eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
159 دنبال‌کننده
484 عکس
288 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ 🌸🌸🌸 🌸🌸 🌸 🌸 ثقلین فاطمة الزهراء(س) گلچینی از سخنرانی‌های 👈 (بخش چهارم): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/83 بخش قبلی☝️ در قسمت‌های قبل، اشاره شد که حضرت فاطمه الاعظم (صلوات‌الله و سلامه علیهما) دارای شخصیتی بی‌نظیر و نقشی کم‌نظیر در است و کاملا ناشناخته و و مانده است و این مطلب را در تفسیر حدیث قدسی «یا ! لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا لما خلقتک و لو لا لما خلقتکما» بیشتر توضیح خواهیم داد. إن‌شاءالله و اینکه حضرت فاطمه زهرا(س) نیز دارای دو ثقل گران‌بها از خود است که یادگارهایی برای اقامه ثقلین رسول‌الله الاعظم است: ۱) ۲) ⁉️ الگوی زنان یا الگوی همگان؟ آن‌حضرت که در دوره زندگانی کوتاه اما با تجلیات خاص خود، تبدیل به گردیده و لذا توسط حضرت ختمی‌مرتبت، نامیده شده بود، در دوره بسیار کوتاه ۷۵ روزه پایانی عمر جسمانی خود و بعد از ، تبدیل به «الگوی کلیه انسان‌ها» (اعم از زن و مرد) گشت. زیرا ضمن ارتباط مستقیم با ، موفق به دریافت فرامین سرنوشت‌سازی گردید که «تکلیف سیاسی خود و ذریّه معصوم» خود را در قالب تا ظهور (عج) تعیین کرده است. ولیکن این تبدیل شگفت‌انگیز و پیامد بُهت‌آور آن همچون قبر آن بانوی بی‌نشان (و ظاهراً متأثر از تقیه شیعه!)، متاسفانه در پرده ابهام و غفلت مانده است که از بزرگترین عجایب روزگار است! مگر آنکه با امام زمان(عج) تجلی یابد. ⁉️ روح یا جبرئیل؟ کدامیک؟ اقتضای انتقال مفاهیم و مطالبی معادل سه برابر قرآن از عالم غیب به فاطمه زهرا(س)، امریست که مراوده طویل و مکرری فی‌مابین طرفین را می‌طلبد و اگر در کل ۷۵ روز صورت گرفته باشد، قاعدتاً بطور کلی در هر ۲۵ روز معادل حجم کل قرآن، مطلب قابل تحریری القاء و مکتوب گشته است که قطعاً کاری شگرف و طاقت‌فرسائی بوده است و آن علیرغم جراحات سنگین جسمانی و جسارات فاجعه‌بار روانی و تألمات روحی ناشی از ارتحال جانگداز پدری که او را بود و دهشتناک‌تر از آن؛ ظلم وحشیانه رذل امت، توانست آن را تحمل نماید. و ای‌بسا قابل تحمل نبوده و ضرورت داشته که تحت حفاظت و مساعدت خاص و بلکه شخص شخیص باشند لذا فرمود: «تنزل الملائکة و الروح فیها»! (و نکته مهم دیگر آنکه حضرت روح متمایز از حضرت جبرئیل است که می‌باشد. یعنی جبرئیل در زمره است که نازل می‌شدند برای آمایش امر نزول حضرت روح که پدیدآورنده ملائکه از جمله خود جبرئیل است. یعنی اول ملائکه نازل می‌شوند آنگاه امکان نزول حضرت روح فراهم می‌گردد) و صد البته همگی «بإذن ربهم» و آنهم «من کل امر» بوده است و لذا امر خطیر مذکور می‌تواند فراتر از نزول بوده باشد و بلکه نزول در میان بوده است. (جبرئیل یعنی مظهر . بعد از خدای قادر، أَبَرقدرت است و در هر امری در عالم آفرینش می‌تواند قدرتمندانه دخالت نماید. اگرچه در مرحله سوم و پایانی رسول‌الله الاعظم، از پرواز و همراهی پیغمبر اکرم، بازمانده و اعتراف می‌کند که «لو دنوت انملة فاحترقت»؛ اگر حتی باندازه یک بند انگشت بالاتر بیایم بلافاصله آتش می‌گیرم! فلذا در همان منزل - انتهای بهشت - باقی ماند و پیامبر اعظم(ص) به مدد حضرت روح خود را به نائل گردانید که نشان از برتری قدرت بی‌نظیر حضرت روح بر قدرت کم‌نظیر حضرت جبرئیل دارد. فتأمل!) 👌 ضمنا ناگفته نماند که رفت و آمد ملائکه (بویژه حضرت جبرئیل علیه‌السلام) به و «بیت منزه من الرجس» و خانه خالی از هرگونه پلیدی (... انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا - قرآن/۳۳/۳۳) از همان زمان کودکی برای (س)، امری کاملاً عادی و طبیعی بوده است و عبارت (محل آمد و شد فرشتگان) در و مأثوره‌ای از قبیل زیارت به رفت و آمدهای زیاد ملائکه از جمله جبرئیل، بر خاندان رسول‌الله الاعظم(ص) اشاره دارد و لذا چیز جدیدی نبوده و چندان جای شگفتی ندارد، حتی اگر بعد از رحلت «دریافت کننده قرآن» صورت گرفته باشد. ولیکن این امر (نزول محتوای صحیفه فاطمیه و آنگاه تفسیر و تبیین آن برای معصومین بعدی) که قاعدتاً امر مداومی هم بوده است و در قرآن هم اشاره می‌فرماید که «هی حتی مطلع الفجر» (تا لحظه امّ‌المؤمنین‌س یا تا زمان امام مهدی‌عج؟)، از آنجایی قابل توجه و دقت بیشتری است که پای حضرت روح در میان است که به سهو و خطا، معادل جبرائیل پنداشته شده و به اعظم ملائکه تعبیر می‌شود! ...ادامه دارد👇 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/90 ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) آذر ۱۴۰۱ 🆔 eitaa.com/chelcheraaqHM
☫﷽☫ (برشی از یک گفتگوی مجازی): سلام بنظرم دعوا بر سر بدیهیات نیست. بلکه دعوا بر سر اینست که عده‌ای انسان‌نما (مثل جنایت‌پیشه) گرگهای درنده‌ای علیه انسان‌ها هستند و اینکه با آنها چه کنیم؟ بگوئیم که شما هم انسان هستید همانند ما و بقیه؟! و ما با شما هیچ مشکلی نداریم؟! شمشیر کشیدن و برداشتن خطاست! زیرا که ما طرفدار و انسانیت هستیم!! آیا هم همینطور فکر می‌کنند؟! آیا نتیجه این حرفها در عمل و دنیای واقعی، ماست یا اصلاح فکری دشمنان؟! با صاحبان چنین چگونه باید برخورد کرد؟ اگر قرار بود با همه چیز درست شود، مطمئن باشید که نه شمشیر می‌کشید نه و نه ! ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار ۱۴۰۰ 💠 کانال‌های اطلاع‌رسانی حم: 🆔 eitaa.com/chelcheraaqHM 💠 🆔 ble.ir/join/M2E3OGRlOT 💠 🆔 eitaa.com/SayyedAlaaddin 💠 🆔 eitaa.com/GonbadeFirozeh
☫﷽☫ 🏴دو ابهام اصلی در 🚩حماسه حسینی!! 👈 (قسمت چهارم)؛ (ادامه سه قسمت از مبحثی که در عاشورای ۱۴۰۱ تحریر و سال گذشته قبل از فیلتر واتساپ در آن فضای مجازی تقدیم نمودم و اینک در ایتا مجدداً بارگذاری کردم 👇👇👇): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/1578 💠 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/1579 💠 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/1580 در جواب سؤال غریب به اشاره فرمودند! و طرح مسئله شد که «آدم اول» کیست؟! و مربوط به چه زمانی است؟! 👌 آدم اول کسی جز نیست ولیکن ۵۰/۰۰۰ سال قبل از او بود! تا  صورت پيوند جهـــــــــــــــان بود علي بود تا نقش زمين بود و زمـــــــان بود علي بود آن شاه سرافـــــــراز که اندر شب معـــراج با احمــــــــــد مختــــــــــار يکي بود علي بود اين کفر نباشد، سخــن کفر نه اين است تا هست علي باشد و تا بـــــــــود علي بود (👈متن کامل شعر 👉) آری! «علی بود» ولیکن حسین ۵۰ هزار سال قبل از علی بود. قبل از ذکر مابقی پاسخ حسین‌بن‌علی علیهماالسلام به ، لازمست به دو روایتی از توجه کنیم که در آن‌ها به انواع آدم‌ها قبل از ابوالبشر اشاره فرموده است: مؤسس قم (محمدبن‌مرتضی که از طرف ابوالزوجه‌اش؛ جناب ملاصدرا به ملقب گردید) از مشاهیر شیعه، بزرگان علماء، أکابر حکماء، اعیان محدثین و فقهاء قرن یازدهم و صاحب انواع تألیفات در فصل پایانی کتاب خود از «شیخ حافظ رجب بن محمد البرسی» (صاحب کتاب مشارق انوار الیقین فی اسرار امیر المؤمنین) خطبه مفصل و‌ مطولی را نقل می‌کند که فراز اول آن چنین است: «... قال؛ أنا عندی مفاتیح الغیب لایعلمها بعد رسول‌الله إلا أنا، أنا ذوالقرنین المذکور فی الصحف الاولی، أنا خاتم سلیمان، أنا ولی الحساب، أنا صاحب الصراط و الموقف، أنا قاسم الجنة و النار، أنا ، أنا نوح الاول، أنا آیة الجبار، أنا حقیقة الاسرار، أنا ... أنا ... [الی] ... أنا أمیرالمؤمنین، أنا عین الیقین، أنا حجة الله فی السموات و الارض، أنا ...» (چاپ مؤسسه فراهانی ۱۳۴۲) تا اینجای قضیه روشن شد که «آدم اول» خود علی علیه‌السلام بوده و بالطبع آن‌حضرت باید هم سلمان را (بلحاظ نوع سؤالی که داشته و احتمالاً راجع به قدمت خلقت اولین انسان بوده) به حسین علیه‌السلام ارجاع می‌داده است. زیرا که آن‌حضرت ۵۰/۰۰۰ سال قبل از علی خلقت داشته است و در عالم آفرینش حتی از علی هم قدیمی‌تر بوده است. شاید عبارت «یا قدیم‌الاحسان بحق الحسین» در ادعیه مأثوره، اشاره به همین قدمت آفرینشی او دارد. ضمنا هم (در دوره عجّل‌الله فرجه) و مدت او ۵۰/۰۰۰ سال خواهد بود آنگاه علی با ۴۰/۰۰۰ سال که در بیان حسین به جزئیات بیشتری از آن خواهیم پرداخت. حال نوبت به این سؤال می‌رسد که؛ مگر خالق متعال چند تا آفریده است که علی اول آن‌ها بوده است؟! خود آنحضرت در جواب سائلی (احتمالاً سلمان فارسی!) که می‌پرسد: یا علی! قبل از آدم، چه کسی بوده است؟! امام می‌فرماید: آدم. سائل: و قبل از آن آدم؟ علی: آدم! سائل: و قبل از او؟ امیر: تا فردا هم که به این تکرار ادامه بدهی، جوابی جز تکرار آدم نخواهی شنید! (کنایه از اینکه نه وقت مرا بگیر و نه خودت را خسته کن! تا زمین و آسمان بوده، آدمی هم در آن‌ها بوده و آدم کنونی روی زمین صرفاً یک حلقه از این زنجیره طویل است!) مفهوم این گفتگوی عجیب، اینست که خالق متعال، آدم‌های بی‌شماری را آفریده است که آخرین آن‌ها آدم ابوالبشر (و زوج حوا) بوده است و اول آنان؛ علی علیه‌السلام. و قاعدتاً هر کدام از این آدم‌ها در دورانی بوجود آمده و بعد از تکثیر میلیاردی یا تریلیاردی، منقرض شده‌اند ولیکن برخی از آنها در بسیاری از این دوره‌ها بازآفرینی شده‌ و حضور مؤثری داشته‌اند. جالب آنکه؛ این عوالم بسیار مشابه همدیگر بوده‌اند و خیلی از شخصیت‌ها و جای‌گاه‌ها در آن‌ها تکرار شده است! چنانکه حضرت امیر در خطبه مذکور می‌فرماید: «أنا نوح الاول»! یعنی که در یکی از دوره‌های یکی از آدم‌ها در زمین، علی علیه‌السلام در قامت پیامبری همچون برانگیخته شده است. حال برگردیم به ادامه جواب حسین‌بن‌علی به سلمان فارسی که فرمود: من پنجاه هزار سال قبل از آدم اول بوده‌ام. (سلمان آمده تا از علی سؤالی را بپرسد که آدم اول او را به حسین ارجاع می‌دهد. حسین هم تلویحاً می‌فرماید: سؤال‌ت را باید از من بپرسی که ۵۰/۰۰۰ سال قبل از علی بوده‌ام و جواب مناسب‌تر و دقیق‌تری دارم که شاید علی نمی‌داند!) ...ادامه دارد. 👇 ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) عاشورای ۱۴۰۲ 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 🆔 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe 🎲
بجز از که آرد پسری ابوالعجائب که علم کند به عالم، را حب الحسین لا یبرد ابدا 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 🆔 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
✤ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ✤ سفرنامه اربعینی عراق؛ (بخش دوم): سفر قبلی بنده به و حرکتی ۲۴ ساعته بود و هیچ مجالی نداشتم به شهرها و سبک کار و زندگی عراقی‌ها و ریشه‌یابی این‌همه در سطح عاشقانه آنان برای حسینی (فارغ از نژاد، زبان و مذهب) حتی لحظه‌ای تمرکز کنم ولیکن در این سفر، دقت و فکرتی فراهم شد و امیدوارم برای مخاطبین عزیز هم، مفید فایده‌ای باشد. البته در مقام قضاوت در باره این ملت نیستیم که امر خطیر و ثقیلی است. زیرا بمحض مشاهده چند مورد پلشتی و احیاناً پلیدی در برخی نقاط محدود یک کشور، آنهم در یک مقطع کوتاه که در حالتی از اضطرار به سر می‌برد، حق نداریم در باره شخصیت یک ملت و شاکله‌های آن، داد سخن سر بدهیم که نه معقول است و نه منصفانه! بنابراین آنچه می‌تابیم، بررسی محتملانه برخی از اموری است که بنظر می‌رسد، از استمرار و تکرر قابل توجهی برخوردار است. قاعدتاً برای همه کسانی که گذرشان به شهرهای عراق (و شاید سایر بلاد عربی) افتاده، این سؤال هم مطرح شده که چرا شهرداری ندارند یا اگر دارند، فعالیتی ندارد و یا اگر دارد تکافوی توقعات نیست؟! با توجه به ثروتمندی این کشورها قاعدتاً ضعف ، منتفی است. علت بی‌نظافتی عمومی مردم و عدم فعالیت‌های مکفی نهادهای عمومی یا دولتی چیست؟! در گزارش قبلی https://eitaa.com/chelcheraaqHM/2320، به نقش‌آفرینی قابل توجه و در تعیین و مردمان ، اشاره کردم و اینکه و محیطیِ آثار و خاصی را برای عراقی‌ها پدید آورده است که قابل تحلیل و بررسی جدی می‌باشند. البته این مسئله، قدمت دیرینه‌ای در این بلاد دارد. تا آنجا که (ع) هم، متأثر بودن (بویژه عراقیون) از این مشکل جوی (برودت و حرارت هوا با تعبیر و ) را مذمت می‌‌کند! آنجا که می‌فرماید: فاذا امرتکم بالسير اليهم في قلتم: هذه ، امهلنا يسبخ عنا ، و اذا امرتکم بالسير اليهم في ، قلتم: هذه ، امهلنا ينسلخ عنا ، کل هذا فرار من و ، فاذا کنتم من و تفرون، فانتم و الله من السيف افر البرم بالناس يا و لا رجال اگر در شما را بخوانم گویید هوا سخت است مهلتی ده تا کمتر شود؛ و اگر در فرمان دهم گویید سخت است فرصتی ده تا از بلادمان به در شود. شما که از و چنین می‌گریزید با شمشیر آخته کجا می‌ستیزید! قاعدتاً منظور حضرت امیر(ع)، انکار برودت و حرارت محیطی نیست که واقعیتی جدی و انکارناپذیر است و براستی هم بهانه تلخ و قدرتمندی است ولیکن وقتی که پای و وظیفه‌ای چون با پیش می‌آید، عدم تحمل‌طلبی این مشکل، حکایت «عدم ترجیح بد بر بدتر» است که عین بی‌عقلی و بی‌غیرتی است. در هر حال، عدم توجه به چنین رُجحانی که موجب و و مظالم آن گردیده، مایه نیاکان این ملت شده و در اینجاست که مطلب تبدیل به یک مردمان این اقالیم گشته است! از طرفی حتی اگر مسئله هم بعنوان عملی ننگ‌آلود در سطح عمومی، در تبارشناسی این جماعت، مطرح نبود، مسئله تسلیم شدن مردم و بر آن فائق نیامدن، موجب سرافکندگی آن‌ها در پیشگاه سایر ملل بویژه در طول دنیاست! چنین ننگی (که کف آن، ناکامی در اراده بر و سقف آن، شکست در اراده غلبه ملت بر دشمن است) باندازه لازم، می‌تواند هر ملتی را وادارد (ولو بصورت نمادین)، مفری برای خود برای قصور یا تقصیر اراده ملی منکوب خود، بجوید. و چه فرصتی بهتر از حسینی که جنبه اعتقادی هم دارد و صوابی قرین کسب ثواب؟! یعنی اگر مقوله پیاده‌روی زیارتی اهل‌البیت(ع)، ارزش تاریخی خود را نداشت، باز هم این ملت باید بدنبال بهانه مناسب دیگری می‌گشتند تا سالی حداقل یکروز خود را به آب و آتش بزنند تا بر خود و دیگران، اثبات نمایند که؛ ما می‌توانیم در برابر وحشیت طبیعت، مقاومت بورزیم و آنرا نادیده بگیریم و اهل فرار از حر و قر نباشیم و بلکه با افراد جامعه همچون آحاد خانواده، ارتباط صمیمانه و تعامل ایثارگرانه برقرار کنیم ولیکن آرمان‌گرائی مذهبی، ضرورت آنرا مضاعف ساخته است و جای هیچگونه تنبلی‌ورزی و بی‌ارادگی برای آن‌ها باقی نگذاشته است و اینکه در این امر باید بگذارند و هر کسی، هر کاری را که در توان خود دارد باید به منصه ظهور عمومی برساند؛ چه در قالب راهپیمائی سخت و طویل و چه در قالب پذیرائی چندجانبه شبانه‌روزی از راهپیمایان خسته و کوفته. ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) شب اربعین۱۴۰۲ 🚩 کربلا 💠 🆔 @chelcheraaqHM 💠
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 علی؛ تنها مجاهد کامل! را همه به عنوان «اَبَرمرد » می‌شناسند و به عنوان «اَبَرمرد » نیز می‌ستایند ولیکن او «اَبَرمرد جهاد» هم است. ارکان مرتب جهاد در ، عبارتند از: ۱) إرهاب ۲) قتال ۳) مصالحه ۴) فوز اگرچه هر هوشمندی باید یکی از این چهار رکن اساسی را متناسب با ، تبعیت نماید ولیکن اتخاذ بهترین سبیل مناسب (از باب حیَّ علی خیرالعمل)، تابع ضرورت اولویتی (نه اهمیتی) خاص آنست. به همان ترتیبی که ذکر شد. دشمنان باید در اولویت اول مجاهدین باشد. چنانچه مؤثر نباشد باید سراغ اولویت دوم یعنی بشتابند و چنانچه مؤثر نگشت، آنگاه باید به اولویت سوم یعنی با طاغوت تن بسپارند و در وضعیتی که آنهم بی‌فایده باشد نهایتاً باید خود را آماده استقبال از اولویت چهارم یعنی (إحدی‌الحُسنَین؛ فوز عظیم شهادت و بلکه فوز اعظم فتح و ظفر) شوند. برای اطلاع بر شرح این مراحل چهارگانه، لطفاً به مقالات «معیّت با ولایت ۲/۵» و «معیّت با ولایت ۲/۶» در کانال ایتایی «مقالات حسینی منتظر» مراجعه بفرمایید. وقتی که از منظر ارکان و مراحل اربعه ، به ، (ع) نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که علی‌بن‌ابی‌طالب، تنها مجاهدی است که هر چهار وضعیت جهاد را در زندگانی مبارک خود، تجربه کرده است. إرعابی که علی با خود داشت، مؤثرترین إرهاب دشمنان کافر و مشرک عصر خود بود. همچنانکه بعد از فتح توسط ، چنان مرعوب شد که هیچ‌گاه آنرا فراموش نکرد (اگرچه انتقامشان را در کربلا از اسرای حسینی گرفتند!) قتال علی هم از همان نخستین مواجهه فوج اسلام با موج‌ () که به تنهایی، نیمی از مقتولین بدر را از دم تیغ خود گذرانید، زبانزد عرب گشت که عین فرفره می‌چرخید و آن‌ها را درو می‌کرد! «مُصالحه با طاغیه جهت مَصالح عالیه» نیز تجربه دیگری بود که آن‌حضرت در طی جنگ ، بدان تن سپرد با اینکه بخوبی می‌دانست، مورد بدعهدی رژیم قرار خواهد گرفت. تجربه مرحله چهارم جهاد برای به گونه خاصی رقم خورد! اگرچه او در نبود ولیکن او در و با شمشیری که فرق‌ش را شکافت بر زمین ریخته شد و خود فریاد بر آورد که به الهی نیز نائل گشت؛ «فُزتُ وَ رَبِّ الکعبة»! هیچ مؤمن مجاهد و بلکه هیچ پیغمبر و امامی را سراغ نداریم که افتخار عمل به همه ارکان و ابعاد و مراحل چهارگانه جهاد را کسب کرده باشد. براستی که این و ، نماد بارز است. علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ما سوا فکندی همه سایه هما را دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من بخدا قسم خدا را بخدا که در دو عالم اثر از فنا نماند چو علی گرفته باشد سرچشمه بقا را مگر ای سَحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را برو ای گدای مسکین درخانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب که علم کند به عالم شهدای کربلا را چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان چو علی که میتواند که بسر برد وفا را نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت که ز کوی او غباری به من آر توتیا را به امید آنکه شاید برسد به خاک پایت چه پیام‌ها سپردم همه سوز دل صبا را چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را چه زنم چو نای هردم ز نوای شوق او دم که لسان غیب خوش‌تر بنوازد این نوا را همه‌شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی بنوازد آشنا را ز نوای مرغ یاحق بشنو که در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا السلام علیک یا علی «یَا أَبَا الْحَسَنِ، یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، یَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طالِبٍ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ» ای ابوالحسن، ای امیرالمؤمنین، ای علی بن ابیطالب، ای حجّت خدا بر بندگان، ای آقا و مولای ما، به تو روی آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوی خدا به تو توسّل جستیم و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم، ای آبرومند نزد خدا، برای ما نزد خدا شفاعت کن. یا کنا معکم فنوز فوزاً عظیماً الهی آمین ✍️ سیدمحمدحسینی‌(منتظر) دبیرکل حزب وحدت و عدالت ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ (۲۱ رمضان ۱۴۴۵) 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 🌀🌀🌀 🌀🌀 🌀 🌀 معماهای غدیریه؛ (بخش اول): 🕋 (ص) در آخرین سال عمر مبارک خود و بالتبع آخرین خود (موسوم به ) فرمان بسیج عمومی برای حضور حداکثری در را صادر فرمودند و کمتر کسی از عدم شرکت در حج معاف شد. حتی مسلمانان دورافتاده‌ترین مناطق هم مشمول فراخوان (ص) شدند، چنانکه در آستانه حج سال دهم هجری، پیک و پیغامی را از روانه فرمودند که (آن زمان، (ع) در مأموریت یمن به سر می‌بردند) یا علی! بمحض دریافت این نامه با حداکثر تعداد از مسلمانان بسوی حرکت کن تا برای مراسم حج خود را به ما در مکه برسانید. حضرت رسول(ص) با علم غیبی خود می‌دانستند (و در خود هم بدان تصریح کردند که) آخرین سال حیات جسمانی خود را می‌گذرانند. ⁉️ حال معما در اینجاست که آن «بسیج سراسری امت» چه ضرورت (اهمیتی و اولویتی) داشت؟! هر چه باشد، قاعدتا امر بسیار خطیری بوده است که چنان تدارکاتی را می‌طلبید. ممکنست عده‌ای ساده‌انگارانه، خود را به این مطلب دلخوش نمایند که؛ حج؛ امر بزرگی در است که خواسته‌اند تا مسلمانان ضمن حضور حداکثری خود، به عینه شاهد آخرین ظرائف و دقائق انجام توسط اکرم(ص) باشند! بدیهی است که این مطلب، توجیه سزامندی برای آن قصه نیست و این قضیه باید دلیل دیگر و مهمتری داشته باشد. مضافا در مناسک آخرین حج پیغمبر، رویداد عبادی مهمی هم رخ نداد و چیز قابل توجهی به مناسک حج افزوده نشد. مهم از این لحاظ که اقتضای ضرورت نماید برای حضور حداکثری حتی و حتی معلولان آنان! تنها اتفاق مهمی که حج حجة‌الوداع را از حج سالهای قبل متمایز می‌کرد، حضور لحظه بلحظه (ع) در معیت پیغمبر بود، بگونه‌ای که در چشم همه ناظرین به پیامبر بنشیند. یعنی صحنه بگونه‌ای مدیریت شده بود که مسلمانان جهت دقت در آخرین ظرائف مناسک حج پیوسته مترصد و متوجه پیغمبر باشند و بالتبع پیوسته چشمانشان به جمال علی(ع) هم روشن می‌شد! فلذا در طول مراسم حج، شخص پیغمبر در حکم یک در کانون مرکزی توجهات بود و علی هم دائما دیده می‌شد. بنابراین در مراسم حج آنچه بیشتر از هر چیز در معرض توجه مسلمین بود، علی بود نه چیز جدیدی از مناسک حج. ⁉️ اما چرا علی؟! معمای مذکور اما برای عده‌ای، قابل رمزگشائی بود. آنها که از دیرزمانی برای جانشینی پیامبر، دورخیز کرده بودند و محال بود که مهیای نبوده باشند. اما چه کسانی؟! ۱) نفوذی‌های (به سرکردگی ) ۲) سران سابق (به سرکردگی ) و بلکه قرائن پنهانی نشان از اتحاد نهانی آنها داشت. بدینصورت که عمر و اصحاب او در صورت معرفی حضرت علی(ع) به و خلافت رسول‌الله، اقدام به خشن نموده و تا مرز کشتن ( و علی) پیش بروند. تدارک سلاح و حمایت کودتاچیان هم بر عهده و مکه باشد. شدت احتمال چنین کودتا و جنایت و خیانتی چنان بالا بود که پیامبر ترجیح دادند عجالتاً از اجرای نقشه خود برای تعریف و ترویج علی بعنوان خلیفه بعد از خود، در فرصت عالیه مراسم حج که همه مسلمانان حضور دارند، منصرف شوند! البته پیغمبر بر جان خود چندان بیمناک نبودند ولیکن به هیچ عنوان حاضر نبودند جان علی را به خطر بیاندازند. فلذا پیغمبر با نبوغ و خود، اجرای خود را پیشه کردند و بدون معرفی علی و اخذ برای او مکه را ترک فرمودند. در نقشه دوم اگرچه تعداد مسلمانان از لحاظ کمّی، قدری کاهش پیدا می‌کرد ولیکن کیفیت مطلوب‌تری داشت. طبق نقشه دوم، پیغمبر دستور داده بود که در منبری از سنگ ساخته شود که البته چندان مرتفع نبود و بعداً لازم شد که با تجمیع مسلمان هم قدری مرتفع‌تر بشود و هم آنان هم در و جایگاه مذکور مشارکتی ورزیده باشند. ⁉️ اما چرا غدیر خم؟! ...ادامه دارد. 🌀 🌀🌀 🌀🌀🌀 ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) یوم‌الغدیر ۱۴۰۰ 💠 🆔 کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 💎 غدیر؛ منشوری چند وجهی (قسمت اول): مقدمه؛ مبحث را شاید و بلکه باید به کهکشانی از معارف تشبیه کرد. زیرا هرگاه سخن از غدیر برود، قاعدتا از مباحث و مضامین گسترده؛ ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، و امثالهم نیز باید سخن گفت. فلذا مبحث غدیر یک مقوله ذوالوجوه است. و اما در اینجا معدودی از این وجوه و مناظر این منشور چند وجهی را به اجمال مروری می‌کنیم: الف) غدیر در وجه استفهامی ب) غدیر در منظر تاریخی ج) غدیر در منظر قرآنی الف) وجه استفهامی غدیر؛ (اگر غدیر نبود!): ۱- آیا واقعه در ، اساسا رخ نداد؟! (کلیه کتب تاریخی کلیه ، اذعان کامل به وقوع قطعی آن دارند) ۲- آیا تجمیع عظیم در آن بیابان (که به دستور پیامبر(ص) کلیه تندروها به عقب‌گرد و کندروها به سرعت فراخوانده شدند تا همایش عظیمی شکل بگیرد) صرفا برای این مطلب بود که آن‌حضرت را به محض دوست داشتن (ع) توصیه نمایند؟! آیا هیچگونه بیعتی با (ع) صورت نگرفت؟! (طبق روایت کتب تاریخی کلیه ، با علی بعنوان (ص) در طی سه روز انجام گرفت) ۳) گیریم که توصیه (ص) در آن مراسم کم‌نظیر، صرفا برای محبت به علی و آن حضرت بود و اینکه عداوت با آنان در حکم عداوت با و اوست! آیا مراتب «محبت و پرهیز از عداوت» نسبت به اکرم(ص) مراعات شد و می‌شود؟! (به گواهی کتب تاریخی کلیه فرق اسلامی؛ نه تنها هیچگونه محبتی صورت نگرفت بلکه بدترین عداوت‌ها در حق تک تک اشخاص این خاندان مظلوم بعمل آمد!!) ۴) فرض می‌کنیم که واقعه غدیر بر خلاف تصریح کتب تاریخی کلیه فرق و مذاهب اسلامی، اساسا رخ نداده است و اگر هم اتفاق افتاده است (و بر فرض محال) برای آن بوده که (ص) مسلمانان را به نهایت عداوت‌ورزی (العیاذ بالله) در حق خاندان خود فرموده است، فلذا مسلمانان هم بجز عده قلیلی موسوم به ، در دشمنی با اهل بیت مصطفی (از دختر آن حضرت گرفته تا دوازدهمین نواده او) سنگ تمام گذاشتند! از این مسئله گذشته، آیا پیامبری که با و بعد از مجاهدت‌های شبانه‌روزی طاقت‌فرسای خود در طی حداقل سه دهه، حکومتی را در شبه‌جزیره تشکیل دادند، در آستانه ارتحال خود، هیچگونه تدبیری برای جانشینی خود نفرمودند؟! پیامبری که هنگام اعزام به غزوات و سرایا علاوه بر تعیین فرمانده، جانشین آنان (و بعضا چندین جانشین!) را تعیین می‌فرمودند و همچنین خودشان هنگام ترک ، برای خود تعیین و منصوب می‌کردند، آیا هنگام ارتحال خود، هیچگونه جانشینی معین نفرمودند؟! و نیز پیامبری که هنگام سخن گفتن وحیانی از (ع) برای او جانشینی چون را به رخ می‌کشیدند، برای خود هیچگونه جانشین و خلیفه‌ای تعیین نفرمودند؟! اگر اساسا تعیین خلیفه‌ای صورت نگرفت، پس وجاهت صدها ساله بعد از رحلت آنحضرت از کجا در آمد؟! (طبق گواهی کتب تاریخی کلیه فرق اسلامی؛ پیامبر از نخستین روز آغاز علنی مردم به اسلام، مبحث خلافت خود را هم کاملا رسا مطرح و دقیقا با تعیین مصداق واقعی، بیان فرمودند. حتی برای ۱۲ نسل بعد از خود را) ... ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) یوم‌الغدیر ۱۴۰۱ 💠 🆔 کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 🏴دو ابهام اصلی در 🚩حماسه حسینی!! 👈 (قسمت پنجم)؛ 👌(کلیک روی «قسمت ...» = هدایت به قسمت قبلی) درنگی بکنیم بر قصه حیرت : در كتاب (ص ۳۴۴) از كتاب (كه آنهم از كتاب محمدبن باویه قمى‌ره روایت كرده است) چنین مى‌آورد: «روزى ، خدمت حضرت (ع) آمد، دید حضرت حسین(ع) در نزد على(ع) نشسته‌اند در حالى كه دو سال از عمرش گذشته بود. (لازم به ذكر است كه سلمان فارسى به مقامات معنوى و عرفانى بسیار بالائى رسیده بود تا جایى كه پیغمبر اكرم(ص) در شأن او فرمود: «السَّلمانُ مِنّا » {سلمان از ما اهل بیت است} شأنى كه هیچ غیرمعصومى به آن مقام نائل نگردید. و همچنین (مسموعاً) منقول است كه فرمود: اگر مى‌دانست كه در قلب چه مى‌گذرد هر آئینه او را تكفیر مى‌نمود و یا اینكه او را مقتول مى‌ساخت! (تردید از حقیر است و براى این قول اخیر مدركى در دسترس ندارم!) حافظ: سرآمد فضلاى زمانه دانى كیست؟ ز روى صدق و یقین نه ز راه كذب و گمان شهنشه فضلا پادشاه ملك سخن جمال ملت و دین، خواجه جهان، سلمان حال مى‌شود چنین تصور كرد كه؛ این در سیر عالم معنا و اندیشه‌هاى ناب به نتایجى رسیده و از وادی‌هاى حیرت عبور كرده است و طبعاً سؤالاتى برایش ایجاد شده و پیش خود مى‌اندیشد كه آیا كسى هست كه به این سؤالات منحصربفرد من جواب بدهد؟! تصمیم مى‌گیرد كه خدمت مولایش على علیه‌السلام برسد. ولیكن گویا در حالتى از تردید بسر مى‌برد كه آیا على(ع) كه دروازه است، خواهد توانست به سؤالات عجیب وى جواب بدهد؟! حضرت هم دانستند كه سلمان، سؤالات مخصوصى برایش پیدا شده است و حتى دانستند كه او هنوز به بالاترین فراز اوج مقام علمى اهل بیت(ع) پى نبرده است و براى اینكه وى را به این مطلب واقف گردانند بدون آنكه اجازه دهند تا وى سؤالش را بر زبان جارى سازد به او فهمانیدند كه ما حتى قبل از پرسىدن تو مى‌دانیم چه سؤالى دارى! و جواب تو هم چیست، و جواب این سؤال را حتى لازم نیست على(ع) به تو بدهد! كافیست كه حسین(ع) كه كودكى بیش نیست به تو بگوید! و... پس امیرالمؤمنین(ع) به سلمان فرمود: «إسئَل مِن الحُسَینِ ما شِئتَ»! یعنى { آنچه مى‌خواهى از حسینم سؤال كن} سلمان از این برخورد متعجب و در شگفت مى‌شود! با خود مى‌گوید؛ من سؤال بسیار مهم و بزرگ و بغرنجى داشتم و حتى شكّ داشتم كه على بتواند آنرا جواب بدهد! حالا او مرا به كودك دوساله‌اش حواله مى‌دهد! عجب حكایتى است! حافظ: «آن‌كس است اهل بشارت كه اشارت داند نكته‌ها هست بسى، محرم اسرار كجاست؟!» فلذا با ناباورى به حسین نزدیك مى‌شود. سلمان عرض كرد: یا اباعبدالله چند سال از عمر شریف تو گذشته است؟! (ع) تبسّم كرد و فرمود: مرا كودك مى‌پندارى؟! «خَلَقَ اللهُ تَعالى خَمسین ألفَ آدمٍ، مِن كُلِّ آدَمٍ إلى آدَمٍ خَمسینَ ألفَ عامٍ وَ كُنتُ قَبلَ آدَمِ الأوَّلِ خَمسینَ ألفَ عامٍ وَ كُنتُ مَعَ آدَمِ الأوَّلِ شَیخاً عالِماً، فَكُنتُ ناصِراً لَهُ وَ مُعینُهُ ثُمَّ عَرَضتُ ولایَتى عَلَیهِم وَ آمَنَ بَعضُهُم وَ كَفَرَ بَعضُهُم فَمَن آمَنَ فَقَد فازَ وَ مَن أبى فَقَد كَفَرَ، ثُمَّ حارَبتُ مَعَهُم ألفَ حَربٍ، ألأصغَرُ مِنهُ أكبَرُ مِن حَربِ الخَیبَرِ وَ كُنتُ مَعَ آدَمِ الثّانى أیضاً خَمسینَ عامٍ وَ دَعَوتُهُم إلى اللهِ فَمِنهُم مَن صَدَقَنى وَ مِنهُم مَن كَفَرَ، فازَ مَن صَدَقَنى وَ خابَ مَن أنكَرَنى، فَجاهَدتُهُم وَ هُم خَمسُونَ ألفَ فرقَةٍ، كُلُّ فرقَةٍ خَمسُونَ ألفَ رَجُلٍ ...» یعنى {خالق متعال، پنجاه هزار آدم آفرید و از هر آدم تا آدم بعدى پنجاه هزار سال فاصله زمانى بوده و من قبل از آدم اول (۵۰٫۰۰۰ سال قبل از او) بوده‌ام و من همراه آدم اول، شیخ عالمى بودم و یار و یاور او بودم. سپس ولایتم را بر آنها عرضه كردم، پس عده‌اى ایمان آوردند و عده‌اى هم كافر شدند، پس كسى كه ایمان آورد رستگار شد و آنكس كه كفر ورزید همانى بود كه ولایت مرا نپذیرفت. سپس با آنها جنگیدم در هزار جنگ كه كوچكترین آنها از جنگ خیبر بزرگتر بود و همچنین با آدم دوم بودم و همراه وى، آنهم پنجاه هزار سال و بسوى خدا دعوتشان كردم، پس عده‌اى از آنها مرا تصدیق نمودند و عده‌اى هم كافر شدند. رستگار شد كسی‌كه تصدیقم كرد و بدبخت شد آنكه انكارم نمود، پس با آنها به جهاد برخواستم و حال آنكه آنها پنجاه هزار فرقه بودند و هر فرقه پنجاه هزار مرد ...} آن‌حضرت در اینجا دست بر دهان مبارك‌شان گذاشتند و فرمودند: «اُصمُت كَما صَمِتَ رَسُولُ اللهِ» یعنى خطاب به نفس شریف خویش فرمودند كه؛ {اى زبان خموش! از افشاء اسرار دم فروبند، چنانكه رسولخدا(ص) سكوت نمودند!} و نمى‌رسانیدند به ... ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) عاشورای ۱۴۰۳ 🆔 @chelcheraaqHM 💠 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ 🙏
‌🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 «فمعکم، معکم لا مع عدوکم» (بخش ۰۴): آفتاب آمد دلیل ! همین ، آیا نظیری در تاریخ دنیا دارد؟! «این چه شمعی‌ست که عالم همه پروانه اوست؟!». ... (ع) و چراغ تابان هدایتست؛ هم در این دنیا و هم در ظلمات وحشتناک و بلکه تمام کران تا کران عالم در اختیار اوست. حضرت ، آدم عجیبی بود و در امور اربعه؛ { ، ، و } تا آنجا اوج گرفت که (ص) در وصف او فرمودند: «السلمان منّا اهل‌البیت» و هیچ شخص غیرمعصومی به این درجه نرسید. اگرچه (ع) می‌فرمایند: «در ، خدای متعال به عمویم؛ ، چنان مقامی عطا می‌کند که همه به آن می‌خورند! و بنده متحیّرم که عباس بالاتر است یا ؟ هر دو در امر ، درجه یک بودند. در هر حال در امر پویش حقیقت، روزی با سؤالی مواجه می‌گردد که برای آن جواب کاملی نمی‌یابد و در این اندیشه که از چه کسی بپرسد جز علی(ع) ره به جایی نمی‌برد. زیرا که او است. ((ص) فرموده بودند: «أنا و بابُ‌ها»؛ من شهر دانشم و علی دروازه ورودی آنست). برخاسته و حرکت می‌کند و ظاهراً در مسیر خود، مکثی کرده و لحظه‌ای تردید می‌کند که آیا جواب علی(ع) کامل خواهد بود؟! (معلوم می‌شود که سؤال وی پیچیده و خیلی بزرگ بوده است!) اما بمحض آنکه به محضر (ع) شرفیاب می‌شود، قبل از آنکه پرسش خود را عرضه نماید، حضرت به او می‌گوید: «إسئل من‌الحسین ما شئت»! سلمان متوجه می‌شود که علی(ع) نه تنها سؤال وی را می‌داند و هم جوابش را بلکه بر تردید لحظه‌ای او هم واقف شده و برای تأدیب وی او را به فرزند خردسال خود ارجاع می‌دهد! ولیکن سلمان که دارد بلافاصله زانوی ادب زده و از حسین بن علی(علیهماالسلام) می‌پرسد: آقاجان! شما چند سالتان است؟! این سؤال سلمان قدری عجیب است زیرا سلمان بخوبی می‌داند که حسین(ع) چند سال و بلکه چند ماه و حتی چند روزه است. زیرا که پیوسته در معیّت (ع) بوده است. امام حسین(ع) جواب می‌دهد: «ای سلمان به دو سالگی من نگاه نکن! من ۵۰٫۰۰۰ سال قبل از بودم!» و حضرت در ادامه به آدم‌های اول و دوم و سوم اشاره می‌فرماید و اینکه در زمان آنها پیغمبر و مجاهد بزرگی بوده است و... شاید هم ارجاع سلمان به حسین(ع) بخاطر تأدیب سلمان به علت تردید او نبوده و بلکه این مسئله، دلیل علمی داشته و آن «عمر أطوَل» امام حسین(ع) در و در این دنیاست که ظاهراً مخلوقی قدیمی‌تر از حسین(ع) وجود ندارد، حتی علی(ع)! [یا قدیم الاحسان! بحق الحسین] بنابراین امام حسین(ع) یک شخصیّت کاملاً استثنائی است. دارای عمری طویل در ، امام و و و محبوب اشخاص و ملل گوناگون و با تربتی پاک و حلال در این دنیا، دارای نفس مطمئنه تا راضیهً مرضیّه و دارای مقامات عالیه در ؛ شفاعت خاصه در و اوسع و اسرع ، سید شباب و پیشتاز و سلطان و... او محبوب خداست و همه خوبی‌ها را یکجا دارد و معدن خوشبختی‌هاست و بدبخت کسیست که دیوانه او نگردد و عالم همه دیوانه اوست. حال اگر ما هم بخواهیم به این اعتصام بورزیم، باید از کجا آغاز کنیم؟ و چگونه پیش برویم تا او گردیم؟ و چگونه بالاتر برویم تا او گردیم؟ جواب همه این سؤالات در باره کسب این عظیمه، یک کلمه بیش نیست؛ و التزام علمی و عملی به اولین و مهمترین که عبارتست از «عدم معیّت با دشمنان او»؛ «فَـمَـعَـکُـم مَـعَـکُم لا مَـعَ عَدُوّکُم». این «پیش‌شرط معیت» همطراز خود «معیّت» است. همچنانکه در هم متذکر است: «محمدٌ رسول‌الله و الذین مَـعَـهُ؛ أشدّآءُ عَلی الکفار، رُحَمآءُ بَینَهُم». جلسات بعدی در باره «معیّت» باز هم صحبت خواهیم کرد و همچنین به که وجه دیگر «معیّت» است خواهیم پرداخت انشاءالله. می‌بینید!؟ باز هم رسیدیم به مبحث «معیّت» و این سری از منظری دیگر. والسلام پایان قسمت ۱۱ از ۲۰ سلسله مقالات «معیت با ولایت». 👌 این چهار بخشی که تقدیم شد، در قالب یک برگه A4 بصورت پشت و رو و دو لت، قابل تکثیر است. چنانکه از سال ۱۳۹۴ تاکنون در برخی محافل سیاسی و مذهبی، تکثیر و توزیع شده است. 👌 «معیت با ولایت»، در راستای عبارت قرآنی؛ «محمد رسول الله و الذین معه»، موضوعیت دارد. ، بجای «عاشقان ولایت» و «حامیان ولایت» و امثال‌هم، از ، معیت می‌خواهد. هر مسلمانی هر روز باید خود با را محاسبه نماید. ...ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) اربعین۱۴۰۳ 🆔 @chelcheraaqHM 💠 🎲 چلچراغ 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212بهتان رحمانی ❌بهتان شیطانی (بخش اول): 👌سرفصل اصلی سخنرانی در جهان، باید باشد. ⁉️ آیا ، چنین قابلیت و لیاقتی را دارد؟! لازم به ذکر است: قرآن: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَ أُمِيتُ ۖ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ ۗ وَ اللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» (بقره/۲۵۸) آیا ندیدی که پادشاه زمان ابراهیم (علیه السّلام) به دلیل حکومتی که خدا به او داده بود درباره (یکتایی) خدا با ابراهیم به جدل برخاست؟ چون ابراهیم گفت: خدای من آن است که زنده گرداند و بمیراند، او گفت: من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم. ابراهیم گفت که خداوند خورشید را از طرف مشرق برآورد، تو اگر توانی از مغرب بیرون آر؛ آن نادان کافر در جواب عاجز ماند؛ و خدا راهنمای ستمکاران نخواهد بود. بعد از نزول این آیه شریفه، مبحث در ، بصورت کاملاً عادی و طبیعی، موضوعیت یافت و بالتبع (ص) هم را به مباهته با ، توصیه و تشویق فرمودند. چنانکه طبق روایتی، (ع) هم بدان اشاره فرمودند: عَنْ أَبی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص‏) إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِیهِمْ وَ الْوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلَا یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الْإِسْلَامِ وَ یَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا یَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اللَّهُ لَکُمْ بِذَلِکَ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَةِ. امام صادق‌(ع) گفت که پیامبر(ص) فرمود: هرگاه پس از من شبهه‌افکنان و بدعت‌گزاران را دیدید، آشکارا از آنها بیزاری جویید و به آنان بسیار ناسزا گویید و در باره‌شان افشاگری کرده، عیبشان را بگویید و با آنها مباهته کنید تا به تباه کردن اسلام طمع نکنند و مردم از آنها برحذر شده، از بدعت‌های آنها نیاموزند. خداوند برای این کار شما، ثواب می‌نویسد و در آخرت درجات شما را بالا می‌برد. بدیهی‌ست که نمی‌توان ادعا کرد بعد از این آیه، و ، از مباهته (و مباهله) با کفار و معاندین، با سکوت عبور کردند و هیچ بحثی و نظری پیش نیامد. فلذا ایراد خدشه به این (ولو از طرف برخی از اشخاص شهیر!)، از ارزش و ، چیزی نمی‌کاهد. ولیکن اصلاً قابل انکار هم نیست که و و دسته سوم (مذکور در سوره احزاب) از این ، به شدت سوءاستفاده کردند. تا آنجا که زدند که (ع)، نمی‌خواند! ⁉️ حال که ملعونین، به ، بهتان‌ها زدند و لحظه‌ای از دست نمی‌کشند، آیا باید موجب این گردد که مؤمنین توصیه «باهتوهم» پیغمبر اکرم(ص) را نادیده گرفته و بی‌خیال روش حیرت‌انگیز و خیره‌کننده گردند؟! 👌 (همچون ) یعنی افکندن، افکندن کلمه و انتساب چیزی به مخاطب که موجب و پریشانی او گردد و از جواب دادن، متحیر و عاجز شود. همان کاری که در مقابل وقت که کافر بود، انجام داد و او را منفعل ساخت. البته بهتان و تهمت در فارسی، به مفهوم منفی و دادن به متهم یا مخاطب است و لذا زشت و منفور و مذموم شمرده می‌شود. فلذا بین اتهام و تهمت، تفاوتی قائل شده‌اند! و اتهام؛ مفهوم خنثی و ظنّی یافته و لذا تهمت و بهتان، بعنوان انتساب و افتراء ناحق شناخته می‌شوند! همچنانکه در فارسی مفهوم مثبتی دارد و لذا اطلاق آن به ، قابل سعایت، شمرده می‌شود و حال آنکه معادل آن در عربی (اخوان) ممکنست حتی به خود هم نسبت داده شود؛ «إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ» (اسراء/۲۷) چنانکه ایضاً در قرآن، شاهدیم که ترکیب «إخوان لوط» (سوره ۵۰/آیه ۱۳) یک بار در کنار ۸ بار ترکیب «قوم لوط» به کار رفته است! و حال آنکه قوم تبهکار و کثیفی بودند و اطلاق (حتی یک‌بار) به آن‌ها سزامند نیست! در ()، همانند ، با دشمنان و باید بدون ، به گونه‌ای سخن گفت که غرق در بُهت و حیرت و سرگردانی شوند. ولیکن خیلی باید دقت کرد تا به نلغزید که است. 👌بنابراین مذاکره با دشمنان باید با مباهته، عجین باشد تا نقد حاصل به شمار رود وگرنه صرف مذاکره، ممکنست چیزی بجز نباشد. ...ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۲ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
التزام به حمایت از ولایت ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌حمایت بموقع از ولایت از و پشتیبانی از ؛ همیشگی است که اگر بموقع انجام نشود، و زیانی است که قضاء هم ندارد و نمی‌شود نمود و آن می‌ماند برای و عُقبیٰ (العیاذ بالله) ولیکن در هم بدون نخواهد بود. حمایت از بعد از چیزی نیست بجز بعد از وای بر ما اگر تنها بماند! تعویق در ایران، بمنظور پیشگیری از به خاک و خون کشیده شدن تجمع عظیم در ، شاید موجه بود ولیکن به تعویق انداختن آن به بهانه (که فقط باور می‌کنند و آن می‌باورانند) یا عبور آسان در سفر به ، مشمول بود و موجب جلب که در محروم شدن از خود را نشان داد! همان که می‌توانست مناسب‌ترین باشد و افسوس که از دست و رفت! فاجعه‌ای که جبران‌ناپذیر است. قربانی کردن و به پای مشتی فتنه‌گر ، بزرگترین جفای دولت_ملت ایران به بود که ای‌بسا خشم افزونتری از جانب را بدنبال داشته باشد و امید است که عملیات‌هایی بزرگتر و مؤثرتر از حملات پیشین موشکی به از آن پیشگیری نماید! ربنا لا تؤاخذنا إن نسینا أو أخطأنا حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۲۰ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏