eitaa logo
تأملات اجتماعی
183 دنبال‌کننده
287 عکس
89 ویدیو
7 فایل
محمدرضا کرباسچی دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی قم کارشناس ارشد فلسفه ی علوم اجتماعی @mrkarbs
مشاهده در ایتا
دانلود
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش هفتم) 📌فلسفه ی دین و نظریه ی اجتماعی در نظام اندی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش هشتم) 🔹درباره ی اصلاح اجتماعی ۱ در عرف عامه و همچنین جامعه شناسان اصلاح (reform) معادل تغییر مثبت و رو به جلو و امری ناشی از اراده ی انسانها و جریان‌ها تلقی شده و در مقابل ثبات یا محافظه کاری قرار دارد. اصلاحگران اجتماعی عمدتا کسانی بوده اند که وضع موجود جامعه را رضایت بخش ندانسته و علیه آن بپاخاسته اند. اقدامات اصلاحی در طول تاریخ، از یک جهت، از دو حال خارج نبوده است: یا اصلاحات روبنایی و معطوف به وضعیت های جزیی و زمانمند و یا اصلاحات زیربنایی و فکری. روشن است که اصلاحات زیربنایی اگر چه زمان بر تر بوده اند اما تاثیر و دوام بیشتری داشته اند. برای اقدامات اصلاحی روبنایی انبوهی از نمونه های تاریخی را می توان عرضه کرد، اما مهمترین اقدامات اصلاحی زیربنایی در تاریخ غرب را می توان رنسانس معرفی کرد که اصلاح را از لایه های زیرین و بطنی اجتماع یعنی ساحت فکر و اندیشه آغاز کرد و سپس دامه ی آن را به سطح زندگی عمومی گسترد. در جهان اسلام نیز بسیاری اقدامات فکری زیربنایی رخ داد که به اعتباری می توان آنها را اصلاح نامید. بزرگترین مصلحان اجتماعی در جهان اسلام، در دسته ی متفکرین قرار داشتند که دچاوانستند با برخی تغییر نگرش ها، عرصه های جدیدی از حیات اجتماعی را عرضه کنند. استاد شهید مرتضی مطهری ره، در کتاب «نهضت های اصلاحی در صد ساله ی اخیر» به برخی از نهضت ها و جریان های اصلاحی جهان اسلام در سده ی اخیر اشاره کرده است. خود استاد شهید را می توان یکی از مصلحان اجتماعی سده ی اخیر تلقی کرد که بر اساس یک تبارشناسی تاریخی از روندهای اصلاحی، و همچنین تکیه بر جریان علمی قدم در راه اصلاحگری اجتماعی گذاشته است. در ادامه برخی از مبانی اصلاح اجتماعی و برخی از فرآیندهای اصلاحی در روش ایشان را مرور خواهیم کرد. نیاز به گفتن نیست که از آنجا که اصلاحگری، کنشی اجتماعی و ناظر به جامعه است، روش اصلاح اجتماعی و مبانی و نتایج آن را باید بخشی از ی استاد شهید تلقی نمود. @taamollat
هدایت شده از تاریخ حوزه طهران
▪️انا لله و انا الیه راجعون ✨آیت‌الله سید رسول موسوی تهرانی از مفاخر حوزه تهران و اساتید معظم حوزه علمیه قم دار فانی را وداع گفت. 🔹قسمتی از مصاحبه با این استاد عالیقدر: «وقتی آقای مجتهدی آمدند تهران، اون موقع شغل بنده زرگر بود. شنیدیم یک آقایی آمدند و جوانها دورشان جمع شدند و درس می‌گویند ابتدا یک مسجد کوچکی بود نزدیک . ما رفتیم اونجا. دو سه هفته‌ای هم بیشتر نشد اونجا بودیم، ایشان منتقل شدند به این مسجد. همین مسجد ملا جعفر که ایشان هم امام جماعت شدند و هم درسشان می‌آمد اونجا. ما هم دیگه اینجا منتقل شدیم. من شب و روز درس می خواندم. صبح، عصر، شب. البته من پیش ایشان اونقدری درس نخواندم. یک مقدار مقدمات، یک مقدار سیوطی، یک مقدار مغنی. بقیه درس ما و بود و بیت آقایان، مثلا بیت آقای بتولی و آقای حاج سید هاشم آقا حسینی و حاج محمد تقی جعفری (علامه جعفری) بود. بیشتر درس ما منزل آقای [حاج شیخ حسین] کنی، بعضی از بزرگان حوزه، بود. ولی چون (آقای مجتهدی) کسی را نداشت، قحط الرجال بود، دو سال نشد که من شدم مدرس رسمی مسجد. البته اون موقع مسجد بود ما هم تو مسجد می خوابیدیم. اصلا اتاقی هیچی نبود. من و با هم در شبستان می‌خوابیدیم. منتها ایشان صبح که می‌شد می‌رفت می‌خوابید. شب بیدار بود. ما تازه اول کارمون بود، روزی چندتا درس من می‌گفتم. این تدریس ادامه داشت تا ۱۵ سال من اونجا درس می گفتم. 📷 تصویر: آیت‌الله سید رسول موسوی در آغاز طلبگی، نشسته در سمت راست آیت‌الله مجتهدی 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش هشتم) 🔹درباره ی اصلاح اجتماعی ۱ در عرف عامه و همچنی
📌 در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش نهم) 🔹درباره ی اصلاح اجتماعی ۲ مهمترین مسئله در باب اصلاح اجتماعی تعریف اصلاح است. آیا هر تغییری الزاما اصلاح است و باید آن را تکاملی به حساب آورد؟ نهرو در فصول مربوط به انقلاب فرانسه، در کتاب تاریخی خود (نگاهی به تاریخ جهان) به ابعاد اجتماعی نظریه تکامل انواع داروین پرداخته و در آنجا شرح می دهد که چگونه نگاه تکاملی به تغییرات زیستی، به تغییرات اجتماعی نیز سرایت کرده و هر حرکت و تغییری، تکامل تلقی شد. او در پی نشان دادن آن که چگونه پس از برافتادن نظام شاهنشاهی، جامعه ی فرانسه به امپراتوری ناپلئون تن داد، نظریه ی تکامل داروین را یکی از علل توجیه امپراتوری ناپلئون تلقی می کند که بر اساس آن امپراتوری ناپلئون -اگر چه زورگویانه تر از حکومت لویی شانزدهم- اما چون نمونه ای از تغییر است و هر تغییری هم تکامل است، پس امپراتوری ناپلئون قطعا بخشی از فرایند تکاملی جامعه است و باید آن را پذیرفت! این بود که بفاصله ی کوتاهی از سرنگونی حکومت پادشاهی، لویی هجدهم دوباره به تخت پادشاهی نشست و جامعه ی فرانسه نیز از او استقبال کرد! این یک نمونه برداشت تاریخی اشتباه از تکامل و اصلاح اجتماعی است. اصلاح اجتماعی اگر بدرستی تنقیح نشود، ممکن است حرکت اصلاحی جامعه را قرن ها به عقب بیندازد. از این رو اصلاح اجتماعی باید به ی دقیقی مشتمل بر هستی شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی و تغییرات آن متکی باشد. استاد شهید ره در ترسیم مدل اصلاحی جامعه نیز به مبانی علمی متقن جریان رجوع کرده و بر اساس آن به ترسیم تغییرات اصلاحی و قهقرایی اقدام کرده است. 🔹اصلاح در اندیشه ی اجتماعی استاد شهید .... @taamollat
تأملات اجتماعی
📌 در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش نهم) 🔹درباره ی اصلاح اجتماعی ۲ مهمترین مسئله در باب
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش دهم) 🔹درباره ی اصلاح اجتماعی ۳ - یکی از پیش فرض های حاکم بر دیدگاه اصلاح اجتماعی شهید مطهری، برخورداری جامعه از هویت مستقل و همچنین راهیابی صلاح و فساد در ذات جامعه است. راهیابی صلاح و فساد در جامعه بدان معناست که چنانکه فرد انسانی به سلامت و بیماری متصف می شود، جامعه ی انسانی نیز. این مطلب خود فرع بر آنست که جامعه دارای حالت نرمال و طبیعی باشد که بقای بر آن همان صحت و گذر از آن فساد جامعه تلقی می شود. اتفاقا ایشان در کتاب «جامعه و تاریخ در قرآن» به برخورداری جامعه از فطرت تصریح می کند. این بدان معناست که جامعه نیز به مانند فرد انسانی گونه ای خاص از خلقت و حرکت را اقتضا دارد که اگر در آن مسیر باقی ماند سالم و اگر از آن خارج شد، بیمار خواهد بود. اصلاح اجتماعی نیز دقیقا در همین فضا صورت پیدا می کند. اصلاح در اندیشه ی استاد شهید بازگرداندن جامعه به همان مسیر فطرت خویش است. از اینرو هر تغییری الزاما تکامل و پیشرفت نیست، بلکه تغییری پیشرفت است که در مسیر «فطرت جامعه» باشد؛ و الا حرکت جامعه قهقرایی خواهد بود. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش دهم) 🔹درباره ی اصلاح اجتماعی ۳ - یکی از پیش فرض های
📌بعد التحریر 🔹فطرت جامعه فطرت داشتن جوامع انسانی بحث پردامنه و بسیار مهمی است. در قدم اول مواجهه با این مسئله با این پرسش ها روبروییم که: ❓فطرت داشتن جامعه به چه معناست؟ ❓آیا فطریات بینشی و گرایشی که درباره ی فرد انسانی گفته می شود، درباره ی جامعه نیز صادق است؟ ❓با وجود فطرت در جوامع انسانی، تکثر فرهنگ ها و نژادها و... چگونه توجیه می شود؟ ❓بر اساس فطرت داشتن جوامع انسانی، آیا همه جوامع رو به یک نقطه ی نهایی دارند؟ ❓آیا «فطرت توحیدی» درباره ی جوامع انسانی نیز صادق است و آنها به سوی منتهای عالم باز خواهند گشت؟ @taamollat
تأملات اجتماعی
📌چرا مطهری هنوز هم مهم است؟ 🔹مطهری همواره برای مخالفانش رقیب قدرتمندی بوده و دوست و دشمن را به فضیلت خود معترف کرده، از اینرو اگر مسایلی که طرح کرده کهنه شود، شخصیت او کهنه نخواهد شد. رحمت الله علیه. از آغاز دوران اسلام، دوگانه های متعددی در درون امت اسلام شکل گرفت که هم جهان اهل سنت و هم تشیع را در بر می گرفت. مطهری عصاره ی جریان اصیل ی است که از همان ابتدا شکل گرفت و در طول زمان پخته و بارور گردید. جریان بر بستر قرآن کریم و سنت و به مدد ی که وحی راهنمای آن بود، از سویی رو به همه ی لایه های عالم داشت و از سوی دیگر به مدد همان عقلانیت، قدم در راه تجویز و کنش‌گری می گذاشت. توجه همزمان و پیوسته به ساحت نظر و عمل، مهمترین ویژگی جریان حکمت و اجتهاد بود. توجه به ، که دربرگیرنده ی همه ی اقسام عقلانیت (ذاتی، ابزاری و انتقادی) آنهم بر بستر رئالیسم و واقع گرایی بود، را باید ویژگی دوم جریان حکمت و اجتهاد تلقی کرد. عقلانیتی که مطهری احیاگر آن است، هم عطش حوزه ی نظر و هم تشنگی حوزه ی عمل را فرو می نشاند. همین عقلانیت است که پایه ی اجتهاد می شود و ابزاری می شود برای همگام سازی دین با تغییرات اجتماعی: اجتهاد اجتهادی که مطهری بر پایه ی عقلانیت تصویر می کند، همان متدی است که در سده های گذشته از رهگذر تولد و تکامل علم اصول جلو آمده بود؛ اما اجتهادی که مطهری تصویر می کند در ساحت های خردتری قدم می گذارد که تا پیش از آن کمتر کسی به سراغش رفته بود. مطهری متد اجتهاد حکمت بنیان را در عرصه ی تعلیم و تربیت، اصلاح اجتماعی، زن و خانواده و... به کار گرفت و نگاه اسلام را در این حوزه ها بخوبی عرضه کرد. قدر و اندازه ی اندیشه استاد شهید در مقایسه با سایر جریان ها آشکار می شود، آنجایی که جریان ها یا ساحت نظر را گرفتند یا عمل و یا از عقل ناب بازماندند و به دام نص گرایی و اخباری گری کور افتادند. استاد شهید علت عمده ی انحطاط جوامع اسلامی را همین گره های فکری و فهم های نادرست از اسلام و روش مطالعه ی آن می داند. مطهری این همه عناصر معرفتی ارزشمند را که زیر بار جریانات التقاطی مدفون شده بود از زیر خاک بیرون کشید و عرضه کرد. اما نسل پس از او همچنان از تکمیل برنامه ی جریان حکمت و اجتهاد، بازمانده است. شکوه ی استاد در پایان مقاله ی «حق عقل در اجتهاد» ناظر به همین عقب افتادگی تاریخی جریان حکمت و اجتهاد است. 🤔آیا جوانمردانی پیدا می شوند که چون او آستین همت بالا بزنند و به مانند مطهری و امام و خامنه ای و علامه و مصباح و بهشتی و.... یک بار دیگر جامعه را با عقلانیت آشتی دهند؟ @taamollat
✨ دولت سیزدهم و خسارات خلاء گفتمانی معمولا دولت ها به گفتمان‌شان شناخته می‌شوند. اما رواج عبارت «دولت سیزدهم» در ارجاعات به دولت در رسانه‌ها، نشان می‌دهد آقای رئیسی نتوانسته خود را پرچم‌دار یک گفتمان به جامعه معرفی کند. یکی از دلایل اینکه این دولت از همان آغاز کار زیر ضرب رفت، همین خلا گفتمانی است. گفتمان، قدرت نرم ایجاد می‌کند. دولت فاقد گفتمان، از قدرت نرم محروم است و لذا در عرصه جنگ نرم، اولا توان حمله ندارد، ثانیا در برابر حملات نرم بی سلاح و سپر است. گفتمان است که در قول و فعل کارگزاران، در رویکرد و عملکرد آنان، انسجام ایجاد می‌کند. گفتمان، عینک آسیب‌شناسانه‌ای است که دولت به چشم می‌زند، مشکلات را از زاویه این گفتمان می‌بیند و از همین زاویه راهکارش را ارائه می‌دهد و اجرا می‌کند. دولت فاقد گفتمان به شهرداری تقلیل پیدا می‌کند و این، یکی از جدی‌ترین خطراتی است که دولت سیزدهم را تهدید می‌کند. دولتی که ناکارآمدی گفتمانش عیان شود، گرفتار رکود می شود، اما دولت فاقد گفتمان، گرفتار روزمرگی می‌شود و خسارت این روزمرگی از رکود بیشتر است؛ چه، رکود با یک موفقیت گفتمانی -ولو کوچک- یا ناکامی گفتمان رقیب، شکسته می‌شود، اما بدون گفتمان از روزمرگی نمی‌توان خلاص شد. گفتمان یک شاخص برای انتخاب و ارزیابی مدیران نیز هست. در خلاء گفتمان، تیم دولت با بازیکنان قرضی از تیم‌های دیگر شکل می‌گیرد و روشن نیست این تیم، به کدام اصول باید متعهد باشد و بر اساس کدام معیارها ارزیابی می‌شود. در خلاء گفتمان، خطای قابل اغماض مدیریتی ممکن است گناه نبخشودنی تلقی شده و منجر به برکناری مدیر شود، اما انحراف رویکردی اساسا به چشم نیاید. دولت حتی وقتی پیامی به کشور خارجی می‌دهید باید محور آن، گفتمان‌ش باشد. باید این خلا گفتمانی برطرف شود. اگر تلقی این است که «مردمی بودن» گفتمان دولت است، این سوال مطرح است که آیا اساسا مردمی بودن می‌تواند گفتمان باشد؟ گفتمان، یک دال مرکزی دارد که در حوزه ها و عرصه های مختلف تجلی و امتداد پیدا می کند. بر مبنای گفتمان می شود یک کلان پروژه تعریف کرد و پیش برد و پیشرفتش را سنجید. بر مبنای این کلان پروژه است که در سطوح میانی، پروژه‌های خردتر تعریف می‌شود. آیا «مردمی بودن» این ظرفیت را دارد که برای مثال در حوزه مالیات، در سیاست خارجی، در آموزش و پرورش، در بهداشت و درمان، در کشاورزی و... تجلی و امتداد پیدا کند؟ آیا می‌توان مسائل این حوزه‌ها را از زاویه «مردمی نبودن» آسیب‌شناسی کرد و از زاویه «مردمی شدن» برایشان راهکار ارائه داد؟ پاسخ بلاتردید خیر است، چون این مفهوم اساسا چنان عمقی ندارد؛ هرچند می‌تواند یکی از اجزاء و امتدادهای یک گفتمان باشد. اما راهکار، تمرکز و تکیه بر روی عدالت به عنوان گفتمان دولت سیزدهم است که هم واجد مشخصات فوق است و هم با شخصیت آقای رئیسی تناسب و همخوانی دارد. گفتمان عدالت نباید به لفظ عدالت محدود شده و تقلیل یابد. با صرف تکرار کلمه عدالت، گفتمان ایجاد نمی شود. مراکز فکری و دانشگاهی کشور و مشخصا مراکز فکری در دولت باید بسیج شوند و درباره عدالت ادبیات تولید کنند. رئیس جمهور درباره هر موضوعی و در هر زمان و مکانی صحبت و سخنرانی دارد، باید بتواند اولا بی‌عدالتی‌های منجر به وضع موجود را بیان کند، ثانیا وضع مطلوب را از منظر عدالت توصیف کند، ثالثا اقدامات عادلانه‌ای که دولت می‌خواهد برای گذار از وضع موجود به وضع مطلوب انجام دهد را شرح دهد. این اقدامات، همان پروژه‌های خُرد هستند که ذیل کلان پروژه عدالت، تعریف می‌شوند و باید نظام رصد و پایش و ارزیابی و گزارش‌دهی برایشان ایجاد شود. هرچقدر ادبیات رئیس جمهور در این سه مرحله، اختصاصی و بدیع و دارای کلیدواژه‌های منحصر بفرد باشد، موفق‌تر خواهد بود؛ و البته بزرگترین تهدید برای گفتمان، این است که به ادبیات‌های وام گرفته شده از منابع دیگر، یا به اقدامات معمول و رایج، بخواهیم رنگ گفتمان خودمان را بزنیم. دولت زمانی توانسته پرچم گفتمان عدالت را بلند کند که مخالفان اقدامات دولت را بتوان مخالفان عدالت توصیف کرد. باید در پایان چهار سال اول دولت، کتاب عدالت آقای رئیسی برگرفته از مجموعه سخنرانی‌های این چهار سال منتشر شود. همچنین دولت در پایان چهار سال باید بتواند گزارش دهد که چگونه با برقراری عدالت مشکلات را برطرف کرده است. آیا با نظر به کارنامه دوساله، چنین چشم‌اندازی می‌توان متصور شد؟ @syjebraily
تأملات اجتماعی
✨ دولت سیزدهم و خسارات خلاء گفتمانی معمولا دولت ها به گفتمان‌شان شناخته می‌شوند. اما رواج عبارت «دو
دقیقا راست می گوید ایشان. مردم دولت روحانی را با عنوان «اعتدال» می شناختند و دولت خاتمی را با عنوان «اصلاحات» و دولت هاشمی را با عنوان «سازندگی» که برگردانی از همان اعتدال بود. تنها چند ماهی از دولت روحانی می گذشت که در کتابخانه ی دانشگاه باقرالعلوم به یک پک چندجلدی برخوردم مشتمل بر انبوهی از مقالات در تشریح مفهوم اعتدال در حوزه های مختلف. مثلاً اعتدال را در حوزه های مختلف مانند فرهنگ و اقتصاد و .... تشریح کرده بود. این را القا می کرد که همه چیز فکر شده است و اکنون به میدان امده. اما مع الاسف ما در دولت سیزدهم بقول آقای جبراییلی با یک «خلا گفتمانی» روبرو هستیم که زمینه را برای سردرگمی فکری هم در خود دولت و هم در جامعه ایجاد می کند. دولت مردمی عنوان زیباییست اما دقیقا یعنی چه؟ دولتی که برای و در خدمت مردم است؟ دولتی که توسط مردم اداره می شود و قرار است مردم را پای کار بیاورد؟ یا....؟ وقتی گفتمان روشن نبود دولت به هر طرف ممکن است کشیده شود و مردم هم دقیقا نمی دانند دولت از کجا شروع کرد و به کجا می خواست برود و ایا رسید یا خیر. البته این انتظار از خود دولت نیست که بنشیند و گفتمانش را هم تشریح کند. دولت ها همیشه مستظهر به حمایت جریان های عمومی و خواصی هستند که پس از قدرت یافتن باید به گونه های مختلف او را پشتیبانی کنند، اما مع الاسف در دولت های انقلابی ما این اتفاق نمی افتد و خصوصا طبقه ی نخبگانی که برای روی کارامدنش تلاش بسیار کردند، بجای آنکه به حمایت فکری خود ادامه دهند، در جایگاه اپوزیسیون و طلبکار می نشینند و می گویند «لنگش کن». دولت هم قدری کشش و طاقت دارد و وقتی از عقب پشتیبانی نشود کم می آورد و.... انتقاد اصلی این نوشتار به خود ما حوزویان است که بعنوان تئوری پردازان اصلی حکومت اسلامی، بجای نظریه پردازی و مباحثات علمی و گفتمان سای برای دولت انقلابی همنوا با عموم مردم زبان به نقد و ایراد گشوده ایم که مبادا از جامعه عقب بیفتیم. بخش مهمی از ایرادات فضای حکمرانی به خود ما وارد است و حکمرانی در دوران انقلاب هنوز به دوران نوجوانی اش هم نرسیده، چه برسد به پختگی و کمال، و این مهم کار متراکم و مطالعه ی انبوه و آزمون و خطای بسیار لازم دارد. باید... @taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش دهم) 🔹درباره ی اصلاح اجتماعی ۳ - یکی از پیش فرض های
📌در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری (بخش یازدهم) 🔹درباره ی اصلاح اجتماعی (۴ و پایانی) استاد شهید در کتاب اسلام و نیازهای زمان، در آنجایی که از تغییرات اجتماعی صحبت می کند، نکاتی دارند که اگرچه ذیل عنوان کلی «اصلاح اجتماعی» نیست، اما قطعا در فهم آن موثر است. ایشان در آنجا می گویند هر تغییری که در حیات بشر اتفاق می افتاد الزاما مثبت و پیشرفت نیست و اینگونه نیست که باید با هر تغییری هماهنگ شویم، بلکه برخی تغییرات اجتماعی از آنجا که خلاف فطرت بشر و فطرت خود جامعه است، اتفاقا باید جلوی آن ایستاد. بر این اساس اصلاحگری اجتماعی دو بعد دارد. بعد اول آن کنش مثبت در مقابل تحولات اجتماعی است، یعنی تلاش کنیم تا خود را به برخی معیارها و مرزها نزدیک کنیم، مانند پیشرفت علمی و صنعتی. اما بعد دیگر که نام آن را کنش منفی می گذاریم عبارتست از ایستادگی در برابر تغییرات اجتماعی. بر اساس آن مبانی پیش گفته، هر دو نوع کنش اصلاحگری است. استاد شهید ره در آثار خود نیز هر دو بعد کنش‌گری اصلاحی را به ظهور رسانده. ایشان از طرفی نسبت به برخی تغییرات اجتماعی مانند وقوع انقلاب اسلامی واکنش مثبت نشان داده و از طرف دیگر در برابر برخی تحولات اجتماعی، خصوصا تحولات فکری (که اتفاقا داعیه ی نوآوری و پیشرفت داشتند) سخت ایستاده و مقاومت کرده. آثار ایشان مملو از هر دو گونه ی کنش‌گری اصلاحی است. رحمة الله عليه رحمة واسعة. @taamollat