eitaa logo
تأملات اجتماعی
172 دنبال‌کننده
267 عکس
86 ویدیو
7 فایل
محمدرضا کرباسچی دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی قم کارشناس ارشد فلسفه ی علوم اجتماعی @mrkarbs
مشاهده در ایتا
دانلود
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش چهاردهم) 🔹هستی شناسی جامعه ۳ (تغییرات اجتماعی) 🔻درباره ی تغییرات اجتماعی، بیشتر، این سرفصل ها مورد توجه جامعه شناسان بوده است: -تطور تاریخی جوامع انسانی -روش شناسی تغییر اجتماعی -رویکرد های ساختارگرایانه و تغییرات اجتماعی - عاملیت و تغییر اجتماعی -الگو های تغییر اجتماعی -روش شناسی مطالعه ی تغییر اجتماعی -مبانی فلسفی تغییر -تغییرات اجتماعی و تکامل -پایان تاریخ (پایان تغییرات اجتماعی) و..... 🔻متفکران مسلمان و تغییرات اجتماعی -مسئله ی تغییرات اجتماعی به انحاى گوناگون مورد توجه متفکران مسلمان قرار گرفته و گاهی نیز با اتخاذی رویکردی خاص به ان، به تحلیل وقایع تاریخی و اجتماعی پرداخته اند. کتاب «تغییرات اجتماعی از منظر متفکران مسلمان» مشتمل بر مجموعه مقالاتی درباره ی این مسئله است از یدگاه امام خمینی ره، آیت الله خامنه ای، علامه طباطبایی، شهید مطهری، شهید صدر، علامه مصباح و برخی از روشنفکران جهان عرب. در این میان برخی مبتنی بر رویکرد توحیدی به عالم و فطرت انسانی به تحلیل تغییرات اجتماعی پرداخته اند(امام) و برخی به نظر به روبناها، مفهوم تغییر اجتماعی را در پیوند با سیاست و اجتماع بررسیده اند‌. (آیت الله خامنه ای)، برخی دیگر با رویکردی قرآنی و در بستر سنت های تاریخی(شهیدصدر) و برخی دیگر نسبت دین و تغییرات اجتماعی و وصول به تمدن نهایی، تغییرات اجتماعی را برجسته کرده اند.(علامه طباطبایی). علامه مصباح نیز به به ه گیری از تلاش گذشتگان، بحث از تغییرات اجتماعی را به عینیت اجتماعی نزدیک تر کرده و آن را در نهادهای اجتماعی چون خانواده، اموزش، خقوق، حکمرانی و.... امتداد بخشیده است. در این میان استاد شهید تلاش نموده تا لایه های اساسی و بنیانی این پدیده را مورد نظر قرار دهد و در نهایت الگویی جامع برای مواجهه با آن عرضه نماید. 🔹 شهید مطهری و تغییرات اجتماعی استاد شهید در لایه ی فلسفی و بنیانی تحلیل خود، تغییر اجتماعی را در پیوند با واقعیات حیات انسانی بررسی کرده و نسبت آن را با تکامل معین می نماید. مسئله ی نسبت تغییرات اجتماعی با تکامل، از عمیقترین مباحث فلسفه ی اجتماعی استاد شهید است که از همان ابتدا خط او و سایر متفکران مسلمان را از جریانهای روشنفکری دینی و جریانات مدرن جدا میکند. (اسلام و مقتضیات زمان) همین موضع مبنایی می شود برای مرحله س دوم نظریه ی استاد دربار تغییرات اجتماعی. 🔹استاد شهید در باب نحوه ی مواجهه با تغییرات اجتماعی، بخشی از مبانی کلامی خود ( مانند حقیقت دین، فلسفه ی دین، انبیا و تکامل تاریخی و...) را به خدمت می گیرد و در نهایت راهبرد دینی و عقلانی اجتهاد را بعنوان راهبرد نهایی نحوه ی مواجهه با دین عرضه می کند. اجتهاد در نگاه استاد شهید (بمانند سایر متفکران مسلمان) بمعنی تکرار فهم های گذشته نیست، بلکه راهبردی است برآمده از بطن شریعت که به مدد قوه ی عقل، در پی همگام سازی دین با تغییرات اجتماعی است. مجموع رویکرد استاد شهید به مقوله ی تغییرات اجتماعی در آثار زیر قابل ردیابی و مشاهده است: - اسلام و نیازهای زمان -خاتمیت _نظام حقوق زن در اسلام -مقاله ی اصل اجتهاد در اسلام -مقاله ی حق عقل در اجتهاد و..... @taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش چهاردهم) 🔹هستی شناسی جامعه ۳ (تغییرات اجتماعی) 🔻د
📌 در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش پانزدهم) 🔹هستی شناسی جامعه ۴ 🔻تبیین صدرایی از هستی جامعه که تبیین آن از کلام استاد پارسانیا در یادداشت های قبل گذشت، در یادداشت های یکی از اندیش‌ورزان فاضل توسعه و عمق بیشتری پیدا کرده است. استاد سیدمهدی موسوی، در سلسله یادداشت هایی با عنوان «واقعیت اجتماعی در بستر حکمت متعالیه»، طی سیزده یادداشت نسبتا مبسوط، به تشریح دیدگاه شهید مطهری و استاد پارسانیا در باب هستی جامعه پرداخته اند. ایشان پس از تحلیل وجودی حقیقت «معنا»، و اشاره به «معناساز» و «معنایاب» بودن انسان، به نقش معنا در شکل گیری جهان اجتماعی انسان ها پرداخته و سپس به نقش فلسفه و علوم در «ساخت» و «شناخت» معانی پرداخته اند. چنانکه استاد پارسانیا در کتاب «جهان های اجتماعی» اشاره کرده اند، جهان اجتماعی امر ثابتی نیست و بر اثر دخالت انسانها، مدام در حال بازتولید است، استاد موسوی به رشته ای دیگر از عوامل موثر بر بازتولید و تکامل جهان اجتماعی اشاره کرده و نقش «دین» را در «تعالی شبکه مفاهیم و کشف نظام معنایی واقعیت» تشریح نموده اند. ایشان در این بخش با استناد به کلماتی از مرحوم علامه طباطبایی ره در کتاب «علی ع و فلسفه ی الهی» به ناتوانی عقل و تجربه در توسعه ی کمی و کیفی جهان اجتماعی اشاره کرده و دین را مهمترین عامل توسعه ی جهان اجتماعی انسانها قلمداد نموده است. بیان علامه ره در باب نقش دین در تکامل تاریخی بشر، دقیقا با نگاه استاد مطهری ره در باب دین و تکامل تاریخی همراستا ست. گویا همه ی متفکران انقلاب اسلامی معتقدند که دین مهمترین عامل تراکم و تکامل جهان اجتماعی است. فصول بعدی یادداشت های استاد موسوی به نقش فلسفه در «تعالی شبکه ی مفاهیم» و «کشف نظام معنایی واقعیت» اختصاص دارد. فصول پایانی نیز عهده دار تبیین فلسفی برخی از مفاهیم مورد نیاز علم الاجتماع، مانند واقعیت، تغییر اجتماعی و... است. @taamollat
📌اندک اندک جمع مستان می رسند🏃‍♂🏃 🔹با گذشت دو هفته از آغاز به کار حلقه های علمی به لطف خدا این حلقه مورد توجه و اقبال اهل علم و دغدغه مندان تفکر انقلاب اسلامی قرار گرفته است. دوستان و علاقمندانی بصورت حضوری و مجازی برای شرکت در جلسات یا تشکیل حلقه های جدید ابراز تمایل کردند. انشالله و با عنایت امام عصر (عج) از این هفته دو حلقه ی مطالعاتی جدید، به مجموع حلقات علمی مدرسه ی حکمت سلمان اضافه می شود. 🔸اول: حلقه ی فلسفه ی تاریخ چنانکه قبلاً هم متذکر شده ایم، فلسفه ی تاریخ و رویکرد استاد شهید به تاریخ، بی شک یکی از قطعات پازل استاد شهید خواهد بود؛ بطوریکه امیدواریم پژوهش های حلقه ی «فلسفه ی دین»، در نقطه ای با مباحث فلسفه ی تاریخ پیوند بخورد. اداره ی این حلقه به عهده ی یکی از دانشوران ارجمند و دانش آموختگان حوزه و دانشگاه خواهد بود که بعداً به تفصیل معرفی خواهد گردید. 🔸🔸دوم: حلقه ی اقتصاد اسلامی بدون شک تحلیل مسائل اجتماعی، بدون اطلاع از اقتصاد و تاثیرات آن بر پدیده های اجتماعی امکانپذیر نیست. ولی شناخت تاثیر اقتصاد بر جامعه، خود متوقف بر اشراف حداقل کلی بر دانش پیچیده ی اقتصاد است. در اولین جلسه ی ، یکی از دانشوران حوزوی و دانشگاهی که در رشته اقتصاد مشغول به تحصیل است، کلیات دانش اقتصاد و برخی از مفاهیم اولیه ی آن را شرح خواهد داد. 🕰جزییات زمان جلسات در روزهای بعد اطلاع رسانی خواهد شد. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌 در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش پانزدهم) 🔹هستی شناسی جامعه ۴ 🔻تبیین صدرایی از هستی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش شانزدهم) 🔹تغییرات اجتماعی۱ 🔻تغییر اجتماعی مسئله ایست که همپای اندیشه ی اجتماعی وجود داشته و محل بحث بوده. گویی بشر اولیه نیز حس می کرده که این اجتماعات انسانی، هر چه که هست، مدام در حال تغییر یافتن و تبدل است. تغییر ساختارهای اجتماعی ساده ترین صورت تغییر اجتماعی بود که توجه همه را جلب می کرد. عموم مردم نیز وقتی حال را با گذشته مقایسه می کنند، گویی این تفاوت و تغییر را با گوشت و پوست خود حس می کنند. اما در همین حال نیز همان اذعان دارند که در تغییر اجتماعی، چیزی بیش از تغییر ساختار ها در حال وقوع است که همه آن را درک می کنند، اما دقیقا نمی دانند چیست. این، مسئله ی اول در باب تغییرات اجتماعی است. (چیستی تغییر اجتماعی) مسئله ی مهم دیگر، منطق حاکم بر تغییرات اجتماعی است. در این مرحله سوال این است که تغییرات اجتماعی از چه الگویی پیروی می کند و بر این اساس، آیا الگوی واحدی بر همه ی تغییرات اجتماعی حاکم است؟ و آیا از طریق این الگو می توان حوادث آینده را پیش بینی نمود؟ با تمرکز بر تغییرات اجتماعی، آنگاه این پرسش رخ می نماید که آیا اصلا امر ثابتی هم در حیات اجتماعی وجود دارد یا نه؟ تعمق در این مسئله بر اساس مبانی فلسفی و هستی شناسی، برخی را به این نتیجه رسانده که اساسا هیچ امر ثابتی در عالم وجود ندارد و هستی یکسره در حال تغییر و شدن است و «هر آنچه سخت است، دود می شود و به هوا میرود.» در نقطه ی مقابل، تنها جنبه های ثابت جامعه، مورد توجه برخی جامعه شناسان قرار گرفته و گویی اصلا تغییرات اجتماعی را ملاحظه نکرده اند. رویکرد تلفیقی در این باب (یعنی توجه همزمان به ثوابت و تغییرات) نیز کار را چندان آسان نمی کند، چون در اینصورت با سوالی بغرنج تر و پیچیده تر مواجه می شویم و آن کیفیت رابطه س امور ثابت و متغیر در امور اجتماعی است. واهالی حکمت میدانند که مسئله «ربط ثابت به متغیر» یکی از معماهای هستی شناسی فصل حرکت در فلسفه است. روزنه ای به حل مسئله مسئله ی تغییرات اجتماعی، چه بخواهیم و چه نخواهیم، از نگاه های هستی شناختی فلسفی متاثر است؛ چه آنکه جامعه شناسان انتقادی، آن را در دامن «فلسفه ی علمی» خود، و جامعه شناسان اثبات گرا در دامن هستی شناختی خاص خود و جامعه شناسان مسلمان، در بستر فلسفه ی اسلامی، آن را تفسیر و تحلیل کرده اند. در این فضا، مجال مرور همه دیدگاه ها نیست، از اینرو تنها به مرور دیدگاه فیلسوف اجتماعی بزرگ، استاد شهید مطهری، آن هم در بستر حکمت اسلامی می پردازیم. @taamollat
تأملات اجتماعی
...📌در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و یکم) 🔹فلسفه دین۳ 🔻بخش سوم: نسخ و خاتمیت
📌 در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و دوم) 🔹فلسفه دین ۴: نسخ و خاتمیت 🔻 علل ختم نبوت تشریعی: قبلا گفته بودیم که علامه مطهری در باب علل ختم نبوت تشریعی کلام دیگری دارند که مطالب جدیدی در باب جامعه و تاریخ از ان اصطیاد می شود. اکنون وقت شرح ان است. خلاصه کلام استاد شهید ان است که رسالت نبوت تشریعی، اموختن چیزهایی به بشر بود که خود بتنهایی قادر به کشف انها نبود(و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون) با این حال ظرفیت بشر در ساحت دنیایی برای دانستن و عمل کردن محدود است. (و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا) کلام استاد شهید انست که بر اثر رشد و تکامل فرهنگی و تاریخی، بشریت از نبوت تبلیغی بی نیاز شد و بواسطه اطلاع از هر انچه که نیاز داشت و می توانست از طریق وحی بداند، از نبوت تشریعی مستغنی گردید. به عبارت دیگر بشر بوسیله ی نبوت های تشریعی گذشته، هر انچه را که قابلیت داشت دریافت کرد و از این جهت باب نبوت تشریعی بسته شد. 🔻استاد شهید در باب ادامه ی حیات بشر مبتنی بر نظام وحی و نبوت دو نکته ی مهم دارند: اول: انکه در دوران ختمیه علم و عقل در امتداد حیات ایمانی نقش محوری دارند. به عبارت دیگر علم و عقل و وحی هم راستا و هم جهت با هم در پی کشف واقعیات عالمند و هر کدام کشف بخشی از وقایع را بر عهده دارند. علم عهده دار کشف طبیعت، عقل عهده دار کشف حقایق غیر مادی و قوانین و وحی نیز عهده دار بیان خطوط کلی شناخت هستی و همچنین شناساندن حقایق ماورای عالم ماده است. از این جهت گسترش علم و عقلانیت نه تنها خطری برای دین نیست، بلکه مؤید و کمک کار دین هستند. رحمه الله علیه، رحمه واسعه دوم: آنکه علوم وحیانی ناظر به نیازهای فطری و پایدار بشر است، اما پاسخ به نیازهای عصری و موقتی بر عهده ی علم و عقل است. علم و عقل طی فرایندی که اجتهاد نامیده می شود، با رجوع به اصول معارف وحیانی، پاسخ مسائل نوپدید را پیدا می کنند. در نتیجه اصلا جای طرح این شبهه نیست که «اگر گزاره های دینی ثابت و دائمی است، پس دین با تغییرات اجتماعی همراه نیست و در گذر زمان باید کنار گذاشته شود. ». چون دین با به رسمیت شناختن علم و عقل، راه را برای امتداد دین در عرصه ی حیات بشر هموار کرده است. 🔻نتایج: از نوع نگاه استاد شهید به کارکرد نبوت، نکاتی در باب حیات اجتماعی استفاده می شود: ▪️اول آنکه مدار حرکت و تکامل اجتماعی بر مدار علم و معرفت است. و این منظومه ی معرفتی است که هم اصل حرکت و هم جهت آن را آشکار می کند. میل به حقیقت جویی که در نهاد بشر گذاشته شده، توسط وحی راهنمایی و تعیین جهت و توسط عقل و علم حرکت داده می شود. ▪️وحی و علم و عقل، هر سه با هم از لوازم تکامل اجتماعی اند و بدون آنها تکامل حقیقی رخ نمی دهد. @taamollat
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و سوم) 🔹فلسفه ی دین۴: 🔻دین و تحولات تاریخی آخرین بخش مباحث فلسفه دین مبتنی بر دیدگاه های تاریخی به موضوع «دین و تحولات تاریخی» اختصاص دارد. کلمات استاد شهید در این زمینه به روشنی در تقابل با دیدگاه فلسفه ی دین مارکسیسم قرار دارد. استاد شهید در مقاله ای با همین نام که در کتاب پانزده گفتار به چاپ رسیده، سه مسئله را از مسائل اصلی و عمومی همه ی جوامع معرفی می کند: ۱. تکامل زندگی اجتماعی انسان ۲. اصل نقل و انتقال فرهنگ و تمدن بر این اساس هیچ فرهنگی در عالم از صفر شروع نکرده، بلکه فرهنگ ها با هم داد و ستد دارند و از این طریق با هم رشد می کنند و بالا می آیند. ۳. اصل تنازع و تقابل استاد شهید با بیان این سه اصل بعنوان اصول مشترک میان همه جوامع تلاش می کند تا نقش دین را در این میانه بیان کند. یا توجه به مجموع آثار ایشان به نظر می رسد که دین دو نقش عمده در زندگی بشر بازی کرده است: اول: پاسخ به نیاز فطری بشر به شناخت عوالم پنهان هستی و پاسخگویی به پرسش های چندهزارساله و بی جواب مانده دین این نقش را از طریق ایجاد یک نظام معرفتی شامل وحی و عقل و وجدان و تجربه بانجام رسانده است. دوم: اتوجه دادن بشر به دو مقوله ی حق و باطل و ارتقا سطح تنازعات بشر از مدار منافع و شهوانی به مدار حقوق و باطل. از همین رو دین در تاریخ بشر به نحو روشنی اقدام به راهبری اجتماعی و رشد دادن بشر نموده است. اگر چه این بحث در آثار استاد شهید بصورت مستقل مطرح شده، اما ذیل بحث از «نیروهای پیش برنده ی تاریخ» که در مباحث فلسفه ی تاریخ به آن پرداخته اند نیز قابل طرح است. بر این اساس، بر خلاف روایت های مارکسیستی که تضاد منافع را موتور حرکت اجتماع می دانند، دین ضمن به رسمیت شناختن تضادهای طبقاتی عامل وجدان و حق و باطل را عامل مهمتری در وقوع تضادهای اجتماعی قلمداد می کند: «به طور کلی این اصل از نظر قرآن مورد قبول است. این را می‌گویم برای اینکه قرآن یک مطلب دیگری را گفته است که برای بعضی سبب اشتباه شده و ابتدا این اشتباه‏ در نویسندگان عرب ‏زبان پیدا شد که در کتاب‌های خودشان نوشتند قرآن اصل تضاد طبقاتی را به عنوان اصیل‌‏ترین اصل‌ها در زندگی بشر می‏‌پذیرد. تضاد طبقاتی یعنی تضاد براساس منافع. اصلاً فکر تضاد طبقاتی معنایش این است: او در طبقه برخوردار و مرفّه و قهراً استثمارگر زندگی می‌کند که منافع را به خودش اختصاص داده است و دیگری در طبقه محروم و قهراً استثمار شده زندگی می‌کند. موقع طبقاتی او یک نوع تفکر را اقتضا می‌کند و موقع طبقاتی این، نوع دیگر را. او می‌خواهد حق خودش را از این پس بگیرد و این می‌خواهد حق او را به وی ندهد. شک ندارد تضاد طبقاتی خودش یک حقیقتی است در عالم، خودش در دنیا جنگ ایجاد می‌کند و مسئله‌ احقاق حق، یعنی جنگ برای استیفای حقوق از دست رفته، اصلی است که اسلام کاملاً آن را به رسمیت می‌شناسد. لایحِبُّ اللهُ الْجَهْرَ بِالسّوءِ مِنَ الْقَوْلِ الّا مَنْ ظُلِمَ‏؛ اما قرآن هرگز تمام تضادها را محدود و منحصر به تضادهای طبقاتی نمی‌کند یعنی تحلیل تاریخی قرآن از جوامع بشری بر این اساس نیست که هرچه جنگ و کشمکش و تنازع در دنیا بوده ریشه طبقاتی داشته است. ... ولی با همه اینها قرآن این مطلب را قبول ندارد که همه جنگها و تنازع‌ها و تضادها ریشه طبقاتی دارد. هم به ریشه‏‌های طبقاتی اشاره می‌کند و آن را قبول می‌کند و هم به ریشه‏‌های وجدانی و ایمانی و مافوق طبقاتی؛ و اسلام در تعلیم و تربیت خودش تکیه‌‏اش بیشتر روی این دومی است. آنجا که تضاد، طبقاتی باشد از نظر اسلام ارزشی ندارد؛ ارزشش آن وقت است که مافوق طبقاتی باشد، یعنی به خاطر حق و حقیقت باشد نه به خاطر وضع خاص و منافع خاص خودم؛ مثل [تضاد] علی علیه السلام [با دشمنانش.] علی آنجایی که دیگری حقش را- ولو یک ریال- غصب می‌کرد، تا آن دم آخر دست از احقاق حق خودش برنمی‌داشت:...» (پانزده گفتار، ص۲۷۸-۲۸۰) @taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و سوم) 🔹فلسفه ی دین۴: 🔻دین و تحولات تاریخی
📌 در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و چهارم) 🔹فلسفه ی دین ۴: 🔻دین و تحولات اجتماعی یکی از شاخه های مهم بحث فلسفه ی دین استاد شهید، رابطه ی دین و تحولات اجتماعی است. آنچه در اینجا ذکر می شود محصول مرور تمام آثار استاد شهید نیست و ممکن است با فحص بیشتر، نکات بیشتری بدان افزود. فی الجمله به نظر می رسد که استاد شهید در مسائل روانی و اجتماعی انسان قایل به دو نقش عمده برای دین هستند؛ از همین جهت دین را باید یکی از عوامل عمده در ساخت اجتماعات انسانی تلقی نمود: اول: آرامش روانی از راه ارائه ی تقریری معقول و منتظم از انسان و عالم هستی (خدا در اندیشه ی انسان) دین با در نظر گرفتن تمام لایه های وجود، هرم هستی را ترسیم کرده و جایگاه انسان بااراده و شاعر و عاقل را در این پهنه ترسیم کرده. اولین اثر ارایه ی چنین تصویری هویت سازی برای انسان و دور کردن او از بحران شناخت خویشتن است. که اگر چنین شناختی نباشد و انسان به هویت مشخصی برای خود نرسد، هیچ معرفت دیگری او را آرام نخواهد کرد. ریشه ی بحران های مدرن و پست مدرن، همین از بین بردن هویت برامده از دین و رها کردن انسان در برهوت حیرت و آوارگی است. دوم: صدور شریعت و قانون متناسب با تکامل حیات انسانی حیات انسان بدون قانون و شریعت امکان بقا ندارد. انسان بواسطه ی قدرت اراده و عقل و همچنین نیازهای متنوع به طبیعت و سایر انسانها، نیازمند چارچوبی برای رفتار با خود، دیگران و طبیعت است. گستردگی و تنوع روابط، فرصت و امکان ایجاد چنین نظام قانونی را از او سلب کرده و بجای آن خداوند متعال بعنوان خالق و رب هستی، خود عهده دار تشریع قانون گردیده است. کلمات استاد شهید در باب قوانین دینی و نحوه ی همگام سازی آن با تحولات اجتماعی، از مباحث مهم و پردامنه ای است که استاد شهید در کتاب اسلام و نیازهای زمان بدان پرداخته اند و ما قدری از آن را در یادداشت های ابتدایی این سلسله یادداشت (ذیل مدخل اجتهاد) مطرح کردیم. توسعه و تنقیح بیشتر این بحث را به مجالی دیگر موکول می کنیم. @taamollat
📌ادیان آسمانی در مسیر تمدن نوین اسلامی این تصویر مربوط است به اولین جلسه ی شورای راهبری ادیان، وابسته به مرکز مدیریت حوزه ی علمیه استان تهران. نقطه ی آغاز شکل گیری این شورا اهانت به قرآن کریم بود و کثرت مشابهت ها و علایق منجر به تداوم جلسات و گفت و گوها گردید. و ظرفیت های جدیدی برای کار و فعالیت اجتماعی پدیدار شد که از هدف اولیه بسیار جلوتر بود. یکی از اشکالات و انتقادات رهبران ادیان به ما این بود که علی رغم آزادی و احترامی که در ایران از آن برخوردارند، اما عمده ی مواجهات با آنان دارای رویکرد سیاسی بوده و بدنه ی علمی حوزه های علمیه کمتر به سراغ آنان رفته است. گفت و گوهایی علمی انجام شده، این امید را در دلها زنده کرد که بتوان با استفاده از ظرفیت مشترک ادیان، گفت و گوهای علمی جدی ای را سامان داده و قدم های مهمی در راه نظام سازی و جامعه سازی و تمدن سازی برداشت. تمدن اسلامی محدود به مسلمانان نیست و بطور قطع همراه کردن و متحد نمودن مردم جهان علیه تفکر مادی و الحادی یکی از لوازم حتمی این مسیر است. دین و الهیات بعنوان امور فطری در نهاد بشر یکی از بهترین زمینه های اتحاد و همدلی در عرصه ی جهانی است. زمینه فکری اصلی این جلسات نظام اندیشه متفکران مسلمان خصوصا امام ره، آیت الله خامنه ای و شهید مطهری در حوزه ی تاریخ و اجتماع است. امید است که به عنایت امام عصر ارواحنا فداه، این جلسات به همدلی بیشتر در جامعه ی خودمان و همچنین سطح بین المللی منجر گردد. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌 در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و نهم) 🔹روش شناسی⬅️ نقش تاریخ در تحلیل اجتماع
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش سی ام) 🔹روش شناسی⬅️ نقش تاریخ در تحلیل اجتماعی شهید مطهری ره ۲ ▪️بخش دوم: دیدگاه شهید مطهری در باب دانش تاریخ (گونه ها، اعتبار و کاربرد) 🔻شهید مطهری دانش های تاریخی را بر سه گونه می داند: ۱. تاریخ نقلی ۲. تاریخ علمی ۳. فلسفه تاریخ از نگاه ایشان «تاریخ نقلی، علم به وقایع و حوادث و اوضاع و احوال انسانها در گذشته» است. علم تاریخ در این معنی، اولًا جزئی یعنی علم به یک سلسله امور شخصی و فردی است نه علم به کلیات و یک سلسله قواعد و ضوابط و روابط، ثانیاً یک علم «نقلی» است نه عقلی، ثالثاً علم به «بودن» ها است نه علم به «شدن» ها، رابعاً به‏ گذشته تعلق دارد نه به حاضر. ما این نوع تاریخ را «تاریخ نقلی» اصطلاح می‌کنیم. استاد مطهری، جامعه و تاریخ‏، ۶۷,۶۸ ۲. تاریخ علمی که عبارتست از علم به قواعد و سنن حاکم بر زندگیهای گذشته. تاریخ نقلی بعنوان مبادی و مقدمات این علم است و محقق تاریخ تلاش می کند تا از رهگذر تحلیل تاریخ نقلی طبیعت حوادث تاریخی و روابط علی آنها را کشف کند «تا به یک سلسله قواعد و ضوابط عمومی و قابل تعمیم به همه موارد مشابه حال و گذشته دست یابد.» استاد مطهری، جامعه و تاریخ‏، ۶۸ یافته های تاریخ علمی منحصر به گذشته نیست و قابلیت تعمیم به آینده را نیز داراست. «از این جهت تاریخ را بسیار سودمند می گرداند و آن را بصورت یکی از منابع معرفت(شناخت) انسانی در می آورد و او را بر آینده اش مسلط می نماید.» ص۶۸ سپس ادامه می دهد: «تاریخ علمی مانند تاریخ نقلی به گذشته تعلق دارد نه به حال، و علم به «بودنها» است نه علم به «شدنها»؛ اما برخلاف تاریخ نقلی، کلی است نه جزئی، و عقلی است نه نقلی محض.» (همان،۶۹) ۳. فلسفه تاریخ «فلسفه تاریخ؛ یعنی علم به تحولات و تطورات جامعه‌ها از مرحله‏ای به مرحله دیگر و قوانین حاکم بر این تطورات و تحولات؛ به عبارت دیگر علم به «شدن» جامعه‌ها نه «بودن» آنها.» جامعه و تاریخ‏، ۶۹ آنچه که استاد شهید در تعریف فلسفه ی تاریخ بیان می کنند، تقریبا با آنچه که در تعریف «جامعه شناسی تاریخی» می گویند برابر است. چنانکه برخی جامعه شناسی تاریخی را نیز علم به روندهای توسعه و تکامل اجتماعات بشری معنا کرده اند. 🔻درباره ی مطالب استاد شهید، دو نکته قابل توجه است: ۱. مبانی فلسفی تحلیل تاریخی: فلسفه های بودن یا فلسفه های شدن ۲. رابطه تاریخ و جامعه در ادامه به هر یک از این نکات خواهیم پرداخت. (جمعه، ۳شهریور۰۲) @taamollat
تأملات اجتماعی
📌 در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و نهم) 🔹روش شناسی⬅️ نقش تاریخ در تحلیل اجتماع
🔗 کجای جاده ایم؟ 🤔 🔹بخش پنجم و آخرین بخش «روش شناسی تاریخی» ، مقایسه ی دیدگاه شهید مطهری با دیدگاه های مدرن بود. عمده دیدگاه های مدرن در باب تاریخ متعلق به کسانی است چون: هگل، نیچه، فوکو، ویکو و در نهایت دیلتای و وبر. این دسته هم آثارشان گسترده است و هم به غایت پیچیده و دیریاب. علاوه بر اینکه نوعا ورود و خروج یکسانی به تاریخ نداشته اند و هر یک از زاویه ای وارد تاریخ شده و آن را تحلیل کرده‌ است. از اینجهت جمع بندی نظرات آنان کار آسانی نیست و حتما نیازمند مطالعه ی وسیع و مباحثه است که در شرایط کنونی اشتغال به هر دو مرا از مسیر اصلی باز می دارد. و امیدوارم در نسخه بعدی این یادداشت ها بتوانم به نحو عمیق‌تری به این مسائل هم ورود نمایم. از اینجهت این بخش را فعلا فروگذار کرده و به سراغ بخش پایانی و جذابترین بخش نظریه ی اجتماعی فیلسوف انقلاب اسلامی می روم که عبارت باشد از «لوازم نظری برای تحلیل جامعه ی کنونی ایران» و به همین مناسبت مروری خواهم داشتن بر سایر مدل های تحلیلی جامعه ی ایران. چنانکه بارها ذکر شده، هنوز هم «تبیین اندیشه ی متفکران انقلاب اسلامی» را مهمترین بار بر زمین مانده ی جبهه فکری انقلاب اسلامی می دانیم و این سلسله یادداشت ها قدم های کوچکی است برای این هدف بزرگ، بتوفیق الهی و دعای امام عصر صلوات الله علیه @taamollat