eitaa logo
تاملات
781 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
371 ویدیو
80 فایل
تاملاتی پیرامون آنچه در اکنون میگذرد... 🌐وبلاگ: http://noghte-sarkhat.blog.ir/ 👤ادمین: @rasoul1414
مشاهده در ایتا
دانلود
📮ما نمی توانیم "حرکت" را ببینیم. ولی "متحرک" را می بینیم. به عبارت دیگر، تجلی "حرکت" در "متحرک" دیده می شود. ما "اسلام" را نمی توانیم ببینیم. اما "مسلمان" را چرا. زیرا مسلمان، تجلی اسلام است. عده ای گمان می کنند که می توانند اسلام را ببینند! این خیال واهی ست؛ و و در این نگاه، ره به جایی نمی برد. 📮 مسلمان به اقتضای انسان بودنش، بایسته هایی نظیر اندیشه ورزی دارد فلذا اسلام برای پیاده سازیش در کنار وحی، حتماً نیاز به اندیشه ورزی محققانه!(تأکید می کنم محققانه) دارد و باید از همه یافته ها و کشفیات متفکران عالم بهره ببرد. 📮ما امروز محتاج این هستیم که از ، ، ، و تا ، ، و تا ، ، و تا ... همه به گفت و گو بنشینیم. نه گفت و گوهای صرفاً انتزاعی بلکه گفت و گویی انضمامی؛ ناظر به چالش های پیش رویمان؛ ناظر به ! ✍️ محمد طاهری ⚜️ @taammolat74
تاملات
📍 یادداشت | نقد مناسک با یک کلیشه مبتذل در نقد دوگانه‌سازی‌های حکومتی/غیر حکومتی در تحلیل حوزه‌های
🔘 بخش 1 از 3 🔹اگرچه در واکنش به این دوگانه‌سازی بارها این پرسش را طرح کرده‌ام که بالاخره «منظور از حکومت (‌دولت/state) در این دوگانه چیست؟ آیا این دوگانه را از منظر «جامعه‌شناسی دولت» طرح می‌کنند یا صرفا درقالب یک رتوریک سیاسی روزمره آن را مصرف می‌کنند؟ یا مثلا آیا منظور از دولتی شدن وجه طبقاتی دولت است؟‌ اگر هست آیا دولت در ایران وجهی طبقاتی دارد؟ یا وجه بروکراتیک دولت منظور است؟‌ و اگر هست آیا آن‌گونه که وبر و دیگر جامعه‌شناسان سیاسی مدرن طرح می‌کنند دولت در ایران نیز واجد خصیصه‌های بروکراتیک اروپامدارانه است؟ و...» اما متاسفانه پاسخی دریافت نکرده‌ام تا بتوان بحث را پیش برد. 🔹 با این همه به‌نظر می‌رسد این دوگانه حاکمیتی - غیرحاکمیتی توسط سه رویکرد نظری خاص بازتولید می‌شود: رویکردی که تحت‌تاثیر رویکردهای شرق‌شناسانه به تاریخ ایران، تضادی دائمی میان «» را در جامعه‌شناسی تاریخی ایران بازشناسی می‌کند. مثال‌واره مشهور آن است که تحت تاثیر ایده «شیوه تولید آسیایی» و انگلس و ذیل پارادایم «» چنین تضادی را جوهر جامعه‌شناسی سیاسی ایران و به تبع آن جامعه‌شناسی توسعه، فرهنگی، اقتصادی و معرفتی آن معرفی می‌کند. 🔹 براساس این ایده به‌واسطه آنکه ایران اقلیمی «خشک و پراکنده» بوده از این رو برخلاف تاریخ اروپای غربی، شکل‌گیری طبقات اجتماعی میانجی دولت و ملت اساسا ممتنع بوده و به‌جای یک حرکت تکاملی و رو به پیشرفت با یک جامعه کلنگی واجد حرکت‌های دوری تکراری «استبداد- انقلاب- استبداد» مواجه بوده‌ و هستیم که در آن حکومت‌ها «فعال مایشا» و عوام هم منقاد و منفعل و فاقد سوژگی خاصی بوده‌اند. 🔹 این ایده شرق‌شناسانه اگرچه فربه‌ترین چتر گفتمانی جامعه‌شناسی دانشگاهی ایران طی عمر حدود ‌۸۰ساله خود بوده و جریان‌های راست و (با تعجب بسیار)‌ چپ دانشگاهی در ایران خود را ذیل آن تعریف کرده‌اند اما با پژوهش‌های تاریخی که یکی دو دهه اخیر در حوزه تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران صورت گرفته کاربست آن برای تحلیل تاریخ ایران به چالش کشیده شده است. ⚜️ @Taammolat74
تاملات
📍 یادداشت | انقلاب اسلامی و مسئولیت اندیشه‌ورزی چرا دیگر انقلاب‌ها را تا عمق جان تفسیر کردند، اما ما
🔹وقتی به انقلاب‌های بزرگ تاریخ نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که آن‌ها بلافاصله سنت‌های فکری جدیدی خلق کردند که تا سال‌ها، بلکه قرن‌ها، مورد واکاوی قرار گرفتند. مثلا در (1789) نه‌تنها نظام سلطنتی را در هم شکست، بلکه زبان جدیدی برای سیاست، مفهوم ملت، جمهوریت و حقوق شهروندی آفرید. متفکرانی چون ، ، ، ، و این انقلاب را از زوایای مختلف کاویدند و سنت‌های فکری عمیقی پیرامون آن پدید آمد. یا در انقلاب روسیه (1917)، زایشگاهی برای مکتب‌های فکری مدرنی چون -لنینیسم شد و متفکرانی از و تا ، و... به تحلیل آن پرداختند. 🔸 هر انقلابی که بخواهد در بماند، باید زبان خاص خود را خلق کند؛ زیرا زبان، تنها وسیله‌ی بیان نیست، بلکه ابزار و درک است. برای تحلیل خود، به زبانی نو و به ادبیاتی ویژه نیاز داشت؛ زبانی که بتواند واقعیت‌های این انقلاب را نه در چارچوب‌های مستعمل ، بلکه در افقی جدید بیان کند. اما چرا ما زبانی درخور انقلاب خود نساختیم؟ ما می‌بینیم که روایت‌های حاکم درباره انقلاب اسلامی، بیشتر از آنکه برگرفته از تفکر خودی باشد، یا از بیرون تحریف شده‌اند، یا در داخل به کلیشه‌هایی تکراری بدل گشته‌اند. اما تا زمانی که انقلاب اسلامی، زبان خود را نیابد، نمی‌تواند خود را آشکار کند. 🔹 بیشتر نوشته‌ها پیرامون انقلاب یا به توصیف وقایع پرداخته‌اند یا در چارچوب محدود مانده‌اند. اما و عمیق، نظیر آنچه درباره سایر انقلاب‌ها رخ داد، کمتر به چشم می‌خورد. به‌جای آنکه متفکران ما در تفسیر انقلاب اسلامی میدان‌دار باشند، فضای فکری کشور عمدتاً درگیر دفاعیات کلی یا نقدهای سیاسی شده است. تحلیل‌های عمیق نظری، به‌جز معدود تلاش‌هایی، جایگاهی در حد و اندازه این حادثه عظیم نیافته‌اند. 🔸مسئله تنها این نیست که ما انقلاب خود را نکردیم؛ بلکه عمیق‌تر از آن، این عدم روایت‌گری، ما را از درک درست واقعیت‌های پیرامونی‌مان نیز بازداشته است. وقتی برای انقلاب خود نکردیم و دستگاه‌های تحلیلی بومی نساختیم، مجبور شدیم واقعیت‌های خود را از دیگران ببینیم. نتیجه چه شد؟ ظرفیت‌های خود را نادیده گرفتیم، فرصت‌های بزرگ را از دست دادیم، و پردازی‌مان در همان ابتدای مسیر، ته کشید! 💢 امروز، انقلاب اسلامی بیش از هر زمان دیگری نیازمند روایت‌های است؛ اما این روایت‌ها زمانی ممکن خواهند شد که ما دستگاه اندیشه‌ورزی پساانقلابی خود را بسازیم—دستگاهی که ساختارهای کهنه‌ی را در هم بشکند و ما را از چارچوب‌های فکری بیگانه برهاند. ⚜️ @Taammolat74