eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { درد و دل سلطان نصیری 11} { مسبحات و چاکراها 2 } چرا این بزرگان به تبیین شکل ملکوت عالم و حتی شکل ظاهری عالم واقع نپرداخته اند ? حتی میتوان آثار متقدمین از صوفیه و عرفا را نسبت به آثار عرفای معاصر شیعه که بر چنین خوان گسترده ای از معارف و علوم نشسته اند را در باب تبیین عالم بسیار برتر دانست . بنابراین تنها کشف و شهود کافی نیست ! همانگونه که تنها علوم ظاهری و باطنی نیز کفایت نمیکند ! باید بین علم ظاهری و باطنی و کشف و شهود جمع نمود . ضمن اینکه باید در باب مسائل شهودی نیز تفکر نمود . تا بتوان آنها را با علوم مختلف به شیوه ای نسبتا منطقی تبیین نمود . هیچ کدام از بزرگان معاصر از علمای ربانی و پیران سلاسل و اساتید علوم غریبه و حتی بعضی اولیاالله را که فقیر دیده ام . و از محضرشان استفاده نموده ام . به شناخت دقیقی از عالم دست نیافته بودند . همانگونه که اولیای پیشین نیز به چنین شناخت کاملی دست نیافته بودند . از مبحث مسبحات و چاکراها دور نشویم در آینده برای شما عزیزان بیشتر درباره دغدغه فقیر در باب تبیین عالم ظاهر و باطن سخن خواهم گفت . پس از دغدغه تفکر در باب نسبت چاکراها با کواکب تصمیم گرفتم که شنبه ها به بعضی سوالات در باب ذکر و دستورات پاسخ بگویم به طور خاص مشغول پاسخ به سوال در باب علم شدم که سوال بعضی از طلبه های خواننده کانال بود . مبحث طهارت را شروع نمودم زیرا تا طاهر نشوی صاحب علم حقیقی نخواهی شد و شروع به نوشتن دستوراتی که از استادان خویش به یادگار داشته ام و خود مدتها بدان مبادرت ورزیده بودم نمودم . که به مسبحات رسیدم . یکی از مسائلی که از مدت ها پیش برای فقیر سوال بوده تعداد حقیقی مسبحات بوده است ? اینکه مسبحات اصلی پنج است یا شش و یا هفت ?! هنگامی که به مبحث مسبحات اشاره نمودم . بار دیگر این سوال در ذهن فقیر تداعی شد ! در این هنگام این فکر در خاطر فقیر آمد که چون مسبحات برای پاکسازی و طهارت بوده است آیا ممکن است سور مسبحات با چاکراهای هفتگانه و به تبع با کواکب هفتگانه در ارتباط باشد ? باطن فقیر این نظر را پذیرفت ? اما اگر این ارتباط درست است ! پس کدام سوره با کدام چاکرا در ارتباط است ? پاسخی برای این سوال نداشتم . در این باب فکر مینمودم ، اما اندیشه ام ره به جایی نمیبرد ! در این مدت دروس سوءاستفاده دشمنان را مینوشتم و به مبحث سرزمین رباب میپرداختم . تا اینکه در شب نیمه شعبان عزیزی از ادمین ها به فقیر پیام داد که عده ای از خوانندگان از فقیر عیدی می خواهند . باطنا به حضرت سلطان نصیر متوسل شدم . پس از ساعاتی جذبه و حالی خوش بر باطن فقیر وارد شد که مربوط به سور مسبحات بود ! و سر انطاباقات بر باطن فقیر نشست بی آنکه بدانم . کدام سوره با کدام چاکرا و چگونه منطبق می شود . به سراغ قرآن مجید و سور مسبحات رفتم . تطبیق ها یک به یک نمایان می شد . شگفت زده شدم نه تنها تطبیقات نمایان شد بلکه اولین در از درهای دنیای اساطیر برای فقیر گشوده شد .که بخش کوچکی از آن را برای شما خوانندگان در این مجموعه دروس آوردم ‌. و ان شاالله بخشی دیگر در ادامه دروس آورده خواهد شد و بخشی دیگر هم در دروس تخصصی اساطیر می آید . پیش از وارد شدن حال خوش بر باطن فقیر ، تصمیم نداشتم که دروس سوءاستفاده را به مانند بعضی دروس دیگر نیمه کاره رها نمایم . اما چون آن حال خوش وارد شد میدانستم که اگر به مبحث مسبحات نپردازم . درک آنچه را که به طور مجمل برایم گشوده شده بود هرگز به مرحله تفصیل نخواهد رسید . بنابراین تصمیم به نوشتن مبحث مسبحات نمودم . ابتدا برای بررسی تطابق ها و نقاط قوت و ضعفشان نیاز به وقت داشتم . زیرا حجم اطلاعات جدیدی که با آن روبرو شده بودم بسیار زیاد بود . به ناچار از خوانندگان خواستم تا تا دوشنبه به فقیر فرصت دهند . به تدریج شروع به نوشتن نمودم . در ابتدا به نظر می آمد که دروس در طی حداکثر یک ماه تمام شود . فقیر فکر نمینمودم که دروس تطابق تا این حد طولانی شود . البته بخشی از طولانی شدن این دروس بخاطر حاشیه های دروس نظیر مطلب مربوط به ادریس(ع) و الهه نانایا و .. بود . هر چقدر که بیشتر میگذشت دروس شکل فرسایشی به خود میگرفت . قبول دارم که در این اواخر دروس در بعضی جاها فرسایشی و یا حتی خسته کننده شده بود . اما باید مینوشتم چون تصمیم داشتم که این دروس را به هر شکل که شده به سرانجام برسانم . و ان شاالله در آینده با تغییر در نگارش این دروس ، آن را به شکل کتاب منتشر خواهم نمود . ادامه دارد ... @soltannasir 🌑🔴
@soltannasir { درد و دل سلطان نصیری 12} { مسبحات و چاکراها 3 } اما عده ای از خوانندگان در طی نگارش این مجموعه دروس ، فهم آن را به دلیل استفاده از دانش های گوناگونی نظیر نجوم و طب و اسطوره و ... ، مشکل دانستند ?! در پاسخ باید بگویم این دسته از عزیزان باید تنها به دروس اکتفا ننمایند و به مطالعه جانبی در حیطه دروس بپردازند تا درک درستی نسبت به دروس داشته باشند . عده ای نیز اساسا تفسیر باطنی قرآن را پذیرا نیستند !! و به این مسئله اعتراض داشتند ! در پاسخ باید بگویم . از ابتدای سلطان نصیر توجه به تفاسیر باطنی آیات مورد توجه فقیر بوده و تا انتها نیز این شیوه را حفظ خواهم نمود و ساختار سلطان نصیر را تغییر نخواهم داد . اعتراضات دیگری نیز بود که وارد نبود و فقیر برای احترام به معترضین از نقل آنان در کانال خودداری مینمایم . امیدوارم این مجموعه دروس برای عده ای از خوانندگان تغییر نگرش به حقایق قرآنی و نجوم احکامی و اسطوره ها و جسم انسان را به وجود آورده باشد ! دروس مسبحات به اتمام رسید . و نسبت چاکراها به کواکب تصحیح شد . اگر شخصی از علاقه مندان به دانش چاکرا سیستم باشد . اکنون میداند که میتواند برای تقویت چاکرای قلب در روز پنج شنبه که منسوب به کوکب مشتری است در ساعت مشتری لباسی به رنگ سبز بپوشد که رنگ چاکرای قلب است و با توجه به آنکه مشتری گرم و تر است از بخورات گرم و تر استفاده نماید و به مراقبه و یا قرائت سوره مبارکه حشر بپردازد . و اینگونه می تواند سریع تر این چاکرا را تقویت نماید . اگر شخص از ارباب فن طلسمات است و بخواهد توان شهود و مکاشفات کسی را ببندد ?! می تواند نام شخص به همراه نام مادر شخص را با سوره حشر که مربوط به چاکرای قلب است . یکبار از آتشی( تمام سور قرآنی مجموع حروفشان آتشی می باشد ) به بادی کسر دهد و به وفق کشد و یکبار از بادی به خاکی کسر دهد و به وفق بکشد . همین کار را با سوره تغابن که مربوط به چاکرای ششم ( آجنا ) بود . برای شخص میتوان انجام داد . و اینگونه با تضعیف چاکراهای قلب و چشم سوم ، توانایی شهود شخص را میتوان کاهش داد . و یا حتی به طور موقت و یا حتی دائمی از بین برد . و قس علی هذا روش هایی که آشنایان با علوم غریبه میتوانند در راه تضعیف و ترفع معنوی از آن استفاده کنند . برخلاف بسیاری از بازخوردهایی که تاکنون داشته ام . فقیر به عنوان نویسنده باید عرض نمایم این دروس تاکنون بهترین نوشته فقیر در کانال سلطان نصیر بوده است . بنابراین آن را جدی بگیرید . 😊 اما همان گونه که گفته شد . درست است که تطابق ها به پایان رسید . اما این مجموعه دروس دارای اضافات و تعلیقاتی خواهد بود که بخشی از آن در باب مهدویت و بخشی در باب دشمن شناسی و نفوذ دشمن 😊 و بخش اعظم آن در باب اسطوره شناسی عالم و شباهت عالم صغیر و کبیر و ... خواهد بود . ان شاالله از یکی دو روز آینده بخش دوم تعلیقات متنوع این دروس شروع میشود که احتمالا جذاب تر از بخش اول دروس خواهد بود . ان شاالله با پایان یافتن بخش دوم دروس باید به ادامه دروس سوء استفاده و شرح خطبه مولانا زین الدین بپردازیم . تا آن دروس را نیز به پایان رسانم . ان شاالله در دروس سوءاستفاده مسائلی در باب عالم مثال و سلوک باردیگر مطرح خواهد شد . و به بعضی سوالات و اشکالات در باب سنت دینی و سنت سینه به سینه علوم غریبه و در باب قیاس و در باب عوالم موازی و عالم مثال پاسخ خواهم داد و اشکالات را رفع خواهم نمود . نکته : سوالی که در باب عالم موازی و عالم مثال بود به بخشی کوچک از آن ان شاالله در سال جاری پاسخ خواهم داد و بخش اعظم آن را در دروس تخصصی عوالم بررسی خواهم نمود . که زمان نوشتن آن مشخص نیست ! در باب نظریه زمین تخت و کروی هم هر چند که در سال جاری نمیتوانم به این مبحث بپردازم اما با اینحال در دروس پیش رو ( تعلیقات ) نکاتی در حیطه اسطوره شناسی آسمان و قرآن و موارد دیگر خواهد آمد که مطمئنا برای این دوستان بسیار جذاب خواهد بود . پس از پایان یافتن دروس تعلیقات و سوءاستفاده ان شاالله باب درد و دلی را باز خواهم نمود . و شاید بخشی از ناگفته های خویش را در باب جنگ باطنی بگویم . علت به تاخیر انداختن این مسئله تاکنون فقط و فقط امنیت کانال بوده است . اما ان شاالله با اجازه گرفتن از اساتید خویش بدان نیز خواهم پرداخت پس از درد و دل ها مبحث عاملیت علوم غریبه و وادی فرومایگان را خواهیم داشت. که ممکن است . ناتمام بماند و در سال آینده بدان بپردازیم . البته اگر بار دیگر مسئله ای نظیر مسبحات پیش نیاید . 😊 منتظر دروس تعلیقات بر مبحث مسبحات باشید و شنبه ها هم به ادامه دستورات و طهارت خواهیم پرداخت . @soltannasir ⚪️⚫️🔴🔵
@soltannasir { مسبحات و چاکرا ها 91} { تعلیقات } { در تطابق عالم صغیر و کبیر } { در تطابق قرآن با قلب و لوح محفوظ با ریه ها } ادامه ...👇 پیشتر در دروس اشاره شد که بنا به احادیث قلب در بدن انسان به منزله عرش الرحمن است . همچنین اشاره شد که بنا به آیات قرآن مجید ، 👈 قرآن بر 👈 قلب رسول الله(ص) نازل شد : 👇 { «وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ (192)👈نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ (193) عَلَى 👈قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ(194) بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ (195) =و راستى كه اين [قرآن] وحى پروردگار جهانيان است (192)روح الامين آن را بر دلت نازل كرد (193) تا از [جمله] هشداردهندگان باشى (194)به زبان عربى روشن (195) /(آیات 192 الی 195سوره مبارکه شعرا ) » همچنین : 👇 «قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ👈 نَزَّلَهُ عَلَى 👈قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ (97) = بگو كسى كه دشمن جبرئيل است [در واقع دشمن خداست] چرا كه او به فرمان خدا قرآن را بر قلبت نازل كرده است در حالى كه مؤيد [كتابهاى آسمانى] پيش از آن و هدايت و بشارتى براى مؤمنان است (97) /( آیه 97سوره مبارکه بقره )» } همچنین حق تعالی در سوره مبارکه بروج جایگاه قرآن را در لوح محفوظ می داند : 👇 { إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَيُعِيدُ ﴿۱۳}وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ ﴿۱۴﴾👈ذُو الْعَرْشِ 👈الْمَجِيدُ ﴿۱۵﴾فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ ﴿۱۶﴾ ..... بَلْ هُوَ 👈قُرْآنٌ👈 مَجِيدٌ ﴿۲۱﴾👈فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ ﴿۲۲﴾ = هم اوست كه [آفرينش را] آغاز مى كند و بازمى گرداند (۱۳) و اوست آن آمرزنده دوستدار [مؤمنان] (۱۴)صاحب ارجمند عرش (۱۵)هر چه را بخواهد انجام مى دهد (۱۶) ... آرى آن قرآنى ارجمند است (۲۱)كه در لوحى محفوظ است (۲۲) } ( آیات 13 الی 16 و آیات 21 و 22 سوره بروج ) در تفسیر روایی البرهان در ذیل تفسیر آیات 21 و 22 سوره بروج آمده : 👇 { لوح محفوظ دارای 👈دو طرف می باشد : یک طرف آن به سمت عرش و طرف دیگر ش به سمت پیشانی اسرافیل است و چون پروردگار جلیل کلامی را به عنوان وحی بیان نماید ، آن لوح بر پیشانی اسرافیل زده می شود و در آن نگاه می کند و آن کلام وحی را بر جبرئیل می فرستد . } نکته 1 : همانگونه که بین قلب انسان در عالم صغیر و عرش الرحمن در عالم کبیر ارتباط و شباهت وجود دارد . بین قلب انسان در عالم صغیر و قرآن مجید در عالم کبیر نیز هم ارتباط معنا دار و هم شباهت وجود دارد . قرآن بر قلب رسول الله (ص) نازل شد . و این ارتباط قلب و قرآن است . از سویی دیگر حق تبارک تعالی در قرآن مجید می فرماید که 👈 قرآن در👈 لوح محفوظ قرار دارد . و در حدیث داریم که لوح محفوظ 👈دو طرف دارد . حال اگر به 👈جایگاه قلب در بدن انسان نگاه بنماییم . متوجه این نکته میشویم که قلب درون صدر (قفسه سینه ) و بین 👈 دو ریه قرار دارد . اگر به ساختار ریه ها در بدن انسان دقت نمایید .آن را به مثابه کتابی گشوده می یابید . که توسط استخوان های قفسه سینه 👈محافظت می شود . بنابراین در اینجا قلب به مانند قرآن است و ریه ها به مانند لوح محفوظ می باشد . نکته 2 : اسم مجید به معنای صاحب مجد و شکوه و عظمت و از اسمای آبی { « م » 4 آتش « ج » 7 آب « ی » 5 باد « د » 7 خاک = 3 آب و 2 خاک یا 5 سرد و 1 تر } می باشد . در آیات سوره بروج قرآن با صفت 👈مجید توصیف شده است . و همچنین پروردگار صاحب عرش نیز مجید و ارجمند دانسته شده . از طرفی پیشتر در تشابه عرش الرحمن و قلب گفته شد که همانگونه که عرش الرحمن بر روی آب قرار دارد ، قلب انسان نیز توسط لایه ای دو جداره به نام پریکارد محافظت می شود . که درون پریکارد مایعی قرار دارد که قلب توسط این مایع در برابر ضربات محافظت می شود ضمن اینکه این مایع نقش بسیار مهمی در 👈 خنک کنندگی قلب دارد . حال با توجه به این مسئله اگر بپذیریم که هم عرش الرحمن و هم قرآن مجید در عالم صغیر به مثابه قلب انسان می باشد . می توان اینگونه نتیجه گرفت که اسم 👈 مجید که از اسمای آبی حق تعالی است در خنک کنندگی قلب ( عرش الرحمن ) نقش دارد . 😊 نکته 3: در کتاب مصباح الانس ابن حمزه فناری در باب لوح محفوظ آمده : 👇 { چهارم ام الکتاب مبین است ، و آن لوح محفوظ است که نزد اهل نظر به نام 👈نفس کلی نامیده می شود و محل تعینش از اجسام ، 👈 فلک کرسی _ کرسی کریم _ است که در آن تفاصیل تعینات مظاهر کاملان ، از کتاب ها و سوره ها و کلمات و آیات است . } ( مصباح الانس صفحه 345 ) ادامه دارد ... @soltannasir 📖📖📖
تصویر قلب که به مثابه قرآن است و در بین دو ریه که به مثابه لوح محفوظ است قرار گرفته است . « بل هو قرآن مجید فی لوح محفوظ » @soltannasir
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 92 } { تعلیقات 2 } { در تطابق عالم صغیر و کبیر 2} { در تطابق قرآن با قلب و لوح محفوظ با ریه ها 2} ادامه ...👇 نکته 4 : گفته شد که ساختار ریه ها در قفسه سینه ( صدر ) در عالم صغیر به لوح محفوظ در عالم کبیر شباهت دارد . اما یکی دیگر از دلایل این شباهت این است که الله تبارک تعالی در قرآن مجید صدر ( سینه ) را محل آیات روشن خویش دانسته است . نظیر آیات : 👇 { بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي 👈صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ ﴿۴۹﴾بلکه این قرآن، آیات روشنی است در سینه کسانی که به آنان معرفت و دانش عطا شده است؛ و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمی کنند. (۴۹) } همچنین از این آیه اینچنین برداشت می شود که صدر (سینه ) محل علم است . و چرا اینگونه نباشد همانگونه که در عالم کبیر لوح محفوظ محل علم 👈 محفوظ الهی است . در عالم انسانی نیز صدر ( سینه ) محل انوار علوم الهی می باشد . همانگونه که ملاحظه نمودید حکما و صوفیه محل لوح محفوظ را _ که محل علم الهی است _ در عالم کبیر ، فلک کرسی یا همان فلک ثوابت و یا فلک البروج می دانند . که بر طبق نظام فلکیات قدیم جملگی علوم عالم در آن مرتسم می شود . همچنین آنان ( حکما و صوفیه ) قلب را محل فلک عرش یا فلک اطلس و یا فلک الافلاک می دانند . و صدر ( سینه ) را محل فلک کرسی و یا ثوابت و یا فلک البروج می دانند . بنابراین بین صدر (سینه ) و فلک ثوابت و لوح محفوظ و انوار علم الهی ارتباطی ناگسستنی وجود دارد و صدر ( سینه ) یا به عبارت دیگر همان ریه ها در ساختار بدن انسان به مثابه لوح محفوظ الهی می باشد که علوم الهی در آن مرتسم می شوند . هر چند که علم جدید محل رسم علوم را مغز می داند . اما بر طبق آیات قرآن و احادیث و مکاشفات عرفای شامخ امت محل انوار 👈 علوم الهی نه علوم مادی زمینی صدر و سینه است نه مغز . و اینکه علم جدید نتوانسته این مسئله را ثابت نماید . تغییری در این حقیقت الهی ایجاد نمی نماید . در فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا ذیل ماده لوح اینچنین آمده : 👇 { لوح : به معنای صفحه و صحیفه ای است که قابل ترسیم صور و کتابت بر روی آن باشد و لوح صحیفه نفس را گویند که محل ارتسام صور اشیاء و یا انطباع و یا تمثل و غیره است . بنابر آرا و عقاید مختلف که در وجود ذهنی هست و👈 لوح نفوس سماوی ، 👈محل ارتسام صور کلیه موجودات این عالم است . صدرا گوید اما لوح محفوظ عبارت از 👈نفس کلیه فلکی به ویژه 👈فلک اقصی است زیرا آن چه در عالم محقق شده و خواهد شد مکتوب و ثابت است در نفوس فلکیه و آن ها عاملند به لوازم و حرکات خود چه آن صور موجودات از عالم عقل بر وجه کلی در نفوس فلکیه مرتسم می شوند و بالاخره محل صور کلیه نفوس فلکیه و به ویژه نفس فلک اقصی ( فلک الافلاک ) است که 👈قلب عالم است که صوفیه انسان کبیر نامند . و لوح محفوظ گویند از آن جهت که صور کلیه موجودات در آن محفوظ و منضبط اند که فیض علی الدوام از خزاین فیض خدا بدان افاضه می شود و لوح محفوظ را ام الکتاب گویند و در مرتبت بعد از نفوس کلیه فلکیه و علی الخصوص نفس کلی فلک اقصی منتقش می شوند در نفوس جزئیه منطبعه فلکیه صور جزئیه متشخصه با اشکال و هیأت خاص آن ها که مقدرند و مقارن اند با اوقات معینه آن ها مطابق با آن چه در مواد خارجیه اند و آن صور با جزئیت خود متبدلند و متجددند و این نفوس را الواح قدریه و الواح محو و اثبات می نامند . و لوح قضا عبارت از علم عقول است و عقول عرضیه الواح قدریه الهیه اند . بعضی از 👈منجمان و فلاسفه گفته اند که در هر سال الهی که سیصد و شصت هزار سال نجومی است . آنچه در الواح قدریه و محو و اثبات است پایان یافته و محو شود و مجددا به واسطه قلم اعلای الهی صور اشیای مقدرة الوجوه مرتسم می شوند . و به حکم « یوم نطوی السماء کطی السجل » و « یدبر الامر من السماء الی الارض ثم یعرج الیه فی یوم کان مقداره الف سنة » و این است معنی کور و دور. و مثال مناسب برای روشن شدن معانی لوح و قلم و قضا و قدر نشآت انسانی است همان طور که برای انسان و افعال آن از ابتدا صدور و بروز از مماکن غیب تا مظاهر شهادت چهار مرتبت است که ابتدا در ممکن عقلش می باشد که غیب الغیوب است و در غایت خفا است و بعد تنزل کند به قلب عند استحضار آن ها به فکر و اخطار به بال که در این مرتبت برای هر انسانی تصورات کلیه حاصل می شود که تعبیر به قلب می کنند و مرتبت بعد تنزل به خیال است که موطن تصورات جزئیه است که باعث بر عزم جازم می شود و بعد حرکت اعضا است . همان طور است حال موجودات که از ممکن غیب نزول ، تا به جهان ظهور و بروز رسیده اند . } ادامه دارد ... @soltannasir 💫💫💫💫💫
@soltannasir { پاسخ به سوالات 94 } عزیزان اگر به یاد داشته باشید . شنبه ها ، پیشتر به پاسخ به سوالات اختصاص داده شده بود . و به طور خاص دستوری را که از اساتید خویش برای طهارت به یادگار داشتم را نقل می نمودم . اکنون نیز ادامه آن دستور را برایتان نقل می نمایم . یکی از اذکار خاص دستور طهارت اذکار مسبعات یا اذکار سبعه می باشد که در نزد اهل سلوک بسیار معروف است و برای آن خواص بسیاری نقل شده است . اما اذکار مسبعات معروفه نزد اهل سلوک که در کتاب عوارف المعارف سهروردی ( صاحب سلسله سهروردیه با شیخ الاشراق اشتباه نشود ) به نقل از کتاب قوت القلوب ابوطالب مکی آمده است اینست : 👇 { بعد از آن مسبعات که تعلیم خضر است _عللم_ [ بر خواند ] ابراهیم تیمی _رحمه _ گفت : که روزی ، در حرم مکه نشستم بودم . در فنای کعبه مردی بیامد و بر من سلام کرد . بس نیکو روی و خوش خوی . از وی سوال کردم که : تو کیستی ? گفت : من خضرم ، آمده ام تا بر تو سلام کنم و با تو برادری افکنم ، و تبرک و هدیه ای آورده ام سخت نفیس . که مشتمل است بر ثوابهای بسیار . گفتم : چیست آن ? گفت آنکه : 👈پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب ، «هفت بار سوره الحمد» و «هفت بار قل اعوذ برب الناس » و « هفت بار قل اعوذ برب الفلق » و « هفت بار قل هو الله احد » و « هفت بار قل یا ایها الکافرون » « هفت بار آیة الکرسی » و « هفت بار سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر » و « هفت بار صلوات » ، و « هفت بار اللهم اغفر [ لی و لوادی ] و للمومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات » و « هفت بار اللهم افعل بنا و بهم عاجلا و آجلا فی الدین و الدنیا و الآ خرة ما انت له اهل و لا تفعل بنا و بهم ما نحن له اهل انک غفور حلیم ، جواد کریم روءف رحیم » بر خوانی . وی را گفتم : این کلمات از که آموختی ? گفت : از رسول _ عللم _ گفتم : ثواب این مسبعات چیست ? گفت : چون محمد مصطفی _ عللم _ را بینی [ ثواب این ] از وی بپرس ، بعد از آن غایب شد . ابراهیم تیمی می گوید : بعد از مدتی به خواب دیدم که فریشتگان ، مرا به آسمان بردند و در بهشت مرا فرود آوردند . و من نعمتهای بهشت می دیدم از حور و قصور و فواکه ( میوه جات ) ، چنانکه وصف آن نتوانم کرد . و از آن میوه می خوردم ، فریشتگان را پرسیدم که : این درجات بلند و کوشکهای عالی به نام کیست ? گفتند : این ثواب مسبعات است که می خوانی در بامداد و شبانگاه ، در این میانه ، رسول را _ علیه السلام _ دیدم که می آمد با هفتاد پیغامبر و هفتاد صف از فریشته ، هر صفی چندانکه از مشرق تا به مغرب ، و بر من سلام کرد و دست من فرا گرفت . گفتم : یا رسول الله ، خضر راست گوید و حق درست باشد هر چه گوید . که عالم اهل زمین است و پیشرو ابدال است . گفتم : یا رسول الله ، هر کس که این مسبعات برخواند ، گناه های کبایر او بیامرزند ? گفت : بلی حق تعالی جمله گناه های وی از صغایر و کبایر بیامرزد _ و فریشته دست چپ را بفرماید تا یکسال هیچ گناه بر وی ننویسد . پس فرمود که : هر که این مسبعات بر خواند ، خدای تعالی وی را نیک بخت آفریده باشد . و هر آنکس که به قصد ترک کند ، از جمله اشقیا باشد . و شرط آنست که هرگاه که با یاد او آید ، شاید که قضا کند و بر خواند . ابراهیم گفت : چون از رسول _ عللم _ تفضیل این مسبعات بشنیدم ، از خواب بیدار شدم . و چهار ماه در مکه مجاور شدم ، و از من اشتهای طعام و شراب برفت به سبب ذوق این خواب . و شنودن تفضیل مسبعات بر این نسق شیخ ابوطالب مکی _ رحمه _ در کتاب « قوت القلوب » آورده است ، و بر نقل او اعتمادی تمام و اعتضادی به نظام است ، از صحت علم او به تابعیان ، و وفور امانت او در نقل . و طالب مجد باید که البته بر خواندن مسبعات مداومت نماید و آن را مهمل نگذارد . و تا آفتاب بر نیاید ، سخن دنیا نگوید ، که در خبر است که ، رسول عللم _ گفت : هر کس که نماز به جماعت بگذارد ، و در آن موضع نشیند تا آفتاب بر آید و سخن دنیا نگوید ، همچنان باشد که هفت فرزند از فرزندان اسماعیل پیغامبر _ عللم _ باز خریده بود و آزاد کرده باشد .} ( ترجمه عوارف المعارف سهروردی صفحات 159 و 169) نکته 1: اذکار مسبعات در ایجاد نورانیت و تحفظ بسیار مفید و موثر است . نکته 2 : یکی از نکات کلیدی و ظریف در تأثیر دستوراتی که در بین الطلوعین انجام می شود ، عدم سخن گفتن با اهل خانه و یا برادران ایمانی است . یعنی شخص از هنگامی که از بستر بلند می شود تا هنگام نماز صبح و از نماز صبح تا طلوع آفتاب ابدا با کسی سخن نگوید . ادامه دارد ... @soltannasir 🌴🌴🌴🌴
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 93 } { تعلیقات 3 } { در تطابق عالم صغیر و کبیر 3 } { در تطابق قرآن با قلب و لوح محفوظ با ریه ها 3 } ادامه ...👇 همچنین ملاصدرا در کتاب اسرار الآیات در باب لوح و قلم و عرش و کرسی می آورد : 👇 { « قاعده 6 » «در لوح و قلم » خداوند می فرماید : « « قسم به نون و قسم به قلم و به آنچه که می نویسد . » ( 1/ قلم ) و « بخوان ، که پروردگارت بزرگوار است ، همان که [ نوشتن ] را به وسیله قلم آموخت آنچه را که آدمی نمی دانست آموخت . » ( 3 تا 5 / علق ) « که این قرآنی ارجمند است ، در نوشته ای پنهان [ لوح محفوظ ] که جز پاکیزگان بدان نرسند . » (77تا 79/ واقعه ) « خداوند هر چه را که می خواهد [ از آن نوشته ] محو می کند و [ هر چه را که می خواهد ] ثابت می کند و اصل کتابها [ لوح محفوظ ] نزد او است . » (39/ رعد ) « و اینکه : آن در لوح محفوظ نزد ما بلند مرتبه و حکیم است . » ( 4/ زخرف ) و در خبر است که : اسرافیل فرشته ای است که بر لوح گماشته شده است ، در آن مینگرد و منتظر است که چه موقع برای دمیدن صور به او امر شود . » و لوح مجموع علوم ( یعنی نقوش و صور عقلی ) موجودات است ، و گفته شده : اصل آن از طلا و دو طرف آن از یاقوت قرمز است ، که پهنای هر یک از خاور تا باختر ، و درازی آن از عرش تا فرش است ، و قلم ، مروارید سفیدی است که درازی آن هزار ساله راه است . و در حدیث است که : چون خداوند قلم را خلق فرمود ، فرمود : بنویس ، عرض کرد چه بنویسم ? فرمود : علم مرا در خلق من بنویس ، سپس قلم به آنچه که تا روز قیامت وجود داشت جاری شد . » .... و در کتاب اعتقادات از ابن بابویه قمی رضوان الله علیه است که : « لوح و قلم دو فرشته اند » البته اثبات این دو از طریق خبر و روایت اینچنین است ، ولی از طریق عبرت و بینش ، برهان عقلی تمام آنچه را که گفتند جایز دانسته و انکار نمی کند ، و مانند این است که یکی از آن دو که قلم است جوهری عقلی و بلکه عقل کلی است : که آن به تمامه عالم عقلی است ، ودومی یعنی لوح ، جوهری است نفسانی بلکه نفس کلی که به تمامه عالم نفسانی است . « قاعده 7 » « در عرش و کرسی » گفته شده : که از محمد بن حنفیه رضی الله عنه از کرسی سوال شد ، گفت فلک البروج است ، پس هر که آن را ( کرسی ) فلک بروج قرار داده ، عرش را فلک کل و یا فلک الافلاک قرار داده است . و مشبهه بر این گفتار رفته اند ، که عرش محل تدبیر و تقدیر ، و کرسی محل جلوه و دیدن است ، و گفته اند که خداوند از عرش به کرسی پایین می آید ، و به خلق جلوه نموده ، بین آنها به حق و واقعیت قضاوت و حکم می کند !! گویم این گفتار و امثال آن را به جهت اخباری که از پیغمبر صلی الله علیه و آله در این باب بدانها رسیده است بیان داشته اند ، اگر اخبار را آنچنان که باید می شناختند نه گمراه می گشتند و نه گروهی را گمراه می کردند . و عده ای از آنان گفتند که : عرش مظهر پروردگار است ، و کعبه جای نشان ( علامت ) او ، پس خداوند بندگان را به قلبهاشان به مظهر خود ، و به بدنهاشان ، به محل آثار و نشانه خود می خواند ، و عده ای دیگر از ایشان گویند : خداوند بر عرش نشسته و دو پایش بر کرسی است ، خداوند برتر از صفات آفریدگان و توصیف حادث شدگان است . و بعضی از صاحبدلان گفته اند که : 👈 عرش عبارت است از 👈قلب عالم و انسان کبیر ، و 👈کرسی ، 👈صدر ( سینه ) او ، و این 👈 بهترین و محکمترین زیباترین گفتار است ، زیرا مقصود از قلب معنوی ، مرتبه نفس مدبره است که ادراک کلیات می نماید ، و قلب ظاهری مظهر آن است ، و همچنین مقصود از صدر معنوی ، مرتبه نفس حیوانی است . که ادراک جزئیات می کند و این صدر جسمانی مظهر آن است ، و نسبت احاطه نفس انسانی به وسیله تدبیر بر قلب خود ، به احاطه خداوند رحمان بر عرش ظاهری ، و همچنین نسبت تصرف نفس حساس حیوانی در صدر ، از جهت خون طبیعی که تمامش در بدن پخش و احاطه به جوهر کبد دارد ، به تصرف قوه ملکوتی در کرسی است که به فرمان خدا احاطه به جوهر آسمانهای هفتگانه به وسیله انوار نفوذ کننده در تمام موجودات دارد ، مانند نسبت صدر جزئی است به کرسی جسمانی . ... } ادامه دارد ... @soltannasir 🌾🌾
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 94 } { تعلیقات 4 } { در تطابق عالم صغیر و کبیر 4 } { در تطابق قرآن با قلب و لوح محفوظ با ریه ها 4 } { تحقیق حقیقت قلم و تطابق آن 1 } ادامه ...👇 { ...و همچنین نسبت عرش به کرسی ، مانند نسبت قلم است به لوح ، پس قلم و لوح دو جوهر بسیط عقلی اند در عالم امر ، ولی قلم بساطت و شرافتش از لوح بیشتر ، و از جهت عقلی قوی تر است ، و همچنین عرش و کرسی ، دو جوهر بسیط زنده دارای حیات از عالم خلق اند ، ولی عرش بساطت و نورانیتش از کرسی بیشتر ، و از جهت حیات از او قوی تر است ، و خداوند به واقعیات امور ، و خزاین و حقایق ظهور ، و منازل شهود و حضور ، و جلوه گاه های وجود خود داناتر است . شیخ ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی رضوان الله علیه گوید : اعتقاد ما در لوح و قلم آن است که آن دو فرشته اند ، خداوند پنهانیهای علم خود را به وسیله آن دو آشکار می سازد ، و آن دو را بر دانشهای غیبی و پنهانی خود آگاه و مطلع می سازد ، و این به آنچه ما گفتیم : آن دو در بخشش و افاضه علوم از طرف خداوند بر خلقش واسطه اند خیلی نزدیک است . و باز در اعتقاد در کرسی گوید : آن جایگاه تمام خلق است ، عرش و آسمانها و زمین و هر چه که خداوند خلق کرده در کرسی است ، و به صورتی دیگر گوید : از حضرت صادق علیه السلام از فرموده حق « کرسی او آسمانها و زمین را فرا گرفته است .» ( 255/ بقره ) سوال شد فرمود : آن علم حق تعالی است ، و درباره اعتقاد در عرش گوید : که آن حامل تمام خلق است ، و از جهت دیگر عرش عبارت است از علم ، و از حضرت صادق علیه السلام از فرموده حق « خداوند رحمان بر عرش استیلا دارد . » (5/ طه ) چیز دیگر نیست . و اما عرشی که آن حامل تمام خلق است ، آن را هشت نفر از فرشتگان حمل می کنند ، برای هر یک از آنان هشت چشم است ،که هر چشمی به اندازه دنیا است ، یکی از آنان بر صورت آدمیان است ،که خداوند تعالی به توسط او به فرزندان آدم روزی می دهد ، و دیگری بر صورت گاو است ، که خداوند به وسیله او روزی حیوانات را می دهد ،و دیگری بر صورت شیر است ، خداوند به وسیله او به درندگان و ددان روزی می دهد ، و آن دیگر بر صورت خروس است که خداوند به واسطه او به پرندگان روزی می دهد ، آنان امروز چهارند ، و روز قیامت هشت تن می شوند . اما عرشی که آن علم است ، حاملان آن چهار نفر از اولین ، و چهار نفر از آخرین اند اما چهارنفر از اولی ، نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام اند ، و چهار نفر از آخرین محمد و علی و حسن و حسین علیهم السلام اند ، و گوید : در باب عرش و حاملان آن با سندهای صحیح از ائمه علیهم السلام اینچنین روایت شده است . } ( کتاب ترجمه اسرار الآیات ملاصدرای شیرازی صفحات 191 الی 195) نکته : عزیزان ملاحظه نمایید که چگونه ملاصدرا تطابق عرش با قلب و کرسی با صدر(سینه ) را بهترین تطابق ممکن می داند . بنابراین این نکته را بدانید که تطابق عالم صغیر با عالم کبیر از اهمیت بسیاری در فهم حقیقت ملکوت عالم و فهم ساختار معنوی جسم انسان برخوردار است . اما تحقیقی در حقیقت و تطابق قلم : 👇 حق تبارک تعالی در قرآن مجید در سوره قلم در باب قلم اینگونه آورده است : 👇 { ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿۱﴾ نون سوگند به قلم و آنچه مى نويسند (۱) } ( آیه 1 سوره قلم ) در تفسیر روایی البرهان در ذیل تفسیر این آیه اینگونه آمده است : 👇 { شیخ صدوق با سند خود از سفیان بن سعید ثوری روایت کرده است ، که گفت : امام صادق ( ع) _ در ضمن بیان تفسیر حروف مقطعه قرآن _ فرمود : و اما « ن ، نون » 👈 نهری در بهشت است که خدای عزیز و جلیل به آن فرمود : 👈 بسته و منجمد شو ، پس مداد و مرکب گردید و سپس به قلم فرمود : بنویس ، پس 👈 بدون فاصله ، 👈 قلم در لوح محفوظ ، آن چه تاکنون بوده و پس از این تا قیامت خواهد آمد ، نوشت ، پس مداد و مرکب آن از نور بود و قلم نیز از نور بود و لوح هم از نور بود . سفیان گفت : عرض کردم : ای فرزند رسول خدا ! وضعیت لوح ، قلم ومرکب را برای من واضح تر بیان فرما و از علومی که خدا به شما آموخته است به من یاد دهید . فرمود : ای ابن سعید ! اگر شایسته پاسخ نبودی ، جوابت را نمی گفتم ، « ن ، نون » فرشته ای است که ( نکات و مطالب را ) به قلم می رساند و قلم نیز فرشته ای است که به لوح می رساند و آن نیز فرشته ای می باشد که وحی را به اسرافیل رسانده و او به میکائیل و او نیز به جبرائیل و جبرئیل هم به پیامبران و رسولان خدا _ صلوات الله علیهم _ می رساند . و در پایان فرمود : برخیز و برو ، که بیشتر از این را بر تو ایمن نیستم . } ادامه دارد ... @soltannasir 🖊🖋✒️🖌🖍✏️📝
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 95 } { تعلیقات 5 } { تحقیق حقیقت قلم و تطابق آن 2 } ادامه ...👇 { ... همچنین با سند خود از یحیی بن ابی العلاء رازی روایت کرده است ، که گفت : مردی بر امام صادق ( ع) وارد شد و عرضه داشت : فدایت گردم ! مرا نسبت به فرمایش خدای عزوجل : « ن * و القلم و مایسطرون » ، آگاه فرما . حضرت فرمود : اما « ن ، نون » نهری است در بهشت که از برف سفید تر و از عسل شیرین تر می باشد ، خداوند عزیز و جلیل به آن خطاب نمود : مداد (مرکب ) باش . و چون مداد ( مرکب ) گردید ، سپس 👈 درختی را گرفت و آن را با دست خود کاشت _ و فرمود : منظور از دست ، قوت و قدرت است و آن طوری که گروه متشبهه می گویند ، نیست ( که خداوند دارای جسم و اعضا باشد ) _ و سپس ( خداوند متعال ) به آن ( درخت ) خطاب نمود : قلم باش . و چون قلم گردید ، فرمود بنویس . قلم گفت : پرودگارا ! چه چیزی را بنویسم ? فرمود : آن چه تا روز قیامت ایجاد خواهد شد ، بنویس ، پس همه آن ها را نوشت و بر آن مهر ( تأیید ) زد و فرمود : تا زمان معلوم و معین سخنی مطرح نکن . .... علی بن ابراهیم با سند خود از عبدالرحیم قصیر روایت کرده است ، که گفت : از امام صادق ( ع) درباره تفسیر « ن * و القلم » سوال کردم ? فرمود به درستی که خداوند متعال 👈 قلم را از 👈 درختی در بهشت که به آن درخت خلد گفته می شود ، آفرید و سپس به نهری که در بهشت وجود داشت _ و از برف سفیدتر و از عسل شیرین تر بود _ خطاب نمود : مداد ( مرکب ) باش . و نهر منجمد گردید و بعد از آن به قلم خطاب نمود : بنویس ، گفت : پروردگارا ! چه چیزی را بنویسم ?ّ فرمود : آن چه تا روز قیامت واقع خواهد شد بنویس . پس قلم روی پوست نازکی که از نقره سفید تر و از یاقوت شفاف تر است ، ( تمامی نکات را ) نوشت ، سپس آن را پیچاند و در گوشه ای از عرش قرار داد و بر دهان ( نوک ) قلم مهر زد که دیگر تا ابد سخنی نگوید ، و لب به سخن نخواهد گشود ، بنابراین آن قلم همان کتاب محفوظی است که تمامی نسخه ها از آن بر گرفته می شود ، آیا شما عرب نیستید ? پس چرا معنای کلام را نمیفهمید ( و آن را درک نمی کنید ) ، با این که شما به همدیگر می گویید : آن کتاب را نسخه برداری کن ، مگر از یک متن اصلی ، نسخه برداری نمی شود ?! و این همان فرمایش خداوند است که فرموده : « انا کنا نستنسخ ما کنتم تعملون » ( سوره جاثیه45/ 29) _ ما آن چه را شما عمل می کنید ، نسخه برداری می کنیم _ . } اما اگر لوح محفوظ در بدن انسان با ریه ها تطابق دارد ! قلم با کدام اندام تطابق دارد ? با دقت به ساختمان قفسه سینه می بینیم که استخوان جناغ کاملا به شکل قلم می باشد !!! زائده خنجری استخوان جناغ به مثابه نوک قلم می باشد . تنه جناغ به مثابه بدنه قلم می باشد . دسته جناغ به مثابه انتهای قلم می باشد . اما در حدیث آمده بود که نون نهری در بهشت بود که از برف سفیدتر بود و منجمد شد . حال نون در بدن کجاست ? با دقت به ساختمان قفسه سینه در می یابیم که استخوان دنده ها شکل نیم دایره ای نون شکل دارند . که با غضروف دنده ای به استخوان جناغ متصل می شود . بنابراین قلم ( استخوان جناغ ) لوح محفوظ ( ریه ها ) و نون استخوان دنده می باشد . و این خود تطبیق دیگری در شباهت عالم صغیر و کبیر است . 😊 @soltannasir ✏️📝🖍🖌✒️🖋🖊
تصویر استخوان جناغ که به شکل « قلم » می باشد . زائده خنجری ، نوک قلم و تنه جناغ ، بدنه قلم و دسته جناغ ، انتهای قلم می باشد . @soltannasir
تصویر استخوان دنده که به مانند شکل حرف « ن » نیم دایره ای می باشد . @soltannasir
تصویر استخوان جناغ که به مثابه قلم می باشد و استخوان دنده پنجم که به حرف « ن » که در حدیث نهر دانسته شده شباهت دارد .
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 96 } { تعلیقات 6 } { تحقیق حقیقت قلم و تطابق آن 3 } { تحقیقی در جایگاه فرشتگان در بدن } ادامه ...👇 اما اینکه در حدیث آمده که نون فرشته ای است که وحی را به قلم می رساند و قلم به لوح و لوح فرشته ای است که وحی را به اسرافیل می رساند و او به میکاییل و او به جبراییل و جبراییل هم به پیامبران می رساند . اگر قلم با استخوان جناغ و ریه ها با لوح تطابق داشته باشد . بنابراین احتمال دارد که سایر فرشتگان نیز در بدن انسان تطبیقی با اندام های بدن داشته باشند . در حدیث آمده که قلم وحی را به لوح وولوح به اسرافیل می رساند . حال جایگاه اسرافیل در بدن کجاست ? جایگاه قلم در بدن استخوان جناغ است و سر استخوان جناغ (قلم ) و ریه ها (لوح ) رو به سوی 👈 پرده دیافراگم است که در عمل تنفس نقش مهمی دارد . بنابراین پرده دیافراگم میتواند با توجه به حدیث مزبور جایگاه اسرافیل باشد . و نکته جالب این تطبیق این است که می دانیم یکی از اعمال اسرافیل نفخ صور است . بنابراین اسرافیل با عمل دم و تنفس ارتباط معنا دار دارد . اما جایگاه میکائیل کجاست ? در حدیث آمده بود که اسرافیل وحی را به میکائیل می دهد . از سویی می دانیم که در عمل تنفس عضلات شکمی نقش مهمی دارند . همچنین می دانیم که میکائیل ملک موکل بر ارزاق است . و رزق با دستگاه گوارش ( معده و روده ها ) ارتباط دارد . بنابراین جایگاه میکائیل در بدن انسان دستگاه گوارش می باشد . نکته : پیشتر در دروس اشاره شد که دستگاه گوارش با برج سنبله تطابق دارد بنابراین میکائیل نیز با برج سنبله در ارتباط است . اما جایگاه جبرائیل کجاست ? جایگاه جبراییل در گلو و به طور خاص حنجره و تارهای صوتی أن می باشد . همانگونه که جبرائیل پیام وحی حق تعالی را به انبیا الهی می رساند . حنجره و تارهای صوتی آن نیز هوای تنفس شده را به صورت صوت در می آورند . جایگاه آریل کجاست ? یکی از فرشتگان خداوند «آریل» یا 👈شیر خدا است که در حدیث مزبور بدان اشاره نشده بود . از آریل با عنوان 👈 پادشاه بادها نیز یاد می شود . پیشتر گفته شد که کبد با برج 👈اسد در ارتباط است . و آریل هم شیر خدا است . همچنین کبد در زیر پرده دیافراگم قرار دارد . و بخشی از عضلات شکمی که در محل کبد ( سمت راست شکم) قرار دارند در عمل تنفس نقش دارند . اما جایگاه عزرائیل کجاست ? حق تبارک تعالی در قرآن مجید و عزیز در آیه 83 سوره واقعه می فرماید : 👇 { فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿۸۳﴾ پس چرا هنگامي كه جان به گلوگاه ميرسد (توانائي بازگرداندن آن را نداريد)؟! (۸۳ ) }ّ بنابراین جان در منطقه حلقوم یعنی محلی بالاتر از حنجره ( محل جبراییل ) قبض می شود . توسط چه کسی ? عزراییل در طب نیز اشاره به این نکته شده که روح بخاری اگر از دهان بیرون بیاید . شخص می میرد . و اصطلاح معروف جان به لب شدن از اینجاست . بنابراین محل عزرائیل منطقه حلقوم و دهان است . پیشتر در دروس تطابق شکل صور فلکی دایره البروج با اندام های بدن گفته شد که برج سرطان شامل قفسه سینه و دستگاه تنفس نای و نایژه ها می باشد که به خرچنگ شباهت دارد و برج ثور به استخوان اسفنوئید شباهت دارد . بنابراین با توجه به این مسئله همانگونه که ملاحظه می نمایید روح از محل برج سرطان از بدن خارج می شود . در کتاب اساطیر یونانی و صور فلکی صفحه 33 درباره اسطوره برج سرطان آمده : 👇 { بسیاری از اقوام باستانی در صورت فلکی سرطان که به علت ستاره های کم سویش مانند لکه کم رنگی در آسمان رویت می شود 👈 دروازه ای را تصور می کردند . آنها معتقد بودند که 👈 روح آدمیان از میان این دروازه از 👈 آسمان به زمین می آید. } یعنی روح از محلی در عالم کبیر که به بدن وارد می شود از همان محل در عالم صغیر از بدن خارج می شود . منتهی در هنگام تولد روح مجرد( بنا به اسطوره ) به سوی بدن حرکت می نماید و در هنگام مرگ روح بخاری . اما جایگاه ابلیس (عزازیل ) لعنت الله علیه پیش از خلع و لعن کجا بود ? به نظر فقیر جایگاه وی در محل شاخ برج ثور یا استخوان اسفنوئید بود . یعنی محل چاکرای آجنا در بدن . در حدیث وی معلم ملائکه بود . بدین خاطر وی دارای چنین جایگاه رفیعی بوده است . ادامه دارد ... @soltannasir 🌞☀️
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 97 } { تعلیقات 7 } { تحقیق حقیقت قلم و تطابق آن 4} { تحقیق جایگاه فرشتگان در بدن 2} ادامه ...👇 اما ابلیس پس از سقوط از جایگاهش که با برج ثور در ارتباط بود به شش برج بعد یعنی برج عقرب هبوط نمود . برج عقرب جایگاه اندام های جنسی است . ( به دروس تطابق شکل صور فلکی دایره البروج با اندام های بدن مراجعه شود ) و مهم ترین حربه تسلط ابلیس بر آدمیان نیز از طریق شهوت جنسی می باشد . همچنین برج عقرب در بدن انسان را می توان با حدود زمین یکی دانست . پیشینان در عصر اسطوره ، قائل به وجود سه جهان بودند . که این سه جهان به ترتیب عبارت است از : 👇 1: عالم زیرین : عالم تاریک مردگان که عالم زیر زمین نیز نامیده می شود . 2: عالم میانی : که شامل زمین و آنچه بین آسمان و زمین است . 3: عالم بالایی که شامل آسمانها می شود . الله تبارک تعالی نیز در آیه 6 سوره مبارکه طه بدین سه عالم اشاره نموده : 👇 { لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى ﴿۶﴾ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين و آنچه ميان آن دو و آنچه زير خاك است از آن اوست (۶) } حال اگر به ساختار بدن انسان دقت نمایید . آن را سه قسمتی می یابیم : 👇 1: سر و گردن : که معادل عالم بالایی در اساطیر می باشد . 2: تنه : معادل عالم میانی می باشد 3: پاها : معادل عالم زیرین می باشد . از آنجایی که اندام های جنسی در مرز بین عالم زیرین (پاها ) و عالم میانی ( تنه) هستند . می توان برج عقرب که ابلیس بدان هبوط نمود و اندام های جنسی بدان منسوبند را به عنوان منطقه روی زمین در نظر گرفت . و این با داستان هبوط و خلع ابلیس لعنة الله علیه به روی زمین هماهنگی دارد . نکته 1 : باید توجه داشت که برج ثور محل نشستن ابلیس ، منسوب به کوکب 👈زهره است . و برج عقرب هم که ابلیس بدان هبوط نمود نیز همانگونه که پیشتر گفته شد هرچند که منسوب به کوکب مریخ است اما با ایزدان آب و 👈کوکب زهره در ارتباط تنگاتنگ است . شاید این دلیل ارتباط معنا دار ابلیس و کوکب زهره باشد که در سنت کنعانی و همچنین بعضی متون یهودی و مسیحی بدان اشاره شده است . در کتاب اشعیا در باره ابلیس آمده : 👇 { 12/14 : چگونه از آسمان هبوط کرده ای ? ای کوکب النهار ، فرزند سپیده دم ! ای که امت ها را ذلیل می ساختی چگونه به زمین افکنده شده ای ? 13: و تو در دل خود می گفتی : « به آسمان صعود نموده ، کرسی خود را بالای ستارگان خدا خواهم افراشت ، و بر کوه اجتماع در اطراف شمال جلوس خواهم نمود . 14: بالای بلندیهای ابرها صعود کرده ، مثل حضرت اعلی خواهم شد . » 15: لکن به هاویه به اسفلهای حفره فرود خواهی شد . } ( کتاب اشعیا 14: 12 الی 15) { کوکب النهار یا فرزند سپیده دم همان هیلل بن شحر عبری یا ائوسفروس روایت یونانی تورات یا لوسیفر ( شیطن ) است که در روایت لاتینی کتاب مقدس آمده است . همه این نام ها برابر نهاده «زهره» است که در آسمان سپیده دم دیده می شود ، اما با طلوع خورشید ناپدید می گردد ، تنها « محو می شود » ، نه آنکه « سقوط می کند » . } ( جهان اسطوره ها صفحه 261) نکته 2 : پیشتر در دروس گفته شده بود که حرکات کوکب زهره باجلوه گری خاصی همراه است و ایزد بانوهای کوکب زهره ، ایزدانی سیمیاگر و جلوه گر می باشند . بنابراین جلوه گری و سیمیاگری کار ایزدبانوان کوکب زهره است . اما ابلیس لعنة الله نیز جلوه گر می باشد . و دنیا را در چشم مردمان جلوه می دهد . همچنین می دانیم که در اساطیر از ابلیس با عنوان ملک طاووس یاد می شود . و یکی از ویژگی های طاووس نر ، جلوه گری با نمایش پرهای زیبایش می باشد. نکته 3 : اینکه در کتاب اشعیا آمده کوکب النهار ( ابلیس ) در دل خویش می گوید به آسمانها صعود خواهم کرد . درست است . یکی از مهم ترین اهداف ابلیس در نبرد آخرالزمان سعی در بازگشت به جایگاه پیشین خویش است . که هرگز بدین مهم دست نخواهد یافت . تسلط بر چاکرای آجنا نیز در راستای این هدف می باشد !!! نکته 4 : دانستن محل درست فرشتگان مقرب نظیر عزرائیل و اسرافیل و میکائیل و جبرائیل و حتی آریل در بدن انسان بر اساس تطابق عالم صغیر و عالم کبیر ، می تواند به درمان بیماری های لاعلاج عضو مربوطه کمک نماید . من باب مثال از دعوت آریل می توان برای درمان بیماری های کبد نظیر سرطان کبد و .. استفاده نمود . از دعوت میکائیل برای درمان بیماری های دستگاه گوارشی و از دعوت جبرائیل برای درمان بیماری هایی نظیر سرطان حنجره و از دعوت عزرائیل برای درمان بیماری نظیر سرطان مری ، و از اسرافیل برای سرطان ریه و .... استفاده نمود . ادامه دارد ... @soltannasir ⭐️💫🌟✨
تصویر جلوه گری طاووس نر با باز نمودن پرهای زیبای خویش . اگر به شکل پر طاووس دقت نمایید بی شباهت به تک چشم نیست ! و این شباهت اسطوره ای ماجرای ابلیس( ملک طاووس ) وجایگاه تک چشم میباشد @soltannasir
داستان کربلایی کاظم ساروقی 👆 و چگونگی حافظ قرآن شدن وی . آنچه در این داستان مهم است . انتقال قرآن به سینه وی با دست کشیدن است . به هر حال روزی دنیای علم در خواهد یافت که علوم معنوی در بافت بیرونی ریه ها که به مثابه لوح محفوظ است . ثبت می شود . @soltannasir
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 98 } { تعلیقات 8 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی و تطابق آن } ادامه ...👇 اما در آیات و روایات اسلامی به وجود دو درخت بزرگ در عالم کبیر اشاره شده است : 👇 1: درخت طوبی در آیه 29 سوره مبارکه رعد : 👇 { الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ 👈 طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ﴿۲۹﴾ = كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند خوشا به حالشان و خوش سرانجامى دارند (۲۹) } و 2: درخت سدرة المنتهی در آیات 14 و 16 سوره مبارکه نجم : 👇 { وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى ﴿۱۳﴾عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى ﴿۱۴﴾عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى ﴿۱۵﴾إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى ﴿۱۶﴾ = و قطعا بار ديگرى هم او را ديده است (۱۳)نزديك سدرالمنتهى (۱۴) در همان جا كه جنةالماوى است (۱۵)آنگاه كه درخت سدر را آنچه پوشيده بود پوشيده بود (۱۶) } اما برای پی بردن به حقیقت شجره طوبی و سدرة المنتهی به احادیثی که در تفسیر این آیات روایت شده نگاه می نماییم : 👇 ابتدا روایات تفسیر آیه 29 سوره مبارکه رعد در باب شجره طوبی به نقل از تفسیر روایی البرهان : 👇 { 4 ) علی بن ابراهیم، از پـدرش، ازحسن بن محبوب، از علی بن رئـاب ، از ابوعبیـده ، از امام صادق علیه السـلام روایت میکند که فرمود : طوبی ، درختی است در بهشت و درخـانه امیرالمؤمنین علیه السـلام و درخانه هر یک ازشـیعیان شاخه اي ازشاخه هـاي این درخت و برگی از برگهـاي این درخت هست که زیرسـایه آنهـا ملـتی از ملت هـا می آساینـد . و فرمـود : حضـرت محمدصـلی الله علیه و آله حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را زیاد میبوسید . عایشه این موضوع را ناخوش میداشت. پس رسول خداصلی الله علیه و آله به عایشه فرمود: اي عایشه! وقتی به معراج برده شدم، وارد بهشت گشتم ، جبرئیل مرا به نزدیکی طـوبی برد و از میـوه آن درخت به من داد و من از آن میـوه خـوردم . خداونـدآن میوه را به آبی در پشت من مبـدل سـاخت و چون به زمین بازگشـتم ، باخـدیجه همبستر شدم وخدیجه ، فاطمه سـلام الله علیها را باردار شد . من هرگاه بوسه بر روي فاطمه سلام الله علیه میزنم، بوي درخت طوبی را از وي استشمام میکنم. 5 ) و نیز از وي از پـدرش ، از محمد بن ابی عمیر ، از هشام بن سالم، از امام صادق علیه السـلام روایت شده است که درحدیث معراج رسول خداصـلی الله علیه و آله می فرماید : یکی ازچیزهایی که رسول خداصـلی الله علیه و آله در معراج دید، این بود که فرمود : ناگهان با درختی مواجه شـدم که اگر پرنـده اي فرسـتاده شود تا پیرامون ریشه آن بچرخد ، حتی بعد از هفتصدسال نیز به اینکار موفق نمیشود . 👈هیـچ خانه اي در بهشت نیست ، مگر آنکه👈 شاخه اي از این درخت ، در آن خانه وجود دارد . به جبرئیـل گفتـم: اي جبرئیـل ! ایـن چیست؟جبرئیـل گفت: این 👈 درخت طـوبی است .خداونـد فرمـوده است : « َطوبی لهم و حسن مآب » 6) ابن بـابویه از مظفر بن جعفري بن مظفر بن علوي - که خداونـد از اوخشـنود باد -ازجعفر بن محمـدبن مسـعود ، از جعفربن احمد از َعمر کی بو َفکی ، ازحسن بن علی بن فضال، از مروان بن مسلم ، از ابو بصیر ، از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود : خوشا به حال آن کس که در زمان غیبت قائم ما علیه السلام به ما تمسک جویـد و بر اعتقاد به اصول ما ثابت قـدم بمانـد ؛ پس بعـداز هـدایت یافتن ، قلب او منحرف نگردد . عرض کردم : فـدایت شوم! طوبی چیست؟ فرمود: درختی در بهشت است که ریشه آن در منزل علی بن ابیطـالب علیه السـلام است و 👈درخـانه هر مؤمنی در بهشت ، شاخه اي از این درخت وجود دارد . خداوند متعال در این باره فرموده است: « طوبی لهم و حسن مآب » .. } ادامه دارد ... @soltannasir 🌵🌲🎄🌳🌴🌱🌿☘🍀
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 99 } { تعلیقات 9 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی و تطابق آن 2 } ادامه ...👇 { ... 7) محمـدبن یعقوب از برخی ازشـیعیان ، از احمـد بن محمـد بن خالـد ، از پـدرش ، از عبـدالله ابن قـاسم ، از ابو بصـیر ، از امام صـادق علیه السـلام نقـل کرده است که امیر مؤمنـان علیه السـلام فرمود : مردم دیندار نشانه هایی دارنـد که با آنها شـناخته می شوند که عبارتند از : راست گویی ، امانتداري ، وفاي به عهد ، پیوند با خویشاوندان ، مهربـانی درحق بینوایـان ، کمتر زنان را مراقب بودن و زیر نظر داشتن _ و یا فرمود : بـا زنـان کم آمیختن – ، نیکی کردن ، خوش اخلاقی، بردباري و فراخی خلق ، جست وجوي علم و هر آنچه که موجب نزدیکتر شـدن به خداونـد متعال شود: « طوبی لهم و حسن مآب » و طوبی درختی است که اصل آن درخانه پیامبر اکرم حضرت محمدصلی الله علیه و آله است و درخانه هر مؤمنی در بهشـت شـاخه اي از ایـن درخـت وجـود دارد و 👈 در دل مـؤمن، هیـچ خواهشـی پدیـد نمی آیـد ، مگر 👈 آنکـه این درخت ، آن خواهش او را فراهم میکنـد . اگرسوار چـابکی درسـایه این درخت ، صـدسـال حرکت کنـد ، ازسایه آن درخت بیرون نمی رود . اگر از پایین این درخت ، کلاغی پرواز کنـد ، نمی توانـد به بالا يا پایین درخت برسـد ، مگر آنکه پیر شـده وسـقوط کند . پس بیاییـد و براي رسـیدن به چنین نعمتی رغبت کنیـد . مؤمن ، همواره به خویشـتن می پردازد و مردم از او در آسایشـند . چون شب بر اوسایه افکند ، چهره برخاك می نهد و با برترین اعضاي بدنش (پیشانی) به درگاه خدا سجده می آورد و باخداوندي که او را آفریده ، راز و نیاز میکند تا او را از اسارت برهاند . هان! بیایید و اینچنین باشید . این حـدیث را ابن بابویه در امالی چنین نقل کرده است : حسـین بن احمد بن ادریس ، از پدرش ، از احمدبن محمدبن عیسـی، از پدرش، از عبداالله بن قاسم ، از پدرش، از ابو بصیر، از امام صادق علیه السلام از پدران گرامی اش علیهمالسلام روایت کرد و فرمود : امیر مؤمنان علیه السـلام فرمود... و بقیه حـدیث را ذکرکرد ، جز جمله 👈 «معاشـرت انـدك با زنان» و همین حدیث را با تغییر اندکی درسـیاق حدیث ذکرکرده است . این مطالب ، همه آن چیزي بود که از نسـخه آن کتاب در اختیار من است و در مجلس سی و نهم قرار دارد . 8) عیاشی از عمر و بن شمر ، ازجابر ، از امام باقر علیه السلام ، از پدرش ، از پدرانش علیهم السلام نقل میکند که فرمود : روزي رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بود . اُم َایمن نزد ایشان آمد و در لباس زبرین او چیزي بود . رسول خداصلی االله علیه از او پرسـید : اي ام ایمن! در بالا پوشت چه داري؟ عرض کرد : اي رسول خـدا ! فلانی، دختر فلان خان مرا به عقـدکسـی درآوردند و برسرش چیزي نثارکردنـد و من از آن مقـداري برداشـتم . ام ایمن گریه کرد و رسول خداصـلی الله علیه و آله به او فرمود : چرا گریه می کنی ?عرض کرد: فاطمه سلام االله علیها را به خانه بخت فرستادي و برسر او چیزي نثار نکردي! رسـول خـداصـلی االله علیه و آله به او فرمود :گریه مکن ، به آن خداونـدي که مرا به حق ، بشـارت دهنـده و بیم دهنـده مبعوث گردانیـده است ، در عقـد فاطمه سـلام االله علیها جبرئیل و میکائیل و اسـرافیل همراه با هزاران فرشـته حضور یافتنـد وخداوند به درخت طوبی فرمـان داد تـا برسـر آنان از زیورآلات بهشت، ابریشم وسـندس و اسـتبرق و مرواریـد و زمرد و یاقوت و عطر بهشتی نثارکردنـد وخداوند درخت طوبی را کابین و مهریه فاطمه سـلام االله علیها قرار داد و این درخت- در بهشت- درخانه علی بن ابی طالب علیه السلام قرار دارد . 9) ابان بن َتغلب گفته است : پیامبر صـلی الله علیه و آله ، فاطمه سـلام الله علیها را بسـیار میبوسید. عایشه ایشان را به این خاطر سرزنش کرد و عرض کرد : اي رسول خـدا ! توفاطمه را زیاد میبوسـی؟ پیامبرصـلی الله علیه و آله به او فرمود : واي بر تو باد ! زمانی که من به معراج رفتم ، جبرئیل مرا به کنار درخت طوبی برد و به من از میوه آن درخت داد و من از آن خوردم . آن میوه در پشت من به آب تبـدیل شـد و هنگامی که به زمین بازگشـتم ، باخدیجه همبسترشدم و او فاطمه را باردارشد . من هر وقت فاطمه را میبوسم ، رایحه درخت طوبی از او به مشامم میرسد . } ادامه دارد ... (س) (ع) @soltannasir 🌲🌳🌵🌱☘🌴🌿🎄
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 100} { تعلیقات 10 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی و تطابق آن 3 } ادامه ...👇 { 12: ابو بصـیر از امـام صادق علیه السـلام نقل کرده است که فرمود : مؤمن چون به برادر مؤمنش برسـد و با هم مصافحه کننـد، مادامی که مصافحه میکننـد ، گناهانشان چون ریزش برگ درختان بریزد و هنگامی که از هم جداشوند ، دو فرشـته موّکل بر آنها می گوینـد : خداوند ، جزاي خیرتان بدهد. اگر هر یک از دیگر ي پیوسـته مراقبت نماید ، منادي بانگ برآورد که : خوشا به حالشـان وچه خوش سـرانجامی دارنـد . طوبی، درخـتی در بهشت است که اصـل آن در منزل امیر مؤمنـان علیه السـلام است و شاخه هاي آن در منازل دیگر بهشتیان . چون از یکدیگر جداشوند ، دو فرشـته بزرگوار آن دو راصدا زده و میگویند: اي دو ولی خداوند ! احترام وکرامت الهی برشما مژده باد و بهشت نیز در پیش ماست. 15) در کتاب «صفه الجّنه و الّنار» باسند از َعوف، به نقل ازجابر ، از امام باقر علیه السلام و به نقل از پیامبرصلی الله علیه و آله روایت شده است که در توضیح آیه « طوبی لهم و حسن مآب » فرمود : مقصد ، خوش سرانجامی است اما طوبی ، درختی است در بهشت که تنه آن در منزل حضـرت محمدصـلی الله علیه و آله است و اگر پرنده پروازش را از تنه این درخت آغاز کند ، به شاخه هاي آن نخواهـد رسـید که پیري او را از پاي درخواهد آورد . بر روي هر برگ این درخت ، فرشـته اي وجود دارد که به ذکر خداونـد مشـغول است. در هر یـک ازخـانه هاي اهل بهشت ،شاخه اي ازشاخه هاي این درخت وجود دارد و شاخه هاي آن از پشت باروي باغ بهشت دیـده میشود که بار آن زیور و زینت و میوه هایی است که مؤمنان خواسـتار آنند . هر چیزي از آن برداشـته شود و اسـتفاده گردد ، خداونـد دوبـاره به همان حالت اول برمیگردانـد ؛ زیرا که کسب اهالی بهشت – در دنیا- حلال بود ، آنان به قصد قربت ، انفاق کردند و از زیاده اموالشان بخشیدند ؛ پس رستگار شده و نجات یافتند . 26) ابن بـابویه در امـالی با سـند خود از عبـداالله بن سـلیمان- که قرائت کننـده کتاب بوده- درحـدیثی که ویژگیهاي پیامبر صلی الله علیه و آله را ذکرکرده و این حـدیث، قدسـی است و ازخداونـد متعـال نقـل شـده است ، آورده که خداونـد وصـف حضـرت محمدصلی الله علیه و آله را براي عیسی علیه السلام بیان داشته و فرموده است : نه قبل و نه بعداز وي ،چونان او دیده نشـده است : خوش بوي، بسـیار نکاح کننـده زنان، داراي نسل اندك و لیکن مبارك که او راخانه اي است در بهشت ، بی آن که هیاهو یاخسـتگی در آن باشـد . او نسل خویش را در پایان دنیا ، سـرپرستی وضـمانت کنـد ، آنچنانکه زکریا ، سرپرسـت مادرت بود . او دو جوان دارد که به شـهادت میرسـند .کلام او قرآن است و دین او اسـلام و من خود ، سـلام هسـتم .خوشا به حال آن کس که زمانه او را درك کند و در دوران او زنده باشد و سـخن او را بشـنود . عیسـی علیه السـلام پرسید : پروردگارا! طوبی چیست؟ فرمود : درختی است در بهشت ، من خود آن راکاشته ام . این درخت ، بر همه بهشت ،سایه افکنده و اصل آن از رضوان است ؛ آب آن از چشـمه تسـنیم است وخنکی کافور را دارد و طعم آن زنجبیل است . هرکس جرعه اي از آن چشـمه بنوشـد ، دیگر تشـنگی را از آن پس ، احسـاس نخواهـدکرد . عیسـی علیه السـلام عرض کرد : خداونـدا ! مرا از آن آب بنوشـان ! فرمود اي عیسـی ! تا زمانی که محمد صـلی الله علیه و آله از آن آب ننوشـیده ، نوشـیدن آن بر بنی بشـر ،حرام است . تا امت آن پیامبر صـلی الله علیه و آله از این چشـمه ننوشـیده اند ، نوشـیدن آن بر دیگر امت ها حرام است. اي عیسی ! اکنون تو را به سوي خویش ، فراز میآورم و آنگاه در پایان دنیا ، تو را فرود می آورم تا از امت این پیامبرصـلی الله علیه و آله شگفتیها ببینی و آنان را در مصاف با دجال لعین یاري رسانی . تو را در وقت نماز فرود می آورم تا با آنان نمازکنی ؛ زیرا آنان امتی هسـتند که خداوند به آنان رحمت آورده است . } ( ترجمه تفسیر روایی البرهان تفسیر آیه 29 سوره مبارکه رعد ) ادامه دارد ... (ع) @soltannasir 🌳🌲🎄🌿🌵🌱☘🌴
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 101 } { تعلیقات 11 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی و تطابق آن 4 } ادامه ...👇 اما حال تفسیر سدرة المنتهی در احادیث به نقل از تفسیر روایی البرهان : 👇 { 18) همچنین (علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خویش ) گفته است : سپس خداوند فرموده : « عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى » ، بعد از آن به او اذن داد و به آسمان بالا رفت و فرمود : « ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى *وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى * ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى* فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى » ، فاصله بین ( ایجاد ) لفظ ( از طرف خداوند ) و گوش شنوای رسول خدا ، به مقدار فاصله زه کمان تا چوب کمان بود ، « فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى » . از رسول خدا (ص) سوال کردند : آن وحی چه بود ? فرمود : بر من وحی شد که علی سید و سرور اوصیا ، امام و پیشوای متقین ، رهبر و راهنمای پیشانی سفیدان ( افراد خوشبخت و سعادتمند ) می باشد ، او اولین خلیفه ای است که آخرین پیامبر ، او را خلیفه خود قرار می دهد ، پس از آن مردم وارد گفتگو شدند و به حضرت گفتند : آیا این پیام از خدا و رسولش می باشد ? خداوند جلیل به رسولش (ص) فرمود : به این افراد بگو : « مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى » و سپس به عنوان رد بر آن ها فرموده : « أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى » ، سپس رسول خدا (ص) به آن ها فرمود : من به این شیوه مأمور شده ام ، من مأمور شده ام که او را برای مردم منصوب و ( رسما ) معرفی کنم و بگویم : این ولی شما بعد از من می باشد ، او به منزله کشتی ( نوح ع) در زمان غرق شدن خواهد بود ، هر کسی که وارد آن شود نجات می یابد و کسی که بیرون آن باشد غرق ( و هلاک ) می گردد و بعد از آن فرمود : « وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى » ، یعنی این وحی را مرتبه ای دیگر هم دیدم ، 👈 « عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى » ، 👈 همان سدرة المنتهی که شیعیان در بهشت زیر آن ( می نشینند و ) بحث و گفتگو می کنند ، « إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى » ، آن هنگامی که پرده هایی از نوری ، نابینا نمی گردد ، بلکه آن ها را می بیند « مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى » ، قلب بر آنچه وحی شده ،طغیان ( و زیاده گویی ) نمی کند ، « لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى » یعنی هر آینه کلامی را شنید ، که اگر به او قدرت و توان داده نمی شد ، نمی توانست درک کند و بشنود . 19) سپس علی بن ابراهیم در مورد فرمایش خداوند متعال : « وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى  » ، گفته است : منظور در آسمان هفتم بوده است . و اما به عنوان رد بر کسانی که منکر بهشت و دوزخ هستند ، خداوند متعال فرموده است : « عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى» که در آسمان هفتم می باشد و هم در کنار آن است . معراج رسول خدا (ص) و فضائل امیرالمومنین و ازدواج با فاطمه (س) : 👇 20) همچنین با سند خود از ابو برده اسلمی روایت کرده است ، که گفت : از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود : ای علی ! به درستی که خداوند تو را در هفت موضع حاضر و شاهد من قرار داد ، اولین آن ها شبی بود که به آسمان بالا برده شدم و جبرئیل به من گفت : برادرت کجاست ? گفتم : او را به جای خود گذارده ام ، گفت : از خداوند درخواست کن تا او را نزدت بیاورد و من دعا کردم پس ناگهان مثال تو را در کنار خود دیدم و فرشته ها صف آرائی کرده بودند ، گفتم : ای جبرئیل ! این ها چه کسانی هستند ? پاسخ داد : این ها همان هایی می باشند که خداوند روز قیامت به همراهی تو مفتخر و مباهات می گرداند ، پس من نزدیک شدم و از آن چه در گذشته اتفاق افتاده و در آینده تا قیامت اتفاق می افتاد سخن گفتیم . موضع دوم ، هنگام دومین معراج من بود که جبرئیل به من گفت : برادرت کجاست ? گفتم : او را به جای خود گذارده ام ، گفت :از خداوند درخواست کن تا او را نزدت بیاورد و من دعا کردم پس ناگهان 👈 مثال تو را در کنار خود دیدم ، سپس پرده از هفت آسمان برایم برداشته شد به طوری که تمام ساختمان ها و ساکنین آن ها و جایگاه های فرشته ها را مشاهده کردم . موضع سوم ، زمانی بود که به سوی جنیان مبعوث گشتم و جبرئیل به من گفت : برادرت کجاست ? گفتم : او را به جای خود گذارده ام ، گفت : از خداوند در خواست کن تا او را نزدت بیاورد و من دعا کردم پس ناگهان تو را در کنار خود دیدم و هیچ سخنی و گفتگویی بین من و آن ها مطرح نشد مگر آن که تمامی آن ها را شنیدی . موضع چهارم ، شب قدر می باشد که از مختصات و ویژگی های ما قرار گرفته است و برای غیر از ما نخواهد بود . موضع پنجم ، این بود که به درگاه خداوند در مورد تو چیزهایی را خواستم و تمامی آن ها را به غیر از نبوت ، عطا نمود و فرمود : ای محمد ! نبوّت را از ویژگی های تو قرار دادم و به وسیله تو به آن پایان بخشیدم . } ادامه دارد .. @soltannasir 🌳
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 102 } { تعلیقات 12 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی و تطابق آن 5 } ادامه ...👇 { موضع ششم ، هنگامی بود که ( همچنین ) به آسمان برده شدم و خداوند تمامی پیامبران را جمع نمود و با آن ها نماز ( جماعت ) خواندم و شخصی همانند تو پشت من قرار داشت . موضع هفتم ، هلاکت و نابودی احزاب به دست من و تو انجام گرفت . و این حدیث رد بر کسانی است که منکر معراج هستند . 21) و نیز گفته است : از چیزهایی که رد منکرین آفرینش بهشت و دوزخ می باشد ، این حدیث است که پدرم از برخی اصحابش به طور مرفوعه ، روایت کرده است : هر کسی برای خواستگاری فاطمه (س) نزد رسول خدا (ص) می رفت ، حضرت از او روی بر می گرداند و جواب منفی می داد تا آن که عموم مردان از ازدواج با فاطمه (س) مأیوس گشتند و هنگامی که رسول خدا (ص) تصمیم گرفت که فاطمه (س) را به ازدواج علی (ع) در آورد ، با او در این باره مشورت کرد و او هم در جواب اظهار داشت : ای رسول خدا ! شما خودتان هر آن چه صلاح می بینی در اولویت بر تصمیم و اقدام هستی ، ولی زن های قریش می گویند : او مردی کوتاه قد و شکم بزرگ است و دست هایش بلند می باشد و استخوان هایی برجسته دارد و جلوی سرش مو ندارد و. چشمانش درشت است و شانه هایش همانند سر استخوان های شتر ، بلند و برجسته می باشد و دندان هایش بر آمده و نمایان است ، مال و ثروتی هم ندارد . رسول خدا (ص) به او فرمود : ای فاطمه ! هنگامی که به معراج آسمان ها برده شدم ، این نوشته « لااله الا الله ، محمد رسول الله ،اید ته بوزیره ، و نصرته بوزیره » _ خدایی غیر از خدای یکتا وجود ندارد ، محمد رسول خداوند است ، من او را به وسیله وزیرش تأیید و یاری نموده ام _ را بر صخره بیت المقدس دیدم ، پس به جبرائیل گفتم : وزیر من کیست ? پاسخ داد : علی بن ابی طالب است . و چون به سدرة المنتهی رسیدم ، چنین نوشته ای « لااله الا الله ، محمد صفوتی من خلقی ، ایدته بوزیره و نصرته بوزیره » را دیدم ، به جبرئیل گفتم : وزیر من کیست ? پاسخ داد : علی بن ابی طالب است . وچون از گذر کردم و به عرش پروردگار جهانیان چنین نوشته ای « انا الله اله انا ، محمد حبیبی ، ایدته بوزیره ، و نصرته بوزیره » را بر استوانه عرش دیدم و بعد از آن وارد بهشت شدم ، و در آن جا 👈 _طوبی را دیدم که ریشه اش در خانه علی بود و در بهشت خانه ای نبود مگر آن که شاخه ای از این درخت در آن بود ، بالای این درخت ، سبدها و زنبیل هایی از سندس و استبرق قرار داشت و برای هر بنده مومن یک میلیون از آن ها می باشد و در هر یک از آن ها صدها هزار انواع حله به رنگ های مختلفی می باشد و هیچ یک از آن حله ها شبیه دیگری نیست ، این ها لباس های اهل بهشت می باشد ، در میان بهشت سایه ای کشیده شده ، گستردگی بهشت همچون آسمان و زمین است و برای کسانی که ایمان به خدا و رسولش آورده اند ، مهیا می باشد ، اگر شخص سواره در آن سایه بخواهد گردش کند ، در مدت صد سال پایان نمی یابد ، و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده : { وَظِلٍّ مَمْدُودٍ }(30 واقعه ) _سایه ای کشیده شده _ و زیر آن ( درخت طوبی ) انواع میوه ها برای اهل بهشت و ( تأمین ) خوراکی های آنان می باشد و ( این شاخه ها و میوه هایشان ) در منزل های آنان کشانده شده و آماده است و در هر تنه ای از آن هزار نوع میوه وجود دارد چه از آن هایی که در دنیا دیده و یا ندیده اید و همانندش را شنیده و نشنیده اید ، هر موقع از آن ها چیده شود ، فورا جایگزین آن می روید ، { لَا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ } ( واقعه 33)_ نه قطع و پایان می یابند و نه ( از استفاده ) ممنوع می شوند _ . و از 👈زیر آن درخت ، نهر آبی جاری است و _ نهری از آب که نمی گندد و متعفن نمی شود ، نهری از شیر که طعم و مزه آن تغییر نمی کند ، نهری از خمر که سبب لذت و شادی نوشندگان می باشد و نهری از پاکیزه و تصفیه شده _ از آن منشعب می شوند . ای فاطمه ! به درستی که خداوند در مورد علی ، هفت خصلت و ویژگی به من عطا نموده است ، او اول کسی است که با من از قبر خارج می شود ، او اول کسی است که با من بر صراط می ایستد و به آتش می گوید : این را بسوزان و آن را رها کن ، او اول کسی است که بدنش بعد از من پوشیده می شود ، او اول کسی است که با من در طرف راست عرش توقف می نماید ، او اول کسی است که با من درب بهشت را خواهد کوبید ، او اول کسی است که با من ( در بهشت ) ساکن ( منازل عالی رتبه ) خواهد شد ، او اول کسی است که با من از _مختوم ( آشامیدنی های دست نخورده و ناب ) می نوشد . ای ! این ها نعمت هایی هستند که خداوند آن ها را برای در آخرت قرار داده و در بهشت برایش مهیا نموده است ، در صورتی که دنیا را زاهدانه بگذراند . } ادامه دارد ... @soltannasir 🌴🌿🎄🌲🌳
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 103} { تعلیقات 13 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی و تطابق آن 6 } ادامه ...👇 { ... اما این که گفتی : شکمش بزرگ است ، به درستی که مملو از علم و دانشی می باشد که خداوند از ویژگی های او قرار داده و او را در بین امت من گرامی داشته است . و اما این که گفتی : جلوی سرش مو ندارد و چشمانش درشت است ، به درستی که خداوند او را به شکل و اوصاف آدم (ع) آفریده است . و اما این که دست هایش بلند و دراز است . به درستی که خداوند چنین قرار داده و آفریده تا به این وسیله دشمنان خود و دشمنان رسولش را به هلاکت برساند و خداوند به وسیله او دین خود را کامل می گرداند اگر چه مشرکین دوست نداشته باشند و به وسیله آن ها ( جنگ ها را ) فتح و پیروز می نماید و با مشرکین بر اساس تنزیل قرآن جنگ و کشتار می کند و با منافقین از اهل ظلم ، پیمان شکنان و فاسقین بر اساس تأویل قرآن قتال و کشتار می نماید . و خداوند از صلب او دو سید و سرور جوانان بهشت را _ که بهشت به وسیله آنان زینت می شود _ خارج می نماید . ای فاطمه ! خداوند هیچ پیامبری را مبعوث ننموده مگر این که ذریه و نسل او را از صلب او قرار داده ، ولی ذریه و نسل مرا از صلب علی قرار داده است ، اگر علی نبود ذریه و نسلی برای من باقی نمی ماند. پس از این ( بیانات و گفتگو ها ) حضرت فاطمه (س) اظهار نمود : ای رسول خدا ! من احدی از اهل زمین را بر علی مقدم نخواهم داشت . ابن عباس گوید : در چنین موقعیتی به خدا سوگند ! همتایی غیر از امام علی برای فاطمه (س) وجود نداشت . 25) شیخ صدوق با سند خود از مالک بن عیینه ، به نقل از حبیب سجستانی ، روایت کرده است ، که گفت : از امام باقر (ع) درباره فرمایش خدای عزوجل : « ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى* فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى * فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى » ، سوال کردم ? فرمود : ای حبیب ! آیه را اینگونه قرائت نکن ، بلکه ( این چنین ) بخوان : « ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى* فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى * فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِه_ یعنی رسول الله (ص) ِ مَا أَوْحَى » ، ای حبیب رسول خدا (ص) هنگامی که مکه را فتح نمود وجود خود را در عبادت خدای عزیز و جلیل و شکر نعمت هایش با طواف کردن خانه ( کعبه ) ، به رنج و سختی انداخت و ( امیرالموءمنین ) علی (ع) نیز همراه آن حضرت بود و زمانی که تاریکی شب آنان را فرا گرفت ، به قصد سعی بین ( کوه ) صفا و مروه رفتند و موقعی که از( کوه ) صفا به سمت مروه فرود آمدند و در وادی نزدیک نشانه ای که دیده ای قرار گرفتند نوری از آسمان تابید و آن دو ( بررگوار ) را در بر گرفت و کوه های مکه روشن شد و دیدگان آنان خشوع پیدا کرد ، پس هر دو فزع و ناراحتی شدید نمودند . سپس رسول خدا (ص) سر به سوی آسمان بلند کرد و ناگهان بالای سر خود دو انار دید ، آن دو انار را گرفت و خدای عزوجل وحی نمود : ای محمد ! این دو انار از میوه های بهشت چیده شده است و آن ها را غیر از تو و وصی تو علی بن ابی طالب ، کسی دیگر نمی خورد ، پس رسول خدا (ص) یکی از آن دو انار را خورد و انار دیگر را هم امام علی (ع) تناول نمود ، سپس خداوند به حضرت محمد (ص) وحی فرستاد ، آن چه را که وحی نمود . امام باقر (ع) افزود : ای حبیب ! « وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى *عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى * عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى » . یک بار دیگر رسول خدا (ص) هنگامی که به آسمان بالا رفت در 👈 نزدیکی 👈 سدرة المنتهی جبرئیل را مشاهده نمود و جبرئیل همان جا ایستاد و عرض کرد : ای محمد ! این جا محل توقف و جایگاهی است که خدای عزّوجلّ مرا در آن قرار داده و هرگز قدرت رفتن جلوتر را ندارم ، ولی شما جلو بروید تا به سدرة (المنتهی) برسی ، سپس در آن جا توقف نما ، پس رسول خدا (ص) به سمت سدره جلو رفت و جبرئیل (ع) توقف نمود . امام باقر(ع) فرمود : به این دلیل آن را «سدرة المنتهی » نامیده اند ، چون فرشتگان نگهبان ، اعمال اهل زمین را به آن محل ، بالا برده و تا محل سدره می رسانند و فرشته های نگهبان که همگی کرام برره هستند ، آن اعمال را وقتی به آن جا برده شد ، می نویسند ، پس چون اعمال بندگان را به محل سدره می رسانند ، رسول خدا (ص) نگاهی به آن می اندازند و شاخه های آن را می بینند که زیر عرش و اطراف آن می باشند . پس از آن ( امام باقر ع ادامه داد و ) فرمود : نور ( خداوند ) جبار عزیز و جلیل بر رسول خدا (ص ) تجلی کرده ، و چون آن نور ، حضرت را فرا گرفت از شدت عظمت نور ، چشمان حضرت باز و خیره ماند و شانه هایش به لرزه افتاد و خداوند متعال قلب رسولش را محکم و نور چشمانش را قوی گردانید تا حدی که آیات پروردگار را دید ، آن چه را که دید ، ...} ادامه دارد ... (ع) @soltannasir 🌳🌲🎄🌴
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 104 } { تعلیقات 14 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی و تطابق آن 7 } ادامه ...👇 { ...و همین معنای فرمایش خداوند است که فرموده :« وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى * عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى » که منظور موافات و رسیدن به حضرت سدرة المنتهی می باشد و پس از آن که حضرت محمد (ص) به آن جایگاه رسید ، با چشم آیات بزرگ الهی را ملاحظه کرد ، که مقصود بزرگ ترین آیات پروردگار می باشد . امام باقر(ع) فرمود : 👈 قطر و ضخامت سدره به مقدار مسیر صد سال راه از روزهای دنیا است و هر برگی از آن ، اهل دنیا را می پوشاند و به درستی که خدای عزّ وجلّ فرشته هایی دارد که آن ها را موکل و مأمور گیاهان و درختان و نخل خرما قرار داده ، به همین خاطر هیچ درخت نخلی نیست مگر آن که همراه آن فرشته ای است و آن را نگهداری می کند و اگر چنین نمی بود درندگان وحشی و حشرات زمین تمام آن ها را با ثمرات و میوه هایشان ، می خوردند . سپس ( امام باقر ع ) فرمود : و به همین خاطر ( که در کنار هر درخت فرشته ای وجود دارد ) رسول خدا (ص) از ادرار و مدفوع کردن زیر درخت یا نخلی که میوه و ثمر دارد نهی نموده است ، چون فرشته های موکّل در آن جا حضور دارند و بر همین اساس است که درخت و نخل هنگامی که دارای ثمر هست ، مأنوس می باشند ، زیرا فرشته ها در آن جا حاضر هستند . } در اینجا نقل احادیث در باب شجره طوبی و سدرة المنتهی را به پایان می بریم . احادیث نقل شده در این باره بیش از آنچه بود که در این مختصر آورده شد . هر کس بیش از این را طالب است می تواند به تفسیر روایی البرهان رجوع نماید . اما حال به بررسی احادیث نقل شده می پردازیم : 👇 عده ای از مفسرین با توجه به مضمون حدیثی که می گوید شاخه های شجره طوبی در خانه هر مومنی در بهشت وجود دارد . شجره طوبی را با سدرة المنتهی یکی می دانند . زیرا در سوره نجم و هم در احادیث محل جنة المأوی ، در نزدیک درخت سدره یا پایین آن دانسته شده است . عده ای از مفسرین نیز با توجه به بعضی احادیث مربوط به معراج که در آن رسول الله (ص) ، سدرة المنتهی و شجره طوبی را یکی پس از دیگری مشاهده نموده ، این دو درخت را جدای از یکدیگر می دانند . اما اینکه در حدیث گاه اصل شجره طوبی در خانه رسول الله(ص) دانسته شده و گاه در خانه امیرالمومنین (ع) در حدیثی بدان پاسخ داده شده که خانه رسول الله و امیرالمومنین در یک مکان است : 👇 { ابوعلی طبرسی به نقل از حسکانی و با سند او روایت کرده است : امام کاظم (ع) به نقل از پدران بزرگوارش فرمود : از رسول خدا (ص) پیرامون « طوبی » سوال کردند ? فرمود : درختی است که اصل آن در خانه من می باشد و شاخه های آن در خانه های اهل بهشت منتشر و پراکنده می باشد . و چون مرتبه ای دیگر سوال کردند : فرمود : (اصل آن ) در خانه علی(ع) است ، پس در همین رابطه با حضرت صحبت شد و حضرت فرمود : همانا خانه من و خانه علی در بهشت ، در یک مکان می باشد . } حال با توجه به تطبیق عالم کبیر و صغیر ، به جسم خویش نگاه می نماییم تا ببینیم که جایگاه شجره طوبی و یا سدره در بدن انسان کجا می باشد ? و تطبیق آن چگونه می باشد ?ّ با دقت به بدن در می یابیم که ساختار نای به مانند تنه درختی است که به دو بخش نایژه ها تقسیم می شود که نایژه ها وارد فضای دو خانه ( ریه ها ) می شود . که این دو خانه را می توان به دو خانه رسول الله (ص) و امیرالمومنین (ع) تشبیه نمود . یعنی اصل شجره طوبی و یا سدره یکی است که وارد دو خانه می شود . که یکی متعلق به رسول الله (ص) و دیگری متعلق به امیرالمومنین(ع) است . و سپس نایژه ها به نایژک ها تقسیم می شود که به مثابه شاخه های درخت می باشند . و در انتها نایژک ها وارد کیسه های هوایی می شود . و کیسه های هوایی را می توان به مثابه منزل مومنین در نظر گرفت که در حدیث اشاره شد که در خانه هر مومنی یک شاخه از آن ( شجره طوبی ) وجود دارد . ادامه دارد ... @soltannasir 🌵🌴🎄🌲🌳
تصویر دستگاه تنفسی ، که بخشی از آن شباهت به ساختار شجره طوبی و یا سدره در آیات و احادیث دارد . نای به مثابه تنه طوبی ، نایژک ها شاخه های طوبی و کیسه های هوایی منزل مومنین می باشد . @soltannasir