eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { درد و دل 82 } { سوء استفاده دشمن از قوانین معنوی 3 } ادامه ... 👇👇 عزیزان ملاحظه نمودید که دانشمندی بی همتا نظیر ابوریحان بیرونی که در کار تحقیق ، تعصبی نداشته و علاقه مند به فرهنگ ملل ، علی الخصوص فرهنگ ایران باستان و جشن های آن بوده است ، چگونه در اثر تحریف تاریخی که در گذر زمان پس از حمله تازیان به خاک ایران زمین رخ داده ، ریشه واژه مجوس را از نجاست می داند . از فحوای کلام ابوریحان بیرونی (و سایر متون تاریخی ) اینگونه مشخص است که این نظری غالب و رایج در آن زمان بوده است . که حتی دانشمندی بیطرف نظیر ابوریحان بیرونی آن را پذیرفته است . حال آنکه همانگونه که دیدید در قرآن کریم حق تبارک تعالی در آیه «17 سوره مبارکه حج» ، مجوس و صابئی را در کنار مسیحی و یهودی قرار داده است . و با توجه به اهل کتاب بودن یهودیان و مسیحیان عده ای از فقهای شیعه بر اساس همین آیه حکم به اهل کتاب بودن مجوسیان(زرتشتیان) داده اند . نکته : تازیان هنگامی که (در دوران خلیفه دوم که در عربیت متعصب بود ) به خاک ایران زمین حمله نمودند . و پس از فتح ایران و دوران پس از آن (امویان و عباسیان ) _چون دارای تمدن و فرهنگ بالنده ای نبودند . _ و شاید از این نظر دارای کمبود بودند _ برای تحقیر قوم مغلوب (ایرانیان ) ریشه واژه مجوس را از نجاست دانسته اند . و اینگونه ایرانیان را تحقیر نمودند . زیرا باور به این عقیده نادرست( نجس بودن ) ، بیشترین کمک را برای تسلط تازیان بر ایرانیان می نمود . و متاسفانه سیاست های غلط موبدان زرتشتی در دوران پیشین (ساسانیان) که علم را مختص به طبقه خاص خویش می دانستند . و بخش زیادی از جامعه را از علم محروم نمودند . باعث شد تا ایرانیان آنچنان از علم دور شوند که خود این عقیده نادرست را بپذیرند . و در ترویج این عقیده کوشا باشند . تا جایی که دانشمندی نظیر ابوریحان نیز این نظر را در کتاب بینظیر خویش آثار الباقیه نقل می نماید . 😔 امروزه بسیاری از افراد جامعه زرتشتیان ایران نیز اگر به آنان مجوسی گفته شود ناراحت می شوند . و می گویند که ما مجوسی نیستیم زرتشتی هستیم . بعضی از اعضای این جامعه _بیشتر عوام آن _ بی آنکه ریشه تاریخی و باستانی واژه مجوس را بدانند . اگر به آنان مجوسی بگویید آن را نوعی توهین در حق خویش تلقی می کنند . علت این امر این است که وقتی میلیون ها میلیون مسلمان از صدر اسلام تا کنون این واژه را با تحقیر نسبت به زرتشتیان بیان نموده اند . این واژه به مرور 👈بار 👉 تحقیر به خود گرفته است . و با تحریف تاریخی معنای واژه مجوس _از زمزمه کننده به نجس _ با شنیدن این واژه هنوز معنای «نجس» در ذهن تداعی می شود . به طوریکه اگر یکی از اولیای ادیان دیگر ( مسیحی ، بودایی، هندو و ... ) برای اولین بار این واژه را (مجوس را) بشنود . بار (معنای) تحقیر را در پس ارتعاش این واژه می تواند تشخیص دهد . در مورد واژه رافضی نیز اینچنین است همه ما شیعیان قائل به رفض خلافت خلفای ثلاث هستیم منتهی ،چون در طول تاریخ این واژه رافضی با تحقیر به ما شیعیان گفته شده است . از آن معنای تحقیر استنباط می شود . و خطاب شدن با نام رافضی برای ما ناخوشایند است . با وجود آنکه در کتاب الاختصاص از امام صادق(ع) منقول است :« ابابصیر به ایشان گفتم :مردم ما را «رافضه» می‌نامند. آن‌حضرت فرمود: «به خدا سوگند! آنان شما را رافضه ننامیدند، بلکه خداوند شما را به این لقب نامیده است. همانا هفتاد نفر از بهترین‌هاى بنى اسرائیل به حضرت موسى و برادرش ایمان آوردند، و از این جهت آنان را رافضه نامیدند ... اى ابابصیر! اینان خوبى را واگذاردند و شما شر را واگذاردید، مردم به دسته‌هاى مختلفى پراکنده شدند و به شعبه‌هاى زیادى تقسیم شدند، و شما در شعبه خاندان پیامبرتان درآمدید و بدان راهى که آنان رفتند شما هم بدان راه رفتید، و همان را که خدا براى شما انتخاب فرمود شما برگزیدید و همان را که خدا خواست خواستید، مژده باد بر شما، و باز هم مژده باد بر شما، که به خدا سوگند شمائید مورد رحمت حق که هر کارى از نیکوکارتان پذیرفته گردد، و از بدکارتان گذشت شود . » همچنین درباره یهودیان نیز اینچنین است . عده ای از مسلمین به یهودیان جهود می گفتند . و از جهود معنای جحود را مد نظر داشتند . بنابراین یهودیان را با تحقیر جهود خطاب می نمودند . به همین دلیل به مرور زمان واژه. جهود نیز بار تحقیر به خودگرفته است . به طوریکه امروز کلیمیان ایران اگر با لفظ جهود خطاب بشوند . آن را توهین به خود تلقی می نمایند . حال آنکه اعضای همین جامعه کلیمیان در کشورهای غربی از اینکه jewish (شکل انگلیسی کلمه جهود ) خطاب می شوند . احساس بدی ندارند و آن را کاملا پذیرفته اند . ادامه دارد ... (ع) @soltannasir 📋📋📋📋📋
@soltannasir { درد و دل 83 } {سوءاستفاده از قوانین معنوی توسط دشمنان 4} حق تبارک تعالی در قرآن حکیم می فرماید : 👇👇👇 { وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا(آیه 119سوره نسأ) و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم كرد و وادارشان مى كنم تا گوشهاى دامها را شكاف دهند و وادارشان مى كنم تا آفريده خدا را دگرگون سازند و[لى] هر كس به جاى خدا شيطان را دوست [خدا] گيرد قطعا دستخوش زيان آشكارى شده است (۱۱۹سوره مبارکه نسأ) } عزیزان ملاحظه نمودید که چگونه واژه مجوس که یک واژه تاریخی و باستانی است که حق تعالی در کتاب عزیز خویش قرآن از آن یاده نموده ، در اثر اینکه در اثر تحریف معنای آن و اینکه میلیون ها میلیون مسلمان این واژه را با تحقیر نسبت به زرتشتیان در طول تاریخ بیان نمودند این واژه «بار» تحقیر به خویش گرفته است . و همچنین واژه رافضی که به فرموده امام ناطق جعفرصادق (ع) خداوند شما شیعیان را رافضی نامیده است . اما با این حال این واژه رافضی هم بدلیل اینکه عموم اهل سنت در طول تاریخ شیعیان را با تحقیر رافضی می نامیدند ، بار تحقیر را با خود به همراه دارد . معنای واژه رافضی مشخص است . در باره واژه مجوس نیز از آنجا که خورشید حقیقت هیچ گاه تا ابد پشت ابر پنهان نمی ماند . تحقیقات دانشمندان باستان شناس و زبان شناس در یکی دو قرن اخیر ، همانگونه که مشاهده نمودید نشان داد که معنای این واژه نجس نمی باشد . و احتمالا همانگونه که پیشتر آمد . معنای آن «زمزمه کننده» است . اما با وجودی که هر دو واژه معانی مثبتی دارند . ارتعاش «تحقیر» در پس این دو واژه وجود دارد ! اما راه چاره چیست ? امیدوارم دروس نسبت سه به یک یادتان باشد .فرض نمایید واژه ای به مانند مجوس توسط میلیون ها میلیون مسلمان ، در طول تاریخ 10 میلیارد بار با تحقیر بیان شده باشد . برای اینکه این واژه ارتعاش مثبت و حقیقی(زمزمه کننده نه نجس ) به خود بگیرد . لازم است که این واژه 30 میلیارد بار با معنای حقیقی آن و عشق و فهم و درک درست بیان شود . تا بار تحقیر آن رفع شود و ارتعاش این واژه کم کم معنای حقیقی آن را در ذهن تداعی کند . در مورد واژه ای نظیر رافضی نیز مسئله به همین گونه است . که ملاحظه نمودید . اما اینجا یک سوال اساسی وجود دارد آیا این کار درست است ? یعنی اینکه ما سعی نماییم که انرژی (معنوی)و وقت خویش را صرف این نماییم که ارتعاش «تحقیر» واژه مجوس و رافضی را تغییر دهیم . چنین عملی در شرایط کنونی مقرون به صرفه نیست . و انرژی (معنوی) و زمان را هدر خواهیم داد . زیرا ما واژه های جایگزین داریم . ما بیش از آنکه خود را رافضی بنمایم شیعه می نامیم . بنابراین شیعه و تشیع واژه های جایگزین کلمه رافضی هستند . همچنین کلمه مغان واژه جایگزین مناسب مجوسی است . هر چند که واژه مجوسی بیشتر بر زرتشتیان اطلاق می شود . و دو واژه (مغان و زرتشتی ) ارتعاش منفی و تحقیر با خود به همراه ندارند . بنابراین ما می توانیم چنین واژه هایی که جایگزین هستند را با فهم درست و بیان درست آن ، تقویت نماییم و مبارزه برای تغییر ارتعاش واژه هایی نظیر مجوسی و رافضی منجر به اتلاف وقت و انرژی (معنوی )خواهد شد . نکته : عزیزان توجه داشته باشید که ارتعاش واژه و ذکر با ارتعاش معنا متفاوت است . در واژه مجوس ما شاهد این هستیم که هم این واژه با تحقیر به زرتشتیان خطاب شده و هم در پس این خطاب معنای نجس بودن توسط شخص گوینده در خاطر آمده است . اما در واژه رافضی ، تغییر معنایی اتفاق نیفتاده بلکه فقط این واژه با تحقیر نسبت به شیعیان خطاب شده است . عزیزان این یکی از مهمترین قوانین هستی است . که شیطان رجیم و ایادیش سالهاست آن را دریافته اند . و با کمک(فکر) خود بشر با تغییر در تعاریف و استفاده از قدرت فکر میلیون ها نفر از نفوس بشری سعی می نمایند که بر جهان تسلط بلامنازع پیدا نمایند . رسانه ها در این باب تأثیری بسزایی دارد آنان از طریق رسانه ها سعی بر این مسئله دارند که با کمک مجموعه آگاهی جهانی _در مورد یک مسئله خاص _ حقایق را تحریف نمایند و منکر را معروف و معروف را منکر جلوه دهند . و تا حدی در این امر موفق بوده اند . امروزه حتی بسیاری از مومنین معتقد در جوامع اسلامی نیز بسیاری از معروفات را منکر و منکرات را معروف می دانند . ادامه دارد ... (ع) @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 128 } { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره با دین 6} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 2} ادامه ...👇 { سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي كَيْفَ هَذَا اَلنَّفْخُ فَقَالَ إِنَّ اَلرُّوحَ مُتَحَرِّكٌ كَالرِّيحِ وَ إِنَّمَا سُمِّيَ رُوحاً لِأَنَّهُ اِشْتَقَّ اِسْمَهُ مِنَ اَلرِّيحِ وَ إِنَّمَا أَخْرَجَهُ عَنْ لَفْظَةِ اَلرِّيحِ لِأَنَّ اَلْأَرْوَاحَ مُجَانِسَةٌ لِلرِّيحِ وَ إِنَّمَا أَضَافَهُ إِلَى نَفْسِهِ لِأَنَّهُ اِصْطَفَاهُ عَلَى سَائِرِ اَلْأَرْوَاحِ كَمَا قَالَ لِبَيْتٍ مِنَ اَلْبُيُوتِ بَيْتِي وَ لِرَسُولٍ مِنَ اَلرُّسُلِ خَلِيلِي وَ أَشْبَاهِ ذَلِكَ وَ كُلُّ ذَلِكَ مَخْلُوقٌ مَصْنُوعٌ مُحْدَثٌ مَرْبُوبٌ مُدَبَّرٌ =محمد بن مسلم گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم از قول خداى عز و جل (38 سوره 11): «چون او را درست كردم و در او از روح خود دميدم» آيا اين دميدن چگونه بوده است؟ فرمود: روح چون باد در جنبش است، و براى اين به نام روح ناميده شده كه از ريح اشتقاق يافته و بدين جهت از كلمه ريح اشتقاق يافته كه ارواح همجنس بادند و همانا خدا آن را به خود وابسته است چون كه او را بر ارواح ديگر برگزيده است چنان كه به يك خانه گفته است: خانه من و به يك فرستادهاى در ميان رسولان گفته است: خليل من، و مانند آن، و همه اينها آفريده و ساخته و پديد شده و پروريدهاند. } (کتاب اصول کافی ، کتاب توحید بخش روح ) بنابراین همانگونه که ملاحظه می نمایید روح از باد است . هر چند اصل روح از عالم امر می باشد و بر طبق نظر حکما مجرد است . ممکن است سوال پیش بیاید که جایگاه روح بخاری در قلب است . اگر روح بخاری در عالم صغیر جایگاه آن قلب می باشد . مگر نه اینکه جبرائیل(ع) روح است ! شما در دروس جایگاه جبرائیل را در بدن گلو دانستید . و چندی پیش هم وی را با کوکب عطارد مرتبط دانستید . مگر نه اینکه جبرائیل روح است ?! پس باید جایگاه وی قلب باشد !!! پاسخ : درست است که عمده مفسرین جبرائیل را روح می دانند . و در احادیثی نیز بدان اشاره شده است . اما در احادیث متعددی در کتب شیعی روایت شده که روح غیر جبرائیل(ع) است و جایگاهی رفیع تر از ملائکه مقرب دارد . به احادیث زیر توجه نمایید : 👇 در کتاب تفسیر روایی البرهان در تفسیر آیه 38 سوره مبارکه نبأ یعنی آیه 👈{ يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا لَا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا ﴿۳۸﴾= روزى كه روح و فرشتگان به صف مى ايستند و [مردم] سخن نگويند مگر كسى كه [خداى] رحمان به او رخصت دهد و سخن راست گويد (۳۸) }به نقل از آمده : 👇 { 11919/1) علی بن ابراهیم گفته است : فرمایش خداوند متعال : « وَكَأْسًا دِهَاقًا » یعنی جام هایی لبریز می باشند ، «يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا لَا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا » روح عظیم تر از جبرئیل و میکائیل است و همیشه همراه رسول خدا (ص) می بود و با ائمه (ع) هم بود .} همچنین در تفسیر روایی البرهان در ذیل تفسیر آیه 4 سوره مبارکه قدر یعنی آیه 👈{ تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ ﴿۴﴾=در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر كارى [كه مقرر شده است] فرود آيند (۴) } آمده : 👇 { 12353/1) (محمد بن حسن صفّار و ) سعد بن عبداللّه (قمی) با سند خود از ابوبصیر روایت کرده است ، که گفت : 👇 در خدمت (ع) بودم که حضرت یادآور هنگامی شد که امام تولّد می یابد ، پس فرمود : در شب قدر ملک روح بر او نازل می شود ، عرض کردم : فدایت گردم ! مگر روح همان جبرئیل نیست ? فرمود : جبرئیل از فرشته ها است و روح موجودی عظیم تر از فرشته ها می باشد ، مگر نه این که خدای عزّ و جلّ می فرماید : « تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ » ، که فرشته ها با روح نازل می شوند . } همچنین در کتاب اصول کافی کتاب عقل و جهل در باب روح. حدیثی آمده : 👇 { سعد اسكاف گويد: مردى خدمت امير مؤمنان (ع) آمد و از روح پرسيد، گفت او همان جبرئيل نيست؟ امير المؤمنين فرمود: جبرئيل از فرشتهها است و روح جز جبرئيل است و آن را چند بار بدان مرد فرمود: آن مرد بدو عرض كرد: سخن بزرگى گفتى! احدى معتقد نيست كه روح جز باشد، امام فرمود: تو گمراهى و از گمراهان سخن باز گوئى. خدا تعالى به پيغمبر خود فرمود (1 سوره نحل: «آمد امر خدا، در باره آن شتاب مورزيد پاك و برتر است خدا از آنچه شريك او دانند، فرشتهها را با روح فرود آيند» (روح را فرود آرند ) جز فرشته است .} ادامه دارد ... @soltannasir 🌛
@soltannasir { پاسخ به سوالات 129} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره با دین 7 } { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 3} ادامه ...👇 { و نیز در مورد توصیف روح امیر المومنین (علیه السلام ) مى فرماید: از براى او (روح ) هـفـتـاد هـزار زبـان لغـت کـه تـسـبـیـح خـداى تـعالى به آن لغات کند. و خداوند مـتـعال بر هر تسبیحى فرشته ای را خلق مى کند که با ملائکه تا روز قیامت پرواز کند؛ و خـداونـد خـلقـى را اعـظـم از او غـیـر از عـرش خـلق نـکـرد، و اگـر او بـخـواهـد (بـه عـنوان مـثـال و تـقـریب ذهن به عظمت وجودى و توانایى او) آسمان هفت گانه و هفت طبقه زمین را یک لقمه کند، قدرت دارد. } بنابراین آنچه می توان از احادیث بدان پی برد . این است که احتمالاً روح غیر جبرائیل (ع) است . حال با توجه به آنچه تاکنون گفته شده است . باید به این نکته توجه داشت که الله تبارک تعالی در قرآن مجید در آیاتی نظیر آیه 28و 29 سوره مبارکه حجر 👈«وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ﴿۲۸﴾فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ﴿۲۹﴾ =و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت من بشرى را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو خواهم آفريد (۲۸)پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم پيش او به سجده درافتيد (۲۹ ) » اشاره به این نکته دارد که از روح خویش در آدم دمیده است . آیا این روحی که حق تعالی آن را به خویش نسبت می دهد . همان روحی است که مقامی بالاتر از دارد ? در کتاب تفسیر روایی البرهان در باره تفسیر آیات 28 و 29 سوره مبارکه حجر آمده است : 👇 {6128/17) شیخ صدوق با سند خود از محمدبن مسلم روایت کرده است ، که گفت : از امام باقر (ع) دربارهٔ فرمایش خدای عزّ و جلّ : « وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي » ، سوال کردم ? فرمود : روحی است که خدا آن را اختیار کرده و آفریده و آن را به سوی خود نسبت داده است و بر همهٔ ارواح فضیلت و برتری بخشیده و امر نمود تا از آن در (وجود) آدم دمیده شد . 6129/18) همچنین با سند خود از حلبی و زراره روایت کرده است ، که گفت : امام صادق(ع) فرمود : خداوند تبارک تعالی یگانه ای است ، که همهٔ نیازمندان ، قصد او را دارند و برای او درونی خالی وجود ندارد و به درستی که روح آفریده ای است از آفریده های او و (این روح وسیلهٔ) یاری ، تأیید و قوّت خواهد بود ، که خداوند آن را در دل های پیامبران و مومنان قرار می دهد . } همانگونه که ملاحظه می نمایید در احادیث به این مسئله که این روح همان روحی است که از ملائکه برتر است مستقیماً اشاره نشده است . هر چند که در حدیث بالا اشاره شده که این روح بر همه ارواح برتری و فضیلت دارد . پس از این جنبه این احتمال وجود دارد که این روح همان روح باشد . البته در کتاب در ذیل تفسیر آیات 27 الی 35 سوره مبارکه حجر حدیثی بلند از ابن عباس آمده که به خلقت آدم(ع) اشاره می نماید و به این موضوع اشاره شده که روحی که در آدم(ع) دمیده شده همان روحی است که بر همه ارواح فرشتگان برتری دارد : 👇 { ...( در ادامه ) گفت : هنگامی که خداوند اراده نمود از خود در جسد آدم(ع) بدمد ، روح آدم همچون دیگر ارواح نبود و این همان روحی بود که خداوند متعال آن را بر همه ارواح فرشتگان و دیگران فضیلت و برتری داد ، و به همین خاطر (خطاب به فرشتگان ) فرموده است : « فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ » _موقعی که او را آفریدم و از روح خود در او دمیدم ، در برابر او سجده کنید _ و نیز [به رسولش حضرت محمد(ص) ] فرمود : «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي » _ و از تو (ای پیامبر !) دربارهٔ روح سوال می کنند ? بگو : روح از امر پروردگارم می باشد _. ...} همانگونه که ملاحظه می نمایید در این حدیث روحی که در آدم صفی الله دمیده می شود . همان روحی است که بر فرشتگان برتری دارد . همچنین در تفسیر روایی البرهان در ذیل تفسیر آیات نامبرده شده(27الی35سوره مبارکه ) باب خلقت آدم و تکلم وی به زبان های گوناگون آمده : 👇 { ... ( علیه السلام در ادامه ) فرمود : خداوند متعال فرموده است : «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها »_ و (خداوند) تمامی اسم ها را به آدم آموخت _ به طوری که تمام لغت ها را فرا گرفت ، حتی لغت مارها ، قورباغه ها ، خرچنگ ها و تمامی آن چه در دریاها و خشکی ها می باشد ، همه را فرا گرفت . ابن عباس گوید : همانا (ع) به 👈هفتصد میلیون لغت ، تکلم کرد و سخن گفت ، که افضل و برتر آن ها زبان عربی بود . } ادامه دارد ... @soltannasir ⭐️🌙🌛🌞
@soltannasir {حنوکا عید گشایش معبد و نور یا افتتاح دروازه های عالم زیرین و افزایش ظلمت 16} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 57} ادامه...👇 اما حال به ماجرای دحوالارض در روز 25 ذیقعده که تولد حضرت عیسی بن مریم (ع) نیز در همین روز است باز می گردیم و پیوند آن را با خورشید بررسی می نماییم . گفته شد که بنا بر حدیث هنگامی که دحوالارض انجام شده ، شمس و قمر وجود داشته اند و تنها مسیرشان در آسمان مشخص نشده بود . بنابراین هنگامی که انجام می شود و آبهای سطح زمین رفته رفته کنار می روند . اولین نقطه ای از زمین که بدان 👈خورشید عالمتاب می تابد. خاک کعبه است . و عجیب آنکه هزاران هزار سال بعد ، در سیزدهم ماه رجب ، شمس المشارق و المغارب اسدالله الغالب امام العوالم علی بن ابی طالب (ع) در همان نقطه ای که اولین بار خورشید بر آن می تابد یعنی خانه کعبه بدنیا می آید . نکته : اینکه شمس و قمر هنگام دحوالارض وجود داشته اند و تنها مسیرشان در افلاک مشخص شده با توجه به حدیث (ع) و خطبه نهج البلاغه بوده است . وگرنه همانگونه که پیشتر گفته شد . اینکه دحوالارض در حدیث (ع) در 25 ذیقعده اتفاق افتاده است . خود نشان دهنده این نکته است که قمر در منازل خود در حال گردش بوده است .و خورشید نیز در مسیر فلکی خویش حرکت می نموده است. در رساله رتق و فتق قائل به این هستند که زمین ادوار مختلف خلقت را گذرانده است . و در انتهای هر دور آبها سطح زمین را فرا گرفتند. و سپس با کنار رفتن آبها دور جدیدی از خلقت آغاز شده است . اگر بگوییم به هنگام آفرینش اولیه زمین از زیر کعبه گسترش یافت. و پس از گذشت چندین دوره از خلقت ، در دورهٔ جدیدی که ما هم اکنون در آن به سر می بریم. بار دیگر زمین از زیر گسترش یافت . شاید بتوان بین دو روایت جمع نمود. گفته شد که پس از کنار رفتن آبهای سطح زمین اولین نقطه ای که خورشید عالمتاب بر آن تابید؛ 👈کعبه بوده است . بنابراین دحوالارض را با 👈شمس ارتباطی معنادار است . زیرا آن روز پیوند بین و زمین است . و خاک سرد و خشک و منسوب به زحل است. و حضرت امیرالمومنین (ع) هم شمس الله است و هم کوکبش در روایات می باشد. و هم ابوتراب است . نگاهی به اعمال دحوالارض نیز نشان دهندهٔ پیوند خورشید با این روز است . در کتاب حاج شیخ عباس قمی روایت شده که در روز 25 ذیقعده (دحوالارض) در وقت چاشت دو رکعت نماز خوانده شود . و در هر رکعت پس از سوره حمد ، پنج مرتبه سوره 👈شمس خوانده شود . و عجیب آنکه در آیهٔ 6 سوره مبارکهٔ شمس نیز به حقیقت دحوالارض اشاره شده است. به بخشی از آیات این سوره توجه نمایید : 👇 { وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿۱﴾وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ﴿۲}وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ﴿۳﴾وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا ﴿۴﴾وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا ﴿۵}👈وَالْأَرْضِ وَمَا 👈طَحَاهَا ﴿۶﴾= سوگند به خورشيد و تابندگى اش (۱)سوگند به ماه چون پى [خورشيد] رود (۲)سوگند به روز چون [زمين را] روشن گرداند (۳)سوگند به شب چو پرده بر آن پوشد (۴)سوگند به آسمان و آن كس كه آن را برافراشت (۵)سوگند به 👈زمين و آن كس كه آن را 👈گسترد (۶) } همچنین زیارت (ع) نیز در این روز توصیه شده و جزء افضل اعمال مستحبه از آن یاد شده است . اگر همه ائمه ما شمس هستند و ولایتشان شمسی است . امام رضا(ع) 👈شمس الشموس است . و این خود ارتباط دیگری بین روز دحوالارض و شمس است . همان روزی که زمین از زیر کعبه گسترش یافت و خورشید بر آن نقطه تابید و حضرت ابراهیم (ع) و عیسی بن مریم (ع) در این روز متولد شدند . ادامه دارد... @soltannasir 🌞