eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { پاسخ به سوالات112} { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 12 } ادامه ...👇 نکته 7: خدا رحمت کند علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی را ، ایشان از جمله کسانی بودند که بر ادای نمازها در پنج نوبت اهتمام بسیاری داشتند . و بدین خاطر از سوی بعضی دشمنان فلسفه و عرفان به سنی گری متهم شدند . 😳 در حالی که هر کسی ایشان و آثارشان را بشناسد . می داند که چنین اتهامی در حق ایشان ناروا است . ایشان در کتاب «وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلامی» مباحث مختلفی از جمله طرح ساعت غروب کوک را مطرح نمودند . که مطالعه این مبحث را به شما عزیزان توصیه می نمایم سپس شرحی کوتاه بر بخش هایی از سخنان ایشان در ادامه می آید : 👇 { ساعت غروب کوک باری‌ يكی از موادّ پيشنهاد شدۀ ديگر اين‌ بود كه‌ : ساعت‌ ايران‌ طبق‌ موازين‌ اسلامی‌ تنظيم‌ گردد ، تا مردم‌ بتوانند از عمر خود استفادۀ سرشار بنمايند. چون‌ اين‌ ساعت‌ فعلی‌ ايران‌ ظهر كوك‌ است‌ ، و مردم‌ بر اساس‌ مبدء نيمۀ شب‌ و ظهر اُمور خود را تنظيم‌ می‌دهند ، بنابراين‌ نه‌ مقدار شب‌ آنها معلوم‌ است‌ نه‌ مقدار روز . شب‌ كه‌ تاريك‌ است‌ برای‌ استراحت‌ و سكونت‌ است‌ ؛ و روز كه‌ روشن‌ است‌ برای‌ بيداری و فعّاليّت‌ و حركت‌ أطبّاء می‌گويند : بيداري‌ و فعّاليّت‌ در شب‌ مضرّ است‌ ، و خواب‌ و آرامش‌ در روز نيز برای آدمی‌ ضرر دارد . بنابر اين‌ شرع‌ أقدس‌ اسلام‌ كه‌ احكامش‌ بر اساس‌ فطرت‌ است‌ احكامش‌ را روی‌ ساعات‌ شب‌ برای استراحت‌ و عبادت‌ در تاريكی ، و روی ساعت‌ روز برای‌ دنبال‌ كار رفتن‌ و در تكاپوی معاش‌ بودن‌ در روشنی قرار داده‌ است‌ . اوّل‌ شبانه‌ روز از ابتدای‌ شب‌ شروع‌ مي‌شود ؛ و ساعات‌ شب‌ يكي‌ پس‌ از ديگري‌ را طي‌ مي‌كند ؛ و در هر ساعت‌ وظيفه‌ای مقرّر فرموده‌ است‌ .  در آيۀ ‌96 از سورۀ ‌6 : انعام‌ داريم‌ : فَالِقُ الاصِبَاحِ وَ جَعَلَ الَّيْلَ سَكَنًا و در آيۀ ‌61 ، از سورۀ ‌40 : غافر داريم‌ : اللَّهُ الَّذِي‌ جَعَلَ الَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهَارِ مُبْصِرًا . و در آيۀ ‌86 از سورۀ ‌27 : نمل‌ داريم‌ : أَلَمْ يَرَوا أَنَّا جَعَلْنَا الَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهَارِ مُبْصِرًا ، و در آيۀ ‌10 و 11 از سورۀ ‌78 : نَبَا داريم‌ : وَ جَعَلْنَا الَّيْلَ لِبَاسًا وَ جَعَلْنَا النَّهَارِ مَعَاشًا . از نماز مغرب‌ ، و عشاء و تعشّی‌ ، و خوابيدن‌ در اوائل‌ شب‌ ، و استراحت‌ تامّ بدن‌ ، و سپس‌ بيداري‌ در اوائل‌ طلوع‌ فجر ، و بدنبال‌ آن‌ وقت‌ و زمان‌ مشخّص‌ بين‌ الطّلوعين‌ را تا طلوع‌ خورشيد . و از آنجا به‌ بعد كه‌ ساعات‌ روز شروع‌ مي‌شود براي‌ قيام‌ به‌ اُمور مهمّات‌ از كشت‌ و زرع‌ و صنعت‌ و تجارت‌ و سفر و رسيدگی به‌ امور اجتماعی و غيرها تا وقت‌ ضُحی‌ كه‌ آفتاب‌ بر فراز آسمان‌ آمده‌ و روشنی‌ شدّت‌ نموده‌ و تقريباً در موقع‌ تابستان‌ كه‌ دو ساعت‌ به‌ ظهر مانده‌ است‌ . در اين‌ حال‌ خواب‌ قيلوله‌ را مستحبّ نموده‌ ، و تا وقت‌ زوال‌ شمس‌ نماز ظهر ، و بعد از گذشتن‌ دو برابر مقدار سايۀ شاخص‌ كه‌ تقريباً نيمه‌ زمان‌ ميان‌ ظهر و غروب‌ است‌ ، نماز عصر را مقرّر فرموده‌ است‌ ، و همچنين‌ براي‌ اين‌ ساعاتِ باقی‌ از صلۀ ارحام‌ و تربيت‌ اولاد ، و انس‌ با عيالات‌ ، و تتمّۀ كسب‌ را در صورت‌ لزوم‌ ، تا زمانيكه‌ خورشيد در زير افق‌ پنهان‌ شود كه‌ وقت‌ نماز مغرب‌ است‌ و اول‌ زمان‌ شب‌ شروع‌ می‌شود . بنابراين‌ اوّلاً هميشه‌ شب‌ مقدّم‌ بر روز است‌ . شب‌ جمعه‌ يعني‌ شب‌ قبل‌ از روز جمعه‌ ، نه‌ شب‌ بعد از آن‌ چون‌ دخول‌ ماه‌ با رؤيت‌ هلال‌ است‌ و رؤيت‌ حتماً در اوّل‌ شب‌ پس‌ از اختفاء شمس‌ بايد صورت‌ گيرد . و ثانياً بايد ساعت‌ را غروب‌ كوك‌ نمود ؛ يعنی‌ در وقت‌ غروب‌ آفتاب‌ آنرا سر ساعت‌ 👈 12 قرار داد ، و عقربه‌های‌ آنرا رويهم‌ نهاد . بنابراين‌ هر ساعتي‌ كه‌ بگذرد ، مي‌دانيم‌ چقدر از شب‌ ما سپری شده‌ است‌ . ساعت‌ 2 يعنی‌ دو ساعت‌ از شب‌ گذشته‌ ، و ساعت‌ پنج‌ يعني‌ پنج‌ ساعت‌ از شب‌ گذشته‌ ، و طلوع‌ فجر كه‌ متغيّر است‌ ؛ و در اين‌ زمان‌ مثلاً 9 ساعت‌ از شب‌ گذشته‌ است‌ ؛ يعنی‌ نه‌ ساعت‌ از شب‌ گذشته‌ است‌ . طلوع‌ آفتاب‌ نيز متغيّر است‌ . چون‌ مقدار بين‌ الطّلوعين‌ بمقدار ثمُن ‌(18) مقدار روز است‌ بنابراين‌ در تابستانها در نواحی‌ كه‌ ما زيست‌ مي‌كنيم‌ مابين‌ الطّلوعين‌ به‌ حدود دو ساعت‌ مي‌رسد ، و در زمستانها تا يك‌ ساعت‌ و ربع‌ تقليل‌ می يابد . و در اين‌ وقت‌ ، مسلمان‌ بيدار است‌ و مشغول‌ عبادت‌ و يا قرائت‌ قرآن‌ ، و يا مطالعه‌ ، و رسيدگی و تنظيم‌ امور منزل‌ . در حدود ساعت‌ اول‌ طلوع‌ آفتاب‌ دنبال‌ کار می رود . چه‌ تاجر و چه‌ صنعتكار و چه‌ پزشك‌ ، و چه‌ محصّل‌ و چه‌ زارع‌ و دامدار ، در آن‌ وقت‌ مساعد و هوای لطیف حتی در ...} ادامه دارد ... @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 113 } { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 13} ادامه .👇 { ...‌ حتّی در تابستان‌ به‌ راحتی‌ ساعاتی را در حدود شش‌ ساعت‌ كار مي‌كند . و در وقتيكه‌ آفتاب‌ به‌ وقت‌ ضُحی‌ رسيده‌ و گرم‌ شده‌ و فعّاليّت‌ مشكل‌ است‌ ، دست‌ بر می‌دارد .. تا ظهر و عصر و سپس‌ ساعات‌ را طی می‌كند تا روز تمام‌ شود . فائدۀ اين‌ تنظيم‌ ساعات‌ آن‌ است‌ كه‌ : انسان‌ از وقت‌ خود استفاده‌ می‌كند ، و ساعات‌ كار را طبق‌ حال‌ خود در آرامش‌ و خوبی سپری می‌نمايد و انسان‌ می‌داند چقدر از روز باقی‌ مانده‌ است‌ ؛ و وظيفه‌ای‌ را كه‌ امروز به عهده‌ دارد چگونه‌ ترتيب‌ دهد ، تا غروب‌ آفتاب‌ پايان‌ يابد . زيرا كه‌ در صبح‌ اگر چشم‌ به‌ ساعت‌ بيندازد و ببيند مثلاً ساعت ‌ 11 است‌ يعنی ‌13 ساعت‌ به‌ غروب‌ مانده‌ است‌ ؛ و يا اگر در عصر ببيند ساعت ‌11 است‌ ؛ يعنی‌ يك‌ ساعت‌ به‌ غروب‌ مانده‌ است. در اين‌ صورت‌ به‌ آسانی‌ مردم‌ مقدار روز خود را می‌يابند ؛ و می‌دانند چقدر از روزشان‌ باقی مانده‌ است‌ . چون‌ منتهی روز ساعت ‌12 است‌ . به خلاف‌ شب‌ كه‌ دانستن‌ مقدار بقيۀ آن‌ لازم‌ نيست‌ . زيرا شب‌ برای خوابيدن‌ و استراحت‌ كردن‌ است‌ و در شب‌ انسان‌ بايد بداند چقدر از شب‌ گذشته‌ است‌ ؟ و چقدر خوابيده‌ و آرامش‌ نموده‌ است‌ ؟ بنابراين‌ چون‌ بنا به‌ ساعت‌ غروب‌ كوك‌ مبدأ شب‌ معلوم‌ است‌ بمجرّد رؤيت‌ ساعت‌ ، مقدار گذشت‌ شب‌ معلوم‌ است‌ ، و چون‌ مقدار پايان‌ روز معلوم‌ است‌ ، بمجرّد رؤيت‌ ساعت‌ مقدار باقيمانده‌ از آن‌ كه‌ برای‌ حركت‌ و فعّاليّت‌ است‌ معلوم‌ است‌ . در اين‌ صورت‌ گرچه‌ انسان‌ نيز می تواند از مقدار باقيماندۀ از شب‌ ، و يا از مقدار گذشتۀ از روز با توجّه‌ كوتاهی‌ مقدارش‌ را بدست‌ آورد ؛ وليكن‌ اين‌ فائده‌ای به‌ حال‌ او ندارد . عمده‌ در روز دانستن‌ آن‌ است‌ كه‌ : چقدر از روز مانده‌ است‌ ؟ و ما وظائف‌ محوّله‌ خود را بايد در اين‌ مقدار بجای‌ آوريم‌ ؛ نه‌ چقدر گذشته‌ است‌ ، آن‌ بدرد ما چه‌ می‌خورد ؟ و نيز در شب‌ آنچه‌ برای‌ ما مفيد است‌ كه‌ چقدر گذشته‌ است‌ ؟ و ما بقدر كافی‌ استراحت‌ و خواب‌ نموده‌ايم‌ يا نه‌ ؟ و اين‌ به‌ ساعات‌ بعدی منوط‌ نيست‌ ؛ بلكه‌ فقط‌ مربوط‌ به‌ ساعات‌ پيشين‌ است‌ . امّا ساعت‌ ظهر كوك‌ ، مبدأ را اوّل‌ روز و يا اوّل‌ شب‌ قرار نمي‌دهد . و وسط‌ تقريبی‌ شب‌ قرار می‌دهد . ساعت‌ 12 يعنی‌ نيمه‌ شب‌ تقريبی‌ . و ساعت‌ 1 بامداد يعنی‌ يك‌ ساعت‌ از نيمه‌ شب‌ گذشته‌ است‌ . و اين‌ هيچ‌ فائده‌ ندارد ؛ بلكه‌ ضررهای‌ آن‌ بسيار است‌ . اوّل‌ مقدار شب‌ و يا مقدار روز را معيّن‌ نمی كند . ثانياً شب‌ را از اوّل‌ نمی‌شمرد ، بلكه‌ نيمی‌ از شب‌ را از روز قبل‌ ، و نيمی از آن‌ را از روز بعد می‌شمرد . و در اين‌ صورت‌ يك‌ شب‌ تمام‌ ، به‌ دو تكّه‌ پاره‌ شده‌ ؛ و احكام‌ و وظائف‌ شرعی‌ و عرفی همه‌ به‌ هم‌ می‌خورد . و ساعت‌ 1 بامداد كه‌ هنوز صبح‌ نشده‌ است‌ ، بلكه‌ چه‌ بسا شش‌ ساعت‌ به‌ آفتاب‌ مانده‌ است‌ ؛ ولی مع ذلك‌ آنرا از ساعات‌ بامداد می‌شمرد . و ثالثاً مردم‌ در كار خود حيران‌ و سرگردان‌ می مانند. يك‌ مبدئی‌ به‌ آنها داده‌ شده‌ است‌ . نيمه‌ شب‌ ، مبدئيّت‌ اين‌ مبدأ به چه‌ درد آنها می‌خورد ؟ نه‌ با آن‌ كار خود را می‌توانند مشخّص‌ كنند نه‌ استراحت‌ خود را . و ساعات‌ كار اداری‌ و مدارس‌ ، و دانشگاه ها و نظام‌ ، و غيرها بر اين‌ اساس‌ كه‌ تنظيم‌ شود . مثلاً معيّن‌ كنند : مردم‌ ساعت‌ 8 دنبال‌ كار بروند در زمستانها ساعت‌ 8 قدری از آفتاب‌ مي‌گذرد ؛ ولی در تابستانها چهار ساعت‌ از آفتاب‌ مي‌رود . و در اين‌ صورت‌ انسان‌ چهار ساعت‌ تمام‌ در اعتدال‌ هوا در منزل‌ بيكار آرميده‌ ، و هنگام‌ گرما و هواي‌ خفقان‌ آميز بايد به‌ حركت‌ درآيد و اين‌ موجب‌ إتلاف‌ وقت‌ و عدم‌ تنيظم‌ ساعات‌ بر اساس‌ احتياج‌ بدنی‌ ، و مناسبات‌ بهداشتی‌ و حفظ‌ الصّحة‌ عالمی است‌ . نيمۀ شب‌ را ابتدای‌ زمان‌ قرار دادن‌ ، فقط‌ برای‌ كارخانه‌دارهائی‌ كه‌ كارگران‌ خود را چون‌ آلات‌ و ابزار كار شمرده‌ ، نه‌ خوابی ، نه‌ راحتی ، نه‌ روزی‌ ، نه‌ روشنائی‌ ، نه‌ بهداشت‌ ، و حفظ‌ الصّحه‌ای برای آنها قائل‌ نيستند . و بشر را متحيّر و سرگردان‌ آلت‌ مقاصد مادّی‌ و بهره‌بردار خود قرار می‌دهند می‌باشد . و در اين‌ صورت‌ مردم‌ تا قريب‌ ساعت‌ 8 می خوابند . از فيوضات‌ بين‌ الطّلوعين‌ محروم‌ ، و از سحرخيزی‌ بی بهره‌ می مانند . و طبعاً كسی كه‌ ساعت‌ 8 دنبال‌ كار برود ، تا ساعت‌ 2 بعدازظهر ، و يا 4 ساعت‌ بعدازظهر كار كند ؛ و اوّل‌ شب‌ خود را به‌ مطالعه‌ و بيداری‌ و تفريح‌ بگذراند ، و تا قريب‌ نميۀ شب‌ بيدار باشد ؛ خوابش‌ در آخر شب‌ بوده‌ ، و تا به‌ صبح‌ بطول‌ می‌انجامد . و در این صورت از همه مواهب الهی و بهداشتی محروم می گردد. } ادامه دارد ... @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 114} { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 14} ادامه ..👇 به درستی مشخص نیست . بشر از چه زمان و چگونه اقدام به تقسیم بندی زمان نمود . اما مسلم است که نیاز بشر به بارندگی و آب برای کشاورزی و سایر نیازها باعث شد که بشر به فکر تقسیم بندی زمان بیفتد . یکی از اقوام پیشرو در علم ریاضیات و نجوم ، بابلیان بودند . بابلیان نخستین قومی بودند که دایره را به 360 درجه تقسیم نمودند . عدد 360 عددی است که در ریاضیات بر همه اعداد یک رقمی به غیر از 7 قابل تقسیم است . بنابراین این عدد پتانسیل بسیاری داشت تا بابلیان دایره را به 360 درجه تقسیم نمایند . نکته : عدد 360 با ابجد کلمه رفیع (360) تطابق دارد . که جزئی از اسم رفیع الدرجات الله تبارک تعالی می باشد . که می توان از این اسم ۳۶۰ درجه را استنباط نمود ‌. روز با طلوع خورشید شروع میشود و با غروب آن به پایان می رسد و شب نیز با غروب خورشید آغاز و با طلوع آن به پایان می رسد . ابتدا اندازه گیری روز ، با کمک ساعت های سایه ای بود . که با کمک سایه قطعه ای چوب عمود ، می توانستند زمان روز را اندازه گیری کنند . در شرع مبین نیز اذان ظهر از اول ظهر یعنی هنگامی که سایه‌ی هر چیزی پس از آن که بر اثر بالا آمدن آفتاب کاملاً کوتاه شد مجدداً به طرف مشرق شروع به زیاد شدن کند است . با چنین شاخصه ای _برای اذان ظهر _ شخص در بیابان و یا صحرا و به دور از شهر که باشد نیز می تواند ، زمان اذان ظهر را مشخص نماید . واقعیت این است که هیچ قانونی وجود ندارد که روز به ۱۲ جز و شب به ۱۲ جز تقسیم شود . بابلیان روز و شب را هر کدام به ۱۲ جز تقسیم نمودند . علت تقسیم بندی آنان این بوده که عدد ۱۲ علاوه بر اینکه به اعداد ۲ و ۳ و ۴ و ۶ بخش پذیر می باشد ‌. در سیستم ریاضیات پیشرفته بابلی که بر اساس سیستم ۶۰ تایی بوده است . عدد ۶۰ بر ۱۲ بخش پذیر می باشد . همچنین عدد ۳۶۰ که درجات دایره است نیز به ۱۲ بخش پذیر است . البته برای این تقسیم بندی علل دیگری نیز ذکر نموده اند . من باب مثال گفته اند که شمارش برای بشر نخستین با ساده ترین ابزار ممکن یعنی دستان وی بوده است. چهار انگشت در دستان و جود دارد که هر کدام دارای سه بند است . که مجموعاً 12 بند می شود . و شست با قرار گرفتن بر روی هر بند اعداد را مشخص مینماید . همچنین ، سیستم شمارش ده دهی در ریاضیات نیز بر اساس تعداد انگشتان دو دست طراحی شده است . گفته شد که روز و شب هر کدام به 12 قسمت تقسیم شد . اما چگونه ? روز و شب یک بازه ثابت نیستند بلکه اندازه هر کدام از روز و شب در فصول مختلف متغیر است . تقسیم بندی بازه ای که متغیر است . کار آسانی نیست . و برای این مهم نیاز به یک معیار ثابت وجود داشت . در نتیجه فرزانگان کهن ، ابتدا روز نجومی را که شامل شب و روز (شبانه روز ) است را اندازه گیری نمودند . برای این مهم آنان ساعت های آفتابی ای را طراحی کردند . هنگامی که خورشید از نصف النهار ناظر عبور می کرده را تا عبور مجدد خورشید از این نصف النهار را نشان دهد و این فاصله یک روز نجومی (شبانه روز ) است . و زمان این روز نجومی تقریباً ثابت و اندکی کمتر از 24 ساعت یعنی حدود 23 ساعت و 56 دقیقه و 4 ثانیه می باشد . پیشینیان برای اینکه این عدد را بتوانند به دو 12 ساعت مساوی (24 ساعت) تقسیم نمایند .حدود چهار دقیقه به میزان آن افزودند . نکته2 : ریشه تقسیم ساعت به 60دقیقه و هر دقیقه به 60 ثانیه نیز بر اساس ریاضیات کهن بابلی بر مبنای سیستم 60 تایی می باشد . گفته شد که بابلیان شبانه روز را (عبور خورشید از نصف النهار ناظر را ) به عنوان یک کل در نظر گرفتند و آن را به 24 واحد مساوی ( 12*2 ) به نام ساعت تقسیم نمودند . در این تقسیم بندی اصالت با روز نجومی است . که در آن یک شبانه روز به عنوان یک کل در نظر گرفته شده است . حال آنکه شب و روز با یکدیگر یکسان نیستند . اما به هر حال ما برای اینکه میزان 12 ساعت حقیقی روز و 12 ساعت شرعی شب را بدست آوریم . نیاز به یک میزان ثابت نظیر روز نجومی داریم . در غیر اینصورت محاسبه ساعت حقیقی یک روز بدلیل متغیر بودن میزان روز ، مشکل می باشد . اما ساعات روز و شب چگونه است . عزیزانی که علوم غریبه کار نموده اند می دانند . که ساعت طلوع آفتاب را از ساعت غروب آفتاب _ در یک مکان_ کم می نماییم . و سپس تبدیل به دقیقه می نماییم و آنگاه تقسیم بر 12 می نماییم و اینگونه میزان ساعت یک روز بدست می آید که معمولاً در کشورمان ایران این ساعت از 50 تا 70 دقیقه در فصول مختلف متفاوت است . و هر ساعتی به کوکبی منسوب است . و هر کوکبی صاحب یک روز است . و هر کدام از ساعات در هر روز با توجه به منسوبات کواکب برای عملی مناسب است . ادامه دارد ... @soltannasir 🌝🌞🌚🌛
@soltannasir { پاسخ به سوالات 117 } ادامه ...👇 نکته مهم 3: با توجه به جدول نسبت ساعات روز و شب به کواکب ، ذکر این نکته خالی از لطف نیست :👇 می دانیم که در تقسیم ساعات روز جمعه آخرین ساعت شب جمعه منسوب به کوکب شمس است . که در بین الطلوعین می افتد . و ساعت اول روز جمعه که با طلوع آفتاب شروع می شود منسوب به کوکب زهره می باشد . اگر دروس گذشته را به یاد بیاورید پیشتر گفته شده بود که حضرت از محلی بین اقلیم شمس و زهره ظهور می نماید . در چه ساعتی ? ساعت شمس در چه روزی ? روز زهره و در ظهر جمعه در مکه حضور خواهند داشت . همچنین گفته شده بود که کوکب زهره با زهرا و زوهر و ظهور و ظهر از منظر زبان شناسی ارتباط دارد . حال دقت نمایید شب جمعه و روز جمعه منسوب به کوکب زهره است . و شمس ولایت حضرت صاحب الامر و صاحب الزمان (عجل الله) در ساعت شمس در روز زهره ظهور خواهد نمود . ساعتی که ساعت دوازدهم شب جمعه می باشد و امام دوازدهم در آن ظهور می نمایند . ( در بعضی احادیث ،بین الطلوعین جزء ساعات روز و شب محسوب نشده است . اما علی ای حال در طبقه بندی تقسیم ساعت شب و روز ، بین الطلوعین جزء شب محسوب می شود . طبق نظر مشهور علمای این علم و اساتید فقیر) نکته 4 : در نجوم احکامی زهره ایزد لهو و لعب و بازار و تجارت و آسایش و ... بود. ولی از سوی دیگر کوکب دین اسلام نیز می باشد . بدین خاطر در روز جمعه که منسوب بدین کوکب است، عبادات مختلفی نظیر 100بار خواندن سوره قدر 1000صلوات خواندن دعای ندبه و زیارت جامعه و سوره کهف و مومنون و ... و یادگیری مسائل دینی توصیه شده است . حال برای تعلیم حکمت و فلسفه و الاهیات چه زمان مناسب است ? در نجوم احکامی ،کوکب زحل ، حکیم سیارات است و ملاحظه نمودید که در اسطوره آفرینش سومری از « اآ » که ایزد کوکب زحل می باشد ، با عنوان عقل کل یاد شده است . ال (אל) فینیقی و کنعانی و اوگاریتی نیز در اساطیر اینگونه است و با کوکب زحل در ارتباط است . اساساً الاهیات فلسفی چه الاهیات امور عامه و چه الاهیات به معنای اخص با ال و اله و کوکب زحل ارتباط دارد . بنابراین برای تعلیم فلسفه و حکمت چه روزی مناسب است ? روز شنبه که منسوب به زحل است . چه ساعتی ? اگر به فلسفه مشاء و غربی و فلسفه علم می پردازیم . ساعت زحل مناسب است . زیرا طبیعت زحل مادی و خاکی است . اگر به فلسفه اشراقی و یا حکمت متعالیه و یا عرفان علمی می پردازیم ساعت شمس مناسب است . چرا ? پیشتر گفته شد که چاکرای تاج سر منسوب به کوکب زحل است . و زحل با عقل مرتبط است . محل عقل در عالم ماده کجا بود ?عقل با مغز و قوای دماغی ارتباط دارد . حال محل مغز منسوب به کدام برج بود ? برج حمل هر چند که برج حمل منسوب به مریخ است . و مریخ کله شق و جنگجو اما با اینحال حمل برجی است که شمس در این برج در شرف خویش است . و زحل در هبوط خویش . و این ساختار کمک به متعادل شدن ذهن انسان می نماید . بنابراین تعقلات فلسفی با زحل در ارتباط است . و تابیدن 👈انوار اشراق بر سر با کوکب👈 شمس مرتبط می باشد . نکته : در حوزه های علمیه معمولاً دروس فلسفه ای که جزء دروس رسمی نمی باشد . نظیر شفا و اسفار و ... و یا دروس عرفان در پنج شنبه ها تدریس می شده . ( اکنون اطلاعی از چگونگی تدریس و روز آن ندارم . پیشتر اینگونه بوده ) زیرا روز پنج شنبه روز تعطیلی دروس رسمی بوده است . و این مسئله از منظر نجوم احکامی درست نیست بهتر است شنبه ها تعطیل باشد و در این روز ، علوم عقلی و فلسفی و عرفان علمی تدریس شود . نکته 2 بسیار مهم و جالب که خود شامل نکات بسیاری است : 👈 ابن ندیم در کتاب الفهرست خویش صفحه 440 در باب شرایط تعلیم فلسفه و حکمت اینگونه آورده : 👇 { در قدیم آموختن حکمت قدغن بود ، مگر برای کسانیکه اهلیت و قابلیت دانستن آنرا داشته ، و معلوم شده باشد که طبیعتاً استعداد فراگرفتن حکمت را دارند . و فلاسفه در 👈 زائجه کسیکه خواستار آموختن حکمت و فلسفه بود نظر مینمودند ، و اگر در آن زائجه وجود استعدادی از همان آغاز ولادتش دیده می شد ، او را استخدام نموده و به وی حکمت می آموختند ، و در غیر اینصورت از آموختن حکمت به وی خودداری می نمودند . } ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌛