eitaa logo
تأملات اجتماعی
175 دنبال‌کننده
279 عکس
88 ویدیو
7 فایل
محمدرضا کرباسچی دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی قم کارشناس ارشد فلسفه ی علوم اجتماعی @mrkarbs
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 چند شبی هست که در یک گروه فامیلی، یا یکی از سوپرمذهبی ها و مقدسین فامیل در باب مسائل انقلاب گلاویز و دست به یقه هستیم. این بزرگوار که اتفاقا مشی اخباری و حدیثی دارد، به مانند اخلافش، در نقد انقلاب، صاف می رود سراغ روشنفکران و اصلاح طلبان و پشت آنها سنگر می گیرد. و این از عجایب جریانات سیاسی در تمام کشورهای اسلامی است که هر چه فکر رادیکال تر می شود، قرابت بیشتری با لیبرالیسم و تفکرات چپ پیدا می کند. حال به این حرفها کاری ندارم، بلکه ریشه ی این اشکال را در عدم تبیین و یا تبیین ناکافی اندیشه ی متفکران انقلاب اسلامی می دانم. وقتی بر اساس مبانی دیگران تحلیل و عرضه شویم، بر اساس همان مبانی هم نقد و فهمیده می شویم. مع الاسف حتی نخبگان حوزوی ما شناخت جامع و دقیقی از نظام اندیشه ی امام و آقا و علامه و مطهری و مصباح و.... ندارند و نهایتا اینان را بعنوان اساتید بزرگ حوزه می شناسند. در حالیکه این جریان فکری، در حوزه ی هستی شناسی، معرفت شناسی، جامعه شناسی و مدیریت لجتماع، دارای دیدگاه های قویم و ریشه دار و عملیاتی بوده اند که مع الاسف بعلت عدم تبیین در پستوی حوزه ها و کتابخانه ها مانده و محیط جامعه نیز که نمی تواند معطل بماند، از لحاظ ساختاری وابسته به اندیشه ی اینان، اما از لحاظ هویتی در دامن تفکرات دیگر است و شده این بلبشوی نظری و عملی و نتیجه اش کندی حرکت قطار انقلاب. دوستان قم نشین و حجره نشین و دوستان تهران نشین، گمان من بر این است که اگر پروژه ی علمی کلان خود را تبیین نظام اندیشه ی متفکران انقلاب اسلامی، و اشراب آن به درون ساختارهای مدیریتی و اجتماعی قرار دهیم، و تا پایان حیات طلبگی بر آن استوار بمانیم، ضرر نکرده ایم، بلکه در مقابل امام و شهدا و تاریخ روسفید خواهیم بود، انشالله والعاقبة للمتقين @taamollat
📌بخشی از یادداشت استاد رحیم‌پور ازغدی: 🔸شهید فخری‌زاده در نقاط ربط فیزیک با فلسفه و در حلقه وصل "فلسفه علم" و معرفت‌شناسی با مشکلات انسان و نیازهای حیات، درگیر تألیف کتاب‌هایی بود و می‌پرسید چرا نهاد فلسفه اسلامی در صحنه نیست و تفریع فروع نو نمی‌کند؟ چرا تأثیر آن در علوم تجربی و علوم انسانی به درستی برای دانشجویان "فلسفه علم"، تبیین نشده و فیلسوفان این عصر، تن به رویارویی جدی با مسائل بنیادین علم نمی‌دهند؟ کجایند مقالاتی که با مبانی فلسفه اسلامی به نقد تفسیرهای فلسفی ناشی از علوم بپردازند؟ چرا فیلسوفان امروز غالباً به ذکر مصادیق و مثال‌های تازه، اکتفا کرده و مثلاً در تدقیق و تجزیه روایت فلسفی از هستی نکوشیده‌اند؟ حال آنکه فلسفه غرب با مبانی متشتت معرفت‌شناختی، در معرکه حاضر و با علوم، در تعامل زنده است و با هر چالشی، نحله‌ای زاده و صاحب اولاد مشروع و نامشروع بسیاری شد و بر روند علوم و تطبیق یافته‌ها با سبک زندگی، ایفای نقش کرد؟ انیشتین گفت نظریه "نسبیت"، آنقدر میوه می‌دهد که خود دیگر آن را نمی‌فهمم. در این لحظه به یاد آوردم اینها بخشی از سوالاتی بود که سال گذشته در فیضیه و در دانشگاه تهران پرسیدیم و یکی در قم آن را دروغ و تضعیف حوزه خواند و دیگری در تهران، آن را خارج از محدوده علم! و دانشگاه دانست. 🔸شهید محسن، فیزیک و فلسفه را به نحوی مرتبط می‌دید که اگر مرز آنها رعایت شود یکدیگر را خوراک داده و حتی اصلاح می‌کنند گرچه ابزارهایی کاملاً متمایز و حیطه‌ای مستقل دارند. در رمزگشایی شهید دکتر فخری‌زاده، وقتی "ایدئولوژی" بر "جهان بینی" و جهان بینی بر "شناخت"، مبتنی است و وقتی مؤثرترین ابزار شناخت، تجربه حسی است (از تعبیر تعمیم یافته "مشاهده" برای حس بهره می‌برد)، چرا نقش فیزیک در "شناخت"، دست کم گرفته شود؟ فیزیک، دریچه‌ای راهگشا به سوی چشم‌اندازی بی‌نظیر در مشاهده آفاق است چنانچه زیست‌شناسی و علومِ ‌شناختی که توسعه‌یافته‌ی علم‌النفس است، شأنی چون فیزیک دارند و البته این ارتباط‌ها نباید مرز و وظایف علوم را در هم ریزد و نسبیت‌زدگی به معنای نادرست آن، مایه اغتشاش در علم و فلسفه شود. 🆔 @ravayatepishraft
📌 اختلالات روانی از مسجد تا کف خیابان 🔹 برای من که همه چیز را با نگاه جامعه شناختی و کلان می بینم، دیدن بعضی چیزهای خرد و پنهان، کار تقریبا مشکلی است. یکی از چیزهایی که تا بحال در جامعه خیلی کم دیده بودم و یا به چشمم نیامده بود، فقدان عقلانیت، تفکر منطقی یا همان جنون است. تا پیش از این که در مسجد مستقر شوم، اختلالات روانی، ضعف منطقی یا جنون، برایم صرفا یک پدیده ی تصادفی و جزیی بود، اما الان احساس می کنم که شیوع این پدیده آنقدر هست که بتوان آن را به عنوان یک پدیده ی اجتماعی مهم تلقی کرد. اهمیت توجه به این پدیده بیشتر از آن روست که ما در کار فکری و تبلیغی مان گاهی چیزی می گوییم یا کاری می کنیم، اما در ذهن مخاطبمان به دلیل عدم تعادل روانی و فکری امر کاملا برعکس فهمیده می شود و در نتیجه کار به جاهای باریک می کشد. این مسئله ابعاد متنوعی دارد و از رفتارهای نابخردانه و غیر طبیعی وعدم قدرت درک صحیح گرفته تا جنون رسمی همه را در برمی‌گیرد. من در مسجد با انواع و اقسام این رفتارهای غیر منطقی مواجه هستم که شرحش طولانی خواهد شد. (مثلاً امروز در حالیکه در محراب اماده ی شروع نماز بودم یکی از اهالی محل با همراهم تماس گرفت و من هم طبیعتاً جواب ندادم، و می دانم که امشب با عصبانیت شدید و گله گذاری به سراغم خواهد آمد. تجربه اش را دارم😂) به گمانم به قدری که تشخیص می دهم، ریشه ی این رفتارها عمدتا مسائل زیستی و ژنتیکی است و در برخی موارد نیز ضعف آموزش و تحصیلات. موارد دیگری داریم که دچار اختلالات روانی ایام جنگ هستند(مثل همین مورد بالا که گفتم) و برخی نیز در اثر فشارهای اجتماعی و اقتصادی. باز اختلال روانی و جنون در اثر فشار اقتصادی قابل توجیه تر است، ولی بنده قشری در اطرافم هستند که به دلیل فشارهای اجتماعی دچار سطحی از جنون شده اند و مبتلا به بیماری های اعصاب و.... . (در این باره گفتنی خیلی دارم.) غرض آنکه در مدیریت مسجد و اجتماع، این پدیده ی شایع را حتما باید لحاظ کرد. ائمه ی جماعت که در پیشانی ارتباط با مردم هستند در این رابطه خیلی باید صبور و مقاوم باشند و هنر مواجهه با طبقات گوناگون اجتماعی را کسب کنند و بکار گیرند و برای فرسایش خودشان در برابر این موارد نیز اندیشه ای کنند، چه اینکه بسیاری از ائمه ی جماعت یا مسئولین فرهنگی را دیده ام که در اثر همین تعاملات بشدت دچار آسیب شده اند. @modmasjed @taamollat
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تنها تأسف رهبر انقلاب پس از بازدید از نمایشگاه تولیدات داخل ...
37.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ آشنایی با حدود ۳۰ فرقه و جریان منحرفِ حالِ حاضر در کشور ‼️در ادامه بایدعرض کنم‌دوستان این کلیپ رابادقت وتااخرگوش کنیدوعرض میشودکه👇👇👇 🔻این کلیپ درباره وجود سی فرقه و جریان منحرف موجود در کشور سخن می گوید که اسم و رسم دارند و در دستگاه های دولتی دارای شناسنامه هستند. 🔸 این‌ها گروه‌های عملیاتی هستند ولی ما متاسفانه هیچ اقدام بازدارنده و یا افشا کننده در برابر اینها نداریم، ضمنا باید در نظر گرفت وقتی این تعداد با اسم و رسم فعال هستند، قطعا چند برابر آن هم به صورت غیررسمی و زیرزمینی فعالیت می کنند. ‼️شناسایی این لایه های پنهان و آشکار و عمق فاجعه حضور ایشان مهم است و باید این عناصر شناسایی و برخورد شود. ۲۹دی ماه ۱۴۰۲
هدایت شده از خوش‌خبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصویری زیبا از اقامه نماز جماعت توسط هواداران تیم ملی فوتبال ایران، بیرون از ورزشگاه قطر الآن هر جای دنیا تجمعی از مسلمونا شکل می‌گیره نماز جماعتشون هم برپاست✌️🇮🇷 📆 ۱۴۰۲/۱۱/۱۱ 🇮🇷 خـــــ♥️ــوش‌خبـر 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3193438243C5161aeab75
📌 اصول فقه و جامعه 🔹به یاری خدا از امروز در یکی از مدارس تهران، بحث ملازمات عقلیه در اصول را در خدمت طلاب عزیز هستم. یکی از برادران قبل از کلاس می گفت: درست است که این بحث اصولی و عقلی است، اما با دغدغه های حکمی شما فاصله بسیار است، اصول است و عرف و اعتباریات و اینها کجا و عقل فلسفی!!! در جوابش گفتم: عقل، عقل است، چنانکه نور نور است و در هر جا ظاهر شود، به حسب خود اثر خود را بر جای می گذارد. در فلسفه با عقل به سراغ «وجود» می رویم و احکام آن و در اصول با همان عقل سراغ باید و نبایدها می رویم. پس مباحث عقلی اصول هم شاخه ایست از همان نور اصلی. این بنده در ابتدای مباحث اصول همیشه از جایگاه شناسی علم اصول و نقش آن در کشف یا ساخت بایدها و نبایدها صحبت می کنم. اما نکته ی مهم بحث های اولیه ی اصولی ام دو چیز است. (و همین دو نکته است که مباحث اجتماعی را با دانش اصول پیوند می دهد.) الف: اصول موجود برای کشف روابط عبد و مولی است، اما کشف روابط مولی و امت از رهگذر همین چارچوب موجود خیلی بعید و دور از ذهن است. مثلاً مباحث اصول عملیه شاید گره گشای رفتارهای فردی باشد، اما پیاده کردن آنها در ساحت اجتماع، ممکن است نظم اجتماعی را بهم بریزد. فلذا فضای اصول فقه اجتماعی و حکومتی با فضای اصول موجود متفاوت است. ثانیا آنکه بنا بر دیدگاه حکیم طوسی ره، رفتارهای شرعی (که دانش اصول از آنها بحث می کند)، تنها بخش کوچکی از رفتارهای ارادی انسانها را در بر می گیرد. بخش بزرگتری از رفتارهای انسانها بر اساس ساختارهای قانونی و بزرگترین بخش رفتارهای ارادی نیز از «فرهنگ» ناشی می شود. در نتیجه نباید فکر کنیم رفتارهای شرعی همه ی رفتارهای ارادی را در بر می گیرد و همین بتنهایی می تواند منجر به جامعه سازی شود. غرض آنکه در ساخت اجتماعی و در ساحت کنش ها، اکتفا به رفتارهای فردی خطایی است بزرگ و بخش های دیگر مانند فرهنگ باید مورد مداقه ی جدی قرار گیرد. به نظر می‌رسد که خود مقوله ی فرهنگ نیز نیازمند دانش اصول جداگانه ایست. اصول فرهنگ باید در پی این باشد که خاستگاه و عوامل اثرگذار بر فرهنگ و از همه مهمتر تغییرات فرهنگی را شناسایی و برای مدیریت آن مدل ارائه دهد. امری که در اندیشه ی متفکران ما کمتر مورد توجه قرار گرفته. @taamollat
📌اسطوره و جهان اجتماعی 🔹نام «مصیبت نامه» ی عطار را فقط شنیده بودم، اما امروز در کتابخانه ای به آن برخوردم، نسخه ای که با مقدمه ی مفصل استاد شفیعی کدکنی غنی تر شده بود. ایشان در مقدمه اشاره کرده بودند که این کتاب در میان آثار عطار مهجور است، بدان علت که عموم گمان کرده اند که این کتاب درباره ی اندوه و خزن و غم مصیبت زدگان است، در حالیکه موضوع کتاب، مصیبت انسان دورافتاده از حقیقت خویش است و کتاب در حقیقت شرح سلوک سالک در بازگشت به خود حقیقی و رجوع به سوی خدای متعال است. این مطلب، با درونمایه ی اصلی منطق الطیر او نیز همخوانی دارد و در آثار ادبی سایرین از جمله حافظ و مولانا نیز به کرات آمده است. از همین جا ایشان نقبی می زند به اسطوره های کهن در تمام دنیا و سپس این نکته را بررسی می کند که اسطوره های کهن چگونه در شکل گیری فکر دورافتادن از حقیقت خویشتن در میان غالب ملل نقش داشته اند و سپس آنکه این فکر چگونه با زبان دین مجددا بازسازی شده و به صحنه آمده است. اشاراتی هم دارد به تاثیر اسطوره ها در شکل گیری نظریات علمی در باب سماء و عالم و فضای بین انها، یعنی همان مسئله ای که در آثار حکمای یونان مانند ارسطو و حکمای بعدی مانند بوعلی بازتکرار شده. در کتب روایی مفصل مانند بحارالانوار و.... نیز به انبوهی از روایات در همین باب بر می خوریم که در همین فضا عرضه شده اند. ممکن است اسطوره ها خیالات موهوم تلقی شود یا الهاماتی رسا و شفاف به انسانهای اولیه یا.... . هر چه باشد، اسطوره های جایی در اندیشه ی حیات فردی و اجتماعی ما لانه کرده اند و هنوز هم هستند. اخیرا به آثار یکی از جامعه شناسان معاصر برخوردم که مدل جامعه شناسی اش بیش از حس و تاریخ و فلسفه، بر شناخت نقش اسطوره ها در ساخت جهان اجتماعی متمرکز شده، درباره ی دیدگاه او بیشتر نوشتن خواهم کردن، اگر خدا بخواهد. @taamollat
📌 امام عقلانیت 🔸حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) مفسر عقل و تبیین‌گر عقلانیت اسلامی است و در کلامی مفصل، متکلم و حکیم شیعی، هشام بن حکم (۱) را از حقیقت عقل و عقلانیت آگاه کرده است. 🔹 امروزه ما به این کلام مفصل و معجزه آسا بسیار نیازمندیم و ای کاش محور سازماندهی و بارسازی حوزه و دانشگاه شود. ----------------++++---------------- ۱. «هشام‌بن حَکَم، ابومحمد، از اصحاب امام صادق و امام موسی کاظم«علیهما‌السلام» است. وی دارای آراء و اندیشه‌های کلامی منحصر به فرد و از متکلمین برجسته شیعه در قرن دوم می‌باشد. وی پرچمدار حق ائمه، مؤید صدق، مدافع ولایتِ اهل بیت و اثبات‌کننده بطلانِ دشمنانِ آنان است. هشام با قلب و زبان و دست یاور ائمه«علیهم‌السلام» بود» •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1602
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ( بخش سی و هفتم) 🔹جمع بندی و نتیجه گیری۲ ۳. استاد شهید م
📌در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری ،(بخش سی و هشتم). 🔹فرعیات ▪️📌جایگاه روش تاریخی در اندیشه ی اجتماعی شهید مطهری۱ ۱. بکارگیری تاریخ در علوم اجتماعی از دیرباز مورد مناقشه بوده است. غیر از آنکه برخی (مانند پوزیتیویست ها) اساسا منکر علمی بودن گزاره های تاریخی بودند، اشکال عمده در استخدام روش تاریخی تقابل آن با عینیت (بعنوان غایت اصلی علم) بوده است. بر همین منوال کسانی که درهای تحقیق اجتماعی را به روی تاریخ گشودند و از او استقبال کردند، بسیاری از لوازم آن -مانند نسبیت- را هم پذیرفتند و در نتیجه از علم بودن و کلی بودن علوم اجتماعی نیز تا حد زیادی دست کشیدند. (مانند جریانات تفسیری و هرمنوتیکی) اکنون نیز در فضاهای علمی، تاریخ همچنان جایگاه نااستواری دارد. بحث درباره ی علمی بودن یا نبودن تاریخ هنوز هم داغ و پر فایده است. ۲. یکی از نکات جالب توجه در روش شناسی اندیشه ی اجتماعی استاد شهید مطهری آنست که ایشان از سویی با اصرار بر بنیان‌های فلسفی علوم اجتماعی، در اثبات مبادی علوم اجتماعی، رشته ای از مسائل فلسفی را بکار می گیرد، اما همو در لایه های دیگر برای اثبات مدعیات اجتماعی، بطور گسترده از روش تاریخی بهره می گیرد. سوال بحث برانگیز آنست که علوم اجتماعی در نظر استاد شهید چه ماهیتی دارد که از سویی پذیرای قواعد فلسفی است، (که ذاتا ضروری و کلی است و هیچ گونه نسبیت و جزئیتی را بر نمی تابد) و از سوی دیگر بستری است برای عرضه ی گزاره های تاریخی(که مثار کثرت و نسبیت است) ؟ به عبارت دیگر چطور است که بکارگیری توامان فلسفه و تاریخ در علوم اجتماعی به تناقض و آشفتگی منجر نمی شود؟ آیا استاد شهید فلسفه را تاریخی می بیند یا تاریخ را فلسفی؟ 🤔🤔🤔🤔🤔 @taamollat
تأملات اجتماعی
📌گزارش ▪️جلسه ی شب گذشته ی درس اسفار استاد یزدان پناه (چهارشنبه،۱۸بهمن)، بمناسبت مرور مقدمه ی جلد ششم، بیشتر ناظر به روش علمی صدرالمتالهین ره در مطالعات دینی و نقد جریانهای دیگر بود. اول آنکه استاد تصریح داشتند که مقدمه ی جلد ششم در اصل باید مقدمه ی بخش دوم اسفار تلقی شود، چه اینکه تا قبل از آن یک فضاست و ازین پس فضایی دیگر. دو آنکه: استظهار پایه ی فهم متن دینی است. و اسنظهار از بسیاری از معارف قرآن و حدیث وابسته به حکمت است و بدون آن سر از ناکجاآباد در می اورد، چنانکه بسیاری از فقها و متکلمان را به زمین انداخته، یا به سکوت کشانده و یا به تناقض واداشته. این، مطلبی است که خود صدرالمتالهین در این مقدمه آن را اظهار می کند. نکته ی مهم در اینجا این است که بنابردیدگاه صدرا (کما قال به الاصولیون)، در برداشت از متن دینی گاهی ظواهر الفاظ کافی نیست و چنانکه الفاظ برای روح معنا وضع شده اند، برای فهم دقیق متن، باید به آن روح دست یافت و این جز از طریق حکمت حاصل نمی شود. سه آنکه بر همین اساس علاوه بر دانش حکمت، صفای باطن و قلب نیز در فهم حقایق تاثیر تام دارد و شخص متتبع «تا ریاضت باطنی نکشد، بعضی مسائل حل شدنی نیست». صفای باطن انسان را به لازمه ی دوم فهم می رساند، یعنی «اتصال به ماوراء». چنین روحانیتی لازمه ی حتمی درک متون دینی است و بدون اینها نمی توان از ظواهر فراتر رفت. پ.ن: استادبزرگوارمان حاج آقای عصاری، حین بحث های اصولی در قم تصریح داشتند که هدف غایی همه ی مباحث علم اصول همان استظهار است. و استظهار خود متوقف بر مقدماتی است. و فیه مطالب کثیرة لا مجال لذکرها (درباره ی روش اصولی استادناالاکرم، حاج آقای عصاری، گفتنی بسیار است، و امیدوارم فراغتی برای نوشتن) پ.ن: استاد شهید مطهری ره نیز در بخشی از کتاب خاتمیت، بمناسبت بحث از ویژگیهای عالمان عصر خاتمیت، با تمسک به عبارتی از نهج البلاغه تصریح دارند که عالم واقعی کسی است که به سطحی از الهام و ارتباط با ماوراء مجهز شده باشد، و فیه مطالب کثیرة، لا أطیل بذکرها، فعلی الطالب ان یراجع. 🔻فتحصل: نظام فکری حکمت متعالیه، فقط فلسفه نیست، بلکه پایه و مبنایی برای فهم دین است. والله اعلم بالصواب @taamollat