eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
156 دنبال‌کننده
468 عکس
263 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ 🚩 عباس مغبوط الشهدآء!شاهکار عباس چیست؟ 👈(بخش ۱): ⁉️ چرا به ابن علی(ع) در قیامت، مقامی اعطاء می‌شود که مورد همه قرار می‌گیرد؟! 💠 حضرت عليه‌السلام فرمودند: «أنَّ لِلعَبّاسِ عِندَ اللّه‏ِ مَنزِلَةٌ يَغبِطُهُ بِها جَميعُ الشُّهدآءِ يَومَ القيامَةِ» همانا برای (عمویم) عباس نزد پروردگار، مقام و منزلتی‌ست که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می‌خورند. (بحارالأنوار/ج۲۲/ص۲۷۴) 🤔 چرائی این مطلب، جای بسی تأمل دارد! ⁉️ مگر عباس چه کرده که به چنان مقامی نائل می‌گردد که مغبوط جمیع شهداء عالم می‌شود؟! توجه به چند نکته اهمیت این مسئله را مشخص می‌سازد: جای‌گاه‌هائی که در آنها درخشید: ۱) در وقتی که نوجوانی ۱۳ ساله بود. نداشت ولی روی خود را پوشانید و بصورت ناشناس به تاخت و بعد از کشتن یکی از فرماندهان نامدار و پسران او وقتی برگشت همه فهمیدند که او عباس ابن علی(ع) است و حضرت او را از مجدد برحذر داشت. زیرا تقدیر الهی ذخیره‌سازی او برای بود. بلی! او از کودکی جنگاوری کم‌نظیر بود ولیکن آن مقام بی‌نظیر آیا به همین دلیل به او اعطاء می‌شود؟! ۲) یزید علیه‌اللعنة و علی شجرة‌الخبیثة، بعد از هجرت علیه‌السلام از به (که مفهوم گریز از با او را داشت) ۸۰ نفر آدمکش را به مکه فرستاد تا حسین‌بن‌علی(علیهماالسلام) را در حال إحرام و (که غیرمسلح است) محاصره و کنند. عباس بمحض پی بردن به این توطئه رذیله به آویخته و بالا رفت و فریاد کشید؛ اگر به مولایم حسین، جسارتی بکنید، با من طرف هستید و مطمئن باشید که حتی یکنفرتان را زنده نخواهم گذاشت. این غریو شهامت، تروریست‌های اموی را چنان مرعوب کرد که را به فرصت دیگری موکول کردند. آیا عباس بخاطر این صحنه جسورانه مستحق دریافت آن مقام بی‌نظیر خواهد گشت؟! ۳) تأمین (تهیه، ذخیره، حمل و مدیریت مصرف) برای انسان‌ها و حیوانات کاروانهای صحرانورد، از سخت‌ترین کارهای قوافل بود. تعهد (ع) به این امر ثقیل و طاقت‌فرسا تا آنجا بود که تا آخرین لحظات عمر خود بدان پای‌بندی ورزید و در همین وفاداری دست‌ها و چشم‌ها و سرش را از دست داد و به رسید. آیا عباس بخاطر رشادت در امر حسینی به آن مقام بی‌نظیر نائل خواهد شد؟! ۴) روز از طرف بن ذی‌الجوشن (بلحاظ وابستگی‌های عشیره‌ای از طرف مادری) امان‌نامه‌ای به عباس، تقدیم شد ولیکن عباس غیور نه تنها آنرا رد کرد بلکه شمر را بگونه‌ای مذمت و نکوهش کرد که وی پریشان گشت. آیا عباس بخاطر رد در امان ماندن از مرگ و اظهار وفاداری و معیّت به اباعبدالله الحسین و شهادت در رکاب آن‌حضرت، به چنان مقامی خواهد رسید؟! ۵) در جنگهای قدیمی، معمولا دو نقطه، آماج شدیدترین حملات حریف قرار می‌گرفت؛ یکی جایگاه و دیگری جایگاه سپاه. در روز هم از اول صبح تا آخرین شهیدی که هنگام عصر به شهادت رسید، عباس یک تنه علمدار سپاه کوچک حسین(ع) بود و یک لحظه هم اجازه نداد که علَم سپاه توسط امواج خروشان و پیاپی دشمن واژگون شود که قرین جسارت، شجاعت، مقاومت و مهابت او بود. آیا آن مقام عظمای بی‌نظیر به دلیل همین رشادت و رفعت به عباس اعطاء می‌شود؟! ☝️ همه اینها ارزشمند و نفیس هستند ولیکن بی‌نظیر نیستند و لذا نمی‌توانند باعث اعطای آن مقام منحصربفرد الهی باشند که بدان بخورند. 👈 می‌ماند جنگاوری عباس (هجوم مستقیم به دشمن و کشتار چشمگیر و کمرشکن از آن‌ها) در روز عاشورا که عباس از این امر (که لحظه به لحظه آن‌روز بی‌تاب آن بود) محروم بود! یعنی حتی یک مورد هم پیش نیامد که عباس همانند سایر شهدای کربلا به به دشمن هجوم ببرد و از کشته‌ها پشته‌ها سازد! اساسا در عاشورا هرگز پیدا نکرد و برای آوردن آب برای هم صرفا اجازه داشت نه هجوم و قتال! بنابراین اعطای آن مقام بی‌نظیر به عباس بخاطر او با دشمن و کم کردن شرّ دشمنان هم نبود. ⁉️پس دلیل اصلی چیست؟! بعضی‌ها را دلیل برتری او بر شهداء ذکر کرده‌اند و به حدیثی از امام صادق عليه‌السلام اشاره می‌کنند که فرمود: «كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ نافِذَ البَصيرَةِ، صَلبَ الإِيمانِ، جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِاللّهِ عليه‌السلام و أَبلى بَلاءً حَسَنا و مَضى شَهيدا» (عمدة‌الطالب صفحه۳۵۶) یعنی؛ عمويمان عبّاس(ع)، بصيرتى عميق و ایمانی استوار داشت و در معیّت اباعبدالله ... ...ادامه دارد 👇 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/1598سیدمحمدحسینی(منتظر) تاسوعای ۱۴۰۱ 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe 🎲
☫﷽☫ 🚩 عباس مغبوط الشهدآء!شاهکار عباس چیست؟ 👈(بخش ۲): {بخش ۱ 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/1596 } ... یعنی؛ عمويمان عبّاس(ع)، بصيرتى عميق و ايمانى استوار داشت و در معیّت اباعبدالله الحسين(ع) جهاد كرد و مردانه جنگيد و شهيد شد. و حال آنکه این ساحت ( و ) هم بی‌نظیر نبود و نمی‌تواند کسب آن مقام اعلای الهی گردد و او را سازد. ‼️ بد نیست مقایسه‌ای بین عباس(س) با قرین و تالی‌تِلوِ او یعنی علی‌اکبر(س) داشته باشیم: عباس در عاشورای ۶۱ هـ.ق. حدودا ۳۴ ساله بود و علی اکبر حدوداً ۲۷ ساله. فلذا تقریبا جوانانی هم‌سن و سال بودند. بصیرت و رشادت و نیز وفاداری هر دو به مولایشان یکسان بود. در شجاعت و رزم‌آوری و پیشتازی و مقاومت، دست کمی از همدیگر نداشتند. اگر عباس کاروانیان بود، علی‌اکبر هم و آذوقه آنان بود که زحمات و سختی‌های هر دو تقریبا یکسان بود و ای‌بسا جمعیت از آنان طاقت‌فرساتر بود. (👌خوشا به حال فعالان غذارسانی و آب‌رسانی به شیعیان و زوار و دوستداران حسین‌بن‌علی و یاران آن‌حضرت علیهم‌السلام) کار مردمی و عمده‌ترین اشتغال علی‌اکبر در مدینه آن بود که همچون عمویش؛ مجتبی (ابن علی علیهماالسلام) مهمان‌سرائی داشت برای پذیرائی از فقرای دور و نزدیک و لذا در طول روز اغذیه‌ای - معمولا آبگوشت شتر - را فراهم می‌کرد و حتی غروب‌ها در بلندی‌های اطراف شهر آتش‌های بزرگی بر می‌افروخت تا اگر در بیابان‌های اطراف و اکناف کسی راه گم کرده باشد، شود و بدینگونه خیلی‌ها را از و نجات بخشید. به همین جهت بدنی کارآمد و بازوانی قدرتمند داشت. اگر بجای عباس به علی‌اکبر سپرده می‌شد، چندان فرقی نداشت. زیرا او هم بی‌باک و قوی و هوشیار و مقاوم بود. اگر برای عباس، امان‌نامه‌ای آوردند برای علی‌اکبر هم امان‌نامه‌ای آوردند که او هم همچون عباس آنرا رد کرد و به خاندان پدری خود وفاداری نشان داد. (علی‌اکبر از طرف مادری با بنی‌امیه قرابت داشت) 👇 نسب مادر علی‌اکبر به بنی‌امیه می‌رسید.[۳۰] ازاین‌رو، در روز عاشورا به علی‌اکبر پیشنهاد شد که به بن بپیوندد؛ ولی او این پیشنهاد را رد کرد و گفت: «اِنَّ قَرابَةَ رَسولِ اللهِ اَحَقُّ اَنْ تُرعیٰ» (رعایت خویشاوندی رسول خدا(ص) به حقیقت نزدیک‌تر است.).[۳۱] پانویس: [۳۰] ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۸۶. [۳۱] ابی‌مخنف، وقعة الطف، ۱۴۲۷ق، ص۲۷۶. بنابراین قرین و همانند و مثل بود! مضافاً که «أشبه الناس برسول‌الله» (شبیه‌ترین مردمان به پیامبر اعظم) هم بود. علی‌اکبر هم همچون عمویش عباس، پیشتاز بود. چنانکه نخستین شخص از بود که به شتافت و بعد از کشتن دهها نفر از دشمنان بعلت تشنگی از پای درآمد و شاید بیش از عباس، بدنش قطعه قطعه (إرباً إرباً) شد. البته تفاوتی هم بین عباس و علی‌اکبر بود؛ هر گاه عباس، می‌خواست، امام او را بهانه می‌کردند و اجازه نمی‌دادند! ولیکن وقتی که علی‌اکبر تقاضای میدان کرد، امام بلافاصله اذن فرمودند! فلذا علی‌اکبر بعد از شهادت یاران امام (که از به حضرت زینب(س) قول داده بودند که تا آخرین نفر باشند و هم‌قسم شده بودند که تا آخرین قطره خونشان اجازه ندهند کسی از به میدان برود!)، نخستین شهید از بنی‌هاشم بود. علی‌اکبر بر خلاف عباس، بیشترین تعداد از نیروهای دشمن را به درک واصل کرد. ⁉️ اما چه شد که فقط عباس به آن مقام اعلای الهی نائل می‌گردد؟! ✅ ، عملی عجیب در چند ثانیه بیشتر نبود! عصر روز عاشورا بعد از دو مرحله جنگ سخت تن به تن بمنظور شکستن حلقه‌های محاصره، بمحض ورود به ، از ، ناخودآگاه دستانش را از آب زلال و گوارای جاری، پر کرد و بالا برد تا بنوشد اما او نبود و لذا قبل از آنکه آب را به لب‌های خشکیده‌اش برساند آنرا فرو ریخت! به همین سادگی! تمام! عباس خود را به عالی‌ترین وجه ایفاء کرد که بی‌نظیر بود و لذا مستحق پاداش بی‌نظیری گشت. و جمیع شهدآء بدان خواهند خورد! و اما اینکه آن یک مشت آب را چرا فرو ریخت و چرا حتی یک هم ننوشید و این مسئله چه اهمیت و ارزشی داشت؟! تحریر مقاله مفصل دیگری را می‌طلبد در حد یک کتاب قطور! ...ادامه دارد. یا لیتنیٰ کنا معهم فنفوز ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) تاسوعای ۱۴۰۱ 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 🆔 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe 🎲
☫﷽☫ (برشی از یک گفتگوی مجازی): ✅ الفاظ مشترک (اما متفاوت در معناومفهوم) در زبانهای مختلف دنیا امر مرسومی است. بنده تسلطی بر زبان ندارم و لذا نمی‌دانم کلمه هاشم (یا حاشم) در نزد آنها چه تاریخچه و معنا و مفهومی دارد. ولیکن در زبان ؛ (بعنوان صفت نه اسم) به کسی اطلاق می‌شود که تیلیت‌کننده نان در آبگوشت باشد. (ترید کردن = تریت کردن = تلیت کردن = شکستن نان) جد پنجم پیغمبر خاتم(ص) که اسمش بود از آنجهت موصوف به «هاشم» گردید که در سالهای قحطی و خشکسالی سرزمین حجاز، هر یکصد شتر (کل دارائی) خود را ذبح و برای فقرا غذای آبگوشت تهیه کرد. در حالی که بقیه ثروتمندان، دارائی‌ها و امکانات خود را پنهان و کتمان می‌کردند! نکته جالبتر ماجرا آنجا بود که برخی از از راههای دوری با سختی خود را به مکه می‌رسانیدند و رمقی برای خُرد کردن نان نداشتند و لذا خود عمرو برای آنها شخصا با لبخند، نان تیلیت می‌کرد و حتی غذا در دهانشان می‌گذاشت و لذا تدریجا «هاشم» (تیلیت کننده نان) نامیده شد. و از آنجا که این در نزد فرزندان و نوادگان هاشم هم بعنوان یک نیکو تداوم یافت، مردمان مکه و آنان را بنی‌هاشم ملقب می‌کردند. و این عنوان تا آنجا افتخارآمیز گشت که: ۱. در بین اعراب ضرب‌المثل بخشندگی و مهربانی گردید. یعنی علاوه بر مال به نیازمندان، هم ضمیمه آن می‌گردید (بجای منت گذاشتن!) یعنی بخشندگی کافی نیست، مهربانی هم لازمست. و بدینوسیله اسم رمزی گردید برای دو صفت بخشنده بودن و مهربان بودن همزمان به دیگران. ۲. علی‌بن‌حسین‌بن‌علی (حضرت علی اکبر) شغل اصلی خود را شغل اجدادی خود قرار داد. او در شهر مدینه، سفره‌خانه‌ای تشکیل داد که پیوسته در خدمت بود. وی حتی غروب‌ها در فراز کوههای اطراف مدینه آتش بر می‌افروخت تا «در راه‌ ماندگان» را بسوی خود راهنمائی کند. و عمویش عباس در تأمین آب این میهمان‌خانه او را کمک می‌کرد. در طول مسیر تا هم تهیه آب بر عهده و تهیه غذای کاروان بر عهده علی اکبر بود. گویا آن دو سالهای سال برای چنین مأموریتی تمرین می‌کرده‌اند! ۳. در روز عاشورا کل ۱۸ نفری که از بنی‌هاشم (فرزندان و نوادگان امام علی) به میدان شتافتند و به شهادت رسیدند، رجز مشترکشان بود! و حال آنکه رسم اعراب در رجزخوانی‌های جنگی خود، هشدار دادن حریفشان به اجداد خود (یا اعضای جنگنده قبیله‌شان) بود. آنان گویا بجای تأکید بر جنگ و قتال و شدت کشتار، مصمم بودند که به آن درندگان وحشی، نرمخوئی و مهربانی را تذکر بدهند اما آن پلیدهای خبیث ( و ) بجای بخشندگی و مهربانی، نهایت خشونت را به کار بستند، بویژه در مواجهه با که إرباً إربا ... 😭 ۳. «بخشندگی و مهربانی توأمان»، فرهنگ نوینی در کنش‌های اجتماعی عرب بود که بنیانگذار آن هاشم بود. خدای متعال هم آنرا (که روح اصلی است) تقویت نمود تا آنجا که قریب باتفاق سوره‌های خود را با همین کلمات آغاز فرمود: «بسم الله »؛ بنام خدای «بخشنده» و «مهربان» و چنین آغازی ضمن آنکه اشاره به دارد، روحیه سرکش اعراب جاهلی را نرم و متمایل می‌کرد و... 👌 مسلمان کسی است که نسبت به دیگران، و همزمان باشد وگرنه بهتر است کشک خود را بسابد! و فراموش نکنیم که یهود (از بنی اسرائیل تا صهیونیزم) به شدت با این فرهنگ متعالی انسان‌دوستانه، نه تنها فاصله دارد که ضدیت دارد و برای محو آن دست به هر تحریفی می‌زند. و حال آنکه «إسرائیل» مفهومی بجز هاشم بودن ندارد! یعنی مرد «شب‌رو خدا»! حضرت یعقوب، چرا شبرو بوده است؟! او نوه همان حضرت ابراهیمی است که یکبار هم غذای خود را در «تنها»ئی نخورد! او که اسمش (یعقوب) ۱۷ بار در قرآن آمده است، روزها آذوقه تهیه کرده و شبها برای توزیع بین نیازمندان تا دوردست‌ها راه می‌رفت و لذا خدا در قرآن، اسرائیل بودن او را ۴۲ بار به رخ می‌کشد! فلذا عبارت همانند عبارت ارزش محتوائی دارد که البته به مرور زمان به افتضاح کشیده شد و تبدیل گردید به و این تیره تبهکار () و مصداقی گردید برای عبارت قرآنی «لا ینال عهدی الظالمین» یهودی واقعی و مسیحی اصیل هم کسی است که پیوسته مهیای بخشندگی به دیگران باشد ولو به قیمت رنج خود و از دست دادن خواب ناز شبانه که نشانه عطوفت و مهرورزی است. اینکه بنده در بعضی از سخنرانی‌های خود گفته‌ام؛ «اگر نمی‌خواهید باشید لااقل باشید!» از چنین منظری به مطلب بوده است! التماس دعا ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) 💠ک. اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گ. هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
یک دهان خواهم به پهنای فلک تا بگویم وصف آن رشک ملک https://eitaa.com/chelcheraaqHM/1596 💠 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/1598 💠 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/1600 😭 سیدمحمدحسینی(منتظر)😭 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 🚩 عباس مغبوط الشهدآء!شاهکار عباس چیست؟ 👈(بخش ۳): بنابراین شاهکار محدود شد به عصر عاشورا در کربلا که آن یک مشت آب را از نهر برگیرد و‌ بدون حتی چشیدن، آنرا فرو بریزد! عباس برای جنگیدن با صفوف درهم فشرده دشمنان کوفی، نیامده بود بلکه برای رهائی ۱۰۰٪ی از خود آمده بود که موفق شد. او موفق شد آنچه را که می‌توانست بیاشامد، رها سازد. زیرا که (حسین و‌ طفلان و زنان کاروان) از آن محروم بودند. برگردیم به سخن حضرت عليه‌السلام که فرمودند: «أنَّ لِلعَبّاسِ عِندَاللّه‏ِ مَنزِلَةٌ يَغبِطُهُ بِها جَميعُ الشُّهدآءِ يَومَ القيامَةِ» همانا برای (عمویم) عباس نزد پروردگار، مقام و منزلتی‌ست که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می‌خورند. امام سجاد(ع) نفرمودند؛ «فی الجنة»، بلکه می‌فرمایند؛ «عند الله»! عندالله مافوق فی‌الجنة است. یعنی می‌تواند شامل «در بهشت» باشد و می‌تواند شامل «فراتر از بهشت» باشد. «غبطه همه شهدآء»، قرینه‌ای بر این است که مقام الهی عباس، فراتر از بهشت است. در ، جای‌گاهی وجود دارد بنام که همه بهشتیان مشتاق هستند حضور در آن‌را یک‌بار هم که شده تجربه کنند! زیرا عالی‌ترین قسمت بهشت خداست. همچنان‌که در هم، جای‌گاهی وجود دارد بنام که همه جهنمی‌ها حسرت دارند که شده لحظاتی در آن به سر ببرند! زیرا کمترین عذاب جهنم در آن‌جاست. بدین‌صورت که وقتی فرد جهنمی را به درون آن می‌افکنند، خیلی خوشحال است که لااقل کله‌اش بیرون از سطح سوزان آنست ولیکن فرشتگان عذاب، کفشی به پایش می‌کنند که از شدت حرارت آن، مغز او در کله‌اش غُل‌غُل می‌جوشد! و این کمترین میزان از است که همه اهالی جهنم مشتاق آن هستند! الغرض؛ منزلت ویژه عباس، بحبوحه بهشت نیست. زیرا بهشتیان دیگری هم در آن هستند و حال آنکه جای‌گاه خاص عباس مورد غبطه اهل بحبوحه بهشت هم واقع خواهد شد که قاعدتاً فراتر از بهشت و بحبوحه آن است. قبل از آنکه به بررسی مقام بالاتر از بهشت عباس(س) بپردازیم، لازمست درنگی بر مسئله عدم إذن امام‌ به عباس برای رفتن به میدان داشته باشیم. علت عدم اذن میدان به عباس، دو مطلب بود: ۱) احتمال ضعیف؛ بداء شود و امام برود و عباس بماند که اهل بیت حسین را به برگرداند. ۲) احتمال قوی؛ عباس به سقائی خود بپردازد ولیکن آن را که می‌تواند بیاشامد اما پس بزند و بریزد! توضیح احتمال اول: شاید بیشترین، بدترین و سخت‌ترین رنجی که در بر قلب پاره پاره علیه‌السلام، سنگینی می‌کرد، مسئله (دختران، زنان، خواهران و اطفال) آن‌حضرت بود. اگرچه (ص)، فرموده بودند که «إنّ الله قد شآءَ أن یراهنّ سبایا» (همانا خدا حتماً می‌خواهد آن‌ها را اسیر ببیند!) ولیکن امام شاید انتظار داشت که بدائی رقم بخورد و خدا از اسارت آن‌ها صرف‌نظر نماید. لذا اگر با شهادتی از نوع «صبر بر قتل» که برای امام مقدر شده بود، بدآئی رخ می‌داد یا اینکه دشمن (بلحاظ امان‌نامه‌ای که روز قبل برای عباس آورد) ملاحظه عباس را می‌کرد و اسارت خاندان حسین را به عباس می‌بخشید. امام برای شهادت تلخ خود قائل به «رضاً برضائک» بود ولیکن شاید برای اسارت خاندان خود، کراهتی داشت و برای حفظ آن‌ها از اسارت، عباس یک برگ برنده بود. و احتمال داشت بعد از (با ۳۱۲ ضربه شمشیر و نیزه و سنگ بر پیکر پاک او)، دشمن سفّاک از جنگیدن با عباس صرف‌نظر نماید و عباس هم که از حسین شنید که می‌گفت؛ کسی را ندارم که خاندانم را بعد از خودم به او بسپارم. فلذا حکم امانت‌داری خاندان امیرالمؤمنین(ع)، ایجاب می‌کرد که او هم حفظ خاندان را بر قتال تا سرحد شهادت، ترجیح بدهد. توضیح احتمال دوم: نسبت دادن توقع عدم شهادت عباس و عدم اسارت خاندان، بر پاک‌باخته‌ای مثل حسین علیه‌السلام، نارواست. و آن‌حضرت، بر عظمت و ضرورت انجام رسالت الهی خویش بنحو اکمل، کاملاً واقف و داوطلب بود. فلذا چنان انتظاری نداشت که او برود و عباس بماند و خاندان‌ش از اسارت جان سالم به در ببرند. بلکه قضیه عدم اذن میدان به خود عباس برمی‌گردد که طبق برنامه الهی باید ذخیره شود برای نقش خاصی که باید بیافریند و آن چیزی نبود بجز رهائی عباس از آب بخاطر دیگران و موفق هم می‌شود و خیال از بابت پرواز دو منظوره عباس که راحت می‌شود و او‌ را پرواز می‌دهد، خودش هم بلافاصله به پرواز در می‌آید. بنابراین «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند» تا «ابو فاضل جرعه آبی به کف آرد و به غفلت نخورد»! و پاداشی دریافت کند عندالله که جمیع شهیدان بدان غبطه بخورند. ⁉️ پرواز دو منظوره چیست؟! ⁉️ آن چیست؟ و کدامست؟ ⁉️ مگر انصراف از آن چه ارزشی داشت؟! ..‌.ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) عاشورای ۱۴۰۳ 🆔 @chelcheraaqHM 💠 🎲 چلچراغ 🙏
‌🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 «فمعکم، معکم لا مع عدوکم» (بخش ۰۴): آفتاب آمد دلیل ! همین ، آیا نظیری در تاریخ دنیا دارد؟! «این چه شمعی‌ست که عالم همه پروانه اوست؟!». ... (ع) و چراغ تابان هدایتست؛ هم در این دنیا و هم در ظلمات وحشتناک و بلکه تمام کران تا کران عالم در اختیار اوست. حضرت ، آدم عجیبی بود و در امور اربعه؛ { ، ، و } تا آنجا اوج گرفت که (ص) در وصف او فرمودند: «السلمان منّا اهل‌البیت» و هیچ شخص غیرمعصومی به این درجه نرسید. اگرچه (ع) می‌فرمایند: «در ، خدای متعال به عمویم؛ ، چنان مقامی عطا می‌کند که همه به آن می‌خورند! و بنده متحیّرم که عباس بالاتر است یا ؟ هر دو در امر ، درجه یک بودند. در هر حال در امر پویش حقیقت، روزی با سؤالی مواجه می‌گردد که برای آن جواب کاملی نمی‌یابد و در این اندیشه که از چه کسی بپرسد جز علی(ع) ره به جایی نمی‌برد. زیرا که او است. ((ص) فرموده بودند: «أنا و بابُ‌ها»؛ من شهر دانشم و علی دروازه ورودی آنست). برخاسته و حرکت می‌کند و ظاهراً در مسیر خود، مکثی کرده و لحظه‌ای تردید می‌کند که آیا جواب علی(ع) کامل خواهد بود؟! (معلوم می‌شود که سؤال وی پیچیده و خیلی بزرگ بوده است!) اما بمحض آنکه به محضر (ع) شرفیاب می‌شود، قبل از آنکه پرسش خود را عرضه نماید، حضرت به او می‌گوید: «إسئل من‌الحسین ما شئت»! سلمان متوجه می‌شود که علی(ع) نه تنها سؤال وی را می‌داند و هم جوابش را بلکه بر تردید لحظه‌ای او هم واقف شده و برای تأدیب وی او را به فرزند خردسال خود ارجاع می‌دهد! ولیکن سلمان که دارد بلافاصله زانوی ادب زده و از حسین بن علی(علیهماالسلام) می‌پرسد: آقاجان! شما چند سالتان است؟! این سؤال سلمان قدری عجیب است زیرا سلمان بخوبی می‌داند که حسین(ع) چند سال و بلکه چند ماه و حتی چند روزه است. زیرا که پیوسته در معیّت (ع) بوده است. امام حسین(ع) جواب می‌دهد: «ای سلمان به دو سالگی من نگاه نکن! من ۵۰٫۰۰۰ سال قبل از بودم!» و حضرت در ادامه به آدم‌های اول و دوم و سوم اشاره می‌فرماید و اینکه در زمان آنها پیغمبر و مجاهد بزرگی بوده است و... شاید هم ارجاع سلمان به حسین(ع) بخاطر تأدیب سلمان به علت تردید او نبوده و بلکه این مسئله، دلیل علمی داشته و آن «عمر أطوَل» امام حسین(ع) در و در این دنیاست که ظاهراً مخلوقی قدیمی‌تر از حسین(ع) وجود ندارد، حتی علی(ع)! [یا قدیم الاحسان! بحق الحسین] بنابراین امام حسین(ع) یک شخصیّت کاملاً استثنائی است. دارای عمری طویل در ، امام و و و محبوب اشخاص و ملل گوناگون و با تربتی پاک و حلال در این دنیا، دارای نفس مطمئنه تا راضیهً مرضیّه و دارای مقامات عالیه در ؛ شفاعت خاصه در و اوسع و اسرع ، سید شباب و پیشتاز و سلطان و... او محبوب خداست و همه خوبی‌ها را یکجا دارد و معدن خوشبختی‌هاست و بدبخت کسیست که دیوانه او نگردد و عالم همه دیوانه اوست. حال اگر ما هم بخواهیم به این اعتصام بورزیم، باید از کجا آغاز کنیم؟ و چگونه پیش برویم تا او گردیم؟ و چگونه بالاتر برویم تا او گردیم؟ جواب همه این سؤالات در باره کسب این عظیمه، یک کلمه بیش نیست؛ و التزام علمی و عملی به اولین و مهمترین که عبارتست از «عدم معیّت با دشمنان او»؛ «فَـمَـعَـکُـم مَـعَـکُم لا مَـعَ عَدُوّکُم». این «پیش‌شرط معیت» همطراز خود «معیّت» است. همچنانکه در هم متذکر است: «محمدٌ رسول‌الله و الذین مَـعَـهُ؛ أشدّآءُ عَلی الکفار، رُحَمآءُ بَینَهُم». جلسات بعدی در باره «معیّت» باز هم صحبت خواهیم کرد و همچنین به که وجه دیگر «معیّت» است خواهیم پرداخت انشاءالله. می‌بینید!؟ باز هم رسیدیم به مبحث «معیّت» و این سری از منظری دیگر. والسلام پایان قسمت ۱۱ از ۲۰ سلسله مقالات «معیت با ولایت». 👌 این چهار بخشی که تقدیم شد، در قالب یک برگه A4 بصورت پشت و رو و دو لت، قابل تکثیر است. چنانکه از سال ۱۳۹۴ تاکنون در برخی محافل سیاسی و مذهبی، تکثیر و توزیع شده است. 👌 «معیت با ولایت»، در راستای عبارت قرآنی؛ «محمد رسول الله و الذین معه»، موضوعیت دارد. ، بجای «عاشقان ولایت» و «حامیان ولایت» و امثال‌هم، از ، معیت می‌خواهد. هر مسلمانی هر روز باید خود با را محاسبه نماید. ...ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) اربعین۱۴۰۳ 🆔 @chelcheraaqHM 💠 🎲 چلچراغ 🙏