🔰آن جغرافیایِ دوری که فانوس دریایی روشن میکند!
...ایده دیگر درباره معاصربودن، نگاهکردن به تاریکیهای زمانه خود است. به طور استعاری به حیطهای که یک فانوس دریای روشن میکند، اشاره میکنم. برای مثال تیر چراغ برق که حیطه روشنایی آن حدود یک متر یا دو متر است، گویی حیطه اکنون را روشن میکنند. این چراغها نور را به جایی که شما ایستادهاید میتابانند. اگر از این نور خارج شوید وارد سیاهی میشوند. بین یک چراغ خیابان و چراغ بعدی فاصلهای تاریک باقی میماند. اما فانوس¬های دریایی معمولاً کنار دریا تعبیر میشوند، بلند هستند و قدرت نورافکنی زیادی دارند و جایی را روشن میکنند که ما نمیبینیم. فانوس دریایی برای چه کسی نور میافکند؟ برای کسی که در سیاهی دریا گمشده است و به دنبال نور فانوس دریایی میگردد. کسی که زیر چراغ خیابان ایستاده است میداند که حیطه این روشنایی کجاست و «اکنون» کجا تعریف میشود. اما مخاطب واقعی فانوس دریایی کسی است که در سیاهی ایستاده است، نه کسی که زیر فانوس دریایی قرار دارد. کسی که زیر فانوس دریایی قرار داد، نور را میبیند اما نمیداند نور کجا را روشن میکند. او نمیداند پیامی که در حال مخابرهشدن است به کجا میرود. معاصرکردن، بیرونآوردن متن از زیر روشنایی یک چراغ خیابان و تبدیلکردن متن به یک فانوس دریایی است. یعنی نشاندادن جایی که از دید مخاطبِ لحظه اکنون، پنهان مانده است...
#پروبلماتیکا #آگامبن #جورجو_آگامبن #تئاتر_دانشگاهی #روایت #تئاتر #گسست
🆔 @lotfi74
تاملات
📍 یادداشت | «رویای یک نویسنده» چگونه یحیی؛ «طوفان الاقصی» را خلق کرد ؟ ▪️ در جهان بیمعنایی امروز،
🔸جهان پس از هفت اکتبر، تجسم ایدههای یک نویسنده - چریک است. آنچه یحیی را از دیگر فرماندهان نظامی متمایز میکند، نه صرفاً شجاعت یا هوش استراتژیکش، بلکه تواناییاش در ساختن #روایت است. #طوفان_الاقصی، نمادی از این حقیقت است که ادبیات میتواند از یک نویسنده، یک #فرمانده و از یک #چریک، یک #معمار بسازد.
🔹#یحیی سنوار، از میان #کلمات و داستانها برخاست تا جهانی بسازد که نه در میدان نبرد، که در #میدان تخیل زاده شده بود؛ جهانی که با هفت اکتبر، مسیر تازهای را آغاز کرد. جهانی که او ساخت، گویی از دل صفحات یک #رمان حماسی بیرون آمده است؛ جهانی که در آن، خطوط داستانی شکوه و شکست، #امید و #مقاومت، به هم گره میخورند.
🔸ادبیات، دو کارکرد مهم دارد: نخست، پرورش #تخیل_استراتژیک و دوم، تقویت درک عمیق از #زندگی. سنوار در زندان، میان کتابها و کلمات زیست. او از قدرت داستانسرایی برای بازتعریف نقش خود در جهان بهره گرفت. آنچه از ادبیات بهدست آورد، نه تنها بینشی برای تحلیل شرایط، بلکه شجاعتی برای نوشتن داستانی تازه در میدان عمل بود.
🔹ادبیات و #تفکر عمیق، حتی در دل سختترین شرایط، میتوانند انسان را به جایی برسانند که جهان را به شیوهای متفاوت بیافریند. این، همان رویایی است که هر نویسنده و هر مبارزی در دل دارد؛ خلق جهانی که پیش از آن تنها در کلمات وجود داشت.
🔱 @Taammolat74
تاملات
📍 یادداشت | انقلاب اسلامی و مسئولیت اندیشهورزی چرا دیگر انقلابها را تا عمق جان تفسیر کردند، اما ما
🔹وقتی به انقلابهای بزرگ تاریخ نگاه میکنیم، میبینیم که آنها بلافاصله سنتهای فکری جدیدی خلق کردند که تا سالها، بلکه قرنها، مورد واکاوی قرار گرفتند. مثلا در #انقلاب_فرانسه (1789) نهتنها نظام سلطنتی را در هم شکست، بلکه زبان جدیدی برای سیاست، مفهوم ملت، جمهوریت و حقوق شهروندی آفرید. متفکرانی چون #توکویل، #روسو، #مارکس، #هگل، #آرنت و #فوکو این انقلاب را از زوایای مختلف کاویدند و سنتهای فکری عمیقی پیرامون آن پدید آمد. یا در انقلاب روسیه (1917)، زایشگاهی برای مکتبهای فکری مدرنی چون #مارکسیسم-لنینیسم شد و متفکرانی از #لنین و #تروتسکی تا #هانا_آرنت، و... به تحلیل آن پرداختند.
🔸 هر انقلابی که بخواهد در #تاریخ بماند، باید زبان خاص خود را خلق کند؛ زیرا زبان، تنها وسیلهی بیان نیست، بلکه ابزار #فهم و درک است. #انقلاب_اسلامی برای تحلیل خود، به زبانی نو و به ادبیاتی ویژه نیاز داشت؛ زبانی که بتواند واقعیتهای این انقلاب را نه در چارچوبهای مستعمل #تفکر_مدرن، بلکه در افقی جدید بیان کند. اما چرا ما زبانی درخور انقلاب خود نساختیم؟ ما میبینیم که روایتهای حاکم درباره انقلاب اسلامی، بیشتر از آنکه برگرفته از تفکر خودی باشد، یا از بیرون تحریف شدهاند، یا در داخل به کلیشههایی تکراری بدل گشتهاند. اما تا زمانی که انقلاب اسلامی، زبان خود را نیابد، نمیتواند #حقیقت خود را آشکار کند.
🔹 بیشتر نوشتهها پیرامون انقلاب یا به توصیف وقایع پرداختهاند یا در چارچوب #منازعات_سیاسی محدود ماندهاند. اما #تفکر و #تأمل عمیق، نظیر آنچه درباره سایر انقلابها رخ داد، کمتر به چشم میخورد. بهجای آنکه متفکران ما در تفسیر انقلاب اسلامی میداندار باشند، فضای فکری کشور عمدتاً درگیر دفاعیات کلی یا نقدهای سیاسی شده است. تحلیلهای عمیق نظری، بهجز معدود تلاشهایی، جایگاهی در حد و اندازه این حادثه عظیم نیافتهاند.
🔸مسئله تنها این نیست که ما انقلاب خود را #روایت نکردیم؛ بلکه عمیقتر از آن، این عدم روایتگری، ما را از درک درست واقعیتهای پیرامونیمان نیز بازداشته است. وقتی برای انقلاب خود #اندیشهورزی نکردیم و دستگاههای تحلیلی بومی نساختیم، مجبور شدیم واقعیتهای خود را از #نگاه دیگران ببینیم. نتیجه چه شد؟ ظرفیتهای خود را نادیده گرفتیم، فرصتهای بزرگ را از دست دادیم، و #رؤیا پردازیمان در همان ابتدای مسیر، ته کشید!
💢 امروز، انقلاب اسلامی بیش از هر زمان دیگری نیازمند روایتهای #امیدبخش است؛ اما این روایتها زمانی ممکن خواهند شد که ما دستگاه اندیشهورزی پساانقلابی خود را بسازیم—دستگاهی که ساختارهای کهنهی #تحلیل را در هم بشکند و ما را از #اسارت چارچوبهای فکری بیگانه برهاند.
⚜️ @Taammolat74