eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
156 دنبال‌کننده
468 عکس
263 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ 🔥 + 💥 (= جنگ ترکیبی علیه انسان) 🙄 بدون 😳 فقر و فحشآء؛ دو قلوی جدائی‌ناپذیری هستند که هر کدام باعث نشو و نما و بقای دیگری است. فقر که بیاید فحشآء را هم بدنبال خود می‌آورد همچنانکه توسعه فحشآء باعث توسعه فقر می‌گردد. هیچ جامعه‌ای با فقر و فحشآء رنگ سعادت را نمی‌بیند همچنانکه هر جامعه مبتلی به یکی از این دو همزاد، به سعادت و رستگاری نمی‌رسد. در هر جامعه‌ای، تموج فقر موجب تموج فحشآء و تموج فحشآء موجب تموج فقر است. ، کلمات و را کنار هم قرار داده است تا بگوید که مفاهیم مخرب آن‌دو، مکمل همدیگر هستند برای آنچه که قصد تحمیل آنرا بر دارد. سوره بقره: «الشَّيطانُ يَعِدُكُمُ الفَقرَ وَ يَأمُرُكُم بِالفَحشاءِ ۖ وَ اللَّهُ يَعِدُكُم مَغفِرَةً مِنهُ وَ فَضلًا ۗ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ» ﴿۲۶۸﴾ شیطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهیدستی میدهد؛ و به فحشآء (و زشتیها) امر میکند؛ ولی خداوند وعده «آمرزش» و «فزونی» به شما میدهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع، و (به هر چیز) داناست. (به همین دلیل، به وعده‌های خود، وفا میکند.) تفسیری از این آیه ☝️را در اینجا ببینید👇 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/1576 راهکار توحیدی اسلام، اضمحلال فحشآء از طریق و اضمحلال فقر از طریق است که این دو مطلب تفسیر و تبیین مفصلی دارند. گویا که فقر به تنهائی نمی‌تواند جامعه را به تباهی بکشاند همچنانکه فحشآء نیز به تنهائی قادر به اضمحلال نیست. اما هر دو که نقش‌آفرینی نمایند، هر جامعه‌ای به سرعت، می‌گردد. هم خارج از این شمول نیست. زنان و مردان، جلوه‌ای بارز از فحشآء است که فقرآفرین است. همچنانکه فقر زنان و مردان، آبستن فحشآء از جمله بدحجابی است. مبارزه با فحشآء بدون مبارزه با فقر یا مقابله با فقر بدون مقابله با فحشآء؛ آب در هاون کوفتن است. برای خشکانیدن ریشه‌های فحشآء و بدحجابی با فقر هم باید در افتاد. همچنانکه برای ریشه‌کنی فقر به بدحجابی و فحشآء هم باید تاخت. کلیه سیاست‌ها، قوانین، مقررات، مدیران و کارکنان دستگاه‌های گسترده (اعم از دولتی یا ملتی)، که توسعه فحشآء (و بدحجابی) را تسهیل می‌کنند باید مورد نقادی و اصلاح و مجازات قرار بگیرند همچنانکه اگر آن‌ها فقر را تسهیل می‌کنند باید مورد جراحی ولو خونین قرار بگیرند! مبارزه با فحشآء بدون مبارزه با فقر و بالعکس آن، هرگز به فرجام نیکی نائل نمی‌گردد. اگر نمی‌خواهید با فحشآء مقابله کنید با فقر هم نجنگید و اگر نمی‌خواهید با فقر مبارزه کنید با فحشآء هم نجنگید! زیرا به نتیجه دلخواهی نمی‌رسید! وقتی که شیطان با جنگ ترکیبی وارد جامعه شده است، برای شیطان‌زدائی از تار و پود جامعه، باید با فقر و فحشآء توأمان مواجه شوید. وقتی که (بتعبیر قالیباف در انتخابات۱۳۹۶) بخش قابل توجهی از جامعه (۹۶٪) گرفتار فقر و فلاکت و هستند، از چنین جامعه‌ای نباید توقع داشت که در فحشآء و و بی‌ناموسی و دیّوثی غرق نشود. شیطان، استاد همه‌فن‌حریف جنگ‌های ترکیبی، برای توسعه و تحکیم فحشآء (از تا ) حتماً و بلاتردید کسانی را در جای‌گاه‌هائی مؤثر (اعم از دولتی و عمومی)، نفوذ می‌دهد که جامعه را به فقر سوق بدهند. تولید و توسعه فحشآء همان «اتاق فکر» توسعه و تولید فقر است. 👌 اصلی‌ترین و مؤثرترین پایگاه تولید و تعمیم فقر، همانا در دستگاههای دولتی و حکومتی است. فلذا بدون ، ثمر معقول و مشروع و معروفی ندارد. منظور ما از «مسئولین» عبارت است از جبهه که در قالب (اعم از متواری و مستقر یا دست به سلاح و دست به قلم و...)، و که هر سه دسته را قرآن مشمول نامیده است. (سوره احزاب) و حکم مقابله با آن‌ها آنهاست با جامعه (با تبعید یا زندان و یا اعدام) ۱) منافقون (باطنشان با ظاهرشان زاویه دارد از ۰۰۱ درجه لغایت ۱۸۰ درجه و مهلک‌ترین ضربات بر پیکر جامعه از ناحیه اینهاست که بلاتردید در سطوح مختلف نظام نفوذ دارند) ۲) مرجفون (با اراجیف مستمر و شبکه‌ای خود، باورهای صحیح جامعه را هدف گرفته‌اند تا بطور کامل مضمحل سازند و نظام و ملت را رقم بزنند) ۳) مریض‌القلوب (بیماردل‌های شفاناپذیر که براحتی و را جابجا می‌کنند و همه‌چیز را وارونه می‌بینند و وارونه نشان می‌دهند و به هیچ صراطی مستقیم نیستند جز عناد و ستیز و ضدیت) 👈 ساختار ، فقیر با اعضائی ، و است. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) تیر ۱۴۰۲ 💠 کانال‌های اطلاع‌رسانی حم: 🆔 eitaa.com/chelcheraaqHM 💠 🆔 ble.ir/join/M2E3OGRlOT 💠 🆔 eitaa.com/SayyedAlaaddin 💠 🆔 eitaa.com/GonbadeFirozeh
☫﷽☫ ؛ عامل اصلی ! با نضج‌گیری نهضت برای کردن ، ناچار به عقب‌نشینی بود ولیکن عقب‌نشینی خود را کرد که فوق‌العاده بود. فلذا یکی از نفوذی‌های جنجالی خود را وارد صحنه کرد و ملی شدن نفت را بنام او تمام کرد تا با یک تیر چند نشان بزند: - را به اولین مدرک رسانید. ( سابق را به تبدیل کرد) - را به و سپس به رسانید. - طی یک البته دارای سناریوئی هوشمندانه، دکتر مصدق را به سکوی رسانید تا برای توسعه ، بستر و عقبه پیشروتری را فراهم نماید. تا اینکه نهایتاً به این رسانیدن‌ها برسد که دو پیامد مهم آنها عبارت بودند از: ۱) آثار - مشارکت روزافزون در و - را در قالب کودتائی نابود سازد که زمینه‌های حقوقی توسط خود دکتر مصدق انجام گرفت و وی را پول‌خورده‌ها و گول‌خورده‌های رسانه‌های در حد یک کوچک تنزل دادند! (که از آن با عنوان یاد می‌شود) ۲) در ایران، مجدداً به شاهی واگذار شد که اجازه داد کماکان بر و سایر معادن و منابع آن بماند. فلذا نه تنها به اوضاع قبل از ملی شدن نفت که به اوضاع قبل از نهضت مشروطه برگشت! طرز رفتار در هم از سناریوهای انگلیسی‌های همیشه و خبیث بود که خیلی ماهرانه به درآمد. در مسئله نفت این نکته را هم نباید فراموش کرد که قبل از نفت در ایران عمده درآمد از محل مالیات‌ها بود که تحصیل آنها بر عهده مستوفی‌ها بود و مصدق از ۹ سالگی شد در و سپس و... با ارزش یافتن نفت بعنوان تارک‌نشین منابع مالی حکومت، بساط مستوفیان و مالیات‌ها تقریبا جمع شد و به پیوست! و آن‌ها را به بی‌کارالدوله‌ها ملحق نمود. ولیکن بعد از نهضت مشروطه ملت به رهبری و تشکیل و ، مسئله اینجا بود که در اختیار قرار بگیرد یا در اختیار منتخب ؟ بنظر می‌رسید مصدق با و خود در نهضت و طرح ملی کردن نفت دنبال آن بود که نفت در اختیار دولت باشد و لذا خود را از کف می‌داد و بستری جهت بازگشت قدرت به قاجار! از طرفی () دنبال چپاول بودند. آنها ترجیح می‌دادند که نفت در اختیار باشد نه دولت و مجلس. لذا مصدق (با که موجب بی‌اعتبار شدن دولت خودش شد و شاه را مجاز به کرد ولو با !) قطعه‌ای از پازل اجانب را بازی کرد تا قدرت مطلقه مجددا به منحوس برگردد. بنابراین نفت در ایران صرفا یک ابزار سیاسی بود. (خیانت) مصدق فراتر از مسئله نفت بود. وی که فرزند پیشکار بود و از ۹ سالگی شده بود بعد از اخذ اولین مدرک دکترای حقوق، از طرف مأموریت یافت تا با نقشه کاملا حساب‌شده‌ای، کلیه دستاوردهای نهضت مشروطه را نابود کند و ۱۰۰٪ را به رژیم سلطنتی برگرداند که با حمایت مشترک انگلیس و موفق هم شد. زیرا رژیم سلطنتی بمراتب راحت‌تر به سلطه در می‌آمد و می‌آید تا متمایل به . بنابراین؛ ملی شدن نفت خواست بود و سکه‌ای دارای دو طرف: _ «ممانعت از غارت آن توسط اجانب» و _ «ممانعت از چنگ‌اندازی سلطنت بر آن». کودتای ۲۸ مرداد هر دو طرف این سکه ملی را نابود کرد. و مصدق هم بود که با انحلال مجلس، وجاهت و اعتبار دولت خود را از کف داد و بهانه به شاه و برای کودتا. «ساقط شدن اعتبار دولت با انحلال مجلس» یک مقوله کاملا حقوقی بود و چیزی نبود که مصدق آنرا نداند یا به سادگی بتواند از آن بورزد! اگر نمی‌دانست و توجه نداشت، حقوقدانی و دکترایش پوچ بوده است. و اگر می‌دانسته که بالتبع بخشی از بوده است. اگرچه تلاش برای بازداشت حامل را هم نباید نادیده گرفت که احتمالا نشانگر توجه دیرهنگام مصدق به بزرگ خود بوده اما بی‌ثمر بود. شاید هم برای واقع‌نمائی حیله‌گرانه‌اش صرفاً بازی کرد تا تمام حلقات دغل‌کارانه‌اش را پوشش فریبکارانه بدهد. «الا لعنة الله علی القوم الظالمین»سیدمحمدحسینی(منتظر) مرداد ۱۴۰۰ این را هم ببینید 👇 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/2004 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
☫﷽☫ 💎@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۰۲): «ماتریس (به فرانسوی: Matrice) و (به انگلیسی: Matrix) به آرایشی مستطیلی شکل از اعداد یا عبارات ریاضی که به صورت سطر و ستون شکل‌یافته گفته می‌شود. به طوری که می‌توان گفت هر ستون یا هر سطر یک ماتریس، یک بردار را تشکیل می‌دهد. هر یک از عناصر ماتریس دِرایه خوانده می‌شود.» این مطلب ☝️ را بدان جهت آوردم که در قسمت قبلی این مبحث، نوشته بودم، نحوه طرح مطالبی در موضوع «چالش‌های امام در تشکیل نظام» در این‌جا، تابع الگوی نیست بلکه از الگوی پیوندهای شبکه‌ای (متناسب با امکانات پیام‌رسان ایتا در فضای مجازی) استفاده می‌کنیم که همان لینک‌های ماتریسی/ماتریکسی است (که باید توضیحی داده می‌شد) و اما بعد؛ جغرافیای طرح مبحث؛ ۱) رویداد ۲) سالگرد ۳) و بنابر ملاحظات مذکور، چالش «نهضت+نظام» را در اولویت تبیین خود قرار دادیم که برخی از مقدمات آنرا قبلاً هم تحریر و به اشتراک گذاشته بودیم (تحت عنوان «اسلامیت؛ قدر مشترک نهضت+نظام و خطر سهمگین عدم فهم این مطلب خطیر!!» در قالب ۵ مقاله مسلسل) و حال می‌خواهیم به این مطلب، بپردازیم که، آیا انتخابات، کارکردی صرفاً برای دارد یا از رویکردی به هم برخوردار است؟ هرگونه جواب مثبت یا منفی به این سوال در ، می‌تواند در موفقیت و کارآمدی مذکور، مؤثر و بلکه تعیین‌کننده باشد. نهضت و نظام، اگر باشند از همدیگر تفکیک‌ناپذیرند و حذف هر کدام، موجب مرگ و اضمحلال دیگری است. «نظام انقلابی» یعنی نهضت قرین نظام و نظام قرین نهضت و این آمیختگی (تقارن مبارک) بشرطی قابل تحقق و تجلی است که هر دو کفه آن، اسلامی باشد وگرنه قابل تضمین نخواهد بود. (به همین جهت هم بنده اصرار دارم که در سخنرانی‌ها و مقالاتم از عبارت استفاده کنم که از «نظام انقلابی» هم، خالص‌تر و رساتر است.) جمهوری اسلامی، ترازوی متعادلی است که اگر وزن هر کدام از این دو کفه نهضت یا نظام، کم و زیاد شود، تعادلی در میان نخواهد بود و قطعاً مضرّ و بلکه مهلک خواهد گشت. قاعدتاً مسائل و امور ملی و فراملی ما از جمله انتخابات را هم باید متناظر با نهضت+نظام، مورد ارزیابی قرار داد. وقتی که «نهضت بدون نظام»، مظهر حماقت و «نظام بدون نهضت»، مظهر وقاحت باشد، بالتبع «انتخابات بدون نهضت» و «انتخابات بدون نظام» هم عین حماقت و وقاحت است. بنابراین باید دید، «نهضت‌گرائی انتخابات» و «نظام‌گرائی انتخابات» چیست؟ و کدامست؟ و چه معیارهایی دارد؟ شاید باور عمومی این باشد که انتخابات از جنس نظام است و با نهضت میانه‌ای ندارد و حال آنکه چنین پندار غلطی، آغاز سقوط انتخابات و بالتبع سقوط نظام است. تنها راه بعنوان و پیش‌گیری از و دفاع از ، از در تراز ایضاً أوجب واجبات است که بدون اعتقاد، ایمان، باور و وفاداری مطلق به اسلامیت، قابل دست‌یازی نیست. همچنانکه در تحقق خود، رهین جمهوریت است، هم در بقای خود، محتاج اسلامیت است و هم والدینی بجز جمهوریت و اسلامیت ندارد. گرامی‌داشت ، بمعنای التزام عملی به پیوند ناگسستنی نهضت از نظام است ولیکن چنین شور و شوقی باید از صندوق‌های آرای انتخاباتی عبور نماید تا هدفمند و هوشمند، تلقی شود. بدون (رأی‌نویسی غیرعلنی و نهان از دیگران)، حرکتی کور و نامعقول و حتی نامشروع است. همچنانکه انتخابات فارغ از ، مرتعی و بیش نخواهد بود. یکی از بزرگترین چالش‌های «امامین نهضت+نظام اسلامی»، همین تقارن در «پیش‌برد متعادل» أمرَین و فریضَتین نهضت و نظام است که عالی‌ترین مزیّت بی‌نظیر نهضت+نظام ما ایرانیان بر نهضت‌ها و نظامات جهانیان است. آیا حفظ چنین تعادلی، اساساً امکانپذیر است؟! ، «بیمه کردن از میل آن به و و انواع » را در مردمی‌سازی حکومت دیدند. از طرفی در صحنه بودن مردم هم رهین انقلابی‌گری آنان است و بس. بنابراین؛ اولاً مردم باید همیشه و همیشه، انقلابی باشند در حد (که است) و ثانیاً پیوسته باید در صحنه و میدان باشند. وقتی که نهضت، مردمی باشد، آنگاه می‌توان امیدوار شد که نظام هم مردمی و انقلابی و ولایی باشد وگرنه نظام، خواهد یافت به اینکه ویلایی بشود برای نااهلان و نامحرمان که عرضه خود خود خواهند برد و زحمت ملت خواهند داشت. انتخابات رقم خواهد زد که ، ولایی باشد یا ویلایی! ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ صفحات مجازی حسینی منتظر: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 آسیب‌شناسی پیش‌بینی‌ها (بخش هشتم): قصد بنده از اشاره به برخی حاشیه‌های انتخاباتی (مثل تجرد ، تموج اعداد منسوب به شیطان‌پرستان در و رسانه ملی) در مقالات پیشین خود، حاشیه‌سازی نیست بلکه توجه به حواشی مغفولی است که می‌تواند بر نتیجه انتخابات، تأثیرگذار باشد فلذا قابل توجه و نقادی و سؤال هستند. در دنیایی که قریب باتفاق کشور‌های دنیا در سفرهای خارج از کشور خود، همسر خود را هم همراه خود برده و حتی وارد می‌کنند، احتمالاً به معنای اینست که در نزد آن‌ها یا ملت آن‌ها، جای‌گاه مهمی دارد و همسر همراه، نقش مکمل قابل چشمگیر شدن دارد. و حداقل اینگونه وانمود می‌کنند. حال در که بهترین داعیه‌دار بحق و در جهان است، یالغوزی را در معرض قرار داده‌ایم که اگر به برسد و سفرهای خارجی خود را آغاز نماید (خصوصاً که ادعا می‌کند حلاّل همه مشکلات کشور، خارجی‌ها هستند و حل مشکلات ملت، رهین روابط با خارجی‌ها است! و صمیمانه با آن‌ها باید مذاکره و معامله کرد!)، زنی بعنوان همسر که در است، همراه او نخواهد بود! چنین حاشیه‌ای در دنیایی که «نهضت+نظام اسلامی» متهم به شده است و عده‌ای هم خیابان‌های پایتخت را با شعار منحوس و و نفسانی ، قُرُق و متلوث کرده‌اند، مسئله کوچک و بی‌اهمیتی نیست. یا وقتی که طبق ؛ در فقدان ناگهانی ، هیئتی مرکب از و و رئیس_قضائیه مسئول برگزاری انتخابات عاجلی می‌شوند، چه وجاهتی دارد که یکی از اعضای این هیئت (قالیباف)، ایضاً بعنوان ریاست جمهوری، وارد بشود؟! چطور می‌شود در حالی که دنبال قانونی کردن «محکومیت و حاکمیت » باشیم و از طرفی رئیس در تعارض منافع آشکاری وارد رقابت بر سر ریاست شود؟! و یا در تکاپو و ضرب‌العجلی که و برای به کرسی نشاندن یکی از نامزدهای ریاست جمهوری را دارند و می‌تواند در ، مؤثرترین نقش را داشته باشد، می‌بینیم که برادر یکی از نامزدهای ریاست جمهوری (وحید جلیلی)، در جایگاه «قائم‌مقام فرهنگی رئیس رسانه ملی» نشسته است؟! و نه حاضر است برای مدتی کمتر از دو ماه، موقتاً از قائم‌مقامی رسانه ملی استعفاء بدهد تا شائبه هیچگونه تعارض منافعی بوجود نیاید؟! و نه حاضر است از عضویت ، کناره‌گیری نماید ولو برای دو ماه! آنهم در فضایی که ریاست‌ جمهوری، متهم است به اینکه جبهه پایداری (مشکوک به عاملیت ) را نمایندگی می‌کند! چه لزومی دارد، انتخابات ریاست جمهوری ما که جنبه مشروعیتی در تراز تقدس دارد، به چنین حواشی مخدوشی، آلودگی داشته باشد؟! معمولاً ما به طلبه‌ها توصیه می‌کنیم؛ الا یا ایها الطلاب ناشی! علیکم بالمتون لا بالحواشی ولیکن از حاشیه‌هایی غفلت می‌کنیم که اصل متن را بر باد می‌دهند! و ما را به یغما می‌برند! بعضی از حاشیه‌ها را نباید بسادگی مورد اغماض قرار داد! وقتی که؛ طبق اصل ۱۳۱ (بعد از بازنگری ۱۳۶۸)؛ «در صورت فوت، عزل، استعفاء، غیبت یا بیماری بیش از دو ماه رئیس‌جمهور و یا در موردی که مدت ریاست جمهوری پایان یافته و رئیس‌جمهور جدید بر اثر موانعی هنوز انتخاب نشده یا امور دیگری از این قبیل، معاون اول رئیس‌جمهور با موافقت رهبری اختیارات و مسئولیت‌های وی را بر عهده می‌گیرد و شورائی متشکل از ، و رئیس‌جمهور موظف است ترتیبی دهد که حداکثر ظرف مدت پنجاه روز رئیس‌جمهور جدید انتخاب شود، در صورت فوت معاون اول یا امور دیگری که مانع انجام وظایف وی گردد و نیز در صورتی که رئیس‌جمهور معاون اول نداشته باشد فرد دیگری را به جای او منصوب می‌کند.»، چرا باید اجازه بدهیم؛ جناب آقای (حاج/سردار/خلبان/دکتر) محمدباقر قالیباف، که عضو اصلی «شورای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳» بود و است، همزمان بتواند نامزد ریاست جمهوری هم بشود؟! آیا این مسئله، مصداقی بارز از نیست؟! قسمت اول مقاله تعارض منافع را در 👈 این‌جا 👉 ببینید. خطر جبهه پایداری را در 👈 اینجا 👉 ببینید. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۴/۱۴ 🆔 کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 آسیب‌شناسی پیش‌بینی‌ها (بخش هشتم): قصد بنده از اشاره به برخی حاشیه‌های انتخاباتی (مثل تجرد ، تموج اعداد منسوب به شیطان‌پرستان در و رسانه ملی) در مقالات پیشین خود، حاشیه‌سازی نیست بلکه توجه به حواشی مغفولی است که می‌تواند بر نتیجه انتخابات، تأثیرگذار باشد فلذا قابل توجه و نقادی و سؤال هستند. در دنیایی که قریب باتفاق کشور‌های دنیا در سفرهای خارج از کشور خود، همسر خود را هم همراه خود برده و حتی وارد می‌کنند، احتمالاً به معنای اینست که در نزد آن‌ها یا ملت آن‌ها، جای‌گاه مهمی دارد و همسر همراه، نقش مکمل قابل چشمگیر شدن دارد. و حداقل اینگونه وانمود می‌کنند. حال در که بهترین داعیه‌دار بحق و در جهان است، یالغوزی را در معرض قرار داده‌ایم که اگر به برسد و سفرهای خارجی خود را آغاز نماید (خصوصاً که ادعا می‌کند حلاّل همه مشکلات کشور، خارجی‌ها هستند و حل مشکلات ملت، رهین روابط با خارجی‌ها است! و صمیمانه با آن‌ها باید مذاکره و معامله کرد!)، زنی بعنوان همسر که در است، همراه او نخواهد بود! چنین حاشیه‌ای در دنیایی که «نهضت+نظام اسلامی» متهم به شده است و عده‌ای هم خیابان‌های پایتخت را با شعار منحوس و و نفسانی ، قُرُق و متلوث کرده‌اند، مسئله کوچک و بی‌اهمیتی نیست. یا وقتی که طبق ؛ در فقدان ناگهانی ، هیئتی مرکب از و و رئیس_قضائیه مسئول برگزاری انتخابات عاجلی می‌شوند، چه وجاهتی دارد که یکی از اعضای این هیئت (قالیباف)، ایضاً بعنوان ریاست جمهوری، وارد بشود؟! چطور می‌شود در حالی که دنبال قانونی کردن «محکومیت و حاکمیت » باشیم و از طرفی رئیس در تعارض منافع آشکاری وارد رقابت بر سر ریاست شود؟! و یا در تکاپو و ضرب‌العجلی که و برای به کرسی نشاندن یکی از نامزدهای ریاست جمهوری را دارند و می‌تواند در ، مؤثرترین نقش را داشته باشد، می‌بینیم که برادر یکی از نامزدهای ریاست جمهوری (وحید جلیلی)، در جایگاه «قائم‌مقام فرهنگی رئیس رسانه ملی» نشسته است؟! و نه حاضر است برای مدتی کمتر از دو ماه، موقتاً از قائم‌مقامی رسانه ملی استعفاء بدهد تا شائبه هیچگونه تعارض منافعی بوجود نیاید؟! و نه حاضر است از عضویت ، کناره‌گیری نماید ولو برای دو ماه! آنهم در فضایی که ریاست‌ جمهوری، متهم است به اینکه جبهه پایداری (مشکوک به عاملیت ) را نمایندگی می‌کند! چه لزومی دارد، انتخابات ریاست جمهوری ما که جنبه مشروعیتی در تراز تقدس دارد، به چنین حواشی مخدوشی، آلودگی داشته باشد؟! معمولاً ما به طلبه‌ها توصیه می‌کنیم؛ الا یا ایها الطلاب ناشی! علیکم بالمتون لا بالحواشی ولیکن از حاشیه‌هایی غفلت می‌کنیم که اصل متن را بر باد می‌دهند! و ما را به یغما می‌برند! بعضی از حاشیه‌ها را نباید بسادگی مورد اغماض قرار داد! وقتی که؛ طبق اصل ۱۳۱ (بعد از بازنگری ۱۳۶۸)؛ «در صورت فوت، عزل، استعفاء، غیبت یا بیماری بیش از دو ماه رئیس‌جمهور و یا در موردی که مدت ریاست جمهوری پایان یافته و رئیس‌جمهور جدید بر اثر موانعی هنوز انتخاب نشده یا امور دیگری از این قبیل، معاون اول رئیس‌جمهور با موافقت رهبری اختیارات و مسئولیت‌های وی را بر عهده می‌گیرد و شورائی متشکل از ، و رئیس‌جمهور موظف است ترتیبی دهد که حداکثر ظرف مدت پنجاه روز رئیس‌جمهور جدید انتخاب شود، در صورت فوت معاون اول یا امور دیگری که مانع انجام وظایف وی گردد و نیز در صورتی که رئیس‌جمهور معاون اول نداشته باشد فرد دیگری را به جای او منصوب می‌کند.»، چرا باید اجازه بدهیم؛ جناب آقای (حاج/سردار/خلبان/دکتر) محمدباقر قالیباف، که عضو اصلی «شورای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳» بود و است، همزمان بتواند نامزد ریاست جمهوری هم بشود؟! آیا این مسئله، مصداقی بارز از نیست؟! قسمت اول مقاله تعارض منافع را در 👈 این‌جا 👉 ببینید. خطر جبهه پایداری را در 👈 اینجا 👉 ببینید. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۴/۱۴ 🆔 کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 وقتی منِ نماینده مجلس، در انتصاب اعضای هیات مدیره شرکت‌های زیرمجموعه وزارت اقتصاد و یا کار دخالت می‌کنم، توقع دارید بتوانم وزرا را بازخواست کنم؟ 🔹محسن زنگنه، نایب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس: میدانید چرا مجلس نمی‌تواند بدرستی نظارت کند؟ چون اغلب مجلسی‌ها وامدارند! واقعیت این است نمی‌توانیم وزرا را بازخواست کنیم، چون با آنها "بده بستان" می‌کنیم. @abuhossein ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌مجلس؛ خرفت نیست! عذرخواهی از مخاطبینم بابت این که در یادداشتی با عنوان 👈خلع سلاح ایران توسط پزشکیان👉 «داغ ننگ خرفتی» را به ، نسبت دادم و دنبال ترند شدن بودم و طی یادداشتی با عنوان 👈خرفتی نمایندگان نسبت به حکم ولایت👉 مجلس را بابت هماهنگی ۱۰۰٪ی با ، توصیف کردم! اگرچه در همان نوشته، را از خرفت بودن مبرّاء قلمداد کردم! و حال آنکه قریب باتفاق را باید از خرفت بودن مبرّاء دانست! زیرا علت پیوستن آن‌ها به و شرکت در تحقق ، خرفتی نبوده و چیز دیگری در میان است که این نماینده عزیز بدان اشاره می‌کند! فلذا مجلس کنونی ما نه است و نه در بلکه اسیر دولت بی‌کفایت است و بس! ضمناً یکی از علل زیان و و را که از سال‌ها پیش، بیشتر از مطرح می‌کردم، همین و تعاملات و بین عناصر و بود. را چه شخصی باید بکشد؟! ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۸/۱۰ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 آینده شوم تهران! (قسمت ۰۶): ! در امتداد «پلید و اسلام‌شکن گشتن تهران» مسئله کوچکی نیست که و ما بخواهد از کنار آن بسادگی عبور نماید. آیا آن در حذف رسمیّت در است؟ چنانکه امروز هم این زمزمه‌ها جسته و گریخته به گوش می‌رسد! یا از آنست؟ شاید هم (نعوذبالله) تصویب می‌کنند که اسم و نشان بردن از (علیه و علی آبآئه الصلوات و السلام) و دعا کردن برای ظهورش جرم است! شاید هم (زبانم لال) مسئله‌ای معطوف به حذف باشد! کدامیک؟ اما چه فرقی می‌کند؟ هر کدام که باشد شامل الباقی آنها هم هست. اینطور نیست؟ البته لازمست دقت کنیم که وقتی صحابی حاضر از (ع) راجع به اولین باری که می‌شکند می‌پرسد، امام به «شورای سقیفه» اشاره می‌کنند. با توجه به اینکه جنس کارکرد شورای سقیفه، و محروم ساختن جامعه از (ع) بود براحتی می‌توان حدس زد که کارکرد «شورای تهران» هم از همان جنس خواهد بود یعنی محروم کردن مردم از «نعمت عظمای ولایت فقیه» و غصب «مقام امامت جامعه» (العیاذ بالله). اگرچه با توجه به قرارداشتن اسم در «دشمنان ۱۳گانه امام زمان» و همردیف و همجنس بودن عملکرد «شورای سقیفه» با «شورای تهران» به این نتیجه هم می‌توان رسید که مشکل اصلی تهرانی‌ها در این خصوص خود امام زمان(ع) و نوّاب عام آنحضرت (ایّدهم الله تعالی) هستند و مدیریّت و جامعه که بر نمی‌تابند! اما باید دقت کنیم که اعضای آن شورای کذایی و مردمانی که آنها را انتخاب خواهند کرد ناگهان به این نتیجه نمی‌رسند بلکه امری است که تدریجاً رخ خواهد داد. یعنی مردم گام به گام را پیروی می‌کنند و سرانجام به درجه‌ای از پستی و می‌رسند که در مقابل و امامت می‌ایستند و آنرا حذف می‌کنند! با است که شکسته می‌شود. گامها و مسیرهای که مردم می‌پیمایند و امام(ع) آنها را یکی یکی بر می‌شمارند، موارد متعددی است که عمدتاً [سلطه] و [بر اهالی و تهران] هستند و توضیح آنها فرصت دیگری را می‌طلبد ولیکن حائز اهمیّت است که بدانیم (همانطور که از روایت مذکور هم معلوم است)؛ متأسفانه ، پیشتاز این و تهران هستند و در سوق دادن مردمان این شهر بسوی «ضدیّت با امام زمان» را بر عهده خواهند داشت و اکثریت اهالی آنرا به ، و خواهند افکند. [در سال ۱۳۹۰ که این سخنرانی و این مقاله بنده در مطرح شد، هنوز خبری از نبود] آنچه که در این مجال مد نظر ماست صرفاً آگاهی به این مطلب است که آینده این شهر بسیار شوم و خطرناک است. اگرچه باید گفت که هیچ آینده‌ای از لحاظ پایایی برای آن قابل تصور نیست! زیرا در روایتی هم داریم؛ زمانی می‌رسد که کاروانی از سرزمینی در حال عبور هستند و تعدادی از مسافرین برای بقیه نقل می‌کنند که در اینجا زمانی شهر بزرگی بوده به نام تهران! عده دیگری هم جواب می‌دهند که این حرفها افسانه‌ای بیش نیستند! و عده‌ای هم می‌پرسند که اگر اینجا شهر بزرگی بوده پس چرا هیچ اثری و علامتی از آن کاخها و بناهای برافراشته باقی نمانده است؟! حالا شما هی بروید در این شهر قصر بسازید و برج‌های سر به فلک کشیده و خیلی کارهای دیگر! حالا تکلیف ما بعنوان اهالی تهران و بعنوان شیعیان (ع) و امام زمان(عج) در این شهر و نسبت به این شهر چیست؟ صحابی از امام می‌پرسد: چنانکه من به چنین شهری برخورد کردم تکلیفم چیست؟ امام علیه‌السلام می‌فرمایند: «فرّوا منها» از آن شهر فرار کنید، «کالثعلب باشباله» همچون روباهی که بچه‌هایش را از خطر دور می‌سازد و از زیر تخته سنگی به زیر تخته سنگ دیگری به دندان می‌کشد تا آنها را به محل امنی برساند. فرار کنید که این شهر جای ماندن و زندگی شرافتمندانه و بلکه اساساً محلی برای زیست نیست. یعنی به دو علت باید از این شهر بگریزید: یکی بخاطر و پلید و و فضاحت‌باری که در آن به بار خواهد آمد و دیگری بخاطر آنکه این شهر پایداری ندارد و دیر یا زود خواهد شد. یعنی خرابی فقط نیست بلکه هم رخ خواهد داد. ماندن در این شهر حماقت و خیانت و جنایت است. نسلتان را بردارید و بگریزید و تا می‌توانید از آن دور شوید. آنهم نه به شهرهای دیگر بلکه به بالای قله کوهها که در آنزمان ظاهراً از همه جا أمن‌تر و مطمئن‌تر خواهند بود! ..ادامه دارد. ؛ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲۴ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏