eitaa logo
صبح حسینی
471 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
... دارم ز روی خاک ، جگر جمع می کنم 😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هر چند به یاران نرسیدم که بمیرم دیدار تو می داد امیدم که بمیرم دیدم که نفس می زنی و هیچ کست نیست من یک نفس این راه دویدم که بمیرم با هر تب افسوس نمردم که نمردم در خون تو این بار تپیدم که بمیرم با دیدن هر زخم تو ای مزرعهٔ زخم از سینه چنان آه کشیدم که بمیرم می گفتم و می سوختم از نالهٔ زینب وقتی ز تنت نیزه کشیدم که بمیرم شادم که در آغوش تو افتاده دو دستم در پای تو این زخم خریدم که بمیرم  حسن لطفی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
باد وقتی که برآن حلقه گیسو افتاد سنگ باران شد ومیدان به هیاهو افتاد سنگ احساس ندارد که یتیمی سخت است سنگ آنقدر به او خورد که از رو افتاد نه توانی است به دست و نه رکابی است به پا نیزه ای خورد از این سو واز آن سو افتاد به زمین خورد ولی زیر لبی زهراگفت راه یک نیزه همان لحظه به پهلو افتاد سرنجمه به روی شانه زینب, غش کرد تا که پرشد حرم از هلهله بانو افتاد آه از آن آه که درسینه مزاحم می دید وای از آن پنجه بی رحم که بر مو افتاد قوتی داشت عمو حیف علی اکبر برد برسرش آمد ویکباره به زانو افتاد عسل از کنج لبش ریخت ,سرش لشگر ریخت وسط قائله انگار که کندو افتاد کاش اینقدر نمی ریخت بهم این لشگر جای یک نعل همان وقت به ابرو افتاد حسن لطفی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
یک طرف چشم پدر چشم حرم دنبالش یک طرف لشگر سیراب به استقبالش مرکبش دید که خون لخته چکید از بالش سرِ او خَم شد و اُفتاد به روی یالش مرکبش سوی حرم نه,سوی شامی ها رفت دید بابا پسرش سوی حرامی ها رفت پدرش آمده خود را سر زانو بکشد آمده داد کشد دست به گیسو بکشد باید او خم شود و نیزه ز پهلو بکشد یا که یک تیغه ی جا مانده ز ابرو بکشد کاش گیرد پسرش زیر بغلهایش را می کشد روی زمین پیش پدر پایش را روی این خاک خدایا جگرش ریخته بود مشتِ خاکی پس از او روی سرش ریخته بود دید بال وپراو دور وبرش ریخته بود آه از بین دو دستش پسرش ریخته بود دست را زیر تنش برد تنش جامی ماند خوب شد بود عمو ورنه همانجا می ماند تا بماند قسمش گریه کنان داد، نشد شانه را هرچه که با گریه تکان داد، نشد بوسه بر زخم تبرهای سنان داد، نشد عمه را در وسط جمع نشان داد، نشد قد بابا به کنار پسرش راست نشد این جوانمُرده پس از این کمرش راست نشد حسن لطفی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
از این کویر چرا عطر سیب می آید شمیم رایحه ای دلفریب می آید   صدای نیزه و شمشیر اگر اجازه دهد صدای ناله مردی غریب می آید   گمان کنم که مسیح است داخل گودال صدای میخ زدن بر صلیب می آید   درست پشت سر رد خون یک دشنه زنی خمیده به این سوی شیب می آید   خبر دهید به زینب که چشمتان روشن جناب حضرت شیب الخضیب می آید علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
حسرت به دل , نماندم و حاجت روا شدم حالا دوباره با غمتان , آشنا شدم از کودکی که نامِ تو را گفت مادرم یک دل نه صد دل , عاشق نام شما شدم انگار , تشنه میکند این شیرِ مادری از کودکیم , تشنه ی این روضه ها شدم   از لقمه ی حلال پدر بود , کاینچنین مشغول گریه بر تن خون خدا شدم   دل جای غیر نیست , به من حق بده حسین اینگونه جلدِ گنبد کرب و بلا شدم   رخت عزای تو چه میآید به نوکرت احرام بسته , وارد سعی و صفا شدم   در روضه ها به یاد تنت گریه میکنم من داغدارِ روضه ی یک بوریا شدم   هر جا شنیده ام که سرت روی نیزه رفت بی اختیار گریه ی بی انتها شدم   یاد تو و عذاب تنت میکُشد مرا دلگیرِ “سخت کوشیِ” آن بی حیا شدم   هی میکشید خنجر و میدید خواهرت میگفت ای خدا , ز حسینم جدا شدم پوریا باقری علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
کوچکترین دلیر پس از شیرخواره بود طفلی که در سپهر شجاعت ستاره بود هرچند که اجازه ی جنگاوری نداشت آماده باش, منتظر یک اشاره بود از اینکه رفته‌اند همه داشت می‌شکست از اینکه مانده بود دلش پر شراره بود دستش به دست عمه و چشمش پی عمو در جست و جوی یافتن راه چاره بود چون دید شاه کشور جان‌ها چنین غریب در حلقه محاصره ی صد سواره بود خود را به آستانه ی جسم عمو رساند جسمی که زخم‌هاش فزون از شماره بود عباس‌وار دست به دستان تیغ داد و یک سه‌شعبه در پی ذبحی دوباره بود در قتلگاه ماند تنی که پس از قتال تنها تن شبیه عمو پاره پاره بود در خیمه‌ها اگر که نمی‌رفت شاهدِ دعوا سر کشیدن یک گوشواره بود محمد بیابانی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
همان دمی که عمو بر تنت ردایت کرد همینکه بال گشودی پسر صدایت کرد گره به بند نقابت زد و میان حرم پس از دو بوسه به پیشانیت دعایت کرد کنار عمه نشست و برای نجمه گریست و خیمه گاه تو را حجله عزایت کرد ببین که با عرق شرم آشنایم کرد کسی که با تن این خاک آشنایت کرد به غیر موی سفیدش,لبان پر خونت تو را خودِ حسنم مثل مجتبایت کرد کسی نبود و بگوید یتیم را نزنید کسی نگفت که این ضربه ها کفایت کرد بگیر دستم و بابا بگو نگاهم کن علی که رفت بجای خودش عصایت کرد دم از تو هست ولی باز دم ممکن نیست که تاخت لشگری و غرق رد پایت کرد همینکه خواستی از سینه ات نفس بکشی شکست دنده ی سختی و بی صدایت کرد دوباره آمدی آرامتر نفس بزنی که باز ضربه یک نعل جابجایت کرد تلاش میکنی اما نفس نمیگذرد به سینه حق بده این سنگ آسیایت کرد چه خوب شدکه رسیدم تبر زمین انداخت رسیدم و پسر عایشه رهایت کرد تو را به سینه اش عباس می کشد بد جور مفاصلی که جدا مانده نخ نمایت کرد حسن لطفی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
چقدَر سخت کشیدی نفس آخر را ریختی در وسط معرکه بال و پر را یادگار پدر خاک,به خاک افتادی رنگ تکرار زدی خاطره مادر را تو که آیینه در آیینه، رسول اللهی چه کسی جمع کند این همه پیغمبر را دانه دانه شده ای سیب حرم، مثل انار  نیزه ای چیده و برده است غنیمت سر را خنجر و تیغ، عجب آینه کاری شده ای قاصد حادثه آورده غمی دیگر را بوده تابوت تو یک عمر به دوش پدرت آمده بین عبایش ببرد پیکر را همه‌ ی قافله را از نفس انداخته ای چقدر سخت کشیدی نفس آخر را محمد جواد مهدوی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا