eitaa logo
تأملات اجتماعی
172 دنبال‌کننده
267 عکس
86 ویدیو
7 فایل
محمدرضا کرباسچی دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی قم کارشناس ارشد فلسفه ی علوم اجتماعی @mrkarbs
مشاهده در ایتا
دانلود
تأملات اجتماعی
📌 در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و چهارم) 🔹فلسفه ی دین ۴: 🔻دین و تحولات اج
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و پنجم) 🔹روش شناسی اندیشه اجتماعی شهید مطهری 🔻کلیات: روش شناسی آن قضایا و انگاره های کلی است که اندیشه ی یک متفکر بر آن استوار است. به عبارت دیگر روش شناسی، سرچشمه های اصلی اندیشه ی یک متفکر را بازمی نماید. فیلسوف متاله، استاد حمید پارسانیا در مقاله ای به نام نظریه و فرهنگ که بسیار مورد استناد خود ایشان است، رشته ای از عوامل اثرگذار بر شکل گیری نظریه را شرح می دهند. ایشان در بخش اول عوامل اثرگذار بر نظریات به ابعاد منطقی و معرفتی نظریات (شامل اصول موضوعه، مصادرات و پیش فرض ها) که در سه دسته ی مبانی هستی شناختی، مبانی معرفت شناختی و مبانی انسان شناختی قابل شناسایی است. ایشان در بخش دوم به بررسی ابعاد وجودی اجتماعی نظریه (شامل ابعاد منطقی، زمینه های وجودی معرفتی و زمینه های وجودی غیر معرفتی -بمانند عوامل اقتصادی، سیاسی، نظامی، ایدئولوژیک و...- می پردازد. همه ی این عوامل و بیش از آن درباره ی همه ی متفکران اجتماعی قابل مطالعه است. با توجه به زمینه های فکری استاد پارسانیا -که در آثار دیگرشان قابل مشاهده است- و همچنین تصریحات ایشان در همین مقاله، به نظر می رسد که هدف ایشان نشان دادن وابستگی نظریات اجتماعی غرب به زمینه های خاص آن و در نتیجه ایجاد زمینه و مشروعیت بخشی به نظریات برخاسته از فرهنگ اسلامی است. تطبیق این مدل تحلیل - که آن را «روش شناسی بنیادین» خوانده اند- ، بر اندیشه ی استاد مطهری و ... کاری سترگ و نیازمند تلاش پیوسته و مستمر گروهی از دانشوران است، با اینحال در یادداشت های بعدی تلاش می شود تا عناصر اصلی دخیل در روش شناسی استاد شهید باز نمایانده شده و زمینه را برای تحقیقات بعدی فراهم کند. والله هو الموفق و المعین @taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و پنجم) 🔹روش شناسی اندیشه اجتماعی شهید مطهری
📌در جست و جوی اندیشه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و ششم) 🔹روش شناسی اندیشه ی اجتماعی شهید مطهری ⬅️ معرفت شناسی (قسمت۱) 🔻جذاب ترین و در عین حال پرمناقشه ترین بخش اندیشه ی اجتماعی استاد شهید، همین بخش معرفت شناسی اندیشه ی ایشان است. شناخت موضع معرفت شناسی اجتماعی استاد شهید تنها در سایه ی تبار شناسی علمی ایشان میسر است. استاد. شهید بمانند استاد خود یعنی حضرت امام ره در بستری فلسفی و عقلی به عالم و آدم می نگرد. نگاه او به فلسفه نه نگاهی صرفا روش شناختی، بلکه عنایت او به فلسفه بیشتر ناظر به موضوع آن یعنی «واقعیت» است. واقعیت گمشده ی همه ی فیلسوفان و متفکران طول تاریخ بوده است و همین گمشده که موضوع اصلی فلسفه بوده، در تطورات تاریخی مجددا گم شده و از دست رفته و فلسفه به گرد موضوعات دیگر و یا حتی بدون موضوع گردیده و به «روش فکر» تقلیل یافته است. استاد شهید بمانند سایر متفکران سلسله ی حکمت و اجتهاد، به موضوع اصلی فلسفه یعنی «واقعیت» پایبند می ماند و این واقعیت را در هر سطحی از وجود با ابزار خاص آن جست و جو می کند. نظر به باور متفکران مسلمان به چند لایه بودن هستی و انحصار روش شناخت برخی لایه ها به روش عقلی و فلسفی، استاد شهید بدایت مباحث اجتماعی خود را -که به هستی شناسی جامعه اختصاص دارد- با روش فلسفی آغاز می کند. این روش که به مذاق روشنفکران و پوزیتیویست های وطنی خوش نیامده ازدیرباز مورد عنایت فیلسوفان اجتماعی چون فارابی و خواجه نصیر بوده است و آنان نیز مقدمات دانش اجتماعی خود را با همین روش سامان داده اند. 🔻نگاه حکمای مسلمان به فلسفه و تاثیر آن در مباحث جامعه شناختی معارف فلسفی، بخشی از معارف فطری و موضوع آن نیز امری فطری است و نسبت دادن تفکر فلسفی به عصر و مصر خاص خطایی نابخشودنی است. اندیشه ی فلسفی یعنی توجه به واقعیت و ذات پدیده ها و یافتن مشترکات و متمایزات آنها تا رسیدن به اجناس عالی و جنس الاجناس، فرایندی است که بشر از ابتدای حیات خود بصورت فطری طی کرده و شواهد انبوه تاریخی بر آن گواه است و از همین رو این نگرش یکی از زمینه ی های رسیدن به توحید بوده است. (شرحی از فطری بودن تفکر فلسفی در کتاب «علی ع و فلسفه ی الهی» تالیف مرحوم علامه طباطبایی ره، قابل مشاهده است.) این، حاق تفکر فلسفی است که همواره همراه بشر بوده و به خطا رفتن عده ای در شناخت واقعیت و روش ان، و یا تغییر مسمای آن، در اصل تفکر فلسفی برخاسته از فطرت آدمی خللی وارد نمی کند. موضوع اصلی فلسفه «واقعیت‌» و هدف آن شناخت یقینی واقعیت و ابزار آن نیز برهان است. از اینرو استاد شهید، این ابزار مهم و فطری را بدرستی در یکی از گلوگاه های حیات بشر، یعنی جامعه و تاریخ به کار می گیرد که شرح مختصری از آن در مباحث هستی شناسی گذشت. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی اندیشه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و ششم) 🔹روش شناسی اندیشه ی اجتماعی شهید مطهری
📌بعدالتحریر 🔹دیدگاه مخالفان بکارگیری فلسفه در علوم اجتماعی با اینحال برخی از اندیشمندان علوم انسانی با تاثیر پذیری از جریانات علمی رایج در دنیا، به نفی متافیزیک و فلسفه روی آورده و مدعیات آن را مهمل و بدون پشتوانه خوانده و در طریق کشف واقع، صرفا بر مشاهده و تجربه تکیه کرده اند. انکار آنان نسبت به متافیزیک تمام لایه های معرفت و شناخت در همه ی حوزه ها را در بر می گیرد. از انجمله آقای سروش در نوشتاری که در اوین یادنامه ی شهادت استاد شهید به چاپ رسیده، صرفا بخاطر بکارگیری قواعد و روش فلسفی، حملات تندی را روانه ی استاد شهید می کند. غیر از سروش امثال او که از خاستگاه اثبات گرایی به علوم اجتماعی می تازند، باورمندان روش های تفسیری نیز به طریقی دیگر بکارگیری فلسفه در معرفت های انسانی را نفی می کنند. آنان با اتکا بر تاریخ و فرهنگ و انگیزه های روانی بعنوان بسترهای رفتار اجتماعی انسانها به نوعی نسبیت در فهم رفتارهای اجتماعی دچار می شوند که با نتایج فکر فلسفی از اساس متفاوت است. این نکته نیز گفتنی است که اثبات گرایان نیز با نفی مبانی متافیزیکی تلاش بسیار کردند تا عمومیت و شمول قضایای علمی را به طریقی دیگر ثابت کنند، اما آن تلاش ها به جایی نرسید و اثبات گرایان نیز به همان چاهی فروافتادند که تفسیر گرایان به آن درافتاده بودند؛ یعنی نسبیت و عدم امکان شناخت یقینی واقعیت. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی اندیشه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و ششم) 🔹روش شناسی اندیشه ی اجتماعی شهید مطهری
📌در جست و جوی اندیشه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و هفتم) 🔹روش شناسی⬅️ سرفصل های نگاه انسان شناسی ........ (در مرحله ی تحقیق و نگارش)
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی اندیشه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و هفتم) 🔹روش شناسی⬅️ سرفصل های نگاه انسان شنا
📌در جست و جوی اندیشه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و هشتم) 🔹روش شناسی⬅️ سرفصل های نگاه هستی شناسی ........ (در مرحله ی تحقیق و نگارش)
امروز باتفاق عده ای از دوستان معاونت سیاسی اجتماعی حوزه تهران، رفته بودیم آتشکده زرتشتیان تهران، در کنار مجمر آتشی که بیش از چند سده بود که روشن است. از مفاهیم مشترک میان ادیان صحبت شد. من قبلا تجربه ی گفت و گو با مسیحیان را داشتم. فضا میان متدینین به ادیان خیلی بهم نزدیک است، تا حدی که می توانم بگویم اختلاف اساسی میان ادیان نیست. یکی از مفاهیم مشترک میان ما در گفت و گوی امروز، مفهوم وجدان یا فطرت بود، دیدگاه ها درباره ی فطرت و امور فطری خیلی خیلی بهم نزدیک بود. همین مسئله ی «فطرت» زمینه ی بسیار خوبی برای وحدت و انسجام در سطح بین المللی است. قرار است این جلسات ادامه پیدا کند. درباره «وحدت و انسجام اجتماعی» و «حرکت تاریخ» با محوریت فطرت و ادیان الهی، بیشتر خواهم نوشت، انشالله @taamollat
📌ادیان آسمانی در مسیر تمدن نوین اسلامی این تصویر مربوط است به اولین جلسه ی شورای راهبری ادیان، وابسته به مرکز مدیریت حوزه ی علمیه استان تهران. نقطه ی آغاز شکل گیری این شورا اهانت به قرآن کریم بود و کثرت مشابهت ها و علایق منجر به تداوم جلسات و گفت و گوها گردید. و ظرفیت های جدیدی برای کار و فعالیت اجتماعی پدیدار شد که از هدف اولیه بسیار جلوتر بود. یکی از اشکالات و انتقادات رهبران ادیان به ما این بود که علی رغم آزادی و احترامی که در ایران از آن برخوردارند، اما عمده ی مواجهات با آنان دارای رویکرد سیاسی بوده و بدنه ی علمی حوزه های علمیه کمتر به سراغ آنان رفته است. گفت و گوهایی علمی انجام شده، این امید را در دلها زنده کرد که بتوان با استفاده از ظرفیت مشترک ادیان، گفت و گوهای علمی جدی ای را سامان داده و قدم های مهمی در راه نظام سازی و جامعه سازی و تمدن سازی برداشت. تمدن اسلامی محدود به مسلمانان نیست و بطور قطع همراه کردن و متحد نمودن مردم جهان علیه تفکر مادی و الحادی یکی از لوازم حتمی این مسیر است. دین و الهیات بعنوان امور فطری در نهاد بشر یکی از بهترین زمینه های اتحاد و همدلی در عرصه ی جهانی است. زمینه فکری اصلی این جلسات نظام اندیشه متفکران مسلمان خصوصا امام ره، آیت الله خامنه ای و شهید مطهری در حوزه ی تاریخ و اجتماع است. امید است که به عنایت امام عصر ارواحنا فداه، این جلسات به همدلی بیشتر در جامعه ی خودمان و همچنین سطح بین المللی منجر گردد. @taamollat
📌سخنرانی حدود پنجاه سال پیش حضرت آیت‌الله خامنه ای پیرامون اربعین حسینی ع 🔹می‌دانید یکی از علائم ایمان زیارت اربعین است؟ بنده نمی‌دانم این روایت چقدر صحیح است، اصراری هم ندارم که بگویم معنای این روایت همین است که من گمان کرده‌ام، واقعش هم این است که احتمال می‌دهم معنایش یکی از شقوق و احتمالات دیگری باشد که در این زمینه بیان می‌شود؛ امّا اگر این احتمال هم که من می‌گویم باشد، مؤیّد فراوانی دارد؛ «زیارة الاربعین». 🔸شیعه یک جمع متفرقی بود. یک جامعه‌ای بود که در یک جا، در یک مکان زندگی نمی‌کردند. در مدینه بودند، در کوفه بودند، در بصره بودند، در اهواز بودند، در قم بودند، در خراسان بودند، اطراف و اکناف بلاد. اما یک روح در این کالبد متفرق و در این اجزا متشتت در جریان بود. 🔹مثل دانه‌های تسبیح یک رشته و یک نخ همه این‌ها را به هم وصل می‌کرد. چه بود آن رشته؟ رشته اطاعت و فرمانبری از مرکزیت تشیع، از رهبری عالی تشیع یعنی امام. همه این رشته‌ها به آنجا متصل می‌شد. قلبی بود که به همه اعضا فرمان می‌داد. و به این ترتیب تشیع یک سازمان و یک تشکیلاتی بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند اما بودند کسانی که از حال همه با خبر بودند. اطاعت و فرمانبری آنها به حساب بود، فریاد زدنشان از روی دستور بود، سکوتشان بر طبق نقشه بود. 🔸همه چیزشان با حساب بود. فقط یک عیبی کار آنها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر می‌دیدند. اهل یک شهر، شیعیان یک منطقه البته یکدیگر را می‌دیدند. اما یک کنگره جهانی لازم بود برای شیعیان روزگار ائمه (ع). 🔹این کنگره جهانی را معین کردند. وقتش را هم معین کردند. گفتند در این موعد معین در آن کنگره هر کس بتواند شرکت کند. آن موعد روز اربعین است و جای شرکت، سرزمین کربلا است. چون روح شیعه روح کربلایی است‌، روح عاشورایی است. در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است. شیعه هر جا که هست دنباله‌روی عاشورای حسین است. این هم که می‌بینی همه جا این تپش‌هایی که در شیعه مشهود شده‌، از آن مرقدِ پاک ناشی شده. این شعله‌هایی بوده که از آن روح مقدس و پاک و از آن تربت عالی مقدار سرکشیده. به جان‌ها و روح‌ها رسیده. انسان‌ها را به گلوله‌های داغی تبدیل کرده و آنها را به قلب دشمن فرو برده. 🔸بنابراین مسئله اربعین یک مسئله مهمی است‌، اربعین یعنی میعاد شیعیان در یک کنگره بین‌المللی و جهانی برای سرزمینی که خودش خاطره‌انگیز است آن سرزمین‌. سرزمین خاطره‌ها است‌، خاطره‌های باشکوه‌، خاطره‌های عزیز، سرزمین شهدا، مزار کشته‌شدگان راه خدا، اینجا جمع بشوند تشیع‌، پیروان تشیع و دست برادری و پیمان وفاداری هر چه بیشتر بدهند. 🔹اگر امروز هم بتوانند شیعیان آن سرزمین پاک و مقدس را یک چنین میعادی قرار بدهند. البته بسیار کار بجا و جالبی خواهد بود و همین دنباله‌گیری از راهی است که از ائمه هدی (ع) به ما ارائه دادند. 📚 سخنرانی در مسجد امام حسن مجتبی (ع) / مشهد ۲۴ اسفند ۱۳۵۲ @taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی اندیشه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و هشتم) 🔹روش شناسی⬅️ سرفصل های نگاه هستی شناس
📌 در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و نهم) 🔹روش شناسی⬅️ نقش تاریخ در تحلیل اجتماعی شهید مطهری ره ۱ ▪️سرفصل ها ۱. طرح بحث: مناقشات پیرامون بکارگیری تاریخ در تحلیل اجتماعی ۲. دیدگاه شهید مطهری ره در باب دانش تاریخ (گونه های معرفت تاریخی، اعتبار سنجی و کاربرد آنها) ۳. کاربردهای تاریخ در تحلیل اجتماعی از نگاه شهید مطهری ۴. حل تعارض فلسفه و تاریخ در تحلیل اجتماعی ۵. نگاه تاریخی و اجتماعی شهید مطهری، در تقابل با رویکردهای مدرن 🔹🔹🔹 🔻بخش اول: مناقشات پیرامون بکارگیری تاریخ در تحلیل اجتماعی بکارگیری تاریخ در تحلیل اجتماعی، بمانند بکارگیری فلسفه، همواره محل مناقشه و اختلاف بوده است. اشکال اصلی در بکارگیری تاریخ در علوم اجتماعی آن است که تاریخ علاوه بر آنکه عینیت را از دسترس ما دور کرده و ما را در دام کلاف سر در گم پیشفرض ها می اندازد، با نوعی کثرت گرایی، راه را بر ارائه ی تحلیل های عام سد می کند. به عبارت دیگر بکارگیری تاریخ در علوم اجتماعی مساوی است با پذیرش تکثر بی پایان در اجتماع انسانی که همین مسئله راه را بر کشف قواعد عام و در نتیجه امکان پیش بینی حوادث سد می کند. نتیجه ی همه ی اینها، بروز نسبیت در تحلیل های اجتماعی است. و چنانکه فکر فلسفی،همه چیز را یک کاسه کرده و تحت قواعد عام در آورده و راه را بر درک تنوع ها در محیط اجتماع می بندد، روش تاریخی نیز راه را بر درک «قواعد عام» و « امور مشترک میان جوامع» سد می کند. ▪️حل این تعارض بمانند حل تعارضات فقهی و اصولی نیست که با دست کشیدن از اطلاقات و عمومات و تسامح و.... تعارض پایان یابد، مسئله کاملا عقلی است و تعارض نیز با همان ابزار باید پایان یابد. در نوشته های سپس تر روش تحلیل استاد شهید مطهری را بازگو خواهیم کرد. والله هو الموفق و المعین @taamollat
تأملات اجتماعی
📌 در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و نهم) 🔹روش شناسی⬅️ نقش تاریخ در تحلیل اجتماع
📌بعدالتحریر 🔹همیشه سر کلاسها به برادرانم توصیه می کنم که در هر رشته ای که هستند تاریخ عمومی، تاریخ علم و فلسفه ی علم را جزو مطالعاتشان قرار دهند. حرف های زیادی در این حوزه ها وجود دارد و مناقشات زیادی برپاست که اگر اطلاع نداشته باشیم، پایه های معارف اسلامی ما را تهدید می کند. خود دانش تاریخ یکی از دانش های مهم در فرهنگ اسلامی است - که به جهت تاثیر عظیمی که در سایر حوزه های معرفتی دارد- باید برای اعتبار بخشی و رفع اشکالات آن تلاش مضاعف نمود. غیر از کتاب «تاریخ چیست», نوشته ی «ای،اچ،کار» که مورد استناد استاد شهید بوده، این کتاب را نیز خدمت دوستان معرفی می کنم که رشته ای از مسائل جدید در باب اعتبار گزاره های تاریخی را تصویر کرده است. روزی به استاد بزرگوار سیدمهدی موسوی گفتم قوت علمی شما چه در فلسفه و چه در روش شناسی و.... ناشی از قوت معلومات و تحلیل های تاریخی شماست؛ انکار فرمودند. تا اینکه در جلسه ای، وقتی برای اثبات مسئله ای در فلسفه ی فقه، بخش عمده ی جلسه را تاریخ فرمودند، همانجا مچ مبارکشان را گرفتم؛ آنجا بود که سپر بینداخت. القصه؛ تاریخ و مسائل آن را از جهت تاثیری که در تحلیل های اجتماعی مان دارد، باید جدی تر بگیریم.(۰۲/۶/۱) @taamollat
تأملات اجتماعی
📌 در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و نهم) 🔹روش شناسی⬅️ نقش تاریخ در تحلیل اجتماع
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش سی ام) 🔹روش شناسی⬅️ نقش تاریخ در تحلیل اجتماعی شهید مطهری ره ۲ ▪️بخش دوم: دیدگاه شهید مطهری در باب دانش تاریخ (گونه ها، اعتبار و کاربرد) 🔻شهید مطهری دانش های تاریخی را بر سه گونه می داند: ۱. تاریخ نقلی ۲. تاریخ علمی ۳. فلسفه تاریخ از نگاه ایشان «تاریخ نقلی، علم به وقایع و حوادث و اوضاع و احوال انسانها در گذشته» است. علم تاریخ در این معنی، اولًا جزئی یعنی علم به یک سلسله امور شخصی و فردی است نه علم به کلیات و یک سلسله قواعد و ضوابط و روابط، ثانیاً یک علم «نقلی» است نه عقلی، ثالثاً علم به «بودن» ها است نه علم به «شدن» ها، رابعاً به‏ گذشته تعلق دارد نه به حاضر. ما این نوع تاریخ را «تاریخ نقلی» اصطلاح می‌کنیم. استاد مطهری، جامعه و تاریخ‏، ۶۷,۶۸ ۲. تاریخ علمی که عبارتست از علم به قواعد و سنن حاکم بر زندگیهای گذشته. تاریخ نقلی بعنوان مبادی و مقدمات این علم است و محقق تاریخ تلاش می کند تا از رهگذر تحلیل تاریخ نقلی طبیعت حوادث تاریخی و روابط علی آنها را کشف کند «تا به یک سلسله قواعد و ضوابط عمومی و قابل تعمیم به همه موارد مشابه حال و گذشته دست یابد.» استاد مطهری، جامعه و تاریخ‏، ۶۸ یافته های تاریخ علمی منحصر به گذشته نیست و قابلیت تعمیم به آینده را نیز داراست. «از این جهت تاریخ را بسیار سودمند می گرداند و آن را بصورت یکی از منابع معرفت(شناخت) انسانی در می آورد و او را بر آینده اش مسلط می نماید.» ص۶۸ سپس ادامه می دهد: «تاریخ علمی مانند تاریخ نقلی به گذشته تعلق دارد نه به حال، و علم به «بودنها» است نه علم به «شدنها»؛ اما برخلاف تاریخ نقلی، کلی است نه جزئی، و عقلی است نه نقلی محض.» (همان،۶۹) ۳. فلسفه تاریخ «فلسفه تاریخ؛ یعنی علم به تحولات و تطورات جامعه‌ها از مرحله‏ای به مرحله دیگر و قوانین حاکم بر این تطورات و تحولات؛ به عبارت دیگر علم به «شدن» جامعه‌ها نه «بودن» آنها.» جامعه و تاریخ‏، ۶۹ آنچه که استاد شهید در تعریف فلسفه ی تاریخ بیان می کنند، تقریبا با آنچه که در تعریف «جامعه شناسی تاریخی» می گویند برابر است. چنانکه برخی جامعه شناسی تاریخی را نیز علم به روندهای توسعه و تکامل اجتماعات بشری معنا کرده اند. 🔻درباره ی مطالب استاد شهید، دو نکته قابل توجه است: ۱. مبانی فلسفی تحلیل تاریخی: فلسفه های بودن یا فلسفه های شدن ۲. رابطه تاریخ و جامعه در ادامه به هر یک از این نکات خواهیم پرداخت. (جمعه، ۳شهریور۰۲) @taamollat
📌 ارتباط و پیوستگی شهید مطهری و شهید صدر
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش سی ام) 🔹روش شناسی⬅️ نقش تاریخ در تحلیل اجتماعی شهی
📌بعدالتحریر۱: مبانی فلسفی تحلیل تاریخی (فلسفه های بودن یا فلسفه های شدن) ▪️به روایت استاد شهید، برخی گمان کرده اند اگر تاریخ علمی را بپذیرند «حرکت و شدن» در جامعه را نادیده گرفته اند. «زیرا بودن سکون است و شدن حرکت. از اینرو باید یکی را انتخاب کرد. و حتی فراتر رفته و اینطور گمان کرده اند که: « به طور کلی شناخت ما و تصویر ما از جهان- و از جامعه به عنوان جزئی از جهان- یا تصویری از اموری ایستا و ساکن است و یا تصویری از اموری پویا و متحرک. اگر جهان یا جامعه ایستا و ساکن است پس «بودن» دارد و «شدن» ندارد، و اگر پویا و متحرک است «شدن» دارد و «بودن» ندارد؛ از این رو می‌بینیم مهمترین تقسیمی که در زمینه مکاتب فلسفی صورت می‌گیرد این است که می‌گویند سیستمهای فلسفی به دو گروه اصلی تقسیم می‌شوند: فلسفه‌های «بودن» و فلسفه‌های «شدن». فلسفه‌های «بودن» فلسفه‌هایی است که بودن و نبودن را غیرقابل جمع و تناقض را محال فرض میکرده‌اند. چنین فرض می‌کرده‌اند که اگر بودن هستْ نبودن نیست، و اگر نبودن هست بودن نیست. پس، از ایندو یکی را باید انتخاب کرد، و چون بالضروره بودن هست و جهان و جامعه هیچ اندر هیچ نیست، پس بر جهان «سکون» و ایستایی حاکم است. اما فلسفه‌های «شدن» فلسفه‌هایی است که بودن و نبودن را در آنِ واحد قابل جمع می‌دانسته‏‌اند که همان حرکت است.» (جامعه و تاریخ‏، ص۷۰) استاد شهید این نگاه به هستی را ناشی از ناآگاهی از مسائل فلسفی هستی شناختی (مسائل وجود) و بالاخص مسئله ی عمیق اصالت وجود و یک سلسله مسائل دیگر می داند. ▪️جامعه و تاریخ و فلسفه های بودن و شدن استاد شهید پس از نقد کوتاهی بر این اندیشه در مغرب زمین به تطبیق آن بر مسائل جامعه و تاریخ می‌پردازند: «آنچه در اینجا طرح شده مبنی بر این است که جامعه مانند هر موجود زنده دیگر دو نوع قوانین دارد: یک نوع قوانینی که در محدوده نوعیت هر نوع بر آن حکمفرماست و یک نوع قوانینی که به تحول و تطور انواع و تبدلشان به یکدیگر مربوط می‌شود. ما نوع اول را قوانین «بودن» و نوع دوم را قوانین «شدن» اصطلاح می‌کنیم. جامعه نیز به حکم اینکه یک موجود زنده است، دو گونه قوانین دارد: قوانین زیستی و قوانین تکاملی. آنچه به علل پیدایش تمدنها و علل انحطاط آنها و شرایط حیات اجتماعی و قوانین کلی حاکم بر همه جامعه‌ها و همه اطوار و تحولات مربوط می‌شود ما آنها را قوانین «بودن» جامعه‌ها اصطلاح می‌کنیم، و آنچه به علل ارتقاء جامعه‌ها از دوره‌ای به دوره‌ای و از نظامی به نظامی مربوط می‌شود ما آنها را قوانین‏«شدن» جامعه‌ها اصطلاح می‌کنیم. (همان،۷۱,۷۲) ▪️با این حساب برای تحلیل تغییر و تکامل اجتماعی، به سیستم فلسفی جدیدی نیاز نیست و این مقوله ها در همین نظام فلسفی موجود قابل تحلیل است. درباره ی این دو سیستم فلسفی و تاثیر آنها در تحلیل اجتماعی، بعداً بیشتر خواهیم گفت. (۴شهریور۰۲) @taamollat
🏴 بدون شرح عکس از حسن قائدی 🇮🇷کانالهای نشریه عبرتهای عاشورا🇮🇷 🌍 eitaa.com/ebratha_ir  ایتا 🌍 splus.ir/ebratha.org  سروش
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش سی ام) 🔹روش شناسی⬅️ نقش تاریخ در تحلیل اجتماعی شهی
📌 در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش سی و یکم) 🔹روش شناسی⬅️ نقش تاریخ در تحلیل اجتماعی ۳ ▪️بخش سوم: کاربردهای تاریخ در تحلیل اجتماعی ۱ با توجه به اینکه استاد شهید معارف تاریخی را بر سه گونه می دانند و جایگاه و کاربرد هر یک را نیز جدای از دیگری، کاربرد هر یک از گونه های تاریخ در تحلیل اجتماعی را نیز در همین روال می توان پی جویی کرد. ایشان تاریخ نقلی را به جهت جزیی بودن دارای اعتبار کمتری می داند، با اینحال تلاش می کند تا با یافتن قواعد کلی و همچنین سیر و جهت حوادث تاریخی، همان گزاره های جزیی را در تحلیل های اجتماعی بکار گیرد. 🔻نمونه های از کاربرد تاریخ در تحلیل اجتماعی شهید مطهری استاد مطهری در جمله ای از آثار خود از تاریخ بهره گرفته و آن تحلیل های تاریخی را مبنای تبیین اجتماعی خود قرار داده است. تحلیل سیره و سنت رسول خدا و امیرالمومنین ع، بررسی اوضاع امت اسلامی، ریشه یابی جریانات فکری (علل گرایش به مادیگری)، پیوندهای اجتماعی و فرهنگی در طول تاریخ (خدمات متقابل اسلام و ایران). بخشی از حوزه هایی است که استاد شهید در آن ها از اطلاعات تاریخی بهره گرفته است. اما با توجه به اینکه تاریخ نقلی جزیی و..... بوده و یافته های آن نیز قابل تسری به مواضع دیگر نیست، حوزه های تاریخ علمی و فلسفه ی تاریخ را باید قلمروهای اصلی مورد عنایت استاد شهید تلقی نمود. علامه ی شهید، فارغ از آنجا که رسماً به سراغ قواعد کلی اجتماعات (تاریخ علمی) و یا سیر تطورات تاریخی (فلسفه ی تاریخ) می رود، برای بهره گیری و استفاده از تاریخ نقلی تلاش می کند تا به سیری مشخص و معنا دار در وقوع حوادث تاریخی دست یابد. بهترین نمونه های این نوع استفاده از تاریخ، در کتاب سیری در سیره ی نبوی و همچنین خدمات متقابل اسلام و ایران قابل مشاهده است. استاد شهید بنابر تصریح خود در فصل اول کتاب سیری در سیره ی نبوی، نه به دنبال رفتارهای جزیی رسول خدا بلکه به دنبال سیره و سنت رسول خداست که در تمام مدت عمر شریفشان جریان داشته است. آنگاه از این سیره ی مستمره نتایجی کلامی حاصل می کند که موضوع فصل دوم همان کتاب (منطق عملی ثابت) است. بدین نحو استاد شهید تاریخ نقلی را نیز -به قدر مقدور- از زمان و مکان خلع کرده و امور دیگری را از آن نتیجه می گیرد. ▪️استاد شهید نمونه ی دیگر از این مواجهه با تاریخ را درباره ی رفتار شناسی خوارج و در کتاب جاذبه و دافعه ی علی ع بکار گرفته که در جای خود بسیار خواندنی و قابل توجه است. 🔹نمونه ی دیگر مواجهه ی ایشان با تاریخ نقلی کتاب ارزنده و ماندگار خدمات متقابل ا اسلام و ایران است. در آنجا نیز استاد شهید تلاش می کند تا با نشان دادن پیوستگی حرکت علمی در ایران پس از اسلام، رشد و شکوفایی و تکامل هر دو را آشکار کند. بعنوان نمونه استاد شهید در این کتاب تنها به ظهور یک یا چند فیلسوف یا فقیه در تاریخ ایران اشاره نمی کند، بلکه تلاش می کند اولا پیوستگی و اتصال جریان علمی در جهان اسلام و همچنین ناظر بودن فعالیت های علمی ایرانیان به تعالیم اسلام را در طول تاریخ بازنمایی کند. گفتنی ها درباره ی روش کار استاد شهید در این کتاب بسیار است، اما همین قدر بس که این کتاب هم از جهت محتوا و هم روش قطعا یکی از آثار تکرار نشدنی آن یگانه ی دوران است. رحمة الله عليه، رحمة واسعه @taamollat
📌صدر اسلام و زایش سرمایه داری معرفی کتاب صدر اسلام و زایش سرمایه داری تز بسیار بدیعی را مطرح می کند. سرمایه داری برای اولین بار در عربستان ظهور کرد، نه در شهرهای ایتالیایی اواخر قرون وسطی که معمولاً فرض می شود. اسلام اولیه سهم اساسی اما عمدتا ناشناخته ای در تاریخ اندیشه اقتصادی داشت: اسلام تنها دینی است که توسط یک کارآفرین پایه گذاری شده است. حضرت محمد (ص) که از سلسله ای نخبه متشکل از رهبران مذهبی، مدنی و تجاری تبار بود، پیش از تأسیس اسلام تاجر موفقی بود. به این ترتیب، دین جدید در مورد تجارت، حمایت از مصرف کننده، اخلاق تجاری و مالکیت حرف های زیادی برای گفتن داشت. همانطور که اسلام به سرعت در سراسر منطقه گسترش یافت، آموزه های اقتصادی اسلام اولیه نیز گسترش یافت، که در نهایت به اروپا راه یافت. اسلام اولیه و تولد سرمایه‌داری نشان می‌دهد که چگونه نهادها و شیوه‌های تجاری اسلامی در ونیز و جنوا پذیرفته و اقتباس شدند. این نوآوری های مالی شامل اختراع شرکت، تکنیک های مدیریت کسب و کار، محاسبات تجاری و اصلاحات پولی است. مؤسسات اسلامی دیگری نیز در اروپا جذب شده بودند: مؤسسات خیریه، وقف و مؤسسات آموزش عالی، مدارس، الگوهایی برای قدیمی ترین دانشکده های آکسفورد و کمبریج بودند. به این ترتیب به حق می توان گفت که این جنبه های اساسی اندیشه سرمایه داری همگی دارای پیشینه های اسلامی هستند.
او همچنین تاکید بر اهمیت تجارت در اسلام را یکی از وجوه اصلی دانسته و متذکر می‌شود: یک نکته مهمی که کتاب به آن اشاره می‌کند این است که پیامبر اسلام پیش از آنکه در ۴۰ سالگی به پیامبری مبعوث شوند یک تاجر سرشناس و با تجربه بودند و تجارت می‌کردند که ما این بخش مهم از زندگی ایشان را نادیده می‌گیریم و حتی امروز می‌بینیم برخی اوقات در بین علمای دینی و سایر اقشار نگاه منفی نسبت به تجارت وجود دارد. نویسنده با اشاره به همین موضوع تاکید می‌کند که تجارت باعث تیزهوشی و شناخت نیازهای جامعه می‌شود و منافع زیادی برای همه جوامع دارد. کتاب روایت می‌کند که پیش از بعثت شغل اصلی پیامبر اسلام تجارت بود و در مدینه هم که جامعه اسلامی را تشکیل می‌دهد در مدیریت خود به جنبه‌های اقتصادی توجه داشته و برنامه‌های خود را با درنظر داشتن این موضوع پیش می‌برده است. نویسنده مثال می‌زند که پیامبر اسلام برای تشویق مردم به شرکت در جنگ به غیر از اجر معنوی آن، اعلام می کردند اگر در جنگ پیروز شوید و هنگام تقسیم غنایم به هر سرباز پیاده یک واحد غنیمت تعلق می‌گیرد ولی اگر اسب داشته باشد و سواره باشد سه واحد غنیمت دریافت می‌کند تا مردم تشویق به شرکت با اسب در جنگ شوند و لشکر اسلام تقویت شود و مجهزتر بجنگد. خیرخواهان ادامه داد: از این نمونه‌ها بگیرید تا موارد دیگر از جمله اینکه حضرت محمد(ص) به هیچ وجه موافق کنترل قیمت و اعلام دستوری قیمت در بازار مسلمان توسط حکومت نبود و و حدیث معروفی را هم در کتاب می‌آورد که «قیمت‌ها در دستان خداست» یعنی هنگامی که مردم از ایشان درخواستند بر اجناس قیمت بگذارد فرمودند من و دولت نمی‌توانیم قیمت تعیین کنیم و اساسا اینکه ما به فروشنده بگوییم باید کالای خود را با فلان قیمت بفروشی اقدام ضد تولیدی است. https://www.ibna.ir/fa/shortint/268967/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%88%DB%8C-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4-%DB%8C%DA%A9-%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C
خاندوزی: اثر کوهلر به قدری از شواهد تاریخی در حوزه اقتصاد اسلام سرشار است که می‌توان ادعا کرد در نیم قرن اخیر، به تعداد انگشتان یک دست مولفان ایرانی توانسته‌اند کتاب‌هایی دراین سطح تالیف کنند. به همین سبب می‌توان از کتاب کوهلر به‌عنوان یک منبع جانبی بسیار مفید برای درس نظام اقتصادی صدر اسلام، در دوره کارشناسی رشته اقتصاد، استفاده کرد. https://atna.atu.ac.ir/fa/news/275158/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%AA-%DA%A9%D9%88%D9%87%D9%84%D8%B1-%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AA%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86-%D9%86%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%B5%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AA%D8%A7%D8%AE%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
👆دو مطلب بالا دیدگاه دو تن از اهل فضل است درباره ی آن کتاب، و فیه اولا: 👇
تأملات اجتماعی
📌صدر اسلام و زایش سرمایه داری معرفی کتاب صدر اسلام و زایش سرمایه داری تز بسیار بدیعی را مطرح می کن
📌 تاریخ در خدمت فهم بهتر پدیده ها 🔹این که یک متفکری برای یافته های خودش عقبه ای علمی ، آنهم در فضای خودش، دست و پا کند هیچ چیز عجیبی نیست و شایع است، اما اینکه مثلاً عقبه ی سرمایه داری را که اساسا ریشه در زندگی مادی دارد به اسلام وصل کنند حقیقتا نوبر است. در اینجا به ما می گوید که آنچه که مبنای سرمایه داری در جهان غرب بود، اومانیسم و توجه به عالم ماده و انباشت سرمایه بود (چنانکه معنای کاپیتال نیز جز این نیست) ، در حالیکه کار و تجارت و جمع سرمایه در اسلام از همان اول هم اصالت نداشت و ابزاری بود برای رفع موانع رشد فطرت و ایمان جامعه که اتفاقا با ابزار کنترلی متعددی (از قبیل تشریعات واجب و مستحب، مانند خمس و زکات و صدقه و قرض الحسنه و....) حد زده می شد. اتفاقا روایاتی داریم که نهایت مال و دارایی انسان مومن را مشخص کرده و مومنین را از انباشت بیش از آن باز می دارد. پس چنانکه می بینیم، آنچه در جهان اسلام و سنت پیامبر «سرمایه داری» تصور شده از بیخ و بن با کاپیتالیسم در تضاد است. این نشان دهنده ی آنست که تاریخ لبه ی باریک و تیزی دارد و اگر کلیت شرایط تاریخی بدرستی فهم نشود، تحلیل اجتماعی سر از جاهای دیگر در می آورد. این مطلب از آن جهت خطرناک است که ممکن است برخی ذهن ها را به سمت این همانی نظام اقتصادی اسلام و کاپیتالیسم ببرد، چنانکه در دوره ای برخی ذهن ها را به وادی این همانی اسلام و سوسیالیسم کشانید. نظام اقتصادی اسلام که به مدد تاریخ جایگاه خود را می یابد، اساسا چیز دیگری غیر از سرمایه داری ایست که اینان فهم کرده اند. (۹شهریور۰۲) @taamollat
📚 ❖ چند روز پیش اولین جلد از مجموعه آثار فلسفی درس خارج حاج آقای منتشر شد، این مجموعه با توجه به اینکه محوریت فهم فلسفی رو خود نظام فکری علامه طباطبایی قرارداده تفاوت آرا و اختلافات فلسفی شاگردان علامه - آیت الله جوادی و آیت الله مصباح یزدی و... - رو هم تبیین کرده. به نظر برای اندیشمندان فلسفه اسلامی که به صورت تخصصی در حال تحصیل هستند میتونه کمک کار باشه. در ادامه فهرست مطالب کتاب رو در کانال قرار میدم. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef