eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
159 دنبال‌کننده
484 عکس
288 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 🏴دو ابهام اصلی در 🚩حماسه حسینی!! 👈 (قسمت پنجم)؛ 👌(کلیک روی «قسمت ...» = هدایت به قسمت قبلی) درنگی بکنیم بر قصه حیرت : در كتاب (ص ۳۴۴) از كتاب (كه آنهم از كتاب محمدبن باویه قمى‌ره روایت كرده است) چنین مى‌آورد: «روزى ، خدمت حضرت (ع) آمد، دید حضرت حسین(ع) در نزد على(ع) نشسته‌اند در حالى كه دو سال از عمرش گذشته بود. (لازم به ذكر است كه سلمان فارسى به مقامات معنوى و عرفانى بسیار بالائى رسیده بود تا جایى كه پیغمبر اكرم(ص) در شأن او فرمود: «السَّلمانُ مِنّا » {سلمان از ما اهل بیت است} شأنى كه هیچ غیرمعصومى به آن مقام نائل نگردید. و همچنین (مسموعاً) منقول است كه فرمود: اگر مى‌دانست كه در قلب چه مى‌گذرد هر آئینه او را تكفیر مى‌نمود و یا اینكه او را مقتول مى‌ساخت! (تردید از حقیر است و براى این قول اخیر مدركى در دسترس ندارم!) حافظ: سرآمد فضلاى زمانه دانى كیست؟ ز روى صدق و یقین نه ز راه كذب و گمان شهنشه فضلا پادشاه ملك سخن جمال ملت و دین، خواجه جهان، سلمان حال مى‌شود چنین تصور كرد كه؛ این در سیر عالم معنا و اندیشه‌هاى ناب به نتایجى رسیده و از وادی‌هاى حیرت عبور كرده است و طبعاً سؤالاتى برایش ایجاد شده و پیش خود مى‌اندیشد كه آیا كسى هست كه به این سؤالات منحصربفرد من جواب بدهد؟! تصمیم مى‌گیرد كه خدمت مولایش على علیه‌السلام برسد. ولیكن گویا در حالتى از تردید بسر مى‌برد كه آیا على(ع) كه دروازه است، خواهد توانست به سؤالات عجیب وى جواب بدهد؟! حضرت هم دانستند كه سلمان، سؤالات مخصوصى برایش پیدا شده است و حتى دانستند كه او هنوز به بالاترین فراز اوج مقام علمى اهل بیت(ع) پى نبرده است و براى اینكه وى را به این مطلب واقف گردانند بدون آنكه اجازه دهند تا وى سؤالش را بر زبان جارى سازد به او فهمانیدند كه ما حتى قبل از پرسىدن تو مى‌دانیم چه سؤالى دارى! و جواب تو هم چیست، و جواب این سؤال را حتى لازم نیست على(ع) به تو بدهد! كافیست كه حسین(ع) كه كودكى بیش نیست به تو بگوید! و... پس امیرالمؤمنین(ع) به سلمان فرمود: «إسئَل مِن الحُسَینِ ما شِئتَ»! یعنى { آنچه مى‌خواهى از حسینم سؤال كن} سلمان از این برخورد متعجب و در شگفت مى‌شود! با خود مى‌گوید؛ من سؤال بسیار مهم و بزرگ و بغرنجى داشتم و حتى شكّ داشتم كه على بتواند آنرا جواب بدهد! حالا او مرا به كودك دوساله‌اش حواله مى‌دهد! عجب حكایتى است! حافظ: «آن‌كس است اهل بشارت كه اشارت داند نكته‌ها هست بسى، محرم اسرار كجاست؟!» فلذا با ناباورى به حسین نزدیك مى‌شود. سلمان عرض كرد: یا اباعبدالله چند سال از عمر شریف تو گذشته است؟! (ع) تبسّم كرد و فرمود: مرا كودك مى‌پندارى؟! «خَلَقَ اللهُ تَعالى خَمسین ألفَ آدمٍ، مِن كُلِّ آدَمٍ إلى آدَمٍ خَمسینَ ألفَ عامٍ وَ كُنتُ قَبلَ آدَمِ الأوَّلِ خَمسینَ ألفَ عامٍ وَ كُنتُ مَعَ آدَمِ الأوَّلِ شَیخاً عالِماً، فَكُنتُ ناصِراً لَهُ وَ مُعینُهُ ثُمَّ عَرَضتُ ولایَتى عَلَیهِم وَ آمَنَ بَعضُهُم وَ كَفَرَ بَعضُهُم فَمَن آمَنَ فَقَد فازَ وَ مَن أبى فَقَد كَفَرَ، ثُمَّ حارَبتُ مَعَهُم ألفَ حَربٍ، ألأصغَرُ مِنهُ أكبَرُ مِن حَربِ الخَیبَرِ وَ كُنتُ مَعَ آدَمِ الثّانى أیضاً خَمسینَ عامٍ وَ دَعَوتُهُم إلى اللهِ فَمِنهُم مَن صَدَقَنى وَ مِنهُم مَن كَفَرَ، فازَ مَن صَدَقَنى وَ خابَ مَن أنكَرَنى، فَجاهَدتُهُم وَ هُم خَمسُونَ ألفَ فرقَةٍ، كُلُّ فرقَةٍ خَمسُونَ ألفَ رَجُلٍ ...» یعنى {خالق متعال، پنجاه هزار آدم آفرید و از هر آدم تا آدم بعدى پنجاه هزار سال فاصله زمانى بوده و من قبل از آدم اول (۵۰٫۰۰۰ سال قبل از او) بوده‌ام و من همراه آدم اول، شیخ عالمى بودم و یار و یاور او بودم. سپس ولایتم را بر آنها عرضه كردم، پس عده‌اى ایمان آوردند و عده‌اى هم كافر شدند، پس كسى كه ایمان آورد رستگار شد و آنكس كه كفر ورزید همانى بود كه ولایت مرا نپذیرفت. سپس با آنها جنگیدم در هزار جنگ كه كوچكترین آنها از جنگ خیبر بزرگتر بود و همچنین با آدم دوم بودم و همراه وى، آنهم پنجاه هزار سال و بسوى خدا دعوتشان كردم، پس عده‌اى از آنها مرا تصدیق نمودند و عده‌اى هم كافر شدند. رستگار شد كسی‌كه تصدیقم كرد و بدبخت شد آنكه انكارم نمود، پس با آنها به جهاد برخواستم و حال آنكه آنها پنجاه هزار فرقه بودند و هر فرقه پنجاه هزار مرد ...} آن‌حضرت در اینجا دست بر دهان مبارك‌شان گذاشتند و فرمودند: «اُصمُت كَما صَمِتَ رَسُولُ اللهِ» یعنى خطاب به نفس شریف خویش فرمودند كه؛ {اى زبان خموش! از افشاء اسرار دم فروبند، چنانكه رسولخدا(ص) سكوت نمودند!} و نمى‌رسانیدند به ... ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) عاشورای ۱۴۰۳ 🆔 @chelcheraaqHM 💠 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 دولت سالمند؛ فرصت یا تهدید؟ (۳) بنابراین، اولین قربانی ترجیح بر ، سستی و اضمحلال دولت است که آشفتگی و پریشانی امور و از پیامدهای آن است و لذا تهدید بزرگی به شمار می‌رود. ولیکن خود کرده را تدبیر چیست؟! و از ماست که بر ماست! به هر حال ، ترجیح دادند چنین بلیّه‌ای را به جان بخرند و در فرآیند نیل به ، ایجاد اختلال نمایند! و حال آنکه مجید، فرمان داده است که «لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه» و این بنیان‌گذار نهضت+نظام اسلامی است که مکرراً در مدح جوانی و‌ ذم پیری، داد سخن دارد که بعنوان نمونه فقط دو نوشته کوتاه از ایشان را مورد اشاره قرار می‌دهم: در جایی نوشته است: «...تا در دست تو است کوشش کن در و در و در و که هزاران جوان که به نزدیک‌ترند، موفق می‌شوند و یک پیر موفق نمی‌شود. قید و بندها و اگر در جوانی غفلت از آنها شود، هر روز که از عمر بگذرد، ریشه‌دارتر و قوی‌تر می‌شوند.» در وصیت خویش به مرحوم احمدآقا نوشته‌اند: «پسرم! اکنون با تو که جوانی صحبت می‌کنم باید توجه کنی که برای جوانان، آسان‌تر و و سریع‌تر می‌تواند باشد. در ، هواهای نفسانی و و و خود بزرگ‌بینی بسیار افزون‌تر از است. لطیف است و انعطاف‌پذیر و آن‌قدر که در پیران و است در جوانان نیست. می‌تواند به آسانی نسبی، خود را از شر رها سازد و به گرایش پیدا کند. در و آن‌قدر که جوانان تحت تاثیر واقع می‌شوند. نمی‌شوند.» مشکل و بلکه معضل پیری، علاوه بر باطن (ریشه‌دارتر بودن و و شهوات و و مبارزات و امثالهم بودن)، معمولاً در ظاهر هم، مشمئز کننده است. در حالی‌که شاهد حضور یک فرد کهن‌سال (که کنترلی بر اعضای بدن خود ندارد)، بر منصب (که آبرویی برای هیئت حاکمه آمریکا در جهان باقی نگذاشته)، بودند و در عین‌حال به بر مصدر نشاندن کهن‌سال، اقبال نشان دادند! و حال آنکه، متناسب با بالاتر رفتن سن و سال ریاست بزرگ‌ترین ، سالمندی او بیش از پیش، فرساینده خصائلی است که یک باید در طی حداقل ۴ سال، داشته باشد و از خود بروز بدهد بویژه خصلت . بنده حقیر در بخش دوم سلسله یادداشت‌هایی با عنوان انتخاب با قرعه‌کشی (مورخه ۱۴۰۳/۳/۲۷) آورده بودم که: ✅ نخستین ویژگی هر شخصی در جای‌گاه ؛ این است که دارای بالاترین معدل ، و در باشد. 👌 خیلی‌ها در مسائل و امور ممکنست؛ 👈 دانا باشند اما دلسوز و دلیر نباشند. 👈 دلسوز باشند اما دانا و دلیر نباشند. 👈 دلیر باشند اما دلسوز و دانا نباشند. 👈 دانا و دلسوز باشند اما دلیر نباشند. 👈 دانا و دلیر باشند اما دلسوز نباشند. 👈 دلسوز و دلیر باشند اما دانا نباشند. 👌 اگر «دانا و دلسوز و دلیر» باشند، دیندار و دین‌مدار هم هستند! 👌 هر نامزدی که ۳ خصلت از ۴ ویژگی مذکور یا بلکه ۲ ویژگی از ۴ صفت مذکور و یا حتی ۱ رکن از ۴ رکن مذکور را نداشته باشد یا کم‌رنگ و بی‌رمق داشته باشد مستحق استقرار در جای‌گاه نیست. 🤲 «دانا و دلسوز و دلیر دین‌دار»م آرزوست.» دلیری یکی از ارکان اصلی است که متناسب با افزایش سن، (نسبت به دلسوزی و دانائی و دین‌داری) روند کاهشی سریع‌تری پیدا می‌کند و زودتر از آنچه که تصور می‌رود، مضمحل می‌گردد. در گزارشی راجع به مرحله دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی، قریب به دو ماه قبل از دور دوم انتخابات ریاست جمهوری (مورخه ۱۴۰۳/۲/۲۲) نیز نوشته بودم: «در هر حال، برای همه راه‌یافتگان به ، آرزوی توفیقات روزافزون دارم و ان‌شاءالله بتوانند با حفظ و توسعه «دانایی+دلسوزی+دلیری دین‌دارانه» خود بصورت حداکثری در خدمت به «نهضت+نظام اسلامی»، «ملت ایران+امت اسلام» و «مستضعفین عالم+دین خدا»، موفق و مؤید باشند و السلام» به عبارتی؛ فزایندگی سالمندی، معمولاً ورطه سقوط خصلت دلیری است که برای دولت‌مردان نهضت+نظام اسلامی (بویژه مجریانی که شبانه‌روز باید در تکاپوی تردد در جای جای ایران و جهان باشند)، سمّ مهلک است. و بدترین عارضه کم‌توانی ، رشد است و أنگَل‌ستان شدن ایران! زیرا که «آقاها» (دولتمردان)، کمبودهای اجرائی خود را ناچاراً به معتمدین خود می‌سپارند که معمولاً فرزندان‌شان هستند! و... خلایق هرچه لایق!سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۲۲ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲هم‌اندیشی 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۴۲): ایران فدای اسلام اسلام فدای ایران بازرگان (نخست‌وزیر موقت انتقال قدرت از رژیم ستم‌شاهی به جمهوری اسلامی ایران) به علت و اعتماد به آمریکا () در صدد انحلال نهادهای انقلابی (مجلس خبرگان رهبری، کمیته‌های مردمی انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی و..‌.) برآمد که با مقابله قاطع ، شکست خورد و پس از لو رفتن ارتباطات مخفیانه دولت وی با آمریکایی‌ها (که اسناد آن در آمریکا بدست انقلابیون افتاد) ناچار به استعفاء گشت. مهندس بازرگان و دوستانش در با اختلافات جدی داشتند و این را وی در مصاحبه با به صراحت می‌گوید: «از نقطه نظر سیاسی، روابط ما [بازرگان و امام] مشکل است، بسیار مشکل. بیشتر کارهای ما با اختلاف نظر و جنگ لفظی همراه است.»! مهندس بازرگان علت این اختلاف را در جزوه منتشر شده از طرف ، پس از استعفاء بیان می‌کند: «اختلاف من با بر سر و بود. یعنی امام همه چیز از جمله ایران را برای اسلام می‌خواست و من اسلام را برای ایران می‌خواستم.»! آری! وی در زمان حیات امام آشکارا به آن‌حضرت، دروغ بسته و تهمت زد و نوشت: «امام ایران و همه‌چیز را برای اسلام می‌خواهد!» سخنرانی امام با تعابیری عجیب، پاسخی به این اتهامات بود ولیکن این سخنرانی، موعظه‌ای آینده‌نگرانه هم به در بر داشت. و اما بررسی این دو مطلب مغفول ... ...ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۶/۳ 🆔 @chelcheraaqHM 💠 🎲 چلچراغ 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 «فمعکم، معکم لا مع عدوکم» (بخش ۰۳): و جالب آنکه وقتی (ع) (هل من ناصرٍ ینصرنی) با شهادت شیعیانش در قیام خود را (عج) با قیام خود به همراه شیعیانش می‌گوید؛ «لبیک یا حسین»، متقابلاً آنگاه که (ع) بعد از تشکیل (ص) به می‌رسند، اینبار نوبت امام حسین(ع) است که برای تداوم او بازگردد و لذا نخستین کسی که [صغیره] می‌کند امام حسین(ع) است و شیعیانش ولیکن با ۴۰٫۰۰۰ نفر! فلذا «حسین(ع) و مهدی(عج)» از هم جدائی ناپذیرند و هم از آنان قابل تفکیک نیست. و دشمنان چقدر دقیق این مسائل را تشخیص دادند! که به صراحت می‌گویند: «تا به [ع] و [عج] ارادت داشته باشند، تمام نقشه‌های ما بر آب است و هرگز حریف ایشان نخواهیم شد»! و شگفت‌تر آنکه عامل پیوند و تلاقی حسین(ع) و مهدی(عج) در دوره را در می‌بینند و لذا کمر به تحقیر، توهین، تضعیف و نابودی آن بسته‌اند و از هر فرصت و بهانه‌ای هم سوءاستفاده می‌کنند! همچنانکه در تصریح و تأکید کردند که: « بهانه است، نشانه است»! و زهی به این خیال باطل. هر که با آل‌علی در افتاد ور افتاد. توصیه در بیان؛ «پشتیبان ولایت‌فقیه باشید تا آسیبی به مملکت شما نرسد» هم ناشی از درک همین مسئله خطیر است که سود و فایده آن در همین دنیا هم نصیب ما می‌گردد ولیکن نیاز ما به امور (ع)، (عج) و «حمایت از ولایت» و بلکه فراتر از تمناهای دنیوی ما از قبیل؛ «بهره از تربت پاک و شفابخش حسین(ع)» (فقط هم (ع)؛ تنها خاکی از این کره خاکی که خوردنش حرام نیست و حفظش مبارک!)، «پیشگیری از آسیب دشمنان به مملکت ما» و «رجعت در رکاب حسین(ع) به این دنیا» برای حکومتی ۵۰٫۰۰۰ ساله (بیشتر از حکومت و سلطنت هر کسی در این زمین!) است و آن استفاده از امتیاز (ع) در روز ورود به در عالم عقباست. «این حسین کیست؟ که عالم همه دیوانه اوست!» صحبت بنده بازشماری برخی از ویژگیهای منحصر بفرد حضرت (ع) است: هم است و هم و بلکه «سیدالشهدای عالم امکان» همچنان که در هم «سید شباب اهل الجنة» و سرور جوانان بهشت است. سید هر دو عالم حسین(ع) است و خدای متعال هر کسی را به چنین مقامی نمی‌نشاند و نشان از آن دارد که او «مرضیّ خدا»ست زیرا که حسین(ع) هم با تمام وجود مبارکش است. «یاأیّتها النفس‌المطمئنّه، إرجعی إلی ربّکِ راضیهً مرضیّهً». شأن نزول این آیه هم، جز وجود نازنین امام حسین(ع) کیست؟ راضیهً مرضیّهً؛ سیّدَی شَبابِ اهل الجنَّهِ و سیّدالشهدآء. حتی خاک تربت پاکش هم خوردن دارد! و فقط هم او و نه هیچکس دیگر! و نیز او تنها کسیست که با بیشترین تعداد شیعیانش (۴۰٫۰۰۰ نفر) رجعت [صغیره] می‌فرماید. و او تنها کسیست که در دنیا بیشترین مدت را (۵۰٫۰۰۰ سال) سلطنت می‌کند. و او تنها کسیست که از حق و امتیاز در برخوردار است. همه (ع)، همه (ع)، همه و و (س) دارند ولیکن گویا فقط حسین(ع) است که علاوه بر ، هم دارد و آن است. همه در همه ایّام (بلکه بهتر است بگوئیم لیالی!) قیامت برپاست اما همه آنها از روز دوم است ولیکن (ع) از همان برپا می‌شود. البته قیامت حضرت (ص)؛ است که گویا نمی‌خواهد حتی یکنفر طعمه گردد تا آنجا که هم به شفاعت طمع می‌کند! و تا آنجا که ظاهراً آنحضرت آخرین کسی است که از محشر وارد می‌گردد! زیرا او فریاد می‌کشد و ضجّه می‌زند و اشک می‌ریزد تا شاید خدا با شفاعت او همه گنهکاران را ببخشد و آنها را در سوزان نریزد زیرا که او رحمهً للعالمین است. درود و صلوات خدا بر او باد. امام حسین(ع) (راجع و شافع اول)؛ است. با این تفاوت که (ع) می‌فرماید: امام حسین(ع) در نجات انسانها از محشر که همچون سایر اولیآء الهی مثل کشتی نجات عمل می‌کند، تمایزش آنست که «اوسع و اسرع» است! کشتی وسیع‌تر و سریع‌تر. یعنی هم مشمولین شفاعتش در تعداد و جمعیّت گسترده‌تر هستند و هم در مدت و زمان، از همه بیشتر و بالاتر سرعت و شتاب دارد. چرا جای دوری برویم! در همین دنیا مگر به عینه نمی‌بینیم؟ کدام شخصیت تاریخی را سراغ دارید که به اندازه امام حسین(ع) مکرراً و مکرراً و و دور هم جمع کرده باشد؟ آفتاب آمد دلیل آفتاب! ...ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) اربعین ۱۴۰۳ 🆔 کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212بهتان رحمانی ❌بهتان شیطانی (بخش اول): 👌سرفصل اصلی سخنرانی در جهان، باید باشد. ⁉️ آیا ، چنین قابلیت و لیاقتی را دارد؟! لازم به ذکر است: قرآن: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَ أُمِيتُ ۖ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ ۗ وَ اللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» (بقره/۲۵۸) آیا ندیدی که پادشاه زمان ابراهیم (علیه السّلام) به دلیل حکومتی که خدا به او داده بود درباره (یکتایی) خدا با ابراهیم به جدل برخاست؟ چون ابراهیم گفت: خدای من آن است که زنده گرداند و بمیراند، او گفت: من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم. ابراهیم گفت که خداوند خورشید را از طرف مشرق برآورد، تو اگر توانی از مغرب بیرون آر؛ آن نادان کافر در جواب عاجز ماند؛ و خدا راهنمای ستمکاران نخواهد بود. بعد از نزول این آیه شریفه، مبحث در ، بصورت کاملاً عادی و طبیعی، موضوعیت یافت و بالتبع (ص) هم را به مباهته با ، توصیه و تشویق فرمودند. چنانکه طبق روایتی، (ع) هم بدان اشاره فرمودند: عَنْ أَبی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص‏) إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِیهِمْ وَ الْوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلَا یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الْإِسْلَامِ وَ یَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا یَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اللَّهُ لَکُمْ بِذَلِکَ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَةِ. امام صادق‌(ع) گفت که پیامبر(ص) فرمود: هرگاه پس از من شبهه‌افکنان و بدعت‌گزاران را دیدید، آشکارا از آنها بیزاری جویید و به آنان بسیار ناسزا گویید و در باره‌شان افشاگری کرده، عیبشان را بگویید و با آنها مباهته کنید تا به تباه کردن اسلام طمع نکنند و مردم از آنها برحذر شده، از بدعت‌های آنها نیاموزند. خداوند برای این کار شما، ثواب می‌نویسد و در آخرت درجات شما را بالا می‌برد. بدیهی‌ست که نمی‌توان ادعا کرد بعد از این آیه، و ، از مباهته (و مباهله) با کفار و معاندین، با سکوت عبور کردند و هیچ بحثی و نظری پیش نیامد. فلذا ایراد خدشه به این (ولو از طرف برخی از اشخاص شهیر!)، از ارزش و ، چیزی نمی‌کاهد. ولیکن اصلاً قابل انکار هم نیست که و و دسته سوم (مذکور در سوره احزاب) از این ، به شدت سوءاستفاده کردند. تا آنجا که زدند که (ع)، نمی‌خواند! ⁉️ حال که ملعونین، به ، بهتان‌ها زدند و لحظه‌ای از دست نمی‌کشند، آیا باید موجب این گردد که مؤمنین توصیه «باهتوهم» پیغمبر اکرم(ص) را نادیده گرفته و بی‌خیال روش حیرت‌انگیز و خیره‌کننده گردند؟! 👌 (همچون ) یعنی افکندن، افکندن کلمه و انتساب چیزی به مخاطب که موجب و پریشانی او گردد و از جواب دادن، متحیر و عاجز شود. همان کاری که در مقابل وقت که کافر بود، انجام داد و او را منفعل ساخت. البته بهتان و تهمت در فارسی، به مفهوم منفی و دادن به متهم یا مخاطب است و لذا زشت و منفور و مذموم شمرده می‌شود. فلذا بین اتهام و تهمت، تفاوتی قائل شده‌اند! و اتهام؛ مفهوم خنثی و ظنّی یافته و لذا تهمت و بهتان، بعنوان انتساب و افتراء ناحق شناخته می‌شوند! همچنانکه در فارسی مفهوم مثبتی دارد و لذا اطلاق آن به ، قابل سعایت، شمرده می‌شود و حال آنکه معادل آن در عربی (اخوان) ممکنست حتی به خود هم نسبت داده شود؛ «إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ» (اسراء/۲۷) چنانکه ایضاً در قرآن، شاهدیم که ترکیب «إخوان لوط» (سوره ۵۰/آیه ۱۳) یک بار در کنار ۸ بار ترکیب «قوم لوط» به کار رفته است! و حال آنکه قوم تبهکار و کثیفی بودند و اطلاق (حتی یک‌بار) به آن‌ها سزامند نیست! در ()، همانند ، با دشمنان و باید بدون ، به گونه‌ای سخن گفت که غرق در بُهت و حیرت و سرگردانی شوند. ولیکن خیلی باید دقت کرد تا به نلغزید که است. 👌بنابراین مذاکره با دشمنان باید با مباهته، عجین باشد تا نقد حاصل به شمار رود وگرنه صرف مذاکره، ممکنست چیزی بجز نباشد. ...ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۲ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 پدافند ناشناخته مقاومت و قصه آن یک هلی‌کوپتر! (بخش۳): آن در خاطرات خود از و ، نکته جالبی هم در باره گفت که بد نیست آن‌را هم در اینجا بگویم: بعد از معجزه‌ای که رخ داد و هلیکوپتر اسراعیلی توسط (س)، در هوا پودر شد و ، کرد، نشستیم و مشغول گفتگو‌ در باره لحظاتی شدیم که در مقطع ناامیدی بر ما گذشت. گفت در آن لحظه من یاد یک قصه قدیمی ایرانی‌ها افتادم! که یک می‌رود (ع) و دو دستی پنجره‌های ضریح را می‌گیرد و سرش را به آن چسبانیده و با تشکر از اجابت سالهای قبل خودش، خواسته‌های جدیدش را از می‌خواهد. اما هنگام رها کردن ضریح می‌بیند که تعدادی از موهای صورتش در لای شبکه فولادی ضریح گیر کرده و گمان می‌کند که مطالباتش از حضرت، بیش از حد بوده و لذا برخی از خواسته‌های خود را پس می‌گیرد اما می‌بیند که ریش او هنوز گیره و لذا تعداد دیگری از مطالبات خود را پس می‌گیرد که می‌بیند بیفایده است و نهایتاً همه خواسته‌های خود را پس میگیرد اما کماکان ریشش گیر بوده و می‌پرسد؛ نکند کمک‌های سالهای قبل را هم می‌خواهی پس بدهم؟! خلاصه اینکه با عصبانیت سرش را محکم به عقب می‌کشد که در نتیجه چند تار از ریشش کنده شده و دردش می‌آید و از شدت ناراحتی می‌گوید: همین کارها را کردید که شهیدتون کرده‌اند دیگه! سیدحسن در آن لحظات به پس دادن مطالباتش از خدا فکر می‌کرده که اجازه دهد سالم بمانند! ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۸/۱۶ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 باطن حیوانی انسان‌ها! باطن انسان‌ها اگرچه افکار و اعمال آن‌هاست ولیکن نه تنها در عُقبیٰ بلکه در دنیا هم قابل تجسم است! و یکی از مظاهر بارز و باطن انسان‌ها (متناسب با صفات حیوانی)، در قالب است. فلذا اگر کسی بتواند با (نهان‌بینی) به مجامع انسان‌ها (حیوانات ناطق) بنگرد، چیزی بجز نخواهد دید که در لابه‌لای آن‌ها تعدادی هم می‌تواند پیدا کند! یکی از اصحاب (ع) بنام (که نابینا بوده و در امام به شتافته) با شنیدن صدای حجاج می‌گوید: «ما اکثر الحجیج و اعظم الضجیج» (چه بسیارند حاجی‌ها و چه بلند است همهمه آن‌ها!) امام فرمودند: «ما أقل الحجیج و أکثر الضجیج»! (چه اندک هستند حجاج و چه بسیار است صدایشان!) (ع)، بصیرت موقتی به صحابی خود، عنایت می‌کند و او اکثریت انسان‌های حاضر در صحنه را به شکل حیوانات می‌بیند و وحشت می‌کند! (مشابه این روایت از (ع) هم نقل شده است!) بخشی از این حیوانات، بسیار و هستند، چنانکه خودشان هم بدان اذعان دارند! چنانکه اسراعیلی‌ها معترف هستند که در هستند! نباید گمان شود که و مختص و محدود به و و هستند، بلکه این اوضاع قریب باتفاق مناطق بوده و هست و خواهد بود. هم خالی از نیست. حتی در قالب دولت‌ها که ملت‌ها بوده و هستند و خواهند بود! سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۸/۲۹ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻 @SMHM212 آینده شوم تهران! (قسمت ۰۳): شاید مراد از ، اهل «کلان‌شهر تهران» باشد که وسعت آن قاعدتاً تا «کهن‌شهر ری» امتداد یافته و به همدیگر متصل هستند و شاید هم بعد از ، نوبت همان اهل ری باشد که (العیاذ بالله) به جنگ با (ع) برخیزند! سقوط اخلاقی تهران؛ توهم یا واقعیت؟! «مراعات » موضوعی بود که جناب حجه‌الاسلام والمسلمین ابوترابی‌فرد آنرا در سخنرانی جلسه ۱۳۹۰/۱۲/۷ (= در آستانه دوره نهم ) محترم ، مورد توجه و اشاعه آن توسط محترم را مورد مطالبه بحق خود قرار دادند و به نمونه‌هایی از بداخلاقی‌های تبلیغاتی هم اشاره کردند که در واقع ترسیمی شکوِه‌آمیز از «سقوط اخلاقی برخی از رسانه‌ها در امر خطیر انتخابات» بود و بنده هم برای تأکید بر «حسن انتخاب موضوع و ضرورت پیگیری جدی آن» جسارتاً عرض کردم که؛ البته ما فراتر از سطح رسانه‌هاست و ظاهراً بسیاری از و عموم را هم فرا گرفته است. خصوصاً که مختص ایام انتخابات هم نیست و متأسفانه یک مسئله جاری و فراگیری است و بنظر می‌رسد که روز افزون هم خواهد شد و جدّاً لازمست که ضمن آسیب‌شناسی، هشدارباش در این حوزه تبدیل به امر مستمری گردد و باید در اندیشه طرحهای بنیادی و ممتدی باشد. خصوصاً در تهران که آینده بسیار اسفباری دارد و اگر از این «سقوط اخلاقی دارای روند فزاینده» پیشگیری نشود، طبق برخی از روایات منسوب به (ع)؛ (بعداز بار اول که در شکست) برای بار دوم در تهران شکسته خواهد شد! در زمره (عج) حتی یکنفر هم از تهران نخواهد بود. از لحاظ ، و ، تهران تبدیل به «ام‌القرای ظلم و فساد» خواهد شد و از لحاظ ، جایگزین گردیده و در فرجام، چیزی نخواهد شد جز مظهری از «لقمه‌های حرام و نطفه‌های حرام» و در نتیجه از طوائف ۱۳گانه دشمنان سرسخت (عج) به شمار خواهند رفت و لذا عمق تا آنجاست که تهران از امام(عج) تلقی شده و تا نابود نگردد (ع) ظهور نخواهند کرد! چنین است که خرابی آن از آنحضرت می‌باشد و مقاومت در برابر سیل آن بیهوده است و باید با نگرانی از آن گریخت و... صحّت این ادعاهای تند و تیز بنده شدیداً مورد تکذیب و انکار و بالتبع اشاره به آنها مورد اعتراض شدید اکثریّت علماء حاضر در جلسه قرار گرفت و متأسفانه چنان جنجالی بپا شد که اصل مطلب بنده که «هشدار نسبت به تهران» و ضرورت «تلاش برای بررسی و پیشگیری از سقوط اخلاقی بیشتر» بود به محاق افتاد و ردّ «اتهامات بنده به تهران» (ولو در آینده دور آن) موضوعیت پیدا کرد و فاضلی هم گفت: اینها مال است که اشاره به بغداد دارد! و... و گویا آقایان فراموش کردند که: ـ «وضعیّت روزافزون واقعی و عاطفی» در جامعه، در حال ورود به حالت بحرانی است و اگر فروکش نکند مقدمات شومی را برای این شهر رقم خواهد زد. ـ «روند افزایش اختلاس‌های میلیاردی» (از ۱۲۰ به ۳٫۰۰۰) از بیماری‌های اقتصادی و اخلاقی ما حکایت دارد که اگر قاطعانه محو نگردد ... [مبلغ سه همتی که اشاره شده بزرگترین اختلاس لو رفته تا سال ۱۳۹۰ بوده که زمان سخنرانی بنده بوده] ـ «بداخلاقی‌های انتخاباتی» مستتر در محافل و رسانه‌های جمعی ما حتی از طرف شخص خود کاندیداها بسیار تأثر و تأسف‌انگیز است و اگر اصلاح نشود ... ـ ووو... و امثالهم که همگی نشان از آن دارد که گرداب پدیده تهدید کننده‌ای برای است و این همه را به کام خود خواهد کشید. آری این مسائل را (که بسیاری از مظاهر و مصادیق زشت آنرا خود آقایان هم بارها و بارها در همین جلسات مورد اشاره قرار داده و شکایت‌ها کرده‌اند) فراموش کردند و به زعم خود، بی‌حرمتی! بنده به این جلسه معزز و معظم را محکوم نمودند و حتی برخی در حق بنده توهین هم روا داشتند و... تا آنجا که جناب (مردد در صحّت ادعاهای بنده و نامیدن آنها) عالمانه از بنده خواستند که در این خصوص (اصرار در وهم و دروغ و تهمت نبودن مذکور) مکفی به عمل آورده و خیال خود و دیگران را راحت نمایم. لذا حسب‌الامر معظم‌له این سلسله نوشتار پژوهشی را تدریجاً تقدیم حضور سرورانم می‌کنم و بدینوسیله از یکایک عزیزان هم می‌خواهم که گفته‌های بنده را در حدّ پندارهای یک کودک خیالاتی پنداشته و فقط همینقدر ترتیب اثر بدهند که خود مطمئن گردند این حرفهای نگران‌کننده اوهامی بیش نیستند و اتفاقاً بنده هم بسیار خوشحال خواهم شد که پوچ بودن این اتهامات اثبات گردد. والامر الیکم ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲۴ 🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 گروه 👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 آینده شوم تهران! (قسمت ۰۶): ! در امتداد «پلید و اسلام‌شکن گشتن تهران» مسئله کوچکی نیست که و ما بخواهد از کنار آن بسادگی عبور نماید. آیا آن در حذف رسمیّت در است؟ چنانکه امروز هم این زمزمه‌ها جسته و گریخته به گوش می‌رسد! یا از آنست؟ شاید هم (نعوذبالله) تصویب می‌کنند که اسم و نشان بردن از (علیه و علی آبآئه الصلوات و السلام) و دعا کردن برای ظهورش جرم است! شاید هم (زبانم لال) مسئله‌ای معطوف به حذف باشد! کدامیک؟ اما چه فرقی می‌کند؟ هر کدام که باشد شامل الباقی آنها هم هست. اینطور نیست؟ البته لازمست دقت کنیم که وقتی صحابی حاضر از (ع) راجع به اولین باری که می‌شکند می‌پرسد، امام به «شورای سقیفه» اشاره می‌کنند. با توجه به اینکه جنس کارکرد شورای سقیفه، و محروم ساختن جامعه از (ع) بود براحتی می‌توان حدس زد که کارکرد «شورای تهران» هم از همان جنس خواهد بود یعنی محروم کردن مردم از «نعمت عظمای ولایت فقیه» و غصب «مقام امامت جامعه» (العیاذ بالله). اگرچه با توجه به قرارداشتن اسم در «دشمنان ۱۳گانه امام زمان» و همردیف و همجنس بودن عملکرد «شورای سقیفه» با «شورای تهران» به این نتیجه هم می‌توان رسید که مشکل اصلی تهرانی‌ها در این خصوص خود امام زمان(ع) و نوّاب عام آنحضرت (ایّدهم الله تعالی) هستند و مدیریّت و جامعه که بر نمی‌تابند! اما باید دقت کنیم که اعضای آن شورای کذایی و مردمانی که آنها را انتخاب خواهند کرد ناگهان به این نتیجه نمی‌رسند بلکه امری است که تدریجاً رخ خواهد داد. یعنی مردم گام به گام را پیروی می‌کنند و سرانجام به درجه‌ای از پستی و می‌رسند که در مقابل و امامت می‌ایستند و آنرا حذف می‌کنند! با است که شکسته می‌شود. گامها و مسیرهای که مردم می‌پیمایند و امام(ع) آنها را یکی یکی بر می‌شمارند، موارد متعددی است که عمدتاً [سلطه] و [بر اهالی و تهران] هستند و توضیح آنها فرصت دیگری را می‌طلبد ولیکن حائز اهمیّت است که بدانیم (همانطور که از روایت مذکور هم معلوم است)؛ متأسفانه ، پیشتاز این و تهران هستند و در سوق دادن مردمان این شهر بسوی «ضدیّت با امام زمان» را بر عهده خواهند داشت و اکثریت اهالی آنرا به ، و خواهند افکند. [در سال ۱۳۹۰ که این سخنرانی و این مقاله بنده در مطرح شد، هنوز خبری از نبود] آنچه که در این مجال مد نظر ماست صرفاً آگاهی به این مطلب است که آینده این شهر بسیار شوم و خطرناک است. اگرچه باید گفت که هیچ آینده‌ای از لحاظ پایایی برای آن قابل تصور نیست! زیرا در روایتی هم داریم؛ زمانی می‌رسد که کاروانی از سرزمینی در حال عبور هستند و تعدادی از مسافرین برای بقیه نقل می‌کنند که در اینجا زمانی شهر بزرگی بوده به نام تهران! عده دیگری هم جواب می‌دهند که این حرفها افسانه‌ای بیش نیستند! و عده‌ای هم می‌پرسند که اگر اینجا شهر بزرگی بوده پس چرا هیچ اثری و علامتی از آن کاخها و بناهای برافراشته باقی نمانده است؟! حالا شما هی بروید در این شهر قصر بسازید و برج‌های سر به فلک کشیده و خیلی کارهای دیگر! حالا تکلیف ما بعنوان اهالی تهران و بعنوان شیعیان (ع) و امام زمان(عج) در این شهر و نسبت به این شهر چیست؟ صحابی از امام می‌پرسد: چنانکه من به چنین شهری برخورد کردم تکلیفم چیست؟ امام علیه‌السلام می‌فرمایند: «فرّوا منها» از آن شهر فرار کنید، «کالثعلب باشباله» همچون روباهی که بچه‌هایش را از خطر دور می‌سازد و از زیر تخته سنگی به زیر تخته سنگ دیگری به دندان می‌کشد تا آنها را به محل امنی برساند. فرار کنید که این شهر جای ماندن و زندگی شرافتمندانه و بلکه اساساً محلی برای زیست نیست. یعنی به دو علت باید از این شهر بگریزید: یکی بخاطر و پلید و و فضاحت‌باری که در آن به بار خواهد آمد و دیگری بخاطر آنکه این شهر پایداری ندارد و دیر یا زود خواهد شد. یعنی خرابی فقط نیست بلکه هم رخ خواهد داد. ماندن در این شهر حماقت و خیانت و جنایت است. نسلتان را بردارید و بگریزید و تا می‌توانید از آن دور شوید. آنهم نه به شهرهای دیگر بلکه به بالای قله کوهها که در آنزمان ظاهراً از همه جا أمن‌تر و مطمئن‌تر خواهند بود! ..ادامه دارد. ؛ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲۴ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻 @SMHM212 آینده شوم تهران! (قسمت ۰۷): لزومی هم ندارد که را در دشمنان بیرونی ببینید (لااقل به این زودیها) زیرا اول باید آن صورت بگیرد. ظاهراً خرابی آن به غرق شدن این شهر در متعفنی است که خود پدید می آورند. شاید هم در پی یک سنگین رخ بدهد که اتفاقاً یکی از تهدیدات جدی و فعلی این شهر هم است. بنده چند سال پیش شنیدم که حتی گروهی ژاپنی از متخصصین زلزله وقتی دعوت شدند که زلزله احتمالی تهران را مورد بررسی علمی قرار بدهند و قرار بوده که دو ماه در اینجا مطالعه میدانی داشته باشند ناگهان بعد از دو هفته عازم فرودگاه می‌شوند تا را ترک کنند. آنها قراردادشان را عملاً ابطال می‌کنند و می‌گویند حضور در این شهر دیوانگی است! تهران یک بیش نیست که هر لحظه ممکن است همه اهالی آنرا معدوم سازد! [طبق برخی مطالعات؛ طبقات زیرین ، همانند غار و مغاره، خالی است و پیش‌بینی می‌شود که طاقدیس‌های آن، روزی درهم شکسته و کل کلانشهر تهران (العیاذ بالله) در قعر زمین که مملو از است، فرو می‌رود! و لذا تا تهران از صفحه روزگار، و و متعفن و آن، نشوند، (عج) هم تشریف فرما نخواهند شد!] البته اگر را ملاک تصمیم‌گیری خود بدانیم فعلاً جای نگرانی نیست زیرا هنوز آن تشکیل نشده و هنوز تبدیل به نشده است! و هنوز ... اگرچه سایر مقدمات منتهی به این مسائل در حال شکل‌گیری هستند و بنده نشانه‌های آنها را آشکارا می‌بینم و برای شما هم خواهم گفت. شاید کسی گمان کند که این روایات معتبر نباشند. چه بسا ممکن است که فرضاً روزی کسی آمده به تهران و در اینجا مورد اذیت و آزار اراذل و اوباش آن قرار گرفته و از جانب دیگران هم حمایتی نشده و دستی هم به قلم داشته و لذا نشسته در وصف این شهر و مردمانش چنین حرفهایی را نوشته! آیا چنین چیزی یا امثال آن در میان بوده است؟ باید عرض کنم که خیر! زیرا بخشی از این روایات در کتبی مثل ، و درج شده‌اند؛ کتابهایی که قبل از بوجود آمدن تهران (بعنوان شهر) تألیف گشته‌اند. تهران حدود ۳۰۰ سال است که شهر شده و از خود اسم در کرده وگرنه در زمان نوشتن آن کتابها معلوم نیست حتی یک روستای کوچکی بوده است. مطلب دیگر نامیدن این شهر در برخی از روایات است و اینکه در تفسیر آن از هم اسم برده شده (و جالب آنکه اسم تیم ملی هم در حال حاضر است!) ولیکن بازهم متأسفم که به‌اطلاع برسانم خیر! این ، خود تهران است. زیرا (ع) نشانی دقیقی می‌دهند و صریحاً می‌فرمایند: در آینده شهری بنا نهاده خواهد شد در حوالی (سرزمین و در آنزمان مشهور بوده و شهر ری وجود خارجی داشته و حتی عمربن‌سعد (علیه اللعنة) در رؤیای استانداری آن تن به مشارکت و آغاز در قتل (ع) داد)، آدرس شفاف‌تری می‌دهند: در دامنه کوهی بلند و «تسمی بالطهران»! تهران نامیده خواهد شد. آیا کوهی بلندتر از کوههای شمال تهران و دامنه در حوالی ری سراغ دارید. آری همینجاست. همین شهری که بنده و شما آن به شمار می‌رویم! و فراموش نکنیم که امام صادق(ع) بعد از آدرسي‌كه مي‌دهند (در مضمون «في حوالي الري ... تبني ... بلدة ... تسمي بالطهران» يعني در آينده شهري بنياد نهاده خواهد شد در حومه شهر ري و در دامنه كوهي بزرگ كه ناميده خواهد شد)، در باره طهران فرموده‌اند؛ «فـرّوا منـها» (از آنجا فرار كنيد). یعنی هر گونه مقاومتی هم بی‌فایده است! حال اگر این روایت باشد و ما واعظین که مقتدایمان امام صادق(ع) است آیا مکلفیم که این را به اطلاع برسانیم یا خیر؟! و چگونه این کار را به انجام برسانیم؟ فرار از تهران به کجا؟! سرانجام چیست؟ روایات می‌گویند: «[سید] در پی نبرد با وی وارد می‌شود و نیروهای یمنی و جهت رویاروی با سفیانی وارد عمل می‌شوند و از چنین ظاهر می‌شود که نقش نیروهای یمن در نبرد سفیانی، نقش پشتیبانی از نیروهای ایرانی است؛ زیرا از لحن اخبار چنین فهمیده می‌شود که طرف درگیر با سفیانی، مردم مشرق‌زمین یعنی و هستند و گویا یمنی‌ها پس از یاری رساندن به آنان به باز می‌گردند.» (فرهنگ الفبایی مهدویت؛ موعودنامه/ چاپ۲۴/ مجتبی تونه‌ای/۱۳۹۰/ ص۷۸۵) ... ادامه دارد. 👌تذکر: این مقاله در سال ۱۳۹۰ تألیف شده (که بازنویسی بنده در همان سال بود که در محل انجام گرفت و مورد اعتراض شدید واقع شد!) و نکات داخل کروشه [...] را جهت توضیحات بیشتر، امروز بر آن‌ها افزودم. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲۴ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کافر همه را به کیش خود پندارد!! ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌دعای مردوده حتی پیامبر! این فرد ملبس به کسوت روحانیت که با طرح مسئله «ترجیح برای بجای »، با نیش زدن به «نهضت+نظام جمهوری اسلامی» (=موجب )، تداعی همان افعی‌های زهرآگین خفته در حوزات علمیه است. صد البته که وی با این پوشش و چنین اراجیفی، دین و دیانت و روحانیت را به گرفته است ولیکن تعمیم غلط‌های اضافی خود و امثال خود بصورت مطلق به روحانیت، قطعاً دست‌پخت نفوذی‌های صهیونیزم انگل‌ستانی است و بس! ⁉️آیا القائات شاه فاسق ( و «کمر بسته امام رضا» بودن!!)، چیزی بجز بازی با دین مردم بود؟! این اگر یک‌بار لای قرآن را باز کرده بودند، شاید می‌فهمیدند که؛ وقتی ۷۰ مرتبه دعای شخصی مثل پیامبر اعظم(ص) هم در باره ، مردود شده، هیچ‌گاه جرأت نمی‌کردند و خود بدتر از او را اساساً مستحق دعای کسی بنامند تا چه رسد به دعای واهی فرد منحرفی که مدعی خوانی هم بوده است! : «استغفر لهم أو لا تستغفر لهم إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ۚ ذلک بأنهم کفروا بالله و رسوله و الله لا یهدی الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ» (۹/۸۰) (ای پیغمبر) تو بر آن مردم منافق خواهی طلب مغفرت بکن یا نکن، اگر هفتاد مرتبه هم بر آنها (از خدا) آمرزش طلبی خدا هرگز آنان را نخواهد بخشید، زیرا آنها (از راه فسق و سرکشی) به خدا و رسول او کافر شدند و خدا فاسقان را هرگز هدایت نخواهد کرد.حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۲۴ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
شبهه: هیچ‌گاه درک نکردم چرا کافری که بیمار می‌شود، دچار شده ... و مسلمانی که بیماری می‌شود دچار ، مرض که یکیست! ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌 اقدام مشابه ارزشیابی متفاوت کسانی که با ، بیگانه هستند، بدیهی‌ست که از چنین قضاوت متفاوتی، شگفت‌زده شوند. بعنوان یک نمونه دیگر: «حاج سیداحمد خمینی: کشور در خانه ما جلسه داشتند. وارد شدند، تلویزیون یکی از آهنگ‌های شجریان را گذاشته بود. امام آمدند و نشستند. آقای هاشمی به امام گفتند: آقا شما که قبلا را می‌دانستید، چرا الان نمی‌دانید؟! امام گفتند: من الان هم اگر همین موسیقی از رادیوی عربستان پخش شود می‌دانم. من خبر رادیوی را هم حرام می‌دانستم موسیقی‌اش که جای خود دارد، اما این موسیقی از پخش می‌شود و حلال است. 👈(کیهان ۱۳۷۰/۲/۱۱)👉 جهت ساده‌سازی مسئله از جنگ هم می‌شود مثال زد! حضرت علی هم می‌جنگید و معاویه هم می‌جنگید ولیکن چرا اولی می‌رود و دومی به افکنده می‌شود؟! جنگیدن که یکیست! کشته شدن در جنگ که یکیست، اما چرا یکطرف می‌رود بهشت و یکطرف جهنم؟! شاید از این‌ها پیچیده‌تر تمایز بر باشد. به کسی که با امدادهای الهی (عینی و غیبی) به بهشت نائل می‌گردد، گفته می‌شود؛ توفیق (الهی)، یار و یاور او بود اما وقتی فرجام کسی سقوط در جهنم باشد گفته می‌شود؛ همان امدادهای عینی و غیبی (بدون هیچ‌گونه تفاوتی)، استدراج (الهی) او بود! میان ماه من تا ماه گردون ...! ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۲۹ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏