eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
157 دنبال‌کننده
468 عکس
263 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ تحریری «اسلامیت؛ قدر مشترک نهضت+نظام» و خطر سهمگین عدم فهم این مطلب خطیر!! (بخش ۰۳): و (در بیان ): «در یک اصلی است به این نام : تبدیل موومان ( Mouvement# یعنی نهضت و ) به انستیتوسیون ( Institution# یعنی نظام و ). به این معنی که در ، حرکتی بر اساس ایده‌آل‌ها و هدف‌هایی ایجاد می‌شود و یک ، یک ، یک جوان متحرک است که این نهضت را (به آن معنای حقیقی کلمه، یعنی حرکت و ورزش) ایجاد میکند. یک نهضت عبارت است از روحی و حرکتی که به طرف هدفی، روان است و همه پیروانش، همه مسائل و و و و و حتی مراسمی که در میان پیروانش وجود دارد، متوجه آن هدفند و همه‌چیز و همه‌کس، وسیله هستند برای تحقق آن هدفی که این نهضت برای نیل به آن به وجود آمده است. این نهضت یا حرکت در راه رسیدن به آن هدف خود به خود به موانعی که عوامل سد کننده راهش است برمی‌خورد و در اینجا است که درگیری، مبارزه و کشمکش ایجاد می‌شود. بنابراین از خصوصیات نهضت، حرکت و روشن بودن هدف است و همه‌چیز وسیله و مقدمه برای رسیدن به آن هدف. دیگر اینکه در مسیر این حرکت و سرگذشت آن، تلاش و درگیری و جبری است. یک مکتب یک مذهب و یک ایدئولوژی اجتماعی، دینی، طبقاتی، ملی در آغاز کارش برای پاسخ گفتن به نیاز زمان، یا یا بوجود می‌آید و برای تحقق بخشیدن به آن ایده‌ال و شعارش، پیروان خودش را به حرکت در می‌آورد. این نهضت در مسیر خودش حرکت میکند. یک حرکت مدعی زمان و تغییر دهنده نظام موجود که میخواهد ویران کند و با یک شدید نسبت به هرچه که را نشان میدهد و یا می‌سازد وضع دیگری را پیش آورد و شرایط نوی را بیافریند. همه‌چیز را تغییر میدهد نهضت به هدف میرسد. یا بی‌آنکه به هدف برسد به اوج قدرتش میرسد. اما بدانجا که رسید، درگیری و مبارزه‌اش از بین میرود، سد و مانعی دیگر در برابرش نیست بقدرتش که رسید حالتش عوض میشود. می‌ایستد! متوقف میشود! حالت متحرک و انقلابیش را از دست میدهد و حالت محافظه‌کاری میگیرد. چون اول میخواست دشمن را خلع سلاح کند و نظام را عوض کند حالا خودش قدرتمند و حاکم است و میخواهد خودش را حفظ کند و نگهدارد. لذا حالت پیدا میکند، چون خودش روی کار آمده انقلاب‌های بعدی را و یا ضد انقلاب می خواند. در اینجا از نظر جامعه‌شناسی که مطلب را بررسی می‌کنیم می‌بینیم آن واقعیت که در اول نهضت بود و موومان، حالا در قدرت خودش تبدیل گردیده به انستیتوسیون یا نهاد و یک پایه ثابت اجتماعی شده است و به صورت خیمه‌ای درآمده بر روی جامعه و یک شده که در ظاهر به رسیده است اما در به توقف و افتاده است. در تاریخ از این نمونه‌ها بسیار داریم؛ مثلا که در در حال مبارزه با اشکانیان بود و در حال کشمکش با ، در دوره سیاسی حاکم بر و بر همه قدرتها، حتی می‌شود، به نهایت قدرتش میرسد و در اوج شکوه و عظمتش می‌درخشد، در منتهای زیبایی و در نهایت و رواج در ، پشت سر هم بنا می‌شود و آتشهای در سراسر ایران برافروخته میشود و این مذهب که به صورت یک ایمان و حرکت بود به صورت قدرت حاکم در می آید و دیگر نیاز را که میخواد همیشه حرکت کنند و نیاز را که در حرکت نهفته است و همواره خواهان و نو شدن است برآورده نمی‌کند! بلکه در برابر این نیاز و حرکت می‌ایستد. این است که چون این حالا بر سرها حکومت میکند و بر ، نه بر دلها و آرمانها، دیگر نمی‌تواند پاسخگوی نیاز زمان خودش باشد و خود بخود زمینه و زمانه نیازمند یک نهضت دیگری میشود. با چنین تحلیلی این را میتوان حل کرد که می‌بینیم مذهب زرتشت در و بخصوص عصر ، به اوج شکوه و قدرت و استقرارش میرسد و با این همه در همین هنگام است که و ظهور می‌نمایند و آن‌همه نفوذ پیدا میکنند و ندای اینها پاسخ لبیک از ، بخصوص از جانب و روشن می‌شنود به طوریکه میتوان از تاریخ استنباط کرد به اصطلاح امروز، انتلکتوئل‌های و متفکران و تحصیلکرده‌ها و نو اندیش به سوی مانی و توده‌ها به شدت به سوی مزدک روی آوردند و این تناقض - شکست در پیروزی - نشان دهنده این واقعیت است که این مذهب، در قله عظمت و حکومتش متوقف شد! یعنی حرکتش تبدیل به انستیتوسیون یا نظام شده و ایستاد. و آنوقت در برابرش نهضت‌های و ضد زرتشتی به وجود آمدند.» ... ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار۱۳۹۸ چلچراغ و حم: https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff https://eitaa.com/chelcheraaqHM/434
☫﷽☫ 🔥 + 💥 (= جنگ ترکیبی علیه انسان) 🙄 بدون 😳 فقر و فحشآء؛ دو قلوی جدائی‌ناپذیری هستند که هر کدام باعث نشو و نما و بقای دیگری است. فقر که بیاید فحشآء را هم بدنبال خود می‌آورد همچنانکه توسعه فحشآء باعث توسعه فقر می‌گردد. هیچ جامعه‌ای با فقر و فحشآء رنگ سعادت را نمی‌بیند همچنانکه هر جامعه مبتلی به یکی از این دو همزاد، به سعادت و رستگاری نمی‌رسد. در هر جامعه‌ای، تموج فقر موجب تموج فحشآء و تموج فحشآء موجب تموج فقر است. ، کلمات و را کنار هم قرار داده است تا بگوید که مفاهیم مخرب آن‌دو، مکمل همدیگر هستند برای آنچه که قصد تحمیل آنرا بر دارد. سوره بقره: «الشَّيطانُ يَعِدُكُمُ الفَقرَ وَ يَأمُرُكُم بِالفَحشاءِ ۖ وَ اللَّهُ يَعِدُكُم مَغفِرَةً مِنهُ وَ فَضلًا ۗ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ» ﴿۲۶۸﴾ شیطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهیدستی میدهد؛ و به فحشآء (و زشتیها) امر میکند؛ ولی خداوند وعده «آمرزش» و «فزونی» به شما میدهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع، و (به هر چیز) داناست. (به همین دلیل، به وعده‌های خود، وفا میکند.) تفسیری از این آیه ☝️را در اینجا ببینید👇 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/1576 راهکار توحیدی اسلام، اضمحلال فحشآء از طریق و اضمحلال فقر از طریق است که این دو مطلب تفسیر و تبیین مفصلی دارند. گویا که فقر به تنهائی نمی‌تواند جامعه را به تباهی بکشاند همچنانکه فحشآء نیز به تنهائی قادر به اضمحلال نیست. اما هر دو که نقش‌آفرینی نمایند، هر جامعه‌ای به سرعت، می‌گردد. هم خارج از این شمول نیست. زنان و مردان، جلوه‌ای بارز از فحشآء است که فقرآفرین است. همچنانکه فقر زنان و مردان، آبستن فحشآء از جمله بدحجابی است. مبارزه با فحشآء بدون مبارزه با فقر یا مقابله با فقر بدون مقابله با فحشآء؛ آب در هاون کوفتن است. برای خشکانیدن ریشه‌های فحشآء و بدحجابی با فقر هم باید در افتاد. همچنانکه برای ریشه‌کنی فقر به بدحجابی و فحشآء هم باید تاخت. کلیه سیاست‌ها، قوانین، مقررات، مدیران و کارکنان دستگاه‌های گسترده (اعم از دولتی یا ملتی)، که توسعه فحشآء (و بدحجابی) را تسهیل می‌کنند باید مورد نقادی و اصلاح و مجازات قرار بگیرند همچنانکه اگر آن‌ها فقر را تسهیل می‌کنند باید مورد جراحی ولو خونین قرار بگیرند! مبارزه با فحشآء بدون مبارزه با فقر و بالعکس آن، هرگز به فرجام نیکی نائل نمی‌گردد. اگر نمی‌خواهید با فحشآء مقابله کنید با فقر هم نجنگید و اگر نمی‌خواهید با فقر مبارزه کنید با فحشآء هم نجنگید! زیرا به نتیجه دلخواهی نمی‌رسید! وقتی که شیطان با جنگ ترکیبی وارد جامعه شده است، برای شیطان‌زدائی از تار و پود جامعه، باید با فقر و فحشآء توأمان مواجه شوید. وقتی که (بتعبیر قالیباف در انتخابات۱۳۹۶) بخش قابل توجهی از جامعه (۹۶٪) گرفتار فقر و فلاکت و هستند، از چنین جامعه‌ای نباید توقع داشت که در فحشآء و و بی‌ناموسی و دیّوثی غرق نشود. شیطان، استاد همه‌فن‌حریف جنگ‌های ترکیبی، برای توسعه و تحکیم فحشآء (از تا ) حتماً و بلاتردید کسانی را در جای‌گاه‌هائی مؤثر (اعم از دولتی و عمومی)، نفوذ می‌دهد که جامعه را به فقر سوق بدهند. تولید و توسعه فحشآء همان «اتاق فکر» توسعه و تولید فقر است. 👌 اصلی‌ترین و مؤثرترین پایگاه تولید و تعمیم فقر، همانا در دستگاههای دولتی و حکومتی است. فلذا بدون ، ثمر معقول و مشروع و معروفی ندارد. منظور ما از «مسئولین» عبارت است از جبهه که در قالب (اعم از متواری و مستقر یا دست به سلاح و دست به قلم و...)، و که هر سه دسته را قرآن مشمول نامیده است. (سوره احزاب) و حکم مقابله با آن‌ها آنهاست با جامعه (با تبعید یا زندان و یا اعدام) ۱) منافقون (باطنشان با ظاهرشان زاویه دارد از ۰۰۱ درجه لغایت ۱۸۰ درجه و مهلک‌ترین ضربات بر پیکر جامعه از ناحیه اینهاست که بلاتردید در سطوح مختلف نظام نفوذ دارند) ۲) مرجفون (با اراجیف مستمر و شبکه‌ای خود، باورهای صحیح جامعه را هدف گرفته‌اند تا بطور کامل مضمحل سازند و نظام و ملت را رقم بزنند) ۳) مریض‌القلوب (بیماردل‌های شفاناپذیر که براحتی و را جابجا می‌کنند و همه‌چیز را وارونه می‌بینند و وارونه نشان می‌دهند و به هیچ صراطی مستقیم نیستند جز عناد و ستیز و ضدیت) 👈 ساختار ، فقیر با اعضائی ، و است. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) تیر ۱۴۰۲ 💠 کانال‌های اطلاع‌رسانی حم: 🆔 eitaa.com/chelcheraaqHM 💠 🆔 ble.ir/join/M2E3OGRlOT 💠 🆔 eitaa.com/SayyedAlaaddin 💠 🆔 eitaa.com/GonbadeFirozeh
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 آسیب‌شناسی پیش‌بینی‌ها (بخش دوازدهم): غالب آمد بر ! بنده در تحقیقات میدانی خود، به این نتیجه رسیدم که اوضاع روانی حاکم بر انتخابات ۱۴۰۳ دارای وضعیت دو قطبی کاملاً عجیب و متفاوتی است. در این مقطع، بیش از آنکه، مردم برای شرکت در ، دنبال باشند به دنبال هستند! یعنی که؛ ۱) امتی به پزشکیان (پوزیده سابق) رأی می‌دهند نه به دلیل اینکه او را مظهر «دانایی+دلسوزی+دلیری دین‌مدارانه» می‌دانند بلکه به علت آنکه از رقیب او در وحشت هستند. ۲) امتی به جلیلی رأی می‌دهند نه به دلیل اینکه او را مظهر «دانایی+دلسوزی+دلیری دین‌مدارانه» می‌دانند بلکه به علت آنکه از رقیب او در وحشت هستند. بدینگونه است که؛ تِرند اذهان می‌شود. عجالتاً بر آن نیستم که قضاوت بکنم و امتی را بر امتی دیگر ترجیح بدهم ولیکن واقعیتی است که خوب یا بد آن، جریان دارد! این نگاه قاعدتاً جنبه ۱۰۰٪ی ندارد ولیکن در بالا بودن درصد غالب آن، تردیدی نیست. همان حکایت همیشگی موضع‌گیری بر اساس «نه از حُبّ علی بلکه از بغض معاویه»! یعنی عده‌ای از آن‌جهت به ، رأی می‌دهند که نسبت به اطرافیان و حامیان و هواداران جلیلی، ترس و هراس و نفرت و بغض دارند. و عده‌ای هم از آن‌جهت به ، رأی می‌دهند که نسبت به اطرافیان و حامیان و هواداران پزشکیان، ترس و هراس و نفرت و بغض دارند. باز هم تأکید می‌کنم که این مسئله، حداکثری است و جنبه مطلقی ندارد ولیکن آنقدر غلبه دارد که نشود آنرا مورد اغماض قرار داد. و صد البته این سؤال، قابل تحقیق است که این حبّ و بغض چه میزان وجاهت و حقانیت و چه میزان شدت و گستره و فراگیری دارد؟! اگر از بنده سؤال شود، جوابم مطلق نیست ولی به گمانم؛ میزان شدت این وضعیت در هر دو جبهه، یکسان است ولیکن وجاهت آن اصلا برابر نیست. یعنی تصورات به واقعیت خیلی نزدیکتر است و ملت تیزبین، حق دارند از احتمال بر سر کار آمدن (و نیز و همچنین )، در وحشت و هراس باشند (از جمله خود نگارنده این سطور که این مقاله از سلسله مباحث جهاد تبیینی بنده، پنجاهمین بسته است که در طی ۳۴ روز اخیر به تولید آن‌ها پرداختم و اگر چنین وحشتی نداشتم، اینهمه به چنین تکاپویی، اهتمام شبانه‌روزی نمی‌ورزیدم!) اما تصورات ، عمدتاً (نه مطلقاً) چیزی نیست بجز توهماتی پوچ و دروغ و فریب و نیرنگ و تهمت و افتراء و فرافکنی‌هایی ظالمانه و بی‌انصافانه و بلکه رذیلانه و شیطانی. البته شاید لازم به تفکیک و تشریک باشد. یعنی در این تحلیل، بهتر است انگیزه واقعی ترک‌زبان‌ها را از انگیزه بقیه ملت ایران تفکیک کنیم. زیرا آن‌ها عمدتاً متأثر از خود به پزشکیان رأی دادند نه آنکه در چنبره افتاده باشند که شاید در نگاه بشریتی، قابل توجیه باشد ولیکن هیچ‌گونه وجاهت شرعی ندارد و بلکه مستوجب قهر و عذاب الهی خواهد بود. امروز که رفتم رأی بدهم (در مسجدی در جنوب تهران)، یک خانم چادری ترک‌زبان از بنده خواست که رأی او را هم بنویسم و طبق خواسته او در برگه‌اش نوشتم پزشکیان (اگرچه احساس می‌کردم که دستم را در کوره جهنم فرو برده‌ام!) ازش پرسیدم؛ مادرجان! چرا پزشکیان؟! به زبان آذری گفت: اگه باهاش حرف بزنم زبون منو‌ می‌فهمه!! و خیلی‌ها مثل این بانوی ایرانی، اساساً نه کاری به جلیلی و جلیلی‌هراسی دارند و نه از تحلیل‌های سیاسی من و امثال من چیزی سر در می‌آورند ولیکن بر این گمان هستند که لابد پزشکیان پای درددل‌های آن‌ها خواهد نشست و زبان آن‌ها را خواهد فهمید! یعنی العیاذ بالله اگر امیرالمؤمنین و سیدالشهداء (علیهماالسلام) هم در این رقابت وارد بشوند، باز هم این جماعت فریفته و نیز مغرور به پزشکیان رأی می‌دهند تا چه رسد به جلیلی یا هر کسی دیگر که از دسته‌گل‌های باشند! فلذا غالب رأی دهندگان به پزشکیان را می‌شود در گروه عمده، تقسیم کرد: ۱) فریب‌خوردگان سیاه‌نمایی جلیلی‌هراسی ۲) ترک‌زبان‌های خوش‌خیال در همه‌جای ایران البته انکار نمی‌کنم که خود بنده هم گرفتار جلیلی‌هراسی هستم! چنانکه در بخش اول سلسله مقالات «شرکت در انتخابات با قرعه‌کشی» (ذیل عنوان «اتفاق منفی» در صورت پیروزی جلیلی) بدان اذعان و بلکه تصریح کردم ولیکن هراس بنده از پزشکیان بمراتب بالاتر است. آنچنان که احساس می‌کنم جلیلی قابل تحمل‌تر باشد. زیرا ... بنابراین ما هر چه از و نامزد مطلوب خودمان حرف بزنیم، آب در هاون کوفتن است! در هر حال باید دعا کنیم که خالق متعال، فتنه سختی و نسخه پیچیده‌ای برای و نپیچیده باشد ان‌شاءالله 🤲 ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۴/۱۵ 🆔 کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 یاد ایامی (بخش ۳) 👈بخش قبلی👉 قصه نخستین مرکز فرهنگی هنری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران (قسمت دوم): در مقطعی که دنبال اسپانسر برای سناریوی بنده بودیم، طی نشستی باتفاق ع.ع. با آقای محمدزاده (مدیرعامل ) هم صحبت مفصلی داشتیم که وی از نوع نگرش هنری-سیاسی و صحبت‌های فرهنگی-انقلابی بنده خیلی خوشش آمد (بلحاظ إشرافیتی که به افکار و عقاید یافته بودم و...) و تقاضا کرد که بعنوان نماینده آن بنیاد به اعزام بشوم تا به پسر او در گزینش فیلم‌های سینمایی مورد نیاز جامعه ، مشاوره بدهم! تا او خودش ماهی یکبار بیاید فرانسه و قرارداد ببندد. ولیکن بمحض مطرح کردن پیشنهاد او برای پدرم با مخالفت خانواده‌ام مواجه شدم! همه اعضای خانواده معتقد بودند که رفتن یک پسربچه تازه بالغ به فرانسه و‌ دیدن انواع فیلم‌های سینمایی غربی (ولو جهت گزینش برخی از آنها که متناسب برای باشد)، اصلاً صحیح نیست! در حالیکه من نوجوانی بودم که می‌توانستم گلیم خود را از آب بکشم! ولیکن نهایتاً تسلیم مخالفت شدید خانواده‌ام شدم که متفقاً زیر بار نرفتند و به صلاح من ندانستند و لذا من هم نرفتم! حرف حسابشان هم این بود که چه معنی دارد؛ پسر مجرد تازه بالغ یک در ۱۷ سالگی خود برود در و فساد و فساق، آن‌هم نه برای تحصیلات بلکه برای این که بنشیند صبح تا شب، انواع فیلم‌های سینمایی فاسد و مفسد غربی و هالیودی را تماشا بکند تا تعدادی را مثلاً گلچین کند که فرضاً مناسب حال و هوای مردم انقلابی سینمارو ایران باشد؟! غرض این که؛ در آن دوره، از اینگونه جلسات هم برای هم‌افزایی در پیشبرد اهداف‌مان داشتیم. تا اینکه یک روزی، عموی کوچک ع.ع. به من خبر داد که قرار شده ، برای برپائی مراسم جشن گرامیداشت اولین سالگرد در ایران (یا فقط در تهران؟)، مبلغ ۴٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان به مرکز سینمایی فجر پرداخت نماید! که بعنوان بزرگترین تشکل فعال هنری شناخته شده است! اما عبداله و دو برادر من (همان رهبر ارکستر و اخراجی ) سه‌تایی تصمیم گرفته‌اند که با این پول به فرار کنند! بنده هم با شنیدن این خبر تلخ، یک‌راست رفتم سراغ در آموزش و پرورش (حاج‌آقا موسوی و کارپرداز او آقای حاج‌سیدجوادی) و گفتم؛ اگر این خبر صحیح باشد، بهتر است که شما هم که اینهمه امکانات در اختیار ما گذاشته‌اید، در این امر بزرگ، و حتی دخالت داشته باشید. زیرا من به علیخانی‌ها اعتمادی ندارم و نگرانم که آن پول هنگفت ، حیف و میل شود! ولیکن حاج‌سیدجوادی، ترجیح داد که همان روز هر دو ساختمانی را که در اختیار ما گذاشته بود، پلمپ کند! وقتی من به او معترض شدم که بجای درست کردن ابرو چرا داری چشم ما را کور می‌کنی؟! عبداله متوجه شد که قضیه آن‌ها لو رفته طلبکار شد و لذا با چاقوکشی انتقام‌جویانه در صدد کشتن من برآمد که چرا خبرچینی کرده‌ای و...؟! و من با کمک عموی کوچک او از مهلکه گریختم! بدینگونه شد که مرکز سینمایی ما (فرهنگسرای بزرگی با عضویت صدها هنرپیشه در خیابان سمنان و روبروی ی فعلی) به فروپاشی رسید! بعد از آن بنده، فیلمنامه خود (نبرد تا آزادی) را بردم برای که بنظرم بهار ۱۳۵۹ بود. با توجه به قدوقواره نوجوانی‌ام اول مرا فرستادند به «واحد کودک و نوجوان»! در آن‌جا تشخیص دادند که فیلمنامه بنده فراتر از مفاهیم کودک و نوجوان است و لذا مرا فرستادند به «واحد جوانان» که مجری خوش‌تیپی هم داشت بنام ناصر عنصری اگه اشتباه نکنم! در آنجا هم فیلمنامه مرا که مطالعه کردند، گفتند برای «واحد فیلم و سریال»، مناسب‌تر است و لذا مرا درگیر واحدی نمودند که مراجعین آن‌جا همه بزرگسال و بعضاً پیرمردها و پیرزن‌ها بودند و من در لابلای آن‌ها بنظر می‌رسید که بچه آن‌ها باشم!😂🥴 ولیکن در این واحد هم بعد از چندین ماه رفت و آمد، صریحاً و خیلی جدی به بنده اعلام کردند که خمیرمایه فکری شما که بودن است در اثر شما مشهود و لذا مردود است! و تأکید بنده بر این نکته که تشکیلات بنده (با عنوان انجمن توحیدی مستضعفین بازار) در از بنی‌صدر، حمایت کرده است، به خرج آن‌ها نرفت! به صراحت می‌گفتند: اگرچه حامی بنی‌صدر بوده‌اید اما بنیاد فکری و تربیتی و اعتقادی شما کاملاً مکتبی است و از پلن به پلان فیلمنامه شما مشهود و ملموس است! البته بنظرم آن حرف‌ها نوعی بهانه‌جویی هم بود! زیرا در آن مقطع (۱۳۵۸ و قبل از هجوم به ایران)، بنده نوجوانی ۱۷ ساله بودم و حضورم در جلسات دست‌اندرکاران و مراجعین به واحد مذکور، چندان به چشم نمی‌آمد و لذا پی بردم که آن واحد، عمدتاً تحت تأثیر کسانی قرار گرفته که در صدد... ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی‌(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۱ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
7.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ♨️ چوپان دروغ گو یا نخست وزیر بنظر شما واقعا ایشون نگران ما ایرانی هاست؟ 📌 بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا @fori_sarasari ☝️از پیام‌های وارده☝️ 👌امت اسراعیلی پارسی‌زبان در هم (همانند ، ، ، ، و...) متأسفانه هستند کسانی که از روی و خریت یا و پفیوزی، حرفهای ۱۰۰٪ این جنایت‌پیشه‌ها را باور می‌کنند!!! هر کسی که گوش بفرمان این اراذل و ، بخواهد اوضاع شهرهای ایران را به هم بریزد، مستحق است و نباید از سگ‌کشی ، در امان بماند. هر گونه ترحمی بر ، ستم‌کاری در حق است نه فقط . سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۳۰ 🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 گروه 👈محل نظرات👉 🙏
👈حکایت دروغین منتسب به صادق هدایت👉 ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌احتیاج کودک به تغذیه و تربیت (بخش دوم): بنابراین «به دست خود نوشتن و به دیگری نسبت دادن» (و نیز یاوه‌گویی اما بنام خدا!) یک بوده و است و خواهد بود که اینک را از این طریق مورد هجوم تحمیق و استحمار خود قرار داده است با این اطمینان که در ایرانیان یافت می‌شوند افراد بی‌عقلی که براحتی و بدون هیچگونه تأملی، هم (خر) شوند و هم ذلت را بر دوش بکشند! یعنی به مسیری فرو افتند که نه به درد دنیایشان بخورد نه به درد آخرتشان! آن عده از وقتی که می‌تواند گفته‌ها و نوشته‌های خود را به خدای مشهور، نسبت بدهد، نسبت دادن آن‌ها به افراد مشهور (ولو امثال صادق هدایت که در فرهنگ ایرانی، جایگاه معقول و مشروعی ندارند)، برای آن‌ها مسئله‌ای بسیار ساده و عادی و جاری است و لذا این نوشته هم مثل هزاران نوشته دیگری که توسط اتاق فکرهای دشمنان اسلام و ایران، تولید و توزیع می‌شود، در صدد ایرانی‌های نابخرد و بی‌عقل است و بدون شک، تهی از هرگونه تفکر و خرد را بصورت حیرت‌آوری به بازی می‌گیرد! ثانیاً) به منظور () جهت تخطئه نوشته شده و توسط تفاله‌های اسراعیلی که اینگونه و را بر سرشان گذاشته و حلوا حلوا (یا خرما خرما در تعبیر برخی از پیش‌گوئی‌های آخرالزمانی!) می‌گویند، در اشاعه و ترویج می‌شود! زیرا که «تربیت مذهبی ایرانیان»، شدیداً موجب وحشت است. یعنی بیشتر از ۸٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ نفر بشر روی زمین اگر فرزندان خود را به هر گونه‌ای تعلیم و تربیت نمایند، مهم نیست ولیکن اگر جمعیت کمتر از ۱۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ایرانی چنانچه فرزندان خود را طبق و مضامین معصومین علیهم‌السلام، تعلیم و تربیت بدهند، واویلاست! و خلاف عقل و خرد است و ذهن‌سازی و آموزش جهل ووو...!!! «اُفٍّ لکم و لما تعبدون» تف بر شما و روش (شیطان‌پرستانه) و مَنشی که دارید! ثالثاً) هر طفلی همچنانکه برای بقای وجودی و رشد جسمانی خود، محتاج توسط والدین یا اطرافیان خود است، نیازمند تعلیم و تربیتی هم توسط آنان است که بتواند آینده دنیوی و اخروی خود را متناسب با ظرفیت‌های درونی و وسعت‌های بیرونی خود بسازد و به سعادت و نیک‌بختی برسد. و اگر در این امر، اهمالی صورت بگیرد به میزان غفلتی که صورت می‌گیرد، آینده نوزاد به بدبختی می‌آلاید. و اما اینکه این تعلیم و تربیت (اعم از ارادی یا ناخودآگاه) از چه زمانی برای طفل شروع می‌شود؟ پیامبر أعلم(ص) می‌فرمایند: شقاوت یا سعادت انسان از رحم مادر آغاز می‌شود! «بدبختی و خوشبختی انسان»؛ امتداد طویلی است که نه از تاتی تاتی آموختن که از (اعم از اشتغالات شکمی و قلبی و مغزی و حتی لنفاوی او) شروع شده و تا موت و برزخ و قیامت و ماورای قیامت (جهنم و بهشت و بلکه فراتر از آن) تداوم می‌یابد. از آنجایی که هر انسانی، بر اساس شاکله شخصیتی خود (یعمل علی شاکلته)، رفتار می‌کند که شامل پندار و گفتار او هم می‌شود، ضرورت دارد که زیرساخت‌های شخصیتی کودک، هرچه قوی‌تر و صحیح‌تر بنیاد نهاده شود وگرنه بنیان‌های بعدی او ممکنست در کوران حوادث و.. (متأثر از «غاسق اذا وقب» و...) بسی سست و متزلزل بشود و خود را به انسدادی بکشاند که همچون صادق هدایت (علیرغم شهرت و تموج و تبرجی که پیدا می‌کند)، چاره‌ای جز خودکشی در غربت نیابد! 👌اصلاً گیریم که این تسویلات را ص.هـ. نوشته باشد، آیا خواننده نباید از خود بپرسد که؛ اگر فرجام او خوشبختی بود، می‌ارزید که برای نوشته او‌ ارزشی قائل بشوم. ولیکن کسی که بدبختی را پیشه کرد، چه جای آن دارد که الگوی موفقیت تلقی شود؟! کَل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی! بنابراین اگر تغذیه و سلامت و رشد کودک بر والدین و اولیای او وظیفه‌ای انسانی است، تعلیم و تربیت او بمنظور تشکیل بهترین هم تکلیفی سترگ است و از بابت هرگونه قصور و تقصیری، قابل مؤاخذه خواهند بود. «ارکان شاکله شخصیتی» انسان را 👈قبلاً مورد اشاره قرار دادیم👉 و لازمست بعداً بیشتر بدان بپردازیم ان‌شاءالله. حال در «سپهر تربیتی کودک»، این مطلب هم موضوعیت دارد که آیا برنامه تربیتی طفل، متناظر با فرجام آخرتی کودک باشد یا اینکه صرفاً به محدوده عمر دنیوی او بسنده شود؟! بدیهی‌ست که جواب رحمان و شیطان به این سؤال، متضاد باشد و این والدین هستند که تعیین می‌کنند بچه آن‌ها تابع باشد یا رها شود تا در فرو لغزد. قاعدتاً والدینی که نخواهند (یا نتوانند!) نقشی و سهمی برای یا در نظر بگیرند، کودکان خود را بلاتکلیف رها کرده‌اند که معمولاً طعمه می‌شوند. ..ادامه دارد ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۲۴ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏