🔰ذات انسان #تنهایی است.
✍ رضا داوری اردکانی
🔸 نصیب هر فرد از زندگی، بهره ای است که از تنهایی برده است. یعنی هر اندازه تنهایی را لمس کنیم، زندگی را لمس کرده ایم. مادام که انسان نتواند نسبت به حوزه حریم هستی خود آگاهی پیدا کند، از #هویّت انسانی برخوردار نخواهد بود.
🔹مرجع ضمیر «#من» که حریم شخصی شناخته می شود، خلوتگاهی ویژه است که بیگانه نمی تواند در آن قدم بگذارد. و این همان چیزی است که «تنهایی انسان» را نشان می دهد. این تنهایی، به گونه ای است که با قرار گرفتن در میان جمع جبران نمی شود. این تنهایی، حقیقت هویّت شخصی را تشکیل می دهد و کسی که از این #خلوت بی خبر است، از درک معنی #زندگی انسانی ناتوان خواهد بود.
⚜ @taammolat74
🔰 راه بیبازگشتِ اندیشیدن
✍️ میلاد نوری
🔘 بخش 1 از 2
🔸فراز و فرود تاریخی، ساختارها را بر افراد تحمیل نمیكند چراكه خود ایشان بخشی از این فراز و فرودند. #ساختار را همین كسانی میسازند كه در میان آن گرفتار شدهاند. نسبتی دوسویه میان جزء و كل برقرار است. بسیاری از مردمان نمیدانند كه چرا #زندگی میكنند و شایسته كدام مسیر و غایتند؛ اینها رنجكشانیاند كه حاصل دسترنجشان نانی است كه بر سفره دیگران است؛ دیگرانی كه بر اسب نادانی ایشان میتازند. كسی را یارای آن نیست تا این اسب را به زیر كشد زیرا اگر لب گشاید و از جایگاه پر از رنج آنان سخن گوید، اول كسی كه بر او خواهد آشفت همین رنجورانند كه نادانی خود را میپرستند. ایشان دشمن هر كسیاند كه بیچارگیشان را گوشزد میكند.
🔹ساختارها «اندیشه» را به انزوا میرانند؛ كسانی به دشمنی با آن برمیخیزند، #اندیشه را به سُخره میگیرند و هرگونه تلاش برای «فهمیدن» را رنج بیحاصل میدانند، حال آنكه رنج «نادانی» را انكار میكنند. اگر روزی فروغ اندیشهای در ذهن كسی بدرخشد كه به هزار جان كندن، ارمغانی برای جانهای آگاه آورده است، پاسبانِ باورهای مألوف بر آن میشود تا این شمع را فروكشد. آن رنجوران و این پاسبانان برای كشتن اندیشه همداستانند. آن یكی از خوابگردی خود آسایشی ساخته و این یكی از پاسبانی خود منزلتی فراچنگ آورده است.
🔸كسانی نیز نظارهگر خویشند. هر روز هزار بار از آنچه داشتهاند، میگسلند و راه نو میجویند. #اندیشمندان در افق اندیشههای نو سیر میكنند؛ افقی سوی بینشهای مألوف است. ایشان را یارای سخن نیست اما قدرت سكوت نیز ندارند؛ اگر دم دركشند با وجدان خویش دست به گریبانند و اگر سر بر كنند، گرفتار طعن كسانی كه نیندیشدن را پیشه كردهاند؛ كار ایشان ستیزه كردن با #عادتها و فراخواندن به راه بیبازگشت «اندیشیدن» است.
✔️ [ادامه دارد...]
⚜️ @taammolat74
تاملات
📍 یادداشت | «رویای یک نویسنده» چگونه یحیی؛ «طوفان الاقصی» را خلق کرد ؟ ▪️ در جهان بیمعنایی امروز،
🔸جهان پس از هفت اکتبر، تجسم ایدههای یک نویسنده - چریک است. آنچه یحیی را از دیگر فرماندهان نظامی متمایز میکند، نه صرفاً شجاعت یا هوش استراتژیکش، بلکه تواناییاش در ساختن #روایت است. #طوفان_الاقصی، نمادی از این حقیقت است که ادبیات میتواند از یک نویسنده، یک #فرمانده و از یک #چریک، یک #معمار بسازد.
🔹#یحیی سنوار، از میان #کلمات و داستانها برخاست تا جهانی بسازد که نه در میدان نبرد، که در #میدان تخیل زاده شده بود؛ جهانی که با هفت اکتبر، مسیر تازهای را آغاز کرد. جهانی که او ساخت، گویی از دل صفحات یک #رمان حماسی بیرون آمده است؛ جهانی که در آن، خطوط داستانی شکوه و شکست، #امید و #مقاومت، به هم گره میخورند.
🔸ادبیات، دو کارکرد مهم دارد: نخست، پرورش #تخیل_استراتژیک و دوم، تقویت درک عمیق از #زندگی. سنوار در زندان، میان کتابها و کلمات زیست. او از قدرت داستانسرایی برای بازتعریف نقش خود در جهان بهره گرفت. آنچه از ادبیات بهدست آورد، نه تنها بینشی برای تحلیل شرایط، بلکه شجاعتی برای نوشتن داستانی تازه در میدان عمل بود.
🔹ادبیات و #تفکر عمیق، حتی در دل سختترین شرایط، میتوانند انسان را به جایی برسانند که جهان را به شیوهای متفاوت بیافریند. این، همان رویایی است که هر نویسنده و هر مبارزی در دل دارد؛ خلق جهانی که پیش از آن تنها در کلمات وجود داشت.
🔱 @Taammolat74
تاملات
📍 یادداشت | «وقتی عقربهها میایستند» تحلیلی بر بدیهیهای نامرئی زندگی ▪️#ساعت خانهمان از دیروز ای
🔹این ماجرا فقط درباره یک ساعت نیست. عجیب است که چقدر چیزها وقتی هستند، برایمان نامرئیاند. چیزهایی که بودنشان همیشه هست، اما دیدنشان نه. چقدر دیر متوجه میشویم که این حضورهای به ظاهر معمولی، چه معنای بزرگی دارند.
🔸ساعت دیواریمان یادم آورد که چقدر به چیزهایی وابستهایم که هر روز کنارمانند، بیصدا، بیتوقع. اما وقتی یکی از اینها از کار میافتد یا خاموش میشود، تازه میفهمیم که چه نقش مهمی در زندگیمان بازی میکردهاند.
🔹جامعهای که در آن «همیشه بودن» به معنای «همیشه دیده نشدن» تعبیر میشود، در معرض #بحران بیحسی اجتماعی است؛ بحرانی که میتواند تا حد زیادی، ناشی از غرق شدن در #روزمرگی و کاهش عمق نگاه باشد.
🔸امشب به عقربههای ساکت ساعت #نگاه کردم و با خودم فکر کردم که شاید ما هم باید گاهی بایستیم. یک ایستادن ساده، مثل ساعت. برای دیدن چیزهایی که همیشه بودهاند اما دیگر حسشان نمیکنیم. گاهی باید لحظهای بایستیم و به آنچه همیشه هست، نگاه کنیم.
🔹#زندگی، با همه جزئیات عادیاش، درست مثل همان ساعت است؛ تا زمانی که تیکتاک میکند، ما به صدای آن گوش نمیدهیم. اما وقتی خاموش شود، دیگر تنها زمان نیست که از دست میرود؛ ما نیز در خلأ بیموقعیتی گم میشویم.
💢 ساعت دیوارمان هنوز ایستاده، اما حالا انگار بیشتر میفهممش. مثل یک دوست قدیمی که دیگر حرف نمیزند اما سکوتش پر از معناست.
⚜️ @Taammolat74
تاملات
📍 یادداشت | «طنزی برای فراموشی» نقدی بر برنامه جوکر ▪️برنامه «#جوکر» با شعار جذاب و به ظاهر معقول
🔸#احسان_علیخانی و تیم سازنده «جوکر» با مهارت شعار شادیآفرینی را به ابزاری برای پنهان کردن بیمحتوایی برنامه تبدیل کردهاند. حضور چهرههای شناختهشده و شوخیهای سطحی نه تنها به غنای برنامه نمیافزاید، بلکه به نوعی زنگ خطر برای کاهش استانداردهای فرهنگی و هنری است
🔹 این نوع برنامهها #مخاطب را به مسیری میبرد که به جای مواجهه با مشکلات و تأمل در آنها، با خندههای سطحی و گذرا از کنار مسائل عبور کند. آیا واقعاً جامعه به همین جنس طنزِ سطحی و فراموشیساز نیاز دارد؟ آیا مردم امروز، خسته از صخرههای سخت واقعیت، خودخواسته به آغوش این لودگیها پناه میبرند تا اندکی از بار زندگیشان کاسته شود؟
🔸اینکه بگوییم «اگر همین طنز سطحی هم نباشد، دیگر برنامهی مفرحی باقی نمیماند» در واقع توجیهی برای تداوم وضعیت موجود است. همچون سر در برف فرو بردن است؛ گویی جامعه را به #غفلت و سرخوشی #عادت میدهیم تا از دیدن واقعیتهای سخت و آزاردهندهی #زندگی باز بماند.
🔹از سوی دیگر، این ادعا که طنز مسئولانه صرفاً شعاری است و کارکردی ندارد، بهانهای است برای فرار از دشواری خلق محتواهای معنادار. طنز مسئولانه، اگر درست طراحی شود، نه تنها شعاری نخواهد بود، بلکه میتواند جامعه را به #تفکر وادارد و خندهای بیافریند که از عمق فهم و #همدلی سرچشمه میگیرد.
🔸اینکه طنزهای سطحی و لودگیهای رسانهای بهطور #سیستماتیک تولید و ترویج میشوند، تصادفی نیست. در اقتصادی که به تثبیت وضعیت موجود نیاز دارد، رسانهها بهجای اینکه جرقهای برای #تغییر باشند، ابزار #کنترل و بیحس کردن ادراک جامعه میشوند.
💢 این طنزهای سطحی، نه فقط تفریح، که ابزاری برای مدیریت ادراک و تثبیت سلطهاند. جایی که #اندیشه و تغییر باید راهگشا باشند، طبقهی سلطه خوراک رسانهای را چنان تنظیم میکند که ذهنها به سرگرمی سطحی خو بگیرند؛ جوکر مصداق بارز این #مهندسی ادراک است.
⚜️ @Taammolat74
تاملات
📍 یادداشت | به وقت سفر؛ امکانی برای گشودگی روح انسانی ▪️#سفر، چیزی فراتر از گریز از #روزمرگی است؛
🔸 ما انسانها در #زندگی_روزمره خود اغلب به امور سطحی و بیمعنا گرفتار میشویم و از #حقیقت هستی خود دور میافتیم. سفر اما میتواند ما را از این حالت بیرون بکشد. هنگامی که از #خانه و #شهر خود جدا میشویم، به فضایی دیگر قدم میگذاریم که در آن، عادتهای روزمره رنگ میبازند و مجالی برای #تفکر و تأمل پدیدار میشود.
🔹سفر، با ترک مکان مألوف آغاز میشود؛ خانهای که هر گوشهاش با خاطرات و عادتها گره خورده است. در لحظه #خروج، چیزی از درون به ما میگوید که دیگر همان #انسان پیشین نیستیم. در این گسست، چشمانمان به روی امکاناتی تازه گشوده میشود؛ امکاناتی که شاید پیشتر در میان دیوارهای خانه و قیدهای زندگی محو شده بودند.
🔸سفر، اما تنها بازگشت به گذشته نیست؛ بلکه نوشدن در اکنون است. کوهها، مناظر طبیعی، صحراها و حتی خیابانهای پرهیاهوی یک شهر ناشناخته، به ما میآموزند که #زندگی، چیزی جز جریان مداوم نیست که ما را به زیستن و فهمیدن فرا میخواند. در هر #ملاقات با آدمیان از سرزمینهای مختلف، دایره وجودی انسان گسترش مییابد. این برخوردها، همچون درهایی به روی اندیشههای نو، به او میآموزند که جهان نه تنها چیزی است که در #ذهن ما تصویر میشود، بلکه جهانی است که در آن، دیگران هم با تمام پیچیدگیهای خود به زندگی میپردازند.
🔹سفر، برای من فقط اینها نیست، بلکه سفری است به شهری که سابقا در آن میزیستم. این سفر به جایی است که در آن، خاطرات کودکانه و نوجوانیام همچون خطوطی نامرئی در بافتِ زمان پیچیده شدهاند. شهری که زمانی برای من چون #جهان بود و هر کوچه و هر خیابانش نماینده بخشی از رویاهای کودکیام بود. اینگونه است که سفر، برای من یک #بازگشت است، بازگشتی به جایی که در آن آغاز شدم، بازگشتی به جلای خودِ گذشته.
💢 با این همه؛ وقتی به خانه بازمیگردیم، دیگر همان آدمی نیستیم که روزی از آنجا پا به جاده گذاشت. خانه، همان خانه است، اما ما دیگر همان نیستیم. سفر، ما را تغییر داده است؛ نه فقط در ظاهر، بلکه در عمق وجود. شاید بتوان گفت که هر بازگشت، نوعی قرار دوباره با #خویشتن است؛ قراری که این بار بر مبنای فهمی تازه و زادهشده از دل جادهها و لحظههاست.
⚜️ @Taammolat74