eitaa logo
تأملات اجتماعی
169 دنبال‌کننده
271 عکس
87 ویدیو
7 فایل
محمدرضا کرباسچی دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی قم کارشناس ارشد فلسفه ی علوم اجتماعی @mrkarbs
مشاهده در ایتا
دانلود
📌غفلت از فرهنگ ، دمیدن در آتش تضاد (حجاب، فرهنگ و ارشاد) 🔸 اساس یک جامعه را فرهنگ آن جامعه می‌سازد، و "فرهنگ" ارزشها و هنجارهای رسوخ یافته در لایه‌های شخصیتی و هویتی افراد جامعه است. 🔹هر تغییر اجتماعی و کنترل رفتاری لاجرم می‌بایست مبتنی بر لایه‌های شخصیتی و هویتی افراد جامعه باشد و الا نتیجه معکوس خواهد داشت و به ضد خودش مبدل می‌شود. 🔸 تلقی غیر واقع بینانه، خیالی و آرمانی از فرهنگ و هویت یک ملت، موجب برنامه‌‌ریزی و سیاستگذاری غیر دقیق و پرمخاطره می‌شود و راه را بر هرگونه اقدام معقول و نتیجه‌بخش می‌بندد. بنابراین مردم‌شناسی فرهنگي و اطلاع دقیق از گرایشها و کنش‌های افراد جامعه در شرایط و موقعیت‌های مختلف "شرط ماتقدم" برنامه‌ریزی، سیاستگذاری و مدیریت اجتماعی است. 🔹 برنامه‌‌ریزی و سیاستگذاری در مقوله و اجتماعی، از این قاعده مستثنی نیست و در شرایط حاضر نیازمند مردم‌شناسی فرهنگي و شناخت روحیات، گرایش‌های مردم و پیش بینی واکنش‌های اجتماعی است. 🔸 "انسان ایرانی" انسانی پیچیده با خلقیات خاص و متنوع در موقعیت‌های اجتماعی است. نوع افراد ایرانی انسانهایی هستند که برپایه احساسات به حقايق و وقایع می‌نگرند و بر همان پایه تصمیم‌گیری می‌کنند و رفتارهای خود را سامان می‌دهند. این ویژگی در همه اقشار جامعه و همه طیف‌های اجتماعی اعم از مذهبی و غیر مذهبی، تحصیل‌کرده و غیر‌تحصیل‌کرده، و ... جاری و ساری است. 🔸 احساسی بودن ذاتا یک نکته منفی یا مثبت نیست بلکه یک اقتضا و یک ظرفیت است که هم در جهت صحیح امکان مدیریت دارد و هم در جهت منفی و انحراف. 🔹 "انسان احساسی" انسانی است که به ظواهر پدیدها توجه دارد و براساس ظواهر قضاوت می‌کند و به سرعت حکم صادر می‌کند. از این رو بر مشاهدات و شنیده‌ها اعتماد دارد و کمتر به ابعاد پنهان و لایه‌های عمیق وقایع و پدیده‌ها توجه می‌کند. به همین جهت یک قطعه فیلم کوتاه و یا یک خبر و شایعه می‌تواند چنین جامعه‌ای را تحت‌الشعاع قرار دهد و احساس هم‌دردی و یا احساس تنفر و کینه را در جامعه بگستراند و برخی از افراد را به نفی ساختارها و تخریب زیرساخت‌ها تحریک و وادار می‌کند. حتی زیاد اتفاق می‌افتد که افرادی به اقداماتی دست بزنند که در تضاد و تقابل با اعتقادات و باورهای آنهاست و اصلا به لوازم اقدامات خود توجه ندارند. 🔸 انسان احساسی، سازنده‌ی جامعه‌ی احساسی است. جامعه ای که نظم اجتماعی آن نه برپایه قانون و نظام حقوقی و منافع ملی بلکه بر روابط انسانی و نظام ارتباطی و منافع شخصی و قومی استوار است. لذا جامعه احساسی خواستگاه تغییرات و نوسانات سریع اجتماعی است که البته هم می‌تواند در جهت مثبت و تعالی قرار گیرد و با با وحدت و همبستگی برآمده از اعتماد عمومی، اتفاقات معجزه‌سان را رقم زند و هم می‌تواند در جهت انحراف و ارتجاع به کار گرفته شود و به گسترش اختلافات و تضادهای اجتماعی منتهی شود. 🔹 مدیریت و کنترل اجتماعی در چنین جامعه‌ای قبل از آنکه ناشی از اقتدار و تحکّم باشد مبتنی بر تبیین و اقناع فرهنگي و تمرکز بر زیباسازی و جلوه‌پردازی‌های هنری و تبلیغی است. در این صورت اقتدار و تحکّم ثمربخش خواهد بود و با اقبال عمومی مواجه خواهد شد و الا هرچقدر هم این اقتدار و تحکّم عادلانه و به مصلحت واقعی افراد جامعه باشد با مخالفت روبرو خواهد شد و حتی بسیاری از مذهبی‌ها و وفاداران نظام هم نمی‌توانند همراهی کنند. ✍ سیدمهدی موسوی https://eitaa.com/hekmat121
📌 تجربیات عینی در عرصه جهاد تبیین 🔹 در این چند روز که بحث دوباره داغ شده و گروه ها عموما مشغول مناقشات پیرامون آن است، مهمترین چیزی که به چشمم آمد، آنست که عموم متدینین و بچه های انقلاب نه اینکه حرف منطقی و قابل دفاع ندارند، اما به جهت عدم رعایت فنون مناظره و اقناع، خیلی زود عرصه را به رقیب واگذار کرده و نا امید و خسته از بحث های کشدار بی حاصل به نقطه ی اول باز می گردند. رعایت نکاتی چند شاید کمک کار بچه های انقلاب باشد؛ و الله العالم 1. اول آنکه در چنین مواجهاتی شرط اول سعه صدر و به رسمیت شناختن مخاطب است. کسی که از کوره در برود، سریع جواب بدهد و تند، دلیلش منطقی باشد یا نباشد عرصه را باخته است. 2. تقریبا برای همه فعالان عرصه ی جهاد تبیین روشن است که پیام اسلام و انقلاب به گوش عمده ای از مردم نرسیده. اگر این پیام به نحو منطقی و آرام به قلب مخاطب وارد شود گریزی از پذیرش آن نخواهد یافت. 3. یکی از اشکالات عمده در مناظرات آنست که برخی دوستان انقلابی مشکلات را توجیه یا فرافکنی می کنند. این روش هیچ مقبول نیست و تنها ابهام مسئله را بیشتر و راه حل آن را دورتر می کند. مشکلات موجود را باید منصفانه پذیرفت و منطقی تحلیل کرد و راه حل ارائه کرد. 4. جلب اعتماد مخالفان و وادار کردن آنان به شنیدن -فقط شنیدن- و فکر کردن روی حرف های ما امری زمان بر است. به مخالفانمان باید فرصت فکر کردن بدهیم و انتظار نداشته باشیم یک شبه با ما همراه شوند. تا حد امکان باید در گروه ها ماند، در موقعیت های مناسب فضا را تلطیف و بستر را برای گفت و گوی منطقی فراهم نمود. 5. در مناظرات از اهمیت دادن و وارد شدن به بحث های حاشیه ای و فرعی باید اجتناب کرد. بحث های فرعی تنها ذهن ها را منحرف و خسته و از نتیجه هم دور تر می کند. اگر هم بحثی ارزش گفت و گو دارد باید در موقعیتی دیگر بدان پرداخت. نظم و ترتیب ذهنی، در اقناع مخاطبان بسیار اهمیت دارد. والله هو الموفق و المعین. @taamollat
📌 آسیب های تحلیل اجتماعی (بخش اول) 🔹این یک واقعیت است که عموم تحلیل های اجتماعی که ما درباره ی جامعه خودمان داریم دچار اسیب های جدی است؛ از همین رو بسیاری از مسائل اجتماعی ما سال به سال پیچیده تر و نهایتا با حالت جامعه را در گیر خود می کند. مسئله ی را هم اگر بدرستی تحلیل و تبیین نکنیم (معنای تحلیل و تبیین را بعدا خواهم پرداخت)، نه تنها حل نخواهد شد بلکه به مسائل دیگر هم سرایت خواهد کرد. در این چند یادداشت، شماری از آسیب هایی که فکر می کنم بر تحلیل ما از مسائل اثرگذار بوده عرض می کنم. ✅فقدان نظریه ی اجتماعی الف: اولین و مهمترین آسیب تحلیل های اجتماعی ما فقدان ی_اجتماعی است. منظور از نظریه چهارچوبی هستی شناختی، انسان شناختی و جامعه شناختی برای تحلیل است. بدون داشتن این چهارچوب، مسائل را هر روز یک جور تحلیل می کنیم و از آنها نتایج متضاد می گیریم و کنش های اصلاحی مان هم یکدیگر را دفع می کند. نمونه های چنین رفتارهای متناقض -که مستقیما ناشی از فقدان نظریه اجتماعی است- در طول این سالها فراوان است. مثلا در حالیکه نهاد دین در جامعه بسوی حجاب فرا می خواند، رسانه ها حجاب را در ذهن توده ها کاملا ضد ارزش یا امری معمولی جا می زنند. ب: اینها که گفتم بدان معنا نیست که هیچ نظریه ی اجتماعی بر نهاد های ما حاکم نیست؛ اتفاقا نظریات پوزیتیویستی و مارکسیستی و فمینیستی بصورت کاملا باز و آزاد در جامعه ی ما حضور دارد، اما پس از این سالها ما هنوز نتوانسته ایم اندیشه متفکران انقلاب اسلامی مانند امام، شهید مطهری، علامه طباطبایی و آیت الله خامنه ای را به نظریه تبدیل کرده و به خدمت مسائل اجتماعی در بیاوریم. (ظرفیت های تولید نظریه اجتماعی در اندیشه ی ایشان را در یادداشتی دیگر پی خواهم گرفت) نتیجه ی عدم تولید بموقع نظریه ی اجتماعی انقلاب اسلامی، شده است همین وضعیت آشوب زده ی فکری و عملی ج: بدون شک نطفه ی نظریه ی اجتماعی متناسب با جامعه ی ایران و امت اسلامی، باید در های علمیه بسته شود. چون هیچ نهاد علمی دیگری نه توان آن را دارد و نه صلاحیتش را. علت این امر نیز یک چیز بیش نیست، و آن ابتنای نهاد حوزه بر ریشه های فرهنگ اسلام و ایران است. و این البته منافاتی با بکارگیری و استفاده از سایر نهاد ها ندارد. د: علی رغم حساسیت و ضرورت ورود حوزه ها به عرصه علوم اجتماعی مع الاسف هنوز این امر در گیر و دار خیلی چیزها مانده است که خودش قصه ای طولانی است. ادامه دارد، انشاءالله @taamollat
📌آسیب شناسی تحلیل اجتماعی(بخش دوم) ✅فقدان تبیین علمی 🔹 دومین آسیب تحلیل های اجتماعی، غیر واقعی و یا غیر دقیق بودن آنها است. در فضای تحلیل های اجتماعی، "تحلیل عرفی" یکی از انواع تحلیل است. (که البته دانشمندان نیز از آن بر کنار نیستند) تحلیل عرفی اگرچه خود منبعی ارزشمند برای مطالعات اجتماعی است، اما به جهت آمیختگی عمیق با پیشفرض ها، استنتاجات غیر منطقی، و عدم اتکا به یک پارادایم مشخص فاقد وجاهت علمی است. البته درباره ی تحلیل واقعی نیز بین دانشمندان علوم اجتماعی توافق نظری وجود ندارد و تعریف هر دانشمندی از تحلیل پدیده ها، بستگی تام و تمامی با پارادایم او دارد. ( دکتر محمدتقی ایمان، در کتاب "روش تحقیق در علوم انسانی بخشی از این تفاوت ها را به زیبایی نمایانده است.) اما قدر متیقن از تحلیل پدیده های اجتماعی، آنهاست. به زبان ساده در تحلیل یک پدیده ی اجتماعی باید بطور مشخص تبیین یا علت یابی رخ دهد تا بتوان پدیده ها را مدیریت کرد. اگر علت یا علل وقوع پدیده ای بدرستی شناسایی و سهم هر کدام بدرستی شناخته نشود، حل آن نیز ممکن نخواهد بود. علاوه بر این علل اصلی نیز باید از علل تبعی تفکیک شوند. 🔹🔹تطبیق بر مسئله ی حجاب متاسفانه عدم تحلیل و تبیین دقیق این ناهنجاری در جامعه ی ما یکی از علل عمده ی نافرجام ماندن تلاش هاست. اگر از شرعی و قانونی و هنجار بودن این مسئله بگذریم، رویگردانی از این هنجار ممکن است معلول موارد متعددی باشد که نادیده گرفتن آنها تلاش ما را در حل بحران به شکست می کشاند. برخی از عللی را که می توان به عنوان علت ناهنجاری مسئله ی حجاب فهرست کرد اینها هستند: 🔻شرایط اقتصادی(مثبت یا منفی): به نظر می رسد که بین شرایط اقتصادی (چه مثبت و چه منفی) و مسئله ی حجاب رابطه وجود دارد. هر چند این رابطه ثابت نیست و از متغیرهای دیگر نیز تاثیر می پذیرد. نوعا گفته می شود که فقر اقتصادی موجب رواج بی دینی و از جمله بی حجابی می شود. در حالیکه قشر ثروتمند جامعه هم الزاما دیندار و محجبه نیستند. بهر حال سهم این متغیر در رفتار پوششی باید بدرستی لحاظ شود. 🔻مسائل روانی: ممکن است این ناهنجاری الزاما ریشه ی اعتقادی نداشته باشد، بلکه شخص اساسا قائل به حجاب هم باشد، اما رویکرد تقابلی با حاکمیت و یا جو روانی حاکم او را به این سو کشانده باشد. شاید هم نوعی ماجراجویی جذاب. 🔻مسائل اعتقادی: ممکن است کسی اساسا به حجاب یا اسلام و یا حجاب در عصر کنونی باور نداشته باشد. بر فهرست بالا می توان تاثیر پذیری از رسانه ها، تغییر دوره ای سبک زندگی و تنوع طلبی بی قاعده و بسیاری چیزهای دیگر را افزود. ناهنجاری بی حجابی معلول هر کدام از این علت ها باشد، راه حل ویژه ی خود را می طلبد و نمی توان با یک الگو و نسخه ی واحد همه را در مان کرد. مسئله آنگاه پیچیده تر می شود که در بروز این ناهنجاری ممکن است چند علت با یکدیگر مشترک باشد. در هر حال شناخت و تحلیل دقیق ناهنجاری قدم اول درمان است. @taamollat
📌آسیب شناسی تحلیل احتماعی (بخش سوم) ✅ تحلیل ماهیت فتنه ی اخیر 🔹 در یادداشت قبل از لزوم تبیین پدیده های اجتماعی، بمعنی علت یابی دقیق پدیده های اجتماعی نکاتی عرض و برخی از علل احتمالی بیان شد. نکته ی مهم در تحلیل پدیده های اجتماعی آنست که چنین پدیده هایی لزوما یک علت ندارند؛ بلکه گاهی علتی اصلی در کار است که این علت اصلی سایر علت ها را هم بکار می اندازد. به عبارت دیگر همان علت اصلی و تبعی که در یادداشت پیشین گذشت. چنانکه رهبری در صحبت های اخیر اشاره کردند حوادث اخیر را باید در راستای همان تقابل نظام اسلامی و نظام سلطه ارزیابی کرد (علت اصلی حوادث اخیر)؛ بر این اساس سایر آیتم هایی که ممکن است علت این حوادث تلقی شوند (مانند فوت فلان شخص، یا مسائل اقتصادی، یا گشت ارشاد و... ) را باید تبعی از آن علت اصلی دانست که در راستای عمل کردن آن علت اصلی بکار انداخته شده اند. و الا اینها علت اصلی نیستند و اگر این علت های تبعی هم نبودند باز فتنه از جای دیگری سر می زد. نتیجه آنکه مسئله ای مثل حجاب، اگر در سایر دوران ها خودش مسئله ای اصلی باشد، در شرایط کنونی مسئله ای کاملا سیاسی و امنیتی است و کنشگران فعال آن را نیز نباید صرفا محصول بحران های اقتصادی و اعتقادی دید؛ بلکه ریشه ی ناهنجاری جای دیگر است. اگر چنین تحلیلی با شواهد ثابت شود، طبیعتا راه حل معضله ی حجاب در شرایط کنونی کار فرهنگی نیست، چون اصلا ریشه ی بی حجابی های اخیر فرهنگی و اعتقادی نیست. حال در این میان ممکن است کنشگران از این فرایند پیچیده اطلاع یابند و ممکن است همچنان در تور رسانه ها قرار بگیرند و فکر کنند که به دنبال "زندگی و آزادی" هستند، در حالیکه دارند به جای دیگری برده می شوند. پیچیدگیهای اجتماعی نه به آسانی فهم می شود و نه به راحتی تحلیل. @taamollat
📌 مدیریت فرهنگی با رویکرد امنیتی! 🔹 وقتی پیچیدگی و چند لایگی پدیده های اجتماعی را نمی بینیم؛ 🔹وقتی در مقابل آسیب های اجتماعی دست پاچه می شویم و میخواهیم مسئله را به سرعت حل کنیم؛ 🔹وقتی نگاه بلند مدت نداریم؛ 🔹 وقتی به کار سطحی رضایت می دهیم و از کار و فکر عمیق شانه خالی می کنیم؛ 🔹 وقتی حساب همه چیز را نکرده ایم و فقط یک علت را دیده و سراغ همان می رویم 🔹 وقتی... 🔹وقتی.... ❌ نتیجه آن می شود که در یک مسئله ی کاملا فرهنگی مثل ، رویکرد کاملا اتخاذ می کنیم. 🔻 رویکرد امنیتی شاید برای مدتی مسئله را پنهان کند، اما بیست سال دیگر دوباره بر می گردد و جامعه ای که از تجربیات قبلی نیاموخته دوباره همان اشتباهات را تکرار می کند. نقطه سر خط. این است که بعد سالهای طولانی و تلاشهای انبوه، فرهنگ و اعتقادات سر همان پله ی اول است. والسلام. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌قلمرو برهان در علوم اجتماعی (بخش دوم) ‼️دو مانع عمده در پذیرش راهیابی برهان در علوم اجتماعی 🔹استف
📌قلمرو برهان در علوم اجتماعی (بخش سوم) 🔹روش برهانی در علوم اجتماعی و مسئله ی 🔸 هر چند ما در اینجا بر مباحث فلسفه علوم اجتماعی و روش آن متمرکز هستیم، اما مناقشه راهیابی برهان در علوم اجتماعی خواه ناخواه در کف جامعه و بین کنش‌گران عادی هم در جریان است، گرچه خود از آن بی خبرند! مثلاً آنانی که حجاب را یک مسئله ی شخصی دانسته و آثار واقعی بر آن مترتب نمی دانند و نهایتا آن را مربوط به جامعه ی جاهلی عرب یا ادیان گذشته تلقی می کنند، طبیعتاً مسئله ی حجاب را یک قرارداد اجتماعی و عرفی می دانند که آثار آن هم محدود به همان زمان ها و مکان های گذشته است. طبیعتاً با اندیشه ای که حجاب را اینگونه تفسیر می کند، و از روی منطق و دلیل بیفایده است. اما در مقابل آنانی که حکم حجاب را حکمی واقعی دانسته و برای آن آثار حقیقی -مانند استحکام خانواده و...- قائلند طبیعتاً معتقدند که این آثار دائمی، کلی و ضروری است و چنانکه بی بند و باری در گذشته آثار مخربی داشته، امروز هم همان آثار بر بی حجابی مترتب است. در نتیجه بر لزوم رعایت آن می کنند. معتقد است که بخش قابل توجهی از مسائل علوم اجتماعی است و در نتیجه برای اثبات و تحلیل آن می توان از استدلال، خصوصا مدد گرفت. @taamollat