eitaa logo
تعلیقات
1.3هزار دنبال‌کننده
417 عکس
61 ویدیو
29 فایل
📚 در این صفحه گاهی #خاطراتم را می‌نویسم 📝 و گاهی #یادداشت هایی درباره مسائل گوناگون #حوزه و #جامعه و #انقلاب ... (حسین ایزدی _ طلبه حوزه علمیه قم) @fotros313h (📲 نشر مطالب با ذکر #لینک)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 نگاهی به شخصیت و شیوه مدیریتی حجت الاسلام 💢 🔻🔻 🔰️ سال 1383 جناب حجت الاسلام و المسلمین سید صمصام الدین ، مدیر معصومیه بود. انسانی شجاع، مدیر، قاطع، مهربان، خوش بیان، خوش فکر و به شدت ریسک پذیر و اهل اعتماد به طلبه ها. 🔰️ سخنرانی های دلنشین آقای قوامی و و اصطلاح سازی های جذابش همچنان در خاطره ما ماندگار است. 🔰️ آقای قوامی راحت به طلبه ها می کرد. به آن ها میدان می‌داد و حتی درصدی از خطای آن ها را با دیده اغماض نگاه می کرد. دایره را تنگ نمی کرد تا همه چیز جزء به جزء زیر نظر خودش باشد و کسی حتی یک میلیمتر از آن تخطی نکند. همین باعث شده بود انگیزه و استعداد طلبه ها بروز پیدا کند، رشد کند و فعالیت های طلبگی دوچندان شود. 🔰️ آقای قوامی ستودنی بود. روبرویش می نشیستیم، با همه هیجان و تندی جوانی از او می کردیم، اما با لبخندی که معمولا به روی لب داشت، پاسخ مان را می داد. 🔰️ آقای قوامی پیش روی داشت و برای رسیدن به آن برنامه ریزی می کرد و منتظر نمی ماند تا سازمان و مرکز مدیریت با او همراهی کند، حرف او را درک کند و با او هم افق شود، راه خودش را می رفت و اقدام می کرد. 🔰️ اهل جهاد در مدیریت و بود. از آبرو و مال و دارایی و عافیت خودش می گذشت در مسیر دستیابی به آرمان ها و تحقق اهداف کلان. این را بیشتر توضیح خواهم داد. @taalighat 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 https://eitaa.com/joinchat/4003725374Ce60d538cb7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢نگاهی به شیوه مدیریت حجت الاسلام قوامی 🔻🔻 🔸🔹 یکی از مهمترین مولفه های مدیریت آقای قوامی بود. نگاه به افق های بلند، پذیرفتن دشواری ها و ریسک حرکت به سمت قله ها، برنامه ریزی برای اهدافی که شاید کمتر به چشم دیگران مهم بیاید ولی در منطق او جایگاه خاص دارد. 🔹🔸 قرینه مسجد معصومیه، یک ساختمان بلااستفاده بود دقیقا مثل فضای ساختمان مسجد ولی خالی... آقای قوامی تصمیم گرفته بود آنجا یک بسازد. برای خیلی ها عجیب و غریب بود. مدرسه علمیه را چه به سالن همایش؟ مرکز مدیریت برای تامین بودجه روی خوش نشان نداده بود. اما قوامی آینده ای را می‌دید که از اکنون باید ابزار و تجهیزاتش را آماده کند. 🔸🔹 با اینکه تامین نشد، اما این ها چیزی نبود که او را از تصمیمش منصرف کند. بخشی از اموال خودش را فروخت تا برای ساخت سالن اقدام کند. اهل ایستادن، معطل شدن نبود. به این سادگی ها مأیوس نمی‌شد ... به سختی افتاد ولی دست از تصمیمش برنداشت. 🔸🔹 آن سال ها مقام معظم رهبری بحث و را مطرح کرده بودند و فضای حوزه و دانشگاه گرم این مسئله و دغدغه بود. یک روز در حیاط مدرسه از آقای قوامی پرسیدم شما برای این دغدغه آقا چه برنامه ای دارید؟ گفت: یک گام ساخت همین سالن همایش است. خیلی برایم جواب عجیبی بود ولی بعدها که این سالن به محور برگزاری نشست های تخصصی و میزگردهای علمی بدل شد فهمیدم به کجا فکر می کرد. 🔸🔹 آقای قوامی خودش داشت، درس خارج می گفت. اهمیت و ریزه کاری های نظریه پردازی را درک می کرد با این همه به برخی لوازم یک مدرسه در و بین المللی هم فکر می کرد. 🔸🔹 برخی مدیران حوزه که اول چپ چپ به این تصمیم نگاه می کردند حالا گویی نظر دیگری داشتند... 🔸🔹 حالا با گذشت بیش از 10 سال از ساخت این سالن، معصومیه شاهد دها و شاید صدها همایش و اجلاس و نشست تخصصی بوده... @taalighat 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 https://eitaa.com/joinchat/4003725374Ce60d538cb7
🔻🔻 تصویری از مدرسه معصومیه 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 @yadhaa
💢 از یادداشت های دوران و شیوه مدیریت حجت الاسلام و المسلمین سید صمصام الدین قوامی 🔻🔻🔻🔻
💢نگاهی به دوران مدیریت حجت‌الاسلام قوامی 🔻🔻 🔰️ آقای قوامی به مدیریت اعتقادی نداشت. رویکردش در مدیریت، هدایت ساختارهای کلان مدرسه و عدم ورود به جزیئات بود. اما برای سیطره بر جزئیات هم برنامه داشت. همه اتفاق نظر داشتند مدیریت یک کار ساده ای نیست و هزار نفر را یک نفر مدیر نمی تواند مدیریت کند. نه می تواند تک تک آن ها را بشناسد، نه می تواند بر برنامه و مشکلات آن ها نظارت داشته باشد. یکی از مهمترین اقدامات آقای قوامی ایجاد چهار بخش در مدرسه بود. یعنی خروج مدیریت متمرکز به مدیریت توزیع شده.🔻🔻🔻 🔹 بخش مخصوص پایه 1تا3 🔸بخش ، مخصوص پایه 4تا6 🔹بخش مخصوص دانشجویانی که طلبه شده بودند، معروف به بخش دانشجویی 🔸 مختص فعالان مکالمه عربی و انگلیسی 🔰️ هر بخش یک مدیر، یک معاون آموزش، چند مشاور و چند نیروی دفتری و خدماتی داشت. حالا دیگر یک مدرسه بود با چهار بخش، هر بخش یک مدیر متولی امورات آن حوزه را داشت. یک مدیر به راحتی 250 طلبه را می شناخت بر آن ها اشراف داشت و روند علمی و اخلاقی آن ها را زیر نظر می گرفت. اینطور بود که مدرسه دقیق و پدرانه و با همبستگی اداره می شد. در عین حال چهار بخش باهم و با مدیر اصلی مرتبط و منسجم بودند. 🔰️ برای ایجاد هماهنگی و کارها در آن زمانی که کسی به این حرف ها فکر نمی کرد، بین این چند بخش را از طریق «» بهم متصل و شبکه کردند تا کارها و بورکراسی های ادارای بین بخشی کاهش یابد. 🔰️ از طرفی آقای یک شب در هفته را تعیین کرده بود و از یکسره در مدرسه حاضر بود. درب اتاقش آن شب تا صبح به روی طلبه ها باز بود. مسئولین مدرسه را تکلیف کرده بود که هر شب یکی موظف است تا صبح در مدرسه حاضر باشد. نه مثل خیلی از مدرسه ها که مدیر و کادر تنها در ساعت ادرای در مدرسه حاضرند و در باقی ساعات نمی دانند در مدرسه چه می گذرد. آن شب تا صبح بچه ها بدون وقت گرفتن های رسمی از مسئول دفتر، راحت کنار حاج آقا می نشستند و بی پرده صحبت می کردند. @taalighat 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 https://eitaa.com/joinchat/4003725374Ce60d538cb7
💢 نگاهی به دوران مدیریت حجت‌الاسلام قوامی 🔻🔻 : 💠💠 🔰️ در دوران مدیریت جناب آقای قوامی، طرحی اجرا شد به نام «طرح »؛ طرحی که باعث شناسایی بسیاری از استعدادهای پنهان، رشد و شد. آن زمان یکی از اساتید معصومیه به نام استاد غروی بودند که به تعبیر جناب آقای قوامی «از هدایه تا کفایه» را حفظ بود. 🔰️ ایشان مدل ویژه ای از درس خواندن را پیشنهاد داد. طلبه ها درسی را که باید به طور طبیعی و بنابر روال مرسوم از استاد درس می گرفتند، به جای درس گرفتن، خودشان آن را مطالعه می کردند و در حضور استاد به صورت ارائه می کردند. استاد در این جلسات به ارزیابی صحت مطالب و میزان برداشت صحیح طلبه از متن و رفع اشکالات می پرداختند. این روش که مرحله ای فراتر از «پیش مطالعه» بود چنان سیطره و تسلط علمی ای به طلبه می داد که او را برای ورود به عرصه تدریس آماده می کرد. 🔰️ استاد غروی رابطه خوبی با طلبه ها داشت، صمیمی و رفیق بود. برای همه وقت می‌گذاشت. من از ایشان درخواست وقت کردم، گفت فقط وقت دارم. قبل از اذان درس باب رابع را به ایشان ارائه میکردم، اشکالات را می گرفت، کلاس که تمام می‌شد، اذان صبح شده بود... 🔰️ این طرح با آقای قوامی به طلاب گسترش یافت و قوانینی برای آن در نظر گرفته شد تا طلاب مستعد با شرایطی درس را انتخاب کرده، مقادیری آموزش طی نموده و ابتدا «استادیار» می شدند و با طی مدارج و مراحل بعد از مدتی وارد مدار تدریس رسمی می شدند. 🔰️ ویژگی این طرح این بود که اولا طلبه مدارج علمی و مراحل استادی را به صورت منطقی طی می کرد و تجربه می آموخت و ثانیا به لحاظ اجتماعی تدریجا در بین طلاب زمینه برای پذیرش وی به عنوان استاد فراهم می آمد. 🔰️ بسیاری داشتیم که در این طرح حضور داشتند و امروز از به شمار می آیند. حجج اسلام آقایان حاج محسن زارع پور، حسین صدیقی، رحیم پور، نجفی، منصور شریفی، حاج مهدی مطلبی، ابوالفضل حسنی و... در این طرح استادیاری کم کم از اساتید جوان و مقبول و مورد توجه معصومیه شدند. 🔻🔻 نکته مهم اینکه ترکیب اساتید مدرسه بصورت تدریجی و طبیعی تغییر می کرد، بزرگترها و اساتید قدیمی طرد نمی شدند بلکه جوان ها کم کم کنار آن ها رشد می کردند. ترکیبی منطقی از اساتید جوان و با سابقه کنار هم. @taalighat 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 https://eitaa.com/joinchat/4003725374Ce60d538cb7
هدایت شده از باب جهاد
عکس برای تامل! اینجا خانه آیت الله یزدی رضوان الله علیه است. کسی که در تمام مدت انقلاب مسئولیت داشته است که یکی از این مسئولیتها ریاست قوه قضاییه بوده است. این خانه و وضع زندگی او که در عکس میبینید سند ایمان و تقوای او و البته سلامت جمهوری اسلامی است که البته عده که کم هم نیستند چوب حراج به آن زده اند. کجای عالم پیدا میکنیم این سطح از پاکی را؟ منصف باشیم. ان شاالله که خدا او را با رسول الله صل الله علیه و آله محشور فرماید و از سر تقصیرات بسیار ما درگذرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 کلاس درسی به نام کلاسِ «» 💢 ☘ زندگی طلبه ها در ، مملو از همدلی و و مساوات بود. طلبه ها زندگی جمعی برادرانه و مومنانه را با هم تمرین می کردند. همین کنار هم بودن ها، باهم درس خواند، باهم عبادت کردن، دیدن خوبی ها و مکارم اخلاقی یکدیگر، زمینه رشد را فراهم می کرد. در زندگی طلبگی و ، کلاس درس فقط صبح تا ظهر نیست بلکه همه روز، کلاس درس است. ☘ رفتار طلبه ها، خلق و خوی کریمانه، ، چیزهایی بود که شاید سر کلاس درس رسمی به دست نمی آمد. برخی آموزه های اخلاقی را باید در زندگی کردن کنار هم یاد گرفت. هر گلی بوی خودش را داشت. پس از هر کسی می توانستیم نکته ای بیاموزیم. بله، هیچ کسی کامل نبود همه نقص هایی داشتند که خیلی هم طبیعی است ولی در کنار نقصان ها، برجستگی هایی وجود داشت که آموزنده بود. ☘ طلبه ای داشتیم از ما دو سال بزرگتر بود، بسیار اهل و در عین حال بسیار خوش خلق و خو بود. رفتار و گفتارش واقعا برای ما کلاس درس بود. طلبه دیگری داشتیم ویژگی اش شدت مراقبه در گفتار بود، مراقب بود مبادا کلامی خلاف واقع یا دارای شبهه غیبت بر زبان جاری کند. طلبه ی دیگری که مقید به بود. طلبه ای که بسیار اهل کمک و دستگیری از دیگران بود. یک طلبه داشتیم هم کلاس ما بود. زمستان ها در حیاط مدرسه دنبال گربه های مریض می گشت و برای شان غذا تهیه می کرد و از گربه های بیمار مراقبت می کرد. طلبه ای که وقتی در جمع می نشست همه را می خنداند و همیشه باعث خوشحالی و رفع غم اندوه بچه ها بود. برخی هم بودند رفتار زیبایی نداشتند، دیدن این کنار دیگران خودش نوعی آموزندگی داشت. به هر حال هر کسی از زاویه ای برجسته بود. داشت. گاهی طلبه های تازه وارد آنقدر لطافت روحی داشتند که رفتارشان برای انسان تنبه آور بود. ☘ زندگی کنار طلبه ها با خلق و خوهای متفاوت به انسان پختگی می داد و مدرسه ای بزرگ بود تا در کنار انسان های مختلف خود را بسازیم و رشد دهیم. همه این ها در زندگی با محوریت نشینی رخ می داد. حال فرض کنید مدلی از مدیریت و برنامه ریزی حاکم شود که حجره نشینی را به حاشیه براند دیگر مدرسه از خالی می شود. @yadhaa 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 https://eitaa.com/joinchat/4003725374Ce60d538cb7
💢زندگی مؤمنانه؛ برادری و 💢 ☘ زندگی در اقتضائات خودش را داشت. بچه ها به هم کمک می کردند. با هم زندگی می کردند. همین تجربه «با هم بودن» که مبتنی بر و دوستی و گذشت بود، رشد دهنده به شمار می آمد. ☘ مدرسه فقط ناهار می داد. صبحانه و شام با خود طلبه ها بود. بچه ها با هم غذا درست می کردند. کیفیت غذای مدرسه هم که بماند. گاهی غذا را برای گربه های مدرسه می بردیم ولی شرمنده گربه ها می شدیم چرا که نمی توانستند از شدت بالای کیفیت، لب به غذا بزنند. ☘ بچه ها هر چند نفر با هم طرحی راه می انداختند. طرح صبحانه، طرح ناهار، . یعنی هر چند نفر با هم غذا درست می کردند. مثلا ده نفر، یا پانزده نفر یا بیشتر می شدیم، پول روی هم می گذاشتیم. هر دو نفر یا هر سه نفر مسئول پخت شام یا ناهار می شدند. یکی دو نفر مسئول خرید بودند. هر شب هم دو نفر مسئول پخت و پز، یعنی به شدت در وقت صرفه جویی می شد. هر کسی در هفته فقط یک شب باید برای غذا درست کردن، وقت می گذاشت. قبل از این طرح های غذایی خیلی شب ها قید شام خوردن را می زدیم. نه وقت داشتیم و نه... . یا یک کیک و شیر می خوردیم یا با چای و نان و پنیر سر می کردیم. ولی طرح غذایی باعث شده بود بچه ها حتما شام بخورند. ☘ یک داشتیم. هر روز صبح، یک نفر مسئول خرید نان سنگک برای صبحانه بود. نان باید قبل از طلوع آفتاب داخل سفره ای وسط راهرو طبقه، قرار می گرفت. معمولا قبل از نماز صبح یا بعد از نماز می رفتیم سنگکی و نان می گرفتیم. ☘ دور هم غذا خوردن ها، دور هم بودن ها، شوخی های ، گفت و شنود از مهمترین مسائل روز، مشکلات مدرسه، مسئله های سیاسی روز و... همه در این گعده ها رخ می داد. ظاهرش یک شام خوردن ساده بود ولی در حاشیه آن کلی اتفاق های مثبت می افتاد. این ها با محوریت بود که گاهی احساس می شود در حال به حاشیه رفتن است. @yadhaa
هدایت شده از تعلیقات
1 ♻️ زمان حضور حاج آقا در مدرسه خیلی کوتاه بود ولی همین مقدار کم کافی بود تا بچه ها به لحاظ معنوی شارژ شوند. حاج آقا از لحظه ورود به مسجد اذان و اقامه گفتن را شروع می کرد، به سجاده که می رسید تحت الحنک رو باز می کرد و می گفت: الله اکبر... 💢 الله اکبر که می گفت انگار واقعا می شدیم... همه... ♻️ . همه انتظار می کشیدیم تا مغرب شود و وقت نماز. حاج آقا آنچنان نماز را با همه وجود و حضور می خواندند که را در کام خود حس می کردیم و با آیه آیه ای که می خواندند اوج می گرفتیم. 🔻🔻 بسیاری از مواقع در نماز سوره "اذا زلزلت" و "القارعه" می خواندند، وقتی به این آیات می رسیدند که: "و من یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره" "و اما من خفت موازینه فأمه هاویه" ⛈🌨 همه وجودمان را فرامیگرفت و گویی خود را در محضر حقیقت آیات می دیدیم، حاج آقا هنگام قرائت این آیات و مکث ممتد ایشان در این لحظات همه را به تنبه وا می‌داشت و را در گلوی همه می نشاند. ♻️ ما با نمازهای حاج آقا بود که این آیات را تازه درک کردیم و معنای آن ها را با همه وجود لمس کردیم. واقعا . بعد نماز احساس می کردیم چقدر آرامش گرفته ایم، چقدر خدا را و گفتگو با او را دوست داریم... @yadhaa 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4003725374Ce60d538cb7
💢 معصومیه و 💢 ✅ همه معصومیه را به ، کنش گری سیاسی و فعالیت های اجتماعی آن می شناختند. معصومیه کانون فعالیت های سیاسی در قم بود. سال های 84 و بعد از آن سال 88 قبل و بعد از انتخابات معصومیه شور و حرارت خاصی داشت. ✅یک جمله معروف از چهره های سرشناس نقل شده بود که اگر می خواهید قم را فتح کنید باید دو جا را بگیرید: فیضیه و معصومیه. آری، معصومیه خار چشمی شده بود برای غیر انقلابی ها. ✅ آری ما هم به برخی اقدامات و رفتارها در طیف انقلابی معصومیه انتقاد داشتیم ولی این ها، موجب نفی و انکار اصل مسئله نبود. معصومیه در عین اینکه یک مدرسه علمیه بود، بچه ها کار علمی می کردند، درس می خواندند به معنویت توجه داشتند اما در کنار آن نسبت به خود بی خیال نبودند. ✅ برای مثال در سال های 86 تا 89 چند نوبت اتفاقاتی در سطح منطقه و جهان افتاد که نیاز به موضع گیری به هنگام داشت. از حمله به تا کشیدن پیامبر اعظم ص در دانمارک، بچه ها به صورت خودجوش چند دستگاه اتوبوس اجاره کردند برای حرکت به سمت تهران و اعتراض در مقابل های مصر و عربستان و دانمارک و وزارت خارجه. ✅ اینکه طلبه بداند باید برای یک بین المللی اهل واکنش و باشد، رنج سفر را بر خود هموار کند و چند ساعتی از راحتی حجره نشینی بگذرد، تا اعتراض عملی خود به یک ظلم را نشان دهد، همین ارزشمند بود. حال اینکه گاهی در مصداق یا روش اقدام سیاسی اشتباه کند، طبیعی است و اقتضای سن جوانی و کمی تجربه. ✅ آقای این حد از احتمال خطا نسبت به عملکرد بچه ها را پذیرفته بود و اجازه تمرین برای رشد کردن را به آن ها می داد نه اینکه با هر اقدامی آن ها را محاکمه کند که چرا چنین و چنان. 🔰️ به هر روی معصومیه بود. بود. نفس می کشید و از نفس کشیدنش یک قم به تکاپو می افتاد. @yadhaa
معصومیه هم مهم بود، هم محوری و هم در همه مدارس اما اقدامات سیاسی منحصر در بسیج نبود. خیلی ها با اینکه عضو رسمی بسیج نبودند، اهل اقدام و کنش سیاسی بودند. ✅ برخی از جلوه های اقدام و کنش سیاسی معصومیه اینطور بودند: 🔻سلسله های تحلیل سیاسی؛ که معمولا به صورت هفتگی و بر اساس مسائل اصلی و جاری آن مقطع کشور برگزار می شد و در آن شخصیت های سیاسی، فکری، لشگری و چهره های ملی حضور پیدا می کردند. این نشست ها نه تنها در بین طلاب اثرگذار بود که در قم دارای محوریت بود و از همه شهر برای حضور در آن می آمدند. 🔻 ؛ بسیج معصومیه نقش محوری و هماهنگ کننده بین همه بسیج های مدارس را داشت و اگر حادثه ای در کشور رخ می داد می توانست همه را جمع کند و تصمیم گیری برای نحوه حضور طلاب و روش موضع گیری آن ها در آن حادثه را برنامه ریزی کنند. از سوی دیگر دانشگاه های کشور و مجموعه های خارج قم، معصومیه را محور ارتباط می دانستند. یعنی اگر کسی از دانشگاهی در تهران قصد ارتباط گیری با قم را داشت، سراغ معصومیه می آمد. 🔻 برای پیگیری دغدغه های کلان ملی؛ رهبری معظم انقلاب برای مقابله با صادر شده بود و رؤسای قوا کار چندانی برای تحقق آن نکرده بودند. بچه ها تصمیم گرفتند مقابل منزل مرحوم آیت الله شاهرودی به عنوان رئیس قوه قضائیه تجمع کنند و تحقق فرمان رهبری را مطالبه کنند. 🔸 در دانمارک علیه پیامبر اسلام کشیده شده بود. بچه ها تصمیم گرفتند مقابل و وزارت خارجه تجمع کنند و اعتراض رسمی طلاب و حوزه های علمیه را به گوش ایشان برسانند. 🔹 بعد از جنایت در نیز تجمعی مقابل و مصر داشتیم. همراهی وزارت خارجه با دغدغه های انقلابی کمک خوبی برای پیگیری این جنس دغدغه ها بود. به خلاف فضایی که امروز در کشور حاکم است. ♨️ اهمیت بسیج و اقدام سیاسی به همین کارها نبود، این اقدامات نمود و برون داد یک روح کلی حاکم بود که توضیح خواهم داد انشالله.... @yadhaa
1 💢 تصویری از تجمع مقابل سفارت عربستان در اعتراض به خیانت حکام عرب درباره غزه. تهران 1387 @yadhaa
💢 تجمع طلاب مقابل سفارت عربستان در های انگلیسی و عربی @yadhaa