eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
156 دنبال‌کننده
468 عکس
263 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ خدمت پیامبر اعظم(ص)؛ برتر از خدمت کل خادمین به بشریت در طول تاریخ، همچون افضل بودن ضربت علیٍّ(ع) در یوم الخندق از عبادة جن و إنس! 👇 در امتداد و عاشورا در امتداد 🔴🚩🔴🚩🔴🚩 ؛ ارزشمند و بی‌بدیل و کم‌نظیر 👇👇👇 🟢🚩🟢🚩🟢🚩 🟢🚩🟢🚩 🟢🚩 👈 (بخش اول) ✅ ارزشمندترین اتفاقی که در زمین قابل وقوع است؛ «خدمت به بشریت» است. 👈 و انسان‌های زیادی در طول تاریخ به جوامع بشری، انواع خدمات را انجام داده‌اند. 👌 ولیکن خدمت حضرت خاتم‌النبیین(ص) در مقایسه با خدمات گوناگون انواع اشخاص حقیقی و حقوقی به بشریت، از همه ارزشمندتر و بی‌بدیل‌تر بوده است. 🔰 برای توضیح و اثبات این ادعا ناچارم در قالب چند مقدمه، از آخرین کلام تحریف‌ناشده خالق سبحان با انسان؛ یعنی از ، کمک بگیرم: ۱) غیب: 👈 قرآن، زمین و زمانی را که ما انسانها در آن متولد شده و زندگی می‌کنیم و در آن می‌میریم، عالم «شهادت» می‌نامد که آنرا در مقابل عالم «غیب» به کار می‌برد. 👌 کلمه «الشهادة» در قرآن، حتی یکبار هم بدون کلمه «الغیب» به کار نرفته است (که در حکم معمای قابل تأملی است!) و حال آنکه کلمه «غیب» مستقلا حدود ۵۰ بار به کار رفته است. ⁉️ مفهوم آن شاید این باشد که عالم شهود بدون غیب، نه تنها هیچگونه وجاهت و اعتبار بلکه هیچگونه وجود مستقلی هم ندارد. ✅ «عالِمُ الغیب و الشهادة» هم یکی از صفات خالق متعال است که آنرا در قرآن با همین ترکیب، ۹ بار به کار برده است. ۳ بار هم «عالم الغیب» و ۱ بار هم «عالم غیب السموات و الارض». 💠 در سرآغاز بزرگترین سوره خود (بقره)، «ایمان به غیب» را مقدم بر «ارکان تقوا» (اقامه نماز، انفاق رزق، ایمان به ما أنزل‌الله و یقین به آخرت)، به کار برده است که بدون آن «هدایت» به صورت نخواهد گرفت و انسان غرق در هرگز به نخواهد رسید. 👈 بنابراین «ایمان به غیب» زیرساخت علمی و عملی خداست. ۲) روح: 👌 نسبت غیب به شهادت، همانند نسبت روح به جسم است. در مشاهده هر انسانی، هر آنچه که به چشم ظاهر می‌آید، جسم اوست و روح او زمانی قابل فهم است که از پیکرش جدا شود که در آن‌صورت سرآغاز بی‌حرکتی (فاقد هرگونه کنش و واکنش) و فروپاشی جسم است. 👈 کسی که بتواند روح را درک بکند و به وجود قطعی و مؤثر آن واقف شود، خواهد توانست «غیب» و ضرورت آن را هم درک نموده و به وجود قطعی، مؤثر و سلطه آن بر عالم شهود پی ببرد. ✅ لذا همانگونه که وجاهت و ارزش به وجود است، اعتبار و ارزش عالم شهادت هم با وجود عالم غیب است. 👈 همچنانکه جسم بدون روح، مرداری در حال اضمحلال و فروپاشی، بیش نیست، عالم شهود هم بدون عالم غیب مضمحل و بی‌معنی و متلاشی است. 👌 همان‌قدر که جسم به روح وابسته و محتاج است، عالم شهادت هم به عالم غیب محتاج و نیازمند است. و اساسا سرنوشت عالم شهود بدست عالم غیب است. ✅ «آفرینش انسان در بهترین ترکیب با قوام» (لقد خلقنا الانسان فی أحسن تقویم) به اینست که دارای بهترین ترکیب وجودی (ترکیب جسم و روح و تلفیق غیب و شهادت) است فلذا خالق متعال به خود مبارک‌باد می‌گوید: «فتبارک الله أحسن الخالقین»! 👌 انسان؛ مظهر اعلای همزیستی و هماهنگی «غیب و شهود» است تا زندگانی او در هر دو عالم، گستره داشته باشد. 👈 در انتقال انسان از دنیا به عقبیٰ، جسم او تجدید ساختار می‌یابد ولیکن روح از عالم شهادت، مفارقت یافته و به غیب رجعت می‌کند و آنگاه در قیامت مجددا به پیکر جدید (و البته با همان شکل و هیبت و هیکل دنیوی بازسازی شده) خود حلول می‌کند تا زندگانی در آخرت (بهشت و جهنم و ای‌بسا عالم مافوق آنها) را هم تجربه نماید. بنابراین عالم غیب، ظرفیت آنرا دارد که واسطه و محل انتقال روح از جسم دنیوی به جسم أخروی باشد. ... ادامه دارد👇 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/2932سیدمحمدحسینی(منتظر) دبیر کل حزب وحدت و عدالت بهار ۱۴۰۰ هجری شمسی 👌 بازنشر بمناسبت گرامیداشت میلاد مبارک پیامبر اعظم (صلوات الله و سلامه علیه و آله و آبائه) ۱۰ مهر ۱۴۰۲ (این مقاله را برای اولین‌بار حدود دو سال قبل در پیام‌رسان واتساپ به اشتراک گذاشته بودم) 💠کانال اطلاع‌رسانی حم (دریافتی و تحریری)؛ «حیفه این پیام‌ها را نبینی» (یک از هزاران؛ گلچینی از صدها پیام متنوع): 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 ♣️ ابعاد وجودی سه‌گانه ما (بخش دوم): 👈 بنابراین چیزی (از قبیل؛ بشریت، انسانیت و حرّیت) بنیادی‌تر از گرایشات و اعتقادات نژادی و مذهبی هم وجود دارد که می‌تواند تعیین‌کننده رفتار اجتماعی انسانها باشد و آنان را به همگرایی و رفتار صحیح سوق دهد. 👌 ب) اشکالات قضیه: ۱- بشریت؛ در افواه عوام ممکنست در مقابل و پایبندی به و بالتبع عاری از صفات نیک انسانی و نوعدوستی به کار برود ولیکن بنده بعنوان یک محقق لازمست توضیح بدهم که؛ در نگاه قرآن کریم؛ بشریت همان حیوانیت است که البته شامل همه مشترکاتی می‌شود که همه انسانها با حیوانات دارند از قبیل؛ جسم و پیکر و اعضاء و‌ جوارح و نیز غرائزی که موجب حیات و بقای این مخلوق (حیوان ناطق؟!) می‌گردد. از بشره (و جمع آن) بمعنای پوست، مشعر بر کالبد ظاهری این موجود است. در واقع هم همان مجموعه‌ای از ترکیبات بافتهای حیوانی است که پوستی بر آنها کشیده شده است و آنچه از آن مشهود است پوست و جنبه فیزیکی آنست. فلذا بهتر است هنگام استفاده از کلماتی که قصد تخطئه حیوانیت و غرائز حیوانی را دارد بجای واژه بشریت از عبارت استفاده شود. ولیکن انسانیت هم (که در متون مشابه معمولا بعنوان یک «دین کامل» یاد می‌شود!) عبارت چندان مناسبی نیست. زیرا ایضا در ؛ بشر (در مقابل و و ؟) دارای دو بُعد وجودی دیگر هم است که وجوه افتراق این مخلوق از سایر خلائق است. انسان/انسانیت (از سه ریشه نسیان یا نَوَسان و یا إنس) بر خلاف بشر/بشریت (که جنبه دارد) دارای جنبه است. به عبارتی؛ بشریت ابعاد سخت‌افزاری و انسانیت ابعاد نرم‌افزاری ما را تشکیل می‌دهد. در نتیجه معمولا بشریت (=حیوانیت) در مقابل انسانیت (=معنویت) است که قاعدتا ترجیح بشریت بر انسانیت، در واقع ترجیح حیوانیت (سبُعیّت و بهیمیّت) بر انسانیت (عقلانیت و فرزانگی) است. 👈 انسان موجودی است که با دیگران و غیر خود و یا هوای نفس خود اُنس می‌گیرد. جویای انس و پذیرنده انس است و از آنجا که سریعا مأنوس می‌گردد، انسان نامیده شده است. این موجود حتی با و یا ترکیبی از این دو هم مأنوس می‌گردد (و و می‌شود!) تا آنجا که با آنها همذات‌پنداری پیدا کرده و یگانگی می‌جوید و معمولا دل کندن از آنها را هم بر نمی‌تابد! چنانکه هم‌اکنون حتی که داعیه (ص) دارد، متاسفانه دارای ماه‌هایی است که اسامی آنها عمدتا یادآور الهه‌های موهوم نیاکان آنهاست و حتی نظامی ایدئولوژیک مثل هم جرأت تغییر این اسامی کهنه‌پرستانه و موهوم را ندارد! 👈 انسان موجودی است که معمولا گرفتار نسیان و فراموشی است و همه چیز را براحتی فراموش می‌کند. فلذا انسان نامیده شده است. این تعریف در مقابل تعریف قبلی است و البته شگفت‌انگیز! 👌 طبق این تعاریف؛ انسان موجودی است که هم اهل أُنس آسان با همه‌چیز است و در عین‌حال اهل نسیان و فراموشی همان چیزهایی که با آنها مأنوس گردیده است! خلاصه: انسان موجودی است که با خود أنس می‌جوید ولیکن همزمان او می‌شود در حد «نسیاً منسیّا»! 👈 در وجه تسمیه انسان، انتساب انسان به نوسان هم خالی از وجه نیست! زیرا این موجود بعد از تعلق بر ، دارای مرتبه وجودی سومی می‌گردد متفاوت از روح و جسم و لذا نامیده می‌شود. نفس حالتی متغیّر در میزان وابستگی به روح یا جسم است. نفس گاهی به جسمانیت (حیوانیت) گرایش پیدا می‌کند و مظهر بشریت و پوستین‌گی و کدورت می‌گردد و لذا بهیمیت (گوسفندصفتی) و سَبُعیّت (گرگ‌صفتی) می‌ورزد که در این حالت نامیده می‌شود آنهم أماره به سوء! (إنّ النفس لَأمّارة بالسوء) ولیکن این نفس بلحاظ نوسانی که در طبیعت خود دارد گاهی هم به (معنویت) گرایش یافته و مظهر و آدمیّت می‌گردد فلذا حُرّیت و و عشقیت می‌ورزد که در این حالت نام می‌یابد. حد فاصل «نفس أمارة» تا «نفس مرضیة»، مراتبی است که به ترتیب از سطح بشریت لغایت آدمیت، عبارتند از: نفس لوّامة نفس عاقلة نفس ملهمة نفس مطمئنة نفس راضیة (قرآن: یآ أیّتها النفس المطمئنة إرجعی إلی ربّک راضیة مرضیة) بنابراین همان «نفس»ی است که در مراتب خود دائما در است. امروز است و فردا و پس‌فردا و شاید روزی با توجه به الهامات الهی بتواند به مرتبه و شاید و حتی به برسد که است. و ایضا ممکنست در یک سیر قهقرائی و ارتجاعی پیاپی سقوط کند و تا خود را به نیافکند، بیقرار باشد. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) صفحات مجازی حسینی منتظر در ایتا: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 نماز؛ کوفتن درگاه حق با تمام وجود قال رسول الله (صلی‌الله علیه و آله): «إنَّ المُصَلّي لَيَقرَعُ بابَ المَلِكِ و إنَّهُ مَن يُدِم قَرعَ البابِ يُوشِكُ أن يُفتَحَ لَهُ» یعنی؛ نمازگزار، درب خانه فرمانروا[ى جهان] را مى‌كوبد و هر كه درِ خانه‌اى را پيوسته بكوبد، اميد است كه به رويش گشوده شود. (نهج‌الفصاحه/ص۸۲۷ و مسندالشهاب/ج۲/ص۱۸۸) دکتر شریعتی (مجموعه آثار۲/خودسازی انقلابی): «... این بعد اجتماعی و سیاسی امر، اما مولوی به یک بعد وجودی و فلسفی و عرفانی هم اشاره می‌کند و ببینید که برداشت مولوی در و : «سبحان ربی العظیم و بحمده، سبحان ربی الاعلی و بحمده» چیست. می‌گوید: گفت پیغمبر رکوع است و سجود بر در حق، کوفتن حلقه وجود چه جور است؟ چه جور قضیه را می‌فهمیده و چه منظره‌ای به ذهنش می‌رسیده است؟ تصویر را از زندگی یک سوار تنها در یک صحرا گرفته است. مسافری تنها در جاده‌های قدیم سواره می‌آمده است. شب شده، بیابان است، چراغی نیست، قهوه‌خانه‌ای نیست، راهداری نیست و بیا و برویی نیست. ماندگی، آوارگی، تنهایی، گرسنگی، احتیاج به آب، احتیاج به غذا. ناگهان به در قلعه‌ای می‌رسد، نیمه شب، در قلعه بسته است، چکار می‌کند؟ احساس شدید به اینکه اینجا پناهگاه است، در اینجا آدم هست، غذا هست، زندگی هست، نجات از آوارگی و وحشت و گرگ و سرما و برف هست. و براساس این احساس می‌خواهد خود را هرچه زودتر به درون قلعه بیندازد. چکار می‌کند؟ حلقه در قلعه را تندتند می‌زند. انسان هم در پهنه وجود، درعرصه زندگی، تنهای تنها، هراس‌زده ترسیده‌ای است که در برابر در پنهانی آنطرف این جهان، آنسوی زندگی، دری که بر رویش بسته است، هر روز سرش را مثل حلقه می‌کند و هی می‌زند به این در که یعنی: باز کن. گفت پیغمبر رکوع است و سجود بر در حق، کوفتن حلقه وجود والسلام» 👌 ۱۷ بار رکوع و ۳۴ بار سجده یعنی ۵۱ بار حلقه شدن برای کوفتن درگاه حق لایزال! یعنی ۵۱ بار برقراری ارتباط و اتصال از به ! یعنی ۵۱ بار رجوع به ! یعنی ۵۱ بار فرم ظاهری بخشیدن به محتوا و باطن ! انسان بدون رجعت کبری در؛ ۱) (قیامت و محشر و آخرت) دستاوردی بجز و نخواهد داشت. ۲) در (بازگشت به قیام و سلطنت شکوهمند و غیرقابل تصور ۵۰٫۰۰۰ ساله امام آخرالزمان)، غایب خواهد بود. ۳) در (بازگشت از بیداری و هوشیاری و تعقل پس از خواب و بیهوشی و جنون)، آرامشی متین و حتی آسایشی ماندگار نخواهد یافت. انسان در رجعت کبری (إنّا للّه و إنّا إلیه راجعون) نهفته است و نماز پنجگانه شبانه‌روزی، ترکیبی جهادی از و پیاپی برای چنین رجعتی مقدس است. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم الم ﴿١﴾ ذَلِکَ الْکِتَابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ ﴿٢﴾ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ ﴿٣﴾ وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿٤﴾ أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿٥﴾ از زمانی که به کرده است، پشت دروازه‌های رستگاری، جا مانده است و برای بازگشت به ، هیچ راهی ندارد بجز رجعت کبری. بنیاد اسلام (از جمله نظام سیاسی آن) بر پنج «یُـ» استوار است: ۱- «یُــؤمنون بالغیب» ۲- «یُــقیمون الصلاة» ۳- «مما رزقناهم یُــنفقون» ۴- «یُــؤمنون بـما اُنزل ...» ۵- «و بالآخرة هم یُــوقنون» حی علی الفلاح حی علی الصلوة حی علی خیرالعمل طبق آیات آغازین طولانی‌ترین سوره قرآن، رهیافت به هدایت الهی و راه فلاح و رستگاری در پنج امر نهفته است: 👌ایمان به غیب، 👌ارتباط با عالم غیب (نماز)، 👌انفاق از آنچه رزق است، 👌ایمان به وحی مُنزَل 👌یقین به آخرت. این امور خمسه در طول همدیگر قرار دارند که ایمان به غیب سرآغاز و بنیاد آنهاست. بدون ایمان به غیب، گزارش عبادات (ایاک نعبد و ایاک نستعین) به عالم غیب، معنا و مفهومی ندارد. مهمترین عبادتی که ارزش گزارش به غیب (در قالب نماز) را دارد، است که اصل عبادات است. گویا که اگر انفاقی صورت نپذیرد، عبادتی هم رخ نداده است تا گزارش گردد! «مما رزقنا» بطور کلی، شش نوع است که انفاق آن‌ها، همان «وسع»ی است که هر انسانی به میزان برخورداری از آنها مکلف است (لا یکلف الله نفسا الا وسعها) وسع و ظرفیت هر نفسی همان ارزاق ششگانه اوست. یعنی؛ وسع، توان، مهارت، قوت و قدرت؛ ۱- تن‌افزاری ۲- مغزافزاری ۳- دل‌افزاری ۴- فن‌افزاری ۵- مال‌افزاری ۶- ربط‌افزاری لا حول و لا قوة الا باللّه گفت پیغمبر که چون کوبی دری عاقبت زان در برون آید سری اللهم عجل لولیک الفرجسیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۶/۲ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف 🙏
مکان قیامت بر اساس آیات قرآن، در روز قیامت، همه مردگان، به طور ناگهانی و به یکباره، با قدرت پروردگار دوباره زنده می‌شوند، از قبرها بیرون آمده، در صحرای محشر جمع می‌شوند و به حساب آنان رسیدگی می‌شود. مکان حضور و حسابرسی آنان در فضایی است که واقعیت آن چندان برای ما روشن نیست. اما بر اساس آیات قرآن کریم، این نکته مشخص است که آسمان و زمین در آن زمان تغییر می‌کند. فضایی دیگر(که بنابر برخی نظرات، غیر مادی است) ایجاد می‌شود که قیامت در آن تشکیل می‌شود و مخلوقات در محضر الهی حاضر می‌شوند. قرآن کریم به این تبدیل زمین و آسمان بدین صورت اشاره کرده به 👈کانال مرگ وقیامت👉 بپیوندید ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌تمایز عالم آخَرت بر عالم دنیا و تفوق بر عالم عُقبیٰ تعریف کلیدواژه‌های مبحث: «دنیا» یعنی عالم نزدیک (که هم‌اکنون در آن جاری هستیم) «آخَر» یا «عُقبیٰ» یعنی عالم بعدی (حلقه‌ای از زنجیره عوالم مختلف) و عالمی که عاقبت و متعاقب این دنیاست. «آخِر» یعنی عالم نهایی (که بالاتر از آن دیگر عالمی وجود ندارد) و عالم قرب و وصال است. و اما بعد؛ معنا و مفهوم آیه ۴۸ سوره ابراهیم (يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتُ ۖ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ) این نیست که ، غیرمادی است. بلکه همانند ، جنبه مادی دارد ولیکن آن متمایز از زمین این دنیاست. عالم بعدی هم دارای آسمان‌ها و زمین است ولیکن تبدیل‌یافته خواهند بود. یعنی همین زمین و آسمان دنیا به زمین و آسمان دیگری تبدیل می‌گردند. زیرا آسمان و زمین دنیا کاملاً متلاشی (در حد گَرد و غبار و دود) گشته و مجدداً شکل می‌گیرد تا نوسان یابد. (لطفاً به مباحث علمی با کلیدواژه‌های و و بویژه نظریه ام.دوسیتر در موضوع یا «جهان نوسان‌کننده»، مراجعه شود) تفاوت این عالم با عالم بعدی برای (به عنوان مخلوق عجیبی مرکب از و در قالب و ) در اینست که در اینجا عمدتاً شاهد مادیات (!) است ولیکن در آن‌جا همه‌چیز از جمله ملکوت السموات و الارض) را هم مشاهده می‌کند. : «وَ مَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ ۚ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ» (آیه ۶۴ از سوره عنکبوت) در آن‌جاست که هر دو بُعد وجودی انسان بر او تجلی می‌یابد (و به تعبیر قرآن؛ «بَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ» رخ می‌دهد) نه در این‌جا که یک‌بُعدی و است. بر همین قیاس و سیاق، غیرمادی و بودن آخرت هم ایضاً ناقص خواهد بود که تحقق نیست. فلذا ، تجلی توأمان روح و جسم و غیب و شهود است تا ، گذرگاهی باشد برای ورود به که فقط روحانی و نورانی است و ظاهراً جسم و مادیات را بدان راهی نیست! زیرا است و و به و «وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَىٰ+ثُمَّ دَنَیٰ فَتَدَلَّىٰ+فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ» (سوره نجم/آیات۷و۸و۹) سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۸/۶ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏