eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت هایی از فیلم وارکرافت 🖕🖕 شرح باز کردن دروازه ورود ، اورک ها از عالم زیرین به عالم ما @soltannasir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖕🖕🖕 قسمت هایی از فیلم وارکرافت ، علت قربانی نمودن انسان ها استفاده از نیروی حیات آنها برای باز نمودن دروازه ای از عالم زیرین به عالم ما می باشد . @soltannasir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖕🖕🖕🖕🖕 باز نمودن دروازه ورود اورک ها به جهان ما با قربانی نمودن تعداد زیادی از انسان ها. این بخش از فیلم وارکرافت به شکسته شدن سد ذوالقرنین و ورود یأجوج و مأجوج به جهان ما شباهت بسیار دارد. @soltannasir
@soltannasir {حنوکا عید گشایش و افتتاح معبد و نور یا عید گشایش دروازه های جهان زیرین و افزایش ظلمت 6} ادامه ...👇 ملاحظه نمودید که در کتاب فرهنگ نمادها، راه پیتریانه (پدران)، یا راه نیکان را باز می نماید. راه خدایان را باز می نماید !!! اما براستی کدام خدایان ? اینکه راه پدران یا نیاکان یا عالم مردگان در تابستان هنگام انقلاب تابستانی باز می شود. چندان با دانسته های ما مطابق نیست ! در دروس مسبحات اشاره شد که در اساطیر نظریهٔ سه جهان وجود دارد. جهان بالایی و جهان میانی و جهان زیرین که در بدن انسان جهان بالایی به مثابه سر می باشد و جهان میانی تنه و جهان زیرین به مثابه پاها می باشد. اما نگرش دیگری نیز به جهان وجود دارد. و آن نگرش دو جهانی است ! در نگرش دو جهانی که متعلق به مغان ایران باستان است. جهان به دو بخش بالایی و پایینی یا به عبارت دیگر دو جهان و و یا اهورایی و اهریمنی تقسیم می شود . هر چند این نگرش تا حدی ثنوی گرایانه است. ما را اینجا فعلاً با اندیشه ثنوی گرایانه عده ای از مغان ایران باستان و موبدان زرتشتی کاری نیست. بلکه هدف شرح و توضیح جهان هاست. گفته شد که نقاط دو نقطه ای می باشند که در آن طول روز و شب مساوی می باشند. و نقاط نقاطی می باشند که در یکی (انقلاب تابستانی) طول روز به حداکثر خویش می رسد که تقریباً نزدیک به زمانی است که خورشید در اوج خویش می باشد. و در دیگری (نقطه انقلاب زمستانی) نقطه ای است که طول شب به بلندترین زمان خویش می رسد که نزدیک به زمانی است که خورشید در حضیض خویش می باشد. حال با توجه به توضیحات داده شده دایره ای را تصور نمایید. که خطی از مرکز آن می گذرد و آن را به دو نیمه بالایی و پایینی تقسیم می نماید. نیمه بالایی عالم بالا است. و نیمه پایینی عالم زیرین می باشد. و دو نقطه مورد نظر یکی (نقطه راست) نقطه اعتدال و دیگری (نقطه چپ) نقطه اعتدال می باشد. حال فرض نمایید از نقطهٔ مرکز این دایره خطی دیگر بگذرد که دایره را به دو نیمهٔ چپ و راست تقسیم نماید. نقطهٔ بالایی در دایره نقطهٔ انقلاب تابستانی است که طول روز به حداکثر مدت خویش می رسد. و سابقاً نقطهٔ اوج خورشید نیز تقریباً در همان هنگام بود. و امروزه چندین روز اختلاف دارد. و نقطهٔ پایینی دایره، نقطهٔ انقلاب زمستانی است. که طول روز به کمترین و طول شب به بلندترین مقدار خویش می رسد. و سابقاً نقطهٔ خورشید نیز تقریباً در همین هنگام بوده که اکنون چند روزی فاصله دارد . نکته1: در دایره ترسیمی در نیمه بالایی دایره (6برج اول)، طول روز بیش از طول شب است. و در نیمه پایینی (6برج دوم) طول شب بیش از طول روز است. در نیمه چپ طول روز پس از نقطه انقلاب تابستانی از برج سرطان تا نقطه انقلاب زمستانی کاهش پیدا می نماید. و در نیمه راست از نقطه انقلاب زمستانی تا نقطه انقلاب تابستانی طول روز افزایش پیدا می کند. حال با توجه به توضیحات داده شده می دانیم که ابتدای عالم زیرین با برج میزان شروع می شود نه با نقطهٔ انقلاب تابستانی در برج سرطان. و برج همانگونه که پیشتر در دروس اشاره شد. نقطه ای می باشد که در اساطیر پس از مرگ ارواح در آن (نقطه) مورد قضاوت قرار می گیرند و سپس می توانند در بهشت و یا جهنم برزخی زندگی نمایند. حال اگر دقت نمایید در دایره البروج به شکلی که توصیف شد. نقطهٔ انقلاب زمستانی پایین ترین نقطهٔ ممکن است. و در این هنگام است که ما با پایین ترین و تاریک ترین نقطهٔ دایره البروج و طولانی ترین شب های سال در یک راستا قرار می گیریم. و این بهترین زمان برای بازگشایی دروازه های عالم زیرین است . زیرا اگر دقت نمایید ترتیب چیدمان بروج اینگونه است که پس از نقطهٔ انقلاب زمستانی ما به سمت صعود به نقطهٔ اعتدال ربیعی در می باشیم. بنابراین درست است که پس از انقلاب زمستانی رفته رفته بر طول روز (نور) افزوده می شود. و از طول شب (ظلمت) کاسته می شود . اما اگر دروازه های عالم زیرین (ولو اندک) باز شود. قابلیت صعود به عالم ما برای موجودات این عوالم فراهم می شود. به واقع شب های پایانی پاییز در نزدیکی انقلاب زمستانی علاوه بر اینکه تاریک ترین شب های سال است. و بهترین زمان برای افزایش تاریکی بر اثر مراسمات جادوی سیاه آیینی می باشد . شب انقلاب زمستانی بهترین شب برای باز نمودن دروازه های عالم زیرین می باشد. و فراخوانی این موجودات از این عوالم به به عالم ماست. نکته 2 : در اساطیر ایرانی در شب انقلاب زمستانی، که تاریک ترین هنگام است و شیاطین در اوج قدرت خویش می باشند. ایزد مهر، ایزد خورشید و نور تولد می یابد و با دیوان و پریان و جادوی آنان به مبارزه بر می خیزد. و این خود مسئله جالبی است که در تاریک ترین و سخت ترین دوران، نجات دهنده ای از راه می رسد. ادامه دارد... @soltannasir 🌞🌑🌚🌒☀️
تصویر دایره البروج نقطه راست : اعتدال ربیعی نقطه چپ : اعتدال خریفی نقطه بالایی : انقلاب تابستانی نقطه پایینی : انقلاب زمستانی @soltannasir
@soltannasir {حنوکا عیدگشایش و افتتاح معبد و نور یا عید گشایش دروازه های جهان زیرین و افزایش ظلمت 7} ادامه...👇 نکته3: اگر نقطه اعتدال خریفی ، راه به عالم زیرین را باز می نماید. نقطهٔ اعتدال ربیعی، راه به عالم ما را برای اهالی عالم زیرین باز می نماید . اجازه بدهید یکبار دیگر مسئله را بررسی نماییم. در نقطهٔ در دایره البروج ما در تاریک ترین و پایین ترین قسمت دایره هستیم. و این یکی از دو زمان مناسب برای بازنمودن دروازه های است. از این نقطه به بعد شروع می شود. اما نقطه ،نقطه ای است که عالم زیرین به پایان می رسد و عالم بالایی شروع می شود. این نقطه مرز بین دنیای زیرین و عالم ما می باشد. و این دو نقطه مقارن با دو جشن بزرگ یهودیان، یعنی عید و عید# پوریم می باشد. نکته1: آنچه باید توجه داشت این است که مراسم های یهودیان باید از چند روز پیش از این نقاط (انقلاب زمستانی و اعتدال ربیعی) آغاز شود. وگرنه به موفقیت منجر نخواهد شد. نکته 2 : با توجه به تغییر زمان اعیاد یهودی در هر ماه، گاه ممکن است بین عید نصیب (پوریم) با زمان نزدیک به اعتدال ربیعی یا عید حنوکا با نقطه انقلاب زمستانی فاصله وجود داشته باشد. در این هنگام قبالیست های جهود، مراسم های خویش را پس از اعیاد یک الی سه روز (بسته به فاصله مورد نظر) متوقف می نمایند. و سپس مراسم ها را تا رسیدن به نقاط مورد نظر ادامه می دهند. با توجه به اینکه در نزدیکی ایام شب می باشیم. و این شب و شناخت آن با دروس مرتبط است. تحقیق این جشن را از کتاب گاه شماری و جشن های ایران باستان زنده یاد هاشم رضی به تمامی می آوریم : 👇 «یلدا» { یلدا و مراسمی که در نخستین شب زمستان و بلندترین شب سال برپا می کنند، سابقه ای بسیار دراز داشته و مربوط می شود به 👈ایزد مهر که در گفتار جشن مهرگان درباره اش سخن رفت. این رسوم ویژهٔ آریایی هاست و بخصوص پیروان آیین مهر ، هزاران سال است آن را در ایران زمین برپای می دارند. شب یلدا ، شب 👈زایش و تولد مهر است که به یادگار آن جشن برگزار می شد. ریشهٔ این باور و اعتقاد بر می گردد به گاه شماری و اندیشه هایی که ایرانیان مهری دین از آن داشتند. چنانکه اشاره شد سابقهٔ شب یلدا، یا چنانکه امروزه اصطلاحاً نامی است شب چله چندین هزار سال در ایران سابقه داشته و اولین روز زمستان یا نخستین شب زمستان بوده که زایش خورشید یا جشن تولد مهر، خورشید شکست ناپذیر بوده است. مردم عهود دور و گذشته ، که پایهٔ زندگی شان بر کشاورزی _چوپانی قرار داشت و در طول سال، با سپری شدن فصول و تضادهای طبیعی خوی داشتند ، بر اثر تجربه و گذشت زمان با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان آشنایی یافته و کارها و فعالیت هاشان را بر اثر آن تنظیم می کردند. روشنی و و تابش و اعتدال هوا در نظرشان مظاهر نیک و موافق و ایزدی بود. تاریکی و شب و سرما را نیز از اعمال اهریمن می پنداشتند. ملاحظه می کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می شود. به همان نسبت بلندی ، از روشنی و نورخورشید بیشتر استفاده می کردند و می نگریستند که شب ها کوتاه است. کم کم این اعتقاد برایشان پیدا شد که نور و روشنی و ظلمت و تاریکی مرتب در نبرد و کشمکش هستند، گاه خورشید و فروغ چیره شده ساعات بیشتری در پرتو خود مردم را نیرومند نگاه می دارد و گاه مقهور تاریکی واقع شده و ساعات کمتری با فروغ و تابش اندکی فیض می رساند. در طول سال، دریافتند که کوتاه ترین روزها ، آخرین روز پاییز ، یعنی روز سی ام آذر و بلندترین شب ها، شب اول زمستان، یعنی نخستین شب دی ماه است . اما بلافاصله پس از این بلندترین شب سال، از آغاز دی، روزها به تدریج بلندتر و شب ها کوتاه تر می شود. خورشید هر روز بیشتر در آسمان می پاید و نور و گرمی نثار می سازد، به همین جهت آن شب را یلدا نامیدند، یعنی تولد، زایش خورشید شکست ناپذیر ، و آنرا آغاز سال قرار دادند، یعنی انقلاب شتوی و آغاز زمستان ، چنانکه شرح آن در بخش نخستین گذشت . اقوام قدیم آریایی، از هند و ایرانی_هند و اروپایی جشن تولد آفتاب را آغاز زمستان می گرفتند. به ویژه «ژرمن ها عید تولد آفتاب را در آغاز زمستان گرفته و آن ماه را به خدای آفتاب نسبت می دادند و این بی تناسب نیست ،چه واقعاً آغاز زمستان مثل تولد جدید خورشید است که از آن روز در نصف کرهٔ شمالی رو به افزایش و ارتفاع و درخشندگی می گذارد و هر روز قوی تر می شود. به قول بیرونی در آثار الباقیه ، ص255، روز اول ماه دی ،خور نیز نامیده می شد و در قانون مسعودی نسخهٔ موزهٔ بریتانیایی لندن خُره روز ثبت شده ، اگر چه در بعضی مآخذ دیگر خرم روز نامیده شده است. » } ادامه دارد... @soltannasir 🌞🌑
@soltannasir {حنوکا عید گشایش و افتتاح معبد و نور یا عید گشایش دروازه های جهان زیرین و افزایش ظلمت 8} ادامه ...👇 { ...آشکارا است که به موجب بلندترین شب که تاریکی بیشتر در زمین می پایید که مظهر است، این شب را 👈نحس و بد یمن می شمردند. در برهان قاطع ذیل واژهٔ چنین آمده : «یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول و آخر قوس باشد، و آن درازترین شب هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب آفتاب به برج جدی تحویل می کند، و گویند آن شب به 👈غایت شوم و نامبارک می باشد، و بعضی گفته اند شب یلدا یازدهم جُدی است. » اما معارض و ضد تاریکی، روشنایی است. روشنی از تجلّیات و آثار 👈یزدانی می باشد. به همین مناسبت در شب هاست که 👈آتش می افروختند تا 👈تاریکی و 👈عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند. هم چنان که خورشید به مناسبت فروغ و گرمای کارسازش تقدس پیدا کرده بود، آتش نیز همان تقدس و والایی را نزد مردم دارا شد. چون تاریکی فرا می رسید، در پرتو و روشنی ، تاریکی اهریمنی را از میان می بردند. در شب یلدا، یا تولد خورشید، جهت رفع این نحوست، آتش می افروختد. گرد هم جمع می شدند. خوان ویژه می گستردند. هر آنچه میوهٔ👈 تازهٔ فصل که نگاهداری شده بود و میوه های خشک در سفره می نهادند. این سفره جنبهٔ دینی داشت و مقدس بود. از ایزد و روشنایی برکت می طلبیدند تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوه های تازه و خشک و چیزهای دیگر در سفره، تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پر برکت در پیش داشته باشند. همه شب را در پرتو چراغ و نور آتش می گذراندند تا اهریمن فرصت دژخویی و تباهی نیابد. چنانکه ملاحظه می شود، این مراسم پس از هزاران سال، تاکنون باقی و برجاست و در سراسر ایران زمین به نام شب چلّه برگزار می شود. اما امروزه چرا چله_چلهٔ بزرگ می نامند. چلهٔ بزرگ از اول است تا دهم بهمن ماه که چهل روز تمام ادامه می یابد. چلهٔ کوچک از دهم بهمن ماه است تا بیستم اسفند، و از آن جهت چلهٔ کوچک می گویند که شدت سرما می کاهد. پس اول دی، به مناسبت آنکه تجدید حیات مهر یا خورشید است، به نام یلدا، یعنی تولد مشهور شده و جشن گرفته می شد. اما آغاز دی ماه جشن بزرگ دیگری نیز بود، چنانکه گذشت هرگاه نام روز و ماه با هم تلاقی و برخورد می کرد، آن روز را جشن می گرفتند. «دذو» در اوستا به معنی آفریدگار و خداوندگار و «ددو» در پهلوی نیز شکل تغییر یافتهٔ همین واژه است. ماه دی (دی _نیز شکل فارسی جدید_ددوی پهلوی است) نیز نخستین روزش به نام آفریدگار نامزد است، پس جشنی بوده و چنانکه گذشت در روزگار گذشته این روز را «» یعنی روز خورشید نیز می گفتند و بعداً به خرّم روز موسوم گشت که جشنی از جشن های ایران کهن بود. این ها همه دلالت بر تقدس و ارج و بزرگی این روز دارد که روز خورشید، روز تولد خورشید شکست ناپذیر است. می گوید : « دی ماه، و آن را خور ماه نیز می گویند. نخستین روز آن خرم روز (=خُره روز) است و این روز و این ماه هر دو به نام خدای بزرگ است... » ابوریحان بیرونی چند سطر پایین تر از مطلب بالا، می گوید این جشن را، یعنی روز اول دی ماه را نودروز نیز می گویند. چون میان آن تا نوروز، درست نود روز فاصله است. همهٔ این اشارات و نام ها، حاکی از آن است که شب یلدا، و روز دیگان پیوند استواری با خورشید دارد، با که از این روز بر تاریکی چیره می شود و رو به افزایش می رود. این روز خورشید است، روز مهر است و نزد ایرانیان، به ویژه مهر آیین ها بسی گرامی بود و بزرگترین جشن، یعنی جشن تولد مهر یا خورشید به شمار می رفت که آغاز سال محسوب می شد. خورشید، مهر یا میترا، مسیح و نجات بخش جهان از تسلط اهریمن و نکبت و ادبار وی بود. هنگامی که آیین مهر از ایران در جهان متمدن کهن منتشر شد، در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی، به همین جهت روز بیست و یکم دسامبر را که برابر اول دی ماه بود، هنگامی که آیین مهر همگانی شده بود، به عنوان روز تولد مهر یا میترای شکست ناپذیر جشن می گرفتند. اما در سده ٔچهارم میلادی بر اثر اشتباهاتی که در کبیسه روی داد، تولد مهر نجات بخش، یا مسیحای منجی _در بیست و پنجم دسامبر واقع شد و از آن پس تثبیت شد. تا آن زمان تولد عیسای در جشن گرفته می شد. اما دین غالب و اغلب کشورهای متمدن اروپا، آیین مهر و بود. اما هنگامی که کم کم مسیحیت در روم با فشار و ارعاب جا باز کرد، متولیان چون نتوانستتد با برانداختن جشن تولد میترا در بیست و پنجم غلبه کنند، همان روز زایش عیسای مسیح اعلام کردند که تا این زمان باقی مانده. یلدا yalda یک واژهٔ سُریانی است به معنی تولد. رومی ها خود واژهٔ ناتالیس را به معنی تولد داشتند. } ادامه دارد... @soltannasir 🌞🌑
@soltannasir {حنوکا و قربانی } باید آرزو کرد که روزی حداقل عده ای از مسئولین کشور درک نمایند که در ایامی که هستیم در کشور چه خبر است ! اینکه آلودگی شهرهای بزرگی نظیر اتفاقی نیست و تنها به آلاینده ها مرتبط نیست ! چنانچه با طرح ترافیک زوج و فرد نیز مشکل حل نشد ! اینکه چرا شهرهایی نظیر و نیز آلوده شده اند ! حتی شهرهای کوچک و بعضی روستاهای منطقه آذربایجان نیز هوایی آلوده داشتند ! اینکه به طور خاص 11 قبالیست جحود از خارج از کشور (اروپا) به برکت دولت بی تدبیر کاملاً قانونی وارد کشور شده اند و در خاک مقدس آذربایجان حضور دارند. تا به همراه همکاران وطنی خویش (قبالیست های جحود ایرانی) در آن منطقه دروازه ای را از عالم زیرین باز نمایند. و موجوداتی را از آن نقطه فراخوانی نمایند. هر چند که ان شاءالله با دم اولیای اللّه امشب به عنوان آخرین شب مراسم خویش موفق بدین مهم نخواهند شد. اما با این حال شرایطی که مراسم هایشان برای کشور در حال رقم زدن است. تأسف بار است . مراسم هایی که به طور خاص در 11 کلان شهر کشور در سطحی بزرگ و در 22 شهر کوچکتر در سطحی کمتر برگزار می شود. ❌شاید روزی مسئولین کشور دریابند که نقاط باستانی ای نظیر تخت سلیمان و تپه حسنلو در استان آذربایجان غربی و دشت مغان در استان اردبیل و یا شوش دانیال در خوزستان و ... اگر برای دشمن مهم تر از نطنز و بوشهر و اراک و یا پایگاه های موشکی و نظامی نباشد. کم اهمیت تر نیز نیست ! و اینگونه این پایگاه های مهم باستانی را که میراث پیشینیان را در دل خود دارد با کمترین محافظ به حال خود رها ننمایند. شاید روزی در بخشی از بچه های نهادهای امنیتی این بینش کاملاً نهادینه شود. که مناطق باستانی مهم است . ❌ از دشت مغان سخن گفته شد. در دوران رژیم پهلوی عده ای از یهودیان صهیونیست در شروع به فعالیت نمودند و بخشی از زمین های مردم را خریدند. هم زمان در استان اران یا جمهوری جعلی آذربایجان که قرار داد 199 ساله اش چندین سال است تمام شده و باید به خاک مادری بازگردد. نیز فعالیت در دشت مغان آغاز شد. اما چرا ? مهم ترین علت این فعالیت های پنهانی این بود که بخشی از میراث مغان ایران باستان در این دشت باستانی مدفون است. میراثی که یک بار توسط مغان ایران باستان و بار دیگر توسط سلطان قاهر غوث و بار دیگر توسط شیخ صفی الدین اردبیلی، طلسم شده است. در باره این مسئله فیلمی با نام « روزگاری عشق و خیانت» ساخته شده است. که هر چند به علت اصلی پروژه صهیونیست ها اشاره نمی نماید. اما از منظر روایت نفوذ یهودیان در آن منطقه فیلم مهمی می باشد. ❌ شاید اکنون خوانندگان گرامی دریابند که چرا از یک سو در مناطق آذربایجان ایران و استان اردبیل، پانترکیسم فعال است. و در خوزستان پان عربی و الاهوازی. که اولی توسط کشور ترکیهٔ عثمانی و استان اران جمهوری جعلی آذربایجان تغذیه می شود. و دومی توسط خاندان آل جهود ( عربستان سعودی) . و هنگامی که این دو جریان را بررسی می نماییم. در نهایت دست پنهان یهودیان و عواملشان را در شکل گیری این دو جریان به خوبی می بینیم. ❌ در شب 👈هفتم و 👈نهم عید حنوکا به طور خاص مراسم قربانی انسانی انجام می شود. بنابراین امشب نیز قربانی انسانی انجام می شود. قربانی ها معمولاً از بانوان هستند. اینکه می گویند قربانی باید دختر باکره باشد اشتباه است. انتخاب قربانی به سن و سال و بکر و غیر بکر بودن ارتباطی ندارد. قربانی ها افراد مستعد از نظر روحی و واسطه گری می باشند. قربانی ها 👈معمولاً در شبات ها دزدیده می شوند . بنابراین افرادی که در معرض خطرند باید از غروب جمعه تا غروب شنبه مواظب خویش باشند. معمولاً قربانی ها با توجه به استعداد روحیشان، در خواب و رویا یا مکاشفه از خطر قربانی شدن خویش آگاه می شوند. اگر قربانی کودک باشد. ممکن است خطر توسط شخصی ناشناس در خیابان به عنوان یک رهگذر به والدین کودک به صورت سربسته گوشزد شود. به هر حال منظور این است که قربانی پیش از قربانی شدن علائمی را دریافت می نماید. برخلاف اینکه عده ای فکر می نمایند که به قربانی ها تجاوز جنسی می شود. باید گفت که اینگونه نیست. اگر شخصی مستعد باشد و بخواهند از وی فرزندی مستعد و شیطنی تولید نمایند چنین عملی انجام می شود. اما قربانیان خاص، مورد تجاوز جنسی قرار نمی گیرند. بلکه هر اندازه که دارای جایگاه روحی بالاتر باشد با احترام بیشتری با وی رفتار می شود. و معمولاً روز قبل از قربانی وی را با شیوه ای خاص غسل می دهند و خوشبو می نمایند. بویی که شاید مورد علاقهٔ ایزد مورد پرستششان باشد. و سپس لباسی فاخر بر وی می پوشانند. لباسی که مدل و رنگ آن مورد علاقه ایزدی باشد که قربانی را به وی پیشکشی می نمایند. و از جواهرات نیز برای استفاده می نمایند. @soltannasir
آلودگی عجیب هوای ارومیه و روستاهای استان آذرباییجان غربی ، به امید اینکه روزی مسئولین کشور دریابند که دشمنان چه اهدافی دارند و چگونه عمل می کنند . خبرگزاری مهر @soltannasir
مقاله ای در باب نفوذ صهیونیست ها و یهودیان در دوران رژیم پهلوی و حضور آنان در دشت 👈 قزوین و 👈دشت مغان و اشاره ای هم به فیلم «روزگاری عشق و خیانت » می نماید. منبع : خبرگزاری میزان @soltannasir
@soltannasir { حنوکا و قربانی 2 } ادامه...👇 قربانی ها معمولاً پس از پوشاندن لباس های فاخر به قربانگاه آورده می شوند. و بنا به مناسک نوع فرقه مربوطه وی را قربانی می نمایند. در بیشتر موارد یا با زدن سنگی بزرگ به سر قربانی، جمجمه وی را می شکانند و یا خنجری در قلب قربانی وارد می نمایند. قربانی سوختنی بسیار کمتر انجام می شود. نکته 1: نام قربانگاه قبالیست های جحود در شبه معبد سلیمان در اسرائیل، «» است ! نکته 2: لباسی که قربانی به هنگام دزدیده شدن بر تن دارد پس از نشاندار شدن از خارج می شود. و لباس ها عمدتاً به کشورهای خاورمیانه فرستاده می شود. نکته 3: لباس و جواهراتی که به پوشانده می شود. در معبد به عنوان یک میراث ارزشمند نگهداری می شود. و گاه در بعضی مراسم های خاص، بعضی کاهنه ها افتخار پوشیدن این لباس ها و یا جواهرات را پیدا می نمایند. مجوز معمولاً توسط خدایان یا معاونینشان داده می شود. نکته 4: مسئله مهمی که باید بدان توجه داشت این است که قربانی ها توسط سران شیاطین (جنی و دیوها) و یا ایزدان کواکب نشان گذاری می شوند. این موجودات شیطنی، هستند که قربانی ها را انتخاب می نمایند. و از خدمتکاران جنی و انسی خویش می خواهند. تا قربانی را پیدا نمایند . پس از پیدا شدن قربانی مدتی وی را به طرق مختلف (فیظیکی و متافیظیکی) تحت نظر می گیرند. و در زمان مناسب با استفاده از فرومایگان زیر دست خویش ، شرایط لازم برای دزدیدن قربانی را فراهم می آورند. و آنگاه پرستندگان انسانیشان، قربانی را می ربایند. نکته 5: مثالی برای شرایط که فرومایگان جنی می توانند فراهم آورند : 👇 { فرض نمایید خانمی در آپارتمان خویش تنها زندگی می نماید. و برای قربانی شدن نشانه گذاری شده است. غروب جمعه است. و وی در خانه نشسته و در حال دیدن برنامه های تلویزیونی می باشد. در این حالت مدام توسط این فرومایگان وسوسه می شود که از منزل بیرون رود و یک خوراکی خاص را از سوپر مارکت محله بخرد. وسوسه و سپس بیرون رفتن از خانه همان و ربوده شدن همان . } { یا خانواده ای یکی از دختر بچه هایشان نشان گذاری شده و تصمیم ندارند که روز جمعه جایی بروند. اما پنج شنبه مادر خانواده و یا پدر و .. میلی به رفتن به پارک پیدا می نمایند. و این میل به پارک رفتن توسط این فرومایگان در اذهان اعضای خانواده وارد می شود . و طبیعی است که در پارک با کمک عوامل فیظیکی و متافیظیکی تنها یک غفلت کوچک می تواند باعث گم شدن دختر بچه خانواده شود . و سرنوشت بچه سالها نامعلوم باشد . و والدین فکر نمایند دخترشان در نقطه ای از زمین ما زنده است. در حالی که کار از کار گذشته است. نکته 6: گاه ممکن است یکی از خدایان در رویا و مکاشفه خویش شخصی را که برای وی در آینده مشکل ساز خواهد شد را ببیند و گاه ممکن است که شخصی که واسطه ای قوی می باشد و روح وی می تواند وی را تغذیه نماید. را طلب نماید. اما ممکن است نام شخص مورد نظر را در نیابد. نشانه های وی به کاهنین داده می شود. و آنگاه شیاطین جنی که با کاهنین همکاری می نمایند. در یافتن شخص قربانی همکاری می نمایند. گاه پیدا کردن قربانی مورد نظر ممکن است سالها به طول بیانجامد . نکته 7: معمولاً ایزدان کواکب، که خود با کواکب مرتبطند، قربانی هایی را طلب می نمایند که در زمان خاص نجومی بدنیا آمده باشد که با کوکب آن ایزد مربوطه مرتبط باشد . نکته8: در بعضی موارد خاص ممکن است بین دو یا چند انجمن مخفی بر سر یک قربانی خاص ، اختلاف پیش بیاید . و با یکدیگر بر سر ربودن قربانی درگیر شوند . @soltannasir 🌞🌑🌘
@soltannasir {حنوکا عید گشایش و افتتاح معبد و نور یا عید گشایش دروازه های عالم زیرین و افزایش ظلمت 9} ادامه ...👇 {مسیحیان سُریانی واژهٔ را با خود به ایران آوردند و از آن زمان تا کنون در ایران ماندگار شده است. البته فقط تولد و هنگام و موقع زمانی آن نبود که در مسیحیت داخل شد، بلکه درواقع امروزه همهٔ مسیحیان جهان، که شب تولد را جشن می گیرند و تا بامداد بلندترین شب سال را بیدار مانده و با خوردن و نوشیدن به شادی می گذرانند، همان تولد میترا، مسیحای نجات بخش یا سوشیانت را جشن می گیرند و اغلب مراسم و مناسک و آداب شان مقتبس از آیین است. «یلدا، در منابع تاریخی و شعر شاعران» در مآخذ ایرانی_اسلامی، شب یلدا به شب میلاد شناخته می شده است. شب میلاد مسیح، مسیحا (=مهر). ثعالبی می گوید که شب میلاد، شبی است که عیسا در آن متولد شده است و در درازی بدو مثل زنند. باید دانست که میلاد و یلدا که بنا بر مشهور درازترین شب های سال است یکی است. زیرا یلدا واژه ای سُریانی است و در آن زبان درست به معنی میلاد عربی استعمال شده که عبارت از ولادت عیسا (=مهر) باشد و در اصطلاح نجوم آخرین شب پاییز یا نخستین شب زمستان است و درازترین شب هاست در همهٔ سال. در فرهنگ سُریانی به انگلیسی تألیف پاین اسمیت یلدا با noel تطبیق شده است و از برخی اشعار پارسی رابطهٔ میان میلاد مسیح و شب یلدا درک می شود، از آن جمله معزی گوید : 👇 «ایزد دادار، مهر و کین تو گویی از شب قدر آفرید و از شب یلدا زان که به مهرت بود تقرب مؤمن زان که به کینت بود تفاخر ترسا » در برهان قاطع از روی این گونه اشعار، تصور شده که یلدا یکی از ملازمان عیسا بوده است، ولی چنین اسم خاصی در کتب ثقهٔ اسلامی از قبیل معارف ابن قُتیبه که عیناً از تورات و انجیل استفاده کرده است دیده نمی شود. چنان که اشاره شد، شب یلدا را با شب میلاد مسیح تطبیق کرده اند. باید توجه داشت که جشن میلاد مسیح «نوئل» که در بیست و پنجم دسامبر تثبیت شده، برابر با تحقیق، در اصل جشن ظهور میترا (مهر) بوده که مسیحیان در سدهٔ 👈 چهارم میلادی آن را روز تولد عیسا قرار دادند. یلدا اول زمستان و شب آخر پاییز است که دراز ترین شب های سال است. و در آن شب یا نزدیک به آن آفتاب به برج جدی تحویل می کند و قدما آن را سخت👈 شوم و نامبارک می انگاشتند. در بیشتر نقاط ایران در این شب مراسمی انجام می شود. شعرا زلف یار و هم چنین روز هجران را از حیث سیاهی و درازی بدان تشبیه کنند و از اشعار برخی شعرا مانند سنایی و معزّی که به عنوان شاهد نقل می شود، رابطهٔ میان مسیح و یلدا ادراک می شود. یلدا برابر است با شب اول جدی و شب هفتم دی ماه جلالی و شب بیست و یکم دسامبر. چنان که اشاره شد، به مناسبت، شاعران برای بیان مفاهیمی از این واژه استفاده کرده اند و نشانگر قدمت این یادبود و جشن است : 👇 «چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا» (عنصری) «نور رایش تیره شب را روز نورانی کند دود چشمش روز روشن را شب یلدا کند» (منوچهری ) «[و] گر نیابد خوی ایشان ، در نیابد خلق را روز روشن در بر دانا شب یلدا شود [و] قندیل ضروری به شب قدر به مسجد مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا او بر دوشنبه و تو بر آدینه تو لیل قدر داری و او یلدا» (ناصر خسرو) «به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی که از یک چاکری عیسا چنان معروف شد یلدا» (سنایی) «کرده خورشید صبح ملکت تو روز همه دشمنان شب یلدا ?» (مسعود سعد) «سخنم بلند نام از سخن تو گشت و شاید که دراز نامی از نام مسیح یافت یلدا» (سیف اسفرنگی) «تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف است تو شمع فروزانی و گیتی شب یلدا» (معزی) «گر آن کی خسرو ایران و توراست چرا بیژن شپ اندر چاه یلدا [نیز] [و ] آری آفتاب مجرد به یک شعاع بیخ کواکب شب یلدا برافکند [و] همه شب های غم آبستن روز طرب است یوسف روز به چاه ، شب یلدا بیند [و] با جفای تو بر ، که خورد از عمر شب یلدا رفو که کرد پرند [و] هست چون صبح آشکارا کاین صباح چند را بیم صبح رستخیز است از شب یلدای من (خاقانی) «روز رویش چو برانداخت نقاب از سر زلف گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست [و] بر آی ای صبح مشتاقان اگر هنگام روز آمد که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پر نیم [و] نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست شب فراق تو هر که هست یلداییست» (سعدی) به مناسبت این که طولانی ترین شب سال، نخستین شب زمستان است و تاریکی اهریمنی بیشتر می پاید، این شب در نظر ایرانیان نحس بود. در روزگاران گذشته برای رخنه در تاریکی و زایل ساختن آثار اهریمنی، آتش می افروختند و هر گروهی از خانواده ها و خویشان و دوستان، گرد آتش جمع می شدند و آن را با خوردن و نوشیدن و شادی و گفت و گو به سر می آوردند و این شب های آتشان نام داشت. } ادامه دارد.. @soltannasir 🌞
@soltannasir {حنوکا عید گشایش و افتتاح معبد و نور یا عید گشایش دروازه های عالم زیرین و افزایش ظلمت10} ادامه...👇 { به موجب فرگرد هجدهم ، در شب لازم است افروخته و شعله ور نگاه داشته شود تا 👈دیوان و عملهٔ اهریمن نتوانند زیانکاری کنند. همهٔ جشن ها که شب هنگام برگزار می شد و یا مراسم و آداب دینی با آتش افروزی همراه بود. در برهان قاطع آمده است که : یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب هاست در تمام سال و در آن شب یا نزدیک به آن شب آفتاب به برج جدی تحویل می کند و گویند آن شب به غایت شوم و نحس و نامبارک می باشد. در گوید : و نام این روز میلاد اکبر است و مقصود از آن انقلاب شتوی است. گویند در این روز نور از حد نقصان به حد زیادت خارج می شود و آدمیان به نشو و نما آغاز می کنند و پری ها به ذبول و فنا روی می آورند. سفرهٔ شب یلدا، سفرهٔ میزد mayzad است و میزد عبارت است از میوه های تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان لُرک Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود که به افتخار و ویژگی اورمزد و مهر یا خورشید برگزار می شود. به مناسبت آغاز غلبهٔ خورشید و ازدیاد تدریجی طول روز، و لاجرم شکست اهریمن و ولادت مجدد جهانتاب، تیرگی اهریمنی دیرپای را به صبح روشن اورمزد روز از دی ماه می رساندند . و ماهی متبرک و روزی مقدس ، که نام ماه و روز به نام دادار بود. این شب را، شب چلهٔ بزرگ نیز می نامند. چلهٔ بزرگ از یکمین روز دی ماه که اورمزد نام دارد، تا دهم بهمن که جشن سده است به طول می انجامد و آن را چلهٔ بزرگ می نامند، بدان سبب که شدت سرما بیشتر است. آن گاه چلهٔ کوچک فرا می رسد که از دهم بهمن تا بیستم اسفند به طول می انجامد و سرما کم کم کاسته می شود. در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع می شد. در اوستا، واژهٔ sareda ، saredha سرد، سرذ، که مفهوم سال را افاده می کند، خود به معنای سرد است. این، بیانی از بار مذهبی و معتقدات دینی با خود دارد، به آن سبب که بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن، و روشنی بر تاریکی و ظلمت و پیروزی مهر و خورشید است. آغاز سال بدین جهت و توجه به بار مذهبی، اول دیماه و آغاز زمستان بوده است، چنان که آغاز سال مسیحی در جهان مسیحیت که تحت نفوذ 👈 آیین میترایی بوده است، هنوز با آغاز زمستان شروع می شود. در ایران شروع سال با آغاز زمستان تا مدتهایی پس از آن که به جای انقلاب شتوی ، اعتدال ربیعی را برگزیدند _ در آغاز زمستان قرار داشت که در بخش های اولیه و بخش نوروز، به آن اشاره شده است. اهمیت فراوان خرم روز تا روز نخست از دی ماه، و نیز شب یلدا یا شب اول زمستان که در واقع نوروز بوده است به همین جهت است و مجلس میزد و سور و شادی و میهمانی و سفرهٔ ویژهٔ یلدا، همان مراسم امروزی نوروز است. در پایان بخش ویژهٔ جشن مهرگان سرود زیبای مخر نیایش را که از جمله ٔنیایش ها و ادعیه ای است که هنگام 👈برآمدن و فرو رفتن 👈خورشید تلاوت می گردد نقل می شود. ترجمهٔ سرود، از کتاب نیایش های اوستایی است که توسط نگارنده به فارسی برگردان و به چاپ رسیده است. ادامه دارد... @soltannasir 🌞
@soltannasir {حنوکا عید گشایش و افتتاح معبد و نور یا عید گشایش دروازه های عالم زیرین و افزایش ظلمت11} ادامه...👇 { «مهر نیایش» برای خشنودی ، می ستایم او را با بهترین نمازها، _و ستایش، بلند آوازگی و پیروزی باشد برای ایزد_ایزدی که مینوی است و 👈داور روز پسین که 👈هزار گوش دارد و 👈ده هزار چشم و دارندهٔ دشتهای فراخ است. می ستایم مهر ایزد را، و درود و ستایش می گویم ایزدی را که دارندهٔ دشت های فراخ است، که چراگاههای سبزگون و گسترده اش بر گاهوارهٔ زمین آرامش بخش است و آسایش دهنده. ستایشم پیش کش آن ایزدی که نگاهبان راست ترین گفتار است، که نیکویی هایش از شمار فزون است : _پیکرش برازنده و بلند و استوار. _ و با هزار چشم، بینای دورترین دورهاست، _که همیشه بیدار و بی خواب است. که چون نگینی زرین پیرامون کشور را فراگرفته، که 👈نگاهبان پیمان هاست، که هماره همه جا هست : در درون کشور و بیرون کشور و فراز و فرود آن. می ستایم مهر ایزد را، و آن اهورای بزرگ بی همتا آفرینندهٔ آنرا، می ستاییم با آیین دین، با شاخه های سبز برسم_ماه را، و آن خورشید را، ستارگان را، و مهر را که سرور همهٔ کشورهاست. می ستایم با همهٔ جان، آن ایزدی را که شکوهمند است. می ستایمش با آیین دین، آن ایزدی را که دارندهٔ دشت های سبزه رستهٔ فراخ است. که آسایش بخش و نگاهبان سرزمین های آریائی است. می ستایم مهر ایزد خوش پیکر نیرومند را که هیچ گاه به دام فریب پای نمی افکند. می ستایمش که ره آورد ما می سازد آن بهترین بخشش های اهورایی را: _آزادی و به روزی و رهایی در_ داوری و تندرستی و پیروزی و پاکی و پارسایی. من می ستایم_می ستایم آن ایزد فرازین پایگاه گرفته را؛ با همهٔ جان و نیرو می ستایم آن نیرومندترین و سودرسان ترین ایزد را با آیین های دین، با سرودهای دل انگیز از جان خاسته که با بهترین گفتارهای آیینی بهم آمیخته؛ این همه را برای ایزد مهر که دارندهٔ دشت های فراخ است. و مزدا_اهورا است که همه آگاهی از کردارهای راستین ستایشگرانهٔ مردم دارد، _و پاداش اهورایی از آن زنان و مردانی است که نگاهداری آیین های دین شان، و ستایش آنان برای مهر ایزد به راستی و درستی باشد. } نکته1: نام عیسی بن مریم مسیح موعود روح الله در کتاب انجیل متی به معنای (خدا با ما است) ذکر شده است. نکته2: اینکه بن مریم (ع)در چه تاریخی متولد شده است. محل بحث و گفتگو و کشمکش های زیادی بوده است. آنچه مسلم است تاریخ 25 دسامبر تاریخی است که در قرن چهارم میلادی برای تولد وی ذکر شده است. و در بعضی منابع مسیحیت شرقی تاریخ ششم ژانویه را هنوز به عنوان تاریخ تولد صحیح عیسی(ع) می دانند. نکته3: اینکه استاد هاشم رضی فرمودند در اثر اشتباه در کبیسه تاریخ تولد عیسی بن مریم (ع) از 21 دسامبر به 25 دسامبر تغییر نمود. ممکن است تنها دلیل مسئله نباشد. با توجه اینکه در روایت خاخام لهستانی، ظاهراً عبرانیان هم تاریخ 25 کیسلو را تاریخ ورود نور در جهان می دانند. پس احتمال وجود روایتی متفاوت در مورد عدد 25 در میان عبرانیان وجود دارد. این مسئله را در ادامه بررسی خواهیم نمود. نکته 4: یکی از علل روشن نمودن آتش این بوده که پریان جادوگر چون از جنس آب هستند از آتش می گریزند. و در عوض جنیان چون آتشی هستند با آب میانه خوبی ندارند. نکته5: در وجه تسمیه یلدا عده ای از ایرانشناسان واژه هایی را از زبان اوستایی به هم چسبانده اند و به اصطلاح جعل نموده اند. و یا عده ای دیگر آن را واژه ای متعلق به زبان لُری می دانند. این نظرات تا کنون برای فقیر پذیرفتنی نبوده است. به عنوان یک ایرانی علاقه مند به تاریخ و فرهنگ باستان دوست داشته ام . چنین نظراتی را بپذیرم . اما شواهد آن به نظر فقیر کافی نبوده است. علی الخصوص که در زبان سُریانی واژهٔ یلدا به همین صورت به معنای زایش وجود دارد. و این مسئله احتمالاً باز می گردد به دوران نفوذ آیین میترائیسم در خاک سوریه و امپراطوری روم. نکته 6 : مسئله تغییر سال آریایی ها از نقطه انقلاب زمستانی به اعتدال ربیعی، مسئله اختلافی است. بسیاری از دانشمندان چنین نظری را پذیرفته اند. عده ای نیز مخالف چنین نظری می باشند. به نظر می آید که شروع سال رومی از ژانویه نیز تحت تأثیر آیین رومی بوده است. نکته7: ستایش ایزد مهر یا هر کدام از ایزدان کواکب اعم از مثبت یا منفی آن خالی از اشکال نیست . برای فرد مسلمان که می خواهد به ایزد مهر کمک نماید و یا از نفس فلکی خورشید قدرت دریافت نماید. بهتر است که سوره مبارکهٔ شمس را پس از طلوع آفتاب و قبل از غروب آفتاب (10 یا 12بار )تلاوت نماید . نکته8: آیین میترائیسم رومی، همان مهرپرستی ایرانی نیست بلکه آیین های پاگانی اروپایی (یونانی و رومی) نیز در آن وارد شده است. و به مرور از اصل خویش منحرف شده است. ادامه دارد... @soltannasir 🌞
יום הולדת ללידתו של ישו קורבן שמח של האנושות של האימאם זמאן בקרב אפוקליפסה על כל יקיריכם, במיוחד את הנוצרים בחור מאושר. @learnhebrew313 💐💐💐💐💐💐💐
ترجمه :👇 سالروز تولد حضرت مسیح یار منجی بشریت امام زمان در نبرد آخرالزمان بر همه شما عزیزان خصوصا هم وطنان مسیحی مبارک باد . @learnhebrew313 💐💐💐💐💐💐💐
@soltannasir { حنوکا عید گشایش معبد و نور یا افتتاح دروازه های عالم زیرین و افزایش ظلمت 12} { سخنی دیگر پیوند اسطوره با دین 53 } ادامه ...👇 گفته شد که تاریخ تولد بن مریم موعود روح اللّه در اناجیل ذکر نشده است. و مسیحیان شرقی تاریخ تولد وی را ششم ژانویه می دانند. بنا به نظر بسیاری از محققین در قرن چهارم در سال 354 میلادی کلیسای کاتولیک تاریخ تولد عیسی بن مریم (ع) را تحت تأثیر آیین میترائیسم رومی 25 دسامبر قرار داد. شکی نیست که بین مسیحیت _به روایت مسیحیان_ و آیین میترائیسم رومی که ترکیبی از مهرپرستی ایرانی و ادیان پاگانی اروپایی بوده شباهت های بسیاری وجود دارد. که به این شباهت ها در آثار بسیاری از اندیشمندان و محققین تاریخ ادیان که بعضاً خود مسیحی بوده اند اشاره شده است . اما جدای از کشمکش هایی که بر سر تولد حضرت عیسی بن مریم (ع) شده است . باید دید که آیا به راستی حضرت عیسی (ع) و آیین مسیحیت با خورشید و ایزد مهر هیچ ارتباطی ندارد ? ما روایت درست تولد حضرتش را از امامان معصوم خویش در دست داریم ! در کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ، روایتی از (ع) با این مضمون نقل شده : 👇 { قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِی طَاهِرِ بْنِ حَمْزَةَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ قَالَ کُنْتُ مَعَ أَبِی وَ أَنَا غُلَامٌ فَتَعَشَّیْنَا عِنْدَ الرِّضَا ع لَیْلَةَ خَمْسٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ ذِی الْقَعْدَةِ فَقَالَ لَیْلَةُ خَمْسٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ ذِی الْقَعْدَةِ وُلِدَ فِیهَا إِبْرَاهِیمُ وَ وُلِدَ فِیهَا عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ع وَ فِیهَا دُحِیَتِ الْأَرْضُ مِنْ تَحْتِ الْکَعْبَةِ وَ أَیْضاً خَصْلَةٌ لَمْ یَذْکُرْهَا أَحَدٌ فَمَنْ صَامَ ذَلِکَ الْیَوْمَ کَانَ کَمَنْ صَامَ سِتِّینَ شَهْرا راوی می‌گوید: «به هنگام جوانى در 👈شب بیست و پنجم ذی‌قعده به همراه پدرم در خدمت امام رضا(ع) شام خوردیم، پس امام(ع) فرمود: شب بیست و پنجم ماه ذى القعده حضرت ابراهیم و حضرت 👈عیسى بن مریم- که بر آنان درود باد- متولد شدند. و زمین در آن شب از زیر کعبه گسترش پیدا کرد، و نیز فضیلتى در این شب وجود دارد که هیچ‌کس از آن یاد نکرده است و آن این است که هر کس در آن روز روزه بگیرد مانند کسى است که شصت ماه روزه گرفته باشد» } اولین نکتهٔ مهم این روایت این است که حضرت عیسی بن مریم مسیح موعود روح الله در شب بیست و پنجم به دنیا آمده است .اما 25 ذیقعده ، پس عدد 25 برای تاریخ تولد حضرتش درست است . به یاد بیارید در روایت عبرانیان روز 25 کیسلو روزی است که نور در جهان وارد شد ! می دانیم که تقویم عبرانیان با ماه نیسان شروع می شود که معادل فروردین است. و ماه کیسلو ماه نُهم تقویم عبرانیان است. همچنین می دانیم که سال اعراب با محرم شروع می شود. و ذیقعده ماه یازدهم تقویم عربی اسلامی است . اما اگر در تقویم عربی ماه ربیع را معادل بهار و فروردین بدانیم . آنگاه ماه ذیقعده ماه نُهم خواهد شد. آیا ممکن است که بر این اساس حضرت عیسی(ع) در 25 کیسلو بدنیا آمده باشد ? این تنها یک احتمال است . و درستی آن مشخص نیست. و با توجه به تغییر ماه های قمری و گردش آن در سال امکان بررسی آن سخت است . علی الخصوص که اعراب در سالهای جاهلیت در تقویم خویش دستکاری انجام دادند و ماه نسی (سیزدهم ) را تحت تأثیر عبرانیان بر تقویم خویش افزودند . بنابراین امکان بررسی تطبیقی تاریخ تولد عیسی بن مریم (ع) با ماه های قمری عملاً وجود ندارد. اما حال بپردازیم به روز دحوالارض واژهٔ «دحو» به معنای گسترش و به معنای تکان دادن شیٔ از مکان اصلی خویش و همچنین به معنای غلطاندن و پهن کردن نیز معنا شده است. در آیات مختلفی از قرآن کریم به این مسئله اشاره شده است به آیات 27 الی 32 سوره مبارکه نازعات توجه نمایید : 👇 {أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا﴿۲۷﴾رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا ﴿۲۸﴾وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا ﴿۲۹﴾وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ👈 دَحَاهَا ﴿۳۰}أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا ﴿۳۱﴾وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا ﴿۳۲﴾= آيا آفرينش شما دشوارتر است يا آسمانى كه [او] آن را برپا كرده است (۲۷)سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معين] درست كرد (۲۸)و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد (۲۹)و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد (۳۰)آبش و چراگاهش را از آن بيرون آورد (۳۱)و كوهها را لنگر آن گردانيد (۳۲) } ادامه دارد... @soltannasir 🌞
@soltannasir {حنوکا عید گشایش معبد و نور یا افتتاح دروازه های عالم زیرین و افزایش ظلمت 13} {سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 54} ادامه...👇 در تفسیر روایی البرهان در ذیل آیات سوره نازعات حدیث خاصی که اشاره به دحو الارض داشته باشد نقل نشده، اما با اینحال در ذیل تفسیر آیه 30 سورهٔ انبیا 👈 «أوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ﴿۳۰﴾=آيا كسانى كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمانها و زمين هر دو به هم پيوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختيم و هر چيز زنده اى را از 👈آب پديد آورديم آيا [باز هم] ايمان نمى آورند (۳۰) » به نقل از تفسیر قمی در باب دحو الارض آمده : 👇 { 7503/3) علی بن ابراهیم با سند خود از ابوبکر حضرمی روایت کرده است، که گفت : هشام بن عبدالملک به همراه ابرش کلبی به حج رفته بود و هر دو، امام صادق(ع) را در مسجد الحرام ملاقات کردند، هشام به ابرش گفت: این شخص را می شناسی ? ابرش پاسخ داد : نه او را نمی شناسم. هشام گفت : این همان شخصی است که شیعه به خاطر دانش بسیارش، او را همچون پیامبر می پندارند، ابرش گفت: البته از او مسأله ای را می پرسم که پاسخ آن را کسی نداند مگر آن که پیامبر و یا وصی پیامبر باشد. هشام به ابرش گفت : دوست دارم این کار را انجام دهی. پس ابرش نزد امام صادق(ع) آمد و به حضرت گفت : ای اباعبداللّه ! برای من در رابطه با فرمایش خدای عزّ و جلّ بیان کن که مقصود از این فرمایش : «أوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا =آیا کسانی که کافر شده اند نمی دانند که آسمان ها و زمین بسته بودند? و ما آن ها را گشودیم» چیست ? و بسته بودن آن ها چگونه بوده ? و گشودن آن ها به چه شیوه ای انجام گرفته است? امام صادق فرمود : ای ابرش ! این امر همچنانی است که خداوند خود را توصیف نموده و ستوده است: خداوند عرش خود را بر آب قرار داد و آب بر هوا بود و برای هوا محدوده و مرزی وجود نداشت و در آن زمان غیر از آن دو (آب و هوا چیز دیگری) موجود نبود و آب در آن زمان، شیرین و گوارا بود، هنگامی که خداوند اراده نمود تا زمین را بیافریند، بادها را فرمان داد و بر آب وزیدند و امواج ایجاد گشت و در اثر امواج، کف ها به وجود آمد و کف ها به هم پیوستند و در نتیجه یکی شدند ، سپس آن را در مکان 👈خانه (کعبه) گرد آورد و 👈کوهی از کف ایجاد نمود و بعد از آن زمین را از زیر آن، گسترش داد؛ و این همان فرمایش خداوند تبارک و تعالی می باشد که فرمود : «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا= به راستی اول خانه ای که برای مردم نهاده شد، همان خانه ای است که در مکه بنا گردید و با برکت می باشد. سوره آل عمران آیه 96» سپس پروردگار تبارک و تعالی مدتی را که می خواست، درنگ کرد و هنگامی که خواست آسمان را بیافریند، به بادها فرمان داد تا بر دریا وزیدند و (از امواج آن ها) کف ایجاد گشت و از میان (شدّت) آن امواج و کف ها، دودی برخاست_اما بدون وجود آتش_ که ( خداوند متعال) از آن ، آسمان را آفرید و سپس در آن افلاک، ستاره ها و منازل خورشید و ماه را ایجاد نمود و آن ها را بر چرخش افلاک جاری گردانید. آسمان (در آن زمان ) به رنگ سبز، سبز رنگ بود و همچنین زمین هم به رنگ آب، سبز بود و هر دو (آسمان و زمین) بسته بودند و برای هیچکدام دری وجود نداشت، بنابراین زمین بسته بود و دری که از آن گیاه بروید نداشت و آسمان هم بر آن نمی بارید تا گیاه بروید، اما خداوند آسمان را به وسیلهٔ بارش باران و زمین را به وسیلهٔ روئیدن گیاه گشود؛ و این است معنا و مقصود از فرمایش خداوند متعال که فرموده است : «أوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا= آیا کسانی که کافر گشته اند نمی دانند که آسمان ها و زمین بسته بودند و ما آن ها را گشودیم. » ابرش گفت: به خدا هیچ کسی چنین حدیث و بیانی را برای من هرگز نگفته و مطرح نکرده است، آن را دوباره برایم بازگو نما و حضرت برایش همانند اول بازگو نمود و ابرشی که مُلحد و مُشرک بود ، سه بار گفت : من گواهی می دهم که تو فرزند پیغمبر می باشی. } نکته بسیار مهمی اینجا وجود دارد و آن این است که در روایت امام ناطق جعفر صادق (ع) ، حضرتش می فرماید که حق تبارک تعالی در افلاک منازل شمس و قمر را مشخص نمود. نمی گوید که شمس و قمر را خلق نمود ! یعنی شمس و قمر و ستارگان وجود داشتند. اما منازل آنان مشخص نبود ! و در نهج البلاغه نیز حضرت امیرالمونین علی (ع) در خطبهٔ آفرینش همین مطلب را می فرماید. و این روایت با اساطیر ملل نیز کم و بیش همسانی دارد. اما با روایت سفر پیدایش تورات اندکی تفاوت دارد. ادامه دارد... @soltannasir 🌞
@soltannasir { حنوکا عید گشایش معبد و نور یا افتتاح دروازه های عالم زیرین و افزایش ظلمت 14} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 55} ادامه...👇 روایت حضرت امیرالمومنین(ع) در خلقت عالم در خطبه اول نهج البلاغه : 👇 { ...خلق العالم أَنْشَأَ الْخَلْقَ إِنْشَاءً وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِدَاءً بِلَا رَوِيَّةٍ أَجَالَهَا وَ لَا تَجْرِبَةٍ اسْتَفَادَهَا وَ لَا حَرَكَةٍ أَحْدَثَهَا وَ لَا هَمَامَةِ نَفْسٍ اضْطَرَبَ فِيهَا أَحَالَ الْأَشْيَاءَ لِأَوْقَاتِهَا وَ لَأَمَ بَيْنَ مُخْتَلِفَاتِهَا وَ غَرَّزَ غَرَائِزَهَا وَ أَلْزَمَهَا أَشْبَاحَهَا عَالِماً بِهَا قَبْلَ ابْتِدَائِهَا مُحِيطاً بِحُدُودِهَا وَ انْتِهَائِهَا عَارِفاً بِقَرَائِنِهَا وَ أَحْنَائِهَا ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ فَتْقَ الْأَجْوَاءِ وَ شَقَّ الْأَرْجَاءِ وَ سَكَائِكَ الْهَوَاءِ فَأَجْرَى فِيهَا مَاءً مُتَلَاطِماً تَيَّارُهُ مُتَرَاكِماً زَخَّارُهُ حَمَلَهُ عَلَى مَتْنِ الرِّيحِ الْعَاصِفَةِ وَ الزَّعْزَعِ الْقَاصِفَةِ فَأَمَرَهَا بِرَدِّهِ وَ سَلَّطَهَا عَلَى شَدِّهِ وَ قَرَنَهَا إِلَى حَدِّهِ الْهَوَاءُ مِنْ تَحْتِهَا فَتِيقٌ وَ الْمَاءُ مِنْ فَوْقِهَا دَفِيقٌ ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ رِيحاً اعْتَقَمَ مَهَبَّهَا وَ أَدَامَ مُرَبَّهَا وَ أَعْصَفَ مَجْرَاهَا وَ أَبْعَدَ مَنْشَأَهَا فَأَمَرَهَا بِتَصْفِيقِ الْمَاءِ الزَّخَّارِ وَ إِثَارَةِ مَوْجِ الْبِحَارِ فَمَخَضَتْهُ مَخْضَ السِّقَاءِ وَ عَصَفَتْ بِهِ عَصْفَهَا بِالْفَضَاءِ تَرُدُّ أَوَّلَهُ إِلَى آخِرِهِ وَ سَاجِيَهُ إِلَى مَائِرِهِ حَتَّى عَبَّ عُبَابُهُ وَ رَمَى بِالزَّبَدِ رُكَامُهُ فَرَفَعَهُ فِي هَوَاءٍ مُنْفَتِقٍ وَ جَوٍّ مُنْفَهِقٍ فَسَوَّى مِنْهُ سَبْعَ سَمَوَاتٍ جَعَلَ سُفْلَاهُنَّ مَوْجاً مَكْفُوفاً وَ عُلْيَاهُنَّ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ سَمْكاً مَرْفُوعاً بِغَيْرِ عَمَدٍ يَدْعَمُهَا وَ لَا دِسَارٍ يَنْظِمُهَا ثُمَّ زَيَّنَهَا بِزِينَةِ الْكَوَاكِبِ وَ ضِيَاءِ الثَّوَاقِبِ وَ أَجْرَى فِيهَا سِرَاجاً مُسْتَطِيراً وَ قَمَراً مُنِيراً فِي فَلَكٍ دَائِرٍ وَ سَقْفٍ سَائِرٍ وَ رَقِيمٍ مَائِرٍ. راه هاى خدا شناسى اوّل-  آفرينش جهان 👈خلقت را آغاز كرد، و 👈موجودات را بيافريد، بدون نياز به فكر و انديشه اى، يا استفاده از تجربه اى، بى آن كه حركتى ايجاد كند، و يا تصميمى مضطرب در او راه داشته باشد. براى پديد آمدن موجودات، وقت مناسبى قرار داد، و 👈موجودات گوناگون را هماهنگ كرد، و در هر كدام، 👈غريزه خاصّ خودش را قرار داد، و غرائز را همراه آنان گردانيد. خدا پيش از آن كه موجودات را بيافريند، از تمام جزئيّات و جوانب آنها آگاهى داشت، و حدود و پايان آنها را مى دانست، و از اسرار درون و بيرون پديده ها، آشنا بود. 👈سپس خداى سبحان طبقات فضا را شكافت، و اطراف آن را باز كرد، و هواى به آسمان و زمين راه يافته را آفريد ، و در آن آبى روان ساخت، آبى كه امواج متلاطم آن شكننده بود، كه يكى بر ديگرى مى نشست، آب را بر بادى طوفانى و شكننده نهاد، و باد را به باز گرداندن آن فرمان داد، و به نگهدارى آب مسلّط ساخت، و حد و مرز آن را به خوبى تعيين فرمود. فضا را در زير تند باد و آب را بر بالاى آن در حركت بود. سپس خداى سبحان طوفانى  بر انگيخت كه آب را متلاطم ساخت  و امواج آب را پى در پى در هم كوبيد. طوفان به شدّت وزيد، و از نقطه اى دور دوباره آغاز شد. سپس به طوفان امر كرد تا امواج درياها را به هر سو روان كند و بر هم كوبد و با همان شدّت كه در فضا وزيدن داشت، بر امواج آب ها حمله ور گردد از اوّل آن بر مى داشت و به آخرش مى ريخت،  و آب هاى ساكن را به امواج سركش بر گرداند. تا آنجا كه آب ها روى هم قرار گرفتند، و چون قلّه هاى بلند كوه ها بالا آمدند. امواج تند 👈كف هاى بر آمده از آب ها را در هواى باز، و فضاى گسترده بالا برد، كه از آن هفت آسمان را پديد آورد . آسمان پايين را چون موج مهار شده، و👈 آسمان هاى بالا را مانند 👈سقفى استوار و بلند قرار داد، بى آن كه نيازمند به ستونى باشد يا ميخ هايى كه آنها را استوار كند. آنگاه 👈فضاى آسمان پايين را به وسيله 👈نور ستارگان درخشنده زينت بخشيد و در آن چراغى روشنايى بخش (خورشيد)،و ماهى درخشان، به حركت در آورد كه همواره در مدار فلكى گردنده و بر قرار، و 👈سقفى متحرّك، و 👈صفحه اى بى قرار، به گردش خود ادامه دهند } ملاحظه می نمایید در خطبهٔ حضرت امیرالمومنین نیز آمده که شمس و قمر در فلک به حرکت درآمدند. بنابراین خورشید و ماه وجود داشتند و تنها در مسیر خویش به حرکت در آمدند . البته اینجا سوالی بسیار مهم وجود دارد و آن این است که اگر قمر و شمس در حال حرکت نمودن نبودند. چگونه دحوالارض در تاریخ 25 ذیقعده انجام شده است ? زیرا این تاریخ قمری بر اساس گردش ماه می باشد !!! ادامه دارد... @soltannasir 🌞
@soltannasir {حنوکا عید گشایش معبد و نور یا افتتاح دروازه های عالم زیرین و افزایش ظلمت 15} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 56} ادامه ...👇 اما روایت تورات از خلقت آسمانها و زمین : 👇 { در ابتدا، خدا آسمانها و زمین را آفرید. و زمین تهی و بایر بود و تاریکی بر لجه وروح خدا سطح آبها را فرو گرفت . و خدا گفت : « روشنایی بشود. » و روشنایی شد. و خدا روشنایی را دید که نیکوست و خدا روشنایی را از تاریکی جدا ساخت و خدا روشنایی را روز نامید و تاریکی را شب نامید. و شام بود و صبح بود ، روزی اول . (یکشنبه = روز شمس) و خدا گفت : «فلکی باشد در میان آبها و آبها را از آبها جدا کُند. » و خدا فلک را بساخت و آبهای زیر فلک را از آبهای بالای فلک جدا کرد. و چنین شد. و خدا فلک را آسمان نامید. و شام بود و صبح بود، روزی دوم . (دوشنبه = روز قمر) و خدا گفت 👈 : «آبهای زیر آسمان در یکجا جمع شود و خشکی ظاهر گردد. » و چنین شد. و خدا خشکی را زمین نامید و اجتماع آبها را دریا نامید. و خدا دید که نیکوست . و خدا گفت : «زمین نباتات برویاند، علفی که تخم بیاورد و درخت میوه ای که موافق جنس خود میوه آورد که تخمش در آن باشد، بر روی زمین » و چنین شد . و زمین نباتات را رویانید ، علفی که موافق جنس خود تخم آورد و درخت میوه داری که تخمش در آن ، موافق جنس خود باشد. و خدا دید که نیکوست . و شام بود و صبح بود، روز سوم (سه شنبه =مریخ ) و خدا گفت: «نیرها در فلک آسمان باشند تا روز را از شب جدا کنند و برای آیات و زمانها و روزها و سالها باشند. تا بر زمین روشنایی دهند. » و چنین شد. و خدا دو نیر بزرگ ساخت، نیز اعظم را برای سلطنت روز و نیر اصغر را برای سلطنت شب ، و ستارگان را . و خدا آنها را در فلک آسمان گذاشت تا بر زمین روشنایی دهند، و تا سلطنت نمایند بر روز و بر شب ، و روشنایی را از تاریکی جدا کنند. و خدا دید که نیکوست. و شام بود و صبح بود، روزی چهارم. (چهارشنبه = روز عطارد ) و خدا گفت : «آبها به انبوه جانوران پر شود و پرندگان بالای زمین بر روی فلک آسمان پرواز کنند. » پس خدا نهنگان بزرگ آفرید و همهٔ جانداران خزنده را ، که آبها از آنها موافق اجناس آنها پر شد، و همهٔ پرندگان بالدار را به اجناس آنها. و خدا نیکوست . و خدا آنها را برکت داده، گفت : «بارور و کثیر شوید و آبهای دریا را پر سازید، و پرندگان در زمین کثیر بشوند. » و شام بود و صبح بود روز پنجم ( پنج شنبه = مشتری ) و خدا گفت : « زمین، جانوران را موافق اجناس آنها بیرون آورد، بهایم و حشرات و حیوانات زمین به اجناس آنها. »و چنین شد. پس خدا حیوانات زمین را به اجناس آنها بساخت و بهایم را به اجناس آنها و همهٔ حشرات زمین را به اجناس آنها . و خدا دید که نیکوست و خدا گفت : « آدم را به صورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهایم و بر تمامی زمین و همهٔ حشراتی که بر زمین می خزند، حکومت نماید. » پس خدا آدم را به صورت خود آفرید . او را بصورت خدا آفرید ایشان را نر و ماده آفرید . و خدا ایشان را برکت داد و خدا بدیشان گفت : «بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید و در آن تسلط نمایید، و بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و همهٔ حیواناتی که بر زمین می خزند، حکومت کنید . » و خدا گفت : « همانا همهٔ علف های تخم داری که بر روی تمام زمین است و همهٔ درختهایی که در آنها میوهٔ درخت تخم دار است، به شما دادم تا برای شما خوراک باشد. و به همهٔ حیوانات زمین و به همهٔ پرندگان آسمان، و به همهٔ حشرات زمین که در آنها حیات است ، هر علف سبز را برای خوراک دادم . » و چنین شد . و خدا هر چه ساخته بود ، دید و همانا بسیار نیکو بود . و شام بود و صبح بود ، روز ششم ( جمعه= زهره) و آسمانها و زمین و همهٔ لشکر آنها تمام شد . در روز هفتم، خدا از همهٔ کار خود که ساخته بود ، فارغ شد. و در روز هفتم از همهٔ کار خود که ساخته بود، آرامی گرفت. پس خدا روز هفتم را مبارک خواند و آن را تقدیس نمود، زیرا که در آن آرام گرفت، از همهٔ کار خود که خدا آفرید و ساخت . ( روز هفتم شنبه = زحل) . } نکته 1: همانگونه که ملاحظه می نمایید در روایت خلقت از منظر تورات خورشید و ماه در روز چهارم خلق شدند . و این خود سوال برانگیز است که اگر در روز چهارم خلق شدند. چگونه در روز سوم نباتات بدون نور خورشید خلق شده اند ?! با مقایسه بین روایت خلقت از منظر تورات و روایات امامان شیعه، می توان اشتباه نویسندگان تورات را در داستان خلقت درک نمود. ( سفر پیدایش دارای تحریفات بسیار و کتابی مشرکانه است و اختلافات بسیاری با چهار سفر دیگر تورات دارد ) نکته 2: شاید یکی از عللی که کوکب عطارد و ایزدان آن با دانش نجوم و علوم گوناگون مرتبط است این باشد که نظم ستارگان و مسیر آنان در چهارشنبه روز عطارد انجام شد. ادامه دارد... @soltannasir 🌞