eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { پاسخ به سوالات 106 } { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزّل ومساوات 6 } ادامه ...👇 بنابراین خاصیت نظام اقتصادی که معاملات آن بر پایه اسکناس ، بنا شده است . انباشت سرمایه است . و چنین نظامی بدون محل انباشت یعنی بانک ها نمی تواند به حیات خویش ادامه دهد . این از آن جهت حائز اهمیت است که امروزه ، سخن از اقتصاد اسلامی و بانکداری اسلامی می شود . اقتصادی که پایه پولی آن اسکناس باشد . اسلامی نخواهد شد و در واقع شبه اسلامی خواهد بود . اقتصاد اسلامی تنها با پایه پولی طلا ممکن می شود . که چنین مسئله ای با توجه به حاکمیت اسکناس در سیستم اقتصاد بین المللی شاید ممکن نباشد . اما با شروع دوره آخرالزمان در سال های آینده ، که با نابودی ها و زلزله ها و آتشفشان ها و طوفان ها و سیل ها و جنگ های گسترده که نابودی دو سوم مردم زمین را در پی دارد . و سپس گشوده شدن مرز عوالم را به همراه خواهد داشت .در آن دوران اقتصاد جهانی بر پایه طلا خواهد بود . در آن هنگام است که گنج های عظیم آخرالزمانی توسط زمینه سازان ظهور استخراج خواهد شد و علم کیمیا نیز ،نقش بسیار مهم و تعیین کننده ای خواهد داشت . و پس از آشفتگی های آن دوره که در نهایت منجر به ظهور حضرت صاحب الامر و صاحب الزمان ( عجل الله ) خواهد انجامید . در دولت جهانی حضرت نیز بنا بر بعضی روایات سخن از طلا و نقره در معاملات است. گفته شد که طبیعت اسکناس خاکی است . خاک با باد ناسازگار است و همچنین تا حدودی با آتش ، اما با آب سازگار است . نکته : بخش اعظم اقتصاد معاملات جهان توسط کشتی ها و از طریق آب انجام می شود . اما خود اسکناس به عنوان یک شئ به سرعت آتش می گیرد و می سوزد و توسط باد به سرعت پراکنده می شود و در آب نیز از بین می رود . حتی درون خاک نیز از بین می رود . در نتیجه از نظر معنوی ، اسکناس بقایی ندارد و همچنین برکت نیز ندارد . اما گفته شد که اسکناس جنس زمین دارد و سرد و خشک است . می دانیم که در نجوم احکامی سرد و خشک صفت کوکب زحل است و اسکناس صفت زحل دارد . حال بعضی احکام کوکب زحل را از کتاب التفهیم بررسی می نماییم : 👇 { دلالت کوکب زحل بر خلق و خوی های مردم : 👈ترسنده . شکوهنده . با اندیشه . 👈بددل .👈 بخیل . به کینه وری با مکر و ....} و { دلالت کوکب زحل بر احوال ها و کردارها : 👈 غریبی دور و دراز و 👈درویشی سخت و 👈 توانگری با بخیلی هم بر خویشتن و هم بر کسان 👉و 👈عسری و بستگی کارها و شدتها و متحیری و تنهایی جستن و مردمان را بنده کردن به ستم و بر چیزها . و اندوه های کهن و غش و حیلت به کار داشتن و گریستن و یتیمی و نوحه کردن . } و { دلالت کوکب زحل بر پیشه ها : 👈 بناها و بقعات و کشاورزی و آبادان کردن زمینها و چشمه و آب و بخشیدنش و کارهاء تر و پیراستن و تقدیر کردن چیزها و میراث ها و گور کندن و فروختن هر چه از آهن کنند وز سرب و استخوان و موی و 👈 نخّاسی (برده داری ) بندگان سیاه . و از علمها آنچه به بدی رساند و از عمل سلطان آنچه بشرّ بود و قهر و غضب کردن و بستن و بند کردن و شکنجه } به دلالتهای کوکب زحل بر بعضی خصوصیات نظیر بخیل بودن و درویشی که در معاملات خود را نشان می دهد و همچنین ساختن بناها و فروختن اشیاء فلزی و حتی 👈 برده داری سیاه پوستان توجه نمایید ! با وجود رشد مدنیت در چند قرن اخیر از دورانی که اسکناس در بازار مبادلات پولی جهان حاکم شده می توانیم این خصوصیات را در جامعه جهانی مشاهده نماییم . ادامه دارد ... @soltannasir 💶💷💰
@soltannasir { پاسخ به سوالات 107} { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 7 } ادامه ...👇 می دانیم که طلا فلزی است که منسوب به کوکب شمس است . اما همانگونه که گفته شد ظاهر آن گرم و تر است و باطن آن سرد و خشک ، بنابراین طلا با کوکب شمس و مشتری و تا حدودی با زحل ارتباط دارد و می دانیم که کوکب شمس و مشتری در تنجیم سعد اکبر می باشند . حال بخشی از احکام کواکب شمس و مشتری را نیز نقل می نماییم . { دلالت کوکب مشتری بر خلق و خوی مردم : 👈 نیکخو ، الهام داده به خرد ، بردبار ، بزرگ همّت ، پارسا ، پرهیزگار ، داد ده ، راستگوی ، دانا ، سخّی ، آزاد دل ، راست دوستی ، فخر کننده ، دوستدار ریاست ، وفادار ، با امانت ، ریاست گزار و بدی را دشمن دار ، بر شهرها حریص و بر عمارت کردن و بر بناهای فاخر بر آوردن ، متحمّل ، پرهیزکار } و { دلالت کوکب شمس بر خلق و خوی مردم : 👈 خرد و معرفت و بزرگواری و کبر و پاکیزگی و حریصی بر شهرت و معروف شدن و قوّه و غلبه کردن و نیکنامی جستن و آمیختن با مردمان دوست داشتن ، و تیزی و زود خشمی و زود پشیمان شدن از خشم و آرامیدن و بردباری } و { دلالت کوکب مشتری بر احوالها و کردارها : 👈 یاری دادن مردمان را و میان ایشان صلح و صلاح جستن ، و صدقه به ایشان پراکندن و شادی پیدا کردن بر هر که نزدیک او است و تازه رویی و دین سخت داشتن و امر معروف کردن و از منکر دست باز داشتن و راستی خواب و بسیاری نکاح و خنده و مزاح و زبان فصیح و حریصی بر مال و مستغلّ و حلیمی و گاه گاه پس گرانی سبکساری کردن و خویشتن به خطر افکندن . } و { دلالت کوکب شمس بر احوالها و کردارها : 👈 حریصی بر بار خدایی و ریاست بدست کردن و رغبت به گرد آوردن خواسته و سخن گوئی و از آن جهان تیمار داشتن . و قدرت جستن بر بدان و عاصیان ، بدی کند و نیکی کند ، بر آرد و فرود آرد ، قهر کند آنرا که نزدیک او است تا او را به بدبختی آرد و به زندان افکند و بدی بدان کند . و نیک بخت کند آن را که از وی دور بود ، و اگر آفتاب به شرف خویش باشد دلیل آن ملکان بود که هستند .و اگر به هبوطش باشد بر آنکه ملک از او بشده است . } و { دلالت کوکب مشتری بر پیشه ها : 👈 علم های پاکیزه و ولایت های خوب و عبادت و نیکوی کردن و خواب گزاردن و زرگری و فروختن زرّ و سیم شکسته و لباس سپید و میو ها و انگور و نی شکّر } و { دلالت کوکب شمس بر پیشه ها : 👈 استد و داد ، و دیبا فروختن } همانگونه که ملاحظه می نمایید . احکام کوکب شمس و مشتری را در دورانی که طلا بر معاملات بشری حاکم بوده می توان تا حدودی مشاهده نمود . که این احکام بسیار مثبت تر از احکام کوکب زحل است . نکته : یکی از نکاتی که در باب استفاده از طلا در معاملات و به تبع آن حاکمیت نسبی احکام شمس و مشتری در جامعه وجود دارد . این است که طلا با حکومت 👈پادشاهی در جامعه ارتباط دارد . و این با شیوه حکومت های نوین ( حکومت های دموکراسی ) چندان سازگاری ندارد . در اسلام نیز نظام حکومت معنوی بر پایه نظام خلیفة اللّهی می باشد . که دوازده خلیفه الهی ( یکون من بعدی اثناعشرخلیفة ،کلهم من قریش ) به فرموده رسول الله(ص) خلیفه بعد از وی می باشند . و این خود دلیل دیگری است که در دوران ظهور ، در معاملات از طلا استفاده خواهد شد . و دموکراسی به شیوه کنونی و تکلونوژی مادی از روی زمین رخت بر خواهد بست . دوران حکومت جهانی ، دوران عصر زرین نوین و خرد طلایی معنوی می باشد . دورانی که بشر با کیمیاگری جسم و جان خویش به آنچه تا کنون دست نیافته ، دست خواهد یافت . تکلونوژی آن دوران ، تکلونوژی معنوی است . و شرایط آن دوران با شرایط کنونی جهان بالکل متفاوت خواهد بود . ادامه دارد @soltannasir 🌞💶💷💰
@soltannasir { پاسخ به سوالات 117 } ادامه ...👇 نکته مهم 3: با توجه به جدول نسبت ساعات روز و شب به کواکب ، ذکر این نکته خالی از لطف نیست :👇 می دانیم که در تقسیم ساعات روز جمعه آخرین ساعت شب جمعه منسوب به کوکب شمس است . که در بین الطلوعین می افتد . و ساعت اول روز جمعه که با طلوع آفتاب شروع می شود منسوب به کوکب زهره می باشد . اگر دروس گذشته را به یاد بیاورید پیشتر گفته شده بود که حضرت از محلی بین اقلیم شمس و زهره ظهور می نماید . در چه ساعتی ? ساعت شمس در چه روزی ? روز زهره و در ظهر جمعه در مکه حضور خواهند داشت . همچنین گفته شده بود که کوکب زهره با زهرا و زوهر و ظهور و ظهر از منظر زبان شناسی ارتباط دارد . حال دقت نمایید شب جمعه و روز جمعه منسوب به کوکب زهره است . و شمس ولایت حضرت صاحب الامر و صاحب الزمان (عجل الله) در ساعت شمس در روز زهره ظهور خواهد نمود . ساعتی که ساعت دوازدهم شب جمعه می باشد و امام دوازدهم در آن ظهور می نمایند . ( در بعضی احادیث ،بین الطلوعین جزء ساعات روز و شب محسوب نشده است . اما علی ای حال در طبقه بندی تقسیم ساعت شب و روز ، بین الطلوعین جزء شب محسوب می شود . طبق نظر مشهور علمای این علم و اساتید فقیر) نکته 4 : در نجوم احکامی زهره ایزد لهو و لعب و بازار و تجارت و آسایش و ... بود. ولی از سوی دیگر کوکب دین اسلام نیز می باشد . بدین خاطر در روز جمعه که منسوب بدین کوکب است، عبادات مختلفی نظیر 100بار خواندن سوره قدر 1000صلوات خواندن دعای ندبه و زیارت جامعه و سوره کهف و مومنون و ... و یادگیری مسائل دینی توصیه شده است . حال برای تعلیم حکمت و فلسفه و الاهیات چه زمان مناسب است ? در نجوم احکامی ،کوکب زحل ، حکیم سیارات است و ملاحظه نمودید که در اسطوره آفرینش سومری از « اآ » که ایزد کوکب زحل می باشد ، با عنوان عقل کل یاد شده است . ال (אל) فینیقی و کنعانی و اوگاریتی نیز در اساطیر اینگونه است و با کوکب زحل در ارتباط است . اساساً الاهیات فلسفی چه الاهیات امور عامه و چه الاهیات به معنای اخص با ال و اله و کوکب زحل ارتباط دارد . بنابراین برای تعلیم فلسفه و حکمت چه روزی مناسب است ? روز شنبه که منسوب به زحل است . چه ساعتی ? اگر به فلسفه مشاء و غربی و فلسفه علم می پردازیم . ساعت زحل مناسب است . زیرا طبیعت زحل مادی و خاکی است . اگر به فلسفه اشراقی و یا حکمت متعالیه و یا عرفان علمی می پردازیم ساعت شمس مناسب است . چرا ? پیشتر گفته شد که چاکرای تاج سر منسوب به کوکب زحل است . و زحل با عقل مرتبط است . محل عقل در عالم ماده کجا بود ?عقل با مغز و قوای دماغی ارتباط دارد . حال محل مغز منسوب به کدام برج بود ? برج حمل هر چند که برج حمل منسوب به مریخ است . و مریخ کله شق و جنگجو اما با اینحال حمل برجی است که شمس در این برج در شرف خویش است . و زحل در هبوط خویش . و این ساختار کمک به متعادل شدن ذهن انسان می نماید . بنابراین تعقلات فلسفی با زحل در ارتباط است . و تابیدن 👈انوار اشراق بر سر با کوکب👈 شمس مرتبط می باشد . نکته : در حوزه های علمیه معمولاً دروس فلسفه ای که جزء دروس رسمی نمی باشد . نظیر شفا و اسفار و ... و یا دروس عرفان در پنج شنبه ها تدریس می شده . ( اکنون اطلاعی از چگونگی تدریس و روز آن ندارم . پیشتر اینگونه بوده ) زیرا روز پنج شنبه روز تعطیلی دروس رسمی بوده است . و این مسئله از منظر نجوم احکامی درست نیست بهتر است شنبه ها تعطیل باشد و در این روز ، علوم عقلی و فلسفی و عرفان علمی تدریس شود . نکته 2 بسیار مهم و جالب که خود شامل نکات بسیاری است : 👈 ابن ندیم در کتاب الفهرست خویش صفحه 440 در باب شرایط تعلیم فلسفه و حکمت اینگونه آورده : 👇 { در قدیم آموختن حکمت قدغن بود ، مگر برای کسانیکه اهلیت و قابلیت دانستن آنرا داشته ، و معلوم شده باشد که طبیعتاً استعداد فراگرفتن حکمت را دارند . و فلاسفه در 👈 زائجه کسیکه خواستار آموختن حکمت و فلسفه بود نظر مینمودند ، و اگر در آن زائجه وجود استعدادی از همان آغاز ولادتش دیده می شد ، او را استخدام نموده و به وی حکمت می آموختند ، و در غیر اینصورت از آموختن حکمت به وی خودداری می نمودند . } ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌛
@soltannasir { پاسخ به سوالات118 } ادامه ...👇 دقت در روایت ابن ندیم در عدم آموزش همگانی حکمت ، حاوی نکات بسیار قابل توجهی می باشد . چیزی که متاسفانه در حوزه ها و دانشگاه های ما رعایت نمی شود . شخصی که زحل و عطارد و شمس قوی در زایچه نجومی خویش علی الخصوص در خانه نهم که با فلسفه و خداشناسی و عقل و خرد ارتباط دارد . نداشته باشد ، بعید است که بتواند در علم حکمت و فلسفه به مدارج عالیه برسد و موفق شود . شخصی که شمس و مشتری را به همراه قمر داشته باشد . ممکن است علی رغم نبوغ و استعداد دارای تفکراتی نسبتاً بسته باشد . نکته : کوکب شمس با قضاوت و عدالت و کوکب مشتری با دین و کوکب قمر و عطارد نیز با دین در ارتباط می باشند . وجود کوکب یا کواکب در این خانه (خانه نهم ) و نسبت این کواکب با دیگر خانه های زایچه نجومی ، شخصیت شخص را می سازد . و اینگونه می توان پی برد که شخصی که صاحب این زایچه است . دارای چه نوع ساختمان فکری خواهد بود . باید توجه داشت که داشتن نبوغ در ادبیات عرب با نبوغ در علوم ریاضی با نبوغ در فقه با نبوغ در علوم حکمت کهن و نبوغ در الاهیات فلسفی مشائی با نبوغ در الهیات فلسفی اشراقی و عرفان با یکدیگر متفاوت است . و این مسئله از نظر علم جدید و تحقیقات دانشمندان علوم جدیده نیز اثبات شده است . کم پیش می آید که یک شخص در جملگی علوم توان و استعداد فوق العاده داشته باشد . و بتواند در جملگی علوم صاحب نظر باشد . در ضمن باید توجه داشت که بین صاحب نظر بودن در علوم مختلف با تولید معرفت جدید و مطالب جدید در همان علم تفاوت وجود دارد . و دومی بر اولی برتری دارد . ممکن است شخصی در حوزه دارای استعداد و نبوغ عجیب در تحصیل باشد. و مدارج علمی را به سرعت طی نماید . اما همین شخص علی رغم نبوغ تحصیلی در دروس رسمی حوزه ، و وادی فقه و اصول ، در فهم بعضی مطالب و نظرات حکما و فلاسفه و عرفا ، اشکال داشته باشد . و آنگاه به جان فلسفه و عرفان بیفتد و به نقد آن بپردازد . مطمئناً اگر ما زمان دقیق تولد بسیاری از علمای بزرگی که مخالف فلسفه و عرفان رسمی بوده اند . را در اختیار داشته باشیم . و بتوانیم زایچه نجومی آنان را رسم نماییم . می توانیم شواهد این مخالفت را در زایچه آنان ببینیم . باید توجه داشت که تعدادی از اشکالات مخالفین فلسفه و عرفان بر آرای حکما و عرفا کاملاً وارد است . در آثار عرفا و حکما بعضاً تأویلات اشتباه و حتی سخیف دیده می شود . ضمن اینکه اشتباهات تاریخی و حدیثی بسیاری نیز در آثار صوفیه و عرفا دیده می شود . اشتباهات معرفت شناسی نیز وجود دارد . اما با اینحال بعضی اشکالاتی که مخالفین وارد می نمایند . از نظر فقیر و کثیری از دوستداران عرفان وارد نیست . برای درک بعضی مسائل عرفانی باید ذوق فهم عرفان داشت . و این ذوق را بعضی از آقایان از مخالفین با اینکه از نظر علمی در سطح بسیار بالایی بوده اند . و از نظر معنوی و سلوکی نیز در جایگاه رفیعی بوده اند . نداشته اند . و ندارند . در حالی که ممکن است شخصی با عدم تحصیلات رسمی این ذوق را داشته باشد . ( نظیر مرحوم حاج سید هاشم حداد موسوی ) و یا حتی بسیاری افراد در سطح جامعه ممکن است این ذوق را داشته باشند . بعضاً عده ای می گویند که افرادی که ذوق فهم مطالب عرفا را دارند . دل دارند . و بدلیل صاحب دل بودن اینگونه اند. این حرف تا حد زیادی اشتباه است . اگر به صاحب دل بودن بود .بسیاری از مخالفین مقامات برجسته عرفانی و سلوکی داشته اند . بنابراین صاحب دل بوده اند . پس مشکل در داشتن یا نداشتن دل نیست . مشکل در جای دیگر در نسبت کواکب در زایچه نجومی شخص است . کاش امروز نیز به مانند گذشته طلاب استعداد یابی میشدند و تنها به مستعدین حکمت و فلسفه آموخته می شد . اگر اینچنین می شد مشکلاتی که ما اکنون شاهد آن هستیم . دیگر وجود نداشت . نکته 2: در یک جامعه آرمانی می توان با ثبت تاریخ دقیق تولد کودکان و محاسبه درست زایچه آنان و سپس در طی تحصیل با تست های مختلف استعداد سنجی به شیوه علمی ، استعداد کودکان را به شکل بسیار درست و صحیح ارزیابی نمود و کودکان را به سمت درستی سوق داد . و چنین جامعه ای به سمت نخبه پروری پیش خواهد رفت . ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌛🌝
@soltannasir { پاسخ به سوالات 122 } { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره با دین 3 } ادامه نکته 3: به آیات 20 الی31 سوره مبارکه نمل توجه نمایید : 👇 { وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ ﴿۲۰﴾ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۲۱﴾ فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإ👈ٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ ﴿۲۲﴾إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ ﴿۲۳﴾وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ﴿۲۴﴾أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿۲۵﴾اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ﴿۲۶﴾قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۲۷﴾ اذْهَبْ 👈بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ ﴿۲۸﴾قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ ﴿۲۹﴾إنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۳۰﴾أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۱﴾= و جوياى [حال] پرندگان شد و گفت مرا چه شده است كه هدهد را نمى بينم يا شايد از غايبان است (۲۰)قطعا او را به عذابى سخت عذاب مى كنم يا سرش را مى برم مگر آنكه دليلى روشن براى من بياورد (۲۱)پس ديرى نپاييد كه [هدهد آمد و] گفت از چيزى آگاهى يافتم كه از آن آگاهى نيافته اى و براى تو از سبا گزارشى درست آورده ام (۲۲)من [آنجا] زنى را يافتم كه بر آنها سلطنت میکرد و از هر چيزى به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت (۲۳) او و قومش را چنين يافتم كه به جاى خدا به خورشيد سجده مى كنند و شيطان اعمالشان را برايشان آراسته و آنان را از راه [راست] باز داشته بود در نتيجه [به حق] راه نيافته بودند (۲۴)[آرى شيطان چنين كرده بود] تا براى خدايى كه نهان را در آسمانها و زمين بيرون مى آورد و آنچه را پنهان مى داريد و آنچه را آشكار مى نماييد مى داند سجده نكنند(۲۵) خداى يكتا كه هيچ خدايى جز او نيست پروردگار عرش بزرگ است (۲۶) گفت خواهيم ديد آيا راست گفته اى يا از دروغگويان بوده اى (۲۷) اين نامه مرا ببر و به سوى آنها بيفكن آنگاه از ايشان روى برتاب پس ببين چه پاسخ مى دهند (۲۸)[ملكه سبا] گفت اى سران [كشور] نامه اى ارجمند براى من آمده است (۲۹)كه از طرف سليمان است و [مضمون آن] اين است به نام خداوند رحمتگر مهربان (۳۰)بر من بزرگى مكنيد و مرا از در اطاعت درآييد (۳۱) } همانگونه که ملاحظه می نمایید هدهد برای (ع) نبأ (خبر) می آورد . و نامه وی را به سوی بلقیس می برد . و این از صفات کوکب عطارد است . نکته 4: گفته شد که هدهد گافیر از روح امام ناطق جعفر صادق (ع) خلق شده است . و پیشتر در دروس گفته شد که مقام _صادق از دید اکثر شیعیان پنهان مانده است . و گفته شد که کلید اربعینات علوم مختلفه علی الخصوص علوم خفیه ذکر یا جعفر و شناخت مقام امام صادق (ع) است . براستی چرا ? اگر هدهد سلیمان صفت عطارد دارد و از روح حضرتش خلق شده است . پس 👈احتمالاً حضرتش نیز صفات کوکب عطارد را دارد . اینکه حضرتش امام ششم است . و عدد 6 در دایره امامت می تواند نشانه برج ششم یعنی سنبله باشد که هم کوکب حاکم بر آن عطارد است و هم شرف عطارد در آن اتفاق می افتد . و از سویی صفت ناطق بودن حضرتش از صفات کوکب عطارد است . همچنین حضرتش سرمنشأ علوم مختلفی نظیر و و حکمت و عرفان و فقه و طب و ... بوده است . و پیشتر گفته شد کوکب علوم مختلف می باشد . نکته 5 : در توضیحات ایزد نبو آمده است که او بعدها به إآ و مردوخ به عنوان خدای خرد پیوست . همچنین در اساطیر هست که ایزدان عطارد پیک خدایان بودند . «إآ» ایزد چه بود ? زحل زحل کدام چاکرا را کنترل می نمود ? چاکرای تاج سر که محل است و با عقل و خرد ارتباط دارد . مردوخ ایزد کدام کوکب بود ? مشتری مشتری کدام چاکرا را کنترل می نمود ? چاکرای قلب که محل احساس و عشق است . در اساطیر یونانی زئوس(مشتری) بر کرونوس (زحل)پدر خویش غلبه می نماید . مشتری گرم و تر است و زحل سرد و خشک که از نظر طبیعت در تضادند . با در ارتباط بود و با . می توان غلبه زئوس(مشتری) بر کرونوس(زحل) در اساطیر یونانی و یا اعطای قدرت خداوندی از سوی إآ به سوی فرزند خویش مردوخ را در اساطیر سومری را به غلبه عشق و احساس بر عقل و خرد تعبیر نمود . ادامه دارد ... @soltannasir ✏️📝🖋
@soltannasir { پاسخ به سوالات 143} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 21} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 17} ادامه ...👇 اما حال به تفسیر فقرات مربوط به شمس می پردازیم . عزیزان ملاحظه نمودید که ایزدان شمس در تمدن هایی نظیر ایران و بابل و مصر در جایگاه قضاوت و عدالت قرار داشتند . و مردگان را پس از مرگ می نمودند . پس می توانیم دریابیم که شمس کوکب قضاوت و عدالت است . همچنین دیدیم که سلطنت ایزدان خورشیدی در تمدن هایی نظیر و به پایان رسید . هر چند که در تمدن مصر این نقش در برهه ای به و در برهه ای به اوزیریس و در زمانی دیگر به حورس رسید .که نیز ایزد خورشید است . اما حال مسئله را از منظر نجومی بررسی نماییم . می دانیم که نام هفتمین ماه در ایرانی مهر ماه است . همچنین می دانیم که مهر ایزد خورشید است . همچنین ماه در برج میزان قرار دارد . و میزان () وسیله داوری می باشد . در گاهشماری بابلی نیز نام برج میزان شمش است که ایزد خورشید می باشد . همچنین می دانیم که تنها برج منسوب به کوکب شمس در نجوم احکامی ،برج اسد است . پس چرا برج مهر نامیده نشده است ? و در عوض برج میزان مهر نامیده شده است ?! پاسخ این سوال اکنون روشن است . با مطالعه اکنون می دانیم که ایزدان شمس در برج در جایگاه قضاوت قرار دارند . و البته ذکر این نکته نیز ضروری است که به یاد داشته باشیم که کوکب در برج میزان در خویش قرار دارد . و زحل در شرف خویش می باشد . اما نکته جالب دیگر این است که در احادیث ما حضرت امیرالمونین علی بن ابی طالب قسمت کننده و است . به یک نمونه از این احادیث توجه نمایید : 👇 { عن عبدالله بن عباس قال: «قال رسول الله صلی الله علیه و آله، معاشر الناس، إنّ علیاً قسیم النار، لا یدخل النار ولی له، و لا ینجو منها عدو له، إنه قسیم الجنة، لا یدخلها عدو له، و لا یزحزح عنها ولی له؛ از عبدالله بن عباس نقل شده است که گفت: رسول خدا(ص) فرمودند: ...ای مردم! همانا علی، تقسیم کننده (نار) است. کسی که یاور و دوست او باشد؛ وارد آتش نخواهد شد و کسی که دشمن او باشد؛ از آن نجات نخواهد یافت. همانا او بهشت است. کسی که دشمن او باشد؛ وارد آن نخواهد شد و کسی که دوست او باشد از آن محروم نخواهد شد» } ( امالی شیخ صدوق ص 83) احادیث در این باره بسیار است . فقیر به نقل تنها یک حدیث اکتفا نمودم . و ماجرا زمانی جالب تر می شود که به یاد بیاوریم حضرت (ع) هم شمس الله است و هم اسدالله و هم کوکب حضرتش می باشد چنانچه در حدیث آمده : 👇 { عن أبان بن تغلب قال: کنت عند أبى عبداللّه(ع) إذ دخل علیه رجل من أهل الیمن ... فقال له أبوعبداللّه(ع): ...فما زحل عندکم فى النجوم؟ فقال الیمانى: نجم نحس، فقال له أبوعبداللّه(ع): مه لاتقولنّ هذا فإنّه نجم أمیرالمؤمنین(ع) و هو نجم الأوصیاء(ع) و هو النجم الثاقب الذى قال اللّه عزّوجلّ فى کتابه فقال له الیمانى: فما یعنى بالثاقب قال: إنّ مطلعه فى السماء السابعة و إنّه ثقب بضوئه حتّى أضاء فى السماء الدنیا فمن ثَمّ سمّاه اللّه عزّوجلّ النجم الثاقب .= از ابان بن تغلب روایت شده است: خدمت امام صادق(ع) بودم که مردى از اهل یمن خدمت ایشان رسید ... امام صادق(ع) به او فرمود: مقام👈 زحل در بین ستارگان نزد شما چگونه است؟ آن مرد یمنى گفت: ستاره نحسى است. امام صادق(ع) فرمود: بس کن و این را مگو; زیرا زحل ستاره امیرالمؤمنین و ستاره اوصیا است و آن همان «نجم ثاقب» است که خداى عزّوجلّ در کتابش ذکر کرده است. آن مرد یمنى گفت: مراد از ثاقب چیست؟ حضرت فرمود: طلوع آن در آسمان👈 هفتم است. آن با نورش [آسمان ها را ]مى شکافد تا به نزدیک ترین آسمان برسد و از آن جهت است که خداى عزّوجلّ آن را «نجم ثاقب» (ستاره شکافنده) نامیده است»} (کتاب خصال شیخ صدوق، ج ۲، ص ۴۸۹) آیا این شباهت ها تصادفی است ? یا از این جهت است که کواکب در شکل گیری عالم و عملکرد نظام عالم کبیر موثرند و بر صفات و خصوصیات ما انسان ها نیز تاثیر دارند ?! وگرنه مشخص است که حضرت اسدااله الغالب علی بن ابی طالب (ع) با موجوداتی نظیر ایزد مهر و شمش و رع و حورس و اوزیریس که بعضی از آنان منفی و شیطنی هم هستند یکی نیستند . این شباهت نقش قضاوت تنها از بابت موثر بودن کواکب و صور فلکی دایرة البروج در نظام عالم صغیر و کبیر است . دانستیم که کوکب شمس و زحل در عدالت و قضاوت نقش بسیار مهمی دارند . و این دو کوکب ، کوکب امیرالمومنین (ع) می باشند . و حضرتش نه تنها در قیامت قاضی محشر و قسمت کننده آتش هستند . در دوران زندگی زمینی خویش نیز مظهر تمام و کمال صفت عدل الهی بودند . به طوریکه اگر حضرتش را شهید راه عدالت بدانیم سخنی به گزاف نگفته ایم. ادامه دارد .. @soltannasir 🌞
@soltannasir { پاسخ به سوالات 144} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 22} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 18} ادامه ...👇 در باب های حضرت امیرالمومنین (ع) آیت الله شوشتری کتابی تحت نام قضاوت های شگفت انگیز حضرت علی (ع) جمع نموده اند . که هر کسی که بخواهد قضاوت های حضرتش را بخواند به آن کتاب رجوع نماید . در باب حضرت امیرالمومنین (ع) علاوه بر صفات کوکب زحل و ، صفات کوکب عطارد را نیز به تمامی در وجود حضرتش متجلی است . حضرتش یدالله است . و دستان با برج جوزا و کوکب مرتبط است . حضرتش کاتب وحی الهی بودند و کاتب کتاب جفر نیز بودند . و کاتب مصحف نیز بودند . همچنین حضرتش در سخنوری بسیار فصیح و بلیغ بودند . به طوری که اکثر دانشمندان ادبیات عرب حضرتش را افصح فصحای عرب می دانند . همچنین روزگاری حضرتش به داد و ستد نیز مشغول بودند که صفت است . و از سویی حضرتش بزرگی است و شجاع ترین فرد عرب در جنگ بود . بنابراین صفت نیز دارند . از سویی دیگر حضرتش در احادیث با کوکب نیز مرتبط دانسته شده است . چنانچه در احادیث آمده : 👇 { سلمان چنین روایت می‌کند: پیامبر خدا برای ما خطبه خواند و فرمود: «ای مردم، من به زودی از میان شما خواهم رفت و به عالم غیب سفر خواهم کرد. سفارش عترتم را به شما می‌کنم و شما را از بدعت بر حذر می دارم ، چرا که هر بدعتی گمراهی است و بدعت‌گذار در آتش است. ای مردم، هرکس خورشید را از دست داد، باید تمسک به👈 ماه کند؛ کسی که ماه را از دست داد، باید به فرقدان تمسک جوید، و کسی که فرقدان را از دست داد، باید به ستاره های روشن تمسک جوید. سخنم را گفتم و برای خود و شما طلب مغفرت می کنم.»  وقتی پیامبر از منبر پایین آمد، از او معنای شمس و قمر و فرقدان و ستاره های روشن را در سخنانش سؤال کردم.  فرمود:«👈شمس منم و 👈علی قمر است. هرگاه مرا از دست دادید، به او تمسک جویید. فرقدان نیز حسن و حسین هستند که هرگاه علی را از دست دادید باید به این دو تمسک جویید. ستاره های درخشان بعد از آنان نیز امامان نه‌گانه از نسل حسین علیه السلام هستند که نهمین آنها مهدی است.» } (بحار الانوار، ج 36، ص 289، حدیث 111) همچنین در کتاب تفسیر روایی البرهان به نقل از تفسیر روایی قمی در ذیل تفسیر سوره مبارکه شمس آمده : 👇 { 12250/2)علی بن ابراهیم با سند خود از سلیمان دیلمی ، به نقل از ابوبصیر ، روایت کرده است ، که گفت : از امام صادق (ع) در رابطه با فرمایش خدای عزّ و جلّ : « وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا» ، سوال کردم ? فرمود : مقصود از «الشَّمْسِ »👈 رسول خدا -ص) است که خدای عزّو جلّ به وسیلهٔ او دین را برای مردم واضح و روشن نمود . عرض کردم : تفسیر : « وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا » ، چیست ? فرمود منظور 👈امیرالمومنین (ع) است . عرض کردم : مقصود از : « وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا » چیست ? فرمود : امامان ستم پیشه هستند که در برابر آل رسول (ع) صف آرائی کردند و در جایی نشستند که آل رسول (ع) از آن ها شایسته تر هستند و دین خدا را با جور و ستم پوشاندند ، و این همان فرمایش خداوند است که فرموده : « وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا » ، تاریکی ظلم و ستم آن ها روشنایی روز را پوشانده است . عرض کردم : مقصود از « وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا » ، چیست ? فرمود : مقصود از آن امام و پیشوایی است که از ذریهّ فاطمه(ع) می باشد ، که از دین و آئین رسول خدا (ص) سؤال می شود و او هم آن را برای کسی که سؤال کرده است ، روشن و واضح می گرداند و خدای عزّ و جلّ از قول او حکایت می نماید و می فرماید : « وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا » ، زمانی که روز آن را آشکار و روشن گرداند . } همانگونه که ملاحظه نمودید کوکب قمر نیز با حضرت امیرالمومنین(ع) در ارتباط است . ان شاالله بدان در ادامه خواهیم پرداخت . نکته مهم : باید توجه داشت که حضرت امام علی بن ابی طالب(ع) انسان کامل هستند و مقام انسان کامل قرب قاب قوسین اوادنی است . بنابراین جایگاه انسان کامل فوق افلاک است . و اساساً افلاک و کواکب به برکت وجود انسان کامل خلق شده است . اما این بدان معنا نیست که که جایگاه وی فوق افلاک است و علت خلقت آن است . جسم و روح وی از افلاک و کواکب هیچ تأثیری نمی پذیرد . و یا و زایچه تولد وی در شخصیت وی موثر نیست . اگر غیر این بود کوکب در حدیث به حضرت امیر(ع) منسوب نمی شد . این انتساب از باب تمثیل نبود بلکه در حدیث آمده است که کوکب اوصیا می باشد. ضمن اینکه ما ارتباط معنا دار کواکب زحل را با زندگانی حضرت (ع) مشاهده می نماییم . و ان شاءالله در مورد سایر انبیا الهی نیز در ادامه در این مجموعه دروس نقش پر رنگ بعضی کواکب را نسبت به کواکب دیگر در زندگی این بزرگواران نشان خواهیم داد . ادامه دارد ... @soltannasir 🌝🌞⭐️
@soltannasir { پاسخ به سوالات 145} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 23} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 19} ادامه ...👇 نکته ای جالب و مهم : یکی از نکات جالب که در باب مقایسه مقام انسان ، علی الخصوص و ایزدان کواکب وجود دارد این است که بر اساس حکمت کهن همه انسانها دارای نفوس فلکی می باشند یعنی دارای نفس فلکی هر هفت کوکب زحل و مشتری و مریخ و شمس و زهره و عطارد و قمر می باشند . همچنین چهار عنصر آتش و باد و آب و خاک را در جسم و جان خویش دارند. ضمن اینکه با سلوک معنوی می توانند سیر افلاک نمایند و از حد افلاک نیز بگذرند . و در نهایت در صورت داشتن دولت مادرزاد به مقام قرب قوسین اوادنی و حضرت اوحی برسند. به همین دلیل در حکمت و عرفان انسان کون جامع نامیده می شود . اما ایزدان کواکب موجوداتی هستند که تنها واجد نفس فلکی کوکب خویش می باشند . ایزدی منفی و شیطنی به مانند رع که از ایزدان خورشیدی است یا ایزد مهر که از ایزدان الهی و مثبت خورشیدی است تنها صفت کوکب خورشید را دارند . و فاقد صفات کوکب زحل و مریخ و مشتری و .. هستند . همچنین تنها با عنصر آتش مرتبط هستند که منسوب به کوکب شمس است و صفات باد و آب و خاک را ندارند . بنابراین این ایزدان کواکب موجوداتی هستند که جامعیت لازم را به مانند ما انسان ها ندارند . درست است که بدلیل نامیرا بودن و جایگاه رفیعشان که با فلک شمس یا سایر افلاک مرتبط است بسیار قدرتمند هستند اما در برابر جایگاه انسان کامل و اولیایی که سیر افلاک نموده اند جایگاهشان نمودی ندارد . بر اساس آنچه گفتیم به نظر فقیر بسیار محتمل است که در باب ایزدان کواکب بگوییم . که این موجودات سیر طولی ندارند و تنها سیر عرضی دارند . یعنی جایگاه هر کدام از ایزدان مربوطه جایگاه فلکی است که بدان منسوب است . یعنی ایزدی به مانند و و نمی توانند با سیر و سلوک به فلک مشتری صعود نمایند . زیرا جایگاهشان فلک شمس است . الله تبارک تعالی در آیه 164 سوره مبارکه صافات به نقل از فرشتگان می فرماید:👈« وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ ﴿۱۶۴﴾=و هيچ يك از ما [فرشتگان] نيست مگر [اينكه] براى او [مقام و] مرتبه اى معين است (۱۶۴)» یعنی فرشتگان جایگاه معلوم دارند . و از جایگاه خویش فراتر نمی توانند بروند . آسمان دوم نمی توانند به جایگاه فرشتگان آسمان سوم برسند . از آنجایی که در آسمانهای هفت گانه را با هفت فلک نخست از نُه گانه یکی می دانستند و در بعضی احادیث نیز نظیر حدیثی که نقل شد که طلوع کوکب (نجم ثاقب) در آسمان هفتم دانسته شده است . بنابراین می توان گفت همانگونه که فرشتگان سیر طولی ندارند . ایزدان کواکب اعم از مثبت و منفی شان به ظن فقیر سیر طولی ندارند . و تنها سیر عرضی می نمایند . نکته1 : ممکن است فرشتگان در اثر تقصیر در عبادت سقوط نمایند . چنانچه در داستان فطرس و امام حسین(ع) در احادیث آمده ، اما اگر به جایگاهشان باز گردند از حد خلقتشان فراتر نمی توانند بروند . نکته2: جنیان نیز توان سیر طولی را دارند . چنانچه در داستان لعنت الله علیه دیدیم که پس از شش هزار سال عبادت به آسمان ها رفت و معلم ملائکه شد و در دروس اشاره نمودیم که احتمالاً جایگاه وی _ با توجه به تطابق عالم کبیر و صغیر _ کجا بوده و چه جایگاه رفیعی داشته و سپس به کجا سقوط نموده است . نکته3: اگر نظریه فقیر را بپذیریم که ایزدان کواکب سیر طولی ندارند . سوالی که پیش می آید این است که ایزدان طبیعت نظیر ایزدان باد(وای ) و (ارت و جبت و .. ) و (آذر) چه ? آیا اینان نیز ندارند ? به ظن فقیر اینان نیز سیر طولی ندارند . که ان شاالله در این باره در آینده بیشتر سخن خواهیم گفت . نکته 4: با توجه به آنچه در باب جایگاه و مقام انسان کامل گفته شد . آیا به نظر شما پرستش ایزدان کواکب دور از نیست ? آیا انسانی که جایگاه خلیفة اللهی خویش را در جهان هستی دریابد به پرستش حتی ایزدان مثبت آن دست خواهد زد ? ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌝🌛🌜⭐️
@soltannasir { پاسخ به سوالات 146 } { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 24} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 20 } ادامه ...👇 عزیزان توجه داشته باشید اینکه گفته شد که ایزدان کواکب سیر طولی ندارند . نظر فعلی فقیر است و داده مسلّم و قطعی نیست و نیاز به بررسی بیشتر دارد . اما اکنون به تحلیل اساطیر مصری می پردازیم . گفته شد که شمس در برج میزان در هبوط خویش قرار دارد . و در جایگاه عدالت است . و علت اینکه ایزدان خورشیدی نظیر مهر و شمش و رع و حورس ایزدان عدالت می باشند این مسئله است . در نجوم احکامی می گویند شمس در برج میزان که برج هبوط وی است جایگاهش مناسب نیست . اما شما می بینید که جایگاه وی جایگاهی است که با ویژگی عدالت جویانه شمس تطابق کامل دارد . و شمس در این جایگاه نقش پررنگی در نظام هستی دارد . می دانیم که برج میزان از بروج بادی است . و در جایگاه برج میزان به حساب ارواح در اساطیر و به حساب مردگان پس از حشر در دین رسیدگی می شود . و روح مرده پاسخ گوی اعمال خویش می باشد . بنابراین در دادگاه روح نیاز به سخنوری دارد ? سخن گفتن چه طبیعتی داشت ? بادی هر چند که باد صفت کوکب مشتری اما خدای سخنور کدام است ? عطارد در اساطیر مصری ایزد عطارد کدام است ? تحوت یا توث که در دادگاه مردگان حضور داشت . روح مرده به چه صورت در دادگاه حضور داشت ? پرنده چگونه موجودی است ? در حکمت کهن پرنده موجودی است که در هوا پرواز می نماید و در ضمن سخنور نیز می باشد . بنابراین با عنصر باد مرتبط است که عنصر برج میزان است . و از منظر سخنوری نیز با کوکب عطارد در ارتباط است . و همانگونه که گفته شد سخنوری با باد نیز مرتبط است . از سویی دیگر در دادگاه مرده در ترازو با پر که نماد عدالت بود . مورد ارزیابی قرار می گرفت . قلب چه بود ? گرم و تر و و با کوکب مشتری در ارتباط بود . بنابراین قلب که بادی است در برج میزان که بادی است در ترازو (میزان)و با پر که خود نماد موجود بادی (پرنده) است . مورد ارزیابی قرار می گرفت . اما می دانیم که در علم تنجیم ، زهره ، کوکب برج میزان است . بنابراین زهره در برج میزان با عدالت و رسیدگی به اعمال مرتبط است . در کتاب التفهیم در باب دلالت کوکب زهره بر پیشه ها آمده : 👇 { کارهای پاکیزه و شگفت و دوستی بازارها و تجارت اندر آن و پیمودن به 👈ترازو و ارش و پیمانه و....} ( التفهیم صفحه 391) بسیار محتمل است که ایزد بانوی ( ایزد عدالت و حقیقت ) ، در اساطیر مصری ایزد مربوط به کوکب زهره در برج میزان باشد . نکته : در اساطیر مصری ملاحظه نمودید که و و آتوم همگی ایزدان خورشیدی می باشند . بنابراین ایزدان زهره نیز ممکن است بیش از یکی باشند . یعنی ایزد زهره است که با باروری و تولید مثل مرتبط است . و چنانچه پیشتر در دروس اشاره شد در برج نشسته است که با تولید مثل مرتبط است . زیرا برج عقرب بر اندام های جنسی دلالت داشت . و ایزد ماعت ، ایزد زهره است که در برج با و داوری ارتباط دارد . اما ایزد حورس در تالار حقیقت در اساطیر مصری ایزد خورشید است و می دانیم که چرا در آن جایگاه قرار دارد . بنابراین ارتباط و و باد و را با برج میزان فهمیدیم . اما زحل چه ? می دانیم در برج میزان در شرف خویش است . بنابراین علی القاعده باید در تالار حقیقت در اساطیر مصری نقش پررنگی داشته باشد . مهمترین و پررنگ ترین نقش در متعلق به کدام ایزد است ? اوزیریس در اسطوره آمده بود که ایستاده و گاه نشسته بر اورنگ به شکل انسانی نمایانده اند که با پارچه های سفید شده ، محکم کفن پیچ شده است . چهرهٔ سبز گونش مزین به سپید بلندی است به نام «آتف» با دو👈 پر 👉 که تاج مصر علیا به شمار می آید . در کتاب التفهیم صفحه 377در باب دلالت کوکب زحل بر چهارپایان آمده : 👇 {جانوران سیاه و آنچه سوراخ اندر زمین دارند . و او راست گاو و بُز و اسپ سیاه و 👈 اشتر مرغ 👉 و سنجاب و سمور و و دله و گربه و موشان و موش دو پای و ماران بزرگ و سیاه و کژدم و کیک و خبزدوک } ملاحظه می نمایید که پر 👈شتر مرغ جز منسوبات کوکب 👈زحل است . اوزیریس خدای حاصلخیزی و کشاورزی بود . و با طغیان سالانه👈 نیل در ارتباط بود در کتاب التفهیم صفحه 391 در باب دلالت کوکب زحل بر پیشه ها آمده :👇 { بناها و بقعات و 👈کشاورزی 👉 و آبادکردن 👈زمین ها و 👈چشمه و 👈آب و بخشیدنش و کارهاء تر و پیراستن و تقدیر کردن چیزها و میراثها و 👈گور کندن و فروختن هر چه از آهن کنند وز اسرب استخوان و موی و 👈نخّاسی (برده داری ) بندگان سیاه وز علمها آنچه به بدی رساند وز عمل سلطان آنچه به شر بود و قهر و غضب کردن و 👈بستن و 👈بندکردن و 👈شکنجه کردن } ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌚
@soltannsir { پاسخ به سوالات 148 } { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 26 } { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 22 } ادامه ...👇 {...گز درست بر عکس تمر هندی که در سیام ، لائوس ، سیلان و هند جایگاه تاثیرات شوم ملحوظ شده ، و سایه و عطر آن خطرناک هستند ، جایگاه تاثیرات سعد و باعث تبرک شناخته شده است . چوبدستی آن با غلافی از تمر هندی حتی بر علیه کسانی که خود را ضربه ناپذیر کرده اند ، کارآ است ، زیرا چوب آن دارای قدرتی است که این قدرت را از اشباحی که در آن منزل دارند به ارث برده است . حال اینکه قدرت گز ، یا به عبارتی صمغ گز موجب جاودانگی است . لازم به یاد آوری است که درخت گز [گز شاهی ] یکی از درختان اصلی سرزمین کنعان بوده است ، چنانکه ابراهیم این درخت را قبل از اینکه به یهوه توسل جوید در بئر شبع کاشت (پیدایش 21:33) پس از عهد با ابی ملک ، ابراهیم در بئر شبع شوره گزی غرس نمود ، و در آنجا به نام یهوه خدای سرمدی دعا نمود . } ( کتاب فرهنگ نمادها جلد چهارم صفحات 734 و 735) همانگونه که ملاحظه می نمایید گز بدلیل مقاوم بودن نماد جاودانگی می باشد . چوب گز ، سخت می باشد . و دارای اشباح دانسته شده است . در کتاب التفهیم در صفحه 373 در باب درختان منسوب به کواکب و. به طور خاص کوکب زحل آمده : 👇 { مازو و هلیله و زیتون و پلپل و بید و پده و خنجک و بید انجیر و آنچه تهی ندارد از درختان و آنچه مکروه طعم است و گنده بوی یا 👈برش سخت👉 است یا 👈سخت پوست 👉چون گوز (جوز) و بادام } عزیزان ملاحظه نمایید که درختان با چوب سخت جز منسوبات کوکب زحل است . هر چند که نامی از برده نشده اما با توضیحات منسوبات کوکب زحل هماهنگی دارد . زیرا چوب گز سخت و تا حدی شکننده می باشد . اما یکی از تطابق های جالب احکام کوکب زحل که در کتاب التفهیم آمده با ایزد اوزیریس در باب صورت کوکب زحل است . در کتاب التفهیم در باب «آن صورتها که ستارگان را بدو نگارند » صفحه 389 آمده : 👇 { پیری به دست راستش سر مردم و به چپ کف مردم و بر 👈 گرگی بر نشسته و 👈مردگان را به 👈عصا همی جنباند . و دیگر صورتش بر اسب گلگون بر نشسته و بر سر خود و بدست چپ سپر پیش روی داشته و بدست راست شمشیر } عزیزان دقت نمایید اوزیریس نیز در اساطیر ایزد 👈مردگان است که با توصیف شده است : 👈{ اوزیریس در چنین هیأتی جبه ئی از پر که نماد عدالت و نیکوکاری بود بر تن داشت و از تمام نشان های سلطنتی و خدائی مثل تاج سفید یا عاطف ، پرهای آرایشی تاج ، 👈عصای سرکج سلطنتی ، شلاق و نیز 👈عصای واس Vas [ نماد توانائی و جاودانگی ] که خاص خدایان است برخوردار بود .} و نکته جالب ماجرا اینجا است که در تصویر کوکب زحل پیری که صورت کوکب زحل است بر 👈 گرگی سوار شده است . به یاد بیاورید در تالارحقیقت در اساطیر مصری یک ایزد دیگر نیز وجود داشت . و آن آنوبیس است . که سری به شکل سگ و یا شغال و یا گرگ دارد . که به ظن فقیر سگ سیاه است . یک بار دیگر دلالت کوکب زحل را بر جانوران به نقل از کتاب التفهیم می آوریم : 👇 {👈جانوران سیاه 👉و آنچه سوراخ اندر زمین دارند . و او راست گاو و بُز و اسپ سیاه و 👈اشتر مرغ 👉و سنجاب و سمور و و دله و گربه و موشان و موش دو پای و 👈ماران بزرگ و سیاه و کژدم و کیک و خبزدوک } ابتدا باید بگویم در و سایر کتب نجومی سگ و گرگ جزء جانوران منسوب به کوکب مریخ است . اما دقت به تصویر کوکب که پیر سوار بر 👈گرگ شده است . جالب است . و ضمن اینکه در کتاب التفهیم جانوران👈 سیاه منسوب به کوکب زحل می باشند . و ایزدی با سری به شکل و یا گرگ و شغال است . نکته1 : در اساطیر گاه آنوبیس به عنوان فرزند رع و گاه به عنوان فرزند نامشروع اوزیریس شناخته شده است . نکته 2: می توان آنوبیس را همان گرگ و یا سگی دانست که صورت کوکب زحل به شکل پیر مرد بر وی سوار است . به عبارت دیگر می توان آنوبیس را سگ ایزدان دانست . که خود ایزدی بود معاون و مددکار اوزیریس در نقش داور مردگان . به هر حال هر چه که هست پیوند معنا داری بین موجودات سیاه رنگ و گرگ با کوکب زحل وجود دارد . و آنوبیس(فرومایه) نیز سگ ایزدی سیاه رنگ است . همچنین پیوند معناداری بین احکام کوکب زحل و اوزیریس(فرومایه) وجود دارد . که می توان وی را ایزد زحل دانست که در برج میزان در شرف خویش داور مردگان است . ادامه دارد ... @soltannasir 🐕🌚
@soltannasir {حنوکا عید گشایش معبد و نور یا افتتاح دروازه های عالم زیرین و افزایش ظلمت 16} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 57} ادامه...👇 اما حال به ماجرای دحوالارض در روز 25 ذیقعده که تولد حضرت عیسی بن مریم (ع) نیز در همین روز است باز می گردیم و پیوند آن را با خورشید بررسی می نماییم . گفته شد که بنا بر حدیث هنگامی که دحوالارض انجام شده ، شمس و قمر وجود داشته اند و تنها مسیرشان در آسمان مشخص نشده بود . بنابراین هنگامی که انجام می شود و آبهای سطح زمین رفته رفته کنار می روند . اولین نقطه ای از زمین که بدان 👈خورشید عالمتاب می تابد. خاک کعبه است . و عجیب آنکه هزاران هزار سال بعد ، در سیزدهم ماه رجب ، شمس المشارق و المغارب اسدالله الغالب امام العوالم علی بن ابی طالب (ع) در همان نقطه ای که اولین بار خورشید بر آن می تابد یعنی خانه کعبه بدنیا می آید . نکته : اینکه شمس و قمر هنگام دحوالارض وجود داشته اند و تنها مسیرشان در افلاک مشخص شده با توجه به حدیث (ع) و خطبه نهج البلاغه بوده است . وگرنه همانگونه که پیشتر گفته شد . اینکه دحوالارض در حدیث (ع) در 25 ذیقعده اتفاق افتاده است . خود نشان دهنده این نکته است که قمر در منازل خود در حال گردش بوده است .و خورشید نیز در مسیر فلکی خویش حرکت می نموده است. در رساله رتق و فتق قائل به این هستند که زمین ادوار مختلف خلقت را گذرانده است . و در انتهای هر دور آبها سطح زمین را فرا گرفتند. و سپس با کنار رفتن آبها دور جدیدی از خلقت آغاز شده است . اگر بگوییم به هنگام آفرینش اولیه زمین از زیر کعبه گسترش یافت. و پس از گذشت چندین دوره از خلقت ، در دورهٔ جدیدی که ما هم اکنون در آن به سر می بریم. بار دیگر زمین از زیر گسترش یافت . شاید بتوان بین دو روایت جمع نمود. گفته شد که پس از کنار رفتن آبهای سطح زمین اولین نقطه ای که خورشید عالمتاب بر آن تابید؛ 👈کعبه بوده است . بنابراین دحوالارض را با 👈شمس ارتباطی معنادار است . زیرا آن روز پیوند بین و زمین است . و خاک سرد و خشک و منسوب به زحل است. و حضرت امیرالمومنین (ع) هم شمس الله است و هم کوکبش در روایات می باشد. و هم ابوتراب است . نگاهی به اعمال دحوالارض نیز نشان دهندهٔ پیوند خورشید با این روز است . در کتاب حاج شیخ عباس قمی روایت شده که در روز 25 ذیقعده (دحوالارض) در وقت چاشت دو رکعت نماز خوانده شود . و در هر رکعت پس از سوره حمد ، پنج مرتبه سوره 👈شمس خوانده شود . و عجیب آنکه در آیهٔ 6 سوره مبارکهٔ شمس نیز به حقیقت دحوالارض اشاره شده است. به بخشی از آیات این سوره توجه نمایید : 👇 { وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿۱﴾وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ﴿۲}وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ﴿۳﴾وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا ﴿۴﴾وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا ﴿۵}👈وَالْأَرْضِ وَمَا 👈طَحَاهَا ﴿۶﴾= سوگند به خورشيد و تابندگى اش (۱)سوگند به ماه چون پى [خورشيد] رود (۲)سوگند به روز چون [زمين را] روشن گرداند (۳)سوگند به شب چو پرده بر آن پوشد (۴)سوگند به آسمان و آن كس كه آن را برافراشت (۵)سوگند به 👈زمين و آن كس كه آن را 👈گسترد (۶) } همچنین زیارت (ع) نیز در این روز توصیه شده و جزء افضل اعمال مستحبه از آن یاد شده است . اگر همه ائمه ما شمس هستند و ولایتشان شمسی است . امام رضا(ع) 👈شمس الشموس است . و این خود ارتباط دیگری بین روز دحوالارض و شمس است . همان روزی که زمین از زیر کعبه گسترش یافت و خورشید بر آن نقطه تابید و حضرت ابراهیم (ع) و عیسی بن مریم (ع) در این روز متولد شدند . ادامه دارد... @soltannasir 🌞