eitaa logo
تأملات اجتماعی
172 دنبال‌کننده
267 عکس
86 ویدیو
7 فایل
محمدرضا کرباسچی دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی قم کارشناس ارشد فلسفه ی علوم اجتماعی @mrkarbs
مشاهده در ایتا
دانلود
📌امروز عاشورا، مراسم تشییع و تدفین محمدصادق در بهشت زهرا، خودش روضه بود. بدنی را که زخم آنچنانی نداشت غسل دادند، کفن کردند، حنوط و معطر نمودند، تشییع کردند و برای نماز زیر سایه قرار دادند، پدر و مادر و دوستانش آمدند کنارش... السلام علیک یا اباعبدلله، «مُلقی فِی الا رضِ جُثةً بِلا رَأسٍ وَ لاغُسْلٍ وَلا کفنٍ » @taamollat
📌تغییرات اجتماعی، زمینه ساز قیام سیدالشهدا ع (بخش اول) (خلاصه ی تحلیلی منبر محرم۱۴۰۲, تهران، مسجد سلمان) ۱. قیام امام حسین ع و سرباز زدن ایشان از بیعت با یزید اصلا یک حادثه ی معمولی نیست. فارغ از آنکه امام حسین ع به عنوان ولی و امام و فرزند رسول خدا در یک طرف و یزید بعنوان نماینده ی جریان بنی امیه در ظرف دیگر قرار دارد، مقاومت تمام قد امام ع و مقابله ی وحشیانه ی یزید، نشان دهنده ی ابعاد پنهان این حادثه ی تاریخی است. ۲. رجوع به تاریخ و کنار هم چیدن اجزای مختلف ان، راهی است برای فهم لایه های پنهان این حادثه. ۳. به شهادت آیات قرآن کریم و منابع تاریخی، حرکت اجتماعی رسول خدا در طول بیست و سه سال، اگر چه قلب های بسیاری را متحول و ساختارهای اجتماعی را دگرگون کرد و نقطه ی آغاز حرکتی تمدنی بود، اما رسوبات بجامانده از دوران جاهلیت، پس از مدتی بخش زیادی از امت اسلامی را درگیر کرده و نظام اعتقادی و رفتاری دوران جاهلیت را در لباسی نو عرضه نمود. پس از درگذشت خلیفه ی دوم و هنگام انتخاب خلیفه ی سوم، یکی از دلایل عدم انتخاب علی ع به خلافت تصریح ایشان به پیروی از قرآن و سنت پیامبر (و نه سنت شیخین) بود. این مسئله نشان دهنده ی آن است که در همان زمان کوتاه پس از رحلت رسول خدا سنت هایی پایه گذاری شده که با سنت رسول خدا تفاوت داشت و این تفاوت به قدری ملموس بود که عدم پای بندی به آن، بهانه ای شد برای عدم انتخاب علی ع توسط شورای شش نفره. این تفاوت ها در دوران خلیفه ی سوم به اوج خود رسید و منجر به قتل او گردید. تفاوت های ارزشی و ساختاری در دوران خلیفه ی سوم، در دوران معاویه رسمیت پیدا کرد و تلاش های امیر ع برای توقف مسیر انحرافی به سر انجام نرسید. ۴. برهم خوردن نظام ارزشی که رسول خدا پایه گذاری کرده بود و برپا شدن مجدد نظام جاهلی به دست بنی امیه یکی از فصول دردناک و عبرت آموز تاریخ است. تغییرات ارزشی به گونه ای بود که مردم در عین عمل به مناسک، از روح دین تهی و تحت سلطه ب طاغوت بودند. بنی امیه نیز از هیچ کاری برای بایکوت اقدامات رسول خدا فروگذار نکردند. از بین بردن اعتبار و جایگاه صحابه، از طریق تضعیف جایگاه مکه و مدینه و آلوده کردن این دو شهر مقدس به انواع فساد و لهو، یکی از اقدامات بنی امیه برای فراموشاندن رسول خدا و اقدامات ایشان بود. به این اقدام اضافه کنید مهجور کردن اهل بیت و رواج لعن امیر ع و... را که در نهایت سیرت جامعه ی اسلامی را تنها پنجاه سال پس از رحلت پیامبر، به سیرت دوران جاهلیت و ارزشهای آن برگرداند. ۵. ما در دوران اهل بیت با چند مدل رفتار اصلاحی مواجه هستیم. مدل اول: مدل های ترویجی و اقناعی که عمدتا ناظر به تولید معرفت و یا تغییر نگرش جامعه بوده است. این مدل بیش از همه در ابتدای رسالت رسول خدا،در دوران امام باقر و امام صادق ع و دوران امام رضاع رواج داشته. اما زمانی که باطل بصورت عریان وارد میدان شده، اهل بیت نیز به مواجهه سخت رو آورده اند. مانند دوران حیات پیامبر در مدینه و قیام سیدالشهدا ع. ۶. در دوران امام حسین ع باطل با صریحترین شکل خود پس از رحلت رسول خدا به میدان امده بود: «الإمامُ الحسينُ عليه السلام ـ في مَسيرِهِ إلى كَربلاءَ ـ : إنّ هذهِ الدُّنيا قَد تَغَيَّرَت و تَنَكَّرَت ، و أدبَرَ مَعروفُها ، فلَم يَبقَ مِنها إلاّ صُبابَةٌ كَصُبابَةِ الإناءِ ، و خَسيسُ عَيشٍ كالمَرعى الوَبيلِ .حديثأ لاَ تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا يُعمَلُ بهِ ، و أنَّ الباطِلَ لا يُتَناهى عَنهُ ، لِيَرغَبِ المُؤمنُ في لِقاءِ اللّه ِ مُحِقّا ، فإنّي لا أرَى المَوتَ إلاّ سَعادَةً ، و لا الحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ إلاّ بَرَما .حديث امام حسين عليه السلام ـ در مسير خود به كربلا ـ فرمود : براستى كه اين دنيا ديگرگونه شده و چهره عوض كرده و خوبى هايش پشت كرده و رفته است و از آن جز ته مانده اى همچون ته مانده آبى در ظرفى و اندك عيشى همانند چراگاهى آفت زده باقى نمانده است. آيا نمى بينيد كه به حق عمل نمى شود و از باطل نهى نمى شود؟ براستى كه مؤمن بايد به [مرگ و ]ديدار خدا روى آورد. پس من مرگ را جز سعادت، و زندگى با ستمگران را جز رنج و ملال نمى بينم.» در چنین شرایطی، که مقتضی قیام موجود و مانع (معاویه و...) مفقود بود، زمان، زمان قیام و برخاستن و شکستن هیمنه ی طاغوت بود. کاری که امام حسین ع، در اعلی درجه آن را بانجام رسانید. ۷. امام حسین ع با ایستادگی در برابر طاغوت زمانه ی خود عملا راه را برای اقدامات بعدی جریان حق در مواجهه ی سخت با جریان باطل گشود. علت هراس دشمنان از امام حسین ع و روش ایشان، در دوره های مختلف نیز، همین تکرار آن حادثه بوده است. @taamollat
📌تغییرات اجتماعی، زمینه ساز قیام سیدالشهدا ع (بخش دوم و پایانی) ۸. درونمایه ی اصلی قیام سیدالشهداء ع نپذیرفتن ساختارهای باطل بوده و ما در تحلیل حادثه ی عاشورا به هر میزان که از این هدف عالی کوتاه آمده و حادثه را به امور دیگر تقلیل دهیم، به این حادثه ی مهم تاریخی جفا کرده ایم. ۹. نکات پایانی: دامنه ی آنچه که ما امروز از تغییرات اجتماعی مراد می کنیم، از آنچه که استاد شهید از آن بحث کرده اند قدری فراتر است. تغییرات در آثار استاد شهید بیشتر ناظر به تغییرات اقتضایی است که از تکامل طبیعی جامعه و تاریخ حاصل می شود. به نظر می رسد به علت رواج جریانات علم گرا، استاد شهید نیز بر این بخش از تغییرات اجتماعی تمرکز کرده اند. اما مقوله ی تغییرات اجتماعی در حوزه های دیگر، مانند تغییر ارزشها، فرم های رفتاری و در نهایت ساختارهای اجتماعی نیز قابل توسعه است. ۱۰. آنچه که ما در این چند شب از آن صحبت کردیم ناظر به همین حوزه های اخیر بود. در دوران صدر اسلام یک رفت و برگشتی بین ارزشها و ساختارهای اسلامی و ارزشها و ساختارهای جاهلی شکل گرفت. اصل توصیف این پدیده، تبیین و علت یابی و در نهایت عبرت گیری از آن، هدف اصلی این سلسله گفتارها بود. ۱۱. هدف نهایی این بحث توجه دادن به اصل مقوله ی «تغییرات اجتماعی» و نقش کنش‌گران خرد در تحقق آن بود. به گمانم تاریخ صدر اسلام و دوران امیر (ع) یکی از بهترین نمونه های تاریخی و اجتماعی برای تحلیل های جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی است. در ادامه یک کتاب خوب در این حوزه معرفی خواهم. نمود، انشالله @taamollat
📌این👇یادداشتی است که چند سال قبل تحریر کردم و الان بمناسبت ایام ماه محرم بازنشر می کنم، با اندکی اضافه، عسی ان ینفعکم:
📌یادکردی از استاد سیدجعفر شهیدی و روش تاریخی او 🔹در طول مطالعات در این سالها، در تحلیل حادثه ی عاشورا کتابی عمیق تر و مستند تر از کتاب "قیام حسین ع"، تالیف استاد گرانقدر سیدجعفر شهیدی ره نیافتم. آن مرحوم با تسلطی شگرف بر منابع، و رجوع به تاریخ و سنن عرب قبل و بعد از اسلام، ریشه های حادثه ی عاشورا را از دهه ها قبل پی جویی کرده و در تحلیل نهایی خود بکار می گیرد. استاد شهیدی در تحلیل خود، اگرچه بیش از همه بر تاریخ تکیه دارد، اما تا حد بسیار زیادی نیز از روانشناسی اجتماعی جامعه ی عرب بهره گرفته که در نوع خود کم نظیر یا بی نظیر است. بدین معنا که ویژگیهای تاثیر زندگی بدوی و بیابانی و کوچ نشینی را بر اخلاق عرب قبل و بعد اسلام بررسی کرده تاثیر آن در حوادث اجتماعی مانند حادثه ی عاشورا را بازنموده است. اگرچه خود کتاب قیام حسین ع، به قدر کافی عمیق هست، اما رجوع به کتاب دیگر ایشان (تاریخ تحلیلی اسلام) فهم بهتری از آن ایجاد می کند. ایشان در تاریخ تحلیلی اسلام نیز با همان تتبع تاریخی بی نظیر ریشه های تاریخی عرب را کاویدن و طبیعتاً فهم بهتری از اقدامات رسول خدا و حوادث پس از آن ایجاد خواهد کرد. با اینکه حدود نیم قرن یا بیشتر از تالیف این دو کتاب می گذرد، اما اهل علم وفکر در آن مطالب نو خواهند یافت. رحمت خدا بر استاد سیدجعفر شهیدی طاب مثواه 📌درباره استاد شهیدی و روش تاریخی او استاد شهیدی، روحانی و عالم نجف دیده ای بود که دست اخر در دامن تاریخ آرام گرفت. اما او یک تاریخ نگار به معنی کلاسیک آن نبود، بلکه با گذر از روایتگری صرف، قدم به عرصه ی تحلیل تاریخی گذاشت. آنهم با روشی که هنوز محل گفت و گو و مناقشه است. روش تاریخی ایشان دارای دوجانبه ی قابل توجه است: اول: به نظر می رسد که ایشان ازمعدود کسانی است که در تحلیل تاریخی، بهیچ وجه از تاریخ عدول نکرده و به گزاره های کلامی، فلسفی، تجربی و ... در رد و اثبات و داوری میدان نداد. (این مبنا و مبنای مقابلش، در میان اصحاب تاریخ هنوز محل بحث جدی است و من در قم شاهد برخی تنش های این دو طیف بوده ام، خصوصا آنهایی که خاستگاه اخباری دارند، اساسا خلاهای تاریخ را با حدیث و کلام پر می کنند.) دوم: ویژگی دوم روش تاریخی ایشان آن بود که تحلیل تاریخی را به تحلیل «روانشناسی اجتماعی» ارتقا داد. وی در عموم آثارش از مسائل روانی و روحی اقوام و ملت ها نهایت بهره را می گیرد و این جز با یک نگاه کلان به گستره ی تاریخ یک قوم ممکن نیست. علاوه بر تاریخ اقوام، توجه به تاثیر ویژگیهای زیستی و طبیعی بر خلق و خو و رفتارها یکی از جلوه های روانشناسی اجتماعی ایشان است. او در تحلیل حادثه ی عاشورا، این قبیل داده ها را را بطور گسترده بکار می گیرد. مثلاً دوگانه ی اوس و خزرج در یثرب و احیای تقابل تاریخی آنان را بارها به عنوان یکی از عوامل اثرگذار بر حوادث تاریخی پیش می کشد. زیباترین وجه کار ایشان همین نشان دادن این خط سیرهای مدفون در دل تاریخ است. 📌ارزش علمی آثار استاد شهیدی آثار ایشان علاوه بر آنکه از جهت روش شناسی تاریخی قابل دقت بوده و نکات روشی بسیاری می اموزد، از جهت فهم فضای عصر بعثت و اقدامات رسول خدا و اهل بیت نیز بسیار روشنگر است. ملاحظه کنید، حظ ببرید و به روح آن محقق یگانه صلواتی نثار کنید. @taamollat
📌این، همان کتابی است که وعده داده بودم. کتاب استاد شهیدی ره، با رویکرد تاریخی حادثه ی عاشورا را بررسی می کند. اما این کتاب، علاوه بر توجه به رویکردهای تاریخی، رویکردهای جامعه شناختی را نیز در تحلیل اقدامات رسول خدا و حوادث پس از آن به کار می گیرد. حاوی نکات ارزنده و زاویه ی دیدهای جالبی است و در طول دهه ی اول محرم برایم خیلی قابل استفاده بود. تحلیل جامعه شناختی اقدامات رسول خدا در ایجاد تغییرات اجتماعی مثبت و سپس بازنمایی جامعه شناختی سیر ارتجاع عرب به ارزش های جاهلی از نکات جالب توجه کتاب است. یکی دیگر از نکات قابل توجه که زمینه ساز پژوهش های بعدی است، رجوع چندباره نویسنده به مبانی تاریخی ماکس وبر و مقایسه ی دیدگاه های خودمان با اوست. این مطلب از آن جهت مهم است که در میان جامعه شناسان کلاسیک، وبر بیش از همه به تاریخ و سیر تاریخی جوامع و پیش بینی آینده توجه کرده، بعلاوه آن که بستر فکری اش -نسبت به سایرین- کمی به ما مسلمانها نزدیکتر است و بیش از آنها بر فضای علوم انسانی و جامعه شناسی ما اثرگذار بوده. گفت و گو و مطالعات تطبیقی تاریخ و جامعه شناسی با او مفید است. امیدوارم که در آینده بتوانم درباره ی دیدگاه های او و نسبتش با دیدگاه های اسلامی بیشتر بنویسم. والله هو الموفق و المعین @taamollat
هدایت شده از تأملات اجتماعی
...📌در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و یکم) 🔹فلسفه دین۳ 🔻بخش سوم: نسخ و خاتمیت (گزارش یک رویکرد کلامی و مبانی جامعه شناختی و تاریخی آن) بحث نسخ و خاتمیت در آثار استاد شهید، هم به جهت نوآوری های ایشان در این مسئله و هم به جهت آمیختگی آن با مبانی اجتماعی و تاریخی قدری پیچیده تر است. عمده ی مطالب این بخش خلاصه ایست از کتاب خاتمیت آن شهید بزرگوار: استاد شهید در باب نسخ، نبوت انبیا را به دو دسته ی نبوتهای تبلیغی و نبوت های تشریعی تقسیم می کند. منظور از نبوت های تشریعی، نبوت هایی هستند که حامل پیام جدیدی برای بشر نبوده، بلکه شریعت پیامبر اولوالعزم قبلی را تبلیغ کرده و تذکر می دادند. در مقابل نبوت های تشریعی دارای پیام جدید بوده اند. هرکدام از این نبوت ها کارکرد خاص خود را در طول تاریخ داشته است. مثلاً رسالت نبوت های تبلیغی، تثبیت اقدامات پیامبران اولوالعزم بوده است و اصلا قرار نبوده که حامل پیام جدیدی باشند. این دسته نبوت ها تا زمانی که بشر قادر به حفظ میراث فرهنگی خود نبوده دوام داشته و پس از آن به انتها رسیده است. اما نبوت های تشریعی را داستانی دیگر است. ... استاد شهید می گوید، آنچه در حقیقت نسخ شده نبوت های تبلیغی هستند، به عبارت دیگر پس از شریعت حضرت ختمی مرتبت، پیامبر دیگری برای تبلیغ شریعت ایشان ارسال نشده و نسخ و ختم نبوت در حقیقت مربوط به نبوت های تبلیغی است. ایشان ادامه می دهد که علت نسخ نبوت های تبلیغی، رشد و تکامل علمی و فرهنگی بشر و قدرت او بر حفظ میراث فرهنگی خود بوده است. 🔻از مجموع کلمات ایشان در اینجا چند نکته حاصل می شود. اول: آنکه بر خلاف دیدگاه برخی دانشوران، حرکت تاریخ حرکتی تکاملی و رو به جلو بوده است. دوم: ادیان علی رغم برخورداری از روح واحد، گام به گام با تحولات بشر پیش آمده و آن را هدایت کرده است. سوم: آنکه تحول بشر در وهله ی اول تحول فکری و فرهنگی و تاریخی بوده است و همین تحول و تکامل موجب تکامل های بعدی -بمانند تکامل علمی و صنعتی گردیده است. این بحث را باید یکی از گرانیگاه های دیدگاه تاریخی استاد شهید لحاظ نمود. بشر با ضبط و نگهداری میراث فرهنگی گذشتگان خود، آجر به آجر بر بنای ساختمان فرهنگ و علم افزوده و جلو آمده است. 🔻عوامل رشد اجتماعی بشر در باب علل رشد و تکامل تاریخی بشر، دو عامل پر رنگ تر از عوامل دیگر جلوه می کنند. عامل اول در تکامل تاریخی بشر همان فطرت حقیقت جو و تنوع طلب انسانی است. فطرت انسانی از سویی به دنبال کشف حقایق، رازها و قوانین عالم است و از سوی دیگر میل به خلق، ساختن و نوآوری دارد. این دو میل قطعا یکی از عوامل رشد و تکامل تاریخی بشر بوده است. عامل دوم تحولات تاریخی خود دین بوده است. استاد شهید در مقاله ی «نقش دین در تحولات تاریخی» که در کتاب ۱۵ گفتار منتشر شده، به تاثیرات دین در تحولات و تکامل تاریخی می پردازد. 🔹دو نتیجه ی مهم استاد شهید از مجموع مطالب دو نتیجه ی مهم می گیرند: ۱. تحول و تکامل بشر در وهله ی اول تکامل فکری و ذهنی بوده که در قالب حفظ تجربیات تاریخی و میراث گذشته جلوه گر شده. دانشمندان امروز نیز چیزی شبیه همین (اختراع خط و کتابت) را ملاک تقسیم تاریخ به ماقبل تاریخ و مابعد تاریخ می دانند. به عبارت دیگر پیداکردن تفکر تاریخی، توجه به تاریخ و گذشته (که خط و کتابت یکی از نتایج آن است) یکی از نشانه های رشد و تکامل تاریخ بشر است که خواه ناخواه نتایجی بر آن بار می شود. ۲. دومین نتیجه آنست که تکامل تاریخی -به شرحی که گذشت- منجر به پایان نبوت تبلیغی گردیده است. استاد شهید در این مرحله علم و عقل را جانشین نبوت تبلیغی می دانند و معتقدند در این دوره از تاریخ بشر این علم روز و عقل بشری است که باید دین نازل شده در عصر ختمی مرتبت ص را تبیین و منتشر کند. این نکته ی اخیر، بیانگر آنست که علم و عقل و دین و فطرت آدمی همگی در یک راستا حرکت می کنند. (این نکته ی بسیار مهمی در معرفت شناسی استاد مطهری ره است که در یادداشت جداگانه ای به آن پرداخته خواهد شد.) @taamollat
تأملات اجتماعی
...📌در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و یکم) 🔹فلسفه دین۳ 🔻بخش سوم: نسخ و خاتمیت
📌بعدالتحریر ۱ 🔹 به گمان نگارنده، این یادداشت، یکی از مهمترین یادداشت های این سلسله یادداشت هاست. هم از جهت محتوا، که نشان دهنده ی گوشه ای از اندیشه ی اجتماعی شهید مطهری ره است، و هم از جهت روش استنطاق و مواجهه با کلمات یک فیلسوف و دانشمند. نکته و نگرشی اگر بود حتما اعلام کنید.‌
تأملات اجتماعی
📌بعدالتحریر ۱ 🔹 به گمان نگارنده، این یادداشت، یکی از مهمترین یادداشت های این سلسله یادداشت هاست. ه
📌بعدالتحریر ۲ 🔹 اهمیت محتوایی نگاه شهید مطهری از آن روست که ایشان حرکت کلی تاریخ را برآمده از فطرت و اقدامات انبیا دانسته و آن را در مجموع تکاملی و رو به جلو می دانند. (این در مقابل نگاه کسانی است که حرکت کلی تاریخ را، محصول دست شیطان و بنی اسرائیل و.... می دانند.) استاد شهید فطرت تاریخ و فطرت جامعه و دین را دارای دست بالاتر در حرکت تاریخ می داند. رحمه الله @taamollat
هر سال همین موقع سالگرد شهادت فقیه مجاهد شهید شیخ فضل الله نوری است. عالم بصیر و روشن بینی که حوادث چند دهه بعد را همان ابتدا پیش بینی کرد و پای پیش بینی صائبش ایستاد. شیخ فضل الله نوری قطعا یکی از برجستگان و قله های جریان حکمت و اجتهاد بود که با حکمت صائب و اجتهاد متقن خود جریان حکمت و اجتهاد را -در دوره ای که کشور می رفت که توسط روشنفکران بلعیده و در هاضمه ی نظام جهانی هضم شود- رسمیت داد و بعنوان یک جریان اجتماعی برای چند سده تثبیت نمود. اگر ادعا کنیم که اگر بصیرت او نبود، جریان حکمت و اجتهاد در همان فتنه ی مشروطه از بین رفته بود سخن به گزاف نگفته ایم. با این حساب انقلاب اسلامی، قطعا یکی از نتایج و ثمرات اقدامات او در چند دهه قبل است. سر دشمنی روشنفکران و غربزده ها با او نیز از همین جا معلوم می شود. والسلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌تغییرات اجتماعی، تحلیل یک مورد عینی، و چند پرسش بنیادین(۱) 🔹در آخرین ساعات منتهی به شب اول محرم، م
📌 منطق حاکم بر تغییرات ارزشی در جامعه ۱. ارزش های یکی از ارکان مهم تشکیل دهنده ی جامعه است که نقش اصلی را در شکل دهی رفتارهای خرد و کلان بر عهده دارد. علاوه بر این طبقات اجتماعی، شأن و منزلت اجتماعی و حتی ساختارهای سخت جامعه نیز از ارزش ها تاثیر می پذیرد. ۲. یکی از راه های تغییر نرم در جامعه، تغییر ارزش هاست؛ در مقابل تغییر سخت که بوسیله ی انقلاب رخ می دهد. در فرایند اصلاح اجتماعی بصورت نرم، ابتدا ارزش های جامعه اصلاح می شود و پس از رفتارها و ساختارها نیز اندک اندک تغییر پیدا می کنند. این فرایند ممکن است دهه ها بطول بینجامد. ۳. با اینحال تغییر اجتماعی یک مسیر یک طرفه نیست و ممکن است تغییرات ارزشی فرایند رو به عقبی را تجربه کند. ۴. گرانیگاه بحث همین جاست که فرایند بازگشت ارزشی الزاما به شکل و سیاق سابق اتفاق نمی افتد، بلکه جوهره ی ارزش های سابق، با لباسی از ارزش های جدید به جامعه بازمی گردد و تثبیت می شود، بنحوی که بسیاری از افراد اصلا متوجه این دگرگونی ارزشی نمی شوند. علاوه بر این گاهی ارزش های کاملا معارض با ارزش های مستقر در پوششی فریبنده و هماهنگ با ارزش های مستقر وارد جامعه شده و جامعه را به آشفتگی ارزشی دچار می کند. ۵. یکی از نمونه های تاریخی بسیار قابل توجه در باب تغییرات ارزشی، وضعیت جامعه ی اسلامی در سالهای آغازین است. تلاش های پیوسته ی رسول خدا در طول ۲۳سال، علاوه بر تغییرات ارزشی، رفتارهای خرد و کلان و ساختارها را نیز در نوردید و جامعه ای کاملا نو پدید آورد. عقلانیت، عدالت، تقوا و.... نمونه ای از ارزش های بود که بجای ارزش های قبل از اسلام نشست. با اینحال به علت رسوبات باقیمانده در کمون ذهن امت، پس از رحلت رسول خدا، روند تغییر اجتماعی، با فرایند ارتجاع ارزشی آغاز شد و بنی امیه با حفظ پوسته ی آیین اسلام، ارزش های جاهلی را دوباره در جامعه مستقر کردند. اگر انتقال از جامعه ی جاهلی به جامعه اسلامی برای همه محسوس و ملموس بود، اما روند ارتجاع -بدلیل پیچیدگی- برای همگان قابل درک نبود. از اینرو فضای عمومی جامعه علی رغم بازگشت به فرهنگ جاهلی، همچنان خود را در مسیر سنت رسول خدا تلقی می کرد. از همین رو بود که وقتی برچسب «خارجی» به فرزند رسول خدا زده شد، به راحتی توسط بخشی از جامعه پذیرفته شد. ۶. قیام اباعبدالله ع در واقع شورشی بود علیه این ارتجاع ارزشی که احتمالا بسیاری متوجه آن نبودند. در چنین شرایطی بود که سیدالشهدا این انحراف و ارتجاع را اینگونه فریاد زد: «الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لا یتناهی عنه» ۷. یکی از نمونه های قابل توجه دیگر در باب تغییر اجتماعی از طریق تغییر ارزشی، حادثه ی انقلاب مشروطه است. در حوادث مشروطه، تغییرات ارزشی به سوی ارزش های گذشته نبود(به این دلیل که قبلش اصلا تغییری رخ نداده بود) بلکه تغییر ارزشی ناظر به ورود ارزش های نویی بود که با ارزش های جامعه ی ایران تناسب نداشت، اما در پوششی مقبول و مشروع، خود را به بدنه ی اجتماعی ایران تزریق کرد. جنبش مشروطه در ناحیه روشنفکران، با سر دست گرفتن برخی ارزشهای مقبول چون قانون و ازادی، اهداف دیگری را نیز دنبال می کردند که برای عموم جامعه روشن نبود. علت اختلاف میان روحانیت بر سر مشروطه، و همچنین اعدام شیخ فضل الله، همین ابهام و نامعلوم بودن اهداف پشت پرده بود. ۸. نمونه ی دیگر جنبش موسوم به «زن، زندگی، ازادی» است. در این جنبش نیز با هدف تغییر اجتماعی گسترده، برخی ارزش ها به عنوان نماد و تابلو و پوشش جلو افتاد تا تغییرات مد نظر به جامعه تزریق شود. ۹. ارزش های اجتماعی اگرچه کارکرد انسجام بخشی دارند، اما کارکرد‌ عمده شان در همین تغییرات اجتماعی مثبت و منفی است. به نظر می رسد نقطه ی آغاز هر تغییر نرم در جامعه (چه اصلاحی و چه ضد آن) همین تغییر ارزشی است. ۱۰. ایران بعد از انقلاب اسلامی را باید آوردگاه ارزشهای متضاد نامید. تقابل و رفت و برگشت ارزش ها در ایران پس از انقلاب نمونه های کم نظیری از تغییرات اجتماعی را آفرید که شاید در کمتر جایی بتوان شبیه آن را یافت. جامعه ی ما از قدیم از ارزش های ملی و دینی اشباع بود، انقلاب اسلامی نیز ارزش های جدیدی چون جهاد و حاکمیت اسلام و.... به آن افزود. تراکم ارزش هایی که گاهی نسبتشان با هم بدرستی معلوم نیست ، و همچنین ورود آهسته و چراغ خاموش ارزش های بیگانه در قالب هایی چون برنامه ی توسعه و اسناد بین المللی و.... بر آشفتگی ارزشی و نهایتا تضعیف هویت اجتماعی افزوده است. ۱۱. غرض از این نوشتار آنکه، در بحث مدیریت اجتماعی و مدیریت فرهنگی، باید سهم معتنابهی به «مدیریت ارزش های اجتماعی» داده شود. بدون شناخت ارزش های اجتماعی -که نقطه ی آغاز بسیاری دیگر از تحولات است- و منطق حاکم بر آن، مدیریت اجتماعی و فرهنگی به نتیجه ی مطلوب نخواهد رسید. 🖊محمدرضا کرباسچی @taamollat
تأملات اجتماعی
...📌در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و یکم) 🔹فلسفه دین۳ 🔻بخش سوم: نسخ و خاتمیت
📌 در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و دوم) 🔹فلسفه دین ۴: نسخ و خاتمیت 🔻 علل ختم نبوت تشریعی: قبلا گفته بودیم که علامه مطهری در باب علل ختم نبوت تشریعی کلام دیگری دارند که مطالب جدیدی در باب جامعه و تاریخ از ان اصطیاد می شود. اکنون وقت شرح ان است. خلاصه کلام استاد شهید ان است که رسالت نبوت تشریعی، اموختن چیزهایی به بشر بود که خود بتنهایی قادر به کشف انها نبود(و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون) با این حال ظرفیت بشر در ساحت دنیایی برای دانستن و عمل کردن محدود است. (و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا) کلام استاد شهید انست که بر اثر رشد و تکامل فرهنگی و تاریخی، بشریت از نبوت تبلیغی بی نیاز شد و بواسطه اطلاع از هر انچه که نیاز داشت و می توانست از طریق وحی بداند، از نبوت تشریعی مستغنی گردید. به عبارت دیگر بشر بوسیله ی نبوت های تشریعی گذشته، هر انچه را که قابلیت داشت دریافت کرد و از این جهت باب نبوت تشریعی بسته شد. 🔻استاد شهید در باب ادامه ی حیات بشر مبتنی بر نظام وحی و نبوت دو نکته ی مهم دارند: اول: انکه در دوران ختمیه علم و عقل در امتداد حیات ایمانی نقش محوری دارند. به عبارت دیگر علم و عقل و وحی هم راستا و هم جهت با هم در پی کشف واقعیات عالمند و هر کدام کشف بخشی از وقایع را بر عهده دارند. علم عهده دار کشف طبیعت، عقل عهده دار کشف حقایق غیر مادی و قوانین و وحی نیز عهده دار بیان خطوط کلی شناخت هستی و همچنین شناساندن حقایق ماورای عالم ماده است. از این جهت گسترش علم و عقلانیت نه تنها خطری برای دین نیست، بلکه مؤید و کمک کار دین هستند. رحمه الله علیه، رحمه واسعه دوم: آنکه علوم وحیانی ناظر به نیازهای فطری و پایدار بشر است، اما پاسخ به نیازهای عصری و موقتی بر عهده ی علم و عقل است. علم و عقل طی فرایندی که اجتهاد نامیده می شود، با رجوع به اصول معارف وحیانی، پاسخ مسائل نوپدید را پیدا می کنند. در نتیجه اصلا جای طرح این شبهه نیست که «اگر گزاره های دینی ثابت و دائمی است، پس دین با تغییرات اجتماعی همراه نیست و در گذر زمان باید کنار گذاشته شود. ». چون دین با به رسمیت شناختن علم و عقل، راه را برای امتداد دین در عرصه ی حیات بشر هموار کرده است. 🔻نتایج: از نوع نگاه استاد شهید به کارکرد نبوت، نکاتی در باب حیات اجتماعی استفاده می شود: ▪️اول آنکه مدار حرکت و تکامل اجتماعی بر مدار علم و معرفت است. و این منظومه ی معرفتی است که هم اصل حرکت و هم جهت آن را آشکار می کند. میل به حقیقت جویی که در نهاد بشر گذاشته شده، توسط وحی راهنمایی و تعیین جهت و توسط عقل و علم حرکت داده می شود. ▪️وحی و علم و عقل، هر سه با هم از لوازم تکامل اجتماعی اند و بدون آنها تکامل حقیقی رخ نمی دهد. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌 در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و دوم) 🔹فلسفه دین ۴: نسخ و خاتمیت 🔻 علل
📌بعدالتحریر ۱ 🔹 استاد شهید ره در باب اهمیت علم و نقش آن در تمدن سازی و جامعه سازی کلمات مفصلی دارند. بخش قابل توجه و مهمی از این کلمات در مجموعه ی یادداشت های ایشان، ذیل مدخل «علم» آورده شده. گلچینی از آن را اینجا می آورم: هنیئا لکم🌷
📌 تاثیر علم در شکل گیری هویت اجتماعی
📌همراستایی علم و دین در جهان اسلام
📌 محدودیت علم بشری۱
📌محدودیت علم بشری۲
📌از عجیب ترین و مهمترین کلمات استاد شهید در باب اهمیت علم در جامعه سازی۱
📌از عجیب ترین و مهمترین کلمات استاد شهید در باب اهمیت علم در جامعه سازی۲
تأملات اجتماعی
۱۶مرداد امسال، ۲۸امین سالگرد رحلت پدر بزرگوارم مرحوم حاج عباس کرباسچی ره است، مرد گمنامی که بی حاشیه زیست و آرام رفت. کسب و کار برای او پوششی بود برای خیر رسانی و خدمت. نائره ای که در جوانی در مجالس معنوی آسیدعلی آقا در مسجد امین الدوله ی بازار تهران در وجودش روشن شده بود، تا پایان عمر فروزان بود و همان، حرکت دهنده ی او به سوی نوری بالاتر و گرم تر بود. مدتی قبل با یکی از رفقای دوران جوانی او به گفت و گو نشستم و از ریشه های حال خوش معنوی او سوال کردم. ریشه ی آن حال خوش چیزی نبود جز شاگردی و ارتباط با عده ای انسان های وارسته. او در بالای سر خود در مغازه ای که سالها در آن مشغول بود، تصویری از صاحب کار قدیمی اش «حاج محسن معصومی» نصب کرده بود. مرد پاک باخته ای که پدر نه بخاطر کارکردن در چاپخانه اش، بلکه بخاطر تعالیم معنوی اش، خود را به او مدیون می دانست و گاهی از او چیزهایی برایم تعریف می کرد. او در جوانی وارد حلقه ای شده بود که شیخ محمدحسین زاهد سرسلسله ی آن در دوران معاصر بود. جلسات مناجات مرحوم سیدعلی میرهادی -از شاگردان شیخ محمدحسین ره- نسلی را ساخته بود که در صفای معنوی کم مانند بود. این روزها هنوز با برخی از دوستان و هم‌عصران پدرم ارتباط دارم. نمی دانم در آن مجالس چه می گذشته، ولی صفای معنوی و حال خوشی که در این نسل -بواسطه ی حضور در جلسات آسید علی آقا - دیدم در هیچ کس دیگری مشاهده نکردم. ویژگی خاص آسید علی آقا آن بود که علاوه بر ابعاد عرفانی و اخلاقی، در خدمت رسانی و دستگیری از محرومان نیز جلو دار بود. این ویژگی در غالب پامنبری های ایشان مشهود بود و هست. بسیاری از دوستان پدر الان هم که به سن پیری رسیده اند، هنوز به صورت جدی به کارهای خیریه مشغولند. و این نبود جز اثر نفس قدسی مرحوم آسیدعلی اقا، رحمت الله علیه. (درباره ی ایشان و تاثیر اجتماعی وسیع ایشان بر جوانان تهران در دهه ی ۵۰و۶۰ بیشتر خواهم نوشت انشالله) من مدت زیادی در کنار پدر نبودم، اما همان بودن های کوتاه در کنار او -بواسطه ی آن حال و هوای خوش- ، کودکی من را به شیرین تر بخش عمرم تبدیل کرده. رحمت الهی بر او و اساتید و معاشرینش که الگویی از زندگی پاک و شیرین نشان دادند و رفتند. @taamollat
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و سوم) 🔹فلسفه ی دین۴: 🔻دین و تحولات تاریخی آخرین بخش مباحث فلسفه دین مبتنی بر دیدگاه های تاریخی به موضوع «دین و تحولات تاریخی» اختصاص دارد. کلمات استاد شهید در این زمینه به روشنی در تقابل با دیدگاه فلسفه ی دین مارکسیسم قرار دارد. استاد شهید در مقاله ای با همین نام که در کتاب پانزده گفتار به چاپ رسیده، سه مسئله را از مسائل اصلی و عمومی همه ی جوامع معرفی می کند: ۱. تکامل زندگی اجتماعی انسان ۲. اصل نقل و انتقال فرهنگ و تمدن بر این اساس هیچ فرهنگی در عالم از صفر شروع نکرده، بلکه فرهنگ ها با هم داد و ستد دارند و از این طریق با هم رشد می کنند و بالا می آیند. ۳. اصل تنازع و تقابل استاد شهید با بیان این سه اصل بعنوان اصول مشترک میان همه جوامع تلاش می کند تا نقش دین را در این میانه بیان کند. یا توجه به مجموع آثار ایشان به نظر می رسد که دین دو نقش عمده در زندگی بشر بازی کرده است: اول: پاسخ به نیاز فطری بشر به شناخت عوالم پنهان هستی و پاسخگویی به پرسش های چندهزارساله و بی جواب مانده دین این نقش را از طریق ایجاد یک نظام معرفتی شامل وحی و عقل و وجدان و تجربه بانجام رسانده است. دوم: اتوجه دادن بشر به دو مقوله ی حق و باطل و ارتقا سطح تنازعات بشر از مدار منافع و شهوانی به مدار حقوق و باطل. از همین رو دین در تاریخ بشر به نحو روشنی اقدام به راهبری اجتماعی و رشد دادن بشر نموده است. اگر چه این بحث در آثار استاد شهید بصورت مستقل مطرح شده، اما ذیل بحث از «نیروهای پیش برنده ی تاریخ» که در مباحث فلسفه ی تاریخ به آن پرداخته اند نیز قابل طرح است. بر این اساس، بر خلاف روایت های مارکسیستی که تضاد منافع را موتور حرکت اجتماع می دانند، دین ضمن به رسمیت شناختن تضادهای طبقاتی عامل وجدان و حق و باطل را عامل مهمتری در وقوع تضادهای اجتماعی قلمداد می کند: «به طور کلی این اصل از نظر قرآن مورد قبول است. این را می‌گویم برای اینکه قرآن یک مطلب دیگری را گفته است که برای بعضی سبب اشتباه شده و ابتدا این اشتباه‏ در نویسندگان عرب ‏زبان پیدا شد که در کتاب‌های خودشان نوشتند قرآن اصل تضاد طبقاتی را به عنوان اصیل‌‏ترین اصل‌ها در زندگی بشر می‏‌پذیرد. تضاد طبقاتی یعنی تضاد براساس منافع. اصلاً فکر تضاد طبقاتی معنایش این است: او در طبقه برخوردار و مرفّه و قهراً استثمارگر زندگی می‌کند که منافع را به خودش اختصاص داده است و دیگری در طبقه محروم و قهراً استثمار شده زندگی می‌کند. موقع طبقاتی او یک نوع تفکر را اقتضا می‌کند و موقع طبقاتی این، نوع دیگر را. او می‌خواهد حق خودش را از این پس بگیرد و این می‌خواهد حق او را به وی ندهد. شک ندارد تضاد طبقاتی خودش یک حقیقتی است در عالم، خودش در دنیا جنگ ایجاد می‌کند و مسئله‌ احقاق حق، یعنی جنگ برای استیفای حقوق از دست رفته، اصلی است که اسلام کاملاً آن را به رسمیت می‌شناسد. لایحِبُّ اللهُ الْجَهْرَ بِالسّوءِ مِنَ الْقَوْلِ الّا مَنْ ظُلِمَ‏؛ اما قرآن هرگز تمام تضادها را محدود و منحصر به تضادهای طبقاتی نمی‌کند یعنی تحلیل تاریخی قرآن از جوامع بشری بر این اساس نیست که هرچه جنگ و کشمکش و تنازع در دنیا بوده ریشه طبقاتی داشته است. ... ولی با همه اینها قرآن این مطلب را قبول ندارد که همه جنگها و تنازع‌ها و تضادها ریشه طبقاتی دارد. هم به ریشه‏‌های طبقاتی اشاره می‌کند و آن را قبول می‌کند و هم به ریشه‏‌های وجدانی و ایمانی و مافوق طبقاتی؛ و اسلام در تعلیم و تربیت خودش تکیه‌‏اش بیشتر روی این دومی است. آنجا که تضاد، طبقاتی باشد از نظر اسلام ارزشی ندارد؛ ارزشش آن وقت است که مافوق طبقاتی باشد، یعنی به خاطر حق و حقیقت باشد نه به خاطر وضع خاص و منافع خاص خودم؛ مثل [تضاد] علی علیه السلام [با دشمنانش.] علی آنجایی که دیگری حقش را- ولو یک ریال- غصب می‌کرد، تا آن دم آخر دست از احقاق حق خودش برنمی‌داشت:...» (پانزده گفتار، ص۲۷۸-۲۸۰) @taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و سوم) 🔹فلسفه ی دین۴: 🔻دین و تحولات تاریخی
📌 در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و چهارم) 🔹فلسفه ی دین ۴: 🔻دین و تحولات اجتماعی یکی از شاخه های مهم بحث فلسفه ی دین استاد شهید، رابطه ی دین و تحولات اجتماعی است. آنچه در اینجا ذکر می شود محصول مرور تمام آثار استاد شهید نیست و ممکن است با فحص بیشتر، نکات بیشتری بدان افزود. فی الجمله به نظر می رسد که استاد شهید در مسائل روانی و اجتماعی انسان قایل به دو نقش عمده برای دین هستند؛ از همین جهت دین را باید یکی از عوامل عمده در ساخت اجتماعات انسانی تلقی نمود: اول: آرامش روانی از راه ارائه ی تقریری معقول و منتظم از انسان و عالم هستی (خدا در اندیشه ی انسان) دین با در نظر گرفتن تمام لایه های وجود، هرم هستی را ترسیم کرده و جایگاه انسان بااراده و شاعر و عاقل را در این پهنه ترسیم کرده. اولین اثر ارایه ی چنین تصویری هویت سازی برای انسان و دور کردن او از بحران شناخت خویشتن است. که اگر چنین شناختی نباشد و انسان به هویت مشخصی برای خود نرسد، هیچ معرفت دیگری او را آرام نخواهد کرد. ریشه ی بحران های مدرن و پست مدرن، همین از بین بردن هویت برامده از دین و رها کردن انسان در برهوت حیرت و آوارگی است. دوم: صدور شریعت و قانون متناسب با تکامل حیات انسانی حیات انسان بدون قانون و شریعت امکان بقا ندارد. انسان بواسطه ی قدرت اراده و عقل و همچنین نیازهای متنوع به طبیعت و سایر انسانها، نیازمند چارچوبی برای رفتار با خود، دیگران و طبیعت است. گستردگی و تنوع روابط، فرصت و امکان ایجاد چنین نظام قانونی را از او سلب کرده و بجای آن خداوند متعال بعنوان خالق و رب هستی، خود عهده دار تشریع قانون گردیده است. کلمات استاد شهید در باب قوانین دینی و نحوه ی همگام سازی آن با تحولات اجتماعی، از مباحث مهم و پردامنه ای است که استاد شهید در کتاب اسلام و نیازهای زمان بدان پرداخته اند و ما قدری از آن را در یادداشت های ابتدایی این سلسله یادداشت (ذیل مدخل اجتهاد) مطرح کردیم. توسعه و تنقیح بیشتر این بحث را به مجالی دیگر موکول می کنیم. @taamollat