♨️ #پرونده_ویژه
«ژورنالیسم و اندیشه»[بخش دوم]📍 بخش نخست 🔰 اندیشه ژورنالیستی ✍️ علی نجات غلامی 🔸بی حاشیه میگوییم که «درگیر بودگیِ» دو عنصر، یعنی «#زیستجهان» و «#سیاست» را میتوان در فرایندی که خاصه در دهههای اخیر روی داد و به شکلی از نشریات همچون #مهرنامه و #سوره در روزگار جاری کشیده شد را مشاهده کرد. از یک سو، تغییرات سریع و گشایش برخی امکانات از جمله اینترنت و دسترسی آسانتر به منابع برای محققان گوناگون و بعضاً عدم توان آکادمی و نشریات تخصصی علمی در هماهنگسازی و همگامسازی خود با تغییرات در روح زمان، منتهی به گونهای گسست شد. گسستی که میتوان آن را گسست فضای #اسکولار یا تحقیقی از فضای #پاپیولار یا عمومی دانست. 🔹آنچه اینجا بینهایت مهم و کلیدی است، انتقال و یا ماندن «#پرسشهای_زیسته» در فضای عمومی و صوری شدن فضای اسکولار ذیل روندی از «#تکنیسینیسم» است که بین تجارب زیسته و مفاهیم پالودهی فلسفی شکاف ایجاد کرد؛ چرا که نه تنها عموم بلکه اسکولارها و محققان نیز به عبارتی «حرف دلشان» را دربارهی اوضاع هستی، بیشتر یا بگوییم صریحتر در مهرنامهها و سوره اندیشهها میزنند تا در کتب کاملاً فنیشان و تحقیقیشان. 🔸اما این در عین حال مزیتی خطرخیز برای چنین نشریاتی است؛ چرا که به شدت مستعد مشوب شدن به عناصر فراعلمی و هیجانی خواهند بود؛ زیرا گزیده و همهفهم نوشتن، منتهی به نادیده گرفتن نکات به اصطلاح ملانقطی میشود. در عین حال همین ملانقطیها از سوی اسکولارها به مثابه ایراداتی در واکنشهای مجادلهای، در همین فضای پاپیولار یا پاپیولاتر، در مقام ضعف یکدیگر ابراز میشوند! علاوه بر اینکه به ناگزیر پرسش از تجربهی زیسته مقید به ارزش است، به ندرت میتوان مرام و #ایدئولوژی را از این مجلات زدود. 🔹شاید #افق_تاریخی را از خود مشروطه بازشکاف و دریافت که تاریخ نشر برای شکل گرفتن هویت اصلی فکری ما و نحوهی معناگیری خود معنا برای ما چه نقشی را در مسیر تکوینیاش ایفاء کرده است که اکنون ما را از پنجرهای خاص مشرف به جهان کرده است. گاه تاریخ به پرسشهای بسیاری پاسخ میدهد که گویا قرار نبوده است اصلاً تاریخی باشند. 🔗ادامه مطلب را در لینک ذیل بخوانید: 🌐 https://vrgl.ir/jYa9D ⚜️ @taammolat74
تاملات
🔰امر مقدس در غرب 📍در سالیان اخیر، در اروپا شاهد توهین به پیامبر(ص) بودیم که واکنشهایی را نیز در پ
✔️ [ادامه...]
🔸باید توجه داشت که #مدرنیته امروز خود به یک سنت متصلب تبدیل شده است و دیگر نمیتوان مسائلی از این دست را مثل سابق ذیل منازعه میان #سنت و مدرنیته طرح و بررسی کرد. اگر چنین بحثی برای اوان شکلگیری مدرنیته موضوعیت داشت، اکنون دیگر موضوعیت ندارد، زیرا خود مدرنیته اینک به یک سنت متصلب و بهشدت محافظهکار تبدیل شده است. مدرنیته امروزه به شعارها و آرمانهایش مثل باز بودن آینده، دیگر اعتنایی ندارد و به آنها پشت کرده و به انگاره پایان رسیده است.
🔹مدرنیته و غرب در ذات خودش #توتالیتر است. غرب اسیر منطق یوروسنتریسم یا اروپامحوری است، یعنی خودش را محور عالم دانسته، تمام جهان را حول محور خود تفسیر میکند. غرب اسیر خودبنیادی است. غرب اسیر منطق شرقشناسی– در معنای ادوارد سعیدی- است. غرب وقتی از #عقلانیت حرف میزند، فقط به یک معنا و مفهوم از عقل و عقلانیت قائل است و هیچ درک دیگری برای شیوههای دیگر عقلانیت قائل نیست. این عقلانیت صرفا عقلانیت منطقمحور وگزارهمحور متافیزیکی است و شیوههای دیگر عقلانیت را به رسمیت نمیشناسد.
🔸 علیرغم همه انتقاداتی که دکتر شجاعیزند به غرب دارند و من به این اعتبار در جبهه ایشان هستم، اما از اینجا راه خود را جدا میکنم که جهان اسلام امروز فاقد یک #نظام_اُنتولوژیک و یک #نظام_اپیستمیکی است که بتواند در برابر غرب کنونی، با تمامی تعارضها و پارادوکسهایش قدعلم کند. فقط در مقام نفی است و در مقام ایجاب هنوز افق تازهای را خلق نکرده است، هنوز به فهم جدید و اُنتولوژی و نظام معرفتشناسانهای جدید متناسب با جهان معاصر دست پیدا نکرده است.
🔹 تعریض بنده به غرب این نبود که چرا بر مدار ایدئولوژیک حرکت میکند. خیر؛ اعتقاد مبناییام این است که زندگی انسانی بدون ایدئولوژی اساسا ممکن نیست. انسان هیچگاه بدون #ایدئولوژی نبوده است و نخواهد بود. غرب را متهم کردم که چرا ایدئولوژیاش را پنهان میکند. مساله، پنهان کردن ایدئولوژی است. مساله، طرح ایده و نظریه پایان ایدئولوژی است و دلیل آن هم از میدان بهدر کردن رقباست. نگفتم که میتوان دولت، #توسعه و #فرهنگ غیرایدئولوژیک داشت که شما میفرمایید اگر آنها ایدئولوژیکند ما هم ایدئولوژیک هستیم. ما ایدئولوژیک هستیم و آن را هم پنهان نمیکنیم و معتقدیم حیات انسانی بدون دین یا ایدئولوژی اساسا ناممکن است.
🔗 برای مطالعه این مناظره جنجالی و پر محتوا اینجا کلیک کنید.
⚜️ @Taammolat74
آزادی قانون و سازمان- جلسه دوم.mp3
24.38M
🔉 گفتگو
🔶 موضوع | #متنخوانی کتاب "#آزادی، قانون و سازمان"
🔹 ما برای شناخت #تجدد و #غرب و #آزادی باید وجود و جهانشان را از طریق فکر درک کنیم. این امور پژوهشی نیستند که بخواهیم با پژوهش درکشان کنیم. ما میخواهیم غرب را با پژوهش فهم کنیم و این نادرست است. کار پژوهش این است که با سلب حیات از آن امر، در آن تصرف میکنیم و به یکسری مولفهها تبدیل میکنیم.
🔹ما وقتی از #غربشناسی صحبت میکنیم بیشتر جنبه پژوهشی دارد، همانطور که شرقشناسی هم با ابژه کردن فرهنگ رقم خورده است، این درکی از آن صحنه به ما نمیدهد و نمیتوان به عالم غرب وارد شد.
🔹ما در واقع #پژوهش را به عنوان یک امر ارتباطی ما با جهان را دریافتیم در حالی که نتوانستیم تفکر را دریابیم. حاصل پژوهش و علم غرب نمیتواند ما را به #توسعه برساند. ما فقظ ظاهر علم را گرفتیم و آن ظاهر، نمیتوانست ما را به منشا حیات برساند.
🔹همین نوع غربزدگی مجال امتداد توسعه را از خود اروپا هم گرفت است. زبان غرب با جهان زبان #ایدئولوژی و تسلط است و زبانی برای توضیح جهان خود ندارد. اینجا دیگر #فلسفه و هنر پروپاگاندا تبدیل میشود. آنچه که بوده اجساد مرده سازمانهاست که به جهانها صادر میشده است. ما هم نتوانستیم مشارکت در فهم کنیم و تلاش کردیم با زبان پژوهش جهان غرب را بشناسیم.
زبان درک غرب همین کاری است که داوری انجام میدهد تا جهان آزادی و غرب را توضیح بدهد.👍
⚜️ @Taammolat74