترجیحاً مصور و مستند!
ولیکن در تهیه مطالب مورد گفتگو و توافق، دچار تسویف شدم و بعد از تعویقهای مکرر، انصراف خود را اعلام کردم که برای آنها و خود بنده، شگفتانگیز بود!
علتش این بود که مایل بودم ساختار گفتمانی خود را با ذکر جلوههایی از ایثار #شهداء و #رزمندگان #دفاع_مقدس، مبحث خود را به امور جاری در کشور بکشانم اما نمیدانم چرا پیوسته با وقایعی در جاری کشور مواجه شدم که نمیتوانست در امتداد نجابتها و ایثارگریهای دوران دفاع مقدس باشد و گویا انفصالی صورت گرفته و بلکه در ارزیابی خود، آنها را نانجیبانه تلقی میکردم! و حداقل اینکه نانجیبیها چشمگیرتر از نجابتهای قابل ذکر بود!
چه در قوه مجریه و چه در قوه قضائیه و چه در قوه مقننه و چه در متن مردم! حتی در محفلی شنیدم (شاید بعنوان بهترین شاهد مثالم باشد) که؛ «بنیاد مستضعفان و جانبازان» دارای ساختار دوقلویی است که عبارتند از:
۱) قسمت جانبازان (مملو از ذلت و درد و فقر و درماندگی و...!)
۲) قسمت مستکبران (مملو از لذت و ثروت و نخوت و وادادگی و...!)
این بنیاد که پس از «شرکت ملی نفت ایران»، دومین مؤسسه اقتصادی بزرگ در ایران و بزرگترین هولدینگ اقتصادی در غرب آسیا محسوب میشود، در ابتدای تأسیس عنوان «بنیاد مستضعفان» را یدک میکشید و بعداً به عنوان «بنیاد جانبازان» تغییر نام یافت و نهایتاً با ارجاع #امور_جانبازان به #بنیاد_شهید، عملاً تبدیل شد به «بنیاد مستکبران» ولیکن در مقطعی که عنوان اولی در حال تغییر به دومی بود، گفته میشد که بین قسمت مستکبران و جانبازان، دیوار قطور بلندی وجود دارد که هیچ صدایی از طرفین آن دیوار به سمت دیگر نمیرسد!
فلذا بنده هم در آن مقطع که میخواستم مطالب و شاهد مثالهای خود را از نجابتهای شهداء و ایثارگران و رزمندگان بسوی نجابتهای مدیران و مسئولان و مقامات پیوند بزنم، با دیوار بلند و قطوری مواجه میشدم که قادر به عبور از آن نبودم! زیرا واقعاً نمیتوانستم نجابت را به بینجابتی و نجیبان را به نانجیبها گره بزنم تا به تألیف مطلب تأثیرگذاری نائل بگردم! تازه این #خط_مقدم ماجرا بود تا چه رسد به الباقی ادارات!!
...ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۷/۶
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏