#زمزمه_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا
شمع خموش ما را، از خانه بردند
تابوت مادرم را شبانه بردند
ای لاله پرپر، مظلومه مادر
مــــدینه در نـوای اَمّن یُجیب است
مادر به خانه برگرد، بابا غریب است
ای لاله پرپر، مظلومه مادر
شهر مدینه دگر، زهـــــرا ندارد
باغی که گل ندارد، صفا ندارد
ای لاله پرپر، مظلومه مادر
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا
سائلم بر سفره اى که سفره دارش فاطمه است
هرکه مى آید کنار آن کنارش فاطمه است
معنى خیر کثیر این است, اگر لطف خدا
بر زمین جارى است قطعاً آبشارش فاطمه است
شرط پیغمبر شدن بوسه به دست فاطمه است
تاج پیغمبر نگین افتخارش فاطمه است
گر به کعبه رو نمودم زادگاه مرتضى است
گر به کعبه تکیه کردم مستجارش فاطمه است
مى شود فهمید از طرز مناجات شبش
هرکه شد عبد خدا پروردگارش فاطمه است
فاطمه قبرى نمى خواهد نجف وقتى که هست
مرتضى نقش روى سنگ مزارش فاطمه است
پنج بار از آن کسا خورشید اگر بیرون زده
مطمئناً منشاء هر پنج بارش فاطمه است
به تلافى دویدن هاى بین کوچه اش
ناقه اى دارد قیامت که سوارش فاطمه است
هرکه اینجا نوکرى کرده خیالش راحت است
آنکه محشر مى دود دنبال کارش فاطمه است
آنکه در وقت اسیرى با سلاح خطبه اش
کوفه را ساکت نمود آموزگارش فاطمه است
زور بازویش چهل تن را به زانو مى زند
حیدرِ تنها سپاه استوارش فاطمه است
مى چکد از دامنش خون, مى چکد اشک از رخش
باغ سرسبز ولایت لاله زارش فاطمه است
محسنى که ثلثى از سادات مى ماندند از او
پشت آن دیوار حالا سوگوارش فاطمه است
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_حضرت_زهرا
#سینه_زنی_حضرت_زهرا
( زبانحال حضرت علی علیه السلام)
خوردی زمین/پیش چِشَم/دم نزدم/فاطمه جانم
(چرا) مامورِ به/صـــٓــبر بودم/دم نزدم/فاطمه جانم
حلالم کن / پهلوتو شکستن بخاطر من
حلالم کن / اگه راهتو بستن بخاطر (یا: مقابل) من
حلالم کن ای خانومم
حلالم کن / اشکات چکیده میون کوچه
*《جایگزین(نفست بریده میون کوچه)》
حلالم کن / قامتت خمیده میون کوچه
حلالم کن ای خانومم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
( زبانحال امام حسن علیه السلام)
بین مسیر/ چند نفری / میزدنت / ای مادر
حق داری که / نتونی ببینی.../ منم حسنت/ ای مادر
حلالم کن / اگه قدم کوتاه بود دستش رد شد
حلالم کن / من بودم و سهم تو یک لگد شد
حلالم کن ای مادرجان
حلالم کن / شده صـــــورتت پر از کبودی
حلالم کن / روی من حسآب کرده بودی ...
*(جایگزین : من بودم و زمین افتاده بودی)
حلالم کن ای مادر جان
علی حاجیان فر
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_حضرت_زهرا
گریه کنید گریه ، که میراث فاطمه است
هرکس که اشک داشت ز وُرّاث فاطمه است
گریه برای فاطمه مهر تولی است
مهر تولی است و نشان تبری است
گریه کنید فاطمیه فصل ماتم است
این فاطمیه است که باب محرم است
گریه کنید فاطمه بسیار گریه کرد
تا زنده بود بهر علی زار گریه کرد
گریه کنید بر غم و اندوه فاطمه
گریه کنید بر تن مجروح فاطمه
گریه کنید آه جوان بود مادرم
سنی نداشت گرچه کمان بود مادرم
گریه کنید دست به دیوار میگرفت
در خانه رو زحیدر کرار میگرفت
گریه کنید بر ورم روی بازویش
بعد از سه ماه خوب نشد زخم پهلویش
گریه کنید مادر ما بی قرار بود
گریه کنید مادر ما باردار بود
گریه کنید حوریه و دیو و دد کجا
ریحانه الرسول کجا و لگد کجا
گریه کنید پشت در جای علی نبود
زهرا نیاز داشت به مادر ولی نبود
گریه کنید شعله در اطراف باغ بود
پهلوش که گرفت به در میخ داغ بود
گریه کنید در غم او های های های
پا میشد و دوباره می افتاد وای وای
گریه کنید فاطمه را بی هوا زدند
او را مقابل در و همسایه ها زدند
گریه کنید بازوی زهرا شکسته شد
آنقدر زد مغیره به دستش که خسته شد
گریه کنید دور و بر او شلوغ بود
ای کاش روضه هاش تمامش دروغ بود
اینجای روضه داد بزن مثل دخترش
هی داد میزدند سرش پیش شوهرش
گریه کنید کشتن زهرا حلال بود
طوری زدند زنده بماند محال بود
گریه کنید روز در خانه کشتنش
غربت ببین که نیمه شب دفن شد تنش
گریه کنید که نتوانست دخترش
آن شب بلند گریه کند بهر مادرش
گریه کنید ، اشک بگیرید از همه
نذر ظهور منتقم آل فاطمه
✍عبدالزینب موسوی
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_با_خدا
#فاطمیه
#مناجات_حضرت_زهرا
میشود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر
هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر
بسکه تن دادم به عصیان و خطا این روزها
دور شد از خانهات اینگونه راهم بیشتر
احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا
میکِشَد آتش مرا این سوز و آهم بیشتر
معصیت میآورم، آب و غذایم میدهی
میچکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر
کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم
باز هم این بار از تو عذرخواهم بیشتر
دارم از زهرا ز دست خود خجالت میکشم
شرمسار از روی تو رویِ سیاهم بیشتر
چند وقتی میشود آواره بودم، باز هم
چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر
زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود
یک نگاه مادرم شد تکیه گاهم بیشتر
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_حضرت_زهرا
دادهست نام فاطمه، داور به زهرا
داده لقب صدیقه اطهر به زهرا
جنت همان توصیف اجمالی زهراست
جنت به کوثر وصل شد، کوثر به زهرا
امّ ابیهاییاش امّالانبیایی است
باید بگویند انبیا مادر به زهرا
صبرش زبانزد بوده حتی قبل خلقت
صبری که داده جلوهای دیگر به زهرا
به رشتههای چادرش امّید دارند
آنان که محتاجند در محشر به زهرا
ماندم بگویم رفته زهرا به پیمبر
یا که بگویم رفته پیغمبر به زهرا
در سیر معراجی خود در آخر راه
زهرا به حیدر میرسد حیدر به زهرا
خدمت به مولا هم همان خدمت به زهراست
در اصل خدمت میکند قنبر به زهرا
یعنی همه محتاج زهرای بتولیم
وقتی توسل میکند رهبر به زهرا
زهرا برای ما همیشه مادری کرد
خیلی بدهکار است این کشور به زهرا
تا فیض از دامان معراجش بچیند
سر میزند هر صبح پیغمبر به زهرا
وقتی پیمبر بود در شهر مدینه
عرض ادب میکرد حتی در به زهرا
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#سینه_زنی_حضرت_زهرا
انگاری کل دنیا آتیش گرفته
ریشه ی نسل طوبی آتیش گرفته
خونه ی عشق مولا آتیش گرفته
چادر بی بی زهرا آتیش گرفته
نگاه زینب، خیره به مسمار
یه رد خونی، مونده رو دیوار
دل دخترش می سوزه
تموم پرش می سوزه
پر معجرش می سوزه
می سوزه
......
خونه ی مرد تنها آتیش گرفته
گل وسط تماشا آتیش گرفته
کوچه میون سرما آتیش گرفته
چادر بی بی زهرا آتیش گرفته
نگاه زهرا، به دست مولاس
نگاه مولا، خیره به زهراس
دل شوهرش می سوزه
تموم سرش می سوزه
پر معجرش می سوزه
می سوزه
.......
زهرا میون کوچه از پا نشسته
با ضرب درب و دیوار پهلو شکسته
مادر تو دود و آتیش با حال خسته
مولا میون کوچه س با دست بسته
رسیده قنفذ، ای داد بیداد
دستای بی بی، از شونه افتاد
دل پرپرش می سوزه
برا حیدرش می سوزه
پر معجرش می سوزه
می سوزه
...
✍وحید محمدی
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_حضرت_زهرا
كبوديِ بدنِ مادرم مرا كشته
سياه كرده جهان را سفيديِ مويش
فدايِ چادرِ آتش گرفته ات زهرا
درونِ شعله چه آمد به روزِ گيسويش
چه ضربه اي، چه صدايي، چه دستِ سنگيني
سه ماه فاطمه پوشيه بسته بر رويش
شبيه كِشتيِ پهلو گرفته مي ماند
شكسته شد به لگد، دنده ها و پهلويش
"رويِ گُل كه با پا نميزنن
چهل نفري يك زن رو تنها نميزنن
اي قنفذ! بس كن، با تهِ غلاف
اينجوري رويِ بازويِ زنها نميزنن
مادرم رو كُشتيد، ولش كنيد اي حروميا
چي سرش آوُرديد، كه يهو داد زد: فضه بيا
با چه دستي زده كه جايِ كبودي از گوش
يكسره تا به لبِ توست، خدا رحم كند"
و يك غلاف كه دستِ چهل نفر چرخيد
همين غلاف گرفته توانِ بازويش
فدايِ دخترِ مادر، گريزِ روضه زدم
ببين به دستِ زنِ حرمله، النگويش
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا
#روضه_امام_حسین
میان کوچه ها،در پُشت درها..،گریهها کردم
تمام شهر را با اشک هایم زابرا کردم
شباهنگام با پروانه از بال و پرت گفتم...
سحر خاکسترش را از کنارِ شمع..،ها کردم
تویی آن ذات افلاکی،تویی مستوجب پاکی
که من با چهره ای خاکی،به نامت اقتدا کردم
پدر در فاطمیه یاد دارم بارها می گفت:
من این فرزند را نذر حسن جان شما کردم
زمانی که برای گریه چشمم بی رمق می شد
به یک "یا فاطمه" در روضه،تجدید قُوا کردم
همیشه ذکر تو از شرِّ عصیانها خلاصم کرد
قدم برداشتم..،گفتند:"یا زهرا"..،حیا کردم
بگیرم دامنت را صدهزاران بار می گویم
خطا کردم خطا کردم خطا کردم خطا کردم
نمی از روضه ات را ریختم در عُمق اقیانوس
تمام ماهیان را هم به داغت مبتلا کردم
از آن وقتی که پی بُردم دلت پُر بود از دنیا
تمام لذت بی حدِّ دنیا را رها کردم
قنوت بی تعادل خواندنت محراب را سوزاند...
چِقَدر این روزها یا ربّنا یا ربّنا کردم
برای گونه و بازو و پهلوی کبودِ تو...
برای دردهای بی شمارِ تو دعا کردم
چُنان از عالم ذَر مِهر تو در سینه ی من بود
که تا نام تو را بُردم..،تو را مادر صدا کردم
اگرچه نیستم "سیّد"،به فرزندی قبولم کن
که من پیش تمام خلق این را ادعا کردم
منِ بی تاب آنقَدر از "بُنَیَّ" ات سوختم تا که
تمام این محل را با حسین ات آشنا کردم
.
.
به جای اهل آن دِه در خیال خود هزاران بار
خودم با دستم هایم بر تن او بوریا کردم
✍بردیا محمدی
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313