لرزه بر بدن امام رضا علیهالسلام
حضرت امام رضا علیهالسلام در مجلسی اوصاف خداوند را بر میشمردند مردی به ایشان عرض کرد: يٱبن رسول الله! من با فردی آشنا هستم که موالات شما را به خود میبندد و میپندارد همه اینها، اوصاف علی علیهالسلام است و او همان الله و پرودگار جهانیان است
وقتی امام رضا علیهالسلام این سخن را شنیدند، اعضای بدنشان لرزید و عرقشان جاری شد و فرمودند:
پاک ومنزّه است خداوند متعال وبلندمرتبه از گفتار ستمگران و کافران؛ مگر جز این است که علی علیهالسلام با غذاخورندگان، غذا میخورد و با آشامندگان، میآشامید؟
📚منبع:
الدمعة الساکبة فی احوال النبی و العترة الطاهرة علیهم السلام ج۷ ص۲۸۰/محمد باقر بهبهانی/ناشر:مکتبة العلوم العامة/منامه۱۴۰۹
#احادیث_امام_رضا_علیه_السلام
#عرفان_تصوف
#غلات
#هیئت_خانقاه_نیست
@sonnat_voice
اراده و مشیت حق تعالی حادث و از صفات فعل است
«قال علی بن موسی الرضا علیهالسلام :
يا سليمان ألا تخبرني عن الإرادة فعل هي أم غير فعل؟ قال : بل هي فعل ، قال : فهي محدثة لأن الفعل كله محدث ، قال : ليست بفعل ، قال : فمعه غيره لم يزل....فالإرادة محدثة ، وإلا فمعه غيره»
«امان رضا علیه السلام فرمودند: ای سلیمان ! به من نمیگویی که آیا اراده فعل است یا غیر فعل؟ گفت: اراده فعل است. حضرت فرمود: پس آن محدّث و مخلوق است؛ زیرا که همه فعل محدَث است، سلیمان گفت که آن فعل نیست حضرت فرمود: پس با او غیر او همیشه بوده (اگر فعل نباشد تعدد قدماء لازم می آید) ... حضرت فرمود: پس اراده محدَث و مخلوق است و گرنه با خداوند غیر او خواهد بود.»
🔸توضیح:
فلاسفه معتقدند اراده حق تعالی ازلی، علت تامه و از صفات ذات است ولی آنچه موافق کتاب و سنت است قول متکلمین و فقها می باشد که اراده را از صفات فعل میدانند زیرا اگر اراده از صفات ذات همچون علم باشد تغییر و معدوم شدن اشیاء محال خواهد بود به خاطر اینکه همه اشیاء معلول اراده خداوند هستند پس اشیاء(معالیل) نیز قدیم خواهد بود و به حکم «ما ثبت قدمه امتنع عدمه» نزد فلاسفه هر چیزی که قدیم باشد محال است معدوم شود.
📚منبع:
التوحید ص۴۴۸/محمّد بن علي بن بابويه قمی/ناشر:جماعة المدرّسين في الحوزة العلمية
#توحید_اهل_بیت_علیهم_السلام
#اراده_صفت_فعل_است
@sonnat_voice
مخالفت علما نجف با آقای قاضی و اخراج شاگردان وی
آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی رضوان الله علیه وقتی متوجه میشود که سید حسن مسقطی از شاگردان آقای قاضی در حرم مطهر امیر المؤمنین علیه السلام درس عرفان و تصوف عمومی برگزار کرده و از وحدت وجود و موجود تبلیغ و ترویج میکند که (صوفیان به آن توحید میگویند) درس او را تعطیل کرده و او را از نجف اشرف اخراج میکند این امر چنان بر مدعیان عرفان گران آمده است که برخی همچون آقای طهرانی در روح مجرد جسارت های فراوانی به آن عظیم الشان کرده اند(ر.ک روح مجرد ص۱۰۲)
آقای سید حسن قاضی(فرزند سید علی قاضی)در پاسخ به سؤال از علت اخراج سید حسن مسقطی از نجف می گوید: «در هند مدرسه ای باز شده بود برای اهل تسنن و خیلی بر ضد شیعه تبلیغ می کردند آسید ابوالحسن میخواست کسی را بفرستد برای مقابله با آنها و کی بهتر از آ سید حسن مسقطی؟ هم کلام بلد بود هم فلسفه، هم حديث ...
سؤال: اما گذشته از این قضیه آیا شما صحه میگذارید بر اینکه ایشان توسط آسید ابوالحسن از نجف اخراج شد؟
جواب: بله اخراجش کردند.»(عطش ص۳۷۸)
افراد دیگری نیز از شاگردان آقای قاضی همچون: شیخ ابراهیم شریفی(عطش ص۴۰۴)شیخ حسین محدث خراسانی،(عطش ص۲۳۲) سید محمدحسین طباطبائی و برادرش سید محمدحسن طباطبایی(آیت حق ج۱ ص۳۱۵) به جهت جوّ مخالفت فقها و بزرگان نجف با عرفان عراق را ترک کردند.
«بسیاری از بزرگان و فقهای عصر با ایشان مخالف بودند»(عطش ص۳۹۵)
سید عبدالکریم کشمیری میگوید:
«من روزی در صحن مطهر با آقای قاضی ایستاده بودم یکی از بزرگان و فضلا را دیدم که با دیدن من سرش را به علامت تأسف تکان میداد»(عطش ص۳۹۶)
همو میگوید: «یکی از شاگردان آقای قاضی... میرزاعلی محمد بروجردی بود ... یکی از علمای معروف نجف ایشان را از رفتن به جلسات آقای قاضی منع میکرد و می گفت: به آن مجلس نرو که از اجتهاد باز می مانی. لذا آقای بروجردی مخفیانه به درس آقای قاضی می رفت»(عطش ص۲۳۳-۲۳۴)
سید حسن قاضی میگوید: (پدرم) مکرر می فرمود: «نمیخواهم در تاریخ نوشته شود که قاضی به علت مخالفت با فقهای روزگار خود به قتل رسید»(عطش ص۲۳۲)
سید عبدالکریم کشمیری میگوید:
«به خاطر جوّ حوزه نجف آن روزها به اهل عرفان و به ایشان به دیده بی احترامی نگاه میکردند»(عطش ص۲۳۹)
به همین جهت بوده است که پس از فوت ایشان هیچ یک از علما و مراجع نجف برای وی مجلس ترحیم برگزار نمی کند شیخ عباس قوچانی میگوید:
«پس از رحلت آقای قاضی در نجف از ایشان تجلیلی به عمل نیامد. فقط یک مجلس ختم و فاتحه از طرف آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی طباطبائی گرفته شد»(مهر تابناک ص۳۳۵)
مخفی نماند که آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی از علما و مراجع ساکن کربلا بودند و از عقائد و روش آقای قاضی آگاهی و اطلاع نداشتند و شاید مانند بسیاری با توجه به ظواهر امر، او را به عنوان استاد اخلاق میشناختند به همین جهت از طرف ایشان در نجف مجلس ترحیم برپا کردند. به همین جهت است که ایشان در مجلس ترحیم از آیت الله العظمی خوئی میپرسند آقای قاضی از نظر مقامات معنوی چگونه بود؟!(عطش ص۲۹۶)
روشن است که اگر وی به آقای قاضی ارادت داشت و یا روش او را تأیید میکرد و از این قبیل ادعاها که از طرف مدعیان عرفان مطرح میشود وجهی برای این سؤال و استفهام نبود.
آیت الله قمی ارادت بسیاری به مرحوم سید مرتضی کشمیری داشته که در روش عرفان کاملاً مخالف با روش ملا حسینقلی همدانی و آقای قاضی بوده است.(جرعه ای از دریا ج۲ ص۳۹۷)
📚منابع:
🔸عطش(ناگفتههایی از سیر توحیدی «کامل عظیم» حضرت آیتالله سیدعلی قاضی طباطبایی)/مولف و ناشر:هیئت تحریریه موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس/چاپ اول ۱۳۸۳
🔸مهر تابناک/سید محمد حسین طهرانی/ناشر:مکتب وحی/طهران۱۳۹۲
🔸جرعه ای از دریا/سید موسی شبیری زنجانی/موسسه کتاب شناسی شیعه/قم
آیت حق/محمد حسن قاضی/ناشر:انتشارات حکمت
🔸روح مجرد/محمد حسین طهرانی/ناشر:علامه طباطبایی/مشهد۱۴۲۵
#عرفان_تصوف
#سید_علی_قاضی
#صوفیه_کلهم_مخالفونا
@sonnat_voice
آقای قاضی و تصرف در شاگردان
یکی از بدعت های صوفیه خیالی است که بر اثر آن سالک، مرشد خود را دائم الحضور در نزد خود میبیند!(برای مطالعه بیشتر ر.ک بهین سخن ص۱۲۵ نوشته عباسعلی کیوان قزوینی،صوفی تائب)
مشایخ صوفیه نیز همانند مرتاضان غیر مسلمان بر اثر ریاضات شاقه ای که کشیده اند
قدرت بر تأثیرگذاری بر ذهن و فکر شاگردان خود دارند و همچنین از خصوصی ترین اعمال آنها نیز مطلع میشوند. که به نمونه هایی از این نوع تصرفات اشاره می کنیم:
۱- در کتاب آیت حق آمده است:
«آقای قوچانی میگفت بعد از گذشت سالهای اولی و شاید هم پنج یا شش سال... یک زمان متوجه شدم که من در محضر استاد هستم... و او در طول شب و روز مراقب حرکات من است و بر من مستولی شده و در تمام احوال مرا همراهی میکند. با این شدت مراقبت لغزش کجا بود؟ و کوتاهی و تقصیر کجا؟ دیدم که مثلا معاشرت با دیگران و ادای فرائض و نوافل و یا قیام به وظایف شبانه، تمام این اعمال در حضور استاد و جلوی چشم او اتفاق می افتد.
که اگر حرکتی که مناسب سالک نیست از وی سر بزند او را مؤاخذه میکند. وقتی که این را دریافتم، هرچه بیشتر به احتیاط و دقت خود افزودم، به طوری که هیچ عملی از من صادر نشد که مرا به خاطر آن مورد سؤال قرار دهند و مؤاخذه نمایند... مگر اندک مواردی که قابل ذکر نیست... و از این مراقبت و همراهی او با شاگردانش حتی در شدیدترین لحظات بیماریش نیز کاسته نشد.(آیت حق ص۳۷۶)
۲-آقای قوچانی میگوید:« آقای قاضی در دو سال آخر مطالبی را برای من گفتند و من نمیتوانستم آنها را برای کس دیگری نقل کنم و ما همین قدر متوجه شدیم که ایشان از تمام حرکات و سکنات ۲۴ ساعته ما آگاه بودند و کنترل میکردند»(عطش ص۱۲۸)
۳- در مخطوطات آقای محمد حسین طهرانی آمده است که:« و ایشان (آقای قوچانی) ایضا نقل می کردند از آقای سید محمد کلانتر... که در ماههای مبارک رمضان مرحوم قاضی در منزل خود... مجلسی برای رفقای خود داشتند یک شب من هم رفتم ببینم چه خبر است؟! ولی در داخل اطاق نرفتم و در ایوان مجاور نشستم و به فرمایشات ایشان گوش میدادم حالتی در آن شب به من دست داد که چون بیرون آمدم و از کوچه های نجف عبور مینمودم با خود میگفتم: یا من امشب دیوانه شده ام و یا تمام مردم نجف غیر از من همه دیوانه اند»(مهر تابناک ص۱۲۳)
۴- آقای حسن زاده از قول استادش علامه طباطبائی نسبت به حاضرین درست ملاحسینقلی همدانی نقل میکند: «که آیت الله سید علی قاضی فرمود: من که به نجف تشرف حاصل کردم روزی در معبری آخوندی را دیدم شبیه آدمی که اختلال حواس دارد و مشاعر او درست کار نمی کند، راه می رود. از یکی پرسیدم که این آقا اختلال فکر و حواس دارد؟ گفت: نه، الآن از جلسه درس اخلاق آخوند ملاحسینقلی همدانی به در آمده و هر وقت آخوند صحبت می فرماید در حُضار اثری می گذارد که بدین صورت از کثرت تأثیر کلام و تصرف روحی آن جناب از محضر او بیرون می آیند»(هزار و یک کلمه ج۳ ص۹-۱۰)
مخفی نماند که مدعیان عرفان تسلط بر روح شاگردان را شرط استادی میدانند. سید هاشم حداد که مدعی است وصایت باطنی آقای قاضی را دارد میگوید:«وصی باطن آن
است که در باطن خود به کمالات استاد مکمل بوده و دارای معرفت شهودی و قدرت رهبری باطنی و سری! باشد. گرچه استاد وی را معرفی نکرده باشد! زیرا که خواهینخواهی او از باطن بر نفوس سیطره دارد و شاگردان را به امر خدا! هدایت مینماید و به راه و روش آنها نظر میکند و می رسد»(مهر تابناک ج۱ ص۱۹۷)
📝بررسی:
تصرفات روحی در حاضرین در مجالس و محافل صوفیانه باعث می شود که آنها به غیر از استاد و سخن او به چیز دیگری فکر نکنند و از سایر امور زندگی باز بمانند و یا حالتی غیرعادی پیدا کنند؛ و حال آنکه این حالات از شنیدن کلام معصومین علیهمالسلام و حضور در مجالس خاتم الانبیاء و اوصیاء طاهرینش پیدا نمیشده است. و در سیره ائمه معصومین صلوات الله علیهم چنین اعمالی به شکل عام در مجالس وعظ گزارش نشده است.
#عرفان_تصوف
#سید_علی_قاضی
#صوفیه_کلهم_مخالفونا
@sonnat_voice
✅نفی مجردات در کلام امام جواد علیه السلام
محمد حسن وکیلی نسبت به تجرد نفس می نویسد:
«چیزهایی که در دامنه ی ادراک حسی ما در نمی آید به نوعی مجرد نامیده می شود مجرد یعنی خالی و ندار. کسی که همسر ندارد را مجرد می نامند چون فاقد همسر است و موجودی که از عالم اجسام مادی بیرون بوده و به اصطلاح فلسفی فاقد ماده است مجرد نامیده می شود»1⃣
👈توضیح:
تجرد نفس و روح انسان ادعایی است که فلاسفه و صوفیه مطرح کرده اند در حالی که این مسأله از مسائل غیبی است و اطلاع از آن وابسته به مراجعه به کلام آفریننده روح است. یا منوط به رجوع به معصومین علیهم السلام است زیرا که آنان علمشان را از خالق روح اخذ کرده اند، و واضح است که امور غیبی و توقیفی مانند کیفیت روح و یا خصوصیات بهشت و جهنم و یا وقایع معراج پیامبر علیه و آله السلام و نظایر آن جایگاه عقل نیست زیرا مقدمات علمی لازم در نزدش موجود نیست و عقل نسبت به آنچه که اطلاعات کافی ندارد نمی تواند واقع را کشف نماید و بدون مقدمات علمی تنها به تخمین و گمانه زنی می رسد.
قَالَ رَبُّكَ لِلۡمَلَـٰٓئِكَةِ إِنِّي خَٰلِقُۢ بَشَرٗا مِّن صَلۡصَٰلٖ مِّنۡ حَمَإٖ مَّسۡنُونٖ*فَإِذَا سَوَّيۡتُهُۥ وَنَفَخۡتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُۥ سَٰجِدِينَ(حجر/۲۹-۳۰)
مرحوم طبرسی می نویسد: «نفخ دمیدن باد در چیزی است هنگامی که خدا روح را در بدن انسان وارد ساخت در حقیقت روح را در آن دمید در اینجا روح آدم را اضافه ی به خودش میکند برای شرافت مقام آدم و تکریم ،او و اضافه مذکور برای ملک است»2⃣
جمله دمیدن روح در جسم حضرت آدم علیه السلام حکایت از عدم تجردش میکند زیرا:
👈رفتن روح در قالب بدن به معنای حد خوردن روح و مقداری بودن آن است.
👈رفتن روح در قالب تن حکایت از ترکیب میان آن دو میکند.
👈رفتن روح در قالب بدن حکایت از زمانی و مکانی بودن آن میکند.
👈دخول روح در بدن و خروج آن در هنگام وفات دلالت بر حرکت و انتقال میکند.
در این باب (تغیّر، تجزی و محدودیت ما سوی الله )احادیث فراوانی وجود دارد که دلالت بر حدوث و دارا بودن صفات مادی برای غیر خدا دارد و یا به دلالت مطابقی یا التزامی بر عدم تجرد غیر خداوند اذعان دارد که به اختصار به ذکر حدیث نورانی از آقا جوادالائمه علیه السلام بسنده می کنیم:
أَنَّ مَا سِوَى اَلْوَاحِدِ مُتَجَزِّئٌ وَ اَللَّهُ وَاحِدٌ لاَ مُتَجَزِّئٌ وَ لاَ مُتَوَهَّمٌ بِالْقِلَّةِ وَ اَلْكَثْرَةِ وَ كُلُّ مُتَجَزِّئٍ أَوْ مُتَوَهَّمٍ بِالْقِلَّةِ وَ اَلْكَثْرَةِ فَهُوَ مَخْلُوقٌ دَالُّ عَلَى خَالِقٍ
امام جواد علیهالسلام فرمودند:
«غیر از خدای واحد همه چیز(مثل روح) دارای اجزا است و خداوند واحد احد است نه جزء دارد و نه قابل تصور و توهم به کمی و زیادی می باشد . هر چیز متجزی و قابل تصور به کمی و زیادی مخلوق است و دلیل بر وجود خالق خود می باشد.»3⃣
📚منابع:
1⃣هفت روز در بهشت(انسان شناسی جهان شناسی)ص۳۰/محمد حسن وکیلی/ناشر: انتشارات موسسه جوانان آستان قدس رضوی ۱۳۹۷
2⃣مجمع البیان ج۶ ص۵۱۶/فضل بن حسن طبرسی/ناشر:ناصر خسرو/تهران۱۳۷۲
3⃣الکافی ج۱ ص۱۱۶/محمد بن یعقوب کلینی/ناشر:دارالکتب الاسلامیة/تهران
(برگرفته از کتاب نقدی بر تصوف نوشته استاد سید محمود هاشمی نسب ص۱۳۸/ناشر:خسرو خوبان/تهران۱۴۰۰)
#توحید_اهلبیت_علیهم_السلام
#عرفان_تصوف
#محمد_حسین_طهرانی
#محمد_حسن_وکیلی
#تصوف_حوزوی
@sonnat_voice
سعادت در پیروی از اهل بیت علیهم السلام است
امام باقر علیه السلام فرمودند:
«به وسیله ما خدا بندگی می شود. و به وسیله ما خدا شناخته می شود. و به وسیله ما توحید خداوند متعال تحقق می یابد. و حضرت محمد صلی الله علیه و آله حجاب خدای متعال است»
علامه مجلسی رضوان الله علیه:
«بدان هر چه خیر و خوبی هست ما در اخبار ائمه معصومین علیهم السلام یافته ایم؛ چه، هیچ حکمتی از حکمت های الهی نیست مگر این که در اخبار اهل بیت ایشان برای مردمان بیان و شرح شده است، به شرط آن که فرد دارای دلی سالم و خردی درست باشد و اندیشه اش، با پیمودن کجراهه ها و کوره راهها، به انحراف کشیده نشده(به خلاف فلاسفه عرفای وحدت وجودی) و قوه فهم و درک او با افکار منحرفان و تباهکاران خو نگرفته باشد.
راه رسیدن به رستگاری و دست یافتن به خوشبختی ها، برای کسی که پرده هوی و هوس را از دیده بصیرت خویش کنار زده و در درست کردن نیتش به پروردگار خود توسل جسته باشد، در این اخبار روشن و هویدا گشته است.
خداوند تعالی فرموده است: «و آنان که در راه ما جهاد و تلاش کنند البته ما راههای خود را به آنان نشان می دهیم»عنکبوت۶۹
و محال است که خداوند تعالی خلاف وعده خود عمل کند به شرط آن که از درهایی وارد شوند که خداوند دستور داده است از آنها وارد شوند»1⃣
📚منبع:
1⃣العقائد ص۸۵ /محمد باقر مجلسی/ناشر:موسسة الهدی للنشر و التوزیع/۱۴۲۰ ه ق
#فلسفه_عرفان
#انعدام_دین_با_فلسفه_و_عرفان
#علامه_مجلسی
@sonnat_voice
هدایت شده از تحقیقی پیرامون فلسفه،عرفان و تصوف
تحریف به زیادت در ذیل دعای عرفه
در قسمت آخر این دعای شریف بعد از ذکر و تکرار: یا رب، یا رب.. یک سلسله کلماتی ممتد و طولانی به اصل سیاق کلام دعا اضافه شده، و از این جمله آغاز میشود «إلهي انا الفقیر فی غنای...»تا پایان آنچه در مفاتیح الجنان آمده است.
این موضوع قابل توجه است از اینکه این اضافات از بیانات امام عليه السلام باشد اعتبار آن ضعیف است و به دلائلی که در این مختصر از اقوال بزرگان ذکر می شود.
جهت سندی:
۱-شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان در پایان اصل دعای روز عرفه امام حسین علیه السلام چنین آورده است:
امام عليه السلام پس از تکرار بسیار از ذکر یا رب، کسانی که در اطراف آن حضرت بودند و همه به دعای آن بزرگوار متوجه بودند و آمین می گفتند و صداهای آنان به گریستن بلند بود تا غروب کرد آفتاب و به جانب مشعرالحرام روانه شدند.
👈🏻اکنون از این بیان که مرحوم شیخ در پایان اصل این دعا آورده معلوم می شود که پایان این دعا تا همین ذکر یا رب در همان غروب روز عرفه بوده و کاروان بعد از خواندن اصل دعا هنگام غروب به سوی مشعرالحرام رهسپار شدند. و دیگر مجالی برای خواندن این سلسله ممتد از اضافات نبوده است.
اما مرحوم شیخ گویا علت اینکه این اضافات را در پیرو این دعا آورده چنین یادآور شده که تنها استناد به کتاب شریف اقبال کرده است که آنهم از قول علامه مجلسی رد شده است، و چنین می فرماید که در نسخه اصلی کتاب اقبال چنین اضافاتی نیامده و در چاپهای بعد این اضافات پیوست داده شده.
۲-علامه مجلسی نیز می فرماید: در «بلد الأمين» از کفعمی و ابن طاوس (در مصباح الزائر) این دعای شریف را نقل کرده اند و لكن قسمتی که از جمله: إلهي أنا الفقير في غنای تا پایان اضافات ذکر کرده اند در بعضی از نسخه های قدیمی اقبال یافت نشده است و عبارات آن موافق بیان معصومین علیهم السلام نیست، و همچنین این عبارات بر وفق مذاق صوفیه است که بعضی از مشایخ آنها بر این دعا اضافه کرده اند و با دخالت آنرا به اصل دعا ملحق نموده اند.
بنابراین معلوم گردید نه اینکه (سید ابن طاوس) این اضافات را خود در کتاب خود آورده، بلکه بعد که بعضی نسخ آن تجدید چاپ شده افرادی با نظر خصوصی و بدون مسئولیت که رعایت اصول اخلاقی و وجدانی نداشته اند این اضافات را به اصل دعا پیوست داده اند.1️⃣
۳-جلال الدین همایی(تصوف پژوه و مفسر مثنوی)در کتاب مولوی نامه خود در پاورقی می نویسد:
«تمام اين فقرات را عينا و بى كم و زياد در نسخه قديم كتاب «الحكم العطائية» ديده ام شامل دعوات و مقامات عرفانى «ابن عطاء الله اسكندرانى شاذلى» تاج الدين ابو الفضل احمد بن محمد صوفى عارف معروف سده هفتم هجرى كه وفات او را در ۷۰۹ ه. ق نوشته اند؛»2️⃣
👈🏻نکته:با مراجعه به نسخ خطی کتابخانه آستان قدس رضوی مشخص شده که نسخه ای که به تاریخ ۹۵۷ ه ق نوشته شده این ذیل را ندارد
آقای جواد قیومی اصفهانی نیز در مقدمه کتاب اقبال می نویسد:نسخه فوق اقدم نسخ موجود است.3️⃣
۴-آیت الله شبیری زنجانی می فرمایند:«ذیل متن دعای شریف برگرفته از عبارات ابن عطا الله اسکندرانی از اکابر صوفیه در کتاب «الحكم العطائية» است.4⃣
۵-آقای محمد حسین طهرانی نیز با قبول این که این فقرات مورد بحث متعلق به مناجات تاج الدین ابن عطاء الله اسکندرانی(سنی مالکی) است، عبارات وی را نشانه توحید محض نویسنده می داند5⃣
حال سوال از ایشان این است که چگونه می شود فردی به توحید محض دست پیدا کند ولی ولایت مولای متقیان علیه السلام،عدالت خدا و.. را قبول نداشته باشد در نتیجه باید به این توحید شک کرد!
جهت متنی:
قسمت «إلهي تَرَدُّدي في الآثارِ يُوجِبُ بُعدَ المَزارِ» وبعد آن دارای اضطراب و دوگانگی در متن است بدین صورت که:
در ابتداء می گوید:«خدای من تامل و رفت وآمد من در آثار الله موجب بعد و دوری من از تو می شود»
و در انتهاء می گوید:«خدایا تو امر کردی مراجعه به آثار و آیات را»
بنابراین خداوند امر کرده به آنچه که موجب بعد و دوری از خودش می شود و این امر معقول نیست چون معقول نیست که خدا امر کند به کاری که باعث دوری عبد از او شود و این بعد و دوری با روایاتی که دلالت بر انحصار معرفت الله در آثار و آن آیات(آل عمران:۱۹۰) و روایاتی که خلق را ترغیب به تفکر در آیات می کند معارضه دارد.
📚منابع:
1️⃣بحارالانوار ج۹۵ ص۲۲۷-۲۲۸/محمد باقر مجلسی/ناشر:دار احیاءِ التراث العربی/بیروت
2️⃣مولوی نامه مقدمه ج۲ص۱۸/جلال الدین همایی/ناشر:نشر هما/تهران
3️⃣الاقبال بالاعمال ج۱ ص۲۱/علی بن موسی بن طاووس/مصحح:جواد قیومی اصفهانی/مرکز النشر التابع لمکتب الاعلام الاسلامی/قم۱۳۷۶
4⃣جرعه ای از دریا ج۳ ۲۵۶/سید موسی شبیری زنجانی/ناشر:موسسه کتاب شناسی شیعه
5⃣الله شناسی ج۱ ص۲۵۳/محمد حسین طهرانی/ناشر:علامه طباطبایی/مشهد
#امام_حسین_علیه_السلام
#دعای_عرفه
#توحید_اهل_بیت_علیهم_السلام
#عرفان_تصوف
#محمد_حسین_طهرانی
#تزویر_در_عرفان
@sonnat_voice
💠قواعد توحیدی در بیان امام هادی علیه السلام
[تحف العقول] ، عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ اَلثَّالِثِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ:
🔸 إِنَّ اَللَّهَ لاَ يُوصَفُ إِلاَّ بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ
🔸وَ أَنَّى يُوصَفُ اَلَّذِي تَعْجِزُ اَلْحَوَاسُّ أَنْ تُدْرِكَهُ وَ اَلْأَوْهَامُ أَنْ تَنَالَهُ وَ اَلْخَطَرَاتُ أَنْ تَحُدَّهُ وَ اَلْأَبْصَارُ عَنِ اَلْإِحَاطَةِ بِهِ
🔸نَأَى فِي قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فِي نَأْيِهِ
🔸كَيَّفَ اَلْكَيْفَ بِغَيْرِ أَنْ يُقَالَ كَيْفَ وَ أَيَّنَ اَلْأَيْنَ بِلاَ أَنْ يُقَالَ أَيْنَ هُوَ مُنْقَطِعُ اَلْكَيْفِيَّةِ وَ اَلْأَيْنِيَّةِ
🔸اَلْوَاحِدُ اَلْأَحَدُ جَلَّ جَلاَلُهُ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ.
اصول توحیدی که در این روایت شریف بیان شده عبارت است از:
۱_ انحصار راه شناخت و توصیف خداوند به بیان وحی. ( پس از قبول وحی از طریق عقل)
۲_ عدم قدرت عقل و حس بشر بر نیل و احاطه به پروردگار. ( عقل فقط قدرت بر اثبات ذات پروردگار دارد، نه احاطه بر او و توصیف او ، همچانکه چشم و حس بشر از ادراک حسی ذات حق عاجز است)
۳_ خداوند هم سنخ با خلق نیست تا قرب و بعد مکانی با خلق داشته باشد، به همین جهت در عین حال که نزدیک به خلق است از حیث احاطه بر خلق، از آن دور است از حیث عدم سنخیت و تشابه
۴_ خداوند خالق کیفیت و مکان است یعنی این دو حقیقت را از کتم عدم به وجود آورده است پس خود او کیفیت و مکان نداشته و ندارد.
۵_ خداوند یگانه است و هیچ چیز همانند او نیست و حتی نامهای او نیز مقدس از درک عقل بشر است.
🔺اما صوفیه و فلاسفه اساس خداشناسی خود را بر تشبیه و قیاس و تفکر در ذات حق تعالی بنا گذاشته و به عقائدی همچون وحدت وجود و قدم عالم و ... معتقد گردیده اند.
#عرفان_تصوف
#روایات_مذمت_صوفیه
#توحید_اهل_بیت_علیهم_السلام
@sonnat_voice
⛔️ابن عربی:
پیامبر صلی الله علیه[و آله] وفات نمود و کسی را به عنوان جانشین انتخاب نکرد.
(و لهذا مات رسول الله صلی الله علیه[و آله] و ما نص بخلافة عنه الی احد و عینه...)1️⃣
👈🏻حدیث غدیر در منابع اهل سنت:
احمد بن حنبل:۴۰سند
ابن حجر عسقلانی:۲۵سند
نسایی:۲۵۰ سند
ابوسعید سجستانی:۱۲۰ سند
👈🏻احتمال تحریف کتاب فصوص الحکم
شاید عده ای برای تبرئه ابن عربی قائل به تحریف کتب وی باشند ولی این سخن صحیح نمی باشد زیرا این گونه مطالب در نسخه های خطی وی موجود است و با احتمال تحریف دیگر هیچ اعتباری برای نوشته های وی نمی تواند باشد.
👈🏻آیا ابن عربی تقیه کرده است؟!
ابن عربی در مقدمه فصوص الحکم خود مدعی است که این کتاب را در عالم مکاشفه بین خود و پیامبر از ایشان دریافت کرده و مامور تبلیغ آن است:
«من رسول خدا صلی الله علیه [و آله]و سلم» را درمبشره ای دیدم که در دستش کتابی بود، و به من فرمود: این کتاب فصوص الحکم است، آنرا بگیر و به مردم برسان تا از او نفع برند. من گفتم: شنیدم و اطاعت نمودم»2️⃣
📚منابع:
1️⃣فصوص الحکم ص۱۶۳/محی الدین ابن عربی/ناشر: الزهرا علیها السلام/چاپ دوم۱۳۷۰
2⃣همان/ص۴۷
#ابن_عربی
#عرفان_تصوف
@sonnat_voice
✅رد قول صوفیه(جبرگرایی)در کلام امام کاظم علیه السلام
امام کاظم علیه السلام در پاسخ به اینکه معصیت از جانب کیست فرمودند:
«از سه حالت خارج نیست : یا از جانب خداست و این دور از مولای کریم است که بنده را به خاطر گناهی که مرتکب نشده است عذاب نماید. و اگر این گناه به شراکت خداوند و بنده صورت پذیرد، باز هم پسندیده نیست که شریک قوی به شریک ضعیف ظلم کند؛ بنابراین گناه فقط از جانب عبد می باشد و خود اوست که بدون دخالت خداوند گناه می کند. حال اگر خداوند او را عذاب کند به خاطر گناه اوست و اگر او را عفو کند به بخشش و کرم عمل نموده است.»1️⃣
❌ابن عربی می نویسد:
فما فی الوجود طاعة و لا عصیان ولا ربح ولاخسران..الا و هو مراد للحق تعالی و کیف لا یکون مرادا له، و هو اوجده2⃣
❌آقای محمد حسین طهرانی می نویسد:
به بیان متالهین فعل روح القدس بلکه فعل هر فاعلی عین فعل الهی است3⃣
این کلام آقای طهرانی بر طبق مبناي وحدت شخصي وجود مي باشد يعني بنابر مبناي ايشان – وحدت شخصي وجود – ديگر اختيار در افعال براي انسان بي معنا مي شود.
❌ آقای جوادي آملي مي گويند:
«قرار دادن توحيد افعالي در عرض اقوال اشاعره مجبره و معتزله مفوضه و حکماي اماميه که معتقد به امر بين الامرين اند، بي تناسب است زيرا همه ممکنات اعم از انسان و غير آن بنابر سه مبناي اول حقيقتا موجود خارجي اند اگر چه وجودي ضعيف و فقير داشته باشند، يا فقر و ربط محض باشد که هيچ ذاتي و حقيقتي براي آن جز ربط به واجب و غني محض نباشند.
امّا بنابر مشرب چهارم که همان توحيد افعالي مورد بحث در عرفان نظري و مورد شهود در عرفان عملي است، ممکن را وجودي جز وجود مجازي نيست يعني اسناد وجود به ممکن اسناد حقيقي نيست بلکه مانند اسناد جريان به ناودان است که گفته مي شود «ناودان جاري شد» زيرا بر اساس مشرب عرفاني، موجود امکاني مرآتي است که در خارج هيچ وجودي براي آن نيست ولي اين موجود امکاني با اين شرايط به راستي از صاحب صورت حکايت مي کند پس در اين صورت معناي نفي جبر و تفويض از اين صورت مرآتي از باب سالبه بانتفاء موضوع است و اثبات امري متوسط بين افراط و تفريط براي اين صورت مرآتي از باب مجاز در اسناد است، زيرا قول به نفي جبر و تفويض نسبت به صورت مرآتي که وجودي براي آن در خارج نيست، قضيه ي سالبه اي است که سالبه بودن آن به انتفاي موضوعش است و قول به مختار بودن اين صورت مرآتي درافعالش با اعتقاد به عدم وجود خارجي براي آن قضيه اي است که اسناد محمول آن به موضوعش مجاز عقلي است.4⃣
📚منابع:
1️⃣عیون اخبار الرضا ج۱ ص۱۳۸/محمد بن علی بابویه(صدوق)/مصحح:مهدی لاجوردی/ناشر:جهان/تهران
2⃣فتوحات المکیه ج۱ ص۳۷/محی الدین ابن عربی/ناشر:دار صادر/بیروت
3⃣توحید علمی و عینی ص۱۷۳/محمد حسین طهرانی/ناشر:علامه طباطبایی/مشهد
4⃣علی بن موسی الرضا علیه السلام والفلسفة الالهیة ص۸۴/عبدالله جوادی آملی/ناشر:اسراء/قم
#احادیث_امام_کاظم_علیه_السلام
#عرفان_تصوف
#جبرگرایی
@sonnat_voice
صحبت های دو نفر از اعضای محترم کانال
شما بزرگواران می توانید به صورت ناشناس انتقادات و پیشنهادات خود را نسبت به مطالب کانال به آدرس زیر ارسال نمایید👇
https://harfeto.timefriend.net/16750254869358
آیتالله العظمی خویی (رضوان الله علیه) و ترک تدریس اسفار
إني كنت برهة من الزمان مشتغلا بتدريس الأسفار ثم تنبهت بعون اللّه و منه بأن أدنى الضرر و الفساد الناشئ منه أن الإنسان المشتعل به لا يهتم بالآثار النبوية و الأحاديث الإمامية و يزعم أنها قشريات موهونة فتركت تدريسها تمسكا بالأئمة الطاهرة (صلوات اللّه عليهم أجمعين)
از مرحوم آیت الله خویی نقل شده که می فرمودند:
مدتی اسفار می گفتم سپس آگاه شدم که کمترین ضرر و فساد ناشی از آن،بی اعتنایی به آثار نبوی و احادیث امامان علیهم السلام است تا آنجا که انسان می پندارد آنها(احادیث ائمه علیهم السلام)قشریانند.
به این خاطر تدریس اسفار را رها نمودم و به ائمه طاهرین صلوات الله علیهم متمسک شدم.
📚منبع:
أصول مهذبة ص۲۸-۲۹/غلامحسین مجتهد تبریزی/ناشر:چاپخانه طوس/چاپ اول مشهد
#فلسفه_عرفان
#انعدام_دین_با_فلسفه_و_عرفان
#آیت_الله_خویی
#ملاصدرا
@sonnat_voice
⭕️ آیا شعر کجایید ای شهیدان خدایی … متعلق به مولوی است؟
در مطالب پیشین اشاره شد که مولوی عزاداري بر سيدالشهدا را تخطئه می کنند. مولوی عزاداری اهل حلب را ناشی از غفلت و كم معرفتي آنان می داند و عزادارن از دید وی دین تباه و خرابی دارند!
اما برخی با تکیه بر ابیات زیر که منتسب به وی است، تلاش می کنند تا دیدگاه مولوی درباره عزاداری امام حسین علیه السلام را تعدیل کنند:
کجایید اى شهیدان خدایى ### بلاجویان دشت کربلایى
کجایید اى سبک روحان عاشق ### پرنده تر ز مرغان هوایى
کجایید اى شهان آسمانى ### بدانسته فلک را درگشایى …
استاد ذبیح الله صفا، شخصیّت برجستهٔ ادبی در ایران معاصر و ملقب به «پدر تاریخ ادبیات ایران» در کتاب تاریخ ادبیات ایران می نویسد :
« مجموع ابیات مثنوی در نسخه های مختلف آن از بیست و شش یا بیست و هفت هزار بیت تا ۳۲۰۰۰ بیت است و معلومست که ابیات الحاقی که بعد از مولوی در آن راه جسته این اختلاف عظیم را در نسخ باعث گردیده است ، و آثار کدامیک از شاعران بزرگ فارسی زبانست که دستخوش چنین تصرفاتی نشده باشد؟
… به مولوی غزلها و اشعاری درعهد صفویه نسبت داده اند که دلالت بر تشیع او می کند و حال آنکه او سنی و فقیه حنفی بود و پیداست که این اشعار که نمونه هایی از آنها را قاضی نورالله در مجالس المومنین آورده، از مجعولات (دراویش و صوفیانِ ) شیعه و مخصوصاً از مخترعات عهد صفوی است.»
دیوان شمس به دلیل حجمِ گسترده، تشویش و اغلاق نسخ، هنوز به تصحیح قابل اعتمادی نرسیده است. در تصحیح فروزان فر، ده نسخه خطی را در تصحیح دیوان شمس به کار گرفته است. بر اساس فهرست توصیفی فروزانفر – که در مقدمه ی جلد اول دیوان کبیر آمده – می توان دریافت که وی نسخه ی «فذ» یعنی نسخه ی قونیه مورخ ۷۷۰ را به دلیل این که کامل ترین نسخ است و تعداد اشعار آن از همه بیشتر، در استنساخ مبنای کار قرار داده است. بنابراین مبنا و روش فروزانفر، حجیم ترین نسخه بوده است و نه معتبر ترین و قدیمی ترین آن که البته این روش مورد نقد نسخه شناسان و ادیبان دیگری مثل مجتبی مینوی قرار گرفته است.
از سوی دیگر، تعلیقات مرحوم فروزانفر درباره این اشعار (کجائید ای شهیدان خدایی) نشان می دهد که آنها در نسخه های معتبر و قدیمی قو(نسخه موزه قونیه که از روی نسخ دست اول استنساخ شده است)، قح(نسخه کتابخانه گدک احمد پاشا) و عد(نسخه کتابخانه اسعد افندی در سلیمانیه که از روی نسخ دست اول استنساخ شده است) وجود ندارد، و به قول مجتبی مینوی، انتساب آن به مولوی مردود است و نمی توان از این اشعار برای تحلیل دیدگاه های مولوی بهره جست.
#عرفان_تصوف
#مولوی_بلخی
@sonnat_voice
هدایت شده از تحقیقی پیرامون فلسفه،عرفان و تصوف
عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهدا علیه السلام.pdf
1.37M
📚عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهدا علیه السلام
✏️نویسنده:سید محمود هاشمی نسب
تعداد صفحات:۱۱۶ صفحه
زبان:فارسی
👈مقدمه نویسنده:
یکی از باورهای اصیل شیعی عزاداری و گریه بر سیدالشهدا(علیه السلام) است که برخاسته از سنت پیامبر و اهل بیت (عليهم السلام) می باشد این امر نزد شیعیان به قدری روشن و شفاف است که هرگز نیازی به اقامه دلیل و برهان ندارد و تنها کسانی که با این فرهنگ غنی و تاثیر گذار مخالفت کردند بنی امیه و دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) بودند که از ترس انتشار جنایات و انحرافاتشان با تمام قدرت با این موج بیدارگر به مبارزه برخاستند و متاسفانه بعضی از فرقه ها مانند صوفيه با آنان همراهی نمودند و در میان جامعه با شبهه افکنی، عده ای از عوام را تحت تاثیر قرار دادند
این نوشتار پاسخی است به مقاله ای با عنوان عاشورا روز حزن با سرور سیدالشهدا(عليه السلام)» که توسط آقای وکیلی نوشته شده و در فضای مجازی منتشر گردیده.
#پیشنهاد_دانلود
#امام_حسین_علیه_السلام
@sonnat_voice
جایگاه شیخ احمد احسائی در انحرافات
مرحوم سید هاشم معروف الحسنی در کتاب تشیع و تصوف می نویسد:
معصومعلیشاه در کتاب طرائق ضمن رد باییگری و بهاییگری از شیخ احمد احسانی متوفا به سال ١٢٤٦ه تمجید بسیار کرده و درباره زهد و تقوای شیخ شرحی از پدرش نقل کرده وسید کاظم رشتی را که شاگرد و جانشین شیخ بوده ستوده و در صفحه ۳۳۸ و ۳۳۹ جلد سوم طرائق نوشته است:
«.... پس از فوت مرحوم شیخ و سید قدس سرهما جمعی که پیروان آن دو بزرگوار بودند متفرق به دو فرقه شدند، یکی به نام رکنیه (منظورش شیخیه است که معتقد به رکن رابعند) و دیگری بابیه و نیز به نوشته میرزا جلال الدین شیرازی ملقب به مجد الاشراف قطب فرقه صوفیان ذهبی اشاره کرده که در نامه خود از او به عنوان شامخ الفضائل والاوضاف شيخ الشیوخ یاد کرده و از سوی وی مأمور اطراف ایران شده است، در حالی که شیخ احمد احسایی چنان که مخالفان او که اکثر از برجستگان علمای دینند نوشته اند در شرح زیارت جامعه راه غلو پیموده و برخی از ضروریات دین را انکار کرده و از جمله گفته است معاد و حشر و نشر با بدن هور قلیائی است و همین سخنان و اعتقادات باعث شده است که از سوی اکابر علما مانند مرحوم شهید ثالث، شیخ جعفر کاشف الغطاء، مؤلف جواهر و مؤلف ضوابط و جمع دیگری از اعاظم مراجع دین تکفیر گردد.
یادآوری می شود که علی محمد شیرازی مؤسس بابیه و کریمخان کرمانی رئیس شیخیه از شاگردان سید رشتی مذکور بوده اند و به گفته مؤلف روضات الجنات غائله بابيه، بهائیه، ازليه، شیخیه، کریمخانی ها و کشتارهایی که به وسیله این دسته ها انجام گرفته دودهایی بوده که همه از کنده شیخ احمد احسایی برخاسته است»
📚منبع:
تصوف و تشیع ص۱۵۳/سید هاشم معروف الحسنی/ترجمه:محمد صادق عارف/ناشر:موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی/۱۴۰۰
#عرفان_تصوف
#غلات
@sonnat_voice
کتاب محک در میزان یا عیار سنجی علمی صوفیان.pdf
3.74M
📚معرفی کتاب محک در میزان عیار سنجی علمی صوفیان(تصحیح شده)
بسمه تعالی:
در سال ۹۹ کتابی ارزشمند به نام «سیری در آثار علامه سید محمد حسین طهرانی» توسط استاد سید محمود هاشمی نسب به چاپ رسید که حاوی نقد بعضی از آراء آقای سید محمد حسین طهرانی بود که این امر موجب شد مریدان ایشان در پاسخ کتابی به نام «محک» منتشر کنند که حاوی مطالبی بی پایه و بی اساس بود حال نویسنده در جواب سخنان غیر علمی آنان نوشتاری را به نام «کتاب محک در میزان یا عیار سنجی علمی صوفیان» گرد آوری کرده است امید آنکه مورد استفاده حق جویان قرار گیرد وسستی عقائد مدعیان عرفان بر همگان روشن گردد.
این اثر تا کنون به چاپ نرسیده است.
#عرفان_تصوف
#اختصاصی_کانال
#محمد_حسین_طهرانی
#تزویر_در_عرفان
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
هدایت شده از آیت الله بحرالعلوم میردامادی
⭕️ اهلتصوّف، به نام عرفان حتی گاهی در لباس روحانیت، انسانهای سادهلوح را با کلمات زیبا و کلمات فریبنده، فريب میدهند و به رواج بازار تصوّف میپردازند.
📢 میگويند: بیایید شهود اینجاست، بیایید بصیرت اینجاست، خدا دیدن اینجاست، بعد که انسان جذب میشود میبیند، این مکتب، مکتب تصوّف است، مکتب عرفان واقعی متّخذ از قرآن و عترت نیست، تصوّفی است که ذمّ آن در روایات و اخبار فراوان آمده و متأسفانه گاهی به حوزهها نيز این فریب و این خدعه و نیرنگ کشیده میشود.
⚠️ طلبهای دنبال خداشناسی است، دنبال بصیرت الهیّه است، دنبال نورانیت و کمال است، همین کلمات فریبنده او را فريب میدهد، عاقبت بعد از چند سال میبیند که این آقا در کلاسهای اهلتصوّف تعلیم میبیند، شاگرد امام صادق علیه السلام، طلبهی حوزههای علمیه، طالب نورانیت و کمال، اما شاگرد صوفیّه و دراویش شده است.
🎙آیت الله سید محمود بحرالعلوم میردامادی دامظله
{ @AyatollahBahrololom }