eitaa logo
حسین سوزنچی
2.7هزار دنبال‌کننده
158 عکس
52 ویدیو
94 فایل
این کانال شخصی حسین سوزنچی است. کانال دیگری با نام یک آیه در روز دارم که تدبرهای روزانه‌ام را در آن می‌گذارم، به آدرس: @yekaye آدرس سایت souzanchi.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️10) الف. از امام صادق ع روایت شده که رسول الله ص فرمودند: کسی که بمیرد و امام زمانش را نشانسد به مرگ جاهلیت مرده است؛ پس بر شما باد به طاعت؛که همانا شما اصحاب علی ع را دیده‌اید و به امامی اقتدا کرده‌اید که مردم در نشناختنش عذری ندارند؛ ‌همانا کرائم قرآن [= کریم‌های قرآن؛ که مقصود ظاهرا آیات کریم قرآن است] از آن ماست؛‌و ماییم آن جماعتی که خداوند طاعت ما را واجب کرد و انفال و برگزیده پاک اموال* از آن ماست. ✳️* صَفْوُ الْمَال: برگزیده پاک اموال؛ ظاهرا مقصود «خمس» است در مقایسه با «زکات»؛ که اولی سهم اهل بیت است و دومی بر اهل بیت ع حرام است. 📚المحاسن، ج‏1، ص154 عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ بَشِيرٍ الدَّهَّانِ قَالَ‏ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَنْ مَاتَ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً فَعَلَيْكُمْ بِالطَّاعَةِ قَدْ رَأَيْتُمْ أَصْحَابَ عَلِيٍّ وَ أَنْتُمْ تَأْتَمُّونَ بِمَنْ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ بِجَهَالَتِهِ لَنَا كَرَائِمُ الْقُرْآنِ وَ نَحْنُ أَقْوَامٌ افْتَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا وَ لَنَا الْأَنْفَالُ وَ لَنَا صَفْوُ الْمَال‏. ☀️ب. این روایت با همین سند، از ابتدای سخن خود امام صادق ع در تفسیر عیاشی آمده؛ ‌اما ادامه‌ای هم دارد که در محاسن نیامده بود. حضرت در ادامه و ظاهرا در توضیح اینکه «کرائم القرآن» از آن ماست؛ فرمودند: و نمی‌گویم که من جزء اصحاب غیب هستم [از کسانی هستم که علم غیب دارد] بلکه ما کتاب الله را می‌شناسیم؛‌و کتاب الله همه چیز را در بردارد؛ همانا خداوند به ما تعلیم داد علمی را که به احدی غیر از ما تعلیم نداد؛ و نیز علمی را که به فرشتگانش و پیامبرانش تعلیم داد؛‌پس هرآنچه فرشتگانش و پیامبرانش می‌دانند ما هم می‌دانیم. 📚تفسير العياشي، ج‏1، ص16 و ۴۷؛ المسائل السروية (للمفید)، ص80 عن بشير الدهان قال: سمعت أبا عبد الله ع يقول: إن الله فرض طاعتنا في كتابه فلا يسع الناس جهلا، لنا صفو المال و لنا الأنفال و لنا كرائم القرآن، و لا أقول لكم إنا أصحاب الغيب، و نعلم كتاب الله و كتاب الله يحتمل كل شي‏ء، إن الله أعلمنا علما لا يعلمه أحد غيره، و علما قد أعلمه ملائكته و رسله، فما علمته ملائكته و رسله فنحن نعلمه. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 4️⃣ «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَریمٌ» 📖 از منظر خود غالبا بهترین معرفی‌ از یک کتاب معرفی‌ای است که توسط نویسنده خود آن کتاب و در خود آن کتاب انجام شود؛ و اگر در خصوص برخی از کتب بتوان گفت که لسان نویسنده آن قاصر و یا تبحر او در زمینه معرفی کم است و دیگری‌ای که کاملا مقصود او را دریافته چه‌بسا بتواند معرفی بهتری از آن کتاب به عمل آورد، قطعا در خصوص قرآن کریم این سخن جایی نخواهد داشت؛ 💢و اگر قرآن کلام خود خداست – که هست – پس معرفی‌ای که در این کتاب از خود شده، عالی‌ترین و دقیق‌ترین معرفی ممکن از قرآن است. آن مقدار که مورد اذعان عموم مفسران است این است که در خود قرآن کریم با چهار اسم «قرآن» ، «کتاب» ، «ذکر» و «فرقان» از قرآن یاد شده و بدین منظور 🔹در گام اول تمامی کاربردهای کلمات «قرآن» و «کتاب» و «فرقان» ، «ذکر» (به اضافه ذکری و تذکرة) و تمام مواردی که ماده «نزل» در قرآن به کار رفته بود گردآوری شد و از آنجا که در این میان آیاتی هست که یکی از این کلمات به کار رفته ولی ظهور اولیه‌اش ناظر به مرتبه لوح محفوظ ویا نامه اعمال انسانها در قیامت است؛ که اینها در تحلیل ابتدایی به عنوان امری متمایز از قرآنی که ما می‌شناسیم کنار گذاشته شد؛ هرچند در پایان بحث به نسبت محتملی که بین اینها و قرآن کریم هست اشاره خواهد شد. همچنین برخی‌جاها سخن از قرآن است اما صرفا اشاره است به اینکه فلان مطلب در قرآن آمده است که این گونه موارد را هم کنار گذاشته‌ایم؛ مثلا: وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في‏ حَديثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقينَ وَ الْكافِرينَ في‏ جَهَنَّمَ جَميعاً (نساء/140) 👇ادامه مطلب👇 @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
فراز پنجم از تدبر ۴ : از منظر خود 🔹گام اول: بازنویسی فهرست ویژگی‌های قرآن بر اساس تجمیع و حذف موارد مشکوک فوق: 1. قرآن و مقرو (خواندنی و خوانده شده و جمع شده) و متلو (تلاوت شده) است: (إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ؛ فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ؛ قيامة/17-18) (الَّذِينَ ءَاتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُوْلَئكَ يُؤْمِنُونَ بِه؛ بقره/121) البته قرائتی به زبان عربی (إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (يوسف/2) که توصیه شده به ترتیل خوانده شود (وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِيلا؛ مزمل/4) 2. در واقع، گفتار و قول و کلام و کلمات خداست (ولقد وصلنا لهم القول؛ قصص/۵۱) (و ان احد من المشركين استجارك فاجره حتى يسمع كلام الله؛ توبه/۶) 3. اما قولی وزین و ثقیل (إِنَّا سَنُلْقِى عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلا؛ مزمل/5) 4. قولی فصل و فیصله دهنده (انه لقول فصل؛ طارق/۱۳) 5. کتاب است:‌ (نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ (آل عمران/۳) 6. کتابی که مسطور است و سطر به سطرش نوشته و آماده شده: (وَ كِتَابٍ مَّسْطُورٍ؛ فىِ رَقٍّ مَّنشُور؛ طور/2) 7. و تمامش وحی است (انما انذركم بالوحي؛ انبیاء/۴۵) 8. و مشتمل است بر آیات الله (تِلْكَ ءَايَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقّ‏؛ بقره/۲۵۲) 9. و از جانب خداوند نازل شده (تَنزِيلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّمَاوَاتِ الْعُلىَ(طه/4) 10. فرقان و جداکننده حق و باطل است: (تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً (فرقان/1) 11. انذاردهنده و مایه انذار است (همان) 12. ذکر و مایه تذکر است: (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (حجر/9) مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَى؛ إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يخْشىَ‏(طه/3) 13. و در عین حال، دل را محکم و تثبیت می‌کند (وَ كلّاً نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَك‏؛ هود/۱۲۰) 14. امر خدا بلکه روحی از امر خداست که بر پیامبر وحی و به سوی ما فروفرستاده شده (ذلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنزَلَهُ إِلَيْكم‏؛ طلاق/۵) (وَ كَذَالِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِى مَا الْكِتَابُ وَ لَا الْايمَانُ وَ لَاكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نهدِى بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَ إِنَّكَ لَتهْدِى إِلىَ‏ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيم؛ شوری/۵۲) 15. هُدی و عامل هدایت است (وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمينَ؛ نحل/89) 16. مایه بشارت است (همان) 17. رحمت است (همان) 18. بصائر و بصیرت‌بخش است: (هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ، جاثیه/20) (أَ فَلَمْ يَنظُرُواْ إِلىَ السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَ زَيَّنَّاهَا ... وَ الْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَ ... تَبْصِرَةً وَ ذِكْرَى‏ لِكلِّ عَبْدٍ مُّنِيب؛ ق/8) 19. و تمامش برهان (قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا؛ نساء/174) 20. در عین اینکه کاملا گویا و بلاغ است (هذا بلاغ للناس؛ ابراهیم/۵۲) 21. بیانگر و تبیین کننده و حاوی آیات تبیین‌گر است؛ بیان: (هذا بيان للناس و هدى و موعظة للمتقين؛ آل‌عمران/۱۳۸) ، تبیان (وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ء؛ نحل/۸۹) ، مبین (تلك آيات الكتاب المبين؛ یوسف/۱) 22. موعظه است (همان) و (يا ايها الناس قد جائتكم موعظة من ربكم؛ یونس/۵۷) 23. در عین اینکه عَجَب است؛ عجیب و تعجب‌برانگیز (انا سمعنا قرآنا عجبا؛ جن/۱) 24. حبل الله است که باید بدان درآویخت (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا؛ آل‌عمران/۱۰3) 25. حدیث (سخنی نو) و بلکه احسن الحدیث است (فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى‏ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفاً؛ كهف/6؛ اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَديثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ؛ زمر/۲۳) 26. کتابی است که از سویی یکسره متشابه است و همه اجزایش شبیه و موید هم (همان) 27. که تفصیل یافته و تفصیل هر چیزی است تفصیل (ما كانَ حَديثاً يُفْتَرى‏ وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛ یوسف/111) (أَ فَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغي‏ حَكَماً وَ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتابَ مُفَصَّلاً؛ انعام/114) 👇ادامه مطلب👇 @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه ویژگی‌های قرآن در گام اول 28. و از سوی دیگر یکسره محکم و قاطع است (وَ يَقُولُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَوْ لَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَ ذُكِرَ فِيهَا الْقِتَالُ ...، محمد/20؛ الر كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبيرٍ، هود/1) و در عین حال آیاتش هم محکم است و هم متشابه (هُوَ الَّذِى أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ ءَايَاتٌ محْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ؛ آل عکران/۷) 29. این کتاب مثانی است و منعطف شونده بر خود (اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَديثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ؛ زمر/۲۳) 30. که جلود اهل خشیت را نرم (مقشعر) می‌کند (همان)] 31. حق [الیقین] است (إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ... وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ؛ حاقه/40-۵۱) 32. حکم است؛ حکمی عربی (وكذلك انزلناه حكما عربيا؛ رعد/۳۷) 33. سراسر حکمت است و حکیمانه (و اذكرن ما يتلى في بيوتكن من آيات الله والحكمة؛ احزاب/۳۴) (ذلك نتلوه عليك من الآيات والذكر الحكيم؛ آل‌عمران/۵۸) 34. شفاء است (يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ؛ یونس/57) البته اصل این شفا برای مومنان است و کسانی که بدان ایمان نیاورند در گوششان سنگین و مایه کوری آنهاست (وَ لَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْءَانًا أَعجَمِيًّا لَّقَالُواْ لَوْ لَا فُصِّلَتْ ءَايَاتُهُ ءَ اعجَمِىٌّ وَ عَرَبىٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ هُدًى وَ شِفَاءٌ وَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فىِ ءَاذَانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمی؛ فصلت/۴۴) 35. سراسر متصف به صدق و راستی است (و تمت كلمة ربك صدقا و عدلا؛ انعام/۱۱۵) 36. سراسر متصف به عدل است (همان) 37. و مصدق و تصدیق‌کننده کتابهای قبلی هم هست (وَ مَا كاَنَ هذَا الْقُرْءَانُ أَن يُفْترَى‏ مِن دُونِ اللَّهِ وَ لَكِن تَصْدِيقَ الَّذِى بَينَ يَدَيْهِ؛ یونس/37) (وَ هذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُّصَدِّقُ الَّذِى بَينَ يَدَيْهِ؛ انعام/92) 38. و مهیمن و سایه‌افکن بر همه کتب آسمانی پیشین است (و انزلنا اليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتاب و مهيمنا عليه؛ مائده/۴۸) 39. و سراسر نور است (و اتبعوا النور الذي انزل معه؛ اعراف/۱۵۷) 40. حاوی أحسن القصص است (نحن نقص عليك احسن القصص؛ یوسف/۳) 41. کریم است و بخشنده و ارجمند (انه لقرآن كريم؛ واقعه/۷۷) 42. مبارک است و پربرکت (هذا ذكر مبارك انزلناه؛ انبیاء/۵۰) 43. قیّم است: قیمت‌دار و قوام‌بخش (ولم يجعل له عوجا قيما لينذر باسا شديدا؛ کهف/۱-۲) (رَسُولٌ مِّنَ اللَّهِ يَتْلُواْ صحُفًا مُّطَهَّرَةً؛ فِيهَا كُتُبٌ قَيِّمَة؛ بینة/3) ، 44. عزیز و شکست‌ناپذیر و مغلوب‌نشدنی است که باطل در آن هیچ راهی ندارد (و انه لكتاب عزيز؛ لا يَأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ؛ فصلت/۸۷-88) 45. علیّ و اعلی و برتر از هر چیزی است (و انه في ام الكتاب لدينا لعلي حكيم؛ زخرف/۴) 46. و عظیم است (ولقد آتيناك سبعا من المثاني والقرآن العظيم؛ حجر ۸۷) 47. و مجید و با مجد و عظمت (ق والقرآن المجيد؛ ق/۱) 48. و در زمره صحیفه‌هایی است (فىِ صحُفٍ مُّكَرَّمَةٍ؛ مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَة؛ عبس/13) 49. که آنها را مکرم داشته‌اند (همان) 50. و رفعت داده‌اند (مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَة؛ عبس/14) 51. و پاک نگه داشته‌اند (همان) @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
فراز ششم از تدبر ۴ : از منظر خود 🔹گام دوم معرفی قرآن کریم بر اساس اسامی فوق و سایر آیات با این لحاظ اگر اسامی قرآن را همین چهار اسم قرآن و فرقان و کتاب و ذکر [ که شامل معنای «ذکری» و «تذکرة» هم بشود] بدانیم و بخواهیم بقیه مواردی که به عنوان صفات و ویژگی‌های قرآن در قالب اسم و وصف مطرح شده است به عنوان راهی برای شناخت قرآن معرفی کنیم در یک نگاه گذرا به این اوصاف می‌توانیم برسیم. برای متن زیر بیش از 300 آيه مستقیما مورد استفاده قرار گرفته که کل بحث در پنج فراز (چیستی قرآن؛ ویژگی‌های قرآن و آورنده اش؛ محتوای قرآن؛ هدف و کارکرد قرآن؛ و نحوه مواجهه با قرآن) تقدیم می‌شود. برای اینکه مطالعه آن آسان شود ابتدا متن بدون ذکر آیاتش تقدیم می‌شود و سپس متن با حداقل آیه یا آیاتی که بر آن عبارت دلالت می‌کند ارائه می‌شود. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
1️⃣ چیستی قرآن قرآن، سخن خدا (الْقَوْلَ)، آن هم سخنی نو (الْحَديثِ) بلکه بهترین سخن نو (أَحْسَنَ الْحَديثِ)، کتابِ نوشته شده خدا (كِتابٍ مَسْطُور)، امر خدا، بلکه روحی از امر خدا، نور و کلام‏ و کلمات خداوند است به زبان عربی مبین، که از علم خدا بر پیامبرش وحی شده؛ و به تعبیر دیگر، به سوی پیامبرش و در حقیقت به سوی ما و برای ما به حق و بر اساس میزان نازل شده است؛ هم خودش سراسر حق است و هم وحی شدن و نازل شدنش از جانب خداوند حق است هرچند که اکثر مردم این را باور نکنند. متن فوق همراه مستندات قرآن (أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ؛ أنعام/19)، آیات خدا (تِلْكَ ءَايَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقّ‏؛ بقره/۲۵۲)، سخن خدا (أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ يَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلينَ؛ مومنون/68)، آن هم سخنی نو (إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفا، كهف/6) بلکه بهترین سخن نو (اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَديثِ كِتاباً مُتَشابِهاً؛ زمر/۲۳)، کتابِ نوشته شده خدا (وَ كِتابٍ مَسْطُور؛ طور/۲)، امر خدا (ذلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنزَلَهُ إِلَيْكم‏؛ طلاق/۵)، بلکه روحی از امر خدا (وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا‏؛ شوری/۵۲)، و نور (فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذي أَنْزَلْنا؛ طلاق/10) و کلام‏ (وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ؛ توبه/۶) و کلمات خداوند (وَ تَمَّتْ كلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَ عَدْلًا لَّا مُبَدِّلَ لِكلِمَاتِهِ؛ انعام/115) است به زبان عربی مبین (نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ ... بِلِسَانٍ عَرَبىٍّ مُّبِينٍ؛ شعراء/195)، که از علم خدا (فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ، هود/۱۴؛ لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ، نساء/۱۶۶) بر پیامبرش وحی شده (وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ هُوَ الْحَقُّ، فاطر/31) اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ، عنكبوت/45) و به تعبیر دیگر، به سوی پیامبرش (إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ؛ زمر/2) و در حقیقت به سوی ما (أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً، نساء/174؛ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فيهِ ذِكْرُكُمْ، أنبياء/10؛ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتابَ مُفَصَّلاً، أنعام/114) و برای ما به حق (إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ؛ زمر/41) و بر اساس میزان (اللَّهُ الَّذي أَنْزَلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْميزانَ ؛ شوری/۱۷) نازل شده است؛ هم خودش سراسر حق است و هم وحی شدن (وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ هُوَ الْحَقُّ؛ فاطر/31) و نازل شدنش از جانب خداوند حق است (وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ، إسراء/105؛ ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فِي الْكِتابِ لَفي‏ شِقاقٍ بَعيدٍ، بقرة/176) هرچند که اکثر مردم این را باور نکنند (المر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ الَّذي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ؛ رعد/1)! @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
2️⃣ ویژگی‌های قرآن و آورنده‌اش قرآن، کتابی است مبارک و با مجد (الْمَجيدِ) و عظمت (الْعَظيم) و علو (عَلِيّ) و کریمانه (كَريم) و حکیمانه (الْحَكيمِ) و قوام‌بخش (قَيِّماً) و محکم (مُحْكَمَةٌ، أُحْكِمَتْ) و وزین (ثَقِيل) و کاملا جدی (مَا هُوَ بِالهَزْلِ). در زمره صحیفه‌هایی است که آنها را مکرم داشته‌ و رفعت داده‌ و پاک نگه داشته‌اند؛ و و حقیقت آن در کتابی مکنون و لوحی محفوظ است؛ شاید از همه مهمتر اینکه شکست‌ناپذیر و مغلوب‌نشدنی (عزیز) است که هیچ باطلی از هیچ سو در آن راه نیابد؛ چرا که نازل شده از جانب خداوند حکیم و حمید و شکست‌ناپذیر (عزیز) و رحمان و رحیم و علیمی است که سرّ آسمانها و زمین را می‌داند و خالق زمین و آسمانهای بلندمرتبه و رب العالمین است؛ خداوند کسی نیست که انسان را به حال خود رها کرده باشد بلکه حتما برای او کتاب نازل می‌کند و خودش بر صدق آن شهادت می‌دهد و حفاظت از آن را عهده‌دار می‌شود؛ پس کلماتش تبدل نپذیرد؛ و اگر هم گاه خود خداوند آیه‌ای را به جای آیه دیگری مبدل کند خود پیامبر امکان هیچ دخل و تصرفی در آن ندارد؛ هرچند برخی نابکاران سعی می‌کنند با زبان‌بازی بافته‌های خود را به اسم کتاب آسمانی القا کنند و به دروغ ادعای نزول وحی بر خود نمایند. شاید بتوان همه این ویژگی‌های قرآن را در این یک وصف خلاصه نمود: بی‌همانندی؛‌ چنانکه نه‌تنها همه اوصاف خوب و سزاوار برای یک متن را دارد؛ بلکه هیچ تزلزل و اعوجاج و باطلی در آن راه ندارد و اگر انس و جن جمع شوند نیز نمی‌توانند مثل آن را بیاورند؛ و خودش معجزه است؛ یعنی برای استناد آن به خدا نیازی به هیچ بررسی سندی و تاریخی ندارد و متنش به گونه‌ای است که هرکس می‌تواند مستقیما به آن مراجعه کند و ابعاد اعجازآمیز آن را ببیند و دریابد که خود خداوند بر اینکه این کتاب از جانب اوست شهادت می‌دهد و همین بهترین شاهد است بر اینکه این کتاب صرفا از علم خداوند نشات گرفته و از این رو هر کاری از آن ساخته است به طوری که اگر بر کوه نازل شود آن را از جا می‌کند و شاید به همین جهت است که تعجب جنیان را برانگیخته است! اشاره شد که خود پیامبر امکان هیچ دخل و تصرفی در آن ندارد؛ در واقع، قرآن اصرار دارد که این بتمامه سخن خود خداست و از غیر خدا نیست و پیامبر در تمام الفاظش تابع قرائت خداوند است و اگر به خود او بود هیچگاه نمی‌توانست چنین چیزی بیاورد و قطعا نه شیاطین در آن ذره‌ای تصرف کرده‌ و توان تصرف در آن را دارند و نه به پیامبر توان شاعری داده‌اند که خودش با روحیه شعر و شاعری اینها را سروده باشد و شاعر دانستن پیامبر تهمتی از جانب دشمنان وی بیش نیست و اصلا نزول آیات در اختیار خود پیامبر نیست. اما این بدان معنی نیست که پیامبر صرفا یک ضبط صوت است؛ و نسبت او با حقیقت و معارف قرآن و اجرای آن با دیگران فرقی نمی‌کند؛ خیر؛ بلکه با توجه به اینکه قرآن، علاوه بر نزول تدریجی، با نزول دفعی هم بر قلب وی نازل شده؛ او از همه حقیقت قرآن حتی قبل از نزول لفظ به لفظ آن آگاه بوده تا جایی که چه‌بسا کم مانده بود قبل از اینکه نزول وحی در نزول تدریجی‌اش به پایان برسد به گفتن آن لب بگشاید که خداوند هشدار داد که عجله نکن. او علاوه بر اینکه موظف است قرآن را بر مردم تلاوت کند، وظیفه تعلیم این کتاب و تبیین آنچه نازل شده برعهده اوست؛ بلکه این قرآن با نزولش مسئولیت اجتماعی حکومت و حکم کردن بین مردم را بر دوش پیامبر نهاده؛ که این حَکَم بودن پیامبر هم تابع حَکَم بودن خداوند و این نکته است که خداوند همه چیز را در قرآن تفصیل داده است؛ تا با این نزول قرآن و مراجعه به پیامبر ص، مردم بتوانند به برپایی قسط و عدل قیام نمایند؛ پس اگر کسی به حکم کردن پیامبر در هر مساله‌ای که در آن اختلافی رخ داده اعتراض داشته باشد و حتی در ته دلش راضی نشود در نفاق گرفتار است؛ و پیامبر هم در انجام این وظیفه خود بقدری کوشید که خداوند به او با ملاطفت تذکر می دهد که قرار نیست با نزول قرآن تو را به زحمت و مشقت بیفتی و مهمترین گلایه پیامبر هم این است که قومش قرآن را مهجور گذاشتند. @yekaye 👇متن همراه با آیات محل استناد👇
هدایت شده از یک آیه در روز
3️⃣ محتوای قرآن قرآن سراسر برهان و موعظه و حکمت و بلاغ است؛ حاوی بیان روشن و تبیین کننده (مبین؛ بَيِّنَة) و حاوی آیات تبیین‌گر (آيَاتُ بَيِّنَاتٌ) و از این رو مصداق بارز حق‌الیقین است؛ آمده تا مورد اندیشه قرار گیرد و مخاطبش اهل علم‌اند و به استوارترین وضعیت هدایت می‌کند (يَهْدي لِلَّتي‏ هِيَ أَقْوَمُ)؛ چرا که حُکم و سخنی است فیصله‌دهنده (قَوْلٌ فَصْل) و جداکننده حق و باطل (الْفُرْقانَ) و تمامیت محتوای آن بر اساس صدق و عدل است. این کتاب نه‌تنها شامل مطالب متنوعی همچون پاسخ به سوالات و وعده و وعید و حکایات پیامبران و بلکه أحسن القصص، و تصدیق‌کننده کتابهای قبلی است - و البته همینه‌اش بر آنها افتاده- و نه تنها نازل شده تا آنچه علمای امت‌های پیشین از کتاب‌های آسمانی مخفی کردند و یا در آن اختلاف کردند و بلکه هرگونه اختلافاتی که رخ داده و می‌دهد را رفع ‌کند؛ بلکه چون بر اساس علم خدا تفصیل یافته، پس تفصیل هر چیزی و واجد تبیانی برای هر چیز و بیانگر همه حقایق ریز و درشت عالم است و هیچ چیزی از آن فروگذار نشده و همه چیز در آن نوشته و ثبت شده است. کتابی است که از سویی إحکام یافته و سپس تفصیل داده شده؛ و از سوی دیگر در این تفصیل همه اجزایش شبیه و موید هم (متشابه) و منعطف شونده بر خود (مثانی) است؛ و در عین حال آیاتش هم محکم است و هم متشابه، که کسانی که در دلشان انحرافی هست متشابهاتش را محور قرار می‌دهند تا فتنه‌انگیزی کنند یا به خیال خود به تاویل آن دست یابند در حالی که راسخان در علم به همه آن و اینکه یکسره از جانب خداوند است ایمان دارند. @yekaye 👇متن همراه با آیات محل استناد👈 https://eitaa.com/yekaye/8640
هدایت شده از یک آیه در روز
4️⃣ هدف و کارکرد قرآن بر طبق احادیث، قرآن همان ریسمان محکم الهی (حبل الله) است که همگان باید بدان درآویزند؛ و اگرچه برای هدایت و تذکر (ذکر؛ ذکری؛‌ ‌تذکرة) و بشارت و انذار همگان آمده و نه‌تنها انذاردهنده مخاطبان مکان و زمان خودش و هرکس که این پیام به او برسد، بلکه برای همه جهانیان بوده است و خداوند آن را برای اینکه مردم متذکر شوند ساده و آماده نموده تا انسانها به تقوا برسند و از ظلمات درآمده، به نور وارد شوند و در عین حال که به ظالمان هم هشدار و انذار می‌دهد، اما باید این ایمان و تقوا و ترس از خدا در انسان شکل‌ بگیرد تااز این هدایت و تذکر بهره‌مند ‌شوند؛ پس برای مومنان و تسلیم‌شوندگان مایه بشارت و رحمت و شفا و بصیرت‌بخش (بصائر) و روشنی‌بخش (نور) است و جلود اهل خشیت را نرم (مقشعر) و مومنان را تثبیت می‌کند؛ و برای آنان که ایمان نیاورند گوششان از آن سنگین و چشمشان به حقیقت آن کور خواهد بود و بر ظالمان جز خسارت نمی‌افزاید. @yekaye 👇متن همراه با آیات محل استناد👈 https://eitaa.com/yekaye/8643
هدایت شده از یک آیه در روز
5️⃣ مواجهه با قرآن پس مواجهه مناسب با این متن آسمانی آن است که ابتدا ساکت شویم و به سخن آن گوش دهیم؛ گوش دادنی از سر خشوع، که ایمان را بیفزاید؛ نه از روی استکبار و عناد که ثمره‌اش پشت کردن و تکذیب و مسخره کردن و جدی نگرفتن آن باشد؛ بلکه آن را تا حد ممکن قرائت کنیم و به ترتیل (شمرده شمرده) بخوانیم و در آن تدبر نماییم و آن گونه که سزاوارش است تلاوت کنیم تا واقعا بدان ایمان آوریم و خوشحالی‌مان را از همین کسب کنیم ولی بدانیم که حتی می‌توان آن را چنین تلاوت کرد و به شناخت از آن رسید اما باز شیطان بر ما غلبه کند و حقی را که شناخته‌ایم مخفی کنیم که در این صورت جزء کسانی خواهیم بود که چون فقط نصیبی از کتاب برده‌اند حاضر نیستند به حق به طور کامل گردن نهند و عملا دنبال طاغوت می‌افتند؛ پس شایسته است از همان لحظه اول قرائت و خواندن را با پناه جستن به خدا از شر شیطان آغاز کنیم. ثمره چنین مواجهه ای آن است که بدان ایمان بیاوریم و تمسک جوییم و از آن پیروی کنیم تا به فلاح و رستگاری برسیم یعنی هم بدی‌هایمان از ما زایل گردد و هم کارمان سر و سامان گیرد. در مقابل عده‌ای از همان ابتدا در مقابل آن ساکت نمی‌شوند و بدان گوش نمی‌دهند. آنان یا چنان با باورهای نامعقول آباء و اجدادی‌شان چسبیده‌اند که مطلقا گوش شنوایی برای هیچ سخنی ندارند یا انتظارات نابجا چنان ذهنشان را مشغول کرده که نمی‌توانند به حقیقت گوش دهند و از این رو پیش‌داوری‌های ذهنی خود را بر هر چیزی مقدم می‌کنند و با انواع تهمت‌ها به قرآن و آورنده‌اش دیگران را از گوش سپردن به قرآن برحذر می دارند. در واقع دنبال بهانه‌جویی برای گوش ندادن و ایمان نیاوردن هستند و روالشان تکذیب و دروغ شمردن کتاب آسمانی است، تاحدی که اگر همان انتظارات نامعقولشان را هم برآورده شود همان را هم بهانه‌ای برای تکرار تهمتهای‌شان به قرآن قرار می دهند؛ و حتی اگر به ظاهر هم ایمان بیاورند هدفشان متزلزل کردن مومنان است نه ایمان واقعی. می‌توان گفت یک سلسله باورهای نادرست لااقل در اذهان عده‌ای از آنها رسوخ کرده که مانع ارتباط صحیح آنها با قرآن می شود؛ باورهایی مانند انکار آخرت و یا شرک ورزیدن [که شاید شامل شرک خفی هم بشود]. شاید بتوان گفت از منظر قرآن کریم هر کاری که منجر شود که حق تلاوت قرآن ادا نشود یک نحوه کفر ورزیدن به قرآن محسوب می‌شود که این کفر ورزیدن ظاهرا ربطی دارد به جدی نگرفتن (مسخره کردن) ‌قرآن؛ چرا که این دو در کنار هم ذکر شده و مومنان از همنشینی با کسانی که به آیات خدا کفر می‌ورزند و مسخره می‌کنند برحذر داشته شده‌اند. هرچه باشد، بدترین نوع مواجهه با قرآن تکه تکه کردن آن است و در آن اختلاف کردن؛ یعنی به بخشی از آن ایمان آوردن و به بخش دیگر کفر ورزیدن؛ (همان که قبلا اشاره شد: تنها نصیبی از کتاب بردن) که ریشه آن ناخوشایند داشتن برخی از تعالیم و اوامر الهی است و ظاهرا هدف از این اقدام کتمان برخی از حقایق آن است. @yekaye 👇متن همراه با آیات محل استناد👈 https://eitaa.com/yekaye/8647
هدایت شده از یک آیه در روز
📝نکته تخصصی : انعکاس همه جانبه در یکی از نکاتی که بوضوح از آیات فوق برمی‌آید ولی متاسفانه توسط بسیاری از افراد و حتی گاه برخی از بزرگان دین مورد انکار قرار گرفته این است که قرآن کریم شامل همه حقایق عالم است و هیچ چیزی نیست که در قرآن نیامده باشد. 💢یعنی اگر نظام تکوین، تجلی فعل خداوند است و قرآن تجلی قول خداوند؛ این قول تمامی آن فعل را بیان می‌کند؛ و هیچ حقیقتی در عالم نیست که در قرآن اثری از آن نباشد. این مطلب شاید مقداری توضیح نیاز داشته باشد؛ ‌زیرا مخالفان معتقدند که «مقصود از «کتاب مبین» که مشتمل بر همه چیز است، همین قرآن نیست؛ ‌بلکه حقیقت ماورایی‌ای است در لوح محفوظ و کتاب مکنون؛ که ما بدان دسترسی نداریم. ◾️در اینجا بیان چند نکته لازم است؛ ‌ ▪️یکی اینکه آیا واقعا کتاب مبین همین قرآن است؛ و ▪️دوم اینکه قرآن بیان همه چیز است فقط در آیاتی که از «کتاب مبین» تعبیر شده نیامده؛ ▪️سوم اینکه آیا «همه چیز» مقید می‌شود به «همه چیز مربوط به هدایت»؟ ▪️چهارم اینکه اگر ظهور آیات قرآن در این است که قرآن شامل همه حقایق است ریشه این انکارها چیست؟ ▪️و آخر اینکه موضع مخاطبان اصلی و معلمان حقیقی قرآن یعنی اهل بیت پیامبر ص در این زمینه چه بوده است؟ 💠الف. و این مقدار کاملا واضح است که قرآن کریم ادعا می‌کند همه حقایق عالم در «کتاب مبین» ثبت شده و موجود است: ▫️«لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبين‏» (انعام/59) ▫️لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرُ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبين‏ (سبأ/۳) ▫️و ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبين‏ (نمل/۷۵) ▫️و ما تَكُونُ في‏ شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفيضُونَ فيهِ وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبين‏ (یونس/۶۱) اما شاهد بر اینکه «کتاب مبین» همین قرآن در دست ماست این آیه است که تعبیر «جاءکم» را برای «کتاب مبین» به کار برده است: ▫️يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثيراً مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبين‏ (مائده/۱۵) و شاید بتوان این سه مورد را هم به عنوان موید در نظر گرفت: ▫️يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبينا (نساء/۱۷۴) ▫️الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبين‏ (حجر/۱) ▫️الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبينِ‏ (یوسف/۱) 💠ب. سایر شواهد قرآنی بر اشتمال همین قرآن بر همه حقایق اما علاوه بر تعبیر «کتاب مبین»، آیات دیگری هم هست که بوضوح درباره قرآن (کتاب نازل شده: نه حقیقت ماورایی آن در لوح محفوظ و فوق دسترسی ما) آمده که بوضوح دلالت بر این دارد که در قرآن کریمی که بر ما نازل شده و در دست ماست همه چیز بیان شده است: ▫️ و نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمين‏ (نحل/۸۹) ▫️لقَدْ كانَ في‏ قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَديثاً يُفْتَرى‏ وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُون‏ (یوسف/۱۱۱) شاید این آیه هم موید باشد که می‌فرماید این قرآن تفصیل همان کتاب است: ▫️و ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى‏ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ (یونس/37) 👇ادامه مطلب👇 @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه انعکاس همه جانبه در (۲) 💠ج. آیا «همه چیز» یا فقط «همه چیز مربوط به هدایت»؟ برخی مدعی‌‌اند که به قرینه لبی،‌ این «همه چیز» محدود به «همه چیز مربوط به هدایت» می‌شود؛ و قرینه لبی شان ظاهرا این است که ما همه چیز را در قرآن نیافته‌ایم و امکان هم ندارد که همه چیز در یک متن محدود یافت شود. تنها موید قرآنی که بر این سخن می‌توان ارائه کرد این است که تعبیر «تَفْصيلاً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ» در مورد تورات هم آمده ▫️ثمَّ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ تَماماً عَلَى الَّذي أَحْسَنَ وَ تَفْصيلاً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُون‏؛ انعام/۱۵۴)؛ در حالی که می‌دانیم تورات شامل همه چیز نبوده و خود خداوند هم وقتی تورات را در کنار قرآن مطرح می کند بر ویژگی انحصاری اینها در هدایت‌بخشی اصرار دارد؛ هم در آیه فوق و هم در آیه‌ی «فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُواْ لَوْ لَا أُوتِىَ مِثْلَ مَا أُوتِىَ مُوسىَ أَ وَ لَمْ يَكْفُرُواْ بِمَا أُوتِىَ مُوسىَ‏ مِن قَبْلُ ... قُلْ فَأْتُواْ بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى‏ مِنهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ» (قصص/48-49) پس منظور «تفصیل همه چیز درباره هدایت» است. 💢اما پاسخش این است که اثبات شیء‌نفی ما عدا نمی‌کند؛ در واقع اینکه قرآن همچون تورات در همه زمینه‌های مربوط به هدایت سخن دارد، منطقا دلیل نمی‌شود که در سایر زمینه‌ها سخن ندارد؛ بلکه چیزی که این موید را از خاصیت می‌اندازد تفاوت‌های خاص قرآن و ویژگی‌های منحصر به فرد اوست که در خصوص هیچ کتاب آسمانی دیگری (از جمله تورات) هم یافت نمی‌شود؛ و در بحثهای فوق به ابعادی از این بی‌همانندی قرآن اشاره شد و مهمترین آن همین معجزه و محل تحدی واقع شدن آن است. 👇ادامه مطلب👇 @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه انعکاس همه جانبه در (3) 💠د. تحلیل ریشه‌های انکار اشتمال قرآن بر همه چیز و پاسخ آن به نظر می‌رسد مهمترین عاملی که موجب مخالف فوق می‌شود این است که افراد به لحاظ ثبوتی نمی‌توانند تصور کنند که یک متنِ ظاهرا محدود، حاوی همه حقایق عالم باشد؛ یعنی منطقا تنها در صورتی که دلیلی بر استحاله‌ی (نه صرفا استبعادِ) گنجاندن همه حقایق در یک متن معین وجود داشته باشد، می‌توان از ظهور این آیات دست برداشت و یا آن ظهور را مقید کرد؛ در حالی که نه تنها برهانی بر چنین استحاله‌ای یافت نمی‌شود بلکه همین استبعاد هم ناشی از قیاس باطلی است که بین این کتاب و سایر کتب شده، و بی‌همانندی آن (حتی در مقایسه با کتب آسمانی) از سویی، و ظرفیت‌های عظیم متن برای انتقال معنا از سوی دیگر، مورد غفلت واقع شده است. در واقع گویی غفلت شده از اینکه خود خداوند (آن هم با صفاتی همچون علیم و حکیم و قدیر و عزیز و ...؛ یعنی کسی که همه چیز را می‌داند و هر کاری را می‌تواند و هیچ مانعی در پیش روی او وجود ندارد و ...) اصرار دارد که این کتاب مستقیما از مقام علم خداوند نازل شده است؛ و نیز اینکه این تنها کتابی در تاریخ بشریت است که در مورد آن ادعای تحدی شده است، یعنی ادعا شده که «اولا از سوی خود خداست» و «ثانیا خودش معجزه است؛‌ یعنی برای اینکه بررسی کنید که آیا واقعا از سوی خداست یا نه، نیاز به هیچ چیز بیرون از خودش (حتی بررسی سند و اعتبار استناد به پیامبر) ندارد؛ بلکه خودش بر از جانب خدا بودن خودش شهادت می‌دهد» (امری که در مورد هیچ کتاب آسمانی دیگری هم ادعا نشده): قرآن کریم خودش وجه این تحدی را به سرچشمه گرفتن از علم خدا برگردانده است؛ چنانکه در جایی، ناتوانی از آوردن مثل آن را دلیل می‌گیرد که «پس بدانید که این از علم خدا نازل شده»: ▫️ «أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ؛ فَإِلَّمْ يَسْتَجيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» (هود/13-14) و در جای دیگر دلیل تکذیب مخالفان را عدم احاطه آنها به علم خدا و دست نیافتن به تاویل قرآن معرفی کرده است: ▫️«وَ ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى‏ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ؛ أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ؛ بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْويلُهُ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمينَ (یونس/37-39) 💢اکنون دقت کنید: همه جن و انس با هم هم باشند نمی‌توانند مثل آن را بیاورند. چرا نمی‌توانند؟ چون اولا به علم الله (که عالم کل تکوین است) نازل شده است؛ و ثانیا همه من دون الله بر روی هم باز احاطه کامل به علم الله ندارند. پس از جانب فاعل هیچ استبعادی ندارد. اما از حیث قابل چطور؟ آیا یک متن ظاهرا محدود می‌تواند حاوی همه حقایق عالم باشد؟ پاسخ این است که بله؛ یعنی از طرفی توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در بیش از یک معنا، که هر گونه محدودیتی را برای اینکه صدها و بلکه هزاران معنی را در یک عبارت قرار دهند – و بلکه با برقراری انواعی از ترکیبات بین عبارات این رقم را میلیون‌ها برابر کنند - برمی‌دارد؛ و از سوی دیگر، اگر به مکانیسم اصلی شکل‌گیری الفاظ برای انتقال معنا توجه شود بسادگی این استبعاد رفع می‌گردد: زبان عربی و هر زبان دیگری با تعداد محدودی حروف هزاران کلمه می‌سازد و با این هزاران کلمه می‌تواند بی‌نهایت حقیقت را بازگو کند. قرآن کریم نیز تنها کتابی است که در آن حروف مقطعه به کار رفته است. این حروف چه می خواهد بگوید؟ آیا یک احتمال این نیست که می‌خواهد بفهماند که ما با همان مکانیسمی که شما با چند تا حرف همه حقایق را در قابل زبان بیان می‌کنید داریم استفاده می‌کنیم؟ آیا احتمال نمی رود که خود این حروف یک پیوندهایی را برملا می‌سازد که کسی که به آنها دست داشته باشد بتواند هزاران نکته که بر ما مخفی مانده را از دل همین آیات استخراج نماید؟ 👇ادامه مطلب👇 @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه انعکاس همه جانبه در (4) 💠ه. اشتمال قرآن بر همه چیز در کلام معلمان حقیقی قرآن (۱) در واقع، به نظر می‌رسد اشکال در قابل هم، به اشکال در فاعل، و به یک «قیاس به نفس» ناروا برمی‌گردد. ما چون «اسیر کلام» هستیم و توانمان در ساخت و استفاده از لفظ برای معنا محدود است خیال می‌کنیم این محدودیت در خود لفظ و معناست؛ در حالی که کسانی که امیر کلام هستند، حقیقت قرآن را فهمیده‌اند؛ لذا بدون هیچ پروایی 🔺هم ادعا می‌کنند که همه حقایق عالم را می‌دانند و 🔺هم تصریح می کنند که این علمشان را از قرآن گرفته‌اند؛ و 🔺هم تاکید می‌کنند که می‌توانند این را به ما هم نشان دهند یعنی تصریح می کنند که هر سوالی دارید بپرسید تا ما از دل قرآن به شما جواب دهیم. جالب اینجاست که احادیثی که می‌گوید همه چیز را از دل قرآن به شما پاسخ می‌گوییم که اغلب به همین آیات اشاره کرده است. از باب نمونه فقط به این دو حدیث توجه کنید: ☀️در یکی امام صادق ع می‌فرماید من از آنچه در زمین و آسمانها و بهشت و جهنم آنچه بوده و خواهد بود آگاهم؛ و بعد صریحا می‌فرمایند این را از کتاب الله فراگرفته‌ام و خود قرآن فرموده که «تبیان کل شیء» است: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ وَ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْهُمْ عَبْدُ الْأَعْلَى وَ أَبُو عُبَيْدَةَ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بِشْرٍ الْخَثْعَمِيُّ سَمِعُوا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي الْجَنَّةِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي النَّارِ وَ أَعْلَمُ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ قَالَ ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً فَرَأَى أَنَّ ذَلِكَ كَبُرَ عَلَى مَنْ سَمِعَهُ مِنْهُ فَقَالَ عَلِمْتُ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ء 📚 (الكافي، ج‏1، ص261) ☀️در دیگری امام صادق مساله را از آن سو طرح می‌کند؛‌ می‌فرماید من کتاب الله را از ابتدا تا انتها می‌دانم و در آن خبر آسمان و خبر زمین و خبر آنچه بوده و خواهد بود آمده است و باز استناد می‌کنند به این آیه شریفه که «تبیان کل شیء» است. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْمُؤْمِنِ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي‏ فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ. 📚(الكافي، ج‏1، ص229) 📚در بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص127-128 تعداد زیادی از این روایات با چنین مضمونی را جمع کرده است. 👇ادامه مطلب👇 @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه اشتمال قرآن بر همه چیز در کلام معلمان حقیقی قرآن (۲) البته این سخن بدان معنا نیست که اهل بیت ع همه علمشان را به ما گفته‌اند. یعنی اینکه گفتیم قرآن می‌فرماید علم به همه چیز در قرآن هست معنایش این نیست که ما مستقلا می‌توانیم همه علم را از قرآن به دست آوریم. ☀️لذا در جایی فرمودند که پاسخ هر مطلبی که بین دو نفر در آن اختلاف شود در قرآن هست اما عقول الرجال بدان قد نمی‌دهد: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا مِنْ أَمْرٍ يَخْتَلِفُ فِيهِ اثْنَانِ إِلَّا وَ لَهُ أَصْلٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنْ لَا تَبْلُغُهُ عُقُولُ الرِّجَالِ. 📚الكافي، ج‏1، ص60 و اینکه خود آنها چگونه به این علم رسیده‌اند هم شاید این روایت معروف، افقی از آنچه بر آنها گذشته به ما نشان دهد: ☀️در روایت موجود در کتب شیعه و سنی آمده که پیامبر اکرم ص در آخر عمرشان هزار باب از علم بر حضرت امیر ع گشودند که از هر بابی هزار باب باز می‌شد. تعبیر «باب» تعبیر خیلی مهمی است؛ یعنی نه ارائه «محتوا» بلکه - به تعبیر امروزی - دست‌یابی به «فرمول» که هر فرمولی خودش حاوی هزاران و بلکه گاه بی‌نهایت محتواست.؛ و جالب اینجاست که کل احادیثی که به ما رسیده تنها یکی دو باب از آن یک میلیون باب است عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِيدِ شَبَابٍ الصَّيْرَفِيِّ عَنْ يُونُسَ بْنِ رِبَاطٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ كَامِلٌ التَّمَّارُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ كَامِلٌ: جُعِلْتُ فِدَاكَ حَدِيثٌ رَوَاهُ فُلَانٌ. فَقَالَ اذْكُرْهُ! فَقَالَ حَدَّثَنِي أَنَّ النَّبِيَّ ص حَدَّثَ عَلِيّاً ع بِأَلْفِ بَابٍ يَوْمَ تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ ص كُلُّ بَابٍ يَفْتَحُ أَلْفَ بَابٍ فَذَلِكَ أَلْفُ أَلْفِ بَابٍ. فَقَالَ لَقَدْ كَانَ ذَلِكَ. قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَظَهَرَ ذَلِكَ لِشِيعَتِكُمْ وَ مَوَالِيكُمْ؟! فَقَالَ يَا كَامِلُ بَابٌ أَوْ بَابَانِ! فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَا يُرْوَى مِنْ فَضْلِكُمْ مِنْ أَلْفِ أَلْفِ بَابٍ إِلَّا بَابٌ أَوْ بَابَانِ؟ قَالَ فَقَالَ وَ مَا عَسَيْتُمْ أَنْ تَرْوُوا مِنْ فَضْلِنَا مَا تَرْوُونَ مِنْ فَضْلِنَا إِلَّا أَلْفاً غَيْرَ مَعْطُوفَةٍ! 📚(الكافي، ج‏1، ص297) ☀️ و تا قبل از ظهور، بشر به اندازه دو حرف از ۲7 حرف الفبا را هم نفهمیده است عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ الصَّيْقَلِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ صَالِحِ بْنِ حَمْزَةَ، عَنْ أَبَانٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً، فَجَمِيعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ، فَلَمْ يَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمِ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ، فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِينَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ، وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْحَرْفَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً» 📚(مختصر البصائر، ص320) 👇ادامه مطلب👇 @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه اشتمال قرآن بر همه چیز در کلام معلمان حقیقی قرآن (3) ☀️به علاوه که در روایتی دیگر مرتبه بالاتر از این یک میلیون باب را «جامعه» و بالاتر از آن را «جفر» و بالاتر از آن را «مصحف فاطمه» و بالاتر از آن را «علم ما کان و علم ما هو کائن» و بالاتر از آن را «هرآنچه لحظه به لحظه حادث می‌شود» دانسته‌اند عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَجَّالِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ‏ عُمَرَ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي أَسْأَلُكَ عَنْ مَسْأَلَةٍ هَاهُنَا أَحَدٌ يَسْمَعُ كَلَامِي. قَالَ فَرَفَعَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع سِتْراً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ بَيْتٍ آخَرَ فَاطَّلَعَ فِيهِ؛ ثُمَّ قَالَ: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ سَلْ عَمَّا بَدَا لَكَ. قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ شِيعَتَكَ يَتَحَدَّثُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص عَلَّمَ عَلِيّاً ع بَاباً يُفْتَحُ لَهُ مِنْهُ أَلْفُ‏ بَابٍ‏. قَالَ فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ عَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِيّاً ع أَلْفَ‏ بَابٍ‏ يُفْتَحُ مِنْ كُلِّ بَابٍ أَلْفُ‏ بَابٍ. قَالَ قُلْتُ هَذَا وَ اللَّهِ الْعِلْمُ. قَالَ فَنَكَتَ سَاعَةً فِي الْأَرْضِ؛ ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ مَا هُوَ بِذَاكَ! قَالَ ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ وَ إِنَّ عِنْدَنَا الْجَامِعَةَ؛ وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا الْجَامِعَةُ؟! قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ؛ وَ مَا الْجَامِعَةُ؟ قَالَ صَحِيفَةٌ طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً بِذِرَاعِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِمْلَائِهِ‏ مِنْ فَلْقِ فِيهِ وَ خَطِّ عَلِيٍّ بِيَمِينِهِ فِيهَا كُلُّ حَلَالٍ وَ حَرَامٍ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ حَتَّى الْأَرْشُ فِي الْخَدْشِ. وَ ضَرَبَ بِيَدِهِ إِلَيَّ؛ فَقَالَ تَأْذَنُ لِي‏ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ؟ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّمَا أَنَا لَكَ؛ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ. قَالَ فَغَمَزَنِي بِيَدِهِ وَ قَالَ حَتَّى أَرْشُ هَذَا كَأَنَّهُ مُغْضَبٌ! قَالَ قُلْتُ هَذَا وَ اللَّهِ الْعِلْمُ‏. قَالَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ لَيْسَ بِذَاكَ! ثُمَّ سَكَتَ سَاعَةً؛ ثُمَّ قَالَ: وَ إِنَّ عِنْدَنَا الْجَفْرَ وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا الْجَفْرُ؟! قَالَ قُلْتُ وَ مَا الْجَفْرُ؟ قَالَ وِعَاءٌ مِنْ أَدَمٍ فِيهِ عِلْمُ النَّبِيِّينَ وَ الْوَصِيِّينَ وَ عِلْمُ الْعُلَمَاءِ الَّذِينَ مَضَوْا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ. قَالَ قُلْتُ إِنَّ هَذَا هُوَ الْعِلْمُ! قَالَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ لَيْسَ بِذَاكَ! ثُمَّ سَكَتَ سَاعَةً؛ ثُمَّ قَالَ: وَ إِنَّ عِنْدَنَا لَمُصْحَفَ فَاطِمَةَ ع وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ ع؟! قَالَ قُلْتُ وَ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ ع؟ قَالَ مُصْحَفٌ فِيهِ مِثْلُ قُرْآنِكُمْ هَذَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ اللَّهِ مَا فِيهِ مِنْ قُرْآنِكُمْ حَرْفٌ وَاحِدٌ. قَالَ قُلْتُ هَذَا وَ اللَّهِ الْعِلْمُ! قَالَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ مَا هُوَ بِذَاكَ. ثُمَّ سَكَتَ سَاعَةً؛ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ عِنْدَنَا عِلْمَ مَا كَانَ وَ عِلْمَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ. قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ هَذَا وَ اللَّهِ هُوَ الْعِلْمُ. قَالَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ لَيْسَ بِذَاكَ. قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأَيُّ شَيْ‏ءٍ الْعِلْمُ؟ قَالَ: مَا يَحْدُثُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ الْأَمْرُ مِنْ بَعْدِ الْأَمْرِ وَ الشَّيْ‏ءُ بَعْدَ الشَّيْ‏ءِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. 📚الكافي، ج‏1، ص239-240 و اینها را بگذارید کنار اآن روایت اول که فرمودند هر سوال دارید بپرسید تا ما از قرآن به شما پاسخ دهیم و تاکید کردند که همه چیز در قرآن است. وقتی چنین تلقی‌ای از قرآن داشته باشیم آنگاه براحتی می‌توانیم بفهمیم که اگر کسی در فهم قرآن شاگردی اهل بیت ع را بکند می‌تواند به این افق فهم و استنباط از قرآن دست یابد؛ چنانکه مثلا از ابن عباس نقل شده که اگر ریسمان پای شتری گم شده باشد من با قرآن می‌توانم برایتان پیدایش کنم «‌لو ضلت عقال بعیر لکم لوجدته.» اینجاست که باید با کمال تاسف اعلام کرد که ما نه‌تنها قرآن را مهجور گذاشته‌ایم بلکه به خاطر یک قیاس به نفس ناروا این مهجوریت قرآن را تئوریزه کرده‌ایم تا مبادا کسی سخن قرآن را - که به صراحت بارها اعلام کرده - باور کند که همه چیز در قرآن هست. 👇ادامه مطلب👇 @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه انعکاس همه جانبه در (5) 🤔واقعا یکبار دیگر تامل کنیم: قرآن تنها کتابی است که خود خداوند مستقیما و با الفاظی که خودش تعیین کرده با ما سخن گفته است؛ همه چیز را هم گفته است؛ هم راه فهمیدنش را به ما معرفی کرده (تدبر و تلاوت حق تلاوته) و هم معلمان آن و کسانی که می‌توانند حقایق آن را برای ما تبیین کنند به ما معرفی نموده است؛ بر کافران هر انکاری بکنند حرجی نیست؛ اما آیا به عنوان مسلمان و مومن واقعا رواست که بدون مراجعه به این معلمهای واقعی قرآن و صرفا به خاطر اینکه خودمان بتنهایی نتوانسته‌ایم بسیاری از حقایق را از قرآن بفهمیم سخن خود قرآن در خصوص اشتمالش بر همه حقایق را انکار کنیم؟! @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
انه لقرآن کریم.docx
269K
با توجه به طولانی شدن بحث «قرآن از منظر قرآن» فایل کامل این آیه به پیوست تقدیم می‌شود
هدایت شده از یک آیه در روز
انه لقرآن کریم.pdf
1.76M
با توجه به طولانی شدن بحث «قرآن از منظر قرآن» فایل کامل این آیه به پیوست تقدیم می‌شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
✅ اطلاعیه بسم الله الرحمن الرحیم ضمن تبریک میلاد باسعادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امام صادق علیه السلام چنانکه می‌دانید راه‌اندازی و تهیه مطالب کانال و سایت «یک آیه در روز» محصول یک تلاش شخصی است و تاکنون هیچ هزینه‌ای از هیچ موسسه دولتی ویا غیردولتی دریافت نکرده و قرار است استفاده از محتویات آن را همواره برای عموم علاقمندان به قرآن کریم آزاد و رایگان باشد. شاید متوجه شده باشید که در یکی دو ماه گذشته سایت «یک آیه در روز» چندین بار از دسترس خارج شد و دفعه آخر برخی از دوستان احتمال هک شدن دادند و وعده اصلاح اساسی دادند؛ ولی بعد از چند هفته تعطیلی سایت عملا کار خاصی انجام نشد؛ و با کمک یکی دیگر از دوستان سایت دوباره راه اندازی شد. 💢اکنون که بیش از ۴ و نیم سال از شروع کار می‌گذرد و تاکنون بیش از ۱۰۰۰ آیه مورد بررسی قرار گرفته، شاید مناسب باشد برای نشر بهتر این مطالب، چه در فضای وب و چه در قالب کتاب، اقداماتی شود. 🔸کسانی که مایلند مستقیما در زمینه طراحی و ارتقای سایت مذکور (فقط در صورتی که در این زمینه‌ها تخصص دارند) و یا نشر کاغذی (از صفحه‌آرایی گرفته تا ...) این محتواها اقدامی انجام دهند می‌توانند از طریق فرم مندرج در سایت (به آدرس http://yekaye.ir/financing/) پیام دهند و نحوه مشارکت خود را اعلام فرمایند. 🔸همچنین کسانی که مایل‌اند در پرداخت هزینه‌های ارتقاء، توسعه و نشر این مطالب (چه در فضای مجازی و چه در فضای حقیقی به نحوی که در چاپی مناسب و با قیمتی مناسب در اختیار علاقمندان قرار گیرد) مشارکت مالی داشته باشند می‌توانند مبلغ مورد نظر خود را به کارت بانک تجارت به شماره (۳۰۷۰-۴۰۶۷-۸۳۱۰-۵۸۵۹) به نام حسین سوزنچی واریز نمایند. ▫️در این صورت پیشنهاد می‌شود که نام، مبلغ واریزی و تاریخ واریز، و در صورت صلاحدید تلفن تماس و آدرس خود را در فرم مندرج در سایت (به آدرس http://yekaye.ir/financing/) پر کنید تا حساب و کتاب کارها معلوم باشد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته @yekaye @souzanchi
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹د. آن حقیقت نهایی در همین قرآنی که در دست ماست تجلی یافته؛ ولی ما بدون امداد معصوم ع از درک همه آن ناتوانیم: ☀️۶) از امام صادق ع روایت شده است: هیچ مطلبی نیست که دو نفر در آن اختلاف نظر داشته باشند مگر اینکه اصل و پایه‌ای در کتاب خداوند عز و جل دارد؛ ولیکن عقول مردان بدان دست نیابد. 📚الكافی، ج‏1، ص60 مُحَمَّدُ بْنُ یحْیی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَیمُونٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنِ الْمُعَلَّی بْنِ خُنَیسٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏: مَا مِنْ أَمْرٍ یخْتَلِفُ فِیهِ اثْنَانِ إِلَّا وَ لَهُ أَصْلٌ فِی كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنْ لَا تَبْلُغُهُ عُقُولُ الرِّجَالِ. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر 1 ✅تبصره در حدی که جستجو شد تقریبا تمام تفاسیر اهل سنت در بحث از این آیه «لا یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»، در این حالت دوم (اگر مرجع ضمیر «آن»، «کتاب مکنون» و لوح محفوظ باشد، آنگاه مقصود از «مطهرون» چیست) «مطهرون» را بر فرشتگان تطبیق داده، و به تطبیق آن بر اهل بیت هیچ اشاره‌ای نکرده‌اند؛ با اینکه حدیثی که پیامبر اکرم دیل آیه ۳۳ سوره احزاب تصریح می‌کند که من و اهل بیتم «مطهرون» هستیم را بسیاری از آنان ذکر کرده‌اند (الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۶ ؛ فتح الغدیر (شوکانی) ج۴، ص۴۲۲؛ روح المعانی (آلوسی) ج11، ص۱۹۴)؛ ‌ گذشته از اینکه تطبیق این آیه بر اهل بیت ظهوری بسیار اقوی از تطبیقش بر فرشتگان دارد؛‌ زیرا فرشتگان «طاهر: پاک» هستند نه «مطهر: پاک شده»؛ یعنی در آنها اقتضای بدی‌ای وجود ندارد که قرار باشد خدا آنها را پاک کند؛ و در قرآن کریم حتی یک مورد هم تعبیر «مطهر» در خصوص فرشتگان به کار نرفته است؛ در حالی که اهل بیت ع چون انسان‌اند امکان و اقتضای بدی در آنها هست و از این جهت لطف خاص خدا باید شامل حال آنها شود تا آنها پاک شوند و قرآن کریم هم همواره از تعبیر «مُطَهَّر» (تطهیر شده توسط خدا) درباره انسانهای متعالی [همچون حضرت عیسی و مریم: «يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلی‏ نِساءِ الْعالَمينَ» (آل عمران/42) «إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسی‏ إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ إِلَيَّ وَ مُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا» (آل عمران/۵۵)] ویا انسانهای بهشتی استفاده کرده («أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ» در: بقره/۲۵ و آل عمران/۱۵ و نساء/۵۷) و به طور خاص در آيه ۳۳ سوره احزاب، بر این پاک کردن الهی اهل بیت (نه صرف پاک بودنشان) تاکید دارد. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2️⃣ «تَنْزیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ» قبلا در بحث از آیه دوم سوره حمد اشاره شد که اگرچه بسیاری از مترجمان «العالَمین» را به «جهانیان» ترجمه کرده‌اند و این ترجمه غلط نیست؛ اما ترجمه آن به «جهان‌ها» چه‌بسا دقیق‌تر باشد «العالَمین» را هم به «جهانیان» و هم به «جهان‌ها» می‌توان ترجمه کرد. (جلسه۳۶ http://yekaye.ir/fateha-alketab-1-2/) و در آيه حاضر نیز اگرچه باز اغلب مترجمان «العالَمین» را به «جهانیان» ترجمه کرده‌اند؛ اما معدودی از مترجمان به معنای «جهانها» توجه کرده‌اند مثلا: پروردگار عالمهای آفریدگان (ترجمه جلال الدین فارسی، ص۱۰۷۵) پروردگار عالمها (ترجمه شاه ولی الله دهلوی، ص۱۲۱۴) آفريدگار جهانها و جهانيان (ترجمه طاهره صفارزاده، ص۱۳۱۳) پروردگار جهانها (حجة التفاسیر، ج۶، ص۲۹۴) 💢اکنون می‌افزاییم با تحلیلی که درباره کلمه «العالمین» به عمل آید بخوبی می‌توان فهمید که چرا هر دو ترجمه درست است: «عالَم» وقتی به صورت جمع سالم بسته شود فقط در مورد ذوی العقول به کار می‌رود؛ و در حدیث ۲ از امام صادق ع نقل شد که هر انسانی یک عالم است. پس اینکه خداوند رب العالمین است یعنی خداوند پروردگار انسانهایی است که هریک یک جهان است؛ ‌پس خداوند از همان جهت که پروردگار جهانیان (انسانها) است؛ از همان جهت پروردگار جهان‌ها هم هست. ✅این موید همان تحلیلی است که قبلا به تفصیل بیان شد که یکی از ویژگی‌های خاص انسان‌ها این است که انسان‌ها موجوداتی‌اند که «جهان» دارند و «جهانی» هستند. این مطلب لااقل به دو معنا قابل توجه است: الف. برخورداری انسان از اختیار، امکان ایجاد بی‌نهایت جهان را برای او مهیا نموده است: ب. هر انسانی در «جهان» زندگی می‌کند نه فقط در مکان و زمان پیرامون خویش جلسه ۵۱۷ http://yekaye.ir/al-qalam-48-52/ و همه این جهان‌ها هم تحت ربوبیت خداوند است. 📝نکته تخصصی و 👇ادامه مطلب👈 https://eitaa.com/yekaye/8747
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر ۲ در آیه «تَنْزیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ» 📝نکته تخصصی و سارتر، اگزیستانسیالیست مشهور، منکر خداوند بود؛ و علت انکارش را این گونه معرفی می‌کرد که وی طرفدار اراده و آزادی انسان است و قبول وجود خداوند منجر به مجبور دانستن انسان می‌شود. توجه به اینکه به تعداد انسان‌ها جهان داریم و هر انسانی خودش یک جهانی است؛ و ربوبیت خداوند نسبت به انسانها نه ربوبیت نسبت به یک جهان، بلکه ربوبیت نسبت به تمام جهان‌های ممکن است می‌تواند بخوبی ناصواب بودن برداشت وی از خدا را نشان دهد. بله، تا پیش از آفریدن انسان شاید می شد از یک جهان سخن گفت: یک جهان که با قوانین علت و معلولی از پیش تمامی آن قابل پیش‌بینی بود؛‌زیرا سلسله علت و معلولها به نحو جبری همه واقعیات پس از خود را رقم می‌زد. اما خداوند انسان را آفرید و در او امانتی بی‌نظیر نهاد که آسمانها و زمین تحمل آن را نداشتند؛ و آن امانت احتمالا همین اختیار بود. دادن اختیار به انسان همان و اینکه هر انسانی خودش یک جهان شود همان. در واقع، اگر تا پیش از آفریدن انسان تنها یک جهان در کار بود؛ خداوند با آفریدن انسان، امکان تحقق هر جهانی را برای هر انسانی مهیا کرد؛ و البته تمامی این جهانهای ممکن، خارج از محدوده ربوبیت خداوند نیست؛ اما نسبت خداوند و انسان و جهانهایی که هر انسانی رقم می‌زند نسبت فرازمانی است؛‌ پس این گونه نیست که خداوند در نقطه شروع زمان ایستاده باشد و از پیش وقوع تمام جهانها توسط هر انسانی را رقم زده باشد (که اگر این گونه بود باز تنها و تنها یک جهان در کار بود)؛ بلکه خداوند وقتی به انسان اختیار دارد یعنی انسان را با این «امکان» آفرید که چیزی از او سر بزند که لزوما بر اساس سیر طبیعی علل موثر بر وی نباشد. به تعبیر دیگر، گویی با آفرینش انسان در زمین، این قاعده که تا پیش از این آفرینش در عالم طبیعت شیوع داشت که «الشیء ما لم یجب لم یوجد» به هم زد؛ و در زمین موجودی قرار داد که چنین نیست امور به نحو وجوب بر او رقم بخورد و علت تامه‌‌ی افعال او گردد تا فعلی از اوسر زند؛ ‌بلکه اختیار را جزء اخیر علت تامه صدور افعال از او قرار داد؛ یعنی پتانسیلی که اگر همه علل طبیعی جمع شود تا فعلی را از او صادر کند این اختیار می‌تواند آن جمع را بر هم زند و صدور فعل از وی رقم نخورد؛ و به جای اینکه همواره همین جهان با ضرورت خود پیش رود و هیچ جهان ممکن دیگری وارد عرصه وجود نشود؛ انسان بتواند با هر اختیار خود یکی از جهان‌های ممکن را به عرصه وجود وارد سازد؛ و این همان حقیقت عظیمی است که با نام از آن یاد شده است: یعنی اگر همه روال‌های طبیعی و عادی عالَم اقتضای خاصی را داشته باشند، اما جای اراده کردن جدید انسان همواره باز است و ممکن است هر انسانی این روند قبلی نظام عالم را به هم بزند و روند جدیدی را پیش آورد و در واقع جهان جدیدی را جایگزین جهان قبلی کند. پس در عین حال که مجال برای اختیار انسان باز است (زیرا جهان کنونی تنها جهان ضروری‌ای که تخلف از روند آن محال باشد نخواهد بود؛ و هر انسانی در هر تصمیمی می‌تواند یکی دیگر از جهانهای ممکن مفروض را به جای جهانی که در روند طبیعی باید موجود می‌شد، به عرصه وجود وارد کند) اما نظام هستی از ربوبیت خداوند خارج نمی‌شود (زیرا تمام آن جهانهای ممکن، و نیز نظم منطقی بین هر اراده و وارد کردن هر جهان ممکن به عرصه وجود، و نیز تمامی اراده‌های تمامی انسانها [= تمامی گزینه‌هایی که پیش رو دارند و گزینه‌ای که از میان آنها انتخاب می‌کنند] و در یک کلام تمامی عرصه زمانمند با تمامی امکاناتش، مسبوق به خداوند و به یک معنای عمیق تحت ربوبیت خداوند است. 💢پس نه چیزی از دایره ربوبیت خداوند خارج است و نه گستره ربوبیت خداوند دایره اختیار (و دایره امکان) را بر آدمی می‌بندد. مشکل امثال سارتر در این است که ربوبیت خداوند را بسیار محدود و تنها در فضای نظم ضروری طبیعی فهم کرده‌اند؛ و تصویری از «اختیار دادن توسط خداوند به موجود دیگر» نداشته‌اند. ✳️ تبصره تحلیل فوق بر اساس مبنای «اوسعیت واقعیت و نفس‌الامر از وجود» [به تعبیر شهید صدر؛ لوح الواقع أوسع من لوح الوجود] و «واقعی بودن جهان‌های ممکن» است؛ که البته این منبا با مبنای رایج در فلسفه اسلامی که «واقعیت را مساوق وجود» و «نظام هستی» را «تنها نظام واقعا ممکن» قلمداد می‌کند متفاوت است؛ و تبیین این مبنا مجال دیگری می‌طلبد. @yekaye