eitaa logo
سلطان نصیر
2.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 99 } { تعلیقات 9 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی و تطابق آن 2 } ادامه ...👇 { ... 7) محمـدبن یعقوب از برخی ازشـیعیان ، از احمـد بن محمـد بن خالـد ، از پـدرش ، از عبـدالله ابن قـاسم ، از ابو بصـیر ، از امام صـادق علیه السـلام نقـل کرده است که امیر مؤمنـان علیه السـلام فرمود : مردم دیندار نشانه هایی دارنـد که با آنها شـناخته می شوند که عبارتند از : راست گویی ، امانتداري ، وفاي به عهد ، پیوند با خویشاوندان ، مهربـانی درحق بینوایـان ، کمتر زنان را مراقب بودن و زیر نظر داشتن _ و یا فرمود : بـا زنـان کم آمیختن – ، نیکی کردن ، خوش اخلاقی، بردباري و فراخی خلق ، جست وجوي علم و هر آنچه که موجب نزدیکتر شـدن به خداونـد متعال شود: « طوبی لهم و حسن مآب » و طوبی درختی است که اصل آن درخانه پیامبر اکرم حضرت محمدصلی الله علیه و آله است و درخانه هر مؤمنی در بهشـت شـاخه اي از ایـن درخـت وجـود دارد و 👈 در دل مـؤمن، هیـچ خواهشـی پدیـد نمی آیـد ، مگر 👈 آنکـه این درخت ، آن خواهش او را فراهم میکنـد . اگرسوار چـابکی درسـایه این درخت ، صـدسـال حرکت کنـد ، ازسایه آن درخت بیرون نمی رود . اگر از پایین این درخت ، کلاغی پرواز کنـد ، نمی توانـد به بالا يا پایین درخت برسـد ، مگر آنکه پیر شـده وسـقوط کند . پس بیاییـد و براي رسـیدن به چنین نعمتی رغبت کنیـد . مؤمن ، همواره به خویشـتن می پردازد و مردم از او در آسایشـند . چون شب بر اوسایه افکند ، چهره برخاك می نهد و با برترین اعضاي بدنش (پیشانی) به درگاه خدا سجده می آورد و باخداوندي که او را آفریده ، راز و نیاز میکند تا او را از اسارت برهاند . هان! بیایید و اینچنین باشید . این حـدیث را ابن بابویه در امالی چنین نقل کرده است : حسـین بن احمد بن ادریس ، از پدرش ، از احمدبن محمدبن عیسـی، از پدرش، از عبداالله بن قاسم ، از پدرش، از ابو بصیر، از امام صادق علیه السلام از پدران گرامی اش علیهمالسلام روایت کرد و فرمود : امیر مؤمنان علیه السـلام فرمود... و بقیه حـدیث را ذکرکرد ، جز جمله 👈 «معاشـرت انـدك با زنان» و همین حدیث را با تغییر اندکی درسـیاق حدیث ذکرکرده است . این مطالب ، همه آن چیزي بود که از نسـخه آن کتاب در اختیار من است و در مجلس سی و نهم قرار دارد . 8) عیاشی از عمر و بن شمر ، ازجابر ، از امام باقر علیه السلام ، از پدرش ، از پدرانش علیهم السلام نقل میکند که فرمود : روزي رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بود . اُم َایمن نزد ایشان آمد و در لباس زبرین او چیزي بود . رسول خداصلی االله علیه از او پرسـید : اي ام ایمن! در بالا پوشت چه داري؟ عرض کرد : اي رسول خـدا ! فلانی، دختر فلان خان مرا به عقـدکسـی درآوردند و برسرش چیزي نثارکردنـد و من از آن مقـداري برداشـتم . ام ایمن گریه کرد و رسول خداصـلی الله علیه و آله به او فرمود : چرا گریه می کنی ?عرض کرد: فاطمه سلام االله علیها را به خانه بخت فرستادي و برسر او چیزي نثار نکردي! رسـول خـداصـلی االله علیه و آله به او فرمود :گریه مکن ، به آن خداونـدي که مرا به حق ، بشـارت دهنـده و بیم دهنـده مبعوث گردانیـده است ، در عقـد فاطمه سـلام االله علیها جبرئیل و میکائیل و اسـرافیل همراه با هزاران فرشـته حضور یافتنـد وخداوند به درخت طوبی فرمـان داد تـا برسـر آنان از زیورآلات بهشت، ابریشم وسـندس و اسـتبرق و مرواریـد و زمرد و یاقوت و عطر بهشتی نثارکردنـد وخداوند درخت طوبی را کابین و مهریه فاطمه سـلام االله علیها قرار داد و این درخت- در بهشت- درخانه علی بن ابی طالب علیه السلام قرار دارد . 9) ابان بن َتغلب گفته است : پیامبر صـلی الله علیه و آله ، فاطمه سـلام الله علیها را بسـیار میبوسید. عایشه ایشان را به این خاطر سرزنش کرد و عرض کرد : اي رسول خـدا ! توفاطمه را زیاد میبوسـی؟ پیامبرصـلی الله علیه و آله به او فرمود : واي بر تو باد ! زمانی که من به معراج رفتم ، جبرئیل مرا به کنار درخت طوبی برد و به من از میوه آن درخت داد و من از آن خوردم . آن میوه در پشت من به آب تبـدیل شـد و هنگامی که به زمین بازگشـتم ، باخدیجه همبسترشدم و او فاطمه را باردارشد . من هر وقت فاطمه را میبوسم ، رایحه درخت طوبی از او به مشامم میرسد . } ادامه دارد ... (س) (ع) @soltannasir 🌲🌳🌵🌱☘🌴🌿🎄
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 100} { تعلیقات 10 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی و تطابق آن 3 } ادامه ...👇 { 12: ابو بصـیر از امـام صادق علیه السـلام نقل کرده است که فرمود : مؤمن چون به برادر مؤمنش برسـد و با هم مصافحه کننـد، مادامی که مصافحه میکننـد ، گناهانشان چون ریزش برگ درختان بریزد و هنگامی که از هم جداشوند ، دو فرشـته موّکل بر آنها می گوینـد : خداوند ، جزاي خیرتان بدهد. اگر هر یک از دیگر ي پیوسـته مراقبت نماید ، منادي بانگ برآورد که : خوشا به حالشـان وچه خوش سـرانجامی دارنـد . طوبی، درخـتی در بهشت است که اصـل آن در منزل امیر مؤمنـان علیه السـلام است و شاخه هاي آن در منازل دیگر بهشتیان . چون از یکدیگر جداشوند ، دو فرشـته بزرگوار آن دو راصدا زده و میگویند: اي دو ولی خداوند ! احترام وکرامت الهی برشما مژده باد و بهشت نیز در پیش ماست. 15) در کتاب «صفه الجّنه و الّنار» باسند از َعوف، به نقل ازجابر ، از امام باقر علیه السلام و به نقل از پیامبرصلی الله علیه و آله روایت شده است که در توضیح آیه « طوبی لهم و حسن مآب » فرمود : مقصد ، خوش سرانجامی است اما طوبی ، درختی است در بهشت که تنه آن در منزل حضـرت محمدصـلی الله علیه و آله است و اگر پرنده پروازش را از تنه این درخت آغاز کند ، به شاخه هاي آن نخواهـد رسـید که پیري او را از پاي درخواهد آورد . بر روي هر برگ این درخت ، فرشـته اي وجود دارد که به ذکر خداونـد مشـغول است. در هر یـک ازخـانه هاي اهل بهشت ،شاخه اي ازشاخه هاي این درخت وجود دارد و شاخه هاي آن از پشت باروي باغ بهشت دیـده میشود که بار آن زیور و زینت و میوه هایی است که مؤمنان خواسـتار آنند . هر چیزي از آن برداشـته شود و اسـتفاده گردد ، خداونـد دوبـاره به همان حالت اول برمیگردانـد ؛ زیرا که کسب اهالی بهشت – در دنیا- حلال بود ، آنان به قصد قربت ، انفاق کردند و از زیاده اموالشان بخشیدند ؛ پس رستگار شده و نجات یافتند . 26) ابن بـابویه در امـالی با سـند خود از عبـداالله بن سـلیمان- که قرائت کننـده کتاب بوده- درحـدیثی که ویژگیهاي پیامبر صلی الله علیه و آله را ذکرکرده و این حـدیث، قدسـی است و ازخداونـد متعـال نقـل شـده است ، آورده که خداونـد وصـف حضـرت محمدصلی الله علیه و آله را براي عیسی علیه السلام بیان داشته و فرموده است : نه قبل و نه بعداز وي ،چونان او دیده نشـده است : خوش بوي، بسـیار نکاح کننـده زنان، داراي نسل اندك و لیکن مبارك که او راخانه اي است در بهشت ، بی آن که هیاهو یاخسـتگی در آن باشـد . او نسل خویش را در پایان دنیا ، سـرپرستی وضـمانت کنـد ، آنچنانکه زکریا ، سرپرسـت مادرت بود . او دو جوان دارد که به شـهادت میرسـند .کلام او قرآن است و دین او اسـلام و من خود ، سـلام هسـتم .خوشا به حال آن کس که زمانه او را درك کند و در دوران او زنده باشد و سـخن او را بشـنود . عیسـی علیه السـلام پرسید : پروردگارا! طوبی چیست؟ فرمود : درختی است در بهشت ، من خود آن راکاشته ام . این درخت ، بر همه بهشت ،سایه افکنده و اصل آن از رضوان است ؛ آب آن از چشـمه تسـنیم است وخنکی کافور را دارد و طعم آن زنجبیل است . هرکس جرعه اي از آن چشـمه بنوشـد ، دیگر تشـنگی را از آن پس ، احسـاس نخواهـدکرد . عیسـی علیه السـلام عرض کرد : خداونـدا ! مرا از آن آب بنوشـان ! فرمود اي عیسـی ! تا زمانی که محمد صـلی الله علیه و آله از آن آب ننوشـیده ، نوشـیدن آن بر بنی بشـر ،حرام است . تا امت آن پیامبر صـلی الله علیه و آله از این چشـمه ننوشـیده اند ، نوشـیدن آن بر دیگر امت ها حرام است. اي عیسی ! اکنون تو را به سوي خویش ، فراز میآورم و آنگاه در پایان دنیا ، تو را فرود می آورم تا از امت این پیامبرصـلی الله علیه و آله شگفتیها ببینی و آنان را در مصاف با دجال لعین یاري رسانی . تو را در وقت نماز فرود می آورم تا با آنان نمازکنی ؛ زیرا آنان امتی هسـتند که خداوند به آنان رحمت آورده است . } ( ترجمه تفسیر روایی البرهان تفسیر آیه 29 سوره مبارکه رعد ) ادامه دارد ... (ع) @soltannasir 🌳🌲🎄🌿🌵🌱☘🌴
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 101 } { تعلیقات 11 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی و تطابق آن 4 } ادامه ...👇 اما حال تفسیر سدرة المنتهی در احادیث به نقل از تفسیر روایی البرهان : 👇 { 18) همچنین (علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خویش ) گفته است : سپس خداوند فرموده : « عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى » ، بعد از آن به او اذن داد و به آسمان بالا رفت و فرمود : « ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى *وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى * ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى* فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى » ، فاصله بین ( ایجاد ) لفظ ( از طرف خداوند ) و گوش شنوای رسول خدا ، به مقدار فاصله زه کمان تا چوب کمان بود ، « فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى » . از رسول خدا (ص) سوال کردند : آن وحی چه بود ? فرمود : بر من وحی شد که علی سید و سرور اوصیا ، امام و پیشوای متقین ، رهبر و راهنمای پیشانی سفیدان ( افراد خوشبخت و سعادتمند ) می باشد ، او اولین خلیفه ای است که آخرین پیامبر ، او را خلیفه خود قرار می دهد ، پس از آن مردم وارد گفتگو شدند و به حضرت گفتند : آیا این پیام از خدا و رسولش می باشد ? خداوند جلیل به رسولش (ص) فرمود : به این افراد بگو : « مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى » و سپس به عنوان رد بر آن ها فرموده : « أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى » ، سپس رسول خدا (ص) به آن ها فرمود : من به این شیوه مأمور شده ام ، من مأمور شده ام که او را برای مردم منصوب و ( رسما ) معرفی کنم و بگویم : این ولی شما بعد از من می باشد ، او به منزله کشتی ( نوح ع) در زمان غرق شدن خواهد بود ، هر کسی که وارد آن شود نجات می یابد و کسی که بیرون آن باشد غرق ( و هلاک ) می گردد و بعد از آن فرمود : « وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى » ، یعنی این وحی را مرتبه ای دیگر هم دیدم ، 👈 « عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى » ، 👈 همان سدرة المنتهی که شیعیان در بهشت زیر آن ( می نشینند و ) بحث و گفتگو می کنند ، « إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى » ، آن هنگامی که پرده هایی از نوری ، نابینا نمی گردد ، بلکه آن ها را می بیند « مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى » ، قلب بر آنچه وحی شده ،طغیان ( و زیاده گویی ) نمی کند ، « لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى » یعنی هر آینه کلامی را شنید ، که اگر به او قدرت و توان داده نمی شد ، نمی توانست درک کند و بشنود . 19) سپس علی بن ابراهیم در مورد فرمایش خداوند متعال : « وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى  » ، گفته است : منظور در آسمان هفتم بوده است . و اما به عنوان رد بر کسانی که منکر بهشت و دوزخ هستند ، خداوند متعال فرموده است : « عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى» که در آسمان هفتم می باشد و هم در کنار آن است . معراج رسول خدا (ص) و فضائل امیرالمومنین و ازدواج با فاطمه (س) : 👇 20) همچنین با سند خود از ابو برده اسلمی روایت کرده است ، که گفت : از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود : ای علی ! به درستی که خداوند تو را در هفت موضع حاضر و شاهد من قرار داد ، اولین آن ها شبی بود که به آسمان بالا برده شدم و جبرئیل به من گفت : برادرت کجاست ? گفتم : او را به جای خود گذارده ام ، گفت : از خداوند درخواست کن تا او را نزدت بیاورد و من دعا کردم پس ناگهان مثال تو را در کنار خود دیدم و فرشته ها صف آرائی کرده بودند ، گفتم : ای جبرئیل ! این ها چه کسانی هستند ? پاسخ داد : این ها همان هایی می باشند که خداوند روز قیامت به همراهی تو مفتخر و مباهات می گرداند ، پس من نزدیک شدم و از آن چه در گذشته اتفاق افتاده و در آینده تا قیامت اتفاق می افتاد سخن گفتیم . موضع دوم ، هنگام دومین معراج من بود که جبرئیل به من گفت : برادرت کجاست ? گفتم : او را به جای خود گذارده ام ، گفت :از خداوند درخواست کن تا او را نزدت بیاورد و من دعا کردم پس ناگهان 👈 مثال تو را در کنار خود دیدم ، سپس پرده از هفت آسمان برایم برداشته شد به طوری که تمام ساختمان ها و ساکنین آن ها و جایگاه های فرشته ها را مشاهده کردم . موضع سوم ، زمانی بود که به سوی جنیان مبعوث گشتم و جبرئیل به من گفت : برادرت کجاست ? گفتم : او را به جای خود گذارده ام ، گفت : از خداوند در خواست کن تا او را نزدت بیاورد و من دعا کردم پس ناگهان تو را در کنار خود دیدم و هیچ سخنی و گفتگویی بین من و آن ها مطرح نشد مگر آن که تمامی آن ها را شنیدی . موضع چهارم ، شب قدر می باشد که از مختصات و ویژگی های ما قرار گرفته است و برای غیر از ما نخواهد بود . موضع پنجم ، این بود که به درگاه خداوند در مورد تو چیزهایی را خواستم و تمامی آن ها را به غیر از نبوت ، عطا نمود و فرمود : ای محمد ! نبوّت را از ویژگی های تو قرار دادم و به وسیله تو به آن پایان بخشیدم . } ادامه دارد .. @soltannasir 🌳
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 102 } { تعلیقات 12 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی و تطابق آن 5 } ادامه ...👇 { موضع ششم ، هنگامی بود که ( همچنین ) به آسمان برده شدم و خداوند تمامی پیامبران را جمع نمود و با آن ها نماز ( جماعت ) خواندم و شخصی همانند تو پشت من قرار داشت . موضع هفتم ، هلاکت و نابودی احزاب به دست من و تو انجام گرفت . و این حدیث رد بر کسانی است که منکر معراج هستند . 21) و نیز گفته است : از چیزهایی که رد منکرین آفرینش بهشت و دوزخ می باشد ، این حدیث است که پدرم از برخی اصحابش به طور مرفوعه ، روایت کرده است : هر کسی برای خواستگاری فاطمه (س) نزد رسول خدا (ص) می رفت ، حضرت از او روی بر می گرداند و جواب منفی می داد تا آن که عموم مردان از ازدواج با فاطمه (س) مأیوس گشتند و هنگامی که رسول خدا (ص) تصمیم گرفت که فاطمه (س) را به ازدواج علی (ع) در آورد ، با او در این باره مشورت کرد و او هم در جواب اظهار داشت : ای رسول خدا ! شما خودتان هر آن چه صلاح می بینی در اولویت بر تصمیم و اقدام هستی ، ولی زن های قریش می گویند : او مردی کوتاه قد و شکم بزرگ است و دست هایش بلند می باشد و استخوان هایی برجسته دارد و جلوی سرش مو ندارد و. چشمانش درشت است و شانه هایش همانند سر استخوان های شتر ، بلند و برجسته می باشد و دندان هایش بر آمده و نمایان است ، مال و ثروتی هم ندارد . رسول خدا (ص) به او فرمود : ای فاطمه ! هنگامی که به معراج آسمان ها برده شدم ، این نوشته « لااله الا الله ، محمد رسول الله ،اید ته بوزیره ، و نصرته بوزیره » _ خدایی غیر از خدای یکتا وجود ندارد ، محمد رسول خداوند است ، من او را به وسیله وزیرش تأیید و یاری نموده ام _ را بر صخره بیت المقدس دیدم ، پس به جبرائیل گفتم : وزیر من کیست ? پاسخ داد : علی بن ابی طالب است . و چون به سدرة المنتهی رسیدم ، چنین نوشته ای « لااله الا الله ، محمد صفوتی من خلقی ، ایدته بوزیره و نصرته بوزیره » را دیدم ، به جبرئیل گفتم : وزیر من کیست ? پاسخ داد : علی بن ابی طالب است . وچون از گذر کردم و به عرش پروردگار جهانیان چنین نوشته ای « انا الله اله انا ، محمد حبیبی ، ایدته بوزیره ، و نصرته بوزیره » را بر استوانه عرش دیدم و بعد از آن وارد بهشت شدم ، و در آن جا 👈 _طوبی را دیدم که ریشه اش در خانه علی بود و در بهشت خانه ای نبود مگر آن که شاخه ای از این درخت در آن بود ، بالای این درخت ، سبدها و زنبیل هایی از سندس و استبرق قرار داشت و برای هر بنده مومن یک میلیون از آن ها می باشد و در هر یک از آن ها صدها هزار انواع حله به رنگ های مختلفی می باشد و هیچ یک از آن حله ها شبیه دیگری نیست ، این ها لباس های اهل بهشت می باشد ، در میان بهشت سایه ای کشیده شده ، گستردگی بهشت همچون آسمان و زمین است و برای کسانی که ایمان به خدا و رسولش آورده اند ، مهیا می باشد ، اگر شخص سواره در آن سایه بخواهد گردش کند ، در مدت صد سال پایان نمی یابد ، و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده : { وَظِلٍّ مَمْدُودٍ }(30 واقعه ) _سایه ای کشیده شده _ و زیر آن ( درخت طوبی ) انواع میوه ها برای اهل بهشت و ( تأمین ) خوراکی های آنان می باشد و ( این شاخه ها و میوه هایشان ) در منزل های آنان کشانده شده و آماده است و در هر تنه ای از آن هزار نوع میوه وجود دارد چه از آن هایی که در دنیا دیده و یا ندیده اید و همانندش را شنیده و نشنیده اید ، هر موقع از آن ها چیده شود ، فورا جایگزین آن می روید ، { لَا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ } ( واقعه 33)_ نه قطع و پایان می یابند و نه ( از استفاده ) ممنوع می شوند _ . و از 👈زیر آن درخت ، نهر آبی جاری است و _ نهری از آب که نمی گندد و متعفن نمی شود ، نهری از شیر که طعم و مزه آن تغییر نمی کند ، نهری از خمر که سبب لذت و شادی نوشندگان می باشد و نهری از پاکیزه و تصفیه شده _ از آن منشعب می شوند . ای فاطمه ! به درستی که خداوند در مورد علی ، هفت خصلت و ویژگی به من عطا نموده است ، او اول کسی است که با من از قبر خارج می شود ، او اول کسی است که با من بر صراط می ایستد و به آتش می گوید : این را بسوزان و آن را رها کن ، او اول کسی است که بدنش بعد از من پوشیده می شود ، او اول کسی است که با من در طرف راست عرش توقف می نماید ، او اول کسی است که با من درب بهشت را خواهد کوبید ، او اول کسی است که با من ( در بهشت ) ساکن ( منازل عالی رتبه ) خواهد شد ، او اول کسی است که با من از _مختوم ( آشامیدنی های دست نخورده و ناب ) می نوشد . ای ! این ها نعمت هایی هستند که خداوند آن ها را برای در آخرت قرار داده و در بهشت برایش مهیا نموده است ، در صورتی که دنیا را زاهدانه بگذراند . } ادامه دارد ... @soltannasir 🌴🌿🎄🌲🌳
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 103} { تعلیقات 13 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی و تطابق آن 6 } ادامه ...👇 { ... اما این که گفتی : شکمش بزرگ است ، به درستی که مملو از علم و دانشی می باشد که خداوند از ویژگی های او قرار داده و او را در بین امت من گرامی داشته است . و اما این که گفتی : جلوی سرش مو ندارد و چشمانش درشت است ، به درستی که خداوند او را به شکل و اوصاف آدم (ع) آفریده است . و اما این که دست هایش بلند و دراز است . به درستی که خداوند چنین قرار داده و آفریده تا به این وسیله دشمنان خود و دشمنان رسولش را به هلاکت برساند و خداوند به وسیله او دین خود را کامل می گرداند اگر چه مشرکین دوست نداشته باشند و به وسیله آن ها ( جنگ ها را ) فتح و پیروز می نماید و با مشرکین بر اساس تنزیل قرآن جنگ و کشتار می کند و با منافقین از اهل ظلم ، پیمان شکنان و فاسقین بر اساس تأویل قرآن قتال و کشتار می نماید . و خداوند از صلب او دو سید و سرور جوانان بهشت را _ که بهشت به وسیله آنان زینت می شود _ خارج می نماید . ای فاطمه ! خداوند هیچ پیامبری را مبعوث ننموده مگر این که ذریه و نسل او را از صلب او قرار داده ، ولی ذریه و نسل مرا از صلب علی قرار داده است ، اگر علی نبود ذریه و نسلی برای من باقی نمی ماند. پس از این ( بیانات و گفتگو ها ) حضرت فاطمه (س) اظهار نمود : ای رسول خدا ! من احدی از اهل زمین را بر علی مقدم نخواهم داشت . ابن عباس گوید : در چنین موقعیتی به خدا سوگند ! همتایی غیر از امام علی برای فاطمه (س) وجود نداشت . 25) شیخ صدوق با سند خود از مالک بن عیینه ، به نقل از حبیب سجستانی ، روایت کرده است ، که گفت : از امام باقر (ع) درباره فرمایش خدای عزوجل : « ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى* فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى * فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى » ، سوال کردم ? فرمود : ای حبیب ! آیه را اینگونه قرائت نکن ، بلکه ( این چنین ) بخوان : « ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى* فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى * فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِه_ یعنی رسول الله (ص) ِ مَا أَوْحَى » ، ای حبیب رسول خدا (ص) هنگامی که مکه را فتح نمود وجود خود را در عبادت خدای عزیز و جلیل و شکر نعمت هایش با طواف کردن خانه ( کعبه ) ، به رنج و سختی انداخت و ( امیرالموءمنین ) علی (ع) نیز همراه آن حضرت بود و زمانی که تاریکی شب آنان را فرا گرفت ، به قصد سعی بین ( کوه ) صفا و مروه رفتند و موقعی که از( کوه ) صفا به سمت مروه فرود آمدند و در وادی نزدیک نشانه ای که دیده ای قرار گرفتند نوری از آسمان تابید و آن دو ( بررگوار ) را در بر گرفت و کوه های مکه روشن شد و دیدگان آنان خشوع پیدا کرد ، پس هر دو فزع و ناراحتی شدید نمودند . سپس رسول خدا (ص) سر به سوی آسمان بلند کرد و ناگهان بالای سر خود دو انار دید ، آن دو انار را گرفت و خدای عزوجل وحی نمود : ای محمد ! این دو انار از میوه های بهشت چیده شده است و آن ها را غیر از تو و وصی تو علی بن ابی طالب ، کسی دیگر نمی خورد ، پس رسول خدا (ص) یکی از آن دو انار را خورد و انار دیگر را هم امام علی (ع) تناول نمود ، سپس خداوند به حضرت محمد (ص) وحی فرستاد ، آن چه را که وحی نمود . امام باقر (ع) افزود : ای حبیب ! « وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى *عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى * عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى » . یک بار دیگر رسول خدا (ص) هنگامی که به آسمان بالا رفت در 👈 نزدیکی 👈 سدرة المنتهی جبرئیل را مشاهده نمود و جبرئیل همان جا ایستاد و عرض کرد : ای محمد ! این جا محل توقف و جایگاهی است که خدای عزّوجلّ مرا در آن قرار داده و هرگز قدرت رفتن جلوتر را ندارم ، ولی شما جلو بروید تا به سدرة (المنتهی) برسی ، سپس در آن جا توقف نما ، پس رسول خدا (ص) به سمت سدره جلو رفت و جبرئیل (ع) توقف نمود . امام باقر(ع) فرمود : به این دلیل آن را «سدرة المنتهی » نامیده اند ، چون فرشتگان نگهبان ، اعمال اهل زمین را به آن محل ، بالا برده و تا محل سدره می رسانند و فرشته های نگهبان که همگی کرام برره هستند ، آن اعمال را وقتی به آن جا برده شد ، می نویسند ، پس چون اعمال بندگان را به محل سدره می رسانند ، رسول خدا (ص) نگاهی به آن می اندازند و شاخه های آن را می بینند که زیر عرش و اطراف آن می باشند . پس از آن ( امام باقر ع ادامه داد و ) فرمود : نور ( خداوند ) جبار عزیز و جلیل بر رسول خدا (ص ) تجلی کرده ، و چون آن نور ، حضرت را فرا گرفت از شدت عظمت نور ، چشمان حضرت باز و خیره ماند و شانه هایش به لرزه افتاد و خداوند متعال قلب رسولش را محکم و نور چشمانش را قوی گردانید تا حدی که آیات پروردگار را دید ، آن چه را که دید ، ...} ادامه دارد ... (ع) @soltannasir 🌳🌲🎄🌴
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 104 } { تعلیقات 14 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی و تطابق آن 7 } ادامه ...👇 { ...و همین معنای فرمایش خداوند است که فرموده :« وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى * عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى » که منظور موافات و رسیدن به حضرت سدرة المنتهی می باشد و پس از آن که حضرت محمد (ص) به آن جایگاه رسید ، با چشم آیات بزرگ الهی را ملاحظه کرد ، که مقصود بزرگ ترین آیات پروردگار می باشد . امام باقر(ع) فرمود : 👈 قطر و ضخامت سدره به مقدار مسیر صد سال راه از روزهای دنیا است و هر برگی از آن ، اهل دنیا را می پوشاند و به درستی که خدای عزّ وجلّ فرشته هایی دارد که آن ها را موکل و مأمور گیاهان و درختان و نخل خرما قرار داده ، به همین خاطر هیچ درخت نخلی نیست مگر آن که همراه آن فرشته ای است و آن را نگهداری می کند و اگر چنین نمی بود درندگان وحشی و حشرات زمین تمام آن ها را با ثمرات و میوه هایشان ، می خوردند . سپس ( امام باقر ع ) فرمود : و به همین خاطر ( که در کنار هر درخت فرشته ای وجود دارد ) رسول خدا (ص) از ادرار و مدفوع کردن زیر درخت یا نخلی که میوه و ثمر دارد نهی نموده است ، چون فرشته های موکّل در آن جا حضور دارند و بر همین اساس است که درخت و نخل هنگامی که دارای ثمر هست ، مأنوس می باشند ، زیرا فرشته ها در آن جا حاضر هستند . } در اینجا نقل احادیث در باب شجره طوبی و سدرة المنتهی را به پایان می بریم . احادیث نقل شده در این باره بیش از آنچه بود که در این مختصر آورده شد . هر کس بیش از این را طالب است می تواند به تفسیر روایی البرهان رجوع نماید . اما حال به بررسی احادیث نقل شده می پردازیم : 👇 عده ای از مفسرین با توجه به مضمون حدیثی که می گوید شاخه های شجره طوبی در خانه هر مومنی در بهشت وجود دارد . شجره طوبی را با سدرة المنتهی یکی می دانند . زیرا در سوره نجم و هم در احادیث محل جنة المأوی ، در نزدیک درخت سدره یا پایین آن دانسته شده است . عده ای از مفسرین نیز با توجه به بعضی احادیث مربوط به معراج که در آن رسول الله (ص) ، سدرة المنتهی و شجره طوبی را یکی پس از دیگری مشاهده نموده ، این دو درخت را جدای از یکدیگر می دانند . اما اینکه در حدیث گاه اصل شجره طوبی در خانه رسول الله(ص) دانسته شده و گاه در خانه امیرالمومنین (ع) در حدیثی بدان پاسخ داده شده که خانه رسول الله و امیرالمومنین در یک مکان است : 👇 { ابوعلی طبرسی به نقل از حسکانی و با سند او روایت کرده است : امام کاظم (ع) به نقل از پدران بزرگوارش فرمود : از رسول خدا (ص) پیرامون « طوبی » سوال کردند ? فرمود : درختی است که اصل آن در خانه من می باشد و شاخه های آن در خانه های اهل بهشت منتشر و پراکنده می باشد . و چون مرتبه ای دیگر سوال کردند : فرمود : (اصل آن ) در خانه علی(ع) است ، پس در همین رابطه با حضرت صحبت شد و حضرت فرمود : همانا خانه من و خانه علی در بهشت ، در یک مکان می باشد . } حال با توجه به تطبیق عالم کبیر و صغیر ، به جسم خویش نگاه می نماییم تا ببینیم که جایگاه شجره طوبی و یا سدره در بدن انسان کجا می باشد ? و تطبیق آن چگونه می باشد ?ّ با دقت به بدن در می یابیم که ساختار نای به مانند تنه درختی است که به دو بخش نایژه ها تقسیم می شود که نایژه ها وارد فضای دو خانه ( ریه ها ) می شود . که این دو خانه را می توان به دو خانه رسول الله (ص) و امیرالمومنین (ع) تشبیه نمود . یعنی اصل شجره طوبی و یا سدره یکی است که وارد دو خانه می شود . که یکی متعلق به رسول الله (ص) و دیگری متعلق به امیرالمومنین(ع) است . و سپس نایژه ها به نایژک ها تقسیم می شود که به مثابه شاخه های درخت می باشند . و در انتها نایژک ها وارد کیسه های هوایی می شود . و کیسه های هوایی را می توان به مثابه منزل مومنین در نظر گرفت که در حدیث اشاره شد که در خانه هر مومنی یک شاخه از آن ( شجره طوبی ) وجود دارد . ادامه دارد ... @soltannasir 🌵🌴🎄🌲🌳
تصویر دستگاه تنفسی ، که بخشی از آن شباهت به ساختار شجره طوبی و یا سدره در آیات و احادیث دارد . نای به مثابه تنه طوبی ، نایژک ها شاخه های طوبی و کیسه های هوایی منزل مومنین می باشد . @soltannasir
نقشه عالم به نقل از دایره المعارف معرفتنامه ابراهیم حقی 1195 هجری قمری که در آن کعبه مرکز جهان هست . به جایگاه شجره طوبی و سدره و در های بهشت و لوح و قلم نگاه نمایید . @soltannasir
ادامه .همانگونه که در بدن انسان شجره طوبی (نای و نایژه ها) و بهشت (کیسه های هوایی) و قلم (استخوان جناغ) و لوح محفوظ (ریه ها) در کنار یکدیگر است . در عالم کبیر نیز در کنار یکدیگر میباشند @soltannasir
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 105 } { تعلیقات 15 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی و تطابق آن 8 } ادامه ...👇 نکته 1: اگر به ساختمان کیسه های هوایی دقت شود . مشاهده می شود که سطح خارجی این کیسه ها با شبکه مویرگی از سرخ رگها و سیاهرگها احاطه شده است . که شبیه به اشارات آیات قرآن است که در آن می فرماید : در باغ هایی که تحت آن نهرها جاری است . نظیر آیه 76 سوره مبارکه طه : 👇 { جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ مَنْ تَزَكَّى﴿۷۶﴾ بهشتهاى عدن كه از زير [درختان] آن جويبارها روان است جاودانه در آن مى مانند و اين است پاداش كسى كه به پاكى گرايد } نکته 2 : اگر به تصویری که از کتاب دایره المعارف معرفتنامه آورده شده ، دقت شود . سدرة المنتهی را انتهای شجره طوبی فرض نموده که در این تصویر شجره طوبی با نایژه ها و نایژک ها و کیسه های هوایی تطابق دارد . و سدره با نای تطابق دارد . یعنی درست همان نقطه ای که پیشتر در دروس گفته شد که مقام جبرائیل (ع) است . و در داستان معراج جبرائیل از این نقطه بالاتر نمی توانست برود و در اینجا متوقف می شد . نکته 3: شجره طوبی در بعضی متون عرفانی به گونه ای دیگر توصیف شده است که در دروس قاب قوسین بدان خواهیم پرداخت . نکته 4 : اما چرا جبرائیل در آن محل متوقف می شد ? از جبرائیل با نام روح الامین و روح نیز یاد شده است . اگر به دروس پیشین دقت نموده باشید . بخوبی سر این نام گذاری را در می یابید . زیرا جایگاه جبرائیل در عالم صغیر ، حنجره است که جان از اندکی بالاتر از جایگاه حضور وی یعنی حلقوم خارج می شود . و همچنین به یاد آورید که دستگاه تنفسی محل برج سرطان بود که در اسطوره روح از آن محل به بدن وارد می شود . جبرائیل چون روح بود اگر بالاتر از محل استقرار خویش می رفت میسوخت چنانچه اگر روح بخاری از محل حنجره بالاتر رود از حلقوم و دهان خارج می شود و. شخص می میرد ! نکته 5 : در داستان معراج پس از آنکه جبرائیل متوقف می شود رسول الله (ص) به سیر ادامه می دهد . 👈 « ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿۸﴾فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿۹﴾= سپس نزديك آمد و نزديكتر شد (۸)تا [فاصله اش] به قدر دو كمان يا نزديكتر شد (۹) / سوره نجم » حال اگر جایگاه جبرائیل در عالم صغیر حنجره باشد . جایگاه قاب قوسین و جایگاه أوأدنی کجاست ? با نگاه به منطقه حنجره و حلقوم که در ناحیه گردن قرار دارد . منطقه سر در بدن را بالاتر می یابیم . که جایگاه مغز است که فرمانده بدن می باشد . با نگاه به شکل سر و جمجمه آن را به مثابه دو کمان می بایم که می توان از آن به مقام قاب قوسین ، یعنی دو کمان تعبیر نمود . اما مقام أو أدنی در بدن انسان جایگاهی ندارد و خارج از سر و جمجه می باشد . نکته 6 : صوفیه و عرفا تفسیر دیگری از قاب قوسین و قوسین وجوب و امکان دارند که در دروس مربوط به قاب قوسین بدان خواهیم پرداخت . اما نکته مسئله اینجا است که شرح عرفا و صوفیه از قاب قوسین با تطبیق ارائه شده ، همخوانی ندارد . زیرا قوسین از دید آنان کل عوالم و هستی را در بر می گیرد . بنابراین شما عزیزان تطبیق ارائه شده را تنها به عنوان یک نظر در نظر بگیرید . نکته 7 : اگر قوسین را به مثابه سر در عالم صغیر نظر بگیریم . مغز را در این جایگاه به مثابه عقل اول یا عقل کل می توان در نظر گرفت و این با حدیثی که عقل را نخستین مخلوق خدا می داند . هم خوانی دارد . زیرا مثابه آن یعنی مغز در عالم صغیر بالاترین جایگاه را در بدن دارد . و همانگونه که عقل کل یا عقل اول مدبر افلاک است . در بدن نیز مغز فرمانده و مدبر بدن است . نکته 8: همانگونه که ملاحظه می نمایید مقام أو أدنی مقامی بالاتر از مقام عقل اول یا عقل کل است . بنابراین نظر صوفیه و عرفا درباره این مسئله که قائل به طور ورای طور عقل می باشند صحیح می باشد و اینکه بعضی معاصرین ما از اساتید فلسفه و حکمت قائل به این هستند که طور ورای طور عقل نداریم بی وجه است . نکته 9: همانگونه که مدبر بدن به طرق اولی نفس مجرد است که خارج از بدن است و عقل و سایر متعلقات قوای آن هستند و نفس با آنان وحدت دارد . حق تعالی نیز در عالم کبیر از مکان منزه است و نه عرش و نه کرسی و نه بهشت و دوزخ مکانی برای وی نیست . بنابراین قرب حقیقی رسیدن به مقام أو ادنی است که حضور محض است . نکته 10 : این تطابق ها را در تطبیق عالم صغیر و کبیر دریابید و نیک در باب آن اندیشه نمایید که سر بسیاری از مطالب درون آن نهفته است . «ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توئی وی آینهٔ جمال شاهی که توئی بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی» (مولانا ) ادامه دارد ... @soltannasir 🌲🌳
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 106 } { تعلیقات 16 } { تحقیق جایگاه شجره طوبی و سدرة المنتهی 9 } ادامه ...👇 نکته 11: بین ساختمان نایژه ها درون ریه ها با آیاتی از سوره الرحمن نیز شباهت وجود دارد : 👇 { وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ﴿۴۶﴾فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۷﴾ذَوَاتَا أَفْنَانٍ﴿۴۸}فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۹﴾فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ ﴿۵۰﴾ = و هر كس را كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ است (۴۶)پس كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۴۷) كه داراى شاخسارانند (۴۸)پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۴۹)در آن دو [باغ] دو چشمه روان است (۵۰) } ریه ها به مثابه دو باغ می باشند و نایژه و نایژک ها شاخسارنند و سرخرگ و سیاهرگ دو جوی می باشند . هر چند که شاید این تطبیق چندان معقول نباشد زیرا در آیه اشاره به دو باغ برای یک فرد نموده و ساختار نایژه و نایژک ها با شجره طوبی در احادیث تطابق بیشتری دارد و اگر تطابقش را بپذیریم . پس دو باغ که متعلق به یک فرد بهشتی می باشد باید بسیار کوچک تر از آنچه باشد که در تطبیق دومی ( الرحمن ) بدان اشاره شد . در نتیجه این تطبیق شاید چندان درست نباشد . مگر اینکه به تطبیق از جنبه فردی نگاه نماییم و بگوییم که به غیر از تطابق جسم انسان با عالم کبیر ، هر نقطه از جسم با بخش های دیگر عالم کبیر جداگانه نیز تطابق دارد . نکته 12: اگر به تصویر هیئت عالم در نزد مسلمانان (از دایره المعارف معرفتنامه ) و آنچه تاکنون در دروس تطابق گفته شده دقت نمایید . شجره طوبی و سدره به مثابه نای و نایژه ها و نایژک ها و کیسه های هوایی بود و لوح محفوظ ، ریه ها و استخوان جناغ ، قلم بود که در مجموع همه این تطابق ها با منطقه ریه ها و گلو در ارتباط بود . حال اگر بار دیگر به تصویر زمین در تصویر نقل شده ( هیئت عالم در نزد مسلمانان ) دقت نمایید . شکل زمین و آسمانهای هفت گانه و کوه قاف در این تصویر به شکل روده های بزرگ و کوچک تا حدی شبیه می باشد . و همانگونه که روده بزرگ روده کوچک را در بر می گیرد . کوه قاف نیز این نقش را در عالم کبیر دارد . نکته 13: در فضای بین ریه ها و روده ها در بدن اندام هایی نظیر کبد و کیسه صفرا و معده و طحال وجود دارد . که این اندام ها را می توان در نقشه فرضی با بحرهای نامبرده شده منطبق دانست . هر چند این انطباق چندان مورد پسند فقیر نیست . و به نظر فقیر ناهمگون است . و باید بر روی این تطابق جداگانه کار نمود . ممکن است ناهمگون بودن تطابق در اشتباه تصویر فرضی کتاب دایره المعارف معرفتنامه باشد . نکته 14: طبقات جهنم در تصویر یاد شده با اندام های تحتانی در بدن یعنی ران و ساق و پا تطابق دارد . ادامه دارد ... @soltannasir 🌲🌳
تصیر تطبیق اندام های بدن با نقشه فرضی عالم . @soltannasir
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 107 } { تعلیقات 17 } { تحقیق جایگاه ستاره تیشتر یا شعرای یمانی } اما با توجه به تطابق های ذکر شده در تطبیق عالم صغیر و کبیر جایگاه ستاره تیشتر (شعرای یمانی) کجاست ? برای پاسخ به این سوال ابتدا درباره ستاره تیشتریه (شعرای یمانی) از کتاب «پژوهشی در اساطیر ایران» مهرداد بهار توضیحاتی را نقل می نماییم : 👇 { [تیشتر ] پهلوی : tir یا tistar ، اوستا tistrya ایزدی است که یشت هشتم اوستا از آن او است . بنابر این یشت ، تیشتر ستاره ای است سپید ، درخشنده و دور پیدا . او سرشت 👈 آب دارد ، توانا است و نژادش از آپم نبات( ایزد تخمه آب ها ) است . او سرور 👈 همه ستاره ها است . در شایسته ستایش و نیایش بودن همسنگ هرمزد(ایزد کوکب مشتری که تجلی اهورامزدا است) آفریده شده است. اگر چنین نمی بود ،دیو خشکسالی همه جا را از میان می برد . اگر 👈او (تیشتر ) را بستایند ، دشمن و گردونه ها و درفشهای ایشان به سرزمین های آریائی وارد نخواهد شد و بیماری ها وارد نخواهند شد . طلوع او همزمان با تازش دوباره چشمه های آب است . برای بر آمدن و طلوع او باید گوسپندی یکرنگ را قربانی و بریان کرد . آنگاه او طلوع خواهد کرد . در ده شب نخستین به پیکر مردی جوان و پانزده ساله در آسمان خواهد درخشید . در ده شب دوم به پیکر گاوی زرین شاخ خواهد درخشید و آنگاه به دریای فراخکرد خواهد رفت ، با اپوش دیو خواهد جنگید و نخست از او شکست خواهد خورد و سپس به یاری هرمزد بر او پیروز خواهد شد . آنگاه دریا را به موج ،جنبش ، خروش و طغیان در خواهد آورد و ابر از دریا بر خواهد خاست و باد آن ابر را به بومها خواهد راند و باران خواهد بارید . آنچه درباره تیشتر در ادبیات پهلوی افزون بر اوستا وجود دارد نخست 👈تقابل و تضاد سیاره تیر (عطارد) با تیشتر و سپس سپهبدی او بر شرق آسمان و سرانجام ، ارتباط تیشتر است با 👈 برج خرچنگ(سرطان) . اینک بهتر است اطلاعات خود را درباره این ایزد _ ستاره پر اهمیت ایرانی جمع بندی کنیم : 👇 1) او سرور همه ستاره ها است . 2) او بزرگترین ستاره شرق آسمان است . 3) ارتباط او باران و آب مسلم است . 4) او به سه پیکر : به پیکر مردی، اسبی و گاوی می گردد . 5) فعالیت او با برج خرچنگ مربوط است . 6) او با سیاره تیر در تضاد و تقابل است . در دانش نجوم این ستاره شعرای یمانی است که سرور همه ستاره ها است . زیرا از همه ستارگان پر نور تر است و در رأس ستارگان قدر اول قرار دارد و در شرق آسمان است . نقش تیشتر در ارتباط با برج خرچنگ را می توان به دو بخش کرد یکی طالع بودن او در برج خرچنگ است در آغاز انقلاب ربیعی ، به نیمه روز ، هنگامی که اهریمن بر جهان هرمزدی حمله آورد ، و دیگر قرار گرفتن تیرماه که همان تیشتر ماه است ، در آغاز تابستان که خورشید در برج خرچنگ است . در مورد اول باید گفت که منظور از جمله یاد شده در بندهش ورود تیشتر به برج خرچنگ نیست ، چون چنین امری محال است و ستارگان ثابت در صور یکدیگر نمی توانند داخل شوند. تیشتر متعلق به صورت فلکی کلب اکبر است و خرچنگ خود یکی از صور فلکی منطقة البروج است . اما همزمانی طلوع تیشتر در نیمکره شمالی زمین و ورود خورشید به برج خرچنگ منطقی است . .. } ( کتاب پژوهشی در اساطیر ایران صفحات 61 الی 63 ) با توجه به توضیحات ذکر شده محل ستاره تیشتر در بدن را جستجو می نماییم ! ستاره تیشتر با برج سرطان ارتباط دارد . محل برج سرطان در بدن قفسه سینه و نای و نایژه ها بود . ستاره تیشتر با بارندگی ارتباط مستقیم دارد . او با ستاره تیر (عطارد) در تضاد است ! می دانیم که کوکب عطارد (تیر) با سخن گفتن ارتباط مستقیم دارد . _پیشتر در دروس اشاره نمودیم که چاکرای گلو منسوب به کوکب عطارد می باشد . _ از سویی می دانیم که خوردن و نوشید با سخن گفتن در تضاد است . با نگاه به ساختار منطقه برج سرطان در بدن ساختار اپی گلوت را در بدن شبیه به عملکرد ستاره تیشتر می یابیم . اپی گلوت بافت غضروفی می باشد که هنگام خوردن غذا و 👈 نوشیدن آب روی لوله تنفسی نای را می بندد و مانع از ورود غذا و آب به درون ریه ها می شود . به عبارتی دیگر می توان اینگونه گفت که همانگونه که نوشیدن آب و غذا با سخن گفتن در تضاد است . کوکب تیشتر (شعرای یمانی) نیز با کوکب تیر (عطارد ) در تضاد می باشند . نکته : اپی گلوت با پوشاندن نای در هنگام نوشیدن آب مانع از ورود آب به نای می شود . در واقع آب با نوشیده شدن وارد معده و سپس روده کوچک می شود . روده ها همان نقطه ای است که در تطابق های شکل شناسی از نقشه هیئت عالم نزد مسلمانان زمین ما محسوب می شود . اگر این نوشیدن آب را به مثابه ایجاد بارندگی بدانیم . اپی گلوت نقش مهمی در این بارندگی ( نوشیدن آب ) دارد . ادامه دارد ... @soltannasir 💦💧☔️
جایگاه اپی گلوت در بدن که با ستاره تیشتر ( شعرای یمانی ) تطابق دارد . @soltannasir
تصویر ستاره تیشتریه ( شعرای یمانی ) در آسمان شب @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 95 } { نکات طبی مهم و نایاب } 1⃣ : از شاه جمال چرمینه پوش نقل داریم که برای درمان تمامی بیماری ها اربعین سوره صافات فوق العاده موثر است . بدین گونه که 120 روز ( سه اربعین ) شخص سوره صافات را بدین شکل قرائت می نماید : 👇 روز اول ، 1 بار ، روز دوم 2بار و ...روز چهلم ، 40 بار و... روز صد و بیستم ، 120 بار . ترک حیوانی جمالی از شرایط این سه اربعین متوالی می باشد . نکته 1: زمان ختم ترجیحا از طلوع آفتاب الی غروب آفتاب است . در روزهای آخر اگر شخص مجبور شود. می تواند بخشی از دستور را پس از غروب آفتاب انجام دهد . نکته 2 : اربعین باید توسط شخص بیمار انجام شود . در صورتی که بیمار بدلیل ضعف جسمانی نتواند اربعین را انجام دهد ، شخصی به نیابت از وی و ترجیحا در محل بستری شدن بیمار اعم از منزل یا بیمارستان این دستور را انجام دهد . 2⃣ : یکی اساتید سلوکی فقیر یعنی حضرت آیت الله شیخ محمد صابر ... می فرمودند : در دورانی که در نجف طلبه بودم . یکی از دوستانم ، کتابی خطی در طب مغناطیسی ( آهنربا ) داشت که متعلق به حدود هزار سال پیش بود و در این کتاب درمان امراض را با کمک آهنربا شرح داده بود . مثلا در این کتاب نوشته شده بود که اگر شخصی ناراحتی قلبی دارد و آهنربا را به شکل لیمو شیرین درست نماید . که شبیه به قلب است . و این آهنربا را به مدت چهل روز ، هر روز ، پنج وعده بر روی قلب بگذراد و در این مدت هر روز لیمو شیرین میل نماید . بیماری قلبی وی درمان می شود . اگر آهن ربا را به مدت چهل روز ، روزی پنج وعده سمت روده گذاشته شود ، تمام عفونت ها و سمومات بدن به سمت خون کشیده می شود تا روده دفع نماید . اگر شخصی سرطان خون داشته باشد . آهن ربا را در استخوان های خون ساز بدن نظیر استخوان ساق پا قرار دهد روزی پنج وعده به مدت چهل روز ، موثر است . شیوه کلی استفاده از آهن ربا در درمان طبی اینگونه است که : 👈 به مدت یک اربعین تعدادی آهن ربا را در روی دو کف دست و دو کف پا و زیر دو زانو و دو طرف سر و زیر دو آرنج و همچنین پنج انگشت پایین قلب با نخ یا کاموا و یا مچ بند و زانو بند کشی به نقاط مربوطه می بندیم . ( با کش معمولی نباید بسته شود ) ده دقیقه قبل از ساعات اذان ( زمان اذان ها حتما به صورت پنج گانه محاسبه شود یعنی ظهر و عصر جدا و مغرب و عشا جدا ) آهن ربا را به نقاط مربوطه می بندیم . ( حتما ده دقیقه قبل از اذان آهن ربا بسته شده باشد چون فرایند بستن خود زمان بر است ) در این ده دقیقه آیه نور تلاوت شود . سپس نماز خوانده شود و ده دقیقه پس از اتمام نماز هم این روش را انجام دهیم . ( یعنی استفاده ار آهن ربا و تلاوت آیه نور ) در هنگام عمل باید به پشت دراز کشیده شود و بدن در حالت آرامش باشد . این روش برای درمان کلی بیماری ها بسیار مفید است . در طول اربعین از خوردن مکروهاتی چون سیر و پیاز و پنیر ، اجتناب شود . و همچنین ظرفی بزرگ تهیه شود و در آن آب ریخته شود و بر روی آب ، آیه نور ، 40 بار تلاوت شود . به طوری که دهان نزدیک آب باشد و با تلاوت آیه نور ، آب مرتعش شود . و سپس این آب ، درون شیشه های آب ریخته شود و در یخچال گذاشته شود و در طول روز میل شود . و شب به هنگام رفتن در بستر نیز سه بار آیه نور تلاوت شود . استفاده درست از این روش در درمان بسیاری از بیماری ها و همچنین تقویت و سلامتی بدن موثر است . و خود نوعی انرژی درمانی محسوب می شود . و شخص دیگر نیازی ندارد به نزد انرژی درمانگران برود . و از انرژی، انرژی درمانگران که معلوم نیست تا چه میزان با انرژی وجودی خود وی هم راستا است تغذیه شود . نکته 3 : این روش درمانی فشار خون را تا دو درجه بالا می برد . بنابراین بیماران قلبی و فشار خون ابتدا با پزشک خویش مشورت نمایند . و از وی پرسش نمایند که آیا می توانند دو درجه افزایش فشار خون را تحمل نمایند . در صورت اجازه پزشک معالج خویش از این روش استفاده نمایند . نکته 4 : عزیزان دقت نمایید که چه روش های بینظیری در عالم اسلام موجود بوده و هنوز موجود است که به دلیل خساست افرادی که تنها علم را انحصاری برای خود می خواهند . بخشی از این علوم در دل تاریخ از بین رفته و بخشی دیگر نیز هرگز بدست عموم خلق الله نمی رسد . زیرا عده ای باید همواره خود را با صفت علم از خلق الله که در نزد آنان عوام الناس هستند ممتاز بدانند . نکته 5 : روش درمان با آهنربا روشی منحصر به فرد است که باید بر روی آن تحقیق علمی و عملی انجام شود . چون اصل رساله در دست نیست . در نتیجه باید برای گسترش این روش نو آوری به خرج داد . امیدوارم بیماران و طبیبانی که از این روش برای درمان استفاده می نمایند . مجموعه سلطان نصیر را از دعای خیر فراموش ننمایند . @soltannasir 🖇📎
@soltannasir { پاسخ به سوالات 96 } { نکات طبی مهم و نایاب 2 } ادامه ...👇 نکته 6: از طب آهن ربایی بهتر است در فواصل 120 روز یک بار استفاده شود . یعنی در هر 120 روز ، یک اربعین توسط شخص انجام شود . اگر وضعیت بیماری شخص بغرنج است می تواند در صورت توان جسمانی به صورت متوالی از این روش استفاده نماید . نکته 7: ممکن است افراد سالم برای افزایش انرژی کالبد خویش ، تصمیم بگیرند که از این روش به طور مداوم استفاده نمایند . به این افراد نیز توصیه می شود که سالی دوبار تا حداکثر چهار بار (دو بار بهتر است ) بیشتر از این روش استفاده ننمایند . اصولا باید توجه داشت که تعادل همواره مهم است و افراط و تفریط دارای اشکال است . استفاده مفرط از چنین روش هایی ممکن است علاوه بر مشکلات جسمی احتمالی ، با وابستگی سالک به آهنربا باعث ضعف سالک در ذکر شود !! 3⃣ : آیه 11 سوره مبارکه فصلت در درمان بیماری سرطان ریه موثر است : 👇 { ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ ﴿۱۱﴾ سپس آهنگ [آفرينش] آسمان كرد و آن بخارى بود پس به آن و به زمين فرمود خواه يا ناخواه بياييد آن دو گفتند فرمانپذير آمديم (۱۱) } می توان آیه را به عدد نام شخص و مادرش و کن ( 70) قرائت نمود . یا می توان به عدد آیه به حساب جمل کبیر قرائت نمود . همچنین می توان آیه را با زغال پس از غروب آفتاب بر روی کاغذ سفید نوشت و با آن غسل نمود . نکته : می توان برای درمان بیماری کشنده سرطان ریه این روش را با روش درمان آهنربایی تلفیق نمود . همچنین می توان برای درمان بیماری سرطان خون از سوره حدید نیز به عنوان درمان مکمل استفاده کرد . 4⃣ : نوع دیگری از آب نورانی برای شفای بیماری ها و سلامت بدن : 👇 یک دیگ بزرگ تهیه شود و درونش آب ریخته شود . هفتاد بار حمد و 11 بار آیه الکرسی و یک بار چهار قل و 4 بار آیه نور بر روی آب خوانده شود . قرائت توأم با طمأنینه باشد تا آب ارتعاش پیدا نماید و ارتعاش ذکر و قرائت را دریافت نماید یعنی لب نزدیک ظرف آب باشد . بعد انجام دستور آب با لیوان و قیف داخل ظروف ریخته شود و داخل یخچال گذاشته شود و میل شود . نکته : این دستور به تنهایی برای درمان کافی نمی باشد و می توان از آن به عنوان روشی مکمل استفاده نمود . 5⃣ : در ظرفی آب داغ را با نبات و کمی زعفران ریخته شود و یک بار سوره حمد و 4بار آیه نور و 10 بار سوره شمس بر روی آن قرائت شود و سپس نوشیده شود . موقتا در رفع ضعف قوای بدنی موثر است . 6⃣ : در اربعینات ترک حیوانی از قارچ و غذاهایی نظیر آن استفاده ننمایید ! یکی از مهم ترین دلایل ترک حیوانی هم راستا شدن با موجودات نورانی نظیر فرشتگان است . زیرا فرشتگان موجوداتی روحانی هستند که فاقد صفت شهوت می باشند و برای تطابق با آنان از اغذیه غیر حیوانی استفاده می شود . تا هم راستایی با آنان راحت تر انجام شود . بنابراین با ترک حیوانی خصوصیات حیوانی در وجود فرد کاهش می یابد .اما یکی دیگر از دلایل ترک حیوانی خوردن غذاهای نورانی است . می دانیم که فرشتگان موجوداتی هستند که خلقت آنان از نور است بنابراین برای ارتباط با آنان باید با عالم آنان تطابق پیدا نمود . در نتیجه باید نورانی شد . نورانی شدن از طریق اذکار و دستورات انجام می شود . اما با اینحال تغذیه نیز در این امر بسیار مهم است . یکی از مهم ترین فرق غذاهای غیر حیوانی نظیر میوه جات ، حبوبات ، سبزی جات ، غلات و ... با غذاهای حیوانی این است که 👈 مستقیما در معرض تابش نور خورشید بوده اند . غذاهایی نظیر میوه که مستقیما در معرض تابش نور خورشید بوده اند در بدن انسان بسیار سریع تر و راحت تر با ذکر و دستورات اربعین به نور تبدیل می شوند . تا غذایی نظیر گوشت ، زیرا من باب مثال گوسفند ، علف میخورد که در معرض نور خورشید بوده و ما گوشت وی را . در نتیجه گوشت وی با ذکر و دستورات دیر تر و سخت تر به نور تبدیل می شود . حال با توجه به مطلب یاد شده می دانیم که قارچ های موجود در بازار در محیط مرطوب و تاریک پرورش می یابند . بنابراین استفاده زیاد از آن در اربعینات ترک حیوانی توصیه نمی شود . زیرا با نور خورشید پرورش نیافته اند و به سختی به نور تبدیل می شوند . نکته : میوه های گلخانه ای نیز چون در معرض نور خورشید قرار نگرفته اند . از این جهت مفید نمی باشند و استفاده از آن توصیه نمی شود . نکته مهم : ماهی درون آب زندگی می نماید و بدن ماهی به واسطه زندگی در آب کمتر در معرض نور خورشید قرار می گیرد . غذاهایی که ماهی از آن استفاده می نماید نیز اینگونه است . و از نور خورشید تغذیه نمی شود . بنابراین گوشت ماهی قابلیت تبدیل به نور را کمتر دارد . ادامه دارد ... @soltannasir ☀️
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 108} { تعلیقات 18 } { تحقیق جایگاه ستاره تیشتر یا شعرای یمانی 2} در قرآن مجید ، در آیه 49 سوره مبارکه نجم به ستاره شعری یا شعرای یمانی اشاره شده است : 👇 { وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿۴۹﴾ و هم اوست پروردگار ستاره شعرى (۴۹) } علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می آورد : 👇 { گویا مراد از « شعری » ستاره شعرای یمانیه باشد که یکی از ستارگان ثابت و پر نوری است که در شرق آسمان به صورت جباری آسمانی می درخشد . می گویند : دو قبیله خزاعه و حمیر این ستاره را می پرستیدند ، و نیز یکی از کسانی که آن را می پرستیده ، ابو کبشه یکی از اجداد رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلّم ) بوده ، که البته جد مادری آن جناب بوده ، و مشرکین به این مناسبت رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلّم ) راپسر ابوکبشه می نامیدند ، چون گفتیم ابوکبشه با پرستش شعری راه خود را از قوم خود جدا کرده بود . } ( ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 80) نکته : ظاهرا به این دلیل به رسول الله (ص) ابن ابوکبشه می گفتند که آن حضرت نیز راه خود را از اعراب جدا نموده بود و الله یکتا را می پرستید . حال عزیران یاد آوری چند مسئله : 👇 1: ستاره تیشتر یا شعرای یمانی با برج سرطان در ارتباط بود . 2: ستاره شعرای یمانی ، آبی است . 3: این ستاره و ایزد آن در اساطیر با بارندگی نیز در ارتباط است . 4: برج سرطان ، از👈 بروج آبی است و👈 کوکب آن قمر است . 5 : ستاره شعری با اندام اپی گلوت در بدن تطابق داشت . 6 : اپی گلوت ، اندامی است که با خوردن و نوشیدن آب ارتباط دارد . 7: برج سرطان در بدن محل لوله مری و نای است و با خوردن و نوشیدن و تنفس ارتباط دارد . نکته بسیار مهم : به ستاره شعرای یمانی در سوره نجم اشاره شده است . و گفته شد که این ستاره با برج سرطان در ارتباط است که از بروج آبی است و کوکب آن در نجوم احکامی قمر است . سوره نجم سوره 53 قرآن مجید می باشد . سوره بعدی یا سوره 54 در قرآن مجید سوره مبارکه👈 قمر می باشد . که (قمر ) کوکب برج سرطان است . یعنی همان برجی که ستاره شعری نیز با آن در ارتباط است . اما ماجرا بدین جا ختم نمی شود . به سایر ارتباطات معنا دار توجه نمایید😊 : 👇 حق تبارک تعالی پس از آنکه در پاسخ به اعرابی که ستاره شعرای یمانی را می پرستیدند می گوید «و انه هو رب الشعری = و هم اوست پروردگار ستاره شعری » و سپس در ادامه در آیات بعدی این سوره از نابودی تمدن های مختلف سخن می گوید : 👇 { وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَى ﴿۵۰﴾وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى ﴿۵۱﴾ وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ﴿۵۲﴾ وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى ﴿۵۳﴾فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ﴿۵۴﴾فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكَ تَتَمَارَى ﴿۵۵﴾ = و هم اوست كه عاديان قديم را هلاك كرد (۵۰)و ثمود را [نيز هلاك كرد] و [كسى را] باقى نگذاشت (۵۱)و پيشتر [از همه آنها] قوم نوح را زيرا كه آنان ستمگرتر و سركشتر بودند (۵۲)و شهرها[ى س دوم و عاموره] را فرو افكند (۵۳)پوشاند بر آن [دو شهر از باران گوگردى] آنچه را پوشاند (۵۴)پس به كدام يك از نعمتهاى پروردگارت ترديد روا مى دارى (۵۵) } از ظاهر و سیاق مجموعه این آیات اینگونه بر می آید که حق تبارک تعالی برای پرستندگان ستاره شعرای یمانی در میان اعراب سرنوشت اقوام پیشین را مثال می آورد که مشرک بودند و چگونه توسط حق تبارک تعالی نابود شدند . و ظاهرا این نوعی تهدید است . اما این تنها یک شق قضیه است . نکته مهم : به نابودی تمدن های نامبرده شده در سوره قمر نیز اشاره شده است . که در ادامه بررسی خواهیم نمود . 😊 گفته شد که ستاره شعرای یمانی با برج سرطان در ارتباط است و عملکرد آن بر طبق متون زرتشتی و سایر اساطیر با بارندگی مرتبط است همچنین گفته شد که این ستاره با عضو اپی گلوت در بدن (عالم صغیر ) تطابق دارد . همچنین می دانیم که برج سرطان در بدن(عالم صغیر ) محل 👈 تنفس ( ریه ها و نای و ...) و محل 👈 خوردن غذا و 👈 نوشیدن مایعات ( مری ) است . همچنین می دانیم که اپی گلوت ( ستاره شعری ) بر سر راه ورودی نای و مری قرار دارد . حال به سراغ عالم کبیر می رویم . قوم عاد چگونه نابود شد ? ادامه دارد ... @soltannasir ⭐️💫✨🌙
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 109} { تعلیقات 19 } { تحقیق جایگاه ستاره تیشتر یا شعرای یمانی 3 } ادامه دارد ..👇 حال به سراغ عالم کبیر می رویم . قوم عاد چگونه نابود شد ? حق تعالی در آیات 18 الی 20 سوره قمر در باب نابودی قوم عاد می فرماید : 👇 { كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ﴿۱۸﴾ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ 👈رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ ﴿۱۹﴾تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ﴿20}﴾ = عاديان به تكذيب پرداختند پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (۱۸)ما بر [سر] آنان در روز شومى به طور مداوم تندبادى توفنده فرستاديم (19) [كه] مردم را از جا مى كند گويى تنه هاى نخلى بودند كه ريشه كن شده بودند (۲۰) } بنابراین قوم عاد با «ریحا صرصرا »( باد توفنده ) نابود شدند . حال در عالم صغیر( بدن انسان ) «ریحا صرصرا» چگونه ایجاد می شود ? باد با تنفس ( دم و بازدم ) ارتباط دارد . و تنفس با ریه ها که منسوب به برج سرطان است . و کوکب برج سرطان قمر است . و ستاره شعرای یمانی نیز با برج سرطان ارتباط دارد و جایگاهش در بدن اپی گلوت است که در برج سرطان قرار دارد . اما در ادامه در سوره نجم حق تعالی از نابودی قوم ثمود سخن می گوید : 👈 { وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى ﴿۵۱﴾ = و ثمود را [نيز هلاك كرد] و [كسى را] باقى نگذاشت (۵۱) } اما قوم ثمود چگونه نابود شدند ? حق تعالی در آیات 23 الی 31 سوره قمر در این باره می فرماید : 👇 { كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ ﴿۲۳﴾ فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿۲۴﴾أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ ﴿۲۵﴾ سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ﴿۲۶﴾ إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ ﴿۲۷﴾ وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ ﴿۲۸﴾ فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ ﴿۲۹﴾ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۳۰﴾ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ 👈صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ ﴿۳۱﴾ = قوم ثمود هشدار دهندگان را تكذيب كردند (۲۳) و گفتند آيا تنها بشرى از خودمان را پيروى كنيم در اين صورت ما واقعا در گمراهى و جنون خواهيم بود (۲۴) آيا از ميان ما [وحى] بر او القا شده است [نه] بلكه او دروغگويى گستاخ است (۲۵) به زودى فردا بدانند دروغگوى گستاخ كيست (۲۶)ما براى آزمايش آنان [آن] ماده شتر را فرستاديم و [به صالح گفتيم]مراقب آنان باش و شكيبايى كن (۲۷) و به آنان خبر ده كه آب ميانشان بخش شده است هر كدام را آب به نوبت خواهد بود (۲۸) پس رفيقشان را صدا كردند و [او] شمشير كشيد و [شتر را] پى كرد (۲۹) پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (۳۰) ما بر [سر]شان يك 👈 فرياد [مرگبار] فرستاديم و چون گياه خشكيده [كومه ها] ريزريز شدند (۳۱) } بنابراین قوم ثمود با یک صیحه( فریاد ) نابود شدند . حال در عالم صغیر ( بدن انسان ) صیحه (فریاد ) چگونه ایجاد میشود . در تولید صدا هوا و تارهای صوتی نقش دارند . که هر دو با برج سرطان ارتباط دارند . که از بروج آبی است . و منسوب به کوکب قمر و ستاره شعرای یمانی نیز در این برج قرار دارد . اما حق تعالی در آیه 52 سوره مبارکه نجم به نابودی قوم نوح اشاره می نماید : 👇 { وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ 👈قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ﴿۵۲﴾ =و پيشتر [از همه آنها] قوم نوح را زيرا كه آنان ستمگرتر و سركشتر بودند (۵۲)} اما قوم نوح چگونه نابود شد ? حق تعالی در سوره مبارکه قمر در آیات 9 الی 14 این باره می فرماید : 👇 { كَذَّبَتْ 👈 قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ ﴿۹﴾ فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ ﴿۱۰﴾ فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ﴿۱۱﴾ وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ ﴿۱۲}وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ ﴿۱۳﴾ تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا جَزَاءً لِمَنْ كَانَ كُفِرَ﴿۱۴﴾ = پيش از آنان قوم نوح [نيز] به تكذيب پرداختند و بنده ما را دروغزن خواندند و گفتند ديوانه اى است و [بسى] آزار كشيد (۹) تا پروردگارش را خواند كه من مغلوب شدم به داد من برس (۱۰) پس درهاى آسمان را به آبى ريزان گشوديم (۱۱) و از زمين چشمه ها جوشانيديم تا آب [زمين و آسمان] براى امرى كه مقدر شده بود به هم پیوستند (12) و او را بر [كشتى] تخته دار و ميخ آجين سوار كرديم (13) [كشتى] زير نظر ما روان بود [اين] پاداش كسى بود كه مورد انكار واقع شده بود (14) } ادامه دارد .. @soltannasir 🌪💨
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 110} { تعلیقات 20} { تحقیق جایگاه ستاره تیشتر یا شعرای یمانی 4} ادامه ..👇 بنابراین قوم نوح با باز شدن درهای آسمان و ریخته شدن آب بر روی زمین نابود شدند . حال در عالم صغیر ( بدن انسان ) چگونه آب بر روی زمین که با روده ها مطابقت داشت . نازل می شود ? 👈 هنگامی که آب می نوشیم ! آب نوشیده شده از محل برج سرطان میگذرد . و برج سرطان برج آبی و منسوب به کوکب قمر می باشد. و از سوی دیگر ، اپی گلوت ( معادل ستاره شعری در عالم کبیر ) نیز با قرار گرفتن بر روی نای ، نقش مهمی در فرآیند نوشیدن آب ( ریخته شدن آب بر روی مردم ) دارد . نکته : در سوره نجم حق تعالی پس از آنکه نابودی قوم عاد و ثمود را مثال می آورد . اشاره به قوم نوح می نماید که پیش از اینها بودند و هلاک شدند . در سوره قمر نیز پس از انتقاد از مشرکین زمان رسول خدا (ص) اشاره می نماید که پیش از آنان قوم نوح نیز به تکذیب پرداختند . و این ارتباط معنا دار دیگری در باب سوره نجم و قمر می باشد . اما حق تعالی در ادامه سوره نجم اشاره به نابودی آبادیهایی می نماید : 👇 { وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى ﴿۵۳﴾فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ﴿۵۴} = و شهرها[ى سدوم و عاموره ] را فرو افكند(۵۳) پوشاند بر آن [دو شهر از باران گوگردى] آنچه را پوشاند (۵۴) علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در باب تفسیر این آیه اینگونه می نویسد : 👇 { بعضی از مفسرین گفته اند : موتفکه عبارت است از قراء و آبادیهای قوم لوط که اهل خود را ائتفاک کرد ، یعنی زیر و رو کرد . و کلمه « اهواء » که مصدر فعل « اهوی » است به معنای اسقاط است . و معنای آیه این است که : قرای قوم لوط (موءتفکة ) را به این وسیله به زمین کوبید و ساقط کرد ، که سرزمینشان را زیر و رو نموده دستخوش خسف نمود ، « فغشیها ماغشی » در نتیجه عذاب خدا شاملش شد و احاطه اش کرد ، آن مقدار که شاملش شد و احاطه اش کرد . احتمال هم داده اند که مراد از « موتفکة» اعم از قرای قوم لوط و تمامی قریه هایی باشد که سکنه آنها در تاریخ بشریت دچار عذاب شده و منقرض شدند ، و خرابه های آن قریه ها و علامتهایی از آنها بجای مانده . } اما قوم لوط چگونه نابود شدند ? در سوره قمر در آیات 33 و 34 درباره نابودی قوم لوط اینگونه آمده : 👇 { كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ ﴿۳۳﴾إنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْنَاهُمْ بِسَحَرٍ ﴿۳۴﴾ = قوم لوط هشداردهندگان را تكذيب كردند (۳۳)ما بر [سر] آنان سنگبارانى [انفجارى] فروفرستاديم [و] فقط خانواده لوط بودند كه سحرگاهشان رهانيديم (۳۴) } بنابراین قوم لوط با سنگباران عذاب شدند . حال سنگباران در عالم صغیر ( بدن انسان ) به چه شبیه است و چگونه روده ها که به مثابه زمین هستند سنگباران می شوند ? می توان سنگباران را به بلعیدن غذا و سنگ را به لقمه های غذا شبیه دانست . که آن نیز از محل برج سرطان انجام می شود که کوکب آن قمر است . و از محل ستاره شعرای یمانی ( اپی گلوت ) می گذرد . نکته 2: هدف از بیان این تطابق ها نشان دادن ارتباط معنا دار سوره نجم و قمر با یکدیگر بود . خواننده گرامی توجه داشته باشد که چگونه از دل یک نظریه جدید ، مطالب متنوع و گوناگون استخراج می شود . امیدوارم که این دروس باعث شود که به آیات قرآن مجید و نجوم احکامی و جسم انسان و اسطوره از منظری دیگر نگاه نمایید . @soltannasir 💧💦
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 111} { تعلیقات 21} { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن } { خرمگس } « نقل است که خود را به تشبیه می نمود . او در دادگاه محاکمه خویش ، خطاب به آتنی ها می‌گوید: «شما مردم مانند اسب تنبلی هستید که احتیاج دارید برای این که راه بیفتید گاهی خرمگسی به شما نیش بزند و من همچون آن خرمگسی بوده‌ام که نیشکی می‌زده‌ام و شما را به اندیشیدن وامی‌داشته‌ام و اکنون اگر مرا بکشید، دیگری را مثل من نخواهید یافت.» یکی از مشکلاتی که ما در کشور در باب تحلیل متون مختلف ، نظیر اسطوره داریم . نگاه صفر یا صد درصدی نسبت به مطالب است . چنین نگاه مطلق گرایانه ای یک جوینده حقیقت را به سوی حقیقت رهنمون نخواهد نمود . اسطوره باید درست شناخته و تبیین و تحلیل شود . دلایل متعددی برای شناخت اسطوره ، برای ما دین باوران وجود دارد . فهم بسیاری از آیات قرآن مجید و احادیث معصومین در باب شناخت عالم و کیهان شناسی جز با مطالعه اساطیر کهن ، میسر نخواهد شد . وقتی به تفاسیری نظیر المیزان و نمونه و سایر تفاسیر نسبتا جدید قرآن ، مراجعه می کنیم و تفسیر بعضی از آیات کیهان شناسی آن را با احادیثی که در کتب تفسیری روایی نظیر تفسیر قمی و البرهان و نورالثقلین و صافی و .. آمده است . مقایسه می نماییم .دچار شگفتی می شویم . هر جا حدیثی ، با نظر این مفسرین بزرگوار ، و با علم روز و نظام کیهان شناسی جدید مطابقت نداشته باشد . بدون بررسی سندی ، جزء احادیث بنی اسرائیلی شمرده می شود . یا گاه نسبت به بعضی احادیث تعمدا چشم پوشی می شود . نکته : اصولا مسئله روایات بنی اسرائیلی هم به نظر فقیر جزء آن دسته از مسائلی است که بیشتر با نگاه های افراطی و تفریطی روبرو بوده است . از کتب تفسیری معاصرین که بگذریم . بعضا کتبی در باب تحلیل نجومی آیات قرآن به بازار کتاب آمده است . که فقیر نمی دانم بخندم یا بگریم . اسم این تفاسیر را حتی بعضا تفسیر به رأی نیز نمی توان گذاشت . بلکه بیشتر باید از آن با نام تحریف یاد نمود . یکی از عللی که فقیر به تطابق عالم صغیر و کبیر با توجه به آیات قرآن و استفاده از علم طب و اسطوره و نجوم احکامی پرداختم . این بود که پاسخ بعضی شبهاتی که در نسل امروز وجود دارد را با زبان بدن دهم . برای این منظور ابتدا به مبحث شباهت صور فلکی منطقه البروج با اعضای بدن پرداختم . تا به نوعی پاسخی باشد بر انکار و تمسخر طرفداران نجوم و کیهان شناسی جدید که بدون آنکه سالها وقت مبارک خویش را صرف علم نجوم احکامی نموده باشند . به انکار این علم کهن می پردازند . سپس دامنه شباهت را به مسائلی نظیر شجره طوبی ، جنة المأوی و لوح محفوظ و قرآن ، ن و قلم ، رساندم تا با زبان بدن به منکرین حقایق قرآنی که روایت معراج و آیات قرآن در باب شجره طوبی و لوح و قلم و ... را تمسخر مینمایند . پاسخ داده شود . تا به جایی که در بیرون خویش و یافته های تلسکوپ آلما بدنبال شجره طوبی و قاب قوسین بگردند . حقیقت را به سادگی در وجود خویش بیابند . اما اکنون قصد دارم تا بار دیگر اندکی به بعضی شباهت های اسطوره ای آیات قرآن و احادیث بپردازم . تا حداقل خوانندگانی که سالها با تفکر اشتباهی که در کشور در باب اسطوره و معارف دینی وجود دارد . در نگاه اشتباه خویش تجدید نظر نمایند . نگاه اشتباهی که در شکل گیری آن بعضی اساتید دشمن شناس کشور مقصرند . نگاهی که به شخص اینگونه القا می نماید که من باب مثال هر آنچه که از دنیای شرک آمیز اسطوره های سومری یا مصری آمده ، دارای اشکال است . تحلیل های سطحی ای که این اساتید از مسائل مختلفی نظیر اسطوره و علوم ماوراء دارند . شاید در سطح عامیانه برای جامعه مفید باشد و باعث در امان ماندن دین افراد جامعه از دستبرد رهزنان دین و ایمان باشد اما در سطح خاص ، برای کشف حقیقت چندان سودی ندارد . رویکرد فقیر در نقطه مقابل است و سعی بر این دارم تا تبیین درستی از اسطوره و نظام آن داشته باشم . و بخوبی از خطرناک بودن این مسیر آگاهم زیرا باید بر مسیر باریکی گام زنم که شراره های آتش از دو سوی آن زبانه می کشند . اسطوره وادی لغزنده و جذابی است که از دل شرک می گذرد . تا فکر از این مسیر خطرناک عبور ننماید . حقایق هستی هویدا نخواهند شد . نکته 2 : در ابتدای کانال مطالب با رویکردی عامیانه به مخاطب ارائه شد اما رفته رفته ، مطالب تحلیلی تر خواهند شد . من باب مثال در ابتدای کانال از پیوند اسماعیلیه و شوالیه های معبد سخن گفتیم . اما در آینده هنگامی که تخصصی تر به اسماعیله بپردازیم ممکن است در جاهایی به نقد اندیشه شان و در جاهایی از آنان دفاع نماییم . زیرا مورخینی که در باب اسماعیلیه قلم زده اند همواره از مخالفین شیعیان از جمله اسماعیلیه بوده اند ! در ادامه با اسطوره همراه باشید . 😊 @soltannasir 🌻
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 112 } { تعلیقات 22 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 2 } الله تبارک تعالی در سوره مبارکه یس آیات 37 الی 44 در باره حرکت خورشید و ماه می فرماید : 👇 { وَآيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُمْ مُظْلِمُونَ ﴿۳۷﴾ وَالشَّمْسُ 👈 تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿۳۸﴾ وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ ﴿۳۹﴾ لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿۴۰﴾ وَآيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿۴۱﴾وَخَلَقْنَا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ مَا يَرْكَبُون َ﴿۴۲﴾ وَإِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنْقَذُونَ ﴿۴۳﴾ إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ ﴿۴۴﴾ = و براى آنان شب پديده شگرفى است كه روز را از آن جدا می سازيم كه آنگاه در تاريكى فرو می روند (37) و خورشيد با قرار و قاعده[ى معينش] 👈 جريان دارد، اين اندازه آفرينى [خداوند] پيروزمند داناست (38) و ماه را نيز منزلگاههايى مقرر داشتهايم تا [در سير خويش] همچون شاخه خشكيده ديرينه باز می گردد(39) نه خورشيد را سزاوار است كه [در سير خود] به ماه برسد، و نه شب بر روز سبقت جويد، و همه در سپهرى 👈 شناورند(40) و نشانه اى [ديگر] براى آنان اينكه ما نياكانشان را در كشتى انباشته سوار كرديم(41) و مانند آن براى ايشان مركوبها[ى ديگرى] خلق كرديم(42) و اگر بخواهيم غرقشان مى كنيم و هيچ فريادرسى نمى يابند و روى نجات نمى بينند(43) مگر رحمتى از سوى ما [بينند] و برخوردارى تا زمانى معين(44) } پیش از آنکه به احادیث نقل شده در باب تفسیر این آیات بپردازیم ابتدا نگاهی به بخش هایی از این آیات می نماییم و ترجمه بعضی لغات آن را بررسی می نماییم : 👇 در کتاب مفردات راغب در باره واژه «فَلَكٍ » آمده : 👈  : [اصطلاحا به معنای ] و تسمیه آن به این خاطر است که همچون می باشد . فرمود : « وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ » [ یس /40] «فلکة المغزل» : شکاف ریز و دایره وار بالای دوک ریسندگی . و جمله ی « فَلَكٍ ثدی المرأة : سینه های زن برجسته شد . « فَلَكٍ  الجدی » : هنگامی که چیزی دایره وار در دهان بزغاله بگذاری که مانع از شیر خوردن او شود . همچنین معنی فَلَكٍ  را «چرخ» ، « گردون «حلقه و دایره هر چیز » ، « آب که باد آن را بجنباند » ، « موج خروشان و گرد دریا » ، « پاره های مدوّر و گرد زمین که از زمینهای پیرامونش بلندتر باشد » ، « هر چیز برجسته و گرد » آورده اند . همچنین در کتاب مفردات راغب در باب واژه «الْفُلْكِ » آمده : 👈  : کشتی که این واژه برای مفرد و جمع یکسان به کار می رود اما تقدیرشان متفاوت است . حال بار دیگر به این آیات دقت نمایید . حق تبارک تعالی در آیه 38 سوره مبارکه یس می فرماید : « والشمس تجری .. » خورشید جریان دارد ! اما در کجا ? بر طبق آیات و احادیث و روایات متعدد و همچنین اساطیر در 👈 . زیرا بالای آب است . نکته 1 : اینکه این آب است و در بعدی که ما در آن به سر می بریم قرار دارد یا در بعد دیگری ( بعد اسطوره ای عالم ) که هم اکنون قابلیت رویت ندارد اما در آینده که مرز عوالم باز شود . قابلیت رویت پیدا می نماید مسئله دیگری است که باید جداگانه بررسی شود . نکته 2: بخشی از این آیات و روایات را در این مجموعه دروس خواهیم آورد لطفا صبور باشید . الله تبارک تعالی در ادامه در آیه 40 سوره یس می فرماید : « لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ » یعنی خورشید و ماه هر کدام در فلکی شناورند ! اما فَلَكٍ  چیست? فَلَكٍ مسیری مدور و حلقه ای است که بنا به روایات در آن آب جاری است . پیشتر اشاره شد که واژه الْفُلْكِ به معنای کشتی می باشد . بنابراین می توان از آیه با توجه به مجموعه آیات و احادیث و روایت اینگونه برداشت نمود که فَلَكٍ به معنای مسیر مدور آبی است که خورشید به مانند کشتی الْفُلْكِ در آن حرکت مینماید . این تفسیر زمانی قوت می گیرد که ما آیات بعدی سوره یس یعنی آیات41 الی 44 را مشاهده نماییم . اگر آیه را به گونه ای امروزی تفسیر نماییم و من باب مثال بگوییم خورشید به دور مرکز کهکشان می چرخد و ماه به دور زمین بین آیات 37 الی 40 با آیات بعدی که ناگهان سخن از کشتی و طوفان می نماید . به نوعی ناهماهنگی به وجود می آید . جالب است بدانید که در بعضی اساطیر ملل ایزد خورشید سوار بر زورقی مسیر آبی را هر روز در آسمان می پیماید ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌛🚣
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 113 } { تعلیقات 23 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 3} حال با توجه به آنچه گفته شد نگاهی به اسطوره مصری ایزد فرومایه رع که از ایزدان خورشید در تمدن مصر است می نماییم ، که چگونه وی به همراه تعدادی دیگر از ایزدان (فرومایه) مصری سوار بر زورق می شده و درون فلک آسمانی حرکت می نموده : 👇 { از هنگامی که رع به آسمان رفت جهان دارای ساختاری دیگر و نظامی دیگر شد . به روایت از آموزه هرموپولیس زمین با 👈 کوه ها محصور و کوه ها👈 تکیه گاه آسمان شد و دامنه کوه ها قلمرو نونت زوجه نون(از ایزدان مصری و معادل اقیانوس کیهانی که آفرینش از وی انجام شد ) شد ، و هم از این کوه ها بود که خورشید هر روز بر می خاست . در روایتی خورشید در نقش پسر خدا بانوی آسمان هر روز از 👈ژرفای آب ها بر می خاست . در روایتی دیگر خورشید هر بامداد از پس کوه مانو maanu و از میان دو درخت توت انجیر سفر روزانه خود را در 👈 زورقی به نام منجت manjet یا « زورق میلیون ها سال » آغاز و در این سفر خدایانی چون «جب» (خدای زمین ) ، «تحوت» ( خدای ماه ) و جلوه قدرت های مختلف خورشید به ویژه «حو » hu « کلام توانا » یعنی فرمانده و آفریده خدا ،سیا sia ، هوش ، و حیک hike جادو ، ( به نام نرم افزار hike هندی دقت نمایید که چگونه در مصر معنای جادو می دهد و یکی از تجلیات رع ایزد مصری است .) خدمه زورق وی بودند . در این سفر حورس( از خدایان دیگر خورشید) سکان زورق را در دست داشت و تحوت در کنار وی دشمنان رع را نابود می کرد . رع در این زورق تاج دو طبقه مصر را که نماد وحدت مصر سفلی و علیا بود بر سرداشت و بر فراز این تاج نیز همانند تاج فراعنه « یوریوس » یا ماری دیده می شد که نماد فرمانروائی و قدرت و از کام وی آتش فرو می بارید . سر دشمنان رع ماری غول آسا بود که « اپیپ » یا « اپوفیس » Apophis نام داشت . اپیپ در ژرفای آب های نون یا که در نیل آسمانی می زیست و هر روز بر آن بود که راه زورق رع را سد کند . ستیز رع و اپیپ جاودان و در برخی از روایات قدمت اپیپ از رع بیشتر و به پیش از آفرینش جهان می رسید . کار اپیپ ایجاد مزاحمت در سفر روزانه رع و در این نبرد همیشه رع پیروز بود . به روایتی در این سفر «ست»( از ایزدان دیگر مصری برادر کوچکتر اوزیریس ) سکاندار زورق «رع» و هم اوست که دشمنان رع را به ورطه های هولناک می افکند . مصریان باستان هوای توفانی را جلوه ای از پیروزی موقتی «اپیپ » و هنگام گرفتن خورشید براین باوربودند که اپیپ زورق رع را بلعیده است. در بسیاری ازروایات رع هر بامداد چون کودکی زاده می شود ، نیمروز بلوغ می یابد و شامگاه پیرمردی خمیده و می میرد ، واین اسطوره با اسطوره ی فرمانروایی وی برزمین پیوند دارد . رع درسفر شبانه خویش «اوف_رع » (Auf_ra) یا که اوف به معنی لاشه ، نام داشت . زورقِ سفر شبانه ی رع ، زورقی دیگر و (مسِكتِت) (Mesektet) یا زورق شب نام داشت . در برخی روایات مِسِكتِت به هیأت ماری است وسفر شبانه ی رع نیز ، چون سفر روزانه ی وی دوازده ساعت به طول می انجامد . دراین سفر نیز خدایانی چون «حو» ، «سیا» ، و «حیک» و خدایانی دیگر رع را همراهی می کنند . شب ها خدا (اوپواوت) ، (Upuant) گشاینده ی راه ها بر دماغه ی زورق رع می ایستاد و زورق وی را ازگذرگاه های پرخطر عبورمی داد . به باوری دیگر ارواح فراعنه مرده (وبعدها ارواح مردم عادی) پس ازمرگ به هیأت ستارگان درمی آمدند ودر زورق رع وی راخدمت می کردند . بدین باور گروهی ازستارگان «آنان که هرگز غروب نمی کنند » خدمه ی زورق سفر روزانه رع و درپرتو خورشید ناپیدا و « آنان که خسته نمی شوند » ستارگانی هستند که در بخشی ازشب پدیدار و یکی پس از دیگری در پیوستن به زورق شبانه ی رع به جهان نامرئی ، «دوت» (Duat)می روند. خطرهایی که رع ، طی پیمودن دروازه قلمرو شب با آن روبرو می شد ، از خطرهای سفر روزانه وی بیش تر و در هر دو سفر اپیپ دشمن بزرگ وی بود . جهان زیرین و قلمرو های سفر شبانه رع ، جایگاه اهریمنان غول پیکر و موجوداتی بودکه مردگان رادر سفر خویش تهدید می کردند . شکل های گوناگون خورشیدخدا:اتوم ، رع و خپری باجهان زیرین پیوند داشت . بسیاری ازخدایان اوف( همان رع ) را در سفر شبانه وی در دوت و به هنگام عبور از رود دوزخ و قلمروهای سفر شبانه یاری می کردند . باد را در دوت راهی نبود و هم بدین دلیل خدایان زورق ، اوف را به جلوی می راندند وخدابانوی وقت باگفتن کلام عبور ، دوازده دروازه ی شب را یکی پس ازدیگری می گشود. ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🚣🚣♀🌞🌝🌛
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 114 } { تعلیقات 24 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 4 } ادامه ...👇 { ...سرزمین زیرین را اهریمنان و ساکنان بسیار و از آن شمار بود مارهای دوسَر ، مارغول پیکر قلمرو چهارم که بر پشت او سر چهار مرد ریشو دیده می شد ، مار عظیم ششم به نام «درنده ی ارواح » که درچشم اوف نیز نامرئی بود و در برخی روایات پشت این غول مار جایگاه پسران حورس ، پاسدار کوزه ی شش «Canopic jar » جگر ، معده و روده های حنوط شدگان بود . پسران حورس ساکن پشت این غول مار ، دراین روایت «ایمست،Imest» ، « حاپی ، Hapy » «دواموتف ، Duamutef » ،و « قَبح سِنوف ، Qebeh senuf » نام داشتند . بدین روایت این غول مار ، دشمنان شکست یافته ی رع و اوزیریس را می درید ومی بلعید . پس از رواج آئین اوزیریس ، این مار هیأت متفاوتی یافت که عاموت «Ammut» نام داشت و درنده ی ارواح «بدپیمانان» بود. شرح مختصرساکنان دوازده قلمرو جهان زیرین ، نمودی ازخطرها و وحشت رازآمیزی است که بااسطوره های خورشید پیوند دارد . در کیشِ اوزیریس، جهان زیرین قلمرو زندگی جاودان است ، امادراین باورها نیز روح مرده برای عبورازاین قلمرو و رهایی ازچنگ اهریمنان به اوراد وادعیه بسیار نیاز داشت. یکی ازکارهای اوف( رع) درجهان زیرین ، روشن کردن راه ارواح مردگان باروشن کردن راه آنان بود . نور اوف برروح مرده می تابید و روح باگذر از مغاکی به مغاک دیگر ، تحسین و هیابانگِ 👈 ساکنان جهان زیرین راکه ناشکیبا در 👈انتظار پرتوی از 👈 نور بودند برمی انگیخت وپس ازعبور هر روح ، دیگر بار جهان زیرین درظلمتی وحشت بار فرو می رفت. باغالب شدن بر خطرات زیرین واز آن شمار به بند کشیدن اپیپ بود که عبور اوف از جهان زیرین میسّر می شد . دربرخی روایات «اوف_رع» ، خود ماری غول آسا و هر شب از کام ماری غول آسا زاده می شد ؛ همان گونه که روز از نوت( ایزد بانوی آسمان ) زاده می شد . با عبور از قلمرو شب خورشید خدا دیگر بار بر فراز زمین درخشیدن می گرفت:خدایان ملازم وی «مَنجِت،Manjet» با زورق رع را بالا می کشیدند و 👈خورشید خدا درجلوی خپری( خپری با معنای 👈سوسک ایزد دگرگونی حیات و با حالت طلوع خورشید ارتباط دارد ) از افق بالامی رفت. به روایتی دراین لحظه «شو» ( ایزد نگه دارنده آسمان ) با دستانی گشوده 👈 قرص خورشید رامی گرفت و رع در زورق روز می نشست ، وشامگاه خدابانوی شرق رع را به خدابانوی غرب ( برای غروب نمودن آفتاب )تحویل می داد. جز روایات کلّی تفسیر چرخه ی حرکت خورشید ، روایات دیگری نیز نزد مردم رایج بود. دراین روایات رع پسر نوت ، خدابانوی آسمان هر بامداد به هیأت گوساله ای از نوت متولد و شامگاه توسط وی بلعیده می شد. دربرخی روایات خورشید پسر نون بود ودرآموزه ی هرموپولیس ، خورشید هر بامداد درون گلبرگ های یک نیلوفرآبی برآب های نون پدیدار و شامگاه با بسته شدن گلبرگ های نیلوفر ناپدید می شد. گاهی رع چون خورشید ، دایره ساده ای بود که در زورقی حمل می شد و غالبا درتصاویر و نقش ها انسانی بود با سر شاهین ویگانه شده با حورس خدای بزرگ مصر که چشم راست او خورشید بود . درتصاویر دیگر تارک رع تاجدار و تاج وی خورشیدی بود در چنبره ی یوریس که از کام وی بر دشمنان رع آتش می بارید. خورشیدخدادراین هیأت «رع_حراختی» وغالبا عصای سلطنتی موسوم به عنج یا (یواس،Uas) رادر دست داشت. نقش ها و تصاویر اوف ، کما بیش همانند «رع_حراختی» اما دایره ی خورشید بین شاخ های یک قوچ ، که احتمالا از خنوم یا از قوچ مقدّسِ مِندِس به عاریت گرفته شده بود تصویرمی شد. تصاویر بنو (ققنوس) در حال پرکشیدن از سنگ بِن بِن(ابلیسک) به هنگام بامداد وندای او بشارت آفرینش بود . نقش های شاهین ، شیر یا گربه در پیوند با خورشید خدا ، گویای دشمنی با اپیپ و درهم دریدن وی بود. نرگاو (کمفیس) یا (ورزاو منفیس) ، پیرمردی که روبه غروب می رفت وبر سر او تاجی ازخورشید در چنبره ی یوریس قرارداشت ، همه وهمه تصاویری بود که خورشید خدا را بدان تصور و ترسیم می کردند و پیرمردی که تاج خورشید برسر داشت ، همانا اتوم و خورشید غروب بود. فراعنه خود را منسوب به رع و بدین سان رع ، خدایی حامی دودمان فرمانروایی بود ...}( کتاب اساطیر مصر ورونیکا ایونس صفحات 58 الی 63) نکته مهم : ایزد فرومایه رع که در نزد مصریان باستان حقیقت و تجلی و عین خورشید بود سوار بر قایق در آسمان روز حرکت می نمود و هنگام شب به حرکت خویش ادامه می داد اما دیگر در آسمان شب حضور نداشت بلکه به دنیای زیرین سفر می نمود که شرح آن در متن آمده است . در آیین مصری برای تحوت( ایزد ماه ) نیز سفری با زورق ترسیم شده است . ادامه دارد ... @soltannasir 🌝🌞🌛🚣🚣♀
تصویر سفر 24 ساعته ایزد رع ( خورشید ) با قایق در مسیر آبی . @soltannasir