eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
156 دنبال‌کننده
468 عکس
263 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ ♣️ (سه دسته پروازی) 🚩 یکی از علیه‌السلام، آن‌حضرت در است (که نتیجه و مشمولین در دنیای است) او تنها امامی‌ست که است. ضرورت (اهمیتی و اولویتی) تا آنجاست که عذاب‌های حتی یک روز هم قابل تحمل نیستند! قبل از حداقل ۱۱ نوع شکنجه (جراحی گناهان برای پاکسازی سلولهای آلوده که مانع ورود به بهشت هستند) در انتظار - اعم از بهشتی و جهنمی - است که نستجیر بالله عبارتند از: ۰۱) (تشنگی شدید باستثناء آبی که به روزه‌داران می‌رسد) ۰۲) (گرسنگی دردناک باستثناء غذائی که به می‌رسد) ۰۳) (وزش طوفانهای سوزان جهنم از چهار طرف، آفتاب بی‌غروب از بالا، زمین تفتیده از پائین و ازدحام فشرده خلایق از هر سوی) ۰۴) لاینقطع (نعره‌های وحشتناک جهنم آمیخته با جیغ و فریادهای مردمان وحشت‌زده که حتی لحظه‌ای هم خاموش نمی‌شود) ۰۵) (کمبود شدید جا برای ایستادن تا چه رسد به نشستن بعلت فشردگی جمعیت!) در محصور به ۰۶) طولانی (و دادگاه‌های بی‌شمار برای رسیدگی علنی و عمومی ذره ذره فردی و جمعی) ۰۷) (حضور در و اضطراب بی‌پایان) ۰۸) (یفرّ المرء من اخیه و من امه و ابیه و من صاحبته و بنیه!) ۰۹) و (به استثناء که البته شامل حال خودشان است و بس) ۱۰) و بی‌کسی و احساس به خود رهاشدگی ۱۱) کُشنده و شرمندگی شدید (ترهقها قترة) (هدف از گرفتاری قریب باتفاق انسانها به کلکسیون بدبختی‌های ، تخفیف گناهانی است که حتی‌الامکان کار آن‌ها به عذاب‌ها و جراحی‌های جهنم نکشد) مفهوم یوم‌الورود آنست که شفاعت اولیآءالله از روز دوم قیامت شروع می‌گردد باستثناء که از همان یوم‌الورود آغاز می‌شود. سه گروه از انسان‌ها بمحض ورود به قیامت، بسوی پرواز می‌کنند و هیچکدام از شکنجه‌های را نمی‌چشند: ۱- راه خدای سبحان ۲- شفاعت خاصه ۳- اهل ۵ وعده «اللهم ارزقنا یوم‌الورود» آمین ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) انتقالی از تلگرام/واتساپ ۱۳۹۷ 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
☫﷽☫ 🚩 عباس مغبوط الشهدآء!شاهکار عباس چیست؟ 👈(بخش ۱): ⁉️ چرا به ابن علی(ع) در قیامت، مقامی اعطاء می‌شود که مورد همه قرار می‌گیرد؟! 💠 حضرت عليه‌السلام فرمودند: «أنَّ لِلعَبّاسِ عِندَ اللّه‏ِ مَنزِلَةٌ يَغبِطُهُ بِها جَميعُ الشُّهدآءِ يَومَ القيامَةِ» همانا برای (عمویم) عباس نزد پروردگار، مقام و منزلتی‌ست که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می‌خورند. (بحارالأنوار/ج۲۲/ص۲۷۴) 🤔 چرائی این مطلب، جای بسی تأمل دارد! ⁉️ مگر عباس چه کرده که به چنان مقامی نائل می‌گردد که مغبوط جمیع شهداء عالم می‌شود؟! توجه به چند نکته اهمیت این مسئله را مشخص می‌سازد: جای‌گاه‌هائی که در آنها درخشید: ۱) در وقتی که نوجوانی ۱۳ ساله بود. نداشت ولی روی خود را پوشانید و بصورت ناشناس به تاخت و بعد از کشتن یکی از فرماندهان نامدار و پسران او وقتی برگشت همه فهمیدند که او عباس ابن علی(ع) است و حضرت او را از مجدد برحذر داشت. زیرا تقدیر الهی ذخیره‌سازی او برای بود. بلی! او از کودکی جنگاوری کم‌نظیر بود ولیکن آن مقام بی‌نظیر آیا به همین دلیل به او اعطاء می‌شود؟! ۲) یزید علیه‌اللعنة و علی شجرة‌الخبیثة، بعد از هجرت علیه‌السلام از به (که مفهوم گریز از با او را داشت) ۸۰ نفر آدمکش را به مکه فرستاد تا حسین‌بن‌علی(علیهماالسلام) را در حال إحرام و (که غیرمسلح است) محاصره و کنند. عباس بمحض پی بردن به این توطئه رذیله به آویخته و بالا رفت و فریاد کشید؛ اگر به مولایم حسین، جسارتی بکنید، با من طرف هستید و مطمئن باشید که حتی یکنفرتان را زنده نخواهم گذاشت. این غریو شهامت، تروریست‌های اموی را چنان مرعوب کرد که را به فرصت دیگری موکول کردند. آیا عباس بخاطر این صحنه جسورانه مستحق دریافت آن مقام بی‌نظیر خواهد گشت؟! ۳) تأمین (تهیه، ذخیره، حمل و مدیریت مصرف) برای انسان‌ها و حیوانات کاروانهای صحرانورد، از سخت‌ترین کارهای قوافل بود. تعهد (ع) به این امر ثقیل و طاقت‌فرسا تا آنجا بود که تا آخرین لحظات عمر خود بدان پای‌بندی ورزید و در همین وفاداری دست‌ها و چشم‌ها و سرش را از دست داد و به رسید. آیا عباس بخاطر رشادت در امر حسینی به آن مقام بی‌نظیر نائل خواهد شد؟! ۴) روز از طرف بن ذی‌الجوشن (بلحاظ وابستگی‌های عشیره‌ای از طرف مادری) امان‌نامه‌ای به عباس، تقدیم شد ولیکن عباس غیور نه تنها آنرا رد کرد بلکه شمر را بگونه‌ای مذمت و نکوهش کرد که وی پریشان گشت. آیا عباس بخاطر رد در امان ماندن از مرگ و اظهار وفاداری و معیّت به اباعبدالله الحسین و شهادت در رکاب آن‌حضرت، به چنان مقامی خواهد رسید؟! ۵) در جنگهای قدیمی، معمولا دو نقطه، آماج شدیدترین حملات حریف قرار می‌گرفت؛ یکی جایگاه و دیگری جایگاه سپاه. در روز هم از اول صبح تا آخرین شهیدی که هنگام عصر به شهادت رسید، عباس یک تنه علمدار سپاه کوچک حسین(ع) بود و یک لحظه هم اجازه نداد که علَم سپاه توسط امواج خروشان و پیاپی دشمن واژگون شود که قرین جسارت، شجاعت، مقاومت و مهابت او بود. آیا آن مقام عظمای بی‌نظیر به دلیل همین رشادت و رفعت به عباس اعطاء می‌شود؟! ☝️ همه اینها ارزشمند و نفیس هستند ولیکن بی‌نظیر نیستند و لذا نمی‌توانند باعث اعطای آن مقام منحصربفرد الهی باشند که بدان بخورند. 👈 می‌ماند جنگاوری عباس (هجوم مستقیم به دشمن و کشتار چشمگیر و کمرشکن از آن‌ها) در روز عاشورا که عباس از این امر (که لحظه به لحظه آن‌روز بی‌تاب آن بود) محروم بود! یعنی حتی یک مورد هم پیش نیامد که عباس همانند سایر شهدای کربلا به به دشمن هجوم ببرد و از کشته‌ها پشته‌ها سازد! اساسا در عاشورا هرگز پیدا نکرد و برای آوردن آب برای هم صرفا اجازه داشت نه هجوم و قتال! بنابراین اعطای آن مقام بی‌نظیر به عباس بخاطر او با دشمن و کم کردن شرّ دشمنان هم نبود. ⁉️پس دلیل اصلی چیست؟! بعضی‌ها را دلیل برتری او بر شهداء ذکر کرده‌اند و به حدیثی از امام صادق عليه‌السلام اشاره می‌کنند که فرمود: «كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ نافِذَ البَصيرَةِ، صَلبَ الإِيمانِ، جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِاللّهِ عليه‌السلام و أَبلى بَلاءً حَسَنا و مَضى شَهيدا» (عمدة‌الطالب صفحه۳۵۶) یعنی؛ عمويمان عبّاس(ع)، بصيرتى عميق و ایمانی استوار داشت و در معیّت اباعبدالله ... ...ادامه دارد 👇 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/1598سیدمحمدحسینی(منتظر) تاسوعای ۱۴۰۱ 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe 🎲
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 و در (بخش۸): 👈(بخش۱)👉 💠 👈(بخش۵)👉 شهادت = بیداری و ، نسبت عجیبی باهم دارند. چنانکه در حضرت علیه‌السلام فرموده‌اند: «لیستنقذ عبادک» یعنی؛ برای اینکه بندگان بیدار بشوند. در نزد ، چنان عظمت و ضرورتی دارد که می‌ارزد برای تحقق آن، حماسه‌ای مثل رقم بخورد. قالب الصادق(ع) ـ في زِيارَةِ الإِمامِ الحُسَينِ عليه السلام يَومَ الأَربَعينَ ـ : «اللّهُمَّ، إنّي أشهَد أنَّهُ ... بَذَلَ مُهجَتَهُ فيكَ لِيَستَنقِذَ عِبادَكَ مِنَ الجَهالَةِ و حَيرَةِ الضَّلالَةِ و قَد تَوازَرَ عَلَيهِ مَن غَرَّتهُ الدُّنيا و باعَ حَظَّهُ بِالأرذَلِ الأدنى. (تهذيب الأحكام: ج۶/ص۱۱۳/ح۲۰۱، مصباح المتهجّد: ص۷۸۸/ح۸۵۷ بحار الأنوار: ج۱۰۱/ص۳۳۱/ح۲) عليه‌السلام ـ در زيارت عليه‌السلام در روز اربعين ـ : بارخدايا! من گواهى مى‌دهم كه آن بزرگوار ... خون خود را در راه تو نثار كرد تا بندگانت را از و سرگشتگىِ گم‌راهى برهاند، در حالى‌كه آنان كه فريبشان داد و بهره خود [از آخرت] را به [دنياى] پَست فروختند، عليه او هميار شدند! «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَةِ» و (شهادت می‌دهم) علیه‌السلام، جانش را در راه تو بذل و بخشش نمود تا بندگانت را از و نادانی و بخشد. «لیستنقذ» از «استیقاذ» به معنی چیزی را نجات دادن است و «جهالة» هم به معنی نادانی است. «حَیرَهِ» به معنی تحیّر و سرگردانی است. «ضلالة» هم به معنی گمراهی است. جهل و نادانی، ریشه همه گرفتاری­ها و بدبختی­های است. چنانچه (ع) فرمودند: «الْجَهْلُ أَصْلُ کُلِّ شَرٍّ» جهل؛ اصل و ریشه هر بدی است. آری! «بیداری و نجات از جهالت و گمراهی»، ایجاب می‌کند، شخصی مثل امام حسین(ع) در با آن وضع فجیع، به برسند. در ، شهادت، مؤثرترین و اصیل‌ترین راه و روش بیدارسازی مردمان است. در همین راستاست که (س) هم بمناسبت شهادت در قسمتی از سخنرانی خود (۱۳۵۸/۲/۱۴) فرمودند: «بکُشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می‌شود.»! (صحیفه امام جلد ۷ ص ۱۸۳) حضرت امام راحلمان، صریحاً «بیداری» را به «شهادت» نسبت دادند. زیرا که به راستی؛ «شهدآء»؛ «شمع» محفل بشریت‌ند. نسبت به همان روشنی و بیداری یعنی و شفافیت است. چنانکه این از همان آغاز ایران، بوضوح خود را به رخ همگان کشید. خونین گرامی‌داشت شهدای قیام (۱۳۵۶/۱۰/۱۹) قم در تبریز (۱۳۵۶/۱۱/۲۹) موجب تحرک مردم یزد شد و آنهم بنوبه خود تبدیل گردید به تداوم گسترده و سراسری زنجیره چلچله (بزرگداشت چهلم‌های در شهرهای ایران) در دستگاه الهی، آنچنان ضرورت (اهمیتی و اولویتی) دارد که خدای متعال برای آن، سنگین‌ترین سرمایه‌گذاری خود را انجام داده و می‌دهد و خواهد داد. البته قرار هم نیست که همه مردمان بیدار شده و خود را از اردوگاه و حاکم بر آن، بسوی و حاکم بر جبهه او جلّ‌جلاله خارج سازند، بلکه بیداری همان عده قلیلی که حیف است بیهوده جهنمی بشوند، کفایت می‌کند! همان‌ها که ناخواسته در چنبره فریب‌های بی‌شرف‌ها گرفتار می‌شوند! ولیکن در خصوص شهادت سیدین عزیزین؛ رئیسی و آل‌هاشم، بنظر می‌رسد که قضیه از این مطلب، پله‌ای فراتر است! عملکرد افرادی از قبیل؛ فریدون، صدیقی و ظریف در جای‌گاه‌هایی مثل؛ ، و در دهه اخیر، و را به چنان قهقرای تاریکی و سیاهی و ناامیدی و بی‌اعتمادی سراسری به روحانیت و دولت‌مردان ، سوق داد که یکی از بازخوردهای منفی آن؛ افسارگسیختگی روزافزون در است! در نیاز بود که این و ، خنثی شود ولیکن با قربانی کردن بهترین‌های روزگار در جای‌گاه‌های ، و و قرعه فال بنام حجج اسلام؛ و و دکتر امیرعبداللهیان افتاد؛ «لیسنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة»! 👈مرحوم آیت‌الله : گیرا است. کسیکه در تشییع شهدا شرکت می‌کند، گرفتار این می‌شود؛ این خون او را جذب می‌کند؛ او را منقلب می‌کند؛ او را از دنیا می‌کَند، دنیا را در نظر او کوچک می‌کند، خدا در نظر او بزرگ میشود، این مراسمی است که (علیه‌السلام) به آن نظر دارد. ..ادامه دارد. ✍ حسینی(منتظر) ۳/۳/۴ 🆔 @chelcheraaqHM 💠 🎲 چلچراغ معارف 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 «فمعکم، معکم لا مع عدوکم» (بخش ۰۳): و جالب آنکه وقتی (ع) (هل من ناصرٍ ینصرنی) با شهادت شیعیانش در قیام خود را (عج) با قیام خود به همراه شیعیانش می‌گوید؛ «لبیک یا حسین»، متقابلاً آنگاه که (ع) بعد از تشکیل (ص) به می‌رسند، اینبار نوبت امام حسین(ع) است که برای تداوم او بازگردد و لذا نخستین کسی که [صغیره] می‌کند امام حسین(ع) است و شیعیانش ولیکن با ۴۰٫۰۰۰ نفر! فلذا «حسین(ع) و مهدی(عج)» از هم جدائی ناپذیرند و هم از آنان قابل تفکیک نیست. و دشمنان چقدر دقیق این مسائل را تشخیص دادند! که به صراحت می‌گویند: «تا به [ع] و [عج] ارادت داشته باشند، تمام نقشه‌های ما بر آب است و هرگز حریف ایشان نخواهیم شد»! و شگفت‌تر آنکه عامل پیوند و تلاقی حسین(ع) و مهدی(عج) در دوره را در می‌بینند و لذا کمر به تحقیر، توهین، تضعیف و نابودی آن بسته‌اند و از هر فرصت و بهانه‌ای هم سوءاستفاده می‌کنند! همچنانکه در تصریح و تأکید کردند که: « بهانه است، نشانه است»! و زهی به این خیال باطل. هر که با آل‌علی در افتاد ور افتاد. توصیه در بیان؛ «پشتیبان ولایت‌فقیه باشید تا آسیبی به مملکت شما نرسد» هم ناشی از درک همین مسئله خطیر است که سود و فایده آن در همین دنیا هم نصیب ما می‌گردد ولیکن نیاز ما به امور (ع)، (عج) و «حمایت از ولایت» و بلکه فراتر از تمناهای دنیوی ما از قبیل؛ «بهره از تربت پاک و شفابخش حسین(ع)» (فقط هم (ع)؛ تنها خاکی از این کره خاکی که خوردنش حرام نیست و حفظش مبارک!)، «پیشگیری از آسیب دشمنان به مملکت ما» و «رجعت در رکاب حسین(ع) به این دنیا» برای حکومتی ۵۰٫۰۰۰ ساله (بیشتر از حکومت و سلطنت هر کسی در این زمین!) است و آن استفاده از امتیاز (ع) در روز ورود به در عالم عقباست. «این حسین کیست؟ که عالم همه دیوانه اوست!» صحبت بنده بازشماری برخی از ویژگیهای منحصر بفرد حضرت (ع) است: هم است و هم و بلکه «سیدالشهدای عالم امکان» همچنان که در هم «سید شباب اهل الجنة» و سرور جوانان بهشت است. سید هر دو عالم حسین(ع) است و خدای متعال هر کسی را به چنین مقامی نمی‌نشاند و نشان از آن دارد که او «مرضیّ خدا»ست زیرا که حسین(ع) هم با تمام وجود مبارکش است. «یاأیّتها النفس‌المطمئنّه، إرجعی إلی ربّکِ راضیهً مرضیّهً». شأن نزول این آیه هم، جز وجود نازنین امام حسین(ع) کیست؟ راضیهً مرضیّهً؛ سیّدَی شَبابِ اهل الجنَّهِ و سیّدالشهدآء. حتی خاک تربت پاکش هم خوردن دارد! و فقط هم او و نه هیچکس دیگر! و نیز او تنها کسیست که با بیشترین تعداد شیعیانش (۴۰٫۰۰۰ نفر) رجعت [صغیره] می‌فرماید. و او تنها کسیست که در دنیا بیشترین مدت را (۵۰٫۰۰۰ سال) سلطنت می‌کند. و او تنها کسیست که از حق و امتیاز در برخوردار است. همه (ع)، همه (ع)، همه و و (س) دارند ولیکن گویا فقط حسین(ع) است که علاوه بر ، هم دارد و آن است. همه در همه ایّام (بلکه بهتر است بگوئیم لیالی!) قیامت برپاست اما همه آنها از روز دوم است ولیکن (ع) از همان برپا می‌شود. البته قیامت حضرت (ص)؛ است که گویا نمی‌خواهد حتی یکنفر طعمه گردد تا آنجا که هم به شفاعت طمع می‌کند! و تا آنجا که ظاهراً آنحضرت آخرین کسی است که از محشر وارد می‌گردد! زیرا او فریاد می‌کشد و ضجّه می‌زند و اشک می‌ریزد تا شاید خدا با شفاعت او همه گنهکاران را ببخشد و آنها را در سوزان نریزد زیرا که او رحمهً للعالمین است. درود و صلوات خدا بر او باد. امام حسین(ع) (راجع و شافع اول)؛ است. با این تفاوت که (ع) می‌فرماید: امام حسین(ع) در نجات انسانها از محشر که همچون سایر اولیآء الهی مثل کشتی نجات عمل می‌کند، تمایزش آنست که «اوسع و اسرع» است! کشتی وسیع‌تر و سریع‌تر. یعنی هم مشمولین شفاعتش در تعداد و جمعیّت گسترده‌تر هستند و هم در مدت و زمان، از همه بیشتر و بالاتر سرعت و شتاب دارد. چرا جای دوری برویم! در همین دنیا مگر به عینه نمی‌بینیم؟ کدام شخصیت تاریخی را سراغ دارید که به اندازه امام حسین(ع) مکرراً و مکرراً و و دور هم جمع کرده باشد؟ آفتاب آمد دلیل آفتاب! ...ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) اربعین ۱۴۰۳ 🆔 کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
‌🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 «فمعکم، معکم لا مع عدوکم» (بخش ۰۴): آفتاب آمد دلیل ! همین ، آیا نظیری در تاریخ دنیا دارد؟! «این چه شمعی‌ست که عالم همه پروانه اوست؟!». ... (ع) و چراغ تابان هدایتست؛ هم در این دنیا و هم در ظلمات وحشتناک و بلکه تمام کران تا کران عالم در اختیار اوست. حضرت ، آدم عجیبی بود و در امور اربعه؛ { ، ، و } تا آنجا اوج گرفت که (ص) در وصف او فرمودند: «السلمان منّا اهل‌البیت» و هیچ شخص غیرمعصومی به این درجه نرسید. اگرچه (ع) می‌فرمایند: «در ، خدای متعال به عمویم؛ ، چنان مقامی عطا می‌کند که همه به آن می‌خورند! و بنده متحیّرم که عباس بالاتر است یا ؟ هر دو در امر ، درجه یک بودند. در هر حال در امر پویش حقیقت، روزی با سؤالی مواجه می‌گردد که برای آن جواب کاملی نمی‌یابد و در این اندیشه که از چه کسی بپرسد جز علی(ع) ره به جایی نمی‌برد. زیرا که او است. ((ص) فرموده بودند: «أنا و بابُ‌ها»؛ من شهر دانشم و علی دروازه ورودی آنست). برخاسته و حرکت می‌کند و ظاهراً در مسیر خود، مکثی کرده و لحظه‌ای تردید می‌کند که آیا جواب علی(ع) کامل خواهد بود؟! (معلوم می‌شود که سؤال وی پیچیده و خیلی بزرگ بوده است!) اما بمحض آنکه به محضر (ع) شرفیاب می‌شود، قبل از آنکه پرسش خود را عرضه نماید، حضرت به او می‌گوید: «إسئل من‌الحسین ما شئت»! سلمان متوجه می‌شود که علی(ع) نه تنها سؤال وی را می‌داند و هم جوابش را بلکه بر تردید لحظه‌ای او هم واقف شده و برای تأدیب وی او را به فرزند خردسال خود ارجاع می‌دهد! ولیکن سلمان که دارد بلافاصله زانوی ادب زده و از حسین بن علی(علیهماالسلام) می‌پرسد: آقاجان! شما چند سالتان است؟! این سؤال سلمان قدری عجیب است زیرا سلمان بخوبی می‌داند که حسین(ع) چند سال و بلکه چند ماه و حتی چند روزه است. زیرا که پیوسته در معیّت (ع) بوده است. امام حسین(ع) جواب می‌دهد: «ای سلمان به دو سالگی من نگاه نکن! من ۵۰٫۰۰۰ سال قبل از بودم!» و حضرت در ادامه به آدم‌های اول و دوم و سوم اشاره می‌فرماید و اینکه در زمان آنها پیغمبر و مجاهد بزرگی بوده است و... شاید هم ارجاع سلمان به حسین(ع) بخاطر تأدیب سلمان به علت تردید او نبوده و بلکه این مسئله، دلیل علمی داشته و آن «عمر أطوَل» امام حسین(ع) در و در این دنیاست که ظاهراً مخلوقی قدیمی‌تر از حسین(ع) وجود ندارد، حتی علی(ع)! [یا قدیم الاحسان! بحق الحسین] بنابراین امام حسین(ع) یک شخصیّت کاملاً استثنائی است. دارای عمری طویل در ، امام و و و محبوب اشخاص و ملل گوناگون و با تربتی پاک و حلال در این دنیا، دارای نفس مطمئنه تا راضیهً مرضیّه و دارای مقامات عالیه در ؛ شفاعت خاصه در و اوسع و اسرع ، سید شباب و پیشتاز و سلطان و... او محبوب خداست و همه خوبی‌ها را یکجا دارد و معدن خوشبختی‌هاست و بدبخت کسیست که دیوانه او نگردد و عالم همه دیوانه اوست. حال اگر ما هم بخواهیم به این اعتصام بورزیم، باید از کجا آغاز کنیم؟ و چگونه پیش برویم تا او گردیم؟ و چگونه بالاتر برویم تا او گردیم؟ جواب همه این سؤالات در باره کسب این عظیمه، یک کلمه بیش نیست؛ و التزام علمی و عملی به اولین و مهمترین که عبارتست از «عدم معیّت با دشمنان او»؛ «فَـمَـعَـکُـم مَـعَـکُم لا مَـعَ عَدُوّکُم». این «پیش‌شرط معیت» همطراز خود «معیّت» است. همچنانکه در هم متذکر است: «محمدٌ رسول‌الله و الذین مَـعَـهُ؛ أشدّآءُ عَلی الکفار، رُحَمآءُ بَینَهُم». جلسات بعدی در باره «معیّت» باز هم صحبت خواهیم کرد و همچنین به که وجه دیگر «معیّت» است خواهیم پرداخت انشاءالله. می‌بینید!؟ باز هم رسیدیم به مبحث «معیّت» و این سری از منظری دیگر. والسلام پایان قسمت ۱۱ از ۲۰ سلسله مقالات «معیت با ولایت». 👌 این چهار بخشی که تقدیم شد، در قالب یک برگه A4 بصورت پشت و رو و دو لت، قابل تکثیر است. چنانکه از سال ۱۳۹۴ تاکنون در برخی محافل سیاسی و مذهبی، تکثیر و توزیع شده است. 👌 «معیت با ولایت»، در راستای عبارت قرآنی؛ «محمد رسول الله و الذین معه»، موضوعیت دارد. ، بجای «عاشقان ولایت» و «حامیان ولایت» و امثال‌هم، از ، معیت می‌خواهد. هر مسلمانی هر روز باید خود با را محاسبه نماید. ...ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) اربعین۱۴۰۳ 🆔 @chelcheraaqHM 💠 🎲 چلچراغ 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 ملغمه ایرانی (بخش ششم): 👈(بخش قبلی)👉 حرف‌های سیاسی+دینی ؛ نمادی از گیج‌فرهنگی کهن ایرانیان!! تبیین این مقوله عمیق، نیازمند تألیف کتاب‌های قطوری است که در جای خود باید انجام بگیرد و بنده در اینجا این مطلب را از دو زاویه ( و ) به اجمال مورد توجه قرار می‌دهم و قبل از بیان آن‌ها بد نیست که به خاطره مرتبطی (تحت عنوان ) اشاره بکنم که ایضاً نشانگر عمق فاجعه شترگاوپلنگی است و به ضرورت طرح مبحث جاری ( مولّد ) هم کمک می‌کند. سال‌ها پیش (بعد از سال‌ها در موضوع در انواع کشورهای شرق و غرب دنیا با عنوان ناوگان دریایی ) در گفتگویی که با یکی از دست‌اندرکاران هفته‌نامه در مسئله اوضاع از کشور داشتم، او پیشنهاد کرد که نظرات و تجارب خود را برای درج در آن جریده، بنویسم. بنده هم که به ایشان توصیه می‌کردم بیش از مقوله دفاع از جمهوری اسلامی و تأکید بر ضدیت با قاذورات (سلطنت‌طلب) بهتر است روی ، تأکید کنید و حتی صریحاً گفتم که شما از ایرانیان خارج از کشور، بیش و پیش از وفاداری به و ، وفاداری به نجابت ایرانی را مطالبه کنید! در نتیجه آن گفتگوها قرار شد ستونی در آن نشریه به بنده بدهند تا تحت عنوان «نجابت ایرانی»، قلم بزنم. بنده هم عجولانه آنرا پذیرفتم (ولیکن در عمل، خود غلط بود آنچه می‌پنداشتم!) زیرا در آن سال‌ها علاوه بر آنچه که در مقاله «ملتی آتشین در گذرگاه ایران» مورد اشاره قرار دادم و گمان می‌کردم با شاخ و برگ دادن به آن کلی‌گویی‌ها لابد سلسله مقالات مفصلی را تولید محتوا خواهم کرد، مطلب دیگری هم خلجان ذهنی بنده بود و آن تولید جلدهای سوم و بیشتر برای دو جلد کتابی بود که استاد قبل از انقلاب اسلامی، با عنوان «خدمات متقابل اسلام و ایران» به جامعه عرضه کرده بود و حال آنکه بعد از پیروزی این خدمات بصورت مضاعف و چشمگیری قابل تبویب و تقدیم بود و جای آن خالی‌ست. بنظرم می‌رسید که؛ کافیست مصادیق «خدمات متقابل اسلام و ایران بعد از انقلاب و دوران جمهوری اسلامی ایران» را چاشنی مطالبی قرار بدهم که ایرانیان مقیم خارج با ملاحظه آن‌ها، حفظ نجابت ایرانی خود را، مورد اهتمام جدی خود قرار بدهند. آن دوستم که پیگیر قضیه بود، اطلاع داد که هیئت تحریریه، محدودیتی برای این مطلب ارزشمند، قائل نیست و شما می‌توانید هر هفته به اندازه یک صفحه مطلب ارائه بدهید و ترجیحاً مصور و مستند! ولیکن در تهیه مطالب مورد گفتگو و توافق، دچار تسویف شدم و بعد از تعویق‌های مکرر، انصراف خود را اعلام کردم که برای آن‌ها و خود بنده، شگفت‌انگیز بود! علتش این بود که مایل بودم ساختار گفتمانی خود را با ذکر جلوه‌هایی از ایثار و ، مبحث خود را به امور جاری در کشور بکشانم اما نمی‌دانم چرا پیوسته با وقایعی در جاری کشور مواجه شدم که نمی‌توانست در امتداد نجابت‌ها و ایثارگری‌های دوران دفاع مقدس باشد و گویا انفصالی صورت گرفته و بلکه در ارزیابی خود، آن‌ها را نانجیبانه تلقی می‌کردم! و حداقل اینکه نانجیبی‌ها چشمگیرتر از نجابت‌های قابل ذکر بود! چه در قوه مجریه و چه در قوه قضائیه و چه در قوه مقننه و چه در متن مردم! حتی در محفلی شنیدم (شاید بعنوان بهترین شاهد مثالم باشد) که؛ «بنیاد مستضعفان و جانبازان» دارای ساختار دوقلویی است که عبارتند از: ۱) قسمت جانبازان (مملو از ذلت و درد و فقر و درماندگی و...!) ۲) قسمت مستکبران (مملو از لذت و ثروت و نخوت و وادادگی و...!) این بنیاد که پس از «شرکت ملی نفت ایران»، دومین مؤسسه اقتصادی بزرگ در ایران و بزرگترین هولدینگ اقتصادی در غرب آسیا محسوب می‌شود، در ابتدای تأسیس عنوان «بنیاد مستضعفان» را یدک می‌کشید و بعداً به عنوان «بنیاد جانبازان» تغییر نام یافت و نهایتاً با ارجاع به ، عملاً تبدیل شد به «بنیاد مستکبران» ولیکن در مقطعی که عنوان اولی در حال تغییر به دومی بود، گفته می‌شد که بین قسمت مستکبران و جانبازان، دیوار قطور بلندی وجود دارد که هیچ صدایی از طرفین آن دیوار به سمت دیگر نمی‌رسد! فلذا بنده هم در آن مقطع که می‌خواستم مطالب و شاهد مثال‌های خود را از نجابت‌های شهداء و ایثارگران و رزمندگان بسوی نجابت‌های مدیران و مسئولان و مقامات پیوند بزنم، با دیوار بلند و قطوری مواجه می‌شدم که قادر به عبور از آن نبودم! زیرا واقعاً نمی‌توانستم نجابت را به بی‌نجابتی و نجیبان را به نانجیب‌ها گره بزنم تا به تألیف مطلب تأثیرگذاری نائل بگردم! تازه این ماجرا بود تا چه رسد به الباقی ادارات!! ...ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۶ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏