@soltannasir
{ درد و دل 39}
{ ژنتیک و ماوراء 5}
از آنچه که در آزمایشگاه های خصوصی وابسته به انجمن های مخفی در حال انجام است . اطلاع کامل و دقیقی در دست نیست . اما همانگونه که گفته شد در این آزمایشگاه ها فرزندان دو رگه به تولید انبوه نرسیده اند .
اما با این حال ما با تعداد بسیار زیادی از نسل دو رگه ها در جهان غرب مواجه هستیم . که در اثر ازدواج و عمل جنسی با این فرومایگان بوجود آمده اند .
جنسان ها و پریسان ها و دیوسان ها و دورگه های انسان و اساطیر (خدایان )
و همچنین دو رگه انسان و رپتالین ها { خزندگانی سوسمار شکل که جزء شیاطین غواص سلیمان (ع)بودند . و با جن و دیو و پری متفاوت هستند و در ابعادی دیگر از زمین ما زندگانی می نمایند }
آری ما با نسلی از دو رگه های غربی طرف هستیم که هم از جنبه فیظیکی توانمند هستتد و هم از جنبه توانایی های متافیظیکی . (البته توانایی های آنان با توانایی های مقام اولیا الله قابل قیاس نیست منتهی کثرت تعداد آنان کار را بسیار مشکل و خطرناک می نماید . ان شاء الله در آینده بابی مستقل در باره مهم بودن کثرت باز خواهیم نمود)
بسیاری از دشمن شناسان ما در اثر مطالعه منابع غربی , از احتمال دو رگه بودن خاندان منحوس سلطنتی بریتانیا سخن گفته اند . (دو رگه انسان و خزنده ها)فقیر نظر بر چند رگه بودن این خاندان دارم .
اما با این حال کمتر کسی از حضور نسل دو رگه ها در داخل کشور عزیزمان ایران خبر دارد .
عده ای از نسل دو رگه ها در ایران در اثر ازدواج بعضی علوم غریبه کاران مسلمان با جنیان بوجود آمده اند .
اما به درستی معلوم نیست از چه زمانی و چگونه ?! گروهی از کلیمیان ساکن استان های اصفهان و مرکزی و همدان , که در وادی علوم غریبه و ماوراء دستی داشته اند . با طایفه یا طوایفی ناشناخته از جنیان ارتباطاتی پیدا نمودند .
این اتفاق ظاهرا در دوره قاجاریه شروع شد .
اینان با این فرومایگان که پایشان به آن حیطه جغرافیایی خاص باز شده بود یا پایشان را باز نموده بودند . ازدواج نمودند و وارد معاملات و بده بستان هایی شدند . این گروه از کلیمیان به مرور از حیطه جامعه کلیمیان در منطقه شهرهای بزرگ نظیر اصفهان و کاشان و همدان فاصله گرفتند .
و به حاشیه این شهر ها یا روستا ها رفتند . و در آنجا ساکن شدند تا فعالیت هایشان از چشم هموطنان کلیمی خویش نیز پنهان بماند .
از فعالیت های آنان و شکل ارتباطاتشان با این موجودات اطلاع دقیقی در دست نیست .
اما این را به خوبی می دانیم که در دوران رژیم سابق (پهلوی) که فعالیت های فراماسون ها در کشور کاملا رسمی و بسیار گسترده بود , این گروه از یهودیان جذب لژهای داخلی شدند . یا شاید توسط این لژ ها شناسایی و دعوت به همکاری شدند . اما این را می دانیم که این گروه های کوچک و پراکنده از یهودیان دو رگه در همان دوران پهلوی به خارج از کشور(اروپا و آمریکا) کوچ نمودند .
تا از شناسایی مصون بمانند . آنان در خارج از کشور تحت دوره های آموزشی خاصی در حیطه اسلام شناسی و تشیع و عرفان و ماوراء و علوم غریبه و جادو قرار گرفتند . و سپس پس از انقلاب به شکل پراکنده از کشور های مختلف غربی در قالبی کاملا اسلامی و انقلابی وارد کشور شدند . و توانستند به مرور در بسیاری از دستگاه های مهم کشور به عنوان نیروهای ارزشی و مومن و انقلابی وارد شوند .
این دسته از یهودیان دو رگه بیشترین محل تجمعشان در شهر کرج می باشد . و سپس تهران و اصفهان . اینان کاملا به مانند یک مسلمان زندگی می نمایند . وهیچ نشانی از اعمال و مناسک یهودی در ظاهر و باطن (زندگی شخصی خویش) از خود نشان نمی دهند .
نکته : اینان به لژهای متفاوتی در خارج از کشور وابستگی دارند . و هر دسته , دسته دیگر را محکوم می نماید . و سعی می نماید بر علیه دسته دیگر به وزارت اطلاعات گزارش دهد . 😊
نکته 2: این دو رگه ها دارای توانایی های متافیظیکی نسبتاخوبی هستند . و
در منطقه غرب استان قزوین , گروهی کوچک از جنیان مرئی شده اند . که ظاهری مصری دارند . یعنی مدل موی زنانشان مصری و مردانشان نیز ریش هایی بزی شکل به مانند فراعنه مصری دارند . احتمالا این فرومایگان اجداد این یهودیان دو رگه می باشند . و اینان به نزد این فرومایگان می روند و مجالسی نیز برگزار می نمایند .
نکته3: از سالها پیش پروژه ای تحت شناخت یهودیان مخفی در دو بخش جداگانه از وزارت اطلاعات کلید خورده است . و در حال بررسی شناخت این عوامل دشمن می باشند . فقیر ترجیح می دهم وارد این مبحث به دلیل حساس بودن آن نشوم . تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل 😊
نکته 4: ممکن است سوال شود که علمای قزوین و سایر بزرگان باطنی چرا سکوت می نمایند .برای پاسخ به این سوال
ان شاء الله بابی مستقل در آینده باز خواهیم نمود.
#درد_و_دل #ژنتیک #ماوراء #دورگه
#یهودیان #اصفهان #مرکزی
@soltannasir
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🐁🐍🌼🌼🌼🌼🌼🌼
کلیپ مجموعه ای از هنرمندان👆👆👆
غربی که شکل چشم آنان به هنگام مصاحبه عوض می شود . سازندگان این کلیپ با توجه به تصاویر سعی در اثبات دو رگه بودن(دو رگه انسان و رپتالین ها) این هنرمندان دارند .
به نظر فقیر باید صحت و سقم کلیپ های اینچنینی به صورت کامل بررسی شود .
و اینکه آیا برای چشم افراد دیگر نیز چنین مسئله ای پیش می آید یا خیر ?!
در صورت درست بودن محتویات کلیپ های اینچنینی
نظر فقیر بر این است که یا این موجودات خزنده (رپتالین و یا سایر این دسته از فرومایگان ) در اینان حلول می نمایند . یا به احتمال قوی این تغییر در شکل مردمک به علت ارتباط مستمر با این فرومایگان ایجاد شده است .
فقیر مجموعا محتویات این کلیپ را قبول و یا رد نمی نمایم .
@soltannasir
🐍🐊🐍🐍🐊🐍🐍🐊
کلیپ 👆👆👆مایلی سایرس
خواننده آمریکایی و تغییر حالت چشمان وی در هنگام مصاحبه
@soltannasir
🐸🐸🐸🐸🐸🐸🐸🐸🐸🐸🐸🐸
مستند زیبای «فرشتگان و شیاطین و فراماسونرها »همراه با زیر نویس فارسی 👇👇👇👇👇
@soltannasir
😈👹👺👻🐸🐍🐊👽💩☠💀
سلطان نصیر:
با سلام عده ای از خوانندگان عزیز اعتراض نمودند که کلیپ های ارسالی در گوشی های اپل باز نمی شود .
به این دسته از خوانندگان توصیه می نماییم که از نرم افزار هایی نظیر kmplayer نسخه ios استفاده نمایند .
ان شاء الله مشکلشان بر طرف خواهد شد
با تشکر ادمین کانال سلطان نصیر
@soltannasir
@soltannasir
{درد و دل 40}
{ تحقیقی در باره ریشه واژه ژن}
چون وارد بحث ژنتیک شدیم . بد ندیدم که اشاره ای به ریشه واژه «ژن» داشته باشیم . تا علاقه مندان و محصلین این رشته که در بین خوانندگان ما کم هم نیستند ریشه رشته تحصیلیشان را که به غلط فرنگی پنداشته می شود را بدانند.
{ واژه «کن» با فتحه حرف «ک» و اعراب سکون حرف«ن» «kan» در زبان اوستایی به معنای «کندن »است .
و همچنین برای این واژه در زبان اوستایی معنای دیگری نیز وجود دارد و آن , شیفته شدن و دوست داشتن و مهربانی است .
در دوران باستان نخستین خانه ها را بشر با کندن غارهایی دستی در کوه و یا در زمین بنا نموده است . دیرینگی این واژه به دیرینگی دوره کندن غارهای دستی در ایران می باشد .
واژه «کن» با اضافه شدن پسوند «دو» به صورت «کندو» که محل زندگی زنبور عسل است در آمده .که حفره هایی غار مانند در دل کندو وجود دارد که بی شباهت به شکل اولیه غارهای دستی ساخت بشر نیست .
همچنین نام «کن» با حفظ همین صورت اوستایی خود نام روستایی در اطراف تهران می باشد . که معمولا اهالی تهران نام این روستا را به همراه روستای مجاور آن «سولقان» با یکدیگر در محاورات به صورت «کن سولقون» بکار می گیرند .
همچنین نام «کن» در روستای «کدکن» از توابع نیشابور و «کناب » در اردبیل و «بروسکن» در خراسان نیز به همان صورت حفظ شده است .
اما یکی از بهترین سندهای تاریخی برای کاربرد این واژه نام کهن «کندوان» در 50 کیلومتری شهر تبریز می باشد . که خانه ها در این روستا با کندن در دل کوه ساخته شده است .
همچنین واژه کن با افزوده شدن حرف «ت» به قسمت پایانی آن , بگونه «کنت» «kant» در زبان پهلوی در آمده است .
که در نام شهر «سمرکنت » استعمال می شده است . که واژه «سمر کنت» بعدها به گونه «سمرقند » در آمده است .
و همچنین واژه «کنت» را در نام شهر «پنج کنت » در تاجیکستان می بینیم .
از همین واژه درزبان انگلیسی واژه country «کانتری» ساخته شده است .
و انگلیسیان نمی دانند که چرا این نام , برای روستا و کشور هر دو کاربرد دارد . 😊
واژه «کن» پس از اضافه شدن «ت» به بخش پایانی آن و ساختن واژه «کنت» با فرو افتادن «ن» میانی آن به گونه «کت» در آمده که آن نیز به نوعی پسوند مکان می باشد . و به عنوان مثال در پسوند نام شهر «اخیسکت» در تاجیکستان بکار رفته است . همچنین این واژه به گونه «کته» آشپزخانه نیز در آمده است .
همچنین این واژه در زبان استونیایی به شکل (koti) «کوتی» استعمال می شود که معنی خانه می دهد .
و همچنین در زبان انگلیسی این واژه به صورت های «cottage» به معنی خانه و«cage» به معنای قفس و «cote» به معنای خانه پرندگان در آمده است . 😊
از سویی واژه «کت » با سبکتر شدن «ت» به «د» به صورت «کد » در آمده که در صورت های «کدبانو» {به معنای نگهبان «کد» آشپزخانه } و «کدیور» بکار گرفته می شود .
همچنین واژه «کن» در زبان دامغانی به گونه «کان » در آمده که به معنای خانه کلاغ می باشد .
همچنین در علم زبان شناسی واک های «ک» و «خ» و «ش» به یکدیگر تبدیل می شود . چنانچه در نام میکاییل و میشاییل و میخاییل این تبدیل قابل مشاهده است .
واژه «کن» با تبدیل واک «ک» به «خ» تبدیل به «خن» شده است .
و به عنوان پسوند مکان و محل در واژه ای نظیر «گلخن» در فارسی بکار می رود .
و واژه «خن» به مانند «کن» که به «کان» تبدیل شده صورت «خان» در آمده است .و سپس در فارسی به صورت «خانه » در آمده است .
همچنین «کن» با جایگزینی واک «ک» با واک «ش» به صورت «شن» «shan» در آمده است .
و در واژه هایی نظیر «گلشن» به معنای جای گل و «بنشن» به معنای محل محل نخود و لوبیا است .
واژه «شن» با تغییر به صورت «شان» در نام روستای «شان دیز » در اطراف مشهد دیده می شود . که به معنای خانه ای است که به صورت دژ ساخته شده است .
از سویی دیگر در علم زبانشناسی «ش» و «خ» را یارای دگرگون شدن به «ز» نیز می باشد .
چنانچه واژه «افراخت » و «افراشت » در گذر زمان به «افراز » تبدیل شده است .
پس «خن» و «شن» به «زن» «zan» تبدیل می گردد . این واژه در کلماتی نظیر «آبزن » به معنای جایگاه آب و «کف زن» به معنای جایگاه کف می باشد که در گویش دامغانی به جای کف گیر بکار می رود . ...} ادامه 👇👇👇
#درد_ودل #ژن #ریشه #کن #کان
@soltannasir
🙍🙍🙍🙍🙍🙍🙍🙍🙍🙍🙍🙍🙍
@soltannasir
{درد و دل 41}
{ تحقیقی در باره ریشه واژه ژن 2}
{بار دیگر به واژه «خانه» باز گردیم .
این واژه به لهجه تهرانی «خونه» است .
این واژه در زبان لری «هون» است .
در علم زبانشناسی «خ» و «ه» به یکدیگر تبدیل می شود . چنانچه واژه «هور » و «خور» هر دو به معنای خورشید می باشد . «هون » در زبان انگلیسی با تغییر جایگاه «ن» به «م» تبدیل به «هوم» «home» شده است .که به معنای خانه می باشد .
همچنین واژه «هون» در زبان ارمنی به گونه «هاناگ» در آمده است .
این واژه در زبان پارسی بگونه «هنگ» تغییر صورت داده است .
و در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی «هنگ» به معنای غار نیز می دهد .
هنگ افراسیاب = غار افراسیاب
همچنین در زبان ارمنی «هانل» به معنای کندن و در آوردن است .
اما زنان در ازمنه پیشین دارنده خانه بوده اند . و به زبان بهتر این مادران بوده اند که برای نگهبانی فرزندان خرد خویش , با دست و پنجه , و آنگاه با سنگ های نوک تیز , زمین و کوه را کنده اند . و در جوامع اولیه زنان در خانه های کنده شده در کوه زندگی می نمودند و مردان در دل طبیعت به شکار حیوانات می پرداختند .
پیشتر گفته شد که یکی از صورت های استعمال واژه «کن» شیفته شدن و دوست داشتن است . زیرا مردان شیفته ساکنین داخل «کن» ها یعنی زنان بودند . و این زنان بودند که در دل مردان مهر انگیختند و انگیزه ای برای زندگی آنان بودند .
از واژه «کن» کلمه «کینین » ساخته شد که به معنی وابسته به خانه (دختر)
می باشد .
از همین واژه در زبان اوستایی و پهلوی واژه های «کیتی » (kaiti) و«کنیا» (kanya) و «کنوکا» (kanuka) بر آمده است . که همه به معنای دوشیزه و دختر بوده است .
این واژه ها در زبان پهلوی به صورت «کنچک» (kanechak) در آمده و در زبان کوردی امروز همچنان به صورت «کنشک» مورد استفاده قرار می گیرد .
این واژه در زبان فارسی امروز بصورت «کنیزک» در آمده است .
و معنای اصلی این واژه«کنچک» به معنای«دوست داشتنی کوچک» است .
این واژه در زبان بلوچی و لری «کینچک» نامیده می شود . در زبان گیلانی «کیجا» در زبان تاتی «کنیا» در گویش های مختلف کردی به صورت های «کنیا» و «کناچه» و «کچ» و «کیژ» در آمده است .
و صورت آخرین این واژه در زبان کردی یعنی «کیژ» در زبان ترکی آذرباییجانی با تبدیل واک « ک» به «گ» و واک «ژ» به واک «ز» واژه «گیز» ساخته شده و «گیز» نیز به نوبه خود با تبدیل «گ» به «ق» تبدیل به واژه «قیز» شده است .
و این دو واژه به صورت «گز» و «قز» نیز تلفظ می شود .
اما از واژه «كن» به معني كندن سخن گفته شد. در ادامه بايد بگويم كه واژه (زن) از همين ريشه اوستايي است. زيرا اين زنان بودند كه با كندن غارهاي دستي در كوه ها و در زمين مردمان را در هنگامه يخبندان نجات دادند .
اين واژه در زبان اوستايي به گونه «جنی» (با فتحه جيم) در زبان سنسكريت «جن » با (فتحه جيم ) در زبان يوناني به گونه «ژن » در زبان لاتين ( ژينوس = نام استوره ) در زبان پارسي ميانه «ژن»( با فتحه ژ ) در زبان كردی و تالشي «ژن» ( با كسره ژ ) در زبان بلغاری به گونه «ژن»( با كسره ژ ) به معني زن و «ژنسكي» به معني زنانه و در زبان روسي «ژنا » به معني زن و «ژناتي » به معنی زن دار، «ژينه» و «ژينكو » در زبان فرانسوی به معني بانو «ژينكو كراسی» به معني زن سالاري، در زبان سمناني به گونه «جنيكا » و.... بكار مي رود كه همگي ريشه در همان ( كن ) اوستايی دارد .
همان گونه كه مي نگريد نزديكي گويش اروپايي اين واژه به گويش كردی و تالشی آن بسيار است. واژه ( ژن ) در زبان هاي اروپايي معني مفهومي نيز به خود گرفته است، چون زن توانايي زايندگی دارد آرام آرام اين واژه در زبان هاي اروپايی به اين مفهوم بكار رفت كه امروزه در واژه هايي مانند ( هيدرو + ژن = آب زا )و ( اكسي +ژن = هوا زا ) و دانش ( ژنتيك ) به كار مي رود.} 😊
{ بر گرفته از کتب و مقالات جناب فریدون جنیدی از زبان شناسان معاصر و متخصص در زبان های باستانی ایران }
امیدوارم عزیزان از این تحقیق گسترده ایشان لذت برده باشند .🙏
نکته : در علم زبان شناسی از بین رفتن زبان ها و گویش های محلی و متفاوت برای محقق این علم , یک فاجعه بشمار می رود . شما عزیزان خواننده دیدید که در این تحقیق چگونه گویش ها و زبان های محلی اقوام مختلف آریایی در فلات ایران بکمک آمد تا سیر تاریخی تغییر واژگانی مشخص شود . و اینکه چگونه بعضی از کلمات اگر در صورت اولیه و باستانی خویش «اوستایی» با زبان های اروپایی نسبت ندارد . اما در گویش ها و زبان های اقوام مختلف ایرانی کلماتی را می بینید که منشأ کلمات مردمان اروپایی می باشد .
به امید روزی که همه اقوام آریایی پیش از ظهور در زیر یک پرچم متحد زندگی نمایند . و سایر اقوام آریایی نیز به خاک مادری خویش بپیوندند .
ان شاء الله
#ژنتیک #زن #ژن #درد_ودل #ریشه
@soltannasir
❤️💛💚💙💜💖
@soltannasir
{ پیام بازرگانی 5}
چند سوال در باب مطالب گفته شده تا اینجا به فقیر ارجاع شد که اینجا به آن پاسخ می دهم :
1 : وضعیت آمریکا و ترامپ و مراسم ها اکنون چگونه است ?
پاسخ : وضعیتی که اکنون جهان به سمت آن می رود وضعیت مناسبی نیست . آنچه که در مجامع مخفی غربی می گذرد وتصمیماتشان کاملا یک دست نیست و فقیر اطلاع چندانی از آن ندارم .
اما با این حال می توان انتظار یک عملیات تروریستی جدید را داشت . برای مثال شاید اینبار در یک 👈فرودگاه عملیات تروریستی انجام دهند .
باید نشست و مشاهده نمود .
اگر تصمیمشان قطعی شود آنگاه باید بدنبال زمان این رویداد گشت .
زمان آن بدرستی مشخص نیست کسی چه می داند که 👈فردا آبستن چه وقایعی می باشد .(هر گاه تصمیم به اجرای چنین عملیاتی بگیرند . بازه زمانی ای که عملیات تروریستی باید در آن رخ دهد را مشخص می نمایند . آنگاه در این بازه زمانی بر اساس علم نجوم احکامی بدنبال بهترین و مناسب ترین زمان می گردند . )
آنچه مسلم است ضرب آهنگی که جهان را به سمت شروع برهه آخرالزمان پیش می برد . اکنون شتاب گرفته است و این کاملا ملموس است .
نکته : فقیر اعتقاد بر این ندارم که ما در دوره آخرالزمان می باشیم . ما هم اکنون در دوره پیش آخرالزمانی می باشیم . و تقریبا با شروع آخر الزمان هنوز چند سالی فاصله داریم .و همچنین فقیر اعتقاد بر این ندارم که شروع دوره آخرالزمان با ظهور امام عصر (عجل الله) در یک زمان اتفاق می افتد .
ظهور حضرت صاحب (عجل الله) در انتهای برهه آخرالزمان رخ خواهد داد
نه ابتدای آن .
اینها نکاتی است که ما در سلطان نصیر با اکثر معاصرین خویش اختلاف داریم. 😊
( ان شاء الله در ایام نوروز در درد و دل دیگری نسبتا مفصل در این باب سخن خواهیم گفت . )
اگر ما شناخت درستی از مسائل جاری نداشته باشیم . و دقیقا متوجه نباشیم که با چه مسايلی روبرو خواهیم بود . در سالهای آینده دچار مشکلات بزرگی خواهیم شد .
آنچه مسلم است جهان و مردمان آن در دوران ماه عسل خویش به سر می برند.
حوادثی که در سالهای آینده شروع برهه آخرالزمان را رقم خواهد زد . برای بشریت شوکه کننده خواهد بود .
همچنین فقیر به جد می گویم که سال 2023 که دوستان غربی فوق العاده بر روی آن مانور می دهند سال شروع برهه آخرالزمان نخواهد بود .
بزرگان عالم اسلام چند سالی با دشمنان غربی ما در این باره اختلاف دارند . 😊
سوال 2 : شما گفتید که در شب های شبات مراسم های انجمن های مخفی انجام می شود ? ما در این شب ها چکار کنیم برای کم نمودن تاثیر مراسم هایشان ?
پاسخ : پیشتر همین سوال را از بعضی از اساتید خویش پرسیدیم
و این بزرگان توصیه بخواندن آیه الکرسی از غروب آفتاب تا هنگام اذان صبح
با کد عدد 11 نمودند .
یعنی 11بار 22بار و 33بار و 44بار و تا حداکثر 88 بار .
با هر بار خواندن 11تایی این آیه می توان به امور روزمره پرداخت و سپس دوباره یک دوره 11تایی آیه الکرسی خواند .
نکته : آیه الکرسی تا هو العلی العظیم خوانده شود .
بطور کلی بین علما اختلاف است که آیه الکرسی فقط آیه 255 سوره مبارکه «بقره» است یا دو آیه 256و257 نیز جزء آیه الکرسی می باشد .
آیه الکرسی بطور خاص فقط آیه 255 سوره بقره می باشد .
چنانچه در ختم معروف اربعین آیه الکرسی تنها همین آیه «255 » را به عدد «کرسی» (290) بار قرائت می نمایند .
دو آیه بعدی این مجوعه یعنی آیات «256»و «257» علت اضافه شدنشان به آیه الکرسی در بعضی ختم ها , این است که تعدادی از ملک الموکلین آیه 255 با دو آیه بعدی مشترک می باشند .
و بنا به نوع ختم آیه الکرسی گاه تنها آیه 255 قرائت می شود و گاه این آیه به همراه دو آیه بعد قرائت می شود .
سوال سوم : در مورد حکم ازدواج انسان و جن پرسیده شده بود ?
پاسخ : آنچه فقیر از تنی چند از علمای وادی علوم غریبه و اهل سلوک که مجتهد نیز بودند شنیدم این است که ازدواج مرد مسلمان با زن مسلمان از جنیان جایز است . (بین مباح بودن یا مکروه بودن آن اختلاف است )
و از دواج زن مسلمان از انسان با مرد مسلمان از جنیان حرام می باشد .
#جن #مسلمان #پاسخ #سوال #ترامپ
#پیام_بازرگانی #نجوم #تروریستی
@soltannasir
☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️
@soltannasir
{ پیام بازرگانی 6 }
{پاسخ به یک سوال }
پاسخ به سوال 4: 👇👇👇
سوال :
در باب پیشنهاد ازدواج جنیان به انسان ها سوال شده بود ? و همچنین در باب یکی از بزرگان صوفیه معاصر در کردستان که سالهاست به رحمت حق رفته اند .که ایشان صاحب یکی از طریقه های مهم صوفیه جهان اسلام می باشند و اینکه آیا جنیان به ایشان پیشنهاد ازدواج داده بودند یا خیر و ایشان فرزندانی دو رگه داشته اند یا خیر ?
پاسخ : بسیار دیده شده که دختران یا زنان جنی عاشق پسر جوانی از انسان ها شده اند . و به وی پیشنهاد ازدواج داده اند .
منتهی چون سوال به طور خاص در باب سالکین قدرتمند بوده است .
باید بگویم که این مسئله نیز یکی از مسائلی است که برای سالکینی که مراحل ابتدایی را گذرانده اند و در میانه راه می باشند بسیار پیش می آید ! حتی برای سالکینی که در مراحل پایانی راه هستند نیز این مسئله دیده شده است .
یعنی دختران رؤسای بعضی طوایف جنی و یا دختران سران خاندان های پریان و یا ملکه های بعضی از طوایف جنی و پریان به این سالکین پیشنهاد ازدواج می دهند .
برای این امر علل متفاوتی وجود دارد .
یکی از این علل , نطفه گرفتن و داشتن یک ژن مهم از انسان ها (سالکین قدرتمند) می باشد .
این فرومایگان بخوبی از برتری انسان ها بر خویش و جایگاه و مقام انسان اطلاع دارند . به همین دلیل داشتن یک ژن قدرتمند از یک سالک معنوی به آنان توانایی های خاصی می دهد که خاص انسان ها می باشد و جنیان از آن بی بهره اند .
همچنین علت دیگر چنین پیشنهاد هایی علاقه و عشق زنان جنی و یا پری به مردان با ویژگی خاص می باشد .
بخصوص ملکه های خاندان های جنیان و پریان چون ریاست خاندان خویش را بر عهده دارند . بنابراین بر تمام زنان و مردان خاندان خویش برتری دارند .
در نتیجه طبیعتا به دنبال مردی برای همسری می گردند که کاملا بر وی برتری داشته باشد . و چنین مردی ققط در میان سالکین قدرتمند از انسان ها پیدا می شود .
در نتیجه به دنبال سالکین قدرتمند می گردند , و هنگامی که به یکی از این سالکین قدرتمند علاقه مند شدند . به وی پیشنهاد ازدواج می دهند .
در ازمنه پیشین نیز , که مرز بین عوالم باز بوده این موجودات عاشق مردان پهلوان و قدرتمند می شدند . که توانایی های فیظیکی و متافیظیکی را با هم در وجود خویش جمع نموده بودند .
به عنوان مثال : عشق الهه «ایشتار» بابلی به شاه «گیل گمش» و پیشنهاد ازدواج به او که داستان آن در الواح حماسه گیل گمش آمده است . که گیل گمش دست رد به سینه وی زد .
و بادشمنی وی روبرو شد .
و یا عشق پری «خن تا ئی ثی » به «سام گرشاسپ » گیسور مجعد موی
که در متون مقدس زرتشتی و پهلوی آمده است . و «سام گرشاسپ» با وی ارتباط برقرار نمود و «نیهاک » تورانی سام گرشاسپ را به خواب فرو برد .
اما اینکه چرا بعضی از پیران طرق صوفیه با این فرومایگان ازدواج نموده اند . یکی از مهمترین دلایل آن بسط قدرت خود در عالم این فرومایگان است .
بخصوص در مناطق کرد نشین کشور هنگامی که شما سعی بر ایجاد یک شاخه طریقتی جدید نمایید . هر چقدر هم که از نظر روحی قدرتمند باشید باز برای گسترش قدرت خویش و مقابله با دشمنان خویش که آنان نیز از صوفیان و دراویش می باشند . نیاز به مسخر داشتن یک یا چند خاندان و یا دوستی این فرومایگان دارید . اگر شخصی با ملکه یک خاندان جن ازدواج نماید .
کل آن خاندان عملا به تحت تسلط وی در می آید .
و این عمل بسیار راحت تر از مسخر نمودن این فرومایگان است .
نکته : علت نیاز به تسخیر جنگ هایی است که در مناطق کرد نشین کشور (استان های کرمانشاهان و کردستان و جنوب آذربایبجان غربی و همچنین کردستان عراق ) می گذرد .
قدرت روحی به تنهایی برای جان سالم بدر بردن از این جنگ ها کافی نمی باشد . وقتی صحبت از یک لشکر جن می شود صحبت از «صد هزار » تا بیش از «یک میلیون» جن است .
برای جان سالم بدر بردن از دست چنین دشمنان و رقیبانی شما نیاز به داشتن طوایفی از جنیان دارید که از شما در مقابل خطرات سایر افراد توانمند در این وادی حمایت نمایند .
بنابراین مسخر داشتن طوایف بیشتری از این فرومایگان برای صاحب یک طریقه امنیت خاطر بیشتری به ارمغان می آورد .
#پیام_بازرگانی #پاسخ #سوال #جن #ژن #ازدواج #پریان
@soltannasir
🐁🐍
@soltannasir
{پیام بازرگانی 7}
{ پیشنهاد ازدواج جنیان به سالکین و امتحان سلوکی }
یکی از افرادی که در دوره سلوکی خویش پیشنهاد ازدواج از سوی این فرومایگان به وی داده شد حاج شیخ جعفر آقای مجتهدی بوده است که داستان وی در جلد اول کتاب در محضر لاهوتیان آمده است . که متاسفانه این داستان به صورت درست در کتاب نیامده است . پیشتر گفته شد که فقیر با وجود ارادت به جناب آقای مجاهدی و زحمتی که ایشان در باب ثبت زندگانی جعفرآقای مجتهدی و همچنین احیای گنجینه اشعار آیینی نموده اند . اما با این حال چهره ای که ایشان از جناب شیخ جعفر مجتهدی نشان داده اند . فقط یک جنبه از وجود ایشان است . و ایشان تعمدا بعضی از جنبه های شخصیت ایشان را پنهان نمودند . شاید بدلیل بعضی انتقادهایی که به ایشان (جعفرآقا) و شیوه سلوکی ایشان می شده است .
همچنین فقیر پیشتر گفته ام که شیوه سلوک توحیدی بزرگانی نظیر آیت الله سید علی قاضی و حاج سیدهاشم حداد را بر سایر معاصرین ترجیح می دهم .
یکی از مسائلی که در باب ثبت زندگی نامه بزرگان بخصوص (اهل سلوک ) به چشم می خورد . این است که هر شاگردی زندگی استاد را از دید خویش روایت می نماید . و متاسفانه فکر می نماید که بر تمام جنبه های شخصیت وجودی استاد خویش اشراف دارد .
حال آنکه چنین چیزی درست نیست !
برای مثال علامه طهرانی در کتاب مهرتابان در مورد علامه طباطبایی می گوید که ایشان به علوم غریبه وارد بودند ولی دیده نشد که استفاده نمایند !
خب علت این امر علاقه خاص علامه طهرانی به مباحث سلوکی و عرفانی بوده است . و ایشان (علامه طباطبایی) با علامه طهرانی بیشتر در این باب صحبت می نمودند . حال آنکه فقیر شخصی از شاگردان علامه طباطبایی را از نزدیک دیده ام که در بعضی از علوم غریبه و خفیه , چندین سال شاگرد ایشان بوده است . بنابراین بعضی زوایای شخصیتی بزرگان ممکن است از دید بهترین شاگردان ایشان پنهان بماند .
در مورد داستانی که در ادامه خواهید خواند فقیر اطلاع ندارم که این داستان توسط جعفرآقای مجتهدی برای جناب مجاهدی یا شخصی دیگر بدین گونه نقل شده است . یا اینکه جناب مجاهدی اصل داستان را می دانسته اند و تعمدا در آن تغییراتی داده اند .
اما تا آنجا که فقیر اطلاع دارم . جعفر آقای مجتهدی در این داستان پیشنهادی از سوی دختران ملوک جنی داشته اند و پیشنهاد آنان را نپذیرفتند . اما نویسنده محترم داستان را نصفه و نیمه نقل نموده است . و با خواندن داستان خواننده محترم فکر می نماید که شش مرد شیخ جعفر را با شش دختر جوان که ناموس آنها یا ناموس شخص دیگری است تنها گذاشته اند و شیخ جعفر با پیشنهاد عشق آنان مواجه شده است .
و دست رد به خواست ودلبری های این دختران زیبا رو زده است .
شما خواننده محترم در نظر بگیرید که آیا ممکن است که شخص یا اشخاصی که عاشق امام زمان هستند برای امتحان یک سالک جوان شش دختر جوان را وسیله قرار دهند و از این دختران بخواهند که این سالک را به خود دعوت نمایند ? آیا چنین امتحان یا امتحاناتی شرعی می باشد ? در واقع نویسنده محترم جناب مجاهدی بهتر بود که این داستان را نقل نمی نمود و اگر تصمیم بر نقل داشتند حقیقت را کامل بیان می نمودند .
اما داستان به نقل از مقدمه کتاب در محضر لاهوتیان جلد اول 👇👇👇
{ یک حادثه عجیب }
{ حضرت آقای مجتهدی از حادثه ای شگرف و امتحان عجیبی که بر ایشان در نجف اشرف پیش آمده بود چنین گفتند:
در هنگام حضور در حرم نورانی حضرت امیر علیه السلام و در اثنای زیارت، صدای محبوب عاشقان، مولایم علی علیه السلام را شنیدم که فرمود:
جعفر! هم اکنون به جانب مسجد سهله حرکت کن، در آن جا چند تن از شیفتگان لقای حضرت صاحب الامر (عج) را خواهی دید که از فرط بی قراری بر روی خاک می غلطند، وظیفه تو رسیدگی به وضیعت آنها است . ... }
ادامه در 👇👇👇
#جعفر_مجتهدی #جنیان #حافظ #شش_جهت #حوران #پیام_بازرگانی
@soltannasir
❤️💛💚💙💜💖❤️💛💚💙💜💖
@soltannasir
{ پیام بازرگانی 8}
{ پیشنهاد ازدواج جنیان به سالکین و امتحان سلوکی 2 }
ادامه ...👇👇👇
{ ... بی درنگ عازم مسجد سهله شدم و در آنجا افراد مشخصی را دیدم که در فراق مولای خود امام زمان (عج) ناشکیبی می کنند و با جامه های خاک آلوده زاری می کنند و امام خود را می طلبند. به سراغ آنها رفتم و آنان را از خاک بر گرفتم و به شیوه ای که می دانستم با آنان همدلی کردم و دلداریشان دادم و حالت بی قراری را با عنایت علوی از آنان گرفتم و بعد با هم از مسجد بیرون آمدیم.
ماشین بنز مدل بالای آنان حاکی از
تمکن مالی شان بود.
همین که خواستند حرکت کنند دیدم که باطنا باید آنان را همراهی کنم و به ناچار سوار ماشین سواری آنان شدم.
منزل آنان در بغداد بود و شتابان به جانب بغداد می تاختند بی آنکه حرفی در میان ما مبادله شود. به بغداد رسیدیم و عازم منزل آنان شدیم.
آنان پس از توقف کوتاهی که در منزل کردند بدوت هیچ قول و قراری مرا یکه و تنها در آن خانه باشکوه و مجلل باقی گذاردند و از خانه بیرون رفتند!
لحظات به کندی می گذشت و من حیران کار خدا که برای چه باید در این خانه تنها بدانم؟ با اینکه دلم از وقوع حادثه ای شگرف و دشوار خبر می داد، ولی کیفیت این حادثه برایم مشخص نبود و خود را برای رویارویی مردانه با آن آماده می کردم.
چیزی نگذشت که شش دختر زیبا روی و جوان اطراف مرا احاطه کردند و هر کدام مرا به قبول همسری فرا می خواندند! بی اختیار به یاد شعر معروف خواجه شیراز افتادم که خود را حریف چه میدانی می دیده و تنها چیزی که او را از این کار باز می داشته فقر زاهدی بوده است:👇👇👇
شهری است پر کرشمه و خوبان ز شش جهت
چیزیم نیست ورنه خریدار هر ششم!
ولی بی درنگ به یاد آخرین بیت این غزل افتادم و از ظنی که در حق حافظ برده بودم خود را ملامت کردم:
حافظ! عروس طبع مرا، جلوه آرزوست
آیینه ندارم، از آن آه می کشم!
چرا که مجذوب سالک نمی تواند یک روز را حتی بدون جلوه دوست پشت سر بگذارد و این تجلی هاست که سالک را به ادامه راه تشویق می کند و خستگی راه را از تن او باز می گیرد، و به هر حال شاعرانگی حافظ را نباید به حساب رفتارهای سلوکی او گذاشت و آنها را با باورهای دینی و معرفتی او یکی گرفت.
با حضور این دختران زیبا روی چنان غافلگیر شده بودم که برای لحظاتی خود را فراموش کردم ولی خیلی زود به خود آمدم و بر خویش نهیب زدم که:
جعفر! به چه می اندیشی؟!
مبادا شرم حضور از ادامه راه بازت دارد؟
و با سکوت معنی دار خود این لعبتان را دلخوش داری؟!
و به یاد آورم که مردان خدا به هنگام رویارویی با چنین صحنه های تکان دهنده ای از چه شیوه هایی استفاده می کرده اند لذا با عزمی چند و اراده ای خلل ناپذیر، مردانه دست رد بر سینه خواسته های آنان زدم و در برابر درخواست های آنان مقاومت کردم.
ولی این آزمون الهی یک امتحان زود گذر نبود و به مدت شش ماه در آن منزل عملا زندانی بودم و نمی توانستم آنجا را ترک کنم چرا که فکر می کردم تنها مرد این خانه منم و حفظ نوامیس این دختران بر عهده من نهاده شده است و من باید با این ریاضت دشوار و کمر شکن کنار بیایم.
در این شش ماه روزی نبود که این دختران بنحوی از انحاء بر سر راه من قرار نگیرند و دلبری نکنند ولی با عنایت خداوندی و استعانت از پیشگاه علوی توانستم از این ورطه نیز جان سالم به در ببرم و هنگامی که یاران نیمه راه و جوان های دل آگاه از راه رسیدند و مشاهده کردند که در مدت غیبت طولانی آنان، هیچ چیزی تغییر نکرده است و همه چیز بر سر جای خود است به حیرت افتادند و دریافتند که ((جعفر)) در صفت ((امانت داری)) ممتاز است و یوسفی است که با عشوه زلیخاوشان از راه نمی رود:
از ما بگو نگار فسونکار شهر را
ما یوسفیم و، ناز زلیخا نمی کشیم
دامن کشیده ایم ز دست بتان ولی
دست طلب ز دامن مولا نمی کشیم
پروانه ایم و، طالب دلدار یکدلیم
ما ناز شمع انجمن آرا، نمی کشیم
و پس از توفیق در این آزمون دشوار و دامنه دار الهی بود که خود را بیش از گذشته رهین امدادهای غیبی و عنایات علوی می دیدم و آن چند جوان که اسیر بهتی فراگیر شده بودند مرا در نهایت عزت و احترام به نجف اشرف باز گرداندند و رفتند. }
نکته : در مورد این مسئله که جعفر آقا در منزل ماندند تا دختران جوان تنها نمانند . باید بگویم که این مسئله احتمالا از تغییراتی است که در داستان ایجاد شده و ایشان از باب امتحان ماندند همانگونه که باطنا سوار ماشین آن محبان شدند .
نکته 2: یکی از مواردی که فقیر از نزدیک در این باب مشاهده نمودم .
یکی از خلفای طریق قادریه بود که پس از طی مراحلی از سلوک خویش دختران جنی به وی پیشنهاد ازدواج دادند و با کمک یکی دیگر از خلفای کار کرده در منطقه کردستان و شخصی دیگر این مرحله را به سلامت سپری نمود .
#پیام_بازرگانی #جعفر_آقا_مجتهدی #پیشنهاد_ازدواج_جنیان #حافظ
@soltannasir
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️