eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { پاسخ به سوالات 103} { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 3} ادامه 👇 ادامه نکته 8 : خاصیت جنگ آتش است و یکی از خواص سوزندگی است . و سوزندگی می تواند باعث نابودی شود . و آتش همانگونه که گفته شد با تشدید می شود . حال در جنگ چه اتفاقی می افتد ? با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و ...حریف کشته می شود . این کشته شدن توسط کدام عضو انجام می شود ? توسط دستان ✋ دست چه بود ? بادی (گرم و تر) حال جنس اسلحه های جنگی از چیست ? از آهن ، هم چاقو و کارد و قمه و شمشیر و سپر و هم نوک نیزه و هم پیکان از آهن ساخته می شود . می دانیم که آهن در علم کیمیا فلزی است که ظاهر آن گرم و خشک (آتشی) است و باطن آن سرد و تر (آبی) است . کوکبی هم که آهن در علم کیمیا و نجوم احکامی بدان منسوب است مریخ می باشد. که خدای جنگ است . دقت نمایید که جنگ از جنس آتش بود . نکته : دقت نمایید که جنیان نیز از آتش هستند و برخلاف تصور عامه از آهن نمی هراسند . زیرا هم طبعشان است . تنها بعضی طوایف جنیان هستند که از اشیای آهنی هراس دارند . حال در جنگ چه اتفاقی می افتد ? شمشیر آهنی (آتش) توسط دستان (باد) به حرکت در می آید . و بر عضو دشمن فرود می آید . یعنی آتش تند تر می شود . اما جنس بدن از چیست ? از زمین و خاک . می دانیم که آتش جز خاک هر چه که از زمین می روید نظیر چوب و گیاه را می سوزاند و خاکستر می نماید . بدن از جنس زمین است ولی عین خاک نیست . پس با برخورد آهن پاره می شود . پس جنس پارگی چیست ? آتشی است . با پارگی چه اتفاقی می افتد ? خون جاری می شود . خون چه بود ? گرم و تر . رنگ خون چیست ? سرخ سرخی از آن چیست ?می دانیم که آهن هنگامی که در معرض هوا اکسید می شود سرخ می شود . در خون نیز هموگلوبین حامل اکسیژن است . بنابراین سرخ رنگی است گرم ، که هم تر است و هم خشک . هر چه به تیرگی بگراید خشکی آن بیشتر است و هر چه به روشنی بگراید . تری آن بیشتر است . خون نیز هر چه در بدن ،ماده سودایی آن که سرد و خشک است بیشتر شود تیره تر میشود . حال دقت نمایید که ارتش ایران لباس سرخ بر تن می نمودند ! چرا? سرخ هم رنگ خون است و هم رنگ بهرام(مریخ) ایزد جنگ . و هم رنگ آتش می باشد . از سویی دیگر دقت نمایید که در جغرافیای ترسیمی هم با ایزد وای که ایزدی جنگجو بود مرتبط بود . و هم با ایزد آذر (آتش) و هم با ایزد مهر که ایزد خورشید است و خورشید نیز در نجوم احکامی گرم و خشک است اما به اعتدال بنابراین مهر نیز با آتش ارتباط دارد و از طرفی جغرافیای مربوطه با ایزد آناهیتا نیز در ارتباط است . با وجودی که آناهیتا ایزد آب و باروری است . اما پیشتر در دروس اشاره نمودیم که آناهیتا و ایزدان زهره در برج عقرب که آبان است نشسته اند که کوکب برج عقرب مریخ است و مریخ خدای جنگ می باشد . بنابراین ایزدان کوکب زهره نیز جنگجو می باشند . جالب است بدانید که ایزدان زهره در جغرافیای ترسیمی جنگجو تر نیز می شوند . نقل است که الهه ایشتار در نقاط مختلف پرستش می شده و در بین تمامی این نقاط ، ایشتار در شهر 👈اربیل یا همان «اربع ال» (چهار خدا) جنگجو تر بوده است . همچنین عزیزان بدین نکته دقت نمایید که باد (ایزد وای) با آتش (ایزد آذر) ترکیب شود می تواند آتش جنگ را شعله ور نماید . اگر باد (ایزد وای) با آناهیتا (ایزد آب) ترکیب شود و در کنار یکدیگر می توانند طوفان ایجاد نمایند . اکنون می توانید شکل آرایش باستانی جغرافیای ترسیمی را در نزد مغان ایران باستان درک نمایید و حکمت آنان را در آرایش دریابید . نکته 9: از بین اربعینات تسخیرات ، اربعین تسخیر باد ، مشکل ترین اربعین ممکن است . و تسخیر باد سرکش و متحرک از تسخیر ملک الموکلین قرآنی و سایر قوای طبیعی مشکل تر است . در طول تاریخ زمین ما ، تاکنون کسی به غیر از سلیمان (ع) علی الظاهر موفق به تسخیر کامل باد نشده است . آخرین قطارکش دوده خاکسار در طول زندگی خویش 2 بار اقدام به نشستن اربعین تسخیر باد نمود و شکست خورد . اخیراً (سال 96) نیز در بین بوداییان شخصی سعی نمود که با اربعین اقدام به تسخیر باد نماید و شکست خورد . بعضی از بوداییان بر خلاف آموزه های بودیسم بسیار در حیطه معنوی قدرت طلب می باشند . آقایان بودایی باید بدانند که باد به نام عالم اسلام و تشیع ایرانی زده شده است . و رام کننده بادها هرگز از میان بوداییان بر نخواهد خواست . در کتاب «صد در بندهش » آمده که سام گرشاسپ که از زمینه سازان ظهور سوشیانت است باد را رام می نماید👈{ گرشاسپ ، باد را که فریفته اهریمن گشته بود _ چه به او گفته بود که پیروزمند تر از تو کسی نیست و باد مغرور گشته جهان را خراب می کرد و کوه ها را هموار و درختان را از بن می کند _گرفته ، 👈رام ساخت و از او قول گرفت که در زیر زمین پنهان شده ، از آن پس در تخریب جهان نکوشد } @soltannasir 🔥🌊🌪
@soltannasir { پاسخ به سوالات 104 } { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 4 } ادامه ...👇 در متون تبتی اشاره به این مسئله شده که آخرین رام کننده باد ، از تبت بلند خواهد شد . در متون ایرانی سام گرشاسپ گیسور مجعد موی ، رام کننده باد دانسته شده است . که ایرانی است و از دشت پیشانسه بلند خواهد شد . اکثر محققین محل دشت پیشانسه را در شرق ایران و حدود افغانستان امروزی می دانند . بعضی نیز محل آن را در دامنه رشته کوه البرز می دانند . ( بررسی این موارد ان شاءالله در سالی که سلطان نصیر به ایستگاه پایانی خویش برسد ) اما عده ای از فقیر پرسیدند که این مطالب به چه دردی می خورد و کاربرد آن چیست ? 😊 فرض نمایید بخواهیم بین دو فرد یا دو کشور ایجاد جنگ نماییم برای این کار چه لازم است ? باید آتش تولید نماییم . آتش چگونه ایجاد می شود ? در طبیعت آتش با برخورد دو سنگ آتش زنه و یا با کمک اصطحکاک دو چوب ایجاد می شود . بنابراین دو شیء که جنس زمین( خاک ) دارند . با هم برخورد می نمایند . آتش ایجاد می نمایند . برای اینکار یک بار اسم دو شخص را با نام مادر هر کدامشان در کنار هم می نویسیم . و با یکدیگر امتزاج می دهیم . و سپس تکسیر می نماییم . و عملیات لازم را بر روی آن انجام می دهیم . اما با اینکار فقط برخورد و امتزاج ایجاد می شود . آتش ایجاد نمی شود . چرا ? چون برای ایجاد آتش لازم است چوب یا سنگ 👈تر نباشد . پس تری اسامی را از دایره اهطم خشک می نماییم . چگونه ? حروف بادی را که گرم و تر هست با ترقی دادن به حروف آتشی هم رتبه خشک می نماییم . و حروف آبی را که سرد و تر هست با تنزل به حروف خاکی. هم رتبه خشک می نماییم . بار دیگر را بسط تمازج می دهیم . و حروف را بار دیگر تکسیر می نماییم . و اعمال لازم را انجام می دهیم . برای تولید آتش لازم است که هوا بارانی نباشد زیرا آتش را خاموش می نماید . همچنین در ابتدا لازم است که باد نیز نوزد ، زیرا که آتش را خاموش می نماید . پس باید نگاه نماییم به شرایط نجومی ، که کواکب آبی نظیر زهره و قمر و بادی مشتری در حالت قوت نباشند . و در عوض کوکب زحل و مریخ در حالت مقابله و تربیع باشند . چرا ? زیرا هم برای ایجاد آتش ، باید شیئ ای که طبع آن خاکی است . نظیر چوب و زغال سنگ و نفت و ... بسوزد و هم اینکه در جنگ ، آهن که در نجوم احکامی منسوب به کوکب مریخ است . بر بدن که از جنس خاک است فرود می آید . بنابراین حالت مقابله و تربیع زحل و مریخ برای ما مناسب است . زیرا هدف ما روشن نمودن آتش جنگ و اختلاف است . 😊 زمان مناسب عمل چه روزی است ? روز سه شنبه زیرا روز کوکب مریخ است . و در ساعت مریخ اگر مقابله زحل و مریخ در روزی غیر سه شنبه بود چه کنیم ? عمل را در روز مقابله و یا تربیع انجام می دهیم . اما در ساعت مریخ . حال فرض نمایید شعله اولیه اختلاف و دعوا و جنگ ایجاد شد . برای تقویت شعله برای آنکه به جنگ فیظیکی منجر شود به چه نیاز داریم ? به باد اما بار دیگر اسامی را بسط تمازج می دهیم اما چگونه ? حروف آتشی را به حال خود می گذاریم . حروف بادی را نیز به حال خود می گذاریم. چرا ? زیرا به باد نیاز داریم. حروف خاکی را نیز به حال خود می گذاریم . چرا ? چون آتش نیاز به سوخت زمینی و خاکی دارد . اما حروف آبی را علی القاعده به حروف هم رتبه بادی از دایره اهطمی ترقی می دهیم . اما این جمله کامل نیست . زیرا باید به اسامی دقت نماییم و نسبت طبایع آن را بسنجیم . اگر حروف بادی و آتش زیاد بود . باید بخشی از حروف آبی را به خاکی تنزل دهیم . وگرنه با اتمام سوخت آتش ادامه دار نخواهد بود و فروکش می نماید . برای انجام این عمل کواکب باید در چه وضعیتی باشند ? ما نیاز به شعله ور شدن آتش جنگ داریم . آتشی که متعلق به کوکب مریخ است . شعله ور شدن آتش نیاز به چه دارد ? باد . باد منسوب به کدام کوکب بود ? مشتری در نتیجه مریخ و مشتری باید نسبت به هم در حالت سعد باشند نظیر تسدیس و تثلیث . از آنجایی که ممکن است در هنگام عمل عیناً در این حالت ها نباشند . اگر حالات این دو کوکب نزدیک به درجات تسدیس و تثلیث نیز باشد کفایت می نماید . ضمن اینکه باید در نظر داشته باشیم . کواکب آبی ( زهره و قمر ) در حالت قوت نباشند . روز مناسب عمل چه روزی است ? پنج شنبه روز منسوب به کوکب مشتری . و در ساعت مشتری ، زیرا ما برای شعله ور تر شدن آتش نیاز به ایجاد باد داریم . ادامه دارد ... @soltannasir 💨🔥🌪☄
@soltannasir { پاسخ به سوالات 142} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 20 } { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 16 } ادامه ...👇 نکته 8: اگر دقت نموده باشید در اسطوره مصری آمده بود که وادی سرزمین مردگان در غرب است . جالب است که در حدیثی در کتاب فروع کافی نیز آمده بهشت دنیا در غرب است و دوزخ دنیا در شرق می باشد به حدیث زیر توجه نمایید : 👇 {باب جنّة الدُّنيا : ضریس کناسی گوید : از امام باقر(ع) پرسیدم : نظر شما در این باره چیست که مردم می گویند : آب فرات از بهشت بیرون می آید ، چگونه چنین است در حالی که آن از مغرب سرچشمه می گیرد و چشمه ها و رودخانه هایی در آن سرازیر می شوند ?! امام باقر(ع) فرمود : همانا برای خداوند بهشتی است که آن را در 👈مغرب آفریده و آب فرات شما از آن بهشت بیرون می آید ، و ارواح مومنان در هر شبانگاه از قبرهای خود بیرون می آیند ، از میوه های آن می خورند ، در آن بهشت می آسایند ، یکدیگر را ملاقات می کنند و همدیگر را می شناسند و چون صبح می شود ، حرکت می کنند و در فضای میان آسمان و زمین می باشند ، و پرواز کنان به سوی آن بهشت باز می گردند ، و چون آفتاب طلوع می کند به قبرهای خود باز می گردند و در فضای بالای قبرها نیز یکدیگر را ملاقات می کنند و همدیگر را می شناسند . حضرتش فرمود : همانا برای خداوند دورخی است در مشرق که آن را آفریده تا ارواح کفّار را در آن جای دهد و آن ها در تمام شب از زقّوم آن می خورند ، از آب سوزان آن می أشامند ، و چون صبح می شود ، به سوی بیابانی در یمن به نام « » که حرارتش از آتش دنیا بیشتر است ، می روند و در آن جا یکدیگر را ملاقات می کنندو همدیگر را می شناسند ، و چون شب فرا می رسد به سوی آن آتش باز می گردند ، و آن ها تا روز قیامت چنین خواهند بود . گفتم : خداوند کارهای شما را اصلاح نماید ! حال یکتاپرستی که نبوّت محمّد (ص) را پذیرفته اند ، ولی گناه کارند و می میرند همان هایی که امامی ندارند و ولایت شما را نیز می شناسند چگونه خواهد بود ? فرمود : آنها در قبرهای خود می مانند و از آن خارج نمی شوند، و هر کدام از آنها که عمل صالح دارد و اظهار دشمنی نسبت به ما اهل بیت نکرده ، برای او روزنه ای به سوی آن بهشتی _که خداوند آن را در مغرب آفریده _باز می شود که تا روز قیامت نسیمی از آن ، بر قبرش وارد می شود . سپس او خداوند را ملاقات می کند و اعمال خوب و بدش را محاسبه می نمایند ، یا به سوی بهشت و یا به سوی دوزخ می برند ، پس عاقبت این ها ، بستگی به فرمان و خواست خداوند دارد . حضرتش فرمود : خداوند با مستضعفان ، ابلهان ، کودکان و فرزندان مسلمانان که به حدّ بلوغ نرسیده و مرده اند نیز چنین رفتار می کند . و برای دشمنان اهل بیت از اهل قبله ، روزنه ای به سوی آتشی که آن را در مشرق آفریده ، باز می کنند و تا روز قیامت از آن ، زبانه و شراره و دود و جوشش آب سوزان نصیبشان می شود ، و بازگشت آن ها به سوی آب سوزان است ، سپس در آتش انداخته می شوند و آن گاه به ایشان گفته می شود : کجاست آن چه 👈 غیر خدا می خوانید? کجاست آن امامی که او را امام خود قرار دادید غیر از آن امامی ، که خداوند او را برای مردم امام قرار داد ? } ( کتاب جلد1 صفحات 555 الی 557) اگر دقت نموده باشید در اسطوره مصری سخن از نیل آسمانی شده بود . به طور کلی در ملل مختلف اعتقاد بر این بود که رودهای بزرگ سرمنشأ آسمانی دارند . معتقد بودند که منشأ آسمانی دارد و مردمان بین النهرین معتقد بودند که منشأ آسمانی دارد و هندی ها اعتقاد بر این دارند که رود منشأ آسمانی دارد . و جالب است که امام باقر (ع) نیز در حدیث می فرماید که رود فرات از بهشتی که در مغرب وجود دارد سرچشمه می گیرد . به راستی این بهشت کجاست ? بر اساس داده های علم جغرافیا امروزه منشأ فرات مشخص است و سخن معصوم شاید چندان با واقعیت عینی تطابق نداشته باشد . اما سوال اینجاست که آیا آنچه ما می بینیم تمام ماجرا است ? آیا عالم همان شکلی است که ما می بینیم ? چرا اسطوره و سخنان معصومین هر کدام _ با روایتی متفاوت _ از عالم شکل دیگری بدست می دهند که این شکل با یافته های علمی امروز همخوانی کامل ندارد ?! به راستی شکل عالم چگونه است ?! ان شاالله روزی که زمین به غیر این زمین مبدل گردد و باز شود و جهان به شکل حقیقی خود متجلی شود . حقیقت مشخص خواهد شد . نکته 9: باید توجه داشت که در جهان بینی حکمای قدیم عنصر متعلق به است . و عنصر متعلق به می باشد . در حدیث نیز اشاره شده بود که در شرق است . یعنی همان سمتی که متعلق به آتش است . و اما مغرب است یعنی همان سمتی که جهت آب می باشد و توجه نمایید که منشأ رود فرات نیز در حدیث از آن بهشتی است که در مغرب قرار دارد . ادامه دارد ... @soltannasir 💧🔥
@soltannasir { پاسخ به سوالات 145} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 23} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 19} ادامه ...👇 نکته ای جالب و مهم : یکی از نکات جالب که در باب مقایسه مقام انسان ، علی الخصوص و ایزدان کواکب وجود دارد این است که بر اساس حکمت کهن همه انسانها دارای نفوس فلکی می باشند یعنی دارای نفس فلکی هر هفت کوکب زحل و مشتری و مریخ و شمس و زهره و عطارد و قمر می باشند . همچنین چهار عنصر آتش و باد و آب و خاک را در جسم و جان خویش دارند. ضمن اینکه با سلوک معنوی می توانند سیر افلاک نمایند و از حد افلاک نیز بگذرند . و در نهایت در صورت داشتن دولت مادرزاد به مقام قرب قوسین اوادنی و حضرت اوحی برسند. به همین دلیل در حکمت و عرفان انسان کون جامع نامیده می شود . اما ایزدان کواکب موجوداتی هستند که تنها واجد نفس فلکی کوکب خویش می باشند . ایزدی منفی و شیطنی به مانند رع که از ایزدان خورشیدی است یا ایزد مهر که از ایزدان الهی و مثبت خورشیدی است تنها صفت کوکب خورشید را دارند . و فاقد صفات کوکب زحل و مریخ و مشتری و .. هستند . همچنین تنها با عنصر آتش مرتبط هستند که منسوب به کوکب شمس است و صفات باد و آب و خاک را ندارند . بنابراین این ایزدان کواکب موجوداتی هستند که جامعیت لازم را به مانند ما انسان ها ندارند . درست است که بدلیل نامیرا بودن و جایگاه رفیعشان که با فلک شمس یا سایر افلاک مرتبط است بسیار قدرتمند هستند اما در برابر جایگاه انسان کامل و اولیایی که سیر افلاک نموده اند جایگاهشان نمودی ندارد . بر اساس آنچه گفتیم به نظر فقیر بسیار محتمل است که در باب ایزدان کواکب بگوییم . که این موجودات سیر طولی ندارند و تنها سیر عرضی دارند . یعنی جایگاه هر کدام از ایزدان مربوطه جایگاه فلکی است که بدان منسوب است . یعنی ایزدی به مانند و و نمی توانند با سیر و سلوک به فلک مشتری صعود نمایند . زیرا جایگاهشان فلک شمس است . الله تبارک تعالی در آیه 164 سوره مبارکه صافات به نقل از فرشتگان می فرماید:👈« وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ ﴿۱۶۴﴾=و هيچ يك از ما [فرشتگان] نيست مگر [اينكه] براى او [مقام و] مرتبه اى معين است (۱۶۴)» یعنی فرشتگان جایگاه معلوم دارند . و از جایگاه خویش فراتر نمی توانند بروند . آسمان دوم نمی توانند به جایگاه فرشتگان آسمان سوم برسند . از آنجایی که در آسمانهای هفت گانه را با هفت فلک نخست از نُه گانه یکی می دانستند و در بعضی احادیث نیز نظیر حدیثی که نقل شد که طلوع کوکب (نجم ثاقب) در آسمان هفتم دانسته شده است . بنابراین می توان گفت همانگونه که فرشتگان سیر طولی ندارند . ایزدان کواکب اعم از مثبت و منفی شان به ظن فقیر سیر طولی ندارند . و تنها سیر عرضی می نمایند . نکته1 : ممکن است فرشتگان در اثر تقصیر در عبادت سقوط نمایند . چنانچه در داستان فطرس و امام حسین(ع) در احادیث آمده ، اما اگر به جایگاهشان باز گردند از حد خلقتشان فراتر نمی توانند بروند . نکته2: جنیان نیز توان سیر طولی را دارند . چنانچه در داستان لعنت الله علیه دیدیم که پس از شش هزار سال عبادت به آسمان ها رفت و معلم ملائکه شد و در دروس اشاره نمودیم که احتمالاً جایگاه وی _ با توجه به تطابق عالم کبیر و صغیر _ کجا بوده و چه جایگاه رفیعی داشته و سپس به کجا سقوط نموده است . نکته3: اگر نظریه فقیر را بپذیریم که ایزدان کواکب سیر طولی ندارند . سوالی که پیش می آید این است که ایزدان طبیعت نظیر ایزدان باد(وای ) و (ارت و جبت و .. ) و (آذر) چه ? آیا اینان نیز ندارند ? به ظن فقیر اینان نیز سیر طولی ندارند . که ان شاالله در این باره در آینده بیشتر سخن خواهیم گفت . نکته 4: با توجه به آنچه در باب جایگاه و مقام انسان کامل گفته شد . آیا به نظر شما پرستش ایزدان کواکب دور از نیست ? آیا انسانی که جایگاه خلیفة اللهی خویش را در جهان هستی دریابد به پرستش حتی ایزدان مثبت آن دست خواهد زد ? ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌝🌛🌜⭐️
@soltannasir {حنوکا عید گشایش و افتتاح معبد و نور یا عید گشایش دروازه های جهان زیرین و افزایش ظلمت 8} ادامه ...👇 { ...آشکارا است که به موجب بلندترین شب که تاریکی بیشتر در زمین می پایید که مظهر است، این شب را 👈نحس و بد یمن می شمردند. در برهان قاطع ذیل واژهٔ چنین آمده : «یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول و آخر قوس باشد، و آن درازترین شب هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب آفتاب به برج جدی تحویل می کند، و گویند آن شب به 👈غایت شوم و نامبارک می باشد، و بعضی گفته اند شب یلدا یازدهم جُدی است. » اما معارض و ضد تاریکی، روشنایی است. روشنی از تجلّیات و آثار 👈یزدانی می باشد. به همین مناسبت در شب هاست که 👈آتش می افروختند تا 👈تاریکی و 👈عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند. هم چنان که خورشید به مناسبت فروغ و گرمای کارسازش تقدس پیدا کرده بود، آتش نیز همان تقدس و والایی را نزد مردم دارا شد. چون تاریکی فرا می رسید، در پرتو و روشنی ، تاریکی اهریمنی را از میان می بردند. در شب یلدا، یا تولد خورشید، جهت رفع این نحوست، آتش می افروختد. گرد هم جمع می شدند. خوان ویژه می گستردند. هر آنچه میوهٔ👈 تازهٔ فصل که نگاهداری شده بود و میوه های خشک در سفره می نهادند. این سفره جنبهٔ دینی داشت و مقدس بود. از ایزد و روشنایی برکت می طلبیدند تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوه های تازه و خشک و چیزهای دیگر در سفره، تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پر برکت در پیش داشته باشند. همه شب را در پرتو چراغ و نور آتش می گذراندند تا اهریمن فرصت دژخویی و تباهی نیابد. چنانکه ملاحظه می شود، این مراسم پس از هزاران سال، تاکنون باقی و برجاست و در سراسر ایران زمین به نام شب چلّه برگزار می شود. اما امروزه چرا چله_چلهٔ بزرگ می نامند. چلهٔ بزرگ از اول است تا دهم بهمن ماه که چهل روز تمام ادامه می یابد. چلهٔ کوچک از دهم بهمن ماه است تا بیستم اسفند، و از آن جهت چلهٔ کوچک می گویند که شدت سرما می کاهد. پس اول دی، به مناسبت آنکه تجدید حیات مهر یا خورشید است، به نام یلدا، یعنی تولد مشهور شده و جشن گرفته می شد. اما آغاز دی ماه جشن بزرگ دیگری نیز بود، چنانکه گذشت هرگاه نام روز و ماه با هم تلاقی و برخورد می کرد، آن روز را جشن می گرفتند. «دذو» در اوستا به معنی آفریدگار و خداوندگار و «ددو» در پهلوی نیز شکل تغییر یافتهٔ همین واژه است. ماه دی (دی _نیز شکل فارسی جدید_ددوی پهلوی است) نیز نخستین روزش به نام آفریدگار نامزد است، پس جشنی بوده و چنانکه گذشت در روزگار گذشته این روز را «» یعنی روز خورشید نیز می گفتند و بعداً به خرّم روز موسوم گشت که جشنی از جشن های ایران کهن بود. این ها همه دلالت بر تقدس و ارج و بزرگی این روز دارد که روز خورشید، روز تولد خورشید شکست ناپذیر است. می گوید : « دی ماه، و آن را خور ماه نیز می گویند. نخستین روز آن خرم روز (=خُره روز) است و این روز و این ماه هر دو به نام خدای بزرگ است... » ابوریحان بیرونی چند سطر پایین تر از مطلب بالا، می گوید این جشن را، یعنی روز اول دی ماه را نودروز نیز می گویند. چون میان آن تا نوروز، درست نود روز فاصله است. همهٔ این اشارات و نام ها، حاکی از آن است که شب یلدا، و روز دیگان پیوند استواری با خورشید دارد، با که از این روز بر تاریکی چیره می شود و رو به افزایش می رود. این روز خورشید است، روز مهر است و نزد ایرانیان، به ویژه مهر آیین ها بسی گرامی بود و بزرگترین جشن، یعنی جشن تولد مهر یا خورشید به شمار می رفت که آغاز سال محسوب می شد. خورشید، مهر یا میترا، مسیح و نجات بخش جهان از تسلط اهریمن و نکبت و ادبار وی بود. هنگامی که آیین مهر از ایران در جهان متمدن کهن منتشر شد، در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی، به همین جهت روز بیست و یکم دسامبر را که برابر اول دی ماه بود، هنگامی که آیین مهر همگانی شده بود، به عنوان روز تولد مهر یا میترای شکست ناپذیر جشن می گرفتند. اما در سده ٔچهارم میلادی بر اثر اشتباهاتی که در کبیسه روی داد، تولد مهر نجات بخش، یا مسیحای منجی _در بیست و پنجم دسامبر واقع شد و از آن پس تثبیت شد. تا آن زمان تولد عیسای در جشن گرفته می شد. اما دین غالب و اغلب کشورهای متمدن اروپا، آیین مهر و بود. اما هنگامی که کم کم مسیحیت در روم با فشار و ارعاب جا باز کرد، متولیان چون نتوانستتد با برانداختن جشن تولد میترا در بیست و پنجم غلبه کنند، همان روز زایش عیسای مسیح اعلام کردند که تا این زمان باقی مانده. یلدا yalda یک واژهٔ سُریانی است به معنی تولد. رومی ها خود واژهٔ ناتالیس را به معنی تولد داشتند. } ادامه دارد... @soltannasir 🌞🌑
@soltannasir {حنوکا عید گشایش و افتتاح معبد و نور یا عید گشایش دروازه های عالم زیرین و افزایش ظلمت10} ادامه...👇 { به موجب فرگرد هجدهم ، در شب لازم است افروخته و شعله ور نگاه داشته شود تا 👈دیوان و عملهٔ اهریمن نتوانند زیانکاری کنند. همهٔ جشن ها که شب هنگام برگزار می شد و یا مراسم و آداب دینی با آتش افروزی همراه بود. در برهان قاطع آمده است که : یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب هاست در تمام سال و در آن شب یا نزدیک به آن شب آفتاب به برج جدی تحویل می کند و گویند آن شب به غایت شوم و نحس و نامبارک می باشد. در گوید : و نام این روز میلاد اکبر است و مقصود از آن انقلاب شتوی است. گویند در این روز نور از حد نقصان به حد زیادت خارج می شود و آدمیان به نشو و نما آغاز می کنند و پری ها به ذبول و فنا روی می آورند. سفرهٔ شب یلدا، سفرهٔ میزد mayzad است و میزد عبارت است از میوه های تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان لُرک Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود که به افتخار و ویژگی اورمزد و مهر یا خورشید برگزار می شود. به مناسبت آغاز غلبهٔ خورشید و ازدیاد تدریجی طول روز، و لاجرم شکست اهریمن و ولادت مجدد جهانتاب، تیرگی اهریمنی دیرپای را به صبح روشن اورمزد روز از دی ماه می رساندند . و ماهی متبرک و روزی مقدس ، که نام ماه و روز به نام دادار بود. این شب را، شب چلهٔ بزرگ نیز می نامند. چلهٔ بزرگ از یکمین روز دی ماه که اورمزد نام دارد، تا دهم بهمن که جشن سده است به طول می انجامد و آن را چلهٔ بزرگ می نامند، بدان سبب که شدت سرما بیشتر است. آن گاه چلهٔ کوچک فرا می رسد که از دهم بهمن تا بیستم اسفند به طول می انجامد و سرما کم کم کاسته می شود. در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع می شد. در اوستا، واژهٔ sareda ، saredha سرد، سرذ، که مفهوم سال را افاده می کند، خود به معنای سرد است. این، بیانی از بار مذهبی و معتقدات دینی با خود دارد، به آن سبب که بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن، و روشنی بر تاریکی و ظلمت و پیروزی مهر و خورشید است. آغاز سال بدین جهت و توجه به بار مذهبی، اول دیماه و آغاز زمستان بوده است، چنان که آغاز سال مسیحی در جهان مسیحیت که تحت نفوذ 👈 آیین میترایی بوده است، هنوز با آغاز زمستان شروع می شود. در ایران شروع سال با آغاز زمستان تا مدتهایی پس از آن که به جای انقلاب شتوی ، اعتدال ربیعی را برگزیدند _ در آغاز زمستان قرار داشت که در بخش های اولیه و بخش نوروز، به آن اشاره شده است. اهمیت فراوان خرم روز تا روز نخست از دی ماه، و نیز شب یلدا یا شب اول زمستان که در واقع نوروز بوده است به همین جهت است و مجلس میزد و سور و شادی و میهمانی و سفرهٔ ویژهٔ یلدا، همان مراسم امروزی نوروز است. در پایان بخش ویژهٔ جشن مهرگان سرود زیبای مخر نیایش را که از جمله ٔنیایش ها و ادعیه ای است که هنگام 👈برآمدن و فرو رفتن 👈خورشید تلاوت می گردد نقل می شود. ترجمهٔ سرود، از کتاب نیایش های اوستایی است که توسط نگارنده به فارسی برگردان و به چاپ رسیده است. ادامه دارد... @soltannasir 🌞