eitaa logo
سلطان نصیر
2.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
422 ویدیو
245 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
آموزش زبان عبری 👆👆👆👆👆👆 در ارتش اسراییل عزیزان حتما این کلیپ را با دقت تماشا نمایید . سربازان اسراییلی حتی مداحی نیز یاد می گیرند . 😃 آدرس کانال عبری ما 👇👇👇👇👇 @learnhebrew313 @soltannasir
فرا رسیدن اربعین حسینی را به حضرت صاحب الامر (ع) و همه شیعیان حضرتش تسلیت می گوییم
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 31) (در اهمیت علم جغرافیا و البلدان 8) (تمدن باستانی قم 4) از تمدن باستانی قم در تپه قلی درویش در نزدیکی مسجد مقدس جمکران سخن گفته شد . به راستی ارتباط این تمدن باستانی با مسجد مقدس جمکران چیست ?! آیا بنای مسجد به طور اتفاقی در چنین مکانی ساخته شده است ??!! این حیطه تمدنی بنا به نظر کارشناسان حدود هفت هزار سال قدمت دارد . پیشتر در اسطوره رع گفته شد که در حدود چندین هزار سال پیش رع خدای خورشید مصری بر روی زمین بوده است . آن زمان بر طبق متون هرمی عصر طلایی بوده که این خدایان فرومایه و انسان ها با یکدیگر بر روی زمین زندگی می نمودند . در اساطیر دیگر ملل نیز کم و بیش به این مسئله اشاره شده است . به واقع در آن دوران مرز بین عوالم باز بوده است . بلکه به عبارتی بهتر عوالم یک عالم بوده است . و در دوران متاخر با بسته شدن این مرزها سخن از عوالم شده است . حال اینجا این سوال پیش می آید : که اگر در حدود هفت هزار سال پیش مرز عوالم خاص موجود در خاک جمکران باز بوده است ! مردمان تمدن باستانی قم چه مردمانی بودند?. ارتباط آنان با این عوالم چه بوده است ? چرا پس از سالها باید مسجدی مقدس توسط قائم آل محمد (ع) , در این مکان بنا شود ? و شاید ده ها سوال بی پاسخ دیگر ... پیشتر از نزدیک نشدن دیوها (موجودات بادی )به خاک سرزمین قم سخن گفتیم . چند نفر از عزیزان از علت این مسئله پرسش نمودند ? پاسخ : حمدالله مستوفی در کتاب نزهة القلوب ص 67 آورده 👇👇👇👇👇👇👇 { قم از اقلیم چهارم است , طولش از جزایر خالدات «فه یه» و عرض از خط استوا «لد مه» 👈 طهمورث (دیوبند)👉 ساخت . 👈طالع عمارتش برج جوزا👉 دور باروش زیادت از ده هزار گام است . گویند بچهل گام بر باروی قزوین زیادتست و هوایش معتدل است . و آبش از رودی که از جربادقان می آید و در آنجا همچون آوه زمستان یخ آب در چاه می بندند . تا بهنگام گرما باز می دهد و آب چاهش در پانزده گزی بود و اندکی بشوری مایل بود از ارتفاعاتش غله و پنبه بسیار بود . و از میوه هایش انار و فستق(پسته) و خربزه و انجیر سرخ نیکوست و در آن شهر درخت سرو نیکو می باشد . و مردم آنجا شیعه اثنی عشری اند و بغایت متعصب و اکثر آن شهر اکنون خراب است اما باروش بیشتر برجاست . ...} نکته : از طهمورث در متون باستانی و اسطوره ای با صفت دیو بند یاد شده است . به نظر فقیر ماجرای نزدیک نشدن دیوها به شهر قم با ساخت شهر قم توسط طهمورث دیو بند مرتبط است . @soltannasir 👹👹👹👹👹👹👹👹👹👹👹👹
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 32) ( داستان تهمورث دیو بند ) چون از بنای شهر قم به دست طهمورث دیوبند سخن گفته شد . داستان اسطوره ای وی را می آوریم . زیرا در ادامه برای توضیح جغرافیای ترسیمی بدان نیاز داریم . واژه تهمورث در زبان اوستایی اوروپی (urupay) با لقب تخموع (taxma) صورت پهلوی آن واژه تخمو_او_روپه (taxmo rap) جزء اول یعنی واژه تخمو به معنای قوی و قدرتمند و بعضا به عنوان پهلوان نیز به کار برده می شود . و جزء دوم واژه او_روپه به معنای زیبا شکل است و در اصطلاح به معنای سرزمین زیبا نیز می باشد . این واژه سپس به صورت تخمورپ در آمده و آنگاه با تبدیل واک «خ »به «ه» و واک «پ» به«س» به صورت تهمورس در آمده است . بنابراین تهمورث در اصطلاح به معنای پهلوان سرزمین زیبا می باشد . {حال خوانندگان گرامی دریابند که کلمه اروپا به معنای سرزمین زیبا (سرسبز) احتمالا ریشه در واژه «او_روپه » دارد . نه آنگونه که برخی محققین ریشه آن را واژه آکدی اروبو erubu به معنای غروب می دانند . شما خود قضاوت نمایید که کدام واژه با جغرافیای قاره اروپا خوانش بیشتری دارد . } واژه taxma تخما بعدها به صورت تهم تغییر صورت داده , بنابراین واژه تهمتن لقب رستم به معنای دارای تن قوی و قدرتمند می باشد . همچنین واژه urupay در زبان اوستایی به معنای روباه نیز می باشد . منتهی در زبان پهلوی urupay بیشتر برای راسو بکار می رود . که ممکن است این اروپی نیز با تهمورث مرتبط باشد . زیرا در گذشته پهلوانان ازپوست حیوانات شکار شده توسط خویش لباس درست می نمودند. ضمن اینکه در ایران باستان رسم بر این بوده که افراد را به اسامی حیوانات نام گذاری می نمودند . چنانچه واژه 👇👇👇👇👇👇 گرشاسپ یعنی 👈 اسب لاغر و گشتاسپ یعنی 👈اسب آماده نکته : بر خلاف آنچه که تقریبا در تمامی متون ترجمانی این واژگان وجود دارد . گرشاسپ به معنای دارنده اسب لاغر معنا نمی دهد . در هیچ کجای این واژه صفت دارندگی موجود نمی باشد . منتهی بسیاری از محققین چون به کار بردن نام اسب لاغر را برای یک انسان بی معنی می دانسته اند . صفت مالکیت و دارنده اسب بودن را به آن افزودند. در حالی که به کار بردن واژه اسپ لاغر و اسپ آماده برای انسان ها در دوران باستان امری مرسوم بوده و این مربوط به فرهنگ دوران قبیله نشینی انسان ها می باشد . چنانچه در میان قبایل سرخپوست قاره آمریکا که فرهنگ قبیله نشینی را در خود حفظ نموده اند . استفاده از اسامی و القابی نظیر گرگ خاکستری و جغد سفید و خرس قهوه ای و عقاب سیاه مرسوم بوده است . ضمن اینکه بعضا این القاب را مایه افتخار نیز می دانسته اند . به نام طهمورث باز گردیم . طهمورث در اوستا با لقب زعه ناهونت «زعناونت»(zae nahvant) به معنای مسلح آمده است . که در پهلوی (zena wand) و در فارسی زیناوند شده است . از تهمورس در اوستا به ندرت ذکری به میان آمده است . تهمورث برای ایزد «وای»👈 (ایزد باد ) 👉 قربانی می کند . و از او می خواهد که به وی این موهبت داده شود . که بتواند بر دیوان و مردمان و جادوگران و پریان پیروز شود .(یشت 15,بند 12) و بر اهریمن که به پیکر اسبی در آمده سوار شود . .... ادامه دارد @soltannasir 🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 33) (داستان تهمورس دیوبند 2) وبر اهریمن که به پیکر اسبی در آمده , سوار شود . ادامه 👇👇👇👇👇👇👇 و به مدت سی سال از این کران تا آن کران جهان براند . فره تهمورس را یاری می کند و او دیوان را شکست داد . به بت پرستان و مردان و زنان جادوگر تاخت و حرمت راستین آفریدگار را رواج داد و از دیوان 👈خطوط هفت گانه👉 آموخت . همین اسطوره هست که بعدها در روایات داراب هرمزد یار مفصلا آمده است . و بنا بر آن تهمورس بر اهریمن غالب می شود . و سی سال بر او سوار می شود . تا این که اهریمن 👈همسر او را می فریبد 👉 و در می یابد که تهمورس هنگام پایین آمدن از سراشیبی کوه البرز می ترسد . و در گذرگاه تنگ البرز اهریمن , تهمورس را بر زمین می زند . و می بلعد پس از آن است که جمشید او را از شکم اهریمن بیرون می کشد (روایات داراب هرمزد یار) به روایتی دیگر در فرروردین روز خرداد (6فروردین) تهمورس اهریمن دروند را به مدت سی سال به باره خود کرد . اهریمن نزد زن تهمورس رفت و او را به ابریشم و انگبین فریفت تا از شوهرش بپرسد که وقتی سوار بر اهریمن است . آیا جایی هست که از آن بترسد . تهمورس نیز گفت بر فراز کوه البرز بسیار می ترسد . و اهریمن او را بر فراز کوه البرز بر زمین زد و بلعید . تا این که برادرش جم او را از دل اهریمن بیرون کشید . (به موجب بعضی روایات جم پسر تهمورس است ) سپس جمشید به بالین تهمورس آمد و دستور داد برای وی استودانی (استخوان دان, محل جای دادن استخوان ) بسازند و او را در آن قرار دهند . تهمورس دارای وزیری خردمند بوده است نام وزیر تهمورس در شاهنامه شهراسپ  آمده و از او به عنوان کسی که رایش از کردار بد دور بود یاد گردیده است . همچنین حمدالله مستوفی بنای شهر الیپی (کرمانشاه )و ساری را نیز به تهمورس نسبت می دهد . ظهور آتش های مقدس سه گانه نیز در زمان او رخ داد . @soltannasir 🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪
‌دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان تو که هر بندی که بربندی بدرانم به جان تو من آن دیوانه بندم که دیوان را همی‌بندم زبان مرغ می‌دانم سلیمانم به جان تو نخواهم عمر فانی را تویی عمر عزیز من نخواهم جان پرغم را تویی جانم به جان تو چو تو پنهان شوی از من همه تاریکی و کفرم چو تو پیدا شوی بر من مسلمانم به جان تو گر آبی خوردم از کوزه خیال تو در او دیدم وگر یک دم زدم بی‌تو پشیمانم به جان تو اگر بی‌تو بر افلاکم چو ابر تیره غمناکم وگر بی‌تو به گلزارم به زندانم به جان تو سماع گوش من نامت سماع هوش من جامت عمارت کن مرا آخر که ویرانم به جان تو درون صومعه و مسجد تویی مقصودم ای مرشد به هر سو رو بگردانی بگردانم به جان تو سخن با عشق می‌گویم که او شیر و من آهویم چه آهویم که شیران را نگهبانم به جان تو ایا منکر درون جان مکن انکارها پنهان که سر سرنبشتت را فروخوانم به جان تو چه خویشی کرد آن بی‌چون عجب با این دل پرخون که ببریده‌ست آن خویشی ز خویشانم به جان تو تو عید جان قربانی و پیشت عاشقان قربان بکش در مطبخ خویشم که قربانم به جان تو ز عشق شمس تبریزی ز بیداری و شبخیزی مثال ذره گردان پریشانم به جان تو
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 34) (داستان تهمورس دیوبند 3) (ایزد وای , یا ایزد باد کیست ? ) واژه باد در زبان اوستایی (وات ) بوده این واژه در زبان سنسکریت( زبان هم ریشه اوستایی ) «ووت» می باشد . در پارسی میانه (پهلوی )نیز به گونه وات بوده است . در علم زبان شناسی معمولا واکه های «ب» و «و» به یکدیگر تبدیل می شوند . چنانچه حرف دوم الفبای عبرانی ها یعنی «ב» در صورت داشتن نقطه ب تلفظ می شود . و بی نقطه آن «و» تلفظ می شود . همچنین در علم زبانشناسی و آواشناسی واکه «ت» و «د» نیز در بسیاری موارد به یکدیگر تبدیل می شوند . چنانچه اقوام گوناگون چین کتاب معروف لائوتزه را با نام تائو ته جینگ و یا دائو ده جینگ میخوانند .(بنا به زبان ها و گویش های مختلف رایج در این کشور ) یا واژه زرتشت و زردشت که هر دو صورت استعمال می شود . به واژه وات برگردیم . این واژه در فارسی امروز با تغیر واکه «و» به «ب» در بخش ابتدایی کلمه و تغییر واکه «ت» به«د» در بخش پایانی کلمه به صورت باد در آمده است . همچنین واژه وات در زبان روسی که از درخت بزرگ زبان های آریایی است به صورت «ویت» دگردیسی یافته است . در زبان لاتین به گونه «ونتوس» در فرانسه به گونه «ونت» و در انگلیسی به صورت «وایند » windدر آمده است . هم چنین نام دیگر ایزد «وات» یا «باد» در متون پهلوی ایزد «وای» می باشد . واژه «وای» (way) در فارسی میانه (پهلوی) از واژه قدیمی تر «وایو » در زبان اوستایی گرفته شده است . که بنا به نظر محققین به معنای فضا و باد و هم چنین ایزد جنگ است .این واژه در وداها (متون مقدس هندوان )نیز وایو (wayu) می باشد . کلمه «view» «ویو» در زبان انگلیسی نیز به معنای چشم انداز و منظره , احتمالا از ریشه «وایو» اوستایی و سنسکریت به معنای فضا گرفته شده است . وایو بیشتر به معنای جنبه مینوی(ملکوتی) باد می باشد . ایزد وایو , زیبا و تندرو چون خیال و دارای یکهزار چشم است . گردونه درخشان او را گروهی و گاه دو اسب سرخ یا گلگون می کشند . گروه اسبانش به 99 یا 100 و گاه به هزار می رسد . او نخستین جرعه از افشره سومه (سومه به سانسکریت و هوم به اوستایی گیاهی مقدس و انرژی زا ) را در آیین ها به عنوان سهم خویش می نوشد . او تندرو ترین خدایان است . و در مسابقه ای که برای نوشیدن نخستین جرعه سومه در گرفت , از همه خدایان پیشی جست . او نگهبان سومه است است و به مردمان ناموری , ثروت , اسبان نیکو , گاوان نر و زر می بخشد . او دشمنان را می تاراند و نیازمندان را یاوری می دهد . «وای» در اوستا از ایزدان نیرومند دین زردشتی است و پانزدهمین یشت به نام اوست . او تجسمی است از فضا و همچنین باد که در ابر بارانزا زندگی می آورد . و در طوفان , مرگ , او یکی از اسرار آمیزترین خدایان آریایی تمدن هند و ایران است . در هند باستان او را بر آمده از نفس غول جهانی می دانند , که دنیا از بدن وی ساخته شده است . در ایران هم هورمزد و موجوادات خوب و پارسا برای او قربانی می کنند . و هم موجودات اهریمنی , ولی دعاهای آفریدگار و موجودات خوب مستجاب می شود . و خواسته ویرانگرانه برآورده نمی گردد . ایزد «وای» جنگجویی سهمناک و فراخ سینه است . در حالی که جامه نبرد بر تن دارد و مسلح به نیزه ای تیز و جنگ افزاری زرین است . در تعقیب دشمنان خود خطر می کند . تا اهریمن را نابود سازد و از آفرینش اورمزد پاسداری کند . در ادبیات زرتشتی «وای» میان تاریکی و روشنی , اورمزد و اهریمن , قرار دارد و از این لحاظ دو جنبه دارد یکی جنبه نیکی و آن بخش زبرین است . که از آن به «وای وه» (وای خوب و سرد ) تغییر می شود و از ایزدان زرتشتی است ! دیگری وای «وتر» یا گرم است . که در بخش زیرین جای دارد ! از این جهت یک مفهوم بی طرفی در او وجود دارد . در دوران اولیه تصور می کردند که «وای»شخصیت واحدی است. با سیمایی دوگانه نیکوکار و در عین حال شوم . در تفکرات بعدی او تبدیل به دو شخصیت شده است . وای به (وای خوب ) که بخش زبرین فضا را در اختیار دارد. و ایزد بادهای بارانزا است . وای نیکو, جامه زرین , سیمین , گوهر نشان و 👈جامه ارغوانی 👉 پوشیده است که جامه ارتشتاری است . زیرا او ارتشتار سالار(فرمانده ارتش) مینوان(موجودات مینوی) است . وای بد بخش زیرین فضا را در اختیار دارد . یعنی جایی که روان در گذشتگان از آن می گذرد . اوست که جان را از تن جدا می کند . بدین جهت «وای وتر » (گرم) دیو مرگ است . @soltannasir 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 35) (داستان تهمورس دیوبند 4) (ایزد وای یا ایزد باد2 ) درمتون پهلوی آمده است که در روز رستاخیز , کیخسرو بر «وای » «دیرنگ یا دیرنده خدای » می نشیند و به پیشواز سوشیانس می آید . به هنگام قربانی گوسپند , سر(کله) از آن ایزد وای است . همچنین بیست و دومین روز هر ماه از سال خورشیدی با ایزد وای مرتبط است زیرا در نزد ایرانیان نام 22مین روز هر سال خورشیدی , وات «باد» بوده است . ایزد وای آنچنان جایگاهی در نزد ایرانیان داشته که هنوز در محاورات روزمره , نام وی بر زبان می آید . چنانچه در جمله «ای وای خدای من » این ایزد مورد خطاب قرار می گیرد . یا در جمله « وای بر تو » که معمولا پس از عمل یا سخن ناشایست به کار می رود . یعنی سر کار تو با ایزد « وای » خواهد بود . همچنین وقتی در اصطلاح می گویند فلانی پشتش باد خورده در حقیقت یعنی فلانی پشتش بات خورده که مفهومش این است که فلانی از حمایت ایزد وات یا بات برخوردار است و به آن پشت گرم است بنابراین از خودش حرکتی انجام نمی دهد و کم کم مفهوم تنبلی را پیدا کرده است . ایزد وایو در اساطیر هند اینگونه توصیف شده است . 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 {وایو خدای هوا یا باد به روایتی از نفس «پوروشه» هستی یافت . با آن که در ودا ها به ندرت از این خدا یاد می شود . اما از خدایان مهم و کهن در شمار یکی از نخستین خدایان سه گانه ئی است . که همراه با سوریا(خدای خورشید) و آگنی(خدای آتش) از آنان یاد می شود . و ایندرا (خدای توفان و پدید آورنده رعد) با به قدرت رسیدن جای او را می گیرد . اما با وجود برتری ایندرا , وایو خود را ابقا و تا به امروز باقی می ماند . گاه در برخی روایات او را پدر ماروت ها ( ارواح توفان و تندر ) می خوانند . و چون آنان بر گردونه ای می نشیند که گوزنی نر آن را حمل می نماید . در روایات دیگر بیش تر شبیه ایندرا است . و چون او بر گردونه ئی می نشیند . که دو اسب سرخ رنگ آن را حمل می نمایند . در برخی روایات نیز ارابه ران ایندرا است . و در چنین حالتی ارابه او از طلا است و هزار اسب آن را می کشند . وایو تنها در نقش یک خدای طبیعت پدیدار نمی شود . و دم او زندگی بخش خدایان وانسان هاست . وایو داماد خدای توشتری (خدای صنعتگر و آهنگر خدایان) می باشد } (کتاب اساطیر هند صفحه 23) @soltannasir 🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪
تصویر ایزد وایو (ایزد باد) بر اساس اساطیر هند
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 36) {شباهت تهمورس با سلیمان (ع) } یکی از نکات جالب داستان تهمورس شباهت زیاد آن به داستان حضرت سلیمان (ع) است . تهمورس برای ایزد وای قربانی می کند و از او می خواهد که به وی این موهبت داده شود که بتواند بر دیوان و مردمان و جادوگران و پریان پیروز شود .(اوستا یشت 15 , بند 12) در قرآن مجید و عزیز در وصف در خواست سلیمان (ع) اینگونه آمده است :👇👇👇👇 { قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (35) فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ (36) وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ (37) وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ(38) } (سوره ص آیات 35 تا 38) ترجمه : 👇👇👇 { گفت پروردگارا مرا ببخش و ملكى به من ارزانى دار كه هيچ كس را پس از من سزاوار نباشد در حقيقت تويى كه خود بسيار بخشنده اى(35) پس باد را در اختيار او قرار داديم كه هر جا تصميم مى گرفت به فرمان او نرم روان مى شد(36) و شيطانها را [از] بنا و غواص (37) تا ديگرانی را كه جفت جفت با زنجيرها به هم بسته بودند [تحت فرمانش درآورديم] (38) } شرح : تهمورس برای ایزد وای (باد) قربانی می نماید . و از او می خواهد بر دیوان و جادوان و.... غلبه نماید . سلیمان (ع) به فرموده قرآن مجید از خداوند می خواهد که به وی ملکی عطا شود . که هیچ کس پس از وی سزاوار آن نباشد . بنابراین سلیمان قرآنی از اینکه از موجودی نظیر خدای باد (وای) در خواست چنین دولتی را نماید مبرا است . منتهی نکته مهم روایت قرآنی این است. که پس از درخواست سلیمان (ع) از خداوند که به وی چنین ملکی عطا شود . خداوند در آیه بعدی یعنی آیه «36 سوره ص» می فرماید : 👇👇 {پس باد را مسخر وی ساختیم که هر جا تصمیم می گرفت به فرمان او نرم روان می شد } یعنی دولتی که سلیمان (ع) از الله تبارک تعالی در خواست آن را می نماید . لازمه اش مسخر داشتن باد است . پیشتر گفتیم که کسی که موکل یا اله بادها را مسخر نماید . تمامی 72 نژاد دیو را مسخر خویش خواهد نمود . اهل باطن به خوبی می دانند این که حق تبارک تعالی در قرآن عزیز می فرماید : پس باد را مسخر او قرار دادیم . این مسخر داشتن باد چیزی جز مسخر کردن موکل یا اله کل بادها نیست . و مسخر کننده. آن چون به این موجود که بر تمامی باد ها فرمانروایی دارد . فرمان دهد : باد به فرمان وی به نرمی حرکت می نماید . بنابراین سلیمان (ع) به جای اینکه نژاد به نژاد و طایفه به طایفه این فرومایگان را مسخر نماید .اقدام به تسخیر موکل یا اله کل بادها نمود . و با مسخر نمودن وی تمامی این موجودات بادی را مسخر خویش نمود. چنانچه بلافاصله پس از مسخر شدن باد به دست سلیمان (ع) در آیات بعد اینگونه آمده : {و شیاطین را از بنا و غواص[ مسخر وی نمودیم ] (37) و بقیه آنان را جفت جفت در زنجیر کردیم (38)} لفظ شیاطین یک لفظ عام است . که بر انواع این فرومایگان اطلاق می شود . تمامی 72 نژاد دیو بدون استثنا جز شیاطین می باشند . و بخش زیادی از 53 نژاد جن نیز جز گروه شیاطین می باشند . آیه اشاره به این نکته دارد که شیاطین هم مسخر سلیمان (ع) شدند . که عده ای برای وی بنایی و عده ای غواصی می نمودند . نکته : در بین نژاد های دیو تا آنجا که فقیر اطلاع دارم ما نژاد غواص نداریم . اما در بین جنیان خاندان سقلابی (سگ آبی) که جز شیاطین مسلمان شده و شیعه هستند . مانند سگ آبی غواصی می نمایند . ضمن اینکه بخش زیادی از پریان نیز آبزی هستند . (پریان دریایی) منتهی اطلاق لفظ شیاطین بر پریان چندان مطابق واقع نیست . زیرا این موجودات شیطانی نیستند . البته گستردگی موجودات بر روی زمین ما بسیار بیش از طبقه بندی های رسمی و شناخته شده می باشد . چنانچه حماطرها موجوداتی با خلقتی از آب هستند (و پری هم نیستند ) . که بنا به نقل اساتید فن مسخر سلیمان (ع)بودند . و برای وی غواصی می نمودند . در ادامه آیه از غل و زنجیر کردن شیاطین سخن گفته شده است . و تهمورس نیز دیوان را در بند کرد . بدین خاطر به وی لقب تهمورس دیو بند را داده اند . و این خود شباهت دیگر تهمورس به سلیمان (ع) است . در قرآن مجید از علت در خواست سلیمان (ع) از پروردگار برای بخشیدن ملکی که پس از او احدی سزاوار آن نباشد سخنی به میان نیامده است . و اینکه چرا سلیمان (ع) باد و شیاطین را مسخر نمود . اما در داستان تهمورس وی از ایزد «وای» می خواهد که به وی این موهبت داده شود که بر دیوان و جادوگران و پریان پیروز شود . و این نشان می دهد که در آن عصر با مرئی شدن این موجودات فرومایه حیطه دخالت آنان در زندگی آدمیان بسیار زیاد شده بود . و انسان ها از دست آنان در عذاب بودند . @soltannasir ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 37) { شباهت تهمورس با سلیمان (ع)2} از شباهت های دیگر تهمورس و سلیمان (ع) وجود یک وزیر خردمند برای هر دو شخصیت است . نام وزیر تهمورس شهراسپ یا شیداسپ بوده و نام وزیر خردمند سلیمان (ع) بنا به بعضی روایات آصف بن برخیا بوده است . ابیات شاهنامه در وصف شهراسپ وزیر تهمورس 👇👇👇👇👇👇👇👇 مر او را یکی پاک دستور بود که رایش ز کردار بد دور بود خنیده به هر جای شهرسپ نام نزد جز به نیکی به هر جای گام همه روز بسته ز خوردن دو لب به پیش جهاندار بر پای شب چنان بر دل هر کسی بود دوست نماز شب و روزه آیین اوست سر. مایه بد اختر شاه را در بسته بد جان بدخواه را همه راه نیکی نمودی به شاه همه راستی خواستی پایگاه چنان شاه پالوده گشتی از بدی که تابید ازو فره ایزدی وصف آصف بن برخیا در قرآن مجید سوره نمل آیات 38الی 40 :👇👇👇👇👇👇👇 {قالَ یا أَیُّهَا الْمَلَؤُا أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ (38) قالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِکَ وَ إِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ (39) قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمّا رَآهُ مُسْتَقِرّاً عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَ مَنْ شَکَرَ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ(40)}  ترجمه: 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 {38 ـ (سلیمان) گفت: «اى بزرگان! کدام یک از شما تخت او را براى من مى آورد پیش از آن که به حال تسلیم نزد من آیند»؟ 39 ـ عفریتى از جنّ گفت: «من آن را نزد تو مى آورم پیش از آن که از جایت برخیزى و من نسبت به این امر، توانا و امینم»! 40 ـ (اما) کسى که دانشى از کتاب (آسمانى) داشت گفت: «پیش از آن که چشم بر هم زنى، آن را نزد تو خواهم آورد»! و هنگامى که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را به جا مى آورم یا کفران مى کنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر مى کند; و هر کس کفران نماید (به خویش زیان نموده، که) پروردگار من، غنى و کریم است»} اکثر مفسرین در باب شخصیتی که در آیه 40 سوره نمل دانشی از علم کتاب داشته و تخت بلقیس را در نزد سلیمان (ع) حاضر نموده است . اجماع دارند که نام وی آصف بن برخیا بوده است . وزیر دانای سلیمان و همچنین. 👈 فرزند خواهر وی 👉 که صاحب سر سلیمان (ع) و همچنین صاحب اسم اعظم بوده است . که بنا بر داستان های منقول بخش زیادی از مسئولیت دولت سلیمان (ع) بر عهده وی بوده است . در روایت فردوسی از شهراسپ نیز وی نقش مهمی در حکومت تهمورس دیو بند داشته است . (ان شاالله در باب جایگاه آصف بن برخیا و مقام وی در باب مقام عاملیت در علوم غریبه و رهبرعاملین جهان و اسم اعظم سخن خواهیم گفت ) (ع) @soltannasir 🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑
ختم رُسُل به سوی جنان می‌کند سفر جان جهانیان ز جهان می‌کند سفر ریزید خون ز دیده که در آخر صفر کز پیکر وجود، روان می‌کند سفر شهادت رسول رحمت تسلیت باد .@Soltannasir ⬛️▪️⬛️▪️⬛️▪️⬛️▪️
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 38) {شباهت تهمورس به سلیمان (ع)3} در منابع روایی اهل سنت داستانی درباره سلیمان (ع) آمده است . که از عنصر داستان پردازی و اسرائیلیات خالی نیست . اما نکته جالبی نیز در بر دارد . علامه مجلسی در کتاب حیات القلوب پس از نقل این داستان آن را مخالف عقیده علما و متکلمین شیعه می داند . داستان :👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 {حضـرت سلیمان علیه السلام خبر به او رسـیدکه شـهري در میان دریا هست ، پس بر بساط خود نشـست با لشکرخود و باد آنرا برد به آنشهر و آنشهر را فتح کرد و پادشاه آن شـهر راکشت ، و آن پادشاه دختري داشت که او راجراده می گفتند و در نهایت حسن وجمال بود ، پس آن دختر را براي خود گرفت و مسلمان کرد او را و با او مقاربت نمود و او را بسیار دوست می داشت . چون جراده بر مفارقت پدرخود بسـیار می گریست ،حضرت سلیمان شیاطین را امر فرمودکه صورتی شبیه پدر اوساختند و آن دختر جامه اي مثل جامه پـدر خود ساخت و بر آن صورت پوشانیـد، هرصـبح وشام باکنیزان خود به نزد آنصورت می رفتنـدو آن راسـجده می کردنـد، پس آصف خبر داد حضـرت سـلیمان را به این واقعه وسـلیمان علیه السـلام آن صورت را شکست و آنزن را عقوبت نمود وخود به خلوت رفت و بر روي خاکستر نشـست و تضرع و توبه و استغفار می نمود ،کنیزي داشت او را امینه می گفتندو هرگاه به بیت الخلاء می رفت یا با زنی مقاربت می کرد ، انگشترخود را به او می سپرد . پس روزي انگشتر خود را به او سپرد و داخل بیت الخلاءشد پس شـیطانی که سـرکرده شـیاطین دریا بود به صورت سـلیمان علیه السـلام به نزد امینه آمـد و گفت : اي امینه ! انگشتر مرا بده ؛ انگشتر راگرفت و رفت بر تخت حضـرت سـلیمان نشـست جن و انس وحیوانات همه مطیع او شدند. وصورت سـلیمان علیه السلام متغیرشد. چون به نزد امینه آمد و انگشتر راطلبید، امینه او را نشـناخت و دورکرد ، پس دانست که اثر آن گناه که درخانه او واقع شده بود به او رسـیده است ، و به نزد هر یک از زنان و کنیزان خودکه رفت او را نشناختند و دورکردند، پس به کنار دریا رفت وخدمت صیادان می کرد و ماهی از براي ایشان به خانه هاي ایشان نقل می کرد ، هر روز دو ماهی به او می دادنـد، بر این حال بود تاچهل روز به قدر آنچه درخانه او بت پرستیده بودند. وچون آصف و عظماي بنی اسرائیل اطوار شیطان وحکم او را مخالف آداب وحکم سلیمان یافتند . از زنان سلیمان احوال او را پرسـیدند . گفتنـدکه : درحیض با ما مقاربت می کند و غسل جنابت نمی کند. بعضـی گفته اندحکم شـیطان بر همه چیز سلیمان جاري شد بغیر از زنان او که بر ایشان دست نیافت . } جدای از اینکه چه میزان از داستان نقل شده در بالا ممکن است در مورد سلیمان (ع) درست باشد . زیرا آنچه مسلم است بخش هایی از داستان منطبق با واقع نیست . (نظیر ترویج بت پرستی توسط سلیمان (ع) که ریشه در کتاب عهد عتیق و باور یهودیان دارد ) . اما نکته مهم این داستان بیشتر شفاهی , شباهت آن به داستان تهمورس است . در داستان تهمورس اهریمن با فریب همسر وی به راز ضعف تهمورس که در ترس وی هنگامی که بر فراز البرز بود . پی برد . و وی را بر زمین زد و درید . در داستان سلیمان (ع) , صخر جنی انگشتر را از کنیز سلیمان گرفت . و به جای وی بر تخت نشست . و علت این امتحان در حق سلیمان (ع) بت پرستی همسر سلیمان(ع) در خانه وی بوده است . شباهت این دو داستان نیز علی رغم آنکه از عنصر داستان پردازی و تحریف مصون نمانده است . نشانی دیگر از اشتراکات دو شخصیت سلیمان (ع) و تهمورس است . @soltannasir 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
می دید شرر ریخته در هستی انگور هم سفره ی میزبان شده پستی انگور نوشید از آن خوشه ی سم بار که امروز ما را نفریبند به سر مستی انگور . . . عزای شاه خراسان بر همه شما عزیزان تسلیت باد . @Soltannasir
مقاله تحقیقی🖕🖕 در مورد خطوط دبیره هفت گانه ایرانیان که پیدایش آن را به تهمورس نسبت می دهند . برگرفته شده از آثار «دبیره » و «خط و فرهنگ » اثر روانشاد ذبیح بهروز @soltannasir 📝📝📝📝📝📝📝📝📝📝📝📝📝📝
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 39) {شباهت تهمورس به سلیمان (ع) } تصمیم بر این نداریم که بخواهیم وارد تاریخ خط و الفبا در جهان شویم , اما شما عزیزان بدانید که باستان شناسان در تمدن 6000ساله جیرفت , قدیمی ترین خط جهان , را پیدا کرده اند . خطی که قدیمی تر از خط سومری است .وتمام معادلات باستان شناسان و مورخین جهان با این اکتشاف علمی به هم ریخته است . و هنوز هم غربیان که دشمن ایران و ایرانیان هستند , به این قضیه با دیده شک و تردید نگاه می نمایند . و در محافل علمی همچنان پیدایش خط را به سومریان نسبت می دهند . 😠 گفته شد که ایجاد خطوط (دبیره های )هفت گانه را به تهمورس دیوبند نسبت می دهند . حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه اینچنین آورده است : 👇👇👇👇👇👇 { جهاندار طهمورث بافرین بیامد کمربستهٔ جنگ و کین یکایک بیاراست با دیو چنگ نبد جنگشان را فراوان درنگ ازیشان دو بهره به افسون ببست دگرشان به گرز گران کرد پست کشیدندشان خسته و بسته خوار به جان خواستند آن زمان زینهار که ما را مکش تا یکی نو هنر بیاموزی از ما کت آید به بر کی نامور دادشان زینهار بدان تا نهانی کنند آشکار چو آزاد گشتند از بند او بجستند ناچار پیوند او نبشتن به خسرو بیاموختند دلش را به دانش برافروختند نبشتن یکی نه که نزدیک سی چه رومی چه تازی و چه پارسی چه سغدی چه چینی و چه پهلوی ز هر گونه‌ای کان همی بشنوی جهاندار سی سال ازین بیشتر چه گونه پدید آوریدی هنر برفت و سرآمد برو روزگار همه رنج او ماند ازو یادگار } این خطی که جامع تمام خطوط جهان باستان بوده و قدرت تبدیل تمامی خطوط را داشته همان ویسپ دبیره است . که بنا به روایت های شفاهی حدود 365 حرف داشته است . که با آن تمامی اصوات از جمله صدای شرشر آب را نیز می شد نوشت . بنابراین این خط جامع ترین خط و الفبای جهان از منظر آواشناسی بوده است . با وجودی که در داستان های سلیمان (ع) فقیر به پیدایش خط توسط ایشان بر نخورده ام . اما یک نکته جالب در روایت قرآنی در داستان سلیمان (ع) است . و آن این آیات سوره نمل است . 👇👇👇👇👇👇 { وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ وَ قالَ یا أَیُّهَا النّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینا مِنْ کُلِّ شَیْء إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ (16) سوره نمل }ترجمه : (و سلیمان وارث داود شد، و گفت: «اى مردم! زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده، و از هر چیز به ما عطا گردیده; این فضیلت آشکارى است») و { حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ (۱۸) فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۹﴾} ترجمه : { تا آنگاه كه به وادى مورچگان رسيدند مورچه اى [به زبان خويش] گفت اى مورچگان به خانه هايتان داخل شويد مبادا سليمان و سپاهيانش نديده و ندانسته شما را پايمال كنند (۱۸)[سليمان] از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت پروردگارا در دلم افكن تا نعمتى را كه به من و پدر و مادرم ارزانى داشته اى سپاس بگزارم و به كار شايسته اى كه آن را مى پسندى بپردازم و مرا به رحمت خويش در ميان بندگان شايسته ات داخل كن (۱۹)} سلیمان (ع) توان شنیدن اصوات فراصوت مورچگان و فهم کلمات آنان و همچنین فهم صدا و سخن پرندگان را داشته است . (احتمالا توانایی شنیدن اصوات فروصوت را نیز داشته است ) به نظر فقیر بین این ویژگی سلیمان (ع) با ایجاد خط ویسپ دبیره که از نظر آواشناسی , غنی ترین خط جهان بوده است . ارتباط معنا دار وجود دارد . خطی که توان نوشتار هر صوت و صدایی را در خود داشته است . مسلما مبدع چنین خطی باید انسانی باشد که توانایی خاص شنیدن انواع اصوات و تفکیک اصوات از یکدیگر را داشته باشد . و بنا به فرموده قرآن , سلیمان (ع) این ویژگی را داشته است . و طهمورث نیز بنا به روایت شفاهی خطوط هفت گانه از جمله ویسپ دبیره را ایجاد نموده است . پس این خود دلیل دیگری بر شباهت این دو شخصیت با یکدیگر است . نکته : احتمالا خط ویسپ دبیره توسط مغان ایرانی و زیر نظر سلیمان (ع) ایجاد شده است . در ادامه دروس به پیوند و ارتباط سلیمان (ع) با خاک ایران زمین وعلی الخصوص جغرافیای مورد نظر مان و مغان ایرانی خواهیم پرداخت . (ع) @soltannasir 🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران40) {ارتباط سلیمان(ع) با ایران } { وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ } آیه (۱۲)سوره سبأ ترجمه :{و باد را براى سليمان [رام كرديم] كه رفتن آن بامداد يك ماه و آمدنش شبانگاه يك ماه [راه] بود و معدن مس را براى او ذوب [و روان] گردانيديم و برخى از جن به فرمان پروردگارشان پيش او كار میکردند و هر كس از آنها از دستور ما سر برمى تافت از عذاب سوزان به او مىچشانيديم } (آیه 12 سوره سبأ) علامه طباطبایی در تفسیر گرانسنگ المیزان این آیه را اینچنین تفسیر نموده است . 👇👇👇 { یعنی ما برای سلیمان باد را در شعاع یک ماه راهی که انسانها طی می کنند . مسخر کردیم به طوری که مسیر «غدو» یعنی از اول روز تا ظهر آن یک ماه باشد ; و مسیر « رواح» یعنی از ظهر تا به عصرش نیز یک ماه باشد , و در نتیجه از صبح تا غروب دو ماه مسافت را طی کند . « و اسلنا له عین القطر» _ کلمه «اسلنا» از مصدر اساله است . که باب افعال از سیلان به معنای جریان است , و کلمه «قطر » به معنای مس است . و معنای جمله این است که ما معدن مس را مانند آب برای او روان و جاری کردیم . « و من الجن من یعمل بین یدیه باذن ربه » _ یعنی و جمعی از طایفه جن _ چون بعدا فعل جمع به آنها نسبت داده , می فرماید :«یعملون له» , پس معلوم می شود جمعی از جن بوده اند _ که نزد او و به اذن پروردگار او کار می کردند ; چون خدا آنها را مسخر وی کرده بود . « و من یزغ عن امرنا » _ یعنی و هر یک از امر ما منحرف می شدند , و اطاعت سلیمان نمی کردند , « نذقه من عذاب السعیر» از عذاب آتش به وی می چشاندیم . از ظاهر سیاق بر می آید که مراد از عذاب سعیر , عذاب آتش دنیا بوده نه آخرت , و از ظاهر الفاظ آیه بر می آید که : همه طوایف جن مسخر وی نبوده اند , بلکه بعضی از جن مسخرش بوده اند .} ثعلبی نیشابوری از مفسرین اهل سنت روایت کرده است که : چون سلیمان (ع) بر بساط سوار می شد . اهل و حشم و خدمتکاران و کاتبان و لشکر خود را با خود می برد و اینها در سقفها بودند بر روی یکدیگر در خور درجه های خود , و مطبخ آن حضرت همراه او بود با تنورهای آهن و دیگهای بزرگ که در هر دیگی 👈بیست شتر 👉 پخته می شد . و میدانها برای چهارپایان در پیش مجلس او بود , و طباخان مشغول طبخ بودند و سایر صنایع مشغول اعمال خود بودند , و اسبان در پیش روی آن حضرت بودند و بساط در هوا می رفت . بنابراین بر طبق داستان ها کاخ سلیمان با خدم و حشم , توسط باد مسافتی را که یک کاروان در طی یک ماه طی می نموده , را در طی یک نیمروز طی می نموده است . (ع) @soltannasir 🌊🌪🔥🌊🌪🔥🌊🌪🔥🌊🌪🔥🌪🌊🔥
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 41) {ارتباط سلیمان(ع) با ایران2 } اما نقطه ای که سلیمان(ع) با خادمان خویش فرود می آمده کجا بوده است ? در کتاب تفسیر مجمع البیان در تفسیر آیه 36سوره «ص» آمده است . 👇👇👇👇 { و حسن آورده است که سلیمان (ع) برای تدبیر امور فرمانروایی گسترده اش بامدادان از فلسطین حرکت می کرد , به هنگام نماز نیمروزی در «قزوین» و شب هنگام در « کابل» بود . } همچنین در تفسیر مجمع البیان در تفسیر آیه 12 سوره سبأ آمده است . { «حسن » در این مورد آورده است که : سلیمان بامدادان از دمشق حرکت می کرد و ظهر به سرزمین «اصفهان» می رسید و این مسافت را که مسیر یک ماه برای یک سوار تیزتک و تندرو بود , در نیمی از روز می پیمود ; و ظهر از سرزمین اصفهان حرکت می کرد و در کابل به استراحت می پرداخت و مسیر یک ماه را در نیم روز دوم روز می پیمود ; ما باد را به جای مرکب های تندرو برای او رام ساخته و فرمانبردارش نموده بودیم که او و اشکریانش را به هر نقطه ای که می خواست می برد . همچنین در کتاب میزان الحکمه جلد 11 ذیل نام داوود(ع) آمده است . 👇👇👇👇👇 { الإمامُ الباقرُ عليه السلام : و أمّا داوودُ فمَلَكَ ما بَينَ الشّاماتِ إلى بلادِ إصطَخرَ ، و كذلكَ كانَ مُلكُ سُلَيمانَ . امام باقر عليه السلام : داوود بر سرزمين هاى ميان شامات تا بلاد اصطخر پادشاهى كرد و قلمرو پادشاهى سليمان نيز چنين بود.} یعنی حیطه حکومت داوود(ع) و سلیمان (ع) تا حدود سرزمین اصطخر در استان فارس بوده است . نکته مهم : در اکثر این تفاسیر و روایت ها آمده است که سلیمان (ع) در خاک سرزمین ایران زمین فرود می آمده است . که این روایت ها با متن آیه قرآن نیز هماهنگی دارد زیرا فاصله شهری نظیر قزوین تا بیت المقدس در روزگاران گذشته , حدود یک ماه بوده است . همچنین عزیزان به یادبیاورند که پیش تر در مورد وادالنمل گفته شد که بر طبق بعضی داستان های شفاهی منطقه مورچه خورت در استان اصفهان بوده است . اما بر اساس روایت های شفاهی در وادی این موجودات فرومایه و همچنین اساطیر و داستان های عامیانه , محل فرود آمدن سلیمان (ع) منطقه تخت سلیمان در اطراف شهرستان تکاب در استان آذرباییجان غربی بوده است . یعنی محلی که ایرانشناسان و مورخین آن را آتشکده آذرگشنسپ در شهر شیز می نامند . تقریبا تمامی بزرگان علوم غریبه جهان اسلام اجماع بر این دارند که تخت سلیمان در نزدیکی تکاب محلی بوده که سلیمان (ع) فرود می آمده است . و قبالیست های یهودی نیز از این ماجرا به خوبی خبر دارند . و پیشتر در شهرستان تکاب همواره گروه کوچکی یهودی زندگی می نمودند . علت این اطمینان اساتید وادی علوم غریبه وجود تعدادی از شاهدین زنده این ماجرا در میان جنیان است . و ضمن اینکه سایر این فرومایگان نیز با یک یا دو واسطه , دوران سلیمان(ع) را درک نموده اند . و نکته مهم درروایت این موجودات وجود گنج بزرگ حضرت سلیمان (ع) در زیر دریاچه تخت سلیمان است . که به مرور زمان به حجم این گنج افزوده شده است . زیرا ایرانیان نیز بعضی اشیاء قیمتی خویش را به عنوان هدیه در این دریاچه می ریخته اند . در روایت های شفاهی این فرومایگان قالیچه معروف اسطوره ای حضرت سلیمان در این دریاچه قرار دارد . در دوران ریاست جمهوری جناب هاشمی رفسنجانی 😊 که ایشان و پسرانشان هیچ علاقه ای به وادی گنج و دفینه و علوم غریبه ندارند !😉 تعدادی از غواصین , به غواصی در این دریاچه پرداختند و غرق شدند . هرگز حتی جسد این غواصین یافت نشد . غواصی در این دریاچه نیاز به مهارت خاص دارد و آنهایی که پس از غواصی در این دریاچه زنده مانده اند . هیچ گاه به عمیق ترین قسمت های دریاچه نرفته اند . زیرا هر کسی که سعی نموده به عمیق ترین قسمت دریاچه برود ._ به دلیل وجود نیروی کشش خاص دریاچه در عمق این دریاچه , دیگر باز نگشته است . در پایگاه خبری تکاب در مورد آب این دریاچه اینچنین آمده است . 👇👇👇👇👇👇👇 { آب دریاچه نسبت به آبهای معمولی بدلیل املاح فراوان آهک ، هیدروسولفید، آهن و منگنز سنگین تر است . هر کس که با بدن لخت غرق شده جسدش بالا نمی آید  بدلیل  اینکه آب دریاچه در 36 ساعت گوشت را تجزیه و از بدن جدا میسازد و چون استخوان سنگین است ته دریاچه میماند(شاید یکی دیگر از دلایل کنده شدن گوشت بدن گرمای زیاد عمق پایین باشد).ولی اگر با لباس غرق شده باشد بدلیل حفظ جسد توسط لباس و تشکیل گاز در بدن بعد از 6 روز روی آب فرستاده میشود . در اتفاق سال 90 هر جای بدن بیرون از لباس بود گوشت نداشت ولی بدلیل لباس مقاوم جسد ، جنازه بعد از 7 روز با فشار از آب بیرون آمد. } نکته: مطلب بالا مورد تایید فقیر نیست. زیرا حداقل دوبار غواصین زبده در دریاچه غواصی کردند که منجر به مرگشان شد و جسدشان یافت نشد. @soltannasir 🔥🏰🔥🏰🔥🏰🔥🏰🔥🏰🔥🏰🔥🏰🏰🔥🏰
نمایی زیبا از دریاچه تخت سلیمان (سوغورلو ) و آتشکده آذرگشنسپ در شیز باستانی شهرستان تکاب استان آذرباییجان غربی
تصویر تخت سلیمان ( آتشکده آذرگشنسپ) در شهرستان تکاب استان آذرباییجان غربی
نمایی دیگر از تخت سلیمان (آتشکده آذرگشنسپ) شهرستان تکاب استان آذرباییجان غربی
نمایی دیگر از دریاچه تخت سلیمان (آتشکده آذرگشنسپ) شهرستان تکاب استان آذرباییجان غربی
تصویری دیگر از مجموعه تخت سلیمان (آتشکده آذرگشنسپ )و در نزد محلی ها (سوغورلو) شهرستان تکاب , استان آذرباییجان غربی
تصویر قبری در کنار دریاچه تخت سلیمان شهرستان تکاب استان آذرباییجان غربی