eitaa logo
پژوهشگاه حم
268 دنبال‌کننده
781 عکس
849 ویدیو
35 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 🥴خبط و خطای معرفتی دو رئیس جمهور کم‌سواد ایران!! بیت شعری از روشن‌ضمیر مشهور به ؛ «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا»، تاکنون مورد تمسک (سوءاستفاده) دو قرار گرفته است: ۱) () در مورخه ۱۳۹۴/۲/۹ ۲) () در تحلیف ۱۴۰۳/۵/۹ و (دقیقاً به فاصله ۹ سال و ۳ ماه از همدیگر) منظور هر دو نفرشان؛ ترسیم کاملاً غلط برای با سوء برداشت از این شعر حافظ است! آن‌ها که گویا چندان بهره‌ای از مطالعات عمیق و دقیق نه تنها بلکه ادبیات و ندارند، خود از عبارت بخشی را ملعبه تصورات خود از و در سیاست خارجی قرار داده و پنداشته‌اند که لابد این شعر بخشی حافظ، حلاّل مشکلات نحوه مواجهه با و است و در نتیجه، بصورت اجتناب‌ناپذیری به نتیجه غلطی می‌رسند و آنگاه که مواضع‌شان به شکست می‌انجامد، تقصیرات را ابلهانه در جای دیگری (فرضاً در قانون اقدام راهبردی مجلس!) می‌جویند! و ریشه این هر دو نفر و بلکه میلیون‌ها ایرانی دیگر را احتمالاً باید در فارسی، جستجو کرد! و اما معنا و مفهوم شعر حافظ: قبل از بررسی هر مطلبی، لازمست این نکته را متذکر شویم که؛ حافظ شیرازی، بعد از حمله مغول و از بین رفتن متون و منابع معرفتی ایرانیان، همزبان با (از جمله عرفای خراسانی، اردبیلی و همدانی اجداد امام خمینی که بعد از نیشابور، کشمیر هند را پایگاه قرار دادند) به تجمیع و ارائه معارف در قالب شعر پرداخت و اشعار عرفانی زیبا و عمیقی هم از خود به یادگار گذاشت. تمرکز حافظ عمدتاً بر تعریف و تبیین مبتنی بر تنوع روایات مورد اشاره به بود. «عشقت رسد به فریاد ار خود بسان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت» 👌 حافظ می‌داند که وقتی از به عرضه می‌شود، مردمان چهار دسته می‌شوند؛ ، ، و صرف‌نظر از منافقین که نهانی تیشه به ریشه اسلام و مسلمین می‌زنند، دو دسته با اسلام و مسلمین در عیان می‌ستیزند که عبارتند از کافرین و مشرکین ولیکن دستور در مواجهه با این دو دسته دشمن علنی، کاملاً متفاوت است: ۱) در باره کفار (و منافقین) بدون هیچ حاشیه و تبصره‌ای، دستور به شدت و غلظت عمل در حد قتال است؛ «... أشدّآء علی الکفار ...» (فتح/۲۹) و «... جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ ۚ وَ ...» (توبه/۷۳) ۲) در باره مشرکین، مواجهه دو مرحله‌ای را توصیه می‌کند: ۲/۱- دستور به مدارا و قبل از شدت عمل؛ «... فَأَجِرْهُ حَتَّىٰ يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ...» (توبه/۶) و «... فَإِنْ تَابُوا وَ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ آتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ ...» (توبه/۵) ۲/۲- شدت عملی همانند مواجهه با کفار و منافقین؛ «... فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ» (توبه/۵) و «... إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لَا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَ لَا ذِمَّةً ۚ يُرْضُونَكُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ تَأْبَىٰ قُلُوبُهُمْ ...» (توبه/۸) بنابراین این بیت شعر حافظ جنبه بخشی دارد (نه کلی) و اشاره به راهکار دوم (صرفاً تعامل در مواجهه با مشرکین آنهم قبل از آنکه دست به سلاح بشوند مورد اشاره در بند ۲/۱ این مقاله و صرفاً در زمان اهدای فرصت مطالعاتی به نادانان آن‌ها) می‌کند نه راهکارهای اول و سوم که فرمان به اقدام شدید و مقابله و مقاتله و (و نه ) است. 👌 نحوه مواجهه با و (کرگدن‌های ویران‌گر و کروکودیل‌های غارت‌گر) هم دقیقاً باید همین باشد؛ ۱) اذناب مزدور باید به سختی مجازات شوند. ۲) به نادانان و باید «فرصت مطالعاتی توأم با مهر و شفقت» داده شود تا و نمایند. ۳) جاهلینی که مایل به یافتن و انجام توبه نیستند، باید به شدت مجازات شوند. پ.ن.: «با دشمنان مدارا» در بیان حافظ لسان‌الغیب، صرفاً اشاره به همین مهلت و فرصت مطالعاتی جهت یافتن بصیرت به مشرکین است و بس و به هیچ وجه قابل تعمیم به کفار و نیز منافقین و همچنین مشرکین مسلح و مهاجم نیست. فلذا به چنین رؤسای جمهوری که گرفتار یا هستند، باید گفت: «فأینَ تذهبون»؟! آیا ضرورت ندارد این‌ها قبل از ورود به پشت ، ساعتی هم در بنشینند؟ آیا از اوجب واجبات نیست؟ ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۱۱ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲هم‌اندیشی چلچراغ معارف 🙏
تفأل [غلط] پزشکیان به قرآن هنگام ورود به ساختمان ریاست! + به : ببین چی اومد! قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم... +: گلپایگانی: وای! (ادامه قرائت توسط پزشکیان) + این که خیلی بده! - : بد شده؟! + پزشکیان:«با خنده😂😂»: آره بابا خیلی بده.. بعد دوباره خنده.. متن کامل آیه: [ترجمه:] ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﮔﺮﻭﻩ‌ﻫﺎیی ﺍﺯ ﺟﻦ ﻭ ﺍﻧﺲ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺩﺭﺁﻳﻴﺪ. ﻫﺮﮔﺎﻩ ﮔﺮﻭهی ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﻧﺪ، ﻫﻢ‌ﻣﺴﻠﻜﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻟﻌﻨﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﺧﻔﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﺭی ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺟﻤﻊ ﺷﻮﻧﺪ. ﺁﻥ‌ﮔﺎﻩ ﭘﻴﺮﻭﺍﻧﺸﺎﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻧﺸﺎﻥ ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﻤﺮﺍهی ﻛﺸﻴﺪﻧﺪ، ﭘﺲ ﻋﺬﺍﺑﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﮔﺮﺩﺍﻥ. ﺧﺪﺍ می‌ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: همه را عذاب ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ، ﻭلی شما ﻧمیﺩﺍﻧﻴﺪ. ✍ جواب استخاره به این آیه: بسیار بد است و از انجام آن به شدت پرهیز کنید. 👈 اون از وضعیت رای آوردنت و این هم استخاره‌ات؛ خدا به فریادت برسه!!! 🕎 @mosesom ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌اقدام شرک‌آمیز پزشکیان و (اطرافیان و راویان بی‌سواد او)!! چند نکته مهم: ۱) قبل از هر نقدی لازمست متذکر بشوم که غیر از است. فلذا به کار بردن کلمه استخاره برای این در روایت آن، اشتباه است. اقدام ()، استخاره نبود و بلکه بود! ۲) استخاره به قرآن، عملی مستحبی است و در جایی کاربرد دارد که انسان در انتخاب دو اقدامی که هر دو مبتنی بر هستند (و بعد از دقت، مطالعه، تدبر و استشاره بدست می‌آیند)، دچار وسواس می‌شود که کدامیک از آن‌دو است؟! برای رهایی از چنین دغدغه‌ای، اجازه داده شده که بجای به مراجعه شود آنهم بشرطی که مستخیر، توان فهم آیات قرآن و تفاسیر اجمالی آنرا داشته باشد و هر حکمی هم که آمد باید بدان ملتزم باشد وگرنه تمسخر قرآن بوده و مستوجب گناه است و دارای عواقب! بنابراین استخاره قبل از اقدام و به خود برتر، معطوف است. عمل پزشکیان، استخاره نبود که فرضاً؛ حالا که دارد وارد دفتر ریاست می‌شود، آیا بشود آیا نشود؟! اینجا دیگر جای استخاره نیست بلکه قبل از ثبت‌نام برای ریاست باید استخاره می‌کرد. حال اگر اصرار شود که وی استخاره کرد، خب! ظاهراً آیه‌ای آمد که بقول خودش بود و باید برمی‌گشت! پس چرا بی‌اعتنایی کرد؟! این جفا در حق قرآن، قطعاً بدون کیفر نخواهد بود در همین دنیا. و حال آنکه استخاره نبود و بلکه تفألی بود که می‌توان و بلکه (اگر پاسخ آن منفی باشد) باید بدان بی‌توجهی و بی‌اعتنایی کرد. ولیکن از آن‌جا که هر نوع بی‌اعتنایی به ، غیرمجاز است، اساساً تفأل به قرآن، غیرمجاز است و لذا پزشکیان بی‌معرفت به ، مرتکب عملی غیرمجاز شد! ۳) تفأل یک لفظ مشترک است که به مفهوم استخاره هم به کار می‌رود و لذا الزاماً به مفهوم استخاره نیست و معمولاً برای دریافت روشنی از ابهامات آینده است و حال آنکه این نوع ، هیچ‌گونه وجاهت شرعی و عقلی ندارد. آینده‌نگری بمنظور پرهیز از گرفتاری به «غاسقٍ إذا وقَب» (شرّ نهفته در دل زمان که ناگهان رخ عیان می‌کند) و «اللوابس» (بحران‌های غافلگیرکننده)، تنها راهکار معقول و مشروع آن، است نه تفأل و قرعه‌کشی. «العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس» در بیان (ع)، تصریح دارد که برای پیشگیری از سقوط به دامن بحران‌های ناگهانی باید به «علم به زمان» مجهز شوید که خود، رشته علمی را پدید آورده و متأسفانه فقط نوع وارداتی و آن در دانشگاه‌های ما تدریس می‌شود! تفأل (فال‌گیری) در آموزه‌های اسلامی، نوعی است و لذا مسلمانان از تفأل زدن به قرآن، صریحاً نهی شده‌اند. زیرا فاقد هرگونه عقلانیت و استشاره است که بالتبع با تعارض دارد. امام صادق(ع)، صریحاً می‌فرمایند «به قرآن، تفأل نزنید»! آیة‌الله خامنه‌ای: سرکتاب و فال‌گیری اعتبار ندارد و مراجعه کردن به رمال‌ها و فال‌گیرها جایز نیست. ۴) چنانچه کسی (علیرغم نهی از تفأل) به یا و امثالهم، تفأل زد و پاسخ منفی گرفت (مثل پزشکیان) حق ندارد کوچکترین ترتیب‌اثری بدان بدهد. فوراً باید آنرا فراموش کند وگرنه معذب و بیچاره می‌شود. ۵) از پزشکیانی که مشتی بیسوادتر از خودش؛ امثال و را دور خود جمع کرده، چندان توقعی نیست ولیکن تعجب از همراهان وی هنگام ورود است که هیچکدام تذکر ندادند که کار وی غلط است و نباید ترتیب‌اثری بدهد! و بلکه تعجب کردند! ✅ توصیه می‌کنم، جناب پزشکیان در کنار خود، حتماً یک باسواد هم در دسترس داشته باشد وگرنه موجب بدبختی خود و بلکه جمعی از ملت خواهد گشت! مضافاً که آن تفأل غلط را هم برای همیشه باید فراموش کند. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۱۴ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲 چلچراغ 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 جهنم؛ انتقامی جبّاریه یا ابزاری رمضانیه؟! (بخش۰۴): ⁉️چه علتی دارد که؛ در ، بودن ، بنحو عجیبی، مبحثی ناشناخته مانده و در حالی‌که از مشهورترین اسماءالله است ولیکن معمولاً در ردیف اسماءالحسنی، شمرده نشده است؟! هشام بن سالم از حضرت (ع) نقل مي‌كند: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت امام باقر(ع) بوديم، پس سخن از رمضان به ميان آورديم. امام(ع) فرمود: نگوييد اين است رمضان و نگوييد رمضان رفت و يا آمد، زيرا رمضان نامي از اسماء الله است که نمي‌رود و نمي‌آيد که شيء زائل و نابود شدني مي‌رود و مي‌آيد، بلکه بگوييد ، پس ماه را اضافه کنيد در تلفظ به اسم، که اسم، مي‌باشد و ماه رمضان ماهي است که قرآن در او نازل شده و خداوند آن را «مَثَل» و «عيد» قرار داده است همچنانکه پروردگار بزرگ، عيسي‌بن مريم(س) را براي مثل قرار داده است، و از حضرت علي‌بن ابي‌طالب(ع) روايت شده که حضرت فرمود: شما به راستي نمي‌دانيد که رمضان چيست! علیرغم 👈تصریح به اسم‌الله بودن رمضان👉، متأسفانه فهم آن، تحت‌الشعاع مؤلفه‌های هشتگانه (از قبیل؛ ، ، و ) در محاق افتاده است و البته بنظر می‌رسد که با مضاف‌الیه قرار دادن آن برای ، تعمدی هم در کار بوده است! اما چرا؟! در این سلسله بر‌آنیم تا به جواب و معنای دقیقی از مفهوم عمیق رمضان برسیم و بدین منظور آن‌را در سپهری از ، ، ملائکه و (موحش جبرائیل) دنبال نماییم. ...ادامه دارد. ✍️حسینی(منتظر) 🌐 حیفه نبینی | نظرات ۱۴۰۳/۱۲/۲۰
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 أراجیف ضد معادی (بخش ۰۱) 👌درد آگاهانه یا درد ناآگاهانه! انسان‌ها موجوداتی هستند که به دردهای متنوعی گرفتارند و سخن قرآنی «لقد خلقنا الانسان فی کبد» (۹۰/۴) همانا ما انسان را در درد و رنج آفریدیم، اشاره به همین مسئله دارد. احساس درد، گاهی صادق (واقعی) است و گاهی کاذب (توهمی). مضافاً که هر دو دارای مراتبی هستند و تقسیم آن‌ها به ۱۰۰ درجه، حداقل مراتب آن‌هاست. در قصه غلام بیقرار، تصویرسازی جالبی در باب تشخیص درد واقعی از درد توهمی دارد: «پادشاهی با غلامی عَجَمی در کشتی نشست و غلام دریا ندیده بود و محنت کشتی نیازموده، بنای گریه و زاری در نهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد. با ملاطفت آرام نمی‌گرفت و عیشِ مَلِک از او مُنَغَّص بود. چاره ندانستند. حکیمی در آن کشتی بود، ملک را گفت: اگر فرمان دهی، من او را به طریقی خامُش گردانم. گفت: غایتِ لطف و کرم باشد. بفرمود تا غلام به دریا انداختند. باری چند غوطه خورد، مویَش گرفتند و پیشِ کشتی آوردند. به دو دست در سکّان کشتی آویخت. چون برآمد به گوشه‌ای بنشست و قرار یافت. ملک را عجب آمد؛ پرسید: در این چه حکمت بود؟! گفت: از اوّل محنتِ غرقه شدن ناچشیده بود و قدرِ سلامتِ کشتی نمی‌دانست. همچنین قدرِ عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید. از آن‌جا که در منظر ، ما موجوداتی سه ساحتی (دارای ابعاد وجودی سه‌گانه) هستیم؛ ، و ، {توضیح در این مقالات: 👈اینجا👉 و 👈اینجا👉 و 👈اینجا👉 💠 و 👈اینجا👉 و 👈اینجا👉}} بالتبع دارای دردهای ثلاثه هم هستیم: ۱) دردهای بشریتی ۲) دردهای انسانیتی ۳) دردهای آدمیتی (و این هر سه دارای دو نوع واقعی و توهمی هستند) دردهای بشریتی را اکثریت انسان‌ها و بلکه همه آن‌ها بسادگی حس می‌کنند و خیلی زود به آن‌ها واکنش نشان داده و در صدد چاره‌جویی برمی‌آیند. اما دردهای انسانیتی را در خوش‌بینانه‌ترین حالت، می‌توان گفت؛ نیمی از انسان‌ها احساس می‌کنند که معمولاً از سنین نوجوانی آن‌ها را در می‌یابند! ولیکن دردهای آدمیتی را اقلیتی از انسان‌ها درک می‌کنند!! به همین علت، شکنجه‌گرها و مجازات‌کنندگان برای تولید و بر افراد خود، معمولاً به سراغ تحمیل دردهای بشریتی (جسمانی) می‌روند و در سطوح عمیق‌تر شاید سراغ تحمیل دردهای انسانیتی هم بروند اما کمتر سراغ تحمیل دردهای آدمیتی می‌روند! این مقدمات را از این جهت، متذکر شدم که برسیم به بررسی دردهایی که از ناحیه ، بر انسان‌ها تحمیل می‌شود. در واقع تفسیری از همان در «کَبَد» آفریدن انسان است و اینکه می‌توانیم سه نوع کبد داشته باشیم؛ کبد بشریتی کبد انسانیتی کبد آدمیتی و مهمترین محور این مبحث، همانا دامنه زمانی این کبدهای سه‌گانه است و اینکه سر آغاز آن‌ها اگر از لحظه تولد انسان‌ها در این دنیا منظور شود، سرانجام آن‌ها قاعدتاً فراتر از دنیاست و بلکه به می‌کشد. فلذا می‌توان نتیجه گرفت که وحشت‌ناک‌ترین کبد(درد و رنج)ی است که بر انسان‌ها تحمیل می‌گردد که صد البته توسط خود ، تولید و اندوخته شده است! تمایز تحمیل دردهای الهی (نسبت به سایر دردهای تحمیلی)، در اینست که؛ ۱) هستند. ۲) کاذب و توهمی نیستند. ۳) کاملاً واقعی و صادق هستند. اوج درد و رنج آدمیتی بر انسان، «هجران در دنیا» و «فراق در آخرت» است. در دنیا؛ دردی متفاوت از دردهای بشریتی و انسانیتی است که وقتی در ، تثبیت شود آن‌را باید نامید که دردی بمراتب سخت‌تر از درد ابتلای به جهنم است! چنانکه در متذکر شده است: «فهبنی یا إلهی و سیدی و مولای و ربّی، صبرت علی حَرّ عذابک، فکیف أصبر علی فراقک و...» خدای من، گیریم که در آخرت بر عذابت صبر کردم، فراق‌ت را چگونه تحمل کنم؟ و... بمنظور تحمیل دردی واقعی بر بُعد بشریتی انسان‌ها، متفاوت از دردها و رنج‌های تحمیلی در ابعاد انسانیتی و آدمیتی است. ممکنست بعضی از علمای بی‌دقت یا افراد مریض و مغرض، خواسته یا ناخواسته، بخواهند دردهای سه‌گانه آخرت را آنچنان رحمانی جلوه بدهند که موجب نفی اصل تحمیل درد از جانب خالق متعال باشد یا اینکه با ، دردهای مذکور را به تأویل (تفسیر به رأی) ببرند تا تأثیر تربیتی وعده عذاب‌های واقعی و ملموس و محسوس الهی را مضمحل سازند! بلی! «نعمات و نقمات ثلاثه عالم آخرت» در مقایسه با «لذات و کَبَدهای عالم دنیا»، بسی متمایز هستند ولیکن نه تا آن‌جا که هیچ سنخیتی با هم نداشته باشند. توهم‌پنداری ، خلاف نصوص (آیات و روایات) است و بالتبع آثار ضد تربیتی دارد و باید انکار و تکذیب شود. بنابراین گفته‌های امثال دباغ و آقامیری در تعریف و ، نوعی و موجب تشدید انسان‌هاست و لذا موجب خوشحالی است. ..ادامه دارد ✍حسینی(منتظر) 🌐 حیفه نبینی | نظرات ۱۴۰۴/۱/۱۱
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 بررسی أراجیف ضد معادی (بخش۰۲) 👌تحریف واقعیت آخرت! نفی واقعی بودن و نعمات و نقمات عالم آخرت در قالب و ، و تأویل آن‌ها به حالت‌های انتزاعی (که موجب فروریزی تهدید (ترس و خوف) انسان‌ها به عذاب‌های سه‌گانه جهنم و فروپاشی اشتهای انسان‌ها (طمع) به لذات سه‌گانه بهشتی می‌گردد)، صرف‌نظر از خلاف معارف صریح اسلامی بودن آن‌ها موجب شتاب، تسریع، توسعه، تعمیق و تحکیم ارتکاب آسان گناهان و سوق دادن جوامع بسوی انواع پلیدی‌ها و نهادینگی انواع پلشتی‌ها است. تخطئه قیاس گرفتن نوع و جنس نعمات و نقمات آخرت از دنیا، هیچ مبنای دینی ندارد و گوینده، برداشت سلیقه‌ای و دیدگاه انحرافی شخصی خود را مطرح می‌کند. توهم‌پنداری و تأویل آن‌ها به اوهام سلیقه‌ای، خلاف نصوص (آیات و روایات علیهم السلام) است و بالتبع آثار ضد تربیتی دارد و باید تکذیب و انکار شوند. تحریف و تأویل مکانت خارجی و مادی و عمومی بهشت و جهنم به حالت نفسانی فردی، انکار آشکار (از ضروریات ) است و نگاه کاملاً غلطی به شمار می‌رود که بعضی روشنفکرنماهای مشکوک به و دنبال می‌کنند. ضمناً بهشت و جهنم، هم فردی هستند و هم جمعی زیرا که اعمال انسان‌ها در دنیا هم فردی هستند و هم‌ جمعی. فلذا لزومی به انکار یا تحریف و تغییر آن‌ها نیست. عذاب‌های الهی برای انسان‌ها در آخرت، دو منظوره است: ۱) مجازات مجرمین و متخلفین بمنظور اجرای الهی بویژه در عرصه . ۲) پاک‌سازی تا اینکه و ورود به بهشت الهی را پیدا کنند. علت اول (اجرای عدالت) موجب می‌شود که اکثریت انسان‌ها وارد جهنم بشوند (تا ضمن مجازات عادلانه، پاکسازی بشوند) و علت دوم باعث می‌گردد که اکثریت جهنمیان از شرّ گناهان خود، رها گشته و وارد بهشت گردند. این دو هدف اصلی معاد، صد البته از رحمت الهی است و در غیر این‌صورت، رحمانیت الهی، قابل انکار و تکذیب خواهد بود. عدم تعذیب ، تحمیل بزرگترین بی‌عدالتی در حق خود آن‌هاست که این مسئله، دور از رحمت رحمانیتی و رحمت رحیمیتی است. برای دریافت عمیق مطلب، لطفاً سلسله مقالات «جهنم؛ انتقامی جباریه یا ابزاری رمضانیه؟!» را در کانال ایتایی @SMHM212 بویژه بخش‌های ذیل را از دست ندهید: 👈 این‌جا 👉 و 👈 این‌جا 👉 💠 و 👈 این‌جا 👉 البته در این معرکه، سه نوع اقلیت هم داریم که عبارتند از: ۱) اقلیتی که بدون چشیدن عذاب جهنم و حتی سختی‌های محشر، بمحض آغاز قیامت، وارد بهشت می‌شوند. ۲) اقلیتی که انواع عذاب‌های جهنم هم حریف پاک‌سازی آن‌ها نمی‌شوند و لذا هرگز از جهنم خلاص نمی‌شوند تا اینکه عمر جهنم به سر آید و با نابودی آن، این اقلیت هم یکجا نابود شوند. ۳) اقلیتی که بعد از نابودی بهشت (همزمان با نابودی جهنم) نابود نمی‌شوند و بلکه وارد عالم دیگری می‌شوند که هرگز نابود شدنی نیست بنام «مقام رضوان، عطائاّ غیرمجذوذ و ملک لایبلی». همان مُلکی که آدم و حوا در ابتدای ورود خود به بهشت اولیه، در جستجوی آن بودند و آن‌را در تقریب به یافتند و به محض چشیدن آن به دنیا هبوط کردند. ملاحظه دو کلیپ از آقایان؛ و (حاج‌فرج دباغ)، باعث تحریر این مقاله گردید. اراجیفی که موجب سستی باورهای دینی مردمان می‌گردد. البته در کلیپ آقامیری، وی عباراتی توبیخ‌آمیز علیه کسانی که به زعم وی تعریف غلط و خطرناکی از دین ارائه داده‌اند، به کار برده است که اتفاقاً اولین مخاطب او می‌تواند خودش باشد که در صدد القاء برداشت غلط خود از جهنم است و البته این توبیخ شامل امثال دکتر سروش هم می‌باشد. وی در ابتدای حرفش ادعا می‌کند که دختری را بخاطر به علت اینکه چند تار موی خود را بیرون گذاشته، ۱۰۰۰ سال روی آتش جهنم آویزان می‌کنند و در میانه کلیپ، مدت این عذاب را به ۱۰۰٫۰۰۰ سال افزایش می‌دهد و نهایتاً ادعا می‌کند که ۱٫۰۰۰٫۰۰۰ سال طول خواهد کشید! وی برای این ادعاهای مضحک خود به هیچ مدرکی اشاره نمی‌کند بجز سند شیطانی «می‌گن»! و در لفافه این دروغ‌های خودساخته، به انکار عذابی بنام می‌پردازد که اعمال آن از بیانات صریح قرآن است. تکذیب و تحریف عذاب‌های واقعی جهنم، قدمت دیرینه‌ای دارد ولیکن تکذیب نعمت‌های بهشتی، بنظرم ابداعی از طرف این روحانی‌نمای خلع‌لباس شده است که به تمسخر ویژگی‌های حورالعین می‌پردازد. آن‌چه که در نقد این اراجیف می‌توان گفت؛ حداقل مطلب اینست که اینگونه افراد بظاهر تحصیل‌کرده و کتابخوان و روشنفکر، بدون مطالعات کافی و بلکه لازم به اظهار نظراتی می‌پردازند که از سخافت آشکاری برخوردارند. نقادی جمله به جمله اینگونه اراجیف و شبهات، مجال مناسبی می‌طلبد در حد آسوده شبی و خوش مهتابی! ...ادامه دارد ✍️حسینی(منتظر) 🌐 حیفه نبینی | نظرات ۱۴۰۴/۱/۱۱
نکته✅ در روز عید فطر؛سخنان دکتر پزشکیان عینا در راستای فرمایش رهبری بود و حضار بخاطر موضع واحد و مقتدرانه تیم دولت؛برای او تکبیر فرستادند. وقتی رییس جمهور؛کوچکترین انحرافی از موضع امام جامعه ندارند؛ به چه حقی به ایشان توهین نموده و اتهام ناروا میزنند؟ بارها تحلیل رسانه ضد ایران از اینکه دکتر پزشکیان عینا همان حرف و موضع رهبری را میگیرند؛عصبانی و ناراحتند. دلیل اینکه برخی همسو با دشمنان نظام به رییس جمهور شجاع و مکتبی حمله میکنند؛چیست؟ @mohafezan ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌از حرف تا عمل بسی فاصله‌هاست! این ۵ (در ۵ جمله بالا) را باید تلقی کرد. یکی از مذمت‌های قرآن نسبت به بعضی از انسان‌ها، مغایرت حرف و عمل آن‌هاست. بعنوان نمونه: : «یا أیها الذین آمنوا لِمَ تقولون ما لا تفعلون» (۶۱/۲) ای مؤمنان! چرا چیزی را می‌گویید که بدان عمل نمی‌کنید؟! و در آیه بعدی آن، جایگاه حرافی بی‌عمل را مورد اشاره قرار می‌دهد: «کبر مقتاً عندالله أن تقولوا ما لا تفعلون» (۶۱/۳) نزد خدا به شدت موجب خشم است که چیزی را بگویید که خود عمل نمی‌کنید. و از همین باب است که سعدی در گلستان می‌گوید: چندان که بیشتر خوانی چون در تو نیست نادانی بنابراین، حرف بدون عمل در نزد پروردگار متعال، نه تنها هیچ ارزشی ندارد بلکه موجب خشم الهی است. مضافاً که حتی صرف عمل هم مطلوب الهی نیست و بلکه آن‌را بشرطی می‌پذیرد که باشد. فلذا در قرآن، مکرراً بر تأکید می‌ورزد. کسی که صاحب حرف‌های دوگانه‌ای است و باصطلاح گاهی به میخ می‌زند و گاهی به نعل! قاعدتاً در نزد ، حرف او منافقانه است. گاهی از بدعهدی و دروغ‌گویی و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا دم می‌زند و گاهی بر ضرورت اعتماد و مذاکره بی‌دروپیکر با آمریکا پای می‌فشارد و تا سطح اعلام آمادگی برای خیانت عظمای جمهوری اسلامی ایران و برادری با دشمنان، سقوط می‌کند، قاعدتاً چنین فرد مذبذبی، نمی‌تواند در نزد ملت ایران، هیچ ارزشی داشته باشد. فارغ از سایر مواضع و حتی توصیه‌های شفاف مقام معظم رهبری که دولت پوزیده گویا تعمد دارد در زاویه دیگری بتازد، فقط در مسئله «مذاکره با آمریکا»، می‌بینیم که حضرت آقا ناچار می‌شوند به انحاء مختلفی مکرراً تذکر و هشدار و موضع قاطعی را بیان و تصریح نمایند که «مذاکره با آمریکا هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه نیست»، باز هم مکرراً شاهدیم که این دولت لجوج و جهول، برای پالس ذلت می‌فرستد و بدنبال لاس زدن با است تا را بشکند! بنابراین «موضع واحد و مقتدرانه تیم دولت»، عبارتی کاملاً خلاف واقع است. مگر اینکه این ، منظورش از موضع واحد دولت پوزیده با رهبری، همان رهبری مورد ادعای ظریف است که در داووس گفت؛ «رهبر (آقای خامنه‌ای) نه بلکه رهبری (منظورم سران قوا و اعضای شعام است)! که به این نگاه ضد ولایت نمی‌شود گفت؛ موضع واحد و مقتدرانه که کاملاً هم رذیلانه است. فریب حرفهای خوب او را خوردن و تسلیم حرفهای بد او شدن، بیش از حماقت، خیانت است که جاده‌صاف‌کن‌های ملعونین در صدد تحمیل آن بر ملت هستند. از طرفی دیگر وی دم از وفاق ملی می‌زند و حال آنکه در عمل، هیچگونه پای‌بندی به الزامات آن ندارد و بصورت حداکثری، عناصر معلوم الحال (با سابقه‌های فتنه‌جویی و فتنه‌گری و ولایت‌ستیزی!) را بر مناصب اصلی و فرعی می‌نشاند و حتی قانون را زیر پای خود لگدمال می‌کند! قاعدتاً حمایت از چنین فردی که چنین عملکرد مفتضحی را دنبال می‌کند وجه آشکاری از وقاحت و خیانتی را دنبال می‌کند که نه تنها هیچ بویی از وفاق در آن نیست بلکه عین نفاق است. علت پیوستن فرقه قالیبافیون به این فرقه نفاق و وقاحت، اگر از حماقت نباشد قطعاً از سنخیت است که به تعبیر ابوعلی سینا؛ «السنخیة؛ علت الانضمام»! نویسنده این متن کوتاه حتی در طرح سؤال هم یک دروغ درج کرده است! و ادعا می‌کند منتقدین، «اتهام ناروا» می‌زنند! و حال آنکه قریب باتفاق اتهامات وارده بر وی کاملاً بجا و رواست و آنچه که نارواست، دفاع از این دولت غیرقابل دفاع است و بدتر از آن، تهمت به منتقدین است. کسی که با تحریک گسل‌های قومیتی و اقلیتی، اشتباهی خود را به سکوی ریاست قوه مجریه رسانیده است به اجرای قوانین که می‌رسد، طفره می‌رود! کسی که () را رئیس جمهور «شجاع و مکتبی» توصیف نماید و ادعا بکند که وی «کوچکترین انحرافی از موضع امام جامعه ندارد»! یقیناً یا احمق است یا خائن. از این جهت که هیچ شناختی از مقولات؛ ، ، ، شجاعت و امثال‌هم ندارد و لذا غرق در یاوه‌سرایی و می‌شود و خائن از این جهت که بر ، لباس می‌پوشاند و قرآن (۳/۷۱)، مسلمانان را از این خصلت کثیف نهی می‌کند. ✍️حسینی(منتظر) 🌐 حیفه نبینی | نظرات ۱۴۰۴/۰۱/۱۴