eitaa logo
تاملات
782 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
371 ویدیو
80 فایل
تاملاتی پیرامون آنچه در اکنون میگذرد... 🌐وبلاگ: http://noghte-sarkhat.blog.ir/ 👤ادمین: @rasoul1414
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰آن جغرافیایِ دوری که فانوس دریایی روشن می‌کند! ...ایده دیگر درباره معاصربودن، نگاه‌کردن به تاریکی‌های زمانه خود است. به طور استعاری به حیطه‌ای که یک فانوس دریای روشن می‌کند، اشاره می‌کنم. برای مثال تیر چراغ برق که حیطه روشنایی آن حدود یک متر یا دو متر است، گویی حیطه اکنون را روشن می‌کنند. این چراغ‌ها نور را به جایی که شما ایستاده‌اید می‌تابانند. اگر از این نور خارج شوید وارد سیاهی می‌شوند. بین یک چراغ خیابان و چراغ بعدی فاصله‌ای تاریک باقی می‌ماند. اما فانوس¬های دریایی معمولاً کنار دریا تعبیر می‌شوند، بلند هستند و قدرت نور‌‌افکنی زیادی دارند و جایی را روشن می‌کنند که ما نمی‌بینیم. فانوس دریایی برای چه کسی نور می‌افکند؟ برای کسی که در سیاهی دریا گمشده است و به دنبال نور فانوس دریایی می‌گردد. کسی که زیر چراغ خیابان ایستاده ‌است می‌داند که حیطه این روشنایی کجاست و «اکنون» کجا تعریف می‌شود. اما مخاطب واقعی فانوس دریایی کسی است که در سیاهی ایستاده است، نه کسی که زیر فانوس دریایی قرار دارد. کسی که زیر فانوس دریایی قرار داد، نور را می‌بیند اما نمی‌داند نور کجا را روشن می‌کند. او نمی‌داند پیامی که در حال مخابره‌شدن است به کجا می‌رود. معاصرکردن، بیرون‌آوردن متن از زیر روشنایی یک چراغ خیابان و تبدیل‌کردن متن به یک فانوس دریایی است. یعنی نشان‌دادن جایی که از دید مخاطبِ لحظه اکنون، پنهان مانده است... 🆔 @lotfi74
تاملات
📍 یادداشت | «رویای یک نویسنده» چگونه یحیی؛ «طوفان الاقصی» را خلق کرد ؟ ▪️ در جهان بی‌معنایی امروز،
🔸جهان پس از هفت اکتبر، تجسم ایده‌های یک نویسنده - چریک است. آنچه یحیی را از دیگر فرماندهان نظامی متمایز می‌کند، نه صرفاً شجاعت یا هوش استراتژیکش، بلکه توانایی‌اش در ساختن است. ، نمادی از این حقیقت است که ادبیات می‌تواند از یک نویسنده، یک و از یک ، یک بسازد. 🔹 سنوار، از میان و داستان‌ها برخاست تا جهانی بسازد که نه در میدان نبرد، که در تخیل زاده شده بود؛ جهانی که با هفت اکتبر، مسیر تازه‌ای را آغاز کرد. جهانی که او ساخت، گویی از دل صفحات یک حماسی بیرون آمده است؛ جهانی که در آن، خطوط داستانی شکوه و شکست، و ، به هم گره می‌خورند. 🔸ادبیات، دو کارکرد مهم دارد: نخست، پرورش و دوم، تقویت درک عمیق از . سنوار در زندان، میان کتاب‌ها و کلمات زیست. او از قدرت داستان‌سرایی برای بازتعریف نقش خود در جهان بهره گرفت. آنچه از ادبیات به‌دست آورد، نه تنها بینشی برای تحلیل شرایط، بلکه شجاعتی برای نوشتن داستانی تازه در میدان عمل بود. 🔹ادبیات و عمیق، حتی در دل سخت‌ترین شرایط، می‌توانند انسان را به جایی برسانند که جهان را به شیوه‌ای متفاوت بیافریند. این، همان رویایی است که هر نویسنده و هر مبارزی در دل دارد؛ خلق جهانی که پیش از آن تنها در کلمات وجود داشت. 🔱 @Taammolat74
تاملات
📍 یادداشت | انقلاب اسلامی و مسئولیت اندیشه‌ورزی چرا دیگر انقلاب‌ها را تا عمق جان تفسیر کردند، اما ما
🔹وقتی به انقلاب‌های بزرگ تاریخ نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که آن‌ها بلافاصله سنت‌های فکری جدیدی خلق کردند که تا سال‌ها، بلکه قرن‌ها، مورد واکاوی قرار گرفتند. مثلا در (1789) نه‌تنها نظام سلطنتی را در هم شکست، بلکه زبان جدیدی برای سیاست، مفهوم ملت، جمهوریت و حقوق شهروندی آفرید. متفکرانی چون ، ، ، ، و این انقلاب را از زوایای مختلف کاویدند و سنت‌های فکری عمیقی پیرامون آن پدید آمد. یا در انقلاب روسیه (1917)، زایشگاهی برای مکتب‌های فکری مدرنی چون -لنینیسم شد و متفکرانی از و تا ، و... به تحلیل آن پرداختند. 🔸 هر انقلابی که بخواهد در بماند، باید زبان خاص خود را خلق کند؛ زیرا زبان، تنها وسیله‌ی بیان نیست، بلکه ابزار و درک است. برای تحلیل خود، به زبانی نو و به ادبیاتی ویژه نیاز داشت؛ زبانی که بتواند واقعیت‌های این انقلاب را نه در چارچوب‌های مستعمل ، بلکه در افقی جدید بیان کند. اما چرا ما زبانی درخور انقلاب خود نساختیم؟ ما می‌بینیم که روایت‌های حاکم درباره انقلاب اسلامی، بیشتر از آنکه برگرفته از تفکر خودی باشد، یا از بیرون تحریف شده‌اند، یا در داخل به کلیشه‌هایی تکراری بدل گشته‌اند. اما تا زمانی که انقلاب اسلامی، زبان خود را نیابد، نمی‌تواند خود را آشکار کند. 🔹 بیشتر نوشته‌ها پیرامون انقلاب یا به توصیف وقایع پرداخته‌اند یا در چارچوب محدود مانده‌اند. اما و عمیق، نظیر آنچه درباره سایر انقلاب‌ها رخ داد، کمتر به چشم می‌خورد. به‌جای آنکه متفکران ما در تفسیر انقلاب اسلامی میدان‌دار باشند، فضای فکری کشور عمدتاً درگیر دفاعیات کلی یا نقدهای سیاسی شده است. تحلیل‌های عمیق نظری، به‌جز معدود تلاش‌هایی، جایگاهی در حد و اندازه این حادثه عظیم نیافته‌اند. 🔸مسئله تنها این نیست که ما انقلاب خود را نکردیم؛ بلکه عمیق‌تر از آن، این عدم روایت‌گری، ما را از درک درست واقعیت‌های پیرامونی‌مان نیز بازداشته است. وقتی برای انقلاب خود نکردیم و دستگاه‌های تحلیلی بومی نساختیم، مجبور شدیم واقعیت‌های خود را از دیگران ببینیم. نتیجه چه شد؟ ظرفیت‌های خود را نادیده گرفتیم، فرصت‌های بزرگ را از دست دادیم، و پردازی‌مان در همان ابتدای مسیر، ته کشید! 💢 امروز، انقلاب اسلامی بیش از هر زمان دیگری نیازمند روایت‌های است؛ اما این روایت‌ها زمانی ممکن خواهند شد که ما دستگاه اندیشه‌ورزی پساانقلابی خود را بسازیم—دستگاهی که ساختارهای کهنه‌ی را در هم بشکند و ما را از چارچوب‌های فکری بیگانه برهاند. ⚜️ @Taammolat74