هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
☫﷽☫
#تحریر_حم
⁉️ #رضوان کجاست؟!
👌 در روز #عاشورا #سید_الشهداء علیه السلام، هنگام بدرقه #حنظله_شبامی (از یاران آنحضرت که حافظ کل #قرآن بود) بسوی #رزم و #شهادت، به او فرمودند:
«رُح إلی خیرٍ مِنَ الدنیا
و إلی مُلکٍ لا یَبلیٰ»!
منظور از «خیر من الدنیا» اشاره به #بهشت است.
ولیکن منظور آنحضرت از #ملک_لایبلی چیست؟!
لازم به ذکر است که عبارت «ملک لایبلی» در قرآن آمده ولیکن ادعایی از #شیطان در گفتگو با #آدم در بهشت است:
«هَل أدلُّک علی شجرة الخلد و ملک لایبلی»؟
ای آدم! آیا دوست داری تو را بسوی #شجره_جاودانگی و «پادشاهی بیپایان»، راهنمائی کنم؟
آدم تعلیمیافته به #کل_اسماء عالم وجود (قرآن: علّم آدم الاسماء کلها)؛ نه تنها وجود عالم و مقامی از قبیل؛ «شبکه جاودانگی» و «پادشاهی فناناپذیر» را انکار نمیکند، بلکه حریصانه در جستجوی آنست و مشتاقانه آنرا میجوید!
آدم و #حوا گمان میکردند که آن عالم مطلوب و ایدهآل لابد در داخل همان بهشت است ولیکن راه ورود بدان را نمییافتند!
شیطان راه ورود بدان را میدانست و آندو را به درستی راهنمایی کرد!
آری! راه ورود به آن عالم برتر از بهشت، همان #شجره_منهیه (مشهور به #میوه_ممنوعه!!) بود.
که بیمهابا و بیمحابا بدان نزدیک شدند!
که «#عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها»!
«ملک لایبلی»، #دروغ نبود و نیست و حقیقت داشت و دارد.
ولیکن #خالق_متعال، راه ورودی آن را در #دنیا تعبیه فرموده است!
و راه ورود به دنیا #هبوط از بهشت بود که کلید آن، همان نزدیکی به شجره منهیه و #ذوق (چشیدن) آن بود.
«فلما ذاقا الشجرة»!
البته ریسک بزرگی بود. زیرا ممکنست که انسان نه تنها به ملک لا یبلی دست نیازد بلکه بهشت را هم از کف بدهد و بدتر آنکه گرفتار #جهنم وحشی گردد!
#خطر بسیار بزرگی بود ولیکن آدم و حوا این خطر عظیم را به جان خریدند! زیرا که ارزش خطر کردن را داشت.
«عطآئاً غیرمجذوذٍ» تعبیر دیگری از همان «ملک لایبلی» است که در #سوره_هود بدان اشاره شده و #پیامبر_اعظم(ص) علت پیری زودرس خود را به همین سوره آدرس دادند!
زیرا اگر عالم بهشت را به بهانه دهند، عالم فراتر از بهشت، بهاء سنگینی میخواهد که تحصیل آن، آدمی را از شدت فرسایش، پیر میسازد!
#شهادت در رکاب #حسین(ع)، راه میانبری است بسوی «ملک لا یبلی و عطائاً غیرمجذوذ».
لذا به حنظله فرمود: پرواز کن بسوی جایگاهی بهتر از دنیا و #پرواز کن بسوی ملک لایبلی!
حال سؤال اینست؛
آن عالم فراتر از بهشت، کدام عالم است؟! و چرا ارزشمندتر از بهشت برین است؟!
آری! «رضوانٌ من الله اکبر» کجاست و چیست؟!
لطفاً جواب دهید.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
محرم ۱۴۰۰
💠کانال اطلاعرسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇
eitaa.com/chelcheraaqHM
🙏گروه هماندیشی چلچراغ معارف و احکام👇
https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍️ تحریری حم؛
⁉️ رضوان کجاست؟!
👌 در روز #عاشورا #سید_الشهداء علیهالسلام، هنگام بدرقه حنظله شبامی (از یاران آنحضرت که #حافظ کل #قرآن بود) بسوی #رزم و #شهادت، به او فرمودند:
«رُح إلی خیرٍ مِنَ الدنیا
و إلی مُلکٍ لا یَبلیٰ»!
منظور از «خیر من الدنیا» اشاره به بهشت است.
ولیکن منظور آنحضرت از «ملک لایبلی» چیست؟!
لازم به ذکر است که عبارت «ملک لایبلی» در قرآن آمده ولیکن ادعایی از #شیطان در گفتگو با آدم در بهشت است:
«هَل أدلُّک علی شجرة الخلد و ملک لایبلی»؟
ای آدم! آیا دوست داری تو را بسوی «شجره جاودانگی» و «پادشاهی بیپایان»، راهنمائی کنم؟
#آدم تعلیمیافته به #کل_اسماء #عالم_وجود (قرآن: علّم آدم الاسماء کلها)؛ نه تنها وجود عالم و مقامی از قبیل؛ «شبکه جاودانگی» و «پادشاهی فناناپذیر» را انکار نمیکند، بلکه حریصانه در جستجوی آنست و مشتاقانه آنرا میجوید!
آدم و حوا گمان میکردند که آن #عالم_مطلوب و ایدهآل در همان بهشت است ولیکن راه ورود بدان را نمییافتند!
#شیطان راه ورود بدان را میدانست و آندو را به درستی راهنمایی کرد.
آری! راه ورود به آن عالم برتر از بهشت، همان #شجره_منهیه (مشهور به #میوه_ممنوعه!!) بود.
که بیمهابا و بیمحابا بدان نزدیک شدند!
که «عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها»!
«ملک لایبلی»، #دروغ نبود و نیست و #حقیقت داشت و دارد.
ولیکن #خالق_متعال، راه ورودی آن را در دنیا تعبیه فرموده است!
و راه ورود به دنیا #هبوط از بهشت بود که کلید آن، همان نزدیکی به #شجره_منهیه و ذوق آن بود.
«فلما ذاقا الشجرة»!
البته ریسک بزرگی بود. زیرا ممکنست که #انسان نه تنها به ملک لا یبلی دست نیازد بلکه بهشت را هم از کف بدهد و بدتر آنکه گرفتار #جهنم_وحشی گردد!
خطر بسیار بزرگی بود ولیکن #آدم و #حوا این #خطر_عظیم را به جان خریدند! زیرا که #ارزش_خطر کردن را داشت.
«عطآئاً غیرمجذوذ» تعبیر دیگری از همان «ملک لایبلی» است که در #سوره_هود بدان اشاره شده و #پیامبر_اعظم(ص) علت #پیری_زودرس خود را به همین سوره آدرس دادند!
زیرا اگر عالم بهشت را به بهانه دهند، عالم فراتر از #بهشت، بهاء سنگینی میخواهد که تحصیل آن، آدمی را از شدت فرسایش، پیر میسازد!
#شهادت در رکاب حسین(ع)، راه میانبری است بسوی «ملک لا یبلی و عطائا غیرمجذوذ».
لذا به حنظله فرمود: پرواز کن بسوی جایگاهی بهتر از #دنیا و #پرواز کن بسوی ملک لایبلی!
حال سؤال اینست؛
آن عالم فراتر از بهشت، کدام عالم است؟! و چرا ارزشمندتر از بهشت برین است؟!
آری! «رضوانٌ من الله، اکبر» کجاست و چیست؟!
لطفاً جواب دهید.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
(برگرفته از کتاب «طپش خلقت و انقراض آخرت» که البته از سال ۱۳۶۶ تاکنون بعللی هنوز موفق به چاپ آن نشدهام!)
💠
💠کانال اطلاعرسانی
چلچراغ معارف و احکام حم 👇
eitaa.com/chelcheraaqHM
🙏گروه هماندیشی
چلچراغ معارف و احکام👇
https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍ تحریری حم
بسمه تعالی
حضرت روح در حریم ممنوعه! (۰۳)
اشاره شد که سقف پروازی #جبرئیل(ع) و بالطبع سایر #ملائکه تا «سدرةالمنتهیٰ» است که نقطه انتهائی و پایانی بهشت اعظم است.
اشاره شد که ملائکه و حتی جبرئیل به عالمی فراتر از #سدرة_المنتهی، توان و حق #پرواز ندارند وگرنه #آتش میگیرند!
ملائکه طبق اشاره #قرآن، دارای بالهای پرواز متفاوتی هستند؛ بعضی دو بال و برخی سه بال و بعضاً چهار باله هستند.
(جَاعِلِ الْمَلَائِکةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ؛ مَثْنَىٰ وَ ثُلَاثَ وَ رُبَاعَ (فاطر/۱) قرار دهنده است ملائکه را پیک بالدار دو بال و سه بال و چهار بال)
حال با ملاحظه «بالدار بودن» و «پرواز در عالم ذیل سدرةالمنتهی» و «آتش گرفتن و سوختن و محو شدن»، میتوان تصور کرد که ملائکه، دارای جسمی هستند که صد البته متفاوت از جسم بشر و حتی جن است. جسم بشر از #طین، جسم جن از #نار و جسم ملک از #نور است. ولیکن نوری که جنبه مادی دارد و وقتی که نار برای چشم بشر، قابل مشاهده نیست بنحو اولیٰ نور ملائکه هم قابل مشاهده نیست. اگرچه اینطور هم نیست که مطلقا قابل مشاهده نباشند وگرنه #اولیاء_الله هم قادر به مشاهده آنها نبودند و حال آنکه به #إذن_الله هر دو مخلوق مذکور را رؤیت میکردهاند.
بحثمان به اینجا کشید که، بعد از سدرةالمنتهی تا مقام #قرب_اعلیٰ، #حریم ممنوعه الهی است حتی برای جبرئیل که اگر به اندازه یک بند انگشت هم فراتر برود، بلافاصله آتش میگیرد!
حال سؤال اینجاست که؛ جبرئیل از کجا میداند که نباید وارد #حریم_ممنوعه شود؟!
- آیا پیشاپیش به آنحضرت (و سایر ملائکه) تعلیم داده شده است؟
- آیا ملائکه تجربه دارند و در عمل فهمیدهاند که نباید وارد آن حریم شوند وگرنه آتش میگیرند؟
- چرا پیامبر اعظم(ص)، هنگام ورود به حریم ممنوعه و سیر در آن حتی تا قرب اعلی «أو أدنیٰ» آسیبی نمیبیند؟! و آتش نمیگیرد؟!
بنظر میرسد که ملائکه قبل از #تعلیم_اسماء به آدم (و «ثم عرضهم علی الملائکه») از خطر ورود به حریم ممنوعه، اطلاع داشتند ولیکن آنرا #کتمان میکردند!
و اشاره کردیم که حل معمای ناسازی و عدم #اعتدال بین «سبوح+قدوس» بودن #الله و «مفسد+سفّاک» بودن #جن و #إنس و «قابل جمع» بودن #اضداد مذکور را باید در یکی از اسماءالله جستجو کرد. همان اسمی که ملائکه ترجیح میدهند آنرا کتمان نمایند!
ولیکن خدای متعال ترجیح میدهد که آنرا مورد اشاره قرار دهد.
همچنانکه انجام هر کاری، نیازمند ابزار خاص آن کار است، خالق متعال هم انجام هر امری را با اسم خاص (و متناسب با آن امر) خود انجام میدهد.
و در اینجاست که به این نکته باید بیاندیشیم که #خالق_متعال، تضاد مذکور بعنوان «بزرگترین معمای هستی» را با کدام اسم خاص خود، حل میکند؟
و چنانچه به این اسم خاص، بیاطلاع باشیم یا از آن، چنان وحشت داشته باشیم که از شدت ترس و هراس، آنرا کتمان نمائیم، آنگاه در حل این معمای عجیب و عظیم عاجز خواهیم شد!
همانقدر که جنس ساختاری بشر و جن متفاوت است (و البته #ابلیس گمان میکرد که آتش بر طین متمایز است!) و بمراتب بیشتر؛ جنس ساختاری ملائکه بر ساختار مادی جن و بشر متمایز است، جنس ساختاری حضرت روح بر ملائکه متمایز است. نشان به آن نشان که ورود روح در حریم ممنوعه نه منع میشود و نه هنگام حضور و سیر در آن، آتش میگیرد و حال آنکه جبرئیل(ع) بمحض نزدیک شدن باندازه یک بند انگشت به آن #حریم_کبریا، بلافاصله آتش گرفته و نابود میشود!
با عنایت به این تمایزات در قیاسات است که وقتی از کیفیت ساختاری روح سؤال شود، بیجواب میماند مگر در این حد که فرمود: «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلّا قَلِيلاً» [۸۵] و از تو در باره روح سؤال مىكنند، بگو: روح از #امر_پروردگار من است و از علم و دانش، جز اندكى به شما داده نشده است! (س.اسراء)
وقتی که #خلایق از درک «روح» عاجز باشند (بلحاظ نداشتن ابزار فهم ذیربط) بنحو اولیٰ، از درک ذات الهی، عاجزترند! فلذا میفرماید؛ «لیس کمثله شیء»!
یعنی که در شباهت حتی با روح هم، مثل او نیست تا چه رسد به ملائکه که از نور هستند!
عبارت «لیس کمثله شیء» در دعای ۱۰۰۰ اسمالله (جوشن کبیر) دو بار به کار رفته است. در این دعا که دارای عبارت «یا من له الاسماء الحسنی» نیز است، به #سبحانیت و #قداست الهی، دو بار اشاره شده است؛ «یا ذا القدس و السبحان» و «یا سبوح یا قدوس».
«یا من تقدست اسمائه» و «یا من قدر #الخیر و #الشرّ» در دعای مذکور از دیگر عبارتهای مرتبط با مبحثیست که ما در این سلسله دنبال میکنیم.
با همه این احوال، در این دعای مشهوره که خواندن آن در #لیالی_قدر ماه مبارک #رمضان، رسم #مسلمین است، حتی یک بار هم اسمالله «رمضان» استفاده نشده است! چرا؟!
..ادامه دارد.
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
شب قدر ۱۴۰۲
https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍️ #تحریر_حم
راز «انتظار فرج» و «نیمه خرداد»!
#شهید #محمد فریدالدین #عطار_نیشابوری، سخت در تکاپوی شغل #عطاری (داروسازی و داروشناسی و فروش عطر و ادویه) در مغازه خود بود و احیاناً مشغول چرتکه انداختن دخل و خرجش و «درگیر تنها بود تا دلها» که عارفی وارد شد و وابستگی او به دنیا و #عالم_شهود را به رخش کشید و اینکه از #عالم_غیب #غفلت دارد و بعد از طی صحبتی که مبادله شد، #عارف ناشناس، دراز کشید و جان به جانآفرین تسلیم کرد!
عطار به شدت متأثر شد و دست از #دنیا کشید و #علم و #عرفان را پیشه کرد و در وادیهای عرفان تا آنجا تاخت که #هفت_شهر_عشق را گشت در حالی که دیگر مدعیان، اندر خم یک کوچه بودند!
او دانشمندی است که به شهادت آثارش علاوه بر #طب و ادویه، در #حکمت، #نجوم و #علوم_دینی نیز تبحر دارد. دلپذیرترین و مقبولترین #تألیفات_عطار، کتاب #منطق_الطیر اوست که مجموعه کاملی از عرفان، حکمت و #اخلاق است.
بیت «هفت شهر عشق را عطار گشت/ ما هنوز اندر خم یک کوچهایم»، از جمله ابیاتی است که به #مولانا منسوب شده اما در انتساب آن تردید است و علامه حسنزاده آملی در کتاب «نامهها برنامهها» (مشتمل بر ۴۷ نامه و دستورالعمل) آن را به «عارف جامی» نسبت دادهاند.
اگرچه #مولوی هم در جای جای آثار خود از عطار به نیکی یاد کرده و بی هیچ اغراقی او را میستاید؛ چراکه شاید ارزش وجودی آثار خود را وامدار این #شاعر و عارف بلندآوازه #نیشابوری میداند. معروف است که بهاءالدین محمد –پدر مولوی- در مهاجرت خود، زمانی که از نیشابور میگذرد به ملاقات عطار رفته و عطار نسخهای از کتاب #اسرار_نامه خود را به مولوی که در آن زمان خردسال بود میبخشد.
#جامی در کتاب #نفحات_الانس درباره دگرگون شدن #حالات_روحی عطار و گرایش او به عرفان مینویسد: «گویند سبب #توبه وی آن بود که روزی در دکّان عطّاری مشغول و مشغوف(=غرق در) معامله بود. درویشی به آنجا رسید و چند بار شیءالله گفت. وی به درویش نپرداخت. درویش گفت: ای خواجه! تو چگونه خواهی مُرد؟ عطار گفت: چنان که تو خواهی مُرد. درویش گفت: تو همچون من میتوانی مُرد؟! عطار گفت: بلی. درویش کاسهای چوبین داشت، زیر سر نهاد و گفت: #الله و جان بداد. عطار را #حال متغیّر شد و #دکان برهم زد و به این #طریق در آمد.»
و سرانجام به دست سربازهای #مغول مهاجم به #ایران به #شهادت رسید.
#اجداد_امام_خمینی که در دوره دوم #حکومت مغولها مدتی ساکن نیشابور بودهاند، بیتأثیر از #عرفان_عطار نبودند و بلکه بر او پیشی گرفتند.
#امام_خمینی نیز (همچون درویشی که عطار را منقلب و #متحول ساخت)، چنان #خرق_عادت کرده و با #ایصال به #معدن_عظمت، #غرق_نور #عرفان_الهی بود که میتوانست #فرج (رحلت) خود را خودش انتخاب کند. زیرا که دعای همیشگی «الهی! هب لی #کمال_الانقطاع الیک» حضرتش، #مستجاب بود و اجابت شد که در شب #پانزدهم_خرداد، جان به جانآفرین تقدیم نماید تا از عالم شهود به عالم غیب #پرواز کند.
او خودش به خودش #رخصت داد که توانست #ختم کند عبارات پایانی خود را به #مرخص_میشوم!
خالق حماسه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ (که سالگرد آنرا برای همیشه، #عزای_عمومی اعلام فرمودند) آن #قیام_خونین مردمی در نظرش، دردناکترین #مصیبت بود و سرانجام هم #رحلت خود را به آن #فاجعه، پیوند زد تا #غم_نیمه_خرداد را برای پیروانش، مضاعف سازد.
او از همان زمان که سینه خود را به سرنیزههای #خود_فروختگان به #شیطان_بزرگ گشود، منتظر فرج (شهادت) خود بود. البته ظاهر عبارت «#انتظار_فرج از #نیمه_خرداد کشم»، اشاره به انتظار ظهور و فرج #امام_زمان(عج) دارد ولیکن برای عارف کمنظیری مثل او فرج میتواند #لقاء_الله و مرگ خودخواستهای باشد که انتظارش را از نیمه خرداد ۱۳۴۲ تا نیمه خرداد ۱۳۶۸ کشیدند:
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرسی نیست که در هجر رخش داد کشم
عاشقم عاشق روی تو نه چیز دگری
بار هجران و وصالت به دل شاد کشم
مُردم از زندگی بیتو که با من هستی
طرفه سری است که باید بر استاد کشم
سالها میگذرد حادثهها میآیند
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم!!
امام خمینی در پیامی (به تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۵۸) اعلام کردند: «ملت ما نه #محرم را که شاهد قتلعامهای وحشیانه #جباران است، فراموش میکند و نه #۱۵_خرداد (سال ۱۳۴۲) را که سرآغاز #نهضت_اسلامی_روحانیت است» و تأکید کردند: «ملت ما این روز را عزیز میشمارد و من #پانزده_خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام میکنم.»
نام و یادش در این سالیاد مبارک، گرامیباد.
🔹 امام خامنهای (نیمه خرداد۱۴۰۲):
«امام بزرگوار ما ابعاد شخصیتش از #ابن_سینا و #شیخ_طوسی بزرگتر و متنوعتر است. #سرآمدان_تاریخ را نه میشود حذف کرد و نه #تحریف کرد. امام خمینی سرآمد همهجانبه است.»
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
نیمه خرداد۱۴۰۲
💠 کانال چلچراغ معارف و احکام حم 👇
🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
☫﷽☫
✍ #تحریر_حم
⚖️ عیدین «عرفان + قربان»
و مفاهیم تقارن زمانی آندو
💠 انسان را در #عالم_آفرینش، چهار جایگاه منظور شده است:
1️⃣ جایگاه أعلیٰ (رضوانالله)
2️⃣ جایگاه عالی (جنات نعیم)
3️⃣ جایگاه سافل (دنیای دون)
4️⃣ جایگاه أسفل (جهنم صافی)
👌 ورود #انسان به #عالم_وجود از جایگاه عالی آغاز گردید که حد وسط بود. زیرا روح او متعلق به عالم أعلیٰ و جسم او متعلق به عالم سافل بود.
جایگاه عالی همان جنّت (بهشت) بود ولیکن راه مستقیمی به جایگاه أعلیٰ (عالیتر) نداشت و تنها راه دسترسی بدان #هبوط بر عالم سافل (دنیای سفلیٰ) و قربانی کردن جسم (وا نهادن بُعد مادی در این عالم) و آنگاه #رجعت به عالم أعلیٰ (فراتر از بهشت) است.
فلذا در این معرکه سه احتمال منطقی وجود دارد:
۱) موفقیت کامل #آدم و #پرواز بسوی عالم أعلیٰ (عطآئاً غیرمجذوذ)
۲) موفقیت نسبی انسان و #رجعت به عالم عالی (بهشت برین)
۳) شکست مفتضحانه بشر و #سقوط به عالم أسفل (جهنم سوزان)
👌 احتمال چهارم (ماندن در عالم سافل یعنی دنیا) منتفی است زیرا #روح طاقت حبس ابدی در این عالم را ندارد ولیکن بصورت موقت تا حدودی و بصورت نسبی تحمل میکند.
شاید بهترین شعر عارفانه در این مطلب، غزلی از #همام_تبریزی باشد که نیکو سرود:
ساقیا بر سر جان بار گران است تنم
باده ده باز رهان یک نفس از خویشتنم
من از این هستی خود نیک به جان آمدهام
تو چنان بیخبرم کن که ندانم که منم
نفس را یار نخواهم که نه زین اقلیمم
چه کنم صحبت هندو که ز شهر ختنم
گل بستان جهان در نظرم چون آید
روضه باغ بهشت است نه آخر چمنم
پیش این قالب مردار چه کار است مرا
نیستم زاغ و زغن طوطی شکر سخنم
#مرغ_باغ_ملکوتم نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساختهاند از بدنم
ای #نسیم_سحری بوی نگارم به من آر
تا من از شوق، قفس را همه درهم شکنم
خنک آن روز که پرواز کنم تا ور یار
به هوای سر کویش پر و بالی بزنم
در میان من و #معشوق همام است حجاب
وقت آن است که این پرده به یک سو فکنم
👌 در هر حال انسان در #دنیا (عالم سافل) ناچار به #قربانی کردن است ولیکن؛
چنانچه پیکر و قفس بدن خود را درهم شکسته و قربانی روح و #آدمیّت خویش سازد، امکان پرواز بسوی عالم أعلیٰ را خواهد یافت و اگر مرغ روح خود را قربانی بدن و #بشریت خود سازد، به #جهنم سقوط میکند تا همه کثافات و آلودگیهای حاصله را بسوزاند تا شاید #صاف گشته و مستحق بازگشت به #بهشت گردد.
ضمنا اگر نتواند بعد از رهایی از تعلقات بشریتی خود، روح خویش را به پرواز در آورد، صرفا بسوی عالم عالی (بهشت) باز خواهد گشت.
ولیکن آدمی را سزاست که به عالم أعلی (ملکوت) رجعت کند که اصالتا برای آنجا آفریده شده است که؛ «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون».
⁉️ حال نوبت به این سؤال میرسد که آیا انسان، موفق خواهد شد؟!
جواب این سؤال رهین میزان #عرفان انسان است. یعنی عرفان و معرفت (عرفه) انسان تعیینکننده میزان موفقیت انسان در امر #قربان موفق است.
دین اسلام (... یعلوا و لا یعلیٰ علیه) این جهانبینی واقعی و حقیقی خود را در قالب مناسک ایام مبارک #عرفه و عید قربان به اشتراک گذاشته است و چه نیکو ایامی هستند اگر انسان بتواند قدر آنها را دریابد!
عیدین عرفان+قربان
مبارکباد بر انسان
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
روز عرفه ۱۴۰۱
💠 کانال چلچراغ معارف و احکام حم 👇
🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
🔰 اشتراک نظرات در گروه چلچراغ معارف و احکام:
https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe