eitaa logo
تاملات
766 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
346 ویدیو
80 فایل
تاملاتی پیرامون آنچه در اکنون میگذرد... 🌐وبلاگ: http://noghte-sarkhat.blog.ir/ 👤ادمین: @rasoul1414
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6023605162063434838.mp3
28.41M
🔉 سخنرانی 🔶 موضوع | « باوری و » 🎙 سخنرانی انگاره‌های نادرست درباره امید اجتماعی 00:21 مکتب مقاومت در مقابل ماشین ناامیدی 3:02 اطمینان به آینده 5:00 ایمان و دعا برای ساخت آینده 7:35 تقابل ماشین و مکتب 9:45 ⚜️ @Taammolat74
📍 یادداشت | به وقت سفر؛ امکانی برای گشودگی روح انسانی ▪️، چیزی فراتر از گریز از است؛ فرصتی است برای بازیافتن خویشتن، مواجهه با ناشناخته‌ها، و بازتعریف آنچه هستیم و می‌خواهیم باشیم. سفر، به تعبیر ، می‌تواند نوعی "گشودگی" به سوی هستی باشد؛ فرصتی برای آنکه از جهان در حال گذار به سوی حقیقت خود حرکت کنیم. ⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
تاملات
📍 یادداشت | به وقت سفر؛ امکانی برای گشودگی روح انسانی ▪️#سفر، چیزی فراتر از گریز از #روزمرگی است؛
🔸 ما انسان‌ها در خود اغلب به امور سطحی و بی‌معنا گرفتار می‌شویم و از هستی خود دور می‌افتیم. سفر اما می‌تواند ما را از این حالت بیرون بکشد. هنگامی که از و خود جدا می‌شویم، به فضایی دیگر قدم می‌گذاریم که در آن، عادت‌های روزمره رنگ می‌بازند و مجالی برای و تأمل پدیدار می‌شود. 🔹سفر، با ترک مکان مألوف آغاز می‌شود؛ خانه‌ای که هر گوشه‌اش با خاطرات و عادت‌ها گره خورده است. در لحظه ، چیزی از درون به ما می‌گوید که دیگر همان پیشین نیستیم. در این گسست، چشمانمان به روی امکاناتی تازه گشوده می‌شود؛ امکاناتی که شاید پیش‌تر در میان دیوارهای خانه و قیدهای زندگی محو شده بودند. 🔸سفر، اما تنها بازگشت به گذشته نیست؛ بلکه نوشدن در اکنون است. کوه‌ها، مناظر طبیعی، صحراها و حتی خیابان‌های پرهیاهوی یک شهر ناشناخته، به ما می‌آموزند که ، چیزی جز جریان مداوم نیست که ما را به زیستن و فهمیدن فرا می‌خواند. در هر با آدمیان از سرزمین‌های مختلف، دایره وجودی انسان گسترش می‌یابد. این برخوردها، همچون درهایی به روی اندیشه‌های نو، به او می‌آموزند که جهان نه تنها چیزی است که در ما تصویر می‌شود، بلکه جهانی است که در آن، دیگران هم با تمام پیچیدگی‌های خود به زندگی می‌پردازند. 🔹سفر، برای من فقط اینها نیست، بلکه سفری است به شهری که سابقا در آن می‌زیستم. این سفر به جایی است که در آن، خاطرات کودکانه و نوجوانی‌ام همچون خطوطی نامرئی در بافتِ زمان پیچیده شده‌اند. شهری که زمانی برای من چون بود و هر کوچه و هر خیابانش نماینده بخشی از رویاهای کودکی‌ام بود. این‌گونه است که سفر، برای من یک است، بازگشتی به جایی که در آن آغاز شدم، بازگشتی به جلای خودِ گذشته. 💢 با این همه؛ وقتی به خانه بازمی‌گردیم، دیگر همان آدمی نیستیم که روزی از آنجا پا به جاده گذاشت. خانه، همان خانه است، اما ما دیگر همان نیستیم. سفر، ما را تغییر داده است؛ نه فقط در ظاهر، بلکه در عمق وجود. شاید بتوان گفت که هر بازگشت، نوعی قرار دوباره با است؛ قراری که این بار بر مبنای فهمی تازه و زاده‌شده از دل جاده‌ها و لحظه‌هاست. ⚜️ @Taammolat74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی حرف‌ها و سخن‌ها آدم را درگیر می‌کنند یا بهتر بگویم چرت غفلت آدمی را پاره می‌کنند که راه مفری نیست جز آنکه انسان یا خود را به خواب بزند یا دیگر خواب به چشمانش نیاید...! ⚜ @Taammolat74
چند روزی نیستم و خب دلیلش این نیست که از فضای مجازی خسته شدم؛ بلکه چند وقتی با متون سروکله میزنم تا یک مقاله رو به سرانجام برسونم! این روزها همدمم شده کتاب، لپ تاب و چای کرک! با این سه تایی جهان ذهنم رو ورق میزنم... ⚜️ @Taammolat74
📍 یادداشت | سایه‌ای که هرگز دور نمی‌شود! مرگ و بیداری در ناامنی بنیادین ▪️ زندگی، مسیری است که در امتداد آن همواره سایه‌ای سنگین بر دوش ما سنگینی می‌کند: مرگ. این سایه، گریزناپذیر و خاموش، همواره در کنار ما حضور دارد، حتی اگر نخواهیم آن را ببینیم. مرگ، نقطه‌ای است که همه تصورات ما از ثبات و امنیت را در هم می‌شکند و ما را در برابر حقیقتی عریان و گریزناپذیر قرار می‌دهد: ناامنی بنیادین هستی. ⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
تاملات
📍 یادداشت | سایه‌ای که هرگز دور نمی‌شود! مرگ و بیداری در ناامنی بنیادین ▪️ زندگی، مسیری است که در ا
🔸 ما عادت داریم که هر پدیده‌ای را توضیح دهیم و معنای آن را بفهمیم. اما مرگ، مانند یک معماست: معمایی که هیچ‌گاه حل نمی‌شود. ما مرگ را نمی‌فهمیم، اما همواره از آن آگاهیم. این کشش میان ناشناختگی و آگاهی، مرگ را به یک نیروی متناقض تبدیل می‌کند: چیزی که از آن می‌ترسیم، اما نمی‌توانیم از آن روی برگردانیم‌ 🔹شاید همین «حل‌ناشدنی بودن» است که مرگ را چنین تأثیرگذار می‌کند. گویی مرگ با سکوت مطلق خود به ما یادآوری می‌کند که همه چیز در این جهان قابل‌فهم نیست؛ و شاید این ناتوانی در فهم، خود سرچشمه نوعی معنا باشد. 🔸بیشتر انسان‌ها زندگی خود را در سایه غفلت از مرگ سپری می‌کنند. ما برای فرار از این واقعیت نهایی، خود را درگیر مشغله‌های روزمره، روابط سطحی و لذت‌های زودگذر می‌کنیم. اما لحظه‌ای که با مرگ - خواه در فقدان عزیزی، خواه در مواجهه با اندیشه پایان خودمان- روبه‌رو می‌شویم، این پرده غفلت پاره می‌شود. اینجا جایی است که یالوم از «اضطراب وجودی» سخن می‌گوید؛ اضطرابی که حاصل مواجهه ما با ناامنی بنیادین مرگ است. 🔹 مرگ، با محدود کردن زمان ما، لحظه‌ها را نایاب و ارزشمند می‌کند. هر تصمیم، هر نگاه و هر احساسی به واسطه آگاهی از پایان، رنگ و بویی دیگر می‌گیرد. اگر بدانید که فرصتی برای تکرار ندارید، آیا انتخاب‌هایتان عمیق‌تر و اصیل‌تر نخواهد شد؟ 🔸 مرگ یادآور شکنندگی بنیادین وجود ماست. ما از کنترل کامل بر زندگی خود ناتوانیم و پایان ناگزیر، هر لحظه ما را تهدید می‌کند. اما این ناامنی بنیادین، به جای آنکه به یأس منتهی شود، فرصتی برای بیداری است. در اینجا، مرگ به جای آنکه نابودکننده باشد، به معلمی بزرگ تبدیل می‌شود؛ معلمی که از ما می‌خواهد در لحظه اکنون زندگی کنیم و معنا را در دل همین ناامنی جست‌وجو کنیم. 🔹 زندگی، در همین شکنندگی و فناپذیری‌اش زیباست. اگر هر چیزی قطعی و دائمی بود، زندگی خلاقیت، هیجان و حتی معنا را از دست می‌داد. این که هر لحظه می‌تواند آخرین باشد، به لحظه‌ها ارزشی بی‌مانند می‌دهد. ناامنی بنیادین، ما را به این حقیقت ساده اما ژرف هدایت می‌کند که زیبایی زندگی در ناپایداری آن نهفته است. 🔸 بیشتر انسان‌ها مرگ را به‌عنوان حقیقتی دور از ذهن و نامربوط انکار می‌کنند. آن‌ها درگیر روزمرگی و فعالیت‌هایی می‌شوند که تنها جنبه‌های سطحی زندگی را پوشش می‌دهد، تا از روبه‌رو شدن با این ناامنی طفره روند، اما تنها کسی که این ناامنی را به رسمیت بشناسد، می‌تواند به‌سوی زیستن اصیل گام بردارد. 💢 راز مرگ، حقیقتی است که هیچ‌گاه از بین نمی‌رود. این راز، همان چیزی است که ما را زنده نگه می‌دارد: نه برای فهمیدن، بلکه برای جستجو کردن. مرگ، داستانی است که پایان آن را نمی‌دانیم، اما همین ندانستن، چیزی است که زندگی را به شعری بی‌پایان تبدیل می‌کند. ⚜️ @Taammolat74
🔖 نظرات خودتون رو درباره یادداشت‌ها با بنده به اشتراک بگذارید و باب گفتگو و تاملات فراهم بشه. @Rasoul1414 ⚜️ @Taammolat74
📍 یادداشت | فرهنگ یا سیاست؟ نقطه تمایز بنیادین انجمن حجتیه با اسلام سیاسی ناب؟ ▪️اگر بخواهیم به تفاوت اساسی گفتمان و از زاویه‌ای ژرف‌تر بنگریم، لازم است از سطح دعاوی ، روایی یا حتی عبور کنیم و به بنیان‌های فکری و رویکردهای کلان این دو جریان بازگردیم. آنچه این دو گفتمان را به‌طور بنیادین از یکدیگر متمایز می‌کند، نقطه تقابل اصلی آن‌ها در مواجهه با واقعیت‌های تاریخی، اجتماعی و سیاسی است. ⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
تاملات
📍 یادداشت | فرهنگ یا سیاست؟ نقطه تمایز بنیادین انجمن حجتیه با اسلام سیاسی ناب؟ ▪️اگر بخواهیم به تفا
🔸 گفتمان انقلاب اسلامی از همان آغاز، تقابل خود را با «» تعریف کرد. این گفتمان، هوشمندانه تشخیص داد که در پس بسیاری از بحران‌های اجتماعی، فرهنگی و دینی، ریشه‌ای عمیق‌تر نهفته است: ساختارهای قدرت جهانی که در لباس و ، به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر جوامع مسلط شده‌اند. 🔹 در مقابل، گفتمان انجمن حجتیه نقطه تقابل خود را بر محور مبارزه با جریان‌های مذهبی مخالف، نظیر ، تعریف کرد. این گفتمان با محدود کردن خود به حوزه ، از دیدن تصویر کلان‌تر بازماند و عملاً در برابر پرسش‌های بزرگ‌تری نظیر روابط قدرت، استعمار و استثمار تاریخی سکوت پیشه کرد. 🔸 انقلاب اسلامی به‌درستی دریافت که استعمار و ، تنها در اشغال نظامی یا سلطه اقتصادی خلاصه نمی‌شوند، بلکه این نظام‌ها در لایه‌های عمیق‌تر فکری و فرهنگی نیز نفوذ دارند. این تشخیص، جهت‌دهی انقلاب اسلامی را مشخص کرد و به آن برتری روش‌شناختی داد. چرا که بدون درک عمیق روابط قدرت و نظام‌های سلطه‌گر، هر حرکتی محصور در جریان‌های محدود خواهد شد و در نهایت توسط همان روابط قدرت هضم خواهد شد. 🔹 انقلاب اسلامی نه یک سیاسی صرف، بلکه نوعی «» به حقیقت وجود بود. این گشودگی، جهان را به‌مثابه میدانِ امکان‌های نو دید، جایی که حقیقتِ وجودی انسان فراتر از مناسبات قدرتِ تحمیل‌شده توسط نظام سلطه تعریف می‌شود. ، در پی آن بود که این حقیقت را از اعماق و فرهنگ بیرون کشیده و آن را در میدان جهان احضار کند. 🔸در این نگاه، جهان یک منظره بسته و قطعی نیست؛ بلکه امکانِ ، تغییر، و خلق در آن همواره جاری است. در این افق، اسلام ناب، صرفاً یک ایدئولوژی مذهبی نیست، بلکه نحوی از بودن در جهان است که در برابر ساختارهای سلطه و ازخودبیگانگی انسان، مقاومت می‌کند. انجمن حجتیه در «پنهان‌شدن از حقیقت» سکنی گزید. آن‌ها به جای مواجهه با افق جهان، در سایه‌های بسته و ایستا پناه گرفتند. 💢 فارغ از ارزیابی اینکه کدام ایده موفق شده و توانسته پیشبرنده باشد؛ انقلاب اسلامی، در میان امکان‌ها را داشت، اما حجتیه بنابه هر دلیلی، در پشت دیوارهای فهم محدود خود باقی ماند. آنچه انقلاب اسلامی را یگانه می‌سازد، این است که توانست حقیقت را از پستوهای تاریخ بیرون کشیده و آن را به میدان آورد. حقیقتی که نه در سکون، بلکه در پویایی و مبارزه با سلطه، شکل می‌گیرد. این حقیقت، افقی گشوده است که هنوز هم ما را به اندیشیدن و عمل دعوت می‌کند. ⚜️ @Taammolat74