eitaa logo
به سوی سماء
934 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
464 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از به سوی سماء
ای دل عزیزم تو را نیز نبوتی است که گاه از صخر‌ه‌های جبل النور بالا ‌می‌رود و در تنهایی حراء به انتظار وحی می‌نشیند. @sooyesama
همه عالم خدا را نشان می‌دهد اما ما نمی‌فهمیم، معنی تسبیح هم همین است. خداوند تبارک و تعالی ما را برای تسبیح خلق کرد؛ برای آن تسبیح کلّی که در این روز مبعث حاصل می‌شود، لذا درخت عالم روز مبعث به ثمر می نشیند. خداوند این عالم را که خلق کرد مانند یک درخت است؛ یک درخت بی‌نهایت که میوه آن مبعث است، یعنی بعثت پیغمبر. همین هم که خداوند فرمود: «لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ»... لذا این مبعث نه تنها بهترین میوه عالم، بلکه اصلا غایت خلقت خداوند تبارک و تعالی در روز مبعث است. بنابراین حضرت خاتم وقتی مبعوث شد به رسالت، می‌بینی که این درخت عالم به ثمر نشست و میوه داد. @sooyesama @malakedaei
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن‌جا ز پس صبر تو را او به سر صدر نشاند و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند @sooyesama
ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺑﻪ ﺣﺞ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ‌تﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﺷﺸﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺣﺎﺟﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﺟﯽ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﮕﺮ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ، ﮐﻔﺸ‌ﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺩﻣﺸﻖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﯿﺎﻣﺪ! ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻪ ﺩﻣﺸﻖ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﭘﺎﺭﻩ‌ﺩﻭﺯﯼ (ﭘﯿﻨﻪ‌ﺩﻭﺯﯼ) می‌کند. ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺍﯾﻨ‌ﮑﻪ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﺮﻓﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺣﺠﺎﺝ ﻓﻘﻂ ﺣﺞ ﺗﻮ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ؟ ﮔﻔﺖ ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺣﺞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﯼ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻋﺰﻡ ﺣﺞ ﮐﺮﺩﻡ. عیالم ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﻮﯼ ﻃﻌﺎﻡ ﻣﯽ‌ﺁﻣﺪ، ﻣﺮﺍ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﻭ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ‌ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﻌﺎﻡ ﺑﺴﺘﺎﻥ، ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻢ. ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﮔﻔﺖ: ﻫﻔﺖ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﺮﯼ ﻣﺮﺩﻩ ﺩﯾﺪﻡ. ﭘﺎﺭﻩ‌اﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻃﻌﺎﻡ ﺳﺎﺧﺘﻢ. ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺣﻼﻝ ﻧﺒﺎﺷﺪ. ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﺸﻨﯿﺪﻡ ﺁﺗﺸﯽ ﺩﺭ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺁﻥ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭهم ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﺪﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻔﻘﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺣﺞ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ. ( ﺗﺬﮐﺮﻩ ﺍﻻﻭﻟﯿﺎ) @sooyesama
ملک داعی به حقیقت می‌خواند. حقیقتی که عرش الهی را فرا گرفته و چونان سیلی از ساقه‌های عرش به اقیانوس عالم سرازیر می‌گردد؛ «کان عرشه علی الماء»؛ «ینحدر منی السیل و لا یرقی الی الطیر». او به «الرحمن» دعوت می‌کند که مستولی بر عرش است؛ «الرحمن علی العرش استوی». او داعی به یک چنین حقیقت فراگیر و گسترده‌ای است؛ «ان رحمتی وسعت کل شیء». ملک داعی در واقع همان جذبه الرحمن است که نغمه خوش‌آهنگ او عالم را به سوی حقیقت مستولی بر عرش فرا می‌خواند؛ «جذبة من جذبات الرحمن خیر من عبادة ثقلین» و آدم تنها مخلوقی است که نغمه داعی را می‌شنود و از قبرهای عوالم، یکی پس از دیگری مبعوث می‌گردد. تا اینکه با فنای در الرحمن، بر عرش مستولی می‌شود. شاید به همین جهت مبعث پیامبر خاتم (ص) در انتهای ماه رجب واقع شده است. گویی مبعث ختمی مرتبت، انعکاس نغمه داعی در بنیه آدمی است. (باتصرف و تلخیص) @sooyesama
مهم‌ترین مراقبات ماه شعبان: ۱- مناجات شعبانیه (ترجیحا سحر) ۲- صلوات شعبانیه (وقت زوال ظهر) ۳- ذکر «لا اله الا الله، و لا نعبد الا ایاه، مخلصین له الدین، و لو کره المشرکون»؛ هزار مرتبه در کل ماه؛ روزی ۳۳ مرتبه ۴- ۷۰ مرتبه: «استغفر الله و اسئله التوبه» ۵- ۷۰ مرتبه: « استغفر الله الذی لا اله الا هو الرحمن الرحیم الحی القیوم و اتوب الیه» ۶- روزه در حد توان (دست‌کم روز اول، سیزده، چهارده، پانزده و آخر ماه). ۷- صد مرتبه: «سبحان الاله الجلیل، سبحان من لا ینبغی التسبیح الا له، سبحان الاعز الاکرم، سبحان من لبس العز و هو له الاهل». بجای روزه روزهای دیگر، به‌نیت رجا. منبع: مفاتیح الجنان @sooyesama
امام باقر (ع) فرمود: حسین بن علی از کربلا به محمدبن حنفیه چنین نوشت: «بسم الله الرحمن الرحیم. من الحسین بن علی الی محمد بن علی و من قِبَله من بنی‌هاشم: اما بعد فکأن الدنیا لم تکن و کأن الآخرة لم تزل، و السلام». از حسين بن علي به محمد بن علي [حنفیه] و ديگر بني‌هاشم؛ اما بعد گویا که دنيا هرگز تحقق نیافته و آخرت هميشگي بوده است، بدرود. (كامل الزيارات، ص۷۵) @sooyesama
«بیت» جایی است که تعلق اصلی انسان به آنجاست. انسان برای انجام امور مختلف از خانه بیرون می‌رود اما در نهایت به خانه باز می‌گردد. خانه مانند قلب است که خون از او به سراسر بدن پمپاژ می‌شود و پس از انجام فعالیت‌های گوناگون به قلب باز می‌گردد تا تصفیه شود. چهاردیواری‌های مرسوم خانه بدن آدمی است. اما خانه حقیقت آدمی جایی است که اندیشه او بدان تعلق دارد. اندیشه آدم در هرچه مستقر باشد خانه حقیقی آدم همانجاست؛ خواه دنیا، خواه آخرت و خواه خداوند. اکنون می‌توان دریافت که «اهل بیت النبوه» به چه معناست. اهالی خانه نبوت کسانی‌اند که اندیشه و حقیقت آن‌ها در نبوت استقرار یافته است و پرداختن آن‌ها به امور گوناگون از بیت نبوت صادر می‌شود و به بیت نبوت باز می‌گردد. نبوت عبارت از یافتن حقیقت است. درنتیجه اهالی بیت نبوت کسانی‌اند که در ادراک خدا مستقرند و همواره از این جایگاه به امور گوناگون سرازیر می‌شوند و باز به همان یافت توحیدی باز می‌گردند. اکنون می‌توان تصور دقیق‌تری از این جمله داشت: «السلام علیکم یا اهل بیت النبوة». (باتصرف و تلخیص) @sooyesama
امام سجاد (ع): أنَّ لِلعَبّاسِ عِندَاللَّهِ مَنزِلَةٌ يَغبِطُهُ بِها جَميعُ الشُّهداءِ يَومَ القيامَةِ عبّاس را نزد خداوند منزلتي است كه در روز قيامت همه شهيدان بر آن رشك مي‌برند. (بحار الأنوار ، ج۲۲، ص۲۷۴) @sooyesama
مرحوم قاضی پس از سیر مدارج و معارج و التزام به سلوک و مجاهدۀ نفس و واردات قلبیّه و کشف بعضی از حجاب‌های نورانی، چندین سال گذشته بود و هنوز وحدتِ حضرت حق تعالی تجلّی ننموده بود و مرحوم قاضی به هر عملی که متوسّل می‌شد، این حجاب گشوده نمی‌شد. تا هنگامی‌که ایشان از نجف به کربلا برای زیارت تشرّف پیدا کرده و پس از عبور از خیابان عبّاسیّه و عبور از درِ صحن، در آن دالانی که میانِ در صحن و خود صحن است، شخص دیوانه ای به ایشان می گوید: ابوالفضل کعبۀ اولیاء است. مرحوم قاضی همین‌که وارد رواق مطهّر می شود، حال توحید به او دست می دهد و تا 10 دقیقه باقی می ماند؛ سپس که به حرم سیّدالشهداء علیه السلام مشرّف می‌گردد، در حالتی که دست‌های خود را به ضریح مقدّس گذاشته بود، آن حال قدری قوی‌تر دست می‌دهد و مدّت یک ساعت باقی می‌ماند. دیگر از آن به بعد مرتّباً و متاوباً و سپس متوالیاً حالت توحید برای ایشان بوده است. «جنگ خطّی»، شماره ۱۸، ص ۲۶۹ و ۲۷۰ (با تلخیص) @sooyesama
از امام جعفر صادق عليه السلام مروى است: ️در هر كربى (مشکلی) توسل به صاحب لواى سيد‌الشهدا عليه السلام به عدد نام شريف آن جناب (عباس= ۱۳۳): «يا كاشف الكرب عن وجه الحسين إكشف كربى بحق أخيك الحسين» (هزار و یک کلمه، كلمه۸۷۳) @sooyesama
[WWW.FOTROS.IR]ma97122904.mp3
42.84M
#سید_حمیدرضا_برقعی اشعاری زیبا در مدح امیرالمؤنین (ع)، حضرت زهرا (س) و قمر بنی‌هاشم (ع) @sooyesama
اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ اگر ملک سلیمانت ببخشند در آخر خاک راهی عاقبت هیچ @sooyesama
چون جناب مرحوم استاد الهی قمشه‌ای حکمت منظومه را شروع به تدریس کرد، به این و آن اطلاع دادیم که هر کس بخواهد از این خرمن خوشه بردارد و از این مخزن توشه بگیرد، مقتضی موجود است و مانع مفقود. به مدت قلیلی جمع کثیری در حدود پنجاه تا شصت نفر شرکت کردند، یک هفته دو تا نشد که حسن‌زاده یکه و تنها شد. نماز مغرب و عشا را به مرحوم الهی اقتدا کردم، بعد از ادای فریضه رو به من کرد و گفت: آقا! منظومه را نیاوردی؟ عرض کردم: چرا ولی کسی نیامد، فرمود: همیشه همین طور بود، محصل کو؟ مگر حوزه درس ما در محضر استاد آقا بزرگ غیر از این نحوه بود؟ منظومه را بده . باز کرد و شروع به تدریس فرمود. تا پس از مدت مدیدی بعضی از یاران باوفا رفیق راه شدند. و به همین روش بود، درسهایی که با استاد شعرانی و با دیگر اساتید داشتیم و اکنون که خودمان سمت تدریس را حائزیم، که «هر کسی پنج روزه نوبت اوست» به همین منوال است، در ابتدای شروع "یدخلون فی دین الله افواجا" و پس از چند روزی"لولّیت منهم فرارا". آری، مگر هر کس موفق است که از ابتدای طلوع فلق تا انتهای غروب شفق، بلکه تا ماورای غسق، دفتر دانش را ورق زند، ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء. (جمع پراکنده) @sooyesama
گفتمش عشق را شبی: راست بگو تو کیستی؟ گفت: حیات باقیم، عمر خوش مکررم گفتمش: ای برون ز جا، خانه تو کجاست؟ گفت: همره آتش دلم، پهلوی دیده ترم @sooyesama
حفظ ربط با كسى كه به صحت راه او اعتماد و اطمينان داريم نه تنها ما را از بسيارى از خطرات راه محافظت مى‌كند، بلكه در فهم درست معانى نيز بسيار دخيل مى‌باشد. ربط، بدون تبعيت استمرار نمى‌يابد. لازمه باقى ماندن ربط، تبعيت است. اگر انسان مخالفت و نافرمانى كند ربطش ضعيف شده، به‌تدريج از بين مى‌رود. آیت‌الله_یعقوبی_قائنی (سفینة الصادقین) @sooyesama
چهره توست هرچه هست هرچه در آینه نشست ماندی و رفت هرچه بود هرچه که جز تو می‌نمود @sooyesama
«الهی لم یکن لی حول فأنتقل به عن معصیتک الا فی وقت إیقظتنی لمحبتک» خدایا! مرا آن توان نیست که از [جایگاه] سرکشی‌ات جابجا گردم، مگر هنگامی‌که با محبت‌ات بیدارم نمایی. ..... نکته: «خاستگاه سرکشی» منِ موهوم انسان است و «جابجایی از آن» همان موت ارادی و فنای الهی است، که جز به جذبه محبتش میسور نیست؛ «یحبهم و یحبونه». تا که از جانب معشوقه نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره به‌جایی نرسد @sooyesama
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست همه جا خانه‌ عشق است چه مسجد چه کنشت @sooyesama
کی رفته‌ای زدل که تمنا کنم تو را کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را @sooyesama
کی رفته‌ای زدل که تمنا کنم تو را کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را چشمم به صد مجاهده آیینه‌ساز شد تا من به یک مشاهده شیدا کنم تو را بالای خود در آینهٔ چشم من ببین تا با خبر زعالم بالا کنم تو را مستانه کاش در حرم و دیر بگذری تا قبله‌گاه مؤمن و ترسا کنم تو را خواهم شبی نقاب ز رویت بر افکنم خورشید کعبه، ماه کلیسا کنم تو را... رسوای عالمی شدم از شور عاشقی ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را @sooyesama
پیدا شدی چو باد لطیف از بهار شاد شیدا شدم چو لاله که افتد به پیچ باد آهنگ رفتنت آمد بهار رفت دل نیز چو تو از این دیار رفت... @sooyesama
امام سجاد (ع): اتَّقُوا الْكَذِبَ الصَّغِيرَ مِنْهُ وَ الْكَبِيرَ فِي كُلِّ جِدٍّ وَ هَزْلٍ فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذَا كَذَبَ فِي الصَّغِيرِ اجْتَرَأَ عَلَى الْكَبِيرِ. از دروغ بپرهیز؛ خواه کوچک و خواه بزرگ؛ چه جدی و چه شوخی؛ زیرا کسی‌که بر گفتن دروغ‌های کوچک جرات یافت، به دروغ‌های بزرگ نیز جسور می‌شود. @sooyesama