eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
159 دنبال‌کننده
484 عکس
288 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ شاکله شخصیتی انسان‌ها (بخش ۰۳): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/2514 بخش قبلی☝️ در و ؛ تک‌احتمالی‌ها گرایش به مروق داشته و را تشکیل می‌دهند و چنداحتمالی‌ها گرایش به زهوق داشته و را تشکیل می‌دهند. این گرایشات در بین بدبین‌های هر دو طیف مذکور، شدیدتر است و با فاصله بیشتری دارند. در هر دو طیف تک‌احتمالی و چنداحتمالی (بویژه مستعدین بدبینی) و اوهام گناه‌آلود موج می‌زند. فلذا (که مفهوم را می‌نامد)، تذکر و هشدار می‌دهد که: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجتَنِبوا كَثيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعضَ الظَّنِّ إِثمٌ ۖ وَ لا تَجَسَّسوا وَ ... وَ اتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ تَوّابٌ رَحيمٌ» (سوره الحجرات/آیه ۱۲) ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها است؛ و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید؛ و... و تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است! قاعدتاً این هشدار شامل احتمالات هر دو طیف یک‌احتمالی و چنداحتمالی می‌باشد. یکی از عرصه‌های ظریف و خطیر و ، علاج همین سوءظن آثمین هر دو طیف و و و ضد گوئی ماجراست. (آثمین یعنی گنهکارانی که مرتکب می‌شوند که قرآن بعضی _ در مفهوم بسیاری _ از «احتمالات جدی گرفته شده» را بدان توصیف می‌کند) طرداً للباب، اشاره کنم که «امربمعروف و نهی از منکر» فریضتینی متعلق به و لاحقین است نه (زاهقین) و (مارقین) که هیچکدام لیاقت آنرا ندارند. یعنی مارقین و تک‌احتمالی‌ها بر عهده زاهقین و چنداحتمالی‌های راکد نیست همچنانکه خیرخواهی برای زاهقین و راکدین، خارج از عهده مارقین و منحطین است. زیرا امر و نهی این دو طیف بجای افزودن و ارتقاء صرفاً بر (رکود و انحطاط) آن‌ها می‌افزاید و تشدید می‌کند. فلذا فریضه امرونهی از جانب چنداحتمالی‌های واقع‌بین که راشدین و لاحقین هستند، معتبر، موجه و صحیح است وگرنه دخالت تک‌احتمالی‌ها و چنداحتمالی‌های بدبین، خرابکاری‌های بیشتری به بار می‌آورد. جهت استکمال مطلب، استماع این سخنرانی (حجة‌الاسلام؛ دکتر ناصررفیعی در بیان فرازی از زیارت و )، خالی از لطف نیست👇 http://player.iranseda.ir/islam-player/?g=262028&w=45&VALID=TRUE تک‌احتمالی‌های و نیز چنداحتمالی‌های ، از مصادیق بارز مریض‌القلوب هستند. (نهاد باطنی و شخصیت) این‌ها چنان بیمار و خطرناک است که قرآن، آن‌ها را هم‌ردیف و در ، تعریف می‌کند و اینکه باید از و با دیگران، بگیرند. این در سطح ، و ، قابل اقدام است! در مفهوم : ❓ در حوزه دینی از چه عنوان و جایگاهی برخوردار است؟ نویسنده‌ای در مقاله‌ای به نشانی؛ https://www.google.com/amp/s/article.tebyan.net/Article/AmpShow/257519 چنین آورده است: «بررسی واژه قلب نشان می‌دهد که این کلمه در معنا و مفهوم، نزدیک‌ترین واژه در به اصطلاح شخصیت در است. واژه «قلب» و جمع آن «قلوب» بیش از ۱۲۰ بار در به‌کار رفته است.» در اینجا عجالتاً پرداختن به قلب در مفهوم شخصیت، مطمح نظر نگارنده نیست و این مطلب را از آن جهت پیش کشیدم که بودن شاکله شخصیتی را مورد اشاره قرار بدهم (و حال آنکه یک مطلوب ارزشمند الهی است). یعنی شاکله شخصیتی انسان‌ها معمولاً حالت ثابت و یکنواختی ندارد و بلکه همچون قلب مستمراً در انقلاب و دگرگونی است. زیرا شاکله شخصیتی هر انسانی تحت‌الشعاع عواملی است که ارکان آن‌ها عبارتند از؛ ۱) عوامل وراثتی ۲) عوامل محیطی ۳) عوامل تقویمی ۴) عوامل ارادی این عوامل، نفوذ یکسانی ندارند و در کمّ و کیف و نیز فرد به فرد، متغیر هستند و هر کدام درصدهای متغیری دارند. می‌توانیم فرض کنیم که ابتداءبساکن، سهم هر کدام از عوامل؛ «وراثتی، محیطی و تقویمی» حدود ۳۰٪ و بلکه بیشتر است و سهم عامل؛ «اراده»، حدود ۱۰٪ و بلکه کمتر! ولیکن بمرور زمان این درصدها تغییر می‌کنند تا آنجا که ای‌بسا سهم اراده و قوه اختیاریه در تشکیل شاکله شخصیتی انسان به بالای ۷۰٪ نائل می‌گردد و سهم هر کدام از عوامل سه‌گانه وراثت، محیط و تقویم به زیر ۱۰٪ اما هرگز نباید تصور کرد که سهم سه‌گانه جبری «وراثت، تقویم و محیط» کاملاً مضمحل می‌گردند که بسیار بعید و بلکه محال است. ...ادامه دارد👇 ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) شهریور۱۴۰۲ 💠کانال اطلاع‌رسانی حم (دریافتی و تحریری)؛ «حیفه این پیام‌ها را نبینی» (یک از هزاران؛ گلچینی از صدها پیام متنوع): 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏
☫﷽☫ انسان خلیفه کیست؟ و خلافت‌ش چیست؟ در ؛ ؟ ؟ ؟ (نقدونظر به پیامی در یکی از گروه‌های مجازی در پیام‌رسان واتساپ سال‌های قبل): سلام این سخن جناب [آملی] قابل نقادی است. ، کدام است؟ انسان است ولیکن او چیست؟ صرف‌نظر از اینکه انسان، خلیفه (جانشین) کیست؟ ( یا ؟)، هم، نکته قابل تأملی است. خلافت را بعضی‌ها لیاقت تعبیر کرده‌اند که تعبیر غلطی است. آن‌ها پنداشتند که انسان، است و مقام خلیفة‌اللهی لابد لیاقتی است که به انسان فرموده است!!! این دیدگاه عالی‌ترین رتبه خلیفة‌اللهی را به (ص) می‌بخشد و جوابی هم به این سؤال نمی‌دهد که اگر چنین است چرا در بجای «اشهد أنّ محمداً عبده و رسوله» نمی‌گوئیم؛ «اشهد ان محمدا خلیفته و رسوله»؟! و حال آنکه ترکیب «خلیفه+الله»، مجعول است و از و به منتقل شده و به غلط مشهور گشته است و در فاقد است. برخی دیگر از مفسرین (امثال حضرت آیةالله اعلی‌الله مقامه الشریف) خلافت بمفهوم لیاقت را برنتافته و آنرا به قابلیت تعبیر کردند! تا این «عنوان ظاهراً محترم»، مشمول گردد و اینکه؛ همه انسان‌ها خلیفة‌الله هستند!!! (نه فقط پیغمبر اکرم و...) ولیکن این تعبیر هم از آنجایی مخدوش است که ایضا مبتنی بر خلیفة‌الله پنداشتن انسان است که خلاف و و است. و حال آنکه بدون رهایی از و جعلی «خلیفه+الله»، نمی‌توان به خلافت پی برد و درک کرد که نه لیاقت است و نه قابلیت! و اما نگاه درست در این موضوع آنست که خلافت انسان، مفهومی بجز فرصت ندارد. خلافت برای انسان در زمین، فرصتی برای ، ، و است و در این فرصت می‌تواند بجای و به و برسد. و اما ترکیب ، الزاماً بمفهوم خلیفة‌الله نیست و لذا با تعریف خاصی، می‌تواند معقول و قابل قبول باشد. یعنی انسانی که هرگز نمی‌تواند خلیفة‌الله باشد، اما می‌تواند خلیفة‌الرحمن باشد که توضیح آن، مجال دگری می‌طلبد. فتأمل ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 💠
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 ♣️ ابعاد وجودی سه‌گانه ما (بخش اول): 👌 خاطرم نیست این مقاله (فراتر از فروتر! در نقد یک نماهنگ) را سال‌ها قبل برای اولین‌بار در واتساپ یا تلگرام (و شاید در بلاگفا!) به اشتراک گذاشتم! بنظرم از این سؤال آغاز شد که کسی از علت کم‌رونقی جماعات پرسیده بود که جواب مختصری داده بودم. اول جوابیه مذکور و آنگاه مقاله را تقدیم می‌کنم: بنظر این حقیر؛ ریشه در و سنگینی و گرایش به حیات مادی و زمینی (اثاقلتم الی الارض؟!) دارد! ، ابعاد وجودی ما را در سه ساحت؛ ، و خلاصه می‌کند. (کلمه را بیشتر از ۳۰ مورد و کلمه را کمتر از ۳۰ مورد و کلمه را بیشتر از مجموع آن‌دو به کار برده است) رفع (کاملا و و بعبارتی ) در اولویت اول این موجود است. تأمین (نیمه مادی - نیمه معنوی) در اولویت دوم اقدامات این موجود قرار دارد. تهیه (کاملا و ) در اولویت آخر این موجود است! مگر آنکه شده باشد به » که آنگاه این اولویت‌ها ۱۸۰ درجه جابجا خواهند شد. معمولا قریب باتفاق انسانها (ولو در لفافه و حتی و باصطلاح بودن!) از چنین تربیتی کمتر برخوردار هستند! ، عمدتا جنبه معنویتی و آدمیتی دارد و لذا مطلوب اول جنبه بشریتی و مادیتی انسانها نیست. البته مواهبی که شما شمردید (و امور دنیوی را هم در آن مورد لحاظ قرار دادید!)، اگر واقعا محسوس باشد اقدام به اقامه آنرا در اولویت دوم قرار می‌دهد. میل به دارد بر خلاف که عشق به دارد. لذا تنها راه احیاء و توسعه نماز جماعت همان راهکار قرآنی است؛ ۱- بالحکمة ۲- الموعظة الحسنة ۳- جدل أحسن (جدل حسن هم و پایداری نخواهد داشت. فلذا فقط ، آنهم بعد از بیان و انجام ) ... + نقادی یک نماهنگ: ⁉️ فراتر از فروتر! ⁉️ نژاد = مذهب ؟! ⁉️ بشریت =/= مذهب؟! 👌 که دشمن است در انسانها به أشکال مختلفی پیدا می‌کند. 👌 یکی از کاربست‌های شیطان، استفاده از برخی انسان علیه بعضی جنود باطنی دیگر اوست! 👈 فرضا عواطف و احساسات پاک انسان (با مرکزیت در ) را بر می‌انگیزد تا افکار و براهین انسان (با مرکزیت در ) را تهی و فاسد نماید! 🌀 اخیرا فیلمی در ، منتشر می‌شود که مثال روشنی از این است. در فضائی از حاکمیت احساسات، یک جوان یمنی شاغل به تحصیل در یک کشور را می‌بینیم که بعلت فقر خود و خانواده، سالها از دیدار همدیگر محروم هستند. تا اینکه جمعی از دانشگاهیان میزبان طی برنامه‌ای نوع‌دوستانه امکان ملاقات آنها (در قالب شوهای نمایشی!) را فراهم می‌سازند. تا اینجای قصه، همه‌چیز خوب پیش رفته است ولیکن پایان‌بخش حاشیه نوشتاری این کلیپ، جمله‌ای هست که بجز بهره‌برداری شیطانی و مصادره آن به زیان انسان چیزی نیست. زیرا ادعا می‌کند؛ «بشریت فراتر از نژاد و مذهب است.»! و اما شرح و نقد این شبهه ظریف (اول؛ توجیه مثبت آنگاه نقادی): الف) توجیه جمله اعوجاجی: ۱. و را همسان می‌پندارد. شاید بخاطر اینکه قدر مشترک آنها بر عدم همرنگی با دیگران است. یعنی نژادپرستها بلحاظ تعصبات نژادی، خود را تافته جدابافته از دیگران می‌دانند و‌ خودبرتربینی نژادی باعث عدم احترام و بالتبع عدم به دیگران می‌گردد. همچنین هم بلحاظ مراعات برخی قاعدتا دارای انضباطی در خود هستند که اجازه نمی‌دهد براحتی با دیگران درآمیزند و با دیگران (کافرین؟) درد مشترک یا احساس مشترکی داشته باشند. بنابراین ویژگی مشترک نژادیون و مذهبیون، همانا افتراق با دیگران است که ناشی از خودبرتربینی یا کمتربینی دیگران است. ۲. بشریت را در اینجا در مقابل (هواپرستی) یا بمفهوم آزادمنشی در مقابل جزمیّت و خودخواهی به کار برده است که البته عامیانه است. در متون مشابهی معمولا از کلمه انسانیت استفاده شده است. و در موارد دقیق‌تر از کلمه حُرّیّت بهره گرفته شده است. همچنانکه (ع) در روز هنگام تقاضای برای إطفاء عطش طفل نوزاد خود یا جلوگیری از حمله به خیام زنان و کودکان خود (حداقل تا زمانی که او زنده است)، مهاجمین را دعوت به حُرّیّت می‌کند؛ «إن لَم یَکُن لَکُم دینٌ و کُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم»؛ اگر دین ندارید و از قیامت نمی‌ترسید، لااقل در دنیای خود آزاده باشید. (بحارالانوار/ج۴۵/ص۵۱) زیرا عربها ادعا داشتند که از هستند و لذا مرتکب رذالت نمی‌شوند! ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) صفحات مجازی حسینی منتظر در ایتا: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
آثار صلاح و در جامعه (بخش ۲): 👈(بخش ۱)👉 فساد عالِم = فساد عالَم «إذا فَُسِدَ العالِم فَسَدَ العالَم» در بیان قرآن: خداوند در می‌فرماید: «وَ اتلُ عَلَیهِمْ نَبَأ الَّذی آتَیناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّیطانُ فَکانَ مِنَ الْغاوینَ، وَ لَوْ شَئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَلکنَّهُ اخْلَدَ الی الْارْضِ وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کمَثَلِ الْکلْبِ انْ تَحْمِلْ عَلَیهِ یلْهَثْ اوْ تَتْرُکهُ یلْهَثْ! ذلِک مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ کذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقصُصِ القَصَصَ لَعَلَّهُمْ یتَفَکرُونَ» (آیات ۱۷۵، ۱۷۶ و ۱۷۷ سوره اعراف) بر آنها بخوان سرگذشت آن‌کس را که آیات خود را به او دادیم؛ ولی [سرانجام] خود را از آن تهی ساخت و در پی او افتاد، و از شد. و اگر می‌خواستیم، [مقام] او را با این [و علوم و دانش‌ها] بالا می‌بردیم؛ [امّا اجبار، بر خلاف سنّت ماست؛ پس او را به حال خود رها کردیم] و او به پستی گرایید، و از خود پیروی کرد. مثل او همچون است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز کرده، زبانش را بیرون می‌آورد، و اگر او را به حال خود واگذاری، باز همین کار را می‌کند؛ [گویی چنان تشنه است، که هرگز سیراب نمی‌شود] این مثل گروهی است که آیات ما را تکذیب کردند؛ این داستانها را [برای آنها] بازگو کن، شاید بیندیشند (و شوند). در بیانات (علیهم‌السلام): «اذا فَسَدَ الْعالِمُ فَسَدَ الْعالَمُ». اگر فاسد شود، فاسد می‌شود. این معنا قابل اصطیاد است از حدیث منقول در کتاب خصال، باب الإثنین، ص ۳۷ در (صلی‌الله علیه و آله) به آمده است که: «یَا أَبَا ذَرٍّ، اعْلَمْ‏ أَنَ‏ کُلَ‏ شَیْ‏ءٍ إِذَا فَسَدَ، فَالْمِلْحُ‏ دَوَاؤُهُ، فَإِذَا فَسَدَ الْمِلْحُ فَلَیْسَ لَهُ دَوَاءٌ- » یعنی: «اى ابوذر! بدان که داروى جلوگیرى از است. و چون نمک فاسد شود براى آن دارویى نیست.» [هر چه بگندد نمکش می‌زنند، وای به روزی که بگندد نمک] در تفسیر این بیان ، در به نقل از می‌فرماید که: «هَذَا الْمَثَلُ لِعُلَمَاءِ السَّوْء» یعنی “این مثل است” در به این موضوع در ۲ مقطع با الفاظ متفاوتی اشاره دارند. در صفحه ۴۲۶ از جلد یک، هر دو مطلب نقل شده است که مولا می‌فرمایند: «زَلّةُ العالِم تُفسد العَوالِم» یعنی: ، همه عالَم‏ها را مى‏سازد.» و باز می‌فرمایند: «زلّةُ العالِم کانکِسار السّفینَه؛ تُغرق و تُغرقُ معَها غَیرها» یعنی؛ « همانند شکسته شدن در است هم خود غرق مى‏‌شود و هم موجب غرق شدن سرنشینانش مى‌‌گردد.» عنه عليه‌السلام: «آفةُ العامّةِ العالِمُ الفاجرُ» (غررالحكم/۳۹۵۲) عليه‌السلام: «آفت مردم، است.» ☝️از پیام‌های گلچینی☝️ 💎 البته ناگفته نماند؛ همان‌قدر که و تأثیرپذیری از ( و حتی ) مذموم است و فرجامی بجز ندارد، از نیز پایانی بجز هلاکت و جهنم ندارد و حال آنکه یعنی؛ و ) را باید در پیروی از ( و و ) جست. بی‌اعتنایی به ، تبهکاری در حق است. (عبارت قرآنی؛ «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَومَئِذٍ عَنِ ٱلنَّعِيمِ» در آیه ۸ سوره ۱۰۲ اشاره به مؤاخذه و مجازات کسانی دارد که در قبال نعمت عظمای «علمای الهی»، احساس مسئولیت نداشته و عملکرد مقبولی نورزند) همچنان‌که در هر زمان و هر مکانی، معمولاً و دانشمندانی هستند که موجب و بهانه انسان‌های بی‌بصیرت و بی‌لیاقت شوند ولیکن در هر عصری و ای‌بسا در هر مصری، صاحب بصیرتی هم هستند که باعث و آدم‌های لایق و قابل بگردند. 👌 طبق بیان قرآن؛ کسانی، را فرا می‌گیرند ولیکن ناگهان یا تدریجاً، کسوت را از وجود برکنده و خود را از تقیدات آن، جدا می‌کنند و لذا شده و بدنبال آن‌ها می‌افتد و آن‌ها هم می‌پذیرند که بجای ، خود و دیگران را با بیافکنند! علت این دگردیسی آن‌ها، به پیروی آن‌ها برمی‌گردد که گمان می‌کنند در زمین، ماندگار خواهند بود! و شیطان هم آن‌ها را غرق و اوهامی می‌سازد که قرآن این حالت آن‌ها را به تشبیه می‌کند. این قصه‌های شگفت، مایه بسی و عبرت برای همگان است. (ص) هم را به نمک تشبیه فرمودند که خاصیت دارد و خودش نباید بگندد اما گاهی می‌گندد! سیدمحمدحسینی(منتظر) ۳/۳/۳ 🆔 کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏
آثار صلاح و در جامعه (بخش ۳): 👈(بخش ۱)👉 🌹 👈(بخش ۲)👉 فساد عالِم = فساد عالَم «إذا فَُسِدَ العالِم فَسَدَ العالَم» در بیان : زیان وارده بر از طرف عوام و جاهل اگر معصیتی مرتکب شود، فقط خود را بدبخت کرده، بر خویشتن ضرر وارد ساخته است؛ لیکن اگر عالِمی منحرف شود و به عمل زشتی دست زند، عالَمی را منحرف کرده، بر و علمای اسلام زیان وارد ساخته است. اینکه در روایت آمده که از بوی تعفن عالمی که به علم خود عمل نکرده متأذی می‌شوند، برای همین است که در دنیا بین عالم و جاهل در نفع و ضرر به اسلام و فرق بسیار وجود دارد. انحراف عالِم انحراف یک را به دنبال دارد! اگر عالمی منحرف شد، ممکن است امتی را منحرف ساخته به بکشد. و اگر عالِمی باشد، و را رعایت نماید، را مهذب و می‌کند. مسئولیت شما خیلی سنگین است. وظایف شما غیر از وظایف می‌باشد؛ چه بسا اموری که برای عامه مردم است، برای شما جایز نیست، و ممکن است باشد. مردم ارتکاب بسیاری از امور مباحه را از شما انتظار ندارند، چه رسد به اعمال پست نامشروع، که اگر خدای نخواسته از شما سربزند، مردم را نسبت به اسلام و بدبین می‌سازد. = ... اگر شما درس بخوانید، زحمت بکشید، ممکن است عالم شوید، ولی باید بدانید که میان «عالم» و «مهذب» خیلی فاصله است. مرحوم شیخ، استاد ما، رضوان‌اللّه تعالی علیه، می‌فرمود اینکه می‌گویند: «ملا شدن چه آسان، شدن چه مشکل» صحیح نیست. باید گفت: شدن چه مشکل، آدم شدن محال است! کسب فضایل و مکارم انسانی و از تکالیف بسیار مشکل و بزرگی است که بر دوش شماست. گمان نکنید اکنون که مشغول تحصیل می‌باشید، و فقه که است می‌آموزید، دیگر راحتید و به وظایف و تکالیف خود عمل کرده‌اید. اگر و نباشد، این علوم هیچ فایده‌ای ندارد. اگر تحصیلات شما، العیاذ باللّه، برای خدا نباشد و برای هواهای نفسانیه، کسب مقام و مسند، عنوان و شخصیت در این راه قدم گذاشته باشید، برای خود وزر و وبال اندوخته‌اید. این اصطلاحات اگر برای غیر خدا باشد، وزر و وبال است. این اصطلاحات هر چه زیادتر شود، اگر با تهذیب و تقوی همراه نباشد، به ضرر و تمام می‌شود. 👈(کتاب جهاد اکبر)👉 اختلافات روحانیون و جامعه «در سطح شهر، شهرهای بزرگ، اختلاف ایجاد کرده بودند. هم بین خود با هم و هم بین با هم. درست می‌کردند منشأ اختلاف بوده؛ هر مسئله‌ای که اینها ایجاد می‌کردند، برای همین مسئله بود که نگذارند این مجتمع با هم پیدا کنند و مع الأسف، تأثیر کرده بود حتی در بالاترین و بالاترین و حتی آنها هم تحت تأثیر واقع شده بودند و آن اختلافاتی که باید اینجا جلویش را بگیرند خودشان هم داخل شده بودند. و من گمان می‌کنم که امروز روزی است که همه ما مسائل را فهمیده‌ایم، مردم هم فهمیده‌اند؛ یعنی، به برکت این رعیت‌ها هم بالا رفته است؛ الآن دید سیاسی در آنها، آنهایی که اصلاً داخل در این مسائل نبودند، آنها الآن داخل مسائل هستند و همه قشرهای ، مسائل را می‌فهمند امروز و رو به رشد هستند. زن‌ها که بکلی خارج بودند از همه چیز ، هرگز حتی نمی‌توانستند راه پیدا بکنند، بحمدالله در این سالهای اخیر، آنها هم وارد شدند و به‌طور شایسته با حفظ موازین شرعی وارد شدند و خودشان کلاسهایی دارند و - عرض کنم - تبلیغات دارند، همه چیز حالا دارند. اصلاح جامعه با اصلاح روحانیون و این روحانیون هستند که باید قدر این مسائل را بدانند. روحانی اگر شد همه‌چیز درست می‌شود و اگر - خدای نخواسته - شد، فَسَدَ الْعالَمُ. این مسئله، واقعیتی است [غیرقابل انکار].» 👈(منبع سخنرانی امام)👉 ☝️از پیام‌های گلچینی☝️ 👌 آری! اگر روحانیت؛ درست باشد و صاحب و ، همه‌چیز جامعه، درست می‌گردد. البته بشرط وگرنه که تکاپوی ، چیزی نخواهد بود بجز «آب در هاون کوفتن»! 👌 همانطور که در بخش قبلی از قول ؛ علی(ع)، اشاره شد؛ عالمان و دانشمندان؛ حکایت را دارند که می‌توانند مردمان را بخشند ولیکن اگر غرق شوند، علاوه بر خودشان، مردمان را هم غرق می‌سازند! 👌 تا اینجای مطلب، شاهد تشبیهات معنی‌داری راجع به (مفسد) بودیم: تعبیر ؛ در بیان : سگ زبان‌دراز در بیان : نمک گندیده در بیان : کشتی مغروق در بیان : جرثومه متعفن ... ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۳/۳/۳ 🆔 کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 جبران مافات روحانیت الگو إذا فَُسِد العالِم فَسَد العالَم (بخش۵): گفتار و رفتار ، الگوی و به هر آن‌چیزی‌ست که در چارچوب ، ، و می‌گنجد. ولیکن گاهی تبدیل می‌گردد به که در آن‌صورت بازخوردهای اجتماعی معکوسی رخ می‌دهد یعنی آحاد بجای ، به گرفتار می‌شوند و جامعه به و تباهی کشیده می‌شود! یا قبل از دریدن باورهای جامعه، را پاره پاره می‌کنند. لذا بر روحانیت است که هم‌لباس‌های خود را پس بدهد! و جور هم‌کسوت‌های خود را بر دوش بکشد ولو با بهای سنگینی که بر و تحمیل شود و آنان را به سوگواری بنشاند! ضرورت این را لطفاً در مباحث؛ 👈(بخش۱)👉 💠 👈(بخش۲)👉 💠 👈(بخش۳)👉 💠 👈(بخش۴)👉 💠 این مقالات بجویید. اگر جای دوری نرویم! در همین دهه اخیر؛ بعنوان مثال؛ مردم شاهد عملکردی از دو روحانی ( در جایگاه و در جایگاه ) بودند که الگوی روحانیت در ملت را به محاقی افکندند که موجب و و گشت! فلذا لازم بود که به سخره گرفتن باورهای توسط آن‌دو روحانی، بنحوی ترمیم و گردد که مجدداً را به ارمغان آورد. آنهم با کارکرد دو روحانی ارزشی ( در قامت ریاست جمهوری و در قامت امام جمعه)! ✍️ حسینی(منتظر) ۳/۳/۳ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲 چلچراغ 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 💎 غدیر؛ منشوری چند وجهی (قسمت اول): مقدمه؛ مبحث را شاید و بلکه باید به کهکشانی از معارف تشبیه کرد. زیرا هرگاه سخن از غدیر برود، قاعدتا از مباحث و مضامین گسترده؛ ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، و امثالهم نیز باید سخن گفت. فلذا مبحث غدیر یک مقوله ذوالوجوه است. و اما در اینجا معدودی از این وجوه و مناظر این منشور چند وجهی را به اجمال مروری می‌کنیم: الف) غدیر در وجه استفهامی ب) غدیر در منظر تاریخی ج) غدیر در منظر قرآنی الف) وجه استفهامی غدیر؛ (اگر غدیر نبود!): ۱- آیا واقعه در ، اساسا رخ نداد؟! (کلیه کتب تاریخی کلیه ، اذعان کامل به وقوع قطعی آن دارند) ۲- آیا تجمیع عظیم در آن بیابان (که به دستور پیامبر(ص) کلیه تندروها به عقب‌گرد و کندروها به سرعت فراخوانده شدند تا همایش عظیمی شکل بگیرد) صرفا برای این مطلب بود که آن‌حضرت را به محض دوست داشتن (ع) توصیه نمایند؟! آیا هیچگونه بیعتی با (ع) صورت نگرفت؟! (طبق روایت کتب تاریخی کلیه ، با علی بعنوان (ص) در طی سه روز انجام گرفت) ۳) گیریم که توصیه (ص) در آن مراسم کم‌نظیر، صرفا برای محبت به علی و آن حضرت بود و اینکه عداوت با آنان در حکم عداوت با و اوست! آیا مراتب «محبت و پرهیز از عداوت» نسبت به اکرم(ص) مراعات شد و می‌شود؟! (به گواهی کتب تاریخی کلیه فرق اسلامی؛ نه تنها هیچگونه محبتی صورت نگرفت بلکه بدترین عداوت‌ها در حق تک تک اشخاص این خاندان مظلوم بعمل آمد!!) ۴) فرض می‌کنیم که واقعه غدیر بر خلاف تصریح کتب تاریخی کلیه فرق و مذاهب اسلامی، اساسا رخ نداده است و اگر هم اتفاق افتاده است (و بر فرض محال) برای آن بوده که (ص) مسلمانان را به نهایت عداوت‌ورزی (العیاذ بالله) در حق خاندان خود فرموده است، فلذا مسلمانان هم بجز عده قلیلی موسوم به ، در دشمنی با اهل بیت مصطفی (از دختر آن حضرت گرفته تا دوازدهمین نواده او) سنگ تمام گذاشتند! از این مسئله گذشته، آیا پیامبری که با و بعد از مجاهدت‌های شبانه‌روزی طاقت‌فرسای خود در طی حداقل سه دهه، حکومتی را در شبه‌جزیره تشکیل دادند، در آستانه ارتحال خود، هیچگونه تدبیری برای جانشینی خود نفرمودند؟! پیامبری که هنگام اعزام به غزوات و سرایا علاوه بر تعیین فرمانده، جانشین آنان (و بعضا چندین جانشین!) را تعیین می‌فرمودند و همچنین خودشان هنگام ترک ، برای خود تعیین و منصوب می‌کردند، آیا هنگام ارتحال خود، هیچگونه جانشینی معین نفرمودند؟! و نیز پیامبری که هنگام سخن گفتن وحیانی از (ع) برای او جانشینی چون را به رخ می‌کشیدند، برای خود هیچگونه جانشین و خلیفه‌ای تعیین نفرمودند؟! اگر اساسا تعیین خلیفه‌ای صورت نگرفت، پس وجاهت صدها ساله بعد از رحلت آنحضرت از کجا در آمد؟! (طبق گواهی کتب تاریخی کلیه فرق اسلامی؛ پیامبر از نخستین روز آغاز علنی مردم به اسلام، مبحث خلافت خود را هم کاملا رسا مطرح و دقیقا با تعیین مصداق واقعی، بیان فرمودند. حتی برای ۱۲ نسل بعد از خود را) ... ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) یوم‌الغدیر ۱۴۰۱ 💠 🆔 کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 «بعوضة»؛ مثلی برای هدایت مؤمنین و ضلالت کفار و فاسقین! : «إن الله لا یستحیی أن یضرب مثلا ما بَعُوضَةً فما فوقها‌ فأما الذین آمنوا فیعلمون أنه الحق من ربهم و أما الذین کفروا فیقولون ماذا أراد الله بهذا مثلا؟! يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيرًا و ما یضل به الا الْفَاسِقِينَ» (بقره/۲۶) خدا هیچ باکی ندارد که پشه کوچکی را مایه بسیاری از انسانها و بهانه بسیاری از آن‌ها که فاسقند قرار دهد! در مقایسه مساحت غزه با و مقایسه آن با مساحت و مقایسه آن با و مقایسه آن با و هکذا الخ، می‌توان گفت؛ غزه همان بعوضة است! (و «فمافوقها»؛ همان )! امروزه دو میلیون نفره، بهترین مثل برای هدایت و ضلالت هشت میلیارد روی است. غزه؛ بهانه‌ای است برای گمراهی و همزمان برای هدایت اهل ایمان. (فاسقین؛ کسانی هستند که گوش‌شان بدهکار نیست!) واقعه وحشتناک چهل هزار نفر بویژه هزاران کودک بی‌گناه و مجروحیت ده‌ها هزار نفر و آوارگی صدها هزار نفر از اهل غزه توسط مورد حمایت ، موجب گشته است که فاسقین، وجود را انکار و تکذیب نمایند! با این توجیه که اگر واقعاً خدایی وجود دارد (که رحیم و رحمان و نیز عادل و رئوف هم است)، چگونه چنین جنایاتی را تحمل می‌کند و حتی اجازه می‌دهد که جنایتکار هم به حمایت همه‌جانبه از این بپردازد؟ پس کو خدا و عدالت و رحمت او؟! ..ادامه دارد. ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۲۵ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲چلچراغ 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻 @SMHM212 دخترک مسئولان! (بخش ۳): ... به محض آنکه کسی بخواهد حرفی بزند و پیشنهادی بدهد و احیاناً انتقادی بورزد تنها روش برخوردشان «هیس‌هیس» گفتن و دعوت به سکوت است! تا اساساً کسی چیزی نگوید و کسی چیزی نشنود و چنانچه کسی سماجت کرد و توانست نظرش را ابراز و اظهار نماید آنگاه با شیوه «نوچ نوچ» از پذیرفتن انتقادات و پیشنهادات طفره رفته و زیر بار مسئولیّت نمی‌روند. البته ممکن است همین «مدیران هیس‌نوچی» خودشان شعارهای زیبا و دلفریب و ذهن‌فریب (عوامفریبی و خواص‌فریبی) هم سر دهند و حتی گوش فلک را هم کر کنند اما دریغ از نیم مثقال کردار واقعی! در هر حال این عده از مدیران بی‌همت به علل گوناگونی (جز اشغال مناصب و تسلط بر پستهای مدیریتی) و «بی‌غیرتی کاری» تمایلی به تحقق دانسته‌های علمی و بحق خود و دیگران ندارند. در این خصوص هم لازمست که؛ اولاً) با نهایت دقت مدیرانی انتخاب شوند که از خواستن و اراده لازم و بلکه کافی برخوردار باشند. نباید اجازه داد جای را بگیرند. ثانیاً) برنامه انگیزش‌یابی مدیران باید تبدیل به فرایندی ثابت و مؤثر در درون نظام گردد و بدون تأثیرپذیری از جناحهای سیاسی سلطه‌طلب و باندهای انحصارطلب اقتصادی (و به تعبیر مقام معظم رهبری؛ باندهای مافیایی قدرت و ثروت) مدیران را مورد ارزشیابی خود قرار دهد و تنبل‌ها و بی‌حال‌ها را کنار زده و فعالان را ارتقاء بخشد. این مدیران شاید توان و مجموعه تحت نظر خود را داشته باشند ولیکن معمولاً در امر بسیار ناکارآمد هستند و معمولاً مجموعه خود و افراد آنرا به حال خود رها می‌کنند. لذا این دسته از مدیران خود نیازمند نظارت بیشتری هستند. اگرچه بسیاری از اینها ظاهراً خود را بسیار جدی و علاقمند هم نشان می‌دهند ولیکن در عمل جز اتلاف وقت و انرژی و سرمایه هنری ندارند. این مدیران شاید از دانستن و توانستن برخوردار باشند اما از خواستن گریزانند ولو اینکه بسیاری از اینگونه مدیران ای بسا صبحها زودتر از همه بر سر کار خود حاضر شوند و دیرتر از همه هم آنرا ترک کنند اما علیرغم پرکار و اکتیو نشان دادن خود، در واقع عملاً کاری از پیش نمی‌برند. البته ممکن است علت نخواستن اینها ریشه در ندانستن و نتوانستن داشته باشد ولیکن بجای دانش‌زایی و توان‌افزایی خود بمنظور گریز از رخوت و خمودگی، عمدتاً سرگرمیهای زیرپوستی مختلفی هم برای خود تدارک می‌بینند که صرفاً برای رفع بی‌حوصلگی خودشان است ولو اینکه وانمود کنند که برای تغییر ذائقه جهت حفظ و افزایش آمادگی کاری است ووو... ت. بسیاری از مدیران ما از توانائی کافی و بلکه لازم برای پیشبرد اهداف تعیین و تعریف شده در حوزه مدیریتی خود محروم هستند. شاید بسیاری از آنها می‌دانند که چه باید بکنند و امور را چگونه باید مدیریت نمایند (و احتمالاً دارای بالاترین نمره دانائی هم هستند) و همچنین شاید بسیاری از آنها می‌خواهند که کارها را بخوبی و در عالیترین شکل کمال و جمال آنها مدیریت نمایند (و احتمالاً دارای بالاترین نمره اراده‌ورزی هم هستند و در امور خواستن مشکل چندانی ندارند) ولیکن در مدیریتشان از حد شعارهای زیبا و دلفریب و ذهن‌فریب (عوامفریبی و خواص‌فریبی) فراتر نرفته و در عمل «عاجز» تشریف دارند. این دسته از مدیران بیش از هدایت و نظارت نیازمند حمایت هستند. این عده از مدیران ممکن است در امور نظارت و هدایت عملکرد مطلوبی داشته باشند ولیکن در امر حمایت از زیردستان خود معمولاً ضعیف تشریف دارند. مانند کسی که فوت و فنّ فرضاً قهرمان ورزشی شدن (مثل وزنه‌برداری، مشت‌زنی، شناگری، کشتی‌گیری و...) را نه تنها بخوبی می‌داند بلکه قادر به تدریس و تعلیم آنها در سطح دانشگاهی و مربیگری حرفه‌ای و باشگاهی آنها هم هست و حتی خیلی هم دوست دارد و تمایل شدید که قهرمان یکی از آنها و پهلوان جهان هم بشود اما استخوان‌بندی هیکل و قدرت عضلات بدنش، مقاومت انرژیک و رمقی برای انجام هیچکدام از آنها و رکورد زدن را ندارد. در این خصوص نیز لازمست که؛ اولاً) با نهایت دقت مدیرانی گزینش و منصوب شوند که علاوه بر دانستن و خواستن از توانستن و توانائی لازم و بلکه کافی برخوردار باشند. نباید اجازه داد «مدیران خسته و نیسته» (معمولاً پای کار نیستند و اگر هستند خسته‌اند!) جای «مدیران هسته» (همیشه و تا آخر پای کار هستند) را بگیرند. ثانیاً) برنامه «توان‌یابی مدیران» باید تبدیل به فرایندی ثابت و مؤثر و مستمرّ در درون نظام گردد و بدون تأثیرپذیری از باندهای مافیایی قدرت و ثروت و سوار بر امواج انواع «رسانه‌های سنتی و صنعتی»، مدیران را مورد ارزشیابی خود قرار دهد و ناکارآمدها را کنار زده و توانمندان را ارتقاء و اعتلاء بخشد. ... ادامه دارد. 👌فرمت PDF این سلسله در 👈این‌جا👉 است جهت تکثیر و توزیع در جلسات ذی‌ربط. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲۲ 🌐کانال 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲گروه 👈محل نظرات👉 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 هدایت به دست کیست؟ پیام این انیمیشن: « قبل از اینکه قربانی بشود، قربانی خود در اثبات واقعیت به شد!» به‌چه قیمتی⁉️ جالبی از نحوه انتقال و تکرار سریالی در قالب اصرار به تفهیم حقیقت و واقعیت به ! ، گاهی هم قربانی می‌شود! یعنی نه تنها مخاطبین، نمی‌شوند بلکه خود به باد فنا می‌رود! زیرا حکایت، حکایت بذر افشانی در شوره‌زار است که هیچ ثمری ندارد. انسان‌ها به ، چنان پیچیده است که حتی (ص) هم حریف آن نیست! فلذا لازمه هدایت دیگران به ، بیش و پیش از ، به درگاه خداست. : «إنک لا تهدی من أحببت ولکن الله یهدی من یشآء و هو أعلم بالمهتدین» (۲۸/۵۵) (ای رسول ما، با آنکه تو هادی خلقی) چنین نیست که هر کس را تو دوست بداری هدایت توانی کرد لیکن خدا هر که را خواهد هدایت می‌کند و او به حال آنان که قابل هدایت‌ند آگاه‌تر است. «و إذا سمعوا اللغو أعرضوا عنه و قالوا لنا أعمالنا و لکم أعمالکم سلام علیکم لا نبتغی الجاهلین» (۲۸/۵۶) و چون سخن لغوی (از دشمنان بشنوند از آن إعراض کنند و گویند: اعمال ما از ما و اعمال شما از شما، بروید سلامت باشید که ما هرگز مردم (هرزه‌گوی) نادان را نمی‌طلبیم. 👌فلذاست که بازخورد اجتماعی عملکرد () در ؛ «لعلهم یحذرون» (۹/۱۲۲) است! امید است...! اما تبیین را جهاد باید تا مؤثر افتد شاید! آری شاید ..‌.!!سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۱۳ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 جهل‌مرکب صبر مؤدب ازدواج با ، فرزندی بجز و بالتبع و ندارد. فلذا گرفتاران و ، قطعاً (دیر یا زود)، به خواهند رسید که مقدمه است ولیکن همه مکلفیم که کنیم؛ زمانی به و و برسند که خیلی دیر نشده باشد و صد البته هدایت، فقط دست خداست و و ما علینا الا البلاغ بشرط البصر و الصبر! بنابراین حماقت، حلقه واسط و میانی این جرثومه است و کسی است که به کاری بپردازد که نه به درد دنیایش بخورد و نه به درد آخرتش! و البته کسی هم که را بر ترجیح دهد، احمق است! ؛ علف هرزی است که درونش نمک‌زار و مناسب است و لذا هرگز نمی‌کند حتی اگر تصادفاً در حاصل‌خیزترین وضعیت، قرار بگیرد! (قد تبیّن الرشد من الغی) او هیچ عقلانیتی برای تشخیص و ندارد و غرق در است و بلکه از شدت ، چنان در ورطه فرو می‌لغزد که تعمداً تسلیم شده و همه‌چیز را و می‌بیند! در عالم آفرینش، هیچ عذابی بدتر از بی‌عقلی نیست! و خدا اگر بخواهد کسی را به بیافکند، خیلی بی‌سروصدا را از او می‌گیرد. زیرا که؛ ، نعمتت افزون کند/ از کفت بیرون کند. هر کسی که (ارزشمندترین ) را معطل بگذارد، خدا هم آن را بدون درد و حتی بدون احساس از او پس می‌گیرد! لذا هیچ‌کسی برای از کف دادن عقل، آخ هم نگوید و ای‌بسا خوشحال‌تر هم باشد! ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۱۷ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
8.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ ⁉️ دین و آیین پیامبر قبل از بعثت ایشان چه بوده است؟ 📣 استاد محمدی شاهرودی پاسخ13شبهه‌درباره بعثت‌پیامبر 🔝لینک🔝 ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌اسلام حنیف ابراهیمی دین (ص)، قبل از ، بود که قرآن آن‌را می‌نامد. چنانکه دین ابراهیم(ع) نیز همانند پیامبران پیشین الهی، یا بوده است. اسلامی پاک و پاکیزه و بدون تحریف. حنیف و حنفآء در قرآن = ۱۲ بار ولیکن دین حنیف ابراهیمی (و بلکه حنیف ماقبل ابراهیم)، توسط (نوادگان حضرات و )، تدریجاً گردید. لذا لازم شد که توسط (ع) بازسازی شود و اسمش شد (مأخوذ از ) و کتابش شد وگرنه محتوای آن همان اسلام حنیف ابراهیمی بود. اما این دین هم توسط بنی‌اسرائیل، مورد تحریف قرار گرفت و دوباره لازم شد که توسط (ع) بازسازی شود و نامش شد () و کتابش شد که ایضاً بازیافت همان بود. بنابراین هر سه کتاب ؛ (، و ) توسط بنی‌اسرائیل تحریف شدند. در عین‌حال، باقیمانده در نسل (ع)، سالم مانده بود که (ص) هم متدین به آن دین اجدادی (حنیف) خود بودند. : «ما کان إبراهیم یهودیاً و لا نصرانیاً ولکن کان حَنِيفًا مُسْلِمًا و ما کان من المشرکین» (۳/۶۷) نه بود و نه ، بلکه یکتاپرست و تسلیم حق‌گرایی بود و از مشرکان نبود. ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۱/۹ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏