eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
156 دنبال‌کننده
468 عکس
263 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ ⁉️ کجاست؟! 👌 در روز علیه السلام، هنگام بدرقه (از یاران آن‌حضرت که حافظ کل بود) بسوی و ، به او فرمودند: «رُح إلی خیرٍ مِنَ الدنیا و إلی مُلکٍ لا یَبلیٰ»! منظور از «خیر من الدنیا» اشاره به است. ولیکن منظور آن‌حضرت از چیست؟! لازم به ذکر است که عبارت «ملک لایبلی» در قرآن آمده ولیکن ادعایی از در گفتگو با در بهشت است: «هَل أدلُّک علی شجرة الخلد و ملک لایبلی»؟ ای آدم! آیا دوست داری تو را بسوی و «پادشاهی بی‌پایان»، راهنمائی کنم؟ آدم تعلیم‌یافته به عالم وجود (قرآن: علّم آدم الاسماء کلها)؛ نه تنها وجود عالم و مقامی از قبیل؛ «شبکه جاودانگی» و «پادشاهی فناناپذیر» را انکار نمی‌کند، بلکه حریصانه در جستجوی آنست و مشتاقانه آنرا می‌جوید! آدم و گمان می‌کردند که آن عالم مطلوب و ایده‌آل لابد در داخل همان بهشت است ولیکن راه ورود بدان را نمی‌یافتند! شیطان راه ورود بدان را می‌دانست و آن‌دو را به درستی راهنمایی کرد! آری! راه ورود به آن عالم برتر از بهشت، همان (مشهور به !!) بود. که بی‌مهابا و بی‌محابا بدان نزدیک شدند! که « آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها»! «ملک لایبلی»، نبود و نیست و حقیقت داشت و دارد. ولیکن ، راه ورودی آن را در تعبیه فرموده است! و راه ورود به دنیا از بهشت بود که کلید آن، همان نزدیکی به شجره منهیه و (چشیدن) آن بود. «فلما ذاقا الشجرة»! البته ریسک بزرگی بود. زیرا ممکنست که انسان نه تنها به ملک لا یبلی دست نیازد بلکه بهشت را هم از کف بدهد و بدتر آنکه گرفتار وحشی گردد! بسیار بزرگی بود ولیکن آدم و حوا این خطر عظیم را به جان خریدند! زیرا که ارزش خطر کردن را داشت. «عطآئاً غیرمجذوذٍ» تعبیر دیگری از همان «ملک لایبلی» است که در بدان اشاره شده و (ص) علت پیری زودرس خود را به همین سوره آدرس دادند! زیرا اگر عالم بهشت را به بهانه دهند، عالم فراتر از بهشت، بهاء سنگینی می‌خواهد که تحصیل آن، آدمی را از شدت فرسایش، پیر می‌سازد! در رکاب (ع)، راه میانبری است بسوی «ملک لا یبلی و عطائاً غیرمجذوذ». لذا به حنظله فرمود: پرواز کن بسوی جایگاهی بهتر از دنیا و کن بسوی ملک لایبلی! حال سؤال اینست؛ آن عالم فراتر از بهشت، کدام عالم است؟! و چرا ارزشمندتر از بهشت برین است؟! آری! «رضوانٌ من الله اکبر» کجاست و چیست؟! لطفاً جواب دهید. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) محرم ۱۴۰۰ 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
✍️ تحریری حم؛ ⁉️ رضوان کجاست؟! 👌 در روز علیه‌السلام، هنگام بدرقه حنظله شبامی (از یاران آن‌حضرت که کل بود) بسوی و ، به او فرمودند: «رُح إلی خیرٍ مِنَ الدنیا و إلی مُلکٍ لا یَبلیٰ»! منظور از «خیر من الدنیا» اشاره به بهشت است. ولیکن منظور آن‌حضرت از «ملک لایبلی» چیست؟! لازم به ذکر است که عبارت «ملک لایبلی» در قرآن آمده ولیکن ادعایی از در گفتگو با آدم در بهشت است: «هَل أدلُّک علی شجرة الخلد و ملک لایبلی»؟ ای آدم! آیا دوست داری تو را بسوی «شجره جاودانگی» و «پادشاهی بی‌پایان»، راهنمائی کنم؟ تعلیم‌یافته به (قرآن: علّم آدم الاسماء کلها)؛ نه تنها وجود عالم و مقامی از قبیل؛ «شبکه جاودانگی» و «پادشاهی فناناپذیر» را انکار نمی‌کند، بلکه حریصانه در جستجوی آنست و مشتاقانه آنرا می‌جوید! آدم و حوا گمان می‌کردند که آن و ایده‌آل در همان بهشت است ولیکن راه ورود بدان را نمی‌یافتند! راه ورود بدان را می‌دانست و آن‌دو را به درستی راهنمایی کرد. آری! راه ورود به آن عالم برتر از بهشت، همان (مشهور به !!) بود. که بی‌مهابا و بی‌محابا بدان نزدیک شدند! که «عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها»! «ملک لایبلی»، نبود و نیست و داشت و دارد. ولیکن ، راه ورودی آن را در دنیا تعبیه فرموده است! و راه ورود به دنیا از بهشت بود که کلید آن، همان نزدیکی به و ذوق آن بود. «فلما ذاقا الشجرة»! البته ریسک بزرگی بود. زیرا ممکنست که نه تنها به ملک لا یبلی دست نیازد بلکه بهشت را هم از کف بدهد و بدتر آنکه گرفتار گردد! خطر بسیار بزرگی بود ولیکن و این را به جان خریدند! زیرا که کردن را داشت. «عطآئاً غیرمجذوذ» تعبیر دیگری از همان «ملک لایبلی» است که در بدان اشاره شده و (ص) علت خود را به همین سوره آدرس دادند! زیرا اگر عالم بهشت را به بهانه دهند، عالم فراتر از ، بهاء سنگینی می‌خواهد که تحصیل آن، آدمی را از شدت فرسایش، پیر می‌سازد! در رکاب حسین(ع)، راه میانبری است بسوی «ملک لا یبلی و عطائا غیرمجذوذ». لذا به حنظله فرمود: پرواز کن بسوی جایگاهی بهتر از و کن بسوی ملک لایبلی! حال سؤال اینست؛ آن عالم فراتر از بهشت، کدام عالم است؟! و چرا ارزشمندتر از بهشت برین است؟! آری! «رضوانٌ من الله، اکبر» کجاست و چیست؟! لطفاً جواب دهید. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) (برگرفته از کتاب «طپش خلقت و انقراض آخرت» که البته از سال ۱۳۶۶ تاکنون بعللی هنوز موفق به چاپ آن نشده‌ام!) 💠 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
تحریری حم بسمه تعالی حضرت روح در حریم ممنوعه! (۱) ، فرصت کم‌نظیری برای است. نزول روح و ملائکه، درخشان‌ترین واقعه امشب است. «تنزل الملائکة و الروح فی‌ها باذن ربهم، من کل أمر سلام هی حتی مطلع الفجر» چند نکته حائز اهمیت معطوف به «روح»: ۱) ملائکه قبل از روح، نازل می‌شوند. (تا زمین را زمینه‌سازی کنند برای نزول حضرت روح) و نزول آنان به و اجازه پروردگارشان انجام می‌گیرد. ۲) حضرت جبرئیل(ع) بعنوان قوی‌ترین ملک از ملائک، از پیش‌قراولان حضرت روح است. فلذا حضرت روح مافوق ملائکه از جمله؛ جناب جبرئیل است. (در بعضی از ترجمه‌های قرآن که ادعا شده «روح؛ اعظم ملائکه است»! از اشتباهات رایج است.) ۳) معراج پیامبر اعظم(ص) مکرراً (۲الی۱۲بار) رخ داده است. ولیکن همه آنها دارای سه مرحله کلی بوده‌اند: ۳/۱- «من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی» ۳/۲- «من المسجد الاقصی الی سدرة المنتهی» ۳/۳- «من سدرة المنتهی الی القرب الاعلیٰ» ۴) بزرگترین فرشتگان خدا (از جمله اعظم آنان؛ جبرئیل) در معیت معراجیه پیامبر اکرم(ص) بودند. ولیکن بدون آن! ۵) هیچ فرشته‌ای باندازه حضرت جبرئیل(ع) و تیزپرواز و بلندپرواز نیست. ۶) مرحله سوم معراج برای کلیه ملائکه (حتی برای که أبَرقدرت است) ممنوعه است. فلذا فرمود: «لو دنوت أنملة لاحترقت»! جبرئیل وقتی از رسول‌الله الاعظم(ص) بازماند گفت: اگر به اندازه یک بند انگشت نزدیک شوم بلافاصله آتش می‌گیرم! فلذا مرحله سوم را پیامبر به تنهائی ادامه دادند. مسئلة: قرب الهی که اندک نزدیکی بدان، حتی جبرئیل را زده و نابود می‌کند، چگونه است که برای پیغمبر اکرم(ص) مبدل به «برداً و سلاما» می‌گردد!؟! سرآغاز قصه در (سوره دوم از آیات ۳۰ به بعد)؛ «.. فقال أنبئونی بِأسماء هؤلاء إن کنتم صادقین»! «.. قال أ لم أقل لکم إنی أعلم ... و أعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون»؟! نکات حائز اهمیت معطوف به کتمان ملائکه: ۷) خالق متعال، قبل از آفرینش مخلوقی سه وجهی بنام «آدم، انسان و بشر»، جعل او در زمین را به ملائکة‌الله، اطلاع‌رسانی می‌کند! (چه ضرورتی داشته؟!) ۸) پروردگار متعال، مخلوق جدید خود را خلیفه می‌نامد که قرار است «جانشین جنّ» گردد. (عنوان مجعول «خلیفة+الله» مورد تأیید و نیست و بنظر می‌رسد از مطلوب است که وارد اسلام شده و از ادبای و غیرمسلمان گشته است!) ۹) پدیده خلیفه در زمین، با اعتراضیه ملائکه مواجه می‌شود! زیرا او را پیشاپیش متهم می‌کنند به اینکه موجودی و (فسادگر و خون‌ریز) است! (البته اتهام ملائکه قرین واقعیتی است که با انتشار در رخ عیان کرده و هنوز هم ادامه دارد!) ۱۰) شگفتی ظاهری ملائکه، از آن‌جهت، وجاهت دارد که «پدیده مفسد و سفاک» با «سبحانیت و قداست الله»، ناساز است. فلذا گفتند: «نسبح بحمدک و نقدس لک»! ۱۱) خالق متعال، بدون ردّ ادعای ملائکه می‌فرماید: «إنی أعلم ما لا تعلمون»؛ من می‌دانم چیزی را که شما نمی‌دانید! مسئلة: آن‌چه را که خدا می‌داند اما ملائکه نمی‌دانند، چیست؟ آیا مربوط به است؟ یا مربوط به ؟ بنظر می‌رسد که مجهول ملائکه در «الاسمآء» است. زیرا خدا بلافاصله بعد از اشاره به چیزی که ملائکه نمی‌دانند، اقدام به تعلیم اسماء می‌کند؛ «و علَّم آدم الاسماء کل‌ها»؛ و آموخت به آدم همه اسم‌ها را! ۱۱/۱- ظاهراً منظور از «الاسماء کل‌ها»، اسماءالله است که هم نامیده شده‌اند. ۱۱/۲- مجهول در بین بوده است. ولیکن نه مطلق آن‌ها بلکه برخی از آن‌ها و شاید فقط یکی از آن‌ها! ۱۱/۳- «اسم الله» مجهول در نزد ملائکه، کدامین اسم خدا بوده است؟! (البته بنظر می‌رسد که اسم‌الله خاص خدا، برای ملائکه، نبوده است بلکه آنان به این اسم‌الله خاص، می‌ورزیده‌اند! لذا فرمود؛ «ما کنتم تکتمون» و به صراحت، تردید در را با عبارت «إن کنتم صادقین»، برجسته فرمود! ۱۲) اولین اسمی که پروردگار متعال به خلیفه، اطلاق می‌کند کلمه است. (علّم آدم الاسماء) و این عنوان تا زمانی که آدم و حوا در بهشت هستند، پایدار است و بمحض آنکه به زمین می‌کنند، به و هم مسمی می‌گردند. ۱۳) تقدیم آدم بر در امر ، دلیل خاصی دارد که در جای خود قابل توضیح است. ۱۴) ملائکه علیرغم فراگیری اسماءالله، هنگام بازگوئی آن‌ها، گویا از اشاره به یکی از اسماءالله، تعمداً تجاهل می‌کنند! مسئلة: کدام اسم‌الله، و بلکه ملائکة‌الله است؟! آنان چیست؟! ..ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) شب قدر ۱۴۰۲ کانال «چلچراغ معارف و احکام حم» https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
☫﷽☫ ✍ ⚖️ عیدین «عرفان + قربان» و مفاهیم تقارن زمانی آن‌دو 💠 انسان را در ، چهار جای‌گاه منظور شده است: 1️⃣ جای‌گاه أعلیٰ (رضوان‌الله) 2️⃣ جای‌گاه عالی (جنات نعیم) 3️⃣ جای‌گاه سافل (دنیای دون) 4️⃣ جای‌گاه أسفل (جهنم صافی) 👌 ورود به از جای‌گاه عالی آغاز گردید که حد وسط بود. زیرا روح او متعلق به عالم أعلیٰ و جسم او متعلق به عالم سافل بود. جایگاه عالی همان جنّت (بهشت) بود ولیکن راه مستقیمی به جای‌گاه أعلیٰ (عالی‌تر) نداشت و تنها راه دسترسی بدان بر عالم سافل (دنیای سفلیٰ) و قربانی کردن جسم (وا نهادن بُعد مادی در این عالم) و آنگاه به عالم أعلیٰ (فراتر از بهشت) است. فلذا در این معرکه سه احتمال منطقی وجود دارد: ۱) موفقیت کامل و بسوی عالم أعلیٰ (عطآئاً غیرمجذوذ) ۲) موفقیت نسبی انسان و به عالم عالی (بهشت برین) ۳) شکست مفتضحانه بشر و به عالم أسفل (جهنم سوزان) 👌 احتمال چهارم (ماندن در عالم سافل یعنی دنیا) منتفی است زیرا طاقت حبس ابدی در این عالم را ندارد ولیکن بصورت موقت تا حدودی و بصورت نسبی تحمل می‌کند. شاید بهترین شعر عارفانه در این مطلب، غزلی از باشد که نیکو سرود: ساقیا بر سر جان بار گران است تنم باده ده باز رهان یک نفس از خویشتنم من از این هستی خود نیک به جان آمده‌ام تو چنان بی‌خبرم کن که ندانم که منم نفس را یار نخواهم که نه زین اقلیمم چه کنم صحبت هندو که ز شهر ختنم گل بستان جهان در نظرم چون آید روضه باغ بهشت است نه آخر چمنم پیش این قالب مردار چه کار است مرا نیستم زاغ و زغن طوطی شکر سخنم نیم از عالم خاک دو سه روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم ای بوی نگارم به من آر تا من از شوق، قفس را همه درهم شکنم خنک آن روز که پرواز کنم تا ور یار به هوای سر کویش پر و بالی بزنم در میان من و همام است حجاب وقت آن است که این پرده به یک سو فکنم 👌 در هر حال انسان در (عالم سافل) ناچار به کردن است ولیکن؛ چنانچه پیکر و قفس بدن خود را درهم شکسته و قربانی روح و خویش سازد، امکان پرواز بسوی عالم أعلیٰ را خواهد یافت و اگر مرغ روح خود را قربانی بدن و خود سازد، به سقوط می‌کند تا همه کثافات و آلودگی‌های حاصله را بسوزاند تا شاید گشته و مستحق بازگشت به گردد. ضمنا اگر نتواند بعد از رهایی از تعلقات بشریتی خود، روح خویش را به پرواز در آورد، صرفا بسوی عالم عالی (بهشت) باز خواهد گشت. ولیکن آدمی را سزاست که به عالم أعلی (ملکوت) رجعت کند که اصالتا برای آنجا آفریده شده است که؛ «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون». ⁉️ حال نوبت به این سؤال می‌رسد که آیا انسان، موفق خواهد شد؟! جواب این سؤال رهین میزان انسان است. یعنی عرفان و معرفت (عرفه) انسان تعیین‌کننده میزان موفقیت انسان در امر موفق است. دین اسلام (... یعلوا و لا یعلیٰ علیه) این جهان‌بینی واقعی و حقیقی خود را در قالب مناسک ایام مبارک و عید قربان به اشتراک گذاشته است و چه نیکو ایامی هستند اگر انسان بتواند قدر آن‌ها را دریابد! عیدین عرفان+قربان مبارک‌باد بر انسان ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) روز عرفه ۱۴۰۱ 💠 کانال چلچراغ معارف و احکام حم 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM 🔰 اشتراک نظرات در گروه چلچراغ معارف و احکام: https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 نماز؛ کوفتن درگاه حق با تمام وجود قال رسول الله (صلی‌الله علیه و آله): «إنَّ المُصَلّي لَيَقرَعُ بابَ المَلِكِ و إنَّهُ مَن يُدِم قَرعَ البابِ يُوشِكُ أن يُفتَحَ لَهُ» یعنی؛ نمازگزار، درب خانه فرمانروا[ى جهان] را مى‌كوبد و هر كه درِ خانه‌اى را پيوسته بكوبد، اميد است كه به رويش گشوده شود. (نهج‌الفصاحه/ص۸۲۷ و مسندالشهاب/ج۲/ص۱۸۸) دکتر شریعتی (مجموعه آثار۲/خودسازی انقلابی): «... این بعد اجتماعی و سیاسی امر، اما مولوی به یک بعد وجودی و فلسفی و عرفانی هم اشاره می‌کند و ببینید که برداشت مولوی در و : «سبحان ربی العظیم و بحمده، سبحان ربی الاعلی و بحمده» چیست. می‌گوید: گفت پیغمبر رکوع است و سجود بر در حق، کوفتن حلقه وجود چه جور است؟ چه جور قضیه را می‌فهمیده و چه منظره‌ای به ذهنش می‌رسیده است؟ تصویر را از زندگی یک سوار تنها در یک صحرا گرفته است. مسافری تنها در جاده‌های قدیم سواره می‌آمده است. شب شده، بیابان است، چراغی نیست، قهوه‌خانه‌ای نیست، راهداری نیست و بیا و برویی نیست. ماندگی، آوارگی، تنهایی، گرسنگی، احتیاج به آب، احتیاج به غذا. ناگهان به در قلعه‌ای می‌رسد، نیمه شب، در قلعه بسته است، چکار می‌کند؟ احساس شدید به اینکه اینجا پناهگاه است، در اینجا آدم هست، غذا هست، زندگی هست، نجات از آوارگی و وحشت و گرگ و سرما و برف هست. و براساس این احساس می‌خواهد خود را هرچه زودتر به درون قلعه بیندازد. چکار می‌کند؟ حلقه در قلعه را تندتند می‌زند. انسان هم در پهنه وجود، درعرصه زندگی، تنهای تنها، هراس‌زده ترسیده‌ای است که در برابر در پنهانی آنطرف این جهان، آنسوی زندگی، دری که بر رویش بسته است، هر روز سرش را مثل حلقه می‌کند و هی می‌زند به این در که یعنی: باز کن. گفت پیغمبر رکوع است و سجود بر در حق، کوفتن حلقه وجود والسلام» 👌 ۱۷ بار رکوع و ۳۴ بار سجده یعنی ۵۱ بار حلقه شدن برای کوفتن درگاه حق لایزال! یعنی ۵۱ بار برقراری ارتباط و اتصال از به ! یعنی ۵۱ بار رجوع به ! یعنی ۵۱ بار فرم ظاهری بخشیدن به محتوا و باطن ! انسان بدون رجعت کبری در؛ ۱) (قیامت و محشر و آخرت) دستاوردی بجز و نخواهد داشت. ۲) در (بازگشت به قیام و سلطنت شکوهمند و غیرقابل تصور ۵۰٫۰۰۰ ساله امام آخرالزمان)، غایب خواهد بود. ۳) در (بازگشت از بیداری و هوشیاری و تعقل پس از خواب و بیهوشی و جنون)، آرامشی متین و حتی آسایشی ماندگار نخواهد یافت. انسان در رجعت کبری (إنّا للّه و إنّا إلیه راجعون) نهفته است و نماز پنجگانه شبانه‌روزی، ترکیبی جهادی از و پیاپی برای چنین رجعتی مقدس است. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم الم ﴿١﴾ ذَلِکَ الْکِتَابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ ﴿٢﴾ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ ﴿٣﴾ وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿٤﴾ أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿٥﴾ از زمانی که به کرده است، پشت دروازه‌های رستگاری، جا مانده است و برای بازگشت به ، هیچ راهی ندارد بجز رجعت کبری. بنیاد اسلام (از جمله نظام سیاسی آن) بر پنج «یُـ» استوار است: ۱- «یُــؤمنون بالغیب» ۲- «یُــقیمون الصلاة» ۳- «مما رزقناهم یُــنفقون» ۴- «یُــؤمنون بـما اُنزل ...» ۵- «و بالآخرة هم یُــوقنون» حی علی الفلاح حی علی الصلوة حی علی خیرالعمل طبق آیات آغازین طولانی‌ترین سوره قرآن، رهیافت به هدایت الهی و راه فلاح و رستگاری در پنج امر نهفته است: 👌ایمان به غیب، 👌ارتباط با عالم غیب (نماز)، 👌انفاق از آنچه رزق است، 👌ایمان به وحی مُنزَل 👌یقین به آخرت. این امور خمسه در طول همدیگر قرار دارند که ایمان به غیب سرآغاز و بنیاد آنهاست. بدون ایمان به غیب، گزارش عبادات (ایاک نعبد و ایاک نستعین) به عالم غیب، معنا و مفهومی ندارد. مهمترین عبادتی که ارزش گزارش به غیب (در قالب نماز) را دارد، است که اصل عبادات است. گویا که اگر انفاقی صورت نپذیرد، عبادتی هم رخ نداده است تا گزارش گردد! «مما رزقنا» بطور کلی، شش نوع است که انفاق آن‌ها، همان «وسع»ی است که هر انسانی به میزان برخورداری از آنها مکلف است (لا یکلف الله نفسا الا وسعها) وسع و ظرفیت هر نفسی همان ارزاق ششگانه اوست. یعنی؛ وسع، توان، مهارت، قوت و قدرت؛ ۱- تن‌افزاری ۲- مغزافزاری ۳- دل‌افزاری ۴- فن‌افزاری ۵- مال‌افزاری ۶- ربط‌افزاری لا حول و لا قوة الا باللّه گفت پیغمبر که چون کوبی دری عاقبت زان در برون آید سری اللهم عجل لولیک الفرجسیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۶/۲ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 هبوط از بهشت مقصر کدام‌ست حوا یا خود آدم؟ صرف‌نظر از جنبه طنزینگی این کلیپ، دو گزاره در آن غلط است و نیازمند تبیین: ۱) در ، اساساً سیب یا گندم و یا هر خوردنی دنیوی نبود که در افسانه‌ها و کتب تحریف شده ادیان، از آن‌ها اسم برده شده است. و اساساً نبود بلکه (ساختاری دارای ریشه و شاخه همچون درخت) بود. فلذا باید آن‌را نامید. شجره‌ای که نزدیکی به آن، موجب هر دو می‌شد. چنانکه در می‌فرماید: «و قلنا یا آدم اسکن انت و زوجک الجنة و کلا منها رغدا حیث شئتما و لا تقربا هذه الشجرة فتکونا من الظالمین» (۲/۳۵) و گفتیم: ای آدم تو با جفت خود در بهشت جای گزین و در آنجا از هر نعمت که بخواهید فراوان برخوردار شوید، ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود. + «فقلنا یا آدم إن هذا عدوّ لک و لزوجک فلا یخرجنکما من الجنة فتشقی» (۲۰/۱۱۷) آن‌گاه گفتیم: ای آدم محققا این با تو و جفتت دشمن است، مبادا شما را از بهشت بیرون ببرد و از آن پس به شقاوت و بدبختی گرفتار شوی. ۲) وقتی و (هر دو) با تحریک شیطان به «شجره منهیه» نزدیک شده و آنرا چشیدند، بی‌حجاب شدند و بهشت جایگاه بی‌حجابان نبود و لذا هر سه اخراج و بر زمین، کردند! ⁉️و اما اینکه؛ ۰۱) آن شجرة چه چیزی بود؟ ۰۲) چرا چشیدن آن خطرناک بود؟ ۰۳) چرا بدان نزدیک شدند؟ ۰۴) چرا را بر ، ترجیح دادند؟ ۰۵) و چه بود؟ این‌گونه سؤالات؛ جواب‌های مفصلی دارند. ...ادامه دارد. ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۴ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏