eitaa logo
تأملات اجتماعی
172 دنبال‌کننده
267 عکس
86 ویدیو
7 فایل
محمدرضا کرباسچی دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی قم کارشناس ارشد فلسفه ی علوم اجتماعی @mrkarbs
مشاهده در ایتا
دانلود
📌از عجیب ترین و مهمترین کلمات استاد شهید در باب اهمیت علم در جامعه سازی۱
📌از عجیب ترین و مهمترین کلمات استاد شهید در باب اهمیت علم در جامعه سازی۲
تأملات اجتماعی
۱۶مرداد امسال، ۲۸امین سالگرد رحلت پدر بزرگوارم مرحوم حاج عباس کرباسچی ره است، مرد گمنامی که بی حاشیه زیست و آرام رفت. کسب و کار برای او پوششی بود برای خیر رسانی و خدمت. نائره ای که در جوانی در مجالس معنوی آسیدعلی آقا در مسجد امین الدوله ی بازار تهران در وجودش روشن شده بود، تا پایان عمر فروزان بود و همان، حرکت دهنده ی او به سوی نوری بالاتر و گرم تر بود. مدتی قبل با یکی از رفقای دوران جوانی او به گفت و گو نشستم و از ریشه های حال خوش معنوی او سوال کردم. ریشه ی آن حال خوش چیزی نبود جز شاگردی و ارتباط با عده ای انسان های وارسته. او در بالای سر خود در مغازه ای که سالها در آن مشغول بود، تصویری از صاحب کار قدیمی اش «حاج محسن معصومی» نصب کرده بود. مرد پاک باخته ای که پدر نه بخاطر کارکردن در چاپخانه اش، بلکه بخاطر تعالیم معنوی اش، خود را به او مدیون می دانست و گاهی از او چیزهایی برایم تعریف می کرد. او در جوانی وارد حلقه ای شده بود که شیخ محمدحسین زاهد سرسلسله ی آن در دوران معاصر بود. جلسات مناجات مرحوم سیدعلی میرهادی -از شاگردان شیخ محمدحسین ره- نسلی را ساخته بود که در صفای معنوی کم مانند بود. این روزها هنوز با برخی از دوستان و هم‌عصران پدرم ارتباط دارم. نمی دانم در آن مجالس چه می گذشته، ولی صفای معنوی و حال خوشی که در این نسل -بواسطه ی حضور در جلسات آسید علی آقا - دیدم در هیچ کس دیگری مشاهده نکردم. ویژگی خاص آسید علی آقا آن بود که علاوه بر ابعاد عرفانی و اخلاقی، در خدمت رسانی و دستگیری از محرومان نیز جلو دار بود. این ویژگی در غالب پامنبری های ایشان مشهود بود و هست. بسیاری از دوستان پدر الان هم که به سن پیری رسیده اند، هنوز به صورت جدی به کارهای خیریه مشغولند. و این نبود جز اثر نفس قدسی مرحوم آسیدعلی اقا، رحمت الله علیه. (درباره ی ایشان و تاثیر اجتماعی وسیع ایشان بر جوانان تهران در دهه ی ۵۰و۶۰ بیشتر خواهم نوشت انشالله) من مدت زیادی در کنار پدر نبودم، اما همان بودن های کوتاه در کنار او -بواسطه ی آن حال و هوای خوش- ، کودکی من را به شیرین تر بخش عمرم تبدیل کرده. رحمت الهی بر او و اساتید و معاشرینش که الگویی از زندگی پاک و شیرین نشان دادند و رفتند. @taamollat
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و سوم) 🔹فلسفه ی دین۴: 🔻دین و تحولات تاریخی آخرین بخش مباحث فلسفه دین مبتنی بر دیدگاه های تاریخی به موضوع «دین و تحولات تاریخی» اختصاص دارد. کلمات استاد شهید در این زمینه به روشنی در تقابل با دیدگاه فلسفه ی دین مارکسیسم قرار دارد. استاد شهید در مقاله ای با همین نام که در کتاب پانزده گفتار به چاپ رسیده، سه مسئله را از مسائل اصلی و عمومی همه ی جوامع معرفی می کند: ۱. تکامل زندگی اجتماعی انسان ۲. اصل نقل و انتقال فرهنگ و تمدن بر این اساس هیچ فرهنگی در عالم از صفر شروع نکرده، بلکه فرهنگ ها با هم داد و ستد دارند و از این طریق با هم رشد می کنند و بالا می آیند. ۳. اصل تنازع و تقابل استاد شهید با بیان این سه اصل بعنوان اصول مشترک میان همه جوامع تلاش می کند تا نقش دین را در این میانه بیان کند. یا توجه به مجموع آثار ایشان به نظر می رسد که دین دو نقش عمده در زندگی بشر بازی کرده است: اول: پاسخ به نیاز فطری بشر به شناخت عوالم پنهان هستی و پاسخگویی به پرسش های چندهزارساله و بی جواب مانده دین این نقش را از طریق ایجاد یک نظام معرفتی شامل وحی و عقل و وجدان و تجربه بانجام رسانده است. دوم: اتوجه دادن بشر به دو مقوله ی حق و باطل و ارتقا سطح تنازعات بشر از مدار منافع و شهوانی به مدار حقوق و باطل. از همین رو دین در تاریخ بشر به نحو روشنی اقدام به راهبری اجتماعی و رشد دادن بشر نموده است. اگر چه این بحث در آثار استاد شهید بصورت مستقل مطرح شده، اما ذیل بحث از «نیروهای پیش برنده ی تاریخ» که در مباحث فلسفه ی تاریخ به آن پرداخته اند نیز قابل طرح است. بر این اساس، بر خلاف روایت های مارکسیستی که تضاد منافع را موتور حرکت اجتماع می دانند، دین ضمن به رسمیت شناختن تضادهای طبقاتی عامل وجدان و حق و باطل را عامل مهمتری در وقوع تضادهای اجتماعی قلمداد می کند: «به طور کلی این اصل از نظر قرآن مورد قبول است. این را می‌گویم برای اینکه قرآن یک مطلب دیگری را گفته است که برای بعضی سبب اشتباه شده و ابتدا این اشتباه‏ در نویسندگان عرب ‏زبان پیدا شد که در کتاب‌های خودشان نوشتند قرآن اصل تضاد طبقاتی را به عنوان اصیل‌‏ترین اصل‌ها در زندگی بشر می‏‌پذیرد. تضاد طبقاتی یعنی تضاد براساس منافع. اصلاً فکر تضاد طبقاتی معنایش این است: او در طبقه برخوردار و مرفّه و قهراً استثمارگر زندگی می‌کند که منافع را به خودش اختصاص داده است و دیگری در طبقه محروم و قهراً استثمار شده زندگی می‌کند. موقع طبقاتی او یک نوع تفکر را اقتضا می‌کند و موقع طبقاتی این، نوع دیگر را. او می‌خواهد حق خودش را از این پس بگیرد و این می‌خواهد حق او را به وی ندهد. شک ندارد تضاد طبقاتی خودش یک حقیقتی است در عالم، خودش در دنیا جنگ ایجاد می‌کند و مسئله‌ احقاق حق، یعنی جنگ برای استیفای حقوق از دست رفته، اصلی است که اسلام کاملاً آن را به رسمیت می‌شناسد. لایحِبُّ اللهُ الْجَهْرَ بِالسّوءِ مِنَ الْقَوْلِ الّا مَنْ ظُلِمَ‏؛ اما قرآن هرگز تمام تضادها را محدود و منحصر به تضادهای طبقاتی نمی‌کند یعنی تحلیل تاریخی قرآن از جوامع بشری بر این اساس نیست که هرچه جنگ و کشمکش و تنازع در دنیا بوده ریشه طبقاتی داشته است. ... ولی با همه اینها قرآن این مطلب را قبول ندارد که همه جنگها و تنازع‌ها و تضادها ریشه طبقاتی دارد. هم به ریشه‏‌های طبقاتی اشاره می‌کند و آن را قبول می‌کند و هم به ریشه‏‌های وجدانی و ایمانی و مافوق طبقاتی؛ و اسلام در تعلیم و تربیت خودش تکیه‌‏اش بیشتر روی این دومی است. آنجا که تضاد، طبقاتی باشد از نظر اسلام ارزشی ندارد؛ ارزشش آن وقت است که مافوق طبقاتی باشد، یعنی به خاطر حق و حقیقت باشد نه به خاطر وضع خاص و منافع خاص خودم؛ مثل [تضاد] علی علیه السلام [با دشمنانش.] علی آنجایی که دیگری حقش را- ولو یک ریال- غصب می‌کرد، تا آن دم آخر دست از احقاق حق خودش برنمی‌داشت:...» (پانزده گفتار، ص۲۷۸-۲۸۰) @taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و سوم) 🔹فلسفه ی دین۴: 🔻دین و تحولات تاریخی
📌 در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و چهارم) 🔹فلسفه ی دین ۴: 🔻دین و تحولات اجتماعی یکی از شاخه های مهم بحث فلسفه ی دین استاد شهید، رابطه ی دین و تحولات اجتماعی است. آنچه در اینجا ذکر می شود محصول مرور تمام آثار استاد شهید نیست و ممکن است با فحص بیشتر، نکات بیشتری بدان افزود. فی الجمله به نظر می رسد که استاد شهید در مسائل روانی و اجتماعی انسان قایل به دو نقش عمده برای دین هستند؛ از همین جهت دین را باید یکی از عوامل عمده در ساخت اجتماعات انسانی تلقی نمود: اول: آرامش روانی از راه ارائه ی تقریری معقول و منتظم از انسان و عالم هستی (خدا در اندیشه ی انسان) دین با در نظر گرفتن تمام لایه های وجود، هرم هستی را ترسیم کرده و جایگاه انسان بااراده و شاعر و عاقل را در این پهنه ترسیم کرده. اولین اثر ارایه ی چنین تصویری هویت سازی برای انسان و دور کردن او از بحران شناخت خویشتن است. که اگر چنین شناختی نباشد و انسان به هویت مشخصی برای خود نرسد، هیچ معرفت دیگری او را آرام نخواهد کرد. ریشه ی بحران های مدرن و پست مدرن، همین از بین بردن هویت برامده از دین و رها کردن انسان در برهوت حیرت و آوارگی است. دوم: صدور شریعت و قانون متناسب با تکامل حیات انسانی حیات انسان بدون قانون و شریعت امکان بقا ندارد. انسان بواسطه ی قدرت اراده و عقل و همچنین نیازهای متنوع به طبیعت و سایر انسانها، نیازمند چارچوبی برای رفتار با خود، دیگران و طبیعت است. گستردگی و تنوع روابط، فرصت و امکان ایجاد چنین نظام قانونی را از او سلب کرده و بجای آن خداوند متعال بعنوان خالق و رب هستی، خود عهده دار تشریع قانون گردیده است. کلمات استاد شهید در باب قوانین دینی و نحوه ی همگام سازی آن با تحولات اجتماعی، از مباحث مهم و پردامنه ای است که استاد شهید در کتاب اسلام و نیازهای زمان بدان پرداخته اند و ما قدری از آن را در یادداشت های ابتدایی این سلسله یادداشت (ذیل مدخل اجتهاد) مطرح کردیم. توسعه و تنقیح بیشتر این بحث را به مجالی دیگر موکول می کنیم. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌 منطق حاکم بر تغییرات ارزشی در جامعه ۱. ارزش های یکی از ارکان مهم تشکیل دهنده ی جامعه است که نقش ا
📌منطق حاکم بر تغییرات اجتماعی 🔹در این هفته بحث کوتاهی داشتم در یکی از حسینیه های تهران، که در آن شاخه ای از بحث تغییرات اجتماعی را که در دهه ی اول ارائه شده بود، عرضه کردم. و ماتوفیقی الا بالله. بحث این هفته اولا توجه دادن به تطورات تاریخی و اجتماعی در عصر رسول خدا و پس از آن بود(همان بحث دهه ی اول) و سپس منطق حاکم بر تغییرات ارزشی در جوامع. در این پنج روز از این مسئله بحث شد که در دوران سیدالشهدا ع جریان باطل چگونه و با چه روشی به مقابله ی جریان حق آمد که اباعبدالله ع تصمیم به قیام گرفت؟ در پاسخ به این سوال فرایند استحاله ی ارزشی جامعه ی اسلامی از دوران خود رسول خدا در مدینه تا زمان شهادت سیدالشهدا مرور تاریخی شد که مطالب زیر گزیده ی آن است: ۱. تغییرات اجتماعی دارای منطق و روشی است که با مطالعه و بررسی قابل احصا، مدیریت و پیش بینی است. ۲. یکی از سکوهای شروع تغییرات اجتماعی، تغییرات ارزشی است؛ یعنی ابتدا ارزش ها تغییر می کند، سپس فرم های رفتاری و سپس ساختارهای اجتماعی. هر سه مرحله ی تغییر اجتماعی، در عصر رسول خدا و پس از آن اتفاق افتاد. ابتدا از ارزش های جاهلی به ارزش های اسلامی و سپس بازگشت مجدد ارزش های جاهلی ۳. آیا در این فرایند تغییرات اجتماعی اراده ی انسانها دخیل است یا اینکه سیر طبیعی جوامع بر این است که پس از مدتی ارزش های مستقر خسته شده و به ارزش های سابق بازگردند؟ به نظر می رسد که هیچ قانون ثابتی وجود ندارد که هر از چندگاهی ارزش های اجتماعی را جابجا کند، بلکه اگر ارزش های واقعی در جامعه‌ای مستقر شود، قابلیت بقای ابدی را دارد. در نتیجه اراده و فهم آدمیان (آگاهانه یا ناآگاهانه)، عنصر اصلی در تحقق تغییرات اجتماعی است. ۴. تغییرات اجتماعی در دوران استقرار ارزش های اسلامی، بطور خاص توسط جریان بنی امیه صورت گرفت. مهمترین اقدام بنی امیه، در راستای ایجاد تغییرات اجتماعی و بازگشت به ارزش های جاهلی، استحاله ی ارزشی امت اسلام بود. این فرایند که در زمان حیات رسول خدا در مدینه آغاز شده بود(توبه،۱۰۱)، با رحلت ایشان نظام مند و دارای عقبه های تئوریک شد و در زمان خلیفه ی سوم و امارت معاویه در شام با شتاب زائدالوصفی، ارزش های اسلامی را در نوردید و ارزش های جاهلی مانند ثروت و قدرت و نسب و طبقات اجتماعی و... را جایگزین کرد. تفاوت ارزش های جاهلی در این دوره با دوره های قبل این بود که این بار پوششی از اسلامیت بر آن قرارداشت که همین مسئله تشخیص آن را برای عموم مردم دشوار می کرد. ۵. روشن است که فرایند استحاله ی ارزشی در امت اسلام یک باره و دفعی نبود، بلکه بصورت تدریجی رخ داد. یکی از اقدامات در این راستا کوبیدن و هتک حرمت و از اعتبار انداختن هر چیزی بود که انتسابی به رسول خدا داشته باشد. در این راستا پیش از همه هتک حرمت امیرالمومنین ع و از اعتبار انداختن دو شهر مهم و مقدس مکه و مدینه از مهمترین اقدامات بنی امیه بود. رواج لعن علی ع و بدنام کردن ایشان در بین امت و همچنین رواج فساد و شهوت رانی در قلب امت اسلام(مکه و مدینه) از جمله ی این اقدامات بود. ۶. در دوران انقلاب نیز کوبیدن افراد شاخص جریان حق و لجن مال کردن آنان یکی از اقدامات اصلی جریان باطل بود. (تخریب گسترده ی شهید بهشتی ره در سالهای اول انقلاب) ۷. اصرار رهبر انقلاب بر حفظ نام و یاد شهدا در همین راستاست؛ چون اگر این نام ها محو شود، ارزش های پشت سر آن نیز محو خواهد شد. این جملات را بیاد بیاورید: «زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.» و یا «با این ستارگان (شهدا) می شود راه را پیدا کرد.» اینها همه نشانگر آن است که در تقابل تاریخی حق و باطل، اشخاص با هویت خاصشان، خیلی مهم اند و باید آنها را حفظ کرد. ۸. سخن پایانی و روضه: در روز عاشورا زدن شخصیت و شخص ابالفضل العباس ع برای دشمن خیلی مهم بود. چون اگر او زمین می خورد، کل جریان حق متاثر می شد و بهم می ریخت. فلذا ابتدا شروع کردند به هتک شخصیت او (ماجرای امان نامه) و وقتی نتیجه نداد در فرصت مناسب شخص او را از میان برداشتند. اهمیت شخص و شخصیت ابالفضل العباس ع در لشکر حق از کلمات سیدالشهدا ع هم آشکار است، آنجا که اباعبدالله ع در جواب ایشان که اذن میدان خواست به او فرمودند: «اما انت صاحب لوایی و اذا مضیت تفرق عسکری» تو علمدار منی و اگر تو بروی لشکرم از هم می پاشد؛ السلام علیک یا اباعبدالله @taamollat
🟢 جفای به اسلام با نفی حکمت الهی اسلامی 🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇 eitaa.com/motahari_ir t.me/motahari_ir sapp.ir/motahari_ir
تأملات اجتماعی
📌 در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و چهارم) 🔹فلسفه ی دین ۴: 🔻دین و تحولات اج
📌 مروری بر نقشه ی راه 🔹 در بیست و چهار یادداشت گذشته و ملحقات آن مروری داشتیم بر: -چیستی نظریه ی اجتماعی -ظرفیت شناسی اندیشه ی متفکران مسلمان برای تولید نظریه ی اجتماعی - رئوس کلی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (شامل مباحث: هستی شناسی جامعه و نسبت فرد با آن، ثبات و تغییر در جامعه، منطق حاکم بر تغییرات اجتماعی، تکامل و تحول تاریخی، فلسفه ی تاریخ، فلسفه ی دین و شریعت، نسبت قوانین ثابت شرعی با تحول اجتماعی، اجتهاد و....) بسیاری از مسائل فوق مورد اشاره قرار گرفت و بسیاری دیگر بعلت ضیق فضا فروگذار شد تا زودتر به نگاهی کلی از نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره برسیم. 🔻رشته ای دیگر از مسایل مانده که گمان میرود در فهم نظریه ی اجتماعی شهید مطهری تاثیر بسیار دارد. از اینرو در یادداشت های سپس تر، مروری خواهیم داشت بر روش شناسی اندیشه ی اجتماعی شهید مطهری ره و در گام آخر خواهیم دید که استاد شهید، این حجم از معارف اجتماعی تولید شده را چگونه در تحلیل جامعه ی امروز و مسائل آن به کار می گیرد. در پایان این سلسله یادداشت ها (که گمان می کنم بالغ بر چهل یادداشت شود) به فضل الهی، دورنمایی از نظریه ی اجتماعی متفکران انقلاب اسلامی (از مبانی نظری محض تا عینیت خارجی) آشکار خواهد شد. تفصیل نظریه ی اجتماعی متفکران انقلاب را در آثار امام و آقا و علامه و.... دیگران جست و جو خواهیم کرد؛ فضل استاد شهید بر سایرین آنست که تمامی لایه های اندیشه ی اجتماعی را در نوردیده و معبری شده برای ورود به باغ فرحزا و زیبای اندیشه ی امام و آقا و علامه و.... . بقول شاعر: «آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری» @taamollat
تأملات اجتماعی
📌 در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و چهارم) 🔹فلسفه ی دین ۴: 🔻دین و تحولات اج
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و پنجم) 🔹روش شناسی اندیشه اجتماعی شهید مطهری 🔻کلیات: روش شناسی آن قضایا و انگاره های کلی است که اندیشه ی یک متفکر بر آن استوار است. به عبارت دیگر روش شناسی، سرچشمه های اصلی اندیشه ی یک متفکر را بازمی نماید. فیلسوف متاله، استاد حمید پارسانیا در مقاله ای به نام نظریه و فرهنگ که بسیار مورد استناد خود ایشان است، رشته ای از عوامل اثرگذار بر شکل گیری نظریه را شرح می دهند. ایشان در بخش اول عوامل اثرگذار بر نظریات به ابعاد منطقی و معرفتی نظریات (شامل اصول موضوعه، مصادرات و پیش فرض ها) که در سه دسته ی مبانی هستی شناختی، مبانی معرفت شناختی و مبانی انسان شناختی قابل شناسایی است. ایشان در بخش دوم به بررسی ابعاد وجودی اجتماعی نظریه (شامل ابعاد منطقی، زمینه های وجودی معرفتی و زمینه های وجودی غیر معرفتی -بمانند عوامل اقتصادی، سیاسی، نظامی، ایدئولوژیک و...- می پردازد. همه ی این عوامل و بیش از آن درباره ی همه ی متفکران اجتماعی قابل مطالعه است. با توجه به زمینه های فکری استاد پارسانیا -که در آثار دیگرشان قابل مشاهده است- و همچنین تصریحات ایشان در همین مقاله، به نظر می رسد که هدف ایشان نشان دادن وابستگی نظریات اجتماعی غرب به زمینه های خاص آن و در نتیجه ایجاد زمینه و مشروعیت بخشی به نظریات برخاسته از فرهنگ اسلامی است. تطبیق این مدل تحلیل - که آن را «روش شناسی بنیادین» خوانده اند- ، بر اندیشه ی استاد مطهری و ... کاری سترگ و نیازمند تلاش پیوسته و مستمر گروهی از دانشوران است، با اینحال در یادداشت های بعدی تلاش می شود تا عناصر اصلی دخیل در روش شناسی استاد شهید باز نمایانده شده و زمینه را برای تحقیقات بعدی فراهم کند. والله هو الموفق و المعین @taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و پنجم) 🔹روش شناسی اندیشه اجتماعی شهید مطهری
📌در جست و جوی اندیشه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و ششم) 🔹روش شناسی اندیشه ی اجتماعی شهید مطهری ⬅️ معرفت شناسی (قسمت۱) 🔻جذاب ترین و در عین حال پرمناقشه ترین بخش اندیشه ی اجتماعی استاد شهید، همین بخش معرفت شناسی اندیشه ی ایشان است. شناخت موضع معرفت شناسی اجتماعی استاد شهید تنها در سایه ی تبار شناسی علمی ایشان میسر است. استاد. شهید بمانند استاد خود یعنی حضرت امام ره در بستری فلسفی و عقلی به عالم و آدم می نگرد. نگاه او به فلسفه نه نگاهی صرفا روش شناختی، بلکه عنایت او به فلسفه بیشتر ناظر به موضوع آن یعنی «واقعیت» است. واقعیت گمشده ی همه ی فیلسوفان و متفکران طول تاریخ بوده است و همین گمشده که موضوع اصلی فلسفه بوده، در تطورات تاریخی مجددا گم شده و از دست رفته و فلسفه به گرد موضوعات دیگر و یا حتی بدون موضوع گردیده و به «روش فکر» تقلیل یافته است. استاد شهید بمانند سایر متفکران سلسله ی حکمت و اجتهاد، به موضوع اصلی فلسفه یعنی «واقعیت» پایبند می ماند و این واقعیت را در هر سطحی از وجود با ابزار خاص آن جست و جو می کند. نظر به باور متفکران مسلمان به چند لایه بودن هستی و انحصار روش شناخت برخی لایه ها به روش عقلی و فلسفی، استاد شهید بدایت مباحث اجتماعی خود را -که به هستی شناسی جامعه اختصاص دارد- با روش فلسفی آغاز می کند. این روش که به مذاق روشنفکران و پوزیتیویست های وطنی خوش نیامده ازدیرباز مورد عنایت فیلسوفان اجتماعی چون فارابی و خواجه نصیر بوده است و آنان نیز مقدمات دانش اجتماعی خود را با همین روش سامان داده اند. 🔻نگاه حکمای مسلمان به فلسفه و تاثیر آن در مباحث جامعه شناختی معارف فلسفی، بخشی از معارف فطری و موضوع آن نیز امری فطری است و نسبت دادن تفکر فلسفی به عصر و مصر خاص خطایی نابخشودنی است. اندیشه ی فلسفی یعنی توجه به واقعیت و ذات پدیده ها و یافتن مشترکات و متمایزات آنها تا رسیدن به اجناس عالی و جنس الاجناس، فرایندی است که بشر از ابتدای حیات خود بصورت فطری طی کرده و شواهد انبوه تاریخی بر آن گواه است و از همین رو این نگرش یکی از زمینه ی های رسیدن به توحید بوده است. (شرحی از فطری بودن تفکر فلسفی در کتاب «علی ع و فلسفه ی الهی» تالیف مرحوم علامه طباطبایی ره، قابل مشاهده است.) این، حاق تفکر فلسفی است که همواره همراه بشر بوده و به خطا رفتن عده ای در شناخت واقعیت و روش ان، و یا تغییر مسمای آن، در اصل تفکر فلسفی برخاسته از فطرت آدمی خللی وارد نمی کند. موضوع اصلی فلسفه «واقعیت‌» و هدف آن شناخت یقینی واقعیت و ابزار آن نیز برهان است. از اینرو استاد شهید، این ابزار مهم و فطری را بدرستی در یکی از گلوگاه های حیات بشر، یعنی جامعه و تاریخ به کار می گیرد که شرح مختصری از آن در مباحث هستی شناسی گذشت. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی اندیشه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و ششم) 🔹روش شناسی اندیشه ی اجتماعی شهید مطهری
📌بعدالتحریر 🔹دیدگاه مخالفان بکارگیری فلسفه در علوم اجتماعی با اینحال برخی از اندیشمندان علوم انسانی با تاثیر پذیری از جریانات علمی رایج در دنیا، به نفی متافیزیک و فلسفه روی آورده و مدعیات آن را مهمل و بدون پشتوانه خوانده و در طریق کشف واقع، صرفا بر مشاهده و تجربه تکیه کرده اند. انکار آنان نسبت به متافیزیک تمام لایه های معرفت و شناخت در همه ی حوزه ها را در بر می گیرد. از انجمله آقای سروش در نوشتاری که در اوین یادنامه ی شهادت استاد شهید به چاپ رسیده، صرفا بخاطر بکارگیری قواعد و روش فلسفی، حملات تندی را روانه ی استاد شهید می کند. غیر از سروش امثال او که از خاستگاه اثبات گرایی به علوم اجتماعی می تازند، باورمندان روش های تفسیری نیز به طریقی دیگر بکارگیری فلسفه در معرفت های انسانی را نفی می کنند. آنان با اتکا بر تاریخ و فرهنگ و انگیزه های روانی بعنوان بسترهای رفتار اجتماعی انسانها به نوعی نسبیت در فهم رفتارهای اجتماعی دچار می شوند که با نتایج فکر فلسفی از اساس متفاوت است. این نکته نیز گفتنی است که اثبات گرایان نیز با نفی مبانی متافیزیکی تلاش بسیار کردند تا عمومیت و شمول قضایای علمی را به طریقی دیگر ثابت کنند، اما آن تلاش ها به جایی نرسید و اثبات گرایان نیز به همان چاهی فروافتادند که تفسیر گرایان به آن درافتاده بودند؛ یعنی نسبیت و عدم امکان شناخت یقینی واقعیت. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی اندیشه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و ششم) 🔹روش شناسی اندیشه ی اجتماعی شهید مطهری
📌در جست و جوی اندیشه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و هفتم) 🔹روش شناسی⬅️ سرفصل های نگاه انسان شناسی ........ (در مرحله ی تحقیق و نگارش)
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی اندیشه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و هفتم) 🔹روش شناسی⬅️ سرفصل های نگاه انسان شنا
📌در جست و جوی اندیشه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و هشتم) 🔹روش شناسی⬅️ سرفصل های نگاه هستی شناسی ........ (در مرحله ی تحقیق و نگارش)
امروز باتفاق عده ای از دوستان معاونت سیاسی اجتماعی حوزه تهران، رفته بودیم آتشکده زرتشتیان تهران، در کنار مجمر آتشی که بیش از چند سده بود که روشن است. از مفاهیم مشترک میان ادیان صحبت شد. من قبلا تجربه ی گفت و گو با مسیحیان را داشتم. فضا میان متدینین به ادیان خیلی بهم نزدیک است، تا حدی که می توانم بگویم اختلاف اساسی میان ادیان نیست. یکی از مفاهیم مشترک میان ما در گفت و گوی امروز، مفهوم وجدان یا فطرت بود، دیدگاه ها درباره ی فطرت و امور فطری خیلی خیلی بهم نزدیک بود. همین مسئله ی «فطرت» زمینه ی بسیار خوبی برای وحدت و انسجام در سطح بین المللی است. قرار است این جلسات ادامه پیدا کند. درباره «وحدت و انسجام اجتماعی» و «حرکت تاریخ» با محوریت فطرت و ادیان الهی، بیشتر خواهم نوشت، انشالله @taamollat
📌ادیان آسمانی در مسیر تمدن نوین اسلامی این تصویر مربوط است به اولین جلسه ی شورای راهبری ادیان، وابسته به مرکز مدیریت حوزه ی علمیه استان تهران. نقطه ی آغاز شکل گیری این شورا اهانت به قرآن کریم بود و کثرت مشابهت ها و علایق منجر به تداوم جلسات و گفت و گوها گردید. و ظرفیت های جدیدی برای کار و فعالیت اجتماعی پدیدار شد که از هدف اولیه بسیار جلوتر بود. یکی از اشکالات و انتقادات رهبران ادیان به ما این بود که علی رغم آزادی و احترامی که در ایران از آن برخوردارند، اما عمده ی مواجهات با آنان دارای رویکرد سیاسی بوده و بدنه ی علمی حوزه های علمیه کمتر به سراغ آنان رفته است. گفت و گوهایی علمی انجام شده، این امید را در دلها زنده کرد که بتوان با استفاده از ظرفیت مشترک ادیان، گفت و گوهای علمی جدی ای را سامان داده و قدم های مهمی در راه نظام سازی و جامعه سازی و تمدن سازی برداشت. تمدن اسلامی محدود به مسلمانان نیست و بطور قطع همراه کردن و متحد نمودن مردم جهان علیه تفکر مادی و الحادی یکی از لوازم حتمی این مسیر است. دین و الهیات بعنوان امور فطری در نهاد بشر یکی از بهترین زمینه های اتحاد و همدلی در عرصه ی جهانی است. زمینه فکری اصلی این جلسات نظام اندیشه متفکران مسلمان خصوصا امام ره، آیت الله خامنه ای و شهید مطهری در حوزه ی تاریخ و اجتماع است. امید است که به عنایت امام عصر ارواحنا فداه، این جلسات به همدلی بیشتر در جامعه ی خودمان و همچنین سطح بین المللی منجر گردد. @taamollat
📌سخنرانی حدود پنجاه سال پیش حضرت آیت‌الله خامنه ای پیرامون اربعین حسینی ع 🔹می‌دانید یکی از علائم ایمان زیارت اربعین است؟ بنده نمی‌دانم این روایت چقدر صحیح است، اصراری هم ندارم که بگویم معنای این روایت همین است که من گمان کرده‌ام، واقعش هم این است که احتمال می‌دهم معنایش یکی از شقوق و احتمالات دیگری باشد که در این زمینه بیان می‌شود؛ امّا اگر این احتمال هم که من می‌گویم باشد، مؤیّد فراوانی دارد؛ «زیارة الاربعین». 🔸شیعه یک جمع متفرقی بود. یک جامعه‌ای بود که در یک جا، در یک مکان زندگی نمی‌کردند. در مدینه بودند، در کوفه بودند، در بصره بودند، در اهواز بودند، در قم بودند، در خراسان بودند، اطراف و اکناف بلاد. اما یک روح در این کالبد متفرق و در این اجزا متشتت در جریان بود. 🔹مثل دانه‌های تسبیح یک رشته و یک نخ همه این‌ها را به هم وصل می‌کرد. چه بود آن رشته؟ رشته اطاعت و فرمانبری از مرکزیت تشیع، از رهبری عالی تشیع یعنی امام. همه این رشته‌ها به آنجا متصل می‌شد. قلبی بود که به همه اعضا فرمان می‌داد. و به این ترتیب تشیع یک سازمان و یک تشکیلاتی بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند اما بودند کسانی که از حال همه با خبر بودند. اطاعت و فرمانبری آنها به حساب بود، فریاد زدنشان از روی دستور بود، سکوتشان بر طبق نقشه بود. 🔸همه چیزشان با حساب بود. فقط یک عیبی کار آنها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر می‌دیدند. اهل یک شهر، شیعیان یک منطقه البته یکدیگر را می‌دیدند. اما یک کنگره جهانی لازم بود برای شیعیان روزگار ائمه (ع). 🔹این کنگره جهانی را معین کردند. وقتش را هم معین کردند. گفتند در این موعد معین در آن کنگره هر کس بتواند شرکت کند. آن موعد روز اربعین است و جای شرکت، سرزمین کربلا است. چون روح شیعه روح کربلایی است‌، روح عاشورایی است. در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است. شیعه هر جا که هست دنباله‌روی عاشورای حسین است. این هم که می‌بینی همه جا این تپش‌هایی که در شیعه مشهود شده‌، از آن مرقدِ پاک ناشی شده. این شعله‌هایی بوده که از آن روح مقدس و پاک و از آن تربت عالی مقدار سرکشیده. به جان‌ها و روح‌ها رسیده. انسان‌ها را به گلوله‌های داغی تبدیل کرده و آنها را به قلب دشمن فرو برده. 🔸بنابراین مسئله اربعین یک مسئله مهمی است‌، اربعین یعنی میعاد شیعیان در یک کنگره بین‌المللی و جهانی برای سرزمینی که خودش خاطره‌انگیز است آن سرزمین‌. سرزمین خاطره‌ها است‌، خاطره‌های باشکوه‌، خاطره‌های عزیز، سرزمین شهدا، مزار کشته‌شدگان راه خدا، اینجا جمع بشوند تشیع‌، پیروان تشیع و دست برادری و پیمان وفاداری هر چه بیشتر بدهند. 🔹اگر امروز هم بتوانند شیعیان آن سرزمین پاک و مقدس را یک چنین میعادی قرار بدهند. البته بسیار کار بجا و جالبی خواهد بود و همین دنباله‌گیری از راهی است که از ائمه هدی (ع) به ما ارائه دادند. 📚 سخنرانی در مسجد امام حسن مجتبی (ع) / مشهد ۲۴ اسفند ۱۳۵۲ @taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی اندیشه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و هشتم) 🔹روش شناسی⬅️ سرفصل های نگاه هستی شناس
📌 در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و نهم) 🔹روش شناسی⬅️ نقش تاریخ در تحلیل اجتماعی شهید مطهری ره ۱ ▪️سرفصل ها ۱. طرح بحث: مناقشات پیرامون بکارگیری تاریخ در تحلیل اجتماعی ۲. دیدگاه شهید مطهری ره در باب دانش تاریخ (گونه های معرفت تاریخی، اعتبار سنجی و کاربرد آنها) ۳. کاربردهای تاریخ در تحلیل اجتماعی از نگاه شهید مطهری ۴. حل تعارض فلسفه و تاریخ در تحلیل اجتماعی ۵. نگاه تاریخی و اجتماعی شهید مطهری، در تقابل با رویکردهای مدرن 🔹🔹🔹 🔻بخش اول: مناقشات پیرامون بکارگیری تاریخ در تحلیل اجتماعی بکارگیری تاریخ در تحلیل اجتماعی، بمانند بکارگیری فلسفه، همواره محل مناقشه و اختلاف بوده است. اشکال اصلی در بکارگیری تاریخ در علوم اجتماعی آن است که تاریخ علاوه بر آنکه عینیت را از دسترس ما دور کرده و ما را در دام کلاف سر در گم پیشفرض ها می اندازد، با نوعی کثرت گرایی، راه را بر ارائه ی تحلیل های عام سد می کند. به عبارت دیگر بکارگیری تاریخ در علوم اجتماعی مساوی است با پذیرش تکثر بی پایان در اجتماع انسانی که همین مسئله راه را بر کشف قواعد عام و در نتیجه امکان پیش بینی حوادث سد می کند. نتیجه ی همه ی اینها، بروز نسبیت در تحلیل های اجتماعی است. و چنانکه فکر فلسفی،همه چیز را یک کاسه کرده و تحت قواعد عام در آورده و راه را بر درک تنوع ها در محیط اجتماع می بندد، روش تاریخی نیز راه را بر درک «قواعد عام» و « امور مشترک میان جوامع» سد می کند. ▪️حل این تعارض بمانند حل تعارضات فقهی و اصولی نیست که با دست کشیدن از اطلاقات و عمومات و تسامح و.... تعارض پایان یابد، مسئله کاملا عقلی است و تعارض نیز با همان ابزار باید پایان یابد. در نوشته های سپس تر روش تحلیل استاد شهید مطهری را بازگو خواهیم کرد. والله هو الموفق و المعین @taamollat
تأملات اجتماعی
📌 در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و نهم) 🔹روش شناسی⬅️ نقش تاریخ در تحلیل اجتماع
📌بعدالتحریر 🔹همیشه سر کلاسها به برادرانم توصیه می کنم که در هر رشته ای که هستند تاریخ عمومی، تاریخ علم و فلسفه ی علم را جزو مطالعاتشان قرار دهند. حرف های زیادی در این حوزه ها وجود دارد و مناقشات زیادی برپاست که اگر اطلاع نداشته باشیم، پایه های معارف اسلامی ما را تهدید می کند. خود دانش تاریخ یکی از دانش های مهم در فرهنگ اسلامی است - که به جهت تاثیر عظیمی که در سایر حوزه های معرفتی دارد- باید برای اعتبار بخشی و رفع اشکالات آن تلاش مضاعف نمود. غیر از کتاب «تاریخ چیست», نوشته ی «ای،اچ،کار» که مورد استناد استاد شهید بوده، این کتاب را نیز خدمت دوستان معرفی می کنم که رشته ای از مسائل جدید در باب اعتبار گزاره های تاریخی را تصویر کرده است. روزی به استاد بزرگوار سیدمهدی موسوی گفتم قوت علمی شما چه در فلسفه و چه در روش شناسی و.... ناشی از قوت معلومات و تحلیل های تاریخی شماست؛ انکار فرمودند. تا اینکه در جلسه ای، وقتی برای اثبات مسئله ای در فلسفه ی فقه، بخش عمده ی جلسه را تاریخ فرمودند، همانجا مچ مبارکشان را گرفتم؛ آنجا بود که سپر بینداخت. القصه؛ تاریخ و مسائل آن را از جهت تاثیری که در تحلیل های اجتماعی مان دارد، باید جدی تر بگیریم.(۰۲/۶/۱) @taamollat
تأملات اجتماعی
📌 در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری ره (بخش بیست و نهم) 🔹روش شناسی⬅️ نقش تاریخ در تحلیل اجتماع
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش سی ام) 🔹روش شناسی⬅️ نقش تاریخ در تحلیل اجتماعی شهید مطهری ره ۲ ▪️بخش دوم: دیدگاه شهید مطهری در باب دانش تاریخ (گونه ها، اعتبار و کاربرد) 🔻شهید مطهری دانش های تاریخی را بر سه گونه می داند: ۱. تاریخ نقلی ۲. تاریخ علمی ۳. فلسفه تاریخ از نگاه ایشان «تاریخ نقلی، علم به وقایع و حوادث و اوضاع و احوال انسانها در گذشته» است. علم تاریخ در این معنی، اولًا جزئی یعنی علم به یک سلسله امور شخصی و فردی است نه علم به کلیات و یک سلسله قواعد و ضوابط و روابط، ثانیاً یک علم «نقلی» است نه عقلی، ثالثاً علم به «بودن» ها است نه علم به «شدن» ها، رابعاً به‏ گذشته تعلق دارد نه به حاضر. ما این نوع تاریخ را «تاریخ نقلی» اصطلاح می‌کنیم. استاد مطهری، جامعه و تاریخ‏، ۶۷,۶۸ ۲. تاریخ علمی که عبارتست از علم به قواعد و سنن حاکم بر زندگیهای گذشته. تاریخ نقلی بعنوان مبادی و مقدمات این علم است و محقق تاریخ تلاش می کند تا از رهگذر تحلیل تاریخ نقلی طبیعت حوادث تاریخی و روابط علی آنها را کشف کند «تا به یک سلسله قواعد و ضوابط عمومی و قابل تعمیم به همه موارد مشابه حال و گذشته دست یابد.» استاد مطهری، جامعه و تاریخ‏، ۶۸ یافته های تاریخ علمی منحصر به گذشته نیست و قابلیت تعمیم به آینده را نیز داراست. «از این جهت تاریخ را بسیار سودمند می گرداند و آن را بصورت یکی از منابع معرفت(شناخت) انسانی در می آورد و او را بر آینده اش مسلط می نماید.» ص۶۸ سپس ادامه می دهد: «تاریخ علمی مانند تاریخ نقلی به گذشته تعلق دارد نه به حال، و علم به «بودنها» است نه علم به «شدنها»؛ اما برخلاف تاریخ نقلی، کلی است نه جزئی، و عقلی است نه نقلی محض.» (همان،۶۹) ۳. فلسفه تاریخ «فلسفه تاریخ؛ یعنی علم به تحولات و تطورات جامعه‌ها از مرحله‏ای به مرحله دیگر و قوانین حاکم بر این تطورات و تحولات؛ به عبارت دیگر علم به «شدن» جامعه‌ها نه «بودن» آنها.» جامعه و تاریخ‏، ۶۹ آنچه که استاد شهید در تعریف فلسفه ی تاریخ بیان می کنند، تقریبا با آنچه که در تعریف «جامعه شناسی تاریخی» می گویند برابر است. چنانکه برخی جامعه شناسی تاریخی را نیز علم به روندهای توسعه و تکامل اجتماعات بشری معنا کرده اند. 🔻درباره ی مطالب استاد شهید، دو نکته قابل توجه است: ۱. مبانی فلسفی تحلیل تاریخی: فلسفه های بودن یا فلسفه های شدن ۲. رابطه تاریخ و جامعه در ادامه به هر یک از این نکات خواهیم پرداخت. (جمعه، ۳شهریور۰۲) @taamollat
📌 ارتباط و پیوستگی شهید مطهری و شهید صدر
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش سی ام) 🔹روش شناسی⬅️ نقش تاریخ در تحلیل اجتماعی شهی
📌بعدالتحریر۱: مبانی فلسفی تحلیل تاریخی (فلسفه های بودن یا فلسفه های شدن) ▪️به روایت استاد شهید، برخی گمان کرده اند اگر تاریخ علمی را بپذیرند «حرکت و شدن» در جامعه را نادیده گرفته اند. «زیرا بودن سکون است و شدن حرکت. از اینرو باید یکی را انتخاب کرد. و حتی فراتر رفته و اینطور گمان کرده اند که: « به طور کلی شناخت ما و تصویر ما از جهان- و از جامعه به عنوان جزئی از جهان- یا تصویری از اموری ایستا و ساکن است و یا تصویری از اموری پویا و متحرک. اگر جهان یا جامعه ایستا و ساکن است پس «بودن» دارد و «شدن» ندارد، و اگر پویا و متحرک است «شدن» دارد و «بودن» ندارد؛ از این رو می‌بینیم مهمترین تقسیمی که در زمینه مکاتب فلسفی صورت می‌گیرد این است که می‌گویند سیستمهای فلسفی به دو گروه اصلی تقسیم می‌شوند: فلسفه‌های «بودن» و فلسفه‌های «شدن». فلسفه‌های «بودن» فلسفه‌هایی است که بودن و نبودن را غیرقابل جمع و تناقض را محال فرض میکرده‌اند. چنین فرض می‌کرده‌اند که اگر بودن هستْ نبودن نیست، و اگر نبودن هست بودن نیست. پس، از ایندو یکی را باید انتخاب کرد، و چون بالضروره بودن هست و جهان و جامعه هیچ اندر هیچ نیست، پس بر جهان «سکون» و ایستایی حاکم است. اما فلسفه‌های «شدن» فلسفه‌هایی است که بودن و نبودن را در آنِ واحد قابل جمع می‌دانسته‏‌اند که همان حرکت است.» (جامعه و تاریخ‏، ص۷۰) استاد شهید این نگاه به هستی را ناشی از ناآگاهی از مسائل فلسفی هستی شناختی (مسائل وجود) و بالاخص مسئله ی عمیق اصالت وجود و یک سلسله مسائل دیگر می داند. ▪️جامعه و تاریخ و فلسفه های بودن و شدن استاد شهید پس از نقد کوتاهی بر این اندیشه در مغرب زمین به تطبیق آن بر مسائل جامعه و تاریخ می‌پردازند: «آنچه در اینجا طرح شده مبنی بر این است که جامعه مانند هر موجود زنده دیگر دو نوع قوانین دارد: یک نوع قوانینی که در محدوده نوعیت هر نوع بر آن حکمفرماست و یک نوع قوانینی که به تحول و تطور انواع و تبدلشان به یکدیگر مربوط می‌شود. ما نوع اول را قوانین «بودن» و نوع دوم را قوانین «شدن» اصطلاح می‌کنیم. جامعه نیز به حکم اینکه یک موجود زنده است، دو گونه قوانین دارد: قوانین زیستی و قوانین تکاملی. آنچه به علل پیدایش تمدنها و علل انحطاط آنها و شرایط حیات اجتماعی و قوانین کلی حاکم بر همه جامعه‌ها و همه اطوار و تحولات مربوط می‌شود ما آنها را قوانین «بودن» جامعه‌ها اصطلاح می‌کنیم، و آنچه به علل ارتقاء جامعه‌ها از دوره‌ای به دوره‌ای و از نظامی به نظامی مربوط می‌شود ما آنها را قوانین‏«شدن» جامعه‌ها اصطلاح می‌کنیم. (همان،۷۱,۷۲) ▪️با این حساب برای تحلیل تغییر و تکامل اجتماعی، به سیستم فلسفی جدیدی نیاز نیست و این مقوله ها در همین نظام فلسفی موجود قابل تحلیل است. درباره ی این دو سیستم فلسفی و تاثیر آنها در تحلیل اجتماعی، بعداً بیشتر خواهیم گفت. (۴شهریور۰۲) @taamollat