eitaa logo
تأملات اجتماعی
172 دنبال‌کننده
274 عکس
87 ویدیو
7 فایل
محمدرضا کرباسچی دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی قم کارشناس ارشد فلسفه ی علوم اجتماعی @mrkarbs
مشاهده در ایتا
دانلود
📌تطورات معنای «عبادت» در سالهای اخیر و نتایج آن در طول تاریخ طبقه ای از متدینین بودند که اصولاً به عبادت و زهد شناخته می شدند و مجموعا با مناسک و سبک زندگی خود، طبقه ای متمایز در جامعه ی مسلمانان بودند. این طبقه ی اجتماعی در طول زمان و همگام با تغییرات اجتماعی رفته رفته کمرنگ شده و یا به گونه ای دیگر در عرصه ی اجتماع حاضر شدند. مثلاً در دهه های اخیر عباد و زهاد عموما در میان بازاریان و تجار متدین ظاهر می شدند که عملا کسب و کار و تجارت را هم گونه ای از عبادت و بندگی حساب می کردند و حتی در بین آنان کسانی بودند که تجارت و کسب و کار بیشتر برایشان پوشش و وسیله ای بود برای جذب طبقات ضعیف و خدمت به آنان. من از این قبیل آدم های بازاری متدین و نیکوکار بسیار دیده ام و اکنون نیز بسیاری دیگر می شناسم. این مرحله، یک گردش و تحول در سبک زندگی عابدانه و زاهدانه بود. (شرحی از احوال این طبقه را در یادداشتی دیگر خواهم نوشت.) اکنون و در بحبوحه ی تغییرات اجتماعی عظیم تر، گویی عبادت و زهد نیز دستخوش تحولی دیگر است. فارغ از اعتکاف های عمومی در مساجد، اعتکاف هایی در میان دانش آموزان و دانشجویان در حال شکل گرفتن و تثبیت است که اصولاً عبادت را در نماز و دعای صرف نمی داند و گویی در عکوف و عزلت در مسجد نیز به گونه ای سیر فی الخلق می اندیشد.‌ با کثیری از دانش آموزان و دانشجویان برخورد داشتم که غایت این گوشه گیری را بازگشت به میان خلق و گره گشایی از امت می دانند. گذشته از آسیب هایی که ممکن است این نگاه به دنبال داشته باشد، این نگاه به عبادت در میان تحصیل کردگان مذهبی در حال تقویت و رشد است. از همین رو اعتکاف های آنان نیز به قرارگاه هابی برای پرش و حل مسایل اجتماعی از سکوی مسجد و عبادتگاه شبیه تر است. به گمانم این ارتقا و تکامل در فهم مناسک عبادی، جز اثر مستقیم فکر امام ره نیست که اصولاً عبادت و بندگی را در خدمت به خلق می دانست. این اتفاق را باید به فال نیک گرفت و منتظر طبقه ای بود که در عین حضور در فعالیت های اجتماعی، قلب و روحش در عوالم بالا سیر می کند. ▪️تصویر بالا گوشه از نشست امشب مان است با بچه های سمپادی علوم انسانی. بچه های بسیار خوش فهم و دغدغه مند که از رهگذر همین اعتکاف در پی رشد و قرب هستند. امشب با آنان بحث های عمیق و گسترده ای در باب ماهیت علوم انسانی، تکلیف دانش آموزان و دانشجویان این رشته، وضعیت علوم انسانی در ایران، آینده ی جامعه ی ایران، وضعیت اقتصادی و نظریات فعال در کشور، فلسفه ی تاریخ و نهایتا دیدگاه های امام و آقا در این حوزه مطرح شد. نشست بسیار شیرین، پر فایده و آرام بخشی بود. اینهمه، ضرب دست امام است که هنوز فعال است و هنوز تربیت می کند و جلو می‌برد. رحمة الله علیه. @modmasjed @taamollat
📌 پیچیدگی و در هم تنیدگی جریانهای فکری 🔹نمی دانم چه سری است که جریانات مذهبی رادیکال در جامعه ما، که به عدم اجرای کامل شریعت و.... توسط حکومت اسلامی معترضند، خیلی سریع و آسان یه دام جریان های فکری غرب می افتند و اعتراضات خود به حاکمیت اسلامی را یا با تابلوی لیبرالیسم و یا با پوشش مارکسیسم پیش می برند. در این شبها، سخت درگیر یک مبارزه ی مجازی با همین جماعت هستم. خدا بخیر کند. @taamollat
📌 چند شبی هست که در یک گروه فامیلی، یا یکی از سوپرمذهبی ها و مقدسین فامیل در باب مسائل انقلاب گلاویز و دست به یقه هستیم. این بزرگوار که اتفاقا مشی اخباری و حدیثی دارد، به مانند اخلافش، در نقد انقلاب، صاف می رود سراغ روشنفکران و اصلاح طلبان و پشت آنها سنگر می گیرد. و این از عجایب جریانات سیاسی در تمام کشورهای اسلامی است که هر چه فکر رادیکال تر می شود، قرابت بیشتری با لیبرالیسم و تفکرات چپ پیدا می کند. حال به این حرفها کاری ندارم، بلکه ریشه ی این اشکال را در عدم تبیین و یا تبیین ناکافی اندیشه ی متفکران انقلاب اسلامی می دانم. وقتی بر اساس مبانی دیگران تحلیل و عرضه شویم، بر اساس همان مبانی هم نقد و فهمیده می شویم. مع الاسف حتی نخبگان حوزوی ما شناخت جامع و دقیقی از نظام اندیشه ی امام و آقا و علامه و مطهری و مصباح و.... ندارند و نهایتا اینان را بعنوان اساتید بزرگ حوزه می شناسند. در حالیکه این جریان فکری، در حوزه ی هستی شناسی، معرفت شناسی، جامعه شناسی و مدیریت لجتماع، دارای دیدگاه های قویم و ریشه دار و عملیاتی بوده اند که مع الاسف بعلت عدم تبیین در پستوی حوزه ها و کتابخانه ها مانده و محیط جامعه نیز که نمی تواند معطل بماند، از لحاظ ساختاری وابسته به اندیشه ی اینان، اما از لحاظ هویتی در دامن تفکرات دیگر است و شده این بلبشوی نظری و عملی و نتیجه اش کندی حرکت قطار انقلاب. دوستان قم نشین و حجره نشین و دوستان تهران نشین، گمان من بر این است که اگر پروژه ی علمی کلان خود را تبیین نظام اندیشه ی متفکران انقلاب اسلامی، و اشراب آن به درون ساختارهای مدیریتی و اجتماعی قرار دهیم، و تا پایان حیات طلبگی بر آن استوار بمانیم، ضرر نکرده ایم، بلکه در مقابل امام و شهدا و تاریخ روسفید خواهیم بود، انشالله والعاقبة للمتقين @taamollat
📌بخشی از یادداشت استاد رحیم‌پور ازغدی: 🔸شهید فخری‌زاده در نقاط ربط فیزیک با فلسفه و در حلقه وصل "فلسفه علم" و معرفت‌شناسی با مشکلات انسان و نیازهای حیات، درگیر تألیف کتاب‌هایی بود و می‌پرسید چرا نهاد فلسفه اسلامی در صحنه نیست و تفریع فروع نو نمی‌کند؟ چرا تأثیر آن در علوم تجربی و علوم انسانی به درستی برای دانشجویان "فلسفه علم"، تبیین نشده و فیلسوفان این عصر، تن به رویارویی جدی با مسائل بنیادین علم نمی‌دهند؟ کجایند مقالاتی که با مبانی فلسفه اسلامی به نقد تفسیرهای فلسفی ناشی از علوم بپردازند؟ چرا فیلسوفان امروز غالباً به ذکر مصادیق و مثال‌های تازه، اکتفا کرده و مثلاً در تدقیق و تجزیه روایت فلسفی از هستی نکوشیده‌اند؟ حال آنکه فلسفه غرب با مبانی متشتت معرفت‌شناختی، در معرکه حاضر و با علوم، در تعامل زنده است و با هر چالشی، نحله‌ای زاده و صاحب اولاد مشروع و نامشروع بسیاری شد و بر روند علوم و تطبیق یافته‌ها با سبک زندگی، ایفای نقش کرد؟ انیشتین گفت نظریه "نسبیت"، آنقدر میوه می‌دهد که خود دیگر آن را نمی‌فهمم. در این لحظه به یاد آوردم اینها بخشی از سوالاتی بود که سال گذشته در فیضیه و در دانشگاه تهران پرسیدیم و یکی در قم آن را دروغ و تضعیف حوزه خواند و دیگری در تهران، آن را خارج از محدوده علم! و دانشگاه دانست. 🔸شهید محسن، فیزیک و فلسفه را به نحوی مرتبط می‌دید که اگر مرز آنها رعایت شود یکدیگر را خوراک داده و حتی اصلاح می‌کنند گرچه ابزارهایی کاملاً متمایز و حیطه‌ای مستقل دارند. در رمزگشایی شهید دکتر فخری‌زاده، وقتی "ایدئولوژی" بر "جهان بینی" و جهان بینی بر "شناخت"، مبتنی است و وقتی مؤثرترین ابزار شناخت، تجربه حسی است (از تعبیر تعمیم یافته "مشاهده" برای حس بهره می‌برد)، چرا نقش فیزیک در "شناخت"، دست کم گرفته شود؟ فیزیک، دریچه‌ای راهگشا به سوی چشم‌اندازی بی‌نظیر در مشاهده آفاق است چنانچه زیست‌شناسی و علومِ ‌شناختی که توسعه‌یافته‌ی علم‌النفس است، شأنی چون فیزیک دارند و البته این ارتباط‌ها نباید مرز و وظایف علوم را در هم ریزد و نسبیت‌زدگی به معنای نادرست آن، مایه اغتشاش در علم و فلسفه شود. 🆔 @ravayatepishraft
📌 اختلالات روانی از مسجد تا کف خیابان 🔹 برای من که همه چیز را با نگاه جامعه شناختی و کلان می بینم، دیدن بعضی چیزهای خرد و پنهان، کار تقریبا مشکلی است. یکی از چیزهایی که تا بحال در جامعه خیلی کم دیده بودم و یا به چشمم نیامده بود، فقدان عقلانیت، تفکر منطقی یا همان جنون است. تا پیش از این که در مسجد مستقر شوم، اختلالات روانی، ضعف منطقی یا جنون، برایم صرفا یک پدیده ی تصادفی و جزیی بود، اما الان احساس می کنم که شیوع این پدیده آنقدر هست که بتوان آن را به عنوان یک پدیده ی اجتماعی مهم تلقی کرد. اهمیت توجه به این پدیده بیشتر از آن روست که ما در کار فکری و تبلیغی مان گاهی چیزی می گوییم یا کاری می کنیم، اما در ذهن مخاطبمان به دلیل عدم تعادل روانی و فکری امر کاملا برعکس فهمیده می شود و در نتیجه کار به جاهای باریک می کشد. این مسئله ابعاد متنوعی دارد و از رفتارهای نابخردانه و غیر طبیعی وعدم قدرت درک صحیح گرفته تا جنون رسمی همه را در برمی‌گیرد. من در مسجد با انواع و اقسام این رفتارهای غیر منطقی مواجه هستم که شرحش طولانی خواهد شد. (مثلاً امروز در حالیکه در محراب اماده ی شروع نماز بودم یکی از اهالی محل با همراهم تماس گرفت و من هم طبیعتاً جواب ندادم، و می دانم که امشب با عصبانیت شدید و گله گذاری به سراغم خواهد آمد. تجربه اش را دارم😂) به گمانم به قدری که تشخیص می دهم، ریشه ی این رفتارها عمدتا مسائل زیستی و ژنتیکی است و در برخی موارد نیز ضعف آموزش و تحصیلات. موارد دیگری داریم که دچار اختلالات روانی ایام جنگ هستند(مثل همین مورد بالا که گفتم) و برخی نیز در اثر فشارهای اجتماعی و اقتصادی. باز اختلال روانی و جنون در اثر فشار اقتصادی قابل توجیه تر است، ولی بنده قشری در اطرافم هستند که به دلیل فشارهای اجتماعی دچار سطحی از جنون شده اند و مبتلا به بیماری های اعصاب و.... . (در این باره گفتنی خیلی دارم.) غرض آنکه در مدیریت مسجد و اجتماع، این پدیده ی شایع را حتما باید لحاظ کرد. ائمه ی جماعت که در پیشانی ارتباط با مردم هستند در این رابطه خیلی باید صبور و مقاوم باشند و هنر مواجهه با طبقات گوناگون اجتماعی را کسب کنند و بکار گیرند و برای فرسایش خودشان در برابر این موارد نیز اندیشه ای کنند، چه اینکه بسیاری از ائمه ی جماعت یا مسئولین فرهنگی را دیده ام که در اثر همین تعاملات بشدت دچار آسیب شده اند. @modmasjed @taamollat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تنها تأسف رهبر انقلاب پس از بازدید از نمایشگاه تولیدات داخل ...
37.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ آشنایی با حدود ۳۰ فرقه و جریان منحرفِ حالِ حاضر در کشور ‼️در ادامه بایدعرض کنم‌دوستان این کلیپ رابادقت وتااخرگوش کنیدوعرض میشودکه👇👇👇 🔻این کلیپ درباره وجود سی فرقه و جریان منحرف موجود در کشور سخن می گوید که اسم و رسم دارند و در دستگاه های دولتی دارای شناسنامه هستند. 🔸 این‌ها گروه‌های عملیاتی هستند ولی ما متاسفانه هیچ اقدام بازدارنده و یا افشا کننده در برابر اینها نداریم، ضمنا باید در نظر گرفت وقتی این تعداد با اسم و رسم فعال هستند، قطعا چند برابر آن هم به صورت غیررسمی و زیرزمینی فعالیت می کنند. ‼️شناسایی این لایه های پنهان و آشکار و عمق فاجعه حضور ایشان مهم است و باید این عناصر شناسایی و برخورد شود. ۲۹دی ماه ۱۴۰۲
هدایت شده از خوش‌خبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصویری زیبا از اقامه نماز جماعت توسط هواداران تیم ملی فوتبال ایران، بیرون از ورزشگاه قطر الآن هر جای دنیا تجمعی از مسلمونا شکل می‌گیره نماز جماعتشون هم برپاست✌️🇮🇷 📆 ۱۴۰۲/۱۱/۱۱ 🇮🇷 خـــــ♥️ــوش‌خبـر 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3193438243C5161aeab75
📌 اصول فقه و جامعه 🔹به یاری خدا از امروز در یکی از مدارس تهران، بحث ملازمات عقلیه در اصول را در خدمت طلاب عزیز هستم. یکی از برادران قبل از کلاس می گفت: درست است که این بحث اصولی و عقلی است، اما با دغدغه های حکمی شما فاصله بسیار است، اصول است و عرف و اعتباریات و اینها کجا و عقل فلسفی!!! در جوابش گفتم: عقل، عقل است، چنانکه نور نور است و در هر جا ظاهر شود، به حسب خود اثر خود را بر جای می گذارد. در فلسفه با عقل به سراغ «وجود» می رویم و احکام آن و در اصول با همان عقل سراغ باید و نبایدها می رویم. پس مباحث عقلی اصول هم شاخه ایست از همان نور اصلی. این بنده در ابتدای مباحث اصول همیشه از جایگاه شناسی علم اصول و نقش آن در کشف یا ساخت بایدها و نبایدها صحبت می کنم. اما نکته ی مهم بحث های اولیه ی اصولی ام دو چیز است. (و همین دو نکته است که مباحث اجتماعی را با دانش اصول پیوند می دهد.) الف: اصول موجود برای کشف روابط عبد و مولی است، اما کشف روابط مولی و امت از رهگذر همین چارچوب موجود خیلی بعید و دور از ذهن است. مثلاً مباحث اصول عملیه شاید گره گشای رفتارهای فردی باشد، اما پیاده کردن آنها در ساحت اجتماع، ممکن است نظم اجتماعی را بهم بریزد. فلذا فضای اصول فقه اجتماعی و حکومتی با فضای اصول موجود متفاوت است. ثانیا آنکه بنا بر دیدگاه حکیم طوسی ره، رفتارهای شرعی (که دانش اصول از آنها بحث می کند)، تنها بخش کوچکی از رفتارهای ارادی انسانها را در بر می گیرد. بخش بزرگتری از رفتارهای انسانها بر اساس ساختارهای قانونی و بزرگترین بخش رفتارهای ارادی نیز از «فرهنگ» ناشی می شود. در نتیجه نباید فکر کنیم رفتارهای شرعی همه ی رفتارهای ارادی را در بر می گیرد و همین بتنهایی می تواند منجر به جامعه سازی شود. غرض آنکه در ساخت اجتماعی و در ساحت کنش ها، اکتفا به رفتارهای فردی خطایی است بزرگ و بخش های دیگر مانند فرهنگ باید مورد مداقه ی جدی قرار گیرد. به نظر می‌رسد که خود مقوله ی فرهنگ نیز نیازمند دانش اصول جداگانه ایست. اصول فرهنگ باید در پی این باشد که خاستگاه و عوامل اثرگذار بر فرهنگ و از همه مهمتر تغییرات فرهنگی را شناسایی و برای مدیریت آن مدل ارائه دهد. امری که در اندیشه ی متفکران ما کمتر مورد توجه قرار گرفته. @taamollat
📌اسطوره و جهان اجتماعی 🔹نام «مصیبت نامه» ی عطار را فقط شنیده بودم، اما امروز در کتابخانه ای به آن برخوردم، نسخه ای که با مقدمه ی مفصل استاد شفیعی کدکنی غنی تر شده بود. ایشان در مقدمه اشاره کرده بودند که این کتاب در میان آثار عطار مهجور است، بدان علت که عموم گمان کرده اند که این کتاب درباره ی اندوه و خزن و غم مصیبت زدگان است، در حالیکه موضوع کتاب، مصیبت انسان دورافتاده از حقیقت خویش است و کتاب در حقیقت شرح سلوک سالک در بازگشت به خود حقیقی و رجوع به سوی خدای متعال است. این مطلب، با درونمایه ی اصلی منطق الطیر او نیز همخوانی دارد و در آثار ادبی سایرین از جمله حافظ و مولانا نیز به کرات آمده است. از همین جا ایشان نقبی می زند به اسطوره های کهن در تمام دنیا و سپس این نکته را بررسی می کند که اسطوره های کهن چگونه در شکل گیری فکر دورافتادن از حقیقت خویشتن در میان غالب ملل نقش داشته اند و سپس آنکه این فکر چگونه با زبان دین مجددا بازسازی شده و به صحنه آمده است. اشاراتی هم دارد به تاثیر اسطوره ها در شکل گیری نظریات علمی در باب سماء و عالم و فضای بین انها، یعنی همان مسئله ای که در آثار حکمای یونان مانند ارسطو و حکمای بعدی مانند بوعلی بازتکرار شده. در کتب روایی مفصل مانند بحارالانوار و.... نیز به انبوهی از روایات در همین باب بر می خوریم که در همین فضا عرضه شده اند. ممکن است اسطوره ها خیالات موهوم تلقی شود یا الهاماتی رسا و شفاف به انسانهای اولیه یا.... . هر چه باشد، اسطوره های جایی در اندیشه ی حیات فردی و اجتماعی ما لانه کرده اند و هنوز هم هستند. اخیرا به آثار یکی از جامعه شناسان معاصر برخوردم که مدل جامعه شناسی اش بیش از حس و تاریخ و فلسفه، بر شناخت نقش اسطوره ها در ساخت جهان اجتماعی متمرکز شده، درباره ی دیدگاه او بیشتر نوشتن خواهم کردن، اگر خدا بخواهد. @taamollat
📌 امام عقلانیت 🔸حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) مفسر عقل و تبیین‌گر عقلانیت اسلامی است و در کلامی مفصل، متکلم و حکیم شیعی، هشام بن حکم (۱) را از حقیقت عقل و عقلانیت آگاه کرده است. 🔹 امروزه ما به این کلام مفصل و معجزه آسا بسیار نیازمندیم و ای کاش محور سازماندهی و بارسازی حوزه و دانشگاه شود. ----------------++++---------------- ۱. «هشام‌بن حَکَم، ابومحمد، از اصحاب امام صادق و امام موسی کاظم«علیهما‌السلام» است. وی دارای آراء و اندیشه‌های کلامی منحصر به فرد و از متکلمین برجسته شیعه در قرن دوم می‌باشد. وی پرچمدار حق ائمه، مؤید صدق، مدافع ولایتِ اهل بیت و اثبات‌کننده بطلانِ دشمنانِ آنان است. هشام با قلب و زبان و دست یاور ائمه«علیهم‌السلام» بود» •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1602
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ( بخش سی و هفتم) 🔹جمع بندی و نتیجه گیری۲ ۳. استاد شهید م
📌در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری ،(بخش سی و هشتم). 🔹فرعیات ▪️📌جایگاه روش تاریخی در اندیشه ی اجتماعی شهید مطهری۱ ۱. بکارگیری تاریخ در علوم اجتماعی از دیرباز مورد مناقشه بوده است. غیر از آنکه برخی (مانند پوزیتیویست ها) اساسا منکر علمی بودن گزاره های تاریخی بودند، اشکال عمده در استخدام روش تاریخی تقابل آن با عینیت (بعنوان غایت اصلی علم) بوده است. بر همین منوال کسانی که درهای تحقیق اجتماعی را به روی تاریخ گشودند و از او استقبال کردند، بسیاری از لوازم آن -مانند نسبیت- را هم پذیرفتند و در نتیجه از علم بودن و کلی بودن علوم اجتماعی نیز تا حد زیادی دست کشیدند. (مانند جریانات تفسیری و هرمنوتیکی) اکنون نیز در فضاهای علمی، تاریخ همچنان جایگاه نااستواری دارد. بحث درباره ی علمی بودن یا نبودن تاریخ هنوز هم داغ و پر فایده است. ۲. یکی از نکات جالب توجه در روش شناسی اندیشه ی اجتماعی استاد شهید مطهری آنست که ایشان از سویی با اصرار بر بنیان‌های فلسفی علوم اجتماعی، در اثبات مبادی علوم اجتماعی، رشته ای از مسائل فلسفی را بکار می گیرد، اما همو در لایه های دیگر برای اثبات مدعیات اجتماعی، بطور گسترده از روش تاریخی بهره می گیرد. سوال بحث برانگیز آنست که علوم اجتماعی در نظر استاد شهید چه ماهیتی دارد که از سویی پذیرای قواعد فلسفی است، (که ذاتا ضروری و کلی است و هیچ گونه نسبیت و جزئیتی را بر نمی تابد) و از سوی دیگر بستری است برای عرضه ی گزاره های تاریخی(که مثار کثرت و نسبیت است) ؟ به عبارت دیگر چطور است که بکارگیری توامان فلسفه و تاریخ در علوم اجتماعی به تناقض و آشفتگی منجر نمی شود؟ آیا استاد شهید فلسفه را تاریخی می بیند یا تاریخ را فلسفی؟ 🤔🤔🤔🤔🤔 @taamollat
تأملات اجتماعی
📌گزارش ▪️جلسه ی شب گذشته ی درس اسفار استاد یزدان پناه (چهارشنبه،۱۸بهمن)، بمناسبت مرور مقدمه ی جلد ششم، بیشتر ناظر به روش علمی صدرالمتالهین ره در مطالعات دینی و نقد جریانهای دیگر بود. اول آنکه استاد تصریح داشتند که مقدمه ی جلد ششم در اصل باید مقدمه ی بخش دوم اسفار تلقی شود، چه اینکه تا قبل از آن یک فضاست و ازین پس فضایی دیگر. دو آنکه: استظهار پایه ی فهم متن دینی است. و اسنظهار از بسیاری از معارف قرآن و حدیث وابسته به حکمت است و بدون آن سر از ناکجاآباد در می اورد، چنانکه بسیاری از فقها و متکلمان را به زمین انداخته، یا به سکوت کشانده و یا به تناقض واداشته. این، مطلبی است که خود صدرالمتالهین در این مقدمه آن را اظهار می کند. نکته ی مهم در اینجا این است که بنابردیدگاه صدرا (کما قال به الاصولیون)، در برداشت از متن دینی گاهی ظواهر الفاظ کافی نیست و چنانکه الفاظ برای روح معنا وضع شده اند، برای فهم دقیق متن، باید به آن روح دست یافت و این جز از طریق حکمت حاصل نمی شود. سه آنکه بر همین اساس علاوه بر دانش حکمت، صفای باطن و قلب نیز در فهم حقایق تاثیر تام دارد و شخص متتبع «تا ریاضت باطنی نکشد، بعضی مسائل حل شدنی نیست». صفای باطن انسان را به لازمه ی دوم فهم می رساند، یعنی «اتصال به ماوراء». چنین روحانیتی لازمه ی حتمی درک متون دینی است و بدون اینها نمی توان از ظواهر فراتر رفت. پ.ن: استادبزرگوارمان حاج آقای عصاری، حین بحث های اصولی در قم تصریح داشتند که هدف غایی همه ی مباحث علم اصول همان استظهار است. و استظهار خود متوقف بر مقدماتی است. و فیه مطالب کثیرة لا مجال لذکرها (درباره ی روش اصولی استادناالاکرم، حاج آقای عصاری، گفتنی بسیار است، و امیدوارم فراغتی برای نوشتن) پ.ن: استاد شهید مطهری ره نیز در بخشی از کتاب خاتمیت، بمناسبت بحث از ویژگیهای عالمان عصر خاتمیت، با تمسک به عبارتی از نهج البلاغه تصریح دارند که عالم واقعی کسی است که به سطحی از الهام و ارتباط با ماوراء مجهز شده باشد، و فیه مطالب کثیرة، لا أطیل بذکرها، فعلی الطالب ان یراجع. 🔻فتحصل: نظام فکری حکمت متعالیه، فقط فلسفه نیست، بلکه پایه و مبنایی برای فهم دین است. والله اعلم بالصواب @taamollat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌خاطره ی تلبس بدست سیدالقائد حفظه الله که بمناسبت تلبس جمعی از دوستان قلمی کردم، را در اینجا هم می گذارم:
ما نسیت، اذا حضرت محضر السید القائد فی شهر رمضان ۸۸، و کنت فریدا وحیدا عنده، قبل نماز ظهر چند دقیقه ای در همین سالن دیدارها منتظر بودم، خادم آقا کلی برایم صحبت و نصیحتم کرد. سپس مرا قبل از آقا به داخل حسینیه ی امام فرستادند، در میان شعارهای مردم (ای گل زهرا بیا، منتظر تو هستیم) وارد حسینیه شدم، در حالیکه قبا و عبا پوشیده و عمامه بر سر نداشتم و به گمانم کچل هم بودم. مردم از دیدن من کلی به وجد آمدند و بر شور شعارها افزودند 😂 جایی در صف اول ایستادم و پس از نماز زودتر از آقا صدایم کردند و دوباره رفتم داخل حیاط و منتظر سیدالقائد ایستادم. آقا که آمدند من تنها طلبه ی آن روز بودم و اطرافه جمع کثیر من المسئولین و وزرا و‌‌... آقا از داخل سینی عمامه را برداشتند و بر سرم گذاشتند و به گمانم چندبار گفتند ماژاالله 😂 در اغوششان رفتم و دست مجروحشان را بوسیدم، قدری صحبت شد که هیچ یادم نمانده. آقای حقانی پاکت هدیه ای دادند به مبلغ ۵۰ تومان، و قبل تشرفنا و بعدها حکایات و وقایع کثیرة، در فرصتی دیگر نوشتن خواهم کرد. کتبت هذالمقدار لکی تبقی فی التاریخ.😍 @taamollat
مقام معظم رهبری: بیست‌ودوّم بهمن، عید حقیقى براى ملّت ما است؛ بیست‌ودوّم بهمن براى ملّت ما در حکم عید فطرى است که ملّت در آن از یک دوران روزه‌ی سخت خارج شد، دورانى که محرومیّت از تغذیه‌ی معنوى و مادّى را بر ملّت ما تحمیل کرده بودند؛ بیست‌ودوّم بهمن در حکم عید قربان است زیرا در آن روز و به آن مناسبت بود که ملّت ما اسماعیل‌هاى خودش را قربانى کرد؛ بیست‌ودوّم بهمن در حکم عید غدیر است [زیرا] در آن روز بود که نعمت ولایت ‌-اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهى- براى ملّت ایران صورت عملى و تحقّق خارجى گرفت؛ در حکم نوروز واقعى براى ملّت ما است زیرا که حقیقتاً از دوران سخت و سیاه یک زمستان تلخ، ملّت ما خارج شد؛ عید واقعى است. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ١٣۶٨/١١/٠۴
امروز (۲۲بهمن۰۲) در کنار مبارز نستوه آقای عزت شاهی (مطهری). از آن نمونه های برجسته ی ایمان آگاهانه و ثبات قدم، همان چیزی که آقا در طرح کلی، بعنوان ویژگیهای «ایمان» واقعی مطرح می کنند. قدر و قیمت این آدم و امثال او در بین همه ی مبارزان را آدم وقتی می فهمد که کتاب های خاطرات آن دوره را دیده باشد. ببینید حتما کتاب خاطرات ایشان را و بخوانید. یادداشت زیر اثر قلم فرزندم علی است که این روزها دارد کتاب خاطرات عزت شاهی را می خواند و مدام از من درباره ی تاریخ ایران و کمونیسم و چپ و مجاهدین و.... سوال می پرسد. همانطور که حدس می زدم در فصل پنجم (مرز بندی های ایدئولوژیک) گیر افتاده و مدام می گوید نمی فهمم. این فصل مهمترین فصل کتاب است درباره ی اتفاقات سال ۵۴ و تغییرات فکری مجاهدین خلق و حوادث پس از آن. این فصل را که بخوانید می بینید بعضی حرف ها و افکار چقدر آشناست و جریانات فکری و سیاسی چقدر آرام و ناخودآگاه تغییر جهت می دهند. واقعا مایه ی عبرت و بصیرت است. @taamollat
تأملات اجتماعی
بسم الله الرحمن الرحیم افتخار ملی: امروز ٢٢بهمن سال ١۴٠٢است من محمد علی کرباسچی در کنار اقای عزت مطهری (شاهی) هستم. هرچه درمورد این شخصیت خستگی نا پذیر بگوییم کم گفته ایم. اوسال های زیادی رنج دیده است ولی باعث نشد خم به ابرو بی اورد. من تاکنون کتاب های زیادی همچون: پایی که جاماند، نورالدین پسر ایران و دا و... اما شخصی به صبوری عزت مطهری ندیده ام. سرمایه واقعی این انقلاب همچین انسان هایی هستند. انقلابی که مفت و مجانی به دست ما نرسیده است. ما باید قدر این انقلاب را بدانیم. کشور های زیادی سعی کردند این انقلاب را از بین ببرند. نتوانسته اند که هیچ، ضربه هم خورده اند. کسانی هم تلاش کردن تا این انقلاب را بهانه بیچارگی و بدبختی و وضیعت اقتصادی بدانند اما باز هم زمین خوردند. خدایا سایه همچین انسان های مثل عزت شاهی و به ویژ رهبر معظم انقلاب اسلامی را بر سرمان نگه بدار. برای کسب اطلاعات بیشتر به کتاب خاطرات (عزت شاهی) مراجعه کنید. پی نوشت: عزت شاهی: عزت در سال ١٣٢۵در شهر خوانسار به دنیا امد. او در زمانی به دنیا امد که پر رنگترین چیزی که در کودکیش دیده می شد فقر بود. پدرش کارگاه ساخت قاشق های چوبی داشت واوضاع برای خانواده اش خوب پیش نمی رفت. او در کودکی شاهد بیماری پدر ومادرش بود. به همین دلیل مجبور شد در طویله و خانه های مردم شروع به نظافت کند و پول دعوا و درمان پدر ومادرش را بدهد. او درسش را در خوانسار شروع کرد و برای ادامه تحصیل به تهران روی نهاد. بعد ها در بازار مشغول کار شد. بخشی از کتاب خاطرات عزت شاهی، صفحه ٣٠، ورود به بازار سیاست، بودن در محیط بازار برای من خیلی مغتنم بود و هروز بیش از پیش بر سطح اگاهی های من نسبت به جامعه و حکومت و دنیای پیرامونم افزوده می شد. او سال های بعد وارد مؤتلفه شد. او در انجا مشغول چاب اعلامیه شد. به همین دلیل توسط ساواک به کمیته مشترک افتاد. با اینکه او بسیار شکنجه شد ولی حاضر نشد حتی اطلاعات کوچکی از اسرار رفیقانش بگوید. او توسط حسینی، ارش، محمدی و رسولی (که کار خود را با سیاست پیش می برد) بسیار شکنجه جسمی و روانی شد. بعد به زندان قصر رفت وبسیار در اوین ماند. با ارزوی موفقیت و سربلندی ایران. ٢٢بهمن مبارک باد 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری ،(بخش سی و هشتم). 🔹فرعیات ▪️📌جایگاه روش تاریخی در اندیشه ی
📌بعدالتحریربکارگیری تاریخ در علوم اجتماعی با چه اشکالی روبروست؟ 🔹 گزاره های تاریخی آنقدر جذاب هست که در تحلیل های تاریخی نتوان آنها را نادیده گرفت. تاریخ و گذشته ی پدیده ها معمولا فهم بهتری از وضع امروز آنها به دست می دهند. علاوه بر این با رجوع به تاریخ است که سیر تطورات یک پدیده روشن می شود. اما در دهه های اخیر و با غالب شدن نگاه علمی، اعتبار گزاره های تاریخی با اشکالاتی مواجه شد. اشکال اول که عمدتا از سوی پوزیتیویست ها مطرح می شد، عبارت بود از عدم آزمون پذیری گزاره های تاریخی. گزاره های تاریخی مربوط به گذشته اند و نمی توان صحت آنها را ارزیابی کرد، در نتیجه از اعتبار ساقط هستند. اشکال بزرگتر، جزیی بودن گزاره های تاریخی و در نتیجه عدم امکان تعمیم آنها بود. مثلاً اگر در یک جایی فلان قضیه علت وقوع انقلاب بود، این امکان وجود ندارد که در موارد مشابه هم همین قانون حاکم باشد، بلکه هر پدیده ی تاریخی علت خاص خود را دارد و با مشاهده ی موارد واقع شده در گذشته حوادث آینده را تبیین و پیش بینی نمود. در نتیجه تاریخ به درد همان فهم گذشته می خورد و در تحلیل وقایع روز کاری ازو بر نمی آید. نتیجه ی وارد کردن تاریخ به عرصه ی فهم اجتماعی نیز چیزی جز تحمیل پیش زمینه های تاریخی بر واقعیت اجتماعی موجود نیست. به عبارت دیگر ما پدیده ی موجود را بر اساس فهمی که از گذشته و بوسیله ی تاریخ به ما القا شده فهم می کنیم و در نتیجه از فهم حقیقت پدیده ی اجتماعی باز می مانیم. ما با کنار گذاشتن فهم تاریخی از جهت دار شدن فهم مان نسبت به پدیده ها جلوگیری می کنیم. گویا تفصیلات کارل پوپر در کتاب «فقر تاریخی گری» نیز ناظر به همین اشتباه روش شناختی در علوم اجتماعی است. ناگفته نماند در حالیکه پوزیتیویست ها به هیچ عنوان زیر بار پذیرش تاریخ در علوم اجتماعی نمی روند، جریانات هرمنوتیکی و تفسیری در علوم اجتماعی، با داعیه ی گذر از ظاهر پدیده ها و «فهم» نیات کنشگران، راه را بر ورود تاریخ در علوم اجتماعی هموار کرده و هدف اصلی علوم اجتماعی را نیز «تفهم» معرفی کرده اند. آنان مدعی هستند که با شناخت تاریخی و فرهنگی است که می توان به وضعیت کنونی پدیده ها پی‌برد. اما با اینهمه، مطهری چگونه تاریخ (بعنوان یک معرفت نسبی و جزیی) را در کنار فلسفه (بعنوان یک دانش قطعی) می نشاند و در دانش اجتماعی به کار می گیرد؟ @taamollat
📌 گفتنی های یک مهاجر 🔹امشب یکی از نمازگزاران سابق مسجد مان را برای اولین بار در مسجد دیدم. می گفت حدود پنج دهه است که از ایران رفته و اکنون ساکن فلوریدای آمریکاست و هر از گاهی به ایران می آید. مردی بسیار معنوی، گرم و خوش صحبت. در حرفهایش چند نکته وجود داشت: ۱. فضای عمومی غرب پس از حوادث اخیر فلسطین حقیقتا تکان خورده و گویی نوعی آگاهی و بیداری پدید آمده. هرچند نظام حاکم سخت برای خاموش کردن آن تلاش می کند و از همه ی ابزار ممکن استفاده می کند، اما فضای آمریکا حقیقتا به نفع رژیم صهیونسیتی نیست. ۲. غیر از این اتفاق، فضای زندگی روزمره بین بیشتر آمریکاییها واقعا سبک و مبتذل است. دغدغه ی عمومی سیرکردن شکم و بالا و پایین رفتن قیمت هاست و عملا حرکت در محور عمودی و توجه به معنویات در میان عموم جامعه تقریبا صفر است. یک زندگی ماشینی محض. ۳. در سالهای اخیر همگرایی بسیار خوبی بین شیعیان و اهل سنت رخ داده و این هر دو در خدمات اجتماعی و سایر امور به راحتی با هم تعامل دارند و حتی هر دو اغوششان نسبت به غیر مسلمانان باز است. انشالله در هفته ی آتی نیز دوباره ایشان را خواهم دید و نکات بیشتری از ایشان خواهم پرسید. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌بعدالتحریر ❓بکارگیری تاریخ در علوم اجتماعی با چه اشکالی روبروست؟ 🔹 گزاره های تاریخی آنقدر جذاب هس
📌بعدالتحریر۲ 🔻سرفصل های تاریخی اندیشه شهید مطهری قبلا درباره ی کاربرد فلسفه در علوم اجتماعی از نگاه مطهری اندکی گفته و به انتقادها هم پرداخته شد. اکنون به سراغ نقش تاریخ در اندیشه ی اجتماعی ایشان می رویم: استاد مطهری در آثار زیر به سراغ تاریخ رفته و از گزاره های تاریخی در اثبات مدعای خویش بهره برده: 👈تاریخ اسلام: سیری در سیره نبوی، جاذبه و دافعه ی علی ع، حماسه س حسینی، داستان راستان، سیری در سیره ی ائمه ی اطهار 👈اعتقادات: عدل الهی، انسان و سرنوشت، 👈تاریخ علم: سیر فلسفه در جهان اسلام تاریخ فلسفه ی غرب (جدید) مباحث پراکنده در شرح منظومه مقالات فلسفی(فلسفه ی صدرالمتالهین) و.... 👈تاریخ ایران: خدمات متقابل اینده ی انقلاب اسلامی 👈فلسفه ی تاریخ: فلسفه ی تاریخ جامعه و تاریخ جامعه و تاریخ در قرآن انحطاط و ترقی تمدنها چنانکه روشن است مطهری در بیشتر لایه های اندیشه س خویش به تحلیل تاریخی متکی است. ▪️تاریخ و اجتماع هدف اصلی مطهری از همه ی اینها به یک نقطه بر می گردد و آن عبارتست از شناخت وضعیت کنونی و آسیب شناسی حرکت تکاملی در امت اسلامی مطهری در بیشتر این موارد از تاریخ برای فهم چرایی توقف امت اسلامی بهره می‌برد. ▪️تاریخ علم: در تاریخ علم او نیز هدف عمده همین است. او در مواضع متعددی با رجوع به مطالب تاریخی فهم حاج ملاهادی سبزواری را زیر سوال می‌برد. استاد شهید بطور ویژه به تاریخ فلسفه و فیلسوفان عنایت خاص دارد و به اعتقاد ایشان توجه نداشتن به تاریخ علم، فهم آن را با بحران و اشتباه مواجه می کند. ▪️نگاه فلسفی به تاریخ به نظر می‌رسد که مطهری در بهره گیری از تاریخ در تحلیل پدیده های اجتماعی به چیزی بسیار فراتر از تفهم نظر دارد. البته تاریخ در فهم بهتر پدیده ها موثر است، اما به جهت فلسفی، تاریخ و زمان خود دارای قواعد و سنت هایی است که مدام تکرار می شوند. گویی مطهری در گستره ی وسیع و در حال حرکت زمان و تاریخ، به دنبال این ضرب آهنگ هایی است که بصورت مکرر بازآفریده می شوند. اساسا از نگاه ایشان این بخش از تاریخ است که ارزش علمی دارد و دست ما را برای پیش بینی حوادث بعدی پر می کند، و الا حوادث جزیی تاریخی بصورت جزیی، فاقد ارزش علمی به نظر می رسد‌‌. ▪️دستاوردهای شهید مطهری از رجوع به تاریخ حال جا دارد به این سؤال پرداخته شود که رهاورد این نگاه مطهری به تاریخ چه بوده است و چه قواعد کلی را از آن فراچنگ آورده است؟ مهمترین نکته در نگاه تاریخی مطهری آنست که به جهت قانونمند بودن زمان، حوادث تاریخی نیز قاعده مند و هدفمند است و هرگز امری تصادفی و کشکولی نیست. قلنونمندی زمان بدان معناست که قواعد برهانی فلسفی در تاریخ نیز راه دارد. در نتیجه می توان از علیت در تاریخ، سنخیت، حرکت، تکامل تاریخی و.... سخن گفت. از همین روست که ایشان به تمدن ها به عنوان پدیده هایی کاملا اجتماعی و تاریخی نگاه می کند که تحت قواعد مشخصی دچار انحطاط یا برخوردار از ترقی می شوند. (ر.ک: انحطاط و ترقی تمدن ها) @taamollat
. 🟢 بلوغ سیاسی با انتخابات 🔷 یک ملت زمانی به بلوغ می رسد که انتخاب کند ، حتی اگر غلط هم انتخاب کند ، باز هم بهتر از انتخاب نکردن است . در غیر این صورت آن ملت ، هیچگاه به بلوغ نمی رسد و همیشه در معرض سقوط است . ✍شهید مطهری (ره) 📚 مجموعه آثار شهید مطهری ، ج ۲۴ ، ص ۳۹۱ @taamollat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌انتخابات و رشد اجتماعی 🔹انتخابات و مشارکت دادن مردم در تصمیمات سیاسی آرزوی دیرینه مردم ایران در طول قرن‌ها بوده است که اکنون به برکت جمهوری اسلامی بدست آمده است. انتخابات در کشور ما غیر از آنکه به معنای واقعی کلمه، موجب گردش مدیران تصمیم گیر شده، زمینه رشد سیاسی و اجتماعی جامعه را نیز فراهم کرده. فارغ از مواضع و دیدگاه ها، همینکه مردم از پیر و جوان و زن و مرد خود را در امور سیاسی صاحبنظر و دارای حق می دانند، قطعا یک دستاورد بزرگ است. انتخابات و مشارکت سیاسی در طول این چهل سال، دغدغه ی عمومی را از مسائل خرد و پیش پاافتاده به مسائل کلان و عمومی تر سوق داده و از این طریق زندگی اجتماعی را بهبود بخشیده است. ما در جامعه ی خودمان هنوز با انبوهی از مسائل ریز و درشت مواجهیم و در آینده نیز همینگونه خواهد بود، اما خوشحالیم که به برکت انتخابات و مشارکت سیاسی مردم، سطح عمومی جامعه برای مواجهه با بحرانها قطعا بالا رفته و توده های مردم قطعا در حل بحرانهای آینده مشارکت جدی و اثرگذار خواهند داشت، چنانکه تا به امروز نیز همینگونه بوده است. 🔹ساخت تمدن اسلامی، یک فرایند دستوری و بخشنامه ای نیست و یکی از لوازم حتمی آن حضور آگاهانه و موثر مردم است. انتخابات با دخالت دادن مردم در امور سیاسی و کمک به افزایش درک عمومی، قطعا بخشی از فرایند ساخت تمدن اسلامی خواهد بود. سلام و صلوات خدا به روح مطهر امام عزیز و شهدای انقلاب اسلامی که بعد از سده ها انتظار راه را بر ورود مردم به عرصه ی سیاست باز و بر ورود مردم در این عرصه ها اصرار کردند. @taamollat