eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
156 دنبال‌کننده
468 عکس
263 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ تحریری حم بسمه تعالی حضرت روح در حریم ممنوعه! (۲) ملائکه بمحض اطلاع از خبر «آفرینش پدیده‌ای بنام »، ترازوئی بر می‌افرازند که در یک کفه آن، ثقلین «سبحانیت+قداست» خالق متعال قرار دارد و در کفه دیگر آن، ثقلین «مفسد+سفّاک» بودن خلیفه! بدین‌مفهوم که؛ و الهی (پاکی درونی و بیرونی/ذاتی و صفاتی) و «خیر مطلق» چگونه می‌تواند در عالم آفرینش، «مخلوق شرّ»ی را بیافریند و برتابد که براحتی مرتکب و می‌شود؟! و پیوسته می‌ورزد؟! مسئله مبدأیت «خیر» و مبدأیت «شرّ»، مسئله بسیار غامضی بوده است (که قبل از ، توسط مورد توجه قرار گرفت) و از نخستین دغدغه‌های انسان در بوده است. ایرانیان (بعنوان صاحبان نخستین و در زمین) شاید اولین کسانی بودند که در صدد حل معمای پیچیده مذکور برآمده و با خلق موجود موهومی بنام در مقابل بزعم خود، گره‌گشائی کردند!! و بدینوسیله ثنویت (شرک به الله) را در جهان پایه‌گذاری کرده و دنبال کردند. ثنویت ایرانیان (شرک اهورامزدا+اهریمن) ظاهرا وقتی به رسید در قالب «بَرَهما+ماهایا» دنبال گردید! همین ثنویت، وقتی به رسید، در قالب «یانگ+یین» و بالاخره همین ثنویت، وقتی به رسید در قالب «دو آلیسم» دنبال گردید! آری! «ثنویت»؛ بزرگترین خبطی بود که ایرانیان در سطح جهانی علیه بشریت، مرتکب شدند ولیکن در آخرالزمان، بزرگترین خدمت به بشریت هم به تعلق خواهد گرفت که در ، موفق به توسعه و تحکیم در خواهند گردید. پیروان ادیانی که از مخلوقی بنام در امان نیستند، ای‌بسا گرفتار کهنی باشند که بر سایه افکنده است با این پندار که مبدأیت هر شرّی و شرارتی به برمی‌گردد! و حال آنکه و صریحاً خلقت هر شرّی را به خودش نسبت می‌دهد؛ «قل أعوذ بر الفلق* من شرّ ما خلق* و من شرّ غاسق إذا وقب»! و مایا و یین و امثالهم، و پوچی هستند که قاعدتاً هیچ نقشی در و توسعه و شرورات ندارند و ساخته پرداخته ذهن انسان‌هائی هستند که بزعم خود خواسته‌اند، انتساب هر شری را از ساحت اقدس حضرت سبحان، دور سازند! علت چنین خبطی () در همان چیزی نهفته است که مورد بود! و شاید به همین علت است که خدای قادر در ، را در ردیف اول متهمین خود نشانده و قبل از و ، آنان را به می‌کشاند! (دو آیه در قرآن داریم که دقیقاً با عبارت «و یوم یحشرهم جمیعا» آغاز می‌شوند و مجموعاً از وقایع کلی بزرگترین در پرده‌برداری می‌کنند) و حال آنکه این در «تعلیم کل اسماء به آدم و ملائکه» حل شده است. ولیکن اسم‌الله حلاّل این مسئله، از شدت وحشت‌آفرینی آن، مورد کتمان و اغماض همه خلایق از جمله ملائکه است! آن اسم کدام است؟! «اسم الله الحریق» = «اسم الله المکتوم عندالملائکه»؛ اسمی است که از شدت ترس و هراس خود، آنرا کتمان می‌کنند! ملائکه همه را آشکار می‌کنند (ما تبدون) ولیکن یکی از آن‌ها را می‌کنند (ما کنتم تکتمون)! همان اسم فوق‌العاده وحشت‌انگیز و خطرناکی که اگر باندازه یک بند انگشت بدان نزدیک شوند بلافاصله آتش می‌گیرند! اسم‌الله (موحش و محرق!) از لغایت را فرا گرفته است که حتی جبرئیل هم بدان را ندارد ولو باندازه یک بند انگشت! (فرمود: «لو دنوت أنملة لاحترقت»!) چنانچه به اندازه یک بند انگشت، نزدیک شوم، بلافاصله می‌گیرم! این مقدمات از آن‌جهت به رشته تحریر در آمد تا ببینیم معمای ناسازی «مفسد و سفاکی خلیفه» با «سبحانیت و قداست الله» چگونه قابل جمع و است؟! اسم الله خاصی وجود دارد که عدم دو کفه ترازوی مذکور را توجیه می‌کند ولو اینکه ملائکه از بیان آن دارند، چنان وحشتی که باعث می‌شود تا آن را کتمان نمایند! «اسم‌الله»ی که هر چیزی و هر کسی (ولو جبرئیل) را سریعاً و شدیداً می‌سوزاند و محو می‌سازد تا چه رسد به مفسدین و سفّاک‌ها! بنابراین و و هر «شرّ»ی که هر لحظه در معرض و محو است، هیچگونه تهدید و تحدیدی علیه «سبحانیت و قداست الله» نیست و لزومی به اعتراضیه و اظهار شگفتی نیست. آیا این اسم الله خاص، در قرآن هم ذکر شده است؟ ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) شب قدر ۱۴۰۲ کانال چلچراغ معارف و احکام حم: https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff جهت گفتگوهای دینی و سیاسی پیرامون مسائل روز ملت ایران و امت اسلام (و هم‌اندیشی پیرامون پیام‌های کانال مذکور☝️) لطفا در گروه ذیل👇به ما بپیوندید: گروه چلچراغ معارف و احکام: https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe ❤️
☫﷽☫ ✍ ⚖️ عیدین «عرفان + قربان» و مفاهیم تقارن زمانی آن‌دو 💠 انسان را در ، چهار جای‌گاه منظور شده است: 1️⃣ جای‌گاه أعلیٰ (رضوان‌الله) 2️⃣ جای‌گاه عالی (جنات نعیم) 3️⃣ جای‌گاه سافل (دنیای دون) 4️⃣ جای‌گاه أسفل (جهنم صافی) 👌 ورود به از جای‌گاه عالی آغاز گردید که حد وسط بود. زیرا روح او متعلق به عالم أعلیٰ و جسم او متعلق به عالم سافل بود. جایگاه عالی همان جنّت (بهشت) بود ولیکن راه مستقیمی به جای‌گاه أعلیٰ (عالی‌تر) نداشت و تنها راه دسترسی بدان بر عالم سافل (دنیای سفلیٰ) و قربانی کردن جسم (وا نهادن بُعد مادی در این عالم) و آنگاه به عالم أعلیٰ (فراتر از بهشت) است. فلذا در این معرکه سه احتمال منطقی وجود دارد: ۱) موفقیت کامل و بسوی عالم أعلیٰ (عطآئاً غیرمجذوذ) ۲) موفقیت نسبی انسان و به عالم عالی (بهشت برین) ۳) شکست مفتضحانه بشر و به عالم أسفل (جهنم سوزان) 👌 احتمال چهارم (ماندن در عالم سافل یعنی دنیا) منتفی است زیرا طاقت حبس ابدی در این عالم را ندارد ولیکن بصورت موقت تا حدودی و بصورت نسبی تحمل می‌کند. شاید بهترین شعر عارفانه در این مطلب، غزلی از باشد که نیکو سرود: ساقیا بر سر جان بار گران است تنم باده ده باز رهان یک نفس از خویشتنم من از این هستی خود نیک به جان آمده‌ام تو چنان بی‌خبرم کن که ندانم که منم نفس را یار نخواهم که نه زین اقلیمم چه کنم صحبت هندو که ز شهر ختنم گل بستان جهان در نظرم چون آید روضه باغ بهشت است نه آخر چمنم پیش این قالب مردار چه کار است مرا نیستم زاغ و زغن طوطی شکر سخنم نیم از عالم خاک دو سه روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم ای بوی نگارم به من آر تا من از شوق، قفس را همه درهم شکنم خنک آن روز که پرواز کنم تا ور یار به هوای سر کویش پر و بالی بزنم در میان من و همام است حجاب وقت آن است که این پرده به یک سو فکنم 👌 در هر حال انسان در (عالم سافل) ناچار به کردن است ولیکن؛ چنانچه پیکر و قفس بدن خود را درهم شکسته و قربانی روح و خویش سازد، امکان پرواز بسوی عالم أعلیٰ را خواهد یافت و اگر مرغ روح خود را قربانی بدن و خود سازد، به سقوط می‌کند تا همه کثافات و آلودگی‌های حاصله را بسوزاند تا شاید گشته و مستحق بازگشت به گردد. ضمنا اگر نتواند بعد از رهایی از تعلقات بشریتی خود، روح خویش را به پرواز در آورد، صرفا بسوی عالم عالی (بهشت) باز خواهد گشت. ولیکن آدمی را سزاست که به عالم أعلی (ملکوت) رجعت کند که اصالتا برای آنجا آفریده شده است که؛ «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون». ⁉️ حال نوبت به این سؤال می‌رسد که آیا انسان، موفق خواهد شد؟! جواب این سؤال رهین میزان انسان است. یعنی عرفان و معرفت (عرفه) انسان تعیین‌کننده میزان موفقیت انسان در امر موفق است. دین اسلام (... یعلوا و لا یعلیٰ علیه) این جهان‌بینی واقعی و حقیقی خود را در قالب مناسک ایام مبارک و عید قربان به اشتراک گذاشته است و چه نیکو ایامی هستند اگر انسان بتواند قدر آن‌ها را دریابد! عیدین عرفان+قربان مبارک‌باد بر انسان ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) روز عرفه ۱۴۰۱ 💠 کانال چلچراغ معارف و احکام حم 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM 🔰 اشتراک نظرات در گروه چلچراغ معارف و احکام: https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
☫﷽☫ ✍ (گلچینی از گفته‌های منبری و نوشته‌های تبیینی در طی؛ قریب ۴۰ سال سخنرانی در انواع هیئات، مساجد و محافل و قریب ۲۰ سال مطلب‌نویسی در انواع فضاهای مجازی) = ؛ (مقدمه): و در طول ازمنه و دوران‌های متنوع خود، دارای انواع گوناگون فرهنگ‌ها و سبک‌های زندگی بوده است که ناب‌ترین و الهی‌ترین و بالتبع، الهام‌بخش‌ترین و أکمل آن‌ها؛ است که قرین اوج و موج است. آن جامعه‌ای، متعالی است که بخواهد و بتواند به فرهنگ عاشورایی آراسته گردد و این فرهنگ أکمل را در تار و پود کار و زندگی خود تجلی بخشد وگرنه که اندر خم یک کوچه مانده است! ولو اینکه شکوه تمدنی آن، چشم‌ها را خیره سازد و واأسفا که عقل مردم به چشمشان است و چشمشان کم‌سو! اگر برای «فرهنگ عاشورائی»، پیکر و ساختاری در نظر بگیریم، بلارَیب روح آن، است و اساساً فرهنگ عاشورا، عجین با علیه‌السلام است و این کالبد بدون آن‌حضرت، معنا و مفهومی ندارد. فلذا پیش‌نیاز فرهنگ عاشورا، به حسین است. به آن حسینی که است. شاید مناسب‌تر آن بود که از عنوان استفاده شود ولیکن بلحاظ احتمال خلط مبحث با فرهنگ اهالی ساکن شهر کربلا، از این عنوان معنی‌دار صرف‌نظر شد! سخن امام صادق علیه‌السلام مبنی بر اینکه؛ «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» (صرف‌نظر از تفاسیر مختلفی که توسط علمای انقلابی از آن بعمل آمده)، در واقع سخن از آرزوئی قابل تحقق است و برای شیعیان اهل‌البیت (علیهم‌السلام) یک و امر «باید»ی است که صد البته تجلی أکمل آن بدست (عج) امکان‌پذیر خواهد گشت إن‌شآءالله یکی از قابل‌تأمل‌ترین تفسیرهای این عبارت از آنِ آیت‌الله خامنه‌ای است که آن را چنین تفسیر کردند: «در هر دوره‌ای انسان‌ها نقشی دارند که اگر آن نقش را به‌درستی، در لحظه مناسب، در زمان خود ایفا کنند، همه‌چیز به سامان خواهد رسید، ملت‌ها رشد خواهند کرد، انسانیت گسترده خواهد شد.» (پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله خامنه‌ای در گزارشی از بیانات معظم‌له در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه امام حسین(ع)) و اما : اگرچه حسین مشهورترین امام از ۱۲ امام است ولیکن بقول صائب: یک عمر می‌توان سخن از «زلف یار» گفت در بند آن مباش که؛ مضمون نمانده‌ است برای ، باید او را حداقل از سه زاویه ضروری، مورد نگرش قرار بدهیم وگرنه نگاه ما جامع نخواهد بود: ۱) ۲) ۳) حماسه‌ای که امام حسین (علیه‌السلام) در کربلا آفرید، ریشه در ریشه و شاکله شخصیتی آن‌حضرت داشت ولیکن حماسه‌آفرینی شخصیتی مثل حسین، علل مختلفی داشت که در بین آن‌ها باید علت‌العلل آنرا هم جُست وگرنه قابل بهره‌برداری أکمل نخواهد بود. فلذا ناچاریم مبحث خود را در سه مقاله پیوسته به هم دنبال نمائیم: ۱- شاکله شخصیتی ۲- نهضت و حماسه ۳- انگیزه و هدف وگرنه بی‌بهره یا کم‌بهره خواهیم ماند. بدون این معرفت مثلثی یا نقصان در اضلاع و زوایای آن، هرگز به کنه مطلب و جوهره و و فرهنگ عاشورائی، نائل نخواهیم گشت. ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) عاشورای ۱۴۰۲ 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 🆔 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 ♣️ ابعاد وجودی سه‌گانه ما (بخش اول): 👌 خاطرم نیست این مقاله (فراتر از فروتر! در نقد یک نماهنگ) را سال‌ها قبل برای اولین‌بار در واتساپ یا تلگرام (و شاید در بلاگفا!) به اشتراک گذاشتم! بنظرم از این سؤال آغاز شد که کسی از علت کم‌رونقی جماعات پرسیده بود که جواب مختصری داده بودم. اول جوابیه مذکور و آنگاه مقاله را تقدیم می‌کنم: بنظر این حقیر؛ ریشه در و سنگینی و گرایش به حیات مادی و زمینی (اثاقلتم الی الارض؟!) دارد! ، ابعاد وجودی ما را در سه ساحت؛ ، و خلاصه می‌کند. (کلمه را بیشتر از ۳۰ مورد و کلمه را کمتر از ۳۰ مورد و کلمه را بیشتر از مجموع آن‌دو به کار برده است) رفع (کاملا و و بعبارتی ) در اولویت اول این موجود است. تأمین (نیمه مادی - نیمه معنوی) در اولویت دوم اقدامات این موجود قرار دارد. تهیه (کاملا و ) در اولویت آخر این موجود است! مگر آنکه شده باشد به » که آنگاه این اولویت‌ها ۱۸۰ درجه جابجا خواهند شد. معمولا قریب باتفاق انسانها (ولو در لفافه و حتی و باصطلاح بودن!) از چنین تربیتی کمتر برخوردار هستند! ، عمدتا جنبه معنویتی و آدمیتی دارد و لذا مطلوب اول جنبه بشریتی و مادیتی انسانها نیست. البته مواهبی که شما شمردید (و امور دنیوی را هم در آن مورد لحاظ قرار دادید!)، اگر واقعا محسوس باشد اقدام به اقامه آنرا در اولویت دوم قرار می‌دهد. میل به دارد بر خلاف که عشق به دارد. لذا تنها راه احیاء و توسعه نماز جماعت همان راهکار قرآنی است؛ ۱- بالحکمة ۲- الموعظة الحسنة ۳- جدل أحسن (جدل حسن هم و پایداری نخواهد داشت. فلذا فقط ، آنهم بعد از بیان و انجام ) ... + نقادی یک نماهنگ: ⁉️ فراتر از فروتر! ⁉️ نژاد = مذهب ؟! ⁉️ بشریت =/= مذهب؟! 👌 که دشمن است در انسانها به أشکال مختلفی پیدا می‌کند. 👌 یکی از کاربست‌های شیطان، استفاده از برخی انسان علیه بعضی جنود باطنی دیگر اوست! 👈 فرضا عواطف و احساسات پاک انسان (با مرکزیت در ) را بر می‌انگیزد تا افکار و براهین انسان (با مرکزیت در ) را تهی و فاسد نماید! 🌀 اخیرا فیلمی در ، منتشر می‌شود که مثال روشنی از این است. در فضائی از حاکمیت احساسات، یک جوان یمنی شاغل به تحصیل در یک کشور را می‌بینیم که بعلت فقر خود و خانواده، سالها از دیدار همدیگر محروم هستند. تا اینکه جمعی از دانشگاهیان میزبان طی برنامه‌ای نوع‌دوستانه امکان ملاقات آنها (در قالب شوهای نمایشی!) را فراهم می‌سازند. تا اینجای قصه، همه‌چیز خوب پیش رفته است ولیکن پایان‌بخش حاشیه نوشتاری این کلیپ، جمله‌ای هست که بجز بهره‌برداری شیطانی و مصادره آن به زیان انسان چیزی نیست. زیرا ادعا می‌کند؛ «بشریت فراتر از نژاد و مذهب است.»! و اما شرح و نقد این شبهه ظریف (اول؛ توجیه مثبت آنگاه نقادی): الف) توجیه جمله اعوجاجی: ۱. و را همسان می‌پندارد. شاید بخاطر اینکه قدر مشترک آنها بر عدم همرنگی با دیگران است. یعنی نژادپرستها بلحاظ تعصبات نژادی، خود را تافته جدابافته از دیگران می‌دانند و‌ خودبرتربینی نژادی باعث عدم احترام و بالتبع عدم به دیگران می‌گردد. همچنین هم بلحاظ مراعات برخی قاعدتا دارای انضباطی در خود هستند که اجازه نمی‌دهد براحتی با دیگران درآمیزند و با دیگران (کافرین؟) درد مشترک یا احساس مشترکی داشته باشند. بنابراین ویژگی مشترک نژادیون و مذهبیون، همانا افتراق با دیگران است که ناشی از خودبرتربینی یا کمتربینی دیگران است. ۲. بشریت را در اینجا در مقابل (هواپرستی) یا بمفهوم آزادمنشی در مقابل جزمیّت و خودخواهی به کار برده است که البته عامیانه است. در متون مشابهی معمولا از کلمه انسانیت استفاده شده است. و در موارد دقیق‌تر از کلمه حُرّیّت بهره گرفته شده است. همچنانکه (ع) در روز هنگام تقاضای برای إطفاء عطش طفل نوزاد خود یا جلوگیری از حمله به خیام زنان و کودکان خود (حداقل تا زمانی که او زنده است)، مهاجمین را دعوت به حُرّیّت می‌کند؛ «إن لَم یَکُن لَکُم دینٌ و کُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم»؛ اگر دین ندارید و از قیامت نمی‌ترسید، لااقل در دنیای خود آزاده باشید. (بحارالانوار/ج۴۵/ص۵۱) زیرا عربها ادعا داشتند که از هستند و لذا مرتکب رذالت نمی‌شوند! ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) صفحات مجازی حسینی منتظر در ایتا: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 ♣️ ابعاد وجودی سه‌گانه ما (بخش دوم): 👈 بنابراین چیزی (از قبیل؛ بشریت، انسانیت و حرّیت) بنیادی‌تر از گرایشات و اعتقادات نژادی و مذهبی هم وجود دارد که می‌تواند تعیین‌کننده رفتار اجتماعی انسانها باشد و آنان را به همگرایی و رفتار صحیح سوق دهد. 👌 ب) اشکالات قضیه: ۱- بشریت؛ در افواه عوام ممکنست در مقابل و پایبندی به و بالتبع عاری از صفات نیک انسانی و نوعدوستی به کار برود ولیکن بنده بعنوان یک محقق لازمست توضیح بدهم که؛ در نگاه قرآن کریم؛ بشریت همان حیوانیت است که البته شامل همه مشترکاتی می‌شود که همه انسانها با حیوانات دارند از قبیل؛ جسم و پیکر و اعضاء و‌ جوارح و نیز غرائزی که موجب حیات و بقای این مخلوق (حیوان ناطق؟!) می‌گردد. از بشره (و جمع آن) بمعنای پوست، مشعر بر کالبد ظاهری این موجود است. در واقع هم همان مجموعه‌ای از ترکیبات بافتهای حیوانی است که پوستی بر آنها کشیده شده است و آنچه از آن مشهود است پوست و جنبه فیزیکی آنست. فلذا بهتر است هنگام استفاده از کلماتی که قصد تخطئه حیوانیت و غرائز حیوانی را دارد بجای واژه بشریت از عبارت استفاده شود. ولیکن انسانیت هم (که در متون مشابه معمولا بعنوان یک «دین کامل» یاد می‌شود!) عبارت چندان مناسبی نیست. زیرا ایضا در ؛ بشر (در مقابل و و ؟) دارای دو بُعد وجودی دیگر هم است که وجوه افتراق این مخلوق از سایر خلائق است. انسان/انسانیت (از سه ریشه نسیان یا نَوَسان و یا إنس) بر خلاف بشر/بشریت (که جنبه دارد) دارای جنبه است. به عبارتی؛ بشریت ابعاد سخت‌افزاری و انسانیت ابعاد نرم‌افزاری ما را تشکیل می‌دهد. در نتیجه معمولا بشریت (=حیوانیت) در مقابل انسانیت (=معنویت) است که قاعدتا ترجیح بشریت بر انسانیت، در واقع ترجیح حیوانیت (سبُعیّت و بهیمیّت) بر انسانیت (عقلانیت و فرزانگی) است. 👈 انسان موجودی است که با دیگران و غیر خود و یا هوای نفس خود اُنس می‌گیرد. جویای انس و پذیرنده انس است و از آنجا که سریعا مأنوس می‌گردد، انسان نامیده شده است. این موجود حتی با و یا ترکیبی از این دو هم مأنوس می‌گردد (و و می‌شود!) تا آنجا که با آنها همذات‌پنداری پیدا کرده و یگانگی می‌جوید و معمولا دل کندن از آنها را هم بر نمی‌تابد! چنانکه هم‌اکنون حتی که داعیه (ص) دارد، متاسفانه دارای ماه‌هایی است که اسامی آنها عمدتا یادآور الهه‌های موهوم نیاکان آنهاست و حتی نظامی ایدئولوژیک مثل هم جرأت تغییر این اسامی کهنه‌پرستانه و موهوم را ندارد! 👈 انسان موجودی است که معمولا گرفتار نسیان و فراموشی است و همه چیز را براحتی فراموش می‌کند. فلذا انسان نامیده شده است. این تعریف در مقابل تعریف قبلی است و البته شگفت‌انگیز! 👌 طبق این تعاریف؛ انسان موجودی است که هم اهل أُنس آسان با همه‌چیز است و در عین‌حال اهل نسیان و فراموشی همان چیزهایی که با آنها مأنوس گردیده است! خلاصه: انسان موجودی است که با خود أنس می‌جوید ولیکن همزمان او می‌شود در حد «نسیاً منسیّا»! 👈 در وجه تسمیه انسان، انتساب انسان به نوسان هم خالی از وجه نیست! زیرا این موجود بعد از تعلق بر ، دارای مرتبه وجودی سومی می‌گردد متفاوت از روح و جسم و لذا نامیده می‌شود. نفس حالتی متغیّر در میزان وابستگی به روح یا جسم است. نفس گاهی به جسمانیت (حیوانیت) گرایش پیدا می‌کند و مظهر بشریت و پوستین‌گی و کدورت می‌گردد و لذا بهیمیت (گوسفندصفتی) و سَبُعیّت (گرگ‌صفتی) می‌ورزد که در این حالت نامیده می‌شود آنهم أماره به سوء! (إنّ النفس لَأمّارة بالسوء) ولیکن این نفس بلحاظ نوسانی که در طبیعت خود دارد گاهی هم به (معنویت) گرایش یافته و مظهر و آدمیّت می‌گردد فلذا حُرّیت و و عشقیت می‌ورزد که در این حالت نام می‌یابد. حد فاصل «نفس أمارة» تا «نفس مرضیة»، مراتبی است که به ترتیب از سطح بشریت لغایت آدمیت، عبارتند از: نفس لوّامة نفس عاقلة نفس ملهمة نفس مطمئنة نفس راضیة (قرآن: یآ أیّتها النفس المطمئنة إرجعی إلی ربّک راضیة مرضیة) بنابراین همان «نفس»ی است که در مراتب خود دائما در است. امروز است و فردا و پس‌فردا و شاید روزی با توجه به الهامات الهی بتواند به مرتبه و شاید و حتی به برسد که است. و ایضا ممکنست در یک سیر قهقرائی و ارتجاعی پیاپی سقوط کند و تا خود را به نیافکند، بیقرار باشد. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) صفحات مجازی حسینی منتظر در ایتا: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۳۷): جامعه ایرانی همچون جامعه جهانی در سراشیبی سقوط به «حیوانیت»! (بخش ۳): . 👌 این قسمت، هم در مجموعه مباحث معطوف به «چالش‌های امام در تشکیل نظام» قابل تعبیه است و هم در منظومه مباحث «سقوط معنوی جامعه ایرانی به حیوانیت»! تبرّجات؛ حرام شرعی یا حرام سیاسی؟! امام خامنه‌ای (مُدَّظلّهُ‌العالی)، بی‌حجابی را در زمره دوگانه‌های حرام شرعی و سیاسی برشمردند و در این‌جا در صدد تحلیل علت چنین برداشتی هستیم. مسئله و بزرگترین و جدی‌ترین چالش فرهنگی-اجتماعی «نهضت+نظام اسلامی» است. شُل‌حجابی (بی‌حجابی و بدحجابی ) زنان و دختران (ناکثین)، نه تنها برای حامیان «نهضت منهای نظام اسلامی» (مارقین)، یک صف‌آرائی ضد آرمانی و ضدانقلابی است فلذا به شمار می‌رود همچنان که برای طرفداران «نظام بدون نهضت اسلامی» (قاسطین)، یک صف‌آرائی ضد قانونی و ضد انتظامی است فلذا به شمار می‌رود. بنابراین، متبرجات در مقابله با هر کدام از این منحرفین از نظریه امامین انقلاب و نظام، رفتاری چالشی دارند و نوبت آن‌هاست که (اگر در ادعای انقلابی‌گری یا نظام‌طلبی خود، صداقتی دارند)، مشترکاّ باید چالش علنی تبرّجات زنان را در هر جای‌گاهی که هستند، به چالش جدی بکشند و معطل ورود دیگری به معرکه مقابله با ناکثین نمانند. و اما بر پیروان «نهضت+نظام اسلامی» (لاحقین) است که قبل از ورود دو طیف منحرف مذکور (که ممکنست امر ظریف مواجهه با متبرّجات را نیز به انحرافات افراط و تفریطی بکشانند)، وارد میدان شده و چالش جدی و بدون تعارف مذکور را به نحو ، مدیریت نمایند. این سلسله مقالات در راستای تبیین مبانی همین امر خطیر است که باید به دقت مورد مطالعه و مطالبه قرار بگیرند تا سره از ناسره، تمییز گردد. خشونت و خذولت در کمین است. آنچه که امربمعروف و نهی‌ازمنکر معطوف به شُل‌حجابی متبرّجات (حلقه‌ای از زنجیره طویل مرتکبین حرام شرعی و حرام سیاسی) را به انحراف خشونت توسط «مدعیان نهضت منهای نظام» یا به انحراف خذولت توسط «مدعیان نظام منهای نهضت»، می‌افکند، عدم تبیین دقیق و عمیق این مسئله ظریف و حساس است. بنابراین یک شخص ولایی (حامی ولایت) باید همزمان در سه جبهه، میدان‌داری نماید: ۱) مفاهمه و مقابله با ناکثین (متبرّجات و حریم‌شکنان عفاف و حجاب) ۲) مفاهمه با مارقین (مدعیان نهضت منهای نظام) ۳) مفاهمه با قاسطین (مدعیان نظام منهای نهضت) در غیر این‌صورت، «حمایت از ولایت» و «پشتیبانی از ولی‌فقیه»، تحقق و تجلی نخواهد یافت. ، از آنجایی ناکثات و طاغیات هستند که پیمان‌شکنی آن‌ها چند لایه است؛ هم در معرکه ضدیت با و هم با و هم با و هم با قوانین و مقررات ایران (فلذا در هماهنگی و هم‌ردیفی با و بویژه منحوس) و هم بسترسازی برای بی‌ناموسی و قتل‌عام غیرت و عفت و حیای اجتماعی و در یک کلمه؛ وارد شده‌اند. (لطفاً 👈 این‌را هم ببینید 👉 که 👈 ادامه این مقاله است 👉) مدعیان نظام منهای نهضت، از آنجایی قاسطین هستند که به هر علتی و به هر قیمتی، مایل به معامله با متبرّجات و نادیده‌انگاری آن‌ها و بالتبع اضمحلال هستند که در ادبیات امروز، به طیف «مذهبی‌های صورتی» نیز معنون شده‌اند. مدعیان نهضت منهای نظام، از آنجایی مارقین هستند که در تقابل با متبرّجات حرمت‌شکن، فراتر از و رفتار می‌کنند و دافعه آن‌ها غالب بر جاذبه آن‌هاست. زیرا که مرتکبین ناهنجاری‌های اجتماعی را گاو و حیوان می‌پندارند! و حال آنکه در هیچ شرایطی (باستثناء دریدگی سلیطه‌های وحشی که ای‌بسا در هنگامه براندازانه، محور توحش کرگدن‌های ویران‌گر و کروکودیل‌های غارت‌گر می‌شوند که البته در بین شُل‌حجاب‌ها، اقلیتی بیش نیستند) نباید آن‌ها و نیز امربمعروف و نهی‌ازمنکر را نادیده گرفت و از مراعات «أشدّآء علی الکفار و رحمآء بینهم» غفلت ورزید که شرط با ولایت است. (... و الذین معه ...) امربمعروف و نهی‌ازمنکر اسلامی در سپهر نهضت+نظام، انسان‌مدار و کرامت‌محور است نه حیوان‌پندار و نفرت‌پرور. الفبای فریضتین اسلامی و عقلانی؛ است؛ (... إنّهُ طَغیٰ فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى)؛ گفتاری که باعث تذکر و موجب خشیت طاغی و طاغیه گردد. (سوره طه/آیه ۴۴) زیرا که امکان توبه و بازگشت طواغیت عصیان‌پیشه از مطلق‌گرایی در و آنگاه پذیرش و سپس آمادگی برای ، فقط با قول لین و گفتار نرم، میسر است و بس. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی‌(منتظر) دبیرکل جبهه حامیان ولایت ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 🥴خبط و خطای معرفتی دو رئیس جمهور کم‌سواد ایران!! بیت شعری از روشن‌ضمیر مشهور به ؛ «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا»، تاکنون مورد تمسک (سوءاستفاده) دو قرار گرفته است: ۱) () در مورخه ۱۳۹۴/۲/۹ ۲) () در تحلیف ۱۴۰۳/۵/۹ و (دقیقاً به فاصله ۹ سال و ۳ ماه از همدیگر) منظور هر دو نفرشان؛ ترسیم کاملاً غلط برای با سوء برداشت از این شعر حافظ است! آن‌ها که گویا چندان بهره‌ای از مطالعات عمیق و دقیق نه تنها بلکه ادبیات و ندارند، خود از عبارت بخشی را ملعبه تصورات خود از و در سیاست خارجی قرار داده و پنداشته‌اند که لابد این شعر بخشی حافظ، حلاّل مشکلات نحوه مواجهه با و است و در نتیجه، بصورت اجتناب‌ناپذیری به نتیجه غلطی می‌رسند و آنگاه که مواضع‌شان به شکست می‌انجامد، تقصیرات را ابلهانه در جای دیگری (فرضاً در قانون اقدام راهبردی مجلس!) می‌جویند! و ریشه این هر دو نفر و بلکه میلیون‌ها ایرانی دیگر را احتمالاً باید در فارسی، جستجو کرد! و اما معنا و مفهوم شعر حافظ: قبل از بررسی هر مطلبی، لازمست این نکته را متذکر شویم که؛ حافظ شیرازی، بعد از حمله مغول و از بین رفتن متون و منابع معرفتی ایرانیان، همزبان با (از جمله عرفای خراسانی، اردبیلی و همدانی اجداد امام خمینی که بعد از نیشابور، کشمیر هند را پایگاه قرار دادند) به تجمیع و ارائه معارف در قالب شعر پرداخت و اشعار عرفانی زیبا و عمیقی هم از خود به یادگار گذاشت. تمرکز حافظ عمدتاً بر تعریف و تبیین مبتنی بر تنوع روایات مورد اشاره به بود. «عشقت رسد به فریاد ار خود بسان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت» 👌 حافظ می‌داند که وقتی از به عرضه می‌شود، مردمان چهار دسته می‌شوند؛ ، ، و صرف‌نظر از منافقین که نهانی تیشه به ریشه اسلام و مسلمین می‌زنند، دو دسته با اسلام و مسلمین در عیان می‌ستیزند که عبارتند از کافرین و مشرکین ولیکن دستور در مواجهه با این دو دسته دشمن علنی، کاملاً متفاوت است: ۱) در باره کفار (و منافقین) بدون هیچ حاشیه و تبصره‌ای، دستور به شدت و غلظت عمل در حد قتال است؛ «... أشدّآء علی الکفار ...» (فتح/۲۹) و «... جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ ۚ وَ ...» (توبه/۷۳) ۲) در باره مشرکین، مواجهه دو مرحله‌ای را توصیه می‌کند: ۲/۱- دستور به مدارا و قبل از شدت عمل؛ «... فَأَجِرْهُ حَتَّىٰ يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ...» (توبه/۶) و «... فَإِنْ تَابُوا وَ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ آتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ ...» (توبه/۵) ۲/۲- شدت عملی همانند مواجهه با کفار و منافقین؛ «... فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ» (توبه/۵) و «... إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لَا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَ لَا ذِمَّةً ۚ يُرْضُونَكُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ تَأْبَىٰ قُلُوبُهُمْ ...» (توبه/۸) بنابراین این بیت شعر حافظ جنبه بخشی دارد (نه کلی) و اشاره به راهکار دوم (صرفاً تعامل در مواجهه با مشرکین آنهم قبل از آنکه دست به سلاح بشوند مورد اشاره در بند ۲/۱ این مقاله و صرفاً در زمان اهدای فرصت مطالعاتی به نادانان آن‌ها) می‌کند نه راهکارهای اول و سوم که فرمان به اقدام شدید و مقابله و مقاتله و (و نه ) است. 👌 نحوه مواجهه با و (کرگدن‌های ویران‌گر و کروکودیل‌های غارت‌گر) هم دقیقاً باید همین باشد؛ ۱) اذناب مزدور باید به سختی مجازات شوند. ۲) به نادانان و باید «فرصت مطالعاتی توأم با مهر و شفقت» داده شود تا و نمایند. ۳) جاهلینی که مایل به یافتن و انجام توبه نیستند، باید به شدت مجازات شوند. پ.ن.: «با دشمنان مدارا» در بیان حافظ لسان‌الغیب، صرفاً اشاره به همین مهلت و فرصت مطالعاتی جهت یافتن بصیرت به مشرکین است و بس و به هیچ وجه قابل تعمیم به کفار و نیز منافقین و همچنین مشرکین مسلح و مهاجم نیست. فلذا به چنین رؤسای جمهوری که گرفتار یا هستند، باید گفت: «فأینَ تذهبون»؟! آیا ضرورت ندارد این‌ها قبل از ورود به پشت ، ساعتی هم در بنشینند؟ آیا از اوجب واجبات نیست؟ ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۱۱ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲هم‌اندیشی چلچراغ معارف 🙏