eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
156 دنبال‌کننده
468 عکس
263 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 ⚠️عامل اصلی ناکامی جمهوری اسلامی ایران؛ سرطانی بنام کارشناس! باتلاقی بنام کارشناسی! (قسمت سوم): 😬 بنده نه از حکومت واهمه دارم و نه از حاکمیت ، بلکه وحشتم از سلطه است که در همه‌جای یافت می‌شوند! ⁉️ چرا زمانی که حاج‌آقای از ریاست سازمان استعفاء دادند، من دو رکعت نماز شکر بجای آوردم؟! ادامه اپیزود اول: انتظار داشتم بعنوان یک روحانی سید که با ادعای دست‌یابی به روش سوادآموزی جهشی ۲۴ ساعته به دیدار حاج‌آقا قرائتی شتافته، تحویل گرفته شوم ولیکن از اینکه حاضر نشد خودش بعنوان مسئول ریشه‌کنی بیسوادی حتی یک دقیقه برایم وقت بگذارد، قدری عبوس شدم که چهره ناراحت قرین عصبانیت و افسوس مرا هنگام بستن در اتاقش در یک لحظه دید و لذا دوباره لای درب را باز کرد و برای دلجویی من یا توجیه بی‌توجهی خود، جمله‌ای گفت که برای من بدترین فحش عالم بود! گفت: طرح شما باید شود. من که سر در نمی‌آورم! برو پیش بهشتی! «ارجاع به کارشناس» بنظر من از «پرتاب طرح به سطل زباله» بدتر بود! علتش همین است که می‌خواهم در این سلسله مطالب به توضیح آن بپردازم. در هر حال رفتم پیش حجت‌الاسلام بهشتی که دفترش در پارتیشنی روبروی دفتر حاجی بود. چیدمان میز او جوری بود که درب دفتر قرائتی را می‌دید. لذا متوجه شد که از طرف آقای قرائتی به وی ارجاع شدم. گفت: مشکلت چیه؟! گفتم: من مشکلی ندارم اما آمدم مشکل شما را حل بکنم. گفت: مشکل ما چیه؟! گفتم: عدم ریشه‌کنی بیسوادی! حدود ۱۵ سال از فرمان امام برای تشکیل نهضت سوادآموزی گذشته و شما هنوز بیسوادی را ریشه‌کن نکرده‌اید! با تمسخر گفت: و لابد شما می‌توانید؟! گفتم: بله! طرحی دارم که اگر به درستی انجام شود ظرف پنج سال، بیسوادی را ریشه‌کن می‌کند. گفت: طرحت چیه؟! گفتم: سوادآموزی در ۲۴ ساعت! ناگهان به خنده‌ای افتاد که اگر کنترل نمی‌کرد داشت تبدیل می‌شد به قهقهه!! گفتم: کجای حرفم خنده‌دار بود؟! گفت: آخه اینجوریشو ندیده بودم! گفتم: منظورتون چیه؟! گفت: آخرین کلاهبرداری که به تور ما خورد ادعای سوادآموزی چهل روزه را داشت. کلی ما رو سر کیسه کرد و فرار کرد! حالا شما در هیبت یک سید روحانی ادعا می‌کنی ۲۴ ساعته! خب! خیلی خنده‌داره! پرسیدم: آیا من از شما تقاضای پول کردم؟! گفت: پس چی می‌خوای؟! گفتم: یک کلاس آدم بیسواد و دو هفته مهلت. اگر باسواد نشدند مرا جریمه کنید و خسارت بگیرید. گفت: و اگر موفق شدی چی؟! گفتم: و اگر موفق شدم برای خودم چیزی نمی‌خواهم اما اجرای ۹ طرح دیگر فرهنگی که لیست آن‌ها را به آقای قرائتی دادم و باسوادشده‌ها را ارتقاء کیفیت می‌بخشند، یک پانزدهم بودجه سازمان شما را می‌خواهند. گفت: دیدی بدون طمع نیستی! گفتم: شنیدم بودجه امسال [۱۳۷۳] شما ۱۵ میلیارد تومان است. وقتی که طرح بنده باعث صرفه‌جویی حدود ۱۰ میلیارد تومانی شما بشود آیا تقاضای یک میلیارد آنهم برای اجرای طرح‌های فرهنگی مذهبی مفید و مؤثر برای جدیدالسوادها که به جنس کارکرد آقای قرائتی هم می‌خورند، تقاضای زیادی و شخصی است؟! خلاصه سیر این گفتگو و مشاجره ما به سمتی رفت که مرا مأیوس نمود و آماده ترک وی می‌شدم که دوباره آقای قرائتی، درب اتاقش را باز کرد تا بنظرم مهمانش را بدرقه کند که سریع رفتم و معترضه گفتم؛ این آقا بنای همکاری ندارد متأسفانه! با اشاره به بهشتی گفت: بفرست پیش میرزایی! دوباره برگشتم پیش بهشتی! گفتم: میرزایی دیگه کیه؟ گفت: معاون آموزشی نهضته. گفتم: طبقه چندمه؟ گفت: باید بری میدان فلسطین! گفتم: اگر قراره میرزایی تصمیم بگیره تو چکاره بودی که مخالفت می‌کردی؟! گفت: من مشاور حاجی هستم. با لحن خاصی گفتم: عجب! (بدین مفهوم که آدم قحطه که تو رو کرده مشاور خودش؟! انگار ذهنم رو خوند!) گفت: فیش تمام سخنرانی‌های حاجی رو من تهیه می‌کنم. تحقیقات تمام صحبتهای تلویزیونی حاجی رو من انجام می‌دهم! گفتم: پس چرا خودت از آن‌ها استفاده نمی‌کنی؟! گفت: اگر بخوام خودم سخنرانی بکنم حاجی گفته طلاقت می‌دم! (البته در سالهایی که حاجی بستری شد ایشان خودش در گوشه کنار به سخنرانی پرداخت ولیکن جذابیت سخنرانی‌های قرائتی را نداشت!) مستقیماً عازم دفتر معاونت نهضت در میدان فلسطین شدم و بعد از مدتی معطلی، آقای میرزایی از اتاقش بیرون آمد و ضمن عذرخواهی گفت: امروز خیلی سرم شلوغه و نمی‌تونم در خدمت شما باشم. لطفاً فردا حدود ساعت ۱۴ این‌جا باشید و حتماً قبل از حرکت، تماس بگیرید تا بنده ناخواسته بدقول نشوم! فردایش چون بدون وسیله بودم و باید با جابجایی چند تا خط اتوبوس خودم را می‌رسانیدم با احتمال ترافیک و... زودتر راه افتادم و بین راه ساعت ۱۳ تماس گرفتم که گفت؛ مشکلی نیست، تشریف بیاورید. اما قبل از س.۱۴ رسیدم و... ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۴ 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی 🙏
14.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وای که چقدر این خانم جوان خوب حرف زد و حرف های خوبی هم گفت. لذت بردم. تا حالا کسی به این قشنگی قطع رابطه آمریکا با ایران رو تبیین نکرده بود.. برای همه سلیقه ها مفید هست. حتما تا آخر گوش کنید ، چون قطعا ارزش آنرا دارد.ضمنا برای مدعیان فهم زبان دنیا متاسفیم😒👋 پیشنهاد میکنم عزیزان برای دوستانشون حتما این ویدئو رو ارسال کنن ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌 امام صادق عليه‌السلام: انسان عاقل/مؤمن از یک سوراخ، دو بار گزیده نمی‌شود. ⁉️ دکتر ()؛ دارای و چندین دوره و نامزد (اما بدون در و )، چرا می‌خواهد، برای چندمین‌بار از گزیده شود؟! سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۵ 🆔 @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 نسخه غلط گنگ خواب دیده! یکی از نمایندگان دوران قبل، مشهور به خوابالو در بسیاری از جلسات در خواب بود! و حال معلوم شد که نماینده دیگری هم نه تنها در مجلس بلکه در طی حداقل نیم‌قرن اخیر، بوده است! وی فقط در یک فراز از حرف‌های نسنجیده اما ، مرتکب سه شد که نشان از بحران بی‌بصیرتی وی دارد! ۱) گمان می‌کند که دعوای و زیر سر ایران و قابل حل است و مائیم که باید آن‌را حل کنیم! ۲) گمان می‌کند که «عدم حل دعوای ایران و آمریکا»، باعث «بدبختی روزافزون ایرانیان» است! ۳) گمان می‌کند که حل دعوای آمریکا با ایران، آنچنان پیچیده و بغرنج است که رهین است! البته این توهمات خود را با عبارت «در یک نگاه ساده» ردیف کرد و حال آنکه باید می‌گفت؛ «در یک نگاه ساده‌لوحانه»! تک تک عبارات این گنگ خواب‌دیده، محتاج نقادی مفصلی است ولیکن اجمالاً عرض می‌کنم: بند(۱) توهمات وی را خانم رحیمی پاسخ نسبتاً مناسبی داد. با ، ۳ علت دارد که بارها گفته و نوشته‌ام و باز هم خواهم نوشت. بند(۲) توهمات وی، ناشی از آنست که تفاوت مفاهیم اقتصادی به (+ + ) که علت اصلی بدبختی روزافزون ایرانیان شده است و اقتصادی و را نفهمیده است! و لذا می‌پیچد! بند(۳) توهمات وی، ناشی از جهل به این مطلب است که کارشناسی را تلقی می‌کند نه آن! سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۵ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲چلچراغ 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 🙄 ایرانیان خوش‌شانسی که خود را گرفتار بدشانسی می‌کنند!😳😭 یکی از خوش‌شانسی‌های ، برخورداری از طبیعی است که هم‌اکنون حدود ۹۰٪ نیروگاه‌های از آن تزریق می‌کنند. حدود ۱٪ تولید برق کشور هم از ، است که نفوذی‌هائی از قبیل در تلاش انهدام کامل آن بودند و هستند. حدود ۱۰٪ نیروگاه‌های حرارتی ما وابسته به سوخت‌های فسیلی (گازوئیل و مازوت) هستند که عجالتاً مشکل میدانی ما در همین‌جاست. یکی دیگر از خائنین بزرگ به ، وزیری بود که احداث را معرفی می‌کرد! از طرفی با آغاز به در قالب ، صادرات گازوئیل از به روسیه قطع شد و بالتبع صادرات از روسیه به ایران هم قطع شد. پیامد این مشکل، تأمین سوخت نیروگاه‌های فسیلی دچار اختلال و حتی بعضاً تبدیل به گردید و تنها راه حل این بحران، توسعه نیروگاه‌های هسته‌ای (انرژی پایان‌ناپذیر) و گازی (انرژی پایان‌پذیر) است. امکانپذیری چنین توسعه‌ای از خوش‌شانسی‌های ایرانیان است ولیکن با در و حتی معمولاً رأی دادن به ، موجبات بدشانسی خود را رقم می‌زنند! و باید گفت از ماست که بر ماست! در چنین معرکه‌ای، گستاخ مکّاری هم از زنجیره مدعیان اصلاح‌طلبی و ، پیوسته در صدد تحمیل و بر ملت ایران است و دستگاه عریض و طویل قضائیه هم کماکان در آرمیده است! ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۵ 🆔 کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 ⚠️عامل اصلی ناکامی جمهوری اسلامی ایران؛ سرطانی بنام کارشناس! باتلاقی بنام کارشناسی! (قسمت چهارم): ادامه اپیزود اول: قبل از ادامه این اپیزود، باید تصریح و تفکیک نمایم به اینکه جناب آقای قرائتی (حفظه‌الله) در نزد بنده دارای دو شخصیت متمایز هستند: ۱) شخصیت روحانیتی که عمدتاً در قالب مواعظ هفتگی جلوه کرده و بنده هنوز هم شیفته ۹۹٪ صحبت‌های مقبول ایشان هستم و دیگران را هم تشویق به استماع آن‌ها می‌کنم. ۲) شخصیت اداری در قالب رئیس سازمان که وقتی با آن مواجه شدم ۹۹٪ مدیریت وی را مردود می‌دانم. زیرا که نتوانست را ریشه‌کن کند. زیرا که افسار شتر سازمان خود را به سفیهانی سپرد که آن‌ها را تلقی می‌کرد! بنابراین نقادی کاراکتر ضعیف ریاستی ایشان نباید به مفهوم توهین در حق شخصیت ممتاز واعظی وی تلقی گردد. و اما بعد؛ حدود ۱۰ دقیقه‌ای زودتر از موعد رسیده بودم و گوشه‌ای نشستم تا رأس ساعت ۱۴ وارد دفتر میرزایی بشوم و ناخواسته افرادی را می‌دیدم که وارد سالن خاصی در آن‌سوی دفتر میرزایی می‌شدند که در ادامه متوجه شدم سالن کنفرانس متصل به دفتر میرزایی است و واردین همگی مسئولین و تدوین کلیات و جزئیات کتب زبان فارسی اول ابتدایی مقطع دبستان و نیز سال اول نهضت سوادآموزی هستند! رأس ساعت مقرر به مسئول دفتر آقای میرزایی اعلام کردم که ورودم را به معاون آموزشی آقای قرائتی اطلاع بدهد. بعد از چند دقیقه او آمد و گفت که جلسه مهمی با عده‌ای از همکاران دارم که دقایق پایانی آنست و بر خلاف معمول که من ساعت ختم جلسه را تمدید می‌کردم، ایندفعه تعجیل بخرج دادم تا سر ساعت در خدمت شما باشم. با این حال از شما استدعا می‌کنم چند دقیقه دیگر به من مهلت بدهید تا این جلسه را جمع‌بندی بکنم و بعدش در خدمت شما هستم. بنده تصادفاً در جایی نشستم که تردد برخی افراد را می‌دیدم که وارد سالن کنفرانس میرزایی می‌شوند. تا اینکه دقایقی بعد، میرزایی مجدداً از سالن کنفرانس خود بیرون آمد و گفت: حاج‌آقا! من در خدمت شما هستم اما تعجیل من برای ختم جلسه برای دوستانم، مسئله‌دار شده و علتش را پرسیدند و من هم راستش را به آن‌ها گفتم. گفتم که یک روحانی سیدی پیدا شده که می‌تواند سوادآموزی را در ۲۴ ساعت به انجام برساند اما همه آن‌ها حیرت کرده و شدیداً مشتاق هستند که یک لحظه ادعای شما را از زبان خودتان بشنوند و بروند و بعدش من دربست در خدمت شما هستم! گفتم: این همکاران و دوستان شما چه‌کاره هستند؟! چون من کاری به تعجب دیگران ندارم و مایلم با خود شما به مطلب شفافی برسم. گفت: این‌ها همگی کارشناسان روش‌های سوادآموزی هستند که اتفاقاً تخصص‌شان از جنس همین ادعای شماست. حدس زدم کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه باشد اما همراهی کردم و وارد سالن شدم و با دیدن آن‌ها (که دقایقی قبل یکی یکی وارد می‌شدند) متوجه شدم که جلسه‌ای رو به اتمام نیست بلکه جلسه‌ای برای آغاز است! و میرزایی سناریویی برای من چیده است! لحظه‌ای عصبانی شدم و خواستم برگردم و بی‌خیال اصل قضیه همکاری بشوم ولیکن خودم را کنترل کردم و بصورت ایستاده و خطاب به آن‌ها گفتم: بله! بنده ادعا دارم که سوادآموزی در ۱۲ جلسه ۲ ساعته و بلکه ۸ جلسه ۳ ساعته امکانپذیر است و آقای میرزایی اگر چنین حرفی به شما زده، کاملاً درست گفته است. میرزایی خیلی سریع شروع کرد به معرفی آن‌ها و عناوین پرطمطراق آن‌ها که ۳ نفرشان دکترای سوادآموزی داشتند و ۶ نفرشان کارشناس ارشد و کارشناس دروس سال اول نهضت و نیز فارسی کلاس اول دبستان بودند و نفر دهم مشاور ارشد خود میرزایی و با خود میرزایی جمعاً شدند ۱۱ نفر (که من به عدد ۱۱ هم بعنوان عدد مقدس شیطان‌پرست‌ها، حساسیت منفی داشتم!) و بعدش برگشتم با لحن نسبتاً تندی خطاب به میرزایی گفتم: آقای معاون آموزشی محترم جناب قرائتی! متأسفانه بنده از دیدن کارشناس‌جماعت، حالم بد می‌شود! و اینجا اصلاً احساس خوشایندی ندارم! و توصیه می‌کنم برویم به جلسه دو نفره که ... اظهارات حضار بالا گرفت که چرا گفتارم نسبت به آن‌ها توهین‌آمیز است؟! گفتم: زیرا شما کارشناس‌جماعت، دنبال نان و نام هستید تا خدمت! وقتی هم که در مصدر تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری می‌نشینید، می‌شوید و احساس می‌کنید با یک ورق‌پاره مدرک دانشگاهی لابد حکمرانی بر کل دنیا را به دست آورده‌اید و لذا کارشناسی شما تبدیل می‌شود به مسلخ خلاقیت! ذاتاً نمی‌توانید پذیرای نوآوری کسی باشید! زیرا که احساس می‌کنید سال‌ها تحصیلات مدرج شما هدر رفته است! بنده باورم اینست که؛ تمام بدبختی‌های ملت ایران از دست و اسارت مدیران ضعیف در چنگال کارشناس‌های دغل و حیله‌گر است و بس! محدودیت جایگاه‌های مدیریتی، موجب عقده‌ای شدن کارشناس‌ها شده و... ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۵ 🆔 @chelcheraaqHM 💠 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 ⚠️عامل اصلی ناکامی جمهوری اسلامی ایران؛ سرطانی بنام کارشناس! باتلاقی بنام کارشناسی! (قسمت پنجم): ادامه اپیزود اول: برای آنکه میرزایی را متهم به دروغ و تزویر نکرده باشم، این احتمال هم هست که وی با تعدادی از آن کارشناس‌‌ها واقعاً از قبل، جلسه داشته است ولیکن تعدادی از آنها هم همزمان با ورود بنده به طبقه وی، وارد سالن کنفرانس شدند. در هر حال، میرزایی برای تعدیل تندی من و تلطیف جلسه، صحبت کوتاهی کرد و بدان مفهوم بود که بنده اگر واقعاً طالب مساعدت سازمان نهضت هستم، ناچارم با کارشناسان آن هم کنار بیایم! زیرا هم رویه سازمان است و هم مورد تأکید آقای قرائتی و اینکه بدون مصوبات این عده از کارشناسان نهضت، هیچ اتفاقی در سازمان و مأموریت‌های آن، رخ نخواهد داد! در واقع این لُجنه کارشناسی حکم مجلس برای دولت را دارد و مدیریت حق ندارد بدون نظر اکثریت آنها قدم از قدم بردارد! لذا بنده بر سر دو راهی قرار گرفتم که یا بی‌خیال همکاری با سازمان و رئیس سرطان‌زده آن به بشوم و یا اینکه سعی بکنم به نحوی آن‌ها را متقاعد نمایم که طرح مرا بصورت آزمایشی هم که شده، تصویب نمایند. زیرا وقتی که طرح، اجرای موفقی داشت، بزرگترین مشت عملی بر دهان کارشناس‌جماعت خواهد بود! در عین‌حال افزودم: ... بنابراین سنخیتی بین طرح خلاقانه بنده و قالب‌های فکری خانمان‌سوز و ضد شما کارشناس‌ها وجود ندارد و... و عباراتی از این قبیل که زدن پنبه کارشناسی بود تا اگر بدنبال مرعوب کردن بنده هستند، بدانند که خودشان در موضع اتهام و دفاع هستند و نمی‌توانند خیلی حق‌بجانب با بنده برخورد نمایند! بقول معروف گربه را دم حجله سر بریدم! یکی از آن‌ها که لهجه اصفهانی داشت و شیرین‌زبانی می‌کرد گفت: اوه اوه چه دل پری از کارشناس‌ها دارند این آقاسید!! دو سه نفری شدیداً رفتند به حالت قهر و نفرت و خودخوری که تا آخر ماجرا هم عبوس ماندند! گویی که دیگر شاخی برایشان باقی نمانده بود که بخواهند از آن بهره بگیرند! میرزایی خیلی سعی می‌کرد، نقش میانجی را بازی کند و مشاورش هم کمکش می‌کرد. آن‌ها با لطایف‌الحیل (از قبیل ربط دادن تندی من به ترافیک و ناهار نخوردن و چایی نخوردن و امثالهم) مرا بنظرشان رام و آرام کردند تا دقایقی کنار آن‌ها بنشینم و یک چایی با آن‌ها بخورم و بیشتر با هم آشنا بشویم و از این جور حرف‌ها که من هم با اکراه و قدری هم رودروایسی نشستم و آن جلسه تا ساعت ۱۶ طول کشید! جلسه‌ای که میرزایی می‌گفت در ساعت ۱۴ به پایان خود رسیده اما همگی تا ساعت ۱۶ نشستند تا در واقع مرا بکنند که ببینند طرح من چیست؟ و با چه روشی آن‌را می‌خواهم اجراء بکنم؟ اما من هم مصمم شدم که بدون لو دادن روش خود، آن‌ها را متقاعد بکنم و از همان ابتدای امر هم گفتم: لزومی نمی‌بینم جزئیات روش خود را برای شما توضیح بدهم. صریحاً عرض می‌کنم که ما می‌خواهیم با هم معامله‌ای بکنیم! شما یک کلاس آموزشی با تعدادی فرضا ۱۰ الی ۲۰ نفر بیسواد را (تأیید بیسوادی آنها با شما) یکی دو هفته در اختیار بنده قرار می‌دهید و در آن‌جا یکی دو تا دوربین فیلمبرداری هم تعبیه می‌کنید ولیکن فیلمبردارها را من خودم می‌آورم تا کلیه دقایق آموزشی بنده را مستندسازی بکنند. نسخه‌ها در اختیار بنده خواهد بود. شما در پایان دوره می‌آئید و از نوآموزها امتحان دلخواه خودتان را می‌گیرید. اگر آن‌ها قادر به خواندن متون مختلف (کتاب، مجله، روزنامه و...) و همچنین موفق به نوشتن اسامی خودشان، دوستانشان و اعضای خانواده خودشان شدند، نشانه موفقیت بنده خواهد بود. در این دوره قرار نیست نوآموزان انشاء هم بنویسند و حتی چهار عمل اصلی ریاضی را هم انجام بدهند که اگر قادر به انجام آن‌ها شدند، از فضائل دوره خواهد بود نه از اهداف اصلی آن. ما در دوره آزمایشی فقط یک هدف داریم؛ «توان‌افزائی بی‌سواد به خوانش انواع جملات و نوشتن اسامی» (نه جمله‌نویسی) و فعلاً بیشتر از این را قول نمی‌دهم! وقتی که امتحان گرفتید و باسواد شدن آن‌ها ظرف دو هفته را تأیید کردید آنگاه برمی‌گردیم سراغ قرارداد اولیه‌ای که لازمست امروز با هم ببندیم! پرسیدند: کدام قرارداد؟! گفتم: قراردادی مبنی بر اینکه یک میلیارد تومان به بنده پاداش تعلق بگیرد! بنده فیلمهای مستند کلاس را در اختیار شما قرار می‌دهم که بنشینید جزئیات روش مرا از آن استحصال کنید و در روشهای آموزشی خودتان بر اساس روش بنده، لحاظ کنید. بنده هم می‌روم سراغ آن یک میلیارد تومان که به حساب مشترکی واریز می‌شود (بنام بنده و حاج‌آقا قرائتی و نفر سومی که طرفین به او اعتماد بورزیم). این یک میلیارد تومان، اسمش پاداش بنده است ولیکن صرف پیشبرد ۹ طرح فرهنگی دیگری خواهد شد که عناوین آن‌ها را به آقای قرائتی دادم و ریالی به خود من نمی‌رسد! ...ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۶ 🆔@chelcheraaqHM 🎲چلچراغ 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️نظر پورمحمدی پیشنهادی اطلاعات در خصوص منافقین: «ما با منافقین هنوز حسابمون را تسویه نکردیم... به حساب تک تکشون میرسیم» آفرین. قوی و پرصلابت 🔴مرگ برمنافق ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌 منافقین عیان =/= منافقین نهان «نهضت+نظام اسلامی»، گرفتار دو نوع بود و هست. منافقینی که دم از و زدند و می‌زنند ولیکن عمدتاً در زمان آشکارا بصورت سازمان‌یافته تبدیل به شدند و برای کشتار حداقل ۱۷٫۰۰۰ ایرانی، از انجام هرگونه و ، دریغ نورزیدند. مراد جناب پورمحمدی هم منافقین همین عده است که عمدتاً از کشور بوده و به دریوزگی افتاده‌اند. البته متواریانی هم هستند که ممکنست، سازمان‌یافته نباشند و فاقد سوابق افعال تروریستی باشند ولیکن جزو منافقین تابلودار هستند. ولیکن عده دیگری از منافقین هم هستند که بوده و در داخل نظام کرده‌اند (که بعید نیست در اقدامات تروریستی و اغتشاشات براندازانه علیه نهضت+نظام ولایی، نقشی نرم‌افزاری و حتی سخت‌افزاری نداشته باشند)، دو دسته هستند؛ دسته‌ای تابلودار (اعم از باریش و بی‌ریش یا با چادر و بی‌چادر) هستند و دسته‌ای که کماکان ناشناخته هستند‌ و باصطلاح کاملاً به شمار می‌روند ولیکن این گروه سوم، از همه منافقین خطرناک‌تر هستند. زیرا در و و ، (در جایگاه وزیر، مدیر، کارشناس، نماینده، روحانی و...) تأثیرگذارند. تأثیراتی که «اضمحلال نهضت+نظام» را هدف گرفته‌اند. سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۷ 🆔@chelcheraaqHM 🎲چلچراغ 🙏
به پیری هم نفهمیدیم افسوس که دنیا «بازی طفلانه» کیست؟! ۷۰ ساله ۷۲ ساله ، نشانه چیست؟! جایگاه هم است! 🤲 امیدوارم میانگین سنی اعضای دولت چهاردهم، نصف میانگین سنی پیران این دولت باشد وگرنه مفهومی بنام برای ، رنگ خواهد باخت. ✍ حم ۱۳۴۰۳/۵/۷ 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 چلچراغ 🙏