eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
156 دنبال‌کننده
468 عکس
263 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ 🌸🌸🌸 🌸🌸 🌸 🌸 ثقلین فاطمة الزهراء(س) گلچینی از سخنرانی‌های 👈 (بخش چهارم): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/83 بخش قبلی☝️ در قسمت‌های قبل، اشاره شد که حضرت فاطمه الاعظم (صلوات‌الله و سلامه علیهما) دارای شخصیتی بی‌نظیر و نقشی کم‌نظیر در است و کاملا ناشناخته و و مانده است و این مطلب را در تفسیر حدیث قدسی «یا ! لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا لما خلقتک و لو لا لما خلقتکما» بیشتر توضیح خواهیم داد. إن‌شاءالله و اینکه حضرت فاطمه زهرا(س) نیز دارای دو ثقل گران‌بها از خود است که یادگارهایی برای اقامه ثقلین رسول‌الله الاعظم است: ۱) ۲) ⁉️ الگوی زنان یا الگوی همگان؟ آن‌حضرت که در دوره زندگانی کوتاه اما با تجلیات خاص خود، تبدیل به گردیده و لذا توسط حضرت ختمی‌مرتبت، نامیده شده بود، در دوره بسیار کوتاه ۷۵ روزه پایانی عمر جسمانی خود و بعد از ، تبدیل به «الگوی کلیه انسان‌ها» (اعم از زن و مرد) گشت. زیرا ضمن ارتباط مستقیم با ، موفق به دریافت فرامین سرنوشت‌سازی گردید که «تکلیف سیاسی خود و ذریّه معصوم» خود را در قالب تا ظهور (عج) تعیین کرده است. ولیکن این تبدیل شگفت‌انگیز و پیامد بُهت‌آور آن همچون قبر آن بانوی بی‌نشان (و ظاهراً متأثر از تقیه شیعه!)، متاسفانه در پرده ابهام و غفلت مانده است که از بزرگترین عجایب روزگار است! مگر آنکه با امام زمان(عج) تجلی یابد. ⁉️ روح یا جبرئیل؟ کدامیک؟ اقتضای انتقال مفاهیم و مطالبی معادل سه برابر قرآن از عالم غیب به فاطمه زهرا(س)، امریست که مراوده طویل و مکرری فی‌مابین طرفین را می‌طلبد و اگر در کل ۷۵ روز صورت گرفته باشد، قاعدتاً بطور کلی در هر ۲۵ روز معادل حجم کل قرآن، مطلب قابل تحریری القاء و مکتوب گشته است که قطعاً کاری شگرف و طاقت‌فرسائی بوده است و آن علیرغم جراحات سنگین جسمانی و جسارات فاجعه‌بار روانی و تألمات روحی ناشی از ارتحال جانگداز پدری که او را بود و دهشتناک‌تر از آن؛ ظلم وحشیانه رذل امت، توانست آن را تحمل نماید. و ای‌بسا قابل تحمل نبوده و ضرورت داشته که تحت حفاظت و مساعدت خاص و بلکه شخص شخیص باشند لذا فرمود: «تنزل الملائکة و الروح فیها»! (و نکته مهم دیگر آنکه حضرت روح متمایز از حضرت جبرئیل است که می‌باشد. یعنی جبرئیل در زمره است که نازل می‌شدند برای آمایش امر نزول حضرت روح که پدیدآورنده ملائکه از جمله خود جبرئیل است. یعنی اول ملائکه نازل می‌شوند آنگاه امکان نزول حضرت روح فراهم می‌گردد) و صد البته همگی «بإذن ربهم» و آنهم «من کل امر» بوده است و لذا امر خطیر مذکور می‌تواند فراتر از نزول بوده باشد و بلکه نزول در میان بوده است. (جبرئیل یعنی مظهر . بعد از خدای قادر، أَبَرقدرت است و در هر امری در عالم آفرینش می‌تواند قدرتمندانه دخالت نماید. اگرچه در مرحله سوم و پایانی رسول‌الله الاعظم، از پرواز و همراهی پیغمبر اکرم، بازمانده و اعتراف می‌کند که «لو دنوت انملة فاحترقت»؛ اگر حتی باندازه یک بند انگشت بالاتر بیایم بلافاصله آتش می‌گیرم! فلذا در همان منزل - انتهای بهشت - باقی ماند و پیامبر اعظم(ص) به مدد حضرت روح خود را به نائل گردانید که نشان از برتری قدرت بی‌نظیر حضرت روح بر قدرت کم‌نظیر حضرت جبرئیل دارد. فتأمل!) 👌 ضمنا ناگفته نماند که رفت و آمد ملائکه (بویژه حضرت جبرئیل علیه‌السلام) به و «بیت منزه من الرجس» و خانه خالی از هرگونه پلیدی (... انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا - قرآن/۳۳/۳۳) از همان زمان کودکی برای (س)، امری کاملاً عادی و طبیعی بوده است و عبارت (محل آمد و شد فرشتگان) در و مأثوره‌ای از قبیل زیارت به رفت و آمدهای زیاد ملائکه از جمله جبرئیل، بر خاندان رسول‌الله الاعظم(ص) اشاره دارد و لذا چیز جدیدی نبوده و چندان جای شگفتی ندارد، حتی اگر بعد از رحلت «دریافت کننده قرآن» صورت گرفته باشد. ولیکن این امر (نزول محتوای صحیفه فاطمیه و آنگاه تفسیر و تبیین آن برای معصومین بعدی) که قاعدتاً امر مداومی هم بوده است و در قرآن هم اشاره می‌فرماید که «هی حتی مطلع الفجر» (تا لحظه امّ‌المؤمنین‌س یا تا زمان امام مهدی‌عج؟)، از آنجایی قابل توجه و دقت بیشتری است که پای حضرت روح در میان است که به سهو و خطا، معادل جبرائیل پنداشته شده و به اعظم ملائکه تعبیر می‌شود! ...ادامه دارد👇 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/90 ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) آذر ۱۴۰۱ 🆔 eitaa.com/chelcheraaqHM
✍️ راز «انتظار فرج» و «نیمه خرداد»! فریدالدین ، سخت در تکاپوی شغل (داروسازی و داروشناسی و فروش عطر و ادویه) در مغازه خود بود و احیاناً مشغول چرتکه انداختن دخل و خرجش و «درگیر تن‌ها بود تا دل‌ها» که عارفی وارد شد و وابستگی او به دنیا و را به رخش کشید و اینکه از دارد و بعد از طی صحبتی که مبادله شد، ناشناس، دراز کشید و جان به جان‌آفرین تسلیم کرد! عطار به شدت متأثر شد و دست از کشید و و را پیشه کرد و در وادی‌های عرفان تا آنجا تاخت که را گشت در حالی که دیگر مدعیان، اندر خم یک کوچه بودند! او دانشمندی است که به شهادت آثارش علاوه بر و ادویه، در ، و نیز تبحر دارد. دلپذیرترین و مقبول‌ترین ، کتاب اوست که مجموعه کاملی از عرفان، حکمت و است. بیت «هفت شهر عشق را عطار گشت/ ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم»، از جمله ابیاتی است که به منسوب شده اما در انتساب آن تردید است و علامه حسن‌زاده آملی در کتاب «نامه‌ها برنامه‌ها» (مشتمل بر ۴۷ نامه و دستورالعمل) آن را به «عارف جامی» نسبت داده‌اند. اگرچه هم در جای جای آثار خود از عطار به نیکی یاد کرده و بی هیچ اغراقی او را می‌ستاید؛ چراکه شاید ارزش وجودی آثار خود را وام‌دار این و عارف بلندآوازه می‌داند. معروف است که بهاءالدین محمد –پدر مولوی- در مهاجرت خود، زمانی که از نیشابور می‌گذرد به ملاقات عطار رفته و عطار نسخه‌ای از کتاب خود را به مولوی که در آن زمان خردسال بود می‌بخشد. در کتاب درباره دگرگون شدن عطار و گرایش او به عرفان می‌نویسد: «گویند سبب وی آن بود که روزی در دکّان عطّاری مشغول و مشغوف(=غرق در) معامله بود. درویشی به آنجا رسید و چند بار شیءالله گفت. وی به درویش نپرداخت. درویش گفت: ای خواجه! تو چگونه خواهی مُرد؟ عطار گفت: چنان که تو خواهی مُرد. درویش گفت: تو همچون من می‌توانی مُرد؟! عطار گفت: بلی. درویش کاسه‌ای چوبین داشت، زیر سر نهاد و گفت: و جان بداد. عطار را متغیّر شد و برهم زد و به این در آمد.» و سرانجام به دست سربازهای مهاجم به به رسید. که در دوره دوم مغول‌ها مدتی ساکن نیشابور بوده‌اند، بی‌تأثیر از نبودند و بلکه بر او پیشی گرفتند. نیز (همچون درویشی که عطار را منقلب و ساخت)، چنان کرده و با به ، بود که می‌توانست (رحلت) خود را خودش انتخاب کند. زیرا که دعای همیشگی «الهی! هب لی الیک» حضرتش، بود و اجابت شد که در شب ، جان به جان‌آفرین تقدیم نماید تا از عالم شهود به عالم غیب کند. او خودش به خودش داد که توانست کند عبارات پایانی خود را به ! خالق حماسه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ (که سالگرد آنرا برای همیشه، اعلام فرمودند) آن مردمی در نظرش، دردناک‌ترین بود و سرانجام هم خود را به آن ، پیوند زد تا را برای پیروانش، مضاعف سازد. او از همان زمان که سینه خود را به سرنیزه‌های به گشود، منتظر فرج (شهادت) خود بود. البته ظاهر عبارت « از کشم»، اشاره به انتظار ظهور و فرج (عج) دارد ولیکن برای عارف کم‌نظیری مثل او فرج می‌تواند و مرگ خودخواسته‌ای باشد که انتظارش را از نیمه خرداد ۱۳۴۲ تا نیمه خرداد ۱۳۶۸ کشیدند: از غم دوست در این می‌کده فریاد کشم‏ ‏‏دادرسی نیست که در هجر رخش داد کشم‏ ‏‏عاشقم عاشق روی تو نه چیز دگری‏ ‏‏بار هجران و وصالت به دل شاد کشم‏ ‏‏مُردم از زندگی بی‌تو که با من هستی‏ ‏‏طرفه سری است که باید بر استاد کشم‏ ‏‏سال‌ها می‌گذرد حادثه‌ها می‌آیند‏ ‏‏انتظار فرج از نیمه خرداد کشم!! امام خمینی در پیامی (به‏‎ ‎‏تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۵۸) اعلام کردند: «ملت ما نه را که شاهد قتل‌عام‌های‏‎ ‎‏وحشیانه است، فراموش می‌کند و نه (سال ۱۳۴۲) را که سرآغاز ‏‎ است» و تأکید کردند: «ملت ما این روز را عزیز می‌شمارد و من‏ را برای همیشه عزای عمومی اعلام می‌کنم.»‏‎ نام و یادش در این سال‌یاد مبارک، گرامی‌باد. 🔹 امام خامنه‌ای (نیمه خرداد۱۴۰۲): «امام بزرگوار ما ابعاد شخصیتش از و بزرگتر و متنوع‌تر است. را نه می‌شود حذف کرد و نه کرد. امام خمینی سرآمد همه‌جانبه است.» ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) نیمه خرداد۱۴۰۲ 💠 کانال چلچراغ معارف و احکام حم 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 آسیب‌شناسی پیش‌بینی‌ها (بخش چهارم): نمونه دیگر؛ به حجة‌الاسلام و المسلمین؛ ابوترابی‌فرد (امام جمعه موقت فعلی تهران)، عرض کردم: جنابعالی، آدم با سوادی هستید و حیف است شما به پای اصولگراها و سهم‌خواهان آن‌ها بسوزید. خصوصاً که نایب‌رئیس مجلس هم هستید و شکست شما در انتخابات پیش رو برای بنده غصه‌آور است و... ایشان مرا به آقازاده خودشان ارجاع دادند که حقوق و وکالت خوانده و رئیس ستاد ایشان بود و ۱۶ نفر از اساتید ارشد دانشگاه بعنوان مشاورین عالی‌مقام در خدمت او بودند. رفتم و گفتگوی نه‌چندان مفصلی با هم داشتیم. راهکاری سراغ داشتم که اگر همکاری می‌کردند، امکان داشت، لااقل ایشان وارد مجلس بشوند ولیکن با تسویفی متکبرانه، بی‌اعتنایی کردند و متاسفانه ایشان هم جزو لیست اصولگراها باخت! (و آن ۱۶ مشاور ارشد هم هیچ غلطی نتوانستند بکنند!) و باز هم نمونه دیگر؛ حجة‌الاسلام والمسلمین؛ مصباحی‌مقدم، بعد از شکست انتخاباتی ۱۳۹۴ اصولگراها (که خود وی هم جزو لیست نامزدهای مجلس بود)، در عین‌حال بمنظور قدردانی، دست‌اندرکاران ستاد انتخاباتی خود را به صرف شامی در رستوران طلائیه دعوت کردند و بنده هم که در یکی از سفرهای تبلیغاتی در معیت ایشان بودم، دعوت شدم. در آن‌جلسه به ایشان عرض کردم: لازمه که این ناکامی اصول‌گراها در مجلس، مورد آسیب‌شناسی قرار بگیرد و... ایشان گفتند: جنابعالی که اهل آسیب‌شناسی هستید، بفرمایید؛ علت شکست ما چه بود؟! گفتم: بنظرم علل مختلفی داشت. گفت: مثلاً؟! گفتم: مثلاً اینکه با طناب جبهه پایداری و... رفتید به چاه! گفت: اگر این ائتلاف را هم نمی‌کردیم که همین تعداد رأی هم نصیب ما نمی‌شد! گفتم: الفاتحه! بشنو از نی چون حکایت می‌کند از جدایی‌ها شکایت می‌کند کز نیستان تا مرا ببریده‌اند در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم الغرض؛ علت اصلی شکست اصولگراها عدم التفات به تحلیل دقیق وضعیت روانی جامعه و عدم خلاقیت در اتخاذ تدابیر مناسب و مؤثر است که نمونه وحشتناک آن، جلسه هرزه‌خوانی شهره به با شهید آ.رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ بود! و عجیب‌تر اینکه بنده هر وقت خواستم کمکی بکنم با برچسب « به به پیشگوی اعظم!!» مرا به سخره گرفته‌اند! و حال آنکه قریب باتفاق گمانه‌زنی‌های سیاسی حقیر به هدف، اصابت کرده است! چنان پر شد فضای سینه از دوست که فکر خویش گم شد از ضمیرم قدح پر کن که من در دولت عشق جوان‌بخت جهانم گر چه پیرم پیش‌بینی بر مبنای تحلیل وضعیت «پیش‌بینی» به دو طریق بدست می‌آید: ۱) از طریق ارتباط با ۲) از طریق به اولی معمولاً گفته می‌شود و به دومی، فلذا بنده چنانکه بارها تصریح و تأکید کرده‌ام؛ دنبال پیشگویی نبوده و نیستم و نمی‌توانم باشم ولیکن دنبال پیش‌بینی بوده و هستم، آن‌هم حتی‌الامکان بر اساس تحلیل‌های دقیق و عمیق علمی و واقعی همین عالم شهود که در اختیار عموم مردم هم است. لطفاً حاشیه‌پردازی نکنید🙏🌹 و اما بعد؛ تا جایی که بنده ارتباط و مقایسه و حلاجی داشته‌ام، مدعیان چپ‌گرایی و اصلاح‌طلبی معمولاً در مقایسه با مدعیان راست‌گرایی و اصول‌گرایی، برای دست‌یابی به ، بیشتر و بهتر تحلیل می‌کنند و حتی‌الامکان بدون پیش‌بینی ولو غلط وارد معرکه نمی‌شوند. ولیکن این طرفی‌ها چندان علاقه و توانی برای پیش‌بینی اوضاع ندارند! و اگر هم احیاناً وارد این مقولات شده‌اند تا جایی که بنده متوجه شده‌ام، خیلی سطحی بوده است! 👌 ارجحیت منافع ملی! ناگفته نماند که بنده هیچ‌گونه تعلقی به هیچ‌کدام از جریانات سیاسی چپ و راست و مدعیان اصول و اصلاح و اعتدال نداشته و ندارم ولو اینکه عده‌ای مرا جزو و برخی جزو و حتی بعضی جزو می‌نامند! هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من در غم ما روزها بیگاه شد روزها با سوزها همراه شد در نیابد حال پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید و السلام بند بگسل باش آزاد ای پسر چند باشی بند سیم و بند زر با لب دمساز خود گر جفتمی همچو نی من گفتنی‌ها گفتمی چون که گل رفت و گلستان درگذشت نشنوی زآن پس ز بلبل سر گذشت در هنگامه انتخابات، سعی می‌کنم گرایشم به جریانی باشد که به نهضت+نظام اسلامی گرایش بیشتری دارد ولیکن را بر هر امری ترجیح می‌دهم. وقتی پای منافع ملی پیش می‌آید، هیچ‌گونه تعارف و ملاحظه و مراعاتی با هیچ شخص حقیقی یا حقوقی ندارم، حتی که تجلی واقعی و حقیقی نهضت+نظام اسلامی است! چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد در این بوم و بر زنده یک تن مباد همه سربسر تن به کشتن دهیم بـه از آنکه کشـور به دشمن دهیم ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۴/۱۱ 🆔 @chelcheraaqHM 💠 🎲 چلچراغ معارف 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 نماز؛ کوفتن درگاه حق با تمام وجود قال رسول الله (صلی‌الله علیه و آله): «إنَّ المُصَلّي لَيَقرَعُ بابَ المَلِكِ و إنَّهُ مَن يُدِم قَرعَ البابِ يُوشِكُ أن يُفتَحَ لَهُ» یعنی؛ نمازگزار، درب خانه فرمانروا[ى جهان] را مى‌كوبد و هر كه درِ خانه‌اى را پيوسته بكوبد، اميد است كه به رويش گشوده شود. (نهج‌الفصاحه/ص۸۲۷ و مسندالشهاب/ج۲/ص۱۸۸) دکتر شریعتی (مجموعه آثار۲/خودسازی انقلابی): «... این بعد اجتماعی و سیاسی امر، اما مولوی به یک بعد وجودی و فلسفی و عرفانی هم اشاره می‌کند و ببینید که برداشت مولوی در و : «سبحان ربی العظیم و بحمده، سبحان ربی الاعلی و بحمده» چیست. می‌گوید: گفت پیغمبر رکوع است و سجود بر در حق، کوفتن حلقه وجود چه جور است؟ چه جور قضیه را می‌فهمیده و چه منظره‌ای به ذهنش می‌رسیده است؟ تصویر را از زندگی یک سوار تنها در یک صحرا گرفته است. مسافری تنها در جاده‌های قدیم سواره می‌آمده است. شب شده، بیابان است، چراغی نیست، قهوه‌خانه‌ای نیست، راهداری نیست و بیا و برویی نیست. ماندگی، آوارگی، تنهایی، گرسنگی، احتیاج به آب، احتیاج به غذا. ناگهان به در قلعه‌ای می‌رسد، نیمه شب، در قلعه بسته است، چکار می‌کند؟ احساس شدید به اینکه اینجا پناهگاه است، در اینجا آدم هست، غذا هست، زندگی هست، نجات از آوارگی و وحشت و گرگ و سرما و برف هست. و براساس این احساس می‌خواهد خود را هرچه زودتر به درون قلعه بیندازد. چکار می‌کند؟ حلقه در قلعه را تندتند می‌زند. انسان هم در پهنه وجود، درعرصه زندگی، تنهای تنها، هراس‌زده ترسیده‌ای است که در برابر در پنهانی آنطرف این جهان، آنسوی زندگی، دری که بر رویش بسته است، هر روز سرش را مثل حلقه می‌کند و هی می‌زند به این در که یعنی: باز کن. گفت پیغمبر رکوع است و سجود بر در حق، کوفتن حلقه وجود والسلام» 👌 ۱۷ بار رکوع و ۳۴ بار سجده یعنی ۵۱ بار حلقه شدن برای کوفتن درگاه حق لایزال! یعنی ۵۱ بار برقراری ارتباط و اتصال از به ! یعنی ۵۱ بار رجوع به ! یعنی ۵۱ بار فرم ظاهری بخشیدن به محتوا و باطن ! انسان بدون رجعت کبری در؛ ۱) (قیامت و محشر و آخرت) دستاوردی بجز و نخواهد داشت. ۲) در (بازگشت به قیام و سلطنت شکوهمند و غیرقابل تصور ۵۰٫۰۰۰ ساله امام آخرالزمان)، غایب خواهد بود. ۳) در (بازگشت از بیداری و هوشیاری و تعقل پس از خواب و بیهوشی و جنون)، آرامشی متین و حتی آسایشی ماندگار نخواهد یافت. انسان در رجعت کبری (إنّا للّه و إنّا إلیه راجعون) نهفته است و نماز پنجگانه شبانه‌روزی، ترکیبی جهادی از و پیاپی برای چنین رجعتی مقدس است. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم الم ﴿١﴾ ذَلِکَ الْکِتَابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ ﴿٢﴾ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ ﴿٣﴾ وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿٤﴾ أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿٥﴾ از زمانی که به کرده است، پشت دروازه‌های رستگاری، جا مانده است و برای بازگشت به ، هیچ راهی ندارد بجز رجعت کبری. بنیاد اسلام (از جمله نظام سیاسی آن) بر پنج «یُـ» استوار است: ۱- «یُــؤمنون بالغیب» ۲- «یُــقیمون الصلاة» ۳- «مما رزقناهم یُــنفقون» ۴- «یُــؤمنون بـما اُنزل ...» ۵- «و بالآخرة هم یُــوقنون» حی علی الفلاح حی علی الصلوة حی علی خیرالعمل طبق آیات آغازین طولانی‌ترین سوره قرآن، رهیافت به هدایت الهی و راه فلاح و رستگاری در پنج امر نهفته است: 👌ایمان به غیب، 👌ارتباط با عالم غیب (نماز)، 👌انفاق از آنچه رزق است، 👌ایمان به وحی مُنزَل 👌یقین به آخرت. این امور خمسه در طول همدیگر قرار دارند که ایمان به غیب سرآغاز و بنیاد آنهاست. بدون ایمان به غیب، گزارش عبادات (ایاک نعبد و ایاک نستعین) به عالم غیب، معنا و مفهومی ندارد. مهمترین عبادتی که ارزش گزارش به غیب (در قالب نماز) را دارد، است که اصل عبادات است. گویا که اگر انفاقی صورت نپذیرد، عبادتی هم رخ نداده است تا گزارش گردد! «مما رزقنا» بطور کلی، شش نوع است که انفاق آن‌ها، همان «وسع»ی است که هر انسانی به میزان برخورداری از آنها مکلف است (لا یکلف الله نفسا الا وسعها) وسع و ظرفیت هر نفسی همان ارزاق ششگانه اوست. یعنی؛ وسع، توان، مهارت، قوت و قدرت؛ ۱- تن‌افزاری ۲- مغزافزاری ۳- دل‌افزاری ۴- فن‌افزاری ۵- مال‌افزاری ۶- ربط‌افزاری لا حول و لا قوة الا باللّه گفت پیغمبر که چون کوبی دری عاقبت زان در برون آید سری اللهم عجل لولیک الفرجسیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۶/۲ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 غافل‌گیری‌های شگفت‌انگیز الهی! (قسمت اول): 👌 دار است و هیچکسی هم در این دنیا باقی نمی‌ماند. همه رفتنی هستند و هستیم. و و و کتابی هم هست و بنا هم بر این نیست که اینجا بهشت مراد باشد. این‌جا معجونی از بهشت و جهنم درهم آمیخته است که پی‌درپی جایگزین هم می‌شوند تا ، همه‌رقمه مبتلی و شود. آری! مهم اینست که چگونه از پس برآئیم؟! که همگان پیوسته در حال ابتلاء به انواع آزمون‌ها هستند. 👌طراح این صحنه‌ها خود خداست برای آزمایش انواع انسان‌ها و هیچ تضمینی هم وجود ندارد که اوضاع () وفق مراد ما یا تابع خواهش دیگران باشد! اصلاً طراحی‌های خدا چنان خلاقانه هستند که انسان‌ها معمولاً غافلگیر می‌شوند! غافل‌گیری‌های شگفت‌انگیز و عجیب! شاید برای این که این غافل‌گیری‌ها موجب جذابیت خاصی هم باشند! (تا شاید قابل تحمل باشد!) معمولاً وقایع درهم تنیده‌ای چنان رخ می‌دهند که انسان‌ها اکثراً انتظار آن‌را ندارند! فلذا معمولاً هم کسانی می‌توانند در (و شاید در ) باشند که بتوانند با انواع حوادث سریعاً سازگاری پیدا کنند و شعارشان این باشد که؛ «هرچه پیش آید، خوش آید!» . بقول طلبه‌ها؛ «الخیر فی ما وقع»! و فرقی هم نمی‌کند که آنچه پیش می‌آید است یا !؟ 👌فراوانی پیشامدهای غیرمنتظره گاهی آنقدر زیاد می‌شوند که انسان احساس می‌کند، طراح صحنه () تعمداً و پیاپی بقول جوان‌ها می‌زند! فلذا انسان‌ها غرق در انواع معماها هستند و حل آن‌ها سرگرمی جالبی برای اهل فلسفه و اهل و تعمق و تأمل هستند! و در ، صریحاً و می‌فرماید؛ چیزهایی برای شما پیش می‌آید که از آن‌ها بدتان می‌آید و حال آنکه ممکنست خوبی و خوشبختی شما در همان باشد و بالعکس ممکنست با چیزهایی مواجه شوید که خوشتان می‌آید و حال آنکه ممکنست موجب بدبختی و بدی شما باشد! یعنی تا این حد، خدا صحنه را پیچیده می‌چیند که رخدادهای آن، نه تنها غافل‌گیر کننده هستند بلکه قرین سوءتفاهم هم هستند! به عنوان نمونه از پیچیدگی‌های و عالم خلقت (عالم شهود ذیل عالم غیب) خوب است در این دو آیه قرآنی، تدبری بورزیم: 🔰 «وَ عَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَ عَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» (بقره/۲۱۶) چه بسیار شود که چیزی را مکروه شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده، و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است، و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانید. 🔰 «فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ (فجر/۱۵) وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ» (فجر/۱۶) اما انسان (کم ظرف ضعیف بی‌صبر) چون خدا او را برای آزمایش و امتحان کرامت و نعمتی بخشد در آن حال (مغرور ناز و نعمت شود و) گوید: خدا مرا عزیز و گرامی داشت! و چون او را باز برای آزمودن تنگ روزی کند (دلتنگ و غمین شود و) گوید: خدا مرا خوار گردانید! 👌یعنی میزان و شدت غافل‌گیری‌های الهی در چنان عمقی از کار و زندگی انسان‌ها اتفاق می‌افتد که حتی را در معرض اتهامات قرار می‌دهد!😳 👌 علت گرفتاری انسان‌ها به ، نادانی یا کم‌دانی آن‌ها نسبت به عوالم پیرامونی خود است. «... وَ مَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا» (قرآن/اسراء/۸۵) به تعبیر : «تا بدان_جا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم»! انسان‌ها چندان شناختی از تأثیرات بر ندارند. فلذا دائماً در حیرت و سرگردانی به سر می‌برند. 👌اوضاع انسان در دنیا، بصورت روزافزون، چنان پریشان و غیرمنتظره است (و در آخرالزمان بصورت مضاعفی، تشدید خواهد شد!) که انسان‌ها غرق در حیرت و شگفتی و پندارهای عجیب و غریب شده و می‌شوند تا آن‌جا که شرایط حاکمه را غیرواقعی و بلکه جلواتی از افسانه و افسون تلقی می‌کنند و به تعبیر : ده‌روزه مِهر گردون، افسانه است و افسون نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا در کوی نیک‌نامی ما را گذر ندادند گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را 👌در چنین اوضاعی، این سؤال جدی و اندیشناک، رخ می‌دهد که آیا غافل‌گیری‌های نهفته در ، قابل پیش‌بینی و تغییر هستند؟ اگر آری! آنگاه این سؤال، سوئیچ می‌شود به این پرسش که؛ چقدر؟ و حتی دقیق‌تر که چند درصد؟ و چگونه؟ 👌در جواب این سؤال متراکم، تاکنون دو نظریه کاملاً متفاوت، مطرح شده که در این سلسله به بررسی آن‌ها می‌پردازیم: ..ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۱ 🌐👈حیفه نبینی 💠 🎲👈محل نظرات 🙏
مکان قیامت بر اساس آیات قرآن، در روز قیامت، همه مردگان، به طور ناگهانی و به یکباره، با قدرت پروردگار دوباره زنده می‌شوند، از قبرها بیرون آمده، در صحرای محشر جمع می‌شوند و به حساب آنان رسیدگی می‌شود. مکان حضور و حسابرسی آنان در فضایی است که واقعیت آن چندان برای ما روشن نیست. اما بر اساس آیات قرآن کریم، این نکته مشخص است که آسمان و زمین در آن زمان تغییر می‌کند. فضایی دیگر(که بنابر برخی نظرات، غیر مادی است) ایجاد می‌شود که قیامت در آن تشکیل می‌شود و مخلوقات در محضر الهی حاضر می‌شوند. قرآن کریم به این تبدیل زمین و آسمان بدین صورت اشاره کرده به 👈کانال مرگ وقیامت👉 بپیوندید ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌تمایز عالم آخَرت بر عالم دنیا و تفوق بر عالم عُقبیٰ تعریف کلیدواژه‌های مبحث: «دنیا» یعنی عالم نزدیک (که هم‌اکنون در آن جاری هستیم) «آخَر» یا «عُقبیٰ» یعنی عالم بعدی (حلقه‌ای از زنجیره عوالم مختلف) و عالمی که عاقبت و متعاقب این دنیاست. «آخِر» یعنی عالم نهایی (که بالاتر از آن دیگر عالمی وجود ندارد) و عالم قرب و وصال است. و اما بعد؛ معنا و مفهوم آیه ۴۸ سوره ابراهیم (يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتُ ۖ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ) این نیست که ، غیرمادی است. بلکه همانند ، جنبه مادی دارد ولیکن آن متمایز از زمین این دنیاست. عالم بعدی هم دارای آسمان‌ها و زمین است ولیکن تبدیل‌یافته خواهند بود. یعنی همین زمین و آسمان دنیا به زمین و آسمان دیگری تبدیل می‌گردند. زیرا آسمان و زمین دنیا کاملاً متلاشی (در حد گَرد و غبار و دود) گشته و مجدداً شکل می‌گیرد تا نوسان یابد. (لطفاً به مباحث علمی با کلیدواژه‌های و و بویژه نظریه ام.دوسیتر در موضوع یا «جهان نوسان‌کننده»، مراجعه شود) تفاوت این عالم با عالم بعدی برای (به عنوان مخلوق عجیبی مرکب از و در قالب و ) در اینست که در اینجا عمدتاً شاهد مادیات (!) است ولیکن در آن‌جا همه‌چیز از جمله ملکوت السموات و الارض) را هم مشاهده می‌کند. : «وَ مَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ ۚ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ» (آیه ۶۴ از سوره عنکبوت) در آن‌جاست که هر دو بُعد وجودی انسان بر او تجلی می‌یابد (و به تعبیر قرآن؛ «بَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ» رخ می‌دهد) نه در این‌جا که یک‌بُعدی و است. بر همین قیاس و سیاق، غیرمادی و بودن آخرت هم ایضاً ناقص خواهد بود که تحقق نیست. فلذا ، تجلی توأمان روح و جسم و غیب و شهود است تا ، گذرگاهی باشد برای ورود به که فقط روحانی و نورانی است و ظاهراً جسم و مادیات را بدان راهی نیست! زیرا است و و به و «وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَىٰ+ثُمَّ دَنَیٰ فَتَدَلَّىٰ+فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ» (سوره نجم/آیات۷و۸و۹) سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۸/۶ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏