eitaa logo
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
3هزار دنبال‌کننده
867 عکس
238 ویدیو
107 فایل
طلبه درس خارج مدیر میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم @ho_mah کانال آپارات https://www.aparat.com/hosseinmahdizade
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴صلّی اللّه عليک يا ابا عبداللّه الحسين 💠 دههٔ اوّل ۱۴۰۲ 🎙حجت الاسلام 📌 موضوع: ✨ هیئت نوجوانان ثارالله قم ✨ 🔶 قسمت اول @lalaiekhoda
سخنرانی روز سوم استاد عباسی ولدی در هیات نوجوانان
عباسی ولدی پدیده این روزهای هیئات 🔻 گاهی عادت داریم انسان‌هایی که نزدیک مان هستند را قدر ندانیم، کار آن‌ها را ترجمه و تحلیل نکنیم و خیلی ساده از کنار آن عبور کنیم. 🔻 قریب به یک دهه است با نگارش ده‌ها جلد کتاب در زمینه‌های تربیتی به‌تنهایی اندازه یک مؤسسه عریض و طویل کار کرد. متن تولید کرد، منبع و مرجع فکری تولید کرد، به‌سمت ایجاد حرکت کرد هرچند شاید هنوز با آن فاصله دارد. 🔻 فکر کنم آثارش امروز به بیش از 50 جلد رسیده است. آثاری که هم تنوع در محتوا دارد، هم جذابیت در طراحی و گرافیک و هم ایجادکننده نوعی تغییر نگرش در مخاطب است که همه جای مطالعه و دارد. 🔻 اما آنچه امروز اهمیت دارد کاری است که این روزها در قالب شروع کرده است. حرکت او امروز واقعاً ویژه است، جای مطالعه و و تقدیر دارد. به چند ویژگی کار او اشاره می‌کنم: 1⃣ قبل از منبر استاد برای نوجوانان منبر می‌رود. کاملاً جدی به‌نحوی که بچه‌ها احساس می‌کنند در یک برنامه مهم و اختصاصی خودشان شرکت کرده‌اند. 2⃣ فعلاً نسبت به محتوای نظر نمی‌دهم شاید نقدی داشته باشم. اما به‌لحاظ قالب، منبر است. این مدل از ارائه منبر به‌شدت برای بچه‌ها جذاب است. 3⃣ زبان، و بیان به‌شدت صمیمی، دوستانه و دوست‌داشتنی است. این احساس جذابیت دوچندانی برای منبر ایجاد می‌کند. 4⃣ فضای جلسه با قالب‌های مرسوم متفاوت است. بچه‌ها از اینکه بین منبر صحبت کنند، سؤال بپرسند، شوخی کنند، منعی ندارند و آزادانه در هیئت می‌نشینند. سخنران آغوشش به‌روی اقتضائات این سن باز است. 5⃣ منبر او، است. سخنران سوال می‌کند، برای روز بعد به بچه‌ها تکلیف می‌دهد تا بنویسند، فکر کنند و بعد جواب خود را به بدهند و درباره آن صحبت کنند. 6⃣ اما یکی از جذاب‌ترین بخش‌های کار بعد از منبر است که می‌آید و ساعتی بین بچه‌ها می‌نشیند و با آن‌ها می‌کند. از سر و کولش بالا می‌روند و با او ساده و راحت گفتگو می‌کنند. این بخش شاید اثرگذارترین قسمت این پکیج است. 6⃣ اما آنچه کار را ویژه کرده است او در تعامل با بچه‌ها است. افراد زیادی دیدم که کار کودک و نوجوان می‌کنند ولی بسیاری از رفتارها و خنده‌ها و بازی‌ها است. اما عباسی ولدی با همه وجود بچه‌ها را دوست دارد، صادقانه و پدرانه و این را بچه‌ها با وجودشان درک می‌کنند. ♻️ مهم هستند، باید احساس کنند که آن‌ها را مهم می‌دانیم و جدی می‌گیریم. این احساس را به آن‌ها منتقل کنیم و با همین جدیت برای شان وقت بگذاریم. اما با امثال این 🆔 @taalighat
شبکه ملی اطلاعات فعلا وضعیت خوبی ندارد حجت الاسلام حسین مهدیزاده پژوهشگر فقه حکومتی و مسئول میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم در گفت‌وگو با خبرگزاری رسا تبیین کرد: ما در شبکه ملی اطلاعات با دو مشکل مواجه هستیم. اول اینکه با تحولات تکنولوژی که ابرشرکت های جهانی ایجاد کرده اند، ورود به این عرصه دیگر دیر شده باشد و یا اینکه حداقل به اندازه ای که شروع آن در حدود 20 سال پیش می توانست موثر باشد، امروز دیگر این تاثیر را نداشته باشد. حوزه در ارتباط با مردم کارهای زیادی می تواند انجام دهد چرا که هیچ نهادی هم چون حوزه علمیه، در ایران شبکه ارتباطات مردمی و ابزار گفتگو با مردم ندارد. اما شاید مهمترین کار در این موضوع این باشد که نهاد روحانیت باید در ساخت زیست بوم نوآوری به نفع رویای آینده انقلاب اسلامی پیشگام شود و به مردم کمک کند که در خلاقیت خود را در جهت توسعه رویای انقلاب اسلامی بیازمایند و آنها را به خطراتی که آینده مدرن در حال رقم زدن آن است آگاه کنند تا مردم از نوآوری فرزندان خود در این جهان حمایت نکنند و به آنها در این باره آگاهی بدهند. 📎 ادامه گفت‌وگو 🌐https://rasanews.ir/003679 💯 🆔 @rasanewsagency
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«ما را به لاک سیاه همان زنی که پشت دسته های عزا میرود ببخش» ظاهرا تنها مشکل این شعر این است که طرف توسل را اشتباه انتخاب کرده است و الا گفتگو از اهل گناهی که آمده درِ خانه امام حسین که چیز جدیدی نیست! به تعبیر دیگر، ما هیچ وقت به گناه آن زن متوسل نمی‌شویم، بلکه به آن آقایی متوسل میشویم که در خانه اش برای بازگشت کسی که تا این حد دور شده هم باز است، والا گناه که تقرب نمیاورد! مساله، زاویه دید است؛ یعنی یک زاویه، کاملا غلط است و دیگری دقیقا همان چیزی است که بارها از علما و اولیاء خدا شنیده ایم و نقطه عظمت کشتی نجات امام حسین(ع) است و باید از آن زیاد گفت. شاعر و روضه خوان نباید این زوایه ها را اشتباه بگیرد! دانستن اینها از مهارتهای معمول برای ستایشگر اهلبیت است. 🆔 @social_theory
دردهای مزمن جبهه انقلاب (حاشیه‌ای بر واکنش‌های این روزهای جبهه انقلاب) 🔻 در کنار همه امتیازات اما به آسیب‌هایی دچار هستیم که باید چاره‌ای برای آن‌ها اندیشید. اینکه جبهه به سرعت واکنش نشان می‌دهد یعنی جبهه انقلاب زنده است، دارای دغدغه است، نمی‌خواهد بی تفاوت باشد، این‌ها همه مزیت ماست. اما اینکه نمی داند کجا، در چه اندازه، و با چه روشی واکنش و کنش داشته باشد، یعنی از پختگی لازم برخوردار نیست و هنوز به لازم نرسیده است. برخی از آسیب هایی که دچار هستیم: تسرع منهای تأمل 🔻 ذهن بخشی از جبهه انقلاب خیلی سریع بهم می ریزد، خیلی سریع به واکنش می افتد، خیلی سریع به نفی و طرد می رسد، خیلی سریع تحلیل می کند، خیلی سریع محکوم می کند. همه این ها نشان دهنده ضعف های ساختاری است. ضعف هایی که اگر چاره نکنیم همچنان در می مانیم. کافی است یک اتفاق در عرصه برجسته شود، همه ذهن، کنش و دغدغه ما را به خود معطوف می کند. بی مسئلگی 🔻 بخشی از جبهه انقلاب حتی خیلی سریع هایش تغییر می کند. کسی اولویت ها و مسئله هایش سریع تغییر می کند، یعنی اساسا فاقد مسئله است و اولویتی ندارد. به همین دلیل می بینیم کل همّ و غمّ جبهه گاهی در حد یک هفته می شود واکنش به مثلا انتشار عکس فلانی با فلانی یا خواندن یک شعر غلط از طرف فلان مداح... غلبه روحیه نفی و طرد 🔻 ما دارای چنان قدرتی هستیم که می توانیم با واکنش های حساب نشده اما پرحجم و تند و تیز به سرعت یکی را به مرز نفی و از انقلاب برسانیم. اصلا گویی کاری جز طرد نداریم. این به معنای نادیده گرفتن خطوط قرمز نیست، به معنای پافشاری بر اصول نیست، بلکه به معنای فقدان سیاست اقدام است. خود مرکزپنداری 🔻 یکی از مشکلات اساسی ما است. تعریف روشنی از بودن و انقلابی نبودن نداریم. حتی تعريف صحیح و جامعی از نداریم. وقتی چنین شد، بر اساس آنچه حدود انقلابی بودن می دانیم دیگران را قضاوت می کنیم و فعل خود را مصداق بصیرت افزایی می‌پنداریم. 🔻 یکی را نفی و طرد می کنیم و دیگری را محکوم و مطرود. فقط هم قرائت خودمان از آقا را قبول داریم. جهت گیری ما گاهی به سمت کشف حقیقت نیست، بلکه به سمت اثبات مواضع خومان است و این هم بد است. حالا هم که یاد گرفته ایم تا کسی حرفی خلاف میل ما می زند اسم او را صورتی می گذاریم. افراط در در واکنش 🔻 گاهی نسبت به برخی مسائل باید واکنش نشان داد و قطعا وظیفه است. مثلا کسی شعر غلطی خوانده است، باید داد، اما ما چنان بلایی به سر طرف می آوریم و او را تا مرزهای کفر بالا می بریم که به غلط کردن بیافتد. این شیوه امامان ماست؟ این شیوه رهبری است؟ پس مروت و چه می شود؟ کسی شک ندارد شعری که خواند غلط است، کسی شک ندارد تطهیر خاتمی غلط است، کسی شک ندارد هزارتا مسئله دیگر وجود دارد، مهم نحوه مواجهه ما با هر یک از این مسائل است. 🆔 @taalighat
بابا؟ هنوزم جنگِ امام حسین با آدم بدا هست؟ پسر/ 5 ساله @sherokoodaki
🏴 مجلس عزاداری ظهر عاشورا 🏴 قرائت زیارت ناحیه مقدسه 🎙 به نفس آیت الله میرباقری 📍خیابان معلم شرقی ،مدرسه علمیه امام کاظم (ع) ⏱ ساعت ۱۳ 🔰 هیئت ثارالله قم 🆔 @sarallahqom
🔰 زیارت عاشورا را چگونه بخوانیم؟ . ⬅️ زمان در روز عاشورا، باید قبل از زوال (قبل از اذان ظهر) قرائت شود. اما در روزهای دیگر، در هر وقت از شبانه روز میتوان آنرا خواند. . ⬅️ لعن ها و سلام ها این روش که یک بار سلام و لعن گفته میشود و بعد بگوییم: «مائۀ مرۀ» یا «تسع و تسعین مرۀ» در روایات نیامده است. در روایتی چنین آمده که را یک مرتبه و «اللهم العنم جمیعا» را صد مرتبه بگویید. همچنین سلام را یک مرتبه، و چهار سلام آخر یعنی: «السلام علی الحسین، و علی علی بن الحسین، و علی أولاد الحسین، و علی أصحاب الحسین» را صد مرتبه بگویید. البته سند این روایت باید بررسی شود. سایر تلخیص ها هیچ ریشه روایی ندارد. البته اگر کسی به قصد رجاء زیارت عاشورا بخواند و لعن و سلام آن را یک مرتبه بگوید، اشکالی ندارد، ولی این کار، سندی ندارد. . ⬅️ قبل و بعد از زیارت در روایات گوناگون، مستحبات مختلفی برای زیارت عاشورا بیان شده است که روش جمع همه این روایات به این صورت است که: ۱. انسان به صحرا و فضای وسیع و یا بالای بام برود ۲. به قبر سیدالشهداء (ع) اشاره کرده و یک سلام و لعن مختصر بدهد ۳. دو رکعت نماز بخواند ۴. تکبیر بگوید و زیارت ششم (ع) یا زیارت امین الله قرائت کند ۵. زیارت عاشورا را بخواند ۶. دو رکعت نماز زیارت به جا آورد. ۷. دعای علقمه بخواند ضیافت بلا. صص۸۲-۸۸ .
🔰 هر مکتبی هیاهو می‌خواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمی‌شود. 🔰 آن گُلی که هی آب به آن می‌دهند زنده نگه داشته می‌شود، این گریه‌ها زنده نگه داشته مکتب سیدالشهدا را؛ این ذکر مصیبتها زنده نگه داشته مکتب سیدالشهدا را. 🔰 این گریه‌ها نگه داشته این مکتب را تا اینجا و همین نوحه سرایی‌ها، همینهاست که ما را زنده نگه داشته، همینهاست که این نهضت را پیش برده، اگر سیدالشهدا نبود، این نهضت هم پیش نمی‌برد. 🔰 سید الشهدا همه جا هست: کُلُّ أرضٍ کربلا، همه جا محضر سیدالشهدا است، 📚 صحیفه امام خمینی، جلد ٨، صفحه ۵۲۷ @HarfhayeDareGooshihttps://www.google.com/url?sa=t&source=web&rct=j&opi=89978449&url=https://www.aparat.com/v/cfCnx/%25D8%25A7%25D9%2585%25D8%25A7%25D9%2585_%25D8%25AE%25D9%2585%25DB%258C%25D9%2586%25DB%258C_%2528%25D8%25B1%25D9%2587%2529_-_%25D9%2585%25DA%25A9%25D8%25AA%25D8%25A8_%25D9%2587%25DB%258C%25D8%25A7%25D9%2587%25D9%2588_%25D9%2585%25DB%258C_%25D8%25AE%25D9%2588%25D8%25A7%25D9%2587%25D8%25AF&ved=2ahUKEwjfkredsqqAAxUOQ6QEHbeAA0gQwqsBegQICxAE&usg=AOvVaw1KfddDuRefoYwEpuQxw2Bl
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
«می دانید... دیروز عصر...»! «شنیدید... سر صبح...» این مطلعِ قدیمی ترین خاطره من از استاد میرباقری است! متعلق به صبح عاشوراهای همه این 21 سال گذشته. استاد میرباقری اولین راوی جدی عاشورا برای من است. نه اینکه قبل از ایشان، روضه نشنیده باشم! من از کودکی در روضه و دامن روضه خوانها بزرگ شده ام! حتی قبل از آشنایی با استاد میرباقری، از همان سالی که سید مهدی شجاعی کتاب را نوشت، همیشه تاسوعا و عاشوراها یکبار دیگر کتاب را به عنوان مقتل می خواندم. اما من از عاشورا با این جمله شروع می شود که: «می دانید... دیروز عصر...»! «شنیدید... امروز سر صبح...» تصویر جدی که بیست سال پر تلاطم عمر علمی من را چنان پر کرد که ماندنی شدم... هیچ چیز بیشتر از این جمله حس ماندن و نرفتن را در من حفظ نکرد و بارور ننمود... کاش یک وقتی بگذارم و روضه یکی از آن سالهای طلایی را که هنوز استاد، صبح عاشورا یک روایت طولانی از عاشورا می داد را جدا کنم.... 🆔 @social_theory
چهار پنج سالی می شد که با حاج آقا آشنا شده بودم و دیگه از تعلقات قبلی ام کم و بیش فاصله گرفته بودم. از بچگی، عاشورای ما حاج علیرضا بود. تاسوعا و عاشورا کتاب را جوری می خوندم که ظهر عاشورا به فصلهای شهادت امام حسین(ع) برسم. فصل اسارتش را هم گاهی روز یازدهم می خواندم و گاهی هم توفیق نمی شد، آرام آرام تا اربعین می خواندم.... اون سال، سال اولی بود که ذائقه روضه گوش دادنم کاملا تمایل به روضه های حاج آقا پیدا کرده بود. یعنی دیگه عاشورا برام صرفا یک صحنه عمیقا عاطفی نبود. بلکه یک بود که تمام مفاهیمش را با زبان عاطفه بیان می کرد. جنگی بود که شیطان می خواست اثبات کند خدا اشتباه کرده است که کار را به پیامبر(ص) سپرده است و نتیجه این اشتباه این است که او در عاشورا می خواست بساط حق را جمع کند اما امام حسین کاری کرده بود که وقتی عاشورا تمام شده بود، تازه ابلیس متوجه شده بود که چه اشتباهی کرده است. وقتی که همه صفات رذیله را به میدان آورده بود و متوجه نشده بود که امام حسین هم با همه صفات حمیده و فقط با آنها جنگیده و حالا این خبر از طریق سی هزار لشکر کوفه در سرتاسر بلاد خواهد پیچید. یادمه آن سال بعد از روضه صبح خونه آقای شجاعفر که حاج آقا یک دور خلاصه کل عاشورا را با نگاه خودش تعریف می کرد، رفته بودم سخنرانی دفتر رهبری و از انجا رفته بودم مسجد مرحوم آقاب بهجت و بعد از نماز با سردردی بی نهایت طاقت فرسا، داشتم می‌رفتم فیضیه زیارت ناحیه. واقعیت این است که آن سال یک تجربه عجیبی داشتم که احساس می کردم شیطان در مصیبت عاشورا موفق شده است و ما را تحقیر کرده است. عجیب احساس تحقیر شدگی داشتم و فکر می کنم علت اینکه نمی‌توانستم سردرد را تحمل کنم، همین حالت بود. از گذرخان تا فیضیه اینقدر شلوغ بود که شاید نیم‌ساعتی طول کشید تا خودم را رساندم به جلوی قبرستان شیخان تا از در دارالشفاء وارد حرم شوم. اما دیگه راه ها بسته بود. سر و صدا سردردم را زیاد کرده بود و حال عجیبی که توجه به عاشورا بهم دست داده بود... همینطور معطل ایستاده بودم جلوی مغازه های تعطیل دور شیخان که صدای یک دسته بزرگ طبل شروع شد. دقیقا جلوی من بودند که شروع کردند. شاید پنجاه تا طبل داشتند و فقط مارش جنگی و حماسی می زدند. توجهم به آهنگ حماسی شان جلب شد. انگار داشتند رجز میخوانند، کری می خوانند برای جبهه ابن زیاد. عجب کار خوبی می کردند! بی اختیار چشمهایم پر اشک شد. با ریتم آنها شروع کردم به تکان دادن سرم: بکوبید! بیشتر بکوبید! دقیقا شما فقط می توانید حال تحقیر شدگی من را درمان کنید. برای شیطان کُری بخوانید، رجز بخوانید! از این سر تاریخ توی سر شیطان بکوبید. برایش مارش جنگ بزنید. هیچ چیزی نخوانید، فقط مارش جنگ بزنید. حماسی بخوانید.... انگار صدای بلندشان توی سرم نمی زد، توی سردردم میزد. سرددردم را می کوبید تا کوچک شود و من خلاص شوم... 🆔 @social_theory
برنامه خانه‌های مولد، تلفیق سکونت و اشتغال با حضور سید امیرحسین کمالی تقوی (کارشناس صنایع کوچک مقیاس) شنبه ۷ مرداد ساعت ۱۴:۳۰ پخش زنده از www.tv.snn.ir @zistshahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻دکور هیئت‌ها حرف می‌زنند! چند سالی می‌شود که هیئت‌های شاخص فقط به سخنرانی و مداحی توجه ندارند و از همه‌ ظرفیت‌های مراسم برای انتقال پیام استفاده می‌کنند. در گذشته دکور تنها نقش زیبایی داشت اما حالا از آن برای انتقال پیام هم استفاده می‌کنند.
برساخت رسانه ای که غربگراها و رسانه های برون مرزی دشمنان انقلاب ایجاد کرده اند این است که مذهبی ها و ایده ، در کف جامعه یک هستند که مردم آنها و خواسته هایشان را نمی خواهند و تنها نیرویی که مذهب را در ایران نگه داشته است، نیروی قدرت سیاسی و امنیتی و قضایی است. صاحبان شبکه های مجازی تلگرام و اینستاگرام هم با الگوریتمهای حمایتی و لشکرهای سایبری اجاره ای، سعی در دادن این احساس به نیروهای معارض درونی ایران است که شما یک ملت کامل هستید در حالی که مذهبی ها امتداد اجتماعی ناچیزی دارند! لذا طرفداران انقلاب اسلامی، نیاز دارند که قدرت و جایگاهشان در کف و بخش مدنی جامعه (یا همان )، به معارضین ثابت کنند! به گمان من از سال 96 تا امروز، خط مقدم راهبرد دشمن ایجاد احساس جامعه بودن برای غربگرایان و قدرتگرا بودن مذهب است... در ماجرای ، ، و... جریان مذهبی از مبارزه اجتماعی شروع کرد، اما خیلی زود آن را به دوستان خود در حوزه قدرت داد و خودش کنار رفت. در حالی که اگر یک راهبرد اثربخش محدود در حوزه عمومی و بدون اتکا به قدرت را امتحان می کرد، حداقل این برساخت رسانه ای که نیروهای ضد مذهب را گستاخ کرده است را شکسته بود و طرف مقابل حالی میکرد که کف جامعه هم دو قطبی است، نه اینکه دعوای اقلیت قدرتمند و اکثریت مدنی باشد. حیف و صد حیف که در ماجرای بسته شدن دفعی و طاقچه توسط دولت، باز هم همین پیام غلط که معارضان، جامعه زنده و خودبسنده ای هستند و طرفداران حجاب، یک اقلیت سیاسی، بوسیله خودمان تایید و مخابره شد! 🆔 @social_theory
، همان است که من نیز تاکیدم بر آن است و آن را بلاتکلیفی بین سه استیلاء و بازار و ولایت می نامم.
🔴 «گرما|گرمایش زمین» فرصت تا تهدید؟ 🖌حسین مهدیزاده 1️⃣ از 2️⃣ از دیروز که کشور بخاطر گرما تعطیل شده است، عده ای از دوستانی که سابق بر این در کرونا، با میدان داری می کردند، با همان دست فرمان به دست زدند. یادم هست که چند روز مانده به محرم سال اول کرونا، استاد میرباقری فرمودند که یکی از بزرگترهای این جریان نفی کرونا درخواست جلسه داشته و به دفتر ایشان آمده. ایشون از ما خواستند که بدون ایشان جلسه را برگزار کنیم. یادم هست که در آن جلسه میهمان محترم اذعان داشتند که بیماری در کار هست و یکی از همراهان خود را نشان دادند که چند هفته قبل، خیلی سخت و نگران کننده این بیماری را داشته، اما معتقد بود این بیماری اینقدر کشنده نیست که گفته می شود و غالب کشته ها از سر ترس می میرند. بعد گفتند که نکته ای که برای آن تقاضای جلسه کرده بودند این بود ایشان دلایلی داشتند که کشتاری شبیه به آنچه در آنفلانزای آغاز قرن بیستم در ایران رخ داد، قرار است موج بزرگی از این بیماری در ایجاد کند و به کمک برخی امکانات بیماری زای دیگر(که او معتقد بود در راس آنها ابزارهای تغذیه ای، مثل و است) این وضعیت بیماری عمومی اما کم قدرت، به سمت کشندگی واقعی سوق داده شود و بعد با ضرب شدن در احساس ترس و تحریم و... به یک نسل کشی واقعی و فروپاشی اجتماعی بدل خواهد شد. قسمت مهم ماجرا راه حل وی بود، معتقد بود نظام در مقابل این سناریو فقط یک راه حل دارد: باید در همین چند هفته مانده به آغاز محرم، به جمع معدود کشورهای بپیوندد تا این سناریویی قطعه اصلی اش که قطعه روانی آن است را از دست بدهد! در ماجرای اخیر هم چنین سناریو مقابله ای در حال شروع شدن است. همه دیدیم که روز چهارشنبه واقعا گرمای عجیبی در کشور حاکم بود. این دوستان محترم، با تاکید بر اینکه تعطیلی برای گرما، ریشه در (که چند سالی است در جهان جدی شده و سازمان ملل پشتیبان اصلی آن است) دارد و هدفش کنترل پیشرفت کشورها، در فناوری های فرهنگی(مثل که در سرزمین های گرم عراق در جریان است) و اقتصادی (که وابسته به استفاده بیشتر از است) است. به نظر من هم چنین است! اما راه حل واقعا فقط نفی و انکار است؟ به نظر میرسد دوستان متوجه شده اند که ما از اغتشاشات سیاسی و اجتماعی تا فرآیند های توسعه، در گیر کرده ایم، اما واقعا بدیلی کارآمدتر از انکار واقعیت برای خلاصی از روایت وجود ندارد؟ ما در کرونا دست آخر موفق شدیم بر بیماری غالب شویم و ترس اجتماعی را تا حد زیادی کنترل کنیم، اما در ، چون روایتی خلق نکردیم، روایت آنها پیروز شد. آنها گفته بودند که این بیماری بصورت طبیعی، به سوی آرام شدن حرکت خواهد کرد و تنها چند سال زمان لازم است. امروز مردم چه روایتی از کرونا و پایان آن دارند؟ آیا همین روایت نیست؟ پس روایت ما کجا رفت؟ 🔺لینک بخش دوم این یادداشت: https://eitaa.com/social_theory/1862 🆔 @social_theory
🔴 «گرما|گرمایش زمین» فرصت تا تهدید؟ 🖌حسین مهدیزاده 2️⃣ از 2️⃣ امروز روایتی که ما می خواهیم از ماجرای گرمایش بدهیم چیست؟ می دانیم که نسخه ها، به روایت از مساله وابسته هستند و هر روایتی که مقبول تر بیفتد، راه حل هایش عمومیت خواهد یافت. در این جنگ روایت ها، تنها راه حل ما انکار گرما، برای نفی گرمایش زمین است؟ آیا این انکار، بعد از ده ها سال نگرانی و دلواپسی، که از کتابهای درسی تا اخبار تا جریانهای سبز تا رمانها و سینما دست مایه تولیدات فکری و فرهنگی بوده است، می تواند به روایت اصلی بدل شود؟ تصور من این است که گرمایش زمین، مشکلات برآمده از گازهای گلخانه ای و... چیزهایی واقعی هستند اما با درجه اهمیتی کمتر از آنچه نهادهای دانش و اخبار و سینما به آن باور دارند. ابرشرکتها و چند دولت معدودِ حاکم بر جهان، سالها برای صورت بندی کردن یک بسته توصیفی و تجویزی از که در یکی از آنها، گرمایش زمین اصل است کار کرده اند. به این ترتیب دانش آموختگان نهادهای علمی، حامل این نگاه شده اند و در نهادهای تصمیم ساز کشورهای جهان پخش شده اند تا به وقت خود فعال شوند و برای مدیریت جهان به سوی آینده مدنظر آنها بکار بیایند. در این میان حتی آدمهای دقیق و دلواپس محیط زیست هم به مرور در معماری و صحنه پردازی جهانی اسیر شده و خواهند شد! اما راه حل چیست؟ ؟ گرمایش؟ پس واقعیت گرما را چه کنیم؟ نمودار بیاوریم؟ رسانه های اصلی و فیلم های سینمایی و سریالهایی که مردم در پیرنگ آن گرمایش زمین را دیده اند و اضطراب آن را به ناخودآگاه جمعی جهان بدل کرده اند را چه کنیم؟ زور آنها بیشتر است یا افشاگری ما؟ اخبار بنگاه های خبرپراکنی قدرت بیشتری خواهند داشت یا ضدخبرهای ما برای اثبات شایعه بودن این اخبار؟ برداشت من این است که مبارزه با یک ، یک است نه انکار روایت. ضدروایت، شبیه ضد حمله در بازی فوتبال است. یعنی از ترکیب تهاجمی حریف استفاده کنیم و توپ را به زمین بی دفاع حریف شوت و سانتر کنیم و با سرعت و تکنیک، توپ را به زیر طاق دروازه حریف بچسبانیم! و الا بازی تدافعی به غیر از استرس و خستگی و دلسردی چه آورده ای دارد؟! روایت گرمایش زمین بهترین وقت برای اصلاح الگوی سکونت انبوه و گله ای در شهرهای مصرفی نیست؟ بهترین وقت برای احیای شهرهای کوچک و سبک زندگی های انسانی تر و فرهنگ پذیرتری است که مدرنیته در آنها مزینت کمتری دارد نیست؟ روایت گرمایش بهترین وقت برای توسعه تکنولوژی های کوچک برای ایجاد صنایع واقعا کوچک و انسانی نیست؟ بهترین وقت برای کوچک کردن سهم ابرشرکتها در ثروت اقتصادی نیست؟ بهترین وقت برای کوچک کردن قدرت نظام سرمایه داری در اقتصاد (حداقل در ایران خودمان( نیست؟ سناریو گرمایش زمین بهترین وقت برای مبارزه با مصرفگرایی و زمین خواری اشراف، در جغرافیای کشاورزی زاگرس و البرز نیست؟ بهترین وقت برای استفاده از این نگرانی و رفع مشروعیت از و نیست؟ گرمایش زمین بهترین وقت است در ایران تا مردم را از تقاضای زندگی در شهرهای مناطق کویری منصرف کنیم و آنها را به مناطق طبیعی زیست در فلات ایران، یعنی دامنه های زاگرس و البرز و خلیج فارس برگردانیم، و مردم باور کنند که این جابجایی طبیعی است و یک خواست سیاسی و اجبار نیست! ایران امروز به یک ضدروایت از ایرانی به نفع احتیاج دارد. این ضد روایت، با سندنویسی بالادستی در نظام سیاسی ممکن نمی شود! با نظریه پردازی دانشمندان بخشی نگر و مفهوم زده درست نمی شود! بلکه یک بهانه بزرگ و قدرتمند می خواهد برای رویاپردازی عمومی! کرونا یک بهانه خوب بود، اما با انفعال محض، تنها به دفاع از حداقل ها گذشت. بیاییم از ماجرای گرمایش زمین برای تغییرات بزرگ استفاده کنیم و آن را بهانه کنیم برای ایجاد و ضریب دادن به یک ، برعلیه توسعه مدرنیته وحشی شده در آغاز قرن بیست و یکم... 🔺لینک بخش اول این یادداشت: https://eitaa.com/social_theory/1861 🆔 @social_theory
🔷🔷 چند نکته در حاشیه یادداشت برادر عزیز، مهدی‌زاده، در کانال ساخت ایران 1️⃣ از 2️⃣ آقای مهدی‌زاده از فضلای خوش‌فهم و خوش‌نویس حوزه علمیّه است. سال‌هاست که در مسیر دانایی و پژوهش سعی و پشتکاری گرمابخش برای سالکان این راه از خود نشان داده است. گاه‌گاهی که توفیق یار همراه می‌شود و یادداشت‌هایش را می‌خوانم، بسیار محظوظ می‌شوم و بارقه‌های خوشه‌چینی محضر اساتید در نوشتارش نمایان است. این روزها یادداشتی نوشته است در کانالش با نام «ساخت ایران» به آدرس: @social_theory در پیام‌رسان ایتا، یا عنوان «گرما|گرمایش زمین» فرصت تا تهدید؟»، پیشنهاد می‌کنم دوستان این یادداشت را بخوانند. اینجا می‌خواهم چند نکته یا حاشیه را به این یادداشت ضمیمه کنم. اوّل: با ظهور انقلاب اسلامی، دوران نفی گذشته است. حالا چرا برخی نمی‌توانند بعد از 44 سال این را درک کنند، بحث دیگری‌ست. امام خمینی(ره) چیزی به ما آموخت. رخنه. رخنه در پایه‌های این برساخت تاریک و سیاه و تَرَک زدن بر دیوارهای زندان مدرنیته. دوّم: ما قبل از هر چیز باید این آموزه را روایت کنیم و مسیر این آموزه تا امروز را روندنگاری کنیم. از دل چنین نگاه عبرت‌پژوهانه‌ای قاعدتاً باید جوانه‌های بسیاری شکوفا شود. تجربه به ما می‌گوید هر گاه تاریخ چنین خوانش شده است، نسیم بهاری، دانه‌های گرده‌افشانی شدۀ زنبورهای اَحلی مِنَ العَسَل را در زمین زمان، رویانده است. سوّم: در جنگ روایت‌ها، پیروزی روایتی بر روایت دیگر معنادار نیست، یا آن معنای اصلی در این پیروزی خودش را نمایش نخواهد داد. بلکه نسبت هر روایت با حقیقت است که معنای اصلی را خواهد ساخت و ماندگار خواهد شد. باید در عبارتِ «تاریخ ناموس هستی است» بیشتر تأمّل کنیم. نسبت داشتن با حقیقت، همیشه نسبت اقبالی نیست البتّه، گاهی نسبت ادباری‌ست و همین آن نکتۀ باریک‌تر ز مو است برای تأمّل بیشتر. چهارم: از این جنس کنش‌های مقطعی که همیشه سویه‌ای سرمایه‌دارانه داشته است، چه در بخش کلانش و چه در بخش خُردَش، بسیار آمده و رفته است، مثلاً داستان سال 2012، و ...، و خُب برخی از این موارد هپروتی‌تر بودند و مواردی واقع‌نماتر. ما علاوه بر روایت خودمان یا آنچه آقای مهدی‌زاده می‌نامند، نیازمند یک هستیم، روندنگاری، آگاهی را همراه با عبرت به مخاطب منتقل می‌کند و زمینۀ روشن شدن آتش ذهن او را فراهم می‌کند و همین روشنایی، ولو اندک، راه‌نشان خواهد بود. پنجم: پس ما برای دریافتن نبض زمان و بحران‌های آن، هم به مهارت روایت نیاز داریم و هم به نگاه تاریخی. برای شکار این نبض نیز نیازمند رصد هوشمندانه هستیم. البته هوشمندی تنها نزد ذهن‌های تیز استقرار یافته است و برای ذهن تیز داشتن باید با متن اصیل مأنوس بود، مخصوصاً متن‌های اصیل ادبی. ما معمولاً صیّادان خوبی نیستیم، چون حتّی وقتی هم رصدگر باشیم، غیرهوشمندانه است، و برای همین بسیاری از صیدهای ناب از دست‌مان در می‌روند یا وقتی بهشان می‌رسیم که لاشه‌مرداری بیش نیستند. پیشنهاد می‌کنم نگاهی به کتاب «فردا؛ عوامل دگرگون‌ساز جهان در قرن بیست و یکم» از «ال گور» بیندازید. شش: امّا ضدّ روایت یا همان ضدّ حمله را پاس‌داشتن، نیازمند توان، قوّت و مهارت در روایت و حمله است. تشبیه آقای مهدی‌زاده بسیار جالب و قابل استفاده و بازکنندۀ بحث است. امّا یک حاشیۀ مهم و آن اینکه اگر بازیکنان شما قوّت لازم را نداشته باشند، یک فرصت ضدّ حمله که هیچ، هزار تا فرصت ضدّ حمله هم پیش بیاید، دردی را دوا نخواهد کرد. یادتان هست ما تیم مالدیو را در سال 1376 با نتیجه 17 بر 0 بردیم؟ حالا فرض کنید همان تیم مالدیو بیفتد با قهرمان آن دوره از جام جهانی و هزار و یک فرصت ضدّ حمله هم پیدا کند، اتفاقی خواهد افتاد؟ اگر کمی ناامیدانه است، ببخشید، ولی بسیار نزدیک به واقعیّت است. ... ادامه دارد ... https://ble.ir/esmaeil851
🔷🔷 چند نکته در حاشیه یادداشت برادر عزیز، مهدی‌زاده، در کانال ساخت ایران 2️⃣ از 2️⃣ هفت: رؤیای بزرگ ایرانی‌اسلامی ابتدا باید جوانه بزند، رشد کند، محافظت شود از نهالش، تا ... . آیات شریفۀ 18 تا 20 سورۀ مبارکۀ اسراء آموزه‌ای را برای ما به ارمغان می‌آورد که خودم بارها به دوستان و اطرافیانم متذکّر شده‌ام، چون بیش از 20 سال سعی دارم تا با این آموزه زیست کنم. خداوند مددرسان کوشندگان است. اینکه آمریکایی‌ها و فرهنگ آمریکایی مهارت و قدرت روایت را دارد، به دلیل کوشش این فرهنگ در صد سال گذشته و پایه‌ریزی این قدرت از نهاد آموزش است. برویم بخوانیم کتاب و پژوهش شگفت‌انگیز خانم «ماساکو واتانابه» را. این پژوهش دو ویراست دارد. ویراست اوّل با عنوان «هنر پرورش استدلال» منتشر شده است، از طرف انتشارات منادی تربیت. این ترجمه را بعید است پیدا کنید. مقایسه آموزش و پرورش ژاپن و آمریکا در مورد و مسئله‌ای خاصّ و بسیار هوشمندانه. ترجمۀ دوّم که از روی ویراست دوّم است و البته یکی از همان مترجمان همان ویراست اوّل انجام داده است با عنوان «نوشتن برای زیستن» از طرف نشر نی منتشر شده است و در بازار هست. در ویراست دوّم علاوه بر آمریکا و ژاپن، در یک فصل تکمیلی فرانسه نیز اضافه شده است. توصیه می‌کنم حتماً کتاب را ببینید و بعد دربارۀ «فرم‌های نوشتن» تأمّل بفرمایید. و اگر بیشتر حوصله داشتید، بخوانید کتاب «زنده‌ام که روایت کنم» را از شارلاتان‌ترین نوبلیست قرن بیستم به نظر بنده. ما باید حداقل یک دهه تلاش و مجاهدت بی‌وقفه داشته باشیم تا بتوانیم از ضدّ حمله‌ها برای حملۀ پیروزمندانۀ اقبالی استفاده کنیم و با این اِقبال، اِدبار حاصل‌شده را جبران نماییم. اگر مرد راهیم، برون آییم و سفر را آغاز، بسم الله... دقایق آغازین 13 مرداد 1402 https://ble.ir/esmaeil851
1 از 4 ✅ الحمدلله پنج‌شنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ من هم در جمع فعالان تعلیم و تربیت توفیق زیارت حضرت آقا را از نزدیک پیدا کردم. دیداری که پس از سخنان اردیبهشت ماه حضرت آقا و احساس بلاتکلیفی میان برخی از کنشگران تعلیم و تربیت، نوید گره‌گشایی بود. به نظر من به عنوان پژوهشگر حکمرانی، موضوع اصلی دیدار باید گره‌گشایی از چالش بزرگ حکمرانی تعلیم و تربیت می‌بود که شاید همان هم شد. ✅ چالش از اینجاست که از طرفی تجربه الگوهای حکمرانی بازاری در آ.پ، حاکمیت‌زدایی و دوری از عدالت و پیشرفت در تعلیم و تربیت ایران بوده است. رهبری هم در دیدار اردیبهشت ماه معلمان این ایده‌ها را فکری برای نابود کردن کشور دانستند. پس نکته اول، ضرورت حاکمیتی بودن و غیر قابل تفویض بودن تعلیم و تربیت است. ✅ از طرفی انقلاب اسلامی در لحظه ضرورت «نهضت نوآوری» قرار دارد. نقش ایران در خلق جهان آینده که در دیدار ۱۳ آبان سال گذشته هم به آن تأکید شده، محتاج جوشش نوآوری است و سازمان آ.پ و الگوی هرمی آن، سنگین‌تر و خسته‌تر از آن است که بتواند از عهده چنین باری برآید. سازمانی که در وظایف جاری خود هم به اندازه کافی کارآمد نیست، چگونه می‌تواند نقش‌آفرین حادثه‌آفرینی آینده باشد؟ در فرض ضرورت تقویت، این سازمان نیازمند «قطعات تحولی» است که زمینه‌ساز «جریان اراده‌های خلاقانه» است. سؤال اصلی حکمرانی این است که چگونه می‌توان ضمن تقویت حاکمیت مرکزی، این «قطعات تحولی» را به آن افزود؟ ✅ با همین زمینه من هم یادداشتی تقدیم کرده بودم که توفیق ارائه حضوری پیدا نکردم. نقطه حساسیتم در این دیدار هم تحت تأثیر این نگاه، این بود که در اندیشه حضرت آقا برای حل این چالش چه می‌گذرد؟ برداشت من از جلسه این بود که ایشان دقیقا روی همین مسئله دست گذاشته‌اند و جای‌جای این دیدار نشان از دغدغه جدیشان برای درگیرکردن جلسه با عمق این مسئله و راه‌کاری برای حل آن بود. ✅ یکی از نتایج جلسه هم این بود که گرچه ظاهرا با ورود رسمی و با ابزارهای مستقیم همراهی نکردند اما در عمل اراده کنشگران بیرون از سیستم را به رسمیت شناختند و مسیرهایی برای پیگیری آن مشخص کردند. ✅ سعی می‌کنم در چند یادداشت روایت خودم از این دیدار را بیان کنم. @HamidSajedian
۱۶ 🔶 حجت الاسلام حسین مهدیزاده 🔸 نظریۀ اجتماعی، لازمۀ استقرار نظم اقتصادی اسلام 🔹مدیر میز نظریۀ اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم ✨مدرســـــه‌تابســـــتانه‌اقتصـــــــاداســـلامـــی✨ 🆔 @HSIE1402