تأملات اجتماعی
برغم خیلی ها که این روزها به #مماشات و #تساهل نظام با این خرده جماعت خرده می گیرند، و البته حرفشان هم درست است، به گمانم این رویه این فایده را دارد که ماهیت واقعی جریانات معارض و برانداز را بیرون بریزد.
در 88 عاشورایی باید می رسید تا معلوم شود اینها با دین و امام حسین هم سر سازش ندارند.
در 98 معلوم شد که اینها با "ایران" هم سر سازش ندارند.
اما در 1401 دارد معلوم می شود که اینها نه تنها با اسلام و ایران مشکل دارند، بلکه اساسا از انسانیت بویی نبرده اند.
این است حکایت این جماعت.
@taamollat
📌 در فوتبال هر چه جلوتر می روی و به دروازه ی حریف نزدیک می شوی فشارها هم بیشتر می شود.
حتی ممکن است بازی خشن تر شود تا تو به دروازه نرسی.
حتی ممکن است رویت تکل از پشت کنند، لباست را هم بکشند و کارت قرمز هم بگیرند، اما برایشان بهتر از آن است که تو به دروازه شان برسی.
در این موقع نباید به این حملات اهمیت داد. فقط باید به دروازه حریف نگاه کرد.
دروازه ی حریف که فروریخت، همه ی دشمنی ها هم تمام می شود و بساطشان جمع می شود.
آن دروازه #آمریکا ست که تا هیمنه اش نریزد اوضاع همین است.
فشارها و قساوتها هم یک علت بیشتر ندارد: دروازه ی آمریکا مورد تهدید قرار گرفته و آنها هر چه اراذل داشته اند به میدان آورده اند، همه جور قساوتی را هم به کار گرفته اند تا ما به دروازه نرسیم.
ما امروز (13آبان) دوباره هیمنه ی و ابهت آمریکا را می شکنیم. این ترقه بازی ها خودش خاموش خواهد شد. فان حزب الله هم الغالبون.
#مرگ_بر_آمریکا
@taamollat
📌 مردم
🔹آنچه امروزه در سراسر جهان از لفظ "مردم" فهمیده می شود معطوف به ارضای خواسته های مادی و معنوی مردم و برآورده کردن آنهاست. مفهوم دموکراسی اساسا بر همین معنا از مردم استوار است و مراد از آن دقیقا محور قرار گرفتن خواست اکثریت در اداره ی امور اجتماع است.
اما این لفظ هم در فضای لیبرالیسم و هم در فضای اسلامی به گونه ای دیگر تصویر می شود که با فهم عرفی از آن فاصله بسیار دارد.
معنای مردم در مکاتب سیاسی مختلف پیامدهای خاص خود را در معنایابی واژه های دیگر برجای می گذارد.
مثلا واژه هایی چون مشروعیت، حق، تکلیف و آزادی هر کدام بسته به آنکه چه معنایی از مردم را اختیار کنیم معنی دیگری می یابد.
بر همین اساس آزادی در فضای لیبرالیسم یک چیز است و در فضای اسلامی چیز دیگر.
نادیده گرفتن آن معنای متفاهم عرفی از معانی اصطلاحی آن در مکاتب مختلف رشته ای از تضادهای نظری و عملی را در پی دارد.
بخشی از تضادهای موجود در جامعه ی ما در همین اضطراب های زبانی ریشه دارد که اگر آنها را بدانیم کمتر دچار بحران می شویم.
@taamollat
📌 علوم اجتماعی در بستر حکمت (بخش اول)
🔹 علوم اجتماعی یکبار ممکن است در منظومه ی معرفت حکمی ساخته و پرداخته شود و بار دیگر ممکن است بصورت یک دانش مستقل از حکمت بدان نگریسته شود.
هر کدام از این انگاره ها اثرات خاص خود را در تولید علوم اجتماعی برجای خواهد گذاشت.
🔹علوم اجتماعی رایج در جهان که بر بستر معرفت تجربی متولد شده، به معارف حکمی نگاه پادویی و ابزاری داشته و به تناسب نیاز از معارف حکمی بهره می گیرد. (اگر بگیرد)
در
🔹 در حالیکه در علوم اجتماعی حکمت بنیان، علوم اجتماعی بخشی از منظومه ی گسترده ی معارف است که در نسبت و ارتباط با سایر علوم، خصوصا حکمت نظری متولد می شود.
مهمترین ویژگی این مدل علم اجتماعی تبعیت آن از عمده ی قواعد حکمت نظری مانند اصالت وجود، حرکت جوهری، قاعده ی علیت و... است.
🔹اطلاق اصطلاح "علم" بر علوم اجتماعی حکمت بنیان، بسی آسان تر و شایسته تر است از اطلاق آن بر علوم اجتماعی تجربی.
چون دستیابی به کلیت، ضرورت و دوام -که لازمه ی هر علمی است- در معرفت های حکمی بسیار آسانتر است، تا معرفت های تجربی.
#حکمت_عملی
#حکمت_نظری
#علوم_اجتماعی
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 علوم اجتماعی در بستر حکمت (بخش اول) 🔹 علوم اجتماعی یکبار ممکن است در منظومه ی معرفت حکمی ساخته و
📌 علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش دوم)
🔹 عمده ی آنچه که در اندیشه ی اجتماعی دانشمندان مسلمان باقی مانده، در همین فضای حکمت تولید و منتشر شده.
مباحث اجتماعی فارابی، حکمت عملی خواجه نصیرالدین طوسی و اندیشه ی اجتماعی استاد شهید مطهری همگی در دامن حکمت اسلامی نشو و نما یافته اند.
🔹گونه های دیگری هم از اندیشه اجتماعی در میان مسلمانان هست که بریده از حکمت است؛ مانند علم عمران ابن خلدون (که در فضای کلام اشعری متولد شده) و برخی اندیشه های اجتماعی روشنفکران معاصر. (که در بستر اندیشه های غربی ایجاد گردیده)
اما به نظر می رسد که بطور کلی، اندیشه اجتماعی در میان مسلمانان، با مبنای حکمی قرابت بیشتری دارد تا سایر مبانی.
#حکمت_عملی
#حکمت_نظری
#علوم_اجتماعی
@taamollat
📌 آیه ی این روزها
🔹 أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا يَأۡتِكُم مَّثَلُ ٱلَّذِينَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلِكُم مَّسَّتۡهُمُ ٱلۡبَأۡسَآءُ وَٱلضَّرَّآءُ وَزُلۡزِلُواْ حَتَّىٰ يَقُولَ ٱلرَّسُولُ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ مَتَىٰ نَصۡرُ ٱللَّهِ أَلَآ إِنَّ نَصۡرَ ٱللَّهِ قَرِيب. (بقره. ٢١٤)
آيا پنداشته ايد در حالى كه هنوز حادثه هايى مانند حوادث گذشتگان شما را نيامده، وارد بهشت مى شويد؟!
به آنان سختى ها و آسيب هايى رسيد و چنان متزلزل و مضطرب شدند تا جايى كه پيامبر و كسانى كه با او ايمان آورده بودند [در مقام دعا و درخواست يارى] مى گفتند: يارى خدا چه زمانى است ؟ [به آنان گفتيم:] آگاه باشيد! يقيناً يارى خدا نزديك است.
✅ این آیه برای این روزها و کسانی است که فشارها طاقتشان را طاق کرده.
ما هنوز اندکی هم از سختیهای رسول خدا در راه تبلیغ و اجرای دین را نکشیده ایم. این روزها می گذرد و اگر استقامت کنیم -که خواهیم کرد انشالله- نصرت خدا خواهد رسید.
الا ان نصرالله قریب.
#نصرت_الهی
@taamollat
#پروندهبازخوانی
#آثارمنتخبمتفکراناسلامی
درسگفتار نخست:
کتاب #شذراتالمعارف
مدرس: استاد فلاح شیروانی
کتاب شذارت المعارف مجموعهای از گفتارهای مرحوم آیهالله شاهآبادی است در تبیین آسیبهای موجود در جامعهی مسلمانان در دوران قاجار و پهلوی و ارائه راهکارهایی برای مواجهه منطقی با آن آسیبها.
این کتاب از دو جهت حائز اهمیت است:
1⃣ یک آنکه نمونه تلاشی است از سوی علمای پیشین برای خروج دین از حیطه کتابخانهها و مکتبخانهها و به میدان آوردن معارف دینی.
2⃣ دو آنکه مرحوم آیهالله شاهآبادی یکی از شخصیتهای مهم و اثرگذار در شکلگیری روحیهی انقلابی امام خمینی(ره) بوده است.
🔺 از این رو بازخوانی شذرات المعارف باب خوبی برای ورود به اجتماعی دیدن دین اسلام است.
مدرسه نگاه درنظر دارد طی چند درسگفتار کتاب شذرات المعارف را به صورت #حضوری(ظرفیت محدود) و #مجازی ارائه نماید.
اطلاعات تکمیلیتر درباره محتوا و ضرورت بازخوانی این متون، در اسلایدهایی که در ادامه خواهد آمد، عنوان شده است.
📚 تعداد جلسات: 4 جلسه 75 دقیقهای
📅 شروع: 23 آبانماه
⌛️ زمان: دوشنبهها، ساعت 16 تا 17:15
🎴مکان: بلوار غدیر، کوچه ۱۰، ساختمان مفید، طبقه ۴، مدرسه تفکرونوآوری نگاه
#ثبتنام:
💻 سایت/ لینک👇
https://www.schoolnegah.ir/?page_id=4591
📞 تلفن: 02533551835
📱 ارتباط مجازی (ایتا و بله): 09907629882
آگاهے براے سامانے دیگر
#مدرسهتفکرونوآورینگاه
🔰 @sch_negah
🌐http://schoolnegah.ir
تأملات اجتماعی
📌 علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش دوم) 🔹 عمده ی آنچه که در اندیشه ی اجتماعی دانشمندان مسلمان باقی م
📌علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش سوم)
🔹 عدم پای بندی به "عینیت" مهمترین اشکال علمای اجتماعی تجربی و... به فیلسوفان اجتماعی است.
آنان می گویند: فیلسوفان جامعه را آنگونه که نظام فلسفی شان اقتضا می کند می بینند و تحلیل می کنند؛ در حالیکه جامعه باید پیراسته از همه ی پیش فرض ها (حتی پیش فرض های فلسفی) دیده و نگریسته شود تا به "عینیت" و واقعیت اجتماعی همان گونه که هست دست یابیم، نه آنطور که می خواهیم و پیش فرض هایمان اقتضا می کند.
جواب فیلسوفان اجتماعی -به زبان ساده- آنست که قواعد حکمی و فلسفی، قواعدی عصری نیستند که در استعمال یا عدم استعمال آنها مخیر باشیم؛ بلکه قواعدی ثابت، برهانی و ضروری هستند که هر چه را عنوان "وجود" دارد در بر می گیرد.
این قواعد کلان سازنده ی مبادی و مبانی علم اجتماعی است چه بپسندیم و چه نپسندیم.
اما مشکل عینیت را باید به گونه ای دیگر حل کرد.
#فلسفه_اسلامی
#حکمت_عملی
#حکمت_نظری
#علوم_اجتماعی
#عینیت
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش سوم) 🔹 عدم پای بندی به "عینیت" مهمترین اشکال علمای اجتماعی تجربی و.
📌علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش چهارم)
✅ پذیرش قانونمندی اجتماع لازمه ی ورود حکمت به علوم اجتماعی
🔹اگر قائل به این باشیم که جامعه ی انسانی قانون دارد و این قانون بصورت مستمر و دائمی در حال تکرار است و بر همین اساس بخواهیم حوادث آینده را پیش بینی کنیم، چه بدانیم و چه ندانیم به درون مرزهای علوم اجتماعی حکمی وارد شده ایم.
🔹اما اگر قائل به قانونمندی اجتماع نباشیم و بگوییم جامعه از قوانین ثابت و مشخصی پیروی نمی کند و هر حادثه ای ممکن است هر بار با یک علت بروز کند، طبیعتا امکان پیش بینی حوادث آینده را از خود سلب کرده و از مرز های دانش اجتماعی حکمی نیز دور افتاده ایم. (چنانکه برخی جریانهای علوم اجتماعی چنین می گویند.)
لازمه ی پذیرش قانونمندی جامعه -که همه ی متفکرین اجتماعی بدنبال آن هستند- پذیرش قواعد حکمت به عنوان مبدا و مبنای همه ی علوم است.
#فلسفه_اسلامی
#حکمت_عملی
#حکمت_نظری
#علوم_اجتماعی
#قانونمندی_جامعه
@taamollat
✅ چطور میتوان فهمید که جامعه مسلمانان یک جامعه زنده است یا مرده؟
@taamollat
📌 گزارشی از مقاله ی وزین "حق عقل در اجتهاد" ، استاد شهید مرتضی مطهری ره
🔹کتاب جدید الانتشار از استاد شهید شامل سه مقاله و دو سخنرانی که برخی قبلا منتشر شده بود.
اما مقاله ی حق عقل در اجتهاد به گمانم برای اولین بار است که منتشر می شود. (در سالهای دور یک بار در یادنامه ی استاد منتشر شده بود.)
مقاله ای است فوق العاده که در کنار مقاله ی "اصل اجتهاد در اسلام" که در کتاب ده گفتار آمده دور نمای خوبی از تاریخچه و فرایند اجتهاد در جهان اسلام ارائه می کند.
خصوصا مقاله ی حق عقل که نگاه امامیه را به نقش عقل در اجتهاد بررسی می کند و توضیح می دهد که امامیه علی رغم پذیرش حق عقل در اجتهاد، چگونه و چه ظرافتی از گردنه ی قیاس عبور کرد و به آن مبتلا نشد.
سپس در کنار طرح برخی پیشفرض های کلامی اجتهاد در میان جریان اصولی امامیه، به گستره ی دامنه ی اجتهاد در حوزه ی رفتارهای ارادی می پردازد و گله می کند که در این بخش ما رشته ای را که خود بافته بودیم به دست غربیان دادیم، آنان پیش بردند و ما عقب افتادیم.
این بخش اخیر مدخل بسیار خوبی است برای ورود به نظریه ی استاد شهید در حوزه ی علوم انسانی.
کل آثار ایشان خواندنی و قابل استفاده است، این کتاب و این مقاله بطور خاص.
هنیئا لکم.
#شهید_مطهری
#اجتهاد
#حق_عقل
#حکمت_عملی
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش چهارم) ✅ پذیرش قانونمندی اجتماع لازمه ی ورود حکمت به علوم اجتماعی
📌 علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش پنجم)
✅چرا باور به قانونمندی جامعه مستلزم باور به حکمت اسلامی است؟
🔹اصولا #قانون علمی گزاره ای است که ادعایش آنست که در همه ی مصادیق خود، برای همیشه، و بصورت ضروری صادق است.
به عبارت دیگر "قانون" قضیه ای است کلی، ضروری و دائمی.
اما اینکه کلیت و دوام و ضرورت دقیقا چیست و چگونه محقق می شود همگی در بستر حکمت پاسخ خود را می یابد.
در نتیجه هر دانشی که قضایایی عرضه کند و ادعای کلیت، ضرورت و دوام آن قوانین را داشته باشد، طبیعتا به دامن حکمت فرو غلتیده است.
این است که گفته می شود #فلسفه مادر علوم است.
چون همه ی دانش ها برای اثبات کلیت، ضرورت و دوام قضایای خود وامدار فلسفه هستند، چه بپذیرند و چه نپذیرند.
هزار مرتبه خوردم قسم که نام تو را
به لب نیاورم اما قسم به نام تو بود.
#فلسفه_اسلامی
#حکمت_عملی
#حکمت_نظری
#علوم_اجتماعی
#قانونمندی_جامعه
@taamollat
47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌اثر جدید ماح با نوای حاج ابوذر روحی با نام #مردم_میدان
🇮🇷✌️پیش به سوی #ایران_قوی
به امید فردای ظهور
پرچم سه رنگ ایرانو
میدیم به دست آقای ظهور
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش پنجم) ✅چرا باور به قانونمندی جامعه مستلزم باور به حکمت اسلامی است
📌علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش ششم)
✅مروری بر ظرفیت های علمی و عملی جهان اسلام در تولید نظریه ی اجتماعی
🔹جهان اسلام دارای ظرفیت های علمی و معرفتی کم نظیری است که دستیابی به نظریه ی اجتماعی مبتنی بر اندیشه اسلامی را در دسترس تر قرار می دهد:
در ذیل به برخی از این ظرفیت ها اشاره می کنیم:
1⃣تجربیات تاریخی
📝جهان اسلام در طول این چند سده، جامعه ای بسیط و دور از تحول نبوده، بلکه به جهت ظرفیت های تاریخی، تقابل با سایر فرهنگ ها، مراودات تجاری با شرق و غرب، وقوع جنگ ها و... در معرض تجربیات تاریخی متنوع قرار داشته است.
همین وضعیت جهان اسلام را در معرض تجربیات گوناگون قرار داده و زمینه ی بالندگی فکری او را فراهم نموده است.
جهان اسلام از همان صدر اسلام از جهت فکری هم با جریانات فکری یهودی و مسیحی از بیرون و هم با جریانات فقهی و کلامی از درون خود مواجه بود.
ورود به سرزمین های غیر عربی، از ایران گرفته تا شمال آفریقا و جنوب اروپا، درگیریهای سیاسی و نظامی مانند جنگ های صلیبی و... نیز فکر جهان اسلام را از بساطت خارج کرده و او را به عرصه های جدیدی از بالندگی فکر و عمل کشانده است.
مواجهات جهان اسلام با دنیای مدرن و تقابل با آن در لایه های گوناگون علمی، سیاسی، نظامی و... نیز بر غنای فکری جهان اسلام افزوده و فهم او را از جامعه و مسائل آن بالاتر برده است.
🔺همین مطلب یکی از نقاط قوت اندیشه اسلامی برای فهم و کنش اجتماعی است.
#حکمت_اسلامی
#دانش_اجتماعی
#تجربیات_تاریخی
@taamollat
📚 گزارش یک کتاب
🔹این روزها در حاشیه تدریس فلسفه نیم نگاهی هم به تاریخ علم و مراودات آن با فلسفه دارم.
اخیرا به کتابی برخوردم به نام "فیزیک، فلسفه و الاهیات" که مجموعه ی مقالات و کفت و گو های عده ای از فیلسوفان و الهی دانان غربی است. به ترجمه ی اقای همایون همتی، نشر پژوهشگاه فرهنگ
کتاب جالبی است.
در تاریخ علم، بین فلسفه و علم الزاما جدایی دیده نمی شود، و چه بسا در دوره هایی این دو به جای هم نشسته اند، چون هر دو یک حرف داشته اند. (شرح زیبایی از این قرابت را کاپلستون در ابتدای ج2 تاریخ فلسفه اش اورده).
اما در دوره هایی که فیزیک و بطور خاص مکانیک بجای فلسفه نشسته و ادعاهای مابعدالطبیعی (بخواتید ادعاهای بزرگتر از دهانش) کرده در مقابل الحاد نیز رواج پیدا کرده.
این وضعیت خصوصا در دوران نیوتن و پس از او خیلی مشهود است.
مقاله ی آقای جی. بوکلی به نام "موضع نیوتنی و خاستگاه های الحاد" دقیقا همین مسئله را بررسی می کند. خواندنی است، ببینید.
#فلسفه
#الهیات
#اجتماع
@taamollat
تأملات اجتماعی
📚 گزارش یک کتاب 🔹این روزها در حاشیه تدریس فلسفه نیم نگاهی هم به تاریخ علم و مراودات آن با فلسفه دار
📌چند نکته:
1. دستیابی به یک نظم فکری کلان برای فهم جهان و توجیه مفاهیم خرد دغدغه همیشگی دانشمندان بوده.
از این جهت تفکر فلسفی در هر دوره به شکلی ظاهر شده.
2. اینکه نگرش ما به جهان بر چه اساسی باشد، عقل، طبیعت، جنبه ی مکانیکی طبیعت یا نور و ظلمت در ساخت اجتماع بسیار اثر گذار است.
چه بسا مبنایی جامعه را به سمت توحید و مبنایی دیگر به سوی الحاد بکشاند.
3. استاد شهید ره در کتاب "علل گرایش به مادیگری" در فصلی به نام "نارسایی مفاهیم فلسفی" ، ضعف مفاهیم و دلایل فلسفی در غرب را یکی از علل عمده در گرایش مادی و الحادی غرب می داند.
4. این قبیل بحث ها اگرچه از جنبه ی فلسفی و تاریخی شیرینی خاص خود را دارد، اما از جهت امتداد اجتماعی دارای اهمیت بسیار است.
5. جامعه ی ما انسانها ساخته و پرداخته ی عواملی است که گاهی هیچ التفاتی به آنها نداریم، در نتیجه در تحلیل قضایا دچار اشتباه می شویم.
مطالعات تاریخ علم برای فهم اجتماع و زمانه خیلی ضروری است.
#تاریخ_علم
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش ششم) ✅مروری بر ظرفیت های علمی و عملی جهان اسلام در تولید نظریه ی اج
📌علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش هفتم)
✅ ظرفیت های جهان اسلام برای تولید علوم اجتماعی
2⃣پیوستگی تاریخی
🔹یکی دیگر از ظرفیت های جهان اسلام برای تولید علوم اجتماعی، پیوستگی تاریخی آنست.
پیوستگی تاریخی امت اسلامی بدان معناست که امت اسلامی از بدو تولد تاکنون، و در سرزمین های گوناگون دارای هویت مشترک و پیوسته ای بوده و حتی وقایعی چون نفوذ استعمار در برخی مناطق نتوانسته آن هویت یکپارچه را بهم بزند.
نتیجه ی این پیوستگی و حفظ هویت در طول تاریخ آنست که می توان به جامعه ی اسلامی بصورت انسانی نگریست که در طول زمانی طولانی و بصورت پیوسته مراحل تکامل خویش را طی کرده و جلو آمده است.
نقطه ی مقابل آن انقطاع تاریخی است که ما در آن با وضعیتی مواجه هستیم که جامعه در مقاطع تاریخی گوناگون دارای هویت های گوناگونی بوده و هیچ گاه هویت واحدی نداشته، در نتیجه تکامل هم برای او بی معناست.
امت اسلامی با برخورداری از پیوستگی تاریخی و با حفظ همان هویت واحد، فراز و نشیب ها و تجربیات گوناگونی را پشت سر گذاشته و آنها را در درون خود حفظ کرده و با عبرت گیری از آنها به پیش آمده است.
همین موضوع یکی از ظرفیت های قابل توجه برای تولید علوم اجتماعی است.
#فلسفه_اسلامی
#علوم_اجتماعی
#پیوستگی_تاریخی
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش هفتم) ✅ ظرفیت های جهان اسلام برای تولید علوم اجتماعی 2⃣پیوستگی تا
📌علوم اجتماعی بر بستر حکمت (بخش هشتم)
✅ ظرفیت های علمی جهان اسلام برای تولید علوم اجتماعی
3⃣تولید و تکامل علوم اسلامی
🔹سومین ظرفیت قابل توجه در جهان اسلام تولد و تکامل علوم مختلف در طول سده های مختلف است.
این علوم که یک بار منجر به شکل گیری تمدن اسلامی در قرن 4و5 گردیده- در شاخه های مختلف بروز و ظهور یافته است.
🔹 ما در جهان اسلام از ابتدا با گونه ای از حیات عقلی مواجه هستیم که در علومی چون کلام و فقه ظاهر شده و در گذشته کم سابقه یا بی سابقه بوده است.
پیوند کلام و فلسفه نیز آغازگر عصری دیگر در حیات تعقلی مسلمانان بود که هم به رشد کلام و هم به رشد فلسفه سرعت بخشید.
بنابر گزارش شهید مطهری مسائل فلسفه پس از ورود به جهان اسلام از دویست مسئله به هفتصد مسئله بالغ شد که بسیاری از آنها تاثیر مستقیم بر شکل گیری تفکر اجتماعی داشت و بسیاری دیگر بصورت غیر مستقیم.
خلاصه آنکه علوم عقلی -بعنوان پیش نیاز قطعی دانش های اجتماعی- روند تکاملی قابل قبولی را در جهان اسلام پشت سر گذاشته و جلو آمده است.
🔹 همه ی آنچه گفتیم در باب فلسفه های هستی شناختی و معرفت شناختی است، والا فلسفه هایی که مستقیما به تحلیل اجتماع پرداختند -مانند فلسفه فارابی و خواجه نصیر- خود برگ زرین دیگری در فضای علوم اسلامی است که بعدها به آن خواهم پرداخت؛ انشاءالله
#حکمت_عملی
#علوم_اجتماعی
#تاریخ_علوم
#فلسفه_اسلامی
@taamollat
📌 مسئله ی بنیانی جامعه شناسی ما چیست؟
🔹عموم نظریات اجتماعی جامعه شناسان اولیه مانند دورکیم، کنت، زیمل، مارکس و... به دنبال ارائه ی تبیینی جامعه شناختی تغییر وضعیت جهان از جهان قدیم به جهان جدید هستند.
برخی نوع همبستگی را مبنای تحلیل قرار داده اند (دورکیم) و برخی تغییر مبنای کنش های انسانی (وبر) و برخی حرکت جبری تاریخ را (مارکس) و... .
همگی در پی آنند که این تغییر گسترده را توجیه کنند و سپس چارچوبی که شکل داده اند مبنای تحلیل های بعدی توسط جامعه شناسان قرار گرفته است.
حال سوالاتی ازین دست در مقابل ماست:
مسئله ی امروز جامعه شناسی ما چیست؟
کدام پدیده را می خواهیم تبیین کنیم؟
سیر تاریخ را چگونه می بینیم؟
آیا با تحلیل و علت یابی حوادث خرد و مقطعی چگونه می توانیم به تحلیل کلان جامعه و تاریخ برسیم؟
@taamollat
هدایت شده از بنیاد شهید مطهری
🟢 شهید مطهری: من در تمام عمرم یک افتخار بیشتر ندارم، آن هم همین عمامه و عباست
🔹 یادم هست در حدود هشت سال پیش در دانشگاه شیراز از من برای سخنرانی دعوت کرده بودند (انجمن اسلامی آنجا دعوت کرده بود). در آنجا استادها و حتی رئیس دانشگاه، همه بودند.
🔸 یکی از استادهای آنجا - که قبلًا طلبه بود و بعد رفت آمریکا تحصیل کرد و دکتر شد و آمد و واقعاً مرد فاضلی هم هست - مأمور شده بود که مرا معرفی کند. آمد پشت تریبون ایستاد. یک مقدار معرفی کرد: من فلانی را میشناسم، حوزه قم چنین، حوزه قم چنان و... بعد در آخر سخنانش این جمله را گفت: «من این جمله را با کمال جرأت میگویم: اگر برای دیگران لباس روحانیت افتخار است، فلانی افتخار لباس روحانیت است».
🔹 از این حرف آتش گرفتم. ایستاده سخنرانی میکردم، عبایم را هم قبلًا تا میکردم و روی تریبون میگذاشتم. مقداری حرف زدم، رو کردم به آن شخص، گفتم:
آقای فلان! این چه حرفی بود که از دهانت بیرون آمد؟! تو اصلًا میفهمی چه داری میگویی؟! من چه کسی هستم که تو میگویی فلانی افتخار این لباس است؟ با اینکه من آن وقت دانشگاهی هم بودم و به اصطلاح ذوحیاتین بودم، گفتم: آقا! من در تمام عمرم یک افتخار بیشتر ندارم، آن هم همین عمامه و عباست. من کیام که افتخار باشم؟! این تعارفهای پوچ چیست که به همدیگر میکنیم؟!
🔸ابوذر غفاری را باید گفت افتخار اسلام است؛ این اسلام است که ابوذر پرورش داده است. عمّار یاسر افتخار اسلام است؛ اسلام است که عمّار یاسر پرورش داده است. بوعلی سینا افتخار اسلام است؛ اسلام است که نبوغ بوعلی سینا را شکفت. خواجه نصیرالدین افتخار اسلام است، صدرالمتألّهین شیرازی افتخار اسلام است، شیخ مرتضی انصاری افتخار اسلام است، میرداماد افتخار اسلام است، شیخ بهایی افتخار اسلام است. اسلام، افتخار البته دارد؛ یعنی فرزندانی تربیت کرده که دنیا روی آنها حساب میکند و باید هم حساب کند، چرا که اینها در فرهنگ دنیا نقش مؤثر دارند. دنیا نمیتواند قسمتی از کره ماه را اختصاص به خواجه نصیرالدین ندهد و نام او را روی قسمتی از کره ماه نگذارد، برای اینکه او در بعضی کشفیات کره ماه دخیل است. او را میشود گفت افتخار اسلام.
🔹 ماها کی هستیم؟! ما چه ارزشی داریم؟ ما را اگر اسلام بپذیرد که اسلام افتخار ما باشد، اسلام اگر بپذیرد که به صورت مدالی بر سینه ما باشد، ما خیلی هم ممنون هستیم. ما شدیم مدالی به سینه اسلام؟! ماها ننگ عالم اسلام هستیم، اکثریت ما مسلمانها ننگ عالم اسلام هستیم. پس تعارفها را کنار بگذاریم؛ آنها تعارف است.
📗 استاد مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۱۴۱
⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇
eitaa.com/motahari_ir
t.me/motahari_ir
sapp.ir/motahari_ir