تأملات اجتماعی
📌درباره ی کتاب «درامدی بر علوم انسانی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» ۷ 🔹 «علم در اندیشه ی آیت الله
📌درباره ی کتاب «درامدی بر علوم انسانی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» ۷
🔹 «علم در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» (مقدمات تاریخی)
👈 قبل از مرور دیدگاه آیت الله خامنه ای به مقوله ی علم و تاثیر آن در نظریه ی علوم انسانی ایشان، لازم است نگاهی تاریخی داشته باشیم به جایگاه علم، واقعیت و ومعرفت در حیات فردی و اجتماعی.
▪️در همین راستا ۱۰ نکته ی کوتاه:
۱. تعریف ما از علم (یعنی گزاره هایی که در ذهن مان درباره ی هستی، انسان، معرفت، خودمان و....) بسیار مهم و شکل دهنده ی زندگی فردی و اجتماعی است.
روال زندگی آدمی اینطور است که گزاره های علمی را «واقعی» و آنچه را غیر علمی می داند «غیر واقعی» و «مهمل» می داند، مانند شعر و ادبیات که عموما خیال پردازی است و بهره ای از واقع ندارد.
پس در نتیجه، علم، نموداری است از آنچه که انسان آن را واقعی می داند یا نمی داند.
برخی دایره ی واقعیات را بسیار گسترده و شامل پدیده های مادی و غیرمادی می دانند و برخی فقط امور تجربی را واقعی می دانند و هر چیز دیگر را مهمل و بی معنا.
نتایج اینها در حیات آدمیان متفاوت است.
۲. علم با تقسیمات آن یکی از تفاوت های عمده میان انسان و سایر جانداران است.
اگر علم به محسوسات را میان انسان و سایر جانداران مشترک بدانیم، یقین داریم که دست ادراک سایر جانداران از اموری چون معقولات اولیه و ثانویه کوتاه است.
تنها انسان است که با قوه ی ذهنی خود معلومات و واقعیات جدیدی خلق می کند.
استاد شهید مطهری ره در ج۵ مجموعه ی آثار ، شرح مبسوطی از اقسام ادراکات انسانی ارائه داده اند.
۳. در فضای اندیشه ی اسلامی، مراد از معلوم یعنی آن چیز واقعی که به آن علم پیدا می شود، اعم از آن که در خارج وجود داشته باشد یا در ذهن، بهر حال باید وجود و واقعیت داشته باشد تا بتواند متعلق علم واقع شود.
در نتیجه این واقعیات علاوه بر عینیات خارجی مانند آب و زمین و چوب و اهن و.... هم مفاهیم برساخته ی ذهن آدمی مانند زوجیت و ملکیت و هم مفاهیم حسن و قبح عقلی را در بر می گیرد.
خلاصه آنکه علم مساوی با کشف واقعیت است، چه واقعیت محسوس و عینی، چه واقعیت برساخته ی انسان و چه واقعیت غیر محسوس دور از دسترس حس انسان.
۴. این تعریف از علم اگرچه روشن و بدیهی می نماید، اما در دوره هایی از تاریخ کاشفیت واقع در تعریف علم نادیده گرفته شده و بجای آن معانی دیگری برای علم عرضه شده.
از انجمله فرانسیس بیکن در قرن ۱۶
با بی ارزش دانستن معرفت هایی که فایده ی عملی ندارند(مانند فلسفه و....) علم را با توانایی برابر دانست. شعار معروف او «دانایی توانایی (قدرت) است» بود.
در نگاه او معرفت و دانش حقیقی هر آنچیزی است که انسان را بر طبیعت مسلط کند و سایر معرفت ها و گزاره ها بی ارزش است.
(بر اساس این نگاه که ارزش ذاتی را از علم سلب می کرد، کسب علم تنها در صورتی ارزش محسوب می شد که به انسان قدرت و توانایی ببخشد، و الا علم و عالم به خودی خود ارزشی نداشت)
۵. برخی دیگر، با تمرکز بر روش، علم را چیزی دانستند که بتوان آن را مورد آزمایش تجربی قرارداده و آن را زیر میکروسکوپ یا ابزار مشاهده کرد.
در نتیجه هر امر غیر مادی از دایره ی علم خارج است و مهمل.
مهمترین جریان طرفدار این نگاه در علم، جریان حلقه ی وین است.
بر اساس نگاه آنان بسیاری از گزاره هایی که بشر در طول زندگی بکار می برد، از آنجهت که قابل آزمایش تجربی نیستند، بی معنا و مهمل هستند.
بر اساس این نگاه معرفت هایی چون معرفت تاریخی نیز بدلیل اینکه امکان آزمایش ندارند، «غیر علمی» شناخته شدند.
۶. بر این فهرست می توان نحله هایی مانند پراگماتیسم یا کارکردگرایی را نیز افزود که به جهت اختصار از آن می گذریم.
👇ادامه در فرسته ی بعد👇
#علوم_انسانی_اسلامی
#ایت_الله_خامنه_ای
#نظام_اندیشه_اسلامی
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌درباره ی کتاب «درامدی بر علوم انسانی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» ۷ 🔹 «علم در اندیشه ی آیت الله
👆ادامه از بالا👆
۷. هر کدام ازین معانی از علم تاثیرات مهمی بر فکر و اندیشه و حیات فردی و اجتماعی بشر بر جای گذاشته است.
مثلا نگاهی که امور غیر مادی را از دایره ی علم خارج می داند، طبیعتاً حیات خود را بر اساس همین امور مادی تنظیم خواهد کرد و بالعکس
۸. این اختلاف در دامنه و تعریف علوم در فضای اسلامی نیز بگونه ای دیگر وجود داشته. مهمترین این اختلافات، اختلاف بر سر حسن و قبح عقلی و حسن و قبح شرعی میان اشاعره و معتزله از گذشته ها تاکنون است.
این اختلاف که در دوگانه ی تاریخی فلسفه و سفسطه ریشه دارد، علاوه بر شکل دهی به سایر علوم، فضای عمومی جهان اسلام را بشدت تحت تاثیر قرار داده است.
اطلاع از این دوگانه و تاثیرات آن در جهان اسلام از صفحات خواندنی تاریخ علم در جهان اسلام است که در اینجا مجال شرحش نیست.
آثار استاد ابراهیمی دینانی (مانند فیلسوف گفت وگو و فراز و فرود فکر فلسفی در جهان اسلام از بهترین منابع برای فهم تاثیر این مبانی در شکل دهی نظامات اجتماعی است.
۹. تعریف و دیدگاه نسبت به امور اعتباری و همچنین پاسخ به دوگانه ی حسن و قبح عقلی یا شرعی از بنیادهای علوم انسانی است که هر متفکری قبل از تولید نظریه ی علوم انسانی خویش باید تکلیف خود را با آن حل کرده باشد.
۱۰. آیت الله خامنه ای با تجربه ای درازدامن در حوزه ی علوم اسلامی در باب تعریف و جایگاه علم در حیات بشری و شکل دهی علوم انسانی اسلامی دیدگاه روشنی دارند که در ادامه به تشریح آن دیدگاه بر اساس تقریر کتاب «درامدی بر علوم انسانی.....» خواهیم پرداخت.
#علوم_انسانی_اسلامی
#ایت_الله_خامنه_ای
#نظام_اندیشه_اسلامی
@taamollat
تأملات اجتماعی
👆ادامه از بالا👆 ۷. هر کدام ازین معانی از علم تاثیرات مهمی بر فکر و اندیشه و حیات فردی و اجتماعی بشر
📌درباره ی کتاب «درامدی بر نظریه ی علوم انسانی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای » ۸
🔹 تعریف علم در اندیشه ی آیت الله خامنه ای و تاثیرات آن بر نظریه ی علوم انسانی
.......
https://eitaa.com/taamollat/1155
📌 فهم تاثیر مفهوم علم در علوم تجربی بسی آسانتر است تا فهم تاثیر آن در دانش های انسانی.
در علوم تجربی وقتی ادعا می کنند امر غیر مادی وجود ندارد، تکلیف علم تجربی و حدودش معلوم است، اما تاثیر این نگاه در علوم انسانی چگونه است؟
مادیون عالم، دانش ها و رفتارهای انسانی، اراده، روح، نفس و اموری ازین قبیل را چگونه تعریف می کنند؟
این مسئله را باید یکی از نقاط عطف معرفت شناسی در حکمت اسلامی تلقی کرد و بقدر کافی بدان پرداخت.
@taamollat
📌دیشب اواخر شب، خسته و کلافه از گرمای شهر، رفتیم نمایشگاه تاریخ تمدن، در کنار برج میلاد.
نمادهای اصلی معماری قدیم و جدید در سوریه و مصر و فلسطین و ایران را بازسازی کرده بودند.
قسمت جالبش تونل ها و مخفیگاه های حماس بود.
در گوشه گوشه ی نمایشگاه هم، نمایش میدانی بر قرار بود، با موضوع کربلا و مقاومت و.... که به نظرم جالب ترین بخش نمایشگاه بود.
برای یک تفرج فرهنگی و آب و هوا عوض کردن خصوصا با بچه ها، خیلی خوب بود. پیشنهاد می کنم.
نمایشگاه، همین نمادهای معماری ساده بود، نه چیزی بیش. اما همینها حقیقتا مملو از معنا و روح.
و اصلا با نمادهای تمدنی مدرن قابل قیاس نیست.
حدود ده سال قبل که در معاونت بین المللی حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، بعنوان مترجم، گردشگران اروپایی و آمریکایی را دور حرم می چرخاندم و برایشان از حرم و شخصیت حضرت معصومه س و این امور می گفتم، آنها نیز از برخورد با این معانی دست نخورده عجیب به وجد می آمدند.
یک روز میزبان سه مرد میانسال هلندی بودم و با هم در صحن ها می چرخیدیم و برایشان درباره ی ساختمان حرم و شخصیت های مدفون و کلا فضای قم توضیح می دادم.
ناگهان یکیشان انگار برق گرفته باشدش، به یکی از ستون ها ی حرم که نقش گلی داشت خیره شد و بعد بلند بلند شروع کرد به ابراز احساسات و بعد دوربینش را در آورد.
گاهی آنها هم به زبان می آوردند که در مشرق زمین چیزهایی یافت می شود که در آن طرف ها از آن خبری نیست.
@taamollat
▪️برخی از نمادهای ساده ی زندگی شرقی مثل چای و بساط قهوه ی عربی و حلویات سوری و عراقیو اینجور چیزها هم در نمایشگاه بود که حال و هوای کاظمین و بازار نجف را تداعی می کرد.
آنقدری که در کوچه پس کوچه های کاظمین و کربلا و نجف چرخیده ام و تصاویری که از بازار و زندگی عادی در سوریه دیده ام، این بی ذهنم می آید که زندگی مردم در این نواحی چقدر هنوز طبیعی و ساده است. همه چیز خودش است و هیچ چیزی تلاش نمی کند خودش را زیباتر و کاراتر از آنچه هست نشان دهد.
گاهی در کافه ای زنگ و رو رفته عده ای پیرمرد دور هم وقت می گذارنند و قلیان دود می کنند و می روند و نهایت زندگی شان همین است.
در نتیجه روی دیگری ندارند که دیده نشود.
کلا در این فضاهای شرقی، همه چیز معنا دارد، اما پشت صحنه و لایه ی پنهان ندارد.
تمدن مشرق زمین یک ابر زمخت و وسیع از معناست که بر سر بشر کشیده شده.
ویل دورانت که در درک امور معنوی قدری به ما شرقی ها نزدیک است، در جلد اول تاریخ تمدنش، به مصر که می رسد دامن از کف می نهد و نمی تواند شور و سوقش را نسبت به این مجموعه ی در هم تنیده ی معانی پنهان کند و درباره ی مصر آن قدر می نویسد و می نویسد که قلم را به فنا می دهد.
حتما بخوانید این بخش را. به وجد خواهید آمد از شوق عجیب او به مصر
📌 امروز ۱۶ مرداد ۲۹مین سالگرد رحلت پدر بزرگوارم مرحوم حاج عباس کرباسچی است که هنوز و بعد سالهای طولانی الهام بخش اینجانب در رفتار و روش و سلوک ایمانی می باشد.
الان که بعد سالها فکر می کنم احساس می کنم مهمترین ویژگی شخصیتی ایشان، اعتدال شخصیتی ایشان در همه ی امور بود، هیچ گاه افراط و تفریط از او به یاد ندارم. عصبانیت هم داشت باندازه بود.
من سالهای کوتاهی همراه او بودم، اما حلاوت سلوک ایمانی او بعد این سالها هنوز در کامم هست.
درباره ی اساتید و فضای تربیتی دوران جوانی ایشان در تهران دهه ی چهل و پنجاه، قبلا مطالبی نوشته ام و انشالله باز هم خواهم نوشت.
در اینجا همین قدر بگویم که سلوک ایمانی ایشان که از آن سخن می گویم، امر اتفاقی نبود، بلکه کاملا آگاهانه و با برنامه بود.
مدتی پیش با برخی از دوستان قدیمی ایشان صحبت های مفصلی داشتم و نکات بسیاری از فضای تربیتی ایشان را بدست آوردم که برای امروز ما می تواند بسیار آموزنده باشد. انشالله می نویسم.
همراهان محترم کانال می دانند که اینجانب نسبت به فضای دینی و اخلاقی شهر تهران در دهه ی چهل و پنجاه تمرکز خاصی دارم و آن دوران را یکی از بخش های مهم تشکیل دهنده ی هویت دینی در عصر کنونی می دانم. پدر اینجانب و بسیاری از هم نسلان او تربیت شده های این دوره اند. در این باره بیشتر خواهم نوشت انشالله.
فی الحال از خوانندگان محترم تقاضامندم ایشان و مرحوم والده ی ما و همه ی درگذشتگان از مومنین را به فاتحه ای مهمان کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تحلیل وضعیت اسرائیل در شبکه وزارت خارجه آمریکا: اسرائیل دیگر نه تنها اهمیت استراتژیک برای غرب ندارد، بلکه به دردسر بزرگی برای آمریکا و اروپا تبدیل شده است!
#تاریخ
#تاریخ_تمدن
@taamollat
تأملات اجتماعی
🔴 تحلیل وضعیت اسرائیل در شبکه وزارت خارجه آمریکا: اسرائیل دیگر نه تنها اهمیت استراتژیک برای غرب ندار
📌اسرائیل و آخرین برگ استعمار قدیم
🔹به ابعاد سیاسی این اعتراف کاری ندارم، حتی به بعد اجتماعی آن و اینکه چه بر سر قوم یهود خواهد آمد. این را هم فعلا کاری ندارم.
با توجه به این اعتراف، می خواهم توجه را به این نکته جلب کنم که:
بعد از شروع حرکت های استقلال طلبانه در کشورهای مختلف برای رها شدن از استعمار، تاسیس اسرائیل آخرین پنجره ی حضور و نفوذ استعمارگران برای حضور و دخالت مستقیم در کشورهای جهان سوم بود.
و غرب در این سالها تلاش کرد با حمایت و تقویت اسرائیل در این منطقه، همچنان کشورهای ضعیف را وابسته و درگیر نگه دارد.
اکنون که چنین اعتراف می کنند و خودشان می گویند حمایت از اسرائیل به صرفه نیست، گویی آخرین پنجره ی استعمار مستقیم هم در حال بسته شدن است.
این را بگذارید کنار فرسودگی فکری و سیاسی و فرهنگی تمدن غرب و قدرت گرفتن تدریجی شرق.
فضایی که از مشرق زمین در حال ظهور است، سابقه ی استعمارگری ندارد، بلکه بیشتر به توافق و همسازی، تجارت و تبادل فرهنگی شهره است.
پایان قریب الوقوع اسرائیل پایان تمدن غرب و آغاز روزهای جدید جهان خواهد بود.
غرب برای بقای اسرائیل، در این ده ماه هر چه در توان داشت و میخواست به میدان آورد و از همه مهمتر، شمشیر آخته ی خود را در نهایت سبعیت بیرون کشید، اما شرایط برای اسرائیل روز به روز در حال بدتر شدن است. تیغ علم و اقتصاد و سیاست و نظامیگری غرب دیگر کارگر نیست.
اوضاع طوری است که گویی روزهای زیبای جهان تازه دارد فرا میرسد.
بوی گل و سوسن و یاسمن آید....🌷🌷🌷
#تغییرات_اجتماعی
#فلسفه_ی_تاریخ
@taamollat
تأملات اجتماعی
▪️برخی از نمادهای ساده ی زندگی شرقی مثل چای و بساط قهوه ی عربی و حلویات سوری و عراقیو اینجور چیزها
📌 در مسیر وحدت جهانی
🔹یکی از تجربیات جالبم در مدت حضور در مع بین الملل حرم حضرت معصومه س، و ارتباط با بازدیدکنندگان خارجی قم، این بود که اقوام و ملت هایی که بویی از حرکت انبیا برده و یا کلا در همین فضای ادیان بودند، از جهت امکان تفاهم بسیار مستعد بودند.
مثلا آنجا دستم آمد که فضای فکری و روحی ما و بیشتر اروپاییها و حتی آمریکاییها بسیار به هم نزدیک است.
مثلا آنها هم مثل ما از مفاهیمی چون توحید، معنا، تقدس، عبادت و امثال اینها درک روشن و واضحی داشتند.
و یا مثلاً وقتی از صلح صحبت می کنیم، لایه های مشترکی از آن به ذهنمان می آید.
گاهی برخی گروه ها را به زیر گنبد شبستان تابستانی مسجد اعظم میبردم و می گفتم نقش و نگارهای زیر گنبد را خوب نگاه کنید.
این نقش ها نماد موجودات هستند که همگی به یک نقطه ی کانونی (مرکز زیر گنبد) بر می گردند و این همان مفهوم بازگشت همه ی موجودات به سوی خداست.
عمیقأ از درک این مفهوم به وجد می آمدند و آن را سر می کشیدند.
البته این تفاهم با هلندی ها یا آمریکاییها مثلا خیلی بیشتر و با فرانسوی ها و انگلیسی ها و چینی ها به مراتب کمتر بود و گاهی حس می کردم که بعضی حرف هایمان برای اینها کاملا مفهوم نیست.
یک بار گروهی شامل ۱۴ آمریکایی را به مقبره ی پروین اعتصامی بردم و برایشان قدری درباره ی وضعیت زنان و شعر و ... صحبت کردم. ناگهان یکی شان شعری از پروین را مطالبه کرد. از قضا تک بیتی از او به یاد داشتم. همان را خواندم و به انگلیسی برگرداندم:
«زان به تاریکی گذاری بنده را، تا ببیند آن رخ تابنده را»
«Allah put you in darkness, to show you his light»
وقتی جمله تمام شد همه با هم یک ووووووی بلند کشیدند و کلی به وجد آمدند. صحنه ی جالبی شد.
یا مثلاً روز عرفه ای که چند مهمان هلندی داشتیم و دعا از بلندگوهای حرم در حال پخش بود، وقتی برخی از عبارات دعا را برایشان شرح میدادی، واقعا متاثر می شدند و به فکر فرو می رفتند.
اینها بشارت های خیلی خوبی است که در عصر ما، بر اثر تعالیم انبیا و تجربیات تاریخی انباشته ی بشر، زمینه ی تفاهم و همگرایی اقوام و ملت ها در جهت حق و حقیقت خیلی بیشتر است.
غرض آنکه امید می رود که فردای جهان که خیلی هم دور از نظر نیست، این تفاهم ها و اشتراکات بروز بیشتری داشته باشد و راه را بر غلبه ی جریانات قدرت سد کند.
تاریخ و بشریت برای رسیدن به آن وحدت جهانی، به یک #خوداگاهی نیاز دارد تا بتواند این سرمایه ها را زنده کند. خودآگاهی در مقیاس کل بشریت.
#اربعین
@taamollat
این تناقض ها نشانه ی آنست که ما هنوز هم مفهوم هویت و لوازم آن را به درستی فهم نکرده ایم و گمانمان این است که ایرانی هر آن کسی است که در ایران به دنیا آمده باشد، یا هر کسی که در ایران به دنیا آمده باشد ایرانی است.
چنین تعریفی از هویت ایرانی (که هویت را با خاک پیوند می دهد) اساسا اشتباه است.
چون در اینصورت هر چه که محصول این خاک باشد اعم از حیوان یا جماد را باید ایرانی یا فلان جایی تلقی کرد.
در حالیکه هویت اساسا مقوله ای فرهنگی و روحی است و ایرانی واقعی کسی است که روحش با روح و معانی و ارزش ها و جهان بینی نهفته در فرهنگ ایران آمیخته باشد، چه متولد خاک ایران باشد و چه نباشد.
با این حساب بسیاری هستند که در خاک ایران متولد شده اند، اما به جهت پیوندشان با فرهنگ های دیگر باید آنها را همانجایی حساب کرد.
در مقابل برخی هستند که در بیرون خاک ایران متولد شده اند، اما روحشان با جهان بینی و فرهنگ ایرانی ممزوج است و در نقطه ی دیگری از عالم، اما در فضای فرهنگی ایران زیست می کنند.
هویت اساسا مقوله ای فرهنگی است و نه جغرافیایی.
اگر این را دقت داشته باشیم با این تناقض های ژورنالیستی بازی نمی خوریم. تمام.
@taamollat
تأملات اجتماعی
این تناقض ها نشانه ی آنست که ما هنوز هم مفهوم هویت و لوازم آن را به درستی فهم نکرده ایم و گمانمان ای
📌 در یادداشت بعد قدری درباره ی عناصر اصلی تشکیل دهنده ی هویت ایرانی نوشتن خواهم کردن انشالله
📌 الگوی اصلاح اجتماعی در مسجد
🔹ابتدایی که مسئولیت مسجد را قبول کردم، نگاهم صرفا نماز و حتی کار فرهنگی هم نبود، بلکه نگاهم این بود که جامعه ی کوچکی را دارم در اختیار می گیرم که قرار است آن را تا سر حد یک تمدن محلی کوچک راهبری و مدیریت کنم.
گفت و گوهایمان با برخی نخبگان داخل و خارج مسجد همین بود که چه باید بکنیم که مسجد محل رشد همه ی جانبه ی فرهنگی، دیتی، اخلاقی، اقتصادی، اجتماعی و .... مردم از زن و مرد و پیر و جوان باشد.
از همان ابتدا هم گفت وگوهای مفصل علمی خوبی شکل گرفت و هنوز هم ادامه دارد.
- یکی از نکات مورد اتفاق این بود که مسجد برای پیشرفت عمومی مردم حتما نیازمند اصلاحات فرهنگی و اجتماعی است.
برخی عادات و سنت ها باید برگردد و برخی نگرش ها و اخلاقیات که مانع رشد است حتما باید اصلاح شود.
در گفت و گوهایمان در حلقه های اندیشه ورز در باب تربیت اجتماعی، اخلاق اجتماعی و مسئولیت اجتماعی که لازمه ی حتمی یک جامعه ی سالم است به نتایج فوق العاده ای رسیدیم، هر چند اجرای آنها اصلا کار آسانی نیست.
مبنای نظری مان هم در اعمال اصلاحات را عمدتا از مباحث شهید مطهری ره و مدل اجرایی کار را از روش مدیریت اجتماعی آیت الله خامنه ای اخذ کرده ایم.
امیدوارم روزی بتوانم تجربیات این کار اصلاحی و دشواری های آن را قلمی و عرضه کنم؛ تا آن موقع به همین یادداشت های پراکنده اکتفا می کنم.
اجمالا اینکه ما در ایجاد یک الگوی اصلاح اجتماعی بر اساس نظام اندیشه ی متفکران انقلاب اسلامی، داریم به جاهای خوبی می رسیم؛ ربنا و لک الحمد.
#اصلاح_اجتماعی
#نظام_اندیشه_متفکران_انقلاب_اسلامی
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 الگوی اصلاح اجتماعی در مسجد 🔹ابتدایی که مسئولیت مسجد را قبول کردم، نگاهم صرفا نماز و حتی کار فره
📌 الگوی تربیت اجتماعی
🔹یکی از نتایج تجربیات اخیر این بود که در سیر تربیت اجتماعی، قبل از ساختارها باید سراغ افراد رفت و تا اصلاحات فردی و جزیی صورت نگیرد، اصلاح جامعه ی کلان هم امکانپذیر نیست.
تأملات اجتماعی
📌 الگوی تربیت اجتماعی 🔹یکی از نتایج تجربیات اخیر این بود که در سیر تربیت اجتماعی، قبل از ساختارها
📌فطرت و اصلاح اجتماعی
🔹 در طول این سالها، از فطرت، بعنوان مبنای انسان شناسی اسلامی و امتداد های آن در تربیت صحبت و مطلب بسیار داشتیم، اما خودم گمان نمی کردم که این مبنا در اصلاح اجتماعی، آن هم در سطح وسیعی مانند اجتماع مسجد به کار بیاید.
پذیرش مبنای فطرت در انسان شناسی، بخش قابل توجهی از رفتارهای انسانی در عرصه ی تربیت، سیاست و فرهنگ و .... را دستخوش تغییر می کند.
(برای فهم بهتر این ادعا، انسان شناسی های لیبرال و یا مارکسیستی را در نظر بیاورید و تاثیرشان در مدیریت اجتماع)
مطلب بسیار است. امیدوارم بتوانم عرضه کنم.
دلم گرفته وشعرم شبیه باران است
غزل که نه؛دوسه سطری سخن به یاران است
دلی گرفته و شعرو دو چشم بارانی
وشاعری که زکارزمانه حیران است
کدام واژه سرآغاز حرف من باشد
درون سینه ی باران سخن فراوان است
حکایت من دلخسته نقل دلتنگی ست
حکایت من از این فصل برگ ریزان است
تهی شده دل انسان زعشق حضرت عشق
وعشق های دروغین برای جبران است
کسی به فکر غم دیگران نمی افتد
یکی فسرده و غمگین؛یکی غزلخوان است
یکی تهی ز غم پول و غرق ثروت پوچ
یکی گرسنه شب وروز در پی نان است
شکستن دل مظلوم کار آسانی ست
بگیر دست ویقین دان که کار مردان است
در این زمانه که بازار عاشقی سرد است
در این زمانه که انگار قحط ایمان است
خدا کند که" شهیدان" زیادمان نروند
وگرنه نقطه ی آغاز خط پایان است
"شهید"٬واژه ی سرخی میان آتش وخون
همان که دین ووطن نزد اوبه ازجان است
همان کسی که جهان باتمام وسعت خود
برای چشم خدابین او چو زندان است
شده سر من وتو گرم حضرت شیطان
گنه برای من وتو چقدر آسان است
زمان برای مناجات با خدا اندک
چه ناسپاس وستم پیشه نسل انسان است
کجاست منجی شبهای تار ؛یارکجاست؟
کجاست او که بهاری پس از زمستان است؟
ستون ارض وسماء؛آرزوی منتظران
همان کسی که خود آیه های قرآن است
همان کسی که میان قنوت ابری خویش
شبانه بهر گناهان شیعه گریان است
بنال شاعر دلخسته از گناهانت
که گونه های گل فاطمه تر از آن است
ببار؛ناله بزن؛اشک غم به دامن ریز
بخوان دعای فرج را؛غزل پریشان است
#علیرضا_بیاتانی
#امام_زمان
#غروب_جمعه
📜 @sheraneh_eitaa
تأملات اجتماعی
📌درباره ی کتاب «درامدی بر علوم انسانی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» ۷ 🔹 «علم در اندیشه ی آیت الله
📌 درباره ی کتاب «درآمدی بر علوم انسانی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای » (بخش هشتم)
🔹 فصل سوم، چیستی علم: مقایسه ی کوتاه بین فضای علم در غرب و جهان اسلام
👈 چارچوب بحث از علم در فضای تفکر اسلامی، اساسا با آنچه که در فضای مدرن در باره ی علم مطرح می شود متفاوت است.
اگرچه بحث از تعریف و حکایتگری علم نقطه ی مشترک مباحث طرفین است، اما فضای فکر اسلامی افق دیگری را در باب مسایل علم نشان می دهد که از افق نگاه مدرن آن بسی فراتر است.
در جهان غرب، در دوره ای علم و بطور کلی معرفت، امری مقابل ایمان تلقی می شد و این دوگانه شکل دهنده ی یکی از تقابل های علمی دامنه دار در غرب بوده است. از اواخر قرون وسطی و همزمان با افزایش آگاهی عمومی، علم قوت بیشتری پیدا کرد و هر چه گذشت روش تجربی بعنوان یگانه روش کشف واقعیت، پایگاه محکم تری در میان دانشمندان پیدا کرد.
این انحصار روشی در معرفت، موجب کم اعتبار شدن روش عقلانی و وحی گردید و هر چه گذشت خاصیت کارکردگرایی، در اعتبار معرفت، جایگاه بالاتری پیدا کرد. بطور کلی در فضای علمی غرب، هر چه زمان می گذرد، معرفت از لحاظ روشی دچار واگرایی بیشتر و از جهت کشف واقع نیز، ناتوان تر می گردد.
ظهور جریانات پست مدرن در اواخر قرن بیستم، نشان دهنده ی بحران معرفت شناختی در فضای غرب است.
👈 اما در فضای جهان اسلام، غیر از «کشف واقع» که آرمان نهایی علم در همه ی ادوار بود، علم و معرفت، همواره با مفاهیم دیگری چون تعقل، واقعیت، ایمان و.... قرین بود و هیچ گاه میان این مفاهیم تقابلی احساس نمی شد. از اینرو بر خلاف جهان غرب، روش های علمی متنوع همواره میل به همگرایی داشتند.
تلاش های علمی فقهای جریان حکمت و اجتهاد در تاثیر دادن عقل در فهم گزاره های عملی، اقدامات خواجه نصیرالدین طوسی در پیوند دادن کلام و فلسفه و اشراب روش برهانی به دامن علم کلام و همچنین اقدامات صدرالمتالهین شیرازی در ایجاد پیوند و توافق میان عقل و نقل را باید نمونه های برجسته ی همگرایی میان روش های علمی در جهان اسلام بشمار آورد.
این اقدامات، همگی بر نگاه خاصی به علم مبتنی بوده است که مسائل زیر برخی از آنهاست:
ارزش ذاتی و وجودی علم، ارزش دینی علم، ارزش ابزاری علم، علم و معرفت خدا -بعنوان مبدأ و منتهای عالم- و دین، علم و فرهنگ سازی، علم و رفتارهای اجتماعی ، علم و مدیریت اجتماعی و.....
در ادامه برخی از مهمترین دیدگاه های آیت الله خامنه ای را در این باب مرور کرده و تاثیر آن را در رویکرد علوم انسانی برخواهیم رسید.
#علوم_انسانی_اسلامی
#ایت_الله_خامنه_ای
#نظام_اندیشه_اسلامی
#علم
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 درباره ی کتاب «درآمدی بر علوم انسانی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای » (بخش هشتم) 🔹 فصل سوم، چیستی
📌بعدالتحریر
👈ادراکات اعتباری، وجود ذهنی و علوم انسانی
......
📌 اخلاق پایه ی جامعه سازی
🔹 آنچه که از آیات و روایات در باب ساخت شخصیت انسانی بر می آید آنست که اخلاق و اعتدال اخلاقی پایه و نقطه ی آغاز حرکت انسانی است و حتی مفهوم مهمی چون ایمان نیز مؤخر از آنست.
به عبارت دیگر ابتدا اخلاق و اعتدال اخلاقی باید در وجود شخص مستقر شود تا سپس پرنده ی ایمان بتواند در وجود شخص لانه کند. (الخلق وعاء الایمان)
بر این اساس اصرار بر ایمان و آنگاه تقلید به مناسک عبادی، بدون تربیت اخلاقی ره بجایی نمی برد. سیره ی رسول خدا نیز در طول حیاتشان مؤید همین معناست.
در بعد تربیت فردی و اجتماعی هرچه روی تربیت اخلاقی سرمایه گذاری شود، سود آن به سوی ایمان سرازیر خواهد شد و هرچه در اخلاق کم گذاشته شود، پایه های ایمان سست تر خواهد بود.
▪️گمان نگارنده بر این است که ریشه ی ضعف ایمان و تعهد به مناسک در جامعه ی امروز، بر هم خوردن نظام اخلاقی گذشته و جایگزین شدن روحیه ی لاقیدی و عرفی گرایی بجای آنست.
تعهد و مسئولیت پذیری (نسبت به خود و دیگران)، تواضع و فروتنی نسبت به حق، خودباوری و عدم وابستگی به رد و قبول دیگران، اخلاص در عمل و استغناء از خلق، مردم دوستی و ایثار و سخاوت و ..... پایه و اساس رفتار انسانی است که ایمان ثمره ی شیرین آن است و بدون اینها ایمان و عمل به مناسک چهره ای خشک و بی روح از دینداری خواهد ساخت.
🔹ما اگر می خواهیم جامعه ی سالمی داشته باشیم اول باید این بند و بست های اخلاقی را محکم کنیم و آنگاه انتظار داشته باشیم جامعه در مسیر ایمان قرار بگیرد.
این در حالیست که ما بیشتر به باید و نبایدها می پردازیم و کمتر به فضیلت ها و رذیلت های اخلاقی و اگر هم بپردازیم، آن را به ایمان و عمل مربوط نمی دانیم.
👈 خلاصه ی منبر امروز، ۲۰ مرداد۰۳، در یکی از هیئات شرق تهران
#جامعه_سازی
#اخلاق
#آسیب_شناسی_اجتماعی
@taamollat
📌جامعه ی ایران و بازیابی هویت
🔹 در چند فرسته بالاتر( https://eitaa.com/taamollat/1173) درباره ملاک هویت ملی و اشتباه در فهم آن در زمانه ی کنونی، نکاتی بیان شد.
امروز احساس می کنم دامنه ی بحران در هویت ملی، در بحران هویت شخصیتی ریشه دارد.
وقتی دختر ورزشکار ما در بیان انگیزه اش از ورزش حرفه ای و قهرمانی تصریح می کند که می خواستم ثابت کنم زنان چیزی از مردان کم ندارند،
و وقتی بخشی از زنان پس از اعتراض به وضعیت اجتماعی خود، نقش هایی مردانه را طلب می کنند،
یعنی ما در تثبیت و نهادینه سازی و ارزشگذاری نقش های زنانه در محیط اجتماع موفق عمل نکرده ایم.
در نتیجه زنان ما به دنبال نقش های دیگری هستند. همین یعنی بحران هویت، که هم دامن زنان را می گیرد -به بیانی که گذشت- و هم مردان را، با تردید در وظایف و مسئولیتشان.
اینطور یک جامعه دچار بحران هویت می شود و رفته رفته این بحران از لایه ی هویت شخصتی، به هویت اجتماعی و تاریخی و ملی هم سرایت می کند.
🔹 شبیه همین بحران را در دهه های قبل در دهه های قبل، در نسبت به جهان مدرن داشتیم. هنوز هم بخشی از جامعه ی ما در تنگنای سنت ایرانی، اسلامی و فرهنگ مدرن درگیر است و از آن خارج نشده، اما با تغییر فضای کشور و جهان، عموم جامعه از آن دوگانه گذر کرده و با مسائل جدیدی روبرو شده است.
🔹 به باور نگارنده این امواج بحران که هر چند سال فضا را تغییر می دهد، کاملا در جهت تکامل اجتماعی جامعه ی ماست و نباید بخاطر آن چندان نگران بود.
به مانند جوانی که در دوره هایی دچار بحران هویت می شود و آن قدر می گردد تا هویت خود را پیدا و تثبیت کند، جامعه ی ما نیز در حال کنشگری فعال در جهت ساخت و بازیابی هویت خود است.
به طور قطع هویت ملی ما در طول سالهای اخیر تقویت شده و این قبیل تلاطمات در لایه ی شخصیت را نیز اگر بدرستی هدایت و اصلاح شود باید به فال نیک گرفت.
جامعه ی ما به وضوح در حال پوست اندازی و به دنبال تعریف هویت جدیدی از خود است. تماشای این همه تحرک و تکاپو در روح جامعه ی ایرانی خیلی لذت بخش است.
#جامعه_ی_ایران
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌جامعه ی ایران و بازیابی هویت 🔹 در چند فرسته بالاتر( https://eitaa.com/taamollat/1173) درباره ملاک
📌 درباره ی نیروهای اجتماعی در ایران
🔹در تحلیل مسائل اجتماعی ایران، میل عمومی بر آنست که نقش حاکمیت در همه ی مسائل برجسته شود، اما به نظر میرسد که در دهه های اخیر، فضای عمومی جامعه ی ایران، مستقل از حاکمیت، عامل مهمی در ایجاد تغییرات اجتماعی بوده و در بسیاری موارد خواسته ی خود را بر خواسته ی حاکمیت تحمیل کرده.
جاهای دیگر دنیا نمی دانم اوضاع چطور است، اما جامعه ی ایران، انصافا زنده و پرتحرک است.
@taamollat
📌 سایه ی جنگ
🔹 می شنویم که هر چه می گذرد و با وخامت بیشتر اوضاع به سمتی نامعلوم، افراد و جریان های ضد جنگ نیز از قبل فعالتر می شوند.
به یکی از اینان گفتم، برای جلوگیری از جنگ دست و پای بیخود نزنید، جنگ مدت هاست شروع شده و اتفاقا الان در پرده های پایانی و سرنوشت ساز است.
الان اخبار جنگ اوکراین را رصد می کردم، آنجا هم اوضاع خوب نیست و درگیری خیلی شدید است.
جنگ امروز در اوکراین و فلسطین دقیقا در دو نقطه ی اتصال شرق و غرب است.
حوادث این روزها آدم را یاد سقوط قسطنطنیه و پایان امپراتوری هزارساله ی بیزانس در نیمه ی قرن پانزدهم و سپس تاسیس عثمانی می اندازد.
گویی با خارج شدن اوکراین و فلسطین از قلمرو غرب، آن امپراتوری عظیم هم در حال فروپاشی است.
همین است که غرب با چنگ و دندان دارد از این دو سنگر آخر خود دفاع می کند.
قضیه برای غرب کاملا حیثیتی و هویتی است.
یا غرب یک بار دیگر از قلمرو شرق بیرون انداخته می شود و یا با حفظ این دو سنگر استعمار سنتی خود را بر شرق عالم حفظ می کند.
@taamollat