هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍️ تحریری #حم
✅ «اسلامیت؛ قدر مشترک نهضت+نظام»
و خطر سهمگین عدم فهم این مطلب خطیر!!
(بخش ۰۳):
#نهضت و #نظام (در بیان #دکتر_شریعتی):
«در #جامعه_شناسی یک اصلی است به این نام : تبدیل موومان ( Mouvement# یعنی نهضت و #حرکت) به انستیتوسیون ( Institution# یعنی نظام و #سازمان). به این معنی که در #جامعه، حرکتی بر اساس ایدهآلها و هدفهایی ایجاد میشود و یک #فکر، یک #گرایش، یک #ایمان جوان متحرک است که این نهضت را (به آن معنای حقیقی کلمه، یعنی حرکت و ورزش) ایجاد میکند. یک نهضت عبارت است از روحی و حرکتی که به طرف هدفی، روان است و همه پیروانش، همه مسائل و #احکام و #عقاید و #اعمال و #شعائر و حتی مراسمی که در میان پیروانش وجود دارد، متوجه آن هدفند و همهچیز و همهکس، وسیله هستند برای تحقق آن هدفی که این نهضت برای نیل به آن #هدف به وجود آمده است.
این نهضت یا حرکت در راه رسیدن به آن هدف خود به خود به موانعی که عوامل سد کننده راهش است برمیخورد و در اینجا است که درگیری، مبارزه و کشمکش ایجاد میشود. بنابراین از خصوصیات نهضت، حرکت و روشن بودن هدف است و همهچیز وسیله و مقدمه برای رسیدن به آن هدف. دیگر اینکه در مسیر این حرکت و سرگذشت آن، تلاش و درگیری و #مبارزه جبری است. یک مکتب یک مذهب و یک ایدئولوژی اجتماعی، دینی، طبقاتی، ملی در آغاز کارش برای پاسخ گفتن به نیاز زمان، یا #طبقه یا #قوم بوجود میآید و برای تحقق بخشیدن به آن ایدهال و شعارش، پیروان خودش را به حرکت در میآورد.
این نهضت در مسیر خودش حرکت میکند. یک حرکت مدعی زمان و تغییر دهنده نظام موجود که میخواهد ویران کند و با یک #حالت_انتقادی شدید نسبت به هرچه که #وضع_موجود را نشان میدهد و یا میسازد وضع دیگری را پیش آورد و شرایط نوی را بیافریند.
همهچیز را تغییر میدهد نهضت به هدف میرسد. یا بیآنکه به هدف برسد به اوج قدرتش میرسد. اما بدانجا که رسید، درگیری و مبارزهاش از بین میرود، سد و مانعی دیگر در برابرش نیست بقدرتش که رسید حالتش عوض میشود. میایستد! متوقف میشود! حالت متحرک و انقلابیش را از دست میدهد و حالت محافظهکاری میگیرد. چون اول میخواست دشمن را خلع سلاح کند و نظام را عوض کند حالا خودش قدرتمند و حاکم است و میخواهد خودش را حفظ کند و نگهدارد. لذا حالت #ضد_انقلابی پیدا میکند، چون خودش روی کار آمده انقلابهای بعدی را #شورش و #خیانت یا ضد انقلاب می خواند.
در اینجا از نظر جامعهشناسی که مطلب را بررسی میکنیم میبینیم آن واقعیت که در اول نهضت بود و موومان، حالا در قدرت خودش تبدیل گردیده به انستیتوسیون یا نهاد و یک پایه ثابت اجتماعی شده است و به صورت خیمهای درآمده بر روی جامعه و یک #قدرت #سازمان_یافته #دولتی شده که در ظاهر به #اوج_قدرت رسیده است اما در #روح به توقف و #رکود افتاده است.
در تاریخ از این نمونهها بسیار داریم؛ مثلا #مذهب_زرتشت که در #دوره_اشکانی در حال مبارزه با اشکانیان بود و در حال کشمکش با #نظام_حاکم، در دوره سیاسی حاکم بر #سرنوشت_جامعه و بر همه قدرتها، حتی #قدرت_سیاسی میشود، به نهایت قدرتش میرسد و در اوج شکوه و عظمتش میدرخشد، #معابد در منتهای زیبایی و در نهایت #آزادی و رواج در #ایران، پشت سر هم بنا میشود و آتشهای #مقدس در سراسر ایران برافروخته میشود و این مذهب که به صورت یک ایمان و حرکت بود به صورت قدرت حاکم #محافظه_کار در می آید و دیگر نیاز #مردم را که میخواد همیشه حرکت کنند و نیاز #نسل_جدید را که در حرکت نهفته است و همواره خواهان #تحول و نو شدن است برآورده نمیکند! بلکه در برابر این نیاز و حرکت میایستد.
این است که چون این #مذهب حالا بر سرها حکومت میکند و بر #ظاهر_زندگی، نه بر دلها و آرمانها، دیگر نمیتواند پاسخگوی نیاز زمان خودش باشد و خود بخود زمینه و زمانه نیازمند یک نهضت دیگری میشود.
با چنین تحلیلی این #تناقض_تاریخی را میتوان حل کرد که میبینیم مذهب زرتشت در #دوره_ساسانی و بخصوص عصر #انوشیروان، به اوج شکوه و قدرت و استقرارش میرسد و با این همه در همین هنگام است که #مانی و #مزدک ظهور مینمایند و آنهمه نفوذ پیدا میکنند و ندای اینها پاسخ لبیک از #متن_مردم، بخصوص از جانب #نیروی_جوان و روشن میشنود به طوریکه میتوان از تاریخ استنباط کرد به اصطلاح امروز، انتلکتوئلهای #جامعه_ایرانی و متفکران و تحصیلکردهها و #جوانان نو اندیش به سوی مانی و تودهها به شدت به سوی مزدک روی آوردند و این تناقض - شکست در پیروزی - نشان دهنده این واقعیت است که این مذهب، در قله عظمت و حکومتش متوقف شد! یعنی حرکتش تبدیل به انستیتوسیون یا نظام شده و ایستاد. و آنوقت در برابرش نهضتهای #مذهبی و #اجتماعی ضد زرتشتی به وجود آمدند.»
... ادامه دارد.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
بهار۱۳۹۸
چلچراغ #معارف و #احکام حم:
https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
https://eitaa.com/chelcheraaqHM/434
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
ملتی آتشین در گذرگاه ایران
👌 این مقاله در سال ۱۳۷۹ تحریر شد:
(بخش ۰۲):
👈(بخش قبلی)👉
سازش و مدارا!
مهمتر و چشمگيرتر از «تنوع آب و هوايي» اين سرزمين «تنوع ضربالمثلها»، «تنوع مطايبات و لطيفهها و جوكها»، «تنوع لهجهها»، «تنوع گويشي»، «تنوع غذايي»، «تنوع لباسي» مردمان آن است كه مجموعاً اگر در سطح جهان بينظير نباشد قطعا كمنظير است. مردمان مختلفي با فرهنگها و آداب و رسوم و اخلاقيات متفاوتي از روي اين #پل_بزرگ گذشتهاند و هر كدام به نوبه خود تأثيراتي از خود بجاي گذاشتهاند كه بعضاً بسيار عميق و ماندگار بوده است و بعضاً هم سطحي و گذرا و البته چهبسا مسافرين نيز از اين #ملت تأثيرپذير بودهاند. و آنچه كه از همه مهمتر است آن بوده كه مردمان اين سرزمين در راستاي تنازع براي بقاي خود در قبال #اجانب و #بيگانگان عكسالعملهاي متفاوتي داشتهاند و از جمله آنكه در بسياري از مقاطع از راه تسليم و سازش و #مدارا وارد شدهاند.
«با دوستان مروت، با دشمنان مدارا» از شعارهاي اصيل اين ملت بوده است. زيرا #مهاجمين و #مهاجرين به اين #سرزمين و بويژه #دشمنان اين ملت معمولاً تمناهاي خود را تحميل ميكردهاند و اگر از طرف #ايرانيان، مدارايي صورت نميگرفت نابودي اين ملت چه بسا امر محتومي ميبود.
فلذا با ضرس قاطع ميتوان ادعا كرد كه «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا» يك شعار برخاسته از جان و دل شخصيت #پيچ_در_پيچ و در عينحال ساده ايرانيان است و در واقع راز بقاي اين #قوم در طول #تاريخ آن بوده است. و چه بسا در بسياري از موارد مدارا و جمع بستن بين آداب و اخلاق و رسوم غربيها با شرقيها و آميزش آنها بسادگي ميسر نبوده است و التقاطي از آنها مضحكههايي را پديد آورده است؛ تعارفات تكراري، رودربايستيهاي بيجا، ملاحظهكردنهاي عجيب، حساسيتهاي شگفتانگيز، عصبانيتهاي افراطي، مصلحتانديشيهاي تفريطي، #نفاق و دوروييها و بسياري از صفات و خصائل مشهود و ملموس در خُلق و خوي اين ملت حتي #زنده_كُشي و #مرده_پرستي ايشان عمدتاً از جمله محصولات اصلي اهتمام به سازش و كنار آمدن و #مدارا با انواع تأثيرگذاران بوده است.
بنابراين لازمه حفظ و بقاي #زندگي_در_گذرگاه و يا #پل_نشيني، مدارا و #سازش و #انعطاف_پذيري است كه البته امري اجتنابناپذير ميباشد. و اين انعطاف و مدارا گاهي هم چيزي نيست جز نفاق و دورويي و بلكه چند رويي! همچنانكه #اهل_كوفه بدان متهم هستند و ايرانيان بعد از #انقلاب_اسلامي معاصر بسيار سعي ميكنند كه خود را از اين #اتهام_سنگين مبرا سازند!
اهل كوفه!
علت اينكه اهل كوفه متهم به نفاق شدهاند به همان معجون #تركيب_اجتماعي آن شهر بر ميگردد. كوفه در ابتداي تأسيس، #پادگان و قرارگاهي نظامي بيش نبوده است كه براي تجميع و تمركز #مجاهدين و #نيروي_نظامي_مسلمين براي فتح #سرزمين_ايران احداث شده بود كه سرانجام هم با ساقط كردن سلسلههاي #شاهنشاهي بستر لازم و فضاي مناسبي براي انتخاب #مردم_ايران فراهم ساختند تا ايشان #دين_اسلام را پذيرا گردند.
وليكن #نيروهاي_جهادي مستقر در #كوفه مردماني بودند كه از اقصي نقاط شهرها و باديهها و سرزمينهاي #اسلامي بدانجا گسيل شده بودند.
فلذا #فرهنگ_حاكم بر كوفه معجوني بوده است از فرهنگهاي گوناگون #اعراب شمال و جنوب و مركز و شرق و غرب شبه جزيره #عربستان كه بالتبع بلحاظ هدف مشترك ناچار بودهاند با يكديگر مدارا داشته و منعطف باشند.
و همين انعطافپذيري موجب نهادينه شدن نفاق در شخصيت آنها گرديد و تا بدانجا پيش رفت كه از سويي #امام_حسين(عليهالسلام) را به #ولايت و #امامت_جامعه دعوت نمودند و از طرفي شمشيرهايشان را در خدمت #بني_اميه قرار دادند و فرزندان #خاتم_المرسلين (صليالله عليه وآله و سلم) را فجيعانه و رذيلانه سر بريدند و در انجام آن بزرگترين ظلم #تاريخ_بشريت از يكديگر سبقت گرفتند. البته امام حسين(ع) همچون پدر و برادر بزرگوارش (عليهما السلام) بخوبي بر #نفاق_اهل_كوفه واقف و آگاه بود وليكن گويي افشاي #نفاق_قوم، آنچنان مهم بوده است كه لازم بوده صحنهاي چون #كربلا و #عاشورا براي آن تدارك ديده شود! و چه نيكو فرمود كه: «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا»! آري در عصرها و مصرهاي ديگري نيز صحنههايي مشابه صحنه كربلا و عاشورا تكرار خواهد شد و شده است. و #ايران نيز كوفه ديگري است وليكن بسيار بزرگتر از آن كوفه مدفون در #تاريخ_عرب و #تاريخ_منافقين سده اول اسلامي. همچنانكه نحوه دعوت و استقبال و سپس شهادت #امام_رضا عليهالسلام نيز نمونه ديگري از همين رفتار است كه ايرانيان مرتكب گرديدند و پاي در جاي پاي اهل كوفه نهادند! ادعاي ميزباني و دعوت و استقبال و حتي سپردن مقام #ولايت_عهدي بديشان و آنگاه #فتنه و #توطئه و #قتل!
آيا آتش هم همينگونه نيست؟! ...
...ادامه دارد.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۷/۴
🌐 👈حیفه نبینی👉
💠
🎲 👈محل نظرات👉
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
ملتی آتشین در گذرگاه ایران
👌 این مقاله در سال ۱۳۷۹ تحریر شد:
(بخش ۰۴):
👈(بخش قبلی)👉
چنانكه ميبينيم؛ انواع توانائيهاي #سادات و #ذريه_رسول گرامي #اسلام(ص) دو برابر غير ايشان است. در #مطالب_علمي و #كشفيات_ذوقي، در #جسارت و #شجاعت، در مسائل اخلاقي و رفتاري و بلكه در همهچيز! حتي #نسوان_سادات ديرتر از #زنان_عوام، #يائسه ميشوند. زيرا #تكوين اينان با ديگران قدري متفاوت است و البته اين تبعيض در #تشريع هم جاري و ساريست! زيرا سادات همچنانكه اگر امور خير و نيكويي انجام دهند پاداششان دو برابر ديگران خواهد بود و چنانچه كارهاي شرّ و ناشايستي مرتكب گردند #عذاب و عقابشان هم دو برابر ديگران است!
و #قرآن_كريم هم ميفرمايد: «لايكلف الله نفسا الا وسعها» و وسع و توانايي انسانها از لحاظ كيفي و كمي، مختلف و متفاوت و گوناگون است.
فلذا «بنياد و بنيان شاكله انسانها #وراثت است». وراثتي كه در طول قرون متمادي و نسلهاي پياپي، تكوين يافته و در مواجهه با اوضاع #زيست_محيطي، #شرايط_اجتماعي، #اقتصادي، #فرهنگي و #عوامل_تقويمي، رنگ و لعابهاي مختلفي به خود ميگيرد. خصوصيات ژنتيكي انسانها بسيار فراگيرتر و عميقتر از خصلتهاي اكتسابي از محيط مكاني و زماني آنها ميباشد.
ايرانيان:
با عنايت به دو مقدمه مذكور ميتوان نتيجه گرفت كه #ايرانيان، چگونه مردماني هستند؟! #ايرانيان_معاصر، مظهر و تجلي تمامي صفات و خصائل نياكانشان هستند كه به #وراثت در وجود آنها رخنه كرده و در #شخصيت ايشان، نهادينه شده است و از ايشان چيزي ساخته است كه ميتوان آنرا به صورت يك #آتش تجسم نمود. زندگي در ميان اين #ملت، زندگي در ميان آتش است با همه خوبيها و با همه بديهايش. #حكومت كردن بر اين مردم، حكومت كردن بر آتش است با همه خطرات و جلواتش. چه بسا آنچنان به خاموشي و خمودي گرايد كه از فوت كردن پياپي آن براي افروختنش چيزي جز سرسام عايدت نگردد و چه بسا به ناگهان چنان شعله كشد كه دامنت را و بلكه تمام هيكلت را هم جزغاله سازد! اگر بر روي آن آب بريزي جلزّ و ولزّش گوش جهان را كر ميكند و دودش آنرا كور و اگر نفت و بنزين بر آن بپاشي بازهم گويي ميخواهد تمام جهانرا بر افروزد. واي بر آن روزي كه ناشيانه بجاي #آب بر آن #بنزين بريزي و واي بر آن روزي كه بجاي #نفت بر آن #خاك بپاشي! بايد كه #شمّ_سياسي بسيار فراوان و فوقالعادهاي داشته باشي تا بتواني مدت ديريني بر ايشان #حاكم يا #همسايه و یا #رفيق باشي وگرنه مصاحبت با ايشان زود سر خواهد آمد!
حكومت بر جهان!
كسي كه بتواند بر اين ملت، حكومت نمايد قادر است بر تمام جهان حكم براند وليكن معلوم نيست كه اگر كسي بتواند بر تمام دنيا #سلطنت نمايد توانايي حكومت بر اين ملت را هم دارا باشد. زيرا حكومت كردن بر اين مردم، بازي كردن با آتش است. آتشي دوست داشتني و آتشي نفرتانگيز! اگر از اين آتش، دور گردي سرماي جانكاهي در انتظار توست و اگر با اين آتش همآغوش گردي ترا خواهد سوزانيد و حفظ اندازه و فاصله و مراوده و مرابطه با اين #قوم، مهارت فوقالعادهاي را ميطلبد. بناگاه بلندت ميكند و بناگاه بر زمين ميكوبدت! عجايب صنعتي ديدم در اين دشت!
زين ...!
بارزترين وجه مطلب آنست كه اين قوم در طول قرون آموختهاند كه با هر از راه رسيدهاي رفتاري #مسالمت_آميز داشته باشند ولو اينكه در پشت سر آنها صفحه بگذارند و لب به هجو و تمسخر گشايند. چهبسا كه بر روي #دشمن شمشيرهاي آخته بكشند و بناگاه وي را در #آغوش_محبت خويش بفشارند! و چهبسا در آغوش استقبالشان از #دوست، دشنهاي نهفته باشد كه قلب نازنينش را بدرد! حتي ممكن است در يك روز؛ صبحش فرياد كشند #جاويد_شاه و عصرش زمزمه #مرگ بر شاهشان بلند گردد و بالعكس! دقيقاً مصداقي از ضربالمثلي ديگر در اين قوم؛ گهي زين به پشت و گهي پشت به زين! روزي #خميني را محبوبترين كلمه قرن بنامند و روزي ديگر دم از حذف #ولايت_فقيه بزنند. روزي براي خميني، زيارتگاهي بنا كنند كه #چشم_جهانيان را خيره سازد و روزي ديگر بخواهند كه حتي ياد او را به #موزه_تاريخ بسپارند. شگفتا و يا للعجب!
والسلام
سید محمد حسینی
مدیرمسئول خانه آموزش هنر و ادبیات سوره
حوزه اندیشه و هنر سازمان تبلیغات اسلامی
زمستان ۱۳۷۹/تهران
💠
این مقاله☝️را ۲۸ سال قبل (۱۳۷۵) بر اساس تجربهای شخصی از سال ۱۳۶۴ که در لشگر ۷ ولیعصر(عج) داشتم، نوشته بودم و در سال ۱۳۷۹ آنرا بازنویسی کردم و چنانچه امروز هم بخواهم آنرا بازنویسی بکنم، قاعدتاً در نحوه ارائه مطلب و عبارات و کلمات آن، تغییراتی خواهم داد. ولیکن اصل و اساس آن، چندان تغییری نخواهد یافت و شاکله کلی آن به قوت خود باقی خواهد ماند.
مدعای این مقاله، غیرقابل پیشبینی بودن #شخصیت_ایرانیان است! فلذا میتوان این #ملت را ملتی #شگفت_انگیز نامید!
#ملغمه_ایرانی
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۷/۴
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏