هدایت شده از یک آیه در روز. گزیده
ادامه بحث شأن نزول
روایت دیگری درباره پوشیده بودن حضرت زهرا س در قیامت
☀️و. روایت شده است که حضرت علی ع از حضرت فاطمه س پرسید: آیا در میان سوالاتی که از پدرت داشتی از او پرسیدی که روز قیامت کجا او را ملاقات میکنی؟
حضرت زهرا س فرمود: بله؛ و به من فرمود: مرا کنار حوض [کوثر] بجوی! گفتم: اگر شما را آنجا نیافتم؟ فرمود: پس مرا سایهگزیده به سایه عرش پروردگارم مییابی و غیر من در آنجا سایه نگزیند. گفتم: باباجان! آیا مردم دنیا روز قیامت برهنهاند؟ فرمود: بله، دخترم. فرمود: آیا من هم؟ فرمود: بله و در آنجا کسی به دیگری توجه نمیکند.
حضرت فاطمه ادامه داد: در اینجا بود که گفتم: آن روز وای از شرم و حیا در پیشگاه خداوند عز و جل. اما از نزد وی بیرون نیامده بودم که به من فرمود: حضرت حبرئیل روح الامین بر من هبوط کرد و گفت: ای محمد! به فاطمه سلام برسان و او را آگاه کن که همانا از خداوند تبارک و تعالی شرم و حیا کرد پس خداوند هم از او حیا کرد و به او وعده داد که روز قیامت با دو حِلِّه از نور او را بپوشاند.
حضرت علی ع به حضرت فاطمه فرمود: پس ای کاش در مورد پسرعمویت هم سوال میکردی!
فرمود: چنین کردم؛ و پیامبر ص فرمود: همانا علی ع نزد خداوند گرامیتر از آن است که خداوند روز قیامت او را برهنه سازد.
📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج1، ص496-497؛
📚 طرف من الأنباء و المناقب، ص529
👈حدیث فوق همراه با سند و متن اصلی👉
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه بحث شأن نزول
روایاتی درباره پوشیده بودن حضرت #فاطمه_بنت_اسد (مادر #امیرالمومنین ع) در قیامت
☀️ز. امام صادق (عليه السّلام) روایت شده که فرمودند:
به راستى فاطمه بنت اسد مادر اميرالمؤمنين (عليه السّلام) نخستين زنى بود كه به سوى رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) هجرت كرد و از مكه به مدينه با پاى پياده آمد و از مهربانترين مردم بود نسبت به رسول خدا (صلّى الله عليه و آله).
یکبار شنيد كه رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) مىفرمايد: همانا مردم روز رستاخيز برهنه محشور شوند همچون روزى كه به دنیا آمدند.
گفت: واى از اين رسوایى.
رسول الله (صلّى الله عليه و آله) فرمود: من از خدا مىخواهم كه تو را پوشیده محشور كند.
و از آن حضرت شنيد كه از فشار قبر ياد مىفرمود، گفت: واى از آن ضعف و ناتوانى.
رسول الله (صلّى الله عليه و آله) به او فرمود: من از خدا درخواست مىكنم كه تو را كفايت كند و از فشار قبر آسوده كند.
و روزى به رسول الله (صلّى الله عليه و آله) گفت: من مىخواهم اين كنيز خود را آزاد كنم.
فرمود: اگر چنين كنى خدا به هر عضوى از او عضوى از تو را از دوزخ آزاد كند.
و چون بيمار شد به رسول الله (صلّى الله عليه و آله) وصيت كرد و سفارش كرد كه خادم او را آزاد كند. زبانش بند آمده بود پس به اشاره با رسول الله (صلّى الله عليه و آله) سخن مىكرد و رسول الله (صلّى الله عليه و آله) وصيتش را پذيرفت.
در اين ميان روزى رسول الله (صلّى الله عليه و آله) نشسته بود، که امير المؤمنين (عليه السّلام) گريان نزد او آمد. رسول الله (صلّى الله عليه و آله) فرمود: براى چه گريه مىكنى؟
عرض كرد: مادرم فاطمه مرد.
رسول الله (صلّى الله عليه و آله) فرمود: و به خدا سوگند مادر من هم. وشتابان برخاست تا وارد شد و نگاهى به پیکر او كرد و گريست.
سپس به زنها دستور داد او را غسل دهند و فرمود: چون از غسل او فارغ شديد تا مرا خبردار نکردهاید كارى نكنيد.
چون فارغ شدند به ایشان خبر دادند و آن حضرت يكى از پيراهنهاى خود را كه به تن مىپوشيد داد تا او را در آن كفن كنند و به مسلمانان فرمود: چون ديديد من كارى مىكنم كه پيش از آن با مردهاى نكردم سبب آن را از من بپرسيد.
چون زنان از غسل و كفن او فارغ شدند، رسول الله (صلّى الله عليه و آله) آمد و جنازۀ او را بر دوش گرفت و زير جنازۀ او بود تا او را به قبرش رسانيد و او را در كنار قبرش نهاد. سپس خود وارد قبرش شد و در آن دراز کشید. سپس برخاست و با دست خود او را گرفت و در قبرش نهاد و بر او خم شد و مدتى طولانى با او نجواکنان سخن مىگفت. از جمله اینکه به او گفت: پسرت، پسرت، [پسرت] . سپس از قبرش برآمد و خشت بر آن چيد و خود را روى قبرش انداخت و شنيدند كه مىفرمود: «لا اله الا الله»، بار خدايا من او را به تو مىسپارم، سپس برگشت.
مسلمانان به آن حضرت گفتند: ما ديديم شما كارهایى كرديد كه پيش از امروز نكرده بوديد.
فرمود: امروز نیکوییِ ابوطالب را از دست دادم. چنین بود كه اگر نزد او چيزى بود، مرا بر خود و فرزندانش مقدم مىداشت. من روزى از قيامت ياد كردم و از اين كه مردم در آن برهنه محشور مىشوند، گفت: واى از اين رسوائى! من ضمانت كردم كه خدا او را با تنِ پوشيده محشور سازد. و من از فشار قبر ياد كردم، گفت: واى از ناتوانى! و من ضمانت كردم كه خدا او را کفایت کند. پس بدین جهت بود که او را در پيراهنم كفن كردم و در قبرش خوابيدم. و بر او خم شدم و به او تلقين كردم آنچه را از او پرسش مىشد. از او پرسش شد از پروردگارش و پاسخ گفت: و پرسش شد از پیامبرش، و پاسخ گفت؛ و پرسش شد از ولیّ و امامش، زبانش به لکنت افتاد. من به او گفتم: پسرت، پسرت، [پسرت].
📚الكافي، ج1، ص453-454؛
📚خصائص الأئمة عليهم السلام، ص64-66؛
📚الخرائج و الجرائح، ج1، ص90- 91؛
📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج1، ص306
👈سند و متن حدیث فوق👉
☀️ح. این واقعه به طور مختصرتر در منابع اهل سنت از طریق بریده چنین روایت شده است:
@yekaye
👈ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه بحث شأن نزول
ادامه روایاتی درباره پوشیده بودن حضرت #فاطمه_بنت_اسد (مادر #امیرالمومنین ع) در قیامت
☀️ح. این واقعه به طور مختصرتر در منابع اهل سنت از طریق بریده چنین روایت شده است:
بریده میگوید: فاطمه بنت اسد از رسول الله ص شنید که میفرمود: مردم روز قیامت عریان محشور میشوند؛ پس گفت: وای از این رسوایی!
رسول الله ص به او فرمود: از خداوند میخواهم که تو را پوشیده برانگیزاند.
و از پیامبر ص شنید که از فشار قبر یاد میکرد، پس گفت: وای از ضعف و ناتوانی!
فرمود: از خداوند میخواهم که تو را از این امر کفایت کند.
و او زن صالحی بود که آب به خانه فاطمه علیه السلام میبرد و برای کمک به آان میرفت. و رسول الله ص بسیار میشد که به سراغش میرفت و در خانهاش استراحت میکرد.
و هنگامی که از دنیا رفت رسول الله ص پیراهن خود را بر او پوشاند و همراه او در قبر او دراز کشید؛ اصحابش گفتند: ندیدیم با کسی چنین کنی که با این زن کردی.
فرمود: بعد از ابوطالب کسی با من مهربانتر از او نبود؛ و همانا پیراهنم را بر تن او پوشاندم تا اینکه از حُلّههای بهشتی بر او پوشانده شود؛ و همانا همراه او در قبر دراز کشیدم تا خداوند فشار قبر را بر او آسان گرداند.
📚مرآة الزمان في تواريخ الأعيان (ابن جوزی)، ج3، ص316-317
👈سند و متن حدیث فوق
☀️همچنین فراز پایانی این واقعه (یعنی از آنجا که حضرت علی ع خبر رحلت مادرشان را به پیامبر ص عرض میکنند) از ابن عباس روایت شده است؛
که این روایت را علاوه بر بزرگان شیعه (همچون شیخ صدوق (م۳۸۱) در الأمالي (ص314-315) با سند متصل ، و نیز فتال نیشابوری (م۵۰۸) در روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج1، ص142 ، و طبری آملی (م۵۵۰) در بشارة المصطفی لشيعة المرتضی( ص241-242)) ،
اهل سنت نیز با سندهای متعدد در منابع فراوانی نقل کردهاند، مثلا در:
📚سير أعلام النبلاء، ج2، ص118
📚الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج4، ص1891
📚مقاتل الطالبيين، ص28
📚مناقب علي لابن المغازلي، ص131
📚الجوهرة في نسب النبي وأصحابه العشرة، ج2، ص39
📚الجامع لما في المصنفات الجوامع من أسماء الصحابة، ج6، ص350 .
و در منابع اهل سنت هم این نقل منحصر به ابن عباس نیست، بلکه در منابع ایشان از قول دیگران نیز آوردهاند مثلا در
📚أسد الغابة في معرفة الصحابة (ج7، ص212)
علاوه بر ابن عباس با سند متصل از دیگران هم آورده است.
@yekaye
👈سند و متن احادیث فوق👇
هدایت شده از یک آیه در روز. گزیده
☀️۶) الف. روایت شده است که یکبار حضرت فاطمه س نشسته بود که پیامبر ص آمد و کنار ایشان نشست و به ایشان گفت: چه شده که تو را ناراحت و غمکین میبینم؟
حضرت زهرا س فرمود: پدرم و مادرم به فدایت یا رسول الله! چرا گریان و غمگین نباشم در حالی که تو قرار است از ما جدا شوی.
فرمود: فاطمه جان! گریه نکن و غمگین مباش چرا که چارهای از این جدایی نیست.
پس گریه حضرت فاطمه س شدت گرفت و گفت: پدرجانم! [در محشر] کجا شما را ملاقات کنم؟
فرمود: بر روی تپه «حمد» در حالی که دارم شفاعت امتم را میکنم.
گفت پدرجانم.! اگر آنجا نیافتمتان؟
فرمود: در صراط در حالی که جبرئیل سمت راستم است و میکائیل سمت چپم و اسرافیل دامن مرا گرفته است و فرشتگان پشت سرم هستند و من ندا می دهم «امتم»؛ پس حساب بر آنان آسان شود. سپس چپ و راست خود را می نگرم و نگاهم به امتم و به هر پایمبری در روز قیامت میافتد که همگان مشغول خویشاند و میگویند «پروردگارا! خودم! خودم» و من میگویم: «پروردگارا! امتم امتم» پس اولین کسانی که به من ملحق میگردند تو و علی و حسن و حسین هستید؛ پس پروردگار عز و جل فرماید: ای محمد! اگر امت تو گناهانی به اندازه کوهها با خود آورده باشند همگی را مورد مغفرت قرار خواهم داد مادامی که به من شرک نورزیده باشند و به ولایت دشمن [من] تن نداده باشند.
📚الفضائل (لابن شاذان القمي)، ص121
👈متن حدیث👉
📚شبیه این مضمون، از حیث توجه پیامبر ص به حضرت فاطمه در قسمت شأن نزول (روایت «ه») گذشت وبا سند متصل اما بدون این فراز که پیامبر میفرماید همه به فکر خویشاند و من به فکر امتم، در كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر (ص36-38 ) آمده است؛
اما این فراز خاص که نشان میدهد پیامبر اکرم ص تنها کسی است که مشغولیت شدید روز قیامت، وی را به خود مشغول نکرده است، قبلا در حدیثی ذیل آیه ۵۶ سوره واقعه
(جلسه ۱۰۲۳، حدیث۱ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-56/)
گذشت؛
البته این مضمون در معتبرترین کتب اهل سنت ع هم آمده است؛ که در ادامه تقدیم میشود:
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️ب. در معتبرترین منابع اهل سنت روایت شده است که پیامبر اکرم ص فرمودند:
من سید مردم هستم در روز قیامت؛ و آیا می دانید چرا؟
وقتی همه مردم از اولین و آخرین در محلی واحد گرد آیند و صدای دعوتکننده الهی را بشنوند و دیدگانشان نافذ گردد و خورشید نزدیک شود، مردم از شدت غم و دردسر به حدی میرسند که تحمل و طاقتشان تمام شود؛ پس به هم میگویند: آیا نمیبینید اوضاع به چه حدی رسیده است؟ آیا کسی را نمییابید که نزد پروردگارتان شفاعتتان کند؟
آنگاه برخی به برخی دیگر میگویند: سراغ آدم برویم. پس سراغ حضرت آدم ع میآیند و به او میگویند: تو پدر انسانها هستی و خداوند تو را به دست خویش آفرید و از روحش در تو دمید و به فرشتگان دستور داد که بر تو سجده کنند، شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمیبینی که در چه وضعیتی هستیم و حال و روزمان به چه حدی رسیده است؟
آدم ع میگوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و او مرا از خوردن میوه آن درخت نهی کرد اما من سرپیچی کردم. خودم؛ خودم؛ خودم [یعنی: وای بر من؛ و باید به کار خودم برسم]. سراغ غیر من بروید؛ سراغ نوح بروید.
پس سراغ حضرت نوح ع میآیند و به او میگویند: تو اولین پیامبران به سوی اهل زمین هستی و خداوند تو را بنده شکور نامید؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمیبینی که در چه وضعیتی هستیم؟
نوح ع میگوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و و اگر دعای مستجابی داشتم همان دعایی بود که علیه قوم خودم کردم. خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ سراغ ابراهیم ع بروید.
پس سراغ حضرت ابراهیم ع میآیند و به او میگویند: تو پیامبر خدا و خلیل او در میان اهل زمین هستی؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمیبینی که در چه وضعیتی هستیم؟
حضرت ابراهیم ع میگوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و من در سه موقعیت ناچار دروغ گفتم. خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ سراغ موسی ع بروید.
پس سراغ حضرت موسی ع میآیند و به او میگویند: تو پیامبر خدا هستی و خداوند تو را به رسالات خویش و به همصحبتی با خویش بر مردم برتری داد؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمیبینی که در چه وضعیتی هستیم؟
حضرت موسی ع میگوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و من شخصی را به قتل رساندهام که دستور به قتل رساندن وی را نداشتم؛ خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ سراغ عیسی ع بروید.
پس سراغ حضرت عیسی ع میآیند و به او میگویند: ای عیسی! تو «پیامبر خدا و كلمه او كه به مريم القا نموده و روحى از جانب او» (نساء/۱۷۱) هستی و با مردم در کودکی در گهواره سخن گفتی؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمیبینی که در چه وضعیتی هستیم؟
حضرت عیسی ع میگوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و گناهی را ذکر نمیکند فقط میگوید: خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ سراغ حضرت محمد ع بروید.
پس سراغ حضرت محمد ص میآیند و به او میگویند: ای محمد! تو رسول الله و آخرین پیامبرانی، و «خداوند گناهان گذشته و آينده تو را آمرزید» (فتح/۲)؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمیبینی که در چه وضعیتی هستیم؟
پس راه میافتم و زیر سایه عرش میرسم و برای پروردگار عز و جل به سجده میافتم. سپس خداوند از محامد و حسن ثنای خویش ابوابی را بر من میگشاید که برای احدی پیش از من نگشوده بود. سپس میفرماید: ای محمد! سر بلند کن، بخواه که به تو عطا شود و شفاعت کن که پذیرفته شود.
پس سرم را بلند میکنم و می گویم: امتم، پروردگارا! امتم، پروردگارا!
پس خطاب شود: ای محمد! از امتم هرکس که حسابی بر آنان نیست را از درب راست از درهای بهشت وارد کن، و آنان در سایر درها هم شریک مردمند [= میتوانند از سایر درها هم وارد شوند].
سپس فرمود: به کسی که جانم به دست اوست بین دو لنگه از لنگههای [درهای] بهشت به اندازه بین مکه و حِمْيَر است؛ یا اینکه فرمود: بین مکه و بصره است.
📚صحيح البخاري، ج4، ص1745
📚صحيح مسلم، ج1، ص127
📚مسند ابن المبارك، ص61
📚مصنف ابن أبي شيبة، ج17، ص419
📚مسند إسحاق بن راهويه، ج1، ص227
📚سنن الترمذي، ج4، ص622
@yekaye
👇سند و متن حدیث فوق👉
حسین سوزنچی
ادامه تببین مکتوب استاد سوزنچی پیرامون تحدی و اعجاز قرآن کریم https://t.me/nabardb @souzanchi
درباره اعجاز و تحدی قرآن کریم (16).pdf
339.9K
ادامه تبیین مکتوب اعجاز قرآن به روش اصل موضوعی
دکتر حسین سوزنچی
https://t.me/nabardb
@souzanchi
هدایت شده از ققنوس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آه! آه! آه!
از مرگ انسانیت در زمستان وجدانهای یخزده...
دخترک سرمازده!
ما را ببخش
اگر کاری از دستمان برنمیآید...
اگر هنوز آنقدر قوی نشدهایم که...
اگر هنوز زمین را مهیای آمدنش نکردهایم...
«سعدیا دیگر بنیآدم برادر نیستند
جملگی اعضای یک اندام و پیکر نیستند
عضوهای بیشماری را به درد آورده چرخ
عضوهای دیگر اما یار و یاور نیستند
کودک چشمآبیِ غرب و سیهچشمِ عرب
در نگاه غربیان با هم برابر نیستند
شاید اطفالی که اکنون در فلسطین زندهاند
تا رسد شعرم به این مصراع، دیگر نیستند
از نگاه غربیان انگار در مشرقزمین
مادران داغِکودکدیده، مادر نیستند
نزد آنانی که میگریند در سوگ سگان
صحنههای قتل انسان گریهآور نیستند
کاش بیبیسی سؤال از «باربیسازان» کند:
این عروسکها که می سوزند، دختر نیستند؟
ای نتانیاهو! اگر مردی تو با مردان بجنگ
گرچه اسرائیلیان از دَم، مذکر نیستند
بیمروّت! کودکند اینها نه مردان حماس
خانهاند اینها که شد ویرانه، سنگر نیستند
کودکان هرچند بسیارند در ویرانهها
ساقههای تُرد ریحانند، لشکر نیستند
خادمانِ کعبه سرگرماند در کابارهها؟
یا که اهل جنگ، جز با رقصخنجر نیستند؟
بار دیگر خو گرفت این قوم با دخترکشی؟
یا که غیرت داده از کف یا دلاور نیستند؟
پشتهها از کشتهها پیداست، دنیا کور نیست؟
آسمان از ناله پر شد، گوشها کر نیستند؟
تا به کِی کودککشی در غزّه؟ آیا غربیان
در هراس از انتقام اهلخاور نیستند؟!»
✍ شاعر: #افشین_علاء
دم #افشین_علاء گرم که در این بهت و سکوتِ حنجرههایی که باید فریاد شوند، چراغ خانه #شرف را روشن نگه داشته...
@qoqnoos2
هدایت شده از یک آیه در روز
🌹میلاد باسعادت سلاله فاطمی، حضرت بقیه الله، آخرین ودیعه الهی، موعود جهانی، آخرین امید بیپناهان و مظلومان و ستمدیدگان تاریخ، امام عصر و زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر همه انسناهایی که بهرهای از انسانیت دارند و درجستجوی چشیدن طعم زندگی حقیقی زیر سایه ولایت الله هستند مبارک باد🌹
احادیث زیر هم با آیه محل بحث (ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ) مرتبطند و هم هدیهای است به مناسبت این روز مبارک
☀️۴) الف. روایت شده است که هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حضرت فاطمه خبر شهادت فرزندش امام حسین ع و سختیهایی که بر وی وارد میشود را بازگو کرد، حضرت فاطمه س بشدت گریست و عرض کرد: پدرجان! این چه موقع خواهد بود؟
فرمود: در زمانی که نه من هستم و نه تو و نه علی ع.
پس گریه وی شدت گرفت و عرض کرد: پدرجان! آیا کسی بر وی گریه و عزاداری میکند؟
پیامبر ص فرمود: فاطمه! زنان امتم بر زنان اهل بیتم گریه کنند و مردان امتم بر مردان مردان اهل بیتم گریه کنند و نسل بعد از نسل هر سال مجالس عزا برپادارند و چون روز قیامت شود تو برای زنان شفاعت کنی و من برای مردان و هرکس از ایشان که بر مصیبتهای وارد شده بر حسین ع بگرید دستش را بگیریم و در بهشت وارد کنیم.
ای فاطمه! هر چشمی فردای قیامت گریان است غیر از چشمی که در مصیبت حسین (علیه السلام) گریه کند، که صاحب آن چشم، «خندان و و بشارتیافته» (عبس/۳۹) است به نعمتهای بهشت.
📚بحارالأنوار، ج۴۴، ص۲۹۲-۲۹۳
📚رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار، ج1، ص190
☀️ب. از امام باقر ع روایت شده که فرمودند:
حضرت فاطمه س از زمانی که رسول الله وفات کردند خندان و شاد [= بشارتیافته] دیده نشد.
📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج1، ص498
☀️ج. از ابوذر روایت شده است که یکبار دیدم سلمان و بلال خدمت پیامبر ص رسیدند و سلمان خود را بر پای پیامبر ص انداخت و آن را میبوسید.
پیامبر ص وی را از این کار بازداشت و فرمود: سلمان: با من چنان کن که عجمها با پادشاهانشان میکنند؛ من بندهای از بندگان خدا هستم، از آنچه بندگان میخورند میخورم؛ و همچون بندگان بر زمین مینشینم.
سلمان عرض کرد: سرورم! شما را به خدا سوگند می دهم که برایم از فضیلت حضرت فاطمه س در روز قیامت بگویی!
پس پیامبر خندان و شاد [بشارتیافته] به او رو کرد و فرمود:
به کسی که جانم به دست اوست سوگند، همانا او دختری است که روز قیامت سوار بر مرکبی شترمانند خواهد بود که سر آن، از خشیت خداست؛ و چشمانش از نور خدا؛ و افسارش [یا: جلالت قدر و آراستگیاش] از جلال خدا، و گردنش از بهاء [نور پرابهت] خدا، و کوهانش از رضوان خدا، و دنبالهاش از قدس خدا و پاهایش از مجد خداست؛ وقتی راه میرود تسبیح میگوید و هنگامی که صدا کند تقدیس گوید.
بر او هودجی از نور است كه در آن هودج دخترى انسانوار وحوریمنش و ارجمند است كه جمع و آفریده و ساخته شده از سه صنف: ابتدایش از مشك ناب و میانهاش از عنبر اشهب و آخرش از زعفران قرمز، كه با آب حيات آميخته شده، که اگر آب دهان در هفت درياى شور بيندازد شيرين مىشود و اگر ناخن انگشت كوچك خود را به جانب سرای دنيا بیرون آورد خورشيد و ماه تحتالشعاع قرار گیرند.
جبرئيل طرف راست او و ميكائيل طرف چپ او و على عليه السّلام پیشاپیش او و حسن و حسين پشت سرش هستند؛ و خداوند است که مراقب و نگهبان اوست.
پس از عرصه قيامت گذر میکند که بناگاه ندائى از جانب خداوند جل جلاله بلند مىشود: مردم! چشمها فروخوابانید و سر به زير اندازيد؛ اين دختر [حضرت] محمد ص، پيامبر شما و همسر على ع امامتان و مادر حسن و حسين است که از صراط رد مىشود.
و بر سرش دو تکه چادر سفيد است. وقتى وارد بهشت شود و به آنچه خداوند از کرامت برايش آماده كرده است مینگرد و بخواند: «بسم الله الرحمن الرحیم؛ حمد از آن خداوندى است كه غمها را از ما بزدود، حقّا كه پروردگار ما آمرزنده و قدرشناس است. همان خدايى كه ما را از فضل خويش در خانه اقامتگاه دائمى جاى داد كه نه رنجى در آن به ما مىرسد و نه خستگى به ما دست مىدهد» (فاطر/۳۴-۳۵).
پس خداوند به او وحى كند: اى فاطمه! از من بخواه تا به تو عطا كنم و به پیشگاه من آرزو کن تا خشنودت كنم.
پس او ميگويد: الهى! تو آرزوى من و بالاتر از آرزوى منى؛ از تو درخواست ميكنم كه دوستدار من و دوستدار خاندانم را به آتش جهنم عذاب نكنى.
فرمود: پس خداوند به او وحى ميكند: اى فاطمه! به عزت و جلال و مقام ارجمندم، من دو هزار سال قبل از آفرينش آسمانها و زمين عهد کرده بودم كه دوستدار تو و دوستدار خاندانت را به آتش جهنم عذاب نكنم.
📚تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص473-474؛
📚كنز جامع الفوائد، ص419 (نسخه خطی؛ به نقل از بحار الأنوار، ج27، ص139)
@yekaye
👇سند و متن احادیث فوق👉
هدایت شده از یک آیه در روز
.
6️⃣ «ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ»
[گروهی که آن روز چهرههایشان نورانی و تابناک است،] خندان و شاد [بشارتیافته] اند.
📜حکایت
علی پسر حسین بن عون از قول پدرش روایت کرده است که:
به عیادت سید حمیری* رفتم در همان مریضیای که در آن جان سپرد و دیدم که به خود میپیچد و عدهای از همسایگانش آنجا حضور داشتند که از عثمانیه** بودند.
سید بسیار زیبارو بود با پیشانیای گشاده، یکدفعه در چهرهاش یک نقطه سیاهی پدید آمد مانند نقطهای که با جوهر گذاشته شود؛ سپس دائما رو به تزاید و رشد بود تا اینکه سیاهیاش تمام صورت وی را دربرگرفت.
غم شیعیانی را که در آنجا حاضر بودند در برگرفت و ناصبیها *** شروع به خوشحالی و سرزنش کردند؛
اما دیری نپایید که در همان مکان در صورتش نوری سفید آشکار شد و دايما آن نیز فزونی گرفت و رشد کرد تا اینکه چهرهاش تابناک و نورانی شد و دیدیم که سید، خندان و بشارتیافته چهرهاش درخشید و این اشعار را سرود:
دروغ گفتند کسانی که گمان میکردند که علی دوستدارش را از شر و سختی نجات نمیدهد؛
به پروردگارم سوگند که الان وارد بهشت عدن شدم و خداوند بدیهایم را بر من بخشید
پس امروز بشارت دهید به اهل ولایت علی ع و کسانی که تا هنگام مرگ بر ولایتش باقی ماندند
و بعد از ولایت فرزندانش را یکی پس از دیگری به صورت معین پذیرفتند.
سپس این جملات را گفت:
أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حَقّاً حَقّاً، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ حَقّاً حَقّاً، أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ حَقّاً حَقّاً، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ: شهادت میدهم که حقا و حقا خدایی جز الله نیست و شهادت میدهم که حقا و حقا محمد رسول خداست و شهادت میدهم که حقا و حقا علی امیرمومنان است؛ شهادت میدهم که خدایی جز الله نیست.»
سپس دیدگانش را بست، گویی روح او شعلهای بود که خاموش شد یا سنگریزهای که بر زمین افتاد.
علی پسر حسین بن عون افزود:
پدرم حسین بن عون، - اذینه هم شاهد است - به من گفت:
الله اکبر؛ کسی که شاهد بوده همچون کسی نیست که شاهد نبوده باشد؛ فضیل بن یسار به من خبر داد – وگرنه ساکت میماندم – از قول امام باقر ع و امام صادق ع که هر دو فرمودند: بر روحی که از بدن مفارقت میکند حرام است مگر اینکه پنج تن را ببیند؛ محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین را ببیند به نحوی که یا چشمش به جمال آنها روشن شود [= خوشحال شود] یا چشمش بسوزد [= از نارحتی حالش بد شود].
به هر حال این صحبت او [سید حمیری] در میان مردم پخش شد و به خدا سوگند موافق و مخالف بر [تشییع و دفن] جنازه وی حاضر شدند.
✳️ پینوشتها
* سید اسماعیل حِمیَری (۱۰۵-۱۷۳ قمری) از بزرگترین شاعران عرب که در ابتدا به مذهب کیسانی معتقد بود اما بعدا به حضور جعفر صادق رسید و مستبصر شد و با اشعارش خدمات گرانقدری به گسترش تفکر شیعی نمود.
** عثمانیه گروهی از مردماند (اغلب از پیروان معاویه) که عثمان را خلیفه مظلوم میدانستند و حضرت علی ع را کافر و خارج از دین قلمداد مینمودند.
*** ناصبی به کسانی میگویند که خود را مسلمان می دانند اما با اهل بیت پیامبر ص و ائمه اطهار ع دشمناند و به این دشمنیشان افتخار میکنند. ائمه اطهار ع و به تبع ایشان، علمای شیعه بین اینها با عموم اهل سنت تفاوت میگذارند و در عین اینکه عموم اهل سنت را بدون تردید مسلمان میدانند، ناصبیها را کافر میشمرند.
📚الأمالي (للطوسي)، ص627-628
📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج1، ص414
📚بحار الأنوار، ج6، ص193
📚الفصول المهمة في أصول الأئمة، ج1، ص320-321
✅تبصره
مرحوم مجلسی در بحارالانوار این روایت را به همین صورت از کشف الغمه و امالی شیخ طوسی، و شیخ حر عاملی در الفصول المهمه آن فقط از کشف الغمه نقل کرده؛ اما در نسخههای چاپ شده کنونی از امالی و کشف الغمه، در وصف خال سید، بعد از کلمه «ضاحکا»، کلمه «مستبشرا» را ندارد؛ که احتمالا از قلمافتادگی ناسخ باشد. ضمنا این واقعه به صورت مختصرتر در
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج3، ص224
نیز روایت شده است .
@yekaye
👇سند و متن اصلی حکایت سید حمیری👉
با توجه به جنايتهای گسترده رژيم صهيونيستي عليه مردم مظلوم فلسطين به ويژه زنان و كودكان، كمپين جهانی اخراج رژيم اسرائيل از كميسيون مقام زن سازمان ملل توسط مدافعان حقوق بشر در سراسر جهان آغاز شد. براي حمايت از اين كمپين روی لينك زير كليك كنيد:
https://chng.it/fvqQV4VLM5
نكات مهم:
١-جهت ورود به كمپين ابتدا وارد لینک بالا شوید.
٢- یک ايميل معتبر ثبت نمایید و کمپین را امضا کنید.
٣- پس از امضا، لينك ارسال شده به ايميل را تأييد نماييد.
توجه:
گاهی قبل از ایمیلی که باید تایید کنید، وقتی ایمیلتان را وارد کردید، ایمیلهای دیگری از همین سایت (Change.org) میآید که از شما میخواهد در کمپینهای دیگرش شرکت کنید و آن ایمیلها فاقد دکمه تایید است؛ مثلا با این عنوان
The petition still needs your help
ایمیلی که دکمه تایید را دارد عنوانش در صفحه ایمیل شما ابتدا اسم شماست و بقیهاش این عبارت است:
confirm your email or your signature will be removed shortly
روی دکمه تایید هم این عبارت نوشته است:
Click here to confirm your signature
زیر آن یک لینک اضافه دارد که اگر این دکمه عمل نکرد میتوانید از آن لینک وارد شوید.
@souzanchi
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
کسی که قرآن بخواند در حالی که جوانی مومن باشد قرآن با گوشت و خونش مخلوط میشود و خداوند عز و جل وی را همراه با سفیرانی که کریم و نیکاند (اشاره به آیات ۱۵-۱۶ سوره عبس) قرار دهد و قرآن حجاب و مانعی از او [در برابر عذابها] در روز قیامت خواهد بود و میفرماید: پروردگارا! همانا هر عملکنندهای به اجر عملش رسید غیر از عمل کننده به من؛ پس ارجمندترین عطایایت را بر او ارزانی دار!
پس خداوند عزیز جبار دو حله از حلههای بهشتی بر تن او میپوشاند و بر سر او تاج کرامت مینهد. سپس به او میگوید: آیا تو را در مورد او راضی کردیم؟
قرآن گوید: پروردگارا! من برای او بیش از این انتظار داشتم.
پس امان به دست راست او داده میشود و جاودانگی به دست چپش؛سپس وارد بهشت میشود و به او گفته میشود: بخوان و بالا برو!
سپس به او گفته شود: آيا به اندازه کافی به او رساندیم و تو را راضی کردیم؟
گوید: بله.
سپس فرمود: و کسی که مقدار زیادی از آن بخواند و با تحمل سختی خود را متعهد بدان گرداند خداوند عز و جل دوبرابر این به وی پاداش دهد.
☀️الكافي، ج2، ص603-604
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً، ابْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ مِنْهَالٍ الْقَصَّابِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ وَ هُوَ شَابٌّ مُؤْمِنٌ اخْتَلَطَ الْقُرْآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَ «السَّفَرَةِ الْكِرَامِ الْبَرَرَةِ» وَ كَانَ الْقُرْآنُ حَجِيزاً عَنْهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَقُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ كُلَّ عَامِلٍ قَدْ أَصَابَ أَجْرَ عَمَلِهِ غَيْرَ عَامِلِي، فَبَلِّغْ بِهِ أَكْرَمَ عَطَايَاكَ.
قَالَ: فَيَكْسُوهُ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ حُلَّتَيْنِ مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةِ وَ يُوضَعُ عَلَى رَأْسِهِ تَاجُ الْكَرَامَةِ. ثُمَّ يُقَالُ لَهُ: هَلْ أَرْضَيْنَاكَ فِيهِ؟
فَيَقُولُ الْقُرْآنُ: يَا رَبِّ قَدْ كُنْتُ أَرْغَبُ لَهُ فِيمَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا.
فَيُعْطَى الْأَمْنَ بِيَمِينِهِ وَ الْخُلْدَ بِيَسَارِهِ. ثُمَّ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ: فَيُقَالُ لَهُ: اقْرَأْ وَ اصْعَدْ دَرَجَةً.
ثُمَّ يُقَالُ لَهُ: هَلْ بَلَّغْنَا بِهِ وَ أَرْضَيْنَاكَ؟
فَيَقُولُ: نَعَمْ.
قَالَ: وَ مَنْ قَرَأَهُ كَثِيراً وَ تَعَاهَدَهُ بِمَشَقَّةٍ مِنْ شِدَّةِ حِفْظِهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ هَذَا مَرَّتَيْنِ.
@yekaye
تحدی قرآن از نظر خود قرآن، منتخبی از یک مناظره.doc
703K
تحدی قرآن از نظر خود قرآن، منتخبی از یک مناظره
معجزه بودن قرآن، از باورهای عموم مسلمانان و مستند به خود قرآن کریم است. متکلمان محور تحدی و همآوردطلبی قرآن را اموری دانستهاند همچون فصاحت و بلاغت، اعجاز عددی، اعجاز علمی و معارفی و ... . اما به نظر میرسد ادعای خود قرآن چیز دیگری باشد.
چندی پیش مناظره مکتوبی را درباره اعجاز قرآن شروع کردم با آقای حجت الله نیکویی، که قبلا کتابی در رد نبوت پیامبر اکرم ص نوشته بود. هدفم این بود که محور تحدی قرآن را، نه بر اساس اقوال رایج، بلکه بر اساس آنچه خود قرآن مطرح میکند به بحث بگذارم. در اولین یادداشت مطالبی به عنوان مبادی تصوری بحث عرض شد که وی به مناقشه در همانها پرداخت؛ نهایتا در یادداشت هشتم و بعد از تکمیل آن مبادی تصوری، وارد توضیح مدعای اصلی شدم؛ اما او که تا پیش از آن، در همه چیز مناقشه میکرد، در ادامه، حتی یک جمله درباره دیدگاهی که به خاطر آن مناظره شروع شده بود نپرداخت و در یادداشت دوازدهم، از ادامه بحث انصراف داد. بنده تا چهار نوبت دیگر بحث را ادامه دادم ولی به دلایلی فرصت تبیین بقیه بحث میسر نشد.
اینک به مناسبت ماه مبارک رمضان و بهار قرآن، منتخبی از آن گفتگو (یادداشت اول، و یادداشت هشتم به بعد) را بازنشر میدهم. کل بحثهایی که بین بنده و ایشان رد و بدل شده را قبلا در آدرس زیر بارگذاری کردهام:
https://www.souzanchi.ir/a-critical-discussion-about-the-miracle-of-the-holy-quran/
و کسانی که مایل به مطالعه متن کامل این گفتگوها هستند میتوانند بدانجا مراجعه کنند.
@souzanchi
توضیحات تکمیلی در اینجا:
https://eitaa.com/souzanchi/1503